آخرین خبرها
خانه / گفت و گو (برگ 7)

بایگانی دسته بندی ها : گفت و گو

اشتراک به خبردهی

کسی از راه‌های غیرقانونی به استرالیا نمی‌رسد

سیل مهاجران غیرقانونی به استرالیا آنقدر زیاد شده که دولت استرالیا مجبور شده سیاست‌های خود را تغییر دهد.طبق سیاست های جدید از نوزدهم جولای 2013 (28 تیر امسال) هر شخصی که به صورت غیرقانونی و به وسیله قایق بخواهد خود را به استرالیا برساند، دیگر در این کشور اسکان داده نخواهد شد و پلیس استرالیا این افراد را که غیرقانونی وارد این کشور می شوند، به کشورهای منطقه ای مانند گینه نو می فرستد، بنابراین اگر تقاضای پناهندگی این افراد قبول شود آنها باید بقیه عمر خود را در پاپوآ گینه نو یا کشور دیگری بجز استرالیا سپری کنند. در این مصاحبه پال فلی، سفیر استرالیا در تهران از سیاست های جدید این کشور در قبال پناهجویان و دلایل تغییر سیاست مهاجرپذیری این کشور می گوید.

با توجه به این که استرالیا سه برابر کشورهای مهاجرپذیر دیگر پناهجو می پذیرد دلایل تغییر سیاست های مهاجرپذیری این کشور چیست؟

می خواهیم ثابت کنیم قاچاقچیان انسان به مردم دروغ می گویند، می خواهیم مشخص کنیم با این شیوه دیگر شخصی به استرالیا نخواهد رسید. ما دوست نداریم زندگی و پول مردم به خطر بیفتد.

این سیاست در قبال افرادی که قبلا به شکل غیرقانونی به استرالیا آمده اند نیز اجرا می شود؟

با توجه به توافقاتی که شده مهاجرانی که قبل از انتشار این اعلامیه به استرالیا آمده اند به پاپوآ گینه نو منتقل نمی شوند.

این تغییر سیاست تاکنون نتیجه مثبتی داشته است؟

خیلی زود است که بخواهیم بگوییم این قانون کارا بوده است یا نه.

هر سال چه تعدادی پناهنده وارد استرالیا می شوند؟

استرالیا تعداد زیادی پناهجو می پذیرد. امسال قرار است 20 هزار نفر پناهجو بگیرد، اما از طریق قانونی و نه از طریق شبکه های تبهکاران.

پناهنده ها بیشتر از چه کشورهایی هستند؟

آنها از کشورهای مختلفی مانند افغانستان، ایران و دیگر کشورها هستند.

طبق سیاست های جدید استرالیا تعدادی از پناهجویان به گینه نو منتقل شده اند بهتر نبود قبل از انتقال اطلاع رسانی می کردید؟ یا آنها را به کشور خود برمی گرداندید؟

استرالیا با کشورهای دوست مانند ایران همکاری داشته و دارد، فکر می کنم این اقدام یک پیغام رسا و شفاف است که تائید می کند قاچاقچیان دروغگو هستند، من فکر می کنم خیلی مهم است که این تغییر را ایجاد کنیم، علاوه بر این اکنون که دارم با شما صحبت می کنم به همین دلیل است، در واقع خیلی شفاف بیان می کنیم که شرایط تغییر کرده است. درباره بازگشت آنها به ایران هم به نظر من هم بهتر بود آنها به کشورشان برمی گشتند، اما قبل از هر چیز آنها نباید خودشان را به دست قاچاقچیان سپرده و به روش های غیرقانونی اقدام می کردند، ولی اگر کسی در بازداشت باشد و بخواهد برگردد، دولت استرالیا خوشحال می شود به او کمک کند و البته دولت ایران هم مشتاق است کمک کند تا آنها به کشورشان برگردند. این در حالی است که توافقات انجام شده در صورتی اجرایی می شود که مطابق با تعهدات بین المللی باشد.

اما به نظر می رسد گینه نو شرایط لازم را برای اسکان پناهجویان ندارد؟

من با این ارزیابی شما موافق نیستم. استرالیا از قبل مراکزی در منطقه داشته مانند پاپوآ گینه نو و جزیره مائورا، ما به این دلیل سیاست مهاجری را تغییر داده ایم چون می خواهیم تاکید کنیم قاچاقچیان انسان دروغگو هستند، در واقع ما می خواهیم این تجارت شرورانه را متوقف کنیم.

هفته های گذشته در یکی از کمپ ها استرالیا پناهجویان اعتراض کرده و تعدادی از آنها بازداشت شدند، دلیل آنها برای اعتراض چه بود؟ آیا آنها به تغییر سیاست های شما برای ارسال پناهجویان به گینه نو اعتراض کردند؟

این شورش در مرکز بررسی درخواست پناهجویان در جزیره نائورا رخ داد، در آن شورش مردم مراکز بررسی درخواست ها را ویران کردند، کسی که در این مراکز زندگی می کند از شرایط موجود راضی نیست، چون قاچاقچی ها وعده های دیگری به او داده اند. البته این ماجرا می تواند دلیل دیگری نیز داشته باشد یعنی آنها با این امید شورش کرده اند که به استرالیا برسند.

برنامه دولت استرالیا برای آنها که در بازداشت هستند، چیست؟

باید بگویم آنها همچنان در نائورا خواهند ماند و تصمیم های لازم را در این باره دولت نائورا خواهد گرفت.

شرایط کمپ های استرالیا یا گینه نو چگونه است؟ آیا پناهجویان از حداقل ها بهره مند هستند؟

شرایط در این مرکز بسیار انسانی است و با استانداردهای بین المللی همخوانی دارد. پناهجویان به غذا، خدمات بهداشتی، پزشک و روانپزشک دسترسی دارند، آنها امکاناتی هم برای تفریح و تماس گرفتن با خانواده خود دارند، البته اگر نیاز باشد این امکانات گسترش پیدا می کند تا جوابگوی همه باشد.

چه تعدادی از پناهجویان در گینه نو اسکان پیدا می کنند؟

سقفی برای افرادی که در گینه نو سامان داده می شوند، تعیین نشده است. البته چنین مرکزی در جزیره مانوس هم وجود دارد. در این کمپ مانند مراکز دیگری که در استرالیا وجود دارد به صورت انسانی با پناهجو ها برخورد می شود.

چند نفر از مهاجران ایرانی به گینه نو منتقل شده اند و آیا آنها می توانند امیدوار باشند که به استرالیا برسند؟

حدود 800 نفر هستند، اما اصلا امکان ندارد آنها اقامت استرالیا را بگیرند، زیرا از نوزدهم جولای به بعد افرادی که غیرقانونی و با قایق به استرالیا می رسند، حتی اگر پناهنده بودن آنها ثابت شود در پاپوآ گینه نو یا کشور سومی اسکان پیدا کرده و هیچ وقت به استرالیا نمی رسند.

اگر شخصی به وسیله هواپیما خودش را به استرالیا برساند، چطور، آیا اقامت استرالیا را می گیرد؟

این کار خیلی سخت است که شخصی بخواهید خود را از طریق هواپیما به استرالیا برساند و درخواست اقامت کند، زیرا این کار نیاز به ویزا دارد. تا آنجا که می دانم بیشتر مهاجران غیرقانونی از طریق اندونزی و با قایق کوچک خود را به استرالیا می رسانند.

بهترین و بدترین اتفاقی که ممکن است برای یک پناهجو رخ بدهد، چه می تواند باشد؟

بدترین اتفاق این است که آنها به دلیل سفر با قایق های کوچک تبهکاران غرق شده و جانشان را از دست می دهند و به این دلیل غم و اندوه زیادی به خانواده هایشان تحمیل می شود و بهترین اتفاق هم این است که در پاپوآ گینه نو به درخواست پناهندگی آنها رسیدگی خواهد شد و اگر شرایط لازم را داشته باشند در پاپوآ گینه نو اسکان مجدد خواهند یافت یا در یک کشور سومی بجز استرالیا، اما اگر نتوانند اثبات کنند که شرایط پناهندگی را دارند دولت گینه نو تلاش می کند آنها را به کشور خود برگرداند. بنابراین نتیجه می گیریم این تلاش هیچ پایان خوشی نخواهد داشت. ما دوست نداریم مردم زندگی و دارایی خود را به خطر انداخته و سبب تاسف خانواده خود بشوند.

بجز این تغییر سیاست، دولت استرالیا چه راهکارهایی برای جلوگیری از ورود غیرقانونی مهاجر ها دارد؟

خیلی چیز ها وجود دارد که استرالیا و کشورهای منطقه ای برای پایان دادن به این تجارت شوم در نظر دارند. زیرا این مشکل باعث نگرانی استرالیا و کشورهای پناهجو فرست مانند ایران شده است، دولت استرالیا با دولت ایران گفت وگو هایی داشته تا از تجربیات یکدیگر استفاده کرده و اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند، علاوه بر این اقدامات دیگری هم در دست داریم، برای نمونه رئیس جمهور اندونزی کنفرانس دیپلماتیکی را ​ماه آگوست در نظر گرفته تا روی این موضوع بحث شود. در این کنفرانس کشورهای منطقه ای و کشورهای پناهجوفرست مانند ایران و افغانستان حضور خواهند داشت.

کشورهایی پناهجو فرست برای کاهش این تقاضا باید چه کار کنند؟ راهکارهای عملی کشور شما چیست؟

کشورهای مبدا و پناهجو فرست نقش مهمی در گسترش پیام ما دارند، آنها با اشاعه این پیام به مردمی که قصد دارند با قایق به استرالیا برسند، از اشتباه خود باخبر می کنند و آنها می فهمند که این کار خیلی خطرناک است، علاوه بر این ما با دولت ایران در حال بررسی این موضوع هستیم تا روش های مقابله با این تجارت شوم را بررسی کنیم.

درباره آمار کشته شده ها چه نظری دارید، آیا تائید می کنید 600 نفر از سال 2009 تاکنون جان خود را هنگام مهاجرت غیرقانونی به استرالیا از دست داده اند؟

من عدد دقیقی نمی دانم، اما همین آمار خیلی غمبار است و خیلی واضح نشان می دهد که این تجارت خطرناکی است.

در شبکه های اجتماعی اخباری منتشر شده که استرالیایی ها برای نجات جان پناهجویان تلاش زیادی کرده و می کنند. این موضوع را با توجه به آمار غرق شده ها تائید می کنید؟

نیروی دریایی استرالیا و گارد ساحلی ما زندگی خود را به خطر انداخته اند تا پناهجویانی که قایقشان غرق شده است نجات پیدا کنند. البته نباید از یاد برد که برخی از این قایق ها در آب های اندونزی غرق شده و مسئولیت آنها با کشور اندونزی است.

کشور استرالیا با توجه به چه اهدافی پناهجو می پذیرد؟

استرالیا مطابق با تعریف بین المللی پناهجو این افراد را می پذیرد. ما کشوری با شرایط مناسب هستیم و می خواهیم به سایر کشورها کمک کنیم مانند ایران که میزبان اتباع افغانستان و سایر کشورهاست.

شما به عنوان سفیر استرالیا به شخصی که تصمیم به مهاجرت غیرقانونی گرفته و اکنون مشغول خواندن این گفت وگو است، چه می توانید بگویید تا او را از این کار منصرف کنید.

بگذارید خیلی ساده بگویم کسی که فکر می کند با روش های غیرقانونی می تواند به استرالیا برسد و زندگی و دارایی خود را به خطر انداخته، هیچ وقت به استرالیا نخواهد رسید.

ایرانیان در استرالیا

طبق آماری که سفیر استرالیا در اختیار جام جم قرار داده اکنون30 هزار ایرانی در استرالیا زندگی می کنند، ولی اینها همه ایرانیانی که به استرالیا آمده اند، نیستند زیرا تعدادی هم در کمپ ها و بازداشتگاه های پلیس هستند. براساس اطلاعات سفارت استرالیا اکنون 3350 ایرانی در بازداشتگاه مهاجران نگهداری می شوند، البته این بازداشتگاه ها زندان های جنایی نیستند و وضع مطلوبی دارند. علاوه بر این 880 ایرانی نیز تحت بازداشت جامعه ای هستند یعنی حق کار نداشته و باید هر چند وقت یک بار به پلیس گزارش بدهند. علاوه بر این افراد از ابتدای ژانویه امسال تاکنون 6406 ایرانی نیز به صورت غیرقانونی و با قایق خود را به خاک استرالیا رسانده اند. سفیر استرالیا در باره اینکه پناهنده های ایرانی با چه هدفی به استرالیا می آیند می گوید:​ آنها برای زندگی اقتصادی بهتر به استرالیا می آیند، اما باید از طریق روش های قانونی اقدام کنند، ما سالانه 2000 ویزا برای ایرانی ها صادر می کنیم، استرالیا کشور مهاجران است. اکنون 30 هزار ایرانی در استرالیا زندگی می کنند که کاملا قانونمدار هستند و به سختی نیز کار می کنند ما از چنین ایرانی هایی استقبال می کنیم. فلی ادامه می دهد:هر تقاضای پناهندگی به صورت جدا بررسی می شود و ملاحظات محرمانه بودن نیز در نظر گرفته می شود بنابراین حرف هایی که پناهنده ها به ارزیاب ها می زنند معمولا هیچ وقت فاش نمی شود، اما بگذارید خاطرنشان کنم که از نظر دولت استرالیا بیشتر ایرانی ها مهاجران اقتصادی توصیف شده اند، یعنی آنها تلاش می کنند به کشوری مهاجرت کنند که وضع اقتصادی بهتری داشته باشد.

مهدی آیینی

نمی توان با الاغ در دریا گشتزنی کرد

محیط زیست دریایی کشورمان حال و روز خوبی ندارد، ماهیان کیلکا و خاویاری و فک‌های خزری در شمال کشور با خطر انقراض دست و پنجه نرم می‌کنند و در جنوب کشور هم هر روز از جمعیت لاک‌پشت‌های پوزه عقاب کاسته می‌شود، علاوه بر این سالانه هزاران تن فاضلاب و مواد نفتی وارد این دو پهنه آبی کشورمان شده و آبی لاجوردی آنها را به سمت سیاهی سوق می‌دهد، تلخ‌تر این‌که در این میان هیچ شخص و نهادی هم آن طور که باید و شاید به فکر سر و سامان دادن به این آشفته بازار نیست، تا آنجا که در کشورمان چیزی به عنوان محیط‌بان دریایی وجود ندارد و محیط زیست دریایی کشور هم از نبود بودجه گله دارد، متاسفانه دیگر وزارتخانه‌ها نیز با محیط زیست غریبه اند و به تعهدات خود نه تنها عمل نمی‌کنند، بلکه در این میان کم هم می‌گذارند. در این گفت‌وگو عبدالرضا کرباسی، معاون دریایی سازمان محیط زیست کشور از مشکلات محیط زیست دریایی کشور و عملکرد این سازمان می‌گوید.
با توجه به شرایط دریای خزر به نظر می رسد مشکلات محیط زیست در بخش دریایی بیشتر از دیگر قسمت هاست.

در بحث دریایی ما چند معضل داریم؛ یکی این که تاکنون هیچ استاندارد و دستورالعمل و راهنمای دریایی وجود ندارد، در سال های قبل فقط اندازه گیری ها صورت گرفته و شناختی از محیط دریایی به وجود آمده بود، بعد از این شناخت ما به سراغ تبیین دستورالعمل ها رفتیم علاوه بر این سعی کردیم با دیگر سازمان های دریایی هم تعامل خوبی داشته باشیم که از محل شورای عالی اقیانوس شناسی که هفت کمیته دارد یک کمیته محیط زیست دریایی بود که ریاست آن با سازمان بود. از آن محل معضلات را با هم شناختیم و گفتیم چه کار باید کنیم به این نتیجه رسیدیم که برای ادامه کار به 97 دستورالعمل نیاز داریم، گرچه الان 17 دستورالعمل تبیین شده ولی 97 مورد نیاز داریم. این کار ده میلیارد هزینه دارد که هنوز تهیه نشده است چون محیط زیست دریایی در ایران نوپاست و زیاد به آن توجه نمی شود.

شما در این باره چه کاری انجام داده اید؟

ما از اندازه گیری به دستورالعمل ها و استانداردها رفتیم، به همین دلیل باید در آینده به سمت احیای زیستگاه ها رفت، یعنی کارهای فنی و مهندسی انجام داد، به عنوان مثال 8 درصد از کل مرجان های دنیا در خلیج فارس است در حالی که ما سالانه 1.2 میلیون بشکه ریزش نفت داریم که ناشی از حوادث نفتکش ها و چاه های نفت است. علاوه بر این میزان زیادی فاضلاب انسانی، صیادی، کشاورزی و پساب و آب شیرین کن ها وارد خلیج فارس می شود ولی وقتی از آب و آبزیان نمونه برداری می کنیم تقریبا از آلودگی ها خبری نیست یعنی یک محیطی است که آلودگی به آن وارد می شود، اما همه چیز استاندارد است، به جز یکی دو نقطه که ممکن است آب به تله افتاده باشد.

کدام نقاط بحرانی است؟

دو نقطه بحرانی در خوریات و نزدیک پالایشگاه و پتروشیمی ها وجود دارد در این مناطق هم چون آب سنگ نداریم، وضع نامناسب شده این در حالی است که کشورهای عربی کنار صنایع و آب شیرین کن هم نقاط بحرانی دارند، اما اوضاع خود خلیج فارس در حد عادی است.

اما طبق آمار منتشر شده دو سوم از آب سنگ های خلیج فارس در معرض خطر قرار دارد.

درست است به همین دلیل ما می گوییم در سال های آینده باید برای احیای آب سنگ ها اقدام کنیم. در واقع باید عامل پاکی خلیج را همیشه پا برجا بگذاریم و ایران و هفت کشور دیگر حاشیه خلیج باید به این باور برسند که آلودگی را از نقطه شروع کنترل کنیم، نه این که فکر کنیم باید آلودگی را به دریا بریز تا رقیق بشود، البته این مثال را می توان برای زیستگاه لاک پشت یا دیگر موجودات دریایی هم ذکر کرد چون یکی دو سال است که طرح حفاظت از لاک پشت ها را داریم زیرا آن ور آب هر تخم لاک پشت را پنج دلار می خرند به همین دلیل اگر این کار بخوبی مدیریت شده و بخشی از این تخم ها برای احیای جمعیت لاک پشت ها حفظ شود و بخشی هم در اختیار مردم بومی منطقه قرار بگیرد، کار خوبی انجام شده، چون بر این باور هستیم که حفاظت از منابع محیط زیست به این معنا نیست که به آن دست نزنیم بلکه باید به صورت پایدار استفاده کرد.

مدتی قبل بحث جا به جایی مرجان ها را داشتید، گویا آمار تلفات مرجان هایی که برای طرح بندر شهید رجایی جا به جا کردید، بالا رفته است؟

جابه جایی مرجان ها در سطح دنیا مرسوم است؛ یعنی کشورها یک نقطه را برای توسعه گردشگری یا پهلوگیری کشتی ها مناسب می دانند، اما در این مناطق آب سنگ وجود دارد به همین دلیل می آیند آنها را جابه جا می کنند، ما در کشور این کار را برای توسعه بندر شهید بهشتی انجام دادیم که قرار است بزرگ ترین اسکله شود، هر چند در بدو جا به جایی2 درصد تلفات داشتیم، اما سازمان بنادر و دریانوردی باید هزینه ها را می داد که کوتاهی کرده است و بررسی های اخیر ما نشان می دهد تلفات مرجان ها به 25 درصد رسیده است، لذا اگر سازمان بنادر مسائل پایشی را جدی گرفته بود، از این مقدار هم می توانستیم پیشگیری کنیم ولی در کل کار موفق بوده است. می خواستیم 10 هکتار مرجان جابه جا کنیم که با کمک شیلات و دیگر دوستان 30 هکتار جابه جا کردیم، هم اکنون هم جنگل آب سنگ ها شروع به تکثیر کرده است.

با توجه به وضع نامطلوب خزر گویا وزارت نیرو درخواست نصب آب شیرین کن را در این دریاچه مطرح کرده است. شما با این پیشنهاد موافقت کرده اید؟

وزارت نیرو می گوید می خواهد با نصب آب شیرین کن در سواحل خزر 250 میلیون مکعب آب شیرین به سمنان بفرستد، اما ما می گوییم برای چه در بخش کشاورزی که راندمان آب 35 درصد است، فعالیت نمی کنند تا آب بیشتری برایشان آزاد شود. در ایران بهینه سازی و انرژی های نو با هم شروع به کار کردند اما بهینه سازی عقب ماند و انرژهای نو سبقت گرفته و جلو افتاده است، از طرفی مسئولان ما علاقه دارند ساختار فیزیکی را نشان بدهند و چون بهینه سازی ساختار ایجاد نمی کند و به چشم نمی آید وزرا و مدیرکل ها دوست ندارند انجامش بدهند. در این ماجرا هم بحث همین است، آب شیرین کن به چشم می آید برای همین به حلقه آخر چسبیده اند. توجه کنید اگر کشورهای عربی از آب شیرین کن استقبال می کنند، چاره و منابع دیگری ندارند علاوه بر این یک آب شیرین کن برای دریای خزر 1.2 میلیارد دلار هزینه دارد، حالا آیا کسی آمده آنالیز اقتصادی کند؟ باید منابع آب سمنان بررسی شده و مشخص شود چقدر منابع در بخش کشاورزی داریم یا چقدر از استان مجاور می توانیم تامین کنیم.

در کشورمان چند دستگاه آب شیرین کن وجود دارد؟

در سراسر دنیا 19 هزار آب شیرین کن داریم، در ایران هم 150 دستگاه آب شیرین کن و جود دارد ولی کوچک است، آب شیرین کن های ما یک درصد از کل آب شیرین کن های دنیا را تشکیل می دهد، بدون شک باید این تعداد را افزایش بدهیم، ولی افزایش سهم آب شیرین کن فقط به دلیل کم بودن سهم مان نباید صورت بگیرد بلکه باید در تنگنای تامین آب باشد، برای نمونه اگر ما در دریای عمان آب شیرین کن بگذاریم از لحاظ زیست محیطی بلامانع است، اما در دریای خزر باید تدابیر بیشتری را در نظر گرفت به همین دلیل ما می گوییم نصب آب شیرین کن در خزر باید به عنوان آخرین اقدام باشد که متاسفانه توجه نمی شود.

سهم کشورهای حاشیه خزر در آلودگی این دریاچه چقدر است؟

هم اکنون میزان مواد نفتی که آذربایجان به خزر می ریزد 600 تن در سال است، ایران و قزاقستان هم سالانه 400 تن مواد نفتی به این دریا می ریزند و سهم روسیه هم73.100 تن است با حساب آلودگی دیگر کشورها می توان گفت در سال 138.400 تن آلودگی نفتی وارد خزر می شود، از این گذشته اگر بخواهیم جمعیت ساحل نشین هر کشور را در نظر بگیریم در اطراف خزر حدود 14 میلیون نفر زندگی می کنند، به این شکل که در ایران هفت میلیون، روسیه 3.5 میلیون، آذربایجان 3.5 میلیون نفر و دو کشور دیگر جمعیت بسیار کمی دارند. طبق این آمار سهم ساحل نشینان آذربایجان 6.86 کیلوگرم، ایرانی ها 2.96 کیلوگرم و روس ها 24.51 کیلوگرم در سال می شود. البته این آماری است که در آن حادثه ها در نظر گرفته نشده است.

محیط زیست دریایی کشور برای مقابله با آلودگی های خزر چه کاری انجام داده است؟

ما استاندارد تعیین کرده و قوانین گذاشتیم، کتاب هایی مانند امداد و نجات دلفین و فک خزری منتشر کرده و هرکاری را که یک دستگاه نظارتی باید انجام بدهد انجام داده ایم، مشکل جدی ما این است که امکان پایش جدی نداریم، چون بودجه کافی نداریم.

هر وزارتخانه باید مستقل تفکر زیست محیطی داشته باشد و فکر نکند فقط ساخت و ساز وظیفه اش است، باید با توجه به کمبود آب شیرین در کشور و تجمع فعالیت ها در سواحل کشور در سال های آینده بودجه مورد نیاز برای مقابله با انواع آلودگی ها در اختیار محیط زیست قرار بگیرد.

برآورد ما نشان می دهد برای این که بتوانیم مانند سایر کشورها گارد ساحلی محیط زیست و نظارت قوی داشتم باشیم، 800 میلیارد تومان بودجه نیاز داریم و تا این بودجه تامین نشود نباید از سازمان انتظار داشت معجزه کند، زیرا واقعا محیط زیست دریایی مظلوم واقع شده است. من به دولت بعدی پیشنهاد می دهم سنگ بنایی که گذاشتیم را ادامه بدهد.

گونه های جانوری خزر و خلیج فارس در چه وضعی به سر می برند؟

در دریای خزر چون گونه ها محدود است همه گونه ها در خطر هستند، جمعیت ماهیان خاویاری، فک و ماهی های دیگر کاهش زیادی داشته اند، طبق آخرین برآورد در سال 2009 جمعیت فک خزری صد هزار قلاده اعلام شده است، در خلیج فارس چون تنوع بالاست آین آمار در دست نیست، اما طرحی آماده کردیم که اجرای آن 14 میلیارد هزینه دارد و اگر عملی بشود ماتراکم گونه های جانوری خلیج فارس را مشخص کرده و علاوه بر این بانک ژن آنها را نیز تهیه می کنیم.

چرا در کشورمان محیط بان دریایی نداریم؟

با مذاکراتی که با دولت داشتیم مجوز 10هزار استخدام در محیط زیست را گرفتیم که قرار است بالای 70 درصد آن محیط بان باشند، علاوه براین قول گرفته ایم 700 نفر را به محیط بان دریایی اختصاص بدهند، ولی دوباره این مساله مطرح می شود که محیط بانان دریایی با چه تجهیزاتی دریا را پایش کنند، به همین دلیل دوباره به بحث بودجه می رسیم، برای نمونه ما می خواستیم دو سال پیش 30 دستگاه جت اسکی بخریم، اما زیرسوال رفتیم که قصد خرید وسیله لوکس را داریم گویا برای ما وسایلی مانند الاغ و هلیکوپتر وجود دارد، ما نمی توانیم با الاغ در بخش دریایی به گشتزنی بپردازیم وگرنه انجام می دادیم. برای پایش دریاها باید از قایق و جت اسکی بهره برد، این در حالی است که دو سال پیش می توانستیم این تعداد جت اسکی را بخریم، ولی الان قیمت آنها سه برابر شده و به جای یک میلیارد باید سه میلیارد بپردازیم.

محیط بانان دریایی از چه زمانی مشغول به کار می شوند؟

از سال آینده استخدام ها شروع می شود، البته ما محیط بان لیسانس و فوق لیسانس می خواهیم چون محیط بانان دریایی باید علاوه بر نظارت بتوانند نمونه برداری و کارشناسی نیز کنند. این مصوبه ابلاغ شده و باید ظرف سه سال عملی شود.

اجرایی شدن سازمان توسعه و عمران دریا و سواحل از مصوبه های دولت بود که اجرا نشد. چرا؟

مصوبه سازمان توسعه و عمران سواحل درحال پیگیری است، نمی توان گفت تصویب شده یا نشده! در کمیسیون دولت قرار بود شرح وظایف برای آن در نظر گرفته شود. یک شرح وظایفی نوشته شد بعد دستگاه هایی مانند بنادر، شیلات، سازمان گردشگری و محیط زیست جلسات زیادی گذاشتند، اما شرح وظایف آن با دیگر سازمان ها تداخل پیدا کرد و برخی مخالفت کردند به همین دلیل فعلا در کمیسیون ها این بحث مطرح است و پیگیری می شود تا به ثمر برسد. منتها ایجاد یک سازمان جدید چیزی را حل نمی کند. همین وظیفه را می توانستند به وزارت بهداشت یا سازمان محیط زیست محول کنند، این که سازمانی جدید تاسیس شده و بعد بی پول رهایش کنند، می شود همین چیزی که الان وجود دارد؛ بهتر است بودجه را به سازمان های دیگری دهند تا آنها بروند پیگیری کنند.

این روزها انباشت زباله های انسانی و صنعتی در حاشیه سواحل دریای خزر، محیط زیست این منطقه را با خطرات زیادی روبه رو کرده است. چرا به این وضع رسیدگی نمی شود؟

انباشت زباله مربوط به وزارت کشور است، خیلی از وظایف سایر دستگاه ها به اشتباه به عهده سازمان محیط زیست گذاشته می شود گرچه به عهده وزارت کشور است، ولی معاونت دریایی دو طرح بزرگ برای شمال و جنوب در دست اجرا دارد که در آن نحوه مدیریت را مشخص کرده ایم این طرح ها در دانشگاه تهران در حال بررسی است.

علاوه بر این، آلودگی نفتی هنوز خزر را تهدید می کند برای مقابله با این آلودگی چه کرده اید و آیا آذربایجان غرامتی که برای آلودگی نفتی خزر ایجاد کرده بود، پرداخته است؟

آلودگی نفتی در خزر به صورت حادثه ای است که ممکن است برای هر کشوری اتفاق بیفتد، ولی کشور آذربایجان هنوز از فناوری 40 سال پیش استفاده می کند به همین دلیل بیشترین حادثه نفتی مربوط به این کشور است، درباره غرامت هم باید بگویم ما مدارک لازم را در این خصوص تهیه کرده ایم و فقط منتظر وزارت نفت هستیم که بعد از 9 ماه هنوز نتوانسته اثر انگشت لکه نفتی را مشخص کند، با استفاده از اثر انگشت می توانیم در مجامع بین المللی ثابت کنیم مسبب آلودگی، کشور آذربایجان بوده و خسارت خود را بگیریم.

وزارت نفت در این خصوص چه می گوید؟

می گویند ما نمونه نفت کشور دیگر را نداریم. جای تعجب است کشوری که در نفت ادعای سابقه دارد هنوز بانک اطلاعاتی کشورهای همسایه خود را ندارد تا بتواند اثر انگشت آنها را در مواقع لزوم ارائه کند.

کشورمان در جریان این حادثه نفتی چقدر خسارت دید؟

خسارتی که این آلودگی به سواحل ما زده بین چهار تا پنج میلیون دلار تعیین شده، چون شامل کاهش گردشگر، جمع آوری و دفع گلوله نفتی و آسیب به زیستگاه آبزیان می شود. البته وزارت نفت فقط در این مورد کم کار نکرده است بلکه در تکالیف قانونی خود نیز کوتاهی کرده است برای نمونه وزارت نفت موظف به خرید 30 میلیون دلار وسیله پایشی شده است، ولی برخلاف مصوبه هیات دولت و بعد از 15 ماه حتی یک دستگاه هم نخریده است وقتی هم پیگیری می کنیم، می گویند از این 30 میلیون دلار یک دستگاه بخریم، اگر جواب داد بقیه دستگاه ها را نیز تهیه می کنیم. مشکل اینجاست که سازمان ها اگر پولی داشته باشند، ترجیح نمی دهند برای محیط زیست هزینه کنند آنها دوست دارند این پول صرف کارهای عمرانی شود، چون اعتقادی به محیط زیست در این افراد دیده نمی شود.

وزارت نیرو موظف به تاسیس سیستم های فاضلاب در روستاهای بالای ۳۰ هزار نفر است، ولی هنوز عملکرد این وزارتخانه موفقیت آمیز نبوده، محیط زیست در این خصوص چه پیگیری هایی انجام داده است؟

آنها می گویند ما چهار، پنج تصفیه خانه ساخته ایم، اما معلوم نیست تصفیه خانه های آنها چه جمعیتی را پوشش می دهد، از این گذشته آنها می گویند از ما ایراد نگیرید، بگذارید باشادی در کنار هم زندگی کنیم!

ماجرای طرح توسعه زیر ساخت های تجاری در درگهان و استحصال دریا و تخریب سواحل قشم به کجا رسیده، آیا موضوع خشکاندن دریا درست است؟

قانونی تحت عنوان منع استحصال در داخل دریا وجود ندارد، ضمن این که هیچ قانونی در این زمینه یا درخصوص ساخت جزایر در دنیا وجود ندارد، اما بحث اینجاست که آیا باید این کار را کرد یا نه؟ کشورهای عربی جزیره می سازند، اما الان به این نتیجه رسیده اند که ایجاد جزایر تفریحی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست، چون یکی دو زلزله اخیر سبب بروز مشکل در این جزایر ساختگی شده است به همین دلیل در دراز مدت این کار ها منسوخ می شود، ولی اگر جزیره ای از قبل باشد و برای فعالیت خاصی مد نظر باشد و مقداری استحصال که در چرخه هیدرولوژیکی منطقه خللی ایجاد نکند، بدون مانع است. علاوه بر این، قانونی برای نظارت زیست محیطی در مناطق آزاد نداریم، ولی در خود جزیره آب اطراف جزیره به ما مربوط می شود به همین دلیل اگر اخلال ایجاد کنند، وارد عمل می شویم. این در حالی است که در کیش گروه محیط زیست فعال است. امیدواریم همه مناطق آزاد برای خود گروه محیط زیستی تشکیل دهند.

ساخت جزایر از سوی امارت تاثیر منفی درمحیط زیست ما ندارد؟

این جزایر غیر طبیعی در چرخه آب خلیج فارس تاثیر می گذارد، اما به قول معروف دود این ساخت و سازها بیشتر به چشم خودشان می رود، چرخش آب از سمت سواحل ایران و خلاف عقربه ساعت به سمت آنها می رود و در این چرخه خودشان بیشتر آسیب می بیند؛ البته در قالب کنوانسیون ها با دیگر کشورها، جلساتی دراین زمینه برگزار شده و اکنون پروتکلی در کنوانسیون تهران وجود دارد که امضا نشده است. به عنوان مثال طبق این پروتکل هر کشوری بخواهد صنعت پتروشیمی تاسیس کند باید از دیگر کشورها اجازه بگیرد.

در بحث آلودگی کشتی ها چه اقداماتی انجام داده اید؟

دیگر مانند قدیم نیست که کشتی ها، آب توازن خود را داخل دریا ریخته و سبب بروز آلودگی شوند. اکنون بالای 70 درصد از کشتی ها مخزن آب توازن دارند؛ البته جلساتی با وزارت نفت و سازمان بنادر و کشتیرانی شده تا آنها در برخی بندرها سیستم تخلیه نصب کنند، وزارت نفت هم در تلاش است در جزیره خارک تجهیزات لازم را در این باره تهیه کند، با کشورهای خارجی هم صحبت شده تا بتوانیم تجهیزات سیال آب توازن بخریم.

سرنوشت کشتی ها و شناور های غرق شده در خلیج فارس به کجا رسید، هنوز برای خارج کردن آنها از دریا برنامه ای مشخص نشده است؟

در خلیج فارس 1200 قایق، کشتی و لنج غرق شده داریم که 40 عدد از آنها غول پیکر بوده و در حد کشتی رافائل و نفتکش هستند، بحث اینجاست که اینها اثرات زیست محیطی دارند یا نه؟ به گفته برخی کشتی های غرق شده زیستگاه ماهی ها شده اند؛ اما دو مساله وجود دارد، رها کردن این کشتی ها برای ایمنی و تردد دیگر کشتی ها مشکل ایجاد می کند برای همین باید بیرون کشیده شده و بازیافت شوند، البته دستورالعمل نحوه بیرون کشیدن و بازیافت آنها در دست تهیه است که تا یک ماه آینده آماده می شود. از این گذشته یکسری اکولوژیک دو آتشه می گویند با بیرون کشیدن این کشتی های غرق شده زیستگاه ماهی ها به هم می خورد، در پاسخ به این افراد باید گفت اگر ماهی ها نیاز به این کشتی ها داشتند، خداوند از ابتدا 1200 کشتی برای آنها غرق می کرد به همین دلیل آنها باید نگران کار خدایی نباشند.

در کشورهایی مانند آمریکا متداول است کشتی های چوبی و خراب را به عنوان زیستگاه غرق می کنند؛ اما کشتی های فلزی که در درازمدت عناصر آن خورده می شود، زیستگاه محسوب نمی شوند و بمب های آلاینده به حساب می آیند، برای خارج کردن این کشتی ها اکنون متقاضی جدی وجود دارد، اما چون خلیج فارس از لحاظ زیست محیطی حساس است باید تدابیر بیشتری در نظر گرفته شود.

وضع کشورمان درباره فاضلاب و تصفیه آن در چه شرایطی قرار دارد؟

در بحث فاضلاب وزارت نیرو مسئول مستقیم است و باید فاضلاب ها را تصفیه کند، اما متاسفانه عملکرد وزارت نیرو مناسب نبوده و به نظر می رسد آنها بیشتر تمایل دارند برق تولید کنند، هر فعالیت اقتصادی که در کشور صورت می گیرد نباید سبب ایجاد هزینه های بیرونی برای دیگر دستگاه ها شود، وزارت نیرو باید هزینه های بیرونی خود را کاهش دهد. سازمان محیط زیست در این باره بارها هشدار داده و استاندارد تعیین کرده و جلسات گذاشته است. هر سال هم تخلفات زیست محیطی را معرفی می کنیم. در شمال کشور برای هفت میلیون نفر تصفیه خانه می خواهیم که متاسفانه خیلی از این کارها بدون مطالعه انجام می شود برای نمونه در بندرعباس وزارت نیرو بدون مطالعه تصفیه خانه تاسیس کرد، زمانی که شروع به ساختن کرد جمعیت بندر عباس 300 هزار نفر بود، اما زمانی که آماده شد جمعیت بندر به 550 هزار نفر رسیده بود، به همین دلیل اکنون فاضلاب بندر سر ریز است، علاوه براین وزارت نیرو مکلف است تمام جوامع بالای 30 هزار نفر را به تصفیه خانه مجهز کند؛ این در حالی است که در بندرعباس 17 جامعه بالای 30 هزار نفر وجود دارد. کل فاضلاب های شهری هرمزگان به 47 میلیون متر مکعب در سال می رسد، فاضلاب خروجی شهر بوشهر هم 57 میلیون متر مکعب در سال است، استان خوزستان هم در سال حدود 190 میلیون متر مکعب فاضلاب خانگی تولید می کند که 120 میلیون متر مکعب از طریق رودخانه کارون دفع می شود.

وزارتخانه هایی که در کشور وجود دارند، چقدر به مسائل محیط زیستی بها می دهند؟

محیط زیست برای وزارتخانه ها اولویت ندارد و در درجه چندم قرار می گیرد، برای نمونه وزارت نیرو خود را با تولید برق عجین می داند و می گوید مارا چه به محیط زیست و هر وقت به آنها هشدار می دهیم، می گویند برای مسائل زیست محیطی بودجه نداریم، این در حالی است که آنها حتی در بودجه های آینده خود هم مسائل محیط زیست را لحاظ نمی کنند، مشکل دیگر این است که تا بخواهیم یک مدیر را توجیه کنیم، او را عوض می کنند. جابه جایی مدیران هم صدمه زیادی به محیط زیست می زند.

در سال چقدر فاضلاب وارد خلیج فارس می شود؟

طبق مطالعات کارشناسان محیط زیست دریایی خلیج فارس و دریای عمان در سال 1986 سالانه حدود دو میلیارد متر مکعب فاضلاب و پساب خانگی وارد منطقه دریایی خلیج فارس و دریای عمان می شود، از مجموع پساب های صنعتی وارد شده به دریا 48 درصد از نیروگاه ها، 28 درصد از طریق صنایع پالایش نفت و 19 درصد سهم صنایع پتروشیمی است.

بودجه ای که برای محیط زیست دریایی مشخص شده، چقدر است؟

تاکنون 180 میلیون تومان به ما داده اند، خودتان قضاوت کنید با این بودجه چطور می توان برای 5700 کیلومتر خط ساحلی کشور برنامه های تدوین شده را پیاده کرد.

حال جنگل خوب است، اما تو باور نکن

مهدی آیینی -بیش از یک‌میلیون هکتار از رویشگاه‌های بلوط به پدیده خشکیدگی مبتلا شده‌است، چرای بی‌رویه دام سالانه 600 هزار هکتار از جنگل را نابود می‌کند، قاچاقچیان چوب اره‌هایشان را بیشتر از قبل تیز کرده‌اند، جنگل‌نشینان برای تامین نیازهایشان به جان جنگل افتاده‌اند و در مجلس و سازمان‌های مربوط هم هیچ کس آن‌طور که باید و شاید به فکر محیط‌زیست و جنگل نیست.سراغ علی اوسط منتظری، معاون مناطق مرطوب و نیمه مرطوب سازمان جنگل ها رفتیم و از او درباره وضع جنگل های کشور پرسیدیم.


وسعت واقعی جنگل های کشورمان چقدر است؟ چون سازمان ملل آمار خودش را دارد و سازمان جنگل ها هم آمار دیگری ارائه می دهد.

بر اساس آخرین نقشه های پوششی سازمان جنگل ها، مساحت جنگل های کشور 14.3 میلیون هکتار برآورد شده است، براساس تعریفی که در سازمان جنگل ها برای جنگل وجود دارد، جنگل یعنی عرصه ای که حداقل نیم هکتار وسعت داشته و با تاج پوشش درختی حداقل پنج درصد پوشیده شده باشد، با توجه به این تعریف ما 14.3 میلیون هکتار جنگل داریم، ولی بر اساس تعریف سازمان فائو، جنگل با حداقل تاج پوشش 10 درصد تعریف شده است، این اختلاف تعریف سبب شده آمار سازمان جنگل ها با فائو متفاوت باشد. با تعریف فائو ما نزدیک به 12 میلیون هکتار جنگل داریم، البته پروژه ارزیابی مناطق جنگلی که فائو هر پنج سال یکبار انجام می دهد برای 2015 منتشر می شود و می توان آمار جدید را دراختیار داشت.

چرا تعریف سازمان جنگل ها با تعریف فائو از جنگل متفاوت است؟

در واقع تعریفی که سازمان فائو از جنگل دارد، برای کشورهایی است که جنگل هایی انبوه و با وسعت زیاد دارند، مانند برخی کشورهای اروپایی و آفریقایی، ولی ایران و حدود 70 کشور دیگر جزو کشورهایی با پوشش جنگلی کم هستند و اگر تعریف فائو را برای این کشورها در نظر بگیریم، تقریبا می توان گفت خیلی از کشورها فاقد جنگل شمرده می شود. از طرفی چون در کشورمان یک درخت هم برایمان مهم است، این تعریف را در نظر می گیریم.

یکی از راهکارها برای حفاظت از جنگل، طرح تنفس 10 ساله جنگل ها بود. سرنوشت این طرح به کجا رسید؟

مدتی است بحث طرح تنفس مطرح شده است، طبق این طرح برای مدت 10 سال هرگونه بهره برداری چوب از جنگل های شمال متوقف شده و درختی قطع نخواهد شد. اگر در 10 سال اخیر، حجم چوبی را که از جنگل ها برداشت می شد، برآورد کنیم، می توان گفت 1.5 تا دو میلیون مترمکعب چوب از جنگل ها برداشت شده، ولی در حال حاضر با توجه به سیاست سازمان جنگل ها متناسب با توان اکولوژیک و توان زیستگاه های جنگلی، عملیات جنگلداری انجام می شود.

قطع در ختان در جنگل های شمال در سال اخیر به کمتر از 700 هزار متر مکعب کاهش پیدا کرده است. عمده عملیات های بهره برداری انجام شده هم در قالب طرح های مصوب جنگلبانی بوده است. تمام دغدغه ما این است که مدیریت جنگل های شمال متناسب با توان رویشگاه آن انجام شود. البته می توانیم پیشنهاد کنیم این طرح به صورت پایلوت در برخی مناطق عملی شود تا ما اثرات آن را ببینیم چون اگر این طرح به جنگل کمک کند، سازمان از آن استقبال می کند، ولی اگر فقط سبب شود حجم اشتغال وابسته به جنگل از بین برود و زاد آوری هم در جنگل انجام نشود، خوب نیست. الان طرح های جنگلبانی در دست اجراست، ولی طرح تنفس هنوز عملی نشده، زیرا اثرات و مزایای آن کاملا برای سازمان مشخص نیست. اثرات باید در بعد اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیک مشخص شود.

چند روز پیش، رئیس موسسه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران گفت روزانه 40 هزار هکتار از جنگل های شمال مورد تخریب کمی و کیفی قرار می گیرد. نظر شما در این باره چیست؟

در رسانه ها خیلی ها ادعا می کنند روزانه و سالانه مساحتی از جنگل از بین می رود، ولی حرف هایشان مستند نیست یعنی نقشه هایی ندارند تا در یک بازه زمانی با هم مقایسه کنند و کاهش سطح را نشان دهند. درست است در برخی مناطق تجاوز، تبدیل کاربری های غیر مجاز و عمدتا فشار جوامع انسانی سبب تخریب جنگل شده و در واقع تبدیل کاربری به صورت غیرمجاز سبب تغییر کمی و کیفی شده، اما این که بخواهیم عدد و آمار بدهیم، نمی شود. جالب تر این که طبق نقشه سازمان جنگل ها که سال 76 تا 86 آماده شده، ما کاهش جنگل نداشته ایم و حتی در مجموع افزایش هم داشته ایم، یعنی در کل جنگل های هیرکانی از آستارا تا گلی داغی افزایش سطح داشته است.

درباره واگذاری مدیریت جنگل ها به مردم چه نظری دارید آیا این طرح شعار گونه نیست؟

ما کلا مدیریت جنگل ها را در قالب مدیریت اکوسیستمی انجام می دهیم یعنی به جنگل به شکل اکوسیستم نگاه می کنیم. وقتی با دید اکوسیستمی نگاه کنیم، انسان هایی که در جنگل زندگی می کنند و در ختان، جزو یک اکوسیستم هستند، یعنی نمی شود بخشی را جدا کرد و گفت انسان و دام و جانوران از هم جدا هستند. اولویت سازمان برای مدیریت جنگل ها مدیریت از سوی جوامع محلی است که در محدوده جنگل زندگی می کنند، به این معنی که عملیات حفاظت و احیا و کلا تمام عملیاتی که مربوط به مدیریت جنگل است، به این جوامع واگذار می شود.

ما بیشتر از 1.9 میلیون هکتار جنگل در شمال داریم. بقیه جنگل های ما خارج از شمال کشور است که در آن ناحیه تقسیمات عرفی وجود دارد یعنی جوامع محلی به صورت عرفی از صد ها سال پیش نسل اندر نسل در جنگلی زندگی کرده اند، ما هم آنها را به رسمیت شناخته و حفاظت و مدیریت جنگل را به دست آنها انجام می دهیم، زیرا با توجه به ظرفیتی که سازمان جنگل ها دارد، نیازمندیم برای حفاظت بیشتر از مشارکت مردم استفاده کنیم. بنابراین این شعار نیست و یک اصل است که در سازمان جنگل ها از سال 82 مطرح شده و در حال پیگیری است.

سازمان جنگل ها سالانه چند هکتار نهال می کارد و طرح توسعه جنگل های دست کاشت به کجا رسیده است؟

در پایان سال 89 و اوایل 90 قانونی مصوب شد به عنوان قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی کشور طبق ماده 15 این قانون دولت مکلف است بر اساس سند چشم انداز کشور در ده سال سطح جنگل های کشور را به میزان شش میلیون هکتار افزایش دهد، یعنی سالی 600 هزار هکتار جنگل چون بر همین اساس، سازمان جنگل ها طرحی را آماده کرده با عنوان طرح افزایش سرانه پوشش جنگلی کشور که در واقع تعهدات و سهم هرکدام از بخش های دولتی و غیردولتی مانند وزارت راه، مسکن و شهرسازی، آموزش و پرورش و جهاد کشاورزی در این طرح مشخص شده و قرار است 50 درصد تعهدات از طریق مشارکت مردمی انجام شود، یعنی سازمان جنگل ها نهال و خدمات کارشناسی را در اختیار سازمان های مردم نهاد و خود مردم قرار می دهد و عملیاتی نظیر توسعه پوشش فضای سبز و نهال کاری با گونه های جنگلی، نهال کاری با گونه های مثمر، زراعت چوب، عملیات احیا و بازسازی جنگل ها و توسعه فضای سبز در شهرک های صنعتی و شهرداری ها انجام می شود. این طرح برای دولت فرستاده شده تا اعتبار لازم برای تامین نهال و عملیات اجرایی دیده شود.

پس آمار دقیقی از کاشت نهال در سال نداریم؟

متناسب با اعتباراتی که در اختیار سازمان قرار می گیرد، سازمان جنگل ها نهال می کارد. ما از 100 هزار تا 30 هزار هکتار در سال کاشت نهال داشته ایم، سال گذشته 35 هزار هکتار جنگلکاری داشتیم.

با آن که دام ها سالانه600 هزار هکتار نهال را نابود می کنند، سازمان جنگل ها برای مقابله با آنها چه برنامه هایی دارد؟ قرار بود براساس ماده 69 قانون برنامه پنج ساله چهارم توسعه، 70 درصد از کل دام های موجود در جنگل های شمال از این عرصه ها خارج شود، اما این طرح به نتیجه نرسید. سرانجام طرح خروج دام از کشور چه شد؟

با توجه به تجربه سازمان جنگل ها از اجرای این طرح و مشکلات اقتصادی که اجرایی شدن این طرح داشت، طرح خروج دام از جنگل به طرح ساماندهی دام موجود در جنگل تغییر کرد، در طرح اولیه به هیچ عواقبی توجه نشده بود، ولی الان در قالب طرح ساماندهی سعی شده برای دام هایی که در جنگل هستند و در برخی مناطق عامل تخریب شده اند، برنامه ریزی شود. برای نمونه در برخی مناطق دام ها تبدیل به دام سنگین می شود و دامداری های صنعتی را تشکیل می دهند یا این که افراد دامدار دام خود را واگذار کرده و حقوق بازنشستگی می گیرند، البته متناسب با سن و تعداد دام ما گزینه های مختلفی بررسی کردیم تا هم ظرفیت تولید گوشت در کشور تغییر نکند و هم جنگل حفظ شود.

این دو طرح چقدر موفق بوده اند؟

درصد موفقیت را نمی توان گفت، ولی طرح خروج دام از جنگل اشکالاتی داشته است برای همین تبدیل شده به طرح ساماندهی دام. درباره طرح ساماندهی باید بگویم یکی دو سال است که اجرا شده و می توان گفت استقبال بیشتری از آن شده است.

جنگل نشینان هم خسارت زیادی به جنگل ها وارد می کنند. راهکار سازمان جنگل ها برای مقابله با این مشکل و اسکان جنگل نشینان در روستاها و ارتقای کیفیت زندگی آنها چیست؟

جنگل نشینان داخل جنگل برای مصارف خود مانند سوخت و مسکن ناچارند درخت قطع کنند، این مساله باعث وارد شدن فشار به جنگل می شود، به همین دلیل برای روستاهای جنگل نشین زیر 20 خانوار با همکاری بنیاد مسکن انقلاب اسلامی برنامه هایی داریم. قرار است از سال آینده این روستاها را جمع کرده و به خارج از جنگل منتقل کنیم. به این شکل هم جنگل کمتر خسارت می بیند و هم امکان رساندن تسهیلات رفاهی بیشتر به این روستاها به وجود می آید.

سازمان جنگل ها برای معیشت جایگزین برای آن دسته از افرادی که زندگی شان وابسته به جنگل است، چه راهکاری دارد؟

یکی از برنامه هایی که سازمان جنگل ها برای این افراد دارد پروژه ای به نام توانمند سازی جوامع محلی است. در قالب این برنامه سعی می شود جوامع محلی آموزش دیده و شیوه های مختلف معیشتی را فرا بگیرند، از طرفی هم تسهیلات کم بهره در اختیارشان قرار می گیرد تا برای خود کارگاه های کوچک ایجاد کنند، کارگاه هایی مانند کشت گیاهانان دارویی و صنعتی.

زراعت چوب در کشور چقدر توسعه پیدا کرده است؟

در قالب برنامه پنجم کشور باید در طول برنامه 150 هزار هکتار توسعه زراعت چوب انجام دهیم. تا الان در قالب طرح ملی زراعت چوب بیش از 75 هزار هکتار عملیات زراعت چوب انجام داده ایم، البته پتانسیل ما خیلی بالاتر است. یکی از برنامه ها که پیگیر آن هستیم، توسعه زراعت چوب با استفاده از آب های غیرمتعارف مانند پساب های صنعتی و آب تصفیه خانه هاست به این شکل می توانیم اراضی بیشتری را زیر کشت ببریم.

طرح های سازمان جنگل ها برای مقابله با قاچاق چوب چه بوده است؟

طرح صیانت که از سال 82 اجرا شده و سازمان عملیات ویژه ای به نام گشت و مراقبت دارد. به این شکل که از طریق یگان حفاظت سازمان جنگل ها مناطقی که امکان دارد قاچاق چوب در آن صورت گیرد یا سابقه قاچاق داشته، شناسایی می شود و گروه های حفاظتی به صورت مسلح این مناطق را زیر نظر می گیرند.

گفت و گوي اختصاصي با شعبده بازي كه برج هاي دوقلوی مالزي را ناپديد كرد

مهدی آیینی- مهدي معمر يكي از شعبده بازان موفق ايراني است.او امسال براي بار دوم موفق شد، جايزه بین المللی مرلين را به دست بياورد-مرلين جايزه اي است كه هر سال به بهترين شعبده باز هر كشور از طرف انجمن شعبده بازان جهان اهدا مي شود- معمر اين روزها در مالزي زندگي مي كند و به علت نمايش هاي مهيجي که اجرا می کند در اين كشور خيلي ها او را مي شناسند. در دنياي شعبده بازي معمر لقب موديني را براي خود انتخاب كرده است، براي اينكه از چند و چون دنياي شعبده بازها بيشتر بدانيم با اين شعبده باز تماس تلفني برقرار كرده و از او درباره موفقيت هایش و دنیای عجیب شعبده بازها پرسيديم.

• امسال براي دومين بار موفق شديد جايزه مرلين بگيريد داوران با توجه به چه نكاتي اين جايزه را به شما دادند؟
در يك‌سال گذشته تمرين هاي زيادي داشتم، اين ماجرا سبب شد در اين مدت پيشرفت زيادي در نحوه اجراي نمايش ها و متحير كردن مردم داشته باشم تا جايي كه در يكي از مسابقات شعبده بازي كه با حضور داوران بین المللی شعبده بازی و حدود 3000 تماشاچي برگزار شد،خيلي ها كار مرا تحسين كردند،البته اجراي نمايش هاي جديد كه براي اولين بار در دنيا توسط من انجام شده هم در دريافت اين جايزه بي تاثير نبود.

• اولين بار چه زماني جايزه مرلين را به دست آوريد؟
براي اولين با سال 2012 بود كه اعضاي انجمن شعبده بازان كه در آمريكا قرار دارد به مالزي آمدند و اين جايزه را به من دادند، اما در سال 2013 در ماه مارچ اين جايزه به من رسيد، و به اين ترتيب 28 نفر از اعضاي اين انجمن در مراسمي كه در يكي از بزرگترين سالن هاي نمايش مالزي برگزار شد ،حاضر شدند. من در اين برنامه حدود 2 ساعت نمايش اجرا كردم و در پايان جايزه مرلين را براي دومين بار به دست آوردم.

• چند نمونه ازنمايش هاي خاصي كه تا به حال اجرا كرده ايد را شرح دهيد؟
غيب كردن خودروي فراري وهواپيماي ايرباس در فرودگاه KLIA كوالالامپور به گفته طرفدارانم از نمايش هايي است كه همه را به وجد آورده البته نمايش هاي مهيج ديگري هم دارم كه در ‌آينده بيشتر از‌آنها خواهيد شنيد.

• براي آينده چه برنامه هايي داريد؟
در حال حاضر مشغول ضبط 13 قسمت برنامه هنري شعبده بازي هستم كه براي اولين بار در دنيا انجام مي شود،حدود6 قسمت اين برنامه آماده شده و قرار است به صورت سريال هاي يك ساعته تنظيم شود،اين برنامه در مورد اجراهاي بزرگ شعبده كه براي اولين بار در دنيا انجام مي شود،بهتر است بگويم كه تمام ايده هاي نمايش هاي اين سريال مال خودم است،البته با كمك و هم فكري ديويد كاپرفيلد كه از دوستان بنده است، انجام مي شود.اين برنامه كه magical Moudini نام دارد قرار است در ماه آوريل در مالزي،سنگاپور،امريكا،انگليس،فرانسه،آلمان،سويس وژاپن پخش شود.

• از نمايش هايي كه در اين برنامه اجرا كرده ايد، بگوييد؟
به نظرم غيب كردن برج هاي دوقلوي مالزي براي چند ثانيه آن‌هم جلوي چشم توريست‌ها و رهگذران يكي از نمايش هاي مهيج اين برنامه است،حدود 20 روز پيش بود كه اين نمايش را اجرا كردم كه خدا را شكر مورد استقبال زيادي قرار گرفت،دوست خوبم ديويد كاپرفيلد هم بعد از ديدن فيلم اين نمايش گفت كه هماهنگي خوبي داشته ام.

• شما شعبده باز و شعبده بازي را چطور تعريف مي كنيد؟
شعبده باز يعني شخصي كه بتواند افراد را به وجد آورده و متحير كند،شعبده باز بايد بتواند با مهارت دست،بيان و نگاه هر شخصي را هيجان زده كند. در دنيا شعبده بازان زيادي هستند كه برنامه هاي آنها در تلويزيون و فضاي مجازي به نمايش گذاشته مي شود،به نظر من خندادن ،سرگرم كردن و متحير كردن انسان ها كارهاي پسنديده اي است كه شعبده بازان آنرا انجام مي‌دهند. شعبده باز يعني مسئول و استاد،شعبده باز بايد بتواند با هنر و نمايش هايش كاري را از خود به يادگار بگذارد كه در آينده هم بتوان از آن شخص به خوبي ياد كرد.

• كمي از تاريخچه شعبده بازي بگوييد
شعبده بازي از سالها قبل اجرا مي شده است،شخصي مانند هري هوديني يكي از استوره هاي بزرگ شعبده بازان دنيا است كه تا به امروز شخصي نتوانسته از اسرار نمايش هاي او مطلع شود،او در نمايش هايش در حالي كه به وسيله قفل و زنجير بسته شده بود وارونه درون آكواريومي پر از آب مي رفت و در مدت 2 دقيقه و 30 ثانيه خودش را نجات مي داد،اين نمايش تا به امروز هم جزو بهترين كارهاي دنيا است.شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد من بعد از 255 روز تمرين فشرده امسال توانستم يكي از نمايش هاي هري هوديني را انجام دهم وقتي برنامه ام آماده شد حتما از ديدن آن لذت خواهيد برد.
• شعبده بازي نسبت به گذشته چه تغييرهايي كرده است؟
شعبده بازي نسبت به گذشته بخصوص در خارج از ايران خيلي تغيير و پيشرفت کرده شعبده بازي در واقع يك علم است كه روز به روز به دست شعبده بازهاي خلاق گسترش پيدا مي‌كند،در سفرهايي كه به كشورهاي مختلف داشته ام كارها و نمايش ها شعبده بازان زيادي را ديده ام كه برايم جالب بوده است،واقعا شعبده بازان در سال هاي اخير نو آوري هاي زيادي داشته‌اند.

• شعبده بازي را در ايران چگونه مي بينيد؟
متاسفانه در ايران اهميت زيادي به شعبده بازي داده نمي شود،خيلي ها هنوز تصور مي كنند شعبده يعني دروغ،جادو و حقه بايد اين طرز فكر تغيير كند و مردم از ديدن نمايش هاي شعبده بازي لذت ببرند،براي مثال اگر شما يك كار كوچك شعبده را براي يك شخصی در اروپا يا ژاپن اجرا كنيد او واقعا لذت مي برد، از طرفي شعبده باز هم وقتي شوق و لذت را در چشم هاي تماشاچي مي بيند،
تشويق مي شود كه كارهاي بهتر و جديدي ارائه كند،اما در ايران اين ماجرا برعكس است خيلي ها در ايران هنگام اجراي نمايش به دنبال لذت بردن نيستند و فقط مي خواهند از راز نمایش شما مطلع شده و به قول معرف حال شما را گرفته و بگويند ديدي نتوانستي سرمن كلاه بگذاري!

• از پشت پرده نمايش هاي شعبده بازي كه تماشاچي ها از آن كمتر اطلاع دارند،بگوييد
خيلي ها وقتي نمايش يا اجرايي را در تلويزيون مي بينند، تصور مي كنند اين كار خيلي آسان است، يا فكر مي كنند با كمي تمرين مي توان چنين نمايشي را انجام داد،آنها از سختي كار و پشت پرده اين نمايش ها بي خبر هستند،براي نمونه من زماني كه مي خواستم براي يكي از نمايش هايم پرواز كنم و سه متر از سطح زمين فاصله بگيريم مدت ها تمرين كردم،اتفاقا اين نمايش را در حضور نخست وزير مالزي آقاي نجيب رزاق انجام دادم، ايشان هم از من پرسيد براي اجراي اين نمايش چقدر تمرين كرده ام من در پاسخ به ايشان گفتم اين كار حاصل 12 سال زحمت و تمرين است.

• به نظر مي رسد براي چنين نمايش هايي افراد زيادي با شعبده باز ها همكاري مي كنند،اين طور نيست؟
حتما همين طور است.شعبده بازان بزرگ و نامي دنيا همگي تيم وي‍ژه اي دارند،اين را بدانيد وقتي شعبده بازي به صحنه هاي جهاني راه پيدا مي كند،به تنهايي به اين موفقيت دست پيدا نكرده بلكه تيم ويژه اي به او در اين راه كمك كرده اند.

• از افرادي كه درتهيه نمايش به تو كمك مي كنند برايمان بگوييد؟
از سال 2012 تيم خودم را گسترش داده و تا به حال 18 نفر را به صورت نيمه و تمام وقت استخدام كرده ام،ما به صورت فشرده تمرين مي كنيم جالب است بدانيد كه در بين اعضاي تيم پزشك و استاد فيزيك هم هستند، يكي از فيزيكدان هاي دانشگاه UPM مالزي به صورت تمام وقت با من همكاري مي كند از اين گذشته ما روزي 18 ساعت تمرين مي كنيم تا بتوانيم نمايش هاي بي نقصي را روي صحنه ببريم.

• شعبده بازها براي اجراي يك نمايش چقدر بايد آماده باشند؟قدرت بدني چقدر در كار شما تاثير دارد؟
در مورد تمرين هاي خودم بايد بگويم از سال 1998 كه به مالزي آمدم روزي يك ساعت مي‌دوم،1000 تا دراز و نشست مي روم، چرا كه قصد دارم ركورد دراز و نشست كه 800 تا هست را شکسته و ركورد دار گينس شوم، با تمرين هايي كه داشته ام مي توانم در 25 دقيقه 1000 تا دراز و نشست بروم اينها گوشه اي از تمرين ها هر روز من است.

• بيشترين زماني كه تا به حال براي يك نمايش گذاشته اي چقدر بوده؟
حدود يك ساعت بوده چون اگر بيشتر از اين زمان بگذاريد تماشاچي ها خسته مي شوند ،چراكه در كار ما بيشتر هيجان و شادي مهم است تا وقت برنامه.

• نمايش هاي شعبده بازي چقدر براي شعبده بازها هزينه دارد؟
بسته به نوع نمايش هزينه ها متفاوت است ،اما نمايش هاي شعبده بازي بسيار پرهزينه هستند براي نمونه در مورد سريال 13 قسمتي كه در حال ساخت آن هستيم، بايد بگويم با اينكه تا به حال 6 قسمت اين مجموعه ضبط شده است و يك گروه 35 نفره از كشور انگلستان و آمريكا با من همكاري مي كنند، تا الان كه حدود 2 ماه سپري شده است، هر قسمت معادل 85 هزار پوند هزينه برده است به همين علت تخمين مي زنيم حدود يك ميليون پوند هزينه اين برنامه باشد،البته بايد بگويم يك شركت انگليسي حامي مالي من شده است.

• به نظر خودت عجيب ترين نمايشي كه تا به حال اجرا كرده اي چه بوده است؟
در مدت 3 سال گذشته نمایش های منحصر به فردی اجرا کرده ام که به زودی در تلویزیون های جهانی پخش خواهد شد ،برخی از این نمایش ها را تا به این لحظه هیچ شعبده بازی انجام نداده و برای اولین بار توسط من اجرا خواهد شد،برای یکی از این نمایش انجمن شعبده بازان جهان (IMS (مدال طلا و مدرک دکترای شعبده بازی به من اهدا کرد،باید بگویم این مدال طلا برای اولین بار در دنیا توسط آقای تونی‌هسینی، رئیس انجمن شعبده بازان جهان به من داده شد.در مراسمی که این مدال به من داده شد آقای هسینی گفتند تلاش زیادی کرده اند، تا بتوانند ثابت کنند من صلاحیت دریافت این مدال را دارم.

• از نمايشي كه دوست داريد اجرا کنید، بگوييد؟
برای اجرای نمایش به ویتنام دعوت شده ام تصمیم دارم برای 2 ماه آینده به این کشور بروم.مي‌خواهم در فرودگاه كوالالامپور در عرض 5 دقیقه خودم را به فرودگاه ویتنام برسانم!

• فکر می کنید این نمایش عملی است؟
این کار 100 درصد عملی است و قابل اجرا. وقتی این نمایش را اجرا کنم خبرش در دنیا خواهد پیچید.

• تا به حال از نمايش كداميك از شعبده بازان خارجي غافلگيرشده اي ؟ آن نمايش چه بوده است؟
دیوید کاپرفیلد شعبده بازی است که من کارهایش را تحسین می کنم در کودکی همیشه هنگام اجرای نمایش هایش غافلگیر می شدم، اما به کمک خدا و تلاش های خودم حالا وقتی بیشتر نمایش های شعبده بازان بزرگ دنیا را می بینم می توانم شگردشان را حدس بزنم و برخی هایشان را انجام بدهم.

• شعبده بازان حرفه اي مانند كريس آنجل چقدر براي نمايش هاي خود وقت گذاشته يا هزينه مي‌كنند،رمز موفقيت اين افراد به نظر شما چيست؟
به نظر من کریس آنجل یک اجرا کننده خوب است نه یک شعبده باز خوب، اجراي خوب و طرز حرف زدن او به نمایش هایش جلوه خاصی می دهد،کریس آنجل 5 استاد بزرگ شعبده بازی مانند Johnny Thomson و bana chek در گروهش دارد،این استاد ها برای او نمایش طراحی می‌کنند بعد کریس آنجل با تمرین های زیاد آنها را انجام می دهد.

• افراد علاقه مند به شعبده بازي چطور مي توانند در كار خود موفق شوند؟
در کل باید بگویم که شعبده باز خوب شدن کار بسیار سخت و دشواری است و اگر شعبده بازی نمایش های خارق العاده اجرا می کند نتیجه زحمات و تمرینات زیادی است که می کشد،باید بگویم هر شخصی در هر رشته هنری می تواند به قدرت هایی خاص دست پیدا کند،اگر شخص به خودش ایمان داشته باشد می تواند هر کار دشواری را انجام دهد تنها باید خودش را باورکند.نکته مهم اینجا است که باید به خود ایمان داشت،با تلاش و تمرین مکرر هر شخصی می تواند به آرزوهایش دست پیدا کند.

شعبده باز مخصوص

مهدی معمر درباره اینکه از چه زمانی وارد دنیا شعبده بازی شده است، می گوید: من در خانواده ای به دنیا آمدم که بیشترشان با شعبده بازی آشنا بودند،پدر،مادر،و دایی هایم شعبده باز بودند به همین علت از 5 سالگی با این هنر آشنا شدم، اولین نمایشی که اجرا کردم در جشن تولد خواهرم بود، آن موقع من بازی غیب کردن دستمال را انجام دادم ،ولی در 12 سالگی اولین نمایش خود را در سالن نمایش روی صحنه بردم. معمر بعد از اینکه شعبده بازی را به صورت حرفه ای یاد گرفت برای اجرای نمایش به کشور مالزی رفت و آنجا ماندگار شد،او اضافه می کند: چون مالزی کشوری اسلامی است،زندگی برایم اینجا مشکل نیست به این علت تصمیم گرفتم بمانم. به این ترتیب معمر در کشور مالزی ماند و آنجا لقب مودینی را برای خود انتخاب کرد و تصمیم گرفت نمایش های ویژه ای را طراحی کند.آقای شعبده باز در این باره می گوید: تمام تلاش خودم را به کار گرفتم تا نمایش های سرگرم کننده و مهیجی را روی صحنه ببرم خدا را شکر دراین کار موفق شدم و خیلی زود خیلی ها مرا شناختند. خیلی زمان نبرد که آوازه نمایش های مودینی در مالزی پیچید و سبب شد، او در برابر مسئولان بلند پایه این کشور هم نمایش اجرا کند،او ادامه می دهد: من برای نخست وزیر سابق این کشور یعنی آقای ماهاتیر محمد هم برنامه اجرا کرده ام،حالا هم در مراسم و جشن های ملی مالزی وقتی نجیب رزاق،نخست وزیر کنونی مالزی حضور پیدا می کند من نمایش اجرا می کنم. به گفته مودینی بهترین خاطره او از دنیای شعبده بازی آشنایی با همسرش است،او در این باره اضافه می کند:در یکی از همین نمایش های شعبده بازی با همسرم آشنا شده و ازدواج کرد،همسرم میشل نام دارد ما الان صاحب دو فرزند هستیم.
بالا