آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : معدن

بایگانی/آرشیو برچسب ها : معدن

اشتراک به خبردهی

روز بی‌یوز

مهدی آیینی

یوزپلنگ‌ها با خبرهای بد می‌دوند؛ آمار مشخصی از یوزها وجود ندارد، حدود دو سال است پایش‌ها به‌درستی انجام نمی‌شود، کمک‌های بین‌المللی کاهش پیدا کرده،‌ یوزپلنگ‌ها دیگر بیمه نیستند و… خبرهایی که از گوشه و کنار زیستگاه‌های یوز به گوش می‌رسد از این حکایت دارد که مانند گذشته محیط‌بانان با یوزها چشم در چشم نمی‌شوند، به همین دلیل بیشتر کارشناسان و محیط‌بانان از کاهش نگران‌کننده جمعیت یوزها ابراز نگرانی می‌کنند. بیشترشان حدس می‌زنند کمتر از ۳۰ یوز در طبیعت باقی‌مانده است، در واقع یوزها آن‌قدر به انقراض نزدیک‌اند که دیگر به چشم نمی‌آیند.

بیش از دو دهه از شروع ابراز نگرانی‌ها نسبت به خطر انقراض یوزپلنگ‌های آسیایی می‌گذرد و در این مدت تلاش‌های زیادی شد، تلاش‌هایی که به نظر می‌رسد راه به جایی نبرده است. هرچند برخی کارشناسان معتقدند اگر این تلاش‌ها صورت نمی‌گرفت این روزها یوز نیز مانند شیر و ببر ایرانی لقب «منقرض شد» را یدک می‌کشید، اما هرسال خطر انقراض جدی‌تر از گذشته می‌شود تا آنجا که براساس اخباری که از زیستگاه‌های این گربه‌سان به گوش می‌رسد، کاربرد واژه جمعیت برای این ‌گونه دیگر بی‌معنی به نظر می‌رسد و باید از واژه فرد برای یوزها استفاده کرد. به همین دلیل باید خطر انقراض را بیش از گذشته جدی گرفت و برای یوزپلنگ‌های باقیمانده حفاظت فرد به فرد را در نظر گرفت.

شرایط یوزپلنگ‌های آسیایی بحرانی است، این واقعیت تلخ را هیچ کارشناسی رد نمی‌کند، اما اجرای برنامه‌های حفاظتی برای این گونه باید به‌روز شود. نسخه نوشتن برای یوزپلنگ‌ها نیز بدون اطلاعات مناسب راه به‌جایی نمی‌برد، چراکه هنوز آماری که براساس تحقیقات و پایش مناسب استخراج شده باشد در دست نیست به همین دلیل باید پایش زیستگاه‌ها از سرگرفته شود تا با توجه به اطلاعات به دست آمده بتوان برنامه مناسبی برای نجات یوزها نوشت و اجرا کرد.

دشمنان یوز هنوز بی‌پروا برای یوزپلنگ‌ها شاخ و شانه می‌کشند، چوپانان ناآگاه، سگ‌های گله و جاده‌هایی که قلب زیستگاه آنها راهدف قرار داده‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت برای خیلی از مدیران و شهروندان حفظ یوز از مقام شعار فراتر نرفته است؛ وقتی در غرب منطقه میاندشت جاده ساخته می‌شود یا بحث احداث معدن D19 در زیستگاه‌های این گونه در یزد به قوت خود باقی است، نمی‌توان به نجات یوزپلنگ‌ها امیدوار بود. وقتی هنوز بسیاری از شهروندان بی‌توجه به علائم هشدار‌دهنده در جاده‌هایی که از زیستگاه‌های یوزعبور کرده‌اند با نهایت سرعت می‌رانند و بی‌توجه به خطر افزایش جمعیت سگ‌های بی‌صاحب پسماندهایشان را رها می‌کنند، باید گفت برنامه‌ها برای نجات یوز محکوم به شکست است.

امروز تقویم به نام یوزهاست و در گوشه و کنار کشور به مناسبت روز ملی یوز برنامه‌های مختلفی اجرا می‌شود. امروز قرار است خبر خوبی هم منتشر شود. گویا در غرب زیستگاه توران محیط‌بانان تصاویر جدیدی از یوزها گرفته‌اند. با این حال بیشتر خبرها از ناخوشی یوزها حکایت دارد به همین دلیل بسیاری به طرح تکثیر یوزها در اسارت امید بسته‌اند، طرحی که تاکنون موفقیت آمیز نبوده و چنانچه به موفقیت نیز دست یابد، باید گفت شانس معرفی یوزهایی که در اسارت متولد شده‌اند به زیستگاه طبیعی بسیار اندک است، اما وقتی پای انقراض در میان است حفظ ذخیره ژنتیکی نیز مهم است. به همین دلیل تا زمانی که کوشکی، دلبر و ایران در پارک پردیسان به سرنوشت «ماریتا»‌ دچار نشده‌اند، باید از فرصت استفاده کرد.

۲۵ سال پیش وقتی توله‌های ماریتا در بافق به بدترین شکل ممکن کشته شدند و خودش نیز به پارک پردیستان منتقل شد، خیلی‌ها یوزپلنگ‌ها را نمی‌شناختند، اما سال‌هاست که یوزپلنگ‌ها دیگر برای مردم غریبه نیستند، دیگر همه می‌دانند به لطف تلاش‌ سازمان‌های مردم‌نهاد، یوزها سال‌هاست با انقراض می‌دوند. در این مدت مدیران زیادی به نام یوزپلنگ‌ها اعتبار گرفتند و آنها را صرف نوشتن طرح‌های تکراری کردند. به همین دلیل در اندک فرصت باقیمانده باید برنامه‌ها را به معرفی یوزپلنگ‌ها محدود نکرد و گام‌های جدی‌تری برداشت، چراکه اگر برنامه‌ها تغییر نکند به عنوان اولین کشوری که در چند سال اخیر موفق به انقراض یک گونه منحصر به‌فرد شده، رکورددار خواهیم شد.

 

مهدی آیینی

عبور محیط‌زیست از زیستگاه لشگر

پازل طرح‌های احمدی نژادی در دولت محیط زیستی روحانی تکمیل شد

سیاست‌های عجیب و غریب در سازمان حفاظت محیط زیست تمامی ندارد. این روزها رفتارهای مدیران سازمان محیط زیست آنها را به مدافعان تمام قد توسعه در کشور تبدیل کرده است! دفاعی که حتی به قیمت آسیب رسیدن به مناطق حفاظت شده، تمام شده است. مسئولان سازمان محیط زیست از اینکه عنوان «محیط ایست» به آنها اطلاق می‌شد، نگران بودند اما حالا آن چنان اسب توسعه را سوار شده‌اند که برای فعالان محیط زیست دیگر رمقی در راستای تقابل با روند تخریبی که این سازمان با صدور مجوزهای متعدد در پیش گرفته، باقی نمانده است. عیسی کلانتری به حدی جاده صاف کن پروژه‌های مخرب معدن کاوی، جاده سازی و غیره شده که دیگر لازم نیست فعالان محیط زیست نگران لابی‌های پشت پرده باشند. عیسی کلانتری دست رد به سینه هیچ کس نمی‌زند. کلانتری در جدیدترین تصمیم خود، قصد دارد بخشی از منطقه حفاظت شده لشگر در ملایر را به معدن سرمک ببخشد اما در عوض جای دیگری از اراضی ملی را که حفاظت شده نیست، از حیطه مدیریت سازمان جنگل‌ها خارج کند و تحت مدیریت خود درآورد! اما چه تضمینی وجود دارد که فردا باز هم با جلسه‌ای دیگر آن منطقه جدید را به معدنکاوان نبخشد؟ حالا باید منتظر ماند و دید آیا خلیل آقایی رئیس سازمان جنگل‌ها زیر بار جدیدترین تصمیم رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خواهد رفت یا نه.

سازمان حفاظت محیط زیست با این توجیه که برخی مناطق حفاظت شده به خاطر دخل و تصرف‌های زیاد در آنها، دیگر ارزش حفاظتی خود را از دست داده‌اند، در حال بخشیدن این مناطق به بخش صنعت است اما کسی نیست به این پرسش پاسخ دهد که به راستی مجموعه عریض و طویل محیط زیست در طول فعالیت خود مشغول چه کاری بوده که مناطق غیر حفاظت شده ارزش زیستی بیشتری نسبت به مناطق حفاظت شده تحت مدیریت این مجموعه دارد؟

آخرین تصمیم سازمانی که بنا بود حافظ طبیعت باشد، حاتم بخشی منطقه حفاظت شده لشکر در ملایر به نفع معدن سرمک را به همراه داشته است. آن طور که ایرنا گزارش کرده است: رییس سازمان حفاظت محیط زیست با آغاز مراحل قانونی طرح تفکیک و جدا شدن محدوده معدنی شرکت سرمک از منطقه حفاظت شده لشگر در ملایر موافقت کرده است.

بر اساس این گزارش، عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در نشستی با حضور حجت‌الاسلام آزادیخواه نماینده مردم ملایر در مجلس شورای اسلامی، مدیرکل حفاظت محیط زیست همدان و مدیریت شرکت سرمک، با هدف انتزاع کامل محدوده شرکت سرمک از منطقه حفاظت شده لشگر، به نفع این معدن رای داده است.

به گفته عادل عربی مدیرکل حفاظت محیط زیست همدان، نتایج مثبتی از این دیدار برای استان رقم خورده و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با تفکیک این معدن از منطقه حفاظت شده سرمک موافقت کرده است.

عربی ادامه داده است که در هفته جاری نشستی تخصصی با حضور نمایندگان وزارت صنعت، معدن و تجارت در سازمان حفاظت محیط زیست برگزار می‌شود تا محدوده معدن سرمک آزاد شده و در اختیار مسئولان این مجموعه برای انجام طرح توسعه‌‌ای و استقرار صنایع جدید قرار گیرد اما طبق توافق‌های انجام شده از ۲۹ کیلومترمربع محدوده معدن سرمک، ۱۵کیلومتر مربع تفکیک و به‌ طور کامل در اختیار آنها قرار می‌‌گیرد و مابقی متعلق به محیط زیست خواهد بود.

او گفته است: هرچند بخشی از مساحت منطقه حفاظت شده لشگر در ملایر با اجرای این طرح کاهش می‌‌یابد اما در مقابل سازمان صنعت، معدن تجارت استان همدان نیز مکلف به ارائه موافقت با ارتقای سطح مدیریتی برخی مناطق شکار ممنوع به مناطق چهارگانه شده است. ارتقای مناطق شکار ممنوع به مناطق چهارگانه در گام نخست نیازمند دریافت موافقت از سازمان صمت و منابع طبیعی است.

شرکت معادن سرمک در سال ۱۳۵۱ با هدف اولیه استخراج و فرآوری سرب و آهن در معدن آهنگران واقع در شهرستان ملایر تاسیس شده است.

ایده‌ای که در دوره احمدی نژاد کلید خورد

ایده انتزاع بخش‌هایی از مناطق حفاظت شده و ارتقای درجه مناطق جدید به سطح حفاظت شده در دوران احمدی نژاد کلید خورد. بالاترین مقام اجرایی کشور یعنی محمود احمدی نژاد که البته ادعای زیادی در زمینه حفاظت از محیط زیست نداشت در نشست‌های مختلف با هدف حل مشکل بخش صنعت اعلام کرده بود که بهتر است مناطقی را که صنعت به دنبال آن است ‌ به این بخش واگذار کنند و در مقابل از دیگر مناطق به سطح ۱۰ درصدی مناطق حفاظت شده بیفزایند تا استانداردهای سطوح حفاظتی ایران دچار مشکل نشود. در آن روزها، کارشناسان به این ایده می‌خندیدند و می‌گفتند منطقه حفاظت شده مثل قطعات پازل نیست که به راحتی یک قطعه را به بخش صنعت ببخشی و تکه‌ای دیگر به آن اضافه کنید. اما حالا آن شوخی احمدی نژاد در دولتی که ادعای محیط زیستی بودن دارد، رنگ واقعیت به خود گرفته است. کارشناسان به‌طور جدی بحث می‌کنند که بخشی از مناطق حفاظت شده به حدی تخریب شده که دیگر ارزش حفاظتی ندارند و انتزاع آنها از مناطق حفاظت شده، هیچ خللی در زندگی حیات وحش ایجاد نخواهد کرد اما همین کارشناسان مدافع انتزاع بخشی از مناطق حفاظت شده به یک پرسش اساسی پاسخ نمی‌دهند. آن پرسش این است: در شرایطی که طبق قانون صدور هرگونه پروانه اکتشاف و بهره‌برداری از مواد معدنی برای مناطقی که تحت عنوان پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و مناطق حفاظت شده تعیین شده اند، مشروط به موافقت شورایعالی حفاظت محیط زیست است و این شورا با حضور بالاترین مقام اجرایی کشور، یعنی رئیس جمهور تشکیل جلسه می‌دهد، مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و بدنه کارشناسی آن کجا بودند که برای بخش‌هایی از مناطق حفاظت شده به حدی پروانه بهره‌برداری صادر شد که امروز دیگر از حیض انتفاع به‌عنوان یک منطقه حفاظت شده خارج شده‌اند؟ آیا اگر همه به وظایف خود درست عمل می‌کردند، امروز شاهد تخریب مناطق حفاظت شده بودیم که ناگزیر باشیم به جای آن معوض بگیریم؟ سازمانی که باید بالاترین درجه حفاظتی را در مناطق حفاظت شده پیاده می‌کرد، چگونه عمل کرده است که حال و روز مناطق آزادی که تحت مدیریت سازمان جنگل‌هاست، به مراتب بهتر از مناطق حفاظت شده است و حالا باید این مناطق از حیطه مدیریت سازمان جنگل‌ها به عنوان یک مجموعه بهره‌بردار خارج شود و به دست به ظاهر حافظان محیط زیست سپرده شود؟ اساسا چه تضمینی هست که سازمان حفاظت محیط زیست بتواند این سطوح جدید را هم درست مدیریت کند و فردا نگوید که زورمان به دستگاه‌های مخرب نرسید؟

خط قرمز واگذاری مناطق حفاظت شده شکسته است

مرتضی شریفی عضو سابق شورایعالی جنگل در رابطه با پیشینه واگذاری مناطق حفاظت شده برای فعالیت‌های توسعه‌ای با وجود اشکالات فنی این نوع واگذاری‌ها به «گزارشگران سبز» می گوید: ‌بر اساس پروتکل‌های بین‌‎المللی امضا شده توسط ایران، باید بخشی از سرزمین به صورت حفاظتی نگه داشته شود و اگر معدن در مناطق حفاظت شده فعالیت کند، این تعهد ما مخدوش می‌شود.

او ادامه می‌دهد: با روی کار آمد محمد علی شاعری به عنوان قائم مقام و رئیس کمیته ارزیابی محیط زیستی، تغییراتی در قوانین ایجاد شد. اول اینکه تعداد اعضای تیم ارزیابی به سه نماینده شامل نماینده محیط زیست، مجری و سازمان برنامه و بودجه تقلیل یافت. این در حالی است که قبلا سازمان جنگل‌ها حق وتوی طرح‌ها داشت. دومین تغییر این بود که درخواست فعالیت معدنی در داخل مناطق حفاظت شده نیز قابل بررسی شد. در آن زمان خیلی اعتراض کردیم اما راه به جایی نبردیم.

این عضو پیشین شورایعالی محیط زیست می‌گوید: وقتی با توجه به شرایط طبیعی، جمعیت حیات وحش و کریدورهای ارتباطی، منطقه‌ای را برای حفاظت انتخاب می‌کنیم و دخالت‌ها در این مناطق را با توجه به اهداف حفاظتی انجام می‌دهیم، شرایطی را برای حیات وحش ایجاد می‌کنیم که طی چندین دهه خود را با آن شرایط سازگار می‌کند. در صورتی که مرز منطقه حفاظت شده را تغییر دهیم، آیا حیات وحش هم می‌تواند برنامه خود را با ما تنظیم کند؟ این رفتارها اصلا معنی دار نیست.

او با تاکید بر بحث‌های فنی مفصلی که در رد جابجایی مرزهای مناطق حفاظت شده وجود دارد، هر گونه تغییر در مرز این مناطق را دارای بحث‌های حقوقی معرفی می‌کند زیرا مالکیت عرصه در اختیار وزارت جهاد کشاورزی است و باید این وزارتخانه هم در رابطه با تغییر مرزها نظر بدهد.

شریفی تاکید می‌کند: در محیط زیست مسئله پیشگیری از تخلف بسیار مهم‌ است. وارد عمل شدن نهادهای نظارتی بعد از انجام اقدامات مخرب، هیچ فایده‌ای ندارد.

 

خوره معدن بر جان جنگل

در ده سال گذشته مساحت معادن حاشیه و محاط در جنگل‌های شمال کشور از ۲۰۴ هکتار به ۳۲۳ هکتار رسیده است

عکس‌های ماهواره‌ای تخریب ناشی از فعالیت کارخانه سیمان نکا، این روزها خبر‌ساز شده است. این کارخانه ماده اولیه مورد نیاز خود را از معدن مجاورش تامین می‌کند. همین ده سال قبل وسعت معدن مجاور سیمان نکا ۵۱ هکتار بود، ولی این مجموعه با ۱۴ هکتار پیشروی در دل جنگل، وسعت معدن خود را به ۶۹ هکتار رسانده است.

براساس اطلاعات تصاویر ماهواره‌ای این تنها معدن کارخانه سیمان نکا نیست که روند توسعه آن بخشی از جنگل‌های هیرکانی را نابود کرده است. بلکه طی ده سال گذشته، توسعه استخراج معادن در جنگل‌های شمال، ۱۱۹ هکتار از عرصه‌های جنگلی را به زمینی خشک و لم‌یزرع تبدیل کرده است، یعنی سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل استخراج معادنی که معلوم نیست ارزش اقتصادی آنها بیشتر از حیات جنگل باشد، از دست داده‌ایم. تولید زمینی بدون پوشش گیاهی فقط یکی از تبعات معدن‌کاوی است.

آن‌طور که هادی کیادلیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات می‌گوید: اجرای طرح‌های توسعه‌ای مختلف از جمله معدن‌کاوی، تبعات منفی زیادی برای جنگل دارد. به گفته او، باز شدن جنگل به دلیل اجرای طرح‌های مختلف، جنگل را مستعد حمله آفات و امراض کرده و در دراز مدت، این اکوسیستم را دچار زیان‌های جبران‌ناپذیر می‌کند. ضمن آن‌که گرد و غبار ناشی از برداشت معادن یا کارخانه‌های صنعتی، می‌تواند درختان را ضعیف کرده و زمینه حذف آنها را از طبیعت فراهم کند.

جنگل‌های شمال کمتر از دو میلیون هکتار وسعت دارد، اما اشتهای سیری‌ناپذیر بهره‌برداران، این اکوسیستم را به‌طور جدی تهدید می‌کند. جنگل‌خواری صرفاً محدود به ویلاسازی‌های غیر مجاز و تلاش برای تغییر کاربری اراضی جنگلی نمی‌شود، بلکه اجرای طرح‌های توسعه‌ای ناپایدار مانند احداث جاده‌های متعدد (در حالی که در ضرورت وجود آنها ابهامات زیادی هست) و طرح‌هایی از این قبیل، از مصادیق جنگل‌خواری به شمار می‌رود که کمتر به آن توجه شده است.

براساس داده‌های حاصل از تصاویر ماهواره‌ای، طی ده سال گذشته مساحت معادن حاشیه و محاط در جنگل‌های شمال کشور از ۲۰۴ هکتار به ۳۲۳ هکتار رسیده است. یعنی طی یک دهه سطح معادن در جنگل‌های شمال با ۱۱۹ هکتار افزایش روبه‌رو بوده است. به این ترتیب سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل توسعه معادن از دست داده‌ایم. به این رقم باید میزان تخریب ناشی از اجرای بسیاری از طرح‌های عمرانی ضروری و غیر ضروری دیگر را هم اضافه کنیم، اما از آنجا که بسته به نوع ماهواره مورد استفاده، لکه‌های کوچک‌تر از هزار متر‌مربع در جنگل‌های شمال قابل تشخیص نیست، دقیقاً نمی‌دانیم هر سال چقدر از سطح این اکوسیستم منحصر به‌فرد به دلایل مختلف حذف می‌شود و جای آن زمین‌های لم‌یزرع، جاده، ویلا، سد و… می‌روید.

عکس‌های ماهواره‌ای تخریب ناشی از فعالیت کارخانه سیمان نکا، این روزها خبر‌ساز شده است. این کارخانه ماده اولیه مورد نیاز خود را از معدن مجاورش تامین می‌کند. همین ده سال قبل وسعت معدن مجاور سیمان نکا ۵۱ هکتار بود، ولی این مجموعه با ۱۴ هکتار پیشروی در دل جنگل، وسعت معدن خود را به ۶۹ هکتار رسانده است.

براساس اطلاعات تصاویر ماهواره‌ای این تنها معدن کارخانه سیمان نکا نیست که روند توسعه آن بخشی از جنگل‌های هیرکانی را نابود کرده است. بلکه طی ده سال گذشته، توسعه استخراج معادن در جنگل‌های شمال، ۱۱۹ هکتار از عرصه‌های جنگلی را به زمینی خشک و لم‌یزرع تبدیل کرده است، یعنی سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل استخراج معادنی که معلوم نیست ارزش اقتصادی آنها بیشتر از حیات جنگل باشد، از دست داده‌ایم. تولید زمینی بدون پوشش گیاهی فقط یکی از تبعات معدن‌کاوی است.

آن‌طور که هادی کیادلیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات می‌گوید: اجرای طرح‌های توسعه‌ای مختلف از جمله معدن‌کاوی، تبعات منفی زیادی برای جنگل دارد. به گفته او، باز شدن جنگل به دلیل اجرای طرح‌های مختلف، جنگل را مستعد حمله آفات و امراض کرده و در دراز مدت، این اکوسیستم را دچار زیان‌های جبران‌ناپذیر می‌کند. ضمن آن‌که گرد و غبار ناشی از برداشت معادن یا کارخانه‌های صنعتی، می‌تواند درختان را ضعیف کرده و زمینه حذف آنها را از طبیعت فراهم کند.

جنگل‌های شمال کمتر از دو میلیون هکتار وسعت دارد، اما اشتهای سیری‌ناپذیر بهره‌برداران، این اکوسیستم را به‌طور جدی تهدید می‌کند. جنگل‌خواری صرفاً محدود به ویلاسازی‌های غیر مجاز و تلاش برای تغییر کاربری اراضی جنگلی نمی‌شود، بلکه اجرای طرح‌های توسعه‌ای ناپایدار مانند احداث جاده‌های متعدد (در حالی که در ضرورت وجود آنها ابهامات زیادی هست) و طرح‌هایی از این قبیل، از مصادیق جنگل‌خواری به شمار می‌رود که کمتر به آن توجه شده است.

براساس داده‌های حاصل از تصاویر ماهواره‌ای، طی ده سال گذشته مساحت معادن حاشیه و محاط در جنگل‌های شمال کشور از ۲۰۴ هکتار به ۳۲۳ هکتار رسیده است. یعنی طی یک دهه سطح معادن در جنگل‌های شمال با ۱۱۹ هکتار افزایش روبه‌رو بوده است. به این ترتیب سالانه ۹/۱۱ هکتار از جنگل‌های شمال را به دلیل توسعه معادن از دست داده‌ایم. به این رقم باید میزان تخریب ناشی از اجرای بسیاری از طرح‌های عمرانی ضروری و غیر ضروری دیگر را هم اضافه کنیم، اما از آنجا که بسته به نوع ماهواره مورد استفاده، لکه‌های کوچک‌تر از هزار متر‌مربع در جنگل‌های شمال قابل تشخیص نیست، دقیقاً نمی‌دانیم هر سال چقدر از سطح این اکوسیستم منحصر به‌فرد به دلایل مختلف حذف می‌شود و جای آن زمین‌های لم‌یزرع، جاده، ویلا، سد و… می‌روید.

جاده های جنگل خوار

هادی کیادلیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در گفت‌وگو با ما تعداد معادن در سه استان شمالی کشور را ۵۴۲ واحد اعلام می‌کند که در سطحی معادل ۳۵۱۸ هکتار قرار گرفته‌اند. بخشی از این معادن در مناطق جنگلی واقع شده‌اند. به گفته او از این تعداد معدن، ۲۵۹ واحد فعال، ۲۶۹ واحد غیر فعال و ۱۴ واحد متروکه است. آن‌طور که او می‌گوید در شمال کشور از سال ۹۰ تا ۹۳، ۲۶۰ مورد موافقت اصولی برای طرح‌های عمرانی صادر شده است که این طرح‌ها در سطحی معادل ۵۸۵ هکتار اجرا خواهد شد. به گفته کیادلیری، جاده‌های جنگلی شمال کشور با وسعت ۸۰۰۰ کیلومتر، از استانداردهای جاده‌های جنگلی تبعیت نمی‌کنند و میزان آنها دو برابر سطح استاندارد است. این جاده‌ها به محلی برای عبور خوش‌نشین‌ها و دهات بالادست تبدیل شده‌اند. بنابراین جاده‌هایی که قرار بود مایه حفاظت جنگل باشند، به عامل تخریب این اکوسیستم تبدیل شده‌اند.

lتخریب جنگل با برداشت معادن یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان محیط‌زیست است. معادن به ظاهر زمینه حذف پوشش گیاهی را فراهم می‌کنند، اما معدن‌کاوی تبعات دیگری هم برای جنگل دارد. آن‌طور که کامران پورمقدم، رئیس شورای‌عالی جنگل به ما می‌گوید: تاثیر معدن بر اکوسیستم، بر حسب نوع معادن متفاوت است.

او عنوان می‌کند: در جنگل انواع معادن شن و ماسه، زغال‌سنگ، آهک و سیمان وجود دارد. مسلماً معدنی مثل معدن گچ یا معادن تامین‌کننده مواد اولیه سیمان و آهک به خاطر نوع گرد و غباری که ایجاد می‌کنند، بیشترین تاثیر را بر اکوسیستم جنگل دارند. این معادن عموماً در نزدیکی جنگل هستند و بعضاً در گذشته، در برخی مناطق داخل زون جنگلی هم مجوز بهره‌برداری برای چنین معادنی صادر شده است.

به گفته رئیس شورای‌عالی جنگل، معاونت حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها طی تفاهم‌نامه‌ای که در یک یا دو سال اخیر با وزارت صنعت، معدن و تجارت داشته، قرار است براساس نقشه تولید شده در دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگل‌ها، مانع صدور مجوز برای معادن محدوده عرصه‌های جنگلی شود. او ادامه می‌دهد: این تفاهم‌نامه فعلاً عملیاتی نشده است، اما باید پیگیری لازم برای ایجاد زمینه‌های اجرایی شدن آن انجام شود.

پورمقدم با اشاره به تصویب طرح تنفس، می‌گوید: استراحت جنگل صرفاً به توقف بهره‌برداری چوب محدود نمی‌شود و باید هر عامل تخریبی که رویشگاه‌های جنگلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، از جمله فعالیت‌های معدن‌کاوی ناپایدار، کنترل و محدود شود.

او تاکید می‌کند: با توجه به اطلاعاتی که در اختیار وزارت صمت قرار گرفته است، سازمان جنگل‌ها تلاش می‌کند جلوی استعلام‌هایی که برای استخراج معدن در محدوده مناطق جنگلی (با تکیه بر جنگل‌های شمال) می‌آید، گرفته شود.

تشدید آسیب‌پذیری در محدوده معادن

گرچه بتازگی تفاهم‌نامه‌ای برای کنترل صدور مجوز اکتشاف معدن در جنگل‌های شمال به امضا رسیده، اما فعالیت‌های معدن‌کاوی در دل جنگل همچنان ادامه دارد. استخراج معادن منشأ تولید گرد و غبار محلی است. گرد و غبار حاصل از این فعالیت را نمی‌توان مشابه کارخانه‌ها با استفاده از فیلترها کنترل کرد و این آلودگی تا کیلومترها دورتر از محل انجام عملیات برداشت، جنگل را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به گفته هادی کیادلیری، گرد و غبار ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی اثراتی مشابه گرد و غبارهای زاگرس دارد. این غبارها روی برگ‌های درختان می‌نشیند و به خفگی و از بین بردن گیاهان منجر می‌شود. او درباره دیگر تبعات ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی در جنگل‌های شمال می‌گوید: وقتی تاج پوشش جنگل به دلیل فعالیت معدن‌کاوی یا هر فعالیت توسعه‌ای دیگری باز می‌شود، میزان نور، رطوبت و دما در مناطق تغییر می‌کند و در نتیجه تنوع زیستی گونه‌ها نیز تحت تاثیرقرار می‌گیرد.

عضو هیات علمی واحد علوم و تحقیقات بیان می‌کند: وقتی روستاییان در تاج پوشش جنگل دخالت کرده و آن را دستکاری می‌کنند (یعنی برگ و شاخه درختان را قطع می‌کنند)، شدت نور و گرما در جنگل افزایش یافته و محیط را مستعد بروز آفت می‌کند. به همین دلیل بیشتر طغیان آفات در حاشیه جاده‌های جنگلی، روستاها و حاشیه مناطق گردشگری رخ می‌دهد.

به گفته او درختان حاشیه جنگل به دلیل شرایط نامساعد محیطی اکثراً ضعیف شده‌اند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای این‌که جلوی اثرات مخرب جاده‌های جنگلی گرفته شود، این جاده‌ها طوری طراحی می‌شود که تاج پوشش درختان جنگلی بسته بماند. در واقع آنها با ساخت جاده جنگل را باز نکرده و در آن شکاف ایجاد نمی‌کنند، زیرا با ایجاد این حفره در جنگل، کل حیات وحش منطقه تحت تاثیر قرار می‌گیرد و در واقع یک سیستم به هم پیوسته، گسسته می‌شود. با توجه به خطراتی که جنگل‌های شمال را تهدید می‌کند باید توسعه پایدار در اولویت برنامه مسؤولان قرار گیرد تا برنامه هایی مانند توسعه معادن به محیط‌زیست شکننده کشور، آسیب بیشتری وارد نکند.

معادن سیمان و آهک مخرب‌تر از بقیه

تخریب جنگل با برداشت معادن یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان محیط‌زیست است. معادن به ظاهر زمینه حذف پوشش گیاهی را فراهم می‌کنند، اما معدن‌کاوی تبعات دیگری هم برای جنگل دارد. آن‌طور که کامران پورمقدم، رئیس شورای‌عالی جنگل به ما می‌گوید: تاثیر معدن بر اکوسیستم، بر حسب نوع معادن متفاوت است.

او عنوان می‌کند: در جنگل انواع معادن شن و ماسه، زغال‌سنگ، آهک و سیمان وجود دارد. مسلماً معدنی مثل معدن گچ یا معادن تامین‌کننده مواد اولیه سیمان و آهک به خاطر نوع گرد و غباری که ایجاد می‌کنند، بیشترین تاثیر را بر اکوسیستم جنگل دارند. این معادن عموماً در نزدیکی جنگل هستند و بعضاً در گذشته، در برخی مناطق داخل زون جنگلی هم مجوز بهره‌برداری برای چنین معادنی صادر شده است.

به گفته رئیس شورای‌عالی جنگل، معاونت حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها طی تفاهم‌نامه‌ای که در یک یا دو سال اخیر با وزارت صنعت، معدن و تجارت داشته، قرار است براساس نقشه تولید شده در دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگل‌ها، مانع صدور مجوز برای معادن محدوده عرصه‌های جنگلی شود. او ادامه می‌دهد: این تفاهم‌نامه فعلاً عملیاتی نشده است، اما باید پیگیری لازم برای ایجاد زمینه‌های اجرایی شدن آن انجام شود.

پورمقدم با اشاره به تصویب طرح تنفس، می‌گوید: استراحت جنگل صرفاً به توقف بهره‌برداری چوب محدود نمی‌شود و باید هر عامل تخریبی که رویشگاه‌های جنگلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، از جمله فعالیت‌های معدن‌کاوی ناپایدار، کنترل و محدود شود.

او تاکید می‌کند: با توجه به اطلاعاتی که در اختیار وزارت صمت قرار گرفته است، سازمان جنگل‌ها تلاش می‌کند جلوی استعلام‌هایی که برای استخراج معدن در محدوده مناطق جنگلی (با تکیه بر جنگل‌های شمال) می‌آید، گرفته شود.

تشدید آسیب‌پذیری در محدوده معادن

گرچه بتازگی تفاهم‌نامه‌ای برای کنترل صدور مجوز اکتشاف معدن در جنگل‌های شمال به امضا رسیده، اما فعالیت‌های معدن‌کاوی در دل جنگل همچنان ادامه دارد. استخراج معادن منشأ تولید گرد و غبار محلی است. گرد و غبار حاصل از این فعالیت را نمی‌توان مشابه کارخانه‌ها با استفاده از فیلترها کنترل کرد و این آلودگی تا کیلومترها دورتر از محل انجام عملیات برداشت، جنگل را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به گفته هادی کیادلیری، گرد و غبار ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی اثراتی مشابه گرد و غبارهای زاگرس دارد. این غبارها روی برگ‌های درختان می‌نشیند و به خفگی و از بین بردن گیاهان منجر می‌شود. او درباره دیگر تبعات ناشی از فعالیت‌های معدن‌کاوی در جنگل‌های شمال می‌گوید: وقتی تاج پوشش جنگل به دلیل فعالیت معدن‌کاوی یا هر فعالیت توسعه‌ای دیگری باز می‌شود، میزان نور، رطوبت و دما در مناطق تغییر می‌کند و در نتیجه تنوع زیستی گونه‌ها نیز تحت تاثیرقرار می‌گیرد.

عضو هیات علمی واحد علوم و تحقیقات بیان می‌کند: وقتی روستاییان در تاج پوشش جنگل دخالت کرده و آن را دستکاری می‌کنند (یعنی برگ و شاخه درختان را قطع می‌کنند)، شدت نور و گرما در جنگل افزایش یافته و محیط را مستعد بروز آفت می‌کند. به همین دلیل بیشتر طغیان آفات در حاشیه جاده‌های جنگلی، روستاها و حاشیه مناطق گردشگری رخ می‌دهد.

به گفته او درختان حاشیه جنگل به دلیل شرایط نامساعد محیطی اکثراً ضعیف شده‌اند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای این‌که جلوی اثرات مخرب جاده‌های جنگلی گرفته شود، این جاده‌ها طوری طراحی می‌شود که تاج پوشش درختان جنگلی بسته بماند. در واقع آنها با ساخت جاده جنگل را باز نکرده و در آن شکاف ایجاد نمی‌کنند، زیرا با ایجاد این حفره در جنگل، کل حیات وحش منطقه تحت تاثیر قرار می‌گیرد و در واقع یک سیستم به هم پیوسته، گسسته می‌شود. با توجه به خطراتی که جنگل‌های شمال را تهدید می‌کند باید توسعه پایدار در اولویت برنامه مسؤولان قرار گیرد تا برنامه هایی مانند توسعه معادن به محیط‌زیست شکننده کشور، آسیب بیشتری وارد نکند.

تبدیل دست‌کم ۱۰۶ هکتار جنگل به زباله‌دانی

براساس آمارها در شمال کشور حدود ۴۲ واحد بزرگ انباشت زباله به وسعت ۳۰۰ هکتار وجود دارد. از این تعداد، ۲۸ مرکز در داخل جنگل، ۱۱ مرکز در مناطق تالابی و سه مرکز در مراتع قرار دارد. در رصدهای ماهواره‌ای، فقط ۲۰ نقطه از مراکز دپوی زباله در جنگل قابل شناسایی است که وسعت آن حدود ۱۰۶ هکتار برآورد می‌شود، یعنی براحتی در شمال ایران، ۱۰۶ هکتار از جنگل‌های خود را به زباله‌دانی تبدیل کرده‌ایم در حالی که می‌توانستیم با برنامه‌ریزی درست و اجرای طرح تفکیک زباله از مبدا، همین طور بازیافت زباله، سطح مراکز انباشت زباله را کاهش دهیم. انباشت زباله در جنگل سبب می‌شود عرصه‌های وسیعی از خاک در اثر آلاینده‌های موجود در زباله‌ها توان رویش خود را از دست بدهد. همچنین تولید گاز متان در مراکز دپوی زباله، زمینه بروز حریق در جنگل را افزایش خواهد داد. انباشت زباله در جنگل، سفره‌های آب زیرزمینی و چشمه‌ها را نیز آلوده می‌کند که این امر عواقب وخیمی بر جا خواهد گذاشت. ترکیبات نیترات و نیتریت از مهم‌ترین آلاینده‌هایی است که در اثر نفوذ شیرابه زباله‌ها، سفره‌های آب زیرزمینی و رودخانه‌ها را آلوده می‌کند؛ تجمع فلزات سنگین همچون کادمیم، روی، مس و سرب در آب‌های زیرزمینی و چشمه‌ها نیز از دیگر اثرات زیانبار شیرابه زباله‌هاست.

لیلا مرگن

داغ معادن شن و ماسه بر دل محیط زیست

فعالیت بیشتر معادن در کشور با محیط‌زیست غریبه است، این حقیقت غیرقابل انکاری است که اثباتش کار مشکلی نیست، چون با مشاهده روند معدنکاوی در زیستگاه‌های منحصربه‌فرد گونه‌های جانوری مانند یوزپلنگ یا در مناطق حفاظت شده می‌توان به صحت آن پی برد؛ بنابراین امروز که در تقویم روز صنعت و معدن نامیده شده، مجال مناسبی است برای این که از مسئولان خواسته شود، مسائل زیست‌محیطی را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند، زیرا شرایط محیط زیست کشور آنقدر بحرانی است که فعالیت‌های بی‌برنامه معادن می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به آن وارد کند.

مثلا معادن شن و ماسه را می توان نزدیک بیشتر شهر و روستاهای کشور یافت، به همین علت فعالیت بی رویه و خارج از مقررات آنها زندگی شهرنشینی و روستاییان را با چالش روبه رو کرده است. برای نمونه معادن شن و ماسه ای که در شهرستان قدس تهران فعال هستند سبب شده اهالی این منطقه همیشه با مشکل ریزگردها دست به گریبان باشند یا کم نیستند کشاورزانی که ادعا می کنند فعالیت معادن شن و ماسه سبب تخریب زمین های زراعی و کمبود آب شده است.

این در حالی است که باید تاکید کرد فعالیت معادن شن و ماسه در منطقه 18 تهران و رودخانه کن نیز مشکلاتی جدی برای ساکنان این منطقه ایجاد کرده که کوچک ترین آنها را می توان تردد خودروهای سنگین در این منطقه دانست.

فعالیت معادن شن و ماسه بدون رعایت نکات زیست محیطی آسیب های زیادی در پی دارد؛ آلودگی هوا، آلودگی صوتی و آلودگی آب بخشی از این خطرات هستند. زشت شدن چهره شهر را نیز باید از دیگر عوارض این معدنکاوی به شمار آورد.

تهدید رودخانه و منابع آب

معادن شن و ماسه اکوسیستم رودخانه ها را تخریب کرده و مقدمات آلودگی منابع آب زیر زمینی را نیز فراهم می کنند، چون فعالیت برخی معادن در سایه نبود نظارت آنقدر افراطی شده که تا عمق 60 متری نیز از این منابع برداشت می شود، به همین دلیل در صورتی که زباله یا پساب شیمیایی وارد این مناطق شود براحتی می تواند به منابع آب زیر زمینی نفوذ کرده و سبب آلودگی آن شود. افزون بر این باید تاکید کرد چنانچه مواد آلایندهای وارد این حفره ها نشود، دست کم با توجه به بحران آب در کشور انباشت آب در این چاله ها افزایش تبخیر را در پی خواهد داشت.

علاوه بر تهدید منابع آب از طریق تبخیر، برداشت بی رویه منابع شن و ماسه بستر را برای هدر رفت نزولات جوی فراهم می کند، زیرا شن و ماسه در جذب نزولات جوی و انتقال آنها به سفره های آب زیر زمینی نقش موثری دارد.

محمدحسین بازگیر، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران در گفت وگو با جام جم اظهار می کند: در شهر تهران و منطقه 18 حدود هشت معدن وجود دارد که از قبل فعال بوده اند، اما این معادن تازمانی که فعال هستند باید همه نکات زیست محیطی را رعایت کنند.

در معادن رودخانه ای شن و ماسه هدف استفاده از آورده رودخانه است، زیرا با گردش رودخانه ماسه در پایین دست نشست می کند و معدنکاوان باید از این ماسه ها برداشت کنند، اما وقتی معدنکاوان به عمق رفته و اکوسیستم رودخانه را به هم می ریزند، نمی توان نام فعالیت آنها را بهره برداری و معدنکاوی گذاشت.

این در حالی است که گردانندگان این معادن باید شرایطی را در نظر بگیرند تا آلودگی هوا و منابع آب را به حداقل برسانند به این شکل که با استفاده از مه پاش میزان ذرات معلق را به حداقل رسانده و با به کار بردن فیلترهای خاص پساب های خود را تصفیه کنند تا سبب کدر شدن آب رودخانه ها نشوند.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران درباره نحوه نظارت سازمان حفاظت محیط زیست بر فعالیت معادن شن و ماسه اظهار می کند: از طریق مراجعه مستقیم کارشناسان سازمان، خوداظهاری از طریق نظر آزمایشگاه های معتمد و سیستم های سنجش آنلاین بر فعالیت معادن شن و ماسه نظارت داریم، اما برخلاف نظارت های سازمان حفاظت محیط زیست معادن حاشیه رودخانه کن بیش از عمق مجاز برداشت کرده اند. بازگیر با تائید این تخلف ادامه می دهد: به همین دلیل فعالیت این معادن سبب تخریب بافت منطقه و رودخانه کن شده و برای شهروندان خطراتی در پی دارد. یکی از خطرات جدی این شکل معدنکاوی را باید بالا رفتن خطر سیلاب ها دانست، زیرا وقتی بستر رودخانه ها تخریب شود در زمان وقوع حادثه سیلاب از کنترل خارج شده و می تواند آسیب های جبران ناپذیری به شهروندان تحمیل کند به همین دلیل وزارت صنعت، معدن و تجارت باید هرچه زودتر به این مساله وارد شده و تکلیف این معادن را روشن کند. این در حالی است که باید به وضع معادن متروکه نیز رسیدگی کرد، در واقع وزارت صنعت، معدن وتجارت باید برنامه ای برای احیای این معادن ارائه کند تا دیواره های این معادن نیز دست کم تثبیت شود. بازگیر خاطرنشان می کند: تردد خودروهای سنگین در اطراف معادن نیز به مشکلات ترافیکی و آلودگی صوتی شهر دامن زده، علاوه براین فعالیت معادن شن و ماسه در منطقه 18 تهران سبب شده بافت مسکونی دچار گسست شود.

تقویت کننده ریزگردها

شیدا آکار، رئیس اداره محیط زیست شهرستان قدس نیز درباره تعداد معادن شن و ماسه غرب تهران به جام جم می گوید: روی تعداد معادن شهرستان شهریار و قدس اختلاف نظر است، اما در کل می توان گفت در قدس 60 ، شهریار 10 و ملارد یک معدن شن و ماسه وجود دارد.

باید یاد آور شد بیشتر معادن شن و ماسه تهران در غرب این استان قرار گرفته و سبب شده اند این مناطق به شکل شن و ماسه ای باقی بمانند، این در حالی است که باد غالب استان تهران از غرب می وزد و با رسیدن به این منطقه به حجم ریزگرد و ذرات معلق آن اضافه می شود، بنابراین باید از مسئولان خواست برای رفع این مشکل تلاش بیشتری بکنند.

رئیس اداره محیط زیست شهرستان قدس اظهار می کند: فعالیت سنگ شکنی معادن سبب تولید گرد و غبار می شود. به همین دلیل آنها باید به آب فشان مجهز باشند تا گرد و غبار را کاهش دهند، علاوه بر این معدنکاوان باید محدوده کارگاه خود را نیز مالچ پاشی کنند. وی درباره رعایت مقررات از سوی معدنکاوان یاد آور می شود: براساس آخرین مصوبه آنها تا عمق 25 متری باید فعالیت کنند، اما برخی تخلف کرده و تا عمق 60 متر نیز برداشت کرده اند. مشکل دیگری که ما با آن رو به رو هستیم جاده های دسترسی و فضای سبز است، زیرا برای این معادن باید کمربند سبز در نظر گرفت شده و جاده های دسترسی آنها نیز آسفالت شود. این در حالی است که مناطق مسکونی شهر قدس به سمت معادن کشیده شده و آلودگی های ناشی از معادن روی زندگی ساکنان این مناطق تاثیر گذاشته است.

تشدید گرد و غبار، برهم زدن ساختار زمین شناختی، تشدید خطر سیلاب، کدر شدن آب و آلوده کردن منابع آب را باید برخی از تهدیدهای معادن شن و ماسه ای دانست که نکات زیست محیطی را رعایت نمی کنند. به همین دلیل باید از وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمان حفاظت محیط زیست خواست برای رفع آسیب های زیست محیطی معادن بیشتر تلاش کنند.

اولویت با محیط زیست است

نقش معادن را در ایجاد اشتغال و درآمد نمی توان نادیده گرفت، اما باید هشدار داد پیش از هر تصمیمی مسئولان باید ابتدا به مسائل زیست محیطی توجه کنند، زیرا تمام فعالیت ها در این عرصه با هدف کمک به انسان و داشتن زندگی بهتر انجام می شود.

به همین دلیل اگر از ابتدا تاثیر این فعالیت روی زندگی انسان بررسی نشود، نمی توان از هدف درست آن اطمینان حاصل کرد. نباید فراموش کرد پرداختن به صنعت بدون توجه به محیط زیست تاکنون آسیب های جدی زیادی به کشور تحمیل کرده است. برای نمونه می توان به ماجرای سد گتوند اشاره کرد که اکنون به عنوان مشکلی بزرگ مطرح شده است. برای این که چنین مشکلاتی دوباره تکرار نشود باید از مسئولان خواست بیش از پیش به توسعه پایدار فکر کرده و قبل از اجرای هر پروژه ای برای اخذ گزارش زیست محیطی آن اقدام کنند.

افزون بر این باید از نمایندگان مجلس و استانداران نیز خواست پیش از ارائه هر طرح یا مطرح کردن اظهار نظری درباره تاثیر آن بر محیط زیست، به حفظ گونه های جانوری و گیاهی کشور نیز بیندیشند، زیرا مدتی قبل یکی از استانداران، دولت قبل گورخر ایرانی را عامل بیکاری جوانان حوزه انتخابی خود دانسته بود، او در جمع اعضای کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته بود: « 300 گورخر منطقه حفاظت شده بهرام گور به مصیبتی برای مردم استان فارس تبدیل شده است.» استدلال او برای مطرح کردن ادعایش این بود که به دلیل وجود گورخرها مجوز عملیات معدنکاری در منطقه حفاظت شده بهرام گور صادر نمی شود.

پارک ملی کویر را نابود نکنید

مهدی آیینیهرچند که بحث اکتشاف نفت در پارک ملی کویر ماجرای تازه‌ای نیست و تاکنون کارشناسان بارها نسبت به عواقب آن هشدار داده‌اند، اما وقتی رئیس‌جمهور در سمنان از برطرف شدن مشکلات و موانع اکتشاف نفت در پارک ملی خبر داده و می‌گوید دستورهای لازم برای اتمام مصوبات عملیات اکتشاف نفت در محدوده پارک ملی کویر تا پایان سال صادر شده می‌توان نتیجه گرفت که او آب پاکی را روی دست دوستداران محیط‌زیست ریخته است.رئیس جمهور بارها در سخنرانی های خود در راستای حفظ محیط زیست سخن گفته، اما اشکال اینجاست که موقع عمل که می رسد ماجرا جور دیگری رقم می خورد. در حالی رئیس دولت دهم از برطرف شدن مشکلات برای اکتشاف نفت در بزرگ ترین پارک ملی حفاظت شده کشور حرف می زند که ما با کشورهای حاشیه خلیج فارس ذخایر و میدان های نفتی مشترک زیادی داشته و کشورهایی مانند قطر تمام تلاش خود را برای استخراج این ذخایر در پارس جنوبی به کار گرفته اند.

به همین علت، این پرسش مطرح می شود که چرا دولتمردان باید به فکر استخراج نفت در پارک ملی کویر و محلی باشند که زیستگاه چند گونه جانوری در خطر انقراض مانند جبیر، پلنگ و یوزپلنگ است.

جالب اینجاست که دولت برای حفظ گونه های در خطر انقراض مانند یوزپلنگ ها، میلیون ها دلار هزینه می کند.

شاید پیشنهاد صد میلیون دلاری شرکت چینی برای سرمایه گذاری در این خصوص تمامی مشکلات زیست محیطی را به یکباره برطرف کرده است یا شاید کارشناسان دولت در محاسبات خود دچار اشتباه شده اند، چرا که طبق ماده هشت آیین نامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، هر گونه عملیات عمرانی که منجر به تخریب محیط زیست شود، ممنوع است.

با این حال هیچ دور از ذهن نیست که با شروع به کار شرکت چینی و آغاز عملیات اکتشاف نفت در پارک ملی کویر این منطقه سرنوشت روشنی پیش رو نداشته باشد.

مهدی آیینی

بالا