تهران اتوبوس کم دارد، مترو کم دارد، تاکسی کم دارد، حمل و نقل عمومی اش حمل و نقل تق و لق است، اما مدیرخلاق کم ندارد! مدیرانی که به فکر واردات اتوبوسهای دست دوم هستند در حالی که اتوبوسهای برقی در پارکینگ خاک می خورند؛ مدیرانی که برای آلودگی هوای سارایوو نسخه می پیچند در حالی که رفع آلودگی هوای تهران را به باد و باران سپردهاند؛ مدیرانی که برای کاهش ترافیک و آلودگی هوا محدوده میسازند، اما ترافیک وآلودگی هوا رها تر از همیشه برای شهروندان شاخ و شانه می کشند. مدیرانی که در روزهای آلوده دوچرخه سواری را تبلیغ می کنند، اما برای توسعه حمل و نقل عمومی قدم از قدم بر نمی دارند.
فروش صندلی آخرین خلاقیت برخی مدیران شهری است، خلاقیتی که آب پاکی را روی دست کسانی میریزد که فکر می کنند مسؤولان درک درستی از شرایط حمل و نقل عمومی دارند؛ براساس تصمیم آنها قرار است شهروندان بتوانند در زمان اوج شلوغی، صندلی اتوبوسها را رزرو کنند و با خیال راحت درحالی که مثلا کتاب می خوانند یا روزنامه ورق می زنند سفر درون شهری رویایی را تجربه کنند.
اتوبوس و مترو سواری در تهران آسان نیست، این واقعیت را آنهایی که حتی یکبار حمل و نقل عمومی را تجربه کردهاند، میدانند. این روزها برای ورود به یک اتوبوس خلوت باید ساعتها منتظر ماند یا از هفتخوان رستم گذشت و به ضرب و زور وارد اتوبوسهای شلوغی شد که دست و پای شهروندان از درهایشان بیرون می ماند.
در شرایطی که خیلی ها قادر به رساندن خود تا جلوی در اتوبوسها نیستند، مدیران اتوبوسرانی میخواهند صندلی اتوبوسها را ساعتی بفروشند، آنها نمی دانند شخصی که اقدام به خرید ساعتی صندلی میکند به طور حتم شانس کمی برای سوار شدن به اتوبوس دارد چه برسد به اینکه بتواند خودش را به نزدیکی های یک صندلی هم برساند.
از شلوغی و غیرقابل برنامه ریزی بودن اتوبوسها که بگذریم باید گفت مدیران شهری حتی نمی دانند چه اقشاری سوار اتوبوس میشوند، افرادی که آنقدر دغدغه دارند که رزرو صندلی برایشان بیمعنی است.
فعالیت برخی مدیران به نوشتن طرحهای اینچنینی خلاصه می شود، چون آنها وظیفه اصلی خود را فراموش کردهاند و به نظر می رسد برخلاف تمام کلانشهرهای دنیا که مدیرانشان تلاش می کنند سیستم حمل و نقل عمومی را برای شهروندان راحتتر و جذاب تر کنند، برخی مدیران ما در حال پاک کردن صورت مساله هستند.
برنامه های مدیران شهری کشور این روزها برای تامین اتوبوس، تاکسی و واگن مترو راه به جایی نبرده و برای برخی از آنها راحت ترین کار محدود کردن استفاده از چنین وسایلی است. ده سال پیش تهران ۷۰۰۰اتوبوس داشت،اما این روزها ۶۰۰۰ اتوبوس در پایتخت تردد می کنند که ۶۰درصد از آنها هم فرسوده هستند. یا ازهزار واگن متروی تهران ۳۰درصد نیاز به تعمیر دارد. در تاکسیرانی نیز آمارها نگران کننده است، چراکه از ۷۸هزارتاکسی تهران ۳۵هزار دستگاه فرسوده است.
بنابراین باید گفت اگر مدیران شهری قصد دارند برای بهبود شرایط حمل و نقل عمومی قدم بردارند، بهتر است به جای صندلی بازی این چهار ویژگی را به حمل و نقل عمومی کشور برگردانند؛ سریع، راحت، ارزان و سهلالوصول.