آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : شمشاد

بایگانی/آرشیو برچسب ها : شمشاد

اشتراک به خبردهی

بخت سیاه‌ جنگل

مهدی آیینی

کامیون کامیون جنگل قاچاق می‌شود، ویلا ویلا‌ جنگل شهرک می‌شود، درخت درخت ‌ جنگل‌  بیمار می‌شود و‌ شاخه شاخه جنگل‌ می‌‌سوزد. این حکایت جنگل‌های کشور است از بلوط‌های زاگرس گرفته تا شمشادهای هیرکانی و چندل‌های مانگرو در جنوب کشور‌.

از زاگرس هیچ نمانده است، زاگرس را شاید دیگر نتوان جنگل نامید، چراکه هر روز دارد خالی‌تر از ‌ حیات ‌ می‌شود، اکوسیستمی که حیات وحش از آن خط بخورد به مرگ بسیار نزدیک است. ساکنان ‌ ۱۲ استانی که در دامان زاگرس قرار گرفته‌اند هر روز بیش از  گذشته زوال زاگرس را به چشم می‌ بینند. جاده‌هایی که قلب این اکوسیستم را نشانه می گیرند یا آفات و بیماری که مدت‌هاست برای بلوط‌ها شمشیر از رو بسته‌اند.

حدود دو میلیون هکتار از جنگل‌های بلوط دچار خشکیدگی است و شرایط چهار میلیون هکتار دیگر نیز تعریفی ندارد؛ چراکه بیماری بلوط به بلوط در زاگرس در حال گسترش است.

چرای بی‌رویه دام، کشاورزی و تبدیل بلوط‌های زاگرس به زغال زوال زاگرس این منبع ۴۰درصد آب کشور را سرعت بخشیده‌است. کم نیستند بومیانی که تنها درآمدشان از راه فروش زغال بلوط است یا دامدارانی  که نیمی از‌ خوراک دام‌هایشان تشکیل شده از بذر و  شاخ و برگ درختان بلوط یا کشاورزانی که تیشه به ریشه بلوط‌ها می زنند برای زمین کشاورزی و محصول بیشتر.

‌جنگل‌های هیرکانی نیز محکوم به سرنوشت زاگرس هستند، این روزها بیماریی‌ها و آفاتی که تا چند سال پیش محدود به زاگرس بود در هیرکانی نیز دیده‌می‌شود.‌ بر آورد می‌شود اگر مدیریت جنگل‌های کشور بهبود پیدا نکند، دست کم تا ۳۰ سال دیگر هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار شود،  چراکه تغییر اقلیم نیز بر آتش این تخریب می‌دمد.‌

حدود چهار سال پیش بود که بهره برداری از جنگل‌های شمال ممنوع شد‌ و مدیران سرانجام تصمیم گرفتند به  جنگل‌های شمال کشور دیگر به عنوان بنگاه چوب نگاه نکنند‌. این روزها‌ اما جنگل‌ هنوز از بی برنامگی رنج می‌برد. ساخت و ساز و تخریب جنگل برای کشاورزی و دامداری بیش از گذشته جنگل‌های باستانی شمال کشور را تهدید می‌کند. یاد‌آوری می‌شود که توقف بهره برداری از جنگل به تنهایی نمی‌تواند سبب حفظ جنگل‌های هیرکانی شود و برای‌ نجات این پهنه سبز باید برنامه داشت. برنامه‌ای که حدود ۹ سال است مسؤولان وعده آن را می‌دهند اما تاکنون از مقام حرف فراتر نرفته است.

جنگل‌های مانگرو در جنوب کشورمان نیز شرایط خوبی ندارند، این رویشگاه‌ها درختان حرا و چندل  ‌ این روزها بیش از گذشته تهدید می‌ شود. آلودگی نفتی، ‌تردد لنچ‌ها ‌، قلع و قمع درختان‌‌ برای ساخت اسکله برخی عوامل تخریب جنگل‌های مانگرو است، علاوه بر این کم نیستند ‌بومیانی که شاخ و برگ درختان حرا و چندل را قطع می‌کنند تا علوفه ‌ شتر، گاو و گوسفندشان را تامین کنند.

بنابراین می‌توان گفت جنگل‌های کشور در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور شرایط مناسبی ندارد هرچند برخی مدیران ادعا می‌کنند تخریب جنگل در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد، اما آنها فراموش کرده‌اند که سرانه جنگل برای هر ایرانی کمتر از دو دهم هکتار  و یک چهارم سرانه جهانی است. به همین دلیل‌ باید برای حفظ جنگل‌های کشور برنامه داشت و ‌این سهم اندک را با آزمون و  خطا از نسل‌های آینده دریغ نکرد.

 

مهدی آیینی

چکمه پوشان پر خطا

جنگل‌های شمال قربانی فهم نادرست از تئوری‌های علمی شده‌اند

معاون پیشین امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور مدعی شده است که در برخی طرح‌های جنگلداری گونه اندمیک شمشاد، به عنوان گونه مهاجم به نفع گونه‌های اقتصادی توده حذف شده است. اگر این ادعا صحیح باشد، نشان می‌دهد که این کارشناسان چکمه پوش جنگل به درستی حتی تئوری‌های جنگلداری کلاسیک را هم نیاموخته‌ است. در تئوری‌های این تفکر، صرفا گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر مثل توسکا و خرمندی به نفع گونه‌های با ارزش اقتصادی بیشتر مثل راش و بلوط حذف می‌شدند. از آنجا که چوب شمشاد، (در همان تفکر صرفا اقتصادی) بسیار ارزشمند است، هیچ گاه این گونه ذخیره‌گاهی به عنوان مهاجم در جنگلداری کلاسیک به حساب نمی‌آمده است. حال چطور معاون پیشین امور جنگل در یک طرح جنگلداری این گونه را به عنوان گونه مهاجم حذف کرده است؟ آیا او با همین سطح از سواد و تجربه، تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل‌های شمال در جریان تصویب طرح تنفس را به تعویق انداخته بود؟

   گزارشگران سبز:‌ بهزاد انگورج، معاون پیشین امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در فضای مجازی نوشت: «از بیداد زمان تعجب نکنید. گونه اندمیک شمشاد حتی در یک جنگل از طرح جنگلداری گونه مهاجم محسوب می‌شد. اما توهم گونه‌های مهاجم در این سال‌ها، نوپا و مختص جنگلداران جنگل نخوابیده است. عنوان گونه مهاجم به جز مدیریت جنگل و جنگلداری کلاسیک در جای دیگری معنا ندارد. عنوان گونه مهاجم به تمام مراحل سنی رشد یک گونه از درخت، درختچه یا بوته و یا حتی گیاه علفی در ساختار توده جنگلی داده می‌شود که امکان استقرار تجدید حیات گونه‌های اصلی تیپ یا گونه‌ای از گونه‌های همراه و یا حتی گونه‌های ذخیره گاهی را مختل می‌کند».

او که به نظر می‌رسد مفهوم حذف یک گونه به نفع گونه‌های دیگر در جنگلداری کلاسیک را هم به درستی متوجه نشده است، مدعی می‌شود با نظارت منوچهر امانی از پیشکسوتان رشته جنگل و فارغ التحصیل فرانسه (که تخصص او مدیریت جنگل‌های راش و بلوط در مناطق معتدله است)، اقدام به حذف گونه شمشاد به نفع گونه‌های دیگر کرده است!

او که همیشه چکمه پوشی را نشانه لیاقت افراد برای اظهار نظر در جنگل می‌داند، اگر کمی تئوری‌های جنگلداری کلاسیک را ورق می‌زد، می‎فهمید که بر اساس آنچه در جزوات رشته جنگلداری آمده است، در دخالت درون یک توده، گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر، به نفع گونه‌های اصلی تیپ که در جنگل‌های شمال کشور راش و بلوط است، حذف می‌شدند. گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر در این جنگل‌ها خرمندی و توسکا به حساب می‌آیند. شمشاد که یک گونه سایه پسند است و عموما در ارتفاعات پایین و مناطق جلگه‌ای و حداکثر تا ارتفاع ۱۲۰۰ متر گسترش دارد، این گونه نه تنها به حدی پراکنده نیست که نیاز به حذف آن باشد، بلکه ارزش اقتصادی آن هم به میزانی است که از نظر اقتصادی، حذف چنین گونه‌ای به نفع راش یا بلوط، فاقد صرفه اقتصادی است. در ضمن شمشاد گونه‌ای ذخیره‌گاهی است و به استناد نوشته انگورج باید حفظ شود.

کل سطح تحت پوشش شمشاد در جنگل‌های ایران حدود ۷۶ هزار هکتار است. هر گاه بدانیم که سطح جنگل‌های شمال کشور دو میلیون هکتار است، رویشگاه‌های شمشاد چهار درصد عرصه‌های جنگلی شمال را هم اشغال نمی‌کنند. بخش عمده‌ای از رویشگاه‌های شمشاد هم جزء مناطق حفاظت شده است. کاش معاون سابق چکمه پوش امور جنگل سازمان جنگل‌ها پاسخ دهند که در کدام طرح جنگلداری، گونه شمشاد با این سطح پراکنش محدود، به نفع سایر گونه‌ها حذف شده است؟

نزدیکان منوچهر امانی و کسانی که آشنایی با شیوه تصمیمات او برای مدیریت عرصه‌های جنگلی دارند هم ادعای انگورج را رد می‌کنند و معتقدند که این ادعا صحیح نیست. اگر هم معاون سابق در طرح جنگلداری شمشادی را به نفع سایر گونه‌ها حذف کرده است، احتمالا در غیاب امانی و بدون اطلاع او بوده است.

معاون پیشین امور جنگل که چکمه پوشی را موهبت برای خود تلقی می‌کند، به نظر می‌رسد بدیهی‌ترین اصول علم جنگلداری در شیوه کلاسیک را به درستی نیاموخته است. به این ترتیب از چنین فردی می‌توان انتظار داشت که روش‌های بسیار پیچیده‌تر مدیریت جنگل یعنی جنگلداری همگام با طبیعت اطلاع کافی داشته باشد؟ او درست در همان روزهایی که تلاش زیادی برای تصویب طرح تنفس انجام می‌شد، بر مسند معاونت امور جنگل تکیه زده بود و تمام جلسات تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل‌های شمال کشور، زیر نظر او تدوین می‌شد. آیا چنین فردی صلاحیت سکان‌داری برای جریانی مهم که شیوه مدیریت جنگل‌های شمال را پیچیده‌تر می‌کرد، داشت؟ چرا در زمان مدیریت او در سازمان جنگل‌ها، هیچ گاه خروجی جلساتی که برای طرح جایگزین برگزار شده بود، به اطلاع افکار عمومی نرسید و چرا طرح جایگزین برای جنگل تعریف نشد؟ این سئوالات و سئوالات بی شمار دیگر درباره دوران مدیریت بهزاد انگورج بدون پاسخ باقی مانده است اما از آنجا که متاسفانه در ایران مدیران پاسخگوی عملکردهای خود نیستند و نهادهای نظارتی به چنین مسایلی ورود نمی‌کنند، هیچ کس پاسخگوی کم کاری‌های ناشی از کارشکنی این مدیر چکمه پوش که از تغییر هراسان بود، نیست. هزینه هراس‌های انگورج را هم متاسفانه ملت از جیب خود و با پول نفت پرداخت می‌کنند.

لیلا مرگن

 

جنگل‌های‌شمشاد اسیر پروانه تنبل

   آفت شب پره ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد کشور را نابود کرده است

 چندی است که شب پره شمشاد میهمان ناخوانده جنگل‌های شمال ایران شده است. این آفت وارداتی آن قدر مخرب است که به راحتی در دو سالی که وارد ایران شده است، بخش اعظم توده‌های شمشاد کشور را آلوده کرده است. سازمان جنگل‌ها برای نجات این گونه گیاهی نشست‌های رسانه‌ای متعددی برگزار کرد و درباره اقدامات این سازمان نظیر محلول پاشی و تهیه قلمه و غیره  گزارش‌هایی به رسانه‌ها ارائه داد اما   به نظر می رسد این راهکارها‌ به نجات این گونه گیاهی منجر نمی‌شود. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اقدامات انجام شده برای نجات شمشاد را اقداماتی فانتزی می‌داند که به حفظ این گونه در طبیعت ایران کمک نمی‌کند به همین خاطر او از زوال جنگل‌های شمشاد ایران خبر می‌دهد.

     گزارشگران سبز: شب پره شمشاد را پروانه تنبلی می‌دانند که توانایی پروازش   زیاد نیست اما همین پروانه تنبل، از سال ۹۵ که وارد ایران شده است به سرعت توده‌های شمشاد ایران را آلوده کرده است. گمانه‌های زیادی درباره شب پره شمشاد و نحوه ورود آن مطرح است. مقامات رسمی حتی احتمال بیوتروریسم را هم درباره ورود این گونه به ایران دور از ذهن نمی‌دانستند و می‌گفتند چون‌که شمشادهای هتلی در چالوس به این آفت آلوده شده است و نخستین گزارش‌ها درباره حضور شب پره از این هتل دریافت شد، این احتمال وجود دارد که گردشگران هتل مذکور به عمد شب پره شمشاد را در جنگل‌های ایران رها کرده باشند. البته نگاهی به نحوه شیوع این آفت و گسترش آن در اروپا، همچنین گزارش شدن این آفت در کشور همسایه ایران یعنی آذربایجان ، احتمال قوی دیگری درباره حضور شب پره شمشاد در ایران را ایجاد کرد و آن احتمال این است که این پروانه از شمال غرب کشور به ایران وارد شده باشد. (گزارش پیشین گزارشگران سبز را از طغیان آفت شب‌پره شمشاد در کشور را اینجا بخوانید)

 شب پره شمشاد آفتی قرنطینه‌ای است که نامش در صف انتظار لیست گونه‌های قرنطینه‌ای سازمان حفظ نباتات ایستاده است تا شاید این سازمان به وظایف قانونی خود در برابر مقابله با آفت قرنطینه‌ای جنگل‌های شمال عمل کند. اما پروانه‌هایی که شانس زیستن در جنگل‌های ایران را پیدا کرده‌اند مثل نامشان در صف لیست‌ نمی‌ایستند. آنها به راحتی به پرندگان، خودروها، لباس گردشگران و غیره می‌چسبند و به شمشادهای غرب تا شرق ایران حمله می‌کنند. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفت‌وگو با گزارشگران سبز از نابودی ۷۵ تا ۸۰ درصد شمشادهای ایران خبر می‌دهد.

به گفته او در جنگل‌های شمال، بحث آفات و بیماری‌های شمشاد، نه اولی و نه آخری خواهد بود. گونه‌هایی داشتیم که دچار بیماری شدند، اما یکسری توانمندی و صفات اکولوژیکی داشتند که توانستند خود را در لیست تنوع زیستی شمال نگه دارند. شب خسب با تولید بذر با دوام و ملج با قابلیت گسترش بذر و بذردهی در سال‌های اولیه عمر، توانست خود را در لیست تنوع زیستی جنگل‌های شمال حفظ کند اما شمشاد هیچ یک از این استراتژی‌ها را ندارد و محکوم به فنا است.

حفظ ژرم پلاسم تنها راه نجات شمشاد

    از نگاه این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تنها راه نجات شمشاد حفظ ژرم پلاسم این گونه است. او می‌گوید: نه محلول پاشی جوابگوی حفاظت از شمشادها است نه دشمنان طبیعی می‌توانند جمعیت شب پره را کنترل کنند. این آفت بسیار قوی است. تنها کاری که می‌شد انجام داد، یکسری اقدامات اولیه و اجرای مباحث حمایتی بود.

اسماعیل زاده در تشریح سخن خود بیان می‌کند: تا قبل از درگیر شدن تمام توده‌ها باید از توده‌هایی که در بالادست واقع شده‌اند، با استفاده از سد طبیعی و تله‌های نوری، جمع‌آوری شفیره و غیره حمایت می‌کردیم تا توده‌های سالم دچار آفت نشوند. این کارها انجام نشد و اغلب توده‌های شمشاد دچار مشکل شدند.

آن طور که او می گوید اکنون می توان با جمع‌آوری بذر، قلمه و تکثیر آن در خارج از رویشگاه، گونه را حفظ کرد. برای انجام این اقدامات باید حساب شده عمل کرد. حفظ ژرم پلاسم، تهیه قلمه و حفظ بذر در شرایط فراسرد ضروری است.  

او تاکید می‌کند: اقداماتی که تا کنون در شمال برای مقابله با شب پره انجام شده است، بیشتر جنبه دفتری و لوکس دارد. محلول پاشی، آب ژاول پاشیدن، آتش زدن و غیره بیشتر در کتاب و جزوه معنی دارد و این اقدامات سازنده و کاربردی نیست. در شمال یکسری اقدامات جسته و گریخته انجام شده است ولی موثر نبوده و جوابگو نخواهد بود. نوع آفت به نحوی است که اقدامات به شکل مقطعی در فضای خیلی کوچک پیگیری شده است و برنامه‌های انجام شده اثرگذار نبوده است.

اگرچه سازمان جنگل‌ها با کمک گرفتن از بخش خصوصی قلمه‌هایی هم از شمشادها تهیه کرده بود، اما این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: قلمه یک راه تکثیر است. بهتر و ارزان‌تر از آن بذر است. بذر اطلاعات ژنتیکی گسترده‌تری به همراه دارد اگر از یک سایت قلمه بگیرید و به کل شمال تعمیم دهید، کارغیر منطقی انجام داده‌اید. می‌شد منطقی‌تر کار کرد. باید جنگل‌ها را زون‌بندی کرد و در هر زون، حتی‌المقدور در صورتی که امکان تهیه بذر باشد، بذر شمشاد را جمع‌آوری کرد. در غیر این صورت قلمه تهیه کرد و تکثیر این گونه را انجام داد.

او ادامه می‌دهد: نهال‌های جدید باید با فاصله کاشت مشخص و آشکوب فوقانی مناسب در طبقات ارتفاعی مناسب کشت و نگهداری شوند. خود سازمان جنگل‌ها عرصه‌های مناسب و مستعد و مقدار زیادی امکانات در اختیار دارد. اجرای این برنامه‌ها کمی نگاه عرصه‌ای می‌طلبید که متاسفانه تا کنون این نگاه وجود نداشته است. بنابراین چاره‌ای نیست و باید منتظر انهدام جنگل‌های شمشاد باشیم.

اسماعیل زاده عنوان می‌کند: در حال حاضر ۷۵ تا ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد خود را از دست داده‌ایم. تنها سایت‌های بالادست مانده است که همچنان مورد حمایت سازمان نیست.

او درباره دلیل مورد حمایت نبودن شمشاد توسط سازمان جنگل‌ها می‌گوید: این سازمان دنبال لابی کردن است.

به این ترتیب با توجه به اینکه برنامه‌های حمایتی سازمان جنگل‌ها در زمینه حفاظت از شمشاد کافی نبوده است و مسئولیت مقابله با آفات جنگل، به عهده معاونت حفاظت و حمایت و حفظ ژرم پلاسم به عهده معاونت امور جنگلی سازمان جنگل‌ها است، نبود همکاری اثربخش این دو معاونت و نبود بودجه،‌ زمینه‌ای را فراهم کرده است که باید طبیعت ایران برای همیشه با گونه ارزشمند شمشاد خداحافظی کند.

لیلا مرگن

رقص شب‌پره‌ها بر مزار جنگل

آفت شمشاد‌های شمال را می‌بلعد؛ اما هنوز راهکار ویژه‌ای برای کنترل این آفت ارائه نشده است

ارتش شب‌پره‌ها حریف ندارد و آن‌ها هر روز مساحت بیش‌تری از جنگل‌های شمال را تصرف می‌کنند. براساس آخرین خبرها حدود 1900 هکتار از جنگل‌های شمشاد اکنون به این آفت آلوده شده و کارشناسان هشدار می‌دهند اگر برای مقابله با این آفت برنامه‌ای علمی و مناسب اجرا نشود، خسارت سنگینی به منابع طبیعی کشور تحمیل خواهد شد. این درحالی است که از سازمان جنگل‌ها اخبار متناقضی درباره شیوه برخورد با این آفت به گوش می‌رسد؛ اخباری که دوستداران و کارشناسان منابع طبیعی را نگران کرده است.

جنگل کم زخم ندارد؛ یک روز بهره‌برداری بیش از حد کمرش را می‌شکند و روز دیگر طغیان آفات و بی‌توجهی مسئولان گریبانش را می‌گیرد. کارشناسان معتقدند این مسائل حل نشده باقی می‌ماند، چراکه راهکار مناسبی برای کنترل آن‌ها انتخاب نمی‌شود. در تازه‌‌ترین اتفاق نیز آفت شب‌پره شمشادهای شمال مدتی است برای قتل عام جنگل طغیان کرده و این اتفاق هر روز ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد، چون اظهارات ضد و نقیض برخی مسئولان به آن دامن می‌زند. به این شکل که یک روز بحث سم‌پاشی جنگل مطرح می‌شود و روز دیگر از محلول‌پاشی نام برده می‌شود.
منصوره میر ابوالفتحی، عضو کارگروه حفاظت سازمان جنگل‌ها، درباره آخرین خبرها از طغیان آفت شب‌پره شمشادهای شمال ​ می‌گوید: این آفت به مناطق دیگر نیز منتقل شده و قرار است با استفاده از تله نوری و محلول‌پاشی با آن مقابله شود. او درباره اخبار ضد و نقیضی که درباره نحوه مقابله با آفت شب پره شمشاد‌های شمال منتشر شده و این‌که چرا برخی درباره تصمیم برای سم‌پاشی اظهارنظر کرده‌اند، می‌گوید: کمیته تخصصی دفتر حفاظت و حمایت سازمان جنگل‌ها از صاحب‌نظران بی‌غرض تشیکل شده و تمام نظراتی که در آن مطرح می‌شود، به‌طور کامل از سوی نمایندگان شورای جنگل، سازمان حفظ نباتات و کمیته جنگل بررسی می‌شود. عضو کارگروه حفاظت سازمان جنگل‌ها تصریح می‌کند: تناقض‌های مطرح شده به درد شبکه‌های اجتماعی می‌خورد، چراکه افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند، یک بار نیز پایشان به جنگل نرسیده است. ابوالفتحی درباره شیوع شایعات و شکل‌گیری تناقضات تصریح می‌کند: این ماجرا به دلیل اظهارنظر دانشگاهیانی است که فقط تئوری و تز دارند، ولی دقیقاً با داستان‌های جنگل آشنا نیستند. به نظر می‌رسد شایع شدن چنین مسائلی فقط رسیدگی به امور جنگل را به حاشیه می‌برد؛ به همین خاطر باید هشدار داد چنانچه کارشناسان قصد انتقاد یا ارائه راهکار دارند، باید آن را به نحوی مطرح کنند تا به مشکل تازه‌ای برای جنگل‌های کشور بدل نشود.
سم‌پاشی، کاری نشدنی
سم‌پاشی جنگل برای مبارزه با آفت ماجرایی بود که عده‌ای از استادان دانشگاه را وادار به واکنش کرد. به همین خاطر آن‌ها نامه‌ای در این خصوص منتشر کرده و نسبت به عواقب این رویکرد هشدار دادند. دکتر مهرداد مدنی، فوق دکترای تشیخص آفات و بیماری از طریق روش‌های جدید، درباره این‌که سم‌پاشی چقدر می‌تواند برای مهار آفت شب‌پره شمشاد‌های شمال موثر باشد، ​می‌گوید: به خاطر محیط اکولوژیک و بیولوژیک جنگل و مساحت خاص آن نمی‌توان سم‌پاشی را راه‌حل دانست. افزون بر این استفاده از مواد شیمیایی مقرون به‌صرفه و قابل اجرا نیست.
کارشناسان معتقدند سم‌پاشی در جنگل کاری نشدنی است و از همه جوانب رد شده است، چراکه برای ریشه‌کنی آفات در مناطق کوچک نیز آتش زدن ایمن‌تر و موثر‌تر از سم‌پاشی است. این درحالی است که به گفته او استفاده از موادی که اساس و بنیادشان شیمیایی نیست؛ مثل مواد معدنی، آلی یا گیاهی نیز دردسرهای خاص خود را دارد. به همین خاطر دکتر مدنی توصیه می‌کند برای حل این مشکل باید مانند سایر کشورها از راه‌های مناسبی اقدام کرد که پتانسیل آن در کشور وجود دارد. آن طور که او توضیح می‌دهد، برای مهار این آفت ابتدا باید نوع شب‌پره را شناسایی کرد، چراکه شب‌پره‌ها گروه و انواع زیادی دارند. در واقع به این شکل می‌توان از دشمن طبیعی آن‌ها نیز به عنوان راهکار استفاده کرد.
قدم به قدم برای مبارزه 
برای مبارزه با آفت شب‌پره شمشاد‌های شمال باید برنامه‌ریزی مناسبی داشت تا بتوان از بهترین راهکار بهره گرفت. برای کنترل این آفت باید ابتدا قسمت‌های آلوده و بحرانی جنگل مشخص شود. دکتر مدنی یادآور می‌شود: پس از این مرحله باید درباره این مسأله تصمیم‌گیری کرد که آیا قرار است ریشه‌کنی اتفاق بیفتد یا آفت را کنترل کنیم.
او معتقد است به شکل دقیق باید مختصات منطقه آلوده شناسایی و عمق و حدود آن با جی پی اس تعیین شود.
کارشناسان می‌گویند به این شکل می‌توان از ورود و خروج افراد به این منطقه جلوگیری کرد و مانع گسترش آفت در سایر مناطق شد. این درحالی است که مسئولان سازمان جنگل‌ها می‌گویند برای کنترل آفت تصمیم به محلول‌پاشی گرفته‌اند. مدنی در این باره می‌گوید: باید مشخص شود قرار است از چه نوع محلولی استفاده شود. از این گذشته به چه شکلی می‌خواهند محلول را در مناطق آلوده بپاشند، چراکه هنگام محلول‌پاشی باید شرایط خاص طبیعی حاکم باشد تا بتوان نتیجه گرفت، چراکه وزش باد می‌تواند کارایی این روش را کاهش دهد.
علل طغیان آفت
کارشناسان درباره علل طغیان آفت شب‌پره شمشاد‌های شمال دلایلی را مطرح می‌کنند که براساس آن می‌توان گفت نظارت دقیقی بر ورود بذر و گیاهانی که وارد کشورمان می‌شود صورت نمی‌گیرد.  آن‌ها معتقدند در ایران به قرنطینه بهای زیادی داده نمی‌شود، چراکه باید مبادی ورودی و خروجی کشور تحت کنترل باشد تا میوه و بذر همراه مسافران وارد کشور نشود. مدنی در این باره می‌افزاید: در کشورمان افرادی هستند که از خارج از کشور چمدان چمدان بذر و گیاه می‌آورند که این امر می‌تواند منشأ ورود بیماری‌های جدید به کشور باشد. افزون براین به گفته کارشناسان ایستگاه‌های قرنطینه نیز در کشورمان مجهز به دستگاه‌های پیشرفته شناسایی آفات نیستند. این درحالی است که باید درباره انتقال گونه‌های گیاهی در داخل کشور نیز هشدار داد، چراکه به نظر کارشناسان در داخل نیز تهدید‌هایی وجود دارد. برای نمونه انتقال گونه‌های گیاهی از شمال کشور به جنوب یا برعکس خطراتی در پی دارد و باید برای کاهش خطرات از نمونه‌هایی برای جابه‌جایی استفاده کرد که آلوده نباشند.  با توجه به اظهارنظر کارشناسان باید هشدار داد که منابع طبیعی کشورمان در شرایطی قرار دارد که تاب آزمون و خطا را ندارد و با توجه به شرایط بحرانی آن نباید جنگل را به محلی برای دعواهای سیاسی بدل کرد. به همین دلیل باید راهکاری برای مقابله با تهدیدها انتخاب شود که کارایی لازم را داشته باشد. در واقع اکنون زمان کسب تجربه‌های تازه نیست؛ تجربه‌هایی که شاید به قیمت از دست دادن منابع طبیعی کشور تمام شود.
مهدي آييني
بالا