چرا حفظ محیطزیست مهم است؟ پاسخ به این پرسش برای بسیاری از خوانندگان بدیهی بهنظر میرسد اما لازم است درباره آن بیش از گذشته برای برخی مدیران توضیح داد؛ مدیرانی که تلاش میکنند هر روز شهروندان در محاصره بیشتر بتن و سیمان قرار بگیرند و از پشت پنجره خانههایشان منظرهای بهجز دیوارهای آجری پیدا نباشد! نمونهاش تصمیم اخیر برخی مدیران شهری برای ساخت هتل در بوستانهای تهران.
در کلانشهری مانند تهران که سرانه فضای سبز مناسب نیست و ساکنان بسیاری از آپارتمانهایش قادر به دیدن خط آسمان نیستند، دیوارهای آجری روح و روان شهروندان را نشانه رفته و به همین دلیل این روزها کمتر شهروندی را میتوان پیدا کرد که از خستگی مفرط گلایه نکند. بسیاری از پزشکان نیز نمیدانند که برای درمان این خستگی ویرانگر چه نسخهای باید پیچید. در کنار مشکلات اقتصادی اما این خستگی مفرط ریشههای دیگری نیز دارد؛ ریشههایی که سرنخ آنها سالها پیش برای گروهی از روانشناسان اجتماعی آشکار شد.
اوایل دهه ۸۰ میلادی بود که گروهی از محققان پس از بررسی اطلاعات بیماران یک بیمارستان محلی در پنسیلوانیا از واقعیت بزرگی پرده برداشتند. آنها پس از بررسی پرونده تعدادی بیمار که بهدلیل جراحی کیسه صفرا در بیمارستان بستری شده بودند، دریافتند عدهای از بیماران که در وضعیت مشابهی از لحاظ سن، جنسیت، مصرف دخانیات، وزن و مراقبت پزشکی قرار داشتهاند زودتر شرایط مناسب را بهدست آورده و از بیمارستان مرخص شدهاند.
تنها عاملی که شرایط بیماران را متفاوت میکرد، منظره پنجره اتاقهای آنها بود؛ پنجره اتاق تعدادی از آنها رو به حیاط کوچکی بود که چند درخت در آنجا قرار داشت. پنجره تعدادی دیگر از بیماران اما رو به دیواری آجری گشوده میشد. روانشناسان اجتماعی پس از بررسی اطلاعات این بیماران متوجه شدند که وجود منظرهای طبیعی در روند بهبودی بیماران نقش دارد؛ جالبتر اینکه آندسته از بیمارانی که میتوانستند درختان را از پشت پنجره اتاقشان ببینند بسیار کمتر از دیگر بیماران به داروهای مسکن احتیاج پیدا کرده بودند.
منظره یک باغ کوچک اما چگونه میتواند روند بهبودی بیماران را سرعت ببخشد؟ پاسخ این پرسش را باید در نظرات ویلیام جیمز، یکی از چهرههای روانشناسی جستوجو کرد. او بر این باور بود که انسان با محیط اطراف خود براساس دو شکل از توجه ارتباط برقرار میکند؛ توجه مستقیم و توجه غیرمستقیم.
نمونه برای توجه مستقیم بسیار است. این روزها انسان شهرنشین بیشتر کارهایش را از طریق توجه مستقیم به سرانجام میرساند از رانندگی و غرق شدن در گوشیهای هوشمند گرفته تا خواندن کتاب، از ترافیک و ارتباط برقرار کردن با افراد غریبه بگیرید تا دیدن بیلبوردهای تبلیغاتی که فضای شهرها را پر کرده است. به این ترتیب میتوان گفت بیشتر فعالیتهای انسان شهری با استفاده از توجه مستقیم به سرانجام میرسد که انرژیبر است و انسان را خسته میکند.
برخلاف توجه مستقیم باید گفت اموری که از طریق توجه غیرمستقیم یا غیرارادی انجام میشود نه فقط انرژی زیادی از انسان نمیگیرد بلکه سبب بهبود عملکرد ذهن میشود، مانند نگاه کردن به رقص شاخههای درختان در باد یا پرواز پرندهای کوچک. البته که این مسائل نیز توجه انسانها را به خود جلب میکند اما تفاوت این جلب توجه در نحوه آن است. فضاهای شهری بهنوعی توجه انسان را به زور جلب میکند و میتوان گفت در شهر همهچیز برای سرقت توجه ما فراهم است؛ تکنیکی که شبکههای اجتماعی نیز با ارسال اعلانهایشان از آن بهره میبرند اما طبیعت، اجباری به جلب توجه انسانها ندارد؛ به بیان سادهتر طبیعت از انسان میخواهد نگاهی به آن بیندازد.
بنابراین در شرایطی که شهرها تحلیلبرنده انرژی انسان هستند مدیران شهری بهجای پرورندان رویای ساخت هتل در بوستانهای تهران کلانشهری که سرانه فضای سبز مناسبی ندارد باید به فکر تلطیف فضاهای شهری باشند و قوانینی مانند ساخت پشتبامهای سبز را در دستور کار قرار دهند، زیرا عملکرد نامناسب مدیران شهری در سبز شدن شهرها سبب شده عطش برخی از شهروندان به خرید ویلا در مناطق شمالی کشور سیریناپذیر باشد، به همین دلیل است که این روزها فرصتطلبان برای تخریب جنگلهای کشور و ساخت ویلا سنگتمام گذاشتهاند. در واقع انسانها برای فرار از محیط سیمانی و دود گرفته شهرها در تله چنین سوداگرانی گرفتار میشوند.