آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : توسعه پایدار

بایگانی/آرشیو برچسب ها : توسعه پایدار

اشتراک به خبردهی

انقراض ژن‌های خوب

معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست معتقد است تنوع ژنی حیات وحش کشور بشدت کاهش یافته است

«احیای گونه‌های کلیدی برای بازسازی بوم سازگان» این شعاری است که امسال برای روزجهانی حیات‌وحش در نظر گرفته‌ شده‌است و از این حکایت دارد که زیستگاه‌‌ها و حیات‌وحش در بیشتر مناطق دنیا شرایط ناگواری دارند. درباره وضعیت حیات‌وحش و زیستگاه‌های کشور می‌توان گفت دست‌کم نسبت به دهه۱۳۳۰ چهار‌پنجم یا به عبارت دیگر۸۰‌درصد جمعیت حیات‌وحش را از دست داده‌ایم و گونه‌های بیشتری قرار است به سرنوشت شیر و ببر ایرانی دچار و جمله «منقرض شد» را یدک بکشند. در این بین شرایط زیستگاه‌ها و حتی مناطق چهارگانه محیط‌زیست نیز مطلوب نیست؛ دست‌کم حدود دو میلیون هکتار از این مناطق در اختیار معدنکاوان است و توسعه ناپایدار همچنان زیستگاه‌های حیات‌وحش را می‌بلعد.

فردا روز جهانی حیات‌وحش است و به همین بهانه این مسائل را با حسن اکبری، معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست در میان گذاشته‌ایم. او قبول دارد که سازمان متبوعش در حفاظت از محیط‌زیست موفق عمل نکرده اما تاکید کرد اختیارات این سازمان نیز محدود است. البته او نگران‌هایی جدی نیز نسبت به شرایط حیات‌وحش کشور دارد و هشدار می‌دهد به‌دلیل کاهش جمعیت گونه‌های مختلف حیات‌وحش تنوع ژنی آنها بسیار کاهش یافته است، مساله‌ای که مقاومت آنها را در برابر شرایط مختلف کاهش می‌دهد و خطر انقراض آنها را افزایش.

چرا این روزها فقط خبرهای ناگوار از‌ محیط‌‌زیست به گوش می‌رسد؟

شدت‌گرفتن توسعه‌ و مسائلی مانند تغییر اقلیم و خشکسالی سبب شده خبرهای حوزه محیط‌زیست در دنیا و کشور ما بیشتر‌ ناگوار باشد. با توجه به این‌که تنوع زیستی در کشورمان قابل توجه است شرایط‌ ایجادشده زمینه را برای از دست‌رفتن بخش‌هایی از تنوع زیستی ‌فراهم کرده و این مساله بیش از گذشته به چشم می‌آید.

انقراض بیش از گذشته به حیات‌وحش ما نزدیک است و جمعیت برخی گونه‌ها نیز به شدت کاهش یافته است‌‌. چه سرنوشتی در انتظار حیات‌وحش کشور است؟

در این بین باید گفت بیشترین آسیب را در بحث تنوع ژنی دیده‌ایم. به عبارت دیگر‌ جمعیت گونه‌ها بیشتر آسیب دیده است اما کمتر به چشم می‌آید‌. وقتی می‌گوییم از صدهزار راس آهویی که در دشت‌های کشور وجود داشت اکنون حدود ۲۰هزار راس باقی مانده یعنی بخش زیادی از تنوع ژنی را از دست داده‌ایم. جمعیت گونه‌های دیگر مثل کل و بز و قوچ و میش نیز ‌کاهش یافته است.

برآورد شما از جمعیت این گونه‌ها چقدر است؟

جمعیت گونه‌های برجسته ما مثل کل ، بز، قوچ، میش و گورخر حدود ۲۰۰هزار راس برآورد می‌شود. این عدد به نظر درشت است اما به نسبت جمعیت‌هایی که اواخر دهه ۱۳۳۰ داشتیم به کمتر از یک‌پنجم رسیده است. به عبارت دیگر چهارپنجم جمعیت این گونه‌ها را از دست داده‌ایم. به این ترتیب بخشی از تنوع ژنی را نیز از دست داده‌ایم و این مساله بر حلقه‌های دیگر زنجیره غذایی تاثیر گذاشته است و سبب شده گوشتخوارانی مانند یوزپلنگ شرایط نگران‌کننده‌ای داشته باشند. البته بقیه گربه‌سانان نیز همین طور. برای نمونه شاید شرایط پلنگ به لحاظ تعداد مناسب باشد ‌اما جمعیت این گونه نیز کاهش داشته است.

 تخمین یا برآوردی از جمعیت پلنگ‌ها دارید؟

در خصوص جمعیت پلنگ‌ها هنوز به جمع‌بندی نرسیده‌ایم.

می‌توان گفت شرایط پلنگ در کشور مناسب است؟‌

شاید به لحاظ عددی ‌شرایط پلنگ نسبت به‌ یوزپلنگ مناسب باشد اما این گونه نیز بخش زیادی از تنوع ژنی‌اش را از دست داده، زیرا زیستگاه‌های پیوسته‌ای که داشته که از بین رفته است.  این درحالی است که از نظر بوم‌شناسی اگر جمعیت گونه‌هایی مانند گوشتخواران از ۵۰ قلاده کمتر شود این گونه در صد سال آینده منقرض خواهد شد، چون ژن‌های لازم برای مقابله با ناملایمات را از دست می‌دهد.

چرا شرایط حیات‌وحش کشور شکننده‌تر از همیشه شده است؟

اواسط ۱۳۳۰ شکار در کشور با آمدن اسلحه سرعت گرفت و جمعیت گونه‌های برجسته کشور کاهش پیدا کرد. در دهه ۶۰ نیز توسعه زیادی در زیستگاه‌های کشور اتفاق افتاد که فرصت احیای زیستگاه و گونه را از ما گرفت.

شما از افزایش اسلحه و توسعه به عنوان دو دلیل اصلی شرایط نامناسب حیات‌وحش نام می‌برید. محیط‌زیست برای کاهش اثرات این دو عامل‌ چه کرده است؟

سوال خیلی سختی است. فلسفه وجودی سازمان محیط‌زیست ابتدا‌ برای کنترل شکار بود‌، چراکه عده‌ای از شکارچیان به این باور رسیده بودند که باید مانع شکار بی‌رویه شوند. البته هنوز نیز بخش زیادی از انرژی سازمان صرف این مساله می‌شود. هر سال حدود ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ لاشه پستانداران بزرگ جثه از شکارچیان کشف می‌شود. چند برابر این آمار شکارچیان قبل از شکار ‌دستگیر می‌شوند. علاوه بر این‌ هرسال بیش از هزار قبضه سلاح غیرمجاز کشف می‌شود و تعدادی محیط‌بان جانباز یا شهید می‌شود یا تعدادی از شکارچیان کشته می‌شوند. به عبارت دیگر مواردی که به آن اشاره کردم ‌هزینه‌های حفاظت از محیط‌زیست است. هنوز بیشترین هزینه صرف مقابله با شکار بی‌رویه می‌شود‌. اما بجز این سازمان کارهای دیگری را شروع کرده است. ایجاد مناطق چهارگانه ‌ابزاری برای حفاظت از اکوسیستم‌های کشور است. به این شکل می‌توانیم نمونه‌هایی از اکوسیستم‌های طبیعی کشور را برای نسل‌های آینده حفظ کنیم، چراکه توسعه در این مناطق باید مدیریت شود. بنابراین بخش دیگری از انرژی سازمان صرف حفظ زیستگاه در مناطق چهارگانه می‌شود. علاوه براین، ما سراغ ابزار‌های جدیدی برای حفاظت نیز رفته‌ایم مثل قرق‌های اختصاصی که مدلی موفق از خصوصی‌سازی حفاظت است. چون در هیچ جای دنیا تمام بار حفاظت روی دوش دولت نیست. ‌البته وظایف مهم دیگری نیز داریم که آینده‌نگرانه است؛ مانند ایجاد و حفظ مجموعه‌های مرجع برای مطالعات و تشکیل بانک‌های ژن.

از محیط‌بانان، ایجاد مناطق چهارگانه و قرق‌های اختصاصی به عنوان مسائلی که سازمان سعی دارد با کمک ‌آنها محیط‌زیست را حفظ کند نام می‌بردید، اما اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم اینها کاریکاتور ایده‌هایی است که قرار بود اجرا شود. برای نمونه ‌به محیط‌بانان به خوبی آموزش داده نمی‌شود به همین دلیل بعضا به دلیل سهل‌انگاری خود دچار حادثه می‌شوند یا ساخت‌ و ساز در مناطق چهارگانه در جریان است مانند آنچه این روزها در زیستگاه گوزن زرد ایرانی شاهدش هستیم. درباره قرق‌های اختصاصی نیز باید بگوییم در این قرق‌ها فقط شکارفروشی اتفاق می‌افتد و به قول معروف چیزی دست جوامع محلی را نمی‌گیرد.

دفاع نمی‌کنم که سازمان حفاظت محیط‌زیست در پیاده‌کردن حفاظت موفق بوده است، چون در این بین شرایط بین سازمانی، میزان حمایت‌ها و چارچوب‌های قانونی دخیل هستند. اگر اختیار جذب محیط‌بان دست من بود صرفا آدم‌های عاشق طبیعت را پیدا می‌کردم و به آنها آموزش می‌دادم و از آنها به عنوان نیروی حفاظتی استفاده می‌کردم. البته در این مدتی که کار در جریان است اتفاقا محیط‌بانانی داشته‌ایم که با جمعیت کم یا آموزشی که گرفته‌اند بازدهی خوبی داشته‌اند.

من‌ هم منکر تلاش محیط بانان نمی‌شوم اما…

نکته اینجاست که در آینده شرایط محیط‌زیست بدتر می‌شود چون این گروه از محیط‌بانان را از دست می‌دهیم. در واقع افرادی را جذب می‌کنیم که عموما عاشق محیط‌زیست نیستند. ممکن است آدم‌های توانمندی بوده و از لحاظ علمی حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند یا براساس معیارهای استخدامی کارمندی قابل قبول‌تر باشند اما از نظر کار محیط‌بانی کارایی محیط‌بانان قبلی را ندارند. در حفاظت فیزیکی آنچه تاکنون شاهدش بوده‌ایم به نظرم خوب عمل شده و بازدهی خوبی داشته است. توجه کنید هر سال بیش از ۱۰۰۰ قبضه اسلحه غیرمجاز کشف می‌شود، آن هم توسط سازمانی که وظیفه‌اش این نیست.

وظیفه سازمان حفاظت محیط‌زیست این است که از سرچشمه با این مسائل برخورد کند. چرا محیط‌زیست مانع تولید بی‌ضابطه سلاح شکاری نمی‌شود؟

اینجا ما کاملا با هم اختلاف داریم. محیط‌زیست عضوی از بدنه دولت است و  تولید سلاح و توزیع آن دست نیروهای مسلح است. محیط‌زیست هزاران مکاتبه کرده اما آنها به هیچ وجه تابع شرایط محیط‌‌زیست نبوده‌اند.

این به نوعی اعتراف به ضعیف‌بودن سازمان حفاظت محیط‌زیست نیست؟

نگوییم ضعیف‌بودن. تعبیر من این است که حاکمیت چارچوبی را برای محیط‌زیست در نظر گرفته و اختیارات و وظایف آن را مشخص کرده است. ما در این چارچوب می‌توانیم کار کنیم. اگر بخواهیم بگوییم محیط‌‌زیست ضعیف است باید گفت به این شکل خواسته شده است. به این دلیل نظر رئیس سازمان این است که مدیریت یکپارچه‌ای داشته باشیم و شاید نیاز باشد روزی محیط‌‌زیست خارج از بدنه دولت قرار بگیرد، چون با این ساختار و جایگاه انتظار بیشتری برای حفظ محیط‌‌زیست نمی‌توانیم داشته باشیم.

می‌گویید می‌خواهید شرایط را بهتر کنید. اما وقتی رئیس سازمان برای ادغام محیط‌‌زیست با منابع طبیعی نامه‌ می‌نویسد و می‌خواهد به جای وزارتخانه سازمان جدیدی تشکیل دهد‌ به نوعی به دنبال ضعیف‌ترکردن ساختار حفاظت از محیط‌‌زیست نیست؟

تحلیل‌کننده این بحث نیستم چون طراح این ایده نبوده‌ام اما به یکپارچگی مدیریت محیط‌‌زیست کشور معتقدم. نمی‌شود مرتع و پوشش گیاهی دست یک سازمان باشد و گونه جانوری در اختیار گروه دیگری باشد.

حسن اکبری، معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست

 

  چرا با این‌که سازمان به دنبال مدیریت یکپارچه محیط‌‌زیست و کسب درآمد است اما‌ پیگیر دریافت جریمه‌هایی که متخلفان به دلیل شکار و صید باید بپردازند نیست.

این مساله در حوزه من نیست اما تنها کسی هستم که به این مساله ورود کرده‌ام. علت وصول‌نشدن جرایم هزینه‌های دادرسی است. این مشکل بیشتر ادارات استان‌هاست چون هزینه آن باید از محل اعتبارات جاری پرداخت شود. این جرایم به خزانه واریز می‌شود. قاعدتا حدود ۷۰ درصد آن باید در قالب اعتبارات به محیط‌‌زیست برگردد اما فقط بخشی از آن برمی‌گردد چون دولت پول ندارد. پیگیر این موضوع هستیم. در واقع مهم است که شکارچی ‌جریمه‌اش را بپردازد.

بی‌توجهی به اخذ جریمه‌ها و چنین سهل‌انگاری‌هایی ممکن است شکارچیان را جری‌تر کند و بیشتر شاهد مسائلی مانند آنچه اخیرا در میانکاله اتفاق می‌افتد باشیم. برای این‌که چنین حوادثی تکرار نشود چه برنامه‌ای دارید؟

بالاخره روشی که اکنون در پیش گرفته‌ایم روش حفاظت فیزیکی است. این روش پیامدهای اینچنینی دارد، چراکه تعداد شکارچیان و امکانات آنها بعضا بیشتر است. این‌که ما بتوانیم‌ مانع این اتفاقات بشویم نیازمند پیش‌زمینه خاصی است. یعنی باید تعداد سلاح شکاری کنترل شود یا برخورد‌های مناسب‌تری را شاهد باشیم. مدت‌هاست پیگیر هستیم که مجوز حمل سلاح متخلفان صید و شکار لغو شود اما این مهم به قانون و ورود دستگاه قضا نیاز دارد.

اما می‌توانید با ارسال لایحه‌ای به مجلس به این مهم برسید.

امکان دارد دستگاه قضا برای آن تفسیر بگذارد. وقتی ما لایحه‌ای در این خصوص بدهیم وزارت دفاع با آن مخالفت می‌کند. البته آموزش ما نیز فراگیر نشده تا بتوانیم در این زمینه فرهنگسازی کنیم. اعتباری نیز که دولت به این منظور به محیط‌‌زیست می‌دهد مناسب نیست. منبع درآمد دیگری نیز نداریم. این موارد دست به دست هم داده تا همچنان مدل حفاظت ما فیزیکی باشد و با چنین تبعاتی روبه‌رو شویم.

چرا کمک‌های بیشتری از انجمن‌های مردم‌نهاد نمی‌گیرید؟

بالاخره این روش نیز هزینه دارد. بعضی جاها ما اعتبار تعریف کرده‌ایم و از این انجمن‌ها کمک می‌گیریم مانند آنچه در زیستگاه یوزپلنگ اتفاق افتاده است. اما این رویکرد به استمرار و تداوم نیاز دارد و صرفا با آموزش مشکلات ما حل نمی‌شود. براساس نتایج مطالعاتی که در این خصوص انجام شده است می‌توان گفت ریشه برخی مشکلات ما در تخلفات صید و شکار به فقر و بیکاری برمی‌گردد؛ مثل ‌مازندران‌. البته بخشی نیز به فعالیت مافیا برمی‌گردد و مدیریت این موارد از توان سازمان خارج است.

قبول دارم که مشکلات اقتصادی به تخلفات صید و شکار دامن زده است اما در مازندران و منطقه‌ای مانند فریدونکنار فقر و بیکاری عامل شکار نیست بلکه پای زیاده‌خواهی عده‌ای در میان است. خیلی‌ها می‌خواهند با کشتار پرندگان مهاجر ‌زندگی لاکچری را تجربه کنند؛ مثلا خودروی شاسی‌بلند بخرند. برای مدیریت آشفته‌بازار فریدونکنار چه برنامه‌ای دارید؟

مشکل فریدونکنار به عزم جدی‌تری بین دستگاه‌های اجرایی و قضایی نیاز دارد. مساله شکار در این منطقه به مساله‌ای اجتماعی بدل شده است. مسائل اجتماعی نیز از عهده سازمان محیط‌‌زیست برنمی‌آید. باید فرمانداری، نیروی انتظامی و دادستانی به شکل جدی‌تری پای کار بیایند. یکسری مکاتبات انجام داده‌ایم و رایزنی‌ها در این خصوص ادامه دارد. اگر حل این مساله را فقط به عهده محیط‌‌زیست بگذاریم اتفاقی نخواهد افتاد.

در چند سال گذشته روال این بوده که اجرای برنامه برای کنترل صید و شکار بی‌رویه در فریدونکنار را پشت گوش بیندازند‌ تا فصل زمستان بگذرد و‌ پرندگان مهاجر ایران را ترک کنند‌.

اگر از سوی دستگاه‌های دیگر حمایت نشویم این اتفاق تکرار خواهد شد. چهار سال پیش برای رفع مشکلات فریدونکنار طرح نوشته شده است اما نتوانسته‌اند آن را اجرا کنند. طبیعتا برای همه دستگاه‌ها برخورد با شکارچیان هزینه دارد. باید پرسید آیا دولت می‌خواهد این هزینه‌ها را پرداخت کند یا نه؟

 

 چرا فهرست ‌گونه‌های در خطر انقراض کشورمان به‌روز نمی‌شود؟

این فهرست در دست بازنگری است. فکر می‌کنم تا حدود دوهفته آینده آماده شود. از آخرین باری که این فهرست به‌روز شده حدود ۲۰سال می‌گذرد. براساس آخرین برآورد جهانی ۱۲۸ گونه از پستانداران ما در فهرست سرخ قرار دارند.

 

 

‌ قرق‌های حاشیه‌ساز

 قبول ‌دارید که ایجاد قرق‌های اختصاصی اجرای‌ کاریکاتورگونه‌ای از برنامه‌های کشورهای‌ موفق است؟

سال ۴۶، قانونگذار اولین قانون را به عنوان قانون شکار و صید تصویب کرد. آن زمان از واژه قرق‌های اختصاصی استفاده شد. به این شکل زمانی که هنوز حفاظت دولتی شکل نگرفته بود قانونگذار پیش‌بینی کرده بود که حفاظت دولتی چاره کار نیست. اکنون بیشتر از نیم قرن از این ماجرا می‌گذرد. باید رسانه‌ها بپرسند چرا این کار را انجام نداده‌اید؟

 اجرا شده اما ناقص اجرا شده است.

پس از نیم قرن به سمت آن رفته‌ایم. حداکثر ۱۰ سال پس از تصویب باید اجرا می‌شد. درباره تقلید از کشورهای موفق نیز باید بگویم بسیاری از مسائل ما تقلید از این کشورها است.

درست است اما نمی‌توان فقط شکارفروشی را تقلید کرد و حفاظت را تقلید نکرد.

در قرق‌های یزد حضور داشته ‌و جزو کسانی بودم که این ماجرا را شروع کردند. برای نمونه در قرق علی‌آباد چهل‌گزی منطقه‌ای در نظر گرفته شد که در آن ۲۵۰ کل و بز وجود داشت و هیچ تصویری از پلنگ و گونه‌های دیگر نبود. اما صاحب قرق نیرو استخدام کرد و شرایط منطقه را تغییر داد. درباره این‌که می‌گویید منفعتی برای جوامع محلی نداشته باید بگویم دست‌کم هفت هشت نیروی محلی جذب شده‌اند.

ما از محلی‌ها پرسیدیم و خلاف این ماجرا را باور داشتند.

من آنها را می‌شناسم، شبکه‌های اجتماعی همه چیز را برعکس نشان می‌دهد. دو یا سه نفر ساکن مناطق دیگری بودند که بحث دیگری دارد. بنابراین اهالی روستای آن منطقه به کار گرفته شده‌اند و اکنون ۱۲۰۰ راس کل و بز در منطقه سرشماری شده است. محیط‌‌زیست همین کار را انجام می‌دهد. شما می‌گویید جوامع محلی منفعت نبرده‌اند اما آنها از فروش پروانه‌های شکار سود می‌برند. اگر هم مشکلی باشد هم نباید صورت مساله را پاک کنیم.

قرق‌های اختصاصی چقدر درآمد داشته‌اند؟

درحدی بوده که بتوانند نیروهای حفاظتی و همه چیز را تامین کنند.

به نظر می‌رسد محیط‌‌زیست فقط دنبال درآمد است.شما می‌گویید می‌خواهید گونه‌های جانوری را احیا کنید. اما فروش مجوزهای شکار شفاف نیست.

۳۰ درصد پروانه‌های شکار به جوامع محلی می‌رسد.

شما فقط می‌گویید ۳۰ درصد پروانه‌ها به جوامع محلی می‌رسد اما جزئیات بیشتری نمی‌دهید.‌مثلا نمی‌گویید چند دلار از این طریق به دست آمده است؟

بخش خصوصی است. اگر بخواهیم می‌توانیم این اطلاعات را بگیریم اما ضرورتی ندارد. مثلا وقتی‌‌ کارخانه کاشی‌سازی را به کسی واگذار می‌کنیم‌ از او نمی‌پرسیم چقدر تولید کردی یا فروختی؟

اما بحث حفاظت از حیات‌وحش با کارخانه کاشی‌سازی متفاوت است.

در قرق چهل‌گزی جمعیت کل و بزها از ۲۵۰ راس به ۱۲۰۰ راس رسیده است. مجوز حدود ۴۰ شکار داده شده است. آیا این تعداد مجوز خللی در جمعیت حیات‌وحش ایجاد کرده است. فراموش نکنیم منافع قرق‌دار هم باید تامین شود. هرکاری مخالفانی دارد. بسیاری از موافقان این طرح اکنون مخالف آن شده‌اند.

  

آخرین خبر از ایران و فیروز

خبرهای خوشی از جفتگیری یوزها داشتیم. آیا یوز مادر آبستن شده است؟

از تاریخ جفت‌گیری حداقل باید دو ماه بگذرد تا مشخص شود. به نظر نمی‌رسد مانعی باشد. یوز ماده چهار ساله بوده و یوز نر نیز کاملا بالغ است. اگر بارداری اتفاق نیفتد ‌خیلی بد‌شانس هستیم.

هنوز هیچ چیز مشخص نیست؟

نمی خواهیم حیوان زنده‌گیری و سونوگرافی شود چون به حیوان تنش وارد می‌شود.

برنامه‌تان برای آینده یوزها چیست؟

نباید انتظار داشت یوزها به طبیعت برگردانده شوند. شاید در شرایط‌ نیمه‌اسارت بتوان آنها را نگه داشت. اگر حاملگی موفق باشد برنامه داریم که حیوانات را وارد سایت بزرگ‌تری کنیم. احتمالا‌ یوز نر را به طبیعت برمی‌گردانیم.

 

اهمیت تنوع ژن در حیات‌وحش

برای توضیح اهمیت تنوع ژنی در حیات‌وحش‌‌ می‌توان رنگ چشم در انسان‌ها را مثال زد. به طور فرض رنگ‌های گوناگون چشم انسان‌ها مثل آبی، مشکی، سبز و میشی تحت تاثیر ۱۰ آلل شکل می‌گیرد به عبارت دیگر می‌توان در نظر گرفت هر صفت را در انسان‌ دو آلل مشخص می‌کند. البته این شرایط برای جمعیت گسترده انسان‌ها صدق می‌کند. حال فرض کنیم اگر جمعیت انسان‌ها محدود شود چه اتفاقی می‌افتد؟ به این شکل امکان داشتن انسان‌هایی با رنگ چشم متفاوت کاهش پیدا می‌کند زیرا جمعیت محدود از تعداد کمتری آلل برخوردار است.

به عبارت دیگر صفت‌های گوناگون در حیات‌وحش محصول آلل‌های مختلف هستند. وقتی جمعیت یک گونه کاهش می‌یابد شانس بروز این صفت‌ها نیز کاهش پیدا می‌کند.

این مساله زمانی اهمیت پیدا می‌کند که صفت‌های حذف‌شده کارایی زیادی در بقا داشته باشند؛ مانند صفت مقاومت دربرابر سرما یا خشکسالی.در یک جمعیت صد هزار راسی از آهوها ممکن است صدها آلل در برابر خشکسالی و گرما نقش باشد. وقتی جمعیت کاهش پیدا می‌کند و به ۲۰ هزار راس می‌رسد آلل‌ها نیز کاهش پیدا می‌کند. به این ترتیب آهوها تحت تاثیر خشکسالی و سرما زودتر تلف خواهند شد.به عبارت دیگر ژن‌ها ابزاری برای مقابله با عوامل محیطی و بیماری‌ هستند و هر چه جمعیت کاهش پیدا می‌کند از تعداد این ابزارها کاسته می‌شود.

 

مهدی آیینی

همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

مهدی آیینی

مهدی آیینی

چرا حفظ محیط‌زیست مهم است؟ پاسخ به این پرسش برای بسیاری از خوانندگان بدیهی به‌نظر می‌رسد اما لازم است درباره آن بیش از گذشته برای برخی مدیران توضیح داد؛ مدیرانی که تلاش می‌کنند هر روز شهروندان در محاصره بیشتر بتن و سیمان قرار بگیرند و از پشت پنجره خانه‌هایشان منظره‌ای به‌جز دیوارهای آجری پیدا نباشد! نمونه‌اش تصمیم اخیر برخی مدیران شهری برای ساخت هتل در بوستان‌های تهران.

در کلانشهری مانند تهران که سرانه فضای سبز مناسب نیست و ساکنان بسیاری از آپارتمان‌هایش قادر به دیدن خط آسمان نیستند، دیوارهای آجری روح و روان شهروندان را نشانه رفته و به همین دلیل این روزها کمتر شهروندی را می‌توان پیدا کرد که از خستگی مفرط گلایه نکند.‌ بسیاری از پزشکان نیز نمی‌دانند که برای درمان این خستگی ویرانگر چه نسخه‌ای باید پیچید. در کنار مشکلات اقتصادی اما این خستگی مفرط ریشه‌های دیگری نیز دارد؛ ریشه‌هایی که سرنخ آنها سال‌ها پیش برای گروهی از روان‌شناسان اجتماعی آشکار شد.

اوایل دهه ۸۰ میلادی بود که گروهی از محققان پس از بررسی اطلاعات بیماران یک بیمارستان محلی در پنسیلوانیا از واقعیت بزرگی پرده برداشتند. آنها پس از بررسی پرونده تعدادی بیمار که به‌دلیل جراحی کیسه صفرا در بیمارستان بستری شده بودند، دریافتند عده‌ای از بیماران که در وضعیت مشابهی از لحاظ سن‌، جنسیت، مصرف دخانیات، وزن و مراقبت پزشکی قرار داشته‌اند زودتر شرایط مناسب را به‌دست آورده و از بیمارستان مرخص شده‌اند.

تنها عاملی که شرایط بیماران را متفاوت می‌کرد، منظره پنجره اتاق‌های آنها بود؛ پنجره اتاق تعدادی از آنها رو به حیاط کوچکی بود که چند درخت در آنجا قرار داشت. پنجره تعدادی دیگر از بیماران اما رو به دیواری آجری گشوده می‌شد. روان‌شناسان اجتماعی پس از بررسی اطلاعات این بیماران متوجه شدند که وجود منظره‌ای طبیعی در روند بهبودی بیماران نقش دارد؛ جالب‌تر این‌که آن‌دسته از بیمارانی که می‌توانستند درختان را از پشت پنجره اتاق‌شان ببینند بسیار کمتر از دیگر بیماران به داروهای مسکن احتیاج پیدا کرده بودند.

منظره یک باغ کوچک اما چگونه می‌تواند روند بهبودی بیماران را سرعت ببخشد؟ پاسخ این پرسش را باید در نظرات ویلیام جیمز، یکی از چهره‌های روان‌شناسی جست‌وجو کرد. او بر این باور بود که انسان با محیط اطراف خود براساس دو شکل از توجه ارتباط برقرار می‌کند؛ توجه مستقیم و توجه غیرمستقیم.

نمونه برای توجه مستقیم بسیار است. این روزها انسان شهرنشین بیشتر کارهایش را از طریق توجه مستقیم به سرانجام می‌رساند از رانندگی و غرق شدن در گوشی‌های هوشمند گرفته تا خواندن کتاب، از ترافیک و ارتباط برقرار کردن با افراد غریبه بگیرید تا دیدن بیلبوردهای تبلیغاتی که فضای شهرها را پر کرده است. به این ترتیب می‌توان گفت بیشتر فعالیت‌های انسان شهری با استفاده از توجه مستقیم به سرانجام می‌رسد که انرژی‌بر است و انسان را خسته می‌کند.

برخلاف توجه مستقیم باید گفت اموری که از طریق توجه غیر‌مستقیم یا غیر‌ارادی انجام می‌شود نه فقط انرژی زیادی از انسان نمی‌گیرد بلکه سبب بهبود عملکرد ذهن می‌شود، مانند نگاه کردن به رقص شاخه‌های درختان در باد یا پرواز پرنده‌ای کوچک. البته که این مسائل نیز توجه انسان‌ها را به خود جلب می‌کند اما تفاوت این جلب توجه در نحوه آن است. فضاهای شهری به‌نوعی توجه انسان را به زور جلب می‌کند و می‌توان گفت در شهر همه‌چیز برای سرقت توجه ما فراهم است؛ تکنیکی که شبکه‌های اجتماعی نیز با ارسال اعلان‌هایشان از آن بهره می‌برند اما طبیعت، اجباری به جلب توجه انسان‌ها ندارد؛ به بیان ساده‌تر طبیعت از انسان می‌خواهد نگاهی به آن بیندازد.

بنابراین در شرایطی که شهرها تحلیل‌برنده انرژی انسان هستند مدیران شهری به‌جای پرورندان رویای ساخت هتل در بوستان‌های تهران کلانشهری که سرانه فضای سبز مناسبی ندارد باید به فکر تلطیف فضاهای شهری باشند و قوانینی مانند ساخت پشت‌بام‌های سبز را در دستور کار قرار دهند، زیرا عملکرد نامناسب مدیران شهری در سبز شدن شهرها سبب شده عطش برخی از شهروندان به خرید ویلا در مناطق شمالی کشور سیری‌ناپذیر باشد، به همین دلیل است که این روزها فرصت‌طلبان برای تخریب جنگل‌های کشور و ساخت ویلا سنگ‌تمام گذاشته‌اند. در واقع انسان‌ها برای فرار از محیط سیمانی و دود گرفته شهرها در تله چنین سوداگرانی گرفتار می‌شوند.

 

 

 

جنگل به جیبان!

مهدی آیینی

«جنگل‌های هیرکانی را از ثبت جهانی خارج کنید تا ما بتوانیم در آنجا تله‌کابین بسازیم و…» این چکیده نامه‌ای است که به‌تازگی رسانه‌ای شده است و در آن تعدادی از مسؤولان گلستان از استاندارشان کمک خواسته‌اند؛‌ آن‌طور که از آسمان ریسمان بافتن آنها می‌توان نتیجه گرفت. ماجرا توقف طرحی است که ارمغانش تخریب جنگل‌های هیرکانی است، طرحی که زمزمه‌های آن از سال ۹۴ شروع شد.

برخی مسؤولان گلستان این روزها دغدغه حفظ جنگل را ندارند، آنها نگران شده‌اند که ثبت جهانی جنگل هیرکانی مانع از تخریب جنگل و احداث تله‌کابین شده است.

در این نامه نوشته شده که ساخت تله‌کابین علی‌آباد کتول به دلیل ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی متوقف شده چون ۹ دکل از ۲۴ دکل آن در محدوده ثبت‌شده جنگل‌های هیرکانی قرار دارد. به همین دلیل آنها در انتهای نامه خواسته‌اند با توجه به اهمیت موضوع آقای استاندار برای حل مشکل‌شان اقدام کند.

مشکل مسؤولانی که از استاندار گلستان کمک خواسته‌اند آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعا می‌کنند در محیط زیستی‌ترین دولت برای حفظ آب، خاک و تنوع زیستی کشور سنگ تمام گذاشته می‌شود.

تلاش برای ثبت جنگل‌های هیرکانی حدود ۱۳ سال زمان برد و در این مدت کارشناسان و مدیران زیادی نقش ایفا کردند. با این حال هنوز کم نیستند مدیرانی که برای اهداف کوتاه‌مدت‌شان کمر به قتل جنگل‌های باستانی هیرکانی بسته‌اند. اهدافی که به بهانه اشتغال و رونق اقتصادی مطرح می‌شود، اما در بلندمدت با زوال دارایی‌هایی یک سرزمین پایان می‌یابد.

در خوشبینانه‌ترین حالت جنگل‌های هیرکانی حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار وسعت دارد؛ این درحالی است که شرایط شکننده و تخریب‌های صورت گرفته در این جنگل‌ها سبب شد در اواسط تیر امسال فقط حدود ۳۰۰ هکتار از این جنگل‌ها آن هم به شکل پراکنده به عنوان میراث جهانی ثبت شود.

با این حال برخی مدیران ندانم‌کار تلاش می‌کنند تا زحمات ۱۳ ساله‌ای را که برای ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی کشیده شده به باد بدهند، چرا که آنها به قول معروف جلوتر از بینی‌شان را نمی‌بینند. چنین مدیرانی ادعا می‌کنند با ساخت تله‌کابین می‌توان برای مردم محلی درآمدزایی کرد؛ این درحالی است که تجربه ثابت کرده گردشگری در چند سال اخیر برای بومیان شمال کشور ارمغانی به‌جز زباله نداشته است.

این در حالی است که ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی، پای گردشگران واقعی را به کشورمان و مناطق ثبت شده باز می‌کند؛ گردشگرانی که در کنار حفظ حرمت محیط‌زیست سبب بهبود شرایط اقتصادی بومیان منطقه نیز می‌شوند.

مدیرانی که به‌دنبال تخریب جنگل هستند یا به‌دنبال ایجاد رانت هستند و از طرح‌های پیشنهادی سود مستقیم می‌برند یا حکم مردم ندانم‌کاری را دارند که برای منافع کوتاه‌مدت‌شان جنگل را به آتش می‌کشند. باورش سخت است، اما مدتی پیش وقتی از بومیان منطقه‌ای جنگلی در ازای پرداخت پول برای اطفای حریق جنگل کمک گرفته شد، حریق‌ها افزایش پیدا کرد، چرا که برخی از آنها عمدا جنگل را آتش می‌زدند تا به خیال خود برای جوانان روستا اشتغالزایی کنند؛ اقدامی که این روزها در میان مدیران نیز دیده می‌شود. ‌

 

 

مدیرانی که انقراض می‌زایند

مهدی آیینی

درخت‌ برگ برگ می‌میرد، جنگل درخت درخت جان می‌دهد، کوهستان صخره صخره آب می‌شود،  رود جرعه جرعه می‌خشکد و  دریا موج موج فاضلاب بالا می آورد؛ داستان تخریب محیط زیست کشورمان حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است،‌ روزی در تقویم سیاه نمی شود مگر با خبر زخمی تازه بر پیکر محیط زیست کشورمان.

البته محیط زیست درهمه جا غریبه است این روزها کمتر کشوری را می‌توان یافت که در آن شهروندانش دغدغه تصمیم‌های ضد محیط زیستی مدیران‌شان را نداشته باشند، اما ماجرا در کشورمان ‌ غم انگیزتر است، چون کم نیستند‌ مدیرانی که مرغ شان یک پا دارد، افراد بر صندلی تکیه داده‌ای که محال است از تصمیم‌های اشتباه‌شان برگردند حتی اگرکارشناسان هزار و یک دلیل بیاورند، ‌آنها ‌ به مخالفان انگ سیاسی بازی می زنند و اگر فرصت مصاحبه  دست دهد آنها را توده‌ای هم می‌خوانند.

توسعه ناپایدار خیلی وقت است که مشق بسیاری از مدیران است، ‌مدیرانی که از روی دست هم تقلب می‌کنند و می خواهند به هر نحوی شده برای خود کارنامه ای دست و پا کنند، کارنامه‌ای که در سودای صندوق‌های رای به دنبال نمره قبولی است، اما این مشق پر غلط را قرار است نسلی خط بزند که سال‌های آینده درتاریخ می خواند توسعه ناپایدار، جنگل را دود کرد و دریا را خشکاند.

خیلی از مدیران هنوز نمی دانند توسعه ناپایدار گاهی جاده می‌شود و می‌راند تا انقراض ، گاهی سد می‌شود تا پای رودخانه را بشکند، درتازه ترین اتفاق نیز قرار است ‌خط لوله انتقال آب شود و رویای زندگی را از خزر بیاورد تا کویر اما قرار است در طول مسیر هزاران اصله درخت ‌را از ریشه درآورد ‌و میلیون‌ها تن خاک را قربانی کند، اتفاقی که‌ به۱۰هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد و برخی از مدیران نمی دانند قرار است با اعتباری برابر با کل بودجه عمرانی کشور در یکسال‌ منافع بلند مدت کشور را گره بزنند به منافع کوتاه مدت خودشان. به نظر می رسد آنها دست کم از خودشان نپرسیده‌ اند که اگر روزی رژیم حقوقی خزر تغییر کرد برای جمعیتی که در استان سمنان جمع شده‌اند چه برنامه ای دارند؟

انتقال آب خزر به سمنان اولین و آخرین طرح ضد محیط زیستی نیست که در کشور اجرا می شود. هر سال به طور میانگین‌ فقط در اراضی جنگلی بیش از دو میلیون و ۵۰۰ هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار می‌شود و به انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری و در نهایت به مشکلات انسان دامن می زند، به نظر می رسد‌ خیلی از مدیران هنوز نمی دانند انسانی که انقراض می‌زاید اجاقش کور ‌و چراغ خانه اش رو به خاموشی است.

 

مهدی‌آیینی

مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬نفوذ به ‬هیرکانی

جنگلی‭ ‬که‭ ‬آفت‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬موج‭ ‬می‌زند؛‭ ‬جنگلبانانی‭ ‬که‭ ‬ماه‌هاست‭ ‬حقوق‭ ‬نگرفته‌اند؛‭ ‬قاچاقچیانی‭ ‬که‭ ‬چوب‭ ‬درختان‭ ‬جنگلی‌‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬تضمین‭ ‬تحویل‭ ‬در‭ ‬محل‌‭ ‬می‌فروشند‭ ‬و‭ ‬عده‌ای‭ ‬که‭ ‬تبرهایشان‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬تیز‭ ‬می‌کنند،‭ ‬این‭ ‬خلاصه‌ای‭ ‬است‭ ‬از‭ ‬وضعیت‭ ‬این‭ ‬روزهای‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال‭ ‬کشور؛‭ ‬جنگل‌هایی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬دلیل‭ ‬ندانم‌کاری‭ ‬برخی‭ ‬مسؤولان‭ ‬هرسال‭ ‬وسعت‌شان‭ ‬آب‭ ‬می‌رود‭.‬

آخرین‭ ‬خبرها‭ ‬درباره‭ ‬جنگل‌های‭ ‬هیرکانی‭ ‬از‭ ‬قوت‭ ‬گرفتن‭ ‬زمزمه‌های‭ ‬نفوذ‭ ‬به‌این‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬حکایت‭ ‬دارد،‭ ‬آن‌طور‭ ‬که‭ ‬علی‌محمد‭ ‬شاعری،‭ ‬عضو‭ ‬کمیسیون‭ ‬کشاورزی‭ ‬مجلس‭ ‬گفته‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬در‭ ‬حال‭ ‬فراهم‭ ‬کردن‭ ‬مقدمات‭ ‬برگزاری‭ ‬مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬در‭ ‬جنگل‌هاست؛‭ ‬اتفاقی‭ ‬که‭ ‬بدون‭ ‬شک‭ ‬با‭ ‬شرایط‭ ‬کنونی‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬تخریب‭ ‬آن‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬می‌کند‭.‬

اواخر‭ ‬سال‭ ‬۹۵‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬سرانجام‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬سال‌ها‭ ‬تلاش‭ ‬قانون‭ ‬توقف‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬تجاری‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال (‬‌طرح‭ ‬تنفس‭ ‬جنگل) ‬به‭ ‬تصویب‭ ‬رسید‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬این‌که‭ ‬آسیب‭ ‬بیشتری‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬جنگل‌های‭ ‬باستانی‭ ‬تحمیل‭ ‬نشود،‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬نیز‭ ‬ممنوع‭ ‬شد‭.‬

‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬حال‭ ‬اما‭ ‬از‭ ‬مجلس‭ ‬خبر‭ ‬می‌رسد‭ ‬که‭ ‬قرار‭ ‬است‭ ‬این‭ ‬ممنوعیت‭ ‬قربانی‭ ‬لابی‌های‭ ‬سیاسی‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬دوباره‭ ‬باز‭ ‬شود‭.‬

خارج‭ ‬کردن‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬انجام‭ ‬اقدامات‭ ‬بهداشتی‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬کاری‭ ‬ضرورتی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬نمی‌توان‭ ‬انکارش‭ ‬کرد،‭ ‬اما‭ ‬شرایط‭ ‬حفاظت‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬به‭ ‬شکلی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬این‭ ‬اقدام‭ ‬راه‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬تخریب‭ ‬بیشتر‭ ‬جنگل‭ ‬باز‭ ‬می‌کند؛‭ ‬تجربه‭ ‬نشان‭ ‬داده‭ ‬که‭ ‬نظارت‭ ‬بر‭ ‬فعالیت‭ ‬بهره‌برداران‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬به‌درستی‭ ‬صورت‭ ‬نمی‌گیرد‭ ‬و‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬توانایی‭ ‬لازم‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬خصوص‭ ‬ندارد؛‭ ‬به‭ ‬همین‭ ‬دلیل‭ ‬برخی‌‭ ‬بهره‌برداران،‭ ‬درختان‭ ‬سالم‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬نیز‭ ‬تخریب‭ ‬می‌کنند‭ ‬تا‭ ‬بخشکند‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬عنوان‭ ‬درختان‭ ‬بیمار‌‭ ‬آنها‭ ‬را‌‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬خارج‭ ‬کنند‭.‬

‌این‭ ‬درحالی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬تاکنون‭ ‬تحقیق‭ ‬جامعی‭ ‬نیز‭ ‬درباره‭ ‬حجم‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬ارزش‭ ‬اقتصادی‭ ‬آنها‌‭ ‬صورت‭ ‬نگرفته‭ ‬و‭ ‬کم‭ ‬نیستند‭ ‬کارشناسانی‭ ‬که‭ ‬مقدار‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬ناچیز‭ ‬می‌دانند‭ ‬و‭ ‬تاکید‭ ‬می‌کنند‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬نمی‌توانند‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬وابسته‭ ‬به‭ ‬چوب‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬کنند‌‌‭.‬

افزون‭ ‬بر‭ ‬این‭ ‬نمی‌توان‭ ‬هر‭ ‬درخت‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‌ای‭ ‬را‭ ‬آفت‭ ‬محسوب‭ ‬کرد،‭ ‬زیرا‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬به‭ ‬نوعی‭ ‬جامعه‌ای‭ ‬خرد‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬تشکیل‭ ‬می‌دهند‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬بسیاری‭ ‬از‭ ‬گونه‌های‭ ‬جانوری‭ ‬مفید‭ ‬محسوب‭ ‬می‌شوند‭.‬

بنابر‭ ‬این‭ ‬باتوجه‭ ‬به‭ ‬شرایط‭ ‬شکننده‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬و‭ ‬این‌که‭ ‬براساس‭ ‬قانون‭ ‬بدون‭ ‬ارائه‭ ‬طرح‭ ‬نمی‌توان‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬پا‭ ‬گذاشت،‌‭ ‬بهتر‭ ‬است‭ ‬مسؤولان‭ ‬از‭ ‬راهکارهای‭ ‬دیگر‭ ‬برای‭ ‬تامین‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬چوب‭ ‬استفاده‭ ‬کنند؛‭ ‬اقداماتی‭ ‬مانند‭ ‬زراعت‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬تسهیل‭ ‬روند‭ ‬واردات‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬خمیر‭ ‬کاغذ‭.

مهدی آیینی

دره ارغوان خاطره می‌شود

صدها نفر از دوستداران طبیعت به تخریب یک ذخیره‌گاه جنگلی ایلام اعتراض کردند

لکه‌های محدودی از ذخیره گاه‌های جنگلی در کشور وجود دارد. این محدودیت لزوم توجه به این ذخیره گاه‌ها را دوچندان می‌کند، اما به نظر می‌رسد برخی مسئولان اهمیتی برای این مهم قائل نیستند. هنوز بسیاری نمی‌دانند هر پایه گیاهی که از بین می‌رود تمام راز و رمزهای مربوط به آن پایه برای همیشه از کره زمین حذف می‌شود. چه بسا داروی یک بیماری لاعلاج در یک گونه ذخیره‌گاهی نهفته باشد، اما چون فرصت مطالعه درباره آن فراهم نشده، با انقراض این گونه برای همیشه بشریت را از این فرصت محروم شده است.

  گزارشگران سبز: یکی از ذخیره‌گاه‌های جنگلی که این روزها زیر تیغ طرح‌های توسعه گردشگری قرار دارد، ذخیره‌گاه جنگلی ارغوان ایلام استاستاندار این استان تصمیم گرفته که طرحی تفرجی در این ذخیره‌گاه اجرا کندفعالان محیط زیست بر این باورند در جریان اجرای این طرح، ۴۸۰ پایه از گونه ذخیره‌گاهی ارزشمند ارغوان قطع شده است، اما مقامات رسمی این سخنان را تکذیب کرده و می‌گویند طرح گردشگری بدون قطع حتی یک درخت اجرا خواهد شداین در حالی است که تصاویر

ارسال شده از ایلام نشان می‌دهد، احیای جاده تفرجی مورد نظر، چندان هم بدون لطمه به این گونه ارزشمند ذخیره گاهی نیست و در حاشیه جاده، بعد از اجرای عملیات خاکبرداری، ریشه برخی درختان ارغوان از زیر خاک بیرون آمده و در معرض هوا قرار گرفته است.

دره ارغوان ایلام، منطقه‌ای سیل‌خیز بوده و معلوم نیست استاندار این استان با کدام منطق و ارزیابی، طرح گردشگری را در آن اجرا می‌کند.

ذخیره‌گاه‌های محدود

سطح محدودی از جنگل‌های ایران به عنوان ذخیره‌گاه‌های جنگلی مجزا شده‌اند تا اقدامات حفاظتی بیشتری روی آن انجام شودارغوان یکی از گونه‌های شاخص آب و هوای مدیترانه‌ای است که لکه‌های محدودی از آن در استان‌های خراسان رضوی، ایلام و برخی نقاط دیگر وجود داردبه دلیل محدودیت سطح گسترش این گونه، آن را به عنوان گونه‌ای ذخیره‌گاهی اعلام کرده‌اند تا بیشتر مورد حفاظت قرار گیرداما این روزها دره ارغوان ایلام که محل رویش این گونه ذخیره‌گاهی است با حضور لودرهایی که قرار است جاده قدیمی بین شهرستان ایلام و چرداول را با هدف سهولت تردد گردشگران احیا و بازسازی کند، روبه‌رو شده استاین اقدام البته با اعتراض دوستداران محیط‌زیست مواجه شدبیش از صدها نفر از فعالان محیط‌زیست پای نامه‌ای اعتراضی را امضا کردند تا مانع اجرای طرح گردشگری در این دره شوند.

رحیم ملک‌نیا، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان در گفت‌وگو با گزارشگران سبز بیان می‌کند: استانداری تصمیم گرفته جاده دسترسی قدیمی ایلام به چرداول را با هدف کاهش ترافیک و … تعریض کند.

او با اشاره به شایعاتی که در منطقه وجود دارد، می‌گوید: چند ویلا در داخل فضای ذخیره‌گاه جنگلی ساخته شده و این شائبه وجود دارد که ساخت جاده به خاطر این ویلاها در حال پیگیری است.

ملک‌نیا همچنین به هشدارهایی که درباره قطع ۴۸۰ اصله درخت ارغوان و خروج آن از منطقه منتشر شده اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: استاندار به اتفاق معاون عمرانی خود، مدیر کل منابع طبیعی و مدیر کل محیط‌زیست از منطقه بازدید کرده‌اند و کلا قطع این تعداد درخت را تکذیب کردند.

او با اشاره به خارج شدن ریشه درختان از زیر خاک، به دلیل اجرای پروژه گردشگری در ذخیره گاه جنگلی ارغوان، سخنان خود را با طرح این پرسش ادامه می‌دهد: مسئولان استانی اعلام کرده‌اند در منطقه پارکینگ بدون قطع درخت ساخته خواهد شد، اما معلوم نیست چگونه می‌خواهند بدون قطع درخت پارکینگ بسازند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان می‌افزاید: سوال این است چگونه اجازه داده‌اند در یک ذخیره‌گاه جنگلی جاده تعریض شود؟ ارزیابی زیست محیطی این پروژه چگونه انجام شده استاگر مسئولان منابع طبیعی در جریان نبوده‌اند چرا به این پروژه اعتراض نکردند و بعد از مردم وارد عمل شدند؛ آن هم به همراه استاندار؟در حالی که باید به عنوان متولی در منطقه حضور می‌یافتند تا اعمال قانون کننداین سوال هم مطرح است که چگونه می‌توان در یک ذخیره‌گاه جنگلی پروژه اجرا کرد؟

او همچنین حجم خاکبرداری برای اجرای این پروژه را بسیار وحشتناک توصیف می‌کند.

گردشگری در منطقه‌ای سیل‌خیز

بسیاری از کارشناسان دره ارغوان را که این روزها شاهد اجرای پروژه گردشگری است، دره‌ای سیل‌خیز معرفی می‌کنند.به گفته عضو هیات علمی دانشگاه لرستان سیلی که دو سه سال پیش هم آمد، از طریق آبی بود که از سمت دره ارغوان وارد شهر شد.

رضا احمدی، مدیرکل منابع طبیعی استان ایلام نیز در گفت‌وگو با ما، سیل‌خیز بودن دره ارغوان را تائید می‌کنداو می‌گوید: در دره ارغوان ۳۰ پروژه آبخیزداری انجام داده‌ایمسال ۹۴ هم سیل داشتیمآن طور که او می‌گوید کارهای آبخیزداری انجام شده، ایلام را از سیل نجات داده است.

او تاکید می‌کند: با بارش‌های ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی متری هم خطر سیلاب شهر را تهدید نمی‌کند، چون در ۵۴۰ نقطه از مناطق تعیین شده طرح آبخیزداری اجرایی شده است. ‌

هر چند عملیات آبخیزداری در دره ارغوان، شهر ایلام را ایمن کرده است، اما این دره محل بروز سیلاب است و دو سال قبل که سیلاب در این دره رخ داده بود، با وجود اجرای عملیات گسترده آبخیزداری در این دره، سنگ‌های بزرگی توسط سیلاب جابه‌جا شد.

یکی از اصول اولیه مصون ماندن از آسیب‌های ناشی از سیل نیز فاصله گرفتن از مسیر عبور سیلاب استبر اساس استانداردهای متداول جهانی، ساخت و ساز در حریم مسیر عبور سیلاب، ممنوع است؛ اما در کمال تعجب، استاندار ایلام از پول نفت هزینه می‌کند تا میزان سهولت دسترسی به منطقه‌ای سیل خیز را افزایش داده و به این ترتیب بار گردشگری در این ذخیره‌گاه جنگلی را بیشتر کنددر حالی که باید میزان حضور جمعیت در نواحی مستعد سیل را به حداقل برساند و ساخت و ساز در این مناطق را متوقف کرد.

ساخت و ساز بدون قطع یک درخت

ساخت و ساز در طبیعت همواره با تخریب محیط همراه استتمام ماشین‌هایی که برای اجرای سازه‌ها به منطقه مراجعه می‌کنند، خاک را دچار کوبیدگی کرده و تجدید حیات گونه‌های جنگلی را با مشکل مواجه می‌کنندخاک کوبیده، کمتر آب جذب می‌کند و اگر جاده آسفالته باشد، احتمال بروز روان‌آب و سیلاب در آن ناحیه افزایش می‌یابد.

اما استاندار ایلام در منطقه‌ای که خود مستعد بروز سیلاب است و میلیاردها تومان صرف اجرای پروژه‌های آبخیزداری برای مقابله با خطرات سیل در آن شده است، با صرف هزینه، به دنبال تعریض جاده‌ای است که ضریب نفوذ آب در خاک را کاهش می‌دهد و باز هم منطقه را سیل‌خیزتر می‌کند.

با وجود این، مدیر کل منابع طبیعی ایلام می‌گوید: در اجرای این پروژه گردشگری، هیچ درختی در منطقه قطع نخواهد شد و چهار پارکینگی که برای گردشگران ایجاد می‌شود، در محیط‌های باز این ذخیره گاه جنگلی ایجاد می‌شود.

او ادامه می‌دهد: پارک جنگلی ارغوان مکمل پارک جنگلی بلوط استیک کوه فاصله بین آنهاست و این منطقه یک زنجیره گردشگری است.

به گفته احمدی برای توسعه گردشگری در این منطقه طرح تهیه شده و کتابچه اش موجود استبه همین دلیل هیچ بخشی از پروژه با قطع درخت همراه نیست.

اگر از او درباره نام ارزیاب زیست‌محیطی این پروژه بپرسید ادعا می‌کند اطلاعی ندارد و نمی‌داند چه کسی ارزیابی پروژه‌ای گردشگری در یک محیط سیل‌خیز را انجام داده است.

مدیر کل منابع طبیعی ایلام تاکید می‌کند: دره ارغوان منطقه حفاظت شده است و نباید به ترکیب آن دست زد.

با توجه به گفته‌های کارشناسان باید تاکید کرد در این که گردشگری می‌تواند به حل مشکلات ساکنان مناطق محروم کمک کند هیچ شکی نیست، اما مسئولان نباید طبیعت منطقه را قربانی طرح‌های شتاب زده‌ای کنند که از گزارش‌های ارزیابی زیست محیطی آن اطلاع چندانی در دست نیستزیرا تجربه ثابت کرده توسعه ناپایدار در بلند مدت اندک سرمایه‌های محلی را تباه می‌کندبه عبارت دیگر، وقتی سیل گردشگران روانه ایلام شوند و زیر ساخت‌ها برای سرویس دهی به آنها مناسب نباشد اندک منابع طبیعی باقیمانده نیز خیلی زود از بین خواهد رفت و شرایط برای بومیان منطقه دشوارتر از گذشته خواهد شد.

لیلا مرگن

تله کابین؛ داغ الیم بر دل الیمستان

   با اجرای پروژه تله کابین ۶٫۵ هکتار از مناطق جنگلی و مرتعی الیمستان به یک شرکت خصوصی واگذار می‌شود

ساخت تله کابین در جنگل های الیمستان به عنوان یکی از مناطق بکر شمال که در نوبت ثبت در فهرست جهانی یونسکو قرار دارد خیلی از فعالان محیط زیست را نگران کرده است، آنها هشدار می دهند که با اجرای این پروژه حدود ۵/۶ هکتار از مناطق جنگی و مرتعی منطقه از بین برود به همین دلیل قرار است صبح فردا (جمعه ‌هفتم اردیبهشت) فعالان محیط زیست ‌آمل در منطقه چلاو روستای گت کلا مراسمی برگزار کنند.براساس اطلاعات خبرنگار گزارشگران ‌سبز خانم نغمه مبرقعی به عنوان سخنران در این مراسم حضور خواهد داشت‌.

به گزارش گزارشگران سبز، اگر تا دیروز کارشناسان نگران بهره‌برداری نامناسب چوب از جنگل بودند، امروز نبود توجه به ظرفیت تفرج در شمال، بلایی دیگر را به این اکوسیستم باستانی تحمیل می‌کند.
به اعتقاد مجید مخدوم، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، گردشگران به اندازه بهره‌برداری از جنگل برای این اکوسیستم تخریب به همراه دارند، اما گویا در صدور مجوزهای احداث تله‌کابین برای جذب گردشگر بیشتر، متولیان و تصمیم‌سازان از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند و بدون توجه به استانداردها و حتی وجود نقشه راه، هر روز شاهد کلنگ احداث یک مجموعه تفریحی و توریستی جدید در نوار باریک جنگل‌های شمال هستیم.
این بار هم جنگل‌های الیمستان به عنوان یکی از مناطق بکر شمال که در نوبت ثبت در فهرست جهانی یونسکو قرار دارد، هدف اجرای پروژه غیر اصولی تله‌کابین قرار گرفته است. فعالان محیط‌زیست با اجرای این پروژه در این جنگل که منجر به از بین رفتن ۶٫۵ هکتار جنگل از عرصه‌های طبیعی می‌شود، مخالف هستند.
گردشگری اگر در سایر کشورها نسخه شفابخشی است که برای نجات اکوسیستم‌های طبیعی ترویج می‌شود، در شمال ایران به بلای خانمان سوزی تبدیل شده که مردم ساکن در این منطقه را به ستوه آورده است. گردشگرانی که به شمال کشور سفر می‌کنند، گرچه درآمدی برای ساکنان شمال ایجاد می‌کنند، اما انبوهی از زباله از خود به جای می‌گذارند که برای مردم محلی بشدت دردسرساز شده است.
به گفته مقامات استانی حجم تولید زباله در شمال کشور در روزهای تعطیل حتی تا دو برابر هم افزایش می‌یابد. توجه به ظرفیت برد برای توسعه گردشگری یکی از اصول اولیه است که در زمان برنامه‌ریزی برای جذب توریست به آن توجه نمی‌کنیم. اکوسیستم‌های جنگلی استان مازندران به عنوان یکی از گردشگر پذیرترین استان‌های کشور، به دلیل حضور بیش از حد مسافر در معرض تهدید جدی قرار دارد، اما باز هم تصمیم‌سازان این استان مجوز احداث تله‌کابینی جدید در منطقه الیمستان را صادر کرده‌اند.
مجید مخدوم، استاد بازنشسته دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «گزارشگران سبز» درباره این‌که آیا در زمان برنامه‌ریزی برای احداث تله‌کابین به ظرفیت برد مناطق توجهی می‌شود، از رعایت نشدن ضوابط ارزیابی سخن می‌گوید.

او ادامه می‌دهد: برای اجرای این پروژه‌ها باید اول ارزیابی انجام گیرد. دو چیز باید مشخص شود. این مناطق باید ارزیابی توان اکولوژیک شوند تا بدانیم آیا اینجا تله‌کابین امکان استقرار دارد یا نه. اگر امکان استقرار داشت، بعد ظرفیت برد را حساب کنند.

مخدوم یادآور می‌شود: اینها هیچ‌کدام از این کارها را نکرده‌اند. این قضیه در کشور سابقه‌دار است. با همین شیوه غلط هم ناهارخوران را خراب کردند و هم در نمک آبرود مشکل ایجاد کردند اما باز هم خرابکاری می‌کنند.

او به این پرسش که آیا لازم نیست در شمال اثر تجمعی تمام پروژه‌های تله‌کابین روی یکدیگر را مطالعه کنند تا بدانیم در مجموع این طرح‌ها چه بلایی سر جنگل‌ها می‌آورند؛ این گونه پاسخ می‌دهد: بررسی اثر تجمعی مرحله سوم ارزیابی است.

به گفته این استاد بازنشسته دانشگاه تهران، توسعه بی‌حد و حصر تله‌کابین در شمال کشور رفتار بسیار خطرناکی است. تاکنون تله‌کابین‌های مستقر در شمال چند بار حادثه‌آفرین شده و سقوط کرده‌اند، اما اخبار آن جایی درز نکرده است و صاحبان این سازه‌ها، اصلا به سلامت مردم توجهی ندارند.

او عنوان می‌کند: بر اساس بررسی‌هایی که در دهه ۶۰ انجام دادم و بهره‌برداری جنگل را با اکوتوریسم مقایسه کردم، در خیلی جاها اکوتوریسم اثر تخریبی بیشتری از بهره‌برداری چوب از جنگل داشت.

با توجه به اجرای طرح تنفس در جنگل‌های شمال تب ساخت تله‌کابین در این منطقه بشدت بالا گرفته است.

مخدوم در پاسخ به این پرسش که آیا با توجه به این روندها باید منتظر تخریب بیشتر جنگل باشیم، خطر حذف جنگل‌های ایران را گوشزد می‌کند.

به اعتقاد او، اگر با همین روند پیش برویم، نسل آینده جنگلی نخواهد داشت. ما در حال حاضر از چاله بهره‌برداری جنگل درآمده‌ایم و به چاه گردشگری افتاده‌ایم.

حذف ۶٫۵ هکتار جنگل هیرکانی از کره زمین

تله‌کابین قرار است توسط بخش خصوصی اجرا شود. جواهری مجری ساخت تله‌کابین در این منطقه از مصاحبه با گزارشگران سبز خودداری کرده و آن را مشروط به حضور در دفتر این شرکت می‌کند.

اما علی محمودزاده، عضو انجمن دوستداران دماوند به گزارشگران سبز می‌گوید: با اجرای این پروژه ۶٫۵ هکتار از مناطق جنگلی و مرتعی منطقه به یک شرکت خصوصی به نام مجتمع توریستی تله‌کابین نگین هراز واگذار می‌شود.

او بر اساس اتفاقاتی که در سایر مناطق شمال بعد از ساخت تله‌کابین رخ داده است، اجرای این پروژه را توام با ویلاسازی و توسعه ساخت و ساز می‌داند.

محمودزاده بیان می‌کند: در شمال کشور خارج از ظرفیت اکوسیستم و توان و ظرفیت عمومی مسافر در حال تردد است. تمام آخر هفته‌ها جاده‌هایی که از تهران منتهی به شمال می‌شود، پر ترافیک است. یعنی این مناطق بیش از ظرفیت مسافر می‌پذیرد. پس طرح‌های گردشگری در چنین شرایطی توجیه محیط‌زیستی ندارد.

او برای درآمدزایی مردم محلی نیز راهکاری دارد و معتقد است به جای احداث تله‌کابین و جذب گردشگر، روستاییان می‌توانند در مراتع خود باریجه بکارند و ۴۵ روزه این محصول را برداشت کنند. درآمد حاصل از کشت این گیاه دارویی در هر هکتار مرتع هم سه برابر درآمد سالانه گله‌داری به عنوان شغلی پر ریسک است.

عضو انجمن دوستداران دماوند با اشاره به شهرک‌سازی پس از احداث تله‌کابین در چالوس و از بین رفتن یک محوطه چند ده هکتاری در نوشهر به دلیل تله‌کابین سازی، تاکید می‌کند: متاسفانه جنگل‌های ما ظرفیت طرح‌های اینچنینی ندارد. توجیهی هم برای جذب گردشگربیشتر وجود ندارد. مازندران خارج از توانش گردشگر جذب می‌کند. حاصل توسعه گردشگری تخریب، آلودگی دریا، انباشتن زباله و ترافیک سر سام آور جاده در آخر هفته است.

او یادآور می‌شود: ساخت این تله‌کابین، بیشتر مخرب است و احداث آن به نفع مردم محلی نیست. باید برای اجرای چنین پروژه‌هایی ظرفیت سنجی شود. تهران یک ابرشهر بزرگ و شلوغ است و هوای آن آلوده است. مردم حق دارند از جنگل‌های شمال استفاده کنند. منتها باید رفتارها اصولی باشد. استفاده از جنگل باید در چارچوب توسعه پایدار باشد که این نسل و نسل‌های آینده بتوانند از نعمت جنگل برخوردار باشند. با احداث تله‌کابین مردم در مدت کوتاهی برای تفریح و تفرج به شمال می‌آیند، اما در درازمدت این صدمات جنگل را از بین می‌برد.

احداث تله‌کابین در منطقه حفاظت‌شده

مهدی مس‌چی، دیگر عضو انجمن دوستداران دماوند نیز در گفت‌وگو با گزارشگران سبز، الیمستان را جزو مناطق حفاظت‌شده معرفی می‌کند.

او ادامه می‌دهد: اخیرا اعلام شده که این منطقه جزو مناطق ۱۲گانه دولت برای ثبت در فهرست جهانی یونسکو است.

مس‌چی بیان می‌کند: این طرح در دوره احمدی‌نژاد نتوانست مجوز احداث دریافت کند و مسئولان منابع طبیعی و محیط‌زیست در مقابل آن ایستادگی کردند، اما چگونه است که از سال ۹۳ به بعد، این مجوز داده شده است.

آن‌طور که او می‌گوید: استان مازندران یکی از گردشگرپذیرترین مناطق کشور به شمار می‌رود و مسئولان توان مدیریت ترافیک حاصل از گردشگران، انبوه زباله باقیمانده و عوارض ناشی از آن را در منطقه ندارند. حال معلوم نیست چگونه به تله‌کابینی مجوز می‌دهند که یکی از پایه‌های آن در پرترافیک‌ترین نقطه جاده هراز مستقر خواهد شد.

با توجه به هشدار‌های کارشناسان باید خطر توسعه ناپایدار را بیش از پیش جدی گرفت، زیرا افزایش آمار گردشگران در شمال کشور بدون در نظر گرفتن آسیبی که به جنگل تحمیل می‌شود، تفاوت زیادی با قطع درختان ندارد. باید تاکید کرد به گفته کارشناسان محلی با اجرای این پروژه مناطقی به نام کمر کلوم، پل خمند و الیمستان که از بکرترین مناطق است، توسط تله‌کابین از بین می‌رود. این سازه ۱۲ سکو دارد و در یال غربی قله امامزاده قاسم و الیمستان واقع می‌شود. سکوی اول آن در نقطه اصلی ترافیک هراز که همیشه پلیس هم از حل مشکل آن عاجز بوده است، قرار می‌گیرد.

بالا