آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : هیرکانی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : هیرکانی

اشتراک به خبردهی

آتش غافلگیری زبانه می‌کشد | خداحافظی با پاییز هزار رنگ جنگل

‌جنگل‌های شمال کشور طعمه حریق شده است و تلاش مسئولان برای مهار آن راه به جایی نمی‌برد، مساله‌ای که تایید می‌کند، آتش سوزی همیشه مدیران دستگاه‌های مسئول‌ را ‌غافلگیر می‌کند و برنامه‌های آنها برای حفاظت از جنگل از امضای چند تفاهم‌نامه فراتر نمی‌رود.

‌آتش ‌در جنگل‌های شمال کشور جولان می‌دهد و مناطق گسترده‌ای در استان‌های گیلان و مازندران تاکنون طعمه حریق شده است‌. برای نمونه در استان گیلان حدود پنج روز است که آتش در جنگل‌های رودبار زبانه می‌کشد و  حدود ۴۰ هکتار از اراضی منطقه طعمه حریق شده از استان مازندران نیز خبر می‌رسد که ‌ حدود ۲۰ هکتار از  مناطق جنگل عباس آباد دچار آتش سوزی شده است.

‌به همین دلیل می‌توان گفت تلاش مسئولان برای کنترل این حادثه تا زمان تنظیم این گزارش راه به جایی نبرده است. مساله‌ای که ثابت می‌کند‌ دست  مسئولان در این حوزه خالی است و آنها مانند حوادث گذشته دچار غافلگیری شده‌اند.

این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند الگوی آتش سوزی در جنگل‌های شمال کشور نشان می‌دهد که در فصل پاییز باید برای وقوع آتش سوزی در این مناطق آماده بود.

مدیران و چالش غافلگیری

آنچه سبب می‌شود خسارت آتش سوزی‌های جنگلی در کشورمان قابل توجه باشد، نبود برنامه‌ریزی و آمادگی لازم برای مقابله با این حوادث است. در واقع شرایط به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد نهادهای مسئول مانند منابع‌طبیعی  هنگام وقوع آتش سوزی همیشه غافلگیر می‌شوند.

دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره به ما می‌گوید: مدیران سازمان جنگل‌ها باید برای ‌ ‌آتش سوزی‌های پاییزی در شمال کشور آمادگی داشته باشند، زیرا بررسی الگوهای آتش‌سوزی نشان می‌دهد، ‌بیشتر حریق‌ها در شمال کشور در پاییز اتفاق می‌افتد. به همین دلیل مدیران نمی‌توانند، بگویند آتش سوزی آنها را غافلگیر کرده است.

آن طور که او توضیح می‌دهد در این فصل با توجه به خزان درختان مواد قابل اشتعال در جنگل افزایش می‌یابد و  با وزش بادهای گرم مدیترانه‌ای دما افزایش پیدا می‌کند و رطوبت نیز به سرعت کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی همه  چیز برای آتش سوزی فراهم است.‌

به همین دلیل می‌توان‌ گفت مدیران سازمان منابع طبیعی بجای آمادگی و برنامه ریزی برای حفاظت از جنگل دغدغه‌های دیگری ‌دارند. کیادلیری در این باره می‌گوید:‌ به نظر می‌رسد مدیران منابع طبیعی بیشتر روی مسائلی مانند بهره‌برداری از جنگل انرژی می‌گذارند تا حفاظت از آن.

‌پاییز قهوه‌ای در راه است

مساله دیگری که رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نسبت به آن هشدار می‌دهد به خاطره بدل شدن پاییز هزار رنگ در جنگل‌های شمال کشور است.

او در این باره می‌گوید: تغییر اقلیم و خشکسالی‌ شرایطی ایجاد کرده است که شاهد بروز پاییز قهوه‌ای در شمال کشور خواهیم بود، زیرا برگ‌های بسیاری از درختان پیش از رنگارنگ شدن قهوه‌ای می‌شود.

به گفته کیادلیری ‌ چنین درختانی راحت‌تر طعمه حریق نیز می‌شوند.‌

در این بین کارشناسان تاکید می‌کنند که آنچه سبب گسترده‌تر شدن آتش سوزی‌های جنگلی می‌شود، غافلگیری مسئولان است، زیرا آنها آمادگی لازم را برای مقابله با آتش‌سوزی‌ ندارند.

کیادلیری در این باره می‌گوید: بخشی از آتش سوزی‌ جنگل‌های کشور به دلیل عامل انسانی اتفاق می‌افتد که برخی مواقع عمدی و برخی مواقع نیز به دلیل غفلت افراد روی می‌دهد. اما مسئولان برای کاهش این عوامل تاکنون اقدام موثری انجام نداده‌اند، برای نمونه هنوز بدرستی انگیزه افرادی که عمدا جنگل را آتش می‌زنند مشخص نشده است. این درحالی است که می‌توان با اطلاع‌‌ رسانی و فرهنگ‌سازی نقش این عوامل را کمرنگ‌تر کرد.

‌‌درباره آتش‌سوزی‌هایی که به دلایل طبیعی نیز رخ می‌دهند نیز باید گفت مسئولان برنامه‌ای برای کاهش چنین حوادثی ندارند. برای نمونه ارگان‌هایی ‌که بر اساس قانون باید در این خصوص اقدام کنند از آمادگی و هماهنگی لازم برخوردار نیستند. به همین دلیل بالگردهای اطفای حریق بموقع برای مهار آتش سوزی  جنگل وارد عمل نمی‌شوند‌.

کیادلیری دراین باره عنوان می‌کند: سازمان‌های درگیر در این حوزه تفاهم نامه‌های زیادی با یکدیگر امضا کرده‌اند. اما در مواقع لازم نمی‌توانند بدرستی با یکدیگر هماهنگ شوند‌.

مساله دیگری که کارشناسان از آن انتقاد می‌کنند، این است که‌ نهادهای مسئول در حوزه اطفای حریق تا به حال مانور مناسبی نیز برگزار نکرده‌اند تا از این طریق بتوانند نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و برای برطرف کردن آنها اقدامات لازم را انجام دهند.

‌افزون بر این نقش سازمان‌های مردم نهاد نیز در این بین دیده نشده است و نهادهای مسئول هنوز نتوانسته‌اند از ظرفیت سازمان‌های مردم نهاد برای کنترل حوادثی مانند آتش سوزی بدرستی استفاده کنند.

پیشگیری در آتش

نکته دیگری که در این بین کارشناسان روی آن دست می‌گذارند، فعالیت نامناسب سامانه تلفنی ۱۵۰۴ است، سامانه‌ای که منابع طبیعی بارها اعلام کرده است که شهروندان می‌توانند با استفاده از آن حوادثی مانند آتش سوزی و یا تخریب جنگل را به مسئولان این سازمان اطلاع دهند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره می‌گوید: این سامانه در بیشتر مواقع پاسخگو نیست، برای نمونه مدتی پیش برای گزارش یک آتش سوزی بیش از  ۱۰ ‌بار با این سامانه تماس گرفتم. اما شخصی پاسخگو نبود. به همین دلیل ناچار شدم با شماره تلفن همراه مسئولان تماس بگیرم.‌‌

افزون بر این کارشناسان تاکید می‌کنند که برای کاهش خسارت حوادثی مانند آتش سوزی باید از فناوری‌های روز دنیا استفاده کرد و با کمک ابزارهایی مانند ماهواره‌‌ اطلاعات لازم را به دست آورد.

کیادلیری در این باره عنوان می‌کند: با استفاده از فناوری می‌توان از پیش آگاهی مناسبی برخوردار شد، مثلا الگوهای مکانی آتش سوزی را به دست آورد و مشخص کرد که در کدام مناطق جنگلی احتمال آتش سوزی بیشتر است.

‌این در حالی است که با کمک پیش‌آگاهی می‌توان امکان پیش‌بینی مناسب از شرایط پیش رو  را نیز به دست آورد و با برنامه ریزی مناسب مانع از تحمیل خسارت بیشتر به جنگل‌های کشور شد.‌

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه می‌دهد: با کمک پیش‌آگاهی و پیش‌بینی می‌توان از حوادثی مانند آتش سوزی پیشگیری‌کرد، چون وقتی اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشیم، راحت‌تر می‌توانیم برای مقابله با حوادث برنامه‌ریزی کنیم. اما به نظر می‌رسد دغدغه مدیران سازمان منابع طبیعی مسائلی دیگری مانند برداشت و بهره برداری از جنگل‌های کشور است.

مهدی آیینی

طرح دستبرد به جنگل | چراغ سبز منابع طبیعی به قاچاقچیان چوب

اجرای طرح برداشت درختان شکسته و افتاده شرایط را برای تخریب بیشتر جنگل فراهم می‌کند

شرایط جنگل‌های هیرکانی هر روز دشوارتر می‌شود. ‌ آفات و بیماری بخش‌های زیادی از جنگل را  آلوده کرده است. سودجویان  نیز در بکرترین مناطق جنگلی  در حال تخریب جنگل و ساخت ویلا هستند‌. در چنین شرایطی از سازمان منابع طبیعی ‌ خبر می‌رسد که مسئولان به‌ جای برخورد با چنین مشکلاتی با اجرای طرح برداشت درختان شکسته و افتاده در حال فراهم کردن شرایط برای تخریب بیشتر جنگل هستند.

ماجرا از این قرار است که سرپرست سازمان منابع طبیعی اخیرا در نامه‌ای به ادارات کل این سازمان برداشت درختان شکسته و افتاده را مجاز دانسته است.

در واقع رویکردی که به دلیل پیامدهای ناگوارش برای جنگل ممنوع شده بود. ‌این روزها قرار است‌ اجرایی شود.

این درحالی است که کارشناسان هشدار می‌دهند، شرایط جنگل‌های هیرکانی شکننده است و اجرای چنین تصمیم‌های اشتباهی فروپاشی این اکوسیستم را سرعت می‌بخشد.

رای به تخریب جنگل

بحث بهره برداری از درختان شکسته و افتاده پیش از این نیز مطرح شده بود، اما ‌با توجه به دلایل علمی و اقتصادی کارشناسان و مدیران پیشین با اجرای آن موافقت نمی‌کردند، چراکه برداشت این درختان  سبب تضعیف اکوسیستم و فراهم شدن شرایط برای تخریب آن می‌شود.

‌دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات درباره چرایی اجرای چنین تصمیمی به ما می‌گوید: در سازمان منابع طبیعی جلساتی برای بررسی این موضوع برگزار شد. اما ترکیب افراد حاضر‌ در این جلسات به این شکل بود که ۹۰درصد آنها با بهره برداری از جنگل موافق بودند.

آن طور که او توضیح می‌دهد عده‌ای نیز که قبلا ‌مخالف برداشت درختان شکسته و افتاده بودند این روزها‌ با گرفتن پست و مقام موافق بهره برداری از جنگل شده‌اند.

به این ترتیب نباید تعجب کرد که سرپرست سازمان منابع طبیعی در نامه‌ای اجازه برداشت درختان شکسته و افتاده را به ادارات کل این سازمان داده است.

غیر قانونی، غیر علمی

حدود پنج سال پیش که قانون تنفس‌ جنگل‌ به تصویب رسید،‌ مقرر شد که تا سه سال‌ امکان بهره‌برداری از درختان شکسته و افتاده فراهم باشد. براساس ماده ۳۸ این قانون اگر تا سال ۹۹  اقدامی در این خصوص انجام نشد. دیگر اجازه برداشت از درختان شکسته و افتاده وجود ندارد. مگر اینکه طرح جایگزین جنگل براساس معیار و شاخص‌های پایداری اکوسیستم تهیه شود.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات دراین باره می‌گوید: این فرصت گذشت و طرح جایگزین نیز تهیه نشد. اما برخی مدیران‌ تفسیر اشتباهی از قانون کرده‌اند، چراکه برای برداشت درختان شکسته و افتاده طرح نوشته‌ و آن را به حساب طرح جایگزین جنگل گذاشته‌اند‌.

این درحالی است که برخی از موافقان برداشت درختان شکسته‌ و افتاده ادعا می‌کنند این کار به نفع جنگل است، چون این درختان کانون آفت و بیماری هستند. دکتر کیادلیری در این باره می‌گوید: موافقان چنین ادعایی را مطرح می‌کنند. اما حتی نمی‌توانند یک نمونه آفت را که به دلیل این درختان ایجاد می‌شود، نام ببرند‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد درختان شکسته و افتاد در جنگل به زیستگاه حشرات و  حیات وحش تبدیل می‌شوند، گونه‌هایی که زیست آنها برای اکوسیستم مفید است و مانع طغیان آفات و بیماری می‌شوند.

علاوه بر این موافقان برداشت درختان شکسته و افتاده  ادعا می‌کنند این درختان سبب افزایش آتش سوزی در جنگل‌ می‌شوند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات درباره این ادعا نیز می‌گوید: چنین ادعایی درست نیست، زیرا در مناطقی از جنگل که اجازه برداشت هیچ‌ نوع درختی داده نمی‌شود، خبری از آتش‌سوزی و طغیان آفات نیست.

راه نفوذ به جنگل

‌کم نیستند کارشناسانی که تاکید می‌کنند برداشت درختان شکسته و افتاده راه نفوذ به جنگل را هموار می‌کند،  چراکه این روزها ‌ برخی افراد سودجو اقدام به زخمی کردن درختان می‌کنند تا پس از خشک شدن این درختان آنها را قطع کنند.

به همین دلیل باید هشدار داد که با اجرای طرح برداشت درختان شکسته و افتاده سودجویان بیشتری اقدام به زخمی و خشک کردن درختان خواهند کرد.

‌دکتر کیادلیری در این باره می‌گوید: با توجه به اینکه برداشت درختان شکسته و افتاده سبب تخریب بیشتر جنگل می‌شود. به نظر می‌رسد هدف موافقان این طرح وارد شدن به ‌عرصه‌های جنگلی به بهانه برداشت درختان شکسته و افتاده است‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد بسیار از آفات به دلیل قطع درختان طغیان می‌کنند، چراکه با قطع درختان دما افزایش می‌یابد و ‌ اکوسیستم از حالت تعادل خارج ‌ و شرایط برای شیوع بیماری و آفات فراهم می‌شود.

بحث‌ها در سازمان منابع طبیعی در حالی درباره برداشت از درختان شکسته و افتاده بالا گرفته است که جنگل‌های کشور را عوامل زیادی تهدید می‌کند از طغیان آفات و بیماری‌ گرفته تا ویلاسازی و تغییر کاربری اراضی.

به همین دلیل مدیران سازمان منابع طبیعی اگر دغدغه حفاظت از جنگل را دارند، باید برای رفع این مشکلات اقدام کنند و به جای تهیه طرح با موضوع برداشت درختان شکسته و افتاده طرح‌های جایگزین جنگل را براساس شاخص‌های پایداری اکوسیستم تهیه کنند، طرح‌هایی که سال‌هاست به فراموشی سپرده شده‌اند و  این پرسش را مطرح می‌کنند؛ ‌سازمانی که ادعای ۶۰ سال مدیریت جنگل را  دارد، چرا‌ قادر به تهیه طرح‌های جایگزین جنگل نیست؟

مهدی آیینی

 

شیوع ۷۵ نوع آفت در هیرکانی | منابع‌طبیعی و محیط‌زیست در خواب

شیوع آفات و بیماری بیش از گذشته جنگل‌های هیرکانی را تهدید می‌کند

آفات و بیماری جنگل‌های هیرکانی را قرق کرده است و کارشناسان از شناسایی‌ حدود ۷۵ نوع آفت در جنگل‌های هیرکانی خبر می‌دهند. ‌برای نمونه آفت شب‌پره شمشاد سبب نابودی ۴۰ میلیون اصله درخت شمشاد شده  این درحالی است که ویلاسازی، معدنکاوی، سدسازی، جاده سازی، کشاورزی و دامداری همچنان ریشه‌های جنگل را می‌خشکاند تا زمینه برای طغیان آفات و بیماری‌های بیشتر‌ در جنگل‌های هیرکانی فراهم شود.

طغیان آفات در جنگل‌های هیرکانی آنقدر مشهود شده است که سازمان بازرسی نیز به این مساله ورود کرده به همین دلیل ‌ قائم مقام سازمان بازرسی کل کشور در نامه‌ای به وزیر جهاد کشاورزی نسبت به طغیان ‌آفات ‌در جنگل‌های هیرکانی هشدار داده است.

کارشناسان معتقدند ورود سازمان بازرسی به شرایط نامناسب جنگل‌های هیرکانی را باید به فال نیک گرفت. اما برای نجات جنگل‌های هیرکانی باید به شکل ریشه‌ای با طغیان آفات برخورد کرد، به عبارت دیگر باید مسائلی که زمینه را برای طغیان آفات و بیماری فراهم کرده کنترل کرد.

خلع سلاح جنگل‌

مسائل زیادی به تضعیف جنگل و فراهم شدن زمینه برای طغیان آفات و بیماری‌ها کمک می‌کند از تغییرکاربری در جنگل گرفته تا چرای دام و معدنکاوی.

دکترهادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند:‌‌ دست‌اندازی‌هایی که به جنگل‌های هیرکانی شده سبب مهیا شدن بستر برای طغیان بیماری‌ها شده این درحالی است که مسائلی مانند تغییر اقلیم نیز به آتش طغیان آفات و بیماری می‌دمد.

‌‌آن طور که او می‌گوید طغیان آفات و بیماری در جنگل‌ محدود به کشور ما نیست. اما نکته اینجاست که سوء‌مدیریت و دخل و تصرفی که در جنگل‌های کشور اتفاق افتاده سبب شده که طبیعت دیگر قادر به مبارزه با آفات و بیماری‌ها نباشد.

به عبارت دیگر می‌توان گفت بهره‌برداری بی‌ضابطه از جنگل‌های هیرکانی سبب شده که این اکوسیستم قادر نباشد به شکل طبیعی با آفات و بیماری ‌ها مبارزه کند. این درحالی است که ‌‌سوء‌مدیریت نیز بیش از گذشته شرایط را از کنترل خارج کرده است.

 هیرکانی در قرق آفات

آفات و بیماری‌های زیادی در دل هیرکانی ریشه دوانده‌ است، آفاتی که برخی از آنها از کشورهای دیگر وارد هیرکانی شده‌اند، زیرا در کشورمان آن طور که باید به مسائل قرنطینه‌ توجه نمی‌شود.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه از سال ۱۳۷۵ به بعد شاهد افزایش شدت طغیان آفات و بیماری‌ها در جنگل‌های کشور هستیم، می‌گوید‌: در این مدت حدود ۷۵ گونه آفت در جنگل‌های کشور طغیان کرده است، مانند شب پره شمشاد، بیماری زغالی بلوط و دیگر حشرات برگ‌خوار.

‌ آن طور که او توضیح می‌دهد ۳۵۰هزار هکتار از جنگل‌های هیرکانی به آفات و بیماری آلوده شده است، نگران کننده‌تر اینکه  حدود ۱۳۰هزار هکتار از جنگل‌های شمال کشور درگیر آفات و بیماری‌هایی شده‌ که  شیوع آنها در کشور بی‌سابقه  است.‌

‌طغیان این آفات مرگ و میر گسترده درختان را در پی‌داشته‌ برای نمونه‌ ۴۰ میلیون اصله درخت ششماد ‌ درمدت حدود پنج سال از بین رفته ‌و این گونه در معرض خطر انقراض قرار گرفته است.

آسیب‌‌های اکولوژیک و اقتصادی

طغیان آفات و بیماری در جنگل‌های کشور آسیب‌های جبران ناپذیری به کشور تحمیل می‌کند. اما به دلیل اینکه مدیران تصویر درستی از آن در ذهن ندارند متوجه عمق فاجعه نمی‌شوند.

برای روشن‌تر شدن ابعاد این آسیب می‌توان ‌خسارت طغیان آفات را کنار بحث  قاچاق چوب گذاشت. در اینکه قاچاق چوب اقدام آسیب‌زایی است و باید با متخلفانی که اقدام به قاچاق چوب می‌کنند به شدت برخورد کرد هیچ تردیدی وجود ندارد.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات  در این باره می‌گوید: خساراتی که طغیان آفات و بیماری به کشور تحمیل می‌کند، بیش از خسارت قاچاق چوب است، زیرا بررسی‌ها نشان می‌دهد که طغیان فقط یک آفت در جنگل‌های شمال کشور ‌سبب کاهش ۴۰هزار متر مکعبی چوب شده است.

افزون بر این آن طور که کیادلیری توضیح می‌دهد طغیان برخی آفات مانند پروانه دم طلایی، پروانه دم قهوه‌ای و پروانه ابریشم باف ناجور سبب ابتلای انسان‌ به  بیماری پوستی و تنفسی نیز می‌شود به همین دلیل می‌توان گفت طغیان آفات و بیماری در جنگل می‌تواند‌‌ بر شرایط ‌اکوتوریسم نیز تاثیر بگذارد.

‌اهمال کاری‌ دستگاه‌های مسئول

وسعت مناطق جنگلی آلوده به آفات و بیماری از این حکایت دارد که دستگاه‌های مسئول مانند سازمان منابع طبیعی و محیط زیست آن طور که باید برای حفظ منابع طبیعی کشور تلاش نمی‌کنند.

کیادلیری درباره اقداماتی که دستگاه‌های مسئول باید انجام دهند، می‌گوید: برای پیشگیری از طغیان آفات و بیماری در جنگل‌های کشور باید پیش آگاهی مناسبی داشت، برای نمونه مدیران دستگاه‌های مسئول باید بدانند در کدام قسمت‌های جنگل زمینه برای طغیان آفات و بیماری فراهم است و یا کدام قسمت‌ها سابقه طغیان آفات و بیماری دارد.  علاوه بر این آنها باید بدانند در مناطق جنگلی کشورهای همسایه چه آفات و بیماری‌هایی شایع است.

آن طور که او می‌گوید با توجه به چنین پیش‌آگاهی‌هایی می‌توان اتفاقات را پیش‌بینی کرد و برای کنترل آنها اقدامات پیشگیرانه‌ انجام داد.

این درحالی است که در کشورمان به چنین مسائلی توجه نمی‌شود و وقتی طغیان آفات کاملا مشهود شد مدیران به دنبال راه حل می‌گردند.

همه متهمان تخریب جنگل

عوامل بسیاری در تخریب جنگل‌های کشور و فراهم کردن زمینه برای طغیان آفات نقش دارد. به همین دلیل نمی‌توان در این بین فقط سازمان منابع طبیعی و محیط زیست را در جایگاه متهم نشاند، زیرا کم کاری دیگر نهادها نیز منجر به بحرانی‌تر شدن شرایط جنگل شده است.

برای نمونه دستگاه قضا باید شکل ویژه‌تری با جنگل خواران برخورد کند، چون سود جویان هنوز مانند گذشته به  قطع درختان و ساخت ویلا در دل جنگل مشغولند.

کیادلیری در این باره می‌گوید: باید مانع گردشگری بی‌‌ضابطه شد، زیرا حضور گردشگران در دل جنگل پیامد‌های زیادی دارد. برای نمونه آنها می‌توانند آفات و بیماری‌ها را به مناطق مختلف جنگل منتقل کنند. علاوه بر این می‌توان به جولان آفرودسواران در مناطق جنگلی  نیز اشاره کرد که با ترددشان زمینه را برای تخریب  جنگل فراهم می‌کنند.

افزون بر این وزارت صمت نیز نباید محیط زیست را فدای توسعه کند، چراکه این روزها مجوزهای زیادی برای معدنکاوی در دل جنگل صادر می‌شود، اقدامی که سبب افزایش تردد در مناطق جنگلی شده و به دنبال آن تخریب و طغیان آفات اتفاق خواهد افتاد.

سازمان حفاظت محیط زیست نیز باید پیش از صدور مجوز، ارزیابی‌های محیط زیستی را به درستی انجام دهد، زیرا نتایج صدور برخی مجوز‌ها مانند معدنکاوی در مناطق  جنگلی چند سال بعد با شیوع آفات و بیماری‌ها آشکار می‌شود.

رنج جنگل از ساختارمعیوب

اگر سرنخ سرعت گرفتن روند تخریب جنگل‌های کشور را ‌ دنبال کنید با مساله‌ای به نام ساختار معیوب نیز برخورد خواهید کرد. برای نمونه کارشناسان معتقدند کشاورزی و دامداری در جنگل سبب تضعیف جنگل شده و زمینه را برای طغیان آفات و بیماری‌ها فراهم کرده است.

نکته‌ اینجاست که ‌ سازمان منابع طبیعی اگر بخواهد مانع کشاورزی و دامداری در دل جنگل شود باید با وزارت جهاد کشاورزی برخورد کند، این درحالی است که منابع طبیعی یک معاونت در وزارت‌ جهاد کشاورزی است. به همین دلیل وزارتخانه‌ای که تولید محصولات کشاورزی و پروتئین برایش در اولویت قرار دارد توجهی به مطرح شدن چنین خواسته‌ای از سوی یکی از معاونت‌های خود نمی‌کند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره می‌گوید: دامداری و کشاورزی در جنگل‌های کشور خسارت زیادی به این اکوسیستم‌ها تحمیل می‌کند. برای نمونه دام‌ها نهال‌های زیادی را می‌خورند و با تردد در مناطق جنگلی سبب کوبیدگی خاک و نابودی کلون‌ مورچه‌ها می‌‌شوند، این درحالی است که مورچه‌ها در کنترل آفات نقش قابل توجهی دارند.

آن طور که او توضیح می‌دهد تخریب جنگل ‌برای افزایش زمین‌های کشاورزی نیز سبب از بین رفتن زیستگاه بسیاری از گونه‌ها می‌شود که در کنترل آفات نقش دارند.

افزون بر این کشاورزی در دل جنگل سبب تضعیف خاک شده و منابع آبی زیادی را نیز مصرف می‌کند.

این درحالی است که آمار دقیقی از نگهداری دام در جنگل وجود ندارد، براساس برخی آمارها می‌توان تخمین زد در زاگرس ۳۶ میلیون راس دام وجود دارد و در جنگل‌های هیرکانی نیز این آمار حدود شش میلیون راس تخمین زده می‌شود. در خصوص وسعت زمین‌های کشاورزی نیز آمار مناسبی در دسترس نیست. اما افزایش شخم زیراشکوب و  توسعه کشاورزی و باغداری در اراضی شیب‌دار کاملا مشهود است.

خطر برداشت درختان افتاده  

‌ برنامه‌های مناسبی برای کنترل آفات و بیماری‌ها در جنگل‌های کشور اجرا نمی‌شود. اما به نظر می‌رسد عده‌ای به نام مبارزه با آفات و بیماری‌ها در حال بهره‌برداری غیر قانونی از جنگل‌های کشور هستند.

کیادلیری دراین باره می‌گوید: برخی به اسم مبارزه با آفات و بیماری در حال بهره‌برداری از درختان افتاده و شکسته در جنگل‌های هیرکانی هستند، آنها ادعا می‌‌کنند این درختان کانون بیماری و آفات‌ هستند و سازمان بازرسی تاکید کرده که این درختان از جنگل خارج شوند.‌

او ادامه می‌دهد: ‌ به شکل استثنایی و برخی مواقع درختان بیمار را باید از جنگل خارج کرد. اما خارج کردن همه درختان شکسته و افتاده از جنگل سبب تخریب جنگل می‌شود، چراکه این درختان  باعث ایجاد زیستگاه‌هایی می‌شوند که در  جنگل حکم جوامع خرد را دارند.

آن طور که رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات توضیح می‌دهد درختان شکسته و افتاده محل زندگی انواع حشرات مفید و یا پرندگانی هستند که در کنترل جمعیت آفات نقش مهمی دارند. برای نمونه چرخ ریسک‌ها که مانع طغیان آفات برگ‌خوار می شوند در  چنین درختانی لانه سازی می‌کنند.

‌این درحالی است که درختان شکسته و افتاده محل زندگی حیواناتی مانند سنجاب‌ها نیز هستند، حیواناتی که سبب توزیع بذر درختان در جنگل می‌شوند.

با توجه به نظرات کارشناسان باید تاکید کرد سازمان بازرسی چنانچه قصد دارد برای نجات‌ جنگل‌های کشور قدم  بردارد باید با مسائلی برخورد کند که زمینه را برای تخریب و طغیان آفات و بیماری‌ها در جنگل فراهم کرده است. به عبارت دیگر این سازمان باید ریشه‌های تخریب جنگل را هدف بگیرد، ریشه‌هایی مانند تغییرکاربری.

مهدی آیینی

کابوس حریق

پوشش گیاهی مناسب درعرصه های طبیعی و جنگلی، بیم آتش سوزی های گسترده را افزایش داده است

به امروزمان نگاه نکنید که آسمان ابرناک است و توده های باران زا بر سر شهرهای مان می بارد و بهار، بهارتر از همیشه به سر و روی مان گل نم می پاشد. حال خوش امروزمان زودگذر است، آفتاب در کمین است و گرما نزدیک، آنقدر که هرم داغش از همین حالا دل دوستداران طبیعت را آشوب کرده.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها دلواپس است، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست هم دغدغه مند. این دو یک چشم شان به طبیعت است که بارش های زمستان و بویژه بهار، حال پوشش های گیاهی و جنگلی را خوب کرده و یک چشم شان به جرقه هایی است که نمی دانند کجا می خورد ولی می دانند به هرجا که اصابت کند ته مانده های عرصه های جنگلی و مرتعی کشور را می بلعد.

جمشید محبت خانی می گوید آتش که به جان پوشش گیاهی می افتد انگار کن که روی علفِ خشک، بنزین ریخته اند و آتش رقص کنان و مهارنشدنی پیش می رود. او فرمانده یگان حفاظت محیط زیست است، مامور محافظت از مناطق حفاظت شده، پارک های ملی،‌ پناهگاه های حیات وحش و آثار طبیعی ملی که هر کدامشان روزگاری چند، آتش از سر گذرانده اند و طعم حریق چشیده اند. او به ما می گوید نگران پوشش گیاهی خوب و آتش هایی است که اغلب نه به عمد که سهوا و از باب بی تفاوتی درمناطق چهارگانه به پا می شود و تهش را که در می آوری علت به قدری مضحک است که باور کردنی نیست.

یک ظرف آلومینیومی غذا، ‌یک لیوان یک بار مصرف، یک قوطی نوشابه و یک بطری شیشه ای دلستر معمولا ته این ماجرای مضحک است که عده ای بی مبالات که به دل طبیعت زده اند و چیزی خورده و چیزی نوشیده اند اینها را رها کرده اند و تیغ آفتاب هم که چاشنی شده، ذره بینی ساخته و دستپختش شده است آتش های کوچک و بزرگ.

فرمانده می گوید معمولا کمتر از۲۰ درصد آتش هایی که در مناطق چهارگانه محیط زیست برپا می شود عامل طبیعی دارد و سال پیش کمتر از۱۰ درصد آتش سوزی ها به خاطر برخورد صاعقه ایجاد شد و بقیه هرچه بود انسان ها در آن دست داشتند؛ چه عمد و چه غیرعمد.

سرهنگ علی عباس نژاد فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها نیز که نگران پوشش گیاهی خوب امسال  و همین بی مبالاتی ها و رفتارهای انسانی است به ما می گوید بیشتر از همه دلواپس عرصه های جنگلی زاگرس است، این عرصه زخم خورده، ته مانده های زاگرس در واقع.

او می گوید هر سال با پایان اردیبهشت و آغاز خرداد که همزمان است با افزایش دما، عرصه های جنگلیِ جنوب دستخوش حریق های ریز و درشت می شود و پس از آن در پاییز که مصادف است با خشکیدگی پوشش گیاهی در جنگل های شمال، نوبت جنگل های باستانی هیرکانی می رسد.

فرمانده می گوید پارسال که پوشش گیاهی کمتر از امسال بود ۶۰۰ فقره آتش سوزی درجنگل های کشور اتفاق افتاد که ۲۵ مورد از آنها بیشتر از ۲۴ ساعت طول کشید و نیاز به اطفای هوایی داشت. این آتش ها پارسال حسابی آتش سوزاندند و به روایت آماری که عباس نژاد به ما می دهد ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰هکتار از جنگل های کشور را طعمه حریق کردند که زاگرس، این پهنه جنگلی غارت شده، سهمش از بقیه نقاط بیشتر بود.

او هنوزهم بیش از بقیه نگران زاگرس است، بعد هم دلواپس ارسباران و جنگل های شمال، درست مثل جمشید محبت خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست که در دفتر خاطرات ذهنش اش نوشته است پارسال عرصه های طبیعی و بکر تهران، فارس و آذربایجان شرقی بیش از بقیه نقاط سوخت و امسال هم بعید نیست ماجرا دوباره تکرار شود.

آتشِ  باد سوار

ازکدام کابوس زاگرس بگوییم که دلش نگیرد؟ از چرای بی رویه دام،‌ دست درازی ها و تغییر کاربری ها، خشکسالی های دیرینه و ریزگردها یا پروژه های عمرانی غیرمسوولانه؟ از هر کدام اینها که بگوییم زور حریق از بقیه بیشتر است و آتشِ باد سوار که در فصل گرم زبانه می کشد داستانش از همه مفصل تر.

آتش باد سوار در زاگرس لرستان زیاد تجربه شده، در استانی که به لحاظ برخورداری از جنگل رتبه دوم کشور و مقام نخست میان استان های زاگرسی را دارد.

به روایت شیرزاد نجفی، مدیرکل منابع طبیعی لرستان ۴۳ درصد وسعت لرستان را جنگل ها و ۳۲ درصد آن را مراتع پوشانده اند که اگر به هکتار محاسبه شوند، می شود یک میلیون و ۲۱۷ هزارهکتار جنگل و ۸۸۴ هزار هکتار مرتع.

با این حال به گفته نجفی، حال عرصه های جنگلی لرستان خراب است و وضعیت مناطق چگنی، کوهدشت، پلدختر و خرم آباد به لحاظ تخریب جنگل ها و آتش سوزی ها بحرانی است؛‌ به تعبیر دقیقِ نجفی” خیلی بحرانی”.

در گوشه دیگری از زاگرس در استان زیبای کهگیلویه و بویر احمد، جایی که مناطق شکار ممنوع پادنا، خرم ناز، لار و ماغر و حاتم و کوه تلرش مثل نگین می درخشد وحشت تکرار آتش سوزی سال های گذشته امسال هم وجود دارد که وسعت منطقه و پوشش گیاهی مطلوب بر نگرانی ها دامن زده است.

سال۹۶، مراتع و جنگل های کهگیلویه و بویراحمد ۹۰ بار و به وسعت ۵۳۵ هکتار گرفتار آتش شد، سال ۹۷ آتش کمی فروکش کرد و دفعات آتش سوزی به ۵۰ بار و وسعت ۳۵۵ هکتار کاهش یافت اما سال ۹۸ آتش ها دوباره جان گرفت و داستانِ آتشِ سوار بر باد که انگار خاصیت زاگرس است بار دیگر دراین خطه روایت شد.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها که می گوید پارسال بیشترین آتش سوزی ها در زاگرس رخ داد به طورمشخص از استان کهگیلویه و بویراحمد می گوید که سال پیش در کنار استان های خوزستان و کردستان بیشترین تعداد حریق را تجربه کرد.

 

فارس؛ عروس آتش

اما نه فقط خوزستان و کردستان وکهگیلویه و بویراحمد که استان زاگرس نشین فارس نیز دلیل خوبی برای نگرانی است. آتش سوزی عرصه های جنگلی و مرتعی در این سه استان هنوز شروع نشده که از فارس خبر می رسد اراضی طبیعی اش از آغاز اردیبهشت تا امروز بارها و بارها پیه آتش به تنشان خورده است.

شهرام منتصری، مدیرکل منابع طبیعی وآبخیزداری استان فارس خبرهای خوبی از این یک ماه اردیبهشتی  ندارد و به ایرنا می گوید از ابتدای این ماه ۹۹ آتش سوزی در منابع طبیعی استان رخ داده که موجب نابودی ۳۰ هکتار از عرصه های طبیعی شده است.

البته این عدد درحالی رسانه ای شده که به روایت ایرنا، پایگاه خبری پلیس فارس تنها در آتش سوزی بیست و چهارم اردیبهشت امسال که در روستای محمدآباد کازرون رخ داد از نابودی۷۶ هکتار از اراضی طبیعی خبر داده است.

فارس پارسال نیز طعمه خوبی برای آتش های جنگلی و مرتعی بود به طوری که رصد خبرها در بازه زمانی۲۱ اردیبهشت ۹۸ تا دوم تیرماه همین سال از نابودی ۱۱۱۱هکتار از اراضی منابع طبیعی حکایت می کند؛ موضوعی که بیم آتش سوزی های گسترده در روزهای گرم پیش رو را تقویت می کند.

 

نخ نما مثل اطفای هوایی

پیش دل فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها که بنشینید نگوییم خون که پُر است. او می گوید فرض کن در سینه کش کوه و در دل جنگل، آتشی به پا شده و نیروی امدادی می خواهد خودش را به نقاط صعب العبور برساند. اصلا فرض می کنیم خودش را به چنگ و دندان به آن بالا رسانده پس تکلیف تجهیزات اطفای حریق چه می شود، مگر می شود آن همه بار و بنه را به پشتش ببندد و خودش را به آتش برساند؟

او خودش می داند که پاسخ این سوال منفی است و با دست خالی نمی شود آتش مناطق جنگلی صعب العبور را خاموش کرد، برای همین دوباره نقبی می زند به زخم کهنه کمبود امکانات اطفای هوایی که از بس او و قبل از او درباره اش گفته اند نخ نما شده است.

بعد از امضای تفاهم نامه میان سازمان جنگل ها و وزارت دفاع برای اعزام بالگرد در آتش سوزی های جنگلی،‌ چند باری این پروازهای امدادی انجام شد اما از پارسال زمزمه های نارضایتی صاحبان بالگرد جدی شد به طوری که گفتند دولت پولی بابت هزینه پروازها نپرداخته و این نارضایتی ها به حدی جدی بود که ختم پروازها دور از انتظار به نظر نمی رسید. با این که از آن روزهای پراعتراض چند ماهی گذشته اما کاسه همان کاسه است و آش همان آش و عباس نژاد به ما می گوید هنوزمشکلات مالی به قوت خود باقی است و با این که مکاتبات زیادی با معاون اول رئیس جمهور انجام شده و او نیز دستور اکید پرداخت به سازمان برنامه و بودجه داده ولی معلوم نیست این سازمان به چه علت دست نگه داشته است.

چشم های زاگرس این روزها نگران است و اشک پشت پلک های ارسباران جست و خیز می کند. این دو بارها و بارها سوخته اند و هوا که گرم می شود کابوس آتش می بینند اما مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی که مامن ارسباران است می گوید این اداره کل هیچ بودجه‌ای برای مهار آتش سوزی‌ جنگل‌ها و مراتع ندارد. پشت بندش نیز رییس سازمان برنامه و بودجه استان توضیح می دهد که برای سال جاری هنوز منتظر ابلاغ دستورالعمل های اجرایی بودجه هستند و هیچ گونه توزیع اعتباری تاکنون صورت نگرفته است.

آتش اما منتظر ابلاغیه و دستورالعمل نمی ماند،‌ هوا رو به گرمی است و تابستان نزدیک و آتش شرربار تر از همیشه در کمین است تا سرزمین های سبز ایران که به گفته عباس نژاد فقط ۸/۷ درصد از وسعت کشور را پوشانده است،‌ بسوزاند و خاکسترش را به باد بدهد.

 

مریم خباز

 

بخت سیاه‌ جنگل

مهدی آیینی

کامیون کامیون جنگل قاچاق می‌شود، ویلا ویلا‌ جنگل شهرک می‌شود، درخت درخت ‌ جنگل‌  بیمار می‌شود و‌ شاخه شاخه جنگل‌ می‌‌سوزد. این حکایت جنگل‌های کشور است از بلوط‌های زاگرس گرفته تا شمشادهای هیرکانی و چندل‌های مانگرو در جنوب کشور‌.

از زاگرس هیچ نمانده است، زاگرس را شاید دیگر نتوان جنگل نامید، چراکه هر روز دارد خالی‌تر از ‌ حیات ‌ می‌شود، اکوسیستمی که حیات وحش از آن خط بخورد به مرگ بسیار نزدیک است. ساکنان ‌ ۱۲ استانی که در دامان زاگرس قرار گرفته‌اند هر روز بیش از  گذشته زوال زاگرس را به چشم می‌ بینند. جاده‌هایی که قلب این اکوسیستم را نشانه می گیرند یا آفات و بیماری که مدت‌هاست برای بلوط‌ها شمشیر از رو بسته‌اند.

حدود دو میلیون هکتار از جنگل‌های بلوط دچار خشکیدگی است و شرایط چهار میلیون هکتار دیگر نیز تعریفی ندارد؛ چراکه بیماری بلوط به بلوط در زاگرس در حال گسترش است.

چرای بی‌رویه دام، کشاورزی و تبدیل بلوط‌های زاگرس به زغال زوال زاگرس این منبع ۴۰درصد آب کشور را سرعت بخشیده‌است. کم نیستند بومیانی که تنها درآمدشان از راه فروش زغال بلوط است یا دامدارانی  که نیمی از‌ خوراک دام‌هایشان تشکیل شده از بذر و  شاخ و برگ درختان بلوط یا کشاورزانی که تیشه به ریشه بلوط‌ها می زنند برای زمین کشاورزی و محصول بیشتر.

‌جنگل‌های هیرکانی نیز محکوم به سرنوشت زاگرس هستند، این روزها بیماریی‌ها و آفاتی که تا چند سال پیش محدود به زاگرس بود در هیرکانی نیز دیده‌می‌شود.‌ بر آورد می‌شود اگر مدیریت جنگل‌های کشور بهبود پیدا نکند، دست کم تا ۳۰ سال دیگر هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار شود،  چراکه تغییر اقلیم نیز بر آتش این تخریب می‌دمد.‌

حدود چهار سال پیش بود که بهره برداری از جنگل‌های شمال ممنوع شد‌ و مدیران سرانجام تصمیم گرفتند به  جنگل‌های شمال کشور دیگر به عنوان بنگاه چوب نگاه نکنند‌. این روزها‌ اما جنگل‌ هنوز از بی برنامگی رنج می‌برد. ساخت و ساز و تخریب جنگل برای کشاورزی و دامداری بیش از گذشته جنگل‌های باستانی شمال کشور را تهدید می‌کند. یاد‌آوری می‌شود که توقف بهره برداری از جنگل به تنهایی نمی‌تواند سبب حفظ جنگل‌های هیرکانی شود و برای‌ نجات این پهنه سبز باید برنامه داشت. برنامه‌ای که حدود ۹ سال است مسؤولان وعده آن را می‌دهند اما تاکنون از مقام حرف فراتر نرفته است.

جنگل‌های مانگرو در جنوب کشورمان نیز شرایط خوبی ندارند، این رویشگاه‌ها درختان حرا و چندل  ‌ این روزها بیش از گذشته تهدید می‌ شود. آلودگی نفتی، ‌تردد لنچ‌ها ‌، قلع و قمع درختان‌‌ برای ساخت اسکله برخی عوامل تخریب جنگل‌های مانگرو است، علاوه بر این کم نیستند ‌بومیانی که شاخ و برگ درختان حرا و چندل را قطع می‌کنند تا علوفه ‌ شتر، گاو و گوسفندشان را تامین کنند.

بنابراین می‌توان گفت جنگل‌های کشور در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور شرایط مناسبی ندارد هرچند برخی مدیران ادعا می‌کنند تخریب جنگل در همه جای دنیا اتفاق می‌افتد، اما آنها فراموش کرده‌اند که سرانه جنگل برای هر ایرانی کمتر از دو دهم هکتار  و یک چهارم سرانه جهانی است. به همین دلیل‌ باید برای حفظ جنگل‌های کشور برنامه داشت و ‌این سهم اندک را با آزمون و  خطا از نسل‌های آینده دریغ نکرد.

 

مهدی آیینی

جنگل می‌خواهد زنده بماند

گفت‌وگو با رئیس شورای عالی جنگل که معتقد است سیل‌های اخیر برای پوشش گیاهی کشور مفید بود ه است

کامران پور مقدم
رئیس شورای‌عالی جنگل

یک ایران است و ۱۴ میلیون هکتار جنگل انبوه و نیمه‌انبوه و تنک و ماندابی و دست‌کاشت و یک عالم ماجرا، چه زیر نقاب سیل که مثل این اواخر درختان را از ریشه کند،‌ چه زیر ماسک قاچاق چوب که تا تیغش ببرد می‌برد و چه زیر صورتک آفات و امراض که مثل خوره افتاده است به جان جنگل‌ها. این که بالاخره وسعت واقعی جنگل‌های کشور چقدر است محل بحث است، این که هرسال چه مقدار از جنگل‌ها به شکل‌های مختلف از بین می‌رود نیز محل مناقشه است، ولی همین جنگل‌هایی که برایمان مانده، همین نقطه‌های سبزی که ۸درصد مساحت ایرانند ضروری است که حفظ شود. در مورد عمده‌ترین تهدیداتی که جنگل‌های ایران از هیرکانی تا زاگرس و ارسباران را تهدید می‌کند با کامران پورمقدم، رئیس شورای‌عالی جنگل گفت‌وگو کردیم؛ مسؤولی که می‌گوید برای مهم‌ترین چالش‌های جنگل در سال ۹۸ برنامه وجود دارد.

 شاهدان عینی می‌گویند در مناطق سیل‌زده غرب و جنوب‌غرب کشور همراه سیلاب،‌ درخت‌های بلوط هم وارد شهر و خانه‌های مردم شده. آیا درباره خسارت‌هایی که سیل به جنگل‌های زاگرس وارد کرده پایشی انجام داده‌اید؟

چون هنوز در این مناطق امدادرسانی در جریان است و شرایط برای بازدیدهای ما مهیا نیست چنین پایشی انجام نشده که در زمان مناسب این کار صورت خواهد گرفت، ولی مطمئنا بخشی از پوشش گیاهی به‌واسطه جاری شدن سیل دچار آسیب شده است. البته این سیل با وجود داشتن خسارات مالی سنگین برای جنگل‌های زاگرس بسیار مفید بود.

 از چه نظر؟

از سال‌های گذشته جنگل‌های زاگرس دچار خشکیدگی گسترده شده و گرفتار بیماری زغالی و انواع آفات و امراض نیز هست که عامل اصلی آن خشکسالی و کمبود رطوبت بوده است. بارندگی‌های اخیر اما بسیارکمک کرد تا رطوبت عرصه‌های جنگلی تا حد زیادی تامین شود و برای پوشش گیاهی فرصت رویش مجدد ایجاد شود.

 این بارندگی‌ها می‌تواند ما را به کنترل آفات و امراض جنگل‌های زاگرس نیز امیدوار کند؟

مسلما فرصت خیلی خوبی را مهیا می‌کند. البته مدیریت آفات خودش مراحل و تکنیک‌های خاصی دارد که همواره اجرا می‌شده، اما چون خشکسالی به گسترش این آفات و امراض دامن زده و باعث ضعف درختان و پوشش گیاهی شده می‌توانیم لااقل امسال امیدوار باشیم.

 این در مورد جنگل‌های هیرکانی هم صدق می‌کند؟

بله. پایشی که سال گذشته درجنگل‌های هیرکانی انجام دادیم نشان داد بخش‌هایی ازجنگل‌های شمال نیز به‌شدت دچار خشکیدگی شده است. شاید برای عده‌ای غیرقابل باور باشد که در منطقه پربارش شمال کشور این اتفاق رخ داده، ولی بررسی‌های ما نشان داد در منطقه گیلان و سیاهکل، جنگل‌ها از خشکی بالایی رنج می‌برند و رطوبت به‌شدت در آن منطقه کاهش یافته. خوشبختانه بارندگی‌ها به‌ویژه درشرق جنگل‌های هیرکانی به بالارفتن سطح رطوبت بسیار کمک کرد. هم‌اکنون تقریبا خاک جنگل از رطوبت اشباع شده و فرصت خوبی برای کنترل آفات و امراض
درجنگل‌های هیرکانی به وجود آمده است.

 سال ۹۸ برنامه سازمان جنگل‌ها برای کنترل آفات و امراض جنگل‌ها چیست؟

برنامه‌های ما به دو بخش جنگل‌های هیرکانی و جنگل‌های زاگرس تقسیم می‌شود. جنگل‌های هیرکانی گرفتار آفاتی همچون شب‌پره شمشاد و عسلک است و جنگل‌های زاگرس گرفتار بیماری زغالی و خشکیدگی. از سال گذشته ستاد ویژه‌ای با حضور صاحب‌نظران و کارشناسان زبده تشکیل دادیم و برنامه‌های مدیریتی را برای کنترل این آفات تدوین کردیم. کارهای اجرایی مقدماتی از اواخر سال ۹۷ شروع شد و اصل برنامه امسال اجرا می‌شود که امیدواریم بتوانیم با عملیات بهداشتی و پرورشی و پرداختن به احیای این رویشگاه و نیز تامین قلمه‌های شمشاد و ایجاد نهالستان‌هایی که آلودگی نداشته باشند رویشگاه هیرکانی را نجات دهیم، اما درجنگل‌های زاگرس برنامه جامع مدیریت بوم سازگان جنگلی زاگرس را در انتهای سال ۹۷ تدوین کردیم و راهبردهای اجرایی و عملیات اجرایی به همراه نقشه‌هایی که مناطق را پهنه‌بندی کرده و شدت خشکیدگی را مشخص کرده، تعیین کردیم. ذخیره نزولات جوی برای افزایش سطح رطوبت و برنامه‌های احیایی، بهداشتی و پرورشی و مدیریت چرای دام در زاگرس نیز در دستورکار است. قصد داریم آن بخش از جنگل‌های زاگرس را که هنوز پتانسیل بالایی برای رویش دارد و تاج پوشش آنها ۵۰ درصد است هم به صورت کامل قرق کنیم تا مناطق ذخیره‌گاهی‌مان افزایش یابد.

 خیلی‌ها این روزها می‌گویند سیل گلستان با جنگل‌تراشی در این استان مرتبط است. شما نابودی جنگل‌ها را متهم ردیف چندم وقوع سیلاب‌های اخیر می‌دانید؟

این که جنگل‌تراشی به صورت وسیع اتفاق افتاده  و نقاط وسیعی درگیر شده باشد را نمی‌توانم تایید کنم، اما این که تخریب در جنگل‌ها به صورت پراکنده و به شکل قطع‌های غیرمجاز و دور از چشم ماموران قانون اتفاق می‌افتد مسلما در وقوع سیلاب‌ها بی‌ثاتیر نیست. پوشش گیاهی چه جنگل و چه مرتع درکاهش روان آب‌ها و کنترل فرسایش خاک نقش دارد، اما در سیل گلستان شاید کاهش پوشش گیاهی یا افت عملکرد آن در کنترل سیلاب عامل چندم باشد. بارش‌ها در این استان به حدی بود که رطوبت خاک افزایش یافت و خاک جنگل از رطوبت اشباع شد و توان جذب بارش‌های بیشتر را از دست داد و سبب شکل‌گیری سیلاب شد.

 شما از شش هکتار جنگل‌تراشی به قصد زمین‌خواری در منطقه کانی دینار مریوان مطلع هستید؟

نه، متاسفانه اطلاعی نداریم. احتمالا یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها اطلاعات بیشتری دارد.

 به یگان حفاظت اشاره کردید. این اواخر شنیدیم که نیروهای جنگلبانی و حفاظتی قرار است تعدیل شوند. این موضوع قطعی است؟

این موضوع را کاملا تکذیب می‌کنم و اساسا در سازمان جنگل‌ها با آن مخالفیم. موضوع این است که ما در قالب طرح تنفس جنگل‌های شمال که از مفاد برنامه ششم توسعه است بهره‌برداری چوبی از جنگل‌های شمال را متوقف کرده‌ایم و هرگونه بهره‌برداری ممنوع است. این درحالی است که بخشی از نیروهایی که در طرح‌های بهره‌برداری تحت عنوان قرق‌بان فعال بودند بعد از توقف طرح، کاری نداشتند. البته با حمایت‌های دولت دستمزد این افراد هرچند نامنظم، ولی پرداخت شد و سیاست دولت و سازمان این است که حفاظت از جنگل‌ها همچنان با کمک این افراد ادامه یابد.  بنابراین هیچ‌وقت صحبت از تعدیل، خروج یا اخراج این نیروها نبوده. برنامه ما این است که با تقویت شرکت‌هایی که مجری کارهای حفاظتی درحوزه جنگل هستند بخش‌های زیادی از جنگل‌ها را حفاظت کنیم. نیروهای حفاظتی هم حتما کارشان در قالب شرکت‌های حفاظتی ادامه خواهند یافت.

 طبق گفته‌های شما سیاست سازمان جنگل‌ها دارد به سمت توسعه پیمانکاری پیش می‌رود. این برای جنگل‌ها خطرناک نیست؟
نه، موضوع این نیست. ما براساس قانون از ابتدای سال ۹۹ باید طرح‌های مدیریت پایدار جنگل را جایگزین طرح‌های جنگل‌داری کنیم. دستورالعمل مدیریت پایدار جنگل تدوین شده و کارهای مطالعاتی آن امسال آغاز و تا پایان سال برای اجرا و سپردن به مجریان آماده می‌شود تا جایگزین طرح‌های قبلی مدیریت چوبی جنگل‌ها شود، اما تا آماده شدن این طرح نمی‌توانیم جنگل‌ها را رها کنیم و ناچاریم از نیروهای قرق‌بان و یگان حفاظت در قالب شرکت‌های حفاظتی استفاده کنیم تا این یک‌سال هم بگذرد و به اصل اجرای مدیریت پایدار جنگل برسیم.

 شما در لابه‌لای صحبت‌های خود گفتید که بهره‌برداری چوبی از جنگل‌های شمال متوقف شده، اما در جاده‌های اصلی و فرعی شمال کشور همواره کامیون کامیون پر از چوب درختان می‌بینیم. موضوع چیست؟

ما مجوزی برای بهره‌برداری صادر نمی‌کنیم و این کار ممنوع است. عمدتا این کامیون‌ها چوب‌های حاصل از زراعت چوب یا درختان افتاده جنگلی را برای صنایع چوب حمل می‌کنند.

 ولی بررسی‌های میدانی ما نشان می‌دهد که خرید و فروش چوب‌های جنگلی در جریان است.

 چون بهره‌برداری چوبی از جنگل‌های شمال ممنوع است براساس قانون همه خودروها و وسایل نقلیه حامل چوب باید برگه و مجوز حمل داشته باشند و اگر نداشته باشند توسط پاسگاه‌ها متوقف می‌شوند.

 برخی معتقدند طرح تنفس جنگل باعث کوچ قاچاقچیان چوب به جنگل‌های زاگرس و حتی ارسباران شده. این را تایید می‌کنید؟

قطعا منع بهره‌برداری از جنگل‌های شمال در سال‌های اخیر باعث افزایش قیمت چوب درکشور شده و طبیعتا عاملی تحریک‌کننده برای افراد سودجوست. قاچاق چوب معضلی است که از دیرباز درهمه نقاط جنگلی کشور وجود داشته برای همین نمی‌شود گفت که قاچاق چوب به خاطرطرح تنفس جنگل است. با این حال تایید می‌کنم که قطع‌های غیرمجاز در جنگل‌های زاگرس، در بیشه‌زارها و حاشیه رودخانه‌ها توسط افرادی سودجو انجام شده و می‌شود که البته برخورد با آنها همواره وجود داشته است. یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها موظف شده این گلوگاه‌ها را شناسایی کند. برای همین کانکس‌های حفاظتی را در مناطقی که احتمال می‌دادیم این پدیده رشد دارد، افزایش داده‌ایم و گشت‌های مراقبتی درجنگل‌های زاگرس و ارسباران را بیشتر کرده‌ایم‌. از سوی دیگر سازمان جنگل‌ها طرح توسعه زراعت چوب، تهیه نهال‌ها و قلمه‌ها را هم در دستور کار دارد تا با تامین بخشی از نیاز چوبی کشور انگیزه‌ها برای قاچاق چوب به حداقل برسد.

 گردش مالی قاچاق چوب در کشور ما حول و حوش چه عددی می‌چرخد؟

من آماری ندارم، چون قاچاق پدیده‌ای مخفی است و قابل محاسبه نیست.

 می‌توانیم تخمین بزنیم سالانه قاچاقچیان چند هکتار جنگل را می‌بلعند؟

اگر قاچاق چوب اتفاق می‌افتد به صورت متمرکز نیست، بلکه جسته گریخته اتفاق می‌افتد و نمی‌شود گفت فلان عرصه یکدفعه پاک تراشی می‌شود. قاچاق چوب عموما در دل جنگل یا دور از انظار اتفاق می‌افتد و برآورد کردن آن کار سختی است. 


مریم خباز

مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬نفوذ به ‬هیرکانی

جنگلی‭ ‬که‭ ‬آفت‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬موج‭ ‬می‌زند؛‭ ‬جنگلبانانی‭ ‬که‭ ‬ماه‌هاست‭ ‬حقوق‭ ‬نگرفته‌اند؛‭ ‬قاچاقچیانی‭ ‬که‭ ‬چوب‭ ‬درختان‭ ‬جنگلی‌‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬تضمین‭ ‬تحویل‭ ‬در‭ ‬محل‌‭ ‬می‌فروشند‭ ‬و‭ ‬عده‌ای‭ ‬که‭ ‬تبرهایشان‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬تیز‭ ‬می‌کنند،‭ ‬این‭ ‬خلاصه‌ای‭ ‬است‭ ‬از‭ ‬وضعیت‭ ‬این‭ ‬روزهای‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال‭ ‬کشور؛‭ ‬جنگل‌هایی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬دلیل‭ ‬ندانم‌کاری‭ ‬برخی‭ ‬مسؤولان‭ ‬هرسال‭ ‬وسعت‌شان‭ ‬آب‭ ‬می‌رود‭.‬

آخرین‭ ‬خبرها‭ ‬درباره‭ ‬جنگل‌های‭ ‬هیرکانی‭ ‬از‭ ‬قوت‭ ‬گرفتن‭ ‬زمزمه‌های‭ ‬نفوذ‭ ‬به‌این‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬حکایت‭ ‬دارد،‭ ‬آن‌طور‭ ‬که‭ ‬علی‌محمد‭ ‬شاعری،‭ ‬عضو‭ ‬کمیسیون‭ ‬کشاورزی‭ ‬مجلس‭ ‬گفته‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬در‭ ‬حال‭ ‬فراهم‭ ‬کردن‭ ‬مقدمات‭ ‬برگزاری‭ ‬مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬در‭ ‬جنگل‌هاست؛‭ ‬اتفاقی‭ ‬که‭ ‬بدون‭ ‬شک‭ ‬با‭ ‬شرایط‭ ‬کنونی‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬تخریب‭ ‬آن‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬می‌کند‭.‬

اواخر‭ ‬سال‭ ‬۹۵‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬سرانجام‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬سال‌ها‭ ‬تلاش‭ ‬قانون‭ ‬توقف‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬تجاری‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال (‬‌طرح‭ ‬تنفس‭ ‬جنگل) ‬به‭ ‬تصویب‭ ‬رسید‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬این‌که‭ ‬آسیب‭ ‬بیشتری‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬جنگل‌های‭ ‬باستانی‭ ‬تحمیل‭ ‬نشود،‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬نیز‭ ‬ممنوع‭ ‬شد‭.‬

‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬حال‭ ‬اما‭ ‬از‭ ‬مجلس‭ ‬خبر‭ ‬می‌رسد‭ ‬که‭ ‬قرار‭ ‬است‭ ‬این‭ ‬ممنوعیت‭ ‬قربانی‭ ‬لابی‌های‭ ‬سیاسی‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬دوباره‭ ‬باز‭ ‬شود‭.‬

خارج‭ ‬کردن‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬انجام‭ ‬اقدامات‭ ‬بهداشتی‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬کاری‭ ‬ضرورتی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬نمی‌توان‭ ‬انکارش‭ ‬کرد،‭ ‬اما‭ ‬شرایط‭ ‬حفاظت‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬به‭ ‬شکلی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬این‭ ‬اقدام‭ ‬راه‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬تخریب‭ ‬بیشتر‭ ‬جنگل‭ ‬باز‭ ‬می‌کند؛‭ ‬تجربه‭ ‬نشان‭ ‬داده‭ ‬که‭ ‬نظارت‭ ‬بر‭ ‬فعالیت‭ ‬بهره‌برداران‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬به‌درستی‭ ‬صورت‭ ‬نمی‌گیرد‭ ‬و‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬توانایی‭ ‬لازم‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬خصوص‭ ‬ندارد؛‭ ‬به‭ ‬همین‭ ‬دلیل‭ ‬برخی‌‭ ‬بهره‌برداران،‭ ‬درختان‭ ‬سالم‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬نیز‭ ‬تخریب‭ ‬می‌کنند‭ ‬تا‭ ‬بخشکند‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬عنوان‭ ‬درختان‭ ‬بیمار‌‭ ‬آنها‭ ‬را‌‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬خارج‭ ‬کنند‭.‬

‌این‭ ‬درحالی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬تاکنون‭ ‬تحقیق‭ ‬جامعی‭ ‬نیز‭ ‬درباره‭ ‬حجم‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬ارزش‭ ‬اقتصادی‭ ‬آنها‌‭ ‬صورت‭ ‬نگرفته‭ ‬و‭ ‬کم‭ ‬نیستند‭ ‬کارشناسانی‭ ‬که‭ ‬مقدار‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬ناچیز‭ ‬می‌دانند‭ ‬و‭ ‬تاکید‭ ‬می‌کنند‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬نمی‌توانند‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬وابسته‭ ‬به‭ ‬چوب‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬کنند‌‌‭.‬

افزون‭ ‬بر‭ ‬این‭ ‬نمی‌توان‭ ‬هر‭ ‬درخت‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‌ای‭ ‬را‭ ‬آفت‭ ‬محسوب‭ ‬کرد،‭ ‬زیرا‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬به‭ ‬نوعی‭ ‬جامعه‌ای‭ ‬خرد‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬تشکیل‭ ‬می‌دهند‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬بسیاری‭ ‬از‭ ‬گونه‌های‭ ‬جانوری‭ ‬مفید‭ ‬محسوب‭ ‬می‌شوند‭.‬

بنابر‭ ‬این‭ ‬باتوجه‭ ‬به‭ ‬شرایط‭ ‬شکننده‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬و‭ ‬این‌که‭ ‬براساس‭ ‬قانون‭ ‬بدون‭ ‬ارائه‭ ‬طرح‭ ‬نمی‌توان‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬پا‭ ‬گذاشت،‌‭ ‬بهتر‭ ‬است‭ ‬مسؤولان‭ ‬از‭ ‬راهکارهای‭ ‬دیگر‭ ‬برای‭ ‬تامین‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬چوب‭ ‬استفاده‭ ‬کنند؛‭ ‬اقداماتی‭ ‬مانند‭ ‬زراعت‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬تسهیل‭ ‬روند‭ ‬واردات‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬خمیر‭ ‬کاغذ‭.

مهدی آیینی

دولت‌ محیط‌نیستی!

زیست محیطی‌ترین دولت رکورددار محیط نیستی ترین تصمیم‌ها شد؛ حدود ۶۵ ماه پیش دولت یازدهم ‌ با شعارهای محیط زیستی کارش را شروع کرد و وعده داد آنها را در دولت دوازدهم پیگیری کند، دولتی که ‌حتی اولین مصوبه اش را ‌به نام دریاچه ارومیه زد تا ثابت کند محیط زیست برایش مهم است، اما این ادعا هیچ وقت از مقام وعده فراتر نرفت.

حال و روز دریاچه ‌ارومیه این روزها ‌تعریفی ندارد‌. چند روز پیش‌ نماینده مردم ارومیه درباره اش گفت آقای رئیس جمهور ‌ منت می گذارد و می‌گوید برای تثبیت دریاچه ارومیه کمک کرده درحالی که ایشان‌ وعده احیای دریاچه را داده بودند.

خلف وعده‌های زیست محیطی این روزها کم اتفاق نمی افتد،‌ چون تصمیم های دولت نشان می دهد‌‌اعتقادی به توسعه پایدار ندارد، آخرین نمونه اش موافقت رئیس جمهور با طرح انتقال آب خزر به سمنان است که به نگرانی و دغدغه های محیط زیستی ها دامن زده و آنها را نگران ‌کرده‌ که ممکن است خزر به سرنوشت ارومیه دچار شود‌.

تصمیم‌های محیط نیستی در زیست محیطی‌ترین دولت‌ کم گرفته نشده چند روز پیش بود که ماجرای شکایت سازمان های مردم نهاد خوزستان از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خبرساز شد و فعالان محیط زیست ‌برای نجات منطقه حفاظت شده خاییز ازعواقب‌ویلا سازی ‌دست به دامان دستگاه قضا شدند.

واگذاری بخشی از منطقه حفاظت شده لشگر ‌ملایر ‌به معدن سرمک و بخشنامه جنجالی وزیر جهاد کشاورزی برای رسمیت شناخته شدن نسق زراعی اراضی زیرآشکوب زاگرس را نیز باید از دیگر تصمیم های محیط‌نیستی دانست که اخیرا از سوی دولت گرفته شده است.

دیروز تشکل‌های زیست محیطی مازندران نیز در اعتراض به اجرای طرح گردشگری در جزیره آشوراده بیانیه‌ای صادر کردند ‌ و هشدار دادند مجریان این طرح سودای تبدیل این زیستگاه بکر را به منطقه ای مانند جزیره کیش درسردارند.

توسعه بی ضابطه گردشگری در شمال کشور نتیجه ای بجز تخریب منابع طبیعی کشور ندارد، چراکه جنگل‌های شمال این روزها به محلی برای دفن زباله بدل شده و  برای منابع آب و خاک تهدیدی جدی بشمار می رود.

موافقت با اجرای طرح گردشگری در آشوارده‌ چهار سال پیش با امضای معصومه ابتکار به جریان  افتاد تصمیمی که‌احمدعلی کیخا، معاون وقت محیط زیست طبیعی‌ سازمان حفاظت محیط زیست و نماینده کنونی مجلس ‌درباره اش‌گفت امضای طرح گردشگری آشوراده بزرگترین اشتباه مدیریتی‌ام بود.

اشتباه‌های مدیریتی شاید برخی مواقع با اعتراف و  عذرخواهی قابل جبران باشد، اما تصمیم‌های اشتباهی که  محیط‌زیست کشور را قربانی می کند ‌قابل جبران و چشم پوشی نیست با مرگ ارومیه، آشوراده، زاگرس، ‌ هیرکانی و… یک سرزمین از نفس می افتد‌.

مهدی آیینی

روزنامه نگار

قاچاق تضمینی چوب

قاچاقچیان هر متر‌مکعب چوب راش را با تضمین تحویل در محل ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان می‌فروشند

خرید چوب قاچاق در برخی کارگاه‌های چوب‌بری شمال کشور از آب‌خوردن هم راحت‌تر است. حتی برخی کارگاه‌هایی که روی چوب‌های صنوبر و تبریزی -که حاصل زراعت چوب هستند- کار می‌کنند، حاضرند به عنوان واسطه بین قاچاقچی و خریدار چوب جنگلی وارد عمل شده و محصول مورد نظر را برای کارخانه‌های تولید مبل یا حتی نئوپان فراهم کنند. وسیله حمل چوب آلات قاچاق جنگلی، نیسان‌هایی است که شبانه از شمال کشور از طریق کوره‌راه‌ها یا مسیرهایی که پلیس حضور ندارد، عازم تهران می‌شوند و قبل از طلوع آفتاب، محموله را در کارخانه به مشتری تهرانی تحویل می‌دهند. بازار معاملات چوب قاچاق نه تنها داغ است، بلکه نقل و انتقلاتی که قبلا با چک‌های چند ماهه انجام می‌شد، این روزهابه صورت نقدی انجام می‌شود. مشتری باید اول پول را به حساب کارگاه چوب‌بری واریز کند تا بعد چوب مورد نیاز خود را دریافت کند. کسی نمی‌داند طرح تنفس جنگل میزان قاچاق چوب را افزایش داده یا کاهش. مسؤولان دولتی تاکید می کنند که آمار قاچاق افزایش نیافته و افزایش کشفیاتی که به لطف فضای مجازی اطلاع رسانی می‌شود هم نشان از رشد حجم قاچاق نیست، اما عده‌ای هم هستند که تاکید می‌کنند توقف عرضه دولتی چوب، بازار قاچاق را رونق بخشیده است. آنچه در محدوده حوزه استحفاظی شهرستان نور شاهد آن هستیم، بازار پررونقی است که هیچ ترسی از قانون در آن به چشم نمی‌خورد.

حوزه استحفاظی شهرستان نور یکی از گلوگاه‌های اصلی قاچاق چوب در مازندران است. جنگل‌های نور ۷خرداد ۹۵، یکی از جنگلبانانش یعنی شهید فضل‌ا… علیپور را در راه مبارزه با قاچاقچیان چوب از دست داد.چوب‌های قطع شده از جنگل‌های نور به شهرستان آمل و در نهایت به تهران حمل می‌شود. قاچاق چوب با همه انواع قاچاق‌های دیگری که می‌شناسید فرق دارد.یک قاچاقچی چوب، اول نیاز به تجهیزات و نیروی انسانی ماهر دارد تا با این کارگر متبحر بتواند در شیب‌های ملایم تا سخت، اره برقی ۱۲کیلویی را که کار با آن بسیار دشوار است (و نیاز به قدرت بدنی بالایی دارد) در دست نگه دارد و قطورترین و بهترین درختان جنگل را قطع کند، زیرا فقط در این صورت است که تجارت چوب قاچاق برای دست‌اندرکارانش سود دارد. چوب‌های دارای قطر کم، در بازار طرفدار ندارد و به قیمت مناسب خریداری نمی‌شود.

درخت تنومندی که با تیغ قاچاقچیان بریده می‌شود، به قطعات کوچک‌تری به طول حدود ۱/۱ متری تبدیل می‌شود تا به صورت پتو‌پیچ شده با نیسان‌های با پلاک یا بدون پلاک از مسیرهایی که برای سهولت تردد کشاورزان تعبیه شده و عموما جاده‌هایی خاکی یا آسفالته اما کم عرض هستند؛  به کارخانه‌های چوب‌بری به عنوان حلقه واسط بین مشتری نهایی و قاچاقچی حمل شود. چوب‌هایی که به صورت قاچاق از جنگل‌های نور حذف می‌شوند، عموما از کارخانه‌های چوب‌بری شهرستان آمل سر در‌می‌آورند تا مشتری نهایی در تهران از این چوب‌ها برای ساخت مبلمان استفاده کند! این یعنی شبکه قاچاق چوب براحتی در یک مسیر ۲۰۰ کیلومتری یا حتی بیشتر گسترده شده و گویا راه علاجی برای این مشکل وجود ندارد. هر گاه بدانید در شهرستان آمل حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ کارخانه دارای مجوز و بدون مجوز چوب‌بری داریم، پی‌می‌برید که چه فاجعه‌ای در حوزه استحفاظی نور در حال رخ دادن است.

معامله نقدی چوب قاچاق

به عنوان خریدار چوب در یکی از کارخانه‌های چوب‌بری آمل منتظر صاحب کارگاه هستم که یک نیسان وارد محوطه کارگاه می‌شود. پشت خودرو توسکای پتو پیچ شده‌ای به چشم می‌خورد. هنوز خزه‌های جنگلی روی تنه درخت سر‌حال و زنده‌اند. چوب درخت خیس است و به نظر می‌رسد بتازگی قطع شده. پلاک ماشین اصلا قابل مشاهده نیست. باید خم شوی تا بتوانی پلاک را بخوانی.

خیلی‌ها می‌گویند پلاک چنین خودروهایی جعلی است. فروشنده چوب که احتمالا یکی از قاچاقچیان است، چون «صفا» یعنی صاحب کارگاه حضور ندارد، می‌رود و با محموله قاچاق در خیابان‌ها چرخی می‌زند تا صاحب کارگاه بیاید!

صفا می‌گوید که با اجرای طرح تنفس، همه معاملات بازار چوب نقدی شده است. البته قبل از عید به صورت چکی کار می‌کردند، اما حالا هر کس چوب می‌آورد، پولش را نقد می‌گیرد، بنابراین صفا هم شیوه تجارتش را تغییر داده و با مشتری نقد حساب می‌کند.

در حال چانه‌زنی بر سر قیمت چوب راش که حالا قطع قانونی آن متوقف شده و حتما باید از قاچاقچی‌ها چوب خرید کنیم، هستیم که نیسان حامل توسکای قاچاق وارد کارگاه می‌شود و در روز روشن براحتی بارش را تخلیه می‌کند، پول نقد می‌گیرد و می‌رود. این خودرو تنها خودرویی نیست که من در زمان حضور در یک کارگاه کوچک شاهد تخلیه بارش هستم. در مدت کمتر از

۱۵ دقیقه حضور در کارگاه، نیسان آبی رنگ دیگری وارد می‌شود، محموله‌اش را تخلیه می‌کند و می‌رود.

به گفته صفا، هر متر‌مکعب چوب راش سه میلیون و ۸۰۰ هزار تومان قیمت دارد. توسکا به قیمت سه میلیون و ۳۰۰ هزار تومان و ممرز سه میلیون تومان معامله می‌شود. مسؤولیت حمل محموله و رسیدن به کارگاه در تهران هم به‌عهده او و تضمین شده خواهد بود.

این صاحب کارگاه چوب‌بری حتی حاضر است که به ازای هر متر‌مکعب چوبی که من از قاچاقچی‌ها به طور مستقل تهیه می‌کنم، ۵۰۰ تومان هزینه تبدیل بگیرد و وانت بارهایی برای حمل چوب قاچاق به من معرفی کند. اما او تاکید می‌کند: اگر محموله گیر افتاد، باید تمام جرایم ناشی از ضبط خودرو را خودم پرداخت کنم.

صفا می‌گوید باتوجه به نوع جنس، جریمه خودرو بین دو تا چهار میلیون تومان خواهد بود و اصل چوب هم به نفع دولت ضبط می‌شود، چون دولت چوب به کسی نمی‌دهد. (روی این جمله تاکید می‌کند؛ انگار دولت در حق آنها ظلم کرده است.)

نیسان، مهم‌ترین وسیله حمل چوب قاچاق

به گفته این صاحب کارگاه چوب‌بری، وسیله حمل چوب قاچاق به تهران نیسان است و او نمی‌تواند محموله‌ای را با کامیونت به تهران اعزام کند. هر نیسان دو متر‌مکعب چوب (معادل نزدیک دو تن) را در خود جا می‌دهد و برای خرید پنج متر‌مکعب چوب باید دو نیسان به سمت تهران بیایند.

اول ۹ میلیون تومان پول به حساب او باید واریز شود تا قسمت اول بار را به سمت تهران اعزام کند، بعد از تخلیه بار، قسمت دوم آن را با کارت به کارت کردن ۹ میلیون دیگر به تهران خواهد فرستاد. حساب‌های خرده و ریز باقیمانده هم پس از دریافت کامل محموله تسویه خواهد شد.

آن طور که او اعلام می‌کند: قیمت در بازار چوب از بعد از عید دچار جهش سرسام‌آور شده است. قبل از عید هر متر‌مکعب راش یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان قیمت داشته، اما حالا به سه میلیون ۸۰۰ هزار تومان رسیده است.

صفا می‌گوید، دیگر تجارت راش برایش نمی‌صرفد، زیرا در گذشته هر کیلو راش را ۲۰۰۰تومان می‌خریده است، اما این روزها قیمت‌ها بشدت بالا رفته و حتی هزینه‌های حمل بار چند برابر شده و به حدود دو تا سه میلیون تومان رسیده است.

فروش چوب قاچاق با مجوز!

در میان کارگاه‌های چوب‌بری، کسانی هم هستند که ادعا می‌کنند چوب قاچاق را می‌توانند با مجوز بفروشند تا کسی در تهران نتواند به چوب موجود در کارگاه‌های مقصد گیر بدهد.

محمد یکی از کارگاه‌دارانی است که حاضر است هر نوع چوب جنگلی اعم از سرخدار، ملج، گردو یا هر گونه دیگری را با مجوز در کارگاه تهران تحویلم بدهد.

او که در زیر چوب‌های مجوزدار کارخانه‌اش کمی هم چوب راش قاچاق دارد، درخت گردویی را نشانم می‌دهد که ۳۴ متر‌مکعب تخته از آن می‌توان به‌دست آورد.

محمد از خوش کار بودن چوب سرخدار و بی‌نیازی‌اش به رنگ‌آمیزی سخن می‌گوید و برای هر مترمکعب چوب ملج، قیمت هفت تا هشت میلیون تومانی و برای سرخدار بهای هشت میلیون تومانی را اعلام می‌کند. به گفته او، قیمت بالای این گونه، قطع آن را برای قاچاقچیان باصرفه می‌کند.

این کارگاه‌دار هم برای هر متر‌مکعب چوب راش، چهار میلیون تومان قیمت تعیین می‌کند و قاچاق چوب راش را فاقد صرفه اقتصادی معرفی می‌کند.

او به قدری راحت درباره حمل دو نیسان چوب قاچاق به تهران صحبت می‌کند که احساس می‌کنی حاضر است تمام جنگل‌های شمال را پاکتراشی کرده و یکسره به تهران منتقل کند! او می‌گوید نیسان‌های حامل چوب قاچاق، یک روز در میان بین تهران و شمال در حرکت هستند.

چوب قاچاق ارزان نیست

بیشتر کارگاه‌داران آمل درباره چوب قاچاق براحتی صحبت می‌کنند، اما برخی هم کمی احتیاط می‌کنند. محسن یکی از کارگاه‌دارانی است که محتاط‌تر است و تاکید می‌کند: چوب قاچاق ارزان‌تر از چوب قانونی نیست و دردسرهای خاص خود را دارد. قاچاقچیان هم حاضر نیستند به هر خریداری اعتماد کرده و وارد معامله شوند.

او می‌گوید: قاچاقچیان فقط سراغ کارگاه‌داران می‌روند و با آنها معامله می‌کنند. به گفته محسن، وقتی کارگاه‌های ساخت مبلمان، تخته با عرض هفت سانتی‌متری می‌خواهند، تلفات چوب بالا می‌رود و اگر بپذیرند که

۲۰درصد محموله‌شان دارای چوب با ابعاد پنج سانتی‌متر یعنی ابعاد ریزتر باشد، با قیمت مناسب‌تری می‌توان برای آنها تخته تهیه کرد و تلفات تبدیل چوب را هم کاهش داد.

تغییر قیمت چوب صنوبر

به گفته کارگران کارگاه‌های چوب‌بری واقع در آمل، بعد از اجرای طرح تنفس بسیاری از کارگاه‌های آمل به جای کار روی چوب‌های جنگلی، به صنوبر و تبریزی که حاصل زراعت چوب است، روی آورده‌اند. اما این کارگاه‌ها هم اگر مراجعه‌کننده‌ای داشته باشند که مایل به استفاده از چوب جنگلی باشد، فقط با یک یا دو تلفن، از مسیر قاچاقچی‌ها، چوب مورد نیاز مشتری را تامین می‌کنند. آن‌طور که کارگران این کارگاه‌ها می‌گویند طرح تنفس معامله در بازار چوب را از حالت چکی به معامله نقدی تغییر داده است ضمن آن‌که قیمت چوب صنوبر را که قبلا متر‌مربعی ۲۰۰ هزار تومان بود به ۸۰۰ هزار تومان رسانده است. به گفته آنها اگر همین چوب صنوبر به بازار تهران حمل شود، یک میلیون و ۵۰۰ هزار تا یک میلیون و۶۰۰ هزار تومان قیمت می‌خورد.

جریمه‌هایی که بازدارنده نیست

حمل چوب، هیزم و زغال در شهرها و بین شهرها بدون داشتن مجوز ممنوع است، اما قاچاقچیان از تاریکی شب استفاده می‌کنند و براحتی چوب را به بازار تهران می‌رسانند. اگر بار آنها در جاده گیر بیفتد، برحسب سابقه‌دار بودن یا نبودن و نوع درختی که آن را به تخته تبدیل کرده‌اند، بین یک تا سه برابر ارزش محموله جریمه می‌شوند. نکته جالب در برخورد با متخلفان قاچاق این است که صدور حکم برای این جرایم حداکثر یک هفته طول می‌کشد و پس از پرداخت جریمه توسط قاچاقچی، ماشینی که با آن تخلف انجام شده، رفع توقیف می‌شود! به این ترتیب قاچاقچیان چوب حداکثر یک هفته وسیله نقلیه خود را به دلیل ارتکاب جرم قاچاق چوب در اختیار ندارند.

 

لیلا مرگن

خوره معدن بر جان جنگل

در ده سال گذشته مساحت معادن حاشیه و محاط در جنگل‌های شمال کشور از ۲۰۴ هکتار به ۳۲۳ هکتار رسیده است

عکس‌های ماهواره‌ای تخریب ناشی از فعالیت کارخانه سیمان نکا، این روزها خبر‌ساز شده است. این کارخانه ماده اولیه مورد نیاز خود را از معدن مجاورش تامین می‌کند. همین ده سال قبل وسعت معدن مجاور سیمان نکا ۵۱ هکتار بود، ولی این مجموعه با ۱۴ هکتار پیشروی در دل جنگل، وسعت معدن خود را به ۶۹ هکتار رسانده است.

براساس اطلاعات تصاویر ماهواره‌ای این تنها معدن کارخانه سیمان نکا نیست که روند توسعه آن بخشی از جنگل‌های هیرکانی را نابود کرده است. بلکه طی ده سال گذشته، توسعه استخراج معادن در جنگل‌های شمال، ۱۱۹ هکتار از عرصه‌های جنگلی را به زمینی خشک و لم‌یزرع تبدیل کرده است، یعنی سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل استخراج معادنی که معلوم نیست ارزش اقتصادی آنها بیشتر از حیات جنگل باشد، از دست داده‌ایم. تولید زمینی بدون پوشش گیاهی فقط یکی از تبعات معدن‌کاوی است.

آن‌طور که هادی کیادلیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات می‌گوید: اجرای طرح‌های توسعه‌ای مختلف از جمله معدن‌کاوی، تبعات منفی زیادی برای جنگل دارد. به گفته او، باز شدن جنگل به دلیل اجرای طرح‌های مختلف، جنگل را مستعد حمله آفات و امراض کرده و در دراز مدت، این اکوسیستم را دچار زیان‌های جبران‌ناپذیر می‌کند. ضمن آن‌که گرد و غبار ناشی از برداشت معادن یا کارخانه‌های صنعتی، می‌تواند درختان را ضعیف کرده و زمینه حذف آنها را از طبیعت فراهم کند.

جنگل‌های شمال کمتر از دو میلیون هکتار وسعت دارد، اما اشتهای سیری‌ناپذیر بهره‌برداران، این اکوسیستم را به‌طور جدی تهدید می‌کند. جنگل‌خواری صرفاً محدود به ویلاسازی‌های غیر مجاز و تلاش برای تغییر کاربری اراضی جنگلی نمی‌شود، بلکه اجرای طرح‌های توسعه‌ای ناپایدار مانند احداث جاده‌های متعدد (در حالی که در ضرورت وجود آنها ابهامات زیادی هست) و طرح‌هایی از این قبیل، از مصادیق جنگل‌خواری به شمار می‌رود که کمتر به آن توجه شده است.

براساس داده‌های حاصل از تصاویر ماهواره‌ای، طی ده سال گذشته مساحت معادن حاشیه و محاط در جنگل‌های شمال کشور از ۲۰۴ هکتار به ۳۲۳ هکتار رسیده است. یعنی طی یک دهه سطح معادن در جنگل‌های شمال با ۱۱۹ هکتار افزایش روبه‌رو بوده است. به این ترتیب سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل توسعه معادن از دست داده‌ایم. به این رقم باید میزان تخریب ناشی از اجرای بسیاری از طرح‌های عمرانی ضروری و غیر ضروری دیگر را هم اضافه کنیم، اما از آنجا که بسته به نوع ماهواره مورد استفاده، لکه‌های کوچک‌تر از هزار متر‌مربع در جنگل‌های شمال قابل تشخیص نیست، دقیقاً نمی‌دانیم هر سال چقدر از سطح این اکوسیستم منحصر به‌فرد به دلایل مختلف حذف می‌شود و جای آن زمین‌های لم‌یزرع، جاده، ویلا، سد و… می‌روید.

عکس‌های ماهواره‌ای تخریب ناشی از فعالیت کارخانه سیمان نکا، این روزها خبر‌ساز شده است. این کارخانه ماده اولیه مورد نیاز خود را از معدن مجاورش تامین می‌کند. همین ده سال قبل وسعت معدن مجاور سیمان نکا ۵۱ هکتار بود، ولی این مجموعه با ۱۴ هکتار پیشروی در دل جنگل، وسعت معدن خود را به ۶۹ هکتار رسانده است.

براساس اطلاعات تصاویر ماهواره‌ای این تنها معدن کارخانه سیمان نکا نیست که روند توسعه آن بخشی از جنگل‌های هیرکانی را نابود کرده است. بلکه طی ده سال گذشته، توسعه استخراج معادن در جنگل‌های شمال، ۱۱۹ هکتار از عرصه‌های جنگلی را به زمینی خشک و لم‌یزرع تبدیل کرده است، یعنی سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل استخراج معادنی که معلوم نیست ارزش اقتصادی آنها بیشتر از حیات جنگل باشد، از دست داده‌ایم. تولید زمینی بدون پوشش گیاهی فقط یکی از تبعات معدن‌کاوی است.

آن‌طور که هادی کیادلیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات می‌گوید: اجرای طرح‌های توسعه‌ای مختلف از جمله معدن‌کاوی، تبعات منفی زیادی برای جنگل دارد. به گفته او، باز شدن جنگل به دلیل اجرای طرح‌های مختلف، جنگل را مستعد حمله آفات و امراض کرده و در دراز مدت، این اکوسیستم را دچار زیان‌های جبران‌ناپذیر می‌کند. ضمن آن‌که گرد و غبار ناشی از برداشت معادن یا کارخانه‌های صنعتی، می‌تواند درختان را ضعیف کرده و زمینه حذف آنها را از طبیعت فراهم کند.

جنگل‌های شمال کمتر از دو میلیون هکتار وسعت دارد، اما اشتهای سیری‌ناپذیر بهره‌برداران، این اکوسیستم را به‌طور جدی تهدید می‌کند. جنگل‌خواری صرفاً محدود به ویلاسازی‌های غیر مجاز و تلاش برای تغییر کاربری اراضی جنگلی نمی‌شود، بلکه اجرای طرح‌های توسعه‌ای ناپایدار مانند احداث جاده‌های متعدد (در حالی که در ضرورت وجود آنها ابهامات زیادی هست) و طرح‌هایی از این قبیل، از مصادیق جنگل‌خواری به شمار می‌رود که کمتر به آن توجه شده است.

براساس داده‌های حاصل از تصاویر ماهواره‌ای، طی ده سال گذشته مساحت معادن حاشیه و محاط در جنگل‌های شمال کشور از ۲۰۴ هکتار به ۳۲۳ هکتار رسیده است. یعنی طی یک دهه سطح معادن در جنگل‌های شمال با ۱۱۹ هکتار افزایش روبه‌رو بوده است. به این ترتیب سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل توسعه معادن از دست داده‌ایم. به این رقم باید میزان تخریب ناشی از اجرای بسیاری از طرح‌های عمرانی ضروری و غیر ضروری دیگر را هم اضافه کنیم، اما از آنجا که بسته به نوع ماهواره مورد استفاده، لکه‌های کوچک‌تر از هزار متر‌مربع در جنگل‌های شمال قابل تشخیص نیست، دقیقاً نمی‌دانیم هر سال چقدر از سطح این اکوسیستم منحصر به‌فرد به دلایل مختلف حذف می‌شود و جای آن زمین‌های لم‌یزرع، جاده، ویلا، سد و… می‌روید.

جاده های جنگل خوار

هادی کیادلیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در گفت‌وگو با ما تعداد معادن در سه استان شمالی کشور را ۵۴۲ واحد اعلام می‌کند که در سطحی معادل ۳۵۱۸ هکتار قرار گرفته‌اند. بخشی از این معادن در مناطق جنگلی واقع شده‌اند. به گفته او از این تعداد معدن، ۲۵۹ واحد فعال، ۲۶۹ واحد غیر فعال و ۱۴ واحد متروکه است. آن‌طور که او می‌گوید در شمال کشور از سال ۹۰ تا ۹۳، ۲۶۰ مورد موافقت اصولی برای طرح‌های عمرانی صادر شده است که این طرح‌ها در سطحی معادل ۵۸۵ هکتار اجرا خواهد شد. به گفته کیادلیری، جاده‌های جنگلی شمال کشور با وسعت ۸۰۰۰ کیلومتر، از استانداردهای جاده‌های جنگلی تبعیت نمی‌کنند و میزان آنها دو برابر سطح استاندارد است. این جاده‌ها به محلی برای عبور خوش‌نشین‌ها و دهات بالادست تبدیل شده‌اند. بنابراین جاده‌هایی که قرار بود مایه حفاظت جنگل باشند، به عامل تخریب این اکوسیستم تبدیل شده‌اند.

lتخریب جنگل با برداشت معادن یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان محیط‌زیست است. معادن به ظاهر زمینه حذف پوشش گیاهی را فراهم می‌کنند، اما معدن‌کاوی تبعات دیگری هم برای جنگل دارد. آن‌طور که کامران پورمقدم، رئیس شورای‌عالی جنگل به ما می‌گوید: تاثیر معدن بر اکوسیستم، بر حسب نوع معادن متفاوت است.

او عنوان می‌کند: در جنگل انواع معادن شن و ماسه، زغال‌سنگ، آهک و سیمان وجود دارد. مسلماً معدنی مثل معدن گچ یا معادن تامین‌کننده مواد اولیه سیمان و آهک به خاطر نوع گرد و غباری که ایجاد می‌کنند، بیشترین تاثیر را بر اکوسیستم جنگل دارند. این معادن عموماً در نزدیکی جنگل هستند و بعضاً در گذشته، در برخی مناطق داخل زون جنگلی هم مجوز بهره‌برداری برای چنین معادنی صادر شده است.

به گفته رئیس شورای‌عالی جنگل، معاونت حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها طی تفاهم‌نامه‌ای که در یک یا دو سال اخیر با وزارت صنعت، معدن و تجارت داشته، قرار است براساس نقشه تولید شده در دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگل‌ها، مانع صدور مجوز برای معادن محدوده عرصه‌های جنگلی شود. او ادامه می‌دهد: این تفاهم‌نامه فعلاً عملیاتی نشده است، اما باید پیگیری لازم برای ایجاد زمینه‌های اجرایی شدن آن انجام شود.

پورمقدم با اشاره به تصویب طرح تنفس، می‌گوید: استراحت جنگل صرفاً به توقف بهره‌برداری چوب محدود نمی‌شود و باید هر عامل تخریبی که رویشگاه‌های جنگلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، از جمله فعالیت‌های معدن‌کاوی ناپایدار، کنترل و محدود شود.

او تاکید می‌کند: با توجه به اطلاعاتی که در اختیار وزارت صمت قرار گرفته است، سازمان جنگل‌ها تلاش می‌کند جلوی استعلام‌هایی که برای استخراج معدن در محدوده مناطق جنگلی (با تکیه بر جنگل‌های شمال) می‌آید، گرفته شود.

تشدید آسیب‌پذیری در محدوده معادن

گرچه بتازگی تفاهم‌نامه‌ای برای کنترل صدور مجوز اکتشاف معدن در جنگل‌های شمال به امضا رسیده، اما فعالیت‌های معدن‌کاوی در دل جنگل همچنان ادامه دارد. استخراج معادن منشأ تولید گرد و غبار محلی است. گرد و غبار حاصل از این فعالیت را نمی‌توان مشابه کارخانه‌ها با استفاده از فیلترها کنترل کرد و این آلودگی تا کیلومترها دورتر از محل انجام عملیات برداشت، جنگل را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به گفته هادی کیادلیری، گرد و غبار ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی اثراتی مشابه گرد و غبارهای زاگرس دارد. این غبارها روی برگ‌های درختان می‌نشیند و به خفگی و از بین بردن گیاهان منجر می‌شود. او درباره دیگر تبعات ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی در جنگل‌های شمال می‌گوید: وقتی تاج پوشش جنگل به دلیل فعالیت معدن‌کاوی یا هر فعالیت توسعه‌ای دیگری باز می‌شود، میزان نور، رطوبت و دما در مناطق تغییر می‌کند و در نتیجه تنوع زیستی گونه‌ها نیز تحت تاثیرقرار می‌گیرد.

عضو هیات علمی واحد علوم و تحقیقات بیان می‌کند: وقتی روستاییان در تاج پوشش جنگل دخالت کرده و آن را دستکاری می‌کنند (یعنی برگ و شاخه درختان را قطع می‌کنند)، شدت نور و گرما در جنگل افزایش یافته و محیط را مستعد بروز آفت می‌کند. به همین دلیل بیشتر طغیان آفات در حاشیه جاده‌های جنگلی، روستاها و حاشیه مناطق گردشگری رخ می‌دهد.

به گفته او درختان حاشیه جنگل به دلیل شرایط نامساعد محیطی اکثراً ضعیف شده‌اند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای این‌که جلوی اثرات مخرب جاده‌های جنگلی گرفته شود، این جاده‌ها طوری طراحی می‌شود که تاج پوشش درختان جنگلی بسته بماند. در واقع آنها با ساخت جاده جنگل را باز نکرده و در آن شکاف ایجاد نمی‌کنند، زیرا با ایجاد این حفره در جنگل، کل حیات وحش منطقه تحت تاثیر قرار می‌گیرد و در واقع یک سیستم به هم پیوسته، گسسته می‌شود. با توجه به خطراتی که جنگل‌های شمال را تهدید می‌کند باید توسعه پایدار در اولویت برنامه مسؤولان قرار گیرد تا برنامه هایی مانند توسعه معادن به محیط‌زیست شکننده کشور، آسیب بیشتری وارد نکند.

معادن سیمان و آهک مخرب‌تر از بقیه

تخریب جنگل با برداشت معادن یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان محیط‌زیست است. معادن به ظاهر زمینه حذف پوشش گیاهی را فراهم می‌کنند، اما معدن‌کاوی تبعات دیگری هم برای جنگل دارد. آن‌طور که کامران پورمقدم، رئیس شورای‌عالی جنگل به ما می‌گوید: تاثیر معدن بر اکوسیستم، بر حسب نوع معادن متفاوت است.

او عنوان می‌کند: در جنگل انواع معادن شن و ماسه، زغال‌سنگ، آهک و سیمان وجود دارد. مسلماً معدنی مثل معدن گچ یا معادن تامین‌کننده مواد اولیه سیمان و آهک به خاطر نوع گرد و غباری که ایجاد می‌کنند، بیشترین تاثیر را بر اکوسیستم جنگل دارند. این معادن عموماً در نزدیکی جنگل هستند و بعضاً در گذشته، در برخی مناطق داخل زون جنگلی هم مجوز بهره‌برداری برای چنین معادنی صادر شده است.

به گفته رئیس شورای‌عالی جنگل، معاونت حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها طی تفاهم‌نامه‌ای که در یک یا دو سال اخیر با وزارت صنعت، معدن و تجارت داشته، قرار است براساس نقشه تولید شده در دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگل‌ها، مانع صدور مجوز برای معادن محدوده عرصه‌های جنگلی شود. او ادامه می‌دهد: این تفاهم‌نامه فعلاً عملیاتی نشده است، اما باید پیگیری لازم برای ایجاد زمینه‌های اجرایی شدن آن انجام شود.

پورمقدم با اشاره به تصویب طرح تنفس، می‌گوید: استراحت جنگل صرفاً به توقف بهره‌برداری چوب محدود نمی‌شود و باید هر عامل تخریبی که رویشگاه‌های جنگلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، از جمله فعالیت‌های معدن‌کاوی ناپایدار، کنترل و محدود شود.

او تاکید می‌کند: با توجه به اطلاعاتی که در اختیار وزارت صمت قرار گرفته است، سازمان جنگل‌ها تلاش می‌کند جلوی استعلام‌هایی که برای استخراج معدن در محدوده مناطق جنگلی (با تکیه بر جنگل‌های شمال) می‌آید، گرفته شود.

تشدید آسیب‌پذیری در محدوده معادن

گرچه بتازگی تفاهم‌نامه‌ای برای کنترل صدور مجوز اکتشاف معدن در جنگل‌های شمال به امضا رسیده، اما فعالیت‌های معدن‌کاوی در دل جنگل همچنان ادامه دارد. استخراج معادن منشأ تولید گرد و غبار محلی است. گرد و غبار حاصل از این فعالیت را نمی‌توان مشابه کارخانه‌ها با استفاده از فیلترها کنترل کرد و این آلودگی تا کیلومترها دورتر از محل انجام عملیات برداشت، جنگل را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به گفته هادی کیادلیری، گرد و غبار ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی اثراتی مشابه گرد و غبارهای زاگرس دارد. این غبارها روی برگ‌های درختان می‌نشیند و به خفگی و از بین بردن گیاهان منجر می‌شود. او درباره دیگر تبعات ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی در جنگل‌های شمال می‌گوید: وقتی تاج پوشش جنگل به دلیل فعالیت معدن‌کاوی یا هر فعالیت توسعه‌ای دیگری باز می‌شود، میزان نور، رطوبت و دما در مناطق تغییر می‌کند و در نتیجه تنوع زیستی گونه‌ها نیز تحت تاثیرقرار می‌گیرد.

عضو هیات علمی واحد علوم و تحقیقات بیان می‌کند: وقتی روستاییان در تاج پوشش جنگل دخالت کرده و آن را دستکاری می‌کنند (یعنی برگ و شاخه درختان را قطع می‌کنند)، شدت نور و گرما در جنگل افزایش یافته و محیط را مستعد بروز آفت می‌کند. به همین دلیل بیشتر طغیان آفات در حاشیه جاده‌های جنگلی، روستاها و حاشیه مناطق گردشگری رخ می‌دهد.

به گفته او درختان حاشیه جنگل به دلیل شرایط نامساعد محیطی اکثراً ضعیف شده‌اند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای این‌که جلوی اثرات مخرب جاده‌های جنگلی گرفته شود، این جاده‌ها طوری طراحی می‌شود که تاج پوشش درختان جنگلی بسته بماند. در واقع آنها با ساخت جاده جنگل را باز نکرده و در آن شکاف ایجاد نمی‌کنند، زیرا با ایجاد این حفره در جنگل، کل حیات وحش منطقه تحت تاثیر قرار می‌گیرد و در واقع یک سیستم به هم پیوسته، گسسته می‌شود. با توجه به خطراتی که جنگل‌های شمال را تهدید می‌کند باید توسعه پایدار در اولویت برنامه مسؤولان قرار گیرد تا برنامه هایی مانند توسعه معادن به محیط‌زیست شکننده کشور، آسیب بیشتری وارد نکند.

تبدیل دست‌کم ۱۰۶ هکتار جنگل به زباله‌دانی

براساس آمارها در شمال کشور حدود ۴۲ واحد بزرگ انباشت زباله به وسعت ۳۰۰ هکتار وجود دارد. از این تعداد، ۲۸ مرکز در داخل جنگل، ۱۱ مرکز در مناطق تالابی و سه مرکز در مراتع قرار دارد. در رصدهای ماهواره‌ای، فقط ۲۰ نقطه از مراکز دپوی زباله در جنگل قابل شناسایی است که وسعت آن حدود ۱۰۶ هکتار برآورد می‌شود، یعنی براحتی در شمال ایران، ۱۰۶ هکتار از جنگل‌های خود را به زباله‌دانی تبدیل کرده‌ایم در حالی که می‌توانستیم با برنامه‌ریزی درست و اجرای طرح تفکیک زباله از مبدا، همین طور بازیافت زباله، سطح مراکز انباشت زباله را کاهش دهیم. انباشت زباله در جنگل سبب می‌شود عرصه‌های وسیعی از خاک در اثر آلاینده‌های موجود در زباله‌ها توان رویش خود را از دست بدهد. همچنین تولید گاز متان در مراکز دپوی زباله، زمینه بروز حریق در جنگل را افزایش خواهد داد. انباشت زباله در جنگل، سفره‌های آب زیرزمینی و چشمه‌ها را نیز آلوده می‌کند که این امر عواقب وخیمی بر جا خواهد گذاشت. ترکیبات نیترات و نیتریت از مهم‌ترین آلاینده‌هایی است که در اثر نفوذ شیرابه زباله‌ها، سفره‌های آب زیرزمینی و رودخانه‌ها را آلوده می‌کند؛ تجمع فلزات سنگین همچون کادمیم، روی، مس و سرب در آب‌های زیرزمینی و چشمه‌ها نیز از دیگر اثرات زیانبار شیرابه زباله‌هاست.

لیلا مرگن

بالا