گفتوگو با جنگلبانی که می گوید قاچاقچیان چوب خود و خانوادهاش را تهدید به مرگ کرده اند
جنگلبانی حرفهای است که خطراتش کم از محیط بانی نیست، اما خیلیها با آن آشنا نیستند. هرچه محیط بانانچهرههایی شناخته شده در جامعه هستند و شرح وظایف آنها برای مردم آشناست، جنگلبانها گمنام هستند. در تعریف جنگلبان حتی در میان کارشناسان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور هم اختلاف نظر وجود دارد. گروهی همه کسانی که به نحوی با جنگل سر و کار دارند و گاهی سرکشی آنها به جنگل، یک یا دو بار در طول سال را شامل میشود، جنگلبان مینامند و گروهی دیگر این عنوان را شایسته اعضای یگان حفاظت منابع طبیعی میدانند. جنگلبانها هنوز چارت تشکیلاتی ندارند. سختی کار نمیگیرند و دو سالی است که با جستوجو در تقویمهای داخلی و خارجی، روزی برای قدردانی از زحمات آنها، پیدا شده است. در تقویم فدراسیون بینالمللی رنجرها (IRF) به عنوان یک تشکیلات جهانی که ۶۴ کشور عضو آن هستند، ۳۱ جولای از سال ۲۰۰۷ به عنوان روز رنجر به ثبت رسیده است. این روز در تقویم شمسی مصادف با نهم مرداد است. رنجرها حافظان طبیعت هستند و حفاظت از طبیعت در ایران به عهده جنگلبانان و محیط بانان است اما چون در تقویم ایران هیچ روزی برای قدردانی از زحمات جنگلبانان وجود ندارد، روز رنجرها بهانهای است تا حرفه جنگلبانی بیشتر به جامعه معرفی شود. به همین مناسبت با مهدی حسینی، سرجنگلبان ناهارخوران درباره جنگلبانی گفتوگو کردیم.
جنگبانان با چه خطراتی دست و پنجه نرم می کنند؟ آیا تا کنون در حین ماموریت دچار آسیب شدهاید؟
خطر زیاد است، آتش سوزی، قاچاقچیان چوب و… مدتی پیش در زمان اطفای حریق یک درخت در حال سوختن روی من افتاد و دچار سوختگی درجه دو و سه شدم. ازناحیه دست و کمر صورت و گردن هم آسیب دیدم.
چه سالی این حادثه رخ داد؟
دی سال ۹۶ در جریان اطفای حریق در جنگل دچار سوختگی شدم.
هزینه های درمانی را چه کسی پرداخت کرد؟ تحت پوشش بیمه بودید؟ بعد از مصدومیت تحت پوشش خدمات بنیاد شهید قرار گرفتید؟
نه، تحت پوشش بنیاد شهید نیستم. هزینههای درمانی را هم خودم پرداخت کردم.
هزینههای درمانیتان چقدر شد؟
دوره درمان من یک ماه طول کشید و حدود سه میلیون تومان هزینه کردم. البته هنوز جای سوختگی روی صورت و دستم باقی مانده است. روی دست چپم چون سوختگی بیشتر بود و دچار سوختگی درجه دو شده بوبد، هنوز آثار سوختگی باقی مانده است.
آخرین باری که شاهد قاچاق چوب بودید، کی بود؟
ما دائما قاچاق چوب داریم. مسئول منابع طبیعی ناهار خوران هستم و مدام قاچاق چوب داریم و قاچاقچیان را دستگیر میکنیم.
از سوی قاچاقچیان چوب بیشتر تهدید میشوید یا بوسیله زمین خواران؟
از طرف زمین خواران بیشتر تهدید میشویم.
معمولا متخلفان چگونه شما را تهدید میکنند. تهدیدها از طریق تلفن و وسایل ارتباط جمعی است یا اینکه در جریان گشت زنی جلوی شما را میگیرند و تهدید میکنند؟
خیلی تهدیدهای جانبی میکنند.
تهدیدهای جانبی یعنی چه؟
میگویند زن و بچه داری. اینقدر خود را درگیر نکن. بهطور غیر مستقیم تهدید میکنند. مستقیم جلوی من قرار نمیگیرند. اخلاقی دارم که قاچاقچیان معمولا جلوی من حرفی نمیزنند چون برخورد میکنم.
یعنی قاچاقچیان برای شما پیغام میدهند؟
نه، رو در رو صحبت میکنند و تهدید میکنند که به زن و بچه تان آسیب میرسانیم. زور قاقچاقچیان به خودمان که نمیرسد. زورشان به زن و بچه مان میرسد. قاچاقچیان بیشتر نامردی رفتار میکنند.
وقتی تهدید میکنند، چه رفتاری میکنید؟ به نهادهای قضایی گزارش میکنید؟
تهدید برای ما عادی شده است.
یعنی هیچ واکنشی ندارید؟
بیش از ۱۶ سال است که جنگلبان هستم. تهدید شدن برایمان عادی شده است. فحش نخوریم، اصلا نمیشود. اوایل شکایت میکردیم. سه یا ۶ ماه حبس میگرفتیم اما الان حوصله ندارم.
یعنی بابت این تهدیدها میتوانستید اقدام کنید و متخلفان را به دادگاه ببرید؟ قوه قضائیه هم حمایت میکرد و ۶ ماه حبس میگرفتید؟
بله، از شکایتها حمایت میشود. برای چند متخلف حبس گرفتهام. وقتی میبینم تهدیدها جدی میشود، اقدام میکنم اما اینقدر تهدیدها زیاد است که اصلا حوصله نمیکنم. رویه قضائی خیلی طولانی دارد. باید بروید دادگاه و مراحل را طی کنید که من حوصله ندارم. اما برای آنهایی که اقدام کردهام همه را حکم گرفتهام.
احتمال درگیری در زمان اجرای حکم قلع و قمع تصرفات بیشتر است یا ضبط محمولههای قاچاق چوب؟
در زمان ضبط محمولههای قاچاق چوب احتمال درگیری بیشتر است.
چرا؟
زیرا در لحظه، ممکن است فرد دچار عصبانیت آنی شود و درگیری رخ دهد. معمولا در این درگیریها عصبانیت آنی مشکل آفرین میشود.
متخلفان عرصه منابع طبیعی بیشتر سلاح سرد دارند یا سلاح گرم؟
سلاح آنها سرد است. تبر و … معمولا در حوزه محیط زیست سلاح گرم دارند ما با سلاح گرم کمتر سر و کار داریم.
به شما آموزشهایی داده شده است که وقتی با افرادی که سلاح سرد دارند روبرو میشوید چگونه برخورد کنید؟ تجهیزات لازم برای مقابله با افرادی که مسلح به سلاح سرد هستند در اختیار دارید؟
به ما اسپری و شوکر دادهاند. البته ۶ ماه است که شوکرها و اسپرهای قبلی را از ما گرفتهاند اما تمدید نکردهاند.
چرا شوکر و اسپری را از شما گرفتهاند؟
بیمه شوکر و اسپری تمام شده بود. اسپری تاریخ مصرف دارد. تاریخ مصرف اسپریهای قبلی گذشته بود.
به شما تجهیزات جدید ندادهاند؟
نه، ۶ ماه است که هنوز تجهیزات جدید ندادهاند.
برای اطفای حریق تجهیزات لازم مثل جلیقه ضد آتش، کلاه و غیره دارید؟
کلاه و سایر تجهیزات را داریم اما تجهیزات ما را سنگین میکند. تحرک لازم را از ما میگیرد به همین خاطر هیچگاه از این تجهیزات استفده نمیکنیم. وگرنه تجهیزات شامل لباس ضد حریق، دستکش، کلاه و ماسک و غیره به ما دادهاند. ولی پرسنل به قدری برای رفتن به محل حریق عجله دارند که از این تجهیزات استفاده نمیکنند. من خودم هم ازاین تجهیزات استفاده نمیکنم. هیچ کس استفاده نمیکند.
استفاده نکردن از این تجهیزات خطرات عملیات اطفا را برای شما بیشتر نمیکند؟ اگر سال گذشته از تجهیزات استفاده میکردید دچار سوختگی درجه دو و سه میشدید؟
ما مثل موتورسوارها هستیم که میگویند «اگر اتفاقی بخواهد برایمان پیش بیاید، یک دفعه میافتد». در این ۱۷ سال دوره خدمت یک تا دو بار از متخلفین کتک خوردم و یکبار هم سوختهام. سوختگیهای دیگری هم داشتهام اما سطحی بوده است و فقط دستم دچار آسیب سطحی شد که سرپایی درمان کردم.
پس بامتخلفین هم درگیر شده و کتک خوردید. چقدر در این درگیری آسیب دیدید؟
یک بار ۱۰ نفر روی سرم ریختند و مرا زدند. ضاربان قاچاقچی چوب بودند. با چوب و چماق خیلی من را کتک زدند. از ناحیه کمر، صورت و دست آسیب دیدم اما محکوم به پرداخت دیهشان کردم و دو سال هم برایشان زندان گرفتم.
چقدر دیه دریافت کردید؟
نزدیک به پنج میلیون تومان دیه گرفتم. این اتفاق سال ۹۳ رخ داد.
در آموزشهایی که برای اطفای حریق میبینید؛ به شما نمیگویند که باید از لباس ضد حریق استفاده کنید؟ هیچ الزامی ندارید که حتما با لباس و تجهیزات در عملیات اطفا شرکت کنید؟
ما همیشه لباس فرم حفاظت را به تن داریم. به ما لباس ضد حریق هم دادهاند که استفاده کنیم اما نمیکنیم.
هیچ کس بالای سر شما نیست که تاکید کند در جریان عملیات اطفای حریق از لباس ضد حریق استفاده کنید؟
من خودم مسئولی هستم که باید از همه ایراد بگیرم. اما اینقدر کارها سریع است، آتش سوزیها به سرعت رخ میدهد و لباس پوشیدن هم وقت گیر است که این کار را انجام نمیدهیم. واقعیت این است که خودمان کمی تنبلی میکنیم. یک مقدار خودمان تنبلی میکنیم و تقریبا همه ما هم همین طور رفتار میکنیم.
بابت این تنبلیها باید هزینه پرداخت کنید. فکر نمیکنید بهتر است که تنبلی نکنید؟
بله. بهتر است که تنبلی نکنیم.
حمایتهای دولت از جنگلبانان، به چه صورت است؟
از سال ۹۳ که آقا دستور دادند، وضعیت خیلی خوب شده است. مقام معظم رهبری در سال ۹۳ دستور دادند که کوهخواری و زمین خوری را پیگیری کنید. قبلش به جز منابع طبیعی که پای کار بود دیگر ارگانها پای کار نبودند. اما حالا ارگانهای دیگر هم پای کار آمدند. جهاد کشاورزی هم پای کار است و حتی از طرف قوه قضائیه هم بیشتر حمایت شدیم.
شما پست جنگلبان دارید؟ سختی کار میگیرید و حقوقتان با دیگران متفاوت است؟
نه، هیچ سختی کاری نمیگیریم. من با فوق لیسانس و نزدیک به ۱۷ سال سابقه حقوقم به سه میلیون تومان نمیرسد. با وجود اینکه دو مسئولیت دارم، مسئول واحد هستم و فرماندهی یگان حفاظت شهرستان را دارم، حقوقم به سه میلیون تومان نمیرسد. حقوق جنگلبانان خیلی کم است تازه من حقوق بالا دارم. بقیه بچهها بین یک میلیون ۴۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق میگیرند.
شما نیروی رسمی هستید؟
بله
وضعیت حقوقی نیروهای قراردادی چگونه است؟
حقوق آنها خیلی کم است. حدود یک میلیون و ۴۰۰ تا یک میلیون ۵۰۰ تومان است.
نیروهای قراردادی با حذف طرح جنگلداری وضعیتشان به چه صورت است. با آنها قرارداد بستهاند؟
بله. قرارداد بستهاند.
چه جور قراردادی بستهاند؟
مثل اینکه یک شرکتی برنده مناقصه شده است. نیروهای قراردادی با آن شرکت قرارداد بستهاند که حقوق این افراد را پرداخت کند.
پرداختهای آن شرکت به موقع هست؟
بله. به موقع حقوق نیروها پرداخت میشود و همه چیز آنها خوب است. البته این نیروها با وجود اینکه سختی کار دارند اما اضافه کار ندارند. البته ما به عنوان نیروی رسمی سختی کار نمیگیریم. در حالی که طبق قانون یگان حفاظت باید ۲۰ ساله بازنشست شویم اما چون استخدام کشوری هستیم، ۲۰ ساله بازنشستمان نمیکنند و میگویند باید ۳۰ ساله بازنشست شوید.
چرا شما را ۲۰ ساله بازنشست نمیکنند؟
نمیدانم.
شغل جنگلبانی چه جور شغلی است؟ توصیه میکنید که افراد دیگر وارد این شغل شوند؟
جنگلبانی عشق میخواهد. باید کسی وارد این شغل شود که برای پول کار نمیکند. اگر بخواهد برای پول کار کند، این شغل به هیچ نمیارزد. باید جانت را کف دستت بگذاری و هیچ چیز برایت مهم نباشد. این شغل سرما و گرما دارد. کتک خوردن دارد. باید زمستان که سرد است، به جنگل سرکشی کنید. تابستان با گرمی و شرجی هوای شمال، در جنگل باید گشت بروید. حقوق کارمندان ادارات دیگر که پای کولر هستند، از ما بیشتر است. سختی کار ما زیاد است. هم به خودمان و هم خانواده فشار وارد میشود. اما چون عشق داریم و عرق داریم، همه را تحمل میکنیم. خیلیها نمیتوانند وارد این حرفه شوند و از کار ما فرار میکنند.
یک نیروی حافظ جنگل چه کارهایی انجام میدهد؟
نیروی حافظ جنگل با قاچاق چوب برخورد میکند. با کسانی که میخواهند زمینخواری کنند، برخورد میکند. کسانی که حاشیه جنگل هستند، میخواهند زمینشان را افزایش دهند که با آنها مقابله میکنیم. جلوی این کارها را میگیریم. آلودگی داخل رودخانههای جنگلی و برداشتهای غیر مجاز رودخانههای حریم جنگل را هم کنترل میکنیم. هر کاری که با جنگل سر و کار داشته باشد را انجام میدهیم. چرای دام غیر مجاز را هم در جنگل کنترل میکنیم.
شیفهای کاری چه گونه تعریف میشود؟
ما ساعت خاصی نداریم. در اصل ساعت اداری هستیم اما قاچاقچی ساعت اداری ندارد. اگر ما ساعت اداری کار کنیم، نمیشود. من به عنوان مسئول تا ساعت دو تا سه در اداره هستم. بعد هم در جنگل دور میزنیم.
موظف هستید که دور بزنید؟ اگر گشت زنی در جنگل نداشته باشید توبیخ میشوید؟
خوب اگر در منطقه قاچاق شود, سئوال می کنند که چرا قاچاق شد. نمیگویند که قاچاق صبح یا شب بود. مجبوریم که منطقه را هر شکلی که هست، حفظ کنیم.
بین همکارانتان کسی را دارید که در جریان دفاع از جنگل آسیب دیدگی جدیتر مثل قطعی نخاع یا صدمات جبران ناپذیر داشته باشد؟
یک همکار دارم که در روستای ییلاقی زیارت کتک خورده بود. آقای مقصودلو خیلی بدجور کتک خورد. چهار روز بیمارستان بود. کلیهاش پاره شد و خونریزی کلیه داشت.
لیلا مرگن