آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : طلاق

بایگانی/آرشیو برچسب ها : طلاق

اشتراک به خبردهی

مهار‌آسیب‌های فضای مجازی، اولویت امسال

در سالی که گذشت حساسیت‌ها نسبت به گسترش آسیب‌های اجتماعی افزایش یافت؛ ‌اعتیاد، بیکاری، حاشیه‌نشینی، طلاق و فساد اخلاقی به عنوان اولویت‌های این حوزه انتخاب شدند‌، اما سیاست‌گذاری‌های انجام شده به نتیجه نمی‌رسد مگر این‌که دستگاه‌های اجرایی کشور برای اجرای آنها قدم‌های جدی بر دارند.سه‌شنبه همزمان با ولادت حضرت علی‌(ع)، روز مددکاران اجتماعی است، افرادی که اگر بدرستی آموزش داده شده و از ظرفیت‌شان استفاده شود می‌توانند در حل آسیب‌های اجتماعی نقش چشمگیری داشته باشند. در گفت‌وگوی کوتاه با ‌حسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور از نیازهای لازم برای برخورد با آسیب‌های اجتماعی و نقش مددکاران اجتماعی سخن می‌گوییم.
  • سال 95 نسبت به سال‌های گذشته در حوزه سیاستگذاری‌های اجتماعی موفق‌تر بودیم با این نظر موافقید؟

بدون شک ورود مقام معظم رهبری و برگزاری جلسات و گزارشگیری‌های مستمر در ایجاد حساسیت‌ها نسبت به مسائل اجتماعی تاثیر گذار بود.‌ به نظرم از منظر سیاستگذاری، 95 سالی کاملا متفاوت نسبت به همه سال‌های بعد از انقلاب بود،زیرا در برنامه ششم توسعه و احکام دائمی برنامه توسعه و سایر سیاستگذاری‌ها در قوای مختلف نیز ‌توجه بیشتری به آسیب‌های اجتماعی شد.

  • اما در برنامه ششم توسعه ابتدا به مسائل اجتماعی پرداخته نشده بود.

البته در کنار ورود مقام‌های ارشد کشور به بحث آسیب‌های اجتماعی روند افزایش آسیب‌های اجتماعی و رشد هزینه آسیب‌های اجتماعی که کشور در این حوزه متحمل می‌شود نیز‌ سبب شد حساسیت‌ها نسبت به این مهم افزایش یابد. درست است در برنامه ششم که از سوی دولت ارائه شد ابتدا توجهی به این مساله نشده بود، اما حساسیت‌های ایجادشده باعث شد‌ در قانون برنامه و احکام دائمی برنامه توسعه توجه بیشتری به مسائل اجتماعی ‌شود و سازمان بهزیستی را به عنوان متولی سلامت اجتماعی در نظر بگیرند.

  • سیاستگذاری‌های خوبی انجام شده، اما مهم اجرای مناسب این برنامه‌هاست.

درست است. در کنار سیاستگذاری باید دید چقدر برنامه‌های اجرایی در راستای این سیاستگذاری‌ها قرار می‌گیرد. یکی از نگرانی‌های ما این است که با نزدیک شدن به برگزاری انتخابات، حوزه اجتماعی تحت‌تاثیر قرار گرفته و از آن غفلت شود. نباید فراموش کنیم که حوزه اجتماعی نیازمند توجه بیشتر، برنامه‌ریزی و الزام تهیه پیوست‌های اجتماعی است،زیرا هر تصمیمی که گرفته می‌شود باید پیامد‌های اجتماعی آن را از قبل بررسی کنیم.

  • برای نتیجه‌گیری بهتر نگاه به مساله آسیب‌های اجتماعی چقدر باید تغییر کند؟

برای کنترل این مسائل نگاه جزیره‌ای نباید داشته باشیم، بدون شک استفاده از ظرفیت مددکاران اجتماعی ‌و بهره‌گیری از ظرفیت مدیریت شهری فرصت‌هایی است که می‌توان از آنها در حل مسائل اجتماعی بهره گرفت، اما باید توجه داشت که فعالیت در حوزه اجتماعی سخت است چون موضوعات پیچیده‌ای دارد و نمی‌توان با مسائل عمرانی‌ مقایسه‌اش کرد. در واقع آسیب‌های اجتماعی نوزایی دارند و نیاز است برای کنترل آنها هوشمندی و آینده‌نگری داشت. باید تاکید کرد که آسیب‌های اجتماعی یک زنجیره است؛ مثلا زندگی در مناطق حاشیه‌ای آسیب نیست، اما عوارضی به همراه دارد.

  • به نظرتان امسال باید به چه آسیبی بیشتر توجه کرد؟

مبارزه با ‌آسیب‌های فضای مجازی موضوعی است که باید بیشتر به آن توجه کرد، اما در کنار نگاه ملی به این مسائل باید نگاه بومی نیز داشت.

  • اما به نظر می‌رسد نگاه بومی و منطقه‌ای به آسیب‌های اجتماعی وجود ندارد.

گاهی در یک استان ممکن است مناطق حاشیه‌نشین نباشد، اما ممکن است مسائل دیگری مطرح و در اولویت باشند، به همین دلیل ‌در کنار نگاه ملی باید نگاه بومی منطقه‌ای نیز به مسائل اجتماعی داشت و فراموش نکرد که آسیب‌های اجتماعی زنجیره هستند، یعنی اگر بخواهیم روی اعتیاد یا طلاق کار کنیم نباید این مسائل را به شکل جزیره ببینیم.

  • امروز روز مددکاران اجتماعی نیز هست، به نظرتان جدی‌ترین مسائلی که مددکاران با آن روبه‌رو هستند، چیست؟

امسال برای سی و دومین سال ‌در روز ولادت حضرت علی(ع) روز مددکار را نیز جشن می‌گیریم‌. مددکاری اجتماعی ظرفیت زیادی دارد، زیرا در تعریف‌های جدید، نقش مددکاری اجتماعی باید‌ در توسعه، تغییر، نظم، انسجام، سلامت و نشاط و تسهیل‌گری‌ و رفاه اجتماعی مشخص شود. مددکاران اجتماعی باید به اندازه کافی قوی شوند، آنها نیازمند سازمان نظام مددکاری اجتماعی هستند، نظام آموزشی در حوزه مددکار اجتماعی نیز متناسب با نیاز مددکاران نیست‌. افزون براین در بسیاری از حوزه‌ها مدیریت‌های حوزه مددکاری اجتماعی را به افراد غیر‌متخصص واگذار کرده‌اند‌ و مساله دیگر نیز ثبت روز ملی مددکاری اجتماعی در تقویم است.

مهدی آیینی

تاجران طلاق

جامعه فرصت‌طلبان بازار طلاق سعی دارند از این آب گل آلود ماهی بگیرند. از افرادی که ادعا می‌کنند می‌توانند نام همسر سابق افراد را از شناسنامه‌ها پاک کنند بگیرید تا برخی وکیل‌نماها که تبلیغاتشان در گرفتن طلاق سریع و تضمینی خلاصه می‌شود؛ ادعاهایی که مستشار دیوان عالی کشور و نایب‌رئیس کانون وکلا در گفت‌وگو با جام‌جم آنها را تخلف می‌نامند و تاکید می‌کنند که باید با چنین افرادی به شکل جدی برخورد کرد.
تبلیغات طلاق آسان این روزها همه‌جا رد و بدل می‌شود، از اطراف دادگاه‌های خانواده تا پیامک و ایمیل‌های ناخوانده‌ای که معلوم نیست منبع انتشارشان کیست. البته چنین تبلیغاتی در شبکه‌های مجازی نیز کم نیست و برخی مشاوران خانواده را نگران کرده است

چراکه چنین تبلیغاتی بیش از پیش قبح طلاق را ریخته و افراد را به جدایی تشویق می‌کند. به نظر می‌رسد شیوع چنین اتفاقات تلخی در جامعه به این دلیل است که برخی مسئولان برای کنترل شرایط آن‌طور که باید تلاش نمی‌کنند، چراکه پس از رواج جشن طلاق اکنون نوبت به گرفتن طلاق آسان و تضمینی رسیده است.

این در حالی است که بسیاری از وکلا گرفتن طلاق در کمتر از یک هفته را دروغی بزرگ می‌دانند، زیرا برخلاف گذشته اکنون باید پرونده‌های دعاوی ثبت الکترونیکی شود؛ به همین خاطر حدود یک تا دو هفته زمان می‌برد تا شعبه رسیدگی به پرونده مشخص و رای صادر شود.

جواد صادقی، مستشار دیوان عالی کشور در گفت‌وگو با جام‌جم تاکید می‌کند که تبلیغات برخی وکلا مبنی بر طلاق آسان و تضمینی تخلف است و باید با چنین افراد فرصت‌طلبی برخورد کرد.

آن‌طور که او می‌گوید هستند افراد فرصت‌طلبی که جلوی دادگاه‌های خانواده پرسه زده و برای گرفتن طلاق آسان و تضمینی تبلیغ می‌کنند.

این در حالی است که رسالت وکلا نیز مانند قضات این است که طرفین دعاوی را به صلح و سازش دعوت کنند.

مستشار دیوان عالی کشور معتقد است اگر زوجینی که تقاضای طلاق می‌کنند پیش از مراجعه به دادگاه و انتخاب وکیل در کلاس‌های مشاوره شرکت کنند، به نوعی راه برای فعالیت عده‌ای فرصت‌طلب بسته می‌شود.

تخلف انتظامی

سرنخ تبلیغات طلاق آسان و تضمینی را که دنبال کنید به افرادی فرصت طلب می‌رسید که برای دعواهای زن و شوهری کیسه دوخته‌اند. این بظاهر وکیل‌ها اغلب افرادی جوان هستند که برخلاف پیشکسوتان خود اندک تلاشی برای منصرف شدن زوج‌های جوان انجام نمی‌دهند.

دکتر علیرضا آذربایجانی، نایب رئیس کانون وکلای دادگستری نیز در گفت‌وگو با جام‌جم با صراحت می‌گوید: چنین رفتاری از سوی وکلا به نوعی تخلف محسوب می‌شود، البته او تاکید دارد که باید به آن تخلف انتظامی گفت.

آذربایجانی می‌افزاید: در این بین بحث رعایت اخلاق حرفه‌ای مطرح است، زیرا اگر تبلیغات وکلا سبب گمراه شدن عرف عمومی شود، مصداق تخلف انتظامی را پیدا می‌کند.

به گفته او، طلاق آسان و اخذ طلب تضمینی از این دست تخلف‌ها هستند.

آذربایجانی درباره این‌که کانون وکلا برای کاهش چنین تخلفاتی چه می‌کند، یادآور می‌شود: ما در جلسه‌های عمومی و سخنرانی‌ها به اعضا توصیه می‌کنیم اخلاق حرفه‌ای را رعایت کنند.

البته او تاکید می کند که مجموعه‌ای از وکلا نیز فعالند که عضو کانون وکلا نیستند، منظور او اعضای دبیرخانه مشاوران قوه قضاییه است. بنابراین باید برای نظارت بر فعالیت و تبلیغات این گروه از وکلا نیز چاره‌ای اندیشیده شود.

وکیل بد، وکیل خوب

با وکلای دادگاه خانواده که همکلام شوید به این نتیجه می‌رسید بین آنها نیز مانند سایر اصناف وکیل خوب و بد وجود دارد به همین دلیل نباید همه آنها را به یک چشم نگاه کرد ؛چراکه تعداد وکلایی که برای آشتی دادن زوج‌های جوان تلاش می‌کنند نیز کم نیست.

برخی از آنها در گفت‌وگو با جام‌جم از این می‌گویند که برای آشتی طرفین دعوای طلاق تلاش می‌کنند، یکی از آنها که دوست ندارد در گزارش نامی از او برده شود، می‌گوید: بسیاری از وکلا وقتی فردی برای تشکیل پرونده طلاق به آنها مراجعه می‌کند که مشکلاتشان جدی نیست، پرونده را قبول نمی‌کنند تا مانع طلاق زوجین شوند.

اما هستند وکلایی نیز که معتقدند آنها مشاور خانواده نیستند به همین دلیل نیازی نیست برای آشتی دادن زوجین تلاش کنند.

وکیل جوان دیگری در این باره می‌گوید: اکنون شرایط وکالت خیلی بد شده یعنی تعداد وکلا آنقدر زیاد شده که خیلی‌ها با گرفتن مبلغ پایین‌تر از عرف پرونده‌ها را قبول می‌کنند؛ به همین خاطر برخی باخودشان می‌گویند اگر پرونده طلاق را قبول نکنند وکیل دیگری آن را انجام خواهد داد.

محمد عسکری، قاضی دادگاه خانواده نیز معتقد است تبلیغات برخی وکلا با مضمون طلاق آسان و تضمینی به نوعی عوامفریبی است و در نهایت سبب تشدید آسیب‌های اجتماعی می‌شود؛ زیرا فرصت زندگی دوباره را از زوجین می‌گیرد.

او تصریح می‌کند: این قبیل وکلا از شرایط افراد سوءاستفاده کرده و دو تا سه برابر حق‌الوکاله‌ای را که عرف است طلب می‌کنند.

با توجه به نظر کارشناسان باید تاکید کرد هر چند در برخی مواقع طلاق به عنوان آخرین راه‌حل باید اتفاق بیفتد، اما تبلیغ برای طلاق آسان به نوعی سبب می‌شود روند طلاق در کشورمان تسریع شود، زیرا فرصت بازگشت به زندگی را از زوج‌هایی که دچار سوءتفاهم شده است می‌گیرد؛ به همین دلیل مسئولان با نظارت بیشتر باید مانع گسترش چنین تبلیغاتی شوند.

قیمت طلاق

وکلا با توجه به نام و شهرتشان حق‌الوکاله‌های متفاوتی می‌گیرند، اما با پرس‌وجو از چند وکیل می‌توان قیمت تقریبی پرونده‌های طلاق را به دست آورد. آنچه برای وکلا مهم است توافقی بودن یا یکطرفه بودن پرونده طلاق است ؛ چراکه بی‌دردسرترین شیوه طلاق توافقی است که دست‌کم بین یک تا دو هفته زمان می‌برد.

قیمت این نوع طلاق هم معمولا از یک میلیون تا ده میلیون تومان گزارش شده است، اما وکلا برای طلاق‌های یکطرفه قیمت بالاتری پیشنهاد می‌کنند، در این بین پرونده‌هایی که زوجه تقاضای طلاق را مطرح می‌کند هزینه بیشتری دارند. قیمت این نوع طلاق نیز از شش تا 20 میلیون تومان برآورد می‌شود.

مهدی آیینی

بحران طلاق از نوع توافقي

وافق براي باهم بودن اين روزها جايش را به توافق براي جدايي داده، آمار هايي که رئيس کل دادگاه هاي انقلاب تهران از اين روند داده، از اين حکايت دارد که سال گذشته 29 هزار طلاق توافقي از سوي زوج ها در پايتخت مطرح و دراين ميان فقط 10 درصدشان به سازش ختم شده است.
آخرين آمار در کل کشور هم مربوط به سال 93 است که معاونت آمار و فناوري قوه قضاييه اعلام کرد بيش از 163 هزار زوج درخواست طلاق توافقي دادند که اين آمار رشدي تقريبا 10 درصدي نسبت به سال 92 داشت و ثابت مي کند وخامت اوضاع مربوط به تهران نيست و در ساير استان ها هم اين پديده در حال گسترش است.
آنها هشدار مي دهند که زوج هاي جوان هنوز آن طور که بايد درباره پيامد هاي طلاق آگاه نشده اند و برخي متخصصان نيز به اشتباه طلاق را به عنوان اولين راهکار براي زوج هايي که به اختلاف برخورده اند معرفي مي کنند. سال گذشته از هر 4/4 ازدواج در کشور يکي به طلاق ختم شد، که البته در کلانشهري مانند تهران اين آمار به يک از 8/2 مي رسد، اما آنچه در اين ميان به فراموشي سپرده شد، تلاش براي آگاه کردن زوج هاي جوان از عواقب طلاق است؛ زيرا بسياري از آنها زماني از اين عمل خود پشيمان مي شوند که ديگر راه برگشتي پيش رويشان وجود ندارد.
ديروز در همايش پيشگيري از طلاق و مراسم افتتاح 75 مرکز مداخله و پيشگيري از طلاق که در تهران برگزار شد،بار ديگر به اين آسيب اجتماعي پرداخته شد، حبيب الله مسعودي فريد، معاون اجتماعي بهزيستي عنوان کرد که کشورمان در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا يکي از قوي ترين نظام هاي برنامه اي درباره مسائل خانوادگي و کاهش طلاق را دارد، او معتقد است در اين بين شرايط کشورمان نسبت به کشورهايي مانند آمريکا بهتر است. اين در حالي است که بايد تاکيد کرد هر چند شرايط در کلانشهرهايي مانند تهران نگران کننده تر است، اما مسئولان بايد به فکر روند روبه رشد طلاق در شهرهاي کوچک نيز باشند و براي ايجاد مراکز مشاوره و فرهنگ استفاده از آن در مناطق محروم نيز راهکاري بينديشند؛ زيرا از 1600 مرکز مشاوره سازمان بهزيستي در کل کشور 200 مرکز در تهران قرار گرفته است.

    زوج ها با هم نمي سازند
در کنار لزوم ايجاد مراکز مشاوره ديروز نکاتي نيز درباره طلاق توافقي مطرح شد و اين که بايد براي کاهش طلاق هاي توافقي راهکار مناسبي پيدا کرد. براي نمونه به گفته عباس پورياني، رئيس کل دادگاه هاي انقلاب تهران سال گذشته در دادگستري شهر تهران 28 هزار و 938 مورد درخواست طلاق توافقي ثبت شده است.
با توجه به روند طلاق هاي توافقي، کارشناسان درباره نبود تمايل به خدمات مشاوره و مناسب نبودن برخي خدمات مشاوره هشدار مي دهند؛ زيرا با اين که چند سالي است براي کاهش طلاق هاي توافقي تلاش مي شود، اما آمارها در اين خصوص هنوز نگران کننده است.
احمد دلبري، مديرکل بهزيستي استان تهران نيز در همايش ديروز تصريح کرد: سال گذشته 7000 زوج متقاضي طلاق به مراکز دولتي و غيردولتي بهزيستي تهران رفته اند، اما فقط 10 درصدشان از تصميم خود منصرف شده اند.

    قهر با مشاوره
برخلاف تلاش هاي صورت گرفته، طلاق توافقي در اين سال ها کاهش چشمگيري نداشته، زيرا هنوز زوج هايي که به اختلاف برمي خورند دوست دارند در کوتاه ترين زمان و با کمترين تنش و هزينه از يکديگر جدا شوند. هر چند به لحاظ قانوني اين حق آنهاست و در برخي موارد طلاق مي تواند راهکار مناسبي باشد، اما برخي مشاوران خانواده معتقدند با مشاوره مناسب و حل مسائل زوج هاي جوان مي توان مانع جدايي آنها شد، ولي تمايل کم زوجين به استفاده از خدمات مشاوره و در دسترس نبودن و گران بودن اين خدمات سبب مي شود آنها تصميم هاي مناسبي نگيرند.
مهدي ميرمحمد صادقي، مدير دفتر مشاوره و خدمات امور روانشناختي سازمان بهزيستي در گفت وگو با جام جم عنوان مي کند: چنانچه کارشناس مشاوره خبره باشد مي تواند مداخلات مفيدي انجام دهد، زيرا همان طور که عده اي به دليل نادرست ازدواج مي کنند، عده اي نيز به دلايل نادرست از يکديگر جدا مي شوند و اين مساله براي آنها پيامد هايي خواهد داشت. آن طور که ميرمحمد صادقي توضيح مي دهد، شرايط سبب شده در کشورمان ازدواج را سخت بگيرند، اما مساله طلاق که به سختگيري بيشتري نياز دارد، آسان گرفته شود.
در واقع برخي زوج هاي جوان هنگام تصميم گيري براي جدايي ترجيح مي دهند مساله را بين خودشان حل کنند، اما آنها غافلند که ممکن است مشاوران راهکارهاي مدرني در اختيارشان بگذارند.
براي نمونه مشاوران خانواده تاکيد دارند که بسياري از طلاق ها به اين دليل رقم خورده که هنگام تصميم گيري براي جدايي، يکي از زوجين دچار افسردگي بوده به همين دليل پس از جدايي و طي شدن دوران افسردگي از تصميم خود بازگشته اند، اما در بسياري از موارد اصلاح اين تصميم ميسر نيست، چون ممکن است يکي از زوجين رابطه جديدي را آغاز کرده باشد يا تحت فشار دوستان و آشنايان شخص نتواند به زندگي گذشته اش برگردد.

    کمبود کارشناس خبره
علاوه بر اين که بسياري از زوج ها از خدمات مشاوره به دلايلي مانند گران بودن يا در دسترس نبودن استفاده نمي کنند، برخي کارشناسان از اين گله دارند که هستند مشاوراني که بدرستي زوجين جوان را راهنمايي نمي کنند.
مدير دفتر مشاوره و خدمات امور روانشناختي سازمان بهزيستي در اين باره مي افزايد: رويکرد مشاوران نيز در اين بين مهم است، چون برخي از آنها رويکردشان بر حفظ خانواده است يعني تا جايي که ممکن است تلاش مي کنند تا طلاق آخرين راه حل باشد، اما هستند مشاوراني که طلاق را به عنوان اولين راهکار ارائه مي کنند.
بنابراين بايد براي آموزش کارشناسان خبره و به کار گرفتن آنها از سوي مراکز مشاوره نيز مسئولان راهکار مناسبي در پيش بگيرند. زيرا به نظر کارشناسان مشاوره، زوج هاي جوان به دلايل ساده نبايد از يکديگر جدا شوند، چراکه ممکن است در طول زندگي مشترک يکي از آنها دچار افت عاطفي شود.

    سنت هاي فراموش شده
درکنار کم توجهي به خدمات مشاوره از سوي شهروندان و دولت، برخي کارشناسان نيز معتقدند با پيشرفت فناوري و استفاده بيش از حد خانواده ها از دنياي مجازي، سنت هاي مناسب گذشته به فراموشي سپرده شده و نبود جايگزين مناسب سبب تشديد آسيب هاي اجتماعي نظير طلاق شده است.
فرج الله عارفي، نايب رئيس کميسيون اجتماعي مجلس نيز در گفت وگو با جام جم مي افزايد: يکي از دلايلي که سبب افزايش طلاق در بين زوج هاي جوان شده، فراموش کردن سنت هاي گذشته است؛ زيرا براساس آنها زوج هاي جوان و خانواده هايشان فرصت بيشتري براي شناخت از يکديگر داشتند.
او معتقد است اين روزها زوج ها به شناخت مناسبي از يکديگر دست پيدا نمي کنند، به همين دليل همان طور که بسرعت به يکديگر علاقه مند مي شوند، از هم جدا مي شوند.
در واقع سطحي نگري نسبت به ازدواج سبب مي شود، زوج هاي جوان علايق يکديگر را نشناسند و هنگامي که زير يک سقف مي روند متوجه اختلاف هايشان مي شوند.
نايب رئيس کميسيون اجتماعي مجلس يادآور مي شود: در گذشته بزرگان فاميل نقش مشاوران را ايفا مي کردند به همين دليل زندگي افراد کمتر دچار مشکل مي شد، اما اين روزها روابط خويشاوندي نيز کاهش پيدا کرده و به همين دليل اين سنت نيز روبه فراموشي است.
با توجه به اظهارنظر کارشناسان بايد راهکار مناسبي براي گسترش فرهنگ استفاده از خدمات مشاوره در بين خانواده ها پيدا کرد و در کنار آن دولت بايد با تحت پوشش قرار دادن خدمات مشاوره، شرايطي ايجاد کند که خدمات مشاوره در سبد خانوار قرار گيرد و با نظارت بر عملکرد مراکز مشاوره از نتيجه بخش بودن آنها در کاهش آسيب هاي اجتماعي اطمينان پيدا کند.

تهران ركورددار طلاق در كشور

تحکيم خانواده در کشورمان به فراموشي سپرده شده و زلزله طلاق هر روز چارچوب خانواده هاي زيادي را ويران مي کند؛ روستا، شهر، شهرستان يا کلانشهر نيز ديگر فرقي نمي کند، غول طلاق زنجير پاره کرده و هيچ چيز جلودارش نيست، شرح اين آشفته بازار ديروز با اظهارنظرهاي رئيس بهزيستي استان تهران که گفته بود پايتخت رکورددار طلاق است، بار ديگر مطرح و بهانه اي شد براي گپي کوتاه با حسن موسوي چلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي کشور.

    ارزيابي شما از روند طلاق در سال هاي اخير در کشور چيست؟
در ده سال اخير روند رشد طلاق در کشورمان نگران کننده شده به گونه اي که مدتي قبل به ازاي هر 14 ازدواج يک طلاق ثبت مي شد، اما اکنون به شکل ميانگين در تمام کشور در مقابل هر پنج ازدواج يک طلاق رقم مي خورد. در کلانشهرها شرايط بحراني تر است، براي مثال در تهران از هر سه ازدواج يکي به طلاق ختم مي شود.

    چرا در کلانشهرها شرايط بحراني تر است؟
مهاجرت به کلانشهرها سبب بالارفتن آمار جمعيت و حاشيه نشيني شده و اين شرايط سبب گمنامي بيشتر اشخاص مي شود؛ در نتيجه قبح طلاق براي شخص کمتر شده و طلاق را مساله عادي مي بيند، اما در شهرهاي کوچک فشار بيشتري روي افرادي است که قصد دارند طلاق بگيرند.

    براي مهار اين پديده اجتماعي چگونه بايد آن را بررسي کرد؟
افزايش طلاق از دو ديدگاه قابل بررسي است؛ يکي اين که طلاق را به شکل جزيره ديده و عواملي مانند اعتياد ،خشونت، روابط فرازناشويي، بي مسئوليتي و نداشتن مهارت زندگي و کاهش زمان گفت وگو را مطرح کنيم، اما ديدگاه بهتري نيز وجود دارد؛ يعني نبايد طلاق را به شکل جزيره ديد چون مسائل ديگري مانند کاهش سرمايه اقتصادي و اجتماعي و تاثير گذاري فضاي مجازي نيز در آن بسيار قابل توجه است. در واقع بدون اين عوامل نمي توان اين پديده را بررسي کرد.

    به نظر شما چرا بسياري از ازدواج ها به آساني به طلاق ختم مي شود؟
چون انتخاب همسر بدرستي انجام نمي شود و خانواده ها شناخت کافي از يکديگر به دست نمي آورند و معيارهاي مناسبي نيز براي اين کار ندارند.

    چه نکاتي را براي ازدواج موفق بايد در نظر گرفت؟
مولفه هاي کليدي در اين بين وجود دارد يعني زوج هاي جوان بايد بدانند هدفشان از زندگي چيست، صداقت داشته باشند، مسئوليت پذير بوده، گذشت داشته باشند و براي باهم بودن وقت بگذارند.

    آيا برنامه مناسبي براي تحکيم خانواده در کشور اجرا مي شود؟
کارهايي انجام مي شود، اما منسجم و جامع نيست؛ چون خدماتي که در اين حوزه ارائه مي شود بايد با اولويت برنامه هاي پيشگيري باشد.

    براي کاربردي تر شدن اين برنامه ها چه بايد کرد؟
اين برنامه ها بايد از فراگيري، کفايت و استمرار برخوردار باشند. متاسفانه ما در حوزه اجتماعي برنامه اي نداريم، چون بايد سواد اجتماعي را بالاببريم. در واقع شايد افراد از سطح تحصيلات بالايي برخوردار باشند، اما سواد اجتماعي ندارند.

    سطح سواد اجتماعي افراد چگونه ارتقا پيدا مي کند؟
در کنار اصلاح نظام آموزشي کشور بايد خانواده ها از کودکي مهارت هاي اجتماعي را به فرزندانشان بياموزند.

    با اين شرايط آينده را چگونه مي بينيد؟
کانون خانواده اکنون محور آسيب هاي اجتماعي است و بايد توجه داشت آسيب ها در خانواده مزمن مي شود، چون وقتي خانواده درگير اين مسائل شود، مي کوشد آنها را پنهان کند. به همين خاطر بايد چاره اي بينديشيم تا گرفتار اين مسائل نشويم.

پشت نوبتی‌های بهزیستی منتظر بمانند

چشم خیلی‌ها به حمایت‌ها و خدماتی است که سازمان بهزیستی ارائه می‌دهد، از معلولان و زنان سرپرست خانوار بگیرید تا آنها که گرفتار معضلاتی مانند اعتیاد و طلاق شده‌اند؛ اما در این بین برخی کارشناسان معتقدند سازمان بهزیستی آن طور که باید در حمایت و ارائه خدمات به جامعه هدفش موفق نبوده است. این مساله و دغدغه‌های دیگری را که در این حوزه وجود دارد، با انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور در میان گذاشتیم.او در این گفت‌وگو با تاکید بر این که سازمان تحت مدیریتش یکی از تخصصی و علمی‌ترین سازمان‌ها در زمینه مداخله در آسیب‌های اجتماعی و جسمی است از عملکرد سازمانش دفاع کرد، برخی کم و کاستی‌های بهزیستی را پذیرفت و از پیش‌بینی‌اش نیز در خصوص آینده روند آسیب‌های اجتماعی در کشور گفت.

سازمان شما خدمات متنوعی به گروه‌های آسیب‌دیده جامعه ارائه می‌کند. به نظرتان چرا این همه مسئولیت به بهزیستی سپرده شده است ؟

سازمان بهزیستی به شکل قانونی متعهد شده به دو گروه عمده جامعه، یعنی افرادی که دچار آسیب‌های اجتماعی شده‌اند و گروهی که دچار آسیب‌های جسمی شده‌اند خدمات بدهد. برای این دو گروه فقط خدمات حمایتی مد نظر نیست، زیرا آنها به خدمات تخصصی و کارشناسی هم نیاز دارند، به همین سبب‌ رسیدگی به این افراد به بهزیستی محول شده است.

پس چرا حمایت‌های دولت از بهزیستی ‌با وظایف زیادی که این سازمان به عهده دارد تناسب ندارد؟

آسیب‌های اجتماعی و جسمی ماهیت پیچیده‌ای دارد و تقریبا رسیدگی به آن کار یک دستگاه‌ یا سازمان خاص نیست. بنابراین لازم است بسیاری از دستگاه‌ها و نهادهای دیگر در این زمینه مشارکت کنند؛ برای نمونه شهرداری یک نهاد اجتماعی است در قانون تشکیل شهرداری‌ها نیز یکی از وظایفی که به آنها محول شده رسیدگی و ساماندهی مسائل سلامت اجتماعی شهروندان است.

شما از بودجه‌ای که به سازمان اختصاص می‌یابد راضی هستید؟

غیر از مستمری مددجویان، بقیه اقلام بودجه‌ای به فراخور منابع مالی دولت مناسب است.

امسال بودجه شما چقدر رشد داشت؟

11 درصد رشد داشت و بین دستگاه‌های مختلف، بودجه بهزیستی رشد بدی نداشت.

این رشد چقدر با شرایط مطلوب شما فاصله دارد؟

برای پرداختن به مسائل مستمری بگیران در بودجه 94 کمیته امداد حضرت امام(ره) 2000میلیارد تومان و سازمان بهزیستی هزار میلیارد تومان اعتبار پیش‌بینی شده است. چانچه این منابع در اختیار قرار بگیرد و برای توانمند شدن و اشتغال مستمری بگیران هزینه شود، اقدام اثر بخشی صورت خواهد گرفت.

به نقش شهرداری‌ها در مسائل اجتماعی اشاره کردید، اما شهرداری ادعا می‌کند وظیفه سازمان بهزیستی را در‌خصوص‌ جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها انجام می‌دهد. این ادعا درست است؟

جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها وظیفه بهزیستی و شهرداری نیست، اما در تفکیک وظایف که عزیزان شهرداری از آن مطلع هستند، تامین مکان، محل و فضای فیزیکی به‌عهده شهرداری‌هاست و ارائه خدمات تخصصی، حمایتی، حرفه آموزی و اجتماع‌پذیری این افراد به عهده بهزیستی گذاشته شده و اکنون این کار با محوریت استاندار تهران انجام می‌شود‌. در خصوص معتادان، کودکان کار و کودکان خیابان نیز این تعامل دنبال می‌شود.

همکاری شما با ستاد مبارزه با مواد مخدر چگونه پیش می‌رود؟

با ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز هماهنگ هستیم. برای نمونه ما به کمپ‌های نگهداری افرادی که دچار معضل اعتیاد هستند و خودشان داوطلبانه متقاضی ترک اعتیاد شده‌اند نظارت می‌کنیم‌. اما مراکز نگهداری افراد معتادی که داوطلب درمان نیستند و ممکن است علاوه بر اعتیاد به بیماری‌هایی نظیر ایدز نیز مبتلا باشند، براساس قانون به عهده وزارت بهداشت ‌است.

به نظر می‌رسد مشکلی که در این مورد وجود دارد نحوه ارائه مجوز به کمپ‌های ترک اعتیاد است، چون حوادث نگران‌کننده زیادی در این خصوص اتفاق افتاده است.

براساس بررسی‌های ما نیز مشخص شده مراکز ترک اعتیادی که از سازمان بهزیستی مجوز می‌گرفتند ‌با استاندارد‌های روز دنیا اختلاف اساسی دارند به همین سبب با کمک مدیران مراکز، کارشناسان علم مبارزه با اعتیاد و کارشناسان بهزیستی ضوابط مناسبی برای راه‌اندازی ‌کمپ در نظر گرفته شده است.

این ضوابط چه زمانی اعمال می‌شود؟

دستور‌العمل آن آماده و جزئیات کادر درمان و فضای مناسب کمپ‌ها نیز تهیه شده است‌. این ضوابط قبل از آغاز سال جدید اعلام خواهد شد تا کمپ‌های ترک اعتیاد حداقل‌ها را از لحاظ نیروی انسانی، فضای فیزیکی یا پروتکل‌های درمانی داشته باشند.

برای نظارت بر این مراکز چه برنامه‌ای دارید؟

مهم‌ترین نکته بخش نظارت است، زیرا نباید این مراکز را به حال خود رها کرد. ارزیابی‌ها انجام شده و مراکزی سال آینده می‌توانند به کار ادامه دهند که ترخیص‌های موفقی داشته باشند.

چرا توسعه مراکزی مانند صدای مشاور و اورژانس اجتماعی بهزیستی به کندی پیش می‌رود؟ برخی کارشناسان می‌گویند در تهران برای سامانه 123 تبلیغ نمی‌شود، چون ترس از این وجود دارد که نتوانند پاسخگوی نیاز تمام متقاضیان باشند.

زمینه توسعه این مراکز در تمام نقاط کشور فراهم نشده است. در 180 شهرستان اورژانس‌های اجتماعی شکل گرفته، ولی در 80 شهر دیگر نتوانسته‌ایم چنین مراکزی تاسیس کنیم. سال آینده در نظر داریم برای تامین خودروها به‌ویژه در اورژانس اجتماعی اعتبار در نظر بگیریم؛ علاوه بر این تلاش می‌شود در تمام شهرهای کشور چنین مراکزی ایجاد شود.

انتقاد دیگری که بر بهزیستی وارد است این است که شما آمار دقیقی از جامعه تحت پوشش خود ندارید. برای نمونه بر اساس آخرین سرشماری حدود یک میلیون و 200 هزار معلول تحت پوشش شماست، اما براساس آمارهای جهانی این آمار باید چند برابر باشد.

براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی بین 10 تا 12 درصد افراد جامعه دچار معلولیت هستند، اما تعریف آنها از معلولیت متفاوت است. برای نمونه شاید شخصی که شش دندان نداشته باشد یا نمره عینکش بالای شش باشد معلول خوانده شود، اما براساس تعریف ما شخصی معلول است که نتواند خدمات تخصصی و توانبخشی را به شکل خصوصی دریافت کند.

بنابراین به نظر شما معلول فقط چنین شخصی است؟

نه، تعریف معلول با تعریف سازمان بهداشت جهانی درست است، اما خیلی‌ها خودشان توانایی گرفتن خدمات را دارند و در سامانه ما ثبت نام نمی‌کنند، گرچه می‌دانند دچار معلولیت هستند. بنابراین همیشه در هر جامعه‌ای 2 تا 3 درصد افراد جامعه هستند که نیازمند دریافت خدمات تخصصی و حرفه‌ای هستند. باید به این افراد پرداخت. افزون بر این در سامانه سازمان بهزیستی استان به استان تعداد افراد معلول و پشت نوبتی ثبت شده است.

اما ایراد دیگری که می‌توان از شما گرفت این است که برآورد شما از تعداد معلولان براساس سرشماری سال 90 است و توسط افرادی به دست آمده که هیچ تخصصی دراین زمینه ندارند.

این‌طور نیست، چون بهزیستی نیز آمار رجوع معلولان به مراکز خود را دارد؛ درواقع ما با آماری که براساس سرشماری تهیه شده کاری نداریم، چون بهزیستی افراد معلول را به کادر پزشکی معرفی می‌کند و به این شکل شدت و نوع معلولیت آنها مشخص می‌شود.

براساس این اطلاعات شما به چند معلول خدمات ارائه می‌دهید؟

حدود یک میلیون و 200 هزار نفر.

براساس بررسی‌ها تعداد معلولانی که در انتظار دریافت خدمات از سوی شما هستند چند نفر است؟

250 هزار نفر دیگر پشت نوبت هستند.

این آمار تمام خانواده‌ها و معلولان را شامل می‌شود؟

علاوه بر این 250 هزار نفر معلول حدود 60 هزار نفر نیز پشت نوبت دریافت مستمری هستند.

برنامه شما برای این 310 هزار نفر چیست،فکر می‌کنید این افراد چه زمانی می‌توانند از خدمات شما استفاده کنند؟

واقعا نمی‌دانم، پیشنهاد ما این بود که در طول برنامه ششم هر سال 50 هزار نفر به ظرفیت ما اضافه شود،چون60 هزار نفر مستمری بگیر را می‌توانیم با توانمند کردن اشخاص جایگزین کنیم، اما افراد معلول را نمی‌توانیم.

هر سال چند درصد از خانواده‌های تحت پوشش بهزیستی توانمند شده و از زیر چتر حمایت این سازمان خارج می‌شوند؟

براساس قانون باید سالی 10درصد توانمند شده و از زیر چتر حمایت بهزیستی خارج شوند.

این قانون اجرا می‌شود؟

ما 180 هزار خانواده تحت حمایت داریم و براساس قانون هر سال 10 درصد از آنها از حمایت ما خارج می‌شوند و سالی حدود 18 هزار نفر نیز جایگزین می‌شوند اما معلولان یعنی افراد نابینا یا بیماران روانی مزمن را نمی‌توان جایگزین کرد.

سازمان بهزیستی با دیگر دستگاه‌ها مانند کمیته امداد موازی کاری دارد؟

کار سازمان ما تخصصی است و وظیفه مشاوره و مددکاری را بر عهده دارد که بر کارهای دیگرش مانند فعالیت‌های حمایتی می‌چربد. به همین دلیل تداخل وظیفه‌ای با سازمان‌های دیگر نداریم و ادعا می‌کنیم تخصصی‌ترین، عملی‌ترین و کارشناسی‌ترین سازمانی که در بحث آسیب‌های اجتماعی و جسمی مداخله می‌کند، سازمان بهزیستی است.

با توجه به این که هدایت چنین سازمانی در اختیار شماست، روند آسیب‌های اجتماعی را در آینده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آسیب‌های اجتماعی پدیده‌ای جهانی است، ولی معتقدم چون در کشورمان از آموزه‌های الهی، دینی و معنوی برخورداریم باید نسبت به آسیب‌های اجتماعی حساسیت ویژه‌ای داشته باشیم و بتوانیم برنامه‌ریزی لازم را برای تحکیم خانواده فراهم کنیم‌. برای این کار نیز پیشگیری اولویت ماست.

به نظر شما خطری که در آینده جامعه ما را تهدید خواهد کرد چیست؟

خطر وجود دارد، باید نگرانی داشته باشیم.

نسبت به چه باید نگران باشیم؟

پایین آمدن سن اعتیاد، تغییر نوع مواد مخدر مصرفی از سنتی به صنعتی و زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی، چون در شش سال گذشته اعتیاد زنان از 4درصد به 10درصد رسید. اگر نتوانیم این روند رو به رشد را متوقف کنیم، با آسیب‌های بیشتری رو‌به‌رو می شویم.

مواردی که به آنها اشاره کردید اکنون در جامعه قابل مشاهده است. پیش بینی شما از آینده آسیب‌های اجتماعی چیست؟

پیش‌بینی من این است که با تاکید مقام معظم رهبری و توصیه ایشان به سران سه قوه و اهتمامی که رئیس‌جمهور نسبت به مسائل اجتماعی دارند بتوانیم روند رو به رشد آسیب‌ها را متوقف کنیم.

مستمری مددجویان بهزیستی نیز واقعا کم است،آیا برای افزایش آن برنامه‌ای دارید؟

براساس قانون برنامه پنجم میزان مستمری‌ها باید 40درصد حقوق مشخص شده باشد، اما اکنون با آن فاصله زیادی داریم بنابراین باید تلاش کرد قانون اجرا شود

از زماني که دراين سازمان مشغول بکار شده ايد و از مناطق مختلف بازديد کرده ايد چه چيزي بيشتر سبب ناراحتي شما شده است؟

​وقتي کودکي را مي بينم که دچار معلوليتي است که مي شد با مشاوره و يا مداخله ژنتيکي مانع آن شد ناراحت مي شوم به هيمن علت براي برطرف شدن اين مساله تلاش ويژه اي در سازمان بهزيستي دنبال مي شود.

مهدی آیینی

طلاق ازدواج را مي خورد

روند ثبت طلاق در کشورمان سرعت گرفته، آنقدر که به نظر مي رسد راهکارهاي ارائه شده ديگر قادر به کنترل آن نيست و نياز است براي مقابله با آن راهکار تازه اي را اجرايي کرد، چون براساس آخرين آمار در هر ساعت حدود 18 طلاق و در هر 3 دقيقه يک طلاق به ثبت مي رسد، روند نگران کننده اي که کارشناسان معتقدند ناديده گرفتن مشکلات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي زمينه را براي رشد آن فراهم کرده است.
به طور ميانگين در چند سال اخير حدود 720 هزار واقعه ازدواج و 160 هزار واقعه طلاق هر سال به ثبت مي رسد، براين اساس مي توان گفت شرايط طلاق در کشورمان در مقايسه با کشورهايي مانند روسيه، آمريکا و اکراين هنوز آنقدر بحراني نشده، اما به اعتقاد کارشناسان چنانچه شرايط اجتماعي، اقتصادي و اجتماعي کشور بهبود پيدا نکند آينده بحراني تري در انتظار شهروندان خواهد بود. اين در حالي است که گروه ديگري از کارشناسان با تاکيد بر مسائلي مانند ثبت 18 طلاق در هر ساعت شرايط کنوني جامعه را نيز بحراني مي دانند و معتقدند تاکنون برنامه مشخصي براي کاهش طلاق در کشور اجرايي نشده است.
علي اکبر محزون، مديرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعيتي و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور در گفت وگو با جام جم مي افزايد: براساس گزارش هاي 9 ماهه اول سال در هر ساعت حدود 18 طلاق در کشور به ثبت رسيده و در همين مدت 520 هزار و 240 واقعه ازدواج و 122 هزار و 340 واقعه طلاق در کشور ثبت شده است.
بنابراين با توجه به اين اطلاعات مي توان گفت در 9 ماهه امسال نسبت ازدواج به طلاق 4.3 بوده يعني در مقابل هر 4.3 ازدواج يک طلاق در کشور ثبت شده است.
بايد نگران آينده بود به نظر مي رسد دولت تاکنون برنامه جامع و مدوني براي کنترل آشفته بازار طلاق تهيه نکرده به همين خاطر کارشناسان هشدار مي دهند چنانچه اين غفلت ادامه پيدا کند بايد شرايط بحراني تري را براي کشور پيش بيني کرد.
دکتر مجيد صفاري نيا، روان شناس اجتماعي نيز در گفت وگو با جام جم اظهار مي کند: اکنون بسياري از کشورها مانند روسيه، آمريکا، پاناما و اوکراين از لحاظ آمار طلاق شرايط بدتري از کشورمان دارند در منطقه نيز کشورهايي مانند بحرين و کويت وضع نامناسب تري دارند، اما چنانچه در کشورمان نيز برنامه مشخصي براي کنترل اين آسيب اجرايي نشود، در آينده با مشکلات جدي تري رو به رو خواهيم بود.

    مسئولان به فکر نيستند
کم نيستند کارشناساني که معتقدند بي توجهي دولت به اين حوزه سبب افزايش طلاق شده، آنها تاکيد دارند سال هاست که دوره کشاورزي و دامداري به سر آمده و دولت ها ادعاي مدرن شدن دارند، اما آن طور که بايد به وظيفه خود عمل نمي کنند، به عبارت ديگر در دوره هاي کشاورزي و دامداري خانواده ها بيشترين نفع را از فرزندان خود مي بردند چون کمک حال آنها بودند، اما اکنون والدين براي پرورش کودکانشان هزينه مي کنند، اما بيشتر منفعت آموزش فرزندان به جامعه مي رسد به همين دليل دولت هاي مدرن بايد براي حل مشکلات جوانان بيشتر از خانواده ها تلاش و سرمايه گذاري کنند، اين نکته اي است که در کشورمان ناديده گرفته مي شود، چون ازدواج و يافتن شغل براي جوانان به بخشي از وظايف والدين بدل شده است.
صفاري نيا عنوان مي کند: مسائلي مانند شيوع مصرف مواد مخدر و کاهش روابط خويشاوندي و انساني نيز در بالارفتن آمار طلاق بي تاثير نيست، زيرا بالارفتن هزينه ها سبب شده افراد مجبور باشند چند شيفت کار کرده و از نيازهاي عاطفي خانواده خود غفلت کنند.
افزون براين بايد يادآور شد: وضع سلامت اجتماعي نيز در کشورمان مناسب نيست و مشکلات اقتصادي و بيکاري تاثير منفي زيادي بر خانواده ها و زندگي زناشويي افراد گذاشته است.

    روابط فرا زناشويي
اين درحالي است که برخي کارشناسان سست شدن کانون خانواده ها را دليل ديگري براي رشد آمار طلاق عنوان مي کنند و معتقدند ضريب نفوذ اينترنت و ماهواره در کشورمان بيشتر شده، اما فرهنگ استفاده از اين فناوري ها آنطور که بايد وجود ندارد. به همين خاطر ارزش ها براي برخي از زوج ها تغيير کرده و خيلي آسان به يکديگر خيانت مي کنند.
صفاري نيا اظهار مي کند: بالارفتن ضريب نفود اينترنت و ماهواره سبب کاهش حيا شده و به مسائلي مانند روابط فرازناشويي دامن زده علاوه بر اين در کلانشهري مانند تهران برآورد شده که 40 درصد افراد مشکل سازگاري دارند و براي حل مشکل شان نيز خبري از سيستم هاي حمايتي نيست، به همين دليل اين مسائل حل نشده باقي مانده و پس از ازدواج براي خانواده مشکل ايجاد مي کند.
نبايد فراموش کرد که طلاق مقوله اي است که عوامل زيادي در بروز آن نقش دارد، بنابراين بايد از تمامي زوايا اين مساله را بررسي کرد و براي آن راهکاري در نظر گرفت که در کوتاه مدت و بلند مدت باري از دوش جامعه بردارد.

    طلاق جزيره نيست
حسن موسوي چلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران نيز در گفت وگو با جام جم مي افزايد: تا زماني که ديدگاه ها نسبت به طلاق جزيره اي باشد و براي کنترل آن مديريت خاصي در حوزه پيشگيري نداشته باشيم، نمي توان به کاهش آمارها در اين حوزه اميدوار بود.
وي يادآور مي شود: آمار طلاق تحت تاثير عواملي مانند اعتياد، ضعف در مهارت هاي زندگي، روابط اجتماعي، روان شناسي جنس مخالف و استفاده نادرست از فضاي مجازي رشد مي کند؛ اما به نظر مي رسد براي بهبود هيچ کدام از اين عوامل برنامه مشخصي در نظر گرفته نشده است. کارشناسان حوزه خانواده معتقدند نپرداختن دولت ها به خانواده به شيوع طلاق در بين خانواده دامن زده؛ زيرا کمتر برنامه اي بر مبناي حمايت از خانواده تاکنون اجرايي شده است.
چلک عنوان مي کند: بايد به اين باور برسيم که تصميمات ما در تمامي حوزه ها روي خانواده تاثيرگذار است، به همين خاطر قبل از اجرايي کردن آنها بهتر است آثار اجتماعي و فرهنگي شان را بررسي کنيم تا روي خانواده تاثير منفي نگذارد. براي رسيدن به اين هدف نيز برنامه هاي مسئولان بايد خانواده محور شود تا خانواده کارکرد گذشته خود را به دست بياورد. رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران تاکيد مي کند: نبايد توقع داشته باشيم که مشکلي مانند طلاق به شکل ضربتي حل و فصل شود براي بهبود شرايط در فاز اول بايد به دنبال کنترل روند رشد اين مساله باشيم و در مرحله بعدي نيز بايد در حوزه اجتماعي سياستگذاري هاي مناسبي انجام شود؛ زيرا تازماني که سلامت اجتماعي محور اصلي برنامه هاي حاکميت نشود، اين مسائل حل نشده باقي مي ماند.

    طلاق و چند علت
نادر صادقيان، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعي- فرهنگي نيز در گفت وگو با جام جم خاطرنشان مي کند: طلاق چند علتي است و بايد به شکل کلان به آن پرداخت تا بتوان کنترلش کرد.
به گفته وي، نبود توجه به اين مساله سبب شده رشد طلاق در چند سال اخير شتاب بگيرد. به اعتقاد کارشناسان، تغييرات اجتماعي مانند رشد شهرنشيني، بحران اشتغال و بيکاري، مهاجرت سبب ايجاد تعارض هاي فرهنگي زيادي شده که روي افزايش آمار طلاق تاثيرگذار بوده است. صادقيان ابراز مي کند: از عوامل ديگر رشد طلاق مي توان به بحران هويتي و افول ارزش هاي اخلاقي اشاره کرد که تحت تاثير الگوهاي بيگانه ايجاد شده است. افزون براين، ريختن قبح طلاق نيز در افزايش آن بي تاثير نيست؛ زيرا هرچه آمار طلاق بالاتر برود افراد خيلي آسان تر از يکديگر جدا مي شوند، براي نمونه اين مساله سبب شده در کلانشهرهايي مانند تهران برخي افراد جشن طلاق برگزار کنند.
وي يادآور مي شود: بالارفتن سطح تحصيلات و آمار اشتغال زنان نيز سبب شده برخي از آنها راحت تر از گذشته براي گرفتن طلاق تصميم گيري کنند.
اين در حالي است که کاهش مسئوليت پذيري افراد را نيز بايد يکي از عوامل تاثيرگذار در طلاق به حساب آورد، صادقيان در اين باره توضيح مي دهد: مصرف گرا و رفاه طلب شدن افراد نيز در اين بين بي تاثير نيست؛ زيرا شيوه تربيت نامناسب سبب شده افراد حس مسئوليت پذيري کمي داشته باشند و نتوانند در برابر مشکلات از خود مقاومت نشان دهند.

توفان طلاق​ به​ شهرستان ها رسيد

طلاق ديگر فقط در کلانشهرها بيداد نمي کند، اين روزها پاي آسان آشنا شدن و آسان جدا شدن به استان هاي ديگر نيز باز شده است .گواه اين ادعا نيز آمار سازمان ثبت احوال است که تحقيقات جام جم ثابت مي کند بر اساس آن طلاق در استان هاي گيلان، خراسان رضوي و کرمانشاه نسبت به جمعيت شان در 9 ماهه گذشته رشد داشته و به اعتقاد کارشناسان دلايلي مانند ناآگاهي از شيوه هاي برقراري تعامل مثبت بين زوج ها، اعتياد، فقر اقتصادي و فرهنگي و از همه مهم تر استفاده نادرست از فضاي مجازي و گسترش برنامه هاي ماهواره اي که در آنها طلاق را امري معمولي و آسان جلوه مي دهند، در گسترش آن نقش داشته است. تا مدتي پيش که سازمان ثبت احوال آمار شش ماهه اول سال را منتشر کرد همه نگراني و هشدار ها به اين ختم مي شد که در استان هايي مانند تهران و البرز از هر 2.8 ازدواج يکي به طلاق مي انجامد يا 13.3 درصد طلاق ها در کشور در سال اول زندگي مشترک همسران اتفاق مي افتد؛ اما آمار
9 ماهه گذشته امسال سازمان ثبت احوال خبر از اين مي دهد که مسئولان بايد دغدغه افزايش طلاق در استان هاي محروم را نيز داشته باشند، زيرا شرايط طلاق خارج از کلانشهرها نيز نگران کننده است.
علي اکبر محزون، مديرکل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال درباره رشد طلاق در استان هاي کشور به جام جم مي گويد: در 9ماه گذشته در استان هاي گيلان، خراسان رضوي و کرمانشاه نسبت به جمعيت شان بيشترين تعداد طلاق ثبت شده، اما تحليل نهايي درباره علل شرايط آنها در پايان سال بايد ارائه شود.

رشد 4.2 درصدي طلاق
براساس اطلاعاتي که سازمان ثبت احوال در اختيار جام جم قرار داده، مي توان گفت در 9ماه گذشته 122 هزار و340 واقعه طلاق در کشور به ثبت رسيده،اين درحالي است که در مدت مشابه سال گذشته 117هزار و 384 واقعه طلاق در کشور ثبت شده بود، بنابراين مي توان نتيجه گرفت در 9 ماهه امسال طلاق در کشور 4.2 درصد رشد داشته است.
علاوه براين در اين مدت 16 هزار و 110 واقعه طلاق يعني حدود 13.2 درصد از طلاق ها در کمتر از يک سال زندگي مشترک اتفاق افتاده و 47.3 درصد از طلاق ها نيز در پنج سال اول زندگي مشترک افراد ثبت شده است.
اين در حالي است که خبرگزاري مهر ديروز در گزارشي ادعا کرد سه استاني که رشد بيشتري در ثبت طلاق داشته اند به ترتيب استان کرمان با 3731، کهگيلويه و بويراحمد با 1094 مورد و سيستان و بلوچستان با 1381 مورد بوده اند که به ترتيب از رشد 49.8 درصدي، 40.1 درصدي و 32.3 درصدي روبه رو بوده اند. اما مديرکل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال معتقد است عاملي که سبب شده رشد طلاق دراين استان ها قابل توجه باشد عملکرد دفاتر ثبت است نه افزايش طلاق دراين استان ها؛ چون ممکن است گزارش طلاق ها در مدت محدودي به ثبت رسيده باشد به همين دليل براي تحليل درست اين اتفاق بايد منتظر آمار کلي طلاق در پايان سال بود.

استفاده اشتباه از فضاي مجازي
کارشناسان دلايل زيادي براي افزايش طلاق در استان هاي کشور بيان مي کنند، از فقر اقتصادي و فرهنگي گرفته تا نبود آموزش و مشاوره پيش از ازدواج؛ اما عاملي که کارشناسان در تمامي استان هاي کشور از آن به عنوان دليل طلاق ياد مي شود، چيزي نيست جز استفاده نادرست از فضاي مجازي.
محمدرضا اميري کهنوج، نماينده کرمان در اين باره به جام جم مي گويد: رواج استفاده از ماهواره و فضاي مجازي تاثيري زيادي روي خانواده ها داشته، اين عوامل در گذشته مطرح نبود، اما اين روزها فراگير شده و چون بيشتر خانواده ها نحوه استفاده درست از فناوري را فرا نگرفته اند تحت تاثير نکات منفي آن قرار گرفته و دستخوش آسيب مي شوند. اغلب کارشناسان معتقدند نحوه استفاده نادرست از ظرفيت هاي فضاي مجازي سبب شده اعضاي خانواده از يکديگر فاصله گرفته و نسبت به مشکلات يکديگر بي تفاوت شوند در نتيجه اين روزها بزرگان و ريش سفيدان فاميل مانند گذشته براي حل مشکلات اعضاي خانواده پادرمياني نمي کنند.
محمدرضا زاهد شيخي، روان شناس و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد زاهدان نيز در گفت وگو با جام جم مي افزايد: شبکه هاي ماهواره اي و استفاده نادرست از شبکه هاي اجتماعي به افزايش طلاق در استان زاهدان دامن زده است.
اين درحالي است که با آموزش نحوه درست استفاده از شبکه هاي مجازي مي توان آمار ازدواج را افزايش داد و از آمار طلاق کاست، برخي کارشناسان معتقدند بايد تلاش کرد تا محله هاي قديم در فضاي مجازي شکل گرفته و اعضاي محله ها با حضور در شبکه هاي مجازي از احوال يکديگر باخبر شده و نسبت به رفع مشکل همسايه هاي خود اقدام کنند.
دکتر سعيد محمدي صادق، جامعه شناس و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد زاهدان نيز دراين باره به جام جم مي گويد: فناوري به تمامي استان هاي کشور وارد شده، اما براي رواج فرهنگ درست استفاده از آن تلاشي صورت نگرفته، به همين دليل در سيستان و بلوچستان پس از بحث مواد مخدر دومين عامل طلاق استفاده نادرست از فضاي مجازي است که در بين تحصيلکرده ها و ساير گروه هاي جامعه رايج شده است.

نبود مشاوره و آموزش
در کنار استفاده نادرست از فضاي مجازي و شبکه هاي ماهواره اي بايد يادآور شد برخي کارشناسان معتقدند نبود برنامه هاي آموزشي و کلاس هاي مشاوره سبب شده جوانان براي شروع زندگي مشترک آمادگي لازم را به دست نياورند. در واقع نظام آموزشي کشور به شکلي طراحي نشده که افراد توانايي حل مساله را به دست بياورند؛ به همين دليل مسائل پيش پا افتاده نيز در زندگي مشترک به طلاق ختم مي شود.
محمدباقر اسلامي، معاون فرهنگي و پيشگيري از وقوع جرم دادگستري کل استان کرمان نيز به جام جم توضيح مي دهد: براساس آمار هشت ماهه گذشته در استان کرمان پرونده هاي مربوط به مشکلات خانوادگي نسبت به مدت مشابه سال گذشته حدود 10درصد کاهش داشته است.
اسلامي درباره دلايل طلاق گرفتن زوجين در اين استان يادآور مي شود: مسائل اقتصادي و ارائه نشدن آموزش هاي پيش از ازدواج سبب شده زوج هاي جوان خيلي زود به مشکل برخورده و براي گرفتن طلاق پيشقدم شوند.
به گفته وي، در استان کرمان قضات دليل اصلي طلاق را مشکلات اقتصادي و تجمل گرايي و پايين آمدن سطح درآمد مردم مي دانند؛ علاوه بر اين استفاده نادرست از فضاي مجازي نيز سبب بي اعتمادي اعضاي خانواده نسبت به يکديگر شده است.
اين درحالي است که برخي جامعه شناسان نيز معتقدند دولت بايد از خانواده ها حمايت بيشتري کند، زيرا ديگرمانند دوره کشاورزي و دامداري سود تلاش خانواده ها براي پرورش فرزندان به والدين نمي رسد.درواقع در دنياي مدرن نتيجه تلاش والدين براي پرورش کودکان به دولت ها مي رسد، به همين خاطر دولت ها بايد بيش از گذشته نياز خانواده و جوانان را برآورده کنند.

تغيير سبک زندگي
گروهي ديگر از کارشناسان نيز تاکيد مي کنند که براي کاهش طلاق بايد سبک زندگي خانواده ها را تغيير داد و شرايطي را ايجاد کرد که آنها نسبت به ارزش ها وفادار بمانند.
غلام محمد زارعي، نمايند بوير احمد و دنا در مجلس نيز در گفت وگو با جام جم عنوان مي کند: مسائل فرهنگي و اقتصادي در افزايش طلاق بي تاثير نيست؛ اما بايد شيوه هاي صحيح زندگي نيز به افراد آموزش داده شود. وي مي افزايد: اکنون سبک زندگي مردم به شکلي است که به مسائل فردي بيشتر توجه مي کنند، اين درحالي است که براي بهبود شرايط بايد سبک زندگي شهروندان تغيير کرده و خانواده محور شوند. افزون براين، براي اصلاح ديدگاه برخي جوانان نيز بايد تلاش کرد؛ زيرا بر خلاف گذشته برخي از آنها معيار هاي اشتباهي براي ازدواج در نظر مي گيرند.

چکش خشونت بر سر خانواده

«زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند» این ضرب‌المثلی است که به نظر می‌رسد این روزها معنایش را از دست داده؛ چون آمار دعواهای زن و شوهری به قدری جدی شده که گزارش‌های اورژانس اجتماعی نیز آن را تائید می‌کند.براساس این گزارش‌ها، دست‌کم حدود 26 درصد تماس‌هایی که در شش ماه اول امسال با اورژانس اجتماعی کشور برقرار شده، علتی جز شکایت از خشونت خانگی نداشته است.

گفته می شود خشونت خانگی در جامعه زمانی رواج پیدا می کند که اعضای خانواده و به دنبال آن جامعه نیاموخته باشند چگونه با یکدیگر مذاکره کنند، به همین دلیل کوچک ترین تنش به پرخاش ختم می شود.

هر چند در این بین نهادهایی مانند وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی سعی در کنترل این مساله دارند، اما چون این نهادها همکاری مناسبی با یکدیگر ندارند، تلاش آنها نتیجه بخش نیست و آمارها در این حوزه هر روز رنگ و بوی نگران کننده تری به خود می گیرد.

حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور درباره گزارش عملکرد شش ماهه خط 123 (اورژانس اجتماعی)، می گوید: مشکلات حاد خانوادگی و خشونت های خانگی بیشترین علت تماس با اورژانس اجتماعی در نیمه نخست امسال بود.

بررسی گزارش بهزیستی در این خصوص از آن حکایت دارد که در این بین مشکلات حاد خانوادگی اعم از طلاق یا دیگر اختلافات و منازعات درون خانوادگی 25 تا 26 درصد تماس ها را به خود اختصاص داده است.

زنان بیشتر شکایت می کنند

به گزارش ایسنا و براساس آمار بیشترین تماس ها با اورژانس اجتماعی نیز به زنان با میانگین سنی بین 20 تا 40 سال تعلق دارد، براساس این اطلاعات می توان گفت زنان امروزه نسبت حق و حقوق خود بیشتر آگاه شده اند؛ به همین دلیل برای رسیدن به آنچه حق خود می دانند از اورژانس اجتماعی تقاضای کمک می کنند.
دکتر اصغر کیهان نیا، مشاور خانواده درباره رواج خشونت های خانگی و این که چرا زنان بیشترین تماس را با اورژانس اجتماعی گرفته اند، به جام جم می گوید: در این بین چند مساله می تواند نقش داشته باشد. سواد، نقش اجتماعی و حتی کمک زنان به اقتصاد خانواده بیشتر شده، بنابراین آنها نمی خواهند فقط فرمانبردار باشند. این در حالی است که به صحبت های کیهان نیا باید این نکته را اضافه کرد که در این بین تعدادی از مردان همچنان بر روش های پدرسالارانه خود اصرار داشته و آن را حق خود می دانند.

وی اظهار می کند: علاوه بر این نباید نقش انتشار یک سری کتاب و ذکر راهکارها را نیز که براساس فرهنگ خارج از کشور تدوین شده و با فرهنگ ما بیگانه است، نادیده گرفت.

مشکلات اقتصادی و خیانت

از تاثیر مسائلی که به شکلی پنهان در جامعه رواج دارد نیز نباید غفلت کرد؛ برای نمونه برخی زنان احساس می کنند در طول تاریخ در حق آنها اجحاف شده، زیرا به باور آنها مردان قانون را به شکلی نوشته اند که به ضرر آنها تمام شده است. هر چند این مساله در جامعه پنهان است، اما تاثیر آن در خشونت های خانگی را نمی توان انکار کرد.

البته مسائل اقتصادی نیز در شیوع خشونت های خانگی تاثیرگذار است، زیرا سرپرستان خانواده نمی توانند به راحتی از پس هزینه های خانواده برآیند و این عامل آستانه تحمل آنها را کاهش داده است.

کیهان نیا به نقش خیانت در بالا رفتن خشونت های خانگی اشاره کرده و یادآور می شود: گسترش شبکه های اجتماعی نیز در این بین تاثیرگذار است؛ زیرا زنان و مردان در این فضا راحت تر به یکدیگر خیانت می کنند.

پیشگیری فراموش شده

ریشه شیوع خشونت خانگی را باید در نبود برنامه ای جامع و مدون برای پیشگیری در این حوزه دانست؛ به همین دلیل مسائل مختلفی دست به دست هم داده و زمینه را برای گسترش خشونت های خانگی مهیا کرده است.

مهدی حاج اسماعیلی، روان شناس در این باره به جام جم می گوید: مساله پیشگیری را از یاد برده ایم. برای جبران این مساله باید وضعیت نظام آموزشی کشور بهبود پیدا کند؛ یعنی شخص از مهدکودک تا دانشگاه در کنار دروسی که فرامی گیرد، توانایی حل مساله را نیز به دست بیاورد.

باید یادآور شد اعضای خانواده برای حل مسائل خود آموزش ندیده اند به همین دلیل کوچک ترین مساله در خانواده به بحران بدل شده و اعضای خانواده به پرخاش و خشونت روی می آورند. وی عنوان می کند: در کنار فرانگرفتن روش حل مساله، اعضای خانواده نمی توانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؛ به همین دلیل هنگام بروز مشکل افسرده یا پرخاشگر می شوند.

آموزش؛ چاره کار

حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور نیز در این باره به جام جم می گوید: همسرآزاری و کودک آزاری بیشترین گزارش های خشونت خانوادگی را به خود اختصاص می دهد.

وی ادامه می دهد: خشونت خانگی روی فرد، خانواده و جامعه اثر گذاشته و پیامدهای آن به خود افراد برمی گردد. فراموش نکنیم ما در این حوزه قانون داریم، اما نکته اینجاست که شهروندان ممکن است مصادیق آن را ندانند؛ به همین دلیل معمولا بیشترین آزارهای خانگی از سوی نزدیک ترین افراد صورت می گیرد بنابراین بسیاری از آزارهای خانگی از غفلت ناشی می شود.

موسوی چلک می افزاید: بهترین راهکار برای مقابله با خشونت خانگی آموزش والدین و افرادی است که در این حوزه فعال هستند.

به این ترتیب در کنار پرداختن به مسائلی که سبب پیشگیری از رواج خشونت خانگی می شود، باید برای خانواده هایی که دچار این آسیب شده اند نیز راهکاری در نظر گرفت. در این بین شهرداری به کمک وزارت ورزش و جوانان دست به ایجاد مراکز کنترل خشم زده، اما باید یادآور شد این مراکز نتوانسته اند شهروندان را به خود جذب کنند. برای رفع این مشکل باید از ظرفیت سرای محله ها نیز استفاده کرد و با برگزاری کارگاه های آموزشی درخصوص خشونت های خانگی، اعضای خانواده را توانمند کرد. البته پرداختن رسانه ها به این مساله نیز می تواند راهگشا باشد؛ اما در کنار این عوامل باید از ظرفیت سازمان های مردم نهاد نیز بهره برد؛ زیرا گسترش نهادهای مدنی سبب می شود اعضای خانواده روش حل مساله را بهتر فرا بگیرند.

اعتیاد و خشونت

شیوع اعتیاد در بین اعضای خانواده نقش پررنگی در گسترش خشونت در خانواده دارد و چون مصرف مواد مخدر عوارضی در پی دارد و به خشونت در خانواده دامن می زند. این درحالی است که برخلاف انتظار این روزها تهیه مواد مخدر برای شهروندان دشوار نیست و شخص پس از مصرف مواد مخدر یا در حالت خماری، ترسی از خشونت فیزیکی و کلامی در برابر اعضای خانواده ندارد.

مهدي آييني

مشکلات،‌ ازدواج را طلاق نمی‌دهد

مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ این روزها همه مشکلات با نام ازدواج گره خورده و سبب شده جوانان خود را از ازدواج دور ببینند؛ آن‌قدر دور که ازدواج جایی در رویای بسیاری از جوانان ندارد. در این میان، ندانم‌کاری برخی مسئولان در اجرای راهکارها شرایط را وخیم‌تر کرده، زیرا آنها برای پنهان کردن ضعف مدیریت خود، جوانان را متهم به ازدواج گریزی می‌کنند، غافل از این که اغلب جوانان به تشکیل خانواده تمایل دارند، اما وقتی کوهی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی راه آنها را سد کرده، نمی‌توان از آنها توقع داشت بدون همراهی جامعه از میدان مبارزه با این مشکلات، پیروز خارج شوند.

از فردا هفته ازدواج شروع می شود، هفته ای که قرار است در آن مسئولان توجه ویژه ای به مشکلات جوانان داشته باشند، مشکلاتی که هر روز ازدواج را برای آنها دست نیافتنی تر می کند. چند سالی است نام ازدواج با مشکل گره خورده و همه راهکارها برای رفع این مشکلات راه به جایی نمی برد، زیرا برنامه های اجرا شده یا غیر کارشناسی بوده یا از مقام وعده و حرف فراتر نرفته است.

گمشده در مسیر

دلیل اصلی حل نشدن مشکلات ازدواج را باید در نبود مسیری درست برای رسیدن به مقصد جستجو کرد. به زبان ساده تر باید اعتراف کرد در کشورمان طرح جامعی برای بهبود شرایط جوانان اجرایی نشده و بنابراین از ادامه پیدا کردن روند رشد طلاق و کاهش ازدواج نباید تعجب کرد.

غلامرضا قاسمی کبریا، کارشناس خانواده و ازدواج در گفت وگو با جام جم تاکید می کند: فضای انزوا در جامعه در حال رشد است و شرایط محلات کشور نیز تعریفی ندارد. در چند سال اخیر نتوانسته ایم مسائل آپارتمان نشینی را به شکلی حل کنیم که شهروندان با یکدیگر بیگانه نباشند، زیرا کاهش روابط اجتماعی و عاطفی در جامعه سبب شده افراد منزوی شوند . بنابراین تا زمانی که روابط اجتماعی بهبود پیدا نکند، نباید انتظار داشت چالش ازدواج در کشور سر و سامان یابد. باید یادآور شد شرایط در مدارس و دانشگاه ها نیز مناسب نیست، زیرا این مراکز تلاش زیادی برای بهبود روابط اجتماعی و عاطفی افراد نمی کنند، یعنی نظام آموزشی کشور آن قدر نتیجه محور شده که در آن به آموزش هایی که زیر بنای حفظ جامعه است، توجه نمی شود. بنابراین تا وقتی این غفلت ها ادامه دارد، باید برای حل مشکلات ازدواج جوانان به انتظار معجزه نشست.

ازدواج آسان در مقام حرف

این روزها مسئولان و مدیرانی که به ظاهر دغدغه ازدواج جوانان را دارند، در سخنرانی ها و همایش های مختلف، جوانان را به ازدواج آسان و آگاهانه تشویق می کنند، اما به نظر نمی رسد به شکل مطلوب از شرایط جامعه اطلاع داشته باشند، زیرا با یک حساب سرانگشتی می توان به این نتیجه رسید که ازدواج آسان نیز آسان نیست. برای شروع یک زندگی مشترک در پایتخت چنانچه زوجی جوان بخواهند آپارتمانی نقلی اجاره و جشنی ساده برگزار کنند، دست کم به 50 میلیون تومان در ابتدای کار نیاز دارند.

غلامرضا قاسمی کبریا:

تا زمانی که روابط اجتماعی بهبود پیدا نکند نباید انتظار داشت چالش ازدواج در کشور سر و سامان پیدا کند

قاسمی کبریا تصریح می کند: این که گفته می شود جوانان ازدواج آسان و آگاهانه داشته باشند، باید پرسید مسئولان چه کاری برای چنین رویکردی کرده اند، زیرا بجز طرح های حاشیه ای عملا کاری صورت نگرفته است.

باید تاکید کرد، تاکنون برخی مسئولان ازدواج را دغدغه خانواده ها به حساب آورده اند، اما برای حل مشکلات این حوزه باید نگاه ها تغییر کند و از مشکلات ازدواج به عنوان دغدغه اصلی زندگی اجتماعی یاد کرد، زیرا بی توجهی به این مهم، بحران های خطرناکی در پی دارد.

اصلاح روابط انسانی

برای حل ریشه ای مشکل ازدواج باید روابط انسانی را تصحیح و برنامه ای جامع را اجرایی کرد که هدف آن، ایجاد روابط عاطفی در جامعه باشد، زیرا روابط انسانی در جامعه به شکلی است که مدیران نیز با یکدیگر تعامل بین بخشی ندارند. به همین دلیل، مشکلات شهروندان حل نشده باقی می ماند.

کبریا خاطر نشان می کند: روابط انسانی موجود را باید تصحیح کرد تا مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر طرف شود.

برای ازدواج های پایدار باید شرایطی به وجود آورد که در آن، دختران و پسران برای تامین سعادت یکدیگر به ازدواج روی بیاورند، نه مسائل دیگر. رسیدن به این هدف فقط با ایجاد و گسترش روابط عاطفی شدنی است، چون تا زمانی که روابط ویترینی باشد، ازدواج بدون همسانی و همسویی شکل خواهد گرفت و پس از مدتی کوتاه به طلاق ختم خواهد شد.

مساله ای به نام خودمشغولی

در کشور نیاز به کار پایه ای برای حل مشکلات حوزه ازدواج احساس می شود،اما باید یادآور شد برخی مسئولان به اجرای کارهای نمایشی بیشتر تمایل دارند. در نظر گرفتن هفته ازدواج و تعیین نام برای روزها یکی از این کارهای نمایشی است که در برابر مشکلات جوانان به چشم نمی آید.

وی اظهار می کند: انتخاب نام برای روز ازدواج را باید خودمشغولی برخی مسئولان دانست. آنها خودشان را سرکار می گذارند چون این برنامه ها تاثیری در حل مشکلات بیرونی و درونی این سازمان ها ندارد. علاوه بر این، چنین مراسمی در محیط های درونی خود سازمان ها نیز بازخورد ندارد، چه برسد به جامعه. در این میان، می توان به پروژه مسکن مهر که با هدف حل مشکل مسکن جوانان ایجاد شد اشاره کرد، زیرا برخلاف انتظاراتی که وجود داشت، این پروژه نتوانست باری از مشکل ازدواج جوانان کم کند. بنابراین باید گفت این طرح نیز غیرکارشناسانه بود.

ایجاد موج عاطفی

به نظر می رسد، برای رفع مشکلات حوزه ازدواج، مسئولان باید بیش از پیش با یکدیگر همکاری کنند، زیرا این روزها بیشتر نهادها در کشور برای حل مسائل جوانان تلاش می کنند، اما چون به شکل جزیره ای عمل می کنند، نتیجه لازم را نمی گیرند. این در حالی است که اگر مدیری کارآمد، برنامه های آنها را مدیریت کند، مشکلات حوزه ازدواج حل شدنی است. این کارشناس خانواده و ازدواج یاد آور می شود: برای بهبود شرایط باید موج ایجاد کرد؛ موجی که روابط عاطفی شهروندان را بهبود ببخشد. روابط امروزی باید اصلاح شود و روابط اجتماعی با توجه به نیاز های روز، جای آن را بگیرد. به این ترتیب، وقتی مدیران و مسئولان برای تعامل با یکدیگر قانع شوند، نوبت به تقسیم وظایف می رسد، یعنی سهم تمام ارگان ها و نهادها مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت ورزش و جوانان مشخص می شود و تلاش آنها می تواند برای رفع مشکلات موج ایجاد کند. قاسمی کبریا عنوان می کند: چنانچه به مدل جدید روابط اجتماعی بی اعتنا باشیم شکست خواهیم خورد، زیرا نگاه سنتی جوابگو نیست و نگاه مدرن نیز قابل اعتماد نیست، بنابراین باید تلفیقی از این دو نگاه را در نظر گرفت. باید یادآور شد، بسیاری مشکلات عمده ازدواج جوانان را اقتصادی می دانند، اما عوامل ازدواج پایدار فقط مادیات نیست، زیرا زمانی که زوجین یکدیگر را به معنای واقعی دوست داشته باشند و با آگاهی کامل دست به ازدواج زده باشند، دربرابر مشکلات اقتصادی مقاومت کرده، پشت یکدیگر را خالی نمی کنند.

محسن ایمانی:

برخی خانواده ها فراموش کرده اند که با آغاز زندگی مشترک، لطف خداوند شامل حال جوانان شده و آن ها سریعتر می توانند مشکلات خود را حل کنند

بسیاری از کارشناسان معتقدند، برای بهبود شرایط جامعه باید روابط اجتماعی به شکل سابق برگردد، اما به گونه ای جدید دنبال شود . در گذشته افراد یک محله دلسوز و یار یکدیگر بودند و روابط عاطفی خوبی بین آنها جریان داشت. برگشت به این دوران نیاز به برنامه فرهنگی جامع دارد؛ برنامه ای که مسئولان باید با مطالعه و تحقیق کامل آن را اجرایی کنند، زیرا چنانچه چنین برنامه ای در کشور اجرایی نشود، نمی توان زندگی مشترک زیادی را نجات داد. باید تاکید کرد، برای اجرای این برنامه نیازی به تخریب آپارتمان ها و ایجاد محله های قدیم نیست، بلکه باید این نیاز ها را با استفاده از ظرفیت فضای مجازی ایجاد کرد. وقتی افراد محله در فضای مجازی بایکدیگر در ارتباط باشند، می توان به برگشت روابط عاطفی و حمایت هم محله ای ها از یکدیگر امیدوار بود.

توقع های غیرمنطقی

محسن ایمانی، روان شناس و مدرس دانشگاه تربیت مدرس نیز در گفت وگو با جام جم می افزاید: انتظار برای مطلوب شدن وضع مالی جوانان سبب شده بسیاری از جوانان سن ازدواج را پشت سر بگذارند. باید گفت برخی خانواده ها فراموش کرده اند که با آغاز زندگی مشترک، لطف خداوند شامل حال جوانان می شود و آنها بهتر و سریع تر می توانند مشکلات خود را بر طرف کنند.

برخی مشکلات فرهنگی به قدری در جامعه ریشه دوانده که برای از میان برداشتن آنها نیاز به تلاش همه جانبه است. کم نیستند والدینی که تاکید دارند جوانان تا صاحب خانه، خودرو یا حتی ویلا نشده اند نباید برای ازدواج اقدام کنند. این پدر و مادرها تصور می کنند صلاح فرزندشان در این است که ابتدای زندگی تمام این امکانات را در اختیار داشته باشند، اما غافلند که سختگیری آنها فقط سبب بالارفتن سن ازدواج می شود، زیرا توجه بیش از حد به مادیات، سبب غفلت از فلسفه اصلی تشکیل خانواده می شود. البته نباید فراموش کرد که برای شروع زندگی مشترک باید از حداقل ها برخوردار بود، اما این که بخواهیم زوج های جوان در ابتدای زندگی صاحب خانه، ویلا و اتومبیل آخرین مدل باشند، چیزی نیست جز سنگ انداختن بر سر راه ازدواج جوانان. علاوه بر این، برخی والدین با در نظر گرفتن مهریه های سنگین و برگزاری مراسم پرهزینه به مشکلات جوانان اضافه می کنند. این در حالی است که اگر خانواده ها اندکی واقع بین باشند و از جوانان بخواهند به اندازه گلیمشان پای خود را دراز کنند، بسیاری از مشکلاتی که زوجین در ابتدای زندگی با آن رو به رو می شوند، حل و فصل می شود، زیرا با بررسی پرونده برخی زوجین که پایشان در چند سال اول زندگی مشترک به دادگاه خانواده باز شده، می توان به این نتیجه رسید که زیر بار قرض رفتن جوانان در ابتدای زندگی سبب می شود نتوانند لحظات زیبا و خاطره انگیزی را در ابتدای زندگی خود تجربه کنند.

بنابراین والدین لازم است از شرط هایی مانند مهریه سنگین و برگزاری مراسم مجلل صرف نظر و به جوانان توصیه کنند ضمن برگزاری مراسم ساده، زندگی مشترک خود را با دغدغه کمتر آغاز کنند.

کبوتر با کبوتر، باز با باز

بسیاری از جوانان بر این باورند مسائل مالی بزرگ ترین مشکل آنها برای ازدواج است. هرچند نمی توان این مشکل را کتمان کرد، اما می توان به جوانان گفت مشکلات اقتصادی زمانی بیشتر به چشم می آید که فرد تصمیم بگیرد با طبقه بالاتر از خانواده اش ازدواج کند.

جوانان بي مهارت در گود زندگي ضربه فني مي شوند

بی‌مسئولیتی، طلاق عاطفی، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت‌های زندگی و اعتیاد از مسائل عمده‌ای است که این روزها زندگی جوانان را با چالش رو به رو کرده ؛ مشکلاتی که تحکیم خانواده را نشانه رفته و سبب شده 50 درصد ازدواج‌ها در پنج سال اول زندگی مشترک به طلاق ختم شود.

نکته اینجاست که دراین بین نمی توان فقط جوانان را مقصر دانست؛ زیرا برنامه های والدین، اولیای مدارس و مسئولان دانشگاه نیز برای آماده شدن جوانان برای زندگی هدفمند نیست، به همین دلیل زمینه برای شکست جوانان فراهم شده و بسیاری از آنها به محض برداشته شدن چترهای کوچک حمایتی، در گود زندگی ضربه فنی می شوند.

جوانان برای زندگی آماده نبوده و آماده نیز نمی شوند، این حقیقت تلخی است که خانواده ها، مدارس و دانشگاه ها نمی توانند از زیربار مسئولیت آن شانه خالی کنند؛ زیرا به طور قطع می توان گفت آنها چیزی برای رفع این نیاز جوانان در چنته ندارند.

برای نمونه این روزها پدران آنچنان سرگرم تهیه وسایل رفاهی شده اند که از تربیت و پرورش خانواده های خود غفلت می کنند. به زبان ساده تر می توان گفت برای پدران و برخی مادرانی که وظیفه تامین نیازهای فرزندان را به عهده دارند تهیه خانه و ویلا، خودرو و گوشی همراه آخرین مدل اولویت اول است و آنها کمتر برای کارآزموده شدن و توانا شدن نسل آینده تلاش می کنند.

نکته اینجاست که والدین آن قدر دغدغه دارند که از نیازهای آموزشی فرزندان خود غافل شده و تمام امیدشان به مدارس و دانشگاه هاست؛ مراکزی که در راه تحقق این هدف از خانواده ها اگر عقب نباشند جلوتر نیستند.

این درحالی است که باید یاد آور شد برخی خانواده ها به حدی درحمایت از فرزندان خود افراط می کنند که دیگر کنترلی روی فرزندان خود ندارند، بنابراین هرگونه رفتار درست آنها نیز از سوی فرزندان دخالت در زندگی تلقی شده و می توان اعتراف کرد زمام زندگی به این شکل از دست جوانان و والدین رها شده است.

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان دراین باره به جام جم می گوید: در گذشته خانواده ها نقش زیادی درهدایت فرزندان خود به عهده داشتند؛ اما این روزها نقش خانواده ها کمرنگ شده است.

این درحالی است که مهارت آموزی جوانان برای خانواده ها باید در اولویت قرار گیرد سپس به فکر بالابردن سطح رفاه فرزندان خود باشند.

تحکیم خانواده با نسل ناز پرورده

با توجه به آموزش هایی که از سوی نهادهای مختلف در اختیار جوانان قرار می گیرد نباید انتظار داشت تحکیم خانواده در کشور با چالش رو به رو نشود و آمار طلاق و ازدواج های ناموفق در کشور رشد نکند.

محمدباقر عبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز در گفت وگو با جام جم می افزاید: سبک زندگی به صورت شایسته به دانش آموزان تعلیم داده نمی شود؛ چون بیشتر جوانان یاد نگرفته اند برای آینده خود برنامه ریزی کنند، به همین دلیل خیلی زود به مشکل بر می خورند.

وی به نقش خانواده ها در شکست های جوانان اشاره و اظهار می کند: اکنون در جامعه با این چالش رو به رو هستیم که خانواده ها فرزندان خود را نازپروده بار می آورند، به این شکل که والدین تمام کارهای فرزندان را انجام داده و تاکید دارند که بچه ها فقط درس بخوانند.

البته باید یادآور شد آموزش ها به گونه ای باشد که وقتی فرد به 18 سالگی رسید احساس مسئولیت کرده ودر خانواده وظایفی را به عهده بگیرد؛ اما متاسفانه کم نیستند افرادی که از 30 سالگی عبور کرده اند، اما هنوز از والدین خود پول توجیبی می گیرند.

افزون براین باید تاکید کرد مدارس و دانشگاه ها نیز بیشتر روی مسائل درسی تکیه دارند ؛ دروسی که خیلی کم جوانان را برای زندگی آماده می کنند. باید اعتراف کرد نظام آموزش کشور، جوانان را برای زندگی آینده تربیت نمی کند.

واقعیت اینجاست که در گذشته تربیت جوانان از سوی مدارس و خانواده ها انجام می شد،اما اکنون تربیت جوانان از سوی شبکه های اجتماعی و محیط های بیرون از خانواده، مدارس و دانشگاه ها صورت می گیرد.

درواقع این اختیار از پدر و مادر و اولیای مدارس گرفته شده و آنها کنترلی روی آموزش و تربیت کودکان ندارند.

دلیل این اتفاق را می توان این نکته دانست که والدین و اولیای مدارس همگام با فناوری نتوانسته اند خود را بالا بکشند؛ بنابراین آموزه هایی که تا دیروز کارساز بود، امروز کارگر نیست.

شبکه های اجتماعی، جایگزین خانواده

نکته اینجاست که اکنون جوانان بیشتر اطلاعات و مهارت های خود را در فضای مجازی به دست می آورند، اما چون اطلاعات درستی در اختیارشان قرار نمی گیرد نمی توانند مسائل و مشکلات خود را بدرستی رفع کنند.

این درحالی است که تا مدتی قبل که زندگی محله محور بود، بیشتر جوانان مهارت های لازم را به شکل بومی از افرادی یاد می گرفتند که در محله شناخته شده بودند و برایشان موفقیت جوانان مهم بود.

غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و کارشناس روابط انسانی نیز دراین باره به جام جم می گوید: باید فضای مجازی را به محیطی برای همگرایی تبدیل کنیم زیرا گروه های جوان به جای محله های گذشته در فضاهای مجازی شکل گرفته اند و متاسفانه شخص آگاهی نیز در این گروه ها حضور ندارد تا جوانان را راهنمایی کند.

باید تاکید کرد والدین، معلمان و استادان دانشگاه در کنار جوانان در این گروه ها قرار گرفته تا از ظرفیت این شبکه ها برای مهارت آموزی به جوانان نهایت استفاده را ببرند.

خانواده ها جمع نیستند

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که خانواده های ایرانی اکنون وضع خوبی ندارند،چون ارتباطات اجتماعی در آنها بشدت کاهش یافته است.

برای نمونه اکنون بسیاری از کودکان برخی از بستگان درجه یک و دو خود را نمی شناسند چون با آنها ارتباطی ندارند بنابراین می توان گفت عامل پیوند گروهی در جامعه کنونی ایران آسیب دیده و مدیریتی نیز برای بهبود شرایط وجود ندارد.

بنابراین تحکیم خانواده امری رویایی به نظر می رسد، نکته اینجاست که در مدارس و دانشگاه نیز اوضاع مناسبی حاکم نیست؛ چون جوانان و نوجوانان ترجیح می دهند به جای این که از معلم یا استاد خود بیاموزند، از همسن و سالان خود فرا می گیرند زیرا مدارس و دانشگاه ها نیز دیگر محلی برای همگرایی نیستند.

در چنین شرایطی کودک، نوجوان و جوان تمام آموزش های لازم را از گروه همسالان خود و افرادی می گیرد که تجربه و اطلاعات درست در اختیار ندارند، به همین دلیل مهارت لازم را برای حل مشکلات خود به دست نمی آورند.

دست خالی اقتصاد و فرهنگ

بیکاری و بی توجهی به برنامه های فرهنگی را نیز باید از مشکلات عمده جوانان به حساب آورد که زندگی مشترک آنها را تهدید می کند.

در واقع جوانان برای حل این مشکلات نیز آن طور که باید و شاید آموزش نمی بینند؛ به همین دلیل در پیدا کردن شغل و کسب درآمد به مشکل برخورده یا در زندگی مشترک گرفتار چشم و همچشمی شده و زندگی مشترک خود را به سمت پرتگاه طلاق سوق می دهند.

محمود عسگری،معاون مجتمع قضایی صدر و قاضی پیشین دادگاه خانواده در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: چون برنامه ای برای مهارت آموزی جوانان وجود ندارد اغلب آنها تصور می کنند زمانی که به بلوغ جسمی می رسند، می توانند تشکیل خانواده بدهند، اما جامعه باید شرایطی ایجاد کند تا جوانان همزمان با بلوغ جسمی به بلوغ اجتماعی و اقتصادی نیز برسند.نبود این شرایط سبب شده این روزها جوانان بسادگی ازدواج کنند و به همان سادگی نیز طلاق بگیرند.

آرش دولتشاهی، وکیل دادگاه خانواده نیز در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: با توجه به پرونده هایی که بررسی کرده ام می توان گفت 90 درصد طلاق ها ریشه در مشکلات مالی دارد، نکته اینجاست که اگر مشکلات مالی برطرف شود عوامل دیگر طلاق براحتی حل می شود.

این درحالی است که باید یادآور شد نظام آموزشی کشور نیز به شکلی نیست که با مهارت آموزی، جوانان را برای کسب درآمد و پیدا کردن شغل مناسب آماده کند. در واقع اکنون خانواده و جوانان تصور می کنند پیش شرط یافتن شغل مناسب داشتن تحصیلات عالیه است،اما این طرز فکر فقط سبب شده تعداد تحصیلکرده های بیکار در کشورمان به بیش از 40 درصد برسد و آنها پس از ازدواج نیز به کمتر از پشت میزنشینی راضی نشوند.

بنابراین باید تاکید کرد تاکنون حمایت های دولت برای تحکیم و تشکیل خانواده فقط در سه میلیون تومان وام ازدواجی خلاصه شده که هنوز بسیاری از جوانان در صف دریافت آن هستند؛ این درحالی است که بیش از 11 میلیون جوان مجرد زیر 30 سال در کشور وجود دارد که مسئولان فقط آنها را تشویق به تشکیل خانواده می کنند بدون این که برنامه ای برای آموزش آنها داشته باشند بنابراین باید هشدار داد چنانچه برنامه هدفمندی برای آموزش مهارت های زندگی به جوانان در کشور اجرا نشود، درآینده جامعه آسیب بیشتری در بحث تحکیم خانواده خواهد دید.

کارشناسان چه می گویند

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان: مهارت آموزی جوانان برای خانواده ها باید در اولویت قرار گیرد و پس از آن باید به فکر سطح رفاه فرزندانشان باشند.

محمدباقر عبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس: بیشتر جوانان یاد نگرفته اند برای آینده خود برنامه ریزی کنند به همین دلیل خیلی زود به مشکل برمی خورند.

غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و کارشناس روابط اجتماعی: خانواده های ایرانی اکنون وضع خوبی ندارند،چون ارتباطات اجتماعی در آنها بشدت کاهش یافته است.

محمود عسگری،معاون مجتمع قضایی صدر و قاضی پیشین دادگاه خانواده: اغلب جوانان تصور می کنند زمانی که به بلوغ جسمی می رسند، می توانند تشکیل خانواده بدهند، اما جامعه باید شرایطی ایجاد کند تا جوانان همزمان با بلوغ جسمی به بلوغ اجتماعی و اقتصادی نیز برسند

بالا