یوزپلنگها با خبرهای بد میدوند؛ آمار مشخصی از یوزها وجود ندارد، حدود دو سال است پایشها بهدرستی انجام نمیشود، کمکهای بینالمللی کاهش پیدا کرده، یوزپلنگها دیگر بیمه نیستند و… خبرهایی که از گوشه و کنار زیستگاههای یوز به گوش میرسد از این حکایت دارد که مانند گذشته محیطبانان با یوزها چشم در چشم نمیشوند، به همین دلیل بیشتر کارشناسان و محیطبانان از کاهش نگرانکننده جمعیت یوزها ابراز نگرانی میکنند. بیشترشان حدس میزنند کمتر از ۳۰ یوز در طبیعت باقیمانده است، در واقع یوزها آنقدر به انقراض نزدیکاند که دیگر به چشم نمیآیند.
بیش از دو دهه از شروع ابراز نگرانیها نسبت به خطر انقراض یوزپلنگهای آسیایی میگذرد و در این مدت تلاشهای زیادی شد، تلاشهایی که به نظر میرسد راه به جایی نبرده است. هرچند برخی کارشناسان معتقدند اگر این تلاشها صورت نمیگرفت این روزها یوز نیز مانند شیر و ببر ایرانی لقب «منقرض شد» را یدک میکشید، اما هرسال خطر انقراض جدیتر از گذشته میشود تا آنجا که براساس اخباری که از زیستگاههای این گربهسان به گوش میرسد، کاربرد واژه جمعیت برای این گونه دیگر بیمعنی به نظر میرسد و باید از واژه فرد برای یوزها استفاده کرد. به همین دلیل باید خطر انقراض را بیش از گذشته جدی گرفت و برای یوزپلنگهای باقیمانده حفاظت فرد به فرد را در نظر گرفت.
شرایط یوزپلنگهای آسیایی بحرانی است، این واقعیت تلخ را هیچ کارشناسی رد نمیکند، اما اجرای برنامههای حفاظتی برای این گونه باید بهروز شود. نسخه نوشتن برای یوزپلنگها نیز بدون اطلاعات مناسب راه بهجایی نمیبرد، چراکه هنوز آماری که براساس تحقیقات و پایش مناسب استخراج شده باشد در دست نیست به همین دلیل باید پایش زیستگاهها از سرگرفته شود تا با توجه به اطلاعات به دست آمده بتوان برنامه مناسبی برای نجات یوزها نوشت و اجرا کرد.
دشمنان یوز هنوز بیپروا برای یوزپلنگها شاخ و شانه میکشند، چوپانان ناآگاه، سگهای گله و جادههایی که قلب زیستگاه آنها راهدف قرار دادهاند. به همین دلیل میتوان گفت برای خیلی از مدیران و شهروندان حفظ یوز از مقام شعار فراتر نرفته است؛ وقتی در غرب منطقه میاندشت جاده ساخته میشود یا بحث احداث معدن D19 در زیستگاههای این گونه در یزد به قوت خود باقی است، نمیتوان به نجات یوزپلنگها امیدوار بود. وقتی هنوز بسیاری از شهروندان بیتوجه به علائم هشداردهنده در جادههایی که از زیستگاههای یوزعبور کردهاند با نهایت سرعت میرانند و بیتوجه به خطر افزایش جمعیت سگهای بیصاحب پسماندهایشان را رها میکنند، باید گفت برنامهها برای نجات یوز محکوم به شکست است.
امروز تقویم به نام یوزهاست و در گوشه و کنار کشور به مناسبت روز ملی یوز برنامههای مختلفی اجرا میشود. امروز قرار است خبر خوبی هم منتشر شود. گویا در غرب زیستگاه توران محیطبانان تصاویر جدیدی از یوزها گرفتهاند. با این حال بیشتر خبرها از ناخوشی یوزها حکایت دارد به همین دلیل بسیاری به طرح تکثیر یوزها در اسارت امید بستهاند، طرحی که تاکنون موفقیت آمیز نبوده و چنانچه به موفقیت نیز دست یابد، باید گفت شانس معرفی یوزهایی که در اسارت متولد شدهاند به زیستگاه طبیعی بسیار اندک است، اما وقتی پای انقراض در میان است حفظ ذخیره ژنتیکی نیز مهم است. به همین دلیل تا زمانی که کوشکی، دلبر و ایران در پارک پردیسان به سرنوشت «ماریتا» دچار نشدهاند، باید از فرصت استفاده کرد.
۲۵ سال پیش وقتی تولههای ماریتا در بافق به بدترین شکل ممکن کشته شدند و خودش نیز به پارک پردیستان منتقل شد، خیلیها یوزپلنگها را نمیشناختند، اما سالهاست که یوزپلنگها دیگر برای مردم غریبه نیستند، دیگر همه میدانند به لطف تلاش سازمانهای مردمنهاد، یوزها سالهاست با انقراض میدوند. در این مدت مدیران زیادی به نام یوزپلنگها اعتبار گرفتند و آنها را صرف نوشتن طرحهای تکراری کردند. به همین دلیل در اندک فرصت باقیمانده باید برنامهها را به معرفی یوزپلنگها محدود نکرد و گامهای جدیتری برداشت، چراکه اگر برنامهها تغییر نکند به عنوان اولین کشوری که در چند سال اخیر موفق به انقراض یک گونه منحصر بهفرد شده، رکورددار خواهیم شد.
مهدی آیینی