آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگلبان (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگلبان

اشتراک به خبردهی

جنگلبانی، کتک خوردن و سوختن

گفت‌وگو با جنگلبانی که می گوید قاچاقچیان چوب خود و خانوادهاش را تهدید به مرگ کرده اند

جنگلبانی حرفه‌ای است که خطراتش کم از محیط بانی نیست، اما خیلی‌ها با آن آشنا نیستند‌. هرچه محیط بانان‌چهره‌هایی شناخته شده در جامعه هستند و شرح وظایف آنها برای مردم آشناست، جنگلبان‌ها گمنام هستند. در تعریف جنگلبان حتی در میان کارشناسان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور هم اختلاف نظر وجود دارد. گروهی همه کسانی که به نحوی با جنگل سر و کار دارند و گاهی سرکشی آنها به جنگل، یک یا دو بار در طول سال را شامل می‌شود، جنگلبان می‌نامند و گروهی دیگر این عنوان را شایسته اعضای یگان حفاظت منابع طبیعی می‌دانند. جنگلبان‌‎ها هنوز چارت تشکیلاتی ندارند. سختی کار نمی‌گیرند و دو سالی است که با جست‌وجو در تقویم‌های داخلی و خارجی، روزی برای قدردانی از زحمات آنها، پیدا شده است. در تقویم فدراسیون بین‌المللی رنجرها (IRF) به عنوان یک تشکیلات جهانی که ۶۴ کشور عضو آن هستند، ۳۱ جولای از سال ۲۰۰۷ به عنوان روز رنجر به ثبت رسیده است. این روز در تقویم شمسی مصادف با نهم مرداد است. رنجرها حافظان طبیعت هستند و حفاظت از طبیعت در ایران به عهده جنگلبانان و محیط بانان است اما چون‌ در تقویم ایران هیچ روزی برای قدردانی از زحمات جنگلبانان وجود ندارد، روز رنجرها بهانه‌ای است تا حرفه جنگلبانی بیشتر به جامعه معرفی شود. به همین مناسبت با مهدی حسینی، سرجنگلبان ناهارخوران درباره جنگلبانی گفت‌وگو کردیم. ‌

‌جنگبانان با  ‌چه خطراتی دست و پنجه نرم می کنند؟ آیا تا کنون در حین ماموریت دچار آسیب شده‌اید؟

خطر زیاد است، آتش سوزی، قاچاقچیان چوب و… مدتی پیش در زمان اطفای حریق یک درخت در حال سوختن روی من افتاد و دچار سوختگی درجه دو و سه شدم. ازناحیه دست و کمر صورت و گردن هم آسیب دیدم.

چه سالی این حادثه رخ داد؟

دی سال ۹۶ در جریان اطفای حریق در جنگل دچار سوختگی شدم.

هزینه های درمانی را چه کسی پرداخت کرد؟ تحت پوشش بیمه بودید؟ بعد از مصدومیت تحت پوشش خدمات بنیاد شهید قرار گرفتید؟

نه، تحت پوشش بنیاد شهید نیستم. هزینه‌های درمانی را هم خودم پرداخت کردم.

هزینه‌های درمانی‌تان چقدر شد؟

دوره درمان من یک ماه طول کشید و حدود سه میلیون تومان هزینه کردم. البته هنوز جای سوختگی روی صورت و دستم باقی مانده است. روی دست چپم چون سوختگی بیشتر بود و دچار سوختگی درجه دو شده بوبد، هنوز آثار سوختگی باقی مانده است.

آخرین باری که شاهد قاچاق چوب بودید، کی بود؟

ما دائما قاچاق چوب داریم. مسئول منابع طبیعی ناهار خوران هستم و مدام قاچاق چوب داریم و قاچاقچیان را دستگیر می‌کنیم.

از سوی قاچاقچیان چوب بیشتر تهدید می‌شوید یا بوسیله زمین خواران؟

از طرف زمین خواران بیشتر تهدید می‌شویم.

معمولا متخلفان چگونه شما را تهدید می‌کنند. تهدیدها از طریق تلفن و وسایل ارتباط جمعی است یا اینکه در جریان گشت زنی جلوی شما را می‌گیرند و تهدید می‌کنند؟

خیلی تهدیدهای جانبی می‌کنند.

تهدیدهای جانبی یعنی چه؟

می‌گویند زن و بچه داری. این‌قدر خود را درگیر نکن. به‌طور غیر مستقیم تهدید می‌کنند. مستقیم جلوی من قرار نمی‌گیرند. اخلاقی دارم که قاچاقچیان معمولا جلوی من حرفی نمی‌زنند چون برخورد می‌کنم.

یعنی قاچاقچیان برای شما پیغام می‌دهند؟

نه، رو در رو صحبت می‌کنند و تهدید می‌کنند که به زن و بچه تان آسیب می‌رسانیم. زور قاقچاقچیان به خودمان که نمی‌رسد. زورشان به زن و بچه مان می‌رسد. قاچاقچیان بیشتر نامردی رفتار می‌کنند.

وقتی تهدید می‌کنند، چه رفتاری می‌کنید؟ به نهادهای قضایی گزارش می‌کنید؟

تهدید برای ما عادی شده است.

یعنی هیچ واکنشی ندارید؟

بیش از ۱۶ سال است که جنگلبان هستم. تهدید شدن برایمان عادی شده است. فحش نخوریم، اصلا نمی‌شود. اوایل شکایت می‌کردیم. سه یا ۶ ماه حبس می‌گرفتیم اما الان حوصله ندارم.

یعنی بابت این تهدیدها می‌توانستید اقدام کنید و متخلفان را به دادگاه ببرید؟ قوه قضائیه هم حمایت می‌کرد و ۶ ماه حبس می‌گرفتید؟

بله، از شکایت‌ها حمایت می‌شود. برای چند متخلف حبس گرفته‌ام. وقتی می‌بینم تهدیدها جدی می‌شود، اقدام می‌کنم اما این‌قدر تهدیدها زیاد است که اصلا حوصله نمی‌کنم. رویه قضائی خیلی طولانی دارد. باید بروید دادگاه و مراحل را طی کنید که من حوصله ندارم. اما برای آنهایی که اقدام کرده‌ام همه را حکم گرفته‌ام.

احتمال درگیری در زمان اجرای حکم قلع و قمع تصرفات بیشتر است یا ضبط محموله‌های قاچاق چوب؟

در زمان ضبط محموله‌های قاچاق چوب احتمال درگیری بیشتر است.

چرا؟

زیرا در لحظه، ممکن است فرد دچار عصبانیت آنی شود و درگیری رخ دهد. معمولا در این درگیری‌ها عصبانیت آنی مشکل آفرین می‌شود.

متخلفان عرصه منابع طبیعی بیشتر سلاح سرد دارند یا سلاح گرم؟

سلاح آنها سرد است. تبر و … معمولا در حوزه محیط زیست سلاح گرم دارند ما با سلاح گرم کمتر سر و کار داریم.

به شما آموزشهایی داده شده است که وقتی با افرادی که سلاح سرد دارند روبرو می‌شوید چگونه برخورد کنید؟ تجهیزات لازم برای مقابله با افرادی که مسلح به سلاح سرد هستند در اختیار دارید؟

به ما اسپری و شوکر داده‌اند. البته ۶ ماه است که شوکرها و اسپرهای قبلی را از ما گرفته‌اند اما تمدید نکرده‌اند.

چرا شوکر و اسپری را از شما گرفته‌اند؟

بیمه شوکر و اسپری تمام شده بود. اسپری تاریخ مصرف دارد. تاریخ مصرف اسپری‌های قبلی گذشته بود.

به شما تجهیزات جدید نداده‌اند؟

نه، ۶ ماه است که هنوز تجهیزات جدید نداده‌اند.

برای اطفای حریق تجهیزات لازم مثل جلیقه ضد آتش، کلاه و غیره دارید؟

کلاه و سایر تجهیزات را داریم اما تجهیزات ما را سنگین می‌کند. تحرک لازم را از ما می‌گیرد به همین خاطر هیچ‌گاه از این تجهیزات استفده نمی‌کنیم. وگرنه تجهیزات شامل لباس ضد حریق، دستکش، کلاه و ماسک و غیره به ما داده‌اند. ولی پرسنل به قدری برای رفتن به محل حریق عجله دارند که از این تجهیزات استفاده نمی‌کنند. من خودم هم ازاین تجهیزات استفاده نمی‌کنم. هیچ کس استفاده نمی‌کند.

استفاده نکردن از این تجهیزات خطرات عملیات اطفا را برای شما بیشتر نمی‌کند؟ اگر سال گذشته از تجهیزات استفاده می‌کردید دچار سوختگی درجه دو و سه می‌شدید؟

ما مثل موتورسوارها هستیم که می‌گویند «اگر اتفاقی بخواهد برایمان پیش بیاید، یک دفعه می‌افتد». در این ۱۷ سال دوره خدمت یک تا دو بار از متخلفین کتک خوردم و یکبار هم سوخته‌ام. سوختگی‌های دیگری هم داشته‌ام اما سطحی بوده است و فقط دستم دچار آسیب سطحی شد که سرپایی درمان کردم.

پس بامتخلفین هم درگیر شده و کتک خوردید. چقدر در این درگیری آسیب دیدید؟

یک بار ۱۰ نفر روی سرم ریختند و مرا زدند. ضاربان قاچاقچی چوب بودند. با چوب و چماق خیلی من را کتک زدند. از ناحیه کمر، صورت و دست آسیب دیدم اما محکوم به پرداخت دیه‌شان کردم و دو سال هم برایشان زندان گرفتم.

چقدر دیه دریافت کردید؟

نزدیک به پنج میلیون تومان دیه گرفتم. این اتفاق سال ۹۳ رخ داد.

در آموزش‌هایی که برای اطفای حریق می‌بینید؛ به شما نمی‌گویند که باید از لباس ضد حریق استفاده کنید؟ هیچ الزامی ندارید که حتما با لباس و تجهیزات در عملیات اطفا شرکت کنید؟

ما همیشه لباس فرم حفاظت را به تن داریم. به ما لباس ضد حریق هم داده‌اند که استفاده کنیم اما نمی‌کنیم.

هیچ کس بالای سر شما نیست که تاکید کند در جریان عملیات اطفای حریق از لباس ضد حریق استفاده کنید؟

من خودم مسئولی هستم که باید از همه ایراد بگیرم. اما این‌قدر کارها سریع است، آتش سوزی‌ها به سرعت رخ می‌دهد و لباس پوشیدن هم وقت گیر است که این کار را انجام نمی‌دهیم. واقعیت این است که خودمان کمی تنبلی می‌کنیم. یک مقدار خودمان تنبلی می‌کنیم و تقریبا همه‌ ما هم همین طور رفتار می‌کنیم.

بابت این تنبلی‌ها باید هزینه پرداخت کنید. فکر نمی‌کنید بهتر است که تنبلی نکنید؟

بله. بهتر است که تنبلی نکنیم.

حمایت‌های دولت از جنگلبانان، به چه صورت است؟

از سال ۹۳ که آقا دستور دادند، وضعیت خیلی خوب شده است. مقام معظم رهبری در سال ۹۳ دستور دادند که کوه‌خواری و زمین خوری را پیگیری کنید. قبلش به جز منابع طبیعی که پای کار بود دیگر ارگان‌ها پای کار نبودند. اما  حالا ارگان‌های دیگر هم پای کار آمدند. جهاد کشاورزی هم پای کار ‌ است و حتی از طرف قوه قضائیه هم بیشتر حمایت شدیم.

  شما پست جنگلبان دارید؟ سختی کار می‌گیرید و حقوقتان با دیگران متفاوت است؟

نه، هیچ سختی کاری نمی‌گیریم. من با فوق لیسانس و نزدیک به ۱۷ سال سابقه حقوقم به سه میلیون تومان نمی‌رسد. با وجود اینکه دو مسئولیت دارم، مسئول واحد هستم و فرماندهی یگان حفاظت شهرستان را دارم، حقوقم به سه میلیون تومان نمی‌رسد. حقوق جنگلبانان خیلی کم است تازه من حقوق بالا دارم. بقیه بچه‌ها بین یک میلیون ۴۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرند.

شما نیروی رسمی هستید؟

بله

وضعیت حقوقی نیروهای قراردادی چگونه است؟

حقوق آنها خیلی کم است. حدود یک میلیون و ۴۰۰ تا یک میلیون ۵۰۰ تومان است.

نیروهای قراردادی با حذف طرح جنگلداری وضعیتشان به چه صورت است. با آنها قرارداد بسته‌اند؟

بله. قرارداد بسته‌اند.

چه جور قراردادی بسته‌اند؟

مثل اینکه یک شرکتی برنده مناقصه شده است. نیروهای قراردادی با آن شرکت قرارداد بسته‌اند که حقوق این افراد را پرداخت کند.

پرداخت‌های آن شرکت به موقع هست؟

بله. به موقع حقوق نیروها پرداخت می‌شود و همه چیز آنها خوب است. البته این نیروها با وجود اینکه سختی کار دارند اما اضافه کار ندارند. البته ما به عنوان نیروی رسمی سختی کار نمی‌گیریم. در حالی که طبق قانون یگان حفاظت باید ۲۰ ساله بازنشست شویم اما چون استخدام کشوری هستیم، ۲۰ ساله بازنشستمان نمی‌کنند و می‌گویند باید ۳۰ ساله بازنشست شوید.

چرا شما را ۲۰ ساله بازنشست نمی‌کنند؟

نمی‌دانم.

شغل جنگلبانی چه جور شغلی است؟ توصیه می‌کنید که افراد دیگر وارد این شغل شوند؟

جنگلبانی عشق می‌خواهد. باید کسی وارد این شغل شود که برای پول کار نمی‌کند. اگر بخواهد برای پول کار کند، این شغل به هیچ نمی‌ارزد. باید جانت را کف دستت بگذاری و هیچ چیز برایت مهم نباشد. این شغل سرما و گرما دارد. کتک خوردن دارد. باید زمستان که سرد است، به جنگل سرکشی کنید. تابستان با گرمی و شرجی هوای شمال، در جنگل باید گشت بروید. حقوق کارمندان ادارات دیگر که پای کولر هستند، از ما بیشتر است. سختی کار ما زیاد است. هم به خودمان و هم خانواده فشار وارد می‌شود. اما چون عشق داریم و عرق داریم، همه را تحمل می‌کنیم. خیلی‌ها نمی‌توانند وارد این حرفه شوند و از کار ما فرار می‌کنند.

یک نیروی حافظ جنگل چه کارهایی انجام می‌دهد؟

نیروی حافظ جنگل با قاچاق چوب برخورد می‌کند. با کسانی که می‌خواهند زمین‌خواری کنند، برخورد می‌کند. کسانی که حاشیه جنگل هستند، می‌خواهند زمینشان را افزایش دهند که با آنها مقابله می‌کنیم. جلوی این کارها را می‌گیریم. آلودگی داخل رودخانه‌های جنگلی و برداشت‌های غیر مجاز رودخانه‌های حریم جنگل را هم کنترل می‌کنیم. هر کاری که با جنگل سر و کار داشته باشد را انجام می‌دهیم. چرای دام غیر مجاز را هم در جنگل کنترل می‌کنیم.

شیف‌های کاری چه گونه تعریف می‌شود؟

ما ساعت خاصی نداریم. در اصل ساعت اداری هستیم اما قاچاقچی ساعت اداری ندارد. اگر ما ساعت اداری کار کنیم، نمی‌شود. من به عنوان مسئول تا ساعت دو تا سه در اداره هستم. بعد هم در جنگل دور می‌زنیم.

موظف هستید که دور بزنید؟ اگر گشت زنی در جنگل نداشته باشید توبیخ می‌شوید؟

خوب اگر در منطقه قاچاق شود, سئوال می کنند که چرا قاچاق شد. نمی‌گویند که قاچاق صبح یا شب بود. مجبوریم که منطقه را هر شکلی که هست، حفظ کنیم.

بین همکارانتان کسی را دارید که در جریان دفاع از جنگل آسیب دیدگی جدی‌تر مثل قطعی نخاع یا صدمات جبران ناپذیر داشته باشد؟

یک همکار دارم که در روستای ییلاقی زیارت کتک خورده بود. آقای مقصودلو خیلی بدجور کتک خورد. چهار روز بیمارستان بود. کلیه‌اش پاره شد و خونریزی کلیه داشت.

لیلا مرگن

مرهمی برای حامیان طبیعت

گزارشگران سبز از بهبود شرایط محیط‌بانان و جنگل‌بانان گزارش می‌دهد

 پرونده اولین ماه تابستان ۹۷ برای محیط‌بانان کشورمان و دوستداران محیط‌زیست با خبرهای خوش بسته می‌شود؛ خبری که به سامان یافتن وضعیت محیط‌بانان می‌رسد و از عنایت ویژه مقام معظم رهبری به آنها حکایت دارد؛ از ابلاغ دستورالعمل جدید ستاد کل نیروهای مسلح و تعیین ردیف بودجه‌ای مستقل برای حق و حقوق محیط‌بانان.

این خبر خوش را فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست به ما می‌دهد. جمشید محبت‌خانی با تاکید بر عنایت و توجه ویژه مقام معظم رهبری به نیروهای مسلح بویژه محیط‌بانان می‌گوید: ستاد کل نیروهای مسلح دستورالعمل جدیدی را برای یگان حفاظت ۱۱ یگان در کل کشور تنظیم کرد، که یگان محیط‌زیست هم یکی از آنها بود و این دستورالعمل به نظر مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا رسید و مورد موافقت ایشان قرار گرفت و بعد از طی روال قانونی، با امضای معاون رئیس جمهور آقای کلانتری به بنده ابلاغ شد.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست، در ادامه با تشریح قواعد این دستورالعمل جدید می‌گوید: در این دستورالعمل یگان‌های حفاظت دستگاه‌های دولتی و بالتبع یگان حفاظت سازمان محیط‌زیست، از این به بعد دارای یک ردیف بودجه مستقل می‌شوند.

ردیف بودجه‌ای محبت‌خانی از آن صحبت می‌کند، می‌تواند گره‌گشای بسیاری مشکلات محیط‌بانان کشور باشد، چراکه دست سازمان را برای بهبود شرایط محیط‌بانان و اجرای طرح‌های مختلف بازتر کرده است.

نکته قوت دیگر این دستورالعمل به رسیدگی به پرونده‌های محیط‌بانان در دادسراهای نظامی می‌رسد. موضوعی که محبت‌خانی درباره‌اش می‌گوید: تا قبل از این دستورالعمل، بحث تیراندازی محیط‌بانان و مباحث استفاده از اسلحه و جرایم نظامی آنها، در دادسراهای عمومی رسیدگی می‌شد، که از این به بعد این قاعده تغییر کرده و رسیدگی به تمامی این موارد به دادسراهای نظامی سپرده می‌شود و این اتفاق به دلیل آشنایی و تجربه‌ای که در دادسراهای نظامی نسبت به جرایم نظامی وجود دارد، در نهایت به نفع محیط‌بانان است و قطعا روال رسیدگی به پرونده‌ها را با سرعت بیشتری همراه می‌کند.

روال رسیدگی به پرونده محیط‌بانان تسریع و تسهیل می‌شود

برگ برنده این دستورالعمل اما به مشکلی می‌رسد که دغدغه محیط‌بانان زیادی بوده است، به آماری که از شهادت ۱۲۰ محیط‌بان در کل کشور خبر می‌دهد، محیط‌بانانی که بجز ۱۷ نفرشان، بقیه تا به امروز پرونده‌ای در بنیاد شهید نداشتند و حالا همانند سایر نیروهای مسلح شامل دریافت تسهیلات و امتیازات بنیاد شهید می‌شوند.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست توضیح می‌دهد: تا پیش از این، بروکراسی جانباز و شهید محسوب شدن محیط‌بانان بسیار پیچیده، زمانبر و خسته‌کننده بود، به نحوی که خیلی از آنها از ادامه پیگیری پرونده‌هایشان مایوس می‌شدند، اما با شرایط جدید، آنها هم مانند سایر نیروهای مسلح محسوب شده و روال رسیدگی به مسائل جانبازی و شهادت شان هم تسریع می‌شود و هم تسهیل.

به این ترتیب، هر اتفاقی که باعث شهادت یا جانبازی محیط‌بانان شود، حتی سقوط از صخره در حین ماموریت می‌تواند به تشکیل پرونده در بنیاد شهید و برخورداری خانواده‌هایشان از خدمات و تسهیلات این بنیاد بینجامد.

گلایه‌های جانباز ۲۰ درصد آبادانی

این خبر برای افرادی مانند هادی جلالی محیط‌بان مصدوم آبادانی خبر خوشی است؛ خبری که می‌تواند به بهبود وضعیت جانبازی او منجر شود. ما این خبر را با این محیط‌بان جانباز در میان می‌گذاریم، با مردی که حالا درست چهار سال از زندگی‌اش با ۸۵ ساچمه فلزی می‌گذرد، یک زندگی سخت با شرایطی دشوار که تا به امروز فقط ۲۰ درصد جانبازی نصیب او کرده است.

جلالی اما به ما می‌گوید: این خبر خیلی خوب است، اما مهم اینجاست که در عمل چه اتفاقی بیفتد، چون از تیر ۹۳ که این اتفاق برای من افتاد، هر چند وقت یک بار، یک تبصره و یک قانون و یک بند جدید آمد که می‌گفتند شرایط جانبازی ما را بهبود می‌بخشد، اما در عمل شرایط تغییری نکرد.

بیشتر که پای صحبت‌های جلالی می‌نشینیم، او از شرایط سخت زندگی‌اش می‌گوید، از این‌که ۹۶ ساچمه از سوی شکارچیانی که وارد پناهگاه حیات‌وحش تالاب شادگان شده بودند به سوی او شلیک شد و حالا با تلاش پزشکان ۱۱ ساچمه از بدنش خارج شده و او هنوز مردی فولادی است که با ۸۵ ساچمه فلزی روزگار می‌گذراند. او البته می‌گوید که شرایطش باز از دو همکار دیگرش بهتر است، که آنها دو محیط‌بانی هستند که حین ماموریت صدمه دیده‌اند و اصلا برایشان پرونده‌ای در بنیاد شهید تشکیل نشده است.

مرد فولادی گزارش ما اما امیدوار است، دستورالعمل جدیدی که از عنایت ویژه مقام معظم رهبری به او و همکارانش حکایت دارد، دست آنها را بگیرد و شرایط شان را سامان بخشد.

پرداخت دیه تمامی محیط‌بانان

پرونده خبرهای خوش فرمانده یگان سازمان محیط‌زیست، اما به همینجا ختم نمی‌شود و از اختصاص مبلغی معادل یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بابت تامین ملبغ دیه محیط‌بانان از سوی دولت خبر می‌دهد و می‌گوید:تمامی مبالغ دیه محیط‌بانانی که از سال ۹۴ بابت استفاده قانونی از اسلحه سازمانی درگیر هستند، پرداخت خواهد شد.

محبت‌خانی با یادآوری این نکته که از نیمه دوم سال ۹۴ تا به امروز هیچ مبلغی جهت پرداخت دیه محیط‌بانان به سازمان محیط‌زیست اختصاص داده نشده بود می‌گوید: با تامین این مبلغ محکومیت تمامی محیط‌بانان درگیر مساله دیه پاک می‌شود.

او البته باتاکید بر استفاده قانونی از اسلحه سازمانی می‌گوید: ما نزدیک به هزار محیط‌بان داشتیم که از بدو استخدام برای به‌کارگیری اسلحه آموزش ندیده، اما کارشان را شروع کرده بودند. اما این آموزش‌ها مدتی است که به طور جدی دنبال می‌شود تا محیط‌بان‌ها بدانند که کی، کجا و چه وقت به عنوان آخرین راهکار دست به اسلحه ببرند. اگر این شرایط رعایت شود و محیط‌بان در محاکم قضایی به پرداخت دیه محکوم شود، سازمان محیط‌زیست موظف به پرداخت دیه است.

در همین رابطه قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز در گفت‌وگو با ما از بهبود شرایط جنگل‌بانان کشور تحت تاثیر دستور رهبری خبر می‌دهد. آن‌طور که او توضیح می‌دهد یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها تاکنون۱۴ شهید و بیش از ‌۵۰۰ مجروح داشته و او امیدوار است که با توجه به شرایط ایجاد شده جنگل‌بانان مجروح نیز به عنوان جانباز شناخته شوند، زیرا هنگام ماموریت برای حفظ و نجات جنگل آسیب دیده‌اند.

او درباره آخرین خبرها از شرایط رضا بهرامی، قرقبان جنگل حسینای مینودشت نیز که چند روز پیش در جریان اطفای حریق جنگل دچار حادثه شد و به کما رفت، می‌گوید ایشان هنوز در کما هستند و سطح و هوشیارشان حدود ۸ برآورد می‌شود.

 

تصویب کلیات لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگل‌بانان

بهره‌مندی خانواده شهدای محیط‌بان از مزایای بنیاد شهید، موضوعی است که مورد توجه یکی از اعضای هیات رئیسه فراکسیون ایثارگران مجلس هم قرار می‌گیرد و جواد حسینی‌کیا با اشاره به این موضوع می‌گوید: رسالت بنیاد شهید، تنها رسیدگی به افرادی که در جنگ یا بمباران دشمن به شهادت رسیده‌اند نیست و همه کسانی که در عرصه‌های مختلف و در راه دفاع از انقلاب و کشور جانفشانی کند، شهید اطلاق می‌شوند.

این نماینده مجلس با اشاره به مشکلات خانواده‌های شهدای محیط‌بان می‌گوید: بنیاد شهید انقلاب اسلامی باید این افراد را تحت حمایت خودشان قرار دهند و همانند دیگر شهیدان جمهوری اسلامی با آنها و خانواده‌های محترمشان رفتار شود.

این در حالی است که از تصویب کلیات لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگل‌بانان کشورمان در مجلس زمان زیادی نمی‌گذرد. اردیبهشت امسال به نیمه رسیده بود که رسانه‌ها از تصویب کلیات این لایحه خبر دادند و از قول حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی نوشتند: قرار شد محیط‌بانان و جنگل‌بانان حکم ضابطان خاص همچون ماموران نیروی انتظامی را پیدا کنند که اگر کشته شدند، شهید محسوب شوند یا اگر مطابق با قانون تیراندازی کردند، مجرم شناخته نشوند و موظف به پرداخت دیه نبوده یا محکوم به زندان یا قصاص نشوند.

برای حدود ۳۰۰۰ محیط‌بان کشورمان اما، قانونی شدن این لایحه در مجلس، اتفاقی است که می‌تواند نوید‌بخش روزهای بهتری باشد، روزهایی که دست و دلشان برای انجام وظیفه قانونی‌شان یعنی از حفاظت از محیط‌زیست کشور نلرزد.

مینا مولایی

آتش به جان جنگل و جنگلبان

جنگل و جنگلبانان کشور قربانی نبود آتش‌نشان تخصصی جنگل می شوند

جنگل حسینای مینودشت آتش گرفت و گرمای حاصل از این آتش‌سوزی، صخره‌های بزرگ منطقه صعب‌العبور درگیر حریق را شکافت و تکه‌ای از این صخره به سر رضا بهرامی، قرقبان این منطقه برخورد کرد. در جریان این حادثه قرقبان به کما رفت تا بار دیگر مظلومیت جنگل و جنگلبان تیتر روزنامه‌ها شود.

این بار اولی نیست که جنگلبانان بدون حداقل تجهیزات مانند لباس ضد حریق و کلاه ایمنی به جنگ آتش می‌روند.

مسئولان سازمان جنگل‌ها می‌گویند بتازگی قراردادهایی با دستگاه‌های مختلف منعقد کرده‌اند که برای حافظان جنگل، تجهیزات شخصی فراهم کنند، اما امسال سال حریق جنگل است.

مشخص نیست تا پایان دوره آتش‌سوزی، چند جنگلبان دیگر در جریان اطفای حریق آسیب خواهند دید.

بجز قرقبان مینودشت که در حریق این روزهای گلستان بشدت آسیب‌دیده، معاون فنی اداره کل گلستان هم بر اثر برخورد سنگ دچار جراحت شده است.

این حوادث نشان می‌دهد مسئولان باید بیشتر از گذشته به فکر اطفای حریق جنگل از طریق روش‌های روز جهان باشند.

امسال را سال حریق می‌نامند. سالی که بهار پرباران، مصیبتی بزرگ را برای سرمایه‌های کشور رقم خواهد زد. جنگل که آتش می‌گیرد، همه نگران حیات‌وحش و درختانی می‌شوند که طعمه حریق بی‌مبالاتی گروهی گردشگر یا شکارچی شده‌اند اما این سهل انگاری‌ها می‌تواند آتش به جان جنگلبانان اندازد و به قیمت جان آنها تمام شود.

درختان که می‌سوزند، دیگر روی پای خود بند نمی‌شوند. درختان آتش گرفته اگر روی شیب باشند، تحت تاثیر نیروی جاذبه به زمین می‌افتند و تا پایین دره می‌غلتند و در مسیر خود همه چیز را می‌سوزانند حتی جنگلبانان را.

قرقبان در کما

ابوطالب قزلسفلو، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان در گفت‌وگو با ما درجه هوشیاری قرقبان مینودشتی را که حالا در اتاق سی‌سی‌یو تحت مراقبت است، بین ۶ تا ۷ اعلام می‌کند.

او می‌گوید: بهرامی لیسانس منابع طبیعی دارد و با ۱۲سال سابقه، قرقبان منطقه بوده است و جزو نیروهای طرح صیانت به شمار می‌رود.

به گفته قزلسفلو، چند ساعت قبل از بهرامی هم عبدالرحیم لطفی، معاون فنی آبخیزداری اداره کل منابع طبیعی گلستان با برخورد سنگ به پیشانی و پا در همین منطقه دچار مصدومیت می‌شود که با انتقال به مراکز درمانی به صورت سرپایی مداوا می‌گردد.

آتش و گسست بیمه‌ای

گرچه مدیر‌کل منابع طبیعی و آبخیزداری گلستان اعلام می‌کند قرقبان آسیب‌دیده گلستانی تحت پوشش بیمه است و مشکلی برای ارائه خدمات بیمه‌ای به این جنگلبان وجود ندارد، اما فرهاد مسعودی، جنگلبان گلستانی از وضعیت دیگر جنگلبانانی سخن می‌گوید که نیروهای شرکتی به حساب می‌آیند و در این روزهایی که به روزهای آتش در بین نیروهای حفاظتی معروف شده، بدون پوشش بیمه‌ای به اطفای حریق جنگل مشغولند.

او به ما می‌گوید: با اجرای طرح تنفس در جنگل‌های شمال، بسیاری از طرح‌های جنگلداری تعطیل شد و هنوز مجری جدید طرح را تحویل نگرفته است، چون که بار حفاظت جنگل به دوش نیروهای طرحی و شرکتی است، در وقفه‌های بیمه‌ای ایجاد شده در سابقه افراد در اثر انتقال قرارداد به پیمانکار جدید اگر سانحه‌ای برای این نیروها رخ دهد، بار هزینه‌های درمانی بر دوش خود آنها خواهد بود.

تلاش برای دریافت حکم قضایی

گسست بیمه‌ای تنها مصیبت نیروهای غیر رسمی حاضر در یگان حفاظت نیست. محمدرضا عباس‌زاده، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی آمل در گفت‌گفت‌وگومامشکلات دیگر این نیروها اشاره می‌کند.

او می‌گوید: ادارات منابع طبیعی نیروی کافی آموزش‌دیده حریق ندارند و بار اصلی اطفای حریق بر‌دوش نیروهای صیانتی و شرکتی است که اصلا جزو نیروهای منابع طبیعی محسوب نمی‌شوند. حتی حق امضای صورتجلسه را هم ندارند. در صورت بروز حادثه هم هیچ مزایایی برایشان در نظر گرفته نمی‌شود.

عباس‌زاده ادامه می‌دهد: طنز قضیه اینجاست که بسیاری از نیروهای صیانتی با وجود کمبود نیرو توسط سازمان جنگل‌ها اخراج می‌شوند و پس از طرح دعوی در محاکم قضایی و گرفتن رای، با وضعیت قراردادی به‌محل کار خود بازمی‌گردند.

به گفته او، همه کسانی که حداقل یک‌بار در آتش‌سوزی جنگل‌های شمال شرکت کرده باشند، می‌دانند که مهار حریق در مراحل اولیه بخصوص فصل‌هایی غیر از پاییز، می‌تواند بسیار راحت باشد، فقط اگر در مرحله اولیه آتش‌سوزی عملیات اطفا انجام شود و منطقه درگیر حریق، جاده داشته باشد و صعب‌العبور نباشد.

آن‌طور که عباس‌زاده می‌گوید وقتی نیروهای جنگلبان گاهی پنج ساعت پیاده‌روی در شرایط سخت و پرنشیب می‌کنند، دیگر رمقی ندارند که بتوانند حریق را مهار کنند. اگرچه همواره در رسانه‌ها به ابتدایی بودن وسایل اطفای حریق جنگل در کشور تاکید می‌شود اما فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی آمل می‌گوید: در بسیاری از حریق‌ها با تعداد کافی نیرو و لوازم حمل آب مثل فلش‌تانک می‌توان براحتی حریق را مهار کرد، اما ایراد کار آنجاست که امکان حمل این لوازم تا محل حریق مقدور نیست و اگر هم باشد، اغلب آب در دسترس نیست.‌

به اعتقاد عباس‌زاده، احداث ایستگاه مرتفع برای پایش حریق جنگل و ناوگان حمل و نقل هوایی برای رساندن امدادگران و خدمات به محل حریق، از ضروریات است.

او ادامه می‌دهد: منابع طبیعی منابع مالی کافی برای تهیه غذا، لباس، کلاه و لوازم اولیه اطفای حریق برای نیروهای داوطلب و حتی نیروهای خود در اختیار ندارد.

لزوم پشتیبانی هوایی

هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور در گفت‌وگو با جام‌جم نقطه ضعف اطفای حریق جنگل‌های کشور را نبود پشتیبانی لازم می‌داند و می‌گوید: در جنگل‌های زاگرس که صعب‌العبور است نیاز به اطفای حریق و پشتیبانی به وسیله بالگرد است.

آن‌طور که او می‌گوید به کمک بیل و آتش‌کوب‌های دستی نمی‌توان آتش‌سوزی جنگل را بموقع مهار کرد و در چنین شرایطی احتمال آسیب دیدن جنگلبانان وجود دارد.

رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور تاکید می‌کند الگوهای آتش‌سوزی تغییر و افزایش پیدا کرده، اما تجهیزات آتش‌نشانان همچنان قدیمی است.

به گفته او، برای بهبود شرایط سازمان جنگل‌ها باید از علم روز بهره برد. علی مقصودی، رئیس هیات مدیره سازمان آتش‌نشانی رشت نیز نظر کیادلیری را تائید می‌کند. او که از نزدیک با آتش‌سوزی جنگل‌ها رو‌به‌رو بوده است از نبود آتش‌نشان ویژه جنگل به عنوان مشکل اصلی در این حوزه یاد می‌کند.

آن طور که او به ما توضیح می‌دهد در کشورمان نگاه درستی به اطفای حریق جنگل وجود ندارد، به همین خاطر از آتش‌نشان‌های شهری و جوامع محلی برای اطفای حریق استفاده می‌شود.

مقصودی تاکید می‌کند که ماهیت کار در کشور ما با کشورهای توسعه یافته تفاوتی ندارد، اما نبود دسترسی مناسب به بالگرد یا هواپیما برای خاموش کردن آتش جنگل سبب بحرانی شدن شرایط می‌شود.‌

گسترش حریق در سراسر کشور

برخی کارشناسان تاکید می‌کنند منابع طبیعی اعتبار لازم جهت خرید تجهیزات برای نیروهای خو‌د را در اختیار ندارد، اما قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها از امضای تفاهم‌نامه‌ای چندجانبه با وزارت جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزارت دفاع برای تامین تجهیزات انفرادی نیروهای یگان حفاظت خبر می‌دهد.

او می‌گوید: در ۱۵ روز اخیر در استان‌های گلستان، اصفهان، کردستان، مرکزی، بوشهر، خوزستان، مازندران، فارس، قزوین، گیلان، آذربایجان غربی، کرمان و کرمانشاه شاهد حریق بودیم.

لیلا مرگن

ویروس بی‌تفاوتی ‌در دل محیط زیست

محیط‌بانی نان ندارد، نام ندارد؛ محیط‌بانی شغل عاشقی است. اگر پای درد دل محیط‌بانانی که سن و سالی از آنها گذشته بنشینید محال است در توصیف شغل‌شان از این جنس جملات بکار نبرند.

اما خبرهایی که از برخی پاسگاه‌های محیط‌بانی به گوش می‌رسد حکایت دیگری نقل می‌کند،‌ واقعیتی که تلخ است و هشدار می‌دهد این روزها عاشقی برای برخی محیط‌بانان دیگر اهمیتی ندارد، محیط بانانی که سختی کار و حقوق پایین‌شان را بهانه می‌کنند تا دست در دست خون آلود شکارچیان غیر مجاز بگذارند و با آنها به یادگار روی لاشه خونی حیوانات عکس بگیرند، محیط‌بانانی که چشم می‌بندند به روی قاچاقچیان آب و خاک و به قول معروف زیر سبیلی رد می‌کنند، تخلف سودجویانی را که سلامت آب و خاک کشور را نشانه رفته‌اند.

جیره غذایی اندک، نبود تجهیزات، شیفتهای طولانی، استراحت اندک و وعدههایی که هیچوقت اجرایی نمیشود؛ نمیتوان شرایط نامناسب محیطبانان را ندید، اما اینکه این سختیها دلیلی باشد برای همراهی برخی محیطبانان با شکارچیان و تخریبکنندگان محیطزیست کشور قابل توجیه نیست.با این حال اما هنوز پشت محیطزیست کشور گرم است به محیطبانانی که برای آب، خاک و تنوع زیستی این کشور از جان مایه میگذارند. گواهش ۱۲۰ محیطبانی که شهید شدند یا آنها که حین ماموریت آسیب دیدند و جانباز لقب گرفتند.

محیطبانانی مثل موسوی که در این صفحه با دنیای زیبایش آشنا شدید یا شجاع مومنی که در اعتراض به صدور پروانه شکار، نامهای سرگشاده نوشت و مدتی پیش در گفتوگو با ما از بی تفاوت شدن برخی از همکارانش گله کرد و گفت کم نیستند محیط بانانی که از پاسگاه محیطبانی خارج نمیشوند، اما از حال خوب حیات وحش منطقه گزارش میدهند.

ماجرایی که ما و محیط بانانی مانند سید باقر و شجاع را نگران میکند بیتفاوت شدن برخی از محیطبانان است، محیطبانانی که لباس محیط بانی در تن ترجیج میدهند پا روی پا بگذارند تا متخلفان، مناطق چهارگانه محیطزیست را فتح کنند.

ویروس بیتفاوتی به جان محیطزیست کشور افتاده، ویروسی که پس از آلوده کردن برخی مدیران و شهروندان اکنون قلب مناطق حفاظت شده کشور و قلب برخی محیطبانان را نشانه گرفته تا با انقراض عشق به محیطزیست ریشه حیات را بخشکاند.

مهدیآیینی

روزنامهنگار

جنگل رمق ندارد

آتش‌سوزی، قاچاق چوب، آفت و بیماری، جنگل‌خواری و بهره‌برداری بختک شده‌اند و به جان جنگل افتاده‌اند؛ آنها شیره جان جنگل را می‌مکند تا هر سال پیراهن سبز و بلند جنگل‌های کشور حدود یکصد هزار هکتار آب برود.

هرچند برخی مسئولان و کارشناسان از طرح‌های نجات دم می‌زنند؛ طرح‌هایی مانند تنفس جنگل یا جنگلداری با مشارکت مردم، اما نبود اعتبار و تعامل بین ‌بخشی تیر خلاصی است به این برنامه‌ها، زیرا سال‌هاست در سایه نبود توجه، جنگل‌های کشور فقط روی کاغذ قد می‌کشند، اما صدای افتادنشان در دنیای واقعی می‌پیچد.

حال جنگل‌های کشور خوب نیست. در شمال کشور قاچاق چوب، بهره‌برداری و بیماری، حیات جنگل‌های هیرکانی را نشانه رفته است. در زاگرس نیز درختان بلوط اگر از بیماری جان سالم به در برند، زغال می‌شوند برای تنور و بخاری حدود 1.5 میلیون خانوار روستایی که در حاشیه و دل جنگل زندگی می‌کنند و به سوخت مناسب دسترسی ندارند و در جنوب کشور نیز جنگل‌های حرا قلع و قمع می‌شوند برای تامین علوفه دامداران.

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران درباره شرایط جنگل‌های هیرکانی تاکید می‌کند: تخریب در جنگل‌ها به‌گونه‌ای است که برای برگشت به شرایط پیش از تخریب باید حدود 200 سال بهره‌برداری را متوقف کرد.

آن‌طور که او می‌گوید، پافشاری بر اجرای طرح‌های نامناسب، زمینه را برای نابودی حدود نیمی از جنگل‌های کشور فراهم کرده و برای حل این مشکل نباید به جنگل مانند کارخانه چوب نگاه کرد.

دو دهم هکتار سرانه جنگل هر ایرانی

فقط 8درصد از سطح کشورمان را جنگل پوشانده است به همین دلیل برای حفظ آن باید برنامه‌ای جامع و مشخص داشت. افزون بر این به گفته کارشناسان سرانه جهانی جنگل حدود شش دهم هکتار است، اما در کشورمان این آمار برای هر شخص کمتر از دو دهم هکتار برآورد می‌شود.

عباس پاپی‌زاده‌، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس نیز درباره شرایط جنگل‌های کشور به خانه ملت گفته، در دو دهه گذشته سالانه حدود یکصد هزار هکتار از جنگل‌های کشور نابود شده، به همین خاطر طرح تنفس جنگل باید اجرا شود، زیرا مانع برداشت‌های غیرقانونی و قانونی به بهانه‌های مختلف می‌شود.

او شرایط جنگل‌های کشور را بحرانی دانسته و تاکید کرده در طرح تنفس جنگل برای مدتی اجازه برداشت قانونی از جنگل داده نخواهد شد، بنابراین جنگل‌ها به وضع مناسب و مطلوبی خواهد رسید.

آتش اختلاف نظر در جنگل

مساله دیگری که باید به آن توجه داشت این است که درباره شرایط کنونی جنگل بین صاحب‌نظران اختلاف وجود دارد زیرا اساتید دانشگاهی و مجریان طرح بهره برداری از جنگل نظرهای متفاوتی درباره حال و روز جنگل دارند.

شاهرخ جباری‌ارفعی، عضو شورای عالی جنگل در این باره به می‌گوید: برای بحرانی یا مناسب خواندن شرایط جنگل‌های کشور نیاز به تحقیقی جامع از سوی نهادی معتبر و مستقل است، زیرا تنها با آمار و ارقام مناسب می‌توان در این باره صحبت کرد.

او درباره توقف بهره‌برداری از جنگل‌های شمال نیز خاطر نشان می‌کند:چنانچه چوب مورد نیاز صنایعی که در شمال کشور مستقر شده‌اند به شکل قانونی تامین نشود به قاچاق چوب دامن زده خواهد شد.

به نظر جباری‌ارفعی، قاچاق چوب اکنون در تمامی کشور اتفاق می‌افتد به همین دلیل نباید تصور کرد فقط در شمال کشور وجود دارد.

این در حالی است که برخی کارشناسان نیز از عملکرد دولت گله می‌کنند؛ به نظر آنها دولت از توقف بهره‌برداری از جنگل دم می‌زند، اما برای اجرایی شدن آن تاکنون اعتبار مناسبی در نظر گرفته نشده است.به گفته عضو شورای عالی جنگل، دولت از بسته شدن درهای جنگل حرف می‌زند، اما باید پرسید چقدر اعتبار به این طرح اختصاص داده زیرا متوقف کردن طرح بهره برداری از جنگل هزینه دارد و مجریان طرح‌های بهره‌برداری در این راستا سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

جنگل هیزم نیست

معیشت برخی روستاییان زاگرس هنوز به جنگل وابسته است و به این شکل آنها با کشاورزی و دامداری سبب آسیب دیدن جنگل می‌شوند یا با قطع درختان سوخت مورد نیازشان را تامین می‌کنند.

مسعود منصور، معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها نیز در گفت‌وگو با جام‌جم درباره عوامل تهدیدکننده جنگل‌های کشور تصریح می‌کند: عده‌ای نیز برای تامین سوخت درختان بلوط زاگرس را تخریب می‌کنند، زیرا به سوخت مناسب دسترسی ندارند. آن‌طور که او درباره تعداد این خانوار‌ها می‌گوید در مطالعاتی که سال 84 انجام شد جمعیت آنها حدود 1.5میلیون خانوار برآورد شد.

هرچند منصور تاکید می‌کند که وزارت نفت با سازمان جنگل‌ها برای سوخت‌رسانی به این افراد تلاش‌هایی کرده و تاکنون تعدادی تنور و آبگرمکن خورشیدی نیز در بین بومیان مناطق جنگلی توزیع شده، اما به نظر می‌رسد آن‌طور که باید به این مساله توجه نشده، چراکه تاکنون فقط به 340 هزار خانوار در این خصوص کمک‌های مقطعی شده‌ است. به گفته او، حفظ جنگل‌های کشور نیاز به اعتبار و کار فرابخشی مناسب دارد، چراکه برای حل مشکل افرادی که از جنگل بهره‌برداری می‌کنند نیاز به همکاری دستگاه‌های مختلف است.

شغل؛ قطع درخت

افزون بر این کارشناسان تاکید می‌کنند که برای حفظ جنگل باید برای رفع مشکلات بومیان منطقه و اشتغالزایی برای آنها نیز تلاش کرد،زیرا نبود شغل سبب شده عده‌ای برای کسب درآمد به قاچاق چوب روی بیاورند،برای نمونه این روزها چوب درختان بلوط را کیلویی 1200 تومان خرید و فروش می‌کنند.

منصور درباره جنگل‌های شمال نیز یاد‌آور می‌شود: حدود یک میلیون هکتار از جنگل‌های شمال طرح جنگلداری دارد،اما برای یک میلیون هکتار دیگر باید کار حفاظتی جدی انجام شود.

کارشناسان از نبود اعتبار و کار فرابخشی مناسب بین دستگاه‌ها و سازمان‌ها به‌عنوان علل اصلی نابودی جنگل‌ها نام می‌برند، زیرا حفظ جنگل نیاز به اعتبار مناسب دارد، برای نمونه سازمان جنگل‌ها به اندازه کافی جنگلبان ندارد (یک نیروی حفاظتی برای 52 هزار هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور) یا برای اجرای طرح‌های جنگلداری با مشارکت مردم با کمبود اعتبار روبه‌روست.

افزون براین نهاد‌های مختلف نیز برای حل مشکلات جنگل‌نشینان باید همکاری کنند تا مشکلاتی مانند نبود شغل و سوخت مناسب آنها برطرف شود.

مهدی آیینی

موج سواري با ادعاي حمايت از محيط​ بانان

635646823685917009 (1)اوایل تیر گذشته بود که شهادت سه محیط‌بان کشورمان قصه پرغصه محیط‌بانان و جنگلبانان را سر زبان‌ها انداخت، اما با این‌که مدت زیادی از روزهایی که همه از مظلومیت محیطبانان و لزوم پرداختن به حق و حقوق پایمال شده آنها سخن می‌گفتند، نمی‌گذرد به نظر می‌رسد دیگر رسیدگی به امور محیط‌بانان به‌صرفه نیست؛ چراکه آنهایی که نگرانی خود را از وضع محیط‌بانان و جنگلبانان را مطرح می‌کردند بیشتر به دنبال منافع و مطرح کردن خودشان بودند، چون هنوز گرهی حتی کوچک از کار این افراد باز نشده است.

آن موقع سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز برای این‌که از قافله عقب نماند، اعلام کرد لایحه حمایت از محیط‌بانان را به مجلس می‌فرستد تا به این شکل بتوان مشکلاتی که گریبان محیط‌زیست و محیط‌بانان را گرفته، حل و فصل کرد.

آن‌طور که مدیران محیط‌زیست گفته‌اند در لایحه حمایت از محیط‌بانان به مسائل قضایی، ‌حقوق و مزایا، ‌شیفت کاری و مسئولیت مدنی و حتی جذب محیط‌بان تازه‌نفس نیز پرداخته شده به همین دلیل آنها امیدوارند با تبدیل این لایحه به قانون، شرایط محیط‌زیست و محیط‌بانان کشور بهتر شود.

اواخر تیر امسال  نيز رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در پنجمین نشست شورای اداری استان هرمزگان از این خبر داد که لایحه حمایت از محیط‌بانان به دولت ارائه شده و بزودی دولت آن را به مجلس می‌فرستد.

اما به نظر می‌رسد این لایحه برای هیات دولت در اولویت قرار ندارد یا محیط‌زیست به شکلی آن را تنظیم کرده که قابل ارائه نیست و مانند لایحه حمایت از حقوق حیوانات دوباره به محیط‌زیست برگشت داده می‌شود؛ به همین خاطر می‌توان گفت در مواقعی که به دلیل سوءمدیریت فشارها به سازمان محیط‌زیست بیشتر می‌شود، آنها از لایحه‌های حمایتی دم می‌زنند تا به نوعی کم‌کاری‌شان را لاپوشانی کنند. اگر غیر از این بود، بعد از فروکش کردن ماجراهایی که افکار عمومی را جریحه‌دار می‌کند، پیگیری این مسائل فراموش نمی‌شد .

این درحالی است که نمایندگان مجلس نیز از آماده نشدن لایحه حمایت از محیط‌بانان انتقاد کرده‌اند و در این مدت اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس و فراکسیون محیط‌زیست مجلس بارها نسبت به آماده نشدن لایحه حمایت از محیط‌بانان اعتراض کرده‌اند.

افزون بر اين  مي توان پيش بيني کرد که لايحه حمايت از محيط بانان و يا حقوق حيوانات نيز اگر به مجلس برسد ​ در کميسيون هاي مجلس به فراموشي سپرده شود،چون نمايندگان مجلس نيز  مانند برخي از مسئولان يا کارشناسان بارها ثابت کرده اند که مسائل زيست محيطي زماني قابل توجه است که بتوان به وسيله آنها موج سواري کرد.

مهدي آييني

مرگ محیط‌بان؛ مرگ محیط‌زیست

جانشان را با سرب داغ تاخت می‌زنند تا نگذارند مویی از سر طبیعت کم شود. این حکایت محیط‌بانان و جنگلبانان وظیفه‌شناسی است که این روزها داستان شهادتشان را خیلی‌ها از بر هستند و می‌دانند با دستان خالی در برابر شکارچیان غیرمجاز ایستادن، فقط از عهده مردانی برمی‌آید که به محیط زیست تا پای جان وفادارند، اما این تمام گفتنی‌هایی نیست که درباره محیط‌بانان روایت شده. برای همین باید از ضعف در برنامه‌های آموزشی، نامناسب‌بودن تجهیزات و امکانات و تعداد اندک آنها به عنوان برخی دلایلی نام برد که سبب شده محیط‌بانان به مامورانی آسیب‌پذیر بدل شوند؛ ‌مامورانی که شهادتشان مرگ محیط زیست را نزدیک می‌کند.

دایه‌های بی‌حامی طبیعت به فراموشی سپرده شده‌اند و هرازگاه که حادثه‌ای رخ می‌دهد آنها اندکی از حاشیه به متن نزدیک می‌شوند. در واقع مظلومیت محیط‌بانان زمانی به چشم می‌آید که شهید یا جانباز شدنشان خبرساز شده باشد.

به اعتقاد کارشناسان، مسائل و مشکلات محیط‌بانان حل و فصل نمی‌شود، چراکه هنوز جامعه آنها را به عنوان نگهبانان طبیعت نمی‌شناسند. به همین دلیل نیازهای محیط‌بانان بدرستی تامین نمی‌شود و آنها همواره هنگام انجام ماموریت دچار حادثه می‌شوند.

شلیک به رویای محیط‌بان

اگر پای درددل محیط‌بانان نشسته باشید، می‌دانید این که شکارچی غیرمجاز زودتر از محیط‌بان ساختمان دادگاه را ترک کند، چه حالی دارد و این که نتیجه تلاش آنها نادیده گرفته شود، چه غمی دارد. خیلی از محیط‌بانان گله دارند که برخی قضات به شکارچیان غیرمجاز بیش از حد ترحم می‌کنند.

این روزها که خبر شهادت سه محیط‌بان در کشور، سر و صدای زیادی به راه انداخته، شاید به همین خاطر است که به محیط‌بانان سفارش شده بدون هماهنگی با مدیران ارشد خود با خبرنگاران حرف نزنند. برای همین محیط‌بانان ترجیح می‌دهند نامی از آنها برده نشود تا به این شکل مشکل تازه‌ای به مشکلاتشان اضافه نشود.

یکی از آنها که در منطقه‌ای حفاظت شده در جنوب کشور فعالیت میکند، می‌گوید تا به حال چندین بار پیش آمده که شکارچی غیرمجازی را به دادگاه برده، اما متهم خیلی زودتر از او از دادگاه خارج شده است. او می‌افزاید: برخی قاضی‌ها نسبت به مسائل زیست‌محیطی بی‌توجه هستند. به همین دلیل، کشتن تعداد زیادی ماهی با سم یا مولد برق، دلیل مناسب در نظر گرفتن مجازات حبس برای مجرم نیست.

آن طور که این محیط‌بان توضیح می‌دهد، در چنین مواقعی برخی قاضی‌ها فقط از متهم می‌خواهند شخصی را که فیش حقوقی دارد، به عنوان ضامن معرفی کند. به همین خاطر شکارچیان غیر مجاز از عملکرد اشتباه خود درس نمی‌گیرند.

کارشناسان معتقدند، چنین رفتارهایی سبب مرگ انگیزه در محیط‌بانان نیز می‌شود، زیرا آنها وقتی ببینند با متخلفان بدرستی برخورد نمی‌شود، انگیزه‌شان را از دست می‌دهند.

افزون براین باید یادآور شد این گونه برخورد با شکارچیان غیرمجاز سبب می‌شود جایگاه و شان محیط‌بانان نیز لطمه ببیند. طبیعی است در چنین شرایطی، شکارچی غیرمجاز ترسی از درگیری با محیط‌بانان نداشته باشد.

محیط‌بان و فقر امکانات

محیط‌بانان از سوی شکارچیان غیرمجاز، آن طور که باید جدی گرفته نمی‌شوند، چون تجهیزات و امکانات ضعیف آنها گواهی است بر این که مسئولان نیز آنها را جدی نمی‌گیرند. برای نمونه بسیاری از محیط‌بانان حتی به دوربین‌های چشمی مناسب دسترسی ندارند. درباره کیفیت خودرو، تجهیزات دفاع شخصی و جیره غذایی نیز شرایط بغرنج‌تر است.

محیط‌بان یکی از مناطق حفاظت شده غرب کشور در این باره می‌گوید: جیره غذایی دو محیط‌بان برای دو هفته شامل دو کیلوگرم برنج، یک کنسرو لوبیا، چهار بسته نان، شش عدد کنسرو ماهی و یک قوطی مربا و مقداری روغن است.

این در حالی است که محیط‌بانان باید مسافت‌های زیادی را پیاده پشت سر بگذارند و از مناطق صعب‌العبور عبور کنند، اما با چنین جیره غذایی نمی‌توان برای چند روز دوام آورد. به همین خاطر برخی محیط‌بانان ناچار می‌شوند از جیب‌شان برای خرید مایحتاج هنگام ماموریت هزینه کنند.

یکی از محیط‌بان در این باره می‌گوید: خیلی از همکارانم به خاطر این که به خانواده‌شان کمک بیشتری کنند، ترجیح می‌دهند با همین جیره اندک بسازند و بسوزند. به همین دلیل، آنها دچار مشکلات جسمی بیشتری
می‌شوند.

آن طور که او توضیح می‌دهد، به دلیل‌ کمبود تجهیزاتی مانند خودرو و موتورسیکلت محیط‌بانان بدرستی نمی‌توانند در مناطق حفاظت شده گشت بزنند، چراکه آنها باید در مصرف سوخت نیز صرفه‌جویی کنند.

جمعیت محدود محیط‌بانان

مساله دیگری که محیط‌بانان کشور را آسیب‌پذیر کرده، تعداد اندک آنهاست، زیرا برای پوشش 17 میلیون هکتار از اراضی کشور، فقط 2700 محیط‌بان وجود دارد. این در حالی است که میانگین سن خدمتی محیط‌بانان نیز بیشتر از 17 سال برآورد می‌شود. بنابراین واضح است برای حفظ محیط زیست باید تحولی اساسی در یگان حفاظت محیط زیست کشور رقم بخورد، چراکه به گفته فرمانده این یگان، دست‌کم برای ایجاد شرایط مناسب به 5000 محیط‌بان جدید نیاز است.

هوشنگ ضیایی، کارشناس محیط زیست نیز درباره شرایطی که سبب آسیب‌پذیر بودن محیط‌بانان شده، می‌گوید: در کشورمان فرهنگسازی مناسبی در این باره نشده یعنی بسیاری نمی‌دانند محیط‌بانان نیز مانند ماموران پلیس مامور شده‌اند تا از دارایی‌های این مرز و بوم حفاظت کنند.

ضیایی گله می‌کند این ناآگاهی در برخی مسئولان نیز وجود دارد. به خاطر همین مشکلات محیط‌بانان حل نشده باقی مانده است.

برخی کارشناسان اعتقاد دارند، بتازگی برای آموزش محیط‌بانان تلاش مناسبی صورت گرفته چراکه آنها برای حضور در دوره‌های آموزشی به خارج از کشور نیز اعزام شده‌اند.

اما نبود اعتبار مناسب برای این دوره‌های آموزشی و فشرده برگزار شدن آنها از عواملی است که کیفیت برنامه‌های آموزشی را کاهش داده است.

آن طور که ضیایی می‌گوید، این برنامه‌های آموزشی باید از کیفیت و کمیت بیشتری برخوردار شوند تا به این شکل، دست‌کم ضعف‌های آموزشی سبب گرفتار شدن آنها نشود.

برای نمونه اگر محیط‌بانان قوانین به‌کارگیری سلاح را بدانند و مرتب در کلاس‌هایی مانند تیراندازی شرکت کنند،‌ هنگام رویارویی با شکارچیان غیرمجاز قادر خواهند بود با هزینه کمتری ماموریت خود را به پایان برسانند.

بازار گرم سلاح شکاری

شلیک مستقیم سهم محیط‌بانان است چراکه تعداد زیادی سلاح شکاری در کشور و در اختیار افرادی وجود دارد که اطلاع مناسبی درباره نحوه استفاده از آن ندارند.هوشنگ ضیایی،‌ تعداد سلاح‌ها را حدود یک میلیون قبضه برآورد می‌کند و می‌گوید، برای کنترل این حجم سلاح باید راهکار مناسبی در پیش گرفت، زیرا خیلی‌ها هنوز فکر می‌کنند، چون سلاح خریده‌اند، می‌توانند در مناطق حفاظت شده به شکار بپردازند.

این در حالی است که به گفته حمیدرضا خیلدار، فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط‌زیست بیش از 80 درصد تخلفات صید و شکار در کشور با سلاح‌های مجاز انجام می‌شود. بررسی آمار‌ها نیز این مساله را تایید می‌کند. برای نمونه سال 90، حدود 82 درصد، سال 91 حدود 89 درصد، سال 92 حدود 85 درصد و سال 93 نیز حدود 84 درصد تخلفات حوزه صید و شکار با سلاح مجاز انجام شده است.

بنابراین برای حمایت از محیط‌بانان و کاهش تخلفات صید و شکار، مسئولان باید ساماندهی سلاح‌های شکاری را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند تا به این شکل،‌ دست‌کم افراد با خرید سلاح شکاری تصور نکنند مجوز شکار گرفته‌اند. در واقع خیلدار پیشنهاد می‌کند مجوز حمل سلاح شکاری ‌به مجوز نگهداری از سلاح شکاری در منزل تغییر کند تا افراد فقط زمانی بتوانند سلاحشان را از خانه خارج کنند که از سازمان حفاظت محیط زیست مجوز شکار گرفته باشند.

باید یادآور شد برخی کارشناسان نیز معتقدند مدیران محیط زیست کشور مسائل اصلی خود را به فراموشی سپرده‌اند و بیشتر به مسائلی می‌پردازند که سایر سازمان و نهاد‌ها نیز می‌توانند آنها را انجام دهند.

ضیایی دراین باره توضیح می‌دهد: وظیفه اصلی سازمان حفاظت محیط زیست حفظ طبیعت است، اما این روزها مدیران بیشتر دغدغه آلودگی هوا و ریزگردها را دارند. این در حالی است که شهرداری‌ها می‌توانند بحث آلودگی هوا را مدیریت کنند و مساله ریزگرد‌ها نیز از سوی سازمان جنگل‌ها و منابع طبیعی دنبال شود.

با توجه به اظهارنظر کارشناسان می‌توان گفت،‌ مسائل عمده‌ای که سبب آسیب‌پذیر شدن محیط‌بانان شده ضعف در برنامه‌های آموزشی، نامناسب بودن امکانات و تجهیزات، تناسب نداشتن تعداد محیط‌بانان با اراضی حفاظت شده کشور و پایین بودن دستمزد آنهاست به همین دلیل باید از مسئولان خواست پرداختن به این مسائل را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند. افزون براین باید از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست خواست برای بالا بردن روحیه محیط‌بانان و آگاه شدن از نیاز‌های آنها به محل خدمت آنها بروند و از نزدیک با دغدغه‌های آنها آشنا شوند.

مهدی آیینی

جان محيط​ بانان حراج

 635646823685917009 (1)غرش اسلحه سکوت کوهستان را مي ​شکند،گلوله سينه محيط​ بانان را؛ شکارچيان غيرمجاز پشت​ چشم ​هاي بسته قانون سنگر مي​ گيرند، محيط بانان پشت دعاي خير خانواده​ شان؛محيط بانان با گوشت ​و​پوست از ​​محيط زيست دفاع مي ​کنند،اما شکارچيان با  اسلحه جنگي و شکاري​​ قلب آن را نشانه مي روند.

 انجام وظيفه محيط ​بانان رنگ و بوي جرم مي​ گيرد،اما راه فرار براي شکارچيان غير مجاز باز است. همه اين شرايط دست به دست هم داده اند تا محيط بانان و جنگلبانان سهم شان از تلاش براي حفظ محيط زيست گلوله باشد و تهديد، سختي باشد و دلنگراني .

 شهادت محمد دهقانی ، پرویز هرمز  و منوچهر شجاعیان در روزهاي اخير گواهي است براين ادعا و اينکه محيط​ بانان امنيت​ جاني ندارند و  اگر خوش شانس باشند مانند هادي جلالي، محيطبان پناهگاه حیات وحش شادگان بعد از درگيري با شکارچيان غير مجاز86 ساچمه دربدنشان به يادگار مي ماند و بايد ماه ها براي اثبات جانباز  شدنشان اين در و آن در بزنند.

محيط بانان درايران ايستاده مي ميرند،اما آسان ،چراکه  حفاظت از محيط زيست در کشورمان هيچ وقت جدي گرفته نشده،​اين را از تعداد محيط بانان کشورمان مي توان حدس زد که برخلاف افزايش​ مشکلات زيست محيطي هيچ وقت به روز نشده است​.  مناسب نبودن تجهيزات محيط بانان نيز اين غفلت را فرياد مي زند ،زيرا در نبود تجهيزات مناسب  آنها خيلي دير از حادثه مطلع مي شوند و ناچار بايد براي انجام ماموريت ​ سينه شان را سپر کنند​. همه اين کمبود ها دست به دست هم داده است تا محيط​بانان به سيبلي براي شکارچيان غير مجاز بدل شوند.

با اين حال هستند افرادي که هنوز فکر مي کنند بهبود شرايط محيط زيست کشور با يکسري شعار و برگزاري همايش حل و فصل مي شود،اما مشکل محيط بانان کشور زماني برطرف مي شود که شکارچيان غير مجاز بدانند محيط​بانان نماينده سازمان حفاظت محيط زيست هستند،اما در شرايطي که محيط بانان به کمترين امکانات دسترسي دارند و بسيار پيش آمده که شکارچيان به محيط بانان در راه مانده براي​ رفع مشکلات شان کمک کرده اند نمي​توان انتظار داشت محيط​بان به عنوان نماينده قانون جدي گرفته شوند.

مهدي آييني

شليک مستقيم قسمت محيط بان و جنگلبانان

635646823685917009 (1)جنگل سبز از خون جنگلبان سرخ می‌شود، مناطق شکار ممنوع از خون محیط‌بانان؛ این گوشه‌هایی از شرح حال حامیان منابع طبیعی کشور است که مظلومیت آنها با شهادت یا جانباز شدن‌شان به تصویر کشیده می‌شود و پس از مدتی کوتاه داستانی تکراری می‌شود که هیچ گوش یا چشمی زحمت شنیدن یا خواندنشان را به خود نمی‌دهد.خبر زخمی شدن علی آرامش، سرپرست منطقه حفاظت شده دنای شرقی نیز از این دست خبرهاست که دیروز و در هفته محیط‌زیست رسانه‌ای شد. او قصد داشت وظیفه‌اش را انجام بدهد و با شکارچیان غیرمجاز برخورد کند، اما شکارچیان غیرمجاز با اسلحه شکاری از فاصله نزدیک پایش را نشانه رفتند تا بار دیگر یادآور شوند محیط‌بانانی که سینه‌شان را برای حفاظت محیط‌زیست این کشور سپر می‌کنند، همچنان امنیت جانی ندارند؛ زیرا اگر بخواهند از خود دفاع کنند قانون آن‌قدر هوایشان را ندارد، به همین خاطر پشت‌شان گرم نیست و این احتمال وجود دارد که در دادگاه به اعدام یا حبس ابد محکوم شوند.

نبود قوانین بازدارنده یکی از عللی است که سبب شده شکارچیان و قاچاقچیان چوب به روی محیط‌بانان و جنگلبانان اسلحه بکشند؛ اما دراین بین نباید فراموش کرد که محیط‌بانان و جنگلبانان به تجهیزات و امکانات آموزشی مناسب نیز دسترسی ندارند. در واقع جدی گرفته نشدن این مسائل سبب شده برخی محیط‌بانان به‌دلیل آشنا نبودن با قوانینی مانند به‌کارگیری سلاح در دادگاه محکوم شوند یا به‌دلیل در اختیار نداشتن تجهیزات مناسب خیلی دیر در جریان ورود متخلفان به مناطق حفاظت شده قرار بگیرند، چراکه متخلفانی مانند شکارچیان غیرمجاز و قاچاقچیان چوب از خودرو و تجهیزات بهتری نسبت به آنچه محیط‌بانان در اختیار دارند استفاده می‌کنند؛‌ لذا در بیشتر مواقع محیط‌بانان و جنگلبانان زمانی در جریان قانون‌شکنی متخلفان قرار می‌گیرند که به قول معروف دیگر کار از کار گذشته است. باید یادآورشد در چنین موقعیت‌هایی احتمال درگیری فیزیکی محیط‌بانان با متخلفان افزایش پیدا می‌کند، چراکه طبیعی است متخلفان برای فرار از دست محیط‌بانان یا از بین بردن آثار و شواهد جرم دست به هرکاری بزنند.

بنابراین چنانچه مسئولان برنامه‌ای برای حفاظت از منابع طبیعی کشور دارند باید در کنار تلاش برای پر کردن خلأ‌های قانونی به فکر بروز رسانی تجهیزات و آموزش محیط‌بانان و جنگلبانان نیز باشند، زیرا اگر محیط‌بانان به تعداد کافی و با تجهیزات مناسب در مناطق حفاظت شده گشتزنی کنند کمتر متخلفی به فکر قانون شکنی می‌افتد و دیگر کار به درگیری مستقیم محیط‌بانان و جنگلبانان نمی‌رسد.

مهدی آیینی

جنگلبانان و محیط‌بانان را چه شد

یگان حفاظت محیط‌زیست کشور 5000 نیرو کم دارد، به همین دلیل 17 میلیون هکتار منطقه حفاظت‌شده کشور را فقط 2617 محیط‌بان پوشش می‌دهند.

این ماجرا سبب شده شکارچیان غیرمجاز در سراسر کشور آن قدر احساس امنیت کنند که برای کشتن گونه های حیات وحش انواع و اقسام روش های ناجوانمردانه را به کار بگیرند؛ از تلف کردن آهوان بی دفاع منطقه موته به وسیله موتورسیکلت اماراتی بگیرید تا کشتن و سربریدن خرس و پلنگ ها در مناطق حفاظت شده. البته در این بین فقط کمبود نیرو مشکل ساز نشده، زیرا اندک محیط بانان کنونی کشور تجهیزات لازم را نیز در اختیار ندارند.

افزون بر این آموزش های لازم نیز به آنها داده نمی شود یا دست کم از حق و حقوق آنها آن طور که باید و شاید دفاع نمی شود، نمونه اش چندین محیط بانی که تاکنون از سوی شکارچیان غیر مجاز زخمی شده اند یا به دلیل درگیری با آنها به زندان افتاده و حکم اعدام گرفته اند.

این درحالی است که اوضاع در سازمان جنگلبانی کشور بیش از این بحرانی است، تا آنجا که این سازمان برای حفاظت از عرصه های منابع طبیعی کشور بجز مناطق کویری که حدود 125 میلیون هکتار وسعت دارد، فقط 2400 نیرو در اختیار دارد بنابراین می توان نتیجه گرفت برای حفاظت از هر 52 هزار هکتار از عرصه های طبیعی کشور فقط یک نیروی حفاظتی وجود دارد.

این درحالی است که برای حفاظت از حدود هر 13هزار هکتار از جنگل های کشور نیز به طور میانگین یک جنگلبان به کار گرفته شده است. البته در برخی از استان ها وضع نامناسب تراست تاآنجا که در استان کرمانشاه برای حفاظت از هر 20 هزار هکتار از جنگل های بلوط یک نیرو وجود دارد.

کمبود نیرو در این دو سازمان زمانی بیشتر به چشم می آید که نگاهی به وضع سایر کشورها بیندازیم، برای نمونه در ایتالیا برای هر هزار هکتار از عرصه های طبیعی یک نیروی حفاظتی وجود دارد، یا در ترکیه برای هر 3000 هکتار یک جنگلبان جذب شده است.

این درحالی است که متاسفانه دولت نیز به دلیل مشکلات مالی تمایلی به صدور مجوز برای استخدام نیرو در این سازمان ها ندارد بنابراین با توجه به این مشکلات به نظر می رسد سازمان های حفاظت محیط زیست و جنگلبانی باید از کمک سازمان های مردم نهاد بیش از پیش استفاده کرده و با در نظر گرفتن امتیازهایی برای برخی از نیروهای ستادی خود آنها را تشویق به کار در یگان های حفـاظتی کنند، زیرا در شرایطی که به گفته معاون آبخیزداری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، 88 درصد ایرانی ها درک درستی از تخریب منابع طبیعی ندارند، نمی توان به امید جذب نیرو دست روی دست گذاشت و از بین رفتن منابع طبیعی و حیات وحش کشور را به تماشا نشست.

مهدی آیینی – گروه جامعه

بالا