آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگلبان

بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگلبان

اشتراک به خبردهی

محیط‌بانم پس نیستم!

درآستانه روز محیط‌بان، چند نفر از نگهبانان طبیعت، بی پرده از دغدغه های‌شان گفته‌اند

هم می‌ترسیدند،هم نگران بودند و درعین حال می‌خواستند حرف بزنند و همه چیز را بریزند روی دایره؛ حال عجیبی داشتند،‌ حال‌شان مثل لحظه گرگ و میش بود. به ما گفتند گوش عده‌ای از محیط‌بان‌ها را پیچانده‌اند و نسق عده‌ای‌شان را کشیده‌اند،‌ دست به تهدید زده اند و چند نفری را بی‌سر و صدا اخراج کرده‌اند، بعد هم بخشنامه نوشته اند که مصاحبه ممنوع.

چند نفر از محیط بان‌ها به واسطه همه این دلایل، عذر خواستند و حرف نزدند ولی وقتی شرط مان شد ذکر نشدن نام و نشان آنها چند نفری تردید را کنار گذاشتند و حرف زدند، درباره همه کمبودهایی که دارند،‌سختی هایی که می کشند،‌تبعیض‌هایی که تحمل می‌کنند و هر چه می‌رشتند،وقت و بی وقت پنبه می‌شد.

آنها همه اینها را گفتند به بهانه روز محیط‌بان که فرداست، فردایی که مصادف است با میلاد امام هشتم که ضامن آهوست،‌ که بهانه ای شده برای پاسداشت روز محیط‌بان که البته در تقویم نیست. اهل رسانه تا به حال به تعداد موهای سرشان درباره محیط‌بان‌ها نوشته اند، ‌محیط‌بان‌ها هم به تعداد موهای سرشان گفته اند. سختی‌های این قشر نخ نما وعیان است،‌ کیست که نداند محیط‌بان بی دفاع است و دستش خالی،‌کیست که ماجرای نبرد نابرابر قاچاقچی ، شکارچی و محیط‌بان را نشنیده باشد، کیست که عکس آش و لاش یکی از اینها بعد از درگیری را ندیده باشدوچشم ندوخته باشد به طناب‌دار که نکند به گردن محیط‌بان حلقه شود.

با محیط‌بان‌هایی که گپ زدیم، البته هیچ‌کدام وحشت مرگ نداشتند. جالب بود، وحشت آنها از زمان حال بیشتر از آینده بود، وحشت از این همه گرانی، از سختی های زندگی، از خودروها و موتورسیکلت‌های خراب پاسگاه، از نرسیدن به گرد پای قاچاقچیان و شکارچیان و تنها ماندن و بازهم تنها ماندن در برابر متخلفان.

محیط‌بان یک انسان است مثل بقیه.در ادامه خواهید دید محیط بان مثل من و شما نیازهای کوچک و دم دستی دارد. ولی اگر محیط‌بان وارسته و عاشق باشد یک انسان خاص با علاقه‌های ویژه است،‌ آنچنان که گاهی روی یک پلنگ یا راسو‌ یا درخت ارس یا نیِ تالاب تعصب پیدا می کند.

 

سن: ۴۴ سال

سابقه کار: ۱۷ سال

حقوق: ۵ میلیون تومان

گونه گیاهی مورد علاقه: نی

گونه جانوری مورد علاقه: گوزن زرد، آهو

مهم ترین دغدغه: نبود حمایت های حقوقی

مهم‌ترین آرزو: مردم همه محیط‌بان باشند  

محیط‌بان‌ها از نظر حقوقی و قضایی در شرایط سختی هستند. هر مشکلی که برای یک محیط‌بان پیش بیاید فرقی ندارد،چه اندازه‌ای است چون خودش باید وکیل خودش باشد و انتظاری از سازمان حفاظت محیط زیست نداشته باشد.این یکی از مظلومیت‌های محیط‌بان‌هاست. بارها کسانی بوده‌اند که به دست شکارچیان و قاچاقچیان مجروح شده‌اند و دست و پایشان قطع شده، ولی مسوولان چند روزی حول و حوش شان مانور داده‌اند و بعد همه چیز را فراموش کرده اند.

روزی که در یکی از درگیری‌ها مجروح شدم و پرونده‌ام نیاز به پیگیری در دادگاه داشت، این تنهایی را با همه وجود حس کردم. من حدود یک سال مجبور شدم با عصا و پای لنگ دنبال پرونده‌ام باشم.

در برخی شعب دادگاه های شهرستان قضاتی حضور دارند که به مسائل محیط زیست و قوانین آن اشراف ندارند و همین کار را سخت‌تر می‌کند. حتی یک قاضی در یکی از این دادگاه‌ها خودش شکارچی بود و پیداست سرنوشت پرونده ها چه می شود.

از تجهیزات محیط‌بانی هم که بگویم اوضاع اصلا خوب نیست. خودروها و موتورسیکلت های ما همه فرسوده و اسقاط است ولی هرطور شده از آنها استفاده می کنیم، چون چاره ای نداریم. برای رساندن تجهیزات به دست محیط بان ها وعده زیاد داده اند از جلیقه و دوربین بگیرید تا باتوم و بقیه چیزها ولی اینها در حد شعار مانده و اگر وعده‌ای عملی شده فقط برای نقاط محدودی بوده.

 

 

سن:۴۱ سال

سابقه کار: ۲۰ سال

حقوق: ۴ میلیون تومان

گونه گیاهی مورد علاقه: درخت ارس

گونه جانوری مورد علاقه: پلنگ

مهم ترین دغدغه: معیشت و کمبود تجهیزات

مهم ترین آرزو: خرید خانه

موارد زیادی است که محیط‌بان‌ها را اذیت می کند. یکی از آنها این است که محیط بان ها تحصیل می کنند ولی در حکم کارگزینی آنها تغییری ایجاد نمی شود. وضع درآمد و معیشت محیط بان ها هم مشکلی است که همه از آن خبر دارند. قرار بود امسال یک فوق العاده ویژه ۳۵ درصدی به حقوق ما اضافه شود که نشد؛ البته این مبلغ در برخی استان ها پرداخت شد که این موضوع خودش گویای تبعیض های موجود است.

از وضع خودروها و موتورسیکلت های پاسگاه های محیط بانی‌که نگویم،بهتر است. ما برای گشت زنی مشکل داریم و در تعقیب و گریزها جا می مانیم. بارها اتفاق افتاده که یک شکارچی یا قاچاقچی با ماشین های آنچنانی از جلوی ما رد شده اند، پوزخندی زده اند وچشم کشی کرده اند و ما فقط نگاه کرده ایم و حسرت خورده ایم. ما حسرت می خوریم، چون چند روز برای متخلفان کمین می زنیم ،ولی موقع عمل و اقدام که می رسد خودروی مان خراب می شود و هیچ کاری از دستمان برنمی آید.

محیط‌بان‌ها از نظر تسهیلات رفاهی هم صفرند،‌ حتی زیر صفر. ما هیچ وام خرید خانه یا ماشین یا حتی مهمان‌سرایی برای اقامت در شهرها نداریم، حال آن که کارمان شبه‌نظامی است و لااقل باید کمی از تسهیلات نیروهای نظامی را داشته باشیم. شغل محیط‌بانی حاکمیتی هم هست و طبیعتا افراد باید استخدام رسمی باشند، ولی بیشتر محیط بان ها قراردادی کار می کنند و خیلی ها با همین وضعیت بازنشسته می شوند.

 

سن:۴۷ سال

سابقه کار: ۱۲سال

حقوق: ۴ میلیون و ۳۰۰ هزارتومان

گونه گیاهی مورد علاقه: بلوط ،‌ ون

گونه جانوری مورد علاقه: آهو

مهم ترین دغدغه: معیشت،‌ اوضاع نابسامان محیط زیست

مهم ترین آرزو: مردم به محیط زیست احترام بگذارند

 

مشکلات قضایی مهم ترین موضوعی است که محیط بان ها را به چالش می کشد. قانون در بیشتر مواقع حامی ما نیست. تا به حال چند نفر از نیروهای ما تیرخورده اند یا پایشان قطع شده ولی سیستم قضایی آن طور که باید از آنها حمایت نمی کند. یکی از مشکلات ما با دادگاه ها این است که وقتی برخوردی با متخلفان صورت می گیرد و پرونده ای تشکیل می شود قضات از ما می خواهند شاهد بیاوریم در حالی که کار ما در کوه و جنگل و دشت و بیابان است،‌ ‌ما چطور می توانیم شاهد بیاوریم؟

حقوقی هم که می گیریم در مقایسه با خطراتی که به جان می‌خریم،‌ ناچیز است. قرار بود امسال حقوق ما ۵۰ درصد اضافه شود، ولی فقط ۱۵ درصد اضافه شده که وقتی اعتراض می کنیم،‌ می گویند شما ۳۵ درصد اضافه حقوق را قبلا گرفته‌اید.

البته فکر نکنید مشکل محیط‌بان‌ها فقط همین‌هاست. نکته ای که ما را بسیار اذیت می‌کند، این است که حتی درون سازمان به ما به دیده تحقیر نگاه می کنند، مثل یک سرباز . به ما می گویند شما محیط بانید و باید فلان کار را انجام دهید.

دلم می‌خواهد روزی بدون ترس و نگرانی از عواقب کار روبه روی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بایستم و بگویم«شما که هیچ اطلاعی از محیط زیست نداری،چرا روی این صندلی نشستید.»

 

 

 

سن:۳۴ سال

سابقه کار: ۱۰سال

حقوق:حدود ۴ میلیون تومان

گونه گیاهی مورد علاقه: درخت ارس

گونه جانوری مورد علاقه: راسو

مهم ترین دغدغه: ارج و قرب نداشتن محیط بان

مهم ترین آرزو: مردم به ارزش واقعی محیط زیست پی ببرند

 

شاید خیلی ها ندانند که محیط‌بان ها در پایین ترین رده سازمانی قرار دارند و به همین علت نه حقوق کافی می گیرند و نه جایگاه اجتماعی در خوری دارند. این پایین ترین رده محسوب شدن، باعث می شود زمانی که محیط بان رو در روی یک فرد متخلف قرار می گیرد و پرونده ای در دستگاه قضا تشکیل می‌شود، حمایتی که مورد انتظار نگهبانان طبیعت است از آنها به عمل نیاید.

محیط بان ها امروز بیش از هر زمانی نیازمند حمایت های قضایی و پشتیبانی از سوی مجلس و دولتمردان هستند، چون اگر از محیط‌بانان که در خط مقدم حفاظت از محیط زیست هستند حمایت نکنیم، حفاظت از عرصه های طبیعی مختل می شود.

برخلاف جایگاه پایین سازمانی محیط بان ها که شاید خیلی ها از آن بی خبر باشند، موضوع کمبودهای اساسی تجهیزاتی درمناطق چهارگانه محیط زیست حتما نکته ای است که خیلی ها از آن مطلعند. ما برای حفاظت از طبیعت و استمرار گشت زنی ها به خودروهای نو و قوی نیاز داریم و موتورسیکلت های به روز عصای دست ماست که هیچ کدام در اختیارمان نیست. وقتی اینها دور از دسترس ماست خب طبیعی است که دستمان به هیچ وجه به تجهیزاتی همچون بالگرد و هواپیما نمی رسد. شاید توجیه خوبی نباشد، اما همه این مسائل روی هم سبب شده تا برخی محیط بان ها گرفتار روزمرگی شده و‌ حتی در مواردی انگیزه لازم را برای حفاظت یا سرشاخ شدن با متخلفان نداشته باشند.

اگر روزی بتوانم با رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بی پرده صحبت کنم از او می خواهم همراه محیط بان ها بدون هیچ‌گونه تشریفات و اسکورت هم رکاب شود و سوار خودرو و موتورهای اسقاط شده و در همان حال پای صحبت محیط بان ها بنشیند تا هم  از آنچه در دل مناطق چهارگانه محیط زیست می گذرد باخبر شود و هم از نزدیک بداند محیط بان ها چطور زندگی می‌کنند.

 

مریم خباز

اعتراضات جنگل‌بانان شرکتی به نتیجه می‌رسد؟

بعد از اجرای طرح تنفس جنگل‌ها در سال ۹۶ که براساس آن قطع درختان جنگل‌های هیرکانی بسیار محدود شد، تعدادی نیرو نیز در قالب طرح صیانت از جنگل جذب یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها شدند. البته در سال‌های قبل از آن نیز این یگان تعدادی نیرو را هم به صورت شرکتی به کار گرفته بود، اما سال‌هاست که چه نیروهای شرکتی و چه نیروهای قراردادی جذب‌شده در قالب طرح صیانت نسبت به تاخیر چندماهه در پرداخت حقوق ماهانه خود اعتراض دارند. اعتراضاتی که حتی چند باری هم به برگزاری تجمع در مقابل ساختمان مراکز دولتی گوناگون استان‌های شمالی کشیده است، اما با وجود وعده‌های مکرر مسؤولان دولتی هنوز هم این بخش از نیروهای جنگلبانی نسبت به پرداخت دیرهنگام مطالبات‌شان معترضند.

این مساله را در روز ملی محیط‌بان با علی عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در میان می‌گذاریم و او نیز در پاسخ وعده می‌دهد که به‌زودی با تجمیع اعتبارات مورد نیاز برای پرداخت حقوق نیروهای جنگلبانی مشکل تاخیر در پرداخت نیروهای شرکتی و قراردادی این سازمان نیز رفع خواهد شد. عباس‌نژاد در این‌باره توضیح می‌دهد: چند وقت پیش به ادارت کل استانی سازمان نامه‌ای ارسال کردیم و از آنها خواستیم تا لیست نیروهای خود را به همراه تعداد افراد مورد نیاز به ما اعلام کنند تا بتوانیم بعد از تجمیع اعتبارات مورد نیاز در بحث حفاظت، آن را به‌طور مستقیم از ستاد برای ادارات کل استانی واریز کنیم.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری تاکید دارد که این مساله به‌زودی حل‌وفصل خواهد شد و جنگلبانان شرکتی و قراردادی در آینده‌ای نزدیک به حق‌وحقوق‌شان خواهند رسید. عباس‌نژاد در این‌باره می‌گوید: ما اکنون منتظر دریافت جواب نامه خود از ادارات کل استانی هستیم. امیدوارم که این جواب‌ها به‌زودی به ستاد برسد و بعد از آن، ما نیز موضوع را در مدت یک‌ماه تا ۴۰ روز تجزیه و تحلیل می‌کنیم و به‌زودی مساله ساماندهی حقوق نیروهای شرکتی به نتیجه نهایی خواهد رسید.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد، اکنون یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها درمجموع حدود ۴۰۰۰ نیرو در سراسر کشور در اختیار دارد که از این میان ۱۲۰۰ نفر نیروی رسمی، ۵۵۰ نفر سربازوظیفه و بقیه نیروهای شرکتی یا قراردادی هستند. اما مشکل دیگری که عباس‌نژاد درباره نیروهای زیرمجموعه خود به آن اشاره می‌کند، این است که امسال تاکنون هیچ ظرفیتی برای جذب سرباز از سوی ستاد کل نیروهای مسلح به این یگان اختصاص داده نشده‌است و احتمالا تا انتهای سال نیز پای هیچ سربازوظیفه‌ای به این یگان نرسد. اتفاقی که از نظر فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، بعد از پایان دوره خدمت سربازان فعلی می‌تواند این یگان را با مشکل کمبود نیروهای حافظ جنگل مواجه کند.

 

 

خطر محیط‌بان ۴ لیتری به دست

مهدی آیینی

باک‌های خالی دیروز خبرساز شدند، باک خالی خودروهای محیط‌بانی و باک خالی آمبولانس‌ها بار دیگر ثابت کرد برای افزایش بهای بنزین و سهمیه بندی آن،‌ همه جوانب در نظر گرفته نشده، ‌ درست مانند شرایط نامناسب حمل و نقل عمومی که افزایش ۲۰درصدی مسافران این روزها ضعف‌هایش‌ را دوچندان آشکار کرده است.

‌بوی بنزین و نگرانی از افزایش سوخت دیروز در مناطق حفاظت شده پیچید و محیط‌‌ بانان و جنگلبانان را ‌ نگران کرد،  اما کمی آن طرف تر از اردوگاه نگهبانان طبیعت،  به مذاق شکارچیان غیر مجاز و قاچاقچیان چوب خوش آمد.

محیط‌بانان و جنگلبانان زخم کم ندارند، از نبود تجهیزات گرفته تا حقوق و  جیره اندکی که کفاف زندگی شان را نمی دهد، این زخم ها اما وقتی بوی گرانی بنزین به خود بگیرد احتمال بروز اتفاقات ناگوار بیشتر می شود.

کاهش گشت‌های محیط‌بانی و جنگلبانی رابطه مستقیمی با افزایش تخلفات دارد، این را تعداد اندک محیط‌بانان و وسعت مناطق تحت پوشش آنها بیشتر آشکار می کند؛ برای محافظت از‌  ۱۸میلیون و ۸۴۰هکتار از مناطق چهارگانه محیط زیست‌حدود ۳۴۰۰محیط بان در کشورمان به کار گرفته شده است‌. در واقع می‌توان گفت برای هر ۵۳۰۰ هکتار از مناطق چهارگانه محیط زیست یک محیط بان وجود دارد این درحالی است که باید یاد آور شد برخی محیط بانان به شکل شیفتی کار می کنند به عبارت دیگر می توان گفت هر روز ۱۷۰۰ محیط بان مشغول مراقبت از محیط زیست کشور هستند.

کاهش گشت خودروهای محیط بانی و جنگلبانی در کنار فراهم کردن فرصت برای متخلفان، خطرات دیگری نیز دارد، خطراتی که ارتباط مستقیمی با جان محیط بانان و  جنگلبانان دارد. در واقع خودروهای گشتی به نوعی حکم پیشگیری از وقوع جرم را دارند، چراکه به طور معمول متخلفان با دیدن آن کمتر مرتکب جرم می شوند.

این درحالی است که مرور پرونده‌هایی که در آن محیط بانان دچار آسیب شده‌ اند نشان می دهد غافلگیر شدن شکارچیان غیرمجاز یا قاچاقچیان چوب در بیشتر مواقع زمینه درگیری را ایجاد کرده که در نهایت به  جان باختن یا زخمی شدن محیط بان یا شخص متخلف ختم شده است.

بنابراین برای حفظ محیط زیست کشور و جان محیط بانان و جنگلبانان باید هرچه زودتر سهمیه ای مشخص در اختیار یگان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها قرار گیرد چراکه میزان مصرف آنها کاملا مشخص است. برای نمونه ۶۰۴پاسگاه محیط بانی در مناطق چهارگانه ‌ محیط زیست  دایر است و محیط بانان این پاسگاه‌ها از ۹۰۰ خودرو و هزار موتورسیکلت  برای گشت زنی استفاده می‌کنند. به گفته فرمانده یگان حفاظت محیط زیست محیط بانان برای گشتزنی روزانه به ۲۲ هزار لیتر بنزین نیاز دارند.

چنانچه این سهمیه در نظر گرفته نشود می توان گفت محیط بانان بیش از گذشته وجهه خود را از دست می دهند اگر در گذشته خودروی فرسوده آنها توسط خودروی مدل بالای شکارچیان برای اعزام به تعمیرگاه بکسل می شد در روزهای آینده باید منتظر محیط بانان در راه مانده ای  باشیم که ظرف چهارلیتری در دست برای خودروی شکارچیان دست تکان می دهند.

قانون جنگل برای مردان جنگل

جنگلبانان در ‌ روزشان از مشکلاتی‌ می گویند که حفاظت از جنگل را به خطر انداخته است

حمایت از نیروهایی که جانشان را کف دستشان می‌گذارند تا درختی قطع نشود، آتش به موقع خاموش شود و کسی به عرصه‌های طبیعی تجاوز نکند، در میان مسئولان به یک پز تبلیغاتی تبدیل شده است. هر مسئولی که می‌خواهد خود را دغدغه‌مند طبیعت نشان دهد، آماری از تعداد نیروهای حافظ طبیعت در ایران را کنار سرانه‌های دنیا قرار می‌دهد که بگوید وضع حفاظت فیزیکی از عرصه‌های طبیعی وخیم است اما هیچ کس نمی‌گوید انسان‌هایی که جان بر کف، از انفال حفاظت می‌کنند، چه مصائبی دارند. نیروهای حافظ عرصه‌های طبیعی یا همان جنگلبانان با سه نوع قرارداد مشغول فعالیت هستند. بخشی از این نیروها در قالب طرح صیانت جذب سازمان جنگل‌ها شده و در حفاظت از طبیعت به کار گماشته شده‌اند. این نیروها مشکلات بیمه‌ای فراوان دارند و گاهی حقوق معوقه چند ماهه آنها، توان مدیریت نیازهای معیشتی‌شان را از آنها سلب می‌کند. بخش دیگری از آنها، شرکتی نامیده می‌شوند که در گذشته در قالب شرکت‌های بهره‌برداری مشغول به کار بودند و حالا با اجرای طرح تنفس، هر روز منتظر پاکت گشایی اسناد مناقصه‌ها هستند تا کارفرمای جدید خود را بشناسند. گروهی دیگر هم نیروهای رسمی سازمان جنگل‌ها به حساب می‌آیند. در میان این سه طیف سربازان وظیفه را هم که مقطعی به جمع نیروهای حافظ جنگل اضافه می‌شوند باید در نظر گرفت. به گفته فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها از ۳۷۰۰ نفر نیروی تحت اختیار این یگان، یک سوم نیروها در قالب طرح صیانت و شرکتی فعالیت می‌کنند و بقیه یا سرباز وظیفه یا رسمی هستند. اگرچه او نیروهای سرباز وظیفه را بهترین نیروهای یگان توصیف می‌کند اما هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی، با نظر فرمانده موافق نیست زیرا بر این باور است که عملکرد این نیروها بستگی مستقیم به خصوصیات فردی و علایق آنها دارد. بر اساس سخنان نیروهای فعال در امر حفاظت جنگل، جنگلبانان حافظان بی‌پشتوانه‌ای هستند که حتی تصویب قوانین جدید هم نمی‌تواند چتر حمایتی مناسبی روی سر آنها ایجاد کند.

جنگلبانان گمنامی که پا روی احساسات فردی می‌گذارند، نسبت‌های فامیلی را کنار گذاشته و با هم محله‌ای‌های خود هم درگیر می‌شوند تا کسی شاخه‌ای را نشکند یا مرتعی را غصب نکند، به همان اندازه که نیازمند حمایت معنوی هستند، نیاز به حمایت مالی هم دارند. همه مصائب جنگلبانان یا نیروهای حافظ طبیعت را نمی‌توان در چند سطر خلاصه کرد.این حرفه، پیچیدگی‌ها و سختی‌های خاص خود را دارد. از طرد شدن اجتماعی به دلیل مقاومت در برابر مطامع فردی روستاییان و هم محله‌ای‌ها تا آسیب جسمی در عملیات اطفا یا درگیری با نیروهای متخلف؛ از تهدید شدن خود وخانواده‌هایشان توسط اشرار و سودجویان تا ترس از بیکاری و تعدیل شدن به دلیل تغییر سیاست‌های مدیریتی سازمان جنگل‌ها در لیست مشکلات این گروه جا می‌گیرد. در کنار همه این مصائب، تنوع قراردادهای نیروهای حافظ جنگل هم باعث می‌شود که همه آنها تحت پوشش قوانین حمایتی مشابه قرار نگیرند. بخشی از نیروهای حفاظتی در قالب طرح صیانت جنگل مشغول به فعالیت شده‌اند. این نیروها مستقیم با ادارات کل منابع طبیعی قرارداد می‌بندند و به امر حفاظت مشغول می‌شوند. گروهی دیگر نیروهای شرکتی هستند که در زیر مجموعه شرکت‌های بهره‌برداری سابق فعالیت داشتند. این نیروها پس از تصمیم سازمان جنگل‌ها برای برون سپاری بهره‌برداری از جنگل به بخش خصوصی شکل گرفتند. در دهه ۷۰ سازمان جنگل‌ها شرکت‌های بهره‌بردار را مکلف کرده بود که به ازای بهره‌برداری از جنگل، حقوق تعدادی از قرقبانان یا همان حافظان جنگل را هم پرداخت کنند. وظیفه نیروهای شرکتی نظارت بر عملکرد شرکت‌های بهره‌بردار، حفاظت از جنگل و گزارش تخلفات به سازمان جنگل‌ها است. بخش دیگری از نیروهای حفاظت هم جزء پرسنل رسمی سازمان جنگل‌ها به حساب می‌آیند. در این میان سربازان وظیفه هم گروه دیگری هستند که به‌طور موقت به ساختار حفاظت از عرصه‌های طبیعی اضافه می‌شوند. با توجه به تنوع قراردادها، هر کدام از این طیف‌ها مسایل و مشکلات خاص خود را دارند و بسیاری از قوانین مصوب مجلس، چتر حمایتی مناسبی بالای سر این افراد ایجاد نمی‌کند. البته گفته می‌شود که شاید با مصوبات اخیر، اندک حمایتی برای نیروهای غیر رسمی هم بوجود آید.

بلاتکلیفی نیروهای شرکتی

نیروهای حافظ جنگل که در قالب شرکت‌های بهره‌برداری فعال بودند، این روزها در بلاتکلیفی کامل به سر می‌برند. امید ساحلی مدیر عامل سابق شرکت تعاونی نرماش که تا قبل از اجرای طرح تنفس، شرکت تعاونی تحت مدیریتش علاوه بر بهره‌برداری از چوب به کار حفاظت هم مشغول بود در گفتگو با ما از مشکلات نیروهای شرکتی در امر حفاظت سخن می‌گوید. به گفته ساحلی، این روزها نیروهای حفاظتی منتظر پاکت گشایی مناقصه‌ها هستند تا کارفرمایشان را بشناسند.

او درباره مشکلات حافظان جنگل که تحت پوشش قراردادهای شرکتی قرار دارند، عنوان می‌کند: این نیروها نه تنها ثبات شغلی ندارند بلکه معیشتشان به مناقصه‌ها گره می‌خورد. هیچ کدام از بچه‌های شرکت‌ها طبق قانون به‌عنوان جنگلبان به حساب نمی‌آیند زیرا منابع طبیعی ساختارها را به نحوی چیده است که ارتباط کاری با این نیروها نداشته باشد.

مدیر عامل سابق شرکت تعاونی نرماش بیان می‌کند: نیروهای شرکتی برای دفاع از خود اسلحه ندارند ولی باید در تعقیب و گریز برای مقابله با قاچاقچیان شرکت کرده و حتی گشت شبانه بدهند. در برخی موارد، قاچاقچیان با تیراندازی ماشین نیروهای شرکتی را متوقف می‌کنند اما اگر برای این نیروها مشکلی پیش آید، شهید به حساب نمی‌آیند.

او درباره مشکلات ناشی از برگزاری سالانه مناقصه می‌گوید: بین برگزاری دو مناقصه، مسئولیت نیروهای شرکتی با هیچ کس نیست. کارفرمای نیروهای شرکتی بیمه مسئولیت مدنی هم دارد تا در صورت بروز مشکل، نیروهای حفاظتی تحت پوشش خدمات بیمه‌ای باشند اما در بین برگزاری دو مناقصه از آنجا که مسئولیت نیروهای حفاظتی با هیچ کارفرمایی نیست، اگر مشکلی پیش آید، هیچ کس پاسخگو نخواهد بود.

به گفته ساحلی، نیروهای شرکتی جیره غذایی هم ندارند و بسیاری از آنها با وجود اینکه ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه کار دارند به دلیل اینکه دائما کارفرمایشان تغییر کرده است، حداقل حقوق یعنی حقوق پایه را دریافت می‌کنند در صورتی که سنوات باعث افزایش حقوق این نیروها و حق جذب و عائله‌مندی می‌شود. این روندی است که خواسته سازمان جنگل‌ها هم هست زیرا آنها می‌خواهند نیروی حفاظتی با حداقل حقوق جذب کنند.

بدون بیمه

نیروهای صیانتی که به‌طور مستقیم با سازمان جنگل‌ها قرارداد می‌بندند هم مشکلات خاص خود را دارند. شاه ولی یکی از نیروهایی که چند سال قبل در منطقه زاگرس در قالب طرح صیانت به کار گرفته شده و حالا با شرکت در آزمون استخدامی به نیرویی رسمی تبدیل شده است، درباره مسایل و مشکلات این دسته از نیروها به ما می‌گوید: نیروهای صیانت قرارداد مستقیم با اداره منابع طبیعی شهرستان دارند و خودشان کارفرمای خودشان به حساب می‌آیند. این مسئله باعث می‌شود که نتوانند تحت پوشش بیمه تخصصی برای حفاظت از جنگل قرار گیرند.

او ادامه می‌دهد: بر اساس قوانین بیمه، هر نوع پوشش خاص بیمه‌ای باید در قالب شرکت یا نیروی پیمانکاری باشد. این مشکلات سبب می‌شود که نیروهای صیانتی، بدون پوشش بیمه‌ای فعالیت کنند.

به گفته شاه ولی حقوق نیروهای صیانتی در مقایسه با سختی کار آنها -شامل طی مسیرهای طولانی، کوه پیمایی، مقابله با تخلفات و آتش سوزی‌ های عمدی و غیر عمدی-، بسیار پایین است و این نوع قراردادها، برای افراد قابلیت استخدام و تبدیل وضعیت ایجاد نمی‌کند.

او عنوان می‌کند: اگرچه طرح صیانت سالانه بودجه دارد اما اگر نیروهای طرح صیانت بخواهند استخدام شوند، سوابق آنها در طرح صیانت به حساب نمی‌آید و حتما باید در آزمون استخدامی شرکت کنند. همان‌طور که من در آزمون استخدامی شرکت کردم.

این نیروی سابق صیانتی نبود امکانات اولیه و مناسب برای گشت در جنگل   مثل کفش، لباس، دوربین و سایر لوازم را از دیگر مشکلات این دسته از نیروها اعلام می‌کند.

آنچه شاه ولی به‌عنوان مشکلات نیروهای صیانتی می‌شمرد، بخش کوچکی از مشکلات این طیف است.   پرداخت نشدن به موقع حقوق نیروهای صیانتی به خصوص در استان‌های شمالی مهمترین مشکلی است که بیشتر نیروهای صیانتی با آن دست به گریبان هستند.

  نبود جیره غذایی برای سربازان

سربازان نیروهایی هستند که به طور موقت و برای طول مدت سربازی به یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها اضافه می‌شوند. مشکلات به‌کارگیری این نیروها فراوان است. بسیاری از سربازانی که با اصول اطفای حریق آشنایی ندارند ولی در این حوزه به کار گرفته می‌شوند، در جریان عملیات اطفا دچار مشکلات حاد می‌شوند. از آنجا که این نیروها هم در گروه نیروهای رسمی سازمان جا نمی‌گیرند اما ناگزیرند به گشت شبانه بپردازند، سازمان جنگل‌ها برای آنها جیره غذایی در نظر نمی‌گیرد و برای تامین غذای این نیروها باید از ردیف‌های متفرقه استفاده شود.اگر فرمانده یگان حفاظت برخی از نواحی نخواهد از اختیارات خود استفاده کند، نیروهای سرباز برای تامین غذا باید از جیب خود هزینه کنند. علی عباس نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در گفت‌وگو با ما نیروهای سرباز را جزء بهترین نیروهای یگان حفاظت توصیف می‌کند زیرا جوان و پای کار هستند اما هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی با نظر او موافق نیست.

خاکپور به ‌ما می‌گوید: در این رابطه نمی‌توان یک حکم کلی داد. یک تفکر ناصوابی در سازمان جنگل‌ها وجود دارد که نیروهای دارای تحصیلات عالی، خیلی خود را مقید به انجام فعالیت‌های حفاظتی نمی‌دانند. این نیروها عموما به دنبال کارهای کارشناسی هستند. وقتی نیروهای تحصیلکرده سرباز در یگان قرار می‌گیرند مثل نیروی حفاظتی محلی که پذیرفته است دائما در عرصه باشد، کار نمی‌کنند یعنی این نیروها نمی‌پذیرند که حضور دائمی در عرصه داشته باشند.

او عنوان می‌کند: در جذب نیروهای سرباز چیزی که ملاک قرار نمی‌گیرد علاقمندی و دغدغه‌مندی فرد است. از ابتدا گزینشی انجام نمی‌شود که آیا واقعا این نیرویی که قرار است در یگان حفاظت سربازی‌اش را بگذراند، دغدغه جنگل دارد یا نه. نیروهای سرباز برای اینکه بخواهند دوران خدمت را پشت سر بگذرانند، جذب ادارات منابع طبیعی می‌شوند نه بر اساس دغدغه‌هایی که دارند.

 حل مشکلات با قوانین جدید

مشکلات ناشی از تنوع قراردادها در میان حافظان جنگل کم نیست اما سرهنگ علی عباس نژاد فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند: با تصویب لایحه حمایت قضائی و بیمه‌ای که به تصویب مجلس رسید، بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

به گفته عباس نژاد شورای نگهبان دو ایراد به لایحه حمایت از جنگلبانان گرفته است به همین خاطر این لایحه مجددا به کمیسیون برگشت تا پس از رفع اشکالات، به شورای نگهبان ارسال شود. امیدواریم در نهایت قانون به تایید شورای نگهبان هم برسد.

او درباره حمایت از نیروهای شرکتی عنوان می‌کند: شرکتی که این نیروها جذب کرده است، باید آنها را تحت پوشش خدمات بیمه‌ای قرار دهد تا در مواقع بروز مشکل، نیروها چتر حمایتی داشته باشند.

فرمانده یگان حفاظت می‌گوید: درگذشته برای حفاظت از جنگل با شرکت‌های خدماتی قرارداد بسته شده است به همین دلیل نیروهای حافظ جنگل بسیاری از خدمات مرتبط را دریافت نمی‌کنند اما اگر قراردادها به سمتی بروند که به جای برگزاری مناقصه در بین شرکت‌های خدماتی، حفاظت به موسسات حفاظتی و مراقبتی تحت نظر نیروی انتظامی سپرده شود، خدمات بیشتری به جنگلبان‌ها می‌توان ارائه کرد.

او ادامه می‌دهد: البته از آنجا که بودجه کم است، این موسسات حفاظتی و مراقبتی تحت نظر نیروی انتظامی هم زیر بار نمی‌روند ولی به مرور این مسایل قابل حل است.

به گفته عباس نژاد در کل کشور ۳۷۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر نیروی حفاظتی فعال داریم. یک سوم این نیروها شرکتی و صیانتی هستند. بقیه سازمانی و سرباز وظیفه به شمار می‌روند.

 

لیلا مرگن

تبر به ریشه‌های جنگل رسید

جنگلبانان از تمدید نشدن قراردادهایشان و خطراتی که جنگل را تهدید می‌کند می‌گویند

بیش از ۲۲۰۰ نفر از نیروهای حافظ جنگل که بر اساس قانون تنفس (توقف بهره‌برداری تجاری از جنگل‌های شمال) برای تامین هزینه خدمات دهی آنها بودجه ۸۰ میلیارد تومانی در نظر گرفته شده بود، در آستانه بیکاری قرار دارند. دو دهه پیش، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، در راستای کاهش وظایف تصدی‌گری خود از حضور بخش خصوصی در مدیریت جنگل استفاده کرد. ساختارهای بخش خصوصی متناسب با خواست بخش دولتی شکل گرفت و سرمایه‌گذاری‌هایی برای تربیت نیروی ماهر جنگل توسط بخشی از شرکت‌های بزرگ و کوچک برای انجام فعالیت‌های وابسته به جنگل انجام شد. پیش از روی کار آمدن خلیل آقایی رئیس فعلی سازمان جنگل‌‎ها، قرار نبود در ترکیب نیروهای حفاظتی جنگل‌های شمال که در شرکت‌های مختلف مشغول به کار بودند، تغییری ایجاد شود اما رئیس فعلی سازمان جنگل‌ها به تازگی دستور عدم تمدید قرارداد حفاظتی بخش خصوصی را صادر کرده است. علی عباس نژاد فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها می‌گوید که می‌خواهیم این نیروها را تحت پوشش شرکت‌های دارای صلاحیت ببریم اما نیروهایی که در سازمان جنگل‌ها به نیروهای طرحی شهرت یافته و بار حفاظت از جنگل را به دوش می‌کشند، تغییر کارفرما را عامل تضییع حقوق خود معرفی می‌کنند. دو سالی از تصویب قانون تنفس جنگل‌های شمال می‌گذرد اما هنوز طرح جایگزین برای مدیریت جنگل ارائه نشده است. تصمیمات خلق الساعه مسئولان سازمان جنگل‌ها و بی توجهی به تبعات اجتماعی نیز در حال تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی و اقتصادی در شمال کشور است زیرا با بلاتکلیف شدن نیروهای حفاظتی، از یک سو قاچاق چوب در جنگل‌های شمال به شدت افزایش یافته است و از سوی دیگر بخشی از نیروهای حافظ جنگل که با وعده‌های دولت در قالب طرح خروج دام از جنگل، به عنوان نیروی حفاظتی در خدمت جنگل قرار گرفته‌اند، حاضر نیستند تن به حقوق‌های حداقلی داده و با پیمانکار حفاظتی جدید وارد همکاری شوند. آنها با توجه به قیمت بالای گوشت در بازار، تصمیم دارند بار دیگر به عنوان دامدار به جنگل باز گردند. در شرایطی که سیل بخش وسیعی از ایران را درگیر کرده و حذف پوشش گیاهی یکی از دلایل مهم سیلاب‌ها و تشدید فرسایش خاک عنوان می‌شود، بی‌برنامگی و تغییر یکباره سیاست‌های سازمان جنگل‌ها، حیات جنگل‌های شمال به عنوان مهمترین سد در مقابل سیلاب‌های این منطقه را به خطر انداخته است.

دستورات یک طرفه و از بالا به پایین مسئولان سازمان جنگل‌ها، در حال شکل دادن بحرانی دیگر است. از ابتدای اردیبهشت ماه به دستور خلیل آقایی رئیس سازمان جنگل‌‎ها، مراتع و آبخیزداری کشور قرارداد حفاظتی شرکت‌های بهره‌برداری سابق که حالا با تصویب قانون تنفس جنگل تبدیل به شرکت‌های حفاظتی شده‌اند، تمدید نخواهد شد و قرار است بر اساس سطح جنگل، قراردادهای جدید منعقد شود. اما کسی نمی‌داند که چه در سر مسئولان سازمان جنگل‌ها می‌گذرد. نیروهای حافظ جنگل در استان گلستان اولین گروهی هستند که تحت تاثیر این دستور رئیس سازمان جنگل‌ها قرار گرفته‌اند. در سه استان شمالی دو هزار و ۲۰۰ نیروی حفاظتی وجود دارند که با دستورات اخیر، بلاتکلیف مانده‌اند و بیکاری آنها قطعا به ضرر جنگل تمام خواهد شد. به دنبال اخراج شدن یکباره ۵۰۰ تن از نیروهای حافظ جنگل در استان گلستان، شهرام کوسه غراوی نماینده مردم مینودشت و آزادشهر تذکر کتبی به وزیر جهاد کشاورزی داد اما مسئولان سازمان جنگل‌ها، در واکنش به این انتقادات فقط به این پاسخ بسنده می‌کنند که قصد اخراج هیچ نیرویی را نداریم. پاسخی که به هیچ وجه با واقعیت‌های موجود همخوانی ندارد.

قربانی شدن مهارت

دو دهه قبل سازمان جنگل‌ها تصمیم گرفت تا در راستای کاهش وظایف تصدی‌گری خود از حضور بخش خصوصی در جنگل استفاده کند. نیمی از جنگل‌های دارای چوب تجاری که تحت پوشش طرح‌های جنگلداری بودند، به بخش خصوصی واگذار شد و بنگاه‌های خصوصی پذیرفتند در ازای درآمدهای حاصل از چوب، حفاظت جنگل را که وظیفه حاکمیتی سازمان جنگل‌هاست به عهده بگیرند. بخش خصوصی همواره از تغییرات یکباره سیاست‌های دولت که منجر به زیان بنگاه‌های خصوصی می‌شود، گله‌مند است اما این بار پای اشتغال ۲۲۰۰ نفری در میان است که تاکنون بار حفاظت جنگل را به دوش می‌کشیدند اما در معادلات سازمان جنگل‌ها در زمان تصویب طرح تنفس، جایی برای آنها در نظر گرفته نشد. بخشی از نیروهای طرحی یا همان حافظان جنگل که شامل کارشناسان و نیروهای اداری و قرقبانان برخی شرکت‌های بزرگ بودند، در استان مازندران نشستی ترتیب دادند تا مسایل و مشکلات خود را به خبرنگار ما  بازگو کنند.

این نیروها به ما می‌گویند: شرکت‌هایی که وارد مقوله حفاظت جنگل شده‌اند، سرمایه خود را تقسیم کرده‌اند و ابزار آلات مورد نیاز برای حفاظت از جنگل و مرمت جاده‌ها را خریده‌اند. بخشی از جاده‌های جنگلی در واقع به جاده دسترسی روستایی تبدیل شده‌اند و به روستاها هم خدمت رسانی می‌کنند. از آنجا که این شرکت‌‎ها بخشی از سرمایه خود را صرف حفاظت می‌کنند در مقایسه با شرکت‌های تولیدکننده محصولات چوبی که همه سرمایه خود را روی تولید متمرکز کرده‌اند، ثروت کمتری دارند. حفاظت جنگل هیچ ارزش افزوده‌ای به این شرکت‌ها ایجاد نمی‌کند و به همین دلیل چنین شرکت‌هایی در رقابت با شرکت‌هایی که صرفا تولیدکننده مصنوعات چوبی هستند، قدرت رقابت کمتری دارند و همیشه در مناقصه‌ها بازنده هستند. از نگاه آنها واگذاری حفاظت به شرط برگزاری مناقصه، خلاف انصاف است زیرا بر اساس مصوبه شورای تامین استان، با تغییر سیاست بهره‌برداری ازجنگل باید طرح‌های حفاظتی بدون برگزاری مناقصه به شرکت‌های قبلی واگذار می‌شد. این گروه، این شائبه را هم مطرح می‌کنند که شاید پشت پرده‌هایی در جایگزینی پیمانکاران نیروهای حفاظتی وجود داشته باشد.

حافظان جنگل تاکید می‌کنند: نیروی آموزش دیده، سرمایه‌ای هستند که به راحتی با تغییر سیاست‌های سازمان جنگل‌ها از دست می‌روند و کسی، به ۱۰ تا ۱۵ سال انرژی صرف شده توسط شرکت‌ها برای آموزش نیروهای تخصصی جنگل، توجهی ندارد.

این نیروها می‌گویند: اغلب پرسنل حفاظت از جنگل شاغل در شرکت‌های مجری طرح‌های جنگلداری، قبلا دامدار بوده‌اند و در قبال خروج دام از جنگل، جذب شرکت‌های مجری طرح شده‌اند و اکثرا دارای سابقه بیش از ۱۰ تا ۱۵ سال هستند. این افراد حاضر نیستند با کارفرمای جدید و حداقل دستمزد همکاری کنند و با توجه به قیمت گوشت، متقاضی برگشت دام به جنگل هستند.

به گفته آنها، با تغییر کارفرمای نیروهای حفاظتی، مشکلات متعددی برای این نیروها ایجاد می‌شود زیرا با تغییر کارفرما کد کارگاهی تغییر می‌کند و با توجه به سابقه بالای بعضی از نیروهای حفاظتی، آنها با مشکل سختی کار و مزایای سنوات در زمان بازنشستگی مواجه خواهند شد.

به اعتقاد حافظان جنگل، واگذاری تکه‌های کوچک جنگل به پیمانکاران مختلف سبب می‌شود شناسایی متخلفان دشوار شود زیرا بین شرکت‌های مختلفی که مسئولیت حفاظت را به عهده می‌گیرند، هماهنگی وجود ندارد.

بی‌توجه به ضریب افزایش حقوق

آن‌طور که در قانون تنفس به تصویب رسیده است، سالانه باید ۸۰ میلیارد تومان برای اجرای طرح تنفس به سازمان جنگل‌ها اختصاص یابد اما نیروهای حفاظتی فعال در طرح‌های بهره‌برداری سابق معتقدند که این عدد ثابت پاسخگوی حقوق پرسنلی که سالانه حقوقشان بر مبنای نرخ تورم افزایش می‌یابد به همین دلیل سازمان جنگل‌ها طی دو سال گذشته، به بهانه‌های مختلف تعداد نیروهای حفاظتی جنگل را کاهش داده است و این یعنی چتر حفاظتی جنگل در حال تضعیف شدن است.

به گفته نیروهای حافظ جنگل، پدیده ال نینو در سال ۹۴، به جان جنگل‌های شمال افتاد. طوفان ناشی از این پدیده از یک کریدور خاص عبور کرد و فقط در سری دو جنگل دارابکلا، ۳۲ هزار متر مکعب درخت بادافتاده بر جا گذاشت که بخشی از این درختان از شدت طوفان کمر شکن شدند. این درختان اگر برای حفظ بهداشت جنگل و تنظیم بازار از این اکوسیستم خارج نشوند، به زودی با پوسیده شدن تنه‌های بادافتاده، تبدیل به انبار باروت می‌شوند و در آینده نزدیک با حریق‌های گسترده روبرو خواهیم بود. محدودیت در برداشت درختان شکسته و افتاده از جنگل، به ضرر جنگل تمام شده است زیرا در نبود چوب، قیمت‌ها افزایش یافته و مردم به جان درختان داخل روستاها افتاده و حتی از مناطق غیر شمال، درختان روستایی به سمت کارخانه‌های چوب سرازیر می‌شوند.

ایجاد خطر جانی برای نیروهای حفاظت

حافظان جنگل  با اشاره به تغییرات چندباره در رویکردهای سازمان جنگل‌ها عنوان می‌کنند که این تغییرات سبب شده که آنها دیگر ضابط دادگستری به حساب نیایند بنابراین اگر در جریان حفاظت از جنگل و درگیر شدن با قاچاقچیان چوب، دچار مشکلی شوند، تمام هزینه‌های این درگیری را باید شخصا تحمل کنند. دو تن از این نیروها در گذشته دچار مشکل شده‌اند. یکی از آنها به دلیل درگیری با قاچاقچیان به یکسال زندان و پرداخت جریمه نقدی و دیگری به ۱۲۰ میلیون تومان دیه به خاطر استفاده از اسلحه در مواجه با قاچاقچی شمشاد محکوم شده است.

به باور این نیروها، با توجه به تغییرات شرایط اقلیمی در ایران، نمی‎‌توان از عملیات حفاظت فنی و بیولوژیک در جنگل‌ها غافل شد. اجرای این عملیات هم هزینه‌بردار است و دولت باید برای تامین این هزینه‌ها فکری کند. ضمن آنکه از هزینه‌های حفاظت فیزیکی هم نمی‌توان غافل شد. آن‌طور که آنها برآورد می‌کنند برای حقوق کارگران جنگل ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار و برای عملیات حفاظت فنی و بیولوژیک نیز ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار دیگر بدون در نظر گرفتن هزینه مرمت جاده‌ها، نیاز است که دولت باید در برنامه‌های سالانه به آن توجه کند.

حافظان جنگل تاکید می‌کنند که وجود طرح جنگلداری یک چتر حفاظتی برای نگهداشت عرصه جنگل به حساب می‌آمد. فقط کسانی می‌توانستند عرصه‌های تحت پوشش طرح‌های جنگلداری را تصرف کنند که نفوذ بالایی داشتند اما حالا با حذف عنوان طرح جنگلداری، راه برای کسانی که چشم طمع به جنگل دارند باز شده است. آنها به شهر کوچکی مثل نور اشاره می‌کنند که در قالب طرح اسکان دام و تبدیل دامداری‌های سنتی به صنعتی چه فجایعی در آن رخ داده و تمام اراضی جنگلی چهار هکتاری واگذار شده، در نهایت به ویلا تبدیل شده‌اند.

نیروها را به شرکت‌های واجد صلاحیت منتقل می‌کنیم

با وجود تبعات اجتماعی دخل و تصرف در ساختار حفاظتی جنگل، گویا کسی به فکر نیروی انسانی ماهر و آشنا به تمام چم و خم جنگل نیست. نیروهایی که اگر بیکار شود، از ترس فقر، می‌توانند به راحتی به بهترین قاچاقچی جنگل تبدیل شوند. علی عباس نژاد فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها در گفتگو با ما درباره دلایل تصمیم سازمان جنگل‌ها برای عدم تمدید قرارداد نیروهای حفاظتی عنوان می‌کند: بیش از دو هزار نیرو در بحث بهره‌برداری کار می‌کردند. سازمان جنگل‌ها برای اینکه این نیروها بیکار نشوند، گفته است در حفاظت انجام وظیفه کنند. این نیروها قبلا زیر نظر یگان نبودند. در حال حاضر که یگان تشکیل شده است و می‌خواهد جنگل را حفاظت کند، باید شرکتی از شرکت‌های واجد صلاحیت در مناقصه شرکت کند و این نیروها پالایش شوند. از نیروهای حفاظتی مناسب در چارچوب مقررات خاص استفاده خواهیم کرد.

بخشی از نیروهای حافظ جنگل اعلام کرده‌اند که در قبال خروج دام از جنگل به استخدام شرکت‌های بهره‌بردار قبلی در آمده‌اند و حالا به قراردادهای جدید تن نمی‌دهند، فرمانده یگان حفاظت در این رابطه می‌گوید: ما قرار نیست حفاظت را تعطیل کنیم. می‌خواهیم به نیروهای حفاظت انسجام بدهیم. ما از قانون نمی‌خواهیم جلوتر برویم و نمی‌خواهیم از قانون پایین‌تر برویم. شرکتی که می‌آید باید واجد شرایط باشد و بتواند لباس تن نگهبان ما بکند.

او درباره مشخصات شرکت واجد شرایط بیان می‌کند: در بحث‌های حفاظتی موسساتی تحت عنوان موسسات حفاظتی داریم. این شرکت‌ها برای ما کار انجام می‌دهند اما ما نمی‌خواهیم محدودیت قائل شویم. هر موسسه‌ای که بیاید و توان حفاظت را داشته باشد و شرایط ما را بپذیرد، می‌تواند با ما همکاری کند.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها مدعی می‌‎شود که نیروهای قرقبان حاضر در جنگل حقوق کمی می‌گیرند و نیروهای دفتری شرکت‌های بهره‌بردار بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان حقوق می‌گیرند و تغییر و تحولات برای این نیروها مشکل ایجاد می‌کند.

او به این پرسش که چرا اصرار دارید نیروهای حفاظتی را به یگان منتقل کنید و چرا از ساختارهای قبلی استفاده نمی‌کنید، این گونه پاسخ می‌دهد: من به عنوان فرمانده یگانی که در قانون مصوب شده است، ستاد کل نیروهای مسلح به آن مجوز داده است، ناجا، نیروی پلیس به این سیستم تزریق کرده است. باید در چارچوب مقررات قانونی فعالیت کنم. اگر وضعیت خوب بود، می‌گفتم همین وضعیت را ادامه دهیم. وضعیت مناسب نیست و کار درست انجام نمی‌شود. ما بیش از دو هزار نیرو داریم اگر کارشان را در شرکت‌ها درست انجام می‌دادند شاهد این همه قاچاق چوب و تخریب جنگل نبودیم.

البته عباس نژاد درباره اینکه چه بخشی از قاچاق چوب در جنگل‌های دارای طرح که نیمی از سطح جنگل‌های شمال را شامل می‌شود، اطلاعاتی در دست ندارد و گویا اصلا درباره اینکه نیمی از سطح جنگل‌های شمال فاقد نیروهای حفاظتی خصوصی است، اطلاعات خاصی در اختیار ندارد که بتواند به تفکیک درباره میزان تقصیر بخش خصوصی در قاچاق چوب صحبت کند.

اجرای طرح جامع راه نجات جنگل

در حالی که مجموعه عوامل منجر به تخریب جنگل‌های شمال شده است، انگشت اتهام بخش دولتی به سمت بخش خصوصی نشانه رفته است و دولت با تغییر یکباره رویکردها، بدون در نظر گرفتن تبعات اجتماعی و اقتصادی تصمیماتش، جنگل‌های شمال را در آستانه بحرانی حاصل از بیکاری نیروی انسانی متخصص جنگل قرار داده است. محمد علی هدایتی یکی از اساتید مرکز آموزش منابع طبیعی کلارآباد درباره اقدامات اخیر در ارتباط با طرح تنفس جنگل به ما می‌گوید: من با طرح تنفس جنگل موافق نبودم. البته ادامه بهره‌برداری و وضع موجود در برخی از طرح‌های جنگلداری امکان‌پذیر نبود. ضمن آنکه وضعیت حاصل از تنفس هم باعث تخریب جنگل می‌شود زیرا هزینه‌ها تامین نشده است.

او ادامه می‌دهد: ما می‌توانستیم گزینه طرح‌های جامع را که در گذشته شروع به کار کرده بود و نگذاشتند ادامه یابد، مورد توجه قرار دهیم. من به جامع نگری اعتقاد دارم. ایجاد انگیزه‌های دیگر به همراه چوب برای حفظ جنگل اهمیت دارد. این انگیزه‌های دیگر را در بعضی جاها مثل تعاونی صفارود رامسر داشتیم. پروش ماهی، تولید نهال و پارک‌داری از مواردی بود که در این منطقه اجرایی شد ولی این را هم نگذاشتند موفق باشد.

هدایتی ادامه می‌دهد: اگر می‌توانستیم در حوضه‌های آبخیز از حضور مردم منطقه در قالب طرح‌های جنگلداری استفاده کنیم و واستعداد منطقه را شکوفا می‌کردیم همچنین نگاه تک بعدی به چوب نداشتیم، کارمان به تنفس نمی‌رسید. او تاکید می‌کند: طرح تنفس جنگل از بیرون به سازمان جنگل‌ها تحمیل شده است.

لیلا مرگن

جنگل‌بانان بیکار نمی‌شوند/ شیطنت شرکت‌های پیمانکار

 فرمانده یگان حفاظت منابع‌طبیعی کشور درگفت‌وگو با گزارشگران سبز


عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت منابع‌طبیعی ‌

چند روزی است که تعدادی از جنگل‌بانان و قرقبانان شمال کشور نگران از دست دادن شغل‌شان هستند، افرادی که وظیفه شان حراست از جنگل‌های هیرکانی است و باید گفت با افزایش دغدغه‌های آنها فرصت بیشتری در اختیار قاچاقچیان چوب قرار می گیرد به همین دلیل نگرانی‌های این افراد باید هرچه زودتر برطرف شود. اخبار ضد و نقیض زیادی درباره شرایط این افراد منتشر شده به همین دلیل با  سرهنگ علی‌عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت منابع‌طبیعی کشور تماس گرفتیم. او تاکید کرد که این افراد قرار نیست بیکار شوند و شیطنت‌های برخی شرکت‌ها سبب نگرانی آنها شده است. در این گفت‌وگو عباس نژاد از‌ بهتر شدن شرایط جنگل‌بانان و قرقبانان با برگزاری مناقصه و عقد قرار داد با شرکت‌های توانمند سخن می‌گوید.

  • خبرهایی در فضای مجازی منتشر شده که از اعتصاب‌ تعدادی از نیروهای حفاظتی جنگل در شمال کشور حکایت دارد ماجرا از چه قرار است؟
  • ماجرای خاصی نیست. این افراد نیروهایی بوده‌اند که قبلا در طرح بهره‌برداری از جنگل فعال بودند، اما با اجرای طرح تنفس جنگل، طرح بهره برداری از جنگل متوقف شد. به این ترتیب‌ سازمان جنگل‌ها برای اینکه این افراد بیکار نشوند‌ تشخیص داد تا از آنها در بخش‌ حفاظت استفاده شود.
  • مدیریت این افراد با سازمان جنگل‌هاست یا پیمانکاران این وظیفه را به عهده دارند؟

شرکت‌های پیمانکار ‌افراد را مدیریت می کنند.

  • مشکل پیش آمده برای این افراد از سوی شماست یا پیمانکار؟

     ماجرا از این قرار است که قرار داد این افراد با شرکت پیمانکار تمام شده و باید قرار‌داد جدیدی بسته  شود. قرار داد جدید نیز به مناقصه نیاز دارد و پرسه کمی طولانی شده‌است. دراین بین متاسفانه  برخی شرکت ها شیطنت کرده‌اند به همین دلیل برخی‌‌ تصور می‌کنند که قرار است بیکار شوند.

این مناقصه چه زمانی برگزار می شود؟

مناقصه بزودی برگزار می شود، باید تاکید کنم سازمان جنگل‌ها برنامه ای برای بیکار کردن این افراد ندارد. مهم این است که شرکت‌های توانمند مدیریت این مهم را در دست بگیرند به همین دلیل ‌ مناقصه برگزار می شود.

اما برخی از این افراد نگران هستند که شرکت جدید با آنها قرارداد نبندد.

در قرار دادی که سازمان با این شرکت‌ها منعقد می‌کند گنجانده می‌شود که شرکت‌ها باید با همین نیروها کار کند البته این در صورتی است که شخص صلاحیت لازم را ‌داشته باشد.‌

  • برخی از جنگل‌بان و قرقبانان نگران هستند که بین سابقه بیمه آنها فاصله بیفتد.

  تا دو ماه در این خصوص مشکلی پیش نمی‌آید و ماهم بزودی مناقصه را برگزار می کنیم. البته تا قرار داد جدید بسته نشود شرکت قبلی باید به وضعیت این افراد رسیدگی کنند.

  • یعنی این افراد اکنون بیکار نیستند؟

 آنها بیکار نیستند متاسفانه برخی در این بین شیطنت کرده اند.

  • با ترک پست این افراد فرصت برای قاچاقچیان چوب مهیا می‌شود دراین باره چه می‌گویید؟
     
    این افرادنباید پست شان را ترک کنند.

  • چه تعداد جنگل‌بان و قرقبان‌ با پیمانکاران همکاری می‌کنند؟

بیش از هزار نفر نیروی حفاظتی داریم، اما شرکتی که با نکاچوب بوده حدود ۴۰۰ نیرو دارد.

  • برای  حقوق عقب افتاده این افراد چه برنامه ای دارید؟‌

در قرار داد‌ جدید به این مهم توجه بیشتری شده و شرایط پرداختی شان قانونمندتر شده است.بازهم اطمینان می‌دهیم که این افراد نباید نگران آینده شغلی شان باشند. ‌

۴پاسگاه محیط‌بانی یک نفره در تهران

در حالی که براساس قانون، حضور یک محیط بان در پاسگاه‌های محیط‌بانی خلاف است، میلاد عباس زاده محیط بان ورامینی در تنهایی و در پاسگاهی در دل کویر جان خود را از دست داد. فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران می‌گوید: براساس چارت تشکیلاتی باید هشت نفر در هر پاسگاه محیط بانی حضور داشته باشند اما به دلیل کمبود نیرو، چهار پاسگاه کویری استان تهران به صورت تک نفره مدیریت می‌شود.

مشکلات و مسایل محیط بانان تمامی ندارد. چهارشنبه گذشته‌ میلاد عباس زاده محیط بان ۲۹ ساله ورامینی در پاسگاه محیط بانی و در تنهایی جان خود را از دست داد. هنوز مراجع رسمی علت اصلی مرگ او را اعلام نکرده‌اند و  هیچ کس به این نکته اشاره نمی‌کند که آیا حضور یک محیط بان در پاسگاه محیط بانی عملی مطابق با قانون است یا خیر؟ آن طور که از متن قوانین بر می‌آید، نباید در پاسگاه‌های محیط بانی یک نفر حضور داشته باشد و وجود کشیک‌های تک نفره عملی خلاف قانون است.

نقی میرزا کریمی فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران هم در گفت‌وگو با  گزارشگران سبز  تاکید می‌کند: اگر پاسگاه‌های تک نفره داریم، به دلیل کمبود نیروی انسانی است.

او می‌گوید: اکثر پاسگاه‌های ما در منطقه کویر به علت کمبود نیرو، به صورت یک نفره اداره می‌شود.

به گفته میرزاکریمی در تهران ۲۴ پاسگاه محیط بانی وجود دارد. برخی از پاسگاه‌های منطقه لار شامل پاسگاه محیط بانی قوشخانه و کمردشت در پارک ملی لار و یا پاسگاه تار در شهرستان دماوند، پاسگاه‌هایی فصلی هستند، زیرا در فصل زمستان تا بهار به دلیل مشکل در تردد و وجود برف و یخبندان در منطقه، تعطیل می‌شوند.

آن طور که او می گوید چهار پاسگاه محیط بانی هم در کویر داریم که دلیل کمبود نیرو، تک نفره اداره می‌شود.

فرمانده یگان حفاظت استان تهران به این پرسش که آیا حضور یک نیرو در پاسگاه محیط بانی خلاف قانون است یا نه پاسخ می‌دهد: برابر چارت در هر پاسگاه، باید هشت نفر محیط بان حضور داشته باشد. قانونا نباید چنین باشد. از نظر اداری، حفاظتی و تشکیلاتی صلاح بر این نیست که یک نفر در پاسگاه محیط بانی حضور داشته باشد.

او می افزاید: گشت‌های ما هم به صورت موتوری یک نفره است، امکان اینکه طرف از روی موتور زمین بخورد وجود دارد اما به خاطر کمبود نیرو، ناگزیر هستیم گشت تک نفره داشته باشیم.

میرزا کریمی تاکید می‌کند: این مساله را بارها اعلام کرده‌ایم و گفته‌ایم که باید کمبود نیروی حفاظتی جبران شود یا حداقل محیطبان‌های حاضر در بخش‌های دیگر، در پاسگاه محیط بانی انجام وظیفه کنند.

او درباره دلیل مرگ میلاد عباس زاده با اشاره به اینکه هنوز نظر قطعی پزشکی قانون اعلام نشده است، احتمال گاز گرفتگی را رد می‌کند.

فرمانده یگان حفاظت استان تهران اعلام می‌کند: برق این پاسگاه‌ها از طریق موتورهای برق تامین می‌شود و موتورخانه‌ هم درخارج از پاسگاه محیط بانی قرار دارد.

وعده‌های الکی، شهادت‌های واقعی

محیط‌بانان تجهیزات ندارند، محیط‌بانان آموزش ندیده‌اند، ‌محیط‌بانان تعدادشان اندک است، ‌محیط‌بانان حقوقشان ناچیز است؛‌ جملات تکراری زیادی در وصف محیط‌بانان ساخته می‌شود؛ جملاتی که زبان و متن سخنرانی‌ خیلی از مسؤولان و مدیران با آنها غریبه نیست؛ جملاتی که واقعیت دارند، اما‌ خیلی زود تکراری می‌شوند و بی‌خاصیت.

محیطبانان آسان شهید میشوند؛ این جملهای است که این روزها دارد برای محیطبانان کشور تکراری میشود، چراکه صبح دیروز با شهادت تاجمحمد باشقره، محیطبان پارک ملی گلستان آمار محیطبانان شهید به ۱۲۳ رسید، محیطبانانی که جانشان را برای حفظ محیط زیست و تنوع زیستی کشور فدا کردند، اما شرایط محیط زیست و همکارانشان تغییر جدی نکرد.

دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز در واکنش به شهادت محیطبان گلستانی گفت که یکی از شکارچیانی که محیطبان پارک ملی گلستان را به شهادت رسانده سابقهدار بوده و گریخته و امیدوار است امروز خبر دستگیری این متخلف منتشر شود. او وعده داد که با تصویب لایحه حمایت از محیطبانان و تامین اعتبار، مشکل محیطبانان حل شود. دیروز مدیرکل حفاظت محیط زیست گلستان نیز حرف زد واز این گفت که محیطبان گلستانی در درگیری تن به تن جانش را از دست داده و در کنار او دو همیار محیط‌‌زیست نیز براثر ضربات چاقو مجروح شدهاند.

با توجه به گفتههای همین دو مسؤول نیز میتوان گفت پای مدیریت در محیط زیست و یگان حفاظت آن هنوز لنگ میزند، از سخنان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میتوان به این واقعیت تلخ پی برد که برخورد نامناسب با شکارچیان غیرمجاز سبب شده شکارچیان سابقهدار آنقدر احساس امنیت کنند که ترسی از شلیک مستقیم به محیطبانان نداشته باشند.

از سخنان مدیرکل محیط زیست گلستان نیز میتوان به این واقعیت رسید که محیط‌بانان هنوز آن طور که باید در اصول و فنون رو‌به‌رو شدن با خطر مهارت ندارند که کارشان به درگیری تن به تن ختم می‌شود. در واقع جلیقه‌های ضد گلوله و آموزش‌های کنونی نتوانسته محیط بانان را دربرابر شکارچیان غیرمجاز یا دست کم حوادث مرگبار
توانمند کند.

این روزها بحث برسر تصویب لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگلبانان نیز داغ است،‌ لایحه‌ای که ماه‌هاست در مجلس بایگانی شده و برخی می‌گویند اگر به قانون بدل شود مشکلات محیط‌بانان حل و فصل خواهد شد،‌ اما مرور نحوه ‌عملکرد بسیاری از محیط‌بانان و مدیرانشان‌ در پرونده‌های حادثه‌ساز نشان می‌دهد که کاهش این حوادث در گرو تغییر نحوه عملکرد آنهاست، برای نمونه اگر محیط‌بانان اولویت را بر پیشگیری بگذارند نه غافلگیری، کار به درگیری تن به تن و حوادث ناگوار نمی‌رسد. علاوه‌بر این اگر نمایندگان مجلس، نیروی انتظامی و قوه قضاییه نیز برای حمایت از محیط‌بانان و برخورد با شکارچیان غیرمجاز سنگ تمام بگذارند دیگر هیچ شکارچی غیرمجاز و سابقه‌داری به خود جرات نمی‌دهد لوله اسلحه‌اش را به سمت محیط‌بان نشانه بگیرد.

بنابراین محیط‌بانان به جملات تکراری و دلسوزانه احتیاج ندارند، چراکه حفظ جان آنها و محیط زیست کشور درگرو عمل و تغییر است نه شعار و وعده.

مهدی آیینی

مرگ چهار نفر تایید شد/ آتش هنوز مهار نشده

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها گفت: درحادثه آتش سوزی امروز ۴ نفر جان خود را از دست داده‌اند و یک نفر نیز از ناحیه دست دچار سوختگی شده است.

قاسم سبزعلی در گفت‌وگو با گزارشگران سبز افزود: دو نفر از جانباختگان از نیروهای سازمان مردم نهاد «چیا» بودند و دو نفردیگر‌ نیز از نیروهای سازمان جنگل‌ها(قرارداد فصلی) هستند.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها درباره دلیل حادثه نیز عنوان کرد: این افراد مشغول خاموش کردن آتش بوده اند که ناگهان با تغییر مسیر وزش باد در محاصره آتش  گرفتار می شوند.

یکی از اعضای انجمن سبز چیا نیز با تایید مرگ دو عضو این سازمان مردم نهاد به گزارشگران سبز گفت: امید حسین زاده یکی از این افراد است که در هفته اخیر صاحب فرزند شده بود.

به گفته او شریف باجور نیز که مسئول کمیته بحران انجمن بوده در این حادثه جانباخته است.

 

همه چیز جلیقه‌ضد‌گلوله نیست

بسیاری از محیط‌بان ‌نمی دانند ‌هنگام بحران چه تکنیکی را به کار ببرند ‌تا ماجرا با کمترین هزینه به پایان برسد

‌کمتر از ۴۰ ساعت پیش در ارتفاعات خورند راور کرمان، در یک منطقه صعب العبور در فاصله ۹۵۳ کیلومتری از پایتخت ، با شلیک یک گلوله از سلاحی جنگی، یک محیط بان دیگر به شهادت رسید.خبر شهادت « علی خواجوی » البته خیلی زودتر از اینکه پیکرش به راور برسد رسانه ای شد، آفتاب دوشنبه پانزدهم مرداد هنوز غروب نکرده بود که خبرگزاری ها از شهادت یک محیط بان جدید خبر دادند و از قول مدیرکل محیط زیست استان کرمان نوشتند یکی از ماموران اداره حفاظت محیط زیست شهرستان راور در درگیری با شکارچیان غیرمجاز به شهادت رسیده است. با اینکه رضا جزینی زاده در ساعات ابتدایی مخابره خبر از اصابت سه گلوله جنگی به ناحیه شکم این محیط بان خبر داده بود اما فرمانده یگان حافظت محیط زیست دیروز به ما گفت که محیط بان مذکور فقط با شلیک یک گلوله به ناحیه بازو به شهادت رسیده است.ما دیروز در حالی با سرهنگ جمشید محبت خانی صحبت کردیم که او خودش را به راور کرمان رسانده و عازم منزل این محیط بان شهید بود ، محیط بانی که محبت خانی گفت پدر سه فرزند است؛ پدری که نحوه شهادتش با علامت سوال های زیادی همراه است؛ از تعداد گلوله های شلیک شده گرفته تا مجهز بودن او به جلیقه ضد گلوله.

ما این سوال ها را با فرمانده یگان حافظت محیط زیست در میان گذاشتیم و محبت خانی درباره تناقضات پیش آمده گفت : در ابتدا چون محیط بان خواجوی در یک منطقه صعب العبور مورد اصابت گلوله قرار گرفته و دسترسی به او دشوار بود، اطلاعات براساس گفته های محیط بان دیگری که در صحنه حاضر بود و با شروع درگیری صحنه را ترک کرده بود ، منتشر شد. این محیط بان هم به خاطر اینکه از حادثه پیش امده شوکه شده بود ، از شلیک دو سه گلوله به شکم محیط بان خواجوی خبر داده بود اما من امروز پیکر محیط بان شهید سازمان حفاظت محیط زیست را از نزدیک دیدم و فقط یک تیر ، آن هم به ناحیه بازوی او اصابت کرده است.

محبت خانی در تشریح نحوه شهادت این محیط بان هم گفت : از آنجایی که گلوله از بدن این محیط بان خارج نشده است، به نظر من تیر شلیک شده به او با برخورد به کتفش کمانه کرده و به قلبش خورده است، البته ممکن است دلیل شهادت او ، ضربه مغزی هم باشد چرا که روی سرش جای یک ضربه کوچک بود که به نظر می رسید بعد از اصابت گلوله زمین خورده باشد. محبت خانی احتمال سکته محیط بان خواجوی را هم دور از ذهن ندانست و گفت باید منتظر اعلام نتیجه بررسی کارشناسان پزشکی قانونی بمانیم اما در هر حال چون تیراندازی مستقیم بوده ایشان شهید محسوب می شود.

جلیقه ضد گلوله؛ آری یا خیر؟!

او شایعات بوجود آمده پیرامون مجهز نبودن محیط بان خواجوی به جلیقه ضد گلوله را نه تایید کرد و نه تکذیب و با اعلام اینکه هنوز خودش صحنه را از نزدیک ندیده گفت نحوه شلیک گلوله به صورتی بوده است که اگر ایشان جلیقه ضد گلوله هم داشت در شهادتش تاثیری نمی کرد.

اطلاعات این مقام مسئول از نحوه شهادت نیروی تحت فرمان سازمانش اما براساس حدس و گمان بود. او گفت : من احساس می کنم صحنه به این شکل بوده باشد که هر دو طرف از یک فاصله نزدیک دو سه متری ، اسلحه های شان را به طرف هم گرفته باشند و نهایتا شکارچی اولین نفری بوده باشد که شلیک کرده و محیط بان ما به خاطر ترحمی که داشته در تیراندازی تاخیر کرده است.

این درحالی بود که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دیروز در نشست خبری این سازمان گفت که نمی داند چرا این محیط بان جلیقه ضد گلوله نداشته! عیسی کلانتری در جمع رسانه ها به اطلاعات دیگری هم از محیط بان علی خواجوی اشاره کرد. او گفت : این محیط‌بان شهید ۱۰ سال سابقه کار داشته اما فقط دو تا سه ماه آموزش دیده بود،  بنابر این در نظر داریم محیط‌بانان قبل از اعزام به ماموریت به صورت کامل مسائل اجتماعی، فرهنگی و مهارتی را در دانشکده محیط زیست آموزش ببینند و تا زمانی که دوره‌های دو تا چهار ساله آموزشی را نگذرانده‌اند آنها را راهی عملیات نکنیم.

کلانتری همین جا از فرصت استفاده کرد و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواست تا لایحه حمایت از محیط بانان و جنگلبانان را که بیش از یک سال است در کمیسیون های مجلس در حال رفت و آمد است، هرچه سریعتر تصویب کنند تا انها با خیال راحت‌تری از طرف مردم ایران از محیط زیست دفاع کنند.

محیط بانانی که آماده نیستند
با اینکه اسم علی خواجوی فعلا به عنوان آخرین محیط بان شهید در سازمان حفاظت محیط زیست ثبت شده است، اما مرداد ۹۷ برای محیط بانان کشورمان بی حادثه نبوده و چند روز قبل از علی خواجوی ، محمدی احمدی نیک محیط بان دیگری بود که به دنبال تعقیب و گریز با متخلفان در قلعه گنج کرمان به شهادت رسید تا به فاصله ۱۰ روز، دو محیط بان جان خودشان را از دست بدهند و نامشان در کنار نام ۱۲۰ محیط بان قبلی سازمان حفاظت محیط زیست قرار بگیرد که در راه حفاظت از محیط زیست کشورمان به مقام شهادت رسیده اند.

شهادت این دو محیط بان، اما یک بحث کهنه و قدیمی را دوباره سر زبان ها انداخت، بحثی که حول محور نحوه آموزش و آماده سازی محیط بانان می گشت ؛ موضوعی که به گفته علی جعفرخانی ، مدرس و کارشناس رسمی دفاع شخصی در سطح ارتش از وجود ضعف های فراوان در بحث آموزش محیط بانان حکایت می کند.

جعفرخانی ، در توضیح بیشتر به ما گفت : اولین و مهمترین نکته بحث آمادگی جسمانی محیط بانان است ؛ آنها باید بتوانند به موقع یک عکس العمل خوب از خودشان نشان بدهند. درحالی که ما می بینیم محیط بان های ما از نظر بدنی و آمادگی جسمانی متاسفانه آن چابکی لازم را ندارند و این یک نقطه ضعف بزرگ است.

این کارشناس رسمی دفاع شخصی توضیح داد : محیط بان های ما باید سلاح هایی را که شکارچی ها مورد استفاده قرار می دهند به خوبی بشناسند و بدانند طریقه مقابله با آن ها به چه صورت است. مساله بعدی هم این است که فنون دفاع شخصی کاربردی آشنا باشند و بدانند که چطور باید دفاع کنند ،  نقاط حساس بدن را بشناسند و بدانند وقتی با یک شکارچی درگیر می شوند ،  به کدام قسمت ها باید ضربه بزنند در کمترین زمان بیشترین بازدهی را برای شان داشته باشد.

جعفرخانی اما در ادامه به یک نقطه ضعف بزرگ دیگر درآموزش محیط بانان هم اشاره کرد و گفت : مساله مهم دیگر بحث نحوه درگیری و مدیریت بحران است ، مساله ای که محیط بان های ما بلد نیسند و نمی دانند که وقتی با یک شکارچی درگیر شدند چه تکنیکی را به کار ببرند و از چه تاکتیکی استفاده کنند تا ماجرا با کمترین هزینه به پایان برسد.

او به ما گفت که همه این نقاط ضعف را قبلا در یک جلسه به اطلاع معصومه ابتکار، رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست رسانده و اعلام آمادگی کرده تا محیط بانان را در این زمینه ها آموزش بدهد، اما از پیشنهادش استقبالی نشده است.

درحالیکه از جلسه تودیع ابتکار و سپردن سازمان محیط زیست به کلانتری ، حالا دقیقا یک سال می گذرد و محیط بانان کشورمان هنوز با هزار اما و اگر سر پست هایشان حاضر می شوند و از محیط زیست کشور دفاع می کنند؛ جمعیتی که تعدادشان کم نیست و براساس آخرین آمارها جمعیتی حدود ۳۴۰۰ نفری دارند. جمعیتی که از ۲۲ فروردین امسال به جلیقه ضدگلوله مجهز شدند تا جانشان کمتر در خطر بیفتد و با این حال هنوز با شلیک ناگهانی یک گلوله جانشان را از دست می دهند.

مینا مولایی

 

بالا