کامیون کامیون جنگل قاچاق میشود، ویلا ویلا جنگل شهرک میشود، درخت درخت جنگل بیمار میشود و شاخه شاخه جنگل میسوزد. این حکایت جنگلهای کشور است از بلوطهای زاگرس گرفته تا شمشادهای هیرکانی و چندلهای مانگرو در جنوب کشور.
از زاگرس هیچ نمانده است، زاگرس را شاید دیگر نتوان جنگل نامید، چراکه هر روز دارد خالیتر از حیات میشود، اکوسیستمی که حیات وحش از آن خط بخورد به مرگ بسیار نزدیک است. ساکنان ۱۲ استانی که در دامان زاگرس قرار گرفتهاند هر روز بیش از گذشته زوال زاگرس را به چشم می بینند. جادههایی که قلب این اکوسیستم را نشانه می گیرند یا آفات و بیماری که مدتهاست برای بلوطها شمشیر از رو بستهاند.
حدود دو میلیون هکتار از جنگلهای بلوط دچار خشکیدگی است و شرایط چهار میلیون هکتار دیگر نیز تعریفی ندارد؛ چراکه بیماری بلوط به بلوط در زاگرس در حال گسترش است.
چرای بیرویه دام، کشاورزی و تبدیل بلوطهای زاگرس به زغال زوال زاگرس این منبع ۴۰درصد آب کشور را سرعت بخشیدهاست. کم نیستند بومیانی که تنها درآمدشان از راه فروش زغال بلوط است یا دامدارانی که نیمی از خوراک دامهایشان تشکیل شده از بذر و شاخ و برگ درختان بلوط یا کشاورزانی که تیشه به ریشه بلوطها می زنند برای زمین کشاورزی و محصول بیشتر.
جنگلهای هیرکانی نیز محکوم به سرنوشت زاگرس هستند، این روزها بیمارییها و آفاتی که تا چند سال پیش محدود به زاگرس بود در هیرکانی نیز دیدهمیشود. بر آورد میشود اگر مدیریت جنگلهای کشور بهبود پیدا نکند، دست کم تا ۳۰ سال دیگر هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار شود، چراکه تغییر اقلیم نیز بر آتش این تخریب میدمد.
حدود چهار سال پیش بود که بهره برداری از جنگلهای شمال ممنوع شد و مدیران سرانجام تصمیم گرفتند به جنگلهای شمال کشور دیگر به عنوان بنگاه چوب نگاه نکنند. این روزها اما جنگل هنوز از بی برنامگی رنج میبرد. ساخت و ساز و تخریب جنگل برای کشاورزی و دامداری بیش از گذشته جنگلهای باستانی شمال کشور را تهدید میکند. یادآوری میشود که توقف بهره برداری از جنگل به تنهایی نمیتواند سبب حفظ جنگلهای هیرکانی شود و برای نجات این پهنه سبز باید برنامه داشت. برنامهای که حدود ۹ سال است مسؤولان وعده آن را میدهند اما تاکنون از مقام حرف فراتر نرفته است.
جنگلهای مانگرو در جنوب کشورمان نیز شرایط خوبی ندارند، این رویشگاهها درختان حرا و چندل این روزها بیش از گذشته تهدید می شود. آلودگی نفتی، تردد لنچها ، قلع و قمع درختان برای ساخت اسکله برخی عوامل تخریب جنگلهای مانگرو است، علاوه بر این کم نیستند بومیانی که شاخ و برگ درختان حرا و چندل را قطع میکنند تا علوفه شتر، گاو و گوسفندشان را تامین کنند.
بنابراین میتوان گفت جنگلهای کشور در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور شرایط مناسبی ندارد هرچند برخی مدیران ادعا میکنند تخریب جنگل در همه جای دنیا اتفاق میافتد، اما آنها فراموش کردهاند که سرانه جنگل برای هر ایرانی کمتر از دو دهم هکتار و یک چهارم سرانه جهانی است. به همین دلیل باید برای حفظ جنگلهای کشور برنامه داشت و این سهم اندک را با آزمون و خطا از نسلهای آینده دریغ نکرد.
مهدی آیینی