رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات معتقد است زاگرس در حال تبدیل شدن به بیابان است
جنگلهای زاگرس سالهاست خالی از حیات وحش شده و شرایط در این جنگلها آنقدر بحرانی است که طغیان آفات و بیماری درختان بلوط را یکی یکی میخشکاند تا زوال این اکوسیستم عریانتر از همیشه اتفاق بیفتد. این شرایط سبب شده کارشناسان هشدار بدهند که اگر عواملی مانند کشاورزی، دامداری و قاچاق چوب در این منطقه کنترل نشود، طغیان آفات و بیماری شتاب بیشتری میگیرد و جنگلهایی که منبع ۴۰درصد آب شیرین کشور است، خیلی زود به بیابان بدل میشود. در ادامه همه این مسائل را با دکترهادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در میان گذاشتهایم. او نیز معتقد است مسؤولان تخریب و زوال زاگرس را به شوخی گرفتهاند.
تخریب اکوسیستم در زاگرس شدت گرفته است، شرایط این جنگلها را چگونه ارزیابی میکنید؟
مساله در زاگرس صرفا خشکیدگی درخت نیست و ما شاهد این هستیم که اکوسیستم زاگرس سالهاست دچار زوال شده است و به سمت فرو پاشی میرود. در این بین عوامل مختلفی نقش دارد. بخشی ازعوامل شرایط را آماده میکند، برای نمونه سالهاست که در جنگلهای زاگرس بهره برداری انجام میشود. از کشاورزی گرفته تا دامداری و برداشت چوب. این عوامل آنقدر به اکوسیستم فشار آورد که شرایط برای طغیان بیماری و آفت فراهم شد.
در این اکوسیستم آفات برگخوار به درختان تحت استرس حمله میکنند و به این ترتیب درختان را وارد پروسه مرگ می کنند. هر درختی دو یا سه بار بیشتر بیبرگی را تحمل نمی کند، چون عملا فتوسنتز درخت دچار مشکل میشود به این شکل دیگر کربوهیدراتی ساخته نمی شود و تنفس درخت پایان میپذیرد. به این ترتیب حشراتی مانند چوبخوارها پدیدار می شوند و دیگر نمیتوان کاری انجام داد.
این روزها شاهد طغیان آفات چوبخوار در زاگرس هستیم. برخی معتقدند میتوان با آفات چوبخوار مبارزه کرد. به نظر شما این امر امکان پذیر است؟
با توجه به شرایط و توانایی ما این ادعا امکان پذیر نیست. به همین دلیل باید تاکید کرد در مرحلهای که شاهد شیوع آفت برگخوار هستیم باید برای مقابله استراتژی کوتاه مدت تعریف کرد و در بلند مدت نیز به این فکر باشیم که عواملی که تعادل اکوسیستم را برهم زده است، مانند کشاورزی، دامداری و برداشت چوب رفع شود.
با توجه به اینکه از سالها قبل درباره بیماری زغالی بلوط نیز هشدار داده میشد. اکنون چه بیماری و آفاتی در این اکوسیستم شایع شده است؟
بیماری زغالی بلوط و سوسکهای چوب خوار نیز عوامل ثانویه هستند و به درختانی که تحت استرس و بیمار هستند حمله میکنند. انواع آفت برگخوار و چوب خوار و بیماریها در زاگرس شایع شده است. که البته در هر منطقه متفاوت است. اگر بخواهیم همه آنها را نام ببریم به فهرست بلند بالایی نیاز است، مانند آفت جوانه خوار بلوط ، پروانه سفید بلوط و پروانه ابریشم باف و بیماریهایی مانند بیماری زغالی.
مجموعهای از عوامل دست به دست هم داده و زمینه را برای زوال زاگرس فراهم کردهاند، چراکه ما عواملی مانند حیات وحش را که منجر به تعادل اکوسیستم می شود، از بین بردهایم. بنابراین در آینده نزدیک زاگرس بیابانی میشود و جنگلهای هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار میشود.
با این حال چرا آمار دقیقی از مناطق آلوده به بیماری و آفات از سوی نهادهای مسؤول اعلام نمی شود؟
آمارها در این حوزه یا مطرح نمی شود یا اشتباه است. براساس آماری که سازمان منابع طبیعی اعلام کرده است در ۱۵ سال اخیر روزانه ۵۰۰هکتار از سطح جنگلها و مراتع ما کم شده است. در حوزه آمارهای جنگل مجهولهای زیادی وجود دارد. این درحال است که برای برنامه ریزی مناسب به آمار قابل اعتماد نیاز است.
به نظر شما آمارها در این حوزه به دلیل شرایط نامناسب جنگل رسانهای نمی شود یا اصلا تهیه آمار جزو اولویتهای نهادهای مسؤول نیست؟
با فناوریهایی که اکنون در دسترس است، می توان اطلاعات مناسبی درباره شرایط جنگلهای کشور تهیه کرد. برای نمونه از طریق عکسهای هوایی و اطلاعات ماهورهها میتوان اطلاعات لازم در خصوص سطح و مساحت جنگل را به دست آورد. علاوه براین اداره منابع طبیعی در همه استانهای کشور فعال است و مدیران و کارشناسان ادارات میتوانند اطلاعات لازم را به دست بیاورند.
با این وجود ما زمانی متوجه طغیان آفات و بیماریها میشویم که سطح وسیعی از جنگلهای کشور آلوده شده باشد.
مشکل بزرگی که ما برای مقابله با آفات و بیماری با آن رو به رو هستیم بیتوجهی بحث مانیتورینگ، کنترل و پایش است. به عبارت دیگر ما زمانی به مقابله با آفات و بیماریها می پردازیم که طغیان کرده باشد. این درحالی است که با پایش مناسب و به موقع باید شدت شیوع آفات، نوع گونههایی که تحت تاثیر قرار گرفتهاند و پارامترهای دیگر را مشخص کرد. اما در کشورمان ما اصولا مدیریت پیوسته و منظمی در این حوزه نداریم و مساله آفات و بیماری را به شوخی گرفتهایم و این بی توجهی هزینه زیادی را به کشور تحمیل میکند. برای نمونه جوانه خوار بلوط که در زاگرس شایع شده است میتواند تا دو متر مکعب در هکتار کاهش رویش ایجاد کند. مثلا اگر ۲۰هزار هکتار را آلوده کند. سبب کاهش ۴۰هزار متر مکعب چوب میشود.
اگر بخواهید مشکلات زاگرس را طبقه بندی کنید به کدام مسائل می پردازید؟
در جنگلهای زاگرس یکسری عوامل شرایط را برای طغیان آفات و بیماری مهیا کرده است، مانند کشاورزی، دامداری و تغییر اقلیم. در این بین عوامل دیگری زوال را شروع کردهاند، مانند آفات برگخوار بعد از حمله این آفات اگر اقدامی صورت نگیرد با پدیدار شدن چوبخوارها اکوسیستم وارد پروسه مرگ میشود. در واقع حتی اگر ما حشرات چوبخوار و بیماری زغالی را از بین ببریم، اکوسیستم به حالت اول بر نمیگردد، چراکه حفاظت معنای خود را از دست داده است. بنابراین باید برای سالم سازی اقدام کرد که هزینه بسیاری دارد.
باتوجه به این شرایط برای نجات زاگرس باید چه راهکاری را در پیش گرفت؟
باید روی پیش آگاهی کار کنیم. یعنی در خصوص مشکلات اکوسیستمهای داخلی و اکوسیستمهای مشابه در کشورهای همسایه بررسیهایی انجام بدهیم. این پیش آگاهی به ما کمک میکند که وضعیت آینده اکوسیستم را پیشبینی کنیم. در واقع اگر بتوانیم شرایط آینده را پیشبینی کنیم میتوانیم برای پیشگیری اقدامات مناسبی انجام دهیم. اما تجربه نشان داده به این مسائل توجهی نمی شود. در این بین تغییر زیاد مدیران نیز به شرایط مدیریت نامناسب اکوسیستمهای کشور دامن می زند.
برای برنامه بلند مدت چه باید کرد؟
برای نجات زاگرس باید فشارهای معیشتی را در این منطقه حذف کرد. یعنی با اشتغالزایی و تامین سوخت مناسب مانع قاچاق چوب و زغال شد. علاوه براین باید دام مازاد را نیز از این منطقه خارج کرد. در زاگرس ۳۶ میلیون راس دام وجود دارد که فقط ۱۶میلیون راس آن مجاز است. اما آیا وزارت جهاد کشاورزی که مسؤول تامین پروتئین و مسؤول خروج دام مازاد از این منطقه است برای این مهم کاری انجام میدهد؟ در واقع باید گفت برای بهبود شرایط زاگرس نیاز به انجام اقدامات هماهنگ و مناسبی است.
علاوه بر وجود دام مازاد در حدود یک میلیون هکتار از عرصههای زاگرس کشاورزی انجام می شود. این درحالی است که کشاوزری مانع زادآوری آینده جنگل میشود. به این ترتیب وقتی استفاده ما از اکوسیستم بسیار بیشتر از توانایی اکوسیستم برای احیا باشد. اکوسیستم دچار فروپاشی میشود.
اگر شرایط به همین شکل ادامه پیدا کند، آیندهای برای زاگرس می توان در نظر گرفت؟
شرایط در زاگرس به سمت تخریب کامل میرود و می توان گفت زاگرس در حال بیابانی شدن است. افزایش آتشسوزیها در این منطقه نیز گواهی بر این شرایط است.
پس از فروپاشی زاگرس مسائل اجتماعی زیادی نیز به وقوع خواهد پیوست.
بله. با مسائلی مانند مهاجرت و کمبود آب مواجه خواهیم شد. وقتی به ارزش گذاری کارکردهای اکوسیستم بپردازیم، تبعات این بیتوجهی بیشتر مشخص میشود. نباید فراموش کرد که ۴۰درصد آب شیرین کشور از زاگرس تامین میشود. این جنگلهای زاگرس است که مانع نفوذ گرد و غبار به برخی استانها میشود و تا حدودی دمای هوا را تعدیل میکند. بنابراین با فروپاشی زاگرس دستکم باید منتظر افزایش تعداد آوارگان محیط زیستی و کاهش منابع آب بود.
مهدی آیینی