«سلاح محیطبانان پلاستیکی است و آنها نمیتوانند در برابر شکارچیان متخلف از آن استفاده کنند.» روایتهایی که در ادامه میآید این حقیقت تلخ را بیشتر آشکار میکند.
«شکارچی غیرمجازی از دست محیطبانان عصبانی است و میخواهد با خودرو آنها را زیر بگیرد. در چنین شرایط خطرناکی اما محیطبانان نمیتوانند در برابر این حمله از سلاحگرم استفاده کنند.»
«یک شکارچی غیرمجاز، سلاحگرم محیطبانی را دزدیده و میخواهد از منطقه حفاظتشده خارج شود. در این شرایط نیز محیطبانان نمیتوانند برای پسگرفتن سلاحشان دست به سلاحگرم ببرند.»
«لاشه چند بزکوهی روی خودروی شکارچیان تلنبارشده و متخلفان به قصد خروج از منطقه شکارممنوع، تختگاز میرانند. محیطبانی که شاهد این صحنه است اما برای متوقفکردن متخلفان نمیتواند قانون بهکارگیری سلاح را اجرا کند.»
اینروایتها شاید برای ماموران نیرویانتظامی مضحک بهنظر برسد اما قوانین بهکارگیری سلاح برای محیطبانان از این موارد دستوپا گیرتر است؛ چراکه این روایتها فقط بخشی از خلأهای قانون بهکارگیری سلاح است که سببشده سلاح محیطبانان همچنان برایشان حکم تفنگی پلاستیکی را داشته باشد. به همین علت باید تاکید کرد قانونی که اوایل سال۹۹ درخصوص بهکارگیری سلاح محیطبانان تصویب شد تا از بار مشکلات آنها کم کند، همچنان نیاز به اصلاح دارد زیرا خلأهای آن دست محیطبانان را هنگام استفاده از سلاح میبندد.
ناتوانی در بهکارگیری سلاح اما تنها مشکلی نیست که سببشده محیطبانان به گروهی آسیبپذیر تبدل شوند. در این بین باید به تعداد اندک محیطبانان، ضعف برنامههای آموزشی و نبود تجهیزات نیز پرداخت؛ مسائلی که رد آنها را میتوان در پرونده ۱۴۵ محیطبانی که تاکنون به شهادت رسیدهاند، دید. از سوی دیگر تعداد اندک محیطبانان سببشده محیطبانان بهراحتی نتوانند مانع ورود شکارچیان غیرمجاز به مناطق حفاظتشده شوند.
تعداد محیطبانان در کشورمان یکدوازدهم استاندارد جهانی است و برای پوشش هر ۱۲هزار هکتار یک محیطبان وجود دارد و در چنین شرایطی شکارچیان غیرمجاز بهراحتی وارد زیستگاههای حیاتوحش میشوند و در بیشتر مواقع زمانی محیطبانان از حادثه باخبر میشوند که شکارچیان مرتکب تخلف شدهاند و برای فرار از دست محیطبانان دست به هرکاری میزنند؛ حتی شلیک مستقیم به سمت آنها. در چنین شرایطی اگر محیطبان نتواند به دلیل ضعفهای آموزشی، حادثه را بهدرستی مدیریت کند احتمال بروز فاجعه بسیار است.
به همین دلیل باید تاکید کرد آموزش محیطبانان نباید به نحوه بهکارگیری سلاح محدود شود؛ چراکه اگر آنها مهارتهای لازم را برای مدیریت حوادث فراگرفته باشند میتوانند آمار درگیریهای مرگبار را کاهش دهند.
افزون بر این کمبود تجهیزات نیز سببشده محیطبانان نتوانند بهدرستی در مناطق تحتپوشش خود گشتزنی کنند. برای نمونه یگان حفاظت محیطزیست این روزها دستکم به هزار خودروی مناسب نیاز دارد؛ چراکه فرسودگی خودروهای این یگان امکان حضور محیطبانان در مناطق حفاظتشده را کاهش داده است.
استفادنکردن از تجهیزات نوین مساله دیگری است که احتمال رویارویی محیطبانان و شکارچیان غیرمجاز را افزایش میدهد؛ چراکه نظارت بر مناطق حفاظتشده و استفاده از پهپادهای مناسب میتواند حضور فیزیکی محیطبانان در مناطق حفاظتشده را کاهش دهد و شرایط بهتری را برای محافظت از محیطزیست فراهم کند.
درنهایت باید گفت مدیران سازمان حفاظت محیطزیست باید برای افزایش وجهه محیطبانان در کشور سنگتمام بگذارند زیرا تا زمانی که محیطبانان با مسائلی مانند مشکلات مالی و نبود تجهیزات مناسب دستوپنجه نرم میکنند، این پیام به متخلفان مخابره میشود که نهادهای متولی نیز آنطور که باید برای محیطبانان ارزش قائل نمیشوند و در این شرایط بیتوجهی به حضور و توصیههای محیطبانان کار سختی نیست.
مهدی آیینی