آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : منابع طبيعي (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : منابع طبيعي

اشتراک به خبردهی

خوره بيابان بر جان ايران

غول بیابانزایی جدی گرفته نمی‌شود؛ این را لب‌ها و صورت ترک خورده زمین فریاد می‌زند و می‌گوید غول بیابانزایی سرعتش را زیاد کرده تا زمین‌های حاصلخیز را با بیابان‌های لم‌یزرع تاخت بزند و مرگ را با زندگی. آمارهایی که رئیس سازمان جنگل‌ها می‌دهد نیز گواهی است بر این ادعا، چراکه حدود یکصد میلیون هکتار از عرصه‌های کشور در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد.

مراسم روزجهانی مقابله با بیابانزایی و خشکسالی دیروز در سازمان جنگل‌های کشور برگزار شد؛ مراسمی که نماینده سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نیز در آن حضور یافت تا یادآور شود امسال جهان با شعار «حفاظت از زمین، احیای اراضی و مشارکت مردم» به استقبال این روز رفته است.

سرانه تامل برانگیز

دیروز خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها سخنانش را با مقایسه چند فاکتور آغاز کرد تا هشدار دهد خطر بیابانزایی در کشورمان جدی است، آن طور که جلالی یادآور شد سرانه جنگل در کشورمان 1700مترمربع است. این در حالی است که این عدد در جهان به 6000 مترمربع می‌رسد، درباره سرانه مرتع نیز سهم هر ایرانی 1.1 هکتار است، اما در جهان سرانه مرتع 7.6 هکتار برآورد می‌شود.

اما سرانه بیابان در کشورمان قابل توجه است، چراکه به هر ایرانی حدود 4300 مترمربع بیابان می‌رسد، اما در جهان سهم هر شخص حدود 2000 مترمربع است با توجه این آمار می‌توان شرایط نامناسب کشورمان را حدس زد. افزون براین، دیروز رئیس سازمان جنگل‌ها از خسارتی که بیابانزایی به کشور تحمیل می‌کند پرده برداشت و تصریح کرد فرسایش خاک سالانه 18 میلیارد،سیل 1600 میلیارد و تخریب آبخوان‌ها نیز 20 هزار میلیارد تومان خسارت به کشور می‌زند .بنابراین هر سال حدود 40 هزار میلیارد تومان خسارت فقط به این شکل به کشور تحمیل می‌شود .

افزون بر این به گفته جلالی صد میلیون هکتار از عرصه‌های کشور در معرض پدیده بیابانزایی است و در این بین حدود 7.5 میلیون هکتار کانون بحرانی بیابان‌زا در کشور وجود دارد.

غذا کم می شود؟

در مراسم دیروز سرج ناکوزی، نماینده سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نیز حضور یافت تا از خطرات جدی پدیده بیابانزایی بگوید، او از حقایقی گفت که براساس آن می‌توان از بیابانزایی به عنوان خطری برای کره زمین یاد کرد.

ناکوزی با اشاره به این که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان مانند ایران چالش‌ها و فشار بر منابع طبیعی بیشتر قابل مشاهده است، عنوان کرد: در سطح جهانی چنانچه طی 25 سال آینده تخریب سرزمین با روند کنونی ادامه یابد به میزان 12 درصد از تولیدات محصولات غذایی جهان کاسته می‌شود؛ چراکه حدود 30 درصد بر قیمت این محصولات در ابعاد بین‌المللی افزوده می‌شود.

مهدی آیینی 

دندان تیز زمین‌خواران بر گلوی منابع طبیعی

خوره شده‌اند و به جان منابع طبیعی کشور افتاده‌اند؛ زمین، جنگل، کویر، مرتع، رود، ساحل و دریا حکم لقمه‌ای را برایشان دارد که باید زودتر آن را ببلعند؛ زخم‌های ناسوری که از خود به یادگار می‌گذارند برای قرن‌ها روی تن نحیف محیط زیست کشور جا خوش می‌کند تا گواهی باشد بر بی‌مسئولیتی و کم‌کاری برخی شهروندان و مسئولان که برای حفظ منابع طبیعی آن طور که باید تلاش نمی‌کنند. از داستان دنباله‌دار زمین‌خواری و تجاوز به منابع کشورمان حرف می‌زنیم؛ماجرایی که در نگاه اول شاید تکراری به نظر برسد، اما غفلت‌هایی که در رسیدگی به این موضوع صورت گرفت هرروز رنگ و بوی تازه‌تری به خود می‌گیرد که شرح حالشان مثنوی هفتاد من کاغذ است. به مناسبت امروز یعنی روزجهانی محیط‌زیست به این مهم پرداخته‌ایم.

روزی زمین‌ خوار و جنگل‌خوارند، روز دیگر کویرخوار و ساحل‌خوار، اما این واژه‌های به قول معروف نامانوس نیز نمی‌تواند گوشه‌ای از ستمی را که سودجویان و فرصت‌طلبان در حق منابع طبیعی می‌کنند، روایت کند، چراکه ماشین زمین خواران همچنان روشن است، با این‌که رهبر معظم انقلاب بارها در این باره هشدار داده‌اند؛ 17 اسفند سال 93 بود که ایشان در جمع مسئولان و فعالان محیط زیست، منابع طبیعی و فضای سبز فرمودند؛ «حالا بحث زمین‌خواری، یواش‌یواش شده کوه‌خواری! بنده گاهی که می‌روم ارتفاعات شمال تهران و نگاه می‌کنم، انسان واقعا خیلی متاسف می‌شود. بارها من در دیدار با مسئولان شهری و مسئولان دولتی و مانند اینها این مسائل را در میان گذاشته‌ام. خب تلاش هم کرده‌اند لکن قاطع باید برخورد کنند. مسئولان باید در مقابلِ این سوءاستفاده‌کننده قاطعیت به‌خرج بدهند؛ عُرضه باید به‌خرج بدهند.»

شگردهای زمین‌ خواری

برخلاف هشدارهای رهبری، هنوز عرصه برای چنین سودجویان ناامن نشده به همین خاطر آنها به خودشان اجازه می‌دهند، برای دخل و تصرف نقشه بکشند و کلک رو کلک سوار کنند.

مشاهدات میدانی خبرنگار جام‌جم نشان می‌دهد این افراد شیوه و شگردهایی دارند که در نگاه اول شاید ساده و دم‌دستی به نظر برسد، اما نبود قانون و مجازات بازدارنده و ضعف در نظارت و بازار‌های کنترلی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا بستر برای فعالیت این سودجوها مهیا شود.

برای نمونه سودجویان برای تصاحب زمین در حاشیه کلانشهرها یا مناطق کویری، مراتع و اراضی جنگلی به کاشت چند اصله درخت یا ساخت تاسیسات کوچکی اقدام می‌کنند، اما مدتی بعد با ادعا‌هایی مانند «نسق» برای اثبات مالکیت خود قدم بر‌داشته و در مرحله بعد نیز زمین تصاحب شده به قطعات کوچک‌تر تقسیم شده و به فروش می‌رسد.

کار برای تصاحب اراضی و حریم رودخانه‌ها نیز معمولا ازسوی افراد سودجو با ساخت چند آلاچیق و کشیدن حصار شروع می‌شود. در بسیاری از مواقع افراد ادعا می‌کنند هدفشان کارآفرینی است، چراکه می‌خواهند رستوران یا سفره‌خانه سنتی ایجاد کنند؛ اما خیلی طول نمی‌کشد که آنها خود را مالک چندین و چند سال حریم رودخانه می‌دانند .

البته چنین قانون‌شکنی‌هایی از سوی افراد حقیقی و حقوقی اتفاق می‌افتد و در این میان افراد حقوقی که گاهی از دستگاه‌های دولتی نیز هستند، به بهانه توسعه و حفظ اراضی ملی اقدام به زمین‌خواری می‌کنند.

به عنوان مثال می‌توان به ساحل‌خواری‌هایی که از سوی دستگاه‌های دولتی و سازمان مناطق آزاد اتفاق افتاده اشاره کرد، زیرا براساس آمار‌هایی که فارس منتشر کرده سال گذشته14 هکتار دریاخواری در کیش و 33 هکتار دریاخواری در قشم اتفاق افتاد . افزون بر اینها، در منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی قسمت قابل توجهی از دریا را خشک کردند تا صنایع را مستقر‌کنند.

بیگانه با محیط‌ زیست

به نظر می‌رسد بیشتر دست درازی‌ها به منابع طبیعی که از سوی افراد حقیقی و حقوقی می‌شود، ریشه در ناآگاهی آنها نسبت به اهمیت حفظ محیط زیست دارد؛ چراکه برخی کشاورزان به بهانه فقر اراضی ملی را تبدیل به زمین کشاورزی می‌کنند یا برخی مدیران دستگاه‌های دولتی به بهانه توسعه، اقدام به تصرف و تخریب منابع طبیعی می‌کنند.

شهرام فداکار، مدیرکل دفتر سواحل و تالاب‌های ساحلی سازمان محیط زیست نیز با اشاره به تخریب‌هایی که در سواحل شمالی و جنوبی کشورمان به بهانه توسعه صورت گرفته، درباره ناآگاهی برخی مدیران تصریح می‌کند: برخی مدیران همه چیز را به توسعه ربط می‌دهند، اما برای اجرای طرح‌های توسعه‌ای باید تمامی جوانب آن را در نظرگرفت، به نظرم هنوز ارزش محیط زیست برای برخی مدیران و شهروندان مشخص‌نیست.

این درحالی است که عده‌ای نیز با این که از اهمیت حفظ محیط زیست مطلع هستند برای اجرای طرح‌های توسعه‌ای و بالا بردن آمارها در کارنامه کاریشان، محیط زیست را فدا می‌کنند، غافل از این که محیط زیست سرمایه‌ای ملی است که قابل برگشت نیست.

آفت ناهماهنگی

برخی کارشناسان نیز درباره علل پرونده‌های تصرف و تجاوز به منابع طبیعی کشور به نبود یا ضعف ابزارهای نظارتی اشاره می‌کنند. حمید گشتاسب میگونی، مدیرکل دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست نیز با تائید این نکته به جام‌جم می‌گوید: ضعف در قوانین و بازدارنده نبودن مجازات‌ها نیز در کنار نبود هماهنگی لازم بین دستگاه‌ها از موارد دیگری است که در کنترل نشدن پروند‌های زمین‌خواری نقش دارد.

به گفته او، براساس آمارهایی که تاکنون مطرح شده، حدود 170 هزار هکتار از اراضی مناطق چهارگانه محیط زیست، تصرف شده است.

برای حل این مشکل نهادهای مختلف باید با یکدیگر بیشتر هماهنگ باشند، زیرا فردی که اراضی ملی راتصرف می‌کند نباید به خدمات آب،برق و گاز براحتی دسترسی پیدا کند.

اراضی بی‌سند

عوامل زیادی دست به دست هم داده است تا نتوان آن طور که باید با زمین‌ خواران مقابله کرد. برای نمونه می‌توان به روند کند، صدور سند کاداستر (سند الکترونیکی و هولوگرام‌دار) برای اراضی ملی کشور اشاره کرد. وسعت اراضی ملی کشور حدود 143میلیون هکتار برآورد می‌شود، اما در این بین فقط برای حدود 13میلیون هکتار ازاین اراضی سند کاداستر تهیه شده به همین دلیل برای جلوگیری از تصرف منابع طبیعی کشور باید این روند سریع تر ادامه یابد. مسعود منصور، معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها درباره علت نامناسب بودن این روند، تصریح می‌کند: محدودیت در اعتبارات یکی از دلایل است.

آن طور که او می‌گوید، اعتباری که امسال برای این کار درنظر گرفته شده حدود 43 میلیارد تومان است، اما این اعتبار فقط کفاف صدور سند برای حدود هشت میلیون هکتار از اراضی ملی کشور را می‌دهد.

با توجه به اظهار نظر کارشناسان باید تاکید کرد برای حفظ اراضی ملی به انقلابی فرهنگی در بین شهروندان و مدیران نیاز است؛ چراکه آنها به دلیل آشنا نبودن با ارزش‌های منابع طبیعی اراضی ملی را تخریب می کنند. افزون بر این باید از نمایندگان مجلس نیز خواست با بازنگری قوانین و دنبال کردن طرح‌ها و لایحه‌های موثر، دست زمین‌خواران را از اراضی ملی کوتاه کنند.

برای نمونه قرار است دولت بزودی لایحه ارتقای حفاظت، فرهنگ و ساختار منابع طبیعی را تقدیم مجلس کند؛ بنابراین نمایندگان با تصویب این طرح می‌توانند کمک زیادی به حفظ منابع طبیعی کشور کنند. علاوه بر این آنها باید برای اصلاح طرح حفظ کاربری اراضی کشاورزی نیز که در مجلس قبل و کمیسیون کشاورزی دنبال می‌شد، تلاش کنند؛ زیرا براساس آن تصرفاتی که از سوی افراد حقیقی یا حقوقی تا پایان سال 85 در اراضی ملی اتفاق افتاده قانونی خواهد شد، به همین خاطر کارشناسان آن را مغایر با منافع ملی می‌دانند.

خودمان را مسئول نمی‌دانیم

به نظر می‌رسد، مردم آن‌طور که باید خود را در قبال منابع طبیعی مسئول نمی‌دانند؛ زیرا درمقایسه با دیگر مسائل واکنش کمتری به آن نشان می‌دهند. برای نمونه اعتراض‌های مردمی نسبت به تغییرات در کنکور یا افزایش جرایم راهنمایی و رانندگی شنیده شد، اما آنها غافلند که با اعتراض نسبت به تجاوز به منابع طبیعی می‌توانند جلوی بسیار از پرونده‌های زمین‌خواری، کوه‌خواری، دریاخواری و جنگل‌خواری را بگیرند.

مهدي آييني

شليک مستقيم قسمت محيط بان و جنگلبانان

635646823685917009 (1)جنگل سبز از خون جنگلبان سرخ می‌شود، مناطق شکار ممنوع از خون محیط‌بانان؛ این گوشه‌هایی از شرح حال حامیان منابع طبیعی کشور است که مظلومیت آنها با شهادت یا جانباز شدن‌شان به تصویر کشیده می‌شود و پس از مدتی کوتاه داستانی تکراری می‌شود که هیچ گوش یا چشمی زحمت شنیدن یا خواندنشان را به خود نمی‌دهد.خبر زخمی شدن علی آرامش، سرپرست منطقه حفاظت شده دنای شرقی نیز از این دست خبرهاست که دیروز و در هفته محیط‌زیست رسانه‌ای شد. او قصد داشت وظیفه‌اش را انجام بدهد و با شکارچیان غیرمجاز برخورد کند، اما شکارچیان غیرمجاز با اسلحه شکاری از فاصله نزدیک پایش را نشانه رفتند تا بار دیگر یادآور شوند محیط‌بانانی که سینه‌شان را برای حفاظت محیط‌زیست این کشور سپر می‌کنند، همچنان امنیت جانی ندارند؛ زیرا اگر بخواهند از خود دفاع کنند قانون آن‌قدر هوایشان را ندارد، به همین خاطر پشت‌شان گرم نیست و این احتمال وجود دارد که در دادگاه به اعدام یا حبس ابد محکوم شوند.

نبود قوانین بازدارنده یکی از عللی است که سبب شده شکارچیان و قاچاقچیان چوب به روی محیط‌بانان و جنگلبانان اسلحه بکشند؛ اما دراین بین نباید فراموش کرد که محیط‌بانان و جنگلبانان به تجهیزات و امکانات آموزشی مناسب نیز دسترسی ندارند. در واقع جدی گرفته نشدن این مسائل سبب شده برخی محیط‌بانان به‌دلیل آشنا نبودن با قوانینی مانند به‌کارگیری سلاح در دادگاه محکوم شوند یا به‌دلیل در اختیار نداشتن تجهیزات مناسب خیلی دیر در جریان ورود متخلفان به مناطق حفاظت شده قرار بگیرند، چراکه متخلفانی مانند شکارچیان غیرمجاز و قاچاقچیان چوب از خودرو و تجهیزات بهتری نسبت به آنچه محیط‌بانان در اختیار دارند استفاده می‌کنند؛‌ لذا در بیشتر مواقع محیط‌بانان و جنگلبانان زمانی در جریان قانون‌شکنی متخلفان قرار می‌گیرند که به قول معروف دیگر کار از کار گذشته است. باید یادآورشد در چنین موقعیت‌هایی احتمال درگیری فیزیکی محیط‌بانان با متخلفان افزایش پیدا می‌کند، چراکه طبیعی است متخلفان برای فرار از دست محیط‌بانان یا از بین بردن آثار و شواهد جرم دست به هرکاری بزنند.

بنابراین چنانچه مسئولان برنامه‌ای برای حفاظت از منابع طبیعی کشور دارند باید در کنار تلاش برای پر کردن خلأ‌های قانونی به فکر بروز رسانی تجهیزات و آموزش محیط‌بانان و جنگلبانان نیز باشند، زیرا اگر محیط‌بانان به تعداد کافی و با تجهیزات مناسب در مناطق حفاظت شده گشتزنی کنند کمتر متخلفی به فکر قانون شکنی می‌افتد و دیگر کار به درگیری مستقیم محیط‌بانان و جنگلبانان نمی‌رسد.

مهدی آیینی

جنگل هاي مانگرو خاطره مي شوند

تنها نوار سبز رنگی که آبی فیروزه‌ای سواحل جنوب را از خشکی جدا می‌کند، هر روز در حال باریک‌تر شدن است؛ بهترین پرورشگاه آبزیان جنوب کشور حال و روز خوبی ندارد، بی‌توجهی امانش را بریده و همه چیز برای جان دادنش فراهم است.
از یک طرف رفت و آمد لنج‌ها و آلودگی نفتی نفسش را تنگ می‌کند و از طرف دیگر، قلع و قمع درختانش به بهانه ساخت اسکله یا تهیه علوفه، چون دستانی بی‌رحم گلویش را می‌فشارد، اما این فقط گوشه‌ای از شرایط نامناسب جنگل‌های مانگرو کشور است که برخلاف محدود بودن در سایه نبود اعتبار و نظارت آسیب می‌بیند. در این گزارش، بومیان روستاهای جنوبی کشور از نیازهایشان به این رویشگاه‌ها می‌گویند و کارشناسان نیز از تهدید‌ها و چند و چون حفظ این منابع ملی حرف می‌زنند. روستای چاه دراز در بندر لنگه فقط یکی از روستاهایی است که در آن، حیات جنگل‌های حرا با نیاز بومیان منطقه گره خورده و در این میان، برخی با برداشت بی‌رویه و تخریب این رویشگاه‌ها زندگی را برای خود و آبزیان دشوارتر می‌کنند.

ماجرا از این قرار است که اهالی این روستا مانند ده‌ها روستای دیگر در بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان هر روز در انتظار جزر دریا می‌نشینند تا به قول معروف، شال و کلاه کنند و به دل جنگل‌های حرا بزنند برای تهیه علوفه.

بیکاری و خشکسالی آنقدر به برخی اهالی این مناطق فشار آورده که آنها برای کسب درآمد و سیر کردن شکم دام‌هایشان چاره‌ای بجز برداشت از جنگل‌های حرا ندارند. به همین دلیل بسیاری از آنها را هنگام جزر دریا در جنگل‌های حرا می‌توان پیدا کرد که با استفاده از داس یا با دستان خالی، شاخ و برگ درختان را می‌شکنند یا می‌برند تا برای دام هایشان علوفه جمع کنند.

مساله‌ای به نام اجبار

احمد یکی از اهالی روستای چاه دراز است که جمع‌آوری علوفه شغلش محسوب می‌شود. او می‌گوید می‌داند که بریدن شاخه‌های درختان، سبب نابود شدن این رویشگاه‌ها می‌شود،اما به گفته خودش راه دیگری برای امرار معاش سراغ ندارد. مرد جوان توضیح می‌دهد: اینجا کاری برای جوانان وجود ندارد. تنها منبع درآمد ما چیدن شاخ و برگ درختان حرا و فروش آن به برخی دیگر از اهالی روستاست.

روستاییانی که در حاشیه جنگل‌های حرا ساکن شده‌اند، علوفه دام‌هایشان مثل شتر، گاو و گوسفند را از طریق شاخ و برگ درختان حرا و چندل تامین می‌کنند. البته آنها که شتر دارند، کارشان راحت‌تر است چون گله خود را وارد این زیستگاه‌ها می‌کنند و حیواناتشان از شاخ و برگ درختان تغذیه می‌کنند. آنچه در این میان فراموش شده، اهمیت حفظ این رویشگاه‌هاست، زیرا با آسیب دیدن این اکوسیستم حیات بسیاری از آبزیان و پرندگان و در نهایت انسان به خطر می‌افتد.

چوب حراج بر جنگل حرا

آن طور که احمد توضیح می‌دهد، شاخ و برگ درختان جنگل‌های مانگرو را بسته‌ای خرید و فروش می‌کنند، به این شکل که بسته‌ها را با توجه به اندازه آن از 2 تا 5 هزار تومان می‌فروشند.

اما تعداد زیاد دام و نبود علوفه مناسب سبب شده روستاییان فشار زیادی به رویشگاه‌های مانگرو وارد کنند، چون به نظر می‌رسد در هر روستا بین 50 تا یکصد نفر شتر وجود دارد که خوراکی جز شاخ و برگ درختان حرا برایشان وجود ندارد. به همین دلیل کارشناسان تاکید می‌کنند، برای روستاییان ساکن در حاشیه جنگل‌های مانگرو مسئولان باید تسهیلات مناسبی در نظر بگیرند تا آنها ناچار به تخریب این رویشگاه‌های منحصر به فرد نشوند.درویش شریفی، یکی از اهالی روستای هفت رنگو در جزیره قشم نیز از فقر بومیان حاشیه رویشگاه‌های مانگرو به عنوان یکی از عوامل تخریب جنگل‌های حرا یاد کرده و می‌افزاید: اینجا به دلیل خشکسالی چیزی برای روستاییان باقی نمانده جز جنگل‌های حرا و اگر از آن استفاده نکنند دام‌هایشان تلف می‌شود.

آن طور که شریفی می‌گوید، اهالی روستاهای زیادی در جنوب کشور به آب آشامیدنی و امکانات بهداشتی دسترسی ندارند. به همین دلیل اگر آب‌شیرین‌کن‌هایی که در نزدیکی محل اقامت آنها وجود دارد خراب شود، آنها برای تهیه یک تانکر آب که قیمتش در روزهای معمولی حدود 60 هزار تومان می‌شود، باید حدود یکصد هزار تومان پرداخت کنند.

او درباره این که هر دام به شکل میانگین چقدر از شاخ و برگ درختان حرا تغذیه می‌کند، می‌گوید: اگر فقط از شاخ و برگ درختان حرا تغذیه شوند، برای شتر در طول روز حدود 25، برای گاو ده و برای بز و گوسفند نیز حدود پنج کیلوگرم شاخ و برگ درخت حرا نیاز است.

آموزش فراموش شده

آنچه در این میان، عرصه را بر رویشگاه‌های حرا تنگ می‌کند، رفتار نادرست برخی بومیان منطقه است، چون هرچند برداشت بی‌رویه از این رویشگاه‌ها سبب نابودی آنها می‌شود، اما نحوه جمع‌آوری شاخ و برگ نیز مهم است. بسیاری از بومیان بدون استفاده از داس یا وسیله‌ای مانند آن به قطع شاخ و برگ درختان می‌پردازند. به همین خاطر، بیشتر مواقع بومیان درختان حرا یا چندل را می‌شکنند و سبب نابود شدن آنها می‌شوند.این در حالی است که برخی بومیان دست کم از داس برای بریدن شاخه‌ها استفاده می‌کنند. آنها می‌دانند اگر به اندازه نیاز از شاخ و برگ درختان برداشت کنند، آسیب کمتری به آنها وارد می‌کنند.

حمایت از جوامع محلی

برخی کارشناسان معتقدند، با توجه به شرایط نامناسب بومیانی که در حاشیه رویشگاه‌های مانگرو زندگی می‌کنند، نمی‌توان یکباره استفاده از شاخ و برگ درختان مانگرو را برای آنها ممنوع کرد، زیرا وقتی برای تامین معاش دامداران و اهالی این منطقه جایگزینی وجود ندارد نباید شرایط را برای آنها دشوارتر کرد، اما به نظر می‌رسد در این میان نمی‌توان دست روی دست گذاشت و شاهد تخریب این رویشگاه‌ها بود. به همین دلیل باید از وجود این رویشگاه‌ها بهترین استفاده را برد و با مشارکت دادن جوامع محلی در منافع آن، شرایطی به وجود آورد که مردم محلی برای حفظ آن تلاش کنند. اکنون بسیاری از کشورها که از رویشگاه‌هایی مانند مانگرو برخوردار هستند با حفظ جوانب زیست‌محیطی شرایط حضور گردشگران را در این رویشگاه‌ها فراهم کرده و با سهیم کردن جوامع محلی در چنین طرح‌هایی نیاز مردم بومی را نیز تامین کرده‌اند. این در حالی است که در کشورمان نیز سازمان جنگل‌ها و منابع طبیعی سعی دارد با مشارکت دادن بومیان منطقه در توسعه جنگل‌های حرا چنین شرایطی را ایجاد کند. به نظر کارشناسان، این روند بدرستی مدیریت نمی‌شود، زیرا بومیان این مناطق را نباید تنها به چشم نیروی کار دید.

جنگل مانگرو

رویشگاه‌هایی از درختان حرا و چندل که در مناطق جزر و مدی آب‌های شور قرار گرفته‌اند، جنگل مانگرو را تشکیل می‌دهند، این رویشگاه‌ها را می‌توان به عنوان منطقه پرورشگاهی ماهی و میگو نیز معرفی کرد، چون با شرایط مناسبی که برای بقا در این رویشگاه‌ها وجود دارد، نوزادان برخی آبزیان پس از تولد در آب‌های آزاد به این مناطق می‌روند تا بالغ شوند، بنابراین این رویشگاه‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در جمعیت برخی آبزیان دارد، افزون براین جنگل‌های مانگرو با جذب فلزات سنگین سبب حفظ سلامت انسان می‌شوند.

 

مبارز با زمين خواري روي زمين مانده

زمین‌خواری، رودخانه‌ خواری، دریاخواری و کویرخواری برخی از عناوینی است که می‌توان آنها را زاییده تجاوز انسان به اراضی ملی دانست، تجاوز‌هایی که ارقام درشت آن هر روز گوش به گوش می‌پیچد و ذهن‌ها را درگیر می‌کند، اما برخلاف این نگرانی‌ها مبارزه با زمین‌خواری از روی کاغذ تاکنون فراتر نرفته، زیرا معاون حفاظت و اراضی سازمان جنگل‌ها می‌گوید اعتبارات در این حوزه هنوز به دست آنها نرسیده است؛ این در حالی است که معاون بازرسی محیط‌زیست نیز این دلیل را کافی ندانسته و بر این باور است که سازمان جنگل‌ها به طور کامل اراضی مستثنیات را از اراضی ملی تفکیک نکرده؛ بنابراین باید گفت رسیدگی به پرونده‌های زمین‌خواری روی زمین مانده و اگر روند به این شکل ادامه پیدا کند مبارزه با زمین‌خواری بدون شک زمینگیر می‌شود.

زمین خواری داستان تازه ای نیست، اما روند نامناسب مبارزه با این آفت هر روز داستان تازه ای خلق می کند.

دیروز مرتضی تورک، معاون دادستان تهران به نکته ای اشاره کرد که با توجه به آن باید یادآور شد هنوز قدم هایی جدی برای مقابله با این مساله برداشته نشده، تورک با بیان این که ۱۰ هزار هکتار از اراضی ملی و منابع طبیعی در تهران سند ندارد، ادامه داد: اداره کل ثبت تهران در این راستا اعلام آمادگی کرده، اما منابع طبیعی می گوید مشکل اعتبار دارد.

معاون دادستان تهران این ماجرا را زنگ خطر بزرگ خواند و باتوجه به آن پیش بینی کرد زمین خواری های بزرگی در پیش است.

بی سند، باسند

با توجه به آماری که سازمان جنگل ها در اختیار جام جم گذاشته اراضی ملی تهران حدود یک میلیون و 15 هزار هکتار برآورد می شود و از این وسعت حدود 40 تا 50 هزار هکتار بدون سند است. درباره آمار کشوری نیز می توان گفت از حدود 143 میلیون هکتار اراضی ملی کشور 135 میلیون هکتار سند دارد، اما در این بین برای حدود 10 میلیون هکتار سند کاداستر (سند الکترونیکی و هولوگرام دار) تهیه شده و 125 میلیون هکتار نیز سند معمولی دارد و باید هرچه زودتر برای آنها سند کاداستر تهیه شود.

مسعود منصور، معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل ها نیز در گفت وگو با جام جم عنوان کرد: تمام هم و غم سازمان جنگل ها نیز تهیه سند کاداستر برای اراضی ملی کشور است، اما نکته اینجاست که برای اعمال قانون فقط تهیه سند کفاف نمی دهد.

به گفته وی مراجع قضایی باید تشخیص سازمان جنگل ها را نیز در حد سند رسمی بدانند.

منصور ادامه داد: اکنون روی برخی از تشخیص های ما اعتراض هایی وجود دارد به همین دلیل این پرونده ها باید بررسی شده و سپس سند صادر شود. براساس برنامه های ما تا سال آینده برای تمامی اراضی کشور باید سند کاداستر تهیه شود.

مشکل همیشگی نبود اعتبار

در سال 94 برای تهیه اسناد اراضی ملی کشور حدود 20 میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده، اما نگران کننده این که تاکنون رقمی از این اعتبار تخصیص پیدا نکرده است.

معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل ها بیان کرد: به شکل میانگین و باتوجه به شرایط منطقه هزینه تهیه سند کاداستر برای هر هکتار حدود 3 تا 5000 تومان است.

وی ادامه داد: برای حق الزحمه هیات های حل اختلاف نیز منبع اعتباری خاصی نداریم، این ماجرا سبب شده نتوانیم زحمات اعضای چنین کمیسیونی را جبران کنیم. این در حالی است که باید تاکید کرد چنانچه اعتبار لازم در اختیار سازمان جنگل ها قرار نگیرد به طور حتم درآینده نزدیک با پرونده های زمین خواری بیشتری روبه رو خواهیم بود، بنابراین هنگام تخصیص اعتبار مسئولان باید اولویت بندی های خود را به شکل دقیق تری انجام دهند.

مشکل فقط نبود اعتبار نیست

حامد طالقانی، معاون بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست نیز در گفت وگو با جام جم افزود: در بحث صدور سند بخشی از کار به اعتبار برمی گردد، اما بخشی نیز مربوط به شناسایی اراضی است، زیرا همه قانون گریزی ها از عدم صدور سند نیست، یعنی باید مشخص نشدن حد و حدود اراضی مستثنیات و اراضی ملی کشور را نیز بی تاثیر ندانست.

وی اظهار کرد: اگر سازمان جنگل ها در محدوده شرح وظایف خود اراضی مستثنیات را از ملی تفکیک کند و این اطلاعات را در پاسخ به استعلام سازمان های مختلف در اختیار آنها بگذارد، قطعا جلوی خیلی از قانون گریزی ها گرفته خواهد شد. شاید داشتن سند یک راه حل باشد، اما شناسایی مستثنیات اشخاص نیز راه دیگری است، زیرا سازمان جنگل ها از سال 1340 تاکنون نقشه های هوایی اراضی را در اختیار دارد.

طالقانی با اشاره به این که نبود اعتبار نمی تواند سبب رفع مسئولیت شود، ابراز کرد: سازمان جنگل ها به اندازه کافی اطلاعات لازم برای اقامه دعوا و جلوگیری از تعدی به منابع طبیعی را در اختیار دارد.

وی درباره نحوه همکاری سازمان جنگل ها با سازمان حفاظت محیط زیست نیز عنوان کرد: قرار شد نقشه مستثنیات در مناطق چهارگانه محیط زیست در اختیار ما قرار گیرد، اما هنوز همکاری سازمان جنگل ها در برخی استان ها با سازمان حفاظت محیط زیست کامل نیست. به همین دلیل اقامه دعوا از سوی محیط زیست علیه زمین خواران دچار مشکل می شود.

مهدی آیینی  

رقص آتش در جنگل‌های کشور

امسال سال خوبی برای جنگل‌های کشور نخواهد بود؛ آفت و بیماری هنوز در دل جنگل ریشه می‌دواند و مهار نشده که کارشناسان نسبت به افزایش آمار آتش‌سوزی در جنگل‌های شمال هشدار می‌دهند، به این شکل که بیماری زغالی بلوط در غرب کشور تاکنون زمینه را برای قطع یکصد هزار اصله درخت فراهم کرده یا در شمال کشور نیز اوضاع تعریفی ندارد، برای نمونه بیش از۵۰ هزار هکتار از توده‌های شمشاد در جنگل‌های شمال آلوده به نوعی قارچ شده‌اند، به همین دلیل باید نسبت به خطر انقراض این گونه گیاهی نیز هشدار داد.

نکته اینجاست که امسال آتش سوزی در جنگل ها و مراتع کشور رشد چشمگیرتری داشته و جدی تر از هر سالی زمینه نابودی اندک باقی مانده جنگل های کشور را هموار کرده است. براساس آماری که مسئولان سازمان جنگل های کشور اعلام کرده اند، دست کم آمار آتش سوزی در سه ماه اول امسال نسبت به سال گذشته 50 برابر رشد داشته است.

این در حالی است که توان و قدرت سازمان جنگل ها برای مهار آتش سوزی ها تغییر نکرده، به همین دلیل باید گفت مهار آتش سوزی جنگل ها، دغدغه مسئولان و جزو اولویت های آنها نیست؛ زیرا با این که چند دهه از عمر سازمان جنگل های کشور می گذرد، تاکنون در این سازمان یگان تخصصی مقابله با آتش سوزی جنگل تشکیل نشده است؛ هرچند سازمان جنگل ها همیشه از کمبود نیرو و نداشتن امکانات گلایه کرده است، اما باید تاکید کرد مسئولان این سازمان نیز آن طور که باید و شاید برای رفع این کمبودها تلاش نکرده اند برای نمونه آنها می توانند با بردن لایحه ای به مجلس راه را برای حل مشکلات کنونی خود هموار کنند.

افزون بر این باید در این میان به نقش شهروندان نیز در آتش سوزی های جنگل های کشور اشاره کرد،زیرا مرور حوادث آتش سوزی جنگل ها بیانگر این است که اغلب آتش سوزی​ها از کنار جاده و محل تردد شهروندان شروع شده، به همین دلیل می توان گفت حدود 80 درصد عامل حریق در سطح کشور عامل انسانی است.

این آمار بخوبی بیانگر فقر فرهنگی شهروندان نسبت به استفاده از منابع طبیعی کشور است و ازاین حکایت دارد که تفریح شهروندان معمولا با خطر برای جنگل همراه است،زیرا اغلب آنها اصرار به روشن کردن آتش در جنگل و مراتع کشور دارند، این درحالی است که می توان بدون روشن کردن آتش نیز از طبیعت لذت برد.

بنابراین باید از مسئولان خواست برای کاهش آمار آتش سوزی در کشور در کنار تجهیز سازمان جنگل ها به «یگان تخصصی اطفای حریق جنگل» برای بالابردن فرهنگ حفظ منابع طبیعی شهروندان نیز برنامه ریزی کنند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

دهقان فداکار دیروز؛ همیار محیط‌زیست امروز

کوهی ریزش نکرده و جان مسافران هیچ قطاری در خطر نیست، اما دوباره ریزعلی خواجوی به تکاپو افتاده تا به سهم خودش جلوی فاجعه‌ای را بگیرد، اما این بار قرار نیست او پیراهنش را آتش بزند تا لکوموتیوران متوجه حادثه شود، زیرا فاجعه آنقدر بزرگ است که ریزعلی با آتش زدن پیراهنش و دویدن روی ریل قطار نمی‌تواند، دردی را دوا کند.

دهقان فداکار هشتاد وچهار ساله بخوبی از این موضوع باخبر است و می داند وضع بحرانی محیط زیست کشور فقط زمانی حل می شود که همه ایرانی ها دست به دست هم داده و برای بهبود آن تلاش کنند، چون خطری که حدود 75 میلیون ایرانی را تهدید می کند فقط به دست خودشان برطرف می شود، زیرا ایرانی ها 3.6 برابر ظرفیت منابع طبیعی کشور خود از منابع طبیعی سرزمین شان بهره برداری می کنند؛ به عنوان مثال در کشورمان هر سال حدود 10 میلیارد مترمکعب از آب های زیرزمینی کشور برداشت می شود، کار به جایی رسیده که در 10 سال گذشته سطح آب های زیرزمینی کشور 50 درصد کاهش پیدا کرده و 290 سفره زیرزمینی کشور که به مراتب از دریاچه ارومیه وسیع تر هستند شرایط شان بحرانی شده این درحالی است که بحران آب فقط یکی از چالش های اصلی کشور است، زیرا وضع جنگل ها، حیات وحش، آلودگی هوا و فرسایش خاک نیز در کشور آن قدر وخیم است که مسئولان به تنهایی نمی توانند برای برطرف کردن آنها کاری از پیش ببرند. به همین دلیل عبور از این شرایط نامناسب فقط با آماده کردن بسترها برای فعالیت سازمان های مردم نهاد و مشارکت های مردمی امکان پذیر خواهد شد.

ریزعلی سالخورده نیز که این روز ها در استان البرز زندگی می کند با این هدف به جمع همیاران طبیعت این استان پیوسته و قرار است در کنار دیگر همیاران طبیعت به صورت داوطلبانه برای حفظ منابع طبیعی و محیط زیست با سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی همکاری کند تا با گذشت 52 سال از ماجرای فداکاری اش که به کتاب های درسی راه پیدا کرد، همچنان الگوی مناسبی باشد.

این در حالی است که می توان به چهره های سرشناس کشور مانند ستاره های تلویزیون، سینما و ورزش نیز پیشنهاد کرد که با انجام چنین حرکت های نمادینی برای تشویق مردم به همراه شدن با محیط زیست کشور قدم بردارند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

جنگلبانان و محیط‌بانان را چه شد

یگان حفاظت محیط‌زیست کشور 5000 نیرو کم دارد، به همین دلیل 17 میلیون هکتار منطقه حفاظت‌شده کشور را فقط 2617 محیط‌بان پوشش می‌دهند.

این ماجرا سبب شده شکارچیان غیرمجاز در سراسر کشور آن قدر احساس امنیت کنند که برای کشتن گونه های حیات وحش انواع و اقسام روش های ناجوانمردانه را به کار بگیرند؛ از تلف کردن آهوان بی دفاع منطقه موته به وسیله موتورسیکلت اماراتی بگیرید تا کشتن و سربریدن خرس و پلنگ ها در مناطق حفاظت شده. البته در این بین فقط کمبود نیرو مشکل ساز نشده، زیرا اندک محیط بانان کنونی کشور تجهیزات لازم را نیز در اختیار ندارند.

افزون بر این آموزش های لازم نیز به آنها داده نمی شود یا دست کم از حق و حقوق آنها آن طور که باید و شاید دفاع نمی شود، نمونه اش چندین محیط بانی که تاکنون از سوی شکارچیان غیر مجاز زخمی شده اند یا به دلیل درگیری با آنها به زندان افتاده و حکم اعدام گرفته اند.

این درحالی است که اوضاع در سازمان جنگلبانی کشور بیش از این بحرانی است، تا آنجا که این سازمان برای حفاظت از عرصه های منابع طبیعی کشور بجز مناطق کویری که حدود 125 میلیون هکتار وسعت دارد، فقط 2400 نیرو در اختیار دارد بنابراین می توان نتیجه گرفت برای حفاظت از هر 52 هزار هکتار از عرصه های طبیعی کشور فقط یک نیروی حفاظتی وجود دارد.

این درحالی است که برای حفاظت از حدود هر 13هزار هکتار از جنگل های کشور نیز به طور میانگین یک جنگلبان به کار گرفته شده است. البته در برخی از استان ها وضع نامناسب تراست تاآنجا که در استان کرمانشاه برای حفاظت از هر 20 هزار هکتار از جنگل های بلوط یک نیرو وجود دارد.

کمبود نیرو در این دو سازمان زمانی بیشتر به چشم می آید که نگاهی به وضع سایر کشورها بیندازیم، برای نمونه در ایتالیا برای هر هزار هکتار از عرصه های طبیعی یک نیروی حفاظتی وجود دارد، یا در ترکیه برای هر 3000 هکتار یک جنگلبان جذب شده است.

این درحالی است که متاسفانه دولت نیز به دلیل مشکلات مالی تمایلی به صدور مجوز برای استخدام نیرو در این سازمان ها ندارد بنابراین با توجه به این مشکلات به نظر می رسد سازمان های حفاظت محیط زیست و جنگلبانی باید از کمک سازمان های مردم نهاد بیش از پیش استفاده کرده و با در نظر گرفتن امتیازهایی برای برخی از نیروهای ستادی خود آنها را تشویق به کار در یگان های حفـاظتی کنند، زیرا در شرایطی که به گفته معاون آبخیزداری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، 88 درصد ایرانی ها درک درستی از تخریب منابع طبیعی ندارند، نمی توان به امید جذب نیرو دست روی دست گذاشت و از بین رفتن منابع طبیعی و حیات وحش کشور را به تماشا نشست.

مهدی آیینی – گروه جامعه

88 درصد ایرانی‌ها با منابع طبیعی بیگانه‌اند

ایرانی‌ها 3.6 برابر ظرفیت منابع طبیعی کشور خود از آن بهره‌برداری می‌کنند، برای نمونه ما سالانه بیش از ده‌میلیارد متر مکعب از آب‌های زیر زمینی کشور برداشت کرده و هر روز به معضل کمبود آب کشور دامن می‌زنیم تا آنجا که اکنون 290 سفره زیرزمینی کشور که مساحتی بیشتر از دریاچه ارومیه دارند، به مراتب وضع‌شان وخیم‌تر از این دریاچه است، ولی چون به چشم نمی‌آیند، دغدغه هیچ کس نیستند. اوضاع به شکلی است که اگر اکنون صرفه جویی را آغاز کنیم به بیش از چهار دهه زمان نیاز داریم تا به شرایط 30سال قبل کشور بازگردیم.

می توان گفت اگر بهره برداری از منابع طبیعی کشور به همین روال ادامه پیدا کند برای برگشت به شرایط ایده آل باید وسعت کشور 3.6 برابر وسعت کنونی شود.

دراین میان یکی از عوامل اصلی تخریب محیط زیست کشور ناآگاهی مردم است، زیرا به گفته معاون آبخیزداری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور فقط 12 درصد ایرانی ها می دانند، تخریب منابع طبیعی یعنی چه.

این درحالی است که بر اساس قانون عرصه هایی مانند جنگل ها، مراتع، بیشه های طبیعی، اراضی جنگلی، چمنزارها، بوته زارها، نیزارها، تالاب ها، مرداب ها، اراضی ساحلی، اراضی بیابانی و کوهستانی، کویر ها، شنزارها، منابع خاک، آبراهه ها، بستر دریاها، دریاچه ها، خلیج ها، جزایر، جنگل های دست کاشت و پارک های جنگلی جزو منابع طبیعی به حساب آمده و هر عملی که سبب آسیب دیدن آنها شود، تخریب منابع طبیعی است؛ از چرای زودرس و بی رویه دام گرفته تا بهره برداری بیش از حد از معادن.

اما مشکل فقط رفتار مردم نیست، زیرا بخشی از گناه ناآگاهی مردم به دوش مسئولان است، چون تاکنون هیچ برنامه فرهنگی قابل قبولی برای معرفی این مناطق، لزوم حفظ و نحوه استفاده آنها تهیه نشده است.

افزون بر این ناآگاه بودن برخی مدیران نیز به این مشکل دامن زده است، برای نمونه برخی مسئولان گرم شدن کره زمین و گرم و خشک بودن بخش وسیعی از کشور را دلیل اصلی مشکلات زیست محیطی می دانند، در حالی که برخلاف دیگر کشورها در ایران سالانه بیش از 68 درصد حجم بارش های کشور تبخیر می شود و مسئولان تاکنون برای کاهش این آمار اراده ای از خود نشان نداده اند.

بخش دیگری از مشکلات در این حوزه به نبود اعتبار و نیروی کافی در سازمان های درگیر مربوط می شود. البته ضعف قوانین و قدیمی بودن آنها را نیز نباید نادیده گرفت، زیرا نامشخص بودن مالکیت دولت بر بخش زیادی از اراضی ملی سبب شده بستر برای فعالیت سودجوها و تغییر کاربری منابع طبیعی کشور مهیا باشد. به همین دلیل به نظر می رسد رفع مشکلات زیست محیطی کشور ریشه در فقرآگاهی مردم و نبود مدیران کارآمد دارد.

مهدی آیینی – گروه جامعه

بالا