آخرین خبرها
خانه / گزارش

بایگانی دسته بندی ها : گزارش

اشتراک به خبردهی

به آسمان خاکستری خاکستری نزدیک می‌شوید

 

هر سال با آغاز فصل پاییز، آسمان آرام‌آرام به رنگ خاکستری در‌می‌آید وهشدارها درباره آلودگی هوا دوباره تکرار می‌شود‌؛ هشداری که برای بسیاری از شهروندان دیگر تازگی ندارد. وزیربهداشت روز گذشته اعلام کرد که سالانه ۵۰ هزار نفر در کشور قربانی آلودگی هوا می‌شوند‌؛ عددی تکان‌دهنده که به معنای مرگ روزانه بیش از ۱۳۰‌نفر است اما پرسش اساسی این است: چرا پس از سال‌ها هشدار و تدوین قانون همچنان گرفتار این چرخه تکراری هستیم؟

براساس گزارش‌های وزارت بهداشت از مجموع مرگ‌ومیرهای کشور، حدود ۱۲.۵۶درصد مستقیما به آلودگی هوا نسبت داده می‌شود اما مسأله فقط همین نیست؛ خسارات اقتصادی ناشی از این معضل هرساله نیز چشمگیر است. چراکه افزایش بار بیماری‌های غیرواگیر مانند سرطان، بیماری‌های قلبی ــ عروقی و مشکلات تنفسی تحت تأثیر آلودگی هوا، سالانه بیش از ۱۲میلیارد دلار به اقتصاد کشور آسیب می‌رساند.

چرخه تکراری بحران
سال ۹۶ بود که قانون جامعی در زمینه آلودگی هوا به‌عنوان قانون هوای پاک به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و ۲۳ دستگاه مکلف به اجرای آن شدند. با اینکه با توجه به آمار مرگ‌و‌میرهای ناشی از آلودگی هوا در کشور و خسارات ناشی از آن هیچ ابهام و شکی در لازم‌الاجرا بودن چنین قانونی باقی نمی‌ماند، اما متاسفانه فقط ۱۲‌درصد احکام آن اجرایی شد. این بی‌اعتنایی به اجرای قانون درحالی است که وضعیت آلاینده‌ها در کلانشهرهای ایران وضعیت استانداردی ندارد. ‌
محمدصادق حسنوند، رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران به ما می‌گوید: میانگین غلظت ذرات معلق در تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران حدود ۳۰ میکروگرم بر مترمکعب است‌؛ در حالی که استاندارد سازمان جهانی بهداشت ۵میکروگرم و استاندارد ملی ایران ۱۲میکروگرم تعیین شده است. به این ترتیب، وضعیت کنونی ما تقریبا شش برابر بالاتر از رهنمودهای استاندارد جهانی است.

مدیریت درست، حلقه مفقوده آلودگی
براساس قانون هوای پاک هر سال باید بخشی از خودروهای فرسوده از رده خارج شوند و در برنامه هفتم توسعه نیز تصریح شده که باید حداقل سالی ۵۰۰هزار خودروی فرسوده جمع‌آوری شود اما در عمل این اتفاق نمی‌افتد. به‌گفته حسنوند در کلانشهری همچون تهران،حدود ۷۵درصد ذرات معلق ناشی ازمنابع متحرک مانندخودروها،اتوبوس‌ها و موتورسیکلت‌هاست. همچنین طبق آمار، سهم حمل‌ونقل عمومی در جابه‌جایی شهروندان در تهران بسیار کمتر از ۲۰‌درصد است‌. افزون بر منابع شهری و صنعتی، تغییرات اقلیمی نیز به بحران آلودگی دامن می‌زند. رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران می‌گوید: خشک‌شدن تالاب‌ها به ایجاد کانون‌های جدید گردوغبار منجر شده که ذرات آن تا تهران نیز می‌رسد و درواقع اکنون سوءمدیریت منابع آب و تغییرات اقلیمی، شرایط را وخیم‌تر کرده است.

تلفیق نوآوری نخبگان و اصلاحات ساختاری
برخلاف این‌که ارگان‌های متعدد هشت سال است که در بحث آلودگی هوا وظایفی را به عهده گرفته‌اند و هرسال برای جلوگیری از افزایش این بحران بودجه‌ای نیز برای هریک از این سازمان‌ها در نظر گرفته می‌شود اما آمارها نشان می‌دهند که اتفاق مثبتی در تحقق برنامه هوای پاک رخ نداده است. حالا دولت چهاردهم همچون سنوات قبل، به دنبال راهکاری اساسی برای عبور از این معضل چندساله هستند. در همین راستا روز گذشته محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت بهره‌گیری از ظرفیت نخبگان علمی کشور را راهکاری برای حل بحران آلودگی هوا دانست و گفت: استفاده از تخصص و نوآوری نخبگان امروز می‌تواند جان هزاران نفر را نجات دهد و کیفیت زندگی مردم را بهبود ببخشد. این درحالی است که رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوا امید به بهبود کیفیت هوا بدون اجرای اقدامات ساختاری را «غیرمنطقی» می‌داند و می‌گوید: بهبود کیفیت هوا با بارش باران یا وزش باد، به معنای بهبود واقعی نیست. ما بیش از هر چیز نیاز به برنامه‌ای پایدار و پیوسته داریم که در آن حمل‌ونقل عمومی تقویت، خودروهای فرسوده از رده خارج، صنایع ملزم به رعایت استانداردهای جهانی و مدیریت منابع طبیعی و اقلیمی نیز جدی گرفته شود.

پاییز امسال‌؛ آلوده‌تر 
امسال پیش از آن‌که پاییز از راه برسد، نشانه‌های نگران‌کننده‌ای از وضعیت جوی کشور به چشم می‌خورد. چراکه کاهش بارندگی‌ها در ماه‌های اخیر و پیش‌بینی تداوم این روند، احتمال وقوع وارونگی دما و انباشت آلاینده‌ها در کلانشهرها را افزایش داده است. به‌گفته کارشناسان، وزش باد و بارش باران از اصلی‌ترین عوامل تهویه طبیعی هواست و وقتی این عامل کمرنگ شود، شرایط برای پایداری هوا و ماندگاری آلودگی مهیاتر خواهد شد. همین مسأله باعث شده که پیش‌بینی‌ها برای پاییز امسال چندان امیدوارکننده نباشد و احتمالا روزهای آلوده بیشتری نسبت به سال‌های گذشته در پیش خواهیم داشت. صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا، در گفت‌وگو با ما تأکید می‌کند که احتمالا شرایط امسال از نظر کیفیت هوا سخت‌تر خواهد بود و با توجه به کاهش بارش‌ها و استمرار شرایط پایدار جوی، پیش‌بینی می‌شود تعداد روزهای آلوده در پاییز امسال بیشتر از سال‌های گذشته باشد. به گفته وی یکی از عوامل مؤثر در کاهش آلودگی، بارندگی است اما پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که در نیمه اول پاییز سامانه‌های بارشی چندان فعال نخواهند بود. بنابراین باید در انتظار بازگشت موج آلودگی در تهران و سایر کلانشهرها باشیم.

 

 

 زهرا حامدی

 

زباله در ساحل موج می‌زند

اگرچه در سال‌های گذشته سواحل، جایی بکر و دست‌نخورده به‌شمار می‌آمدند و زیبایی و پاکیزگی آنها لذت‌بخش بود، حالا اما بسیاری از ساحل‌ها دیگر مثل سابق نیست و با چالش‌ها و مشکلات بسیاری روبه‌رو شده‌ است. تردد بسیار شهروندان در سواحل شمالی و بی‌توجهی به حفاظت و مراقبت از آنها باعث شده تا این سواحل امروزه به محلی برای دپوی‌ زباله‌ها تبدیل شود.از سوی دیگر، وارد شدن فاضلاب و پساب‌های صنعتی به دریا نیز مزید بر علت شده تا سواحل به مواد شیمیایی آلوده شود و محیط‌زیست وحیات آبزیان بیش ازگذشته به خطربیفتد.مشکلات سواحل البته ‌به این مواردمحدودنمی‌شو‌د،چون ساخت‌و‌سازهای گسترده در حریم دریا نیز یکی دیگر از چالش‌های موجود در سواحل است؛ هرچند در سال‌های گذشته، برخی از این سازه‌ها تخریب شده اما همچنان شاهد نقص حریم دریا در برخی مناطق هستیم. به‌مناسبت ۲۹ شهریور (امروز) روز جهانی پاکسازی سواحل در ادامه و در گفت‌وگو با کارشناسان به خطراتی پرداخته‌ایم که سواحل کشور را تهدید می‌کند.

سواحل جنوب کشور که تا همین چند سال گذشته بکر و دست‌نخورده بود‌‌ نیز مورد تهدید قرار گرفته و سیل گردشگران و حضور آنها در این نواحی باعث شده تا در این سواحل با انباشت زباله‌ها روبه‌رو باشیم. همین چند وقت پیش بود که به یغما بردن خاک سرخ جزیره هرمز و همچنین ساحل نقره‌ای خبرساز شد و کارشناسان نسبت به این مسأله هشدار دادند؛ موضوعی که نشان‌دهنده جای خالی آموزش و ایجاد دغدغه‌های زیست‌محیطی و همچنین لزوم پاکسازی سواحل است.
در بسیاری از کشورهای دنیا ساماندهی و پاکسازی سواحل از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ درحالی‌که در کشورمان این مسأله هنوز مورد توجه قرار نگرفته و همین بی‌توجهی نیز سواحل را با چالش‌های مختلفی روبه‌رو کرده است. فریبرز جمال‌زاده، عضو هیات علمی پژوهشکده جهاد دانشگاهی محیط‌زیست، درخصوص وضعیت سواحل کشور به ما، می‌گوید: بحران سواحل از دو منظر اقدامات مدیریتی و آسیب‌های بالادستی مورد توجه است‌‌؛ در وهله اول، منظر ناخوشایند زباله‌ها در سواحل خزر، خلیج‌فارس و دریای عمان، هر گردشگری را متأثر می‌سازد. این معضل ریشه در ضعف مدیریت شهری، عدم توسعه فرهنگ عمومی و آموزش‌های زیست‌محیطی دارد که در کشور ما هنوز به سرانجام نرسیده‌؛ درحالی‌که پاکسازی سواحل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. امروزه شرکت‌های بزرگ جهانی وظیفه پاکسازی ظاهری سواحل را برعهده دارند و با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین، سواحل را تمیز کرده و جلوه‌ای زیبا به آنها می‌بخشند. متأسفانه در کشورمان در مناطق ویژه گردشگری و شناگاه‌ها نیز این امر به‌درستی اجرا نشده است.
آن‌طور که جمال‌زاده توضیح می‌دهد در بعد پنهان‌تر، بسیاری از شهرهای شمالی و همچنین شهرک‌های صنعتی جنوب کشور فاقد سیستم‌های تصفیه فاضلاب کارآمد هستند که شامل هردو بخش صنعتی وخانگی می‌شود. در شمال کشور، تصفیه‌خانه‌های نیمه‌کاره‌ای وجود دارد که فاضلاب را مستقیما به دریا می‌ریزد و این مشکل در جنوب کشور نیز مصداق دارد. علاوه بر فاضلاب‌های خانگی و صنعتی در شالیکاری‌ها نیز شاهد ورود سموم و کودهای شیمیایی به دریا هستیم. به‌عبارت دیگر، هر نوع پسماند و پساب بدون درنظر گرفتن عواقب، روانه دریا می‌شود و سواحل را آلوده می‌کند.

پساب‌ها؛ بلای جان سواحل
در سال‌های اخیر، ورود فاضلاب‌های خانگی و صنعتی به دریا نه فقط باعث آلودگی آب و سواحل شده بلکه چهره این مناطق را نیز دگرگون کرده به‌طوری‌که دیگر خبری از سواحل پاکیزه و چشم‌نواز در بسیاری از مناطق شمال کشور نیست. عضو هیات علمی پژوهشکده جهاد دانشگاهی محیط‌زیست ادامه می‌دهد‌: معمولا گفته می‌شود دریا توان خودپالایی بالایی دارد اما مطالعات موثق نشان می‌دهد که در برخی از مناطق ساحلی کشور، به‌دلیل آلودگی‌ها، به پدیده مزوتروف رسیده‌ایم که حتی در دریاچه‌های بزرگ نیز کمتر رخ می‌دهد. مناطقی در شمال و جنوب کشور از نظر آلودگی کلیفرم، مشابه فاضلاب هستند.
قابل پیش‌بینی است که حجم فاضلاب در برخی مناطق می‌تواند بخش‌هایی از ساحل را نابود کند.

حریم فراموش شده دریا
چالش‌های سواحل اما فقط به این موارد ختم نمی‌شود. بلکه ساخت‌وسازها و نقص حریم آنها نیز یکی دیگر از مشکلاتی است که بلای جان سواحل شده است؛ درحالی‌که براساس قانون حریم دریای خزر ۶۰ متر از آخرین نقطه مد و تصرف آن درنظر گرفته شده ‌و فقط برای ایجاد تأسیسات بندری، گمرکی، نظامی و‌ سایر تأسیسات ضروری دولتی که جنبه اختصاصی نداشته باید مورد استفاده قرار گیرد. این قانون اما جدی گرفته نمی‌شود‌. براساس ماده ۶۳ قانون برنامه چهارم مقرر شد تا سال پایانی برنامه یعنی ۸۸، حریم ۶۰ متری ساحل آزاد شود. در این سال آیین‌نامه‌ اجرایی آزادسازی حریم ساحلی دریای خزر نیز به تصویب هیأت وزیران وقت رسید و براساس ماده (۱) آن قرار شد آن دسته از دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی که در حریم ۶۰ متری ساحل دریای خزر دارای مستحدثات هستند، موظف شوند پس از تعیین و اعلام حریم ساحل دریای خزر و برابر آیین‌‎نامه‌‎های مربوط، با هماهنگی وزارت کشور در اجرای تبصره ماده (۶۳) قانون برنامه چهارم اقدام به عقب‌نشینی کامل از حریم تعیین شده ساحلی کنند. وزارت کشور نیز موظف بوده در چارچوب این تصویب‌نامه زمینه آزادسازی ساحل از تصرفات دولتی و نهادهای عمومی را با رعایت قوانین و مقررات مربوط فراهم کند. اگرچه در دولت پیشین‌، آزادسازی سواحل مورد توجه قرار گرفت اما باز هم این اتفاق آن‌طور که باید و شاید اجرایی نشد و همچنان شاهد ساخت وسازهای متعدد در حریم دریا هستیم.
به گفته جمال‌زاده، علاوه بر مسائل زیست‌محیطی و آلودگی‌ها، بحث مالکیت سواحل نیز در شمال و جنوب کشور مطرح است. در قوانین و برنامه‌های توسعه بر لزوم آزادسازی سواحل از خصوصی‌سازی و تعیین متولی تأکید شده اما متأسفانه این قانون هنوز به مرحله اجرا نرسیده است.

شرایط ناگوار در خزر
افزایش جمعیت و توسعه شهرها و روستاها باعث شده تا سواحل با چالش‌های زیادی روبه‌رو شود.
محمد‌باقر نبوی، استاد بازنشسته دانشگاه در گفت‌وگو با ما در این‌باره می‌گوید: با توجه به رشد روستاها در حاشیه دریای خزر، عدم رعایت حریم دریا و مشکلات در پاکسازی و تثبیت آن از نظر فعالیت‌ها، با چالش‌های بسیاری در سواحل، خصوصا در دریای خزر روبه‌رو هستیم. در دولت‌های پیشین‌ قرار بر آزادسازی حریم دریا بود که بحث پاکسازی نیز مطرح شد؛ زیرا در بسیاری از کشورهای پیشرفته، سواحل فاقد سازه‌های ثابت هستند و فقط به صورت موقت امکاناتی برای گردشگران فراهم می‌شود. اما متأسفانه در ایران، موارد حفاظت از سواحل رعایت نشده است. اگر قانون پاکسازی سواحل با اولویت خزر اجرا‌ می‌شد، وضعیت بهبود می‌یافت.
به گفته او، در دریای خزر، به‌دلیل بسته بودن آن، حجم آلودگی‌ها بسیار بیشتر است؛ هم آلودگی‌های ناشی از فعالیت‌های انسانی و پسماندها و هم آلودگی‌های نفتی که اثرات طولانی‌مدتی دارد.

پساب‌های صنعتی در سواحل جنوبی
در جنوب کشور و در مناطق پرتردد مانند بوشهر وهرمزگان، آلودگی کمتراست امادرمناطقی مانندعسلویه،پساب پتروشیمی‌ها خطراتی را برای انسان‌ها و آبزیان ایجاد می‌کند. اگرچه تصفیه‌خانه‌هایی در این مناطق برای تصفیه فاضلاب و ورود آن به دریا احداث شده اما کافی نیست و باید با این خطرات مقابله شود. آموزش و حفاظت از دریا از ضروریاتی است که باید به آن توجه شود؛ هم در سواحل مکران و هم در سواحل خلیج‌فارس و خزر. این کارشناس محیط‌زیست دریایی عنوان می‌کند: ۹۸ درصد موجودات دریایی در بستر این اکوسیستم زندگی می‌کنند، بنابراین آلاینده‌ها به‌ویژه در سواحل گلی اثرات مخرب بیشتری دارد. هرچه ذرات و رسوبات بیشتر باشد، آلاینده‌های موجود در آب ته‌نشین شده و در بستر با ترکیباتی مانند جیوه شرایط خطرناکی را ایجاد می‌کند.
آن‌طور که او توضیح می‌دهد چنین وضعیتی را در بندر امام و ماهشهر شاهد هستیم و آثار تخریب آلاینده‌ها در این بسترها بیشتر از بسترهای ماسه‌ای یا صخره‌ای است. به گفته این استاد دانشگاه، بسیاری از موجودات دریایی مانند میگو و ماهی که انسان آنها را صید می‌کند، در بسترهای گلی زندگی می‌کنند. بنابراین نظارت و پایش مستمر این مناطق ضروری است تا با شناخت بیشتر، اثرات آلاینده‌ها را کاهش دهیم. کنترل ورودی رودخانه‌ها و احداث سیستم‌های تصفیه فاضلاب برای جلوگیری از ورود مستقیم فاضلاب به سواحل الزامی است؛ زیرا بستر دریا به سرعت آلوده شده و بر چرخه زیستی تأثیر می‌گذارد.

 

 

لیلی کوشکچه

 

قاچاق حیات وحش روی دور تند

  کارشناسان از پیامدهای ناگوار قاچاق حیات وحش برای محیط زیست کشور می‌گویند

 

به‌تازگی فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست استان تهران از کشف و ضبط محمسازمتاسیسسوله‌ای شامل صدها گونه جانوری قاچاق در فرودگاه امام خمینی(ره) خبر داد‌؛ پدیده‌ای که هر‌ چند‌وقت یک‌بار در گوشه و کنار کشور رخ می‌دهد و خبر آن در رسانه‌ها می‌پیچد. سوداگران‌ به دلیل سودآوری بالای قاچاق،دست به شکار وصید یازنده‌گیری حیوانات به‌صورت غیرقانونی می‌زنند وبا اهداف مختلف آنها رابه کشورهای دیگرقاچاق می‌کنند. در ایران به‌دلیل تنوع زیستی بالا‌، قاچاق حیوانات مدتی است که خبرساز می‌شود‌؛ پدیده‌ای که البته می‌تواند پیامدهای منفی بسیاری را به‌همراه داشته باشد و حتی گونه‌های جانوری را در معرض انقراض قرار دهد. گوش قاچاقچیان اما به این حرف‌ها بدهکار نیست و به‌دلیل سود سرسام‌آور این پدیده، آنها از هیچ حیوانی نمی‌گذرند‌؛ از شکار پرندگان زیبا و آوازخوان گرفته تا به دام انداختن حیواناتی مانند یوزپلنگ که در کشورمان کمتر از۲۰‌قلاده باقیمانده است.پیامدهای بسیار ناگوار قاچاق حیات وحش سبب شده که بسیاری از کارشناسان از آن به‌عنوان تجارتی کثیف و البته سودآور یاد کنند‌؛ این موضوعی است که فهیمه اسلامی، کارشناس حیات‌وحش نیز در گفت‌وگو با ما عنوان می‌کند.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد، قاچاق حیات‌وحش یکی از مهم‌ترین جرایم سازمان‌یافته در جهان محسوب می‌شود. سال گذشته از این پدیده به‌عنوان چهارمین تجارت سودآور دنیا، پس از قاچاق مواد مخدر، اسلحه و اعضای بدن انسان نام برده شد. هرگونه برداشت، صید، نگهداری و فروش غیرقانونی گونه‌های گیاهی و جانوری که در آن قوانین رعایت نشده باشد، قاچاق محسوب می‌شود.

 

چرا قاچاق حیات وحش‌؟

قاچاق حیات وحش به دلایل مختلفی صورت می‌گیرد‌؛ از باور به خرافات و اعتقادات سنتی گرفته تا تمایل به استفاده از وسایل لوکس و لاکچری. اسلامی در این‌باره می‌گوید: این پدیده هم در ایران و هم در سایر کشورها رخ می‌دهد. در ایران، قاچاق در حوزه محیط زیست شامل پستانداران، آبزیان و حتی گیاهان می‌شود. یکی از دلایل مهم قاچاق حیات‌وحش، استفاده در طب سنتی، به‌ویژه در کشورهای شرق آسیا مانند چین است. برای مثال در تهیه سوپ باله کوسه، باله‌های میلیون‌ها کوسه را در حالی که زنده هستند، می‌برند. در طب سنتی چین گفته می‌شود که این سوپ برای تقویت قوای جنسی مفید است. یا پانگولین، پستانداری در خطر انقراض که در ایران نیز یافت نمی‌شود، به دلیل فلس‌هایش صید و قاچاق می‌شود. این فلس‌ها در کشورهای شرق آسیا پودر شده و برای درمان سرطان به‌کار می‌رود. همچنین استفاده از اجزای حیوانات برای ساخت اشیای لوکس یکی دیگر از انگیزه‌های قاچاق است‌؛ برای مثال، فیل‌ها و کرگدن‌ها به‌خاطر عاج‌شان سلاخی می‌شوند یا از پوست گربه‌سانانی مانند ببر که نمادی از اشرافیت است، در خانه‌ها استفاده می‌شود.

پرندگان زینتی نیز قربانی این تجارت هستند‌؛ به‌طوری که به گفته این کارشناس حیات‌وحش، طوطی خاکستری آفریقایی (کاسکو) که اکنون در زیستگاه خود در خطر انقراض قرار دارد، صید شده و به ایران می‌آید و بازاری برای آن در کشور ما شکل گرفته است. میمون رزوس که تبلیغات خرید و فروش آن را در فضای مجازی مشاهده می‌کنیم، نمونه دیگری است. مادران این میمون‌ها کشته می‌شوند و نوزادان‌شان از کشورهایی مانند پاکستان و هند به ایران قاچاق می‌شوند. این نوزادان ممکن است در یکی‌دو ماه اول بامزه به‌نظر برسند اما پس از آن رفتارهای پرخاشگرانه زیادی از خود نشان داده و رهاسازی می‌شوند.رهاسازی این‌ گونه‌ها، به‌دلیل بیماری‌های مشترک فراوان با انسان و غیربومی بودن‌شان، عواقب وحشتناکی دارد. بسیاری از افراد نیز علاقه به نگهداری پرندگان و خزندگان کمیاب دارند. توله‌های خرس سیاه که حتی با اتوبوس قاچاق می‌شوند، در ایران دیده شده‌اند. متاسفانه، وارداتی که باغ‌وحش‌ها انجام می‌دهند نیز می‌تواند بستری برای قاچاق باشد. دلایل قاچاق حیوانات تنها به این موارد ختم نمی‌شود بلکه حیوانات به‌خاطر گوشت‌شان نیز قاچاق می‌شوند. همچنین تقاضای خارجی نیز یکی از دلایل اصلی قاچاق است. برای مثال، هوبره یا بالابان‌ که از نمونه‌های ارزشمند حیات وحش ایران است، به‌کشورهای حاشیه خلیج‌فارس قاچاق می‌شود. در این کشورها قوش‌بازی بسیار رایج است و آنها انواع شاهین ‌را صید می‌کنند تا با پرواز‌دادن آنها، هوبره‌ها را شکار کنند.

 

نظارت ضعیف

اگرچه قاچاق حیات‌وحش سال‌هاست به معضلی بزرگ درکشور تبدیل وباعث شده تابسیاری از گونه‌های جانوری در معرض آسیب و حتی انقراض قرار بگیرند‌ اما به‌نظر می‌رسد سازمان حفاظت محیط‌زیست نتوانسته آن‌طور که باید با این پدیده مقابله کند.اسلامی در این باره می‌گوید: ما با کمبود امکانات در مناطق حفاظت‌شده مواجه هستیم‌؛ چرا که سازمان حفاظت محیط زیست با کمبود محیط‌بان و ضعف در نظارت روبه‌روست. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز دیروز از این گفت که حدود ۶۰ درصد از پست‌های محیط‌بانی در کشور خالی است.

با این اوصاف چگونه می‌توانیم در تمام استان‌ها از هوبره و شاهین در برابر قاچاقچیان مراقبت کنیم؟ متاسفانه، سود بالای قاچاق و وزن پایین گونه‌های قاچاق‌شده، این کار رابرای قاچاقچیان جذاب کرده است. به‌همین دلیل، قطعا باید قوانین بازدارنده وضع شود و پایش‌های بسیار جدی در کریدورهای خروجی مانند بنادر انجام گیرد. بسیاری از گونه‌هایی که در خلیج‌فارس صید می‌شوند، از طریق بنادر قاچاق می‌شوند.نظارت شدیدتر دربنادر ومجازات‌هایی که بتواند قاچاقچیان را بترساند، قطعا تاثیرگذار خواهد بود. همه اینها درحالی است که کارشناسان معتقدند در صورت عدم جلوگیری، با کاهش شدید گونه‌های ارزشمند و در نهایت انقراض آنها روبه‌رو خواهیم شد‌؛ گونه‌هایی مانند هوبره، شاهین و یوزپلنگ. این اتفاق در مورد گونه‌های دیگر در تمام دنیا نیز ممکن است رخ دهد‌؛ مانند فیل، کرگدن و کوسه. از سوی دیگر گونه‌های کمیاب نیز در خطر انقراض قرار دارند‌؛ از جمله سمندر لرستانی که زیستگاهش محدود به لرستان و خوزستان است. ‌

 

همه حیوانات در خطرند!

قاچاق حیات وحش مدت‌هاست جان حیوانات ارزشمند را به خطر انداخته است، پدیده‌ای که در گوشه و کنار کشور به‌صورت چراغ خاموش رخ می‌دهد و فقط برخی از آنهارسانه‌ای می‌شود یا قاچاقچیان به دام می‌افتند و شناسایی می‌شوند. ‌سپهر سلیمی، فعال حقوق حیوانات نیز در این‌باره درگفت‌وگو با ما می‌گوید: قاچاق به‌معنای جابه‌جایی، خرید و فروش و نگهداری حیوانات وحشی به‌صورت غیرقانونی است.این عمل به دلایل اقتصادی انجام می‌شود امابازارهدف آن متفاوت است‌؛ از سرگرمی و استفاده در سیرک‌ها و باغ‌وحش‌ها و منازل، تا سوء‌استفاده ازجسد آنها برای مقاصد دارویی و پزشکی، مانند آنچه در طب چینی صورت می‌گیرد. این اتفاق اما باعث نابودی بسیاری از گونه‌ها شده است. در این میان، برخی از حیوانات به دلیل تقاضای بالا، بیشتر به دام قاچاقچیان می‌افتند: از انواع پستانداران مانند فیل(به خاطر عاج)تا ببروپلنگ(به‌خاطر پوست)، پرندگان شکاری یا آوازخوان و حتی خزندگانی مانند انواع کروکودیل‌ها، مارها و لاک‌پشت‌ها، تا ماهیان ارزشمند و کمیاب.

 

آیا قانون بازدارنده است؟

طبق قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز،هرگونه اقدام بدون اخذ مجوز قانونی ازسازمان حفاظت محیط زیست و رعایت‌نکردن سایر ترتیبات پیش‌بینی‌شده در قوانین و مقررات، منجر‌به صدور حیوانات وحشی عادی، در معرض نابودی و کمیاب، انواع موجودات آبزی، پرندگان شکاری و غیرشکاری اعم از بومی یا مهاجر وحشی به‌طور زنده یا غیرزنده و نیز اجزای این حیوانات،جرم قاچاق حیوان‌های آزاد وبومی محسوب می‌شود.واردات وخرید وفروش حیوان‌های وحشی غیربومی، موجودات آبزی و پرندگان وحشی، ورود و صدورگونه‌های در معرض خطر و قاچاق ماهی خاویاری از جمله مصادیق قاچاق حیوانات است. اگرچه در قوانین به این موضوع اشاره و این مساله جرم‌انگاری شده اما سلیمی می‌گوید: قاچاق حیات‌وحش چهارمین تجارت سودآور کثیف دنیاست. قوانین بین‌المللی در این زمینه وجود دارد اما این‌که چقدر اجرا می‌شوند، بحث دیگری است. همچنین این‌که چرا سازمان حفاظت محیط‌زیست قادر به کنترل آن نیست، نیز دلایل مختلفی دارد‌؛ بخشی به این علت است که  این سازمان ضعیف است و نیرو، امکانات، تخصص و بودجه کافی ندارد. علاوه بر این مدیران یا درکی از این موضوع ندارند یا اراده‌ای برای برخورد با آن نیست. گاها می‌بینیم در زمینه باغ‌وحش‌ها که یکی از مقاصد اصلی حیات‌وحش قاچاق شده هستند، عملا سازمان حفاظت محیط‌زیست برخورد نمی‌کند و حتی همکاری و حمایت می‌کند.

به گفته او، قاچاق حیات‌وحش یکی از سه عامل اصلی نابودی گونه‌ها در دنیاست و برای برخی از گونه‌ها، عامل اصلی محسوب می‌شود. به همین دلیل، برخورد با آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در ایران نیز از شکار و صید گونه‌هایی مانند شاهین که سالانه تعداد زیادی از آنها شکار و به کشورهای عربی قاچاق می‌شود، می‌توان به‌عنوان مهم‌ترین و مشهورترین پرونده‌های قاچاق نام برد.

 

لیلی کوشکچه

دست پاییز خالی است

پیش‌بینی‌‌ها از تداوم بحران آب در کشور خبر می‌دهد

پرونده سال آبی ۱۴۰۴-۱۴۰۳در پایان شهریور با کسری حدود ۴۰درصدی بسته خواهد شد و حالا نگاه‌ها به پاییز است؛ فصلی که معمولا یک‌چهارم بارش سال کشور را به همراه دارد‌. مدل‌های هواشناسی اما برای پاییز و زمستان پیش‌رو پیش‌بینی‌های نگران‌کننده‌ای دار‌د،باتوجه به انباشت خشکسالی درکشورمان،بارش‌های کمتر از میانگین بلندمدت و نرمال درزمستان پیش‌رونمی‌تواند گرهی ازکمبودآب کشور بگشاید‌.

صورت‌مسأله از همان نقطه شروع نگران‌کننده است؛ وقتی سال آبی‌ جاری با کسری‌ حدود ۴۰‌درصدی تمام می‌شود یعنی سدها و آبخوان‌ها پر نشده‌اند و رودخانه‌ها جان نگرفته‌اند. سال جدید با «بدهی» آغاز می‌شود و هر تأخیر در بارش، پیامدهای این بدهی را بالا می‌برد. ‌صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا در سازمان هواشناسی، به ما می‌گوید: «سال آبی در پایان شهریور تمام می‌شود و امسال با حدود ۴۰‌درصد کم‌بارشی به خط پایان رسید. به زبان ساده، منابع آبی کشور از همان ابتدای سال جدید با  کسری جدی روبه‌رو هستند.»

 

باران خزر؛ مسکنی کوتاه‌اثر

خبر خوب این روزها بارندگی شمال است؛ خاک را مرطوب و نفس شهررا تازه می‌‌کنداما فراگیرنیست و حساب مخزن‌ سدها را چندان تغییر نمی‌دهد. ضیائیان توضیح می‌دهد: «این هفته بارش‌های خوبی در استان‌های ساحلی دریای خزر داریم اما این بارش‌ها ‌نمی‌توانند تصویر کم‌بارشی کشور را دگرگون کنند و مدیریت شهری و روستایی باید بر مدار صرفه‌جویی بچرخد.»

‌کارشناسان معتقدند پیش‌بینی فصلی حکم قطعی نیست، برای پاییز پیش‌رو، خروجی مدل‌های پیش‌بینی از یک سناریو حکایت دارند، بارش کمتر از میانگین بلندمدت است‌. ضیائیان می‌گوید: پیش‌بینی‌های فصلی براساس مقایسه با بلندمدت ارائه می‌شود و ماهیتا احتمالی‌اند و درصد وقوع‌شان حدود ۶۰ درصد است. با احتمال بالا بارش‌های پاییز امسال زیر نُرم خواهد بود. این زیر نُرم بودن لزوما به معنای خشکی مطلق نیست و می‌تواند رگبارهای نقطه‌ای داشته باشد اما در نهایت، تراز پایین می‌ماند؛ دقیقا همان چیزی که ذخایر را کم‌جان می‌گذارد.

 

پاییزی نه‌چندان دلگرم‌کننده

در این رابطه احد وظیفه،رئیس مرکزملی اقلیم ومدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور نیز درگفت‌وگو با ما تأکید می‌کند: پاییز پیش‌رو دلگرم‌کننده نیست. باتوجه به شرایط فعلی، جای نگرانی جدی وجوددارد.بسیاری از استان‌ها همین حالا وضعیت مطلوبی ندارند و افکار عمومی چشم‌انتظار بارش‌های پاییزی است. اما متأسفانه بیشتر مدل‌ها نشان می‌دهد که این بارش‌ها گرایش به کمتر از نرمال‌بودن دارد. نمی‌توان با قطعیت صددرصدی صحبت کرد اما احتمال وقوع این وضعیت حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد است. به بیان دیگر، بارندگی‌ها کمتر از متوسط بلندمدت خواهد بود و دما نیز بالاتر از نُرم.

 

کلانشهرها زیر فشار کم‌آبی

وظیفه توضیح می‌دهد:«‌این شرایط به‌ویژه برای مناطق زاگرس ــ ‌از بخش مرکزی تا شمالی و جنوبی ــ نگران‌کننده است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد پاییز برای این مناطق با بارش‌های کمتر از معمول همراه خواهد بود و این مسأله پیامدهای گسترده‌ای بر کشاورزی و منابع آبی خواهد داشت.»

رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور می‌گوید: «در شهرهایی مانند تهران، مشهد و تبریز نیز احتمال بروز تنش آبی یا حتی بحران آب وجود دارد. با توجه به وضعیت منابع، انتظار می‌رود دستگاه‌های مسئول سیاست‌های سختگیرانه‌تری برای مدیریت مصرف اعمال کنند. شهروندان نیز باید همراهی کنند.»

 

کشاورزی پاییزه در تنگنا

وظیفه درباره بخش کشاورزی نیز می‌گوید:«کشاورزی دیم، به‌ویژه در پاییز، به احتمال زیاد با تأخیر آغاز خواهد شد. کشاورزان ناچار می‌شوند زمان کاشت را تغییر یا سطح زیرکشت را کاهش دهند. کشت‌های آبی نیز در بسیاری از استان‌ها محدودتر خواهد شد. بنابراین شرایط به‌گونه‌ای است که هم کشاورزان و هم مدیران منابع آب باید سازگاری بیشتری با کمبودها نشان دهند و برنامه‌ریزی دقیق‌تری داشته باشند.»

وی تاکید می‌کند:«با توجه به وضعیت اقلیمی و احتمال بالای پاییز کم‌بارش، صرفه‌جویی یک توصیه اخلاقی نیست بلکه ضرورتی عملی است.»

 

مدیریت مصرف را دریابید

آنچه از سخنان دو کارشناس ارشد سازمان هواشناسی برمی‌آید، تصویر یکسانی است؛ پاییز پیش‌رو بارش‌هایش کمتر از میانگین خواهد بود وحتی اگرزمستان نرمال باشد،این نرمال بودن فقط برای تثبیت وضعیت فعلی کافی است،نه جبران کسری‌های گذشته. ضیائیان بر احتمال ۶۰ درصدی بارش‌های کمتر ازنُرم وتأثیر محدود بارندگی‌های شمال کشور تأکید دارد؛ در حالی‌که وظیفه به سهم حیاتی پاییز در تأمین ۲۵ درصد بارش سالانه اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که حتی با زمستان نزدیک به نرمال، کمبودها جبران نخواهد شد. ترکیب این دو نگاه نشان می‌دهد پاییز امسال بیش از هر زمان دیگری به سیاست‌های مدیریت مصرف گره خورده است. دیگر نمی‌توان تنها به آسمان امید بست؛ زیرا بارش‌های پراکنده و کوتاه‌مدت نه‌ فقط مسأله کم‌آبی را حل نمی‌کند، بلکه با نبود مدیریت درست، تأثیر چندانی بر سفره‌های آب زیرزمینی و سدها ندارد. بنابراین پیام اصلی برای شهروندان و مدیران یکی است: «بحران آب در ایران نه با امید به یک پاییز یا زمستان پربارش، بلکه با اصلاح الگوی مصرف و تصمیم‌های سختگیرانه مدیریت می‌شود.‌»

 

دریاچه ارومیه؛ امیدی به بارش نیست

به گفته وظیفه، دریاچه ارومیه هم از این وضعیت مستثنی نیست: «تابستان بسیار گرم و خشک امسال باعث شد لایه‌های بالایی خاک در اطراف دریاچه خشک‌تر از حد معمول باشد. حتی اگر در پاییز بارش‌هایی رخ دهد، این باران صرفا خاک سطحی را مرطوب می‌کند و سهمی به دریاچه نمی‌رسد. بنابراین نباید انتظار داشت پاییز امسال گره از مشکلات این پهنه آبی باز کند.» او هشدار می‌دهد:«برداشت‌های بی‌رویه از منابع زیرزمینی و رودخانه‌ها که در سال‌های اخیر شدت گرفته، بحران را عمیق‌تر کرده است. این روند باید مهار شود. تداوم برداشت‌های غیرمجاز یا بی‌رویه، خاک را آسیب‌پذیرتر و دشت‌ها را با خطر فرونشست بیشتری مواجه می‌کند.»

 

 

  زهرا اردشیری

 

 

 

 

 

یک مشت خاک روی نقشه

آیا دریاچه ارومیه به سرنوشت هامون، بختگان و گاوخونی دچار می‌شود؟ 

 

تصاویر ماهواره‌ای جدید از دریاچه ارومیه بار دیگر واقعیتی تلخ را عیان کرده است؛ پهنه‌ای آبی که روزگاری به‌عنوان بزرگ‌ترین دریاچه شور شناخته می‌شد، حالا در قاب ماهواره چیزی جز لکه‌هایی پراکنده و خاک ترک‌خورده نیست. کاهش بی‌سابقه سطح آب و محو شدن تدریجی دریاچه زنگ خطری است که نه‌تنها کارشناسان محیط زیست بلکه افکار عمومی را هم نگران کرده. این تصاویر، روایت بی‌پرده‌ای از مرگ تدریجی ارومیه‌اند؛ مرگی که اگرچه تدریجی است، اما سرعت آن هر روز بیشتر می‌شود.

 

از هامون تا ارومیه؛ روایت یک تکرار تلخ 

کارشناسان می‌گویند دریاچه ارومیه هنوز قابلیت احیا دارد، اما واقعیت تلخ این است که سوءمدیریت منابع آب، ادامه کشت محصولات پرمصرف و وجود ده‌ها هزار چاه غیرمجاز، شریان حیاتی دومین حوضه پرآب کشور را بریده است. بحران فقط یک مسأله زیست‌محیطی نیست. تهدید بیماری‌های ریوی و چشمی، ریزگرد‌های نمکی و موج مهاجرت اجباری می‌تواند به‌زودی گریبان آذربایجان و در نهایت کل کشور را بگیرد.خشک شدن دریاچه‌ها در ایران قصه امروز و دیروز نیست. دهه‌هاست نقشه ایران آرام‌آرام لکه‌های آبی‌اش را از دست داده. هامون در سیستان، بختگان در فارس، گاوخونی در اصفهان که هر کدام روزی بخشی از حیات اجتماعی و اقتصادی مناطق خود بودند، امروز به نمکزار یا خاطره‌ای دور تبدیل شده‌اند. کارشناسان هشدار می‌دهند اگر روند فعلی ادامه یابد، دریاچه ارومیه هم به همان سرنوشت دچار می‌شود؛ سرنوشتی که دیگر برگشتی ندارد.مسعود باقرزاده کریمی، مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و بودجه شرکت مهندسی آب کشور و دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه در گفت‌و‌گو با جام‌جم تأکید می‌کند: «نمی‌توانیم بگوییم به احیای دریاچه ارومیه دیگر هیچ امیدی نیست. این دریاچه هنوز زنده، اما گویی روی تخت جراحی خوابیده است. اگر امروز تصمیمات درست گرفته شود، می‌توان بخشی از حیات آن را برگرداند.»

ارومیه هنوز نمرده‌

باقرزاده کریمی در بخشی می‌گوید: «داده‌های رسمی نشان می‌دهد حوضه آبریز دریاچه ارومیه سالانه ۷ تا ۸میلیارد متر مکعب بارندگی دارد. از این مقدار، باید ۳ میلیارد متر مکعب مستقیم وارد دریاچه شود تا سطح آن پایدار بماند و الباقی برای نیاز‌های شرب، کشاورزی و صنعت در نظر گرفته شود، اما واقعیت چیز دیگری است.»به گفته کارشناسان بخش عمده این آب سر از باغات تازه‌تأسیس و کشت‌های پرمصرف در‌می‌آورد. توسعه بی‌ضابطه باغ‌های سیب و انگور و حتی کشت محصولاتی که اصلا با اقلیم منطقه سازگار نیستند سهم دریاچه را عملا صفر کرده است.باقرزاده کریمی می‌گوید: «وقتی آب به دریاچه نرسد، طبیعی است که خشک می‌شود. الان کشاورزی بی‌سامان و توسعه بی‌رویه باغات، سهم دریاچه را بلعیده. بارندگی هست، اما مدیریت آب درست انجام نمی‌شود.»

 

چغندر و یونجه؛ صادرات پنهان آب 

 

یکی از معضلات اصلی دریاچه، کشت محصولاتی است که به‌اصطلاح «آب‌بر» هستند. چغندر قند و یونجه در صدر این فهرست قرار دارند. هر هکتار چغندر قند به‌طور متوسط ۱۰ تا ۱۲هزار متر مکعب آب مصرف می‌کند؛ عددی که در منطقه خشک آذربایجان فاجعه‌بار است.

 

باقرزاده کریمی در پاسخ به این سوال که چرا هنوز کشت چغندر و یونجه در این منطقه ادامه دارد، می‌گوید: «ما در ستاد احیای دریاچه، خروج چغندر از منطقه را ممنوع کرده بودیم. گفتیم اگر کارخانه‌ای در خود منطقه هست، محصول همانجا مصرف شود اشکالی ندارد، اما اجازه ندهید چغندر از منطقه خارج شود.»

 

آن‌طور که او توضیح می‌دهد، برای دور زدن قانون، کارخانه‌های قدیمی و کم‌بازده را به منطقه آوردند و محصول را حتی تا مشهد بردند. این یعنی صادرات آب از ارومیه. «صادرات آب مجازی» فقط یک اصطلاح تئوریک نیست. معنایش این است که حقابه دریاچه به‌جای بازگشت به بستر اصلی، به‌صورت محصول کشاورزی از منطقه خارج می‌شود. به بیان دیگر دریاچه می‌خشکد تا کارخانه‌ای در استان دیگر فعال بماند.

 

بیماری‌های خاموش؛ وقتی توفان نمک بوزد 

 

خشک شدن دریاچه تنها به‌معنای ناپدید شدن یک پهنه آبی نیست. سلامتی انسان‌ها هم در خطر است. تجربه دریاچه‌های خشک شده دیگر در ایران و جهان نشان می‌دهد توفان‌های نمکی که از بستر خشک برمی‌خیزند، بیماری‌های ریوی و چشمی را به‌طور چشمگیری افزایش می‌دهند.

 

باقرزاده کریمی می‌گوید: «کارشناسان ادعا کرده‌اند سرطان در اطراف دریاچه افزایش یافته است. نمی‌توان به‌طور قطع آن را رد یا قبول کرد. چون مدرکی قطعی در دست نیست، اما تجربه هامون در سیستان نشان داد که با خشک شدن پهنه‌های آبی شور، بیماری‌های ریوی و چشمی بیشتر می‌شود. پراکنش نمک در هوا، مشکلات تنفسی ایجاد می‌کند. در ارومیه هم همین احتمال جدی وجود دارد.»

 

بدیهی است این هشدار فقط به یک منطقه محدود نمی‌شود. با وزش باد‌های شدید، ریزگرد‌های نمکی می‌توانند تا صد‌ها کیلومتر دورتر هم حرکت کنند. یعنی تبریز، زنجان و کردستان نیز از پیامد‌های آن در امان نخواهند بود.

 

چاه‌های غیرمجاز؛ زخمی ۶۰ هزارباره 

 

یکی از تکان‌دهنده‌ترین آمار‌ها مربوط به ۶۰ هزار چاه غیرمجاز در استان آذربایجان غربی است. این چاه‌ها سالانه میلیارد‌ها متر مکعب آب زیرزمینی را بدون هیچ حساب و کتابی بیرون می‌کشند.

 

باقرزاده کریمی توضیح می‌دهد: «این واقعا یک درد مزمن است. همه می‌گویند باید جلوی چاه‌های غیرمجاز گرفته شود، اما دستگاه‌ها توپ را به زمین هم می‌اندازند. سال‌هاست این موضوع روی زمین مانده. اگر قرار بود برخورد شود، باید همان سال‌ها می‌شد. حالا هم دیر نیست، اما نیاز به اراده جدی دارد.»

 

برای درک بهتر این عدد کافی است بدانیم مصرف سالانه آب شرب کل تهران حدود یک میلیارد متر مکعب است. حالا تصور کنید ده‌ها هزار چاه غیرمجاز چه فشاری به سفره‌های زیرزمینی ارومیه وارد می‌کنند.

 

آب هست، مدیریت نیست 

 

بسیاری تصور می‌کنند ارومیه قربانی خشکسالی شده است، اما آمار نشان می‌دهد این حوضه بعد از خزر دومین حوضه پرآب کشور است. رودخانه‌های زیادی به آن می‌ریزند و بارندگی نسبی خوبی دارد.

 

باقرزاده کریمی در خصوص مشکل دریاچه ارومیه تأکید می‌کند: «حسابداری آب وجود ندارد. بارندگی داریم، رودخانه داریم، اما به‌جای بازتوزیع درست، همه چیز در کشاورزی بی‌سامان مصرف می‌شود. سیاست‌های ملی با نگاه‌های محلی هماهنگ نیست. نمایندگان مجلس هر کدام رویکرد منطقه‌ای خودشان را دارند و این تضاد باعث شده تصمیم‌های ملی بی‌اثر شود.»

 

یادآوری آرال؛ عبرتی نزدیک 

 

دریاچه آرال در آسیای میانه یکی از بزرگ‌ترین فجایع زیست‌محیطی قرن بیستم بود. با انحراف رودخانه‌ها برای کشت پنبه، طی چند دهه بخش بزرگی از دریاچه خشک شد، اما در سال‌های اخیر، با همکاری چندکشور همسایه بخشی از شمال آرال دوباره جان گرفت.

 

باقرزاده کریمی می‌گوید: «آرال بخش زیادی‌اش نابود شد، اما نشان داد اگر اراده باشد، می‌شود بخشی را احیا کرد. ما هم می‌توانیم چنین الگویی داشته باشیم؛ به‌شرطی که هماهنگی ملی و منطقه‌ای شکل بگیرد.»

 

پیامد‌های اجتماعی؛ از مهاجرت تا سقوط اقتصاد محلی 

 

خشک شدن دریاچه ارومیه فقط یک بحران زیست‌محیطی نیست؛ تبعات اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای دارد. کشاورزی که زمینش به نمکزار تبدیل شود، دیگر نه محصولی دارد و نه معیشتی. این یعنی موج مهاجرت به شهرها. این کارشناس محیط زیست هشدار می‌دهد: «وقتی زمین‌های کشاورزی منطقه نابود شوند، اقتصاد محلی فرو می‌ریزد. این یعنی مهاجرت روستاییان و خالی شدن شهرها. سوال این است که این جمعیت کجا باید سکونت پیدا کند؟ در کشوری که خودش با بحران آب و انرژی دست‌به‌گریبان است، انتقال میلیون‌ها نفر به مناطق دیگر عملا غیرممکن خواهد بود.»

 

تجربه دریاچه آرال نشان داد مهاجرت اجباری می‌تواند حتی ساختار اجتماعی یک کشور را تغییر دهد. در ایران نیز خشک شدن ارومیه می‌تواند به تغییر بافت جمعیتی آذربایجان و افزایش فشار بر شهر‌های بزرگ منجر شود.

 

فرصت اندک، انتخاب سخت 

 

دریاچه ارومیه هنوز زنده است، اما روی تخت جراحی. احیای آن نه با شعار، که با تصمیم‌های سخت امکان‌پذیر است: بستن چاه‌های غیرمجاز، توقف کشت‌های پرمصرف، بازتوزیع عادلانه آب و هم‌راستا کردن سیاست‌های ملی و منطقه‌ای.

 

باقرزاده کریمی می‌گوید: «مشکل کمبود آب نیست. مشکل مدیریت است. اگر امروز این جراحی بزرگ را انجام ندهیم، فردا نه‌تنها ارومیه بلکه دیگر دریاچه‌های کشور هم در صف مرگ خواهند بود.»

 

 

 

 

  زهرا اردشیری

بررسی کارنامه یکساله محیط‌ زیست

در گفت‌وگو با ۴ کارشناس به نقاط قوت و ضعف‌ سازمان حفاظت محیط‌زیست ‌ در یک سال گذشته پرداخته‌ایم ‌
اول شهریور ۱۴۰۳، زمانی که مسعود پزشکیان در نخستین ماه‌های ریاست‌جمهوری خود شینا انصاری را به‌عنوان رئیس این سازمان معرفی کرد، نگاه‌ها متوجه زنی شد که در عرصه محیط‌زیست شناخته شده بود. انتصاب او، در مقایسه با برخی چهره‌های سیاسی سال‌های گذشته، امیدی تازه در میان کارشناسان و فعالان این حوزه ایجاد کرد‌؛ امید به این‌که سازمان از حاشیه‌نشینی فاصله بگیرد و نقشی واقعی در تصمیم‌سازی‌های کلان ایفا کند.  اما مسیری که پیش‌رو قرار داشت ساده نبود.

آلودگی هوا در کلانشهرها و استان‌های جنوبی، حق‌آبه تالاب‌ها، تغییراقلیم، گردوغبار، خشکسالی، سیل‌های پی‌درپی، معضل پسماندهای عفونی وصنعتی،بحران فرونشست زمین،الگوی کشت نادرست و ده‌هامسأله دیگر‌؛فهرستی که نشان می‌داد سازمان بیش از آن‌که در آستانه آغاز پروژه‌های تازه باشد، با انبوهی ازبدهی‌هاومطالبات انباشته مواجه است.درچنین شرایطی انتظارات عمومی از مدیریت تازه نه فقط حل فوری مشکلات، بلکه در تغییر رویکردها و اصلاح مسیرهای گذشته خلاصه می‌شد.  اکنون و پس از گذشت یک سال از آغاز دوران تازه مدیریت محیط‌زیست، پرسش مهم این است که از نگاه فعالان، کارشناسان و کنشگران این حوزه عملکرد سازمان چه نقاط قوت و ضعفی داشته است؟ آیا این سازمان توانسته از موضع انفعال فاصله بگیرد وبه سمت عمل‌گرایی حرکت کند یاهمچنان زیرسایه فشارهای سیاسی ومحدودیت‌های اجرایی مانده است؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها و ترسیم تصویری روشن‌تر از کارنامه یک‌ساله سازمان حفاظت محیط‌زیست در دولت چهاردهم، محمد درویش، رئیس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو و مدیرکل اسبق مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست، امید سجادیان، کنشگر و عضو شورای هماهنگی شبکه محیط‌زیست کشور، علی کشمیری، فعال محیط‌زیست و عضو هیأت مدیره شبکه تشکل‌های محیط‌زیستی استان خراسان‌رضوی و ناصر عبیات فعال محیط‌زیست در گفت‌و‌گو با ما دیدگاه‌های خود را بیان کرده‌اند.

بهبود ارتباط با تشکل‌ها
کارشناسان معتقدند سازمان‌‌های مردم نهاد فعال در حوزه محیط‌زیست اگر به‌درستی نقش‌شان را ایفا کنند می‌توانند در بسیاری از حوزه‌ها به محیط‌زیست کشور کمک کنند.  این درحالی است که محمد درویش، تلاش برای بهبود ارتباط با تشکل‌ها، هوشمندسازی پارک‌های ملی و مناطق حفاظت‌شده و مقاومت در طرح‌های ضد محیط‌زیستی پایین‌دست‌ها را از نقاط قوت یک سال گذشته سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌داند و می‌گوید: «رئیس سازمان به صورت منظم با تشکل‌ها جلسه می‌گذارد، رودررو گفت‌وگو می‌کند و سعی دارد پاسخگو باشد. برخلاف رئیس قبلی که سعی می‌کرد امور محرمانه باشد و تشکل‌ها در جریان قرار نگیرند. بعد ازاتفاق غم‌انگیزی که در پارک ملی گلستان افتاد، هوشمندسازی پارک‌های ملی و مناطق حفاظت‌شده در دستور کارقرارگرفت. موضوعی که از مطالبات جدی فعالان محیط‌زیست بود. برای رفع مشکلات این مناطق باید به سمت دستگاه‌های مدرن دیجیتالی برویم که محیط‌بان‌ها و پاسگاه‌های محیط‌بانی ما را بی‌نیاز از حضور فیزیکی و درگیری با متخلفان و شکارچیان کند.»
آن‌طور که او توضیح می‌دهد‌، گفت‌وگوهای پردیسان نیز دوباره شکل گرفته است که می‌تواند سازمان حفاظت محیط‌زیست را به‌عنوان محلی برای تبادل افکار مختلف تبدیل کند. سازمان در برابر اجرای برخی طرح‌های ضد محیط‌زیستی پایین‌دست‌ها مقاومت کرده است. به‌عنوان مثال در اجرایی‌شدن طرح «ماندگان» مانع شد، با وجود این‌که فشارها هم کم نبود. توانست مرجعیت تنوع زیستی را دوباره از وزارت جهاد کشاورزی پس بگیرد و به محلی که سزاوارش بوده یعنی سازمان حفاظت محیط‌زیست برگرداند که اینها ازجمله اقدامات خوب به شمار می‌روند. ‌

ضعف در تأمین حق‌آبه تالاب‌ها 
درویش ضعف در مجامع بین‌المللی و حق‌آبه تالاب‌ها را از نقاط ضعف سازمان می‌شمارد و اضافه می‌کند: «عملکرد سازمان در کاپ ۲۹ در باکو قابل دفاع نبود و اصولا مشخص نیست موضع این سازمان در برابر تعهدنامه پاریس چیست. با این‌که ما خودمان یکی از قربانیان تغییر اقلیم هستیم متأسفانه ایران خیلی شفاف در مجامع بین‌المللی در این حوزه‌ها سخنی نمی‌گوید و مواضعش در این زمینه مشخص نیست. ما انتظار داشتیم سازمان بتواند رئیس‌جمهور را راضی کند که در این اجلاس در سطح رئیس‌جمهور شرکت کند. سال‌هاست که ایران حداکثر در حد معاون رئیس‌جمهور شرکت می‌کند. باز هم این اتفاق نیفتاد. همچنین سازمان نتوانسته حق‌آبه تالاب‌ها را بگیرد.» به گفته او همچنان دریاچه ارومیه، تالاب‌های هورالعظیم، شادگان، بختگان، گاوخونی، جازموریان، آلاگل، آلماگل و آجی‌گل در وضعیت بسیار نگران‌کننده‌ای هستند. مطابق قانون بعد از شرب و قبل از کشاورزی و صنعت باید حق‌آبه این تالاب‌ها و دریاچه در اولویت قرار گیرد ولی نتوانسته در این زمینه گام‌های مؤثری بردارد. همچنان شهادت یا مجروح‌شدن محیط‌بان‌های ما نیز زیاد بوده و اینها جزو مسائل نگران‌کننده است. ‌ این کارشناس ‌زیست، بودجه کم سازمان محیط‌زیست را از عوامل اصلی این ضعف‌ها می‌داند و بیان می‌کند: «سازمان در بدنه دولت کمترین بودجه را دارد. یعنی هیچ سازمان دیگری در میان ۲۰ وزارتخانه و در واقع سازمانی که در رأس آن معاون رئیس‌جمهور هست، وجود ندارد که بودجه‌ای کمتر از سازمان حفاظت محیط‌زیست داشته باشد. این در حالی است که سازمان محیط‌زیست متولی اجرای اصل ۵۰ قانون اساسی است و همچنین بر اجرای اصل ۴۵ قانون اساسی بسیار مؤثر است. به هر حال حفظ محیط‌زیست و لازمه حیات اجتماعی رو‌به‌رشد مردم ایران در اصل ۵۰ است. این روزها کشور درگیر بی‌توجهی به ملاحظات محیط‌زیستی است. درگیر انرژی، برق و آب و بحران ‌ریزگردها و مهاجرت‌های ناخواسته است. سازمانی که فقیر نگاه داشته می‌شود، نمی‌تواند از تاب‌آوری و اعتماد به نفس لازم برخوردار باشد، همچنین قادر نخواهد بود مشارکت فعالی در بدنه دولت داشته باشد و نیروهای کارآمد را جذب کند.»

تداوم سیاست‌های گذشته
مسأله دیگری که برخی کارشناسان روی آن دست می‌گذراند برآورده‌نشدن انتظارت‌شان از عملکرد سکاندار جدید سازمان حفاظت محیط‌زیست است. علی کشمیری، معتقد است انتخاب شینا انصاری از اول با استقبال گسترده جامعه محیط‌زیستی مواجه شد و نوید روزهایی روشن‌تر در افق حفاظت از محیط‌زیست کشور را می‌داد اما پس از گذشت نزدیک به یک سال، با وجود تعامل ریاست این سازمان با کارشناسان، تشکل‌ها و فعالان محیط‌زیست، عملکرد این سازمان به‌ویژه در حوزه معاونت محیط‌زیست طبیعی نگران‌کننده ارزیابی می‌شود. او می‌گوید: «آنچه در این مدت شاهد بوده‌ایم، عملا تداوم همان سیاست‌ها و رویکرد دولت‌های پیشین بوده است.»
این فعال محیط‌زیست فقدان مراکز تخصصی برای تیمار و بازپروری حیات‌وحش و نبود نظارت کافی بر باغ‌وحش‌ها را از جمله این رویکردها می‌خواند و ادامه می‌دهد: «ایران با وجود وسعت سرزمینی و تنوع بالای گونه‌های جانوری، همچنان از کلینیک‌های تخصصی و مراکز استاندارد تیمار، مراقبت و بازپروری حیات‌وحش بی‌بهره است. در اغلب استان‌ها، در صورت مشاهده حیوان آسیب‌دیده، تنها نسخه موجود انتقال آن به «کلینیک حیات‌وحش پردیسان» در تهران است‌؛ مرکزی که ظرفیت و امکانات آن به هیچ‌وجه پاسخگوی نیازهای گسترده کشور نیست. تلخ است اما دربسیاری از نقاط کشور حتی حداقل امکانات از قبیل تجهیزات بی‌هوشی، زنده‌گیری و انتقال استاندارد هم وجود ندارد.نمونه تلخ این وضعیت،سرنوشت توله‌خرس قهوه‌ای است که امسال با هدف بازپروری از شیراز به پردیسان منتقل شد و درنهایت ناباوری مفقود شد‌؛ رخدادی که همچنان پرسش‌های جدی و بی‌پاسخ بسیاری را پیش ‌روی افکار عمومی و متخصصان قرار داده است. در موردی دیگر، توله‌پلنگی که دو سال پیش با وضعیتی سالم از مشهد به مرکز بازپروری کلاه‌قاضی اصفهان سپرده شده بود، سرانجام برای نجات از مرگ ناگزیر به پردیسان منتقل شد.» آن‌طور که او توضیح می‌دهد این مسائل نشانه‌ای روشن از نبود شبکه‌ای کارآمد برای تیمار و بازپروری حیات وحش است.این مشکل درباره خرس سیاه بلوچی نیزبه‌وضوح دیده می‌شود.باوجود وضعیت حفاظتی نگران‌کننده این‌گونه ارزشمند، تاکنون هیچ برنامه مشخصی برای توله‌های کشف‌شده از قاچاقچیان یا جداشده از طبیعت تدوین نشده است و تقریبا همه آنها در نهایت سر از باغ‌وحش گل‌گهر سیرجان درمی‌آورند و آنجا به ابزار نمایش تبدیل می‌شوند.

نبود نظارت بر باغ‌‌وحش‌ها
این فعال حوزه حیات وحش، وضعیت نابسامان باغ‌وحش‌های کشور را از جمله مواردی می‌داند که همچنان به آن توجه نشده است: «باوجود هشدارهاودغدغه‌های مکرر کارشناسان و فعالان حقوق حیوانات درباره شرایط نامناسب نگهداری حیات‌وحش در باغ‌ وحش‌ها و باغ ‌پرندگان، همچنان نظارت مؤثروساختاریافته‌ای بر این مراکز وجود ندارد. سازمان حفاظت محیط‌زیست طی سال‌های اخیر به جای تدوین و اجرای مقررات سختگیرانه، صرفا به رتبه‌بندی باغ‌وحش‌ها پرداخته است. اقدامی نمادین و اداری که در عمل تأثیری بر بهبود وضعیت حیوانات در اسارت نداشته است.» به‌گفته او‌ بسیاری از باغ‌وحش‌ها همچنان فاقد استانداردهای حداقلی در فضا، تغذیه و بهداشت هستند. رتبه‌بندی بدون ضمانت اجرایی نه‌تنها گرهی از کار باز نمی‌کند بلکه بیشتر شبیه تعویق در حل مسأله است. متأسفانه اراده‌ای جدی برای اصلاح این وضعیت نیز به چشم نمی‌خورد. توله‌کشی و فروش گسترده گربه‌سانان، انجام نمایش و معرکه‌گیری با حیوانات همچون گذشته در باغ‌‌وحش‌ها دیده می‌شود و در این آشفته‌بازار قوانین سازمان حفاظت محیط‌زیست بیشتر در راستای حفظ منافع مالکان باغ‌وحش‌هاست.  کشمیری با بیان این‌که سازمان حفاظت محیط‌زیست بیش از هر زمان دیگری نیازمند رویکردی شفاف، علمی و قاطع در مدیریت مسائل است، عنوان می‌کند: «جامعه محیط‌زیستی کشور انتظار دارد که این سازمان از اقدامات نمایشی فاصله گرفته و با تدوین برنامه‌ای عملیاتی در سه حوزه کلیدی، بازپروری حیات‌وحش، نظارت سختگیرانه بر باغ‌وحش‌ها و اصلاح ساختارهای ناکارآمد، نقش واقعی خود را در حفاظت از طبیعت ایفا کند. تنها در این صورت است که می‌توان به تحقق وعده‌های اولیه و بازگشت اعتماد فعالان و دوستداران محیط‌زیست امیدوار بود.

تقویت گفتمان محیط‌زیست 
ناصر عبیات، مزیت سازمان محیط‌زیست در یک سال گذشته را صداقت و مردمی‌بودن و برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت آن براساس توسعه استان‌ها می‌داند و می‌گوید: «متأسفانه در دولت‌های سابق، فعالیت محیط‌زیست ایران صرفا شعار بوده تا عمل. بها‌دادن به اساتید دانشگاه، اصناف، سازمان‌های مردم‌نهاد و فعالان مستقل عرصه محیط‌زیست در دوره جدید دیده می‌شود.» او معتقد است ایجاد کارگروه کارشناسی در همه زمینه‌ها از جمله اقدامات مؤثر سازمان دراین مدت بوده است: «اهمیت‌دادن به وضعیت معیشت و حقوق پرسنل، به‌خصوص محیط‌بانان از کارهای مناسب در این مدت بوده. همچنین تقویت گفتمان محیط‌زیست در هیات دولت به نوعی پررنگ کردن مسائل محیط‌زیست و استقبال رئیس‌جمهور از آن در همه دولت‌ها بی‌سابقه بوده است.» عبیات به عملکرد سازمان محیط‌زیست در یک سال گذشته نمره قبولی می‌دهد و معتقد است در مجموع نمره این سازمان از ۲۰، ۱۳می‌شود.

عدم انتقال کامل تغییرات به استان‌ها

امید سجادیان، بازنگری و اصلاح در برخی حوزه‌های این سازمان به‌ویژه در سیاست‌گذاری را ضروری می‌داند و می‌گوید: «خوشبختانه در بخش معاونت‌های سازمان اتفاقات مثبتی رخ داده اما این تغییرات باید به استان‌ها نیز تسری پیدا کند تا در حوزه‌های مختلف اثرگذار باشد. این سازمان در برخی حوزه‌ها به‌ویژه در سیاست‌گذاری نیازمند بازنگری و اصلاح است. چرا که برنامه‌های آن تنها با یک‌سری تغییرات سطحی پیش نخواهد رفت، بلکه نیازمند اصلاحات از بالا به پایین و در تمامی سطوح است. این‌که یک سری از افراد مانند مدیران‌کل در بدنه سازمان تغییر کنند اما این تغییرات به طور کامل به استان‌ها منتقل نشود راه به جایی نمی‌برد. این تغییرات برای پیشبرد رویکرد کلی سازمان ضروری است. مثلا در موقع آتش‌سوزی مراتع و جنگل‌ها، سازمان به دلیل ارتباط نزدیک‌تر و گسترده‌تر با مردم و جامعه محلی نسبت به سازمان جنگل‌ها نقش پررنگ‌تری دارد پس نیازمند تعامل، گفت‌وگو و جلب مشارکت جوامع محلی و تشکل‌هاست. از آنجا که نیروی انسانی محدودی در اختیار دارد، تغییر سیاست‌های کلان سازمان برای تقویت این مشارکت ضروری است.» او که به عملکرد سازمان از ۲۰، نمره ۱۶ می‌دهد و معتقد است سازمان ناگزیر به اجرای سیاست‌های دولت است: «البته باید اذعان کرد که مداخلات دولت و نمایندگان آن در برخی مناطق مشکلاتی ایجاد کرده است. نامه‌ها و فشارهای بیرونی گاهی باعث پیش‌بردن پروژه‌هایی می‌شود که برای سازمان چالش‌های زیادی به همراه دارد. با توجه به این‌ که سازمان بخشی از دولت است، ناگزیر نمی‌تواند سیاست‌های دولت را نادیده بگیرد. در عین حال، تغییرات سازمانی باید همسو با استراتژی کلان و رویکردهای اصلی آن باشد. در نهایت، اگر قرار است مشارکت واقعی مردم در پروژه‌ها تحقق یابد، باید این موضوع در سیاست‌گذاری‌ها و اقدامات ادارات کل به‌صورت جدی دیده شود.»

 

فریبا نباتی

غم انگیز مثل یک ایران و ۱۷ یوز

یوزپلنگ‌های آسیایی از همیشه به انقراض نزدیک‌تر شده‌اند، زیستگاه‌ آنها دیگر به منطقه توران محدود شده، سال‌هاست که دیگر خبری از مشاهده آنها در مناطقی مانند یزد شنیده نمی‌شود. تعداد یوزپلنگ‌های شناسایی شده در توران نیز از عدد۱۷ فراتر نمی‌رود و این مسأله به نگرانی کارشناسان و دوستداران محیط‌زیست دامن زده و به همین دلیل چنانچه در فرصت اندک باقیمانده برای حفظ این گونه یک برنامه نجات ملی اجرایی نشود باید در موزه‌های تاریخ طبیعی کشور یوزپلنگ‌ را در کنار شیر و ببر ایرانی بنشانیم.

شرایط برای بقای یوزپلنگ‌ها از بحران هم فراتر رفته و مسئولان نیز دیگر این مسأله را پنهان نمی‌کنند.‌ کارشناسان و مسئولان تاکید می‌کنند که اگر برنامه‌ نجات ملی برای حفظ این یوز شکل نگیرد باید نام یوزپلنگ را نیز در کنار دیگر گونه‌های حیات‌وحش کشورمان نوشت که سال‌هاست که منقرض شده‌اند.
سعید یوسف‌پور، مدیر کل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان‌ در این باره به جام‌جم می‌گوید: براساس پایش‌هایی که توسط دوربین‌های تله‌ای در محدوده زیستگاه توران،‌ شامل پارک ملی توران، پناهگاه حیات‌وحش توران و منطقه حفاظت شده توران است. اکنون هفت یوزپلنگ بالغ و ۱۰ توله یوز شناسایی شده در کشور داریم. آن‌طور که او توضیح می‌دهد ‌چهار تا از این توله‌ها در سن استقلال قرار دارند.

چه بر سر یوزها می‌آید
در این میان آنچه نگرانی‌ها را درخصوص طرح‌های حفاظت از یوز بیشتر می‌کند این‌که سال‌هاست درخصوص نجات یوز برنامه اجرا شده اماهنوز هم بامسائل حل نشده‌ای روبه‌روهستیم. برای نمونه یوسف‌پورمی‌گوید:‌عمده چالشی که درخصوص یوزپلنگ‌ها داریم، این‌که وقتی یک توله یوز از مادرش جدا می‌شود و استقلال پیدا می‌کند، دیگر از سرنوشت آنها اطلاعی نخواهیم داشت؛ در واقع نمی‌دانیم آنها در طبیعت به چه شکلی از بین می‌روند‌. یکی دیگر از مسائلی که به‌شدت سبب نگرانی کارشناسان محیط‌زیست و مسئولان شده تعداد انگشت‌شمار یوزپلنگ‌های آسیایی است. مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان‌ در پاسخ به این پرسش که در کشور چند یوز باقی مانده است، می‌گوید:‌ ۱۷ یوز شناسایی شده، داریم. البته‌ نمی‌توانیم بگوییم فقط ۱۷ یوزپلنگ باقی مانده اما با این اوصاف برآورد می‌شود که در خوشبینانه‌ترین حالت کمتر از ۳۰یوزپلنگ در طبیعت وجود دارد. ‌به این ترتیب او تاکید می‌کند که شرایط برای یوزها از خطر انقراض فراتر رفته است و چنانچه برنامه‌ای ملی را در پیش نگیریم، نمی‌توانیم این گونه با ارزش را حفظ کنیم.

دوباره تکثیر در اسارت
بنابراین پرسشی که مطرح می‌شود این‌که در این شرایط چه باید کرد، زیرا برنامه‌های مختلفی تاکنون برای نجات یوز اجرا شده اما شرایط ناگوارتر از گذشته است. یوسف‌پور در این‌باره به ما می‌گوید: ‌سازمان حفاظت محیط‌زیست سال‌هاست پروژه تکثیر در اسارت را در پیش گرفته است. البته این مسأله هم مشکلات خاص خود را دارد. لازم به یادآوری است که‌ مدتی پیش در تهران و پارک پردیسان از یوزپلنگ‌هایی به نام دلبر و کوشکی نگهداری می‌شد اما نگهداری از آنها به نتیجه‌ای نرسید‌ و کمی بعد با یوزپلنگی به نام ایران پروژه تکثیر در اسارت ادامه پیدا کرد. هرچند برخی مسئولان معتقدند این پروژه با باردار شدن ایران به موفقیت‌های نسبی دست پیدا کرد اما هر سه توله یوزپلنگ که با جراحی سزارین به دنیا آمده‌ بودند، جان خود را از دست دادند.

شترهای سرگردان علیه یوزها
مسأله‌ای که بسیاری از کارشناسان روی آن تاکید می‌کنند ایمن‌سازی زیستگاه یوزپلنگ آسیایی بوده که به نظر می‌رسد این روزها به توران محدود شده است.
مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان‌ در این‌باره توضیح می‌دهد: ما چند‌ برنامه را همزمان برای نجات یوزپلنگ در دستور کار قرار داده‌ایم که تمرکز اصلی آنها روی موضوع بهبود شرایط زیستگاه است. درباره عمده تهدید‌هایی که یوزپلنگ‌ها را در زیستگاه‌شان تهدید می‌کند می‌توان به چوپان‌های ناآگاه و سگ‌های گله اشاره کرد. یوسف‌پور در تکمیل این تهدید‌ها می‌افزاید: مسأله شترهای سرگردان نیز‌ جدی است. این شترها از ‌‌شهرها و روستاهای پیرامون وارد زیستگاه توران می‌شوند. آن‌طورکه او توضیح می‌دهد شترهای سرگردان با استفاده از منابع آب و پوشش گیاهی منطقه شرایط را برای بقای یوزپلنگ‌ها دشوارتر می‌کنند، زیرا شترها با کاهش منابع آب و پوشش گیاهی شرایطی را رقم می‌زنندکه تحت تاثیر آن جمعیت طعمه‌ برای یوزپلنگ‌هاکاهش پیدا می‌کند.
‌‌مسأله دیگری که کارشناسان روی آن دست می‌گذارند بحث تغییر اقلیم و خشکسالی است، زیرا این روند روی کیفیت و کمیت منابع آب ‌و پوشش گیاهی منطقه تأثیر گذاشته است.  مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان‌ می‌گوید: ما باید چنین تهدیدهایی را به حداقل برسانیم به همین دلیل بحث مدیریت شترهای سرگردان را دنبال می‌کنیم. برای بحث منابع آب نیز ‌استفاده از سامانه‌های آبگیر سطوح باران را دنبال می‌کنیم. در این میان آنچه کار را برای مسئولان و کارشناسان دشوار می‌کند این مسأله است که ایجاد چنین تغییراتی در پارک ملی باید براساس مطالعات و بررسی‌های دقیق انجام شود زیرا اگر اشتباهی اتفاق بیفتد تاثیرات منفی آن شرایط زیستگاه را ناگوارتر خواهد کرد.‌

تکثیر در شرایط نیمه اسارت
 به این ترتیب با توجه به این‌که خطرات زیادی یوزپلنگ‌ها و زیستگاه‌ آنها را تهدید می‌کند این پرسش مطرح می‌شود که سازمان حفاظت محیط‌زیست برای حفظ این گونه چه برنامه‌ای را می‌خواهد اجرا کند.
مدیر‌کل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان در پاسخ به جام‌جم توضیح می‌دهد: با توجه به این‌که تعداد یوزپلنگ‌ها کم است و این احتمال وجود دارد که خطراتی که آنها را تهدید می‌کند افزایش پیدا کند، باید برنامه مناسبی برای حفظ این گونه و ژن آن داشت. به این منظور می‌خواهیم از تکثیر در اسارت فراتر برویم و بحث فرا جمعیت و تکثیر در شرایط نیمه طبیعی را در دستور کار قرار بدهیم.   آن‌طور که او توضیح می‌دهد برای این مهم در عرصه طبیعی وسیعی فنس‌های الکترونیک کشیده خواهد شد و در این محدوده همه چیز مطابق شرایط زیستگاه طبیعی یوزپلنگ خواهد بود اما دشمنان طبیعی و گوشتخواران رقیب یوزپلنگ‌ها از این محدوده حذف خواهند شد و به این شکل جمعیت طعمه‌های یوزپلنگ نیز افزایش خواهد یافت. ‌او با اشاره به این‌که بحث فرا‌جمعیت‌ موضوعی راهبردی و کلیدی است، یادآور می‌شود: دیگر فرصتی برای حفظ یوزپلنگ آسیایی باقی نمانده و بقای یوز در گرو تامین منابع مالی و نیروی انسانی لازم است. این درحالی است که تامین منابع لازم نیز در گرو اجرای برنامه اقدام ملی است، زیرا سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز از بضاعت مالی لازم برای اجرای چنین برنامه‌ای برخوردار نیست.

یوزپلنگ همچنان قربانی جاده‌
تصادفات جاده‌ای نیز همچنان یوزپلنگ‌ها را تهدید می‌کند و به همین دلیل باید شرایطی ایجاد کرد که رانندگان هنگام عبور از جاده‌هایی که زیستگاه یوزها را تکه‌تکه کرده‌اند با حداقل سرعت عبور کنند. یوسف‌پور دراین‌باره به جام‌جم می‌گوید: بحث کریدور عبور یوزپلنگ‌ها را باید جدی گرفت. ما در منطقه، جاده معروف محدوده میامی و عباس‌آباد را داریم که شاهد افزایش تردد‌ها و توسعه آن هستیم و نباید فراموش کنیم که در چند سال گذشته ۱۳ یوزپلنگ در‌ این محور جان خود را از دست داده‌اند. آن‌طور که او توضیح می‌دهد‌، سازمان حفاظت محیط‌زیست ایمن‌سازی این محور را دنبال می‌کند. این درحالی است که امسال‌ اعتباری برای این مهم و فنس‌کشی منطقه در اختیار محیط‌زیست سمنان قرار گرفته است. مدیر‌کل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان‌ عنوان می‌کند: البته ما بر این باور هستیم که ایجاد روشنایی در این محور کارآمدتر از فنس‌کشی است، چون به این شکل رانندگان متوجه حضور یوزپلنگ‌ها در جاده‌ خواهند شد. البته در کنار آن باید بحث کاهش سرعت در این محور را نیز مورد توجه قرار داد. این درحالی است که برخی رانندگان از شرایط این منطقه آگاه نیستند یا جریمه‌ها برای آنها بازدارنده نیست و علاوه بر این برای جریمه رانندگان نباید میانگین سرعت از سوی دوربین‌ها بررسی شود؛ درواقع باید در هر نقطه از این منطقه حساس رانندگان با سرعتی مناسب تردد کنند.

 

مهدی آیینی

بازگشت شبح پتروشیمی به میانکاله

فعالان و دوستداران محیط‌زیست همچنان نگران میانکاله هستند، زیرا برخلاف این‌که تصور می‌شد این غائله تمام شده اما دوباره با جابه‌جایی ماشین‌آلات به این منطقه، زمزمه‌های شروع فعالیت پروژه پتروشیمی بر سر زبان‌ها افتاده است. بااین‌حال، از سازمان حفاظت محیط‌زیست خبر می‌رسد که قرار است دوباره جلوی این اقدام گرفته شود.

شبح مرگ دوباره سایه‌اش را روی سر میانکاله انداخته است‌؛ چنانچه پروژه پتروشیمی میانکاله جان بگیرد و چنگال‌های آلوده‌اش را دراین منطقه باارزش فروکند،باید منتظر فاجعه‌های جبران‌ناپذیری بود، چون زیستگاه حیات‌وحش نابود می‌شود، صیادان، کشاورزان و دامداران منطقه ناچار به مهاجرت خواهند شد و خاک حاصلخیز میانکاله از بین خواهد رفت، خاکی که احیای آن سال‌ها زمان خواهد برد. به‌همین دلیل باید یادآور شد هیچ شخص عاقلی در کشور با توسعه و پیشرفت مخالف نیست اما اجرای چنین‌پروژه‌ای فرسنگ‌ها با توسعه پایدار که مدیران از آن دم می‌زنند فاصله دارد، زیرا زندگی را از نسل آینده کشور به‌ویژه مردمان منطقه دریغ خواهد کرد.

‌در تازه‌ترین اتفاق و در واکنش به بازگشت ماشین‌آلات ساخت‌وساز به میانکاله، مدیرکل حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور به استان مازندران سفر کرده و نشست‌هایی را در خصوص این ماجرا با مقامات قضایی، کنشگران محیط‌زیست و تیم حقوقی اداره کل حفاظت محیط‌زیست مازندران برگزار کرده است.  آن‌طور که ازسازمان حفاظت محیط‌زیست خبر رسیده، در این نشست‌ها اسناد و مستندات حقوقی مربوط به سوابق پروژه، اعتراضات مردمی، نظرات کارشناسی و مغایرت‌های موجود با ضوابط و مقررات محیط زیستی مورد بررسی قرارگرفته است.به‌این‌ترتیب، بر نبودصدورمجوزارزیابی زیست‌محیطی از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست برای این پروژه تأکید شده است.

امیرحسین شمس، مدیرکل حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست در این باره می‌گوید: در جهت اجرای وظایف حاکمیتی سازمان و به استناد فقدان مجوز محیط زیستی معتبر، طرح دعوی حقوقی با موضوع درخواست توقف فعالیت‌های اجرایی پروژه موسوم به پتروشیمی میانکاله در دستور کارقرارگرفته و اقدامات اولیه آن در مراجع ذی‌صلاح آغاز شده است.  آن‌طور که او توضیح می‌دهد، سازمان حفاظت محیط‌زیست، متعهد به صیانت از منابع طبیعی و حقوق بین‌نسلی مردم است و در برابر هرگونه تخلف از الزامات قانونی محیط‌زیستی ایستادگی خواهد کرد.

 

اصرار بر اجرای یک پروژه جنجالی

 

کلنگ احداث پتروشیمی میانکاله آن‌هم بدون دریافت مجوز ارزیابی اثرات زیست‌محیطی، بیستم اسفند سال ۱۴۰۰ زده شد. به‌این ترتیب حدود ۲۰ ماه زمان برد تا سرانجام با مخالفت‌های گسترده فعالان محیط‌زیست و بومیان منطقه در آبان ۱۴۰۲ خبر ابطال موافقت‌نامه احداث پتروشیمی از سوی وزارت نفت منتشر شد و به‌این‌شکل تلاش‌ها برای بازپس‌گیری عرصه ۹۰ هکتاری که قرار بود در آن پتروشیمی احداث شود، ادامه پیدا کرد.

این درحالی است که این‌روزها دوباره ماشین‌آلات ساخت‌وساز دوباره وارد این عرصه شده است. با این حال مدیران سازمان حفاظت محیط زیست همچنان بر غیرقانونی بودن این پروژه تاکید می‌کنند. برای نمونه حمید ظهرابی، معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست در این خصوص تاکید کرده است که با استناد به آخرین تصمیمات مراجع قضایی و موضع رسمی سازمان حفاظت محیط‌زیست، هیچ پروژه قانونی تحت عنوان «پتروشیمی میانکاله» وجود ندارد.به‌گفته او پروژه پتروشیمی میانکاله از ابتدا فاقد مجوزهای زیست‌محیطی لازم بوده و اقدامات انجام‌شده برای احداث آن تخلف آشکار محسوب می‌شود.

در نتیجه هرگونه اقدام توسط هرشخصی درمحدوده موردنظر غیرقانونی است واداره کل حفاظت محیط‌زیست استان مازندران باید با آن برخورد کند.  سازمان حفاظت محیط‌زیست تاکید کرده که با توجه به این‌که پرونده‌ای در مورد احداث پتروشیمی وجود ندارد، زمین در نظر گرفته شده برای آن نیز طبق قانون باید رفع تصرف شود.

به‌این‌ترتیب این پرسش مطرح می‌شود که پشت‌پرده ظاهرشدن دوباره شبح پتروشیمی میانکاله چه شخص یا نهادی قرار دارد که برخلاف اثبات آسیب‌های اجرای این پروژه برای کشور، همچنان اصرار به اجرای آن دارد. این در‌حالی است که اجرای چنین طرح‌هایی با نام اشتغال‌زایی در بلندمدت با ازبین‌بردن شغل اهالی منطقه مانند کشاورزی، صیادی و دامداری، زمینه را برای مهاجرت اهالی این منطقه به حاشیه شهرهای بزرگ فراهم می‌کند و در کنار سودرسانی به عده‌ای محدود، به جمعیت آوارگان زیست‌محیطی کشور و در نهایت حاشیه‌نشینان کلانشهرهای کشور می‌افزاید.

 

مهدی آیینی

دامداری و کشاورزی علیه جنگل‌های زاگرس

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه دامداری و کشاورزی زیراشکوب بیشترین آسیب را به جنگل‌های زاگرس می‌زند، گفت: برای بهبود شرایط جنگل‌های زاگرس باید وابستگی جوامع محلی را به این جنگل‌ها کاهش داد.

‌‌‌هاشم موسوی‌نژاد با اشاره به اینکه عوامل مختلفی جنگل‌های زاگرس را تهدید می‌کند، گفت: حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس دچار خشکیدگی شده است.

وی درباره عوامل تخریب جنگل‌های زاگرس نیز توضیح داد: بخش قابل توجهی از جنگل‌های زاگرس تحت کشت زیراشکوب قرار گرفته است و این مساله بزرگترین لطمه را به این جنگل‌ها می‌زند.

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور درباره پیامد‌های کشت زیراشکوب در جنگل‌های زاگرس بیان کرد: کشت زیراشکوب آسیب‌های زیادی برای جنگل‌های زاگرس دارد. برای نمونه استفاده از سم توسط کشاورزان سبب می‌شود که برخی گونه‌های جانوری در جنگل از بین بروند یا ناچار به مهاجرت شوند.

وی ادامه داد: با مرگ این گونه‌های جانوری و یا مهاجرت آن‌ها آفات و بیماری در جنگل افزایش پیدا می‌کند و درختان بیشتری از بین می‌روند.

موسوی نژاد در پاسخ به این پرسش که چه میزان از اراضی جنگلی زاگرس تحت کشت زیر اشکوب قرار گرفته است؟ گفت: برای پاسخگویی دقیق در این خصوص نقشه‌های اراضی در حال بروزرسانی است.

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه چرای دام نیز به جنگل‌های زاگرس آسیب می‌زند، عنوان کرد: برای بهبود شرایط باید وابستگی جوامع محلی را به جنگل‌های زاگرس کاهش داد.

وی ادامه داد: در کنار کشاورزی و دامداری در جنگل‌های زاگرس باید به کاربری غیراصولی نیز به عنوان یکی از عوامل تهدید کننده جنگل‌های زاگرس اشاره کرد.

موسوی نژاد یادآور شد: برای نمونه برخی از جوامع محلی اقدام به سرشاخه‌زنی یا برداشت غیر اصولی صمغ درختان می‌کنند و این رویکرد به جنگل‌های زاگرس آسیب می‌زند.

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه قاچاق چوب نیز جنگل‌های زاگرس را تهدید می‌کند، عنوان کرد: به دلیل نبود سوخت مناسب برخی از جوامع محلی نیز از چوب درختان به عنوان سوخت استفاده می‌کنند.

موسوی نژاد یادآور شد: چنانچه عوامل تهدید کننده زاگرس کنترل یا برطرف شود، جنگل امکان بازسازی را دوباره به دست خواهد آورد و شرایط جنگل‌های زاگرس بهبود می‌یابد.

مرگ آسان درختان در پارک‌های جنگلی

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه بسیاری از پارک‌های جنگلی کشور رها شده است، گفت: نگهداری نامناسب از درختان سبب شده آن‌ها خیلی زود دچار خشکیدگی شوند.

‌بتازگی یکی از اعضای شورای شهر تهران گفته حدود ۱۳ هزار اصله درخت در پارک‌های جنگلی تهران مانند سرخه حصار، لویزان و چیتگر خشک شده است. این درحالی است که سرانه فضای سبز در کلانشهری مانند تهران مناسب نیست و شهروندان از این گلایه دارند که به فضای سبز آن طور که باید توجه نمی‌شود و هر روز سنگ و سیمان جای درختان تهران را می‌گیرند.

ناصر امانی البته تاکید کرده است که خشکیدگی درختان محدود به پارک‌های جنگلی نمی‌شود و پیمانکاران شهری در معابر نیز بدرستی از درختان نگهداری نمی‌کنند.

این درحالی است که برخی مدیران شهری به فکر ساخت هتل در پارک‌های جنگلی کشور نیز هستند. در این بین البته مسائل دیگری نیز به مرگ درختان تهران دامن می‌زند، مسائلی مانند نبود نظارت، آبیاری نامناسب، کاشت‌گونه‌های نامناسب، آلودگی‌های نوری و آلودگی هوا.

دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات درباره شرایط پارک‌های جنگلی کشور به ما گفت: بسیاری از پارک‌های جنگلی کشور رها شده است و بدرستی از آن‌ها نگهداری نمی‌شود.

وی ادامه داد: البته در بیشتر مناطقی که جنگل‌کاری انجام شده نیز از درختان بدرستی نگهداری نمی‌شود. متاسفانه اگر جنگل‌کاری درمناطق انجام شده با ‌درآمد اقتصادی همراه نباشد، مسئولان تمایلی به نگهداری و انجام مراقبت‌های لازم برای حفاظت از درختان ندارند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه نهاد‌های مسئول در بحث نگهداری از پارک‌های جنگلی عملکرد ضعیفی دارند، توضیح داد: برای نمونه کوبیدگی خاک برخی پارک‌های جنگلی آنقدر زیاد است که درختان دچار خشکیدگی می‌شوند.

‌کیادلیری عنوان کرد: برای نمونه نتایج یک مطالعه که در این خصوص انجام شده است، نشان می‌دهد که درختان در محیط‌های شهری به دلیل نحوه نگهداری نامناسب و استرس‌های موجود دچار آفات و بیماری می‌شوند. البته نتایج این مطالعه را نمی‌توان به همه پارک‌های جنگلی کشور تعمیم داد.

وی با بیان اینکه درختان در محیط‌های شهری به نگهداری بیشتری احتیاج دارند، بیان کرد: در محیط‌های طبیعی مانند جنگل البته اگر انسان به آن آسیب نزند، طبیعت برخی مشکلات را برطرف می‌کند. به همین دلیل در محیط‌های شهری باید از درختان مراقبت‌های بیشتری را به عمل آورد.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات یادآور شد: در مناطق شهری باید برای تک تک درختان شناسنامه داشت تا درختان خیلی زود دچار آسیب نشوند.

بالا