آخرین خبرها
خانه / یادداشت / مشق‌زندگی در مدارس‌سبز
مشق‌زندگی در مدارس‌سبز

مشق‌زندگی در مدارس‌سبز

 من معقتدم به احترام طبعیت، این مادر مهربان همه انسان‌ها، ما باید تمام‌قد بایسیتم و با جدیت زیادی برای حفظ آن تلاش کنیم. من بیش از ۴۰سال است استاد بوم‌شناسی هستم و در دانشگاه‌های مختلف تدریس می‌کنم.در این سالها هر دانشجویی که درس محیطزیست داشته به نحوی با من سروکار داشتهاست؛ یا دانشجوی من بوده یا کتابهای من را خوانده. اما مدتها به این موضوع فکر میکردم که چرا ما هرسال رشتههای بیشتری در ارتباط با محیطزیست داریم و فارغالتحصیلان ما هم سال به سال بیشتر میشوند، اما وضعیت محیط زیست ما بهتر نمیشود؟! فکر میکنم یکی از دلایل این اتفاق این است بچههایی که در رشتههای مربوط به محیط زیست مشغول تحصیل هستند، علاقهای به رشتهشان ندارند. آنها صرفا به این دلیل این رشته را میخوانند که مدرک بگیرند؛ درحالی که قبلا این طور نبود.

     به همین دلیل فکر میکنم ما به اندازه کافی در سنین کودکی به بچههایمان انگیزه نمیدهیم. نظام آموزشی ما انگیزه را در آنها از بین میبرد وخلاقیتشان را میکشد. از طرفی به واسطه رشتهام میدانم اگر آنها در این دوره در ارتباط با طبیعت قرار بگیرند تا چه حد میتوانند در انتخابهای آیندهشان تاثیرگذار باشند.

این نکتهای بدیهی است که ما همه چیز را از طبیعت یاد میگیریم، بنابراین نمیشود آن را کنار گذاشت. بچههای ما باید با عناصر مختلف طبیعت از سنین پایین ارتباط برقرار کنند. بچهها از پنج تا ۱۱سالگی نسبت به هرچیزی که در اطرافشان حرکت دارد و تکان میخورد، مثل درختان که شاخهها و برگهایشان در باد حرکت میکند یا آب که جریان دارد حساس هستند. کودک در این سن به بوها و رنگها سریع واکنش نشان میدهد و به طور ذاتی منظره پرگل، صدای آب و تماشای آب روان را دوست دارد. قطعا وقتی بچهها در این سن با محیط اطرافشان در تعامل قرار میگیرند و به اصطلاح با عناصر موجود در طبیعت درگیر میشوند، بازی میکنند و هرچیزی را که در محیط پیرامونشان هست، لمس میکنند، استعدادهای حسی، حرکتی، عاطفی و شناختیشان رشد میکند.

    نتیجه این رشد استعدادهای مختلف کودک، بالا رفتن قدرت سازگاری و هوش اجتماعی در بچههاست. درحقیقت «کودکان وقتی با هم در یک محیط طبیعی قرار میگیرند، این امکان برایشان فراهم میشود که سازگارتر شوند؛ چیزی که در مدرسههای ما دیده نمیشود. هماکنون مدرسه، بچههای ما را از همه این تجربههای ناب محروم کردهاست. بچه در مدرسه اجازه ندارد با بغل دستیاش حرف بزند، فضای بزرگی برای بازی ندارد، در خانه نه همبازی دارد و نه فضای مناسبی برای بازی. پس این بچه کجا قرار است محیط اطرافش را بشناسد؟! همین میشود که بچههای این نسل، قدرت سازگاری با بچههای دیگر را ندارند. بنابراین مهارتهای فیزیکیشان رشد نمیکند و خلاقیتشان نادیده گرفته میشود، چون از مادر خلاقیت که طبیعت است، فاصله گرفتهاند. هرچه وسایل متنوعتری در دسترس کودک باشد، او خلاقتر میشود. حالا به نظر شما کدام بازی، کدام لگو و کدام اسباببازی امروزی میتواند از یک مورچه پیچیدهتر باشد؟ چه چیزی به اندازه طبیعت میتواند حالتهای مختلف را به کودک نشان بدهد؟ طبیعت یک زمان ابر است و یک زمان آفتاب، یک وقت باران، یک وقت باد. درختهایش یک وقت گل دارند، یک وقت میوه. این همان جلوههای مختلفی است که فقط در ارتباط با طبیعت در دسترس کودکان قرار میگیرد.

عبدالحسین وهابزاده

استاد دانشگاه و فعال محیط زیست

 من معقتدم به احترام طبعیت، این مادر مهربان همه انسان‌ها، ما باید تمام‌قد بایسیتم و با جدیت زیادی برای حفظ آن تلاش کنیم. من بیش از ۴۰سال است استاد بوم‌شناسی هستم و در دانشگاه‌های مختلف تدریس می‌کنم.در این سال‌ها هر دانشجویی که درس محیطزیست داشته به نحوی با من سروکار داشته‌است؛ یا دانشجوی من بوده …

این بازبینی را بررسی کنید

رای کاربر: 5 ( 1 نظر)
0

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا