تجارت گوشت شکار عملی مجرمانه است که زمستانها رونق میگیرد. در پشت پرده این تجارت غیرقانونی میتوان ردپای شکارچیانی را دید که با قتل عام حیات وحش جیبهایشان را پر میکنند، درست به اندازه یخچالهایی که از گوشت شکار پر شده است.
تاجران گوشت شکار همه جا فعال هستند از شمال کشور بگیرید تا زیستگاههای حفاظت شده در مرکز یا جنوب، شرق و غرب کشورمان.
کافی است جنبندهای بجنبد تا تاجران گوشت شکار جانش را بگیرند. فرقی نمیکند حلال گوشت باشد یا حرام گوشت، آنها بر گوشت قربانیانشان چوب حراج میزنند، حراجی که به قیمت مرگ حیات وحش کشورمان تمام میشود.
کل و بزهای 5 میلیونی
در شمال شرق کشورمان شکارچیهای زیادی هستند که زمستانها شغلشان شکار و تجارت گوشت شکار است. بیشتر آنها نبود شغل را بهانه میکنند و به دل جنگل میزنند تا با کشتار حیات وحش درآمدزایی کنند، یکی از آنها جوانی 25 ساله است که به شرط محفوظ ماندن نامش با جامجم از دلایل شکار و گوشت شکار میگوید.
- چند سال است که شکار می کنی؟
13 سال.
- چرا اینقدر زود شکار را شروع کردی؟
شکار از پدر و پدربزرگم به من به ارث رسیده است.
- بیشتر چه حیواناتی شکار میکنی؟
همه چی کل، بز و مارال.
- گوشت آنها را کیلویی چند میفروشی؟
بین 80 تا یکصد هزار تومان.
- در ماه چند حیوان را شکار میکنی؟
حدود سه تا چهار شکار بزرگ.
- هرکدام چند کیلو گوشت برای فروش دارند؟
50 تا 60 کیلو بیشتر گوشت ندارند.
- پـــس درآمــد خــوبی داری. مشتریهایت بیشتر چه افرادی هستند؟
بیشتر رستوراندار هستند، اما افراد پولدار هم زیاد به دنبال گوشت شکار میآیند.
- گوشت شکار روی دستت که نمیماند؟
نه اصلا، سریع فروش میرود.
- در روستای شما چند شکارچی وجود دارد؟
پنج یا شش نفر.
- برای تفریح این کار را انجام میدهند؟
نه از بیکاری است بالاخره باید هزینهشان را تامین کنند.
- محیطبانها مانـــع کــار شما نمیشوند؟
چرا، اما تعدادشان خیلی کم است.
- چطور مگر آمارشان را داری؟
بله، در منطقه ما (شمالشرق گلستان) که چند روستا را شامل میشود، حدود 20 محیطبان وجود دارد، اما تعداد شکارچیها شاید به 3000 نفر برسد.
از حرفهای این شکارچی جوان میتوان نتیجه گرفت که هر شکارچی اگر در طول ماه دو راس کل و بز شکار کند و هر کدام از آنها 50 کیلو گوشت داشته باشد، شکارچی در ماه دستکم ده میلیون تومان درآمد دارد. نگرانکنندهتر این که طبق توضیح او تعداد شکارچیان اصلا با محیطبانان قابل مقایسه نیست.
بنابراین هیچ بعید نیست که در آینده نزدیک دیگر آثاری از حیات وحش در مناطق حفاظت شده کشور باقی نماند.
انسانهای اولیه بازمیگردند
شکار برای تامین معیشت مسالهای است که بیشتر در دورانی مانند غارنشینی انسانها رواج داشت، به همین خاطر بهنظر میرسد شرایط نامطلوب روستاهای حاشیه مناطق حفاظت شده برخی را وادار به تکرار رفتار انسانهای اولیه کرده است. برای حل این مشکل سازمان حفاظت محیط زیست باید برای آموزش بومیان چنین مناطقی سرمایهگذاری کند و با سهیم کردن آنها در حفاظت از این مناطق راه را را برای فعالیت شکارچیان غیرمجاز محدودتر کند.
منوچهر فلاحی، معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیطزیست درباره این مساله به جامجم میگوید، چنانچه گزارشی از فروش گوشت شکار به دست محیطبانان برسد به طور حتم با آن برخورد خواهند کرد. او یکی از دلایل فعالیت شکارچیان غیرمجاز را تعداد کم محیطبانان میداند و تاکید میکند برای فعالیت بهتر باید این ضعف را جبران کرد.
محیط بانان انگشتشمار
حضور نداشتن محیطبانان در مناطق حفاظت شده راه را برای ورود متخلفان باز میکند، آن طور که فلاحی توضیح میدهد تعداد محیطبانان برای پوشش اراضی 17 میلیون هکتاری که محیط زیست باید بر آنها نظارت داشته باشد بیشتر از 3000 نفر نمیشود.
معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیطزیست میگوید: باید توجه داشت محیطبانان به شکل شیفتی خدمت میکنند و در واقع 1500 محیطبان برای پوشش 17میلیون هکتار از اراضی کشور وجود دارد. با این حال او تاکید دارد که مقایسه آمار شش ماهه اول امسال با مدت مشابه سال گذشته نشان میدهد فعالیت شکارچیان غیرمجاز کاهش یافته است.
براساس این آمار در شش ماه اول سال گذشته 1017 پستاندار مانند قوچ، مارال، خرگوش و گراز شکار شد، اما در شش ماه امسال این آمار به 651 مورد رسیده بنابراین شکار پستانداران حدود 35 درصد کاهش داشته است. البته این آمار مربوط به شکارهایی است که محیطبانان متوجه آن شدهاند، زیرا در بسیاری از موارد عمل مجرمانه شکارچیان غیرمجاز از چشم قانون پنهان میماند. به خاطر همین باید به مدیران وزارتخانهها و تمامی دستگاهها یادآور شد که محافظت از محیط زیست کشور موضوعی فرابخشی است و برای رفع مسالهای مانند تجارت گوشت شکار نیاز است که تمامی دستگاهها به وظیفهشان عمل کنند.
مهدی آیینی