آخرین خبرها
خانه / گفت و گو (برگ 5)

بایگانی دسته بندی ها : گفت و گو

اشتراک به خبردهی

کودکان قربانيان تازه اعتياد

مشق و کتاب تنها نیاز کودکان نیست، این را آمار رو به رشد آسیب‌های اجتماعی در بین کودکان و نوجوانان نیز تایید می‌کند، زیرا غفلت اولیای مدرسه و والدین از نیازهای اصلی کودکان و نوجوانان سبب شده آنها مهارت‌های لازم در زندگی را کسب نکنند و در اثر کوچک‌ترین ناملایمتی گرفتار مسائلی مانند مصرف مواد مخدر شوند، اتفاق نگران‌کننده‌ای که دکتر مجید رضازاده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی نیز آن را تایید می‌کند.در این گفت‌وگو که حول محور اعتیاد کودکان و نوجوانان می‌چرخد، رضازاده از عواملی که سبب بالا رفتن اعتیاد بین این گروه سنی شده سخن می‌گوید.

آماری از اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور وجود دارد؟

نه. واقعا در این حوزه آماری نداریم.

این مساله برای مسئولان مهم نیست؟

برای تهیه آمار در بیشتر حوزه‌ها در کشور دچار مشکل هستیم، اما آمار اهمیت دارد چون در نبود آمار نمی‌توان برنامه‌ریزی درستی کرد و به نقایص کار پی برد. با این حال مساله اعتیاد کودکان بتازگی جدی و مهم شده است. این در حالی است که در زمینه اعتیاد جوانان و بزرگسالان نیز آمار به روزی در دست نیست، اما شیوع‌شناسی اعتیاد انجام شده و در آن از لحاظ تقسیم‌بندی جنسی و جسمی موضوع بررسی شده است.

یعنی در این شیوع‌شناسی آمار کودکان و نوجوانان معتاد نیز مشخص می‌شود؟

باید گفت آمار کودکان و نوجوانان معتاد نیاز به شیوع‌شناسی خاص دارد.

آمار تخمینی نیز از اعتیاد این گروه سنی در دست نیست؟

واقعیت این است که درمان اعتیاد کودکان به عهده بهزیستی نیست و وزارت بهداشت به این مساله رسیدگی می‌کند، اما کودکان بد سرپرست و بی سرپرست از گروه‌های هدف بهزیستی هستند.

با توجه به این که آماری از نوجوانان معتاد نداریم، چرا سازمان بهزیستی دو مرکز برای درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان در سیستان و بلوچستان دایر کرده؟ می‌شود از این سیاست نتیجه گرفت که آمار اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور به چشم می‌آید ؟

این مراکز ایجاد شده‌اند، چون احساس نیاز کرده‌ایم، بخصوص در استان سیستان و بلوچستان چون کودکان زیادی وجود دارند که به اعتیاد مبتلا هستند. به همین سبب در این استان به شکل پایلوت کار را شروع کرده‌ایم. در پژوهشی نیز که بتازگی انجام شده و اطلاعات آن هنوز گزارش نشده به شکل کلی می‌توان دید که سن اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا کرده است.

آماری از میزان شیوع اعتیاد بین کودکان خیابانی دارید؟

دو سال گذشته پژوهشی انجام شدکه براساس نتایج آن 25 درصد از کودکان خیابانی مواد مصرف می‌کنند.

برنامه‌ای برای درمان و پیشگیری اعتیاد این گروه از کودکان و نوجوانان دارید؟

کاری که به شکل پایلوت در زاهدان انجام می‌شود قرار است در بقیه استان‌های کشور نیز دنبال شود، آن هم با محوریت ستاد مبارزه با مواد مخدر و همکاری دانشگاه‌های علوم پزشکی، ادارات کل سازمان بهزیستی و بخش غیردولتی.

چند وقت است این طرح را دنبال می‌کنید؟

حدود یک سال و نیم است که یک مرکز برای پسران و مرکز دیگری نیز برای دختران در زاهدان شروع به کار کرده است.

شیوه درمان در این مراکز به چه شکل است؟

کودکان مبتلا به اعتیاد از سوی ضابط قضائی جمع آوری شده و بعد از مرحله غربالگری اگر مشخص شود که بجز اعتیاد مشکل دیگری ندارند دوره سم‌زدایی را در بیمارستان پشت‌سر می‌گذارند. به این ترتیب وقتی از نظر جسمی مشکلشان برطرف شد به مراکز اقامتی می‌روند تا درمان‌های روان‌شناسی و مددکاری را دنبال کنند و برای سه ماه در این مراکز نگهداری می‌شوند. دراین مدت با خانواده آنها ارتباط برقرار می‌شود. اگر خانواده مناسب داشته باشند کودکان در اختیار خانواده قرار می‌گیرند و در غیر این صورت کودکان در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند.

از زمان آغاز به کار این دو مرکز چند کودک درمان شده‌اند؟

حدود 110 کودک پذیرش شده اند و در این مدت حدود 20 درصد آنها به خانواده برگشته‌اند و بقیه نیز در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند.

مراکز درمان اعتیاد کودکان و نوجوان چه زمانی در سایر استان‌ها نیز راه اندازی می‌شود؟

با هماهنگی انجام شده پروتکل درمان کامل کودکان و نوجوانان تهیه شده و منتظر تایید نهایی و ابلاغ آن هستیم تا در استان‌هایی که ضرورت دارد این مراکز ایجاد شود.

اولویت بهزیستی تاسیس این مراکز در کدام استان‌هاست؟

در محل‌هایی که کودکان خیابانی بیشتری وجود دارد، مانند کلانشهرهایی مثل تهران، چون خیابانی بودن خطر اعتیاد را بالا می‌برد.

براساس تحقیقات شما، کودکان و نوجوانان بیشتر چه مواد مخدری مصرف می‌کنند؟

موادی که آنها مصرف می‌کنند شبیه موادی است که از سوی بزرگسالان در جامعه مصرف می‌شود، البته آمار ما اجمالی است.

به نظر شما یکی از دلایل اعتیاد کودکان دسترسی آسان به مواد در جامعه است؟

دسترسی به مواد آسان است و یکی از راه‌های پیشگیری از مصرف مواد مخدر این است که دسترسی را مشکل کنیم، اما وقتی شرایط برای دسترسی به مواد مشکل می‌شود، مصرف مواد پرخطر بالا می‌رود، زیرا اگردسترسی به مواد کم‌خطر کم شود شخص به سمت مصرف مواد پرخطر گرایش پیدا می‌کند. برای نمونه مصرف‌کننده هروئین اگر دسترسی‌اش مشکل شود به سمت تزریق این مواد می‌رود. بنابراین همزمان با کاهش دسترسی باید زمینه‌های مصرف را نیز کاهش داد چراکه کاهش دسترسی به تنهایی نتیجه معکوس می‌دهد.

دسترسی یکی از فاکتورهاست. به‌نظر شما عواملی که زمینه اعتیاد را فراهم می‌کند دیگر چیست؟

بحث شرایط روانی جامعه و اوضاع خانواده‌ها نیز مهم است، چون حضور شخص معتاد در خانواده ریسک اعتیاد را افزایش می‌دهد، مساله دیگر پیشگیری است و براساس آن باید مهارت افراد در جامعه را ارتقا داد، یعنی کودکان باید برای زندگی آینده خود آماده شوند و والدین نیز باید مهارت فرزند پروری پیدا کنند، زیرا دراین بخش ما کمبود داریم و شرایط سبب شده خانواده‌ها فقط روی تحصیل کودکان تمرکز کنند. کودکان حتی مهارت نه گفتن را نیز نمی‌آموزند، چراکه ما به آنها نه گفتن را یاد نمی‌دهیم چون از این می‌ترسیم که به خودمان نه بگویند.

مواردی که شما به آن اشاره کردید نظام آموزشی کشور را متهم می‌کند. آیا شما برای رفع این نواقص با آموزش و پرورش همکاری می‌کنید؟

منظورم نظام پرورشی آموزشی است، ما حدود 20 سال است مهارت‌های زندگی را وارد کشور کرده‌ و از کارشناسان کمک گرفته‌ایم تا کتاب‌هایی را برای تمام گروه‌های سنی تهیه کنند. ابتدا با آموزش و پرورش ارتباط خوبی داشتیم، اما در برهه‌ای از دولت قبل، آموزش و پرورش با این بهانه که این روش‌ها غربی و بی‌فایده است این ارتباط را قطع کرد، اما بتازگی دوباره با آموزش و پرورش تفاهمنامه‌ای امضا کرده‌ایم تا به آنها کمک علمی و فنی بدهیم.

به نقش مدارس اشاره کردید. قرار بود شیوع شناسی اعتیاد در مدارس نیز انجام شود. این طرح به کجا رسید؟

در جریان شیوع‌شناسی اعتیاد در مدارس نیستم، اما شیوع‌شناسی اعتیاد در جامعه عمومی را با همکاری ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام داده‌ایم و نتایج آن بزودی منتشر می‌شود.

وضع کمپ‌های ترک اعتیاد نیز به گونه‌ای است که بیشتر افرادی که گذر یکی از اعضای خانواده‌شان به آن افتاده از مدیریت آنها گله دارند. علت افزایش این مراکز و کاهش کارایی آنها چیست؟

در برهه‌ای از زمان به دلیل فشارهایی که بود سازمان بهزیستی تعداد آنها را از نظر کمی گسترش داد، یعنی دریک سال ده برابر شدند، اما از دو سال گذشته ما بخشنامه‌ای صادر کردیم تا به مراکز جدید مجوز داده نشود، در این مدت تمام مراکز مورد ارزشیابی و بازدید قرار گرفتند. به این شکل دستورالعمل‌ها اصلاح ‌و برای آنها پروتکل نیز تهیه شد.

گسترش بی برنامه مراکز درمانی چگونه اتفاق افتاد؟

سال 91 یا 92 به دلیل فشارهایی که برای جبران کمبود مراکز و درمان اعتیاد وجود داشت و برخی بهبود پیدا یافتگان نیز روی ایجاد مرکز اصرار داشتند تعداد آنها از 80 به 800 مرکز رسید.

به نظر می‌رسد هنوز مشکلات کمپ‌ها بر طرف نشده است.

نمی‌توانم ادعا کنم در مراکز بهزیستی تمام مشکلات برطرف شده چون تا مرداد برای رفع مشکلاتشان وقت دارند. علاوه بر مراکز بهزیستی، برخی مراکز ماده 16 (نگهداری از معتادان متجاهر) نیز در کشور وجود دارد که وزارت بهداشت متولی آنهاست و بهزیستی دراین مراکز فقط خدمات مددکاری ارائه می‌کند.

برخی کارشناسان از این گله می‌کنند که کمپ‌های ترک اعتیاد تخصصی فعالیت نمی‌کنند، نظر شما در این باره چیست؟

لزومی بر تخصصی شدن فعالیت مراکز درمان اعتیاد وجود ندارد مگر این که استثنایی وجود داشته باشد. مثلا برای ترک الکل اگر شخص‌‌مصرف‌کننده شدید باشد باید بستری شود، اما بقیه مصرف‌کنندگان مواد می‌توانند در مراکز ترک اعتیاد معمولی درمان شوند.

سازمان‌ها و نهاد‌های مختلفی برای کاهش اعتیاد در کشور تلاش می‌کنند. به نظرتان در این حوزه کار بین بخشی بدرستی انجام می‌شود؟

این موضوع فراز و نشیب دارد و این که نهادهای مختلفی فعال هستند الزاما چیز بدی نیست، چون مبارزه با اعتیاد بین دستگاهی و مشکل بزرگ و پیچیده‌ای است. کار ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز هماهنگی بین دستگاه‌هاست، اما برخی مواقع ستاد وارد کارهای اجرایی شده و به این شکل آسیب ایجاد می‌شود یا بین وزارت بهداشت و بهزیستی اختلافاتی پیش می‌آید.

برای رفع این مشکلات چه باید کرد؟

باید یاد بگیریم کار تیمی انجام بدهیم، افزون براین دستگاه‌های هماهنگ‌کننده باید وجود داشته باشند و این مساله را فرابخشی ببینیم. در واقع دستگاه‌ها باید بالغانه عمل کنند و هدفشان گسترش قلمرو نباشد.

انتقاد دیگری که از بهزیستی می‌کنند این است که بهزیستی باید درمان اعتیاد را رها کند، چون درمان‌ کار وزارت بهداشت است. به نظرتان این ایراد درست است؟

نباید فراموش کرد ‌ اعتیاد بیماری چند وجهی است و در علل پدید آورنده و راه‌های درمانی آن باید جوانب مختلفی را در نظر گرفت. بنابراین فقط وزارت بهداشت نباید آن را دنبال کند این در حالی است که شروع‌کننده این فعالیت نیز بهزیستی بوده است و آن اوایل که مراکز بازپروری وجود داشت و بعد از مدتی به مراکز درمان اعتیاد بدل شد ، بهزیستی این وظیفه را به عهده گرفت و تا مدت‌ها نیز تمام کار به عهده بهزیستی بود.

چرا اگر شخصی به دلیل کودک‌آزاری و همسرآزاری ناشی از اعتیاد با اورژانس اجتماعی تماس بگیرد، این مرکز به مشکل‌اش رسیدگی نمی‌کند؟

اگر شخصی اعتیاد داشته باشد و به رفتار خشن دست زده باشد باید محدود و بستری شود. در واقع او به خدمات اورژانس روانپزشکی نیاز دارد. بنابراین این مورد به بهزیستی مربوط نمی‌شود، چراکه بهزیستی امکانات برخورد با چنین مواردی را ندارد.

برخی نهاد‌ها ادعا می‌کنند مصرف شیشه در کشور کاهش یافته، به نظر شما این ادعا درست است؟

از نظر کارشناسی می‌توان گفت همه مواد دوره سینوسی دارند؛ یعنی پس از مدتی که در اوج مصرف قرار می‌گیرند خود به خود پایین می‌آیند، چراکه افرادی که شیشه مصرف کرده‌اند پس از مدتی از عوارض آن مطلع شده و آن را کنار می‌گذارند، اما سیستم اعتیاد مواد دیگری را جایگزین می‌کند. بنابراین ممکن است مصرف شیشه کم شده باشد. برخی مراکز ما نیز می‌گویند مصرف شیشه کم شده، اما هروئین افزایش پیدا کرده است.

مدتی است برخی بحث مخدرهای صوتی را مطرح می‌کنند. به نظرتان این خطر جدی است؟

مخدر صوتی مبنای علمی ندارد، اما مواد جدید ساخته می‌شود، چون قاچاقچیان و تولیدکنندگان تلاش می‌کنند برای خود بازار ایجاد کنند. برای نمونه وقتی افراد نسبت به عواقب مصرف هروئین مطلع شدند کمتر سراغ آن رفتند، اما تولید‌کنندگان هروئین فشرده را با نام کراک وارد بازار کردند.

پرمصرف‌ترین مواد در کشورمان هنوز تریاک است؟

بله تریاک پرمصرف‌ترین است و پس از آن شیشه و هروئین قرار دارد.

مهدی آیینی  

تهران ركورددار طلاق در كشور

تحکيم خانواده در کشورمان به فراموشي سپرده شده و زلزله طلاق هر روز چارچوب خانواده هاي زيادي را ويران مي کند؛ روستا، شهر، شهرستان يا کلانشهر نيز ديگر فرقي نمي کند، غول طلاق زنجير پاره کرده و هيچ چيز جلودارش نيست، شرح اين آشفته بازار ديروز با اظهارنظرهاي رئيس بهزيستي استان تهران که گفته بود پايتخت رکورددار طلاق است، بار ديگر مطرح و بهانه اي شد براي گپي کوتاه با حسن موسوي چلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي کشور.

    ارزيابي شما از روند طلاق در سال هاي اخير در کشور چيست؟
در ده سال اخير روند رشد طلاق در کشورمان نگران کننده شده به گونه اي که مدتي قبل به ازاي هر 14 ازدواج يک طلاق ثبت مي شد، اما اکنون به شکل ميانگين در تمام کشور در مقابل هر پنج ازدواج يک طلاق رقم مي خورد. در کلانشهرها شرايط بحراني تر است، براي مثال در تهران از هر سه ازدواج يکي به طلاق ختم مي شود.

    چرا در کلانشهرها شرايط بحراني تر است؟
مهاجرت به کلانشهرها سبب بالارفتن آمار جمعيت و حاشيه نشيني شده و اين شرايط سبب گمنامي بيشتر اشخاص مي شود؛ در نتيجه قبح طلاق براي شخص کمتر شده و طلاق را مساله عادي مي بيند، اما در شهرهاي کوچک فشار بيشتري روي افرادي است که قصد دارند طلاق بگيرند.

    براي مهار اين پديده اجتماعي چگونه بايد آن را بررسي کرد؟
افزايش طلاق از دو ديدگاه قابل بررسي است؛ يکي اين که طلاق را به شکل جزيره ديده و عواملي مانند اعتياد ،خشونت، روابط فرازناشويي، بي مسئوليتي و نداشتن مهارت زندگي و کاهش زمان گفت وگو را مطرح کنيم، اما ديدگاه بهتري نيز وجود دارد؛ يعني نبايد طلاق را به شکل جزيره ديد چون مسائل ديگري مانند کاهش سرمايه اقتصادي و اجتماعي و تاثير گذاري فضاي مجازي نيز در آن بسيار قابل توجه است. در واقع بدون اين عوامل نمي توان اين پديده را بررسي کرد.

    به نظر شما چرا بسياري از ازدواج ها به آساني به طلاق ختم مي شود؟
چون انتخاب همسر بدرستي انجام نمي شود و خانواده ها شناخت کافي از يکديگر به دست نمي آورند و معيارهاي مناسبي نيز براي اين کار ندارند.

    چه نکاتي را براي ازدواج موفق بايد در نظر گرفت؟
مولفه هاي کليدي در اين بين وجود دارد يعني زوج هاي جوان بايد بدانند هدفشان از زندگي چيست، صداقت داشته باشند، مسئوليت پذير بوده، گذشت داشته باشند و براي باهم بودن وقت بگذارند.

    آيا برنامه مناسبي براي تحکيم خانواده در کشور اجرا مي شود؟
کارهايي انجام مي شود، اما منسجم و جامع نيست؛ چون خدماتي که در اين حوزه ارائه مي شود بايد با اولويت برنامه هاي پيشگيري باشد.

    براي کاربردي تر شدن اين برنامه ها چه بايد کرد؟
اين برنامه ها بايد از فراگيري، کفايت و استمرار برخوردار باشند. متاسفانه ما در حوزه اجتماعي برنامه اي نداريم، چون بايد سواد اجتماعي را بالاببريم. در واقع شايد افراد از سطح تحصيلات بالايي برخوردار باشند، اما سواد اجتماعي ندارند.

    سطح سواد اجتماعي افراد چگونه ارتقا پيدا مي کند؟
در کنار اصلاح نظام آموزشي کشور بايد خانواده ها از کودکي مهارت هاي اجتماعي را به فرزندانشان بياموزند.

    با اين شرايط آينده را چگونه مي بينيد؟
کانون خانواده اکنون محور آسيب هاي اجتماعي است و بايد توجه داشت آسيب ها در خانواده مزمن مي شود، چون وقتي خانواده درگير اين مسائل شود، مي کوشد آنها را پنهان کند. به همين خاطر بايد چاره اي بينديشيم تا گرفتار اين مسائل نشويم.

پشت نوبتی‌های بهزیستی منتظر بمانند

چشم خیلی‌ها به حمایت‌ها و خدماتی است که سازمان بهزیستی ارائه می‌دهد، از معلولان و زنان سرپرست خانوار بگیرید تا آنها که گرفتار معضلاتی مانند اعتیاد و طلاق شده‌اند؛ اما در این بین برخی کارشناسان معتقدند سازمان بهزیستی آن طور که باید در حمایت و ارائه خدمات به جامعه هدفش موفق نبوده است. این مساله و دغدغه‌های دیگری را که در این حوزه وجود دارد، با انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور در میان گذاشتیم.او در این گفت‌وگو با تاکید بر این که سازمان تحت مدیریتش یکی از تخصصی و علمی‌ترین سازمان‌ها در زمینه مداخله در آسیب‌های اجتماعی و جسمی است از عملکرد سازمانش دفاع کرد، برخی کم و کاستی‌های بهزیستی را پذیرفت و از پیش‌بینی‌اش نیز در خصوص آینده روند آسیب‌های اجتماعی در کشور گفت.

سازمان شما خدمات متنوعی به گروه‌های آسیب‌دیده جامعه ارائه می‌کند. به نظرتان چرا این همه مسئولیت به بهزیستی سپرده شده است ؟

سازمان بهزیستی به شکل قانونی متعهد شده به دو گروه عمده جامعه، یعنی افرادی که دچار آسیب‌های اجتماعی شده‌اند و گروهی که دچار آسیب‌های جسمی شده‌اند خدمات بدهد. برای این دو گروه فقط خدمات حمایتی مد نظر نیست، زیرا آنها به خدمات تخصصی و کارشناسی هم نیاز دارند، به همین سبب‌ رسیدگی به این افراد به بهزیستی محول شده است.

پس چرا حمایت‌های دولت از بهزیستی ‌با وظایف زیادی که این سازمان به عهده دارد تناسب ندارد؟

آسیب‌های اجتماعی و جسمی ماهیت پیچیده‌ای دارد و تقریبا رسیدگی به آن کار یک دستگاه‌ یا سازمان خاص نیست. بنابراین لازم است بسیاری از دستگاه‌ها و نهادهای دیگر در این زمینه مشارکت کنند؛ برای نمونه شهرداری یک نهاد اجتماعی است در قانون تشکیل شهرداری‌ها نیز یکی از وظایفی که به آنها محول شده رسیدگی و ساماندهی مسائل سلامت اجتماعی شهروندان است.

شما از بودجه‌ای که به سازمان اختصاص می‌یابد راضی هستید؟

غیر از مستمری مددجویان، بقیه اقلام بودجه‌ای به فراخور منابع مالی دولت مناسب است.

امسال بودجه شما چقدر رشد داشت؟

11 درصد رشد داشت و بین دستگاه‌های مختلف، بودجه بهزیستی رشد بدی نداشت.

این رشد چقدر با شرایط مطلوب شما فاصله دارد؟

برای پرداختن به مسائل مستمری بگیران در بودجه 94 کمیته امداد حضرت امام(ره) 2000میلیارد تومان و سازمان بهزیستی هزار میلیارد تومان اعتبار پیش‌بینی شده است. چانچه این منابع در اختیار قرار بگیرد و برای توانمند شدن و اشتغال مستمری بگیران هزینه شود، اقدام اثر بخشی صورت خواهد گرفت.

به نقش شهرداری‌ها در مسائل اجتماعی اشاره کردید، اما شهرداری ادعا می‌کند وظیفه سازمان بهزیستی را در‌خصوص‌ جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها انجام می‌دهد. این ادعا درست است؟

جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها وظیفه بهزیستی و شهرداری نیست، اما در تفکیک وظایف که عزیزان شهرداری از آن مطلع هستند، تامین مکان، محل و فضای فیزیکی به‌عهده شهرداری‌هاست و ارائه خدمات تخصصی، حمایتی، حرفه آموزی و اجتماع‌پذیری این افراد به عهده بهزیستی گذاشته شده و اکنون این کار با محوریت استاندار تهران انجام می‌شود‌. در خصوص معتادان، کودکان کار و کودکان خیابان نیز این تعامل دنبال می‌شود.

همکاری شما با ستاد مبارزه با مواد مخدر چگونه پیش می‌رود؟

با ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز هماهنگ هستیم. برای نمونه ما به کمپ‌های نگهداری افرادی که دچار معضل اعتیاد هستند و خودشان داوطلبانه متقاضی ترک اعتیاد شده‌اند نظارت می‌کنیم‌. اما مراکز نگهداری افراد معتادی که داوطلب درمان نیستند و ممکن است علاوه بر اعتیاد به بیماری‌هایی نظیر ایدز نیز مبتلا باشند، براساس قانون به عهده وزارت بهداشت ‌است.

به نظر می‌رسد مشکلی که در این مورد وجود دارد نحوه ارائه مجوز به کمپ‌های ترک اعتیاد است، چون حوادث نگران‌کننده زیادی در این خصوص اتفاق افتاده است.

براساس بررسی‌های ما نیز مشخص شده مراکز ترک اعتیادی که از سازمان بهزیستی مجوز می‌گرفتند ‌با استاندارد‌های روز دنیا اختلاف اساسی دارند به همین سبب با کمک مدیران مراکز، کارشناسان علم مبارزه با اعتیاد و کارشناسان بهزیستی ضوابط مناسبی برای راه‌اندازی ‌کمپ در نظر گرفته شده است.

این ضوابط چه زمانی اعمال می‌شود؟

دستور‌العمل آن آماده و جزئیات کادر درمان و فضای مناسب کمپ‌ها نیز تهیه شده است‌. این ضوابط قبل از آغاز سال جدید اعلام خواهد شد تا کمپ‌های ترک اعتیاد حداقل‌ها را از لحاظ نیروی انسانی، فضای فیزیکی یا پروتکل‌های درمانی داشته باشند.

برای نظارت بر این مراکز چه برنامه‌ای دارید؟

مهم‌ترین نکته بخش نظارت است، زیرا نباید این مراکز را به حال خود رها کرد. ارزیابی‌ها انجام شده و مراکزی سال آینده می‌توانند به کار ادامه دهند که ترخیص‌های موفقی داشته باشند.

چرا توسعه مراکزی مانند صدای مشاور و اورژانس اجتماعی بهزیستی به کندی پیش می‌رود؟ برخی کارشناسان می‌گویند در تهران برای سامانه 123 تبلیغ نمی‌شود، چون ترس از این وجود دارد که نتوانند پاسخگوی نیاز تمام متقاضیان باشند.

زمینه توسعه این مراکز در تمام نقاط کشور فراهم نشده است. در 180 شهرستان اورژانس‌های اجتماعی شکل گرفته، ولی در 80 شهر دیگر نتوانسته‌ایم چنین مراکزی تاسیس کنیم. سال آینده در نظر داریم برای تامین خودروها به‌ویژه در اورژانس اجتماعی اعتبار در نظر بگیریم؛ علاوه بر این تلاش می‌شود در تمام شهرهای کشور چنین مراکزی ایجاد شود.

انتقاد دیگری که بر بهزیستی وارد است این است که شما آمار دقیقی از جامعه تحت پوشش خود ندارید. برای نمونه بر اساس آخرین سرشماری حدود یک میلیون و 200 هزار معلول تحت پوشش شماست، اما براساس آمارهای جهانی این آمار باید چند برابر باشد.

براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی بین 10 تا 12 درصد افراد جامعه دچار معلولیت هستند، اما تعریف آنها از معلولیت متفاوت است. برای نمونه شاید شخصی که شش دندان نداشته باشد یا نمره عینکش بالای شش باشد معلول خوانده شود، اما براساس تعریف ما شخصی معلول است که نتواند خدمات تخصصی و توانبخشی را به شکل خصوصی دریافت کند.

بنابراین به نظر شما معلول فقط چنین شخصی است؟

نه، تعریف معلول با تعریف سازمان بهداشت جهانی درست است، اما خیلی‌ها خودشان توانایی گرفتن خدمات را دارند و در سامانه ما ثبت نام نمی‌کنند، گرچه می‌دانند دچار معلولیت هستند. بنابراین همیشه در هر جامعه‌ای 2 تا 3 درصد افراد جامعه هستند که نیازمند دریافت خدمات تخصصی و حرفه‌ای هستند. باید به این افراد پرداخت. افزون بر این در سامانه سازمان بهزیستی استان به استان تعداد افراد معلول و پشت نوبتی ثبت شده است.

اما ایراد دیگری که می‌توان از شما گرفت این است که برآورد شما از تعداد معلولان براساس سرشماری سال 90 است و توسط افرادی به دست آمده که هیچ تخصصی دراین زمینه ندارند.

این‌طور نیست، چون بهزیستی نیز آمار رجوع معلولان به مراکز خود را دارد؛ درواقع ما با آماری که براساس سرشماری تهیه شده کاری نداریم، چون بهزیستی افراد معلول را به کادر پزشکی معرفی می‌کند و به این شکل شدت و نوع معلولیت آنها مشخص می‌شود.

براساس این اطلاعات شما به چند معلول خدمات ارائه می‌دهید؟

حدود یک میلیون و 200 هزار نفر.

براساس بررسی‌ها تعداد معلولانی که در انتظار دریافت خدمات از سوی شما هستند چند نفر است؟

250 هزار نفر دیگر پشت نوبت هستند.

این آمار تمام خانواده‌ها و معلولان را شامل می‌شود؟

علاوه بر این 250 هزار نفر معلول حدود 60 هزار نفر نیز پشت نوبت دریافت مستمری هستند.

برنامه شما برای این 310 هزار نفر چیست،فکر می‌کنید این افراد چه زمانی می‌توانند از خدمات شما استفاده کنند؟

واقعا نمی‌دانم، پیشنهاد ما این بود که در طول برنامه ششم هر سال 50 هزار نفر به ظرفیت ما اضافه شود،چون60 هزار نفر مستمری بگیر را می‌توانیم با توانمند کردن اشخاص جایگزین کنیم، اما افراد معلول را نمی‌توانیم.

هر سال چند درصد از خانواده‌های تحت پوشش بهزیستی توانمند شده و از زیر چتر حمایت این سازمان خارج می‌شوند؟

براساس قانون باید سالی 10درصد توانمند شده و از زیر چتر حمایت بهزیستی خارج شوند.

این قانون اجرا می‌شود؟

ما 180 هزار خانواده تحت حمایت داریم و براساس قانون هر سال 10 درصد از آنها از حمایت ما خارج می‌شوند و سالی حدود 18 هزار نفر نیز جایگزین می‌شوند اما معلولان یعنی افراد نابینا یا بیماران روانی مزمن را نمی‌توان جایگزین کرد.

سازمان بهزیستی با دیگر دستگاه‌ها مانند کمیته امداد موازی کاری دارد؟

کار سازمان ما تخصصی است و وظیفه مشاوره و مددکاری را بر عهده دارد که بر کارهای دیگرش مانند فعالیت‌های حمایتی می‌چربد. به همین دلیل تداخل وظیفه‌ای با سازمان‌های دیگر نداریم و ادعا می‌کنیم تخصصی‌ترین، عملی‌ترین و کارشناسی‌ترین سازمانی که در بحث آسیب‌های اجتماعی و جسمی مداخله می‌کند، سازمان بهزیستی است.

با توجه به این که هدایت چنین سازمانی در اختیار شماست، روند آسیب‌های اجتماعی را در آینده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آسیب‌های اجتماعی پدیده‌ای جهانی است، ولی معتقدم چون در کشورمان از آموزه‌های الهی، دینی و معنوی برخورداریم باید نسبت به آسیب‌های اجتماعی حساسیت ویژه‌ای داشته باشیم و بتوانیم برنامه‌ریزی لازم را برای تحکیم خانواده فراهم کنیم‌. برای این کار نیز پیشگیری اولویت ماست.

به نظر شما خطری که در آینده جامعه ما را تهدید خواهد کرد چیست؟

خطر وجود دارد، باید نگرانی داشته باشیم.

نسبت به چه باید نگران باشیم؟

پایین آمدن سن اعتیاد، تغییر نوع مواد مخدر مصرفی از سنتی به صنعتی و زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی، چون در شش سال گذشته اعتیاد زنان از 4درصد به 10درصد رسید. اگر نتوانیم این روند رو به رشد را متوقف کنیم، با آسیب‌های بیشتری رو‌به‌رو می شویم.

مواردی که به آنها اشاره کردید اکنون در جامعه قابل مشاهده است. پیش بینی شما از آینده آسیب‌های اجتماعی چیست؟

پیش‌بینی من این است که با تاکید مقام معظم رهبری و توصیه ایشان به سران سه قوه و اهتمامی که رئیس‌جمهور نسبت به مسائل اجتماعی دارند بتوانیم روند رو به رشد آسیب‌ها را متوقف کنیم.

مستمری مددجویان بهزیستی نیز واقعا کم است،آیا برای افزایش آن برنامه‌ای دارید؟

براساس قانون برنامه پنجم میزان مستمری‌ها باید 40درصد حقوق مشخص شده باشد، اما اکنون با آن فاصله زیادی داریم بنابراین باید تلاش کرد قانون اجرا شود

از زماني که دراين سازمان مشغول بکار شده ايد و از مناطق مختلف بازديد کرده ايد چه چيزي بيشتر سبب ناراحتي شما شده است؟

​وقتي کودکي را مي بينم که دچار معلوليتي است که مي شد با مشاوره و يا مداخله ژنتيکي مانع آن شد ناراحت مي شوم به هيمن علت براي برطرف شدن اين مساله تلاش ويژه اي در سازمان بهزيستي دنبال مي شود.

مهدی آیینی

صدقات مردم به خارج نمي رود

رئیس تازه‌نفس کمیته امداد حدود 8 ماه است سکان هدایت بزرگ‌ترین خیریه کشور را در دست گرفته، به همین علت چشم خیلی‌ها به عملکرد او دوخته شده است؛ از حدود چهار میلیون نفری که زیر چتر کمیته امداد قرار دارند تا آنها که فقر زندگی‌شان را تا لبه پرتگاه تباهی سوق داده و در انتظار کمک این نهاد هستند. این در حالی است که برخی نیکوکاران و شهروندان نیز مدتی است نسبت به عملکرد شفاف کمیته امداد دچار شک و تردید شده‌اند و در انتظار پاسخ‌های قاطعی هستند تا خاطرشان جمع شود. همه این مسائل را با سیدپرویز فتاح در میان گذاشتیم و ماحصل آن گفت‌وگویی شد که در ادامه می‌خوانید.

از وقتی در کمیته امداد مشغول به کار شده‌اید بیشتر صدقه می‌دهید؟

نسبت به قبل فرقی نکرده، چون از قبل صندوق خانگی کمیته امداد داشتم و حامی چند کودک یتیم نیز هستم.

هر روز صدقه می‌دهید؟

بیشتر روزها. نمی‌توانم بگویم هر روز‌ چون بعضی روزها در مسافرت هستم.

به نظر شما درست است که مردم مانند گذشته به کمیته امداد کمک نمی‌کنند؟

منظور شما دوره‌ای است که من مشغول به کار شده‌ام؟

نه به شکلی کلی، چون شما حدود 8 ماه است مشغول به کار شده‌اید.

از قبل روند کار کمیته امداد را دنبال نمی‌کردم، بنابراین نمی‌توانم قضاوت کنم، اما آمار نشان می‌دهد درآمد کمیته امداد و تعداد حامی‌ها روندی صعودی دارد.

منتقدان می‌گویند با توجه به رشد تورم، مقدار رشد صدقات قابل توجه نیست.

این مساله به کمیته امداد برنمی‌گردد‌ بلکه به وضع اقتصاد کشور ربط پیدا می‌کند‌ به عنوان مثال خانواده‌ای را در نظر بگیرید که قبلا حامی بوده، اما تورم مانع کمک بیشتر چنین خانواده‌هایی به کمیته امداد می‌شود. در چند سال گذشته تورم زندگی خانوارهای متوسط و رو به پایین را تحت تاثیر قرار داده و سبب شده آنها دچار مشکل شوند.

پس باور مردم درباره فعالیت‌های کمیته امداد تغییر نکرده است؟

به نظرم خیلی فرق زیادی نکرده، اما این که بگوییم همه مردم کمک‌هایشان را به کمیته امداد می‌کرده‌اند، هیچ وقت به این شکل نبوده است. این همه خیریه در کشور وجود دارد. ما باید اجازه بدهیم مردم به هر طریقی که راحت‌تر هستند کمک کنند.

به تعداد زیاد مراکز خیریه اشاره کردید، نگاه کمیته امداد به فعالیت این مراکز چگونه است؟

خیریه‌ها دو دسته‌اند. آنها که مجوز دارند و آن دسته که ندارند. خیریه‌های مجاز رقیب و مزاحم ما نیستند.

یکی از انتقادات به کمیته امداد این است که فرد متقاضی برای دریافت کمک‌ زمان زیادی معطل می‌شود.

اگر شخص کمک موردی بخواهد زمان زیادی وقت نمی‌برد، اما اگر بخواهد تحت پوشش قرار بگیرد، زمانبر است، چون به تحقیق نیاز دارد.

کامل شدن این تحقیقات به شکل میانگین چقدر زمان می‌برد؟

بستگی به محل زندگی و شرایط و تعداد اعضای خانوده متقاضی دارد؛ برای نمونه وقتی مشخص می‌شود سرپرست خانواده فوت کرده یا بحث بیماری صعب‌العلاج مطرح است، به تحقیقات خاصی نیاز نداریم. در موارد غیراورژانسی هم باید تحقیق صورت گیرد، چون دامنه تحت پوشش قرار گرفتن خانواده‌ها متفاوت است.

توانمند شدن مددجو‌ها و این مثال معروف که به جای ماهی دادن باید به نیازمندان ماهیگیری یاد داد چقدر در اولویت برنامه‌های شما قرار دارد؟

این نکته در صدر برنامه‌های ما قرار دارد. به نظر ما اساسا خانواده‌ها ناتوان نیستند، بنابراین وظیفه داریم توانایی آنها را بشناسیم نه ناتوانی آنها را.

در این مدت چقدر شغل ایجاد کرده‌اید؟

نمی‌توان گفت، چون شغل ایجاد کردن راحت نیست. از طرفی کمیته امداد با هدف اشتغالزایی ایجاد نشده است. اگر در کشورمان اقتصاد رونق بگیرد، نیازی به مداخله کمیته امداد نیست. اگر ما در این حوزه وارد شده‌ایم به نظر می‌رسد از روی ناچاری است تا بتوانیم بارمان را کم کنیم، چون اگر این کار را انجام ندهیم از ما سوال خواهد شد چرا این‌قدر فرد تحت پوشش داریم، در حالی که می‌خواهیم از تعداد افراد تحت پوشش خود کم کنیم.

در کشور چند نفر تحت پوشش کمیته امداد هستند؟

حدود یک میلیون و 800 هزار خانواده که نزدیک به چهار میلیون نفر می‌شوند.

بخشی از انتقادات موجود به کمیته امداد به فعالیت‌های این نهاد در خارج از کشور برمی‌گردد، چون برخی می‌گویند کمک‌های آنها در خارج از کشور هزینه می‌شود.

مدل کمیته امداد در کشور ما مدلی استثنایی و بی‌بدیل است که می‌تواند در خیلی از کشورها شکل بگیرد. کشورهای دیگر خیریه دارند، اما هیچ کدام به پای کارایی کمیته امداد نمی‌رسد. کشورهای اطراف نیز دوست دارند از مدل کمیته امداد استفاده کنند. صندوق‌های ما در عراق، سوریه، لبنان و افغانستان وجود دارد، اما روی این صندوق‌ها نوشته کمیته امداد امام خمینی عراق، سوریه، لبنان یا افغانستان. در واقع صندوق‌هایی در این کشور نصب است که ایرانی‌ها درون آن پول نمی‌ریزند؛ یعنی ما فقط مدل کمیته امداد را در این کشورها تسری داده‌ایم، اما در برخی مناسبت‌ها مانند روز قدس یا ماجرای یمن که پیش آمد، همکاران ما بنا به درخواست مراجع رسمی کشور صندوق گذاشته و روی آن نوشتند برای کمک به مردم غزه یا یمن.

در واقع سوال این است که آیا صدقه ایرانی‌ها در این کشورها هزینه می‌شود یا نه؟

واقعا صدقات ایرانیان به خارج منتقل نمی‌شود، چون مجاز نیستیم و اصلا به این کار نیازی نیست. در واقع عددی نیست که بخواهیم آن را منتقل کنیم، چون با کمک‌های کلانی که نظام ما در سطح بین‌المللی می‌کند، قابل مقایسه نیست. علاوه بر این خوشبختانه ما مسائل مالی را به شکلی تنظیم کرده‌ایم که حقوق کارمندان کمیته امداد نیز از محلی غیر از کمک‌های مردمی پرداخت می‌شود.

چرا با وجود خیریه‌های زیاد نتواسته‌ایم مشکل فقر را در کشور ساماندهی کنیم؟

خیریه‌ها نمی‌توانند جای دولت را بگیرند. ظرفیت ما با دولت‌ها قابل مقایسه نیست. اگر فعالیت مراکز خیریه نبود حتما وضع کشور متفاوت بود. تورم سنوات گذشته و اثرات تحریم و سوءمدیریت‌ها دست به دست هم داده تا تولید تصاعدی فقر را شاهد باشیم. این نسلی که اکنون تحت پوشش کمیته امداد است، چندمین نسل محسوب می‌شود؛ بنابراین امداد به وظیفه خود عمل کرده، اما فقر در کشور تولید می‌شود و باید به ریشه‌های آن پرداخت.

هر ایرانــی در سال چقدر صدقه می‌دهد؟

پولی که فقط از صندوق صدقات در تمام کشور جمع می‌شود حدود 300 میلیارد تومان در سال است، اما صدقه فقط پولی نیست که در صندوق‌ها جمع می‌شود، زیرا زکات و فعالیت‌های خیرخواهانه‌ای مانند حامی ایتام شدن را نیز باید حساب کرد. سال گذشته 400 میلیارد تومان نیز زکات جمع‌آوری شد.

با توجه به حمایت مناسب نیکوکاران آیا به نظرتان مستمری مددجوها کم نیست؟

مستمری را باید تعریف و بعد درباره کم یا زیاد بودن آن صحبت کنیم. بحث ما این است که نیاز خانواده‌ها باید احصا شود که ابعاد مختلفی دارد. یک خانواده نیاز اولش مسکن است، اما خانواده دیگر بیمار صعب‌العلاج دارد یا سرپرست ازکارافتاده، بنابراین هزینه زیادی برای آنها می‌شود که جزو مستمری به حساب نمی‌آید یا هزینه درمان، بیمه و تحصیل آنها نیز باید در نظر گرفته شود. این در حالی است که بهتر است ما به جای پول نقد به خانواده‌ها خدمات ارائه کنیم.

بنابراین امکان دارد در آینده مستمری مددجوها را قطع کنید؟

نمی‌توان مستمری را قطع کرد، زیرا عده‌ای به آن واقعا نیاز دارند. در واقع خانواده‌ها وضع متفاوتی دارند، اما تمرکز ما روی ارائه خدمات است.

به نظر شما فقر در جامعه چه تغییراتی داشته است؟

شکل فقر در حال دگرگون شدن است. فقری که در ذهن ماست فقر مطلق است و چون دولت می‌گوید به همه یارانه می‌دهد می‌توان گفت فقر مطلق در کشورمان وجود ندارد یا خیلی کم است. این در حالی است که بسیاری از مردم دیگر به آب و برق و گاز نیز دسترسی دارند. اکنون چهره فقر از جنبه‌های مختلف تغییر یافته است؛ برای نمونه تعداد زنان سرپرست خانوار زیاد شده است. در واقع فراگیر نبودن بیمه تامین اجتماعی مساله مشکل‌ساز است. علاوه‌بر این، کمیته امداد و خیریه‌ها نمی‌توانند ملاکشان فقط ساختار اقتصادی و ناکارآمد باشد.

یکــی از اقدامات قابل توجه شما در ابتدای کار، اعلام فروش ساختمان سوهانک کمیته امداد و انتقال به جای دیگر با هدف صرفه‌جویی بود. این موضوع به کجا رسید؟

ما جای مناسبی خریده‌ایم و حتما از این ساختمان می‌رویم، بنابراین اگر این ساختمان به فروش نرود هم اینجا را تخلیه می‌کنیم. امیدواریم این ساختمان را به قیمت مناسبی بفروشیم.

دوسـت دارید پس از پایــــان ماموریت‌تان مددجو‌های کمیته امداد شما را چگونه یاد کنند؟

دعایم کنند، چون دعا حد رضایت است.

مهدی‌آیینی‌

غفلت از خانواده، غفلت از جامعه است

 حبيب الله مسعودي فريدسبک زندگي خانواده ها دستخوش تغيير شده، تغييري که در نهايت به نفع اعضاي خانواده و جامعه اي که آنها در آن زندگي مي کنند نيست، برخي کارشناسان اين تغيير را اجتناب ناپذير دانسته و آن را ناشي از دوره گذار مي دانند، اما عده اي نيز بر اين باورند که نبايد دست روي دست گذاشت و شاهد آسيب ديدن خانواده ها بود. براي اين که بيشتر به اين موضوع بپردازيم، سراغ حبيب الله مسعودي فريد، معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي کشور رفتيم، او در اين گفت وگو عمده دلايل آسيب ديدن خانواده ها را نپرداختن نظام آموزشي کشور به موضوع آموزش مهارت هاي اجتماعي و غفلت دستگاه هاي برنامه ريز و سياستگذار در حوزه اجتماعي عنوان مي کند.

به عنوان معاون امور اجتماعي بهزيستي جديترين تغيير در خانواده هاي ايراني را چه مي دانيد؟
بايد خانواده را در زمينه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بررسي کرد، چون دهه هاي گذشته خانواده ها گسترده و هسته اي بودند يعني پدربزرگ و مادربزرگ نقش پررنگ تري در زندگي داشتند و بچه ها در فاميل هم سن و سال هاي زيادي داشتند به اين ترتيب حمايت هاي بيشتري از خانواده مي شد، اما اکنون کمتر بچه اي را مي توان پيدا کرد که عمو، عمه، خاله و دايي داشته باشد. بنابراين از تعداد خانواده هاي گسترده کاسته شده است.

دليل اين تغيير در خانواده ها چه بوده؟
در اين بين جستجو براي يافتن شغل و مهاجرت به کلانشهرها تاثيرگذار است، چون در کلانشهرها ديگر پدر بزرگ و مادربزرگ ها نمي توانند به خوبي از خانواده خود حمايت کنند، تغيير الگوي مصرف را نيز نبايد ناديده گرفت، زيرا خانه ها کوچک شده و ديگر جاي زيادي در اختيار اعضاي خانواده نيست، در واقع مسائل اقتصادي، خانواده ها را دچار مشکل مي کند.

بنابراين خانواده ها ديگر مانند گذشته کارکرد ندارند؟
جامعه شناسان بر اين باروند که خانواده بسياري از کارکرد هاي خود را از دست داده است، اما هنوز همه جاي دنيا مي گويند خانواده رکن اصلي جامعه است و مي توان گفت برخلاف گذشته که بحث هاي فردگرايي مطرح بود، اکنون نهضت خانواده گرايي ايجاد شده،زيرا خانواده مي تواند مهارت هاي زيادي به کودکان بياموزد و مانند يک تيغ دولبه عمل کند، زيرا اگر بسامان باشد موجب ارتقاي جامعه مي شود و اگر بسامان نباشد، مي تواند زمينه را براي آسيب هايي مانند کودک آزاري، همسرآزاري و فرار از خانه فراهم کند.

براي بهبود وضع خانواده ها چه بايد کرد؟
بايد خود خانواده ها آگاه شوند که چه نقش مهمي در پيشرفت جامعه دارند، علاوه بر اين سيستم هاي مختلف دولتي، برنامه ريز و سياستگذار نيز بايد حمايت از خانواده را در اولويت برنامه هاي خود قرار دهند.

اما به نظر مي رسد خانواده ها در ابتدايي ترين نقش خود که تربيت کودکان است، موفق نيستند؟
يکي از مشکلات ما در خانواده ها و سيستم آموزشي کشور اين است که اين نهادها نمي توانند کودکان را جامعه پذير کرده يعني براي زندگي آينده آماده کنند، زيرا رشد و تکامل در سال هاي اوليه کودکي بسيار مهم است؛ بيشترين رشد مغزي در 4 تا 5 سالگي رخ مي دهد و خيلي از کارشناسان معتقدند شخصيت فرد نيز در اين سال ها شکل مي گيرد. در واقع خانواده ها حتي نمي دانند با تغييرات فيزيولوژي بچه هاي خود چگونه رفتار کنند. مدتي پيش مطالعه اي روي 2000 دانش آموز در پنج منطقه تهران شد که براساس آن نوجوانان بيشترين اطلاعات درباره بلوغ را از هم سن و سالان و کانال هاي غيررسمي به دست مي آورند.

براي تربيت کودکان در اين سنين نيز برنامه شفافي در نظام آموزشي وجود ندارد؟
خيلي از کشورها در اين سنين براي آموزش کودکان سرمايه گذاري مي کنند، براي نمونه در ژاپن آموزش کودکان 3 تا 6 سال اجباري است. البته آنها از روش هاي غيررسمي آموزش مانند بازي و نمايش بهره مي برند، اما در کشورمان فقط 10 درصد کودکان از خدمات مهدهاي کودک بهره مي برند.

تاکنون درباره اثرات نپرداختن به آموزش مهارت هاي اجتماعي در کشور مطالعه اي صورت گرفته؟
تحقيق خاصي صورت نگرفته، ولي براساس مطالعه اي که در بهزيستي روي 75 زوجي که به مراکز مداخله براي کاهش طلاق بهزيستي مراجعه کرده بودند، صورت گرفت، مشخص شد شايع ترين علتي که سبب شده بود اين افراد به سمت طلاق بروند نبود مهارت اجتماعي است. در بعد فردي توجه به سلامت روان افراد مهم است در واقع بايد آموزش مهارت زندگي و توجه به سلامت روان را جدي تر گرفت.

درباره سلامت روان شهروندان تحقيقاتي انجام شده؟
براساس مطالعه اي که سال 90 در اين باره انجام شد 6/23 درصد افراد بالاتر از 15 سال يک اختلال روان شناختي دارند که به مداخله نياز دارد.

اختلالات رواني چه زماني در شخص نمود پيدا مي کند؟
50 درصد اختلالات رواني زير 14 سال و 75 درصد اختلالات نيز زير سن 24 سال شروع مي شود.

بنابراين برنامه هاي سلامت روان بايد در کشورمان توسعه پيدا کند.
در کنار توسعه بايد غربالگري اختلالات روان را از سنين دبستان شروع کرد و براي کودکان پرونده سلامت تشکيل دهيم.

مطالعه اي نيز درباره وضع کودکان داشته ايد؟
نتايج تحقيقي که ما در مهدهاي کودک انجام داديم، حاکي از اين است که 15 تا 18 درصد از بچه ها درجاتي از اضطراب دارند، اما اين مطالعات بايد فراگير شود تا بتوان به موقع مداخله کرد.

به چه نتايج ديگري دست پيدا کرده ايد؟
در بسياري از آسيب هاي اجتماعي عامل خطر، اختلال رواني است يعني اختلال سبب ايجاد آسيب هايي مانند مانند اعتياد مي شود.

به اين ترتيب بايد براي آموزش خانواده ها برنامه جامعي داشت.
چند سال است در بهزيستي آموزش پيش از ازدواج مطرح شده، زيرا مي تواند تا 80 درصد از تعارضات داخل خانواده را کاهش دهد.

برنامه هاي آموزشي شما چه تاثيري در کاهش آمار طلاق داشته است؟
اين کار موقعي تاثيرگذار مي شود که فراگير شود؛ بنابراين نمي توان با پوشش افرادي محدود کاهش آسيب هاي اجتماعي در سطح جامعه را خواست.

براي فراگير شدن چنين آموزش هايي چه بايد کرد؟
با قانونگذاري و افزايش اعتبارات مي توان افراد بيشتري را پوشش داد، البته نياز به اطلاع رساني مناسب نيز هست، زيرا خانواده ها بايد اهميت آموزش هاي پيش از ازدواج را درک کنند، علاوه بر اين، نظام آموزشي کشور نيز بايد هماهنگ عمل کند.

بهزيستي چگونه مي تواند در بهبود آموزش هاي سبک زندگي با نظام آموزشي کشور همکاري کند؟
با آموزش و پرورش ارتباط داريم و کتاب مهارت هاي زندگي که مدتي قبل تدوين کرديم اکنون در برخي مدارس آموزش داده مي شود، بهزيستي از لحاظ فني مي تواند در کنار آموزش و پرورش باشد،چون اکنون فضا آماده شده و نياز است آموزش و پرورش به اين مهم بيشتر بپردازد.

اين اراده و نگاه در مسئولان آموزش و پرورش وجود دارد؟
اين اراده وجود دارد، اما مداوم نيست. در واقع به يک تحول بنيادين در نظام آموزشي کشور نياز داريم، به اين شکل که نکات حفظ محور حذف شود و رويکرد مهارتي و کار جمعي به آن اضافه شود.

بجز خانواده و نظام آموزشي در سطح اجتماعي و اقتصادي چه تغييراتي بايد اتفاق بيفتد؟
بايد سياست حمايت هاي اجتماعي توسعه پيدا کرده و کيفيت خدمات را نيز افزايش داد، همچنين نظام هاي اقتصادي بايد توجه بيشتري به معيشت خانواده کنند و در برنامه هاي اقتصادي توجه بيشتري به دهک هاي پايين جامعه کرد.

در برنامه ششم توسعه چنين موضوعاتي گنجانده شده؟
کارگروه ها در تلاش هستند نکات مناسب دراين برنامه گنجانده شود، اما برنامه هاي در نظر گرفته شده بايد اجرايي شود. براي نمونه در برنامه چهارم قرار شد 40 درصد حداقل حقوق به خانواده زن سرپرست خانوار داده شود، يعني حدود 300 هزار تومان، اما در بهزيستي و کميته امام متوسط پرداخت به اين خانوارها حدود 62 هزار تومان است، بنابراين طبيعي است که خانواده دچار آسيب مي شود.

در مقابله با اعتياد خانواده چقدر سهم دارد؟
دفتر مقابله با جرم و مواد مخدر در سال 2013 مطالعه اي بين المللي انجام داد که براساس آن استاندارد هاي جهاني پيشگيري از اعتياد مشخص شد براساس نتايج آن آموزش فرزندپروري به والدين بيشترين تاثير را در پيشگيري از اعتياد کودکان و نوجوانان دارد.

کارشناسان درباره کاهش گفت وگوي اعضاي خانواده نيز هشدار مي دهند، اين اتفاق چقدر جدي است؟
مطالعه مشخصي دراين حوزه صورت نگرفته، اما مي توان گفت کيفيت و کميت گفت وگو در خانواده کاهش داشته است. کاهش کميت به خاطر مشکلات اقتصادي است، چون خانواده ها سطح رفاه بيشتري مي خواهند، بنابراين با توجه به گراني و تورم بايد بيشتر کار کنند و از يکديگر دور باشند.

دلايل عمده تماس خانواده ها با اورژانس اجتماعي چيست؟
سال گذشته حدود 600 هزار تماس با سامانه 123 گرفته شد که 150 هزار تماس مرتبط بود. در اين بين 25 درصد درباره مشکلات خانوادگي مانند اعتياد و طلاق بود و حدود 5/8 درصد تماس ها نيز به کودک آزاري ربط داشت، علاوه بر اين حدود 7 درصد تماس ها نيز به همسرآزاري مربوط بود. عمده ترين موارد به اين آسيب ها مربوط مي شود. در شش ماهه اول سال 94 نيز عمده ترين دلايل تماس مانند سال گذشته بود.

جای‌خالی «سلامت اجتماعی» در برنامه ششم

قطار آسیب‌های اجتماعی همچنان درحال حرکت است؛ طلاق، اعتیاد، حاشیه‌نشینی و خشونت هر روز رنگ و بوی جدید‌تری به خود می‌گیرد. در این میان، نهادهای مربوطه نیز موفقیت لازم را ندارند به همین دلیل اگر این مسائل این روزها اندکی از تابو بودن فاصله گرفته‌است، باید آن را به پای مشهود شدن‌شان گذاشت و تاکید کرد تا وقتی به این مسائل توجه نشان ندهیم و دغدغه ما نشود نمی‌توانیم به داشتن جامعه‌ای سالم امیدوار باشیم. در حالی که هنوز برای تدوین برنامه شمدشم توسعه فرصت باقی است، با حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور درباره اهمیت پرداختن به آسیب های اجتماعی در این برنامه به گفت وگو نشسته ایم.

چه اتفاقی افتاده که این روزها سبک زندگی خانواده های ایرانی مورد توجه کارشناسان اجتماعی قرار گرفته است؟

در کشورمان نشانه هایی نسبت به فاصله سبک زندگی کنونی برخی خانواده ها با سبک زندگی مناسب و مورد قبول وجود دارد. از این منظر موضوع مورد بحث و بررسی است.

کدام آسیب نگران کننده تر است؟

موارد زیادی وجود دارد که می توان به آنها اشاره کرد. برای نمونه پرونده های زیاد قضایی در کشورمان نشانه خوبی نیست. براساس گفته های رئیس قوه قضاییه در کشورمان حدود 15 میلیون پرونده قضایی تشکیل شده، اما هند با بیش از یک میلیارد جمعیت حدود یک میلیون و 200 هزار پرونده قضایی دارد.

شرایط خانواده ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

این حوزه نیز نگران کننده است، چون باید نسبت به ورود آسیب های اجتماعی به درون خانواده هشدار داد، زیرا وقتی آسیب وارد خانواده می شود، مزمن شده و حل مشکلات در آینده را نیز مشکل تر خواهد کرد.

این روزها گرایش به کدام آسیب ها بیشتر شده است؟

آسیب هایی که شادی آنی بیشتری دارند؛ گرایش به مواد مخدر صنعتی، مشروبات الکلی و روابط خارج از چارچوب در دنیای واقعی و مجازی وجود دارد که نشان می دهد برای جبران کمبود شادی و نشاط سراغ این موارد می روند.

درباره افزایش زنان سرپرست خانوار نیز مدتی است بیشتر می شنویم.

براساس تحلیل حوزه اجتماعی، در سال 75 کمتر از یک میلیون و200 هزار زن سرپرست خانوار داشتیم و سال 85 این آمار به بیش از یک میلیون و600 هزار نفر رسید و در آخرین سرشماری یعنی سال 90 تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور به دو میلیون و 500 هزار نفر رسید . البته منظور این نیست که زن سرپرست خانوار آسیب دیده اجتماعی است، اما دختران و زنانی که به تنهایی زندگی می کنند در مقایسه با افرادی که تحت حمایت خانواده هستند، آسیب پذیر ترند.

  نگراني در حوزه مواد مخدر نیز  جدي است.

بله، آمار رسمی اعلام شده نشان می دهد دو میلیون و 300 هزار نفر به شکل مستقیم درگیر این مساله هستند که شامل معتادان دائمی و تفننی می شوند، ولی به نظر می رسد ما آمار دقیقی از افراد درگیر در حوزه مواد مخدر نداریم.

دغدغه ها نسبت به فضای مجازی را چقدر جدی می بینید؟

در این حوزه آمار مشخصی نداریم، اما آثار فضای مجازی را بر سلامت اجتماع می توان مشاهده کرد. هرچند فضای مجازی یک فرصت است، اما چون سواد استفاده از آن را نداریم، این فرصت تبدیل به تهدید می شود.

سکونتگاه های غیررسمی را نیز در این میان نمی توان نادیده گرفت.

براساس آمار شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهر، از حدود 97 شهری که بررسی شد، بیش از 950 هزار سکونتگاه غیر رسمی که جمعیتی حدود 10 تا 11 میلیون نفر را در خود جای داده اند، در کشور وجود دارد، اما نمی توان به تمام این افراد برچسب آسیب دیده اجتماعی زد. البته تاثیر محیط را بر گسترش آسیب های اجتماعی نمی توان نادیده گرفت.

آسیب های اجتماعی در حوزه بیماری ای مثل ایدز چقدر جدی است؟

آمار حدود 29 هزار مبتلا را نشان می دهد، اما این را می توان در ضریب حداقلی 4 ضرب کرد، علاوه بر این ما نگران این هستیم که روند ابتلای افراد به این ویروس به سمت روابط جنسی محافظت نشده تغییر مسیر دهد.

 بر چه اساسی این مساله را عنوان می کنید؟

سال های 65 تا 93 حدود 14 درصد به دلیل روابط جنسی محافظت نشده و حدود 68 درصد از طریق سرنگ آلوده مبتلا شدند، اما در افرادی که طی یک سال آخر شناسایی شده اند، سهم روابط جنسی محافظت نشده به 38درصد می رسد، یعنی فقط در یک سال پایانی این آمار حدود 5/2 برابر رشد کرده است. بنابراین باید نگران بود.

با توجه به آسیب هایی که مرور کردیم، سلامت اجتماعی کشور را در آینده چگونه پیش بینی می کنید؟

اینها نشان می دهد به سختی می توان به آنچه برای ایران 1404 در سند چشم انداز درنظر گرفته شده است، رسید .

برخی کارشناسان براین باورند که چنین شرایطی طبیعی است، چون ما در حال طی کردن مسیر توسعه هستیم.

طبیعی قلمداد کردن این پدیده ها یعنی دست روی دست گذاشتن و بدون شک گسترش آسیب های اجتماعی پیام مشخص دارد و آن چیزی جز تهدید امنیت اجتماعی و روانی کشور نیست. ما دراین حوزه زیاد کار کرده ایم، اما موفق نبوده ایم. در غیر این صورت شرایط کنونی آسیب های اجتماعی در کشور این گونه نبود.

برنامه های اجرا شده در حوزه آسیب های اجتماعی را چطور ارزیابی می کنید؟

این برنامه ها فراگیر و جامع نبوده و از کفایت، پایداری و استمرار نیز برخوردار نبوده اند. در واقع به موقع، تخصصی و در دسترس بودن، سه مولفه مداخلات مناسب است که برای کمک به آسیب دیدگان اجتماعی باید در نظر داشت، اما مداخلات انجام شده این ویژگی ها را ندارد.

شما جدی ترین مشکل را در حوزه مقابله با آسیب های اجتماعی چه می دانید؟

مشکل اصلی ما این است که سیاست اجتماعی مشخصی در حوزه آسیب های اجتماعی نداریم، زیرا یک روز برای ایجاد گشت ارشاد تصمیم می گیریم و روز دیگر بر لزوم ایجاد اورژانس اجتماعی پافشاری می کنیم . به همین دلیل بالاخره نمی دانیم برخورد ما با حوزه آسیب های اجتماعی در کشور باید چگونه باشد. درواقع نقشه راه تعریف شده نیست. دو برنامه از سند چشم انداز ایران1404 نوشته ایم، به این شکل که فصل هشت برنامه چهارم توسعه مربوط به حوزه اجتماعی و ماده 97 آن به طور خاص در حوزه آسیب های اجتماعی بود، اما وقت اجرا دچار مشکل شد.

برنامه پنجم چه؟

در این برنامه در حوزه اجتماعی، تمهیدات لازم برای آسیب های اجتماعی مورد توجه قرار نگرفته بود.

سیاست های ابلاغی برنامه ششم را چگونه دیدید؟

ابتدا که پیش نویس برنامه آماده شد، وضع اجتماعی آن مناسب بود ، اما در نهایت زمانی که ابلاغ شد، تقریبا یکی از ضعیف ترین بخش های سیاست های ابلاغی بخش اجتماعی است.

شاید مخالفان نظر شما بگویند اسناد و قوانین دیگری در حوزه اجتماعی وجود دارد که با استفاده از آن می توان به مسائل اجتماعی پرداخت.

خوشبین هستیم که این اتفاق بیفتد، اما انتظار داریم در برنامه ششم نسبت به آسیب های اجتماعی دست کم نگاه امنیتی، سیاسی و قضایی نداشته باشیم، چون ما بارها و بارها بگیر و ببند را در حوزه آسیب دیدگان تجربه کرده ایم، اما شرایط بهتر نشده است. این گواهی است بر این مهم که مدیریت هوشمندی درحوزه اجتماعی نداریم.

به نظرتان دلیل اصلی این که دولت ها به حوزه آسیب های اجتماعی نمی پردازند، چیست؟

حوزه آسیب های اجتماعی به قول معروف قشنگ نیست، دولت ها همیشه سعی کرده اند از پرداختن به آن فرار کنند. در این میان اگر برخی به این مساله بپردازند جناح مقابل عمل آنها را به عنوان حربه ای برای مبارزه به کار می گیرد.

با توجه به شرایط اجتماعی کشورمان اولویت ها در برنامه ششم باید به چه نحوی در نظر گرفته شود؟

باید در برنامه ششم سرفصلی به نام سلامت اجتماعی داشته باشیم ؛ نکته ای که در برنامه های توسعه ای و بودجه بندی سالانه پیش بینی نمی شود.

در سرفصل سلامت اجتماعی چه نکاتی باید گنجانده شود؟

می توان نگاه های متعددی داشت. برای نمونه باید هر سال وضع اجتماعی کشور را رصد کنیم، در واقع تاکنون شاخص سلامت اجتماعی در کشورمان سنجیده نشده یا روسای جمهور هنگام ارائه گزارش به مسائل اجتماعی نپرداخته اند، بنابراین تا امروز نگاه واقع بینانه نسبت به مسائل اجتماعی نداشته ایم و برنامه ششم می تواند این نکات را در بر بگیرد.

این درحالی است که برنامه ای نیز برای تحلیل وضع اجتماعی کشور باید داشته باشیم. تحلیل وضع اجتماعی به ویژه آسیب های اجتماعی به شکل ملی و در مقایسه با منطقه و جهان مهم است، اما در کنار آن پیشگیری نیز باید در کشور فراگیر شود . علاوه براین باید جایگاه سازمان های مردم نیز دراین حوزه مشخص شود، چون بیشتر آنها در حوزه درمان اعتیاد درگیر هستند و در بخش پیشگیری حضور ندارند. قضا زدایی نیز باید جدی گرفته شود و از منابع اجتماعی دراین خصوص بهره بگیریم .محلات ناکارآمد شهری نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

مهدی آیینی

 

امروز‌ ناشنوایان را بشنویم

تقویت تفاوت‌های انسانی، شعاری است که امسال برای روز جهانی ناشنوایان در نظر گرفته شده است؛ افرادی که در جامعه حضور دارند، اما چون ما برای ارتباط برقرار کردن با آنها پیشقدم نمی‌شویم، درک درستی از شرایط آنها نداریم. گاهی ناشنوایان برای رسیدن به ابتدایی‌‌ترین حق خود نیز با مشکل روبه‌رو هستند.ناشنوایان برای آموزش، این روزها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند؛ از هزینه استفاده از رابط (اشخاص مسلط به زبان اشاره) بگیرید تا تصمیم هایی که آنها را در به کار بردن زبان اشاره محدود می کند . دراین مصاحبه اکرم سلیمی مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران از مشکلات آموزشی به عنوان عمده ترین مشکل ناشنوایان صحبت می کند.

ناشنوایان جامعه با مشکلات زیادی رو به رو هستند. شما به عنوان مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان، مشکل اصلی این افراد را چه می دانید ؟

بزرگ ترین مشکل به آموزش این افراد مربوط می شود، زیرا سطح آموزشی ناشنوایان اصلا مناسب نیست.

یعنی امکانات مناسبی در اختیار ندارند؟

درست است. امکاناتی که برای آموزش اشخاص عادی در کشور در نظر گرفته می شود، برای افراد ناشنوا چند سطح پایین تر است.

یکی از نیازهای اصلی آموزشی ناشنوایان را می توان افرادی دانست که نقش رابط را ایفا می کنند؟

بله، اولین نیاز آموزشی این افراد را می توان رابط دانست، مساله اینجاست که داشتن رابط به طور طبیعی هزینه بر است.

هزینه رابط چقدر است؟

این افراد، ساعتی 20 هزار تومان دریافت می کنند.

این مبلغ بالا نیست؟

خیلی ها این تصور را دارند، اما رابط باید زمانی که همراه فرد ناشنوا در کلاس درس حاضر می شود، به جای تمام افرادی که در آن جمع حضور دارند، صحبت و گفته های آنها را برای شخص ناشنوا ترجمه کند. بنابراین کار مشکلی انجام می دهد.

کشورهای دیگر، این مشکل را چگونه بر طرف کرده اند؟

در بیشتر کشورها، هزینه رابط از سوی آموزشگاه یا وزارت آموزش و پرورش تامین می شود، اما متاسفانه در کشورمان، هزینه رابط به عهده فرد ناشنواست و خیلی از آنها قادر به تامین چنین هزینه ای نیستند.

مشکل دیگری که برخی خانواده های افراد ناشنوا از آن گله دارند، حذف زبان اشاره است. این مساله به کجا رسید؟

زبان اشاره در حال حذف شدن است. این طرحی است که برخی کشورها آن را اجرا کرده، اما به نتیجه نرسیده اند. متاسفانه در کشورمان نیز قصد دارند طرح سوخته برخی کشورها را اجرا کنند.

دلیل مسئولان برای اجرای چنین طرحی چیست؟

آنها بر این باورند که شخص باید از باقیمانده شنوایی خود استفاده کند، اما به هرحال شخص ناشنوا در این زمینه ضعف دارد و هرچه بخواهد از اندک توان خود استفاده کند، برایش کافی نیست تا بتواند مطالب را درک کند .بنابراین لب خوانی تمام و کمال نمی تواند مطلب را منتقل کند و ناشنوا ها برای درک بهتر موضوع باید از لب خوانی و زبان اشاره همزمان استفاده کنند.

یعنی اکنون اجازه استفاده همزمان از لب خوانی و زبان اشاره به ناشنوایان داده نمی شود؟

در کشور ما تاکید بر لب خوانی است.

چرا لب خوانی کافی نیست؟

برای انتقال مطالب از طریق لب خوانی چند فاکتور باید به درستی رعایت شود. برای نمونه معلم باید به درستی کلمات را ادا کند و تلفظ را درست انجام دهد. علاوه بر این کلمات مشابه نیز در فارسی زیاد است و افراد ناشنوا دچار مشکل می شوند. درک اصطلاحات جدید نیز برای ناشنوایان سخت است. با این حال آموزش و پرورش استثنایی به ناشنواها می گوید از دست هایشان استفاده نکنند.

سلیمی:

حذف زبان اشاره طرح سوخته کشورهای دیگر است، اما متاسفانه در کشورمان سعی دارند آن را اجرایی کنند

در مدارس باغچه بان نیز همین مقررات حاکم است؟

مدارس باغچه بان نیز کماکان دایر است، ولی از زبان اشاره در آنها استفاده نمی شود.

از چه زمانی در کشور تصمیم به حذف زبان اشاره گرفته شده است؟

بیش از ده سال است که ممنوع شده.

با توجه به گذشت این همه سال، آیا مسئولان آموزش و پرورش استثنایی هنوز به این نتیجه نرسیده اند که افراد ناشنوا آسیب می بینند؟

به نظر می رسد هنوز برایشان مشخص نشده است. اکنون کنوانسیون جهانی ناشنوایان که ایران در آن عضو است، تاکید دارد شخص ناشنوا باید خودش شیوه آموزشی را انتخاب کند، اما درکشورمان به زور می خواهند افراد ناشنوا را مجبور کنند از دستان خود استفاده نکنند، در حالی که این کار از سوی آنها ناخودآگاه صورت می گیرد تا بتوانند مطلب خود را بهتر منتقل کنند.

ناشنوایانی که در مدارس عادی درس می خوانند، هنوز با کمبود معلم تلفیقی (معلم آشنا به زبان اشاره) رو به رو هستند؟

یک معلم تلفیقی هفته ای یکبار به دانش آموزان ناشنوایی که در مدارس عادی تحصیل می کنند، سر می زند تا مشکل آنها را بر طرف کند، چون چنین معلمی باید حدود 9 مدرسه را پوشش دهد. به همین دلیل زمان زیادی برای دانش آموزان ناشنوا در اختیار ندارد.

این مساله تاکنون چه مشکلاتی برای ناشنوایان ایجاد کرده است؟

برخی ناشنوایان که اکنون وارد دانشگاه شده اند، تازه متوجه این نکته می شوند که اندوخته علمی شان کافی نیست.

ناشنوایان دانشجو در دانشگاه ها با چه مشکلاتی رو به رو هستند؟

استادان برخی دانشگاه ها تاکید دارند که ناشنواها صدای آنها را در کلاس درس ضبط نکنند. به همین دلیل دانشجویان ناشنوا زمان زیادی از درس را از دست می دهند، چون استادان سریع صحبت می کنند و در بیشتر مواقع بحث های درسی نیز به حاشیه کشیده می شود و ناشنوایان متوجه موضوع نمی شوند یا اگر استاد یک لحظه پشت به دانشجویان حرف بزند، دانشجوی ناشنوا متوجه موضوع نمی شود. این درحالی است که برخی استادان اجازه حضور رابط را در کلاس درس نمی دهند و تاکید دارند فقط شاگردانشان در کلاس حضور داشته باشند.

برای ناشنوایان بازمانده از تحصیل نیز برنامه ای دارید؟

چون آموزش و پرورش استثنایی برنامه ای برای ادامه تحصیل این افراد ندارد، ما برای آنها در 17 شعبه انجمن در کشور کلاس برگزار می کنیم، اما این شعب جوابگوی نیاز آنها نیست.

مهدی آیینی

آمار مراجعه به مراکز‌معاینه فنی‌خنده‌دار است

کمتر از دو هفته تا شروع نیمه دوم سال باقی است؛ نیمه‌ای که با کاهش دما و بروز پدیده وارونگی هوا در آن به طور حتم نفس‌کشیدن برای ساکنان کلانشهرها بیش از پیش دشوار خواهد شد در این بین انجام دقیق آزمون‌های معاینه فنی می‌تواند نقش قابل توجهی در کاهش آلودگی هوا داشته باشد، اما مشکل اینجاست در کشورمان این مراکز نتوانسته‌اند اعتماد شهروندان را جلب کنند برای نمونه سال گذشته مالک 560 هزار خودرو برای گرفتن معاینه فنی به این مراکز مراجعه کردند؛ دبیر معاینه فنی کلانشهرهای کشور با اشاره به این اطلاعات آمار مراجعه به مراکز معاینه فنی را در کشور خنده‌دار می‌داند.در این مصاحبه با ولی آذروش درباره دلایل بی اعتمادی مردم نسبت به مراکز معاینه فنی و تاثیر این مراکز در کاهش آلودگی هوا حرف زدیم؛ مراکزی که او ادعا می کند به دلیل نبود مراجعه کننده در شرف تعطیلی هستند.

 خودروی شما معاینه فنی دارد؟

خودرویم را تازه گرفته ام به همین خاطر هنوز به گرفتن معاینه فنی نیاز پیدا نکرده ام.

پس باید با تصمیم مجلس برای افزایش زمان معاینه فنی خودروهای صفر به پنج سال موافق باشید.

به نظرم این تصمیم برای راحتی مالک خودرو خوب است، اما از نظر بررسی ایمنی و آلایندگی خودرو قطعا لازم به انجام آزمون معاینه فنی در فواصل کوتاه تر است، زیرا ما جزو آدم هایی هستیم که به اختیار خود این کار را انجام نمی دهیم، به همین دلیل به مقداری تحکم و قانون نیاز داریم.

دلایل شما برای کاهش زمان معاینه فنی برای خودرو های صفر کیلومتر چیست؟

استاندارد تولید خودرو در کشورپایین است، چون بالاترین استاندارد در کشورمان یورو 2 است، این در حالی است که در اروپا استاندارد یورو 5 را رعایت می کنند، با این حال آنها عمر معاینه فنی برای خودرو را
5/2سال در نظر گرفته اند. علاوه بر این عمر مفید کنیستر و کاتالیست (ابزاری برای کاهش آلایندگی خودرو) حداکثر 5/2سال است، بنابراین وقتی می گویند خودروی صفر تا پنج سال به معاینه فنی نیاز ندارد باید دانست کنیستر و کاتالیست این خودرو ها برای چند سال نقشی در کاهش آلایندگی خودروها نخواهد داشت.

به نظر شما عمر معاینه فنی برای خودرو های صفر چند سال باید باشد؟

باید دو سال باشد، چون قبلا نیز به این شکل بود.

برای رسیدن به این هدف چه کار کرده اید؟

دولت بتازگی در لایحه ای این موضوع را درخواست کرده است.

این لایحه در چه مرحله ای است؟

هنوز در کمیسیون های مجلس قرار دارد و بعید می دانم تصویبش به عمر این مجلس برسد، چون طرح های زیادی در مجلس قرار دارد و این لایحه جزو اولویت های مجلس نیست، در حالی که سلامت مردم باید هدف مشترک تمام مسئولان باشد.

برخی شهروندان گرفتار مشکلات عجیبی می شوند. برای نمونه افرادی ادعا می کنند به دلیل نامناسب بودن خودرویی که در اختیار دارند نمی توانند برای خودروی خود معاینه فنی تهیه کنند، چون خودروی آنها با استانداردها همخوانی پیدا نمی کند. برای رفع مشکل این افراد چه باید کرد؟

آزمون هایی که ما می گیریم براساس استانداردهای بین المللی است و ممکن است خودروی صفر کیلومتر نیز در پشت سر گذاشتن آنها مشکل داشته باشد، اما دلیل این را نمی دانم. علاوه براین باید بحث استاندارد را از معاینه فنی خودرو تفکیک کرد، زیرا در مراکز ما حداقل ایمنی خودرو ها بررسی می شود.

چند مرکز معاینه فنی در کشور وجود دارد؟

حدود 700 مرکز معاینه فنی در کشور فعال هستند.

استقبال مردم از مراکز معاینه فنی سال گذشته 16 درصد کاهش داشت، در چند ماهی که از امسال گذشته این آمار چگونه است؟

وضع مناسبی نداریم، براساس آمار تا نهم شهریور 176 هزار و 884 خودرو به مراکز ما مراجعه کرده اند، بنابراین نسبت به مدت مشابه سال گذشته تغییر زیادی نداشته ایم، اما سال گذشته نیز تعداد مراجعات کم بود، به همین دلیل برای پرداخت حقوق افرادی که در این مراکز فعالیت می کنند نیز با مشکل روبه رو هستیم، چون مراکز خدماتی هستند و درآمدی ندارند. سال گذشته حدود 560 هزار خودرو به مراکز ما مراجعه کردند اگر در نظر بگیریم همین مقدار نیز خارج از تهران بوده است باید گفت بسیاری از خودرو ها برای دریافت معاینه فنی مراجعه نمی کنند.

برآوردی از تعداد خودروهایی که باید به مراکز شما مراجعه کنند دارید؟

حدود 5/2 تا 3 میلیون خودرو در تهران فاقد معاینه فنی هستند. ما در هرشیفت روزانه دست کم می توانیم به 6000 خودرو خدمات ارائه کنیم و آمادگی داریم در سه شیفت نیز فعالیت داشته باشیم، اما مراجعه کننده وجود ندارد و حدود 70درصد ظرفیت ما خالی است. مراکز معاینه فنی رو به تعطیلی است، زیرا در برخی مراکز روزانه به اندازه انگشتان دست نیز مراجعه کننده نداریم.

پولی که بابت صدور معاینه فنی گرفته می شود چقدر هزینه های شما را جبران می کند؟

پول ناچیزی (ده هزار تومان) از شهروندان گرفته می شود که باید گفت هزینه برق این مراکز را نیز تامین نمی کند. این در حالی است که در اروپا هزینه انجام آزمون های معاینه فنی 80 یورو است.

آیا آزمون و تجهیزات شما مطابق با استانداردهای جهانی است؟

امسال دستگاه های خود را به روز کرده و در حال راه اندازی دستگاه ها با استانداردهای مناسب هستیم.

بنابراین باید برنامه ای برای افزایش بهای صدور گواهی معاینه فنی داشته باشید.

امیدواریم به یک نرخ واقعی برسیم تا خدمات مناسبی ارائه کنیم به همین دلیل مصوبه ای در دولت در حال تصویب است.

چقدر افزایش قیمت خواهید داشت؟

برحسب خودروهای سبک و سنگین تصمیم گیری می کنیم، اما هنوز تعیین نشده است.

فکر می کنید چرا مردم به مراکز معاینه فنی اعتماد نداشته و برای گرفتن معاینه فنی تمایل زیادی ندارند؟

اتفاق هایی در مراکز معاینه فنی خارج از تهران رخ داده که دغدغه ما نیز هست چون مراکزی هستند که بدون حضور خودرو برگه معاینه فنی صادر می کنند، این کار ناپسندی است و باید با این مراکز بشدت برخورد کرد، چون با جان و مال مردم بازی می کنند.

برای افزایش مراجعه شهروندان به مراکز معاینه فنی و بهبود قانون اجرای آن حتما با نمایندگان مجلس و پلیس رایزنی کرده اید. پس چرا گره کار باز نمی شود؟

خیلی با مجلس رایزنی کرده ام پلیس نیز دغدغه برخورد با این موضوع را دارد.

چرا پلیس بدرستی اعمال قانون نمی کند؟

باید این سوال را از خود آنها بپرسید.

هنوز مراکزی هستند که بدون حضور خودرو برگه معاینه فنی صادر می کنند؟

در تهران میزان این تخلف از ابتدا صفر بود،چون مراکز تهران به دوربین پلاک خوان مجهز هستند و امکان صدور معاینه فنی بدون خودرو تقریبا صفر است. خوشبتخانه برحسب مصوبه هیات دولت در دی سال گذشته و مصوبه شورای شهر تهران تحت عنوان نظارت و کنترل معاینه فنی خودرو تصویب شد، سامانه ملی معاینه فنی ایجاد شده و این امکان را فراهم خواهد کرد که اطلاعات مراکز معاینه فنی به مراکز پلیس متصل شود به این شکل با افرادی که بدون مراجعه به مراکز معاینه فنی، گواهی معاینه فنی دریافت می کنند برخورد خواهد شد.

فکر می کنید چرا این سامانه با وجود وعده هایی که داده شده بود هنوز فعال نشده است؟

این سامانه خرداد باید عملیاتی می شد، اما چون زیرساخت هایش آماده نبود اجرایی نشد. اکنون زیرساخت ها آماده شده و با عملیاتی شدن سامانه ملی شاهد تحول مناسبی در بحث معاینه فنی کشور خواهیم بود، مقدمات کار فراهم شده است. با هماهنگی هایی که با پلیس داشته ایم، امیدواریم این سامانه تا مهر در تهران عملیاتی شود. برای اجرایی شدن این سامانه در کل کشور نیز وزارت کشور پیگیر کار است.

اتوبوس های برونشهری نیز باید از مراکز شما معاینه فنی بگیرند؟

اتوبوس های درونشهری از مراکز ما معاینه فنی می گیرند، اما بتازگی خودروهای سنگین و اتوبوس های بین شهری معاینه فنی خود را از وزارت راه می گیرند.

آمار مراجعه موتورسیلکت ها به مراکز شما چگونه است؟

ده خط معاینه فنی برای موتورسیکلت ها داریم، اما مشکل اینجاست که مالکان موتورسیکلت به ما مراجعه نمی کنند، از 5/3 میلیون موتورسیکلت سال گذشته در کشور حدود یکصد دستگاه به مراکز ما مراجعه کرده اند که رقم خنده داری است. در حالی که می گویند موتورسیکلت ها تا هشت برابر خودروها آلودگی ایجاد می کنند. بحث موتورسیکلت از بدو تولید باید ساماندهی شود .

می توانید بگویید کدام سازمان و وزارتخانه بیشتر برای خودروهایش گواهی معاینه فنی می گیرد؟

خودرو ها براساس پلاک شناخته می شوند بنابراین برحسب سازمان و ارگان دسته بندی نکرده ایم، اما درباره خودروهای دولتی می توانم بگویم از ابتدای سال تا نهم اردیبهشت 553 دستگاه خودروی دولتی، 529 دستگاه خودروی نظامی، چهار دستگاه خودروی سیاسی و 20 هزار و 431 تاکسی به مراکز معاینه فنی مراجعه کرده اند.

براي گرفتن معاينه فني آيا دوستان و اطرافيان به شما سفارش ميکنند؟

انشالله مراکز ما آنقدر شلوغ شود که چنين سفارش هايي داشته باشيم.خوشبختانه  تاکنون نياز به سفارش نبوده است.

خاطره ای از مراجعه مقامات یا افراد شناخته شده به مراکز معاینه فنی دارید؟

خودروی چهره ها بیشتر خارجی و مدل بالاست و استاندارد یورو 5 دارد، بنابراین آنها کمتر به ما مراجعه می کنند.

دلایل عمده رد شدن خودرو ها براساس اطلاعات ستاد معاینه فنی تهران 27 درصد از مراجعان به دلیل تست آلایندگی، 18 درصد از آزمون همراستایی چرخ ها، 5 درصد از آزمون کمک فنر، 11 درصد از آزمون ترمز و 39 درصد از کنترل عیوب ظاهری شامل موارد مربوط به شیشه، برف پاک کن و شیشه شور، کمربند ایمنی، لاستیک ها، وضع بدنه خودرو از لحاظ دفرمگی و پوسیدگی، وضع دود خودرو جهت تشخیص روغن سوزی، وضع بلوری چراغ های جلو و تمام طلق های چراغ عقب، عملکرد چراغ های ترمز، عملکرد چراغ دنده عقب و پلاک خودرو در آزمون ها مردود شده اند.
 

مهدی آیینی

دولت،خانواده و جوان فارغ از اوقات فراغت

​​ غني کردن اوقات فراغت جوانان يکي از دغدغه هاي اصلي خانواده هاست که با فرا رسيدن فصل تابستان پررنگ تر مي شود؛ هر چند مساله اوقات فراغت بايد براي تمامي گروه هاي سني جامعه بدرستي مديريت شود. حال در اين ميان دو گروه نوجوان و جوان از مديريت نشدن اين حوزه بيشترين آسيب را مي بينند. براي نمونه اين روزها تعداد نوجوانان يا جواناني که بي هدف در معابر شهر پرسه مي زنند کم نيست يا معضل استفاده نادرست از فضاي مجازي به يکي از دغدغه هاي اصلي خانواده ها بدل شده است. تنها ماندن خانواده ها در بحث مديريت و برنامه ريزي براي اوقات فراغت فرزندانشان سبب شده آنها کيفيت را فداي کميت کنند و با ثبت نام کودکان خود در کلاس هاي زياد آموزشي به نوعي انرژي آنها را گرفته و در اوقات فراغت که لحظات گرانبهايي براي شکوفايي خلاقيت و کسب مهارت است نتيجه دلخواه نگيرند. براي بررسي اين موضوع ميزگردي با حضور مهدي علي اکبرزاده، مدير کل فرهنگي وزارت آموزش و پرورش، دکترمحسن ايماني روان شناس و مدرس دانشگاه تربيت مدرس و داوود نوري سرپرست اداره کل طرح هاي ملي جوانان وزارت ورزش و جوانان ميزگردي برگزار کرده ايم. دراين ميزگرد مهمانان جام جم از نبود متولي مشخص در اين حوزه و لزوم افزايش آگاهي مسئولان، خانواده ها و جوانان حرف زدند و تاکيد مي کنند با مهارت آموزي مي توان اوقات فراغت جوانان و نوجوانان کشور را به نحو مطلوب غني کرد.

با توجه به شرايط جامعه مي توان گفت بيشتر بار غني کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان اکنون روي دوش خانواده هاست و چون آنها در اين مسير تنها مانده اند جامعه با مشکلاتي مانند افزايش آسيب هاي اجتماعي ميان جوانان و نوجوانان روبه روست. به نظر مي رسد بيشتر دستگاه ها و نهاد ها رسيدگي به اين موضوع را فراموش کرده اند و در اين ميان فقط آموزش و پرورش و بخش جوانان وزارت ورزش و جوانان اندکي به اين مساله مي پردازند؛ درحالي که فعاليت آنها نيز نتوانسته مشکلات اين حوزه را بخوبي پوشش دهد. براي نمونه از حدود 13 ميليون دانش آموز کشور سال گذشته فقط 5/3 ميليون نفر جذب پايگاه هاي تابستاني وزارت آموزش و پرورش شدند.
علي اکبرزاده: بالاخره خانواده ها در موضوع تربيت بچه هاي خود از هر شخصي اولاتر هستند و مديريت غني سازي اوقات فرزندان در مرحله اول با خانواده هاست. بخش هاي دولتي و غيردولتي نيز مي توانند با برنامه ريزي، خانواده ها را پشتيباني کنند. به نظر ما يکي از وظايف خانواده ها بررسي و مشاوره با بچه هاي خود براي چگونگي گذراندن اوقات فراغت است؛ البته وظيفه جامعه نيز پشتيباني از خانواده ها و فراهم کردن شرايطي است که اين مساله بدرستي مديريت شود.

در مديريت اوقات فراغت چقدر موفق عمل کرده ايم؟
علي اکبرزاده: نمي توان عدد و رقم خاصي داد. به نظر مي رسد در جامعه ما براي گذران اوقات فراغت دانش آموزان به قدر کافي ظرفيت وجود دارد، اما مشکل، نبود برنامه ريزي مناسب است؛ مثلاتابستان که مي رسد اوقات فراغت مهم مي شود در صورتي که اوقات فراغت در سال تحصيلي نيز براي تمام اقشار بايد درست تعريف شود. برنامه ريزي مناسب براي اوقات فراغت دانش آموزان اين شرايط را نيز به وجود مي آورد تا آنها در آينده به عنوان والدين اين مساله را براي فرزندان خود بدرستي مديريت کنند. ما معمولابا شروع تابستان با زمان زيادي از اوقات فراغت مواجه مي شويم و نمي دانيم چگونه بايد آن را مديريت کنيم. در بخش دولتي که گوشه اي از آن را آموزش و پرورش به عهده دارد، سعي مي شود با ايجاد پايگاه تابستاني، بسيج کردن تمام امکانات موجود از نظر نيروي انساني و فضاهاي موجود، شرايط لازم را براي ارائه خدمات به خانواده ها و دانش آموزان فراهم کرد. امسال نيز کار شروع شده و پيش بيني مي کنيم تا پايان تابستان حدود 20 هزار پايگاه تابستاني بتوانند به دانش آموزان در زمينه اوقات فراغت کمک کنند.

طرح هاي زيادي براي حل مشکلات اين حوزه مطرح شده است، اما به نظر مي رسد اين طرح ها فقط روي کاغذ به نتيجه مي رسد.
نوري: براي حل اين مساله پراکندگي جمعيت جوانان را نيز بايد ديد. آقاي علي اکبرزاده در حوزه آموزش وپرورش صحبت مي کند، اما تعدادي از جوانان در آموزش و پرورش، آموزش عالي يا حتي در پادگان ها مشغول گذراندن دوران سربازي خود هستند، به همين دليل بايد برنامه اي براي همه اين افراد تهيه کرد. آموزش و پرورش، متولي آموزش رسمي کشور است و از او فعاليت تعريف شده اي مي خواهند. درحالي که مهارتي که خارج از مدرسه آموخته مي شود، مي تواند پربارتر باشد. آموزش و پرورش مي تواند براي گرفتن نتيجه بهتر از امکانات ديگر دستگاه ها مانند سازمان فني و حرفه اي استفاده کند.

اوقات فراغت را نبايد به تابستان محدود کرد، زيرا اوقات فراغت يعني وقتي فرد تکليف خود را انجام داد به اختيار به فعاليتي بپردازد که برايش رضايت آميز است.
ايماني: در طول سال تحصيلي نيز بايد اين بحث ها در انجمن اوليا و مربيان مطرح شود تا به سالم سازي اوقات فراغت و غني سازي آن توجه شود، چون با شرايط کنوني، استفاده از فضاي مجازي به سالم سازي نياز دارد. به تفاوت اوقات فراغت دختران و پسران نيز بايد توجه کرد. تنوع اوقات فراغت پسران بيشتر است. سازمان آموزش و پرورش و وزارت ورزش و جوانان کارهاي مفيدي انجام داده اند، اما بايد گفت بين وضع مطلوب و وضع کنوني فاصله وجود دارد. بخشي از وظيفه خانواده ها در تربيت و آموزش به وزارت آموزش و پرورش محول شده؛ يعني نقش مکمل دارد و وزارت ورزش نيز در بخش هاي فوق برنامه مي تواند فعال باشد. درباره اظهارنظر نسبت به موفقيت اين دو نهاد نيز بايد کارايي دروني و بيروني آنها در نظر گرفته شود. بايد ديد آنها به اهداف خود رسيده و در ايفاي نقش جوانان در جامعه موثر عمل کرده اند يا نه؟ نبايد فراموش کرد نبود انسجام در اوقات فراغت، معلول هاي زيادي دارد و نمي توان آن را يک علتي دانست. براي نمونه کانون هايي که آموزش و پرورش براي اوقات فراغت دانش آموزان تشکيل مي دهد، کافي نيست. شايد سازوکار لازم را در اختيار ندارند، چون معلم ها مي خواهند از تعطيلي تابستان استفاده کنند.

علاوه بر اين بسياري از دانش آموزان، مدرسه را درگير آموزش هاي رسمي مي بينند؛ بنابراين فعاليت هاي فوق برنامه از سمت مدرسه براي دانش آموزان جذاب نيست يا امکانات موازي خارج از مدرسه وجود دارد؛ مثل کلاس هاي نقاشي و موسيقي.
ايماني: براي رفع اين مساله آموزش و پرورش مي تواند پايگاه فعال تري داشته باشد و با ايجاد جاذبه در فعاليت هاي فوق برنامه خود، دانش آموزان بيشتري را تحت پوشش فعاليت هاي فوق برنامه قرار دهد؛ البته بايد بودجه کافي نيز در اختيار داشته باشد. به نظرم مي شود در طول سال تحصيلي از دانش آموزان نيازسنجي کرد که چه علاقه هايي دارند.
علي اکبرزاده: آموزش و پرورش در حد بضاعت خود فعاليت مي کند. در حد توان آموزش و پرورش از مدارس، هنرستان ها، پژوهش سراها و کانون ها براي برنامه ريزي اوقات فراغت دانش آموزان استفاده مي کند. علاوه بر اين، در طول سال تحصيلي نيز فعاليت هاي ديگري دارد مانند جشنواره هايي که با سوق دادن دانش آموزان به يادگيري مهارت خاص برگزار مي شود. در کل کشور 300 اردوگاه داريم که در طول تابستان فعال هستند. 1200 کانون فرهنگي تربيتي داريم که جزو 20 هزار پايگاه تابستاني آموزش و پرورش هستند و سال گذشته در تابستان بيش از سه ميليون و 500 دانش آموز را جذب پايگاه ها کرديم.
علي اکبرزاده: بايد تاکيد کرد در حوزه اوقات فراغت پژوهش کمي انجام شده، علاوه بر اين هنگام استفاده از طرح و تجربه ديگر کشورها نيز بومي سازي طرح ها بسيار مهم است

اما جمعيت دانش آموزان حدود 13 ميليون برآورد مي شود و مي توان گفت آنها که به اين پايگاه ها مراجعه مي کنند تمام روزهاي هفته را به اين کار اختصاص نمي دهند.
علي اکبرزاده: درست است دانش آموز در تمام طول هفته در اين پايگاه ها حضور ندارد، اما در اين محل فضايي براي دانش آموز فراهم مي شود تا مهارتي ياد بگيرد و خود آن را ادامه دهد. بايد تاکيد کرد مديريت خانواده ها مهم است. به نظرم بايد به سمتي برويم که موضوع غني کردن اوقات فراغت را در طول سال تحصيلي به دانش آموزان آموزش دهيم و آنها را درگير اين موضوع کنيم. نبايد منتظر ماند تابستان از راه برسد و بعد براي آن چاره انديشي کنيم، چون نبود برنامه براي اوقات فراغت به مشکلاتي مانند پرسه زدن جوانان و نوجوانان در پارک و خيابان يا استفاده نادرست از فضاي مجازي و ماهواره ها منجر شده است، زيرا در طول سال تحصيلي نتوانسته ايم به دانش آموزان ياد بدهيم برنامه ريزي درستي براي اوقات فراغت خود داشته باشند. به نظر مي رسد نه فقط آموزش و پرورش به دليل 13 ميليون دانش آموز بايد درگير اوقات فراغت باشد، بلکه تمام جامعه بايد درگير غني کردن اوقات فراغت تابستان شوند. در جامعه ما متولي خاصي براي برنامه ريزي و انسجام و فعاليت هاي دستگاه هاي مختلف به منظور برنامه ريزي اوقات فراغت وجود ندارد. هر سازماني براي خود برنامه ريزي کرده و به زير مجموعه خود بخشنامه مي کند. به همين دليل برخي اوقات کارها موازي است.
ايماني: در اين ميان، برنامه هاي پايگاه هاي تابستاني نيز نبايد محدود باشد چون همه دانش آموزان را جذب نمي کند. در روان شناسي وقتي مي گويم نياز يعني فاصله اي بين وضع موجود و وضع مطلوب وجود دارد، بنابراين بايد از دانش آموزان پرسيد وقتي در اين پايگاه ها حاضر مي شوند چه برآيندي به دست آورده يا اين برنامه ها چه تاثيري بر آنها مي گذارد.

بنابراين بايد متولي مشخصي براي اوقات فراغت در نظر گرفته شود. نهاد قدرتمندي که بتواند با گرفتن اعتبار مناسب برنامه ريزي مناسبي دراين حوزه داشته باشد.
ايماني: براي اوقات فراغت بايد مديريت کلان داشت و مانع فعاليت بخشي شد. سال گذشته حدود 5/3 ميليون از دانش آموزان از پايگاه هاي تابستاني آموزش و پرورش استفاده کرده اند. بايد ديد سال 92 اين آمار چقدر بوده تا بتوان نتيجه گرفت، آيا روند مناسبي طي مي کنيم يا اين که کيفيت مدارس و پايگاه ها توانسته روند فزاينده اي داشته باشد. به هر حال بايد براي دانش آموزان انگيزه لازم ايجاد کرد. براي رفع اين مشکل تمام نهادهايي که مي توانند در غني سازي و سالم سازي اوقات فراغت نقش داشته باشند دست به دست هم دهند.

وزارتخانه و دستگاه هاي زيادي در اين ميان نقش دارند، اما نبود متولي مناسب سبب شده اهداف و برنامه هاي اين نهاد ها متفاوت باشد.
نوري: در حوزه جوانان 26 دستگاه درگير هستند، برخي مستقيم و برخي غيرمستقيم. براي نمونه آموزش و پرورش، آموزش عالي، هلال احمر، وزارت بهداشت اقتصاد، سازمان فني و حرفه اي، سازمان مديريت و برنامه ريزي و سازمان اوقاف برخي از اين نهاد ها هستند. در حوزه جوانان هماهنگي و ساماندهي به شکل سند درآمده و آيين نامه اجرايي هيات دولت را نيز دارد. در اين ميان دستگاه ها کار خود را انجام مي دهند، اما کيفيت و اين که متناسب با نياز جوانان باشد، قابل بحث است.

به نظر مي رسد تاکنون نتوانسته ايم علاقه و نياز جوانان را شناسايي کنيم، چون برنامه هايي که در حوزه اوقات فراغت اجرا مي شود نتوانسته آنها را جذب کند.
نوري: براي رفع اين مساله اوقات فراغت بايد تقاضامحور شود. براي اين کار از کمک سازمان هاي مردم نهاد استفاده مي کنيم. اکنون حدود 500 سازمان مردم نهاد در اين حوزه داريم که مي توانند براي شناسايي نياز هاي جوانان در حوزه اوقات فراغت کمک کنند. براساس نتايج تحقيقاتي که جامعه آماري آن 15 هزار نفر بود؛ جوانان 4 ساعت وقت فراغت روزانه دارند که در تابستان بيشتر مي شود. بررسي ها نشان مي دهد از سال 86 اوقات فراغت جوانان بيشتر شده و به 27 ساعت در هفته رسيده است. بنابراين ما بايد براي آن برنامه داشته باشيم. در سردر ورودي سازمان جهاني اوقات فراغت نوشته شده «اوقات فراغت شما زندگي شماست» و براساس اعلام اين سازمان، سطح آگاهي دولت و برنامه ريزان، خانواده و جوان بايد براي بهبود وضع اوقات فراغت افزايش پيدا کنند. علاوه بر اين قوانين حمايت کننده نيز بايد تصويب شود تا سليقه هاي شخصي اعمال نشود. مديران حوزه اوقات فراغت نيز بايد دوره و آموزش لازم را ببيند؛ در حالي که از همکاري بين المللي و مشارکت مردم نيز براي رفع اين معضل بايد بهره برد.
ايماني: براي اوقات فراغت بايد مديريت کلان داشت و مانع فعاليت بخشي شد. تمام نهادهايي که مي توانند در غني سازي و سالم سازي اوقات فراغت نقش داشته باشند بايد دست به دست هم دهند

با توجه به اين که راهکارها براي غني کردن اوقات فراغت مشخص است، چرا تاکنون نتوانسته ايم اين مشکل را حل کنيم؟
ايماني: بايد بيشتر نسبت به اوقات فراغت جوانان حساس باشيم، چون آمارهايي که در حوزه اعتياد مطرح مي شود، نگران کننده است. بايد براي اوقات فراغت جوانان و نوجوانان برنامه ريزي کرد، چون نوجوانان و جوانان وقتي بيکار مي شوند سراغ بزهکاري مي روند. بايد اوقات جوانان و نوجوانان پر شود. آموزش و پرورش از 13 ميليون دانش آموز حدود 5/3 ميليون نفر را جذب پايگاه هاي تابستاني کرده است. علاوه بر اين، همه جوانان به دنبال ورزش نيستند. چاره اش اين است که بايد برنامه هاي جذابي براي جوانان تدارک ديد. علاوه بر اين بايد براي اشتغال جوان نيز کاري کرد. وقتي شخص شغل ندارد تمام اوقات او به مديريت نياز دارد. به نظر مي رسد براي رفع اين مشکل مسئولان بايد از ظرفيت هاي بين المللي نيز استفاده کرده و با توجه به نيازهاي شغلي که خارج از کشور وجود دارد، مهارت آموزي کنند. علاوه بر اين بايد از کمک والدين نيز استفاده کرد؛ مثلاآنها مي توانند در اردوها دانش آموزان و اولياي مدرسه را همراهي کنند و در برنامه هاي فوق برنامه دانش آموزان سهيم شوند. مثلااگر پدر يا مادري نقاشي يا خطاطي بلد است، بايد از مهارت او در مدرسه استفاده کرد. افزون بر اين، برخي دبيران بازنشسته نيز دوست دارند مدارس دوباره از آنها در تابستان استفاده کنند. براي غني کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان از تمامي اين پتانسيل ها مي توان بهره برد.
علي اکبر زاده: اکنون اردوهاي جهادي اي داريم که دانش آموزان همراه مربيان خود در مناطق محروم حضور مي يابند و فعاليت مي کنند.

چرا با اينکه نسل قديم امکانات امروزي را در اختيار نداشت، اما اوقات فراغت پربارتري داشت و مهارت هاي کاربردي زيادي کسب مي کرد.
علي اکبرزاده: در قديم اوقات فراغت بچه ها در تابستان با کار پر مي شد. بايد تاکيد کرد همه اين فعاليت ها براي امرارمعاش نبود بلکه در نظام شاگرد و استادي نوجوانان مهارت ياد مي گرفتند.
نوري: علاوه بر اين، نوجوانان و جوانان با حضور در جامعه اجتماعي مي شدند.
ايماني: هرچند برخي بچه ها به دليل شروع فصل کار ماتم مي گرفتند که تابستان در راه است، اما برآيند اين فعاليت ها نسل پرکار و فعالي شد که در سازندگي کشور نقش زيادي دارد. برخلاف گذشته اکنون والدين، بچه ها را به فعاليت هايي مي گمارند که جنبه توليدي ندارد و بچه ها را با بازار کار و جامعه آشنا نمي کند؛ در حالي که اين فعاليت ها توقع نوجوانان و جوانان را نيز بالامي برد. به همين دليل بايد بخشي از اوقات فراغت جوانان با مهارت آموزي جدي پر شود.

براي زنده کردن فرهنگ مهارت آموزي در خانواده ها چه راهکارهايي را مي توان عملي کرد؟
علي اکبرزاده: والدين دست کم مي توانند به شکلي برنامه ريزي کنند که فرزندان آنها بخشي از اوقات فراغت خود را براي مهارت آموزي نزد اقوام و آشناياني که شرايط لازم را دارند، بگذرانند. در آموزش و پرورش امسال سعي کرده ايم موضوع مهارت آموزي را براي دانش آموزان بيشتر برجسته کنيم. به همين دليل به پايگاه هاي تابستاني اعلام شده با هماهنگي هاي منطقه اي، سازمان هاي مرتبط را درگير کنند. شعار امسال را نيز گذاشته ايم « تابستان با نشاط با کسب يک مهارت» . اعتقاد داريم اگر دانش آموز به آنچه علاقه مند است پرداخته و مهارت به دست بياورد بانشاط و اوقات فراغتش پربار مي شود. مهارت چيزي فراتر از آموزش هاي درسي است و دانش آموز وقتي درگير آموزش مهارت شود، کار او در پايگاه يا مدرسه تمام نشده و در ساعات فراغت خود نيز مهارت خود را تمرين مي کند.
ايماني: اين در حالي است که در مدارس نيز فعاليت هايي مانند تئاتر، گروه سرود و ساخت روزنامه ديواري انجام نمي شود. به نظر مي رسد در گذشته مدارس مجموعه فعال تري بودند، چون بيشتر مدارس سن تئاتر داشتند و فعاليت هاي متنوعي در طول سال تحصيلي برگزار مي کردند. متاسفانه اين فعاليت ها اکنون کمرنگ شده است.

شرايط به شکلي تغيير کرده که اگر مدارس بخواهند روي فوق برنامه ها تمرکز کنند والدين اعتراض مي کنند که فرزندانشان از درس عقب مي مانند. اين نگاه نيز بايد تغيير کند. مي توان گفت هدف اولياي مدارس و والدين اکنون فقط درس و مشق کودکان است.
علي اکبرزاده: رواج چشم و همچشمي در جامعه سبب شده کودکان اصلاکودکي نکنند. در واقع بچه ها اين روزها فقط درس مي خوانند. بايد تاکيد کرد به اندازه کافي صندلي خالي در آموزش عالي براي نوجوانان و جوانان وجود دارد و بالاخره آنها وارد دانشگاه مي شوند، اما چشم و همچشمي سبب شده خانواده ها براي ثبت نام دانش آموزان در کلاس هاي فوق برنامه درسي با يکديگر رقابت کنند.

اين مساله سبب شده مهارت آموزي در جامعه به فراموشي سپرده شود و مشکلات زيادي مانند دغدغه اوقات فراغت و بيکاري به وجود بيايد. براي رفع اين مساله چه راه حلي مي توان پيشنهاد کرد؟
علي اکبرزاده: رفع اين مشکل به فرهنگسازي نياز دارد، البته براي حل آن مي توان به گذشته نيز نگاه کرد.
ايماني: انجمن اوليا و مربيان نيز بايد فعال تر شود، چون ممکن است به اوقات فراغت بدرستي نگاه نشود و به آن توجه نکنند. براي بهبود وضع اوقات فراغت بايد برنامه کلان داشته باشيم و نيازسنجي کنيم تا نياز نوجوان و جوانان به دست بيايد و براساس آن برنامه ريزي صورت گيرد.
نوري: اين در حالي است که فضاهاي شهري نيز براي اوقات فراغت جوانان بدرستي مديريت نمي شود مثلادر کشورهاي ديگر خيلي روي پارک ها سرمايه گذاري مي کنند يا براي غني شدن اوقات فراغت جوانان، سينما و کتابخواني رواج مي يابد. بايد تاکيد کرد خلاقيت نوجوانان در فعاليت هاي اوقات فراغت شکوفا مي شود. شش رويکرد در اوقات فراغت وجود دارد؛ اقتصادي، اجتماعي و آسيب شناختي، جنسيتي، مشارکتي و منطقه اي. در اين ميان تمرکز ما بر رويکرد آسيب شناختي است و نگرانيم نوجوان و جوان ما آسيب نبيند. اين درست است، اما نبايد فقط به اين رويکرد بپردازيم. مثلاروسيه براي جوانان خود سه رويکرد اصلي اجتماعي شدن، انجام کار داوطلبانه و ميهن پرستي را دنبال مي کند.
نوري: تمرکز ما روي رويکرد آسيب شناختي اوقات فراغت است اما بايد به رويکردهاي ديگري مانند اقتصادي، اجتماعي جنسيتي و مشارکتي نيز پرداخت
ايماني: افزون بر اين بايد برنامه مشخصي براي رشد نوجوان و جوانان داشته باشيم و با توجه به سن آنها برايشان برنامه تعريف کنيم.

آقاي نوري بحث رويکرد آسيب شناختي در اوقات فراغت را مطرح کرد. يکي از مشکلات امروزي والدين استفاده بي رويه نوجوانان از فضاي مجازي است. چگونه مي توان ازاين فضا براي غني کردن اوقات فراغت جوانان بهره برد؟
ايماني: براي آموزش مجازي بايد از فضاي مجازي استفاده کرد. اکنون گروه هاي مختلفي ميان نوجوانان و جوانان در فضاي مجازي تشکيل شده است. آموزش و پرورش نيز مي تواند معلمان را در اين گروه ها داشته باشد و از طرف معلمان براي دانش آموزان پيام فرستاده شود و آنها پاسخ دهند.

بنياد بازي هاي يارانه اي نيز بايد بازي هاي توليدي اي معرفي کند که بومي باشد تا نوجوانان آسيب نبينند. علاوه بر اين در کلاس درس نيز نبايد فقط از تخته ماژيک يا گچ استفاده کرد، بلکه مي توان از فناوري و فضاي مجازي نيز بهره برد و هرچه بيشتر، اين فضا را در خدمت تعليم و تربيت درآورد. براي رسيدن به اين هدف بايد کلاس هايي براي دانش آموزان در نظر گرفت تا بتوانند از فضاي مجازي استفاده بهتري کنند. در اين کلاس ها بايد امکانات خوب فضاي مجازي را به نوجوانان و جوانان معرفي کنيم.
علي اکبرزاده: برخي والدين مي گويند بچه ها در اين حوزه از ما جلوتر هستند، اما بايد گفت والدين عقب مانده اند. در سيستم تربيتي بايد اين موضوع درست تعريف شود و در خدمت آموزش قرار گيرد. در برهه اي از زمان ما اين موضوع را پس زديم و تصور کرديم فضاي مجازي مي خواهد فرهنگ را خراب کند. در واقع ما درست عمل نکرديم. اکنون دير نشده و مي توان مساله را بدرستي مديريت کرد. براي نمونه، وزارت آموزش و پرورش تفاهم نامه اي با وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات دارد با اين هدف که بتوان از اين فضا استفاده بهتري کرد.

باتوجه به چهار فصل بودن کشور مي توان از گردشگري داخلي نيز براي غني کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان بهره گرفت، زيرا به اين شکل مي توان آنها را با فرهنگ کشور آشنا کرد و مانع فراموش شدن بسياري از هنرهاي بومي کشور شد.
علي اکبرزاده: مکان هاي ديدني زيادي در کشور ما وجود دارد که نوجوانان در تابستان ها مي توانند به آنجاها سفر کنند و کشور خود را بهتر بشناسند. اکنون خيلي از هنرهاي بومي کشور در حال از بين رفتن هستند. بهترين فرصت براي احياي آنها استفاده از اوقات فراغت است. در کنار پرداخت به فناوري بايد به سنت نيز بپردازيم، زيرا اگر از سنت غفلت کنيم ضربه جبران ناپذيري خواهيم خورد.
ايماني: شايد اين سفرها هزينه بر باشد، اما مي توان با استفاده از فضاي مجازي مقدمات سفر مجازي را براي نوجوانان و جوانان فراهم کرد.
نوري: در بخش جوانان وزارت ورزش و جوانان برنامه اي داريم تا جوانان با فرهنگ بومي خود بيشتر آشنا شوند.
ايماني: يکي ديگر از مشکلات کشور در زمينه اوقات فراغت اين است که وقتي دولت تغيير مي کند، تمامي مديران نيز عوض مي شوند، اما از تجربه مديران سابق نيز بايد استفاده کرد. براي مديريت اوقات فراغت به متولي مشخص نياز داريم البته اين متولي نبايد نهاد جديدي باشد بلکه بايد وزارتخانه هايي مانند آموزش و پرورش، علوم و ارشاد و ورزش و جوانان اين مسئوليت را به عهده بگيرند.

قبل از انتخاب متولي بايد ديد آيا براي مديران و تصميم گيران همه زوايا و مشکلات اين حوزه مشخص شده است يا نه؟
علي اکبرزاده: پيش از هر کاري بايد کارپژوهشي کرد. بايد تاکيد کرد در حوزه اوقات فراغت کار پژوهشي کمي انجام شده است. در اين ميان بومي سازي کردن طرح ها نيز بسيار مهم است. براي اين که در آينده بتوانيم مسائل اين حوزه را برطرف کنيم بايد کارهاي پژوهشي تعريف کنيمدر واقع بخشي که متولي اوقات فراغت مي شود بايد به پژوهش نيز بپردازد. مساله ديگر، توزيع مناسب امکانات و فضاهاي آموزشي است، زيرا استان هاي متنوعي داريم. در پژوهش هايي که انجام مي شود بايد نياز مناطق و استان ها شناسايي شود و متناسب با آنها عمل کنيم. برنامه اي که در تهران اجرا مي شود حتما در استان هاي ديگر متفاوت است.
ايماني: بايد شيوه مديريت اوقات فراغت جوانان را در ديگر کشورها بررسي کرد و از هر کدام که با فرهنگ ما همخواني دارد، استفاده کنيم. از جوانان نيز بايد پرسيد به چه چيزي نياز دارند. در بحث سالم سازي اوقات فراغت نيز مي توان از تجربه ديگر کشورها استفاده کرد،زيرا ما تنها کشوري نيستم که از فضاي مجازي آسيب مي بينيم. نکته مهم ديگر اين است که جوانان را نيز در اين حوزه بايد مشارکت داد و بخشي از فعاليت ها را به آنها واگذار کرد. براي حل شدن مشکلات اين حوزه مسئولان بايد اوقات فراغت را جدي تري بگيرند نه اين که در اوقات فراغت خود به آن بپردازند.
نوري: اوقات فراغت بايد در کانون توجه دولت، خانواده و جوانان قرار بگيرد. در واقع اگر بخواهيم کشور توسعه و نشاط پيدا کند بايد به اوقات فراغت توجه بيشتري کنيم. اين مساله نيز محقق نمي شود مگر اين که در اين حوزه ها فعال تر عمل کنيم. نکته ديگري که بايد به آن توجه کنيم فراهم آوردن شرايط مناسب براي تقاضا محور شدن اوقات فراغت جوانان است. پرتال جامع اوقات فراغت آماده خواهد شد تا امکانات و محتواهاي توليد شده روي آن قرار گيرد و پرداختن به اوقات فراغت تخصصي تر دنبال شود. مشکل ديگري که در اين حوزه وجود دارد تفاوت نگاه والدين و مسئولان به جوانان است. بالابردن سطح آگاهي عمومي مي تواند اين مشکل را حل کند. دولتمردان نيز بايد در کنار نهادهاي علمي قرار گيرند تا اطلاعات شان به روز باشد تا بتوانند تصميم هاي بهتري بگيرند.

گردشگری در دام بروکراسی

گردشگری کشور چشم‌ انتظار اتفاق‌‌های‌ خوبی است؛ اتفاق‌هایی که هرچند مدتی است آغاز شده، اما با توجه به فضای حاکم بر سیاست‌های بین‌المللی کشور می‌توان پیش‌بینی کرد روند رشد‌ آن در چند ماه آینده سرعت بیشتری خواهد گرفت.به همین دلیل برخی کارشناسان این حوزه معتقدند شرایط و زیرساخت ها ی لازم را برای این اتفاق خوب باید مهیا کرد، زیرا در غیر این صورت با توجه به زیرساخت های ضعیف گردشگری در کشور و رشد آمار گردشگران خارجی به این صنعت آسیب خواهد زد؛ اتفاقی که مرتضی رحمانی موحد، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور منکر رخ دادن آن است و تاکید می کند به جای تشبیه افزایش آمار گردشگران به سونامی باید از آن با عنوان رشد فزاینده شور و اشتیاق سفر به ایران یاد کرد. در این گفت وگو رحمانی موحد از برخی کاستی ها و نیازهای صنعت گردشگری کشور و برنامه های سازمان میراث فرهنگی برای مدیریت آنها حرف می زند.

به نظر می رسد در حوزه گردشگری آمار دقیقی وجود ندارد، زیرا مدتی قبل نیز درباره گردشگران داخلی از عبارت هایی مانند نفر ـ سفر استفاده می شد، اما اکنون اصطلاح نفر ـ شب اقامت رایج شده است.

در ارائه آمار به شکل نفر ـ سفر تفسیرهای اشتباهی می شد به این شکل که گاه حضور یک خانواده در یک منطقه چندبار ثبت می شد. به همین دلیل از نوروز 93 آمار گردشگران داخلی براساس نفر ـ شب اقامت تهیه می شود.

نفر ـ شب اقامت یعنی چه؟

ابتدا تعریف گردشگر را باید مشخص کرد، زیرا گردشگر با مسافر متفاوت است. گردشگر شخصی است که در تاسیسات اقامتی ساکن می شود و از محل های طبیعی و تاریخی بازدید می کند. از دو پایه می توان حضور افراد را در مقصد جدید ثبت کرد. نوروز امسال نیز دو پایه آماری در نظر گرفته شده بود؛ یکی اقامت در اقامتگاه های رسمی و دیگری بازدید از مراکز مختلف توریستی، اما چنانچه بدون توجه به این دو پایه از آمار گردشگر حرف بزنیم همان روش نفر ـ سفر می شود که در آن ممکن است خودرویی چند بار شمرده شود. زمانی که از این روش استفاده می شد مسئولان برخی استان ها ادعا می کردند در گردشگری رتبه اول را دارند، اما اکنون نظام آماری سازمان ماهانه آمار گیری می کند و اطلاعات خود را از مراکز اقامتی می گیرد.

ضعف در فرهنگسازی و آموزش گردشگران داخلی سبب شده گردشگران به تهدیدی برای محیط زیست کشور تبدیل شوند برای نمونه جنگل و سواحل کشور در زباله غرق شده است. به نظر می رسد این مساله نیازمند کار اساسی است.

برای آموزش گردشگران چند معیار را مطرح کردیم. اولین معیار این است که فعالان هر حوزه در عرصه تشکل ها، سازمان های مردم نهاد و حوزه اقتصادی که کسب و کار را مدیریت می کنند، وظیفه دارند اطلاع رسانی لازم به مخاطبان و مشتریان خود داشته باشند. مخاطبان تشکل ها از طریق کمک های آموزشی که از سوی دستگاه های حاکمیتی در مناطق مختلف ارائه می شود آموزش می بینند، بخصوص راهنمایان گردشگری طبیعت، زیارت و تاریخی. گروه دوم فعالان حوزه کسب و کار و افرادی هستند که تور می برند. این افراد باید آموزش و توصیه ها را در قالب بروشور و دستورالعمل به مسافران و مشتری های خود بدهند. این گونه نیست که ما فقط گردشگران را به مناطق طبیعی یا باستانی ببریم، این روند باید با مفهوم باشد و در نهایت به دارایی ذهنی و دانش گردشگران نیز اضافه شود.

دستگاه هایی که با گردشگری در ارتباط هستند نیز به برنامه های آموزشی کاربردی نیاز دارند. موافقید؟

آموزش و توانمندسازی فعالان دستگاه های مرتبط با گردشگری مهم است. به همین دلیل اولین دوره آموزش، دی ماه سال گذشته اجرا شد و بیش از 25 هزار نفر در موضوع های مختلف در این دوره شرکت کردند؛ مرزبانان، ستاد خدمات سفر ، راهنمایان، هتل ها و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دستگاه هایی هستند که قصد دارند این کار را ادامه دهند.

ارائه خدمات بین راهی برای گردشگران داخلی و خارجی مشکلی است که تاکنون حل نشده باقیمانده. چه سازمانی وظیفه دارد این مشکلات را برطرف کند؟

در این حوزه بحث سفر مطرح است . در سفر گردشگری، تجارت، دیدار اقوام یا ماموریت اداری اتفاق می افتد. اما گاه علاوه بر سفر مسیرهای گردشگری اهمیت دارد. مجتمع ها از نظر قوانین می خواهند در حریم راه و جاده قرار بگیرند و مجوز کلان فعالیت آنها به عهده وزارت راه و شهرسازی است. بنابراین این وزارتخانه باید بر خدمات بین راهی نظارت کند، اما اگر مجتمع ها تاسیسات پذیرایی و اقامتی داشته باشند به واسطه مسئولیت سازمان میراث فرهنگی این سازمان برفعالیت آنها نظارت می کند.

اما شهروندان همیشه از نبود نظارت بر منازل استیجاری و ویلاها در شهرهای سیاحتی کشور گله دارند، قبول دارید؟

سابقه ویلاهای اجاره ای شمال کشور طولانی است، اما برای منازل استیجاری، طرح ساماندهی خانه مسافر را ارائه کردیم. خانه مسافر ضابطه دارد چون محل کسب و درآمد خانواده ای است که از مزیت مهمان نوازی و اقامت استفاده می کند. این فعالیت برای توسعه گردشگری داخلی امر خوبی است، اما اگر این عمل از چارچوب خارج و به خانه استیجاری تبدیل شود، مشکل ساز می شود، چون در نظام گردشگری و مصادیق گردشگری عنوانی به این نام نداریم و آن را به رسمیت نمی شناسیم. مانند این است که آژانس های مسکن تهران، خانه ای را یک ماهه اجاره بدهند. آنچه در طرح ساماندهی خانه مسافر در نظر گرفته شده مطابق استانداردهای دنیا است و اماکن، نیروی انتظامی، فرمانداری و سازمان میراث فرهنگی بر فعالیت خانه مسافر نظارت می کنند. علاوه بر این خانه های مسافر بیمه شده و مسافران آن از امنیت و مصونیت برخوردارند، اما خانه های استیجاری مورد نظر و تائید ما نیست.

یکی از ضعف های صنعت گردشگری کشور، بی تجربه بودن راهنمایان است، برای حل این مشکل چه برنامه هایی دارید؟

باز آموزی راهنمایان در اولویت برنامه های ماست. اکنون اصلاح آیین نامه راهنمایان در دولت بررسی می شود و یکی از جنبه های استمرار فعالیت راهنمایان شرکت در دوره های بازآموزی و قبولی در آنهاست. یعنی اگر شخصی مجوز راهنمای گردشگری بگیرد، 2 سال پس از آن باید در دوره بازآموزی شرکت کند و چنانچه نتواند نمره قبولی به دست بیاورد کارت و مجوز او تمدید نخواهد شد. استمرار آموزش راهنماها در آیین نامه دولت گنجانده شده و تصویب خواهد شد. این مساله برای ما مهم است، زیرا راهنما حلقه بسیار مهم و تاثیرگذار چرخه گردشگری است.

مشکل دیگر راهنمایان گردشگری نبود بیمه است.

قصد داریم در جهت حفظ و تامین حقوق صنفی این افراد نیز قدم برداریم تا راهنمایان در قبال خدماتی که ارائه می دهند، از بیمه، مزایا و حق الزحمه برخوردار شوند. افق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، رساندن تعداد گردشگران خارجی به 20 میلیون نفر در سال است.

با مشکلات زیادی که در این حوزه وجود دارد چگونه می خواهید به این هدف دست پیدا کنید؟

مشکل اینجاست که تا سال 1404 دو برنامه 5 ساله بیشتر باقی نمانده و الزاماتی که می تواند ما را به این اهداف برساند به برنامه های ششم و هفتم محدود می شود. بنابراین باید براساس آنها حرکت کنیم در حالی که در این حوزه عقب مانده ایم و باید تاخیرهایمان جبران شود.

اما زیرساخت های کشور مناسب نیست و باید راهکاری برای آن درنظر گرفت.

برای حل مشکل زیرساخت اتفاق ویژه ای باید رخ دهد، چون زیر ساخت به دو موضوع بستگی دارد؛ منابعی که به آن تزریق می شود و دیگری نقش و نحوه مشارکت بخش خصوصی برای حضور در این عرصه است. تمام توجه ما در یک سال و نیم اخیر این بوده که میزان توجه دستگاه های ذی ربط را نسبت به گردشگری افزایش دهیم و نقش و مشارکت آنها را بیشتر کنیم. خوشبختانه توجه به این مساله برای دولت در اولویت قرار دارد، چون رئیس جمهور بارها بر این نکته تاکید کرده و در دستگاه ها نیز این نگاه وجود دارد.

برای عملکرد بهتر این حوزه نیاز به بازنگری در قوانین نیز وجود دارد. این مشکل را چگونه حل می کنید؟

درست است. ما با قوانین و مقرراتی رو به رو هستیم که نیاز به بازنگری و به روز شدن دارند تا تحقق سند چشم انداز تسریع یابد، زیرا اگر این اتفاق نیفتد با وضع موجود و بروکراسی نمی توان انتظار کار خارق العاده داشت.

برای استفاده از سرمایه گذار خارجی برنامه ای دارید؟

سرمایه گذاری یکی از بخش هایی است که در این صنعت دیده شده تا در افق 1404 به این اهداف برسیم، اما بیش از 10 سال است که سرمایه گذاری خارجی به معنای واقعی در کشور انجام نشده است. باید منتظر ماند تا فضای روابط خارجی به سمت ثبات بیشتر و رفع مشکلات برود. البته با حفظ حقوق مردم و تاکید بر سیاست های نظام می توانیم از سرمایه گذاری خارجی استفاده کنیم و جهش قابل توجهی در بحث زیرساخت ها داشته باشیم و به اهداف نزدیک تر شویم.

سیاست های گردشگری سازمان از نگاه شما چگونه است؟

سیاست ما گردشگری تخصصی است نه انبوه، زیرا با تنوعی از جاذبه ها و محصول در کشور روبه رو هستیم و به همین دلیل باید شرایطی به وجود بیاوریم که گرایش و علاقه های مختلف جذب شود.

با توجه به تفاهمنامه لوزان و نامناسب بودن زیرساخت های کشور آیا برای افزایش گردشگران خارجی و ارائه خدمات به آنها آمادگی لازم را داریم، زیرا آسیب دیدن صنعت گردشگری کشور قابل پیش بینی است.

با این نظر شما موافقم که باید برای هر وضعی تدبیر درست داشته باشیم، زیرا ممکن است خلاف این پیش بینی نیز اتفاق بیفتد. بحث گردشگری در این سال ها هیچ وقت از اعتبار ساقط نبوده است، اما به دلیل رویکردهای اخیر در بخش بین المللی اکنون مردم دنیا شاهد آمادگی و مشارکت بین المللی ایران در حل مسائل جهانی هستند. این ماجرا روی گردشگری کشور از سال 92 تاکنون تاثیر مثبتی گذاشته تا آنجا که برخی نشریات خارجی سال 2015 را موج سفر به ایران لقب داده اند.

برخی کارشناسان حوزه گردشگری شرایط کشورمان را با میانمار مقایسه کرده و تاکید می کنند ضعف زیرساخت ها می تواند منجر به آسیب دیدن صنعت گردشگری کشور شود.

باید یادآور شد ما به هیچ وجه با میانمار قابل مقایسه نیستیم. چون فضای فکری و ذهنی جامعه ایرانی با کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست.

اما واقعیت اینجاست که هتل های4 و 5 ستاره کشور ظرفیت پذیرایی از گردشگران بیشتر را ندارند.

درست است هتل ها رزرو شده اند و تقاضا برای سفر به کشورمان بالاست، اما مساله دیگری نیز در این بین وجود دارد به همین دلیل نگرانی از شرایط بعد از توافقات و حرکت گردشگر به ایران نباید وجود داشته باشد، برخی اشتباه می کنند و تقاضا برای ورود گردشگر به کشور را سونامی می نامند، اما سونامی تخریب می کند ما باید این ماجرا را به عنوان رشد فزاینده شور و اشتیاق سفر به ایران معرفی کرده و مطمئن باشیم برای مدیریت آن، تدابیر انجام می شود.

می توانید بگویید کمبود هتل ها را چگونه جبران می کنید؟

سال پیش که هنوز محدودیت منابع داشتیم بیش از 471 واحد تاسیسات گردشگری به حجم دارایی های کشور اضافه شد و هتل های زیادی افتتاح کردیم. برنامه ما این است که با تزریق منابع بتوانیم سالانه 25 تا 30 هتل مختلف را در اشل های مختلف کامل کنیم. علاوه بر این طرح های نیمه تمام زیادی وجود دارد که باید آنها را وارد زنجیره خدمات گردشگری کنیم. این کار باید در زمان بندی مشخصی انجام شود. فکرهای دیگری هم وجود دارد که باید آنها را جایگزین کنیم مانند استفاده از ظرفیت دولتی، زیرا بومی گردی دارد جا می افتد. نباید فراموش کرد گردشگر به معنای واقعی هیچ وقت علاقه ای به هتل 5 ستاره ندارد.

اما گردشگر های کلاسیک به این نکته توجه می کنند.

برای این افراد جا به اندازه کافی وجود دارد، اما علاقه گردشگران داخلی و خارجی برای زندگی در محیط بومی خیلی بیشتر از هتل است. در واقع اگر به آنها حق انتخاب بدهید هتل های 5 ستاره را انتخاب نمی کنند، چون حدود 70 درصد گردشگر های اروپایی تمایل دارند به جاهای جدید بروند و تجربه های جدیدی داشته باشند.

طرح ارتقای امنیت گردشگران به کجا رسید؟

این طرح در برگیرنده یک سری وظایف، تعیین حدود و جهت گیری دستگاه های مختلف است که در حوزه گردشگری اثرگذار، فعال و مسئولیت دارند؛ از سازمان میراث فرهنگی گرفته تا راه و شهرسازی، نیروی انتظامی، دستگاه ها ی امنیتی و نظارتی. در واقع این طرح مشخص می کند این سازمان ها چگونه می توانند با همگرایی، همکاری و هم افزایی مسیر امنیت گردشگر را ارتقا دهند و بهتر کنند. برای این طرح آیین نامه ای تنظیم شده و در شورای امنیت کشور به عنوان مرجع عالی امور داخلی کشور تصویب شده است. دبیر نیز سازمان میراث فرهنگی است وکمیسیون نظارت هم دارد.

اگر گردشگر خارجی مهمان شما باشد، او را به دیدن کدام مناطق کشور می برید یا نمی برید؟

با توجه به این که محل زندگی مهمانم چه شرایط و جاذبه هایی دارد و او به چه مناطقی علاقه مند است دراین باره تصمیم می گیرم ، زیرا برای گردشگر اروپایی، شمال ایران جذابیت ندارد. گردشگر اروپایی شیفته کویر ماست، بنابراین باید کویر را به استانداردی برسانیم که به توسعه پایدار و امنیت پایدار کویر کمک کند، چون 25 درصد از خاک کشور را کویر تشکیل می دهد . گردشگر عرب را نیز به طبیعت گردی می برم. اگر گردشگر مذهبی باشد نیز او را به شهرهای مذهبی مانند مشهد خواهم برد.

مهدی آیینی 

بالا