آفات و بیماری در جنگل لانه کرده، توسعه ناپایدار تکه تکه جنگل را میبلعد، قاچاقچیان چوب اره برقیهایشان را برای جنگل از رو بستهاند، دپوی زباله نفس جنگل را گرفتهاست و متخلفان با تبر گوش جنگلبان و قرقبانان را میبرند. این خلاصهای از شرایط جنگلهای کشور است که در سالروز ملیشدن جنگل میتوان به آنها اشاره کرد؛ اتفاقی که ۵۹ سال پیش رقم خورد و براساس آن عدهای روزهای بهتری را برای جنگلهای کشور آرزو کردند، آرزویی که به نظر میرسد تحت تاثیر مدیریت میلی و نامناسب و شرایطی مانند تغییر اقلیم برآورده نشدهاست.
آمار و ارقام نیز شرایط ناگوار جنگلهای کشور را تایید میکند. برای نمونه وسعت جنگلهای کشورمان در ابتدای قرن حاضر حدود ۲۰میلیون هکتار برآورد میشد اما اکنون حدود ۱۲میلیون هکتار جنگل باقی است. میتوان گفت این میزان نیز با تهدیدهای بیشماری روبهروست که برای کاهش آنها نیاز است مدیران سازمانجنگلها و حفاظت محیطزیست اولویتهایشان را به درستی مشخص کنند.
این روزها بیش از گذشته جنگل از توسعه ناپایدار زخم میخورد. هرچند مدیران آمار دقیقی از تخریب جنگلها به دلیل توسعه ناپایدار منتشر نمیکنند اما میتوان تخمین زد هر سال تا حدود ۳۰۰هزار هکتار از جنگلهای کشور قربانی طرحهای ساخت سد، معدن، جاده و خطوط انتقال انرژی میشود. به عبارت دیگر میتوان به طور قطع گفت خسارتی که توسعه ناپایدار به جنگلهای کشور تحمیل میکند، بیش از آتشسوزی است. به همین دلیل یکی از اولویتهای مدیران باید توسعه پایدار باشد.
تیغ تغییر کاربری نیز همواره زیر گلوی جنگل بودهاست. زخم ویلاهایی که مانند قارچ در دل جنگل میرویند و درختانی که قطع میشوند تا اراضی کشاورزی توسعه پیدا کند، آنقدر جدی است که در بسیاری از مناطق جز شبحی از جنگل چیزی باقی نماندهاست.
زخمهای جنگل بیشمار است. در این بین تعیینتکلیف طرحهای جنگل باید یکی دیگر از اولویتهای مدیران باشد، زیرا از چهار سال پیش که سرانجام طرح تنفس جنگل اجرایی شد تاکنون، مدیران برنامهای برای مدیریت پایدار جنگل ارائه نکردهاند و کم نیستند سودجویانی که برای عبور از طرح تنفس در حال لابیکردن هستند. آنها تلاش میکنند دوباره با چشم بنگاه چوب به جنگل نگاه شود؛ نگاهی خطرناک که اندک باقیمانده جنگلهای کشور را تهدید میکند.
جایگاه نامناسب منابع طبیعی کشور مساله دیگری است که باید برای رفع آن اقدام کرد. این روزها که سکاندار سازمان حفاظتمحیطزیست برای ادغام محیطزیست و سازمان جنگلها تلاش میکند، باید یادآور شد سازمانجنگلها سالهاست به عنوان یکی از زیرمجموعههای جهاد کشاورزی فعالیت میکند و این درحالی است که کشاورزی و دامداری بیشترین آسیب را به منابع طبیعی کشور تحمیل میکنند. بنابراین باید شرایطی ایجاد کرد که منابع طبیعی کشور به قول معروف از زیر یوغ وزارت جهاد کشاورزی خارج شود. البته لازم به یادآوری است ادغام این نهاد اجرایی با سازمان حفاظتمحیطزیست که دستگاهی نظارتی است نمیتواند گزینه مناسبی برای محیطزیست کشور باشد.
اولویت دیگر سکانداران مدیریت محیطزیست کشور باید پیشگیری از تخریب محیطزیست باشد. در واقع محیطزیست و منابعطبیعی کشور به مدیرانی نیاز دارد که برای درمان زخمهای جنگل از پشت میزهایشان نسخه نپیچند؛ زیرا نبود مدیران میدانی سبب شده که دستگاههای مسؤول خیلی دیر از مشکلات جنگل مانند شیوع آفات و تخریب باخبر شوند.
مساله دیگری که در این بین باید به آن توجه کرد جای خالی مدیران جسور و کارشناسان خبره است. یادآوری میشود بسیاری از مدیران و کارشناسان خبره محیطزیست کشور بازنشسته شده یا در شرف بازنشستگی هستند و عدهای نیز از همکاری با این دستگاهها قطع امید کردهاند. این شرایط سبب شده نیروهای جوانی برای استفاده از تجربیات این افراد در دسترس نباشد. این روزها حتی استقبال از رشتههای تحصیلی مرتبط با مدیریت جنگل و محیطزیست در کشور بسیار کاهش یافتهاست؛ چراکه مدیران برنامهای برای جذب فارغ التحصیلان این رشتهها ندارند.