معاون پژوهشی دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران از فراموش شدن برنامههای مقابله با بیابانزایی میگوید
در گزارشهای سازمان هواشناسی گرد و غبار به پای ثابت پدیدههای غالب جوی کشور بدل شده است و به نظر میرسد تلاشهای دستگاههای مسؤول برای کنترل کانونهای داخلی و خارجی گرد و غبار راه به جایی نمیبرد. این درحالی است که کاهش میزان بارشها و افزایش دما نیز از ناگوارتر شدن شرایط و افزایش گرد وغبار حکایت دارد.
مهار کانونهای گرد وغبار اولویت کشورهای همسایه ما نیست. در این شرایط تغییر اقلیم و سوء مدیریت نیز زمینه را برای افزایش وسعت کانونهای داخلی گرد و غبار فراهم کرده است. اتفاقی که به طور حتم شرایط زندگی را برای بسیاری از شهروندان سختتر میکند. در ادامه درباره این مسائل و راهکارهای کنترل آن با دکتر شیرین محمدخان، معاون پژوهشی دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران گفتوگو کردهایم. آن طور که او میگوید فقط یک ایستگاه سنجش رسوبات بادی در کشور وجود دارد و بیتوجهی به مساله بیابانزایی سبب شده ما درک درستی از شرایطی که درحال شکل گرفتن است، نداشته باشیم و اگر این رویکرد ادامه پیدا کند در نهایت وضعیت آنقدر ناگوار خواهد شد که دیگر نمیتوان با آن مقابله کرد.
شاهد افزایش پدیده گردو غبار در کشور هستیم. آیا این روند ادامه پیدا میکند؟
با توجه به اینکه تغییرات اقلیمی، کاهش نزولات ، افزایش دما و در نهایت کاهش رطوبت را شاهد هستیم، میتوان گفت اگر اقدامات مناسبی را انجام ندهیم، شرایط بدتر میشود. در سالهایی که میزان نزولات جوی افزایش پیدا کند مشکل گرد و غبار کم میشود. اما وقتی نزولات کاهش مییابد، گرد وغبار بیشتر میشود. مساله اینجاست که ما شاهد کاهش نزولات و افزایش دما هستیم. بنابراین اگر مدیریتی درخور این شرایط نداشته باشیم، وضعیت نامناسبتر میشود.
برای مقابله با این شرایط چه اولویتهایی باید داشته باشیم؟
مقابله با پدیده گرد و غبار نباید محدود به زمان مشخصی شود. به عبارت دیگر هنگام ترسالی مقابله با مسائلی مانند بیابانزایی را نباید فراموش کنیم. برای نمونه در چند سال گذشته که تقریبا ترسالی داشتیم. آن طور که باید به فکر مدیریت گرد وغبار نبودهایم. این درحالی است که وقتی وضعیت بارشها بهبود مییابد، میتوانیم اقدام مناسبی انجام دهیم. علاوه بر این برای مقابله با گرد وغبار باید با کشورهای همسایه نیز تعامل بیشتری داشته باشیم.
برای مدیریت کانونهای گرد و غبار داخلی چه باید کرد؟
برای مقابله با گرد وغبار در هرمنطقه باید نکات خاصی را رعایت کرد و نمیتوان برای همه مناطق یک نسخه پیچید. مشکل اینجاست که در سالهای اخیر سازمان منابع طبیعی افول کرده، برای نمونه تعداد طرحها و سطح زیرکشت آنها برای مهار کانونهای گرد وغبار کاهش داشته است. بنابراین سازمان منابع طبیعی باید احیا شود.
علاوه بر این در سازمان منابع طبیعی باید از نظر کارشناسان نیز استفاده شود تا بتوان تصمیمهای مناسبی گرفت. بیتوجهی به این مسائل سبب شده در طول حدود ۱۰ سال گذشته وسعت کانونهای بحرانی گرد و غبار به طرز قابل توجهی افزایش پیدا کند. بنابراین برای مقابله با گرد وغبار سازمان منابع طبیعی باید برنامه مناسبی داشته باشد. البته برای اجرای این برنامهها باید اعتبار مناسبی نیز در نظر گرفته شود. علاوه بر این موارد باید نظارت و ارزیابی هم در دستور کار قرار گیرد تا برنامهها به طول کامل اجرا شود.
چقدر از مساحت کشورمان تحت تاثیر بیابانزایی قرار دارد؟
بر اساس آمارهای اعلامی از سوی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور حدود صد میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر بیابانزایی و تخریب اراضی است.
پژوهشهایی که در این خصوص انجام شده مربوط به چه زمانی است؟
این پژوهشها مربوط به دهه گذشته است.
مطالعات ما در خصوص بیابانزایی چرا به روز نیست؟ و این بیتوجهی چه تبعاتی برای ما خواهد داشت؟
ما به عنوان کشوری که بخش قابل توجهی از اراضی آن تحت تاثیر فرسایش بادی و بیابانزایی است فقط یک ایستگاه سنجش رسوبات بادی داریم که اطلاعات این ایستگاه به لحاظ قدمت کم چندان قابل استفاده نیست. از سوی دیگر این مطالعات بسیار پر هزینه است. ولی بودجه مناسبی برای پژوهش وجود ندارد.
نبود ایستگاه سنجش رسوبات بادی چه هزینهای به کشور تحمیل میکند؟
به طور کلی برای مدیریت یک مساله، باید شناخت درستی از آن به دست آورد. این مساله درخصوص بیابانزایی نیز صدق میکند. ما باید بدانیم چقدر از مساحت کشور تحت تاثیر فرسایش بادی است و بیابانزایی به چه ترتیبی گسترش پیدا کرده است. در واقع اگر از شرایط درک درستی نداشته باشیم، زمانی فرا میرسد که وضعیت آنقدر بحرانی میشود که دیگر نمیتوان با آن مقابله کرد.
این مسایل سبب شده که ما حتی ندانیم که مساحت کانونهای داخلی گردو غبار چقدر است.
پژوهش نیاز به بودجه و اعتبار دارد. اما اعتبارات لازم به امر پژوهش تخصیص داده نمی شود. براساس قانون باید یک درصد از اعتبارات به پژوهش اختصاص پیدا کند. اما به این مهم توجه نمیشود. فراموش نکنیم اساتید ما ۳۰ سال پیش نسبت به گرد و غباری که اکنون به تهران رسیده است، هشدار میدادند.
نبود اطلاعات حتی سبب شده است که مقامات ترکیه نسبت به اعتراضهای مدیران ما بیتوجه باشند و سیاستهای نامناسب خود در حوزه آب را با جدیت بیشتری دنبال کنند.
برای کمک به رفع این مشکل اساتید فعال در حوزه گرد و غبار در دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران کمیته تخصصی را تشکیل دادهاند تا اطلاعات مورد نیاز در این خصوص را در اختیار مسئولان قرار دهند.
اخیرا رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از امضای تفاهم نامه ای با سوریه و عراق برای کنترل منابع گرد و غبار خبرداده است. به نظر شما آیا امضای تفاهم نامه بدون توجه به نقش ترکیه تاثیری در کاهش گرد و غبار دارد؟
نقش ترکیه در منطقه در خصوص ریزگردها قابل توجه است، چون با سد سازی ترکیه، ورودی دجله و فرات کاهش پیدا کرده است. این مسالهای است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. اما اینکه چقدر میشود ترکیه را مجاب کرد تا سیاستهایش را تغییر دهد؟ مشخص نیست. بنابراین با توجه به اینکه کشورهایی مانند ایران و عراق در خصوص مدیریت منابع آب اشتباههای زیادی دارند به نظر میرسد رسیدگی به این مشکلات اگر در اولویت قرار گیرد بهتر است، چون در دسترستر هستند. در واقع همزمان یا بعد از رفع این مشکلات میتوان به نقش ترکیه پرداخت.
برخی معتقدند سد سازی سبب بروز مشکلات جدی در کشور شده است با این حال هنوز برخی مدیران بر ساخت سد اصرار میکنند مثل سد مارون۲ به نظر شما سد سازیها در کشور چقدر سبب تخریب سرزمین شده است؟
به نظرم سد سازیهای بیرویه در ایران، تاثیرات مخرب جدی بر محیط زیست کشور گذاشته است. در کشوری که حدود ۷۰درصد آب در دسترس، تبخیر میشود و همچنان دما در حال افزایش است، کمترین صدمهای که ما به محیط طبیعی خود وارد کردهایم کاهش آب در دسترس است.
آبخیزداریهای انجام شده در کشور را چقدر علمی میدانید؟ آیا مانند سد سازی دچار اشتباه شدهایم؟
هرچند به دلیل مکانیابی نامناسب، استفاده از روشهای نادرست و از همه مهم تر نبود نظارت بر طرحهای آبخیزداری مشکلات زیادی در این بخش داریم، ولی از نظر مشکلات ایجاد شده به هیچ وجه با سد سازی قابل مقایسه نیست.
مهدی آیینی