همین حالا که شما مشغول خواندن این نوشته هستید، خیلیها بسیار آرام و بیسر و صدا و حتی بدون اینکه خودشان بدانند دارند به سمت بیسواد شدن قدم برمیدارند البته آنها اندکسوادی دارند، اما مرور زمان و نبود امکانات آموزشی مناسب، آهسته آنها را به دنیای تاریک بیسوادی هدایت میکند. اگر هنوز نمی دانید درباره چه افرادی حرف می زنیم باید بگویم طبق آمار آنها کم نیستند؛ بهتر است بدانید که ما بجز دانش آموزان و دانشجو ها، 11 میلیون فرد با سواد درکشور داریم که سوادشان کمتر از پنجم ابتدایی است یا حدود 9 میلیون فرد باسواد داریم که حداکثر تا سوم راهنمایی درس خوانده اند و حالا جزو افراد ترک تحصیل کرده به حساب می آیند.
اما در کشورمان برای بزرگسالان کم سواد هیچ منبعی برای مطالعه وجود ندارد و آنها در حال برگشت و پیوستن به جرگه بی سوادان هستند.
کتاب های غیردرسی که هم اکنون برای افرادی که مدرکشان پنجم ابتدایی تا سوم راهنمایی است کتاب هایی مانند بزبز قندی یا حسن کچل است اما واقعا برای شخصی که سن و سالی از او گذشته این کتاب ها چه جاذبه ای می تواند داشته باشد، یا از این گذشته چه چیزی می تواند به این افراد بدهد.
اگر کلاهمان را قاضی کنیم باید بپذیریم که در حق این افراد تا امروز ظلم شده است، آنها به دلیل غفلت مسئولان فرهنگی کشورمان به عنوان سیاستگذار های فرهنگی روز به روز آموخته هایشان را از یاد می برند ، این درحالی است که بیشترین نگرانی ما ریشه کن کردن بی سوادی شده است، یعنی ما آنقدر مشغول مبارزه با بی سوادی و بهبود آمار ها هستیم که نمی بینیم باسوادهایمان دارند بی سواد می شوند.
باید اضافه کنم که شاخص متوسط سال های تحصیل افراد باسواد غیرمحصل در کشورمان هم بسیار پایین است. این شاخص در کشور های اروپایی به عدد 13 می رسد، اما در ایران روی عدد 7.5 توقف کرده است.
به همین دلیل اگر تغییری اساسی در سیاست های فرهنگی مان ایجاد نکنیم بدون شک در آینده نزدیک باسوادهایی در کشورمان داریم که فقط در آمار باسواد خوانده می شوند.
مهدی آیینی / جام جم