آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : خانواده

بایگانی/آرشیو برچسب ها : خانواده

اشتراک به خبردهی

صداي شکستن خانواده مي آيد

25هزار تماس در ماه، میانگین تعداد تماس‌هایی است که با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود؛ سامانه‌ای با شماره09628 که حدود هشت سال است پلی شده میان مشاوران سازمان بهزیستی و آنها که از اعتیاد آسیب دیده‌اند یا احساس می‌کنند در معرض خطر این آسیب اجتماعی قرار دارند. به همین دلیل به دنبال اطلاعات درست می‌گردند. بیشتر افرادی که با این سامانه تماس می‌گیرند زنانی هستند که نگران همسرشان هستند یا می‌ترسند کودک‌شان گرفتار اعتیاد شود.

در این گفت‌وگو ماریت قازاریان، رئیس گروه پیشگیری از اعتیاد معاونت پیشگیری بهزیستی و مسئول خط ملی اعتیاد از تماس‌هایی می‌گوید که با این سامانه گرفته می‌شود؛ تماس‌هایی که می‌شود آنها را صدای شکستن خانواده دانست.

موضوع بیشترین تماس‌هایی که با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود چیست؟

تماس‌هایی که با این خط گرفته می‌شود کلکسیونی از مشکلات حوزه پیشگیری و درمان اعتیاد است. تماس‌های متنوعی از تمام روستاها، شهرها و استان‌های کشور به این مرکز وصل می‌شود، چون متمرکز است.

افرادی که تماس می‌گیرند بیشتر درباره چه نوع مواد مخدری کنجکاوند؟

می‌شود گفت درباره همه نوع مواد مخدری می‌پرسند. اما براساس آنچه در جامعه اتفاق می‌افتد سوال‌ها نیز تغییر می‌کند، مثلا اگر رسانه‌ها مدتی درباره نوع بخصوصی از مخدر هشدار بدهند مردم نیز درباره آن تماس می‌گیرند.

دغدغه این روزهای تماس‌گیرندگان با خط ملی اعتیاد از چه جنسی است‌؟

خیلی دقیق نمی‌توان گفت، چون متعدد و متنوع است، اما درباره مواد محرک مثل شیشه یا ماری جوانا و حشیش تماس‌های بیشتری با ما گرفته می‌شود، اما از این نمی‌شود نتیجه گرفت که درباره مواد دیگری نمی‌پرسند. اما اگر نام مواد جدیدی شایع شود شاید حدود 700 تماس در روز درباره این مواد با خط ملی اعتیاد گرفته شود.

روزانه چند نفر با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند؟

به شکل میانگین در طول ماه بین 20 تا 25 هزار تماس با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود.

بالا رفتن تماس با خط ملی اعتیاد به چه چیزهایی بستگی دارد؟

شاید به مطرح شدن مسائل در رسانه‌ها مربوط است، برای نمونه اگر کارشناس یا مسئولان درباره نوعی از مواد مخدر و اثرات سوء آن صحبت کنند، تماس‌ها با خط ملی اعتیاد نیز بیشتر می‌شود.

آنها که دغدغه درمان دارند به چه چیزی نیاز دارند؟

می‌پرسند برای درمان کجا برویم یا یکی از سوال‌هایی که زیاد مطرح می‌شود این است فردی که به درمان نیاز دارد را چطور می‌توان تشویق به درمان کرد. علاوه بر این درباره اتفاقات خشونت‌آمیزی که در خانواده اتفاق می‌افتد نیز از ما می‌پرسند، مثلا پدر و مادرانی که جوانان پرخاشگر دارند.

اما رسیدگی به این موارد وظیفه خط ملی اعتیاد نیست.

درست است. به همین علت ما از آنها می‌خواهیم با 110 تماس بگیرند.

افرادی که با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند بیشتر در چه گروه سنی قرار دارند؟

میانگین سن تماس‌گیرندگان حدود 30 تا 35 سال است،اما افرادی با سن‌های کمتر و بیشتر نیز داریم. کم سن و سال‌ها معمولا بین 20 تا 30 سال دارند.

نوع سوال‌های آنها چقدر با یکدیگر متفاوت است؟ جوانان بیشتر درباره چه سوال می‌کنند؟

جوانان درباره خود مواد، عوارض، عواقب و نشانه‌های مصرف می‌پرسند.

میانسال‌ها چطور؟

آنها درباره همسرشان می‌پرسند.

آنها گروهی هستند که بیشترین تماس را با خط ملی اعتیاد برقرار می‌کنند؟

بیشترین افرادی که تماس می‌گیرند خانم‌هایی هستند که نگران همسر یا کودک و خانواده‌‌هایشان هستند. این نشان می‌دهد خانواده بیشتر درگیر مشکل اعتیاد است به همین علت باید به ساختار خانواده توجه بیشتری کرد.

افراد سالخورده چه پرسش‌هایی دارند؟

سالمند زیاد نداریم، یعنی آمارشان زیاد قابل توجه نیست؛ برای نمونه آنها می‌پرسند آیا مصرف برخی مواد برای درمان فشار خون یا کمردرد خوب است؟ درواقع آنها بیشتر به دنبال تایید برخی ادعاها هستند.

این مساله به رواج باورهای نادرست درباره مصرف مواد مخدر در جامعه مربوط می‌شود. افرادی که با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند درباره چه باورهای اشتباه دیگری سوال می‌کنند؟

مثلا هستند افرادی که می‌پرسند مصرف مواد مخدر برای درمان ناتوانی جنسی مناسب است یا نه. اما نمی‌شود گفت اینها اولویت ماست. کلکسیونی از سوال‌ها مطرح می‌شود. علاوه بر این مردم مطرح می‌کنند مصرف تفننی در آخر هفته خطرناک است یا نه. برخی نیز اطلاع درستی از خدماتی که برای درمان اعتیاد ارائه می‌شود ندارند؛ مثلا می‌پرسند چرا نتیجه نمی‌گیرند‌. در واقع می‌شود گفت اطلاعات مردم دراین حوزه مناسب نیست.

به تماس قابل توجه بانوان اشاره کردید. آیا از این مساله می‌توان نتیجه گرفت اعتیاد جدی‌تر از گذشته زنان را تهدید می‌کند؟

بیشتر خانم‌ها نگران اعتیاد اعضای خانواده خود هستند و می‌خواهند مانع اعتیاد فرزندان‌شان شوند. در واقع میان تماس‌گیرندگانی که مصرف‌کننده هستند تعداد آقایان بیشتر است. تعداد خانم‌هایی که اعتیاد دارند و با ما تماس می‌گیرند در چند سال گذشته تغییر قابل توجهی نکرده است، اما باید توجه داشت خط ملی اعتیاد یکی از خدماتی است که در حوزه درمان و پیشگیری از اعتیاد در کشور ارائه می‌شود.

سوال درباره شیشه هنوز جزو بیشترین سوال‌های تماس‌گیرندگان است؟

سوال‌های زیادی درباره شیشه مطرح می‌شود، اما نمی‌توان گفت همه تماس‌گیرندگان مصرف‌کننده شیشه هستند. شاید خیلی‌ها درباره شیشه اطلاعاتی به دست آورده‌اند و نگران هستند.

در مدت حدود هشت سالی که از افتتاح خط ملی اعتیاد می‌گذرد چه تغییراتی در تماس احساس می‌کنید؟

تعداد تماس‌ها زیاد شده و پشت خطی‌های ما کاهش یافته است.

این موارد به تجهیزات و تلاش‌های شما و همکارانتان مربوط می‌شود. سوال اینجاست که چه تغییراتی در مشکلات تماس‌گیرندگان اتفاق افتاده؟

تا مدتی پیش سوال‌ها درباره حوزه پیشگیری کمتر بود، یعنی آدم‌های سالمی که نگران اعتیاد بودند کمتر تماس می‌گرفتند. الان سوال‌های پیشگیری بیشتر شده مثلا قبلا افراد از کارشناسان ما می‌خواستند مرکز درمان معرفی کنند، اما اکنون مردم با مقوله پیشگیری آشناتر شده‌اند.

برای نمونه برخی مدیران مدارس تماس می‌گیرند و به دنبال اطلاعات مناسبی از اعتیاد و مواد مخدر و محرک هستند و از ما می‌خواهند به آنها کتاب معرفی کنیم. اما چند سال قبل چنین کمبود‌هایی احساس نمی‌شد، چون این مسائل دغدغه مردم نبود.

آیا دانش‌آموزان نیز با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند؟

آمار تماس آنها قابل ملاحظه نیست، یعنی می‌شود گفت تماس دانش‌آموزی نداریم.

کم سن و سال‌ترین تماس گیرنده خط ملی اعتیاد که بوده است؟

در یک سال اخیر فقط یک مورد داشته‌ایم که پسر 14 ساله‌ای تماس گرفته و نگران اعتیاد پدرش بود.

آمار تماس دانشجویان با خط ملی اعتیاد زیاد است؟

تماس دانشجویی داریم، اما به این معنی نیست که سن همه آنها حدود 20 سال است، چون دانشجویان میانسال نیز داریم.

آنها چه دغدغه‌هایی دارند؟

دانشجویان نیز بیشتر درباره عوارض مصرف مواد مخدر می‌پرسند. برخی می‌خواهند بدانند اگر برای شب امتحان ریتالین بخورند تمرکزشان زیاد می‌شود یا نه؟ در چنین مواقعی مشاوران ما به آنها توضیح می‌دهند مصرف چنین داروهایی چه عواقبی برای آنها دارد.

آیا در فصل امتحانات چنین پرسش‌هایی بیشتر مطرح می‌شود؟

درست است در زمان نزدیک امتحانات بیشتر از ما در این باره می‌پرسند، آنها چیزهایی شنیده‌اند و می‌خواهند مطمئن شوند، اما ما اطلاعات درست را در اختیار آنها می‌گذاریم.

باور نادرست دیگری وجود دارد که شیشه باعث لاغری می‌شود. آیا دراین باره نیز از خط ملی اعتیاد سوال می‌کنند؟

به شکل مستقیم نمی‌پرسند.

شایع‌ترین باور اشتباهی که میان مردم وجود دارد، چیست؟

اثرات مصرف تفننی بیشترین چیزی است که تماس‌گیرندگان می‌پرسند؛ اما خیلی از سوال‌هایی که افراد مطرح می‌کنند به دلیل باور نادرست اطلاعات کم آنهاست.

سیر تحول مصرف مواد از سنتی به محرک نیز در تماس‌های شما مشهود است؟

این که بتازگی سوال‌ها بیشتر درباره مواد محرک است، این ماجرا را تایید می‌کند، چون تا چندسال پیش اصلا سوالی درباره شیشه مطرح نمی‌شد. قبلا سوال درباره مصرف تریاک زیاد بود، اما اکنون درباره محرک و داروهایی مانند ترامادول بیشتر شده است.

برخی شهروندان ازاین گلایه دارند که هنگام تماس با خط ملی اعتیاد، زمان زیادی پشت خط می‌مانند.

خیلی این انتقاد را نشنیده‌ایم. ما باید به مشکلات افراد توجه کنیم. اکنون در مطب پزشکان نیز افراد معطل می‌شوند.

به نظرشما آیا تعداد خطوط تلفن یا تعداد مشاوران شما با نیاز جامعه تناسب دارد؟

خدمات ما باید گسترش پیدا کند، هرچند اکنون نیز درحال گسترش زیرساخت‌های خود هستیم، اما این روند زمانبراست و به اعتبار و تجهیزات مناسبی نیاز است. اما تلاش می‌کنیم مردم کمتر پشت خط بمانند.

به شکل میانگین، افراد چقدر پشت خط منتظر می‌مانند؟

میانگین صف انتظار در خط ملی اعتیاد در طول ماه یک تا دو دقیقه است.

مشاوران شما برای هر تماس‌گیرنده چقدر زمان می‌گذارند؟

میانگین تماس تلفنی حدود هفت دقیقه است. اما اگر تماس‌گیرنده در معرض خطر باشد تا یک ساعت نیز برای مشاوره با او وقت داده می‌شود.

از کدام استان‌ها بیشتر با این سامانه تماس گرفته می‌شود؟

از همه استان‌ها با خط ملی اعتیاد تماس گرفته می‌شود و نمی‌توان آمار دقیقی دراین باره داد، چون هر ماه تغییر می‌کند.

با شماره 09628 مشاوره رایگان بگیرید

مشاوران و مددکاران خط ملی اعتیاد هر روز از ساعت 8 صبح تا 8 شب آماده‌اند به افرادی که در خصوص اعتیاد نیاز به مشاوره دارند، خدمات رایگان ارائه کنند. پس چنانچه نیاز به مشاوره داشتید می‌توانید براحتی مشکلاتتان را با مشاوران بهزیستی درمیان بگذارید. فقط به یاد داشته باشید بیشترین تماس‌ها با خط ملی اعتیاد بین ساعات 10 تا 11 صبح و 16 تا 20 گرفته می‌شود؛ بنابراین اگر در ساعات غیر پیک تماس بگیرید می‌توانید راحت‌تر از نظرات مشاوران این سامانه بهره ببرید.

مهدی آیینی

زنان معتاد،زنان فراموش شده

دور هم نشسته‌اند، چند نفر پایپ در دست گرفته‌اند، عده‌ای هم زرورق‌هایشان را آماده می‌کنند، یکی‌شان رفته هروئین بخرد، غرولندکنان برمی‌گردد و می‌گوید جنس آشغالش را باز گران کرده، کمی از جنسی که خریده به دوستانش می‌دهد، می‌نشیند لوله‌ای را که از کاغذ درست کرده گوشه لبش می‌گذارد، تکه‌ای هروئین را روی زرورق قرار می‌دهد و شعله فندکش را روی آن می‌گیرد، وقتی مواد کمی روان شد، فندک را زیر زرورق می‌گیرد با لوله‌ای که گوشه دهانش گذاشته دودها را می‌بلعد بعد از مکثی طولانی دود را بیرون می‌دهد. می‌گوید زنی که برچسب اعتیاد خورد، در هیچ خانه‌ای جایی ندارد.
چند کیسه لباس که لابه‌لای شاخه‌های درختان پنهان شده و آرزو‌هایی برای برگشت به جمع خانواده، تمام دارایی‌های کارتن‌خواب‌هایی است که در پارکی در حاشیه خیابان خاوران جمع شده‌اند، یکی از آنها که می‌گوید نامش شراره است و حدود 14 سال است مواد می‌کشد، ادعا می‌کند زنان کارتن‌خواب زیادی را می‌شناسد، از سالخورده تا نوجوان. افرادی که مثل خودش گاهی در پارک می‌خوابند، گاهی در خانه افرادی که برایشان مواد را جور می‌کنند یا …

هروئین تنها موادی نیست که شراره مصرف می‌کند، در حالی‌که پایپش را نشان می‌دهد، می‌گوید: اولین بار به خاطر این که وزن کم کنم شیشه کشیدم، اما حالاهمه چی مصرف می‌کنم.

شراره یکی از ده‌ها کارتن‌خوابی است که در این پارک روز را به شب گره می‌زند به این امید که یکی از معتادان اینجا به او جنس تعارف کند یا پیشنهاد دیگری برایش داشته باشد.

برا ساس آمارهای رسمی در حال حاضر 15 هزار کارتن‌خواب در خیابان‌ها پرسه می‌زنند که یک سوم آنها زنان هستند.

اگر از شراره به عنوان یک کارتن خواب درباره تن‌فروشی زنان معتاد بپرسید، می‌گوید: برخی برای این که تهدید نشوند تن‌فروشی می‌کنند، عده‌ای هم برای تهیه مواد یا جایی برای خواب.

زن میانسال تاکید می‌کند دلیل اصلی معتاد باقی ماندن او و دوستانش حمایت‌نکردن خانواده‌هاست و این که در این بین خیلی‌ها به بهانه حمایت فقط از زنان معتاد سوء استفاده می‌کنند.

در این گیرودار یکی از کارگران شهرداری آب جوی کنار پارک را هدایت می‌کند به جایی که شراره و دوستانش نشسته‌اند، شراره می‌گوید: این هم نمونه حمایت‌هایی است که از ما می‌شود، نمی‌گذارند یکجا به درد خودمان بمیریم.

وقتی از او می‌پرسم چرا برای درمان به کمپ نرفته، یکی از دوستانش می‌گوید که در کمپ احساس حقارت به افراد دست می‌دهد، چون رفتار بیشتر افرادی که در کمپ‌ها کار می‌کنند اصلا مناسب نیست.

زن میانسال می‌گوید: انگار نه انگار افرادی که آنجا کار می‌کنند روزی خودشان معتاد بوده‌اند. خیلی برخوردشان زننده است. از این گذشته غذای مناسبی هم به افراد نمی‌دهند و خلاصه شرایط جوری است که به این نتیجه می‌رسید که کارتن خوابی بهتر است. یکی دیگر از معتادانی که در پارک نشسته، می‌گوید اینجا روزی صدبار باید از دست ماموران فرار کنیم، اما بهتر از کمپ رفتن است.

شراره تا به حال چند بار ترک کرده اما هر بار خیلی زود دوباره مصرف مواد را شروع کرده است، او در حالی که بغض کرده می‌گوید: چند بار ترک کردم، اما وقتی پاک شدم هیچ چیز تغییر نکرد. نتوانستم کار پیدا کنم، در هیچ خانه‌ای به رویم باز نشد، مگر آنهایی که مصرف‌کننده هستند.

زنان آسیب‌پذیرترند

اعتیاد یکی از آسیب‌هایی است که این‌روزها زنان را بیش از گذشته تهدید می‌کند، اما از اعتیاد زنان گفتن نباید به‌گونه‌ای باشد که سبب شود زنان معتاد تصمیم بگیرند اعتیادشان را پنهان کرده و برای درمان آن قدم بر ندارند؛ چرا که این روزها به آسانی به زنان معتاد برچسب‌هایی مانند تن‌فروشی می‌زنند.

مجید رضازاده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در گفت‌وگو با جام‌جم دلیل افزایش آمار زنان معتاد را حضور بیشتر آنها در جامعه می‌داند، اما تاکید می‌کند،این به آن معنی نیست که باید زنان از خانه‌های خود خارج نشوند. آن طور که او می‌گوید، باید برنامه‌های توانمندسازی ویژه بانوان نیز مانند آقایان گسترش یابد، چراکه زنان آسیب‌پذیرتر هستند. برای نمونه بانوان در مساله طلاق نیز بیشتر از مردان آسیب می‌بینند به همین خاطر در مسائل پیشگیری و توانمندسازی باید اولویت را به زنان و کودکان داد.

کارشناسان اعتقاد دارند آمار زنان معتاد در حال دگرگونی است به همین دلیل باید تمرکز برنامه‌ها را در درمان اعتیاد به سمت توانمندسازی برد؛ زیرا در بیشتر مواقع با اعتیاد به شکل فیزیکی برخورد می‌شود، یعنی سعی بر این شده معتادان را از جامعه جدا کنند. به همین خاطر رضازاده تاکید می‌کند باید در درمان اعتیاد، شأن و کرامت انسان‌ها حفظ شود تا درمان اعتیاد نتیجه مطلوب‌تری داشته باشد.

پرده‌دری فقر

مساله اعتیاد زنانی مانند شراره را اگر با کارشناسان در میان بگذارید، آنها علت‌های زیادی در این باره مطرح می‌کنند؛ دلایلی مانند فقر که سبب شده پرده از اعتیاد برخی از آنها کنار برود.

در این میان عباس دیلمی‌زاده، مدیرعامل جمعیت خیریه «تولد دوباره» قبول ندارد آمار زنان معتاد افزایش یافته، او پای فقر را وسط می‌کشد و تصریح می‌کند: از قبل اعتیاد در میان زنان بوده، اما این روزها فقر اقتصادی سبب شده اعتیاد زنان به مرحله نیمه پنهان برسد.

آن طور که دیلمی‌زاده می‌گوید، هنوز اعتیاد زنان وارد مرحله آشکار نشده، اما مدتی است که اعتیاد زنان از حالت پنهان به مرحله نیمه پنهان وارد شده و دلیل اصلی این مساله فقر اقتصادی است، چراکه اعتیاد زنان در دهک‌های پایین جامعه عریان‌تر شده است، اما اعتیاد زنان در دهک‌های بالای جامعه همچنان پنهان است.

بنابراین شرایط بد اقتصادی سبب شده زنان معتادی که در دهک‌های پایین جامعه حضور دارند، به کارتن خوابی روی آورده یا برای تامین مواد مخدر مورد نیازشان به کارهایی مانند فروش کودکانشان یا تن‌فروشی روی بیاورند؛ آسیب‌هایی که ناشی از اعتیاد و فقر است، اما برای جامعه پیامدهای ناگواری مانند بالارفتن آمار ایدز را به دنبال می‌آورد.

زنان کارتن خواب و معتاد این روزها بیشتر از گذشته در جامعه به چشم می‌خورند، چراکه حمایت‌های مناسبی از آنها نمی‌شود، در واقع آنها به حداقل‌ها نیز دسترسی ندارند، این مساله تلخی است که مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره نیز از آن انتقاد و تصریح می‌کند: سیستم درمانی و بازتوانی برای زنان معتاد فعال است، اما نظام رفاه اجتماعی نیازهای اولیه آنها را تامین نمی‌کند، به همین خاطر تلاش‌ها برای درمان اعتیاد نیز بخوبی نتیجه نمی‌‌گیرد.

بنابراین با توجه به اظهار نظر زنان معتادی مانند شراره و کارشناسان می‌توان گفت زنان معتادی که این روزها در حاشیه بزرگراه‌ها یا پارک‌های پایین شهر زندگی می‌کنند، اگر به سرپناه، خوراک و درآمدی حداقلی دسترسی داشتند، کارتن خواب نمی‌ماندند یا اگر در کمپ‌های ترک اعتیاد برخورد مناسبی با آنها شود، یعنی شأن و کرامت انسانی شان حفظ شود، راضی به کارتن خواب ماندن نمی‌شوند این درحالی است که سازمان‌های مسئول باید برای درمان و بازگشت این افراد به جامعه برنامه‌ای داشته باشند؛ زیرا آگاه‌سازی خانواده‌ها و متقاعد کردن آنها به حمایت از زنان معتادی که برای درمان اقدام می‌کنند، از ضرورت‌هایی است که تاکنون مغفول مانده است.

مهدی آیینی

خانواده بي​دفاع در گرداب آسيب​هاي اجتماعي

اعتياد، طلاق، روابط نامشروع، خيانت زناشويي و حاشيه نشيني برخي از آسيب هاي اجتماعي است که اين روزها جامعه را نشانه رفته و تحت تاثير آن بنيان خانواده نيز بيش از پيش تهديد مي شود. به نظر مي رسد آن طور که بايد نهادهاي مسئول براي کنترل اين آسيب ها تلاش نمي کنند.
در ميزگردي که به اين منظور و با حضور مجيد رضازاده، رئيس مرکز توسعه پيشگيري سازمان بهزيستي کشور،مهدي ميرمحمد صادقي، معاون مشاوره و امور روانشناختي ،محسن روشن پژوه، معاون پيشگيري و درمان اعتياد و شيرين احمدنيا، معاون پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي اين سازمان در روزنامه جام جم برگزار شد مسائلي مانند تغيير ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي، فاصله بين نسلي و مادي گرايي به عنوان عواملي که جامعه را تهديد مي کند ياد کرده و تاکيد کردند حاشيه نشيني، اعتياد، طلاق، روابط نامشروع و خيانت زناشويي و مناطق بحراني و حاد از اصلي ترين آسيب هاي اجتماعي است که کانون خانواده را نشانه رفته است.
در کنار اين مسائل بحث هايي نظير فراگير نبودن برنامه ها و نداشتن اقتدار لازم از سوي سازمان بهزيستي نيز در اين ميزگرد مطرح شد و کارشناسان بر اين نکته تاکيد کردند که براي کنترل آسيب هاي اجتماعي بايد با عوامل زمينه ساز آنها مقابله کرد.

   آسيب هاي اجتماعي زيادي اين روزها خانواده ها را نگران کرده به نظرشما چه تهديدي جدي تر است؟

ميرمحمد صادقي :به نظرم تغيير ​ ارزش ​ و هنجارهاي اجتماعي است. ​

برخي جامعه شناسان  علت اين تغييرات را دوران گذار مي دانند.

ميرمحمد صادقي: اين نظر برخي جامعه شناسان است،اما چون ارزش هاي جديد در جامعه شکل نگرفته و در اين عين حال​ سنت هاي قديمي نيز تغييرکرده ​ ما با فضايي بي هنجاري رو به رو هستيم در اين فضا افراد به خود اجازه رفتارهاي متفاوتي ​ مي دهند. البته از مهاجرت نيز مي توان به عنوان يکي ديگر از تهديد هاي خانواده ياد کرد،چون مهاجرت از روستاها و شهرهاي کوچک به کلانشهر ها ​سبب گسسته شدن پيوند هاي خانوادگي و اجتماعي شده ​.براي نمونه چند سال پيش خانواده ها مانع طلاق و جدايي دوستان و آشنايان خود مي شدند، اما اکنون اين گسست اجتماعي زمينه را براي شيوع آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده است.

 بنابراين نمي توان رسيدگي به آسيب هاي اجتماعي را اولويت بندي کرد؟

رضا زاده:فاصله بين نسلي بين فرزندان و والدين از نظر ميزان اطلاعات و مهارت نيز يکي ديگر  از تهديد​هاي خانواده است،چون اکنون فضاي ذهني آنها از يکديگر دور شده ​ و زمينه را براي آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده.براي همين نمي توان جدي ترين آسيبي را که خانواده ايراني را تهديد مي کند مشخص کرد.

ميرمحمد صادقي: فاصله بين نسلي را بايد تهديدي استراتژيک دانست، تصور مي کنم فاصله بين نسلي يکي  از شش تهديداستراتژيک امريکا نيز هست.

روشن پژوه:دوستان به عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي اشاره کردند، البته به نظرم   در رویکرد پیشگیرانه، توجه به عوامل زمينه ساز بروز آسيب هاي اجتماعي از پرداختن به خود آسيب مهمتر است و براي ارتقاي جايگاه خانواده و پیشگیری از آسیب هایی که خا نواده را تهدید می کند بايد به آنها توجه ویژه کرد. در رويکرد پيشگيرانه با کنترل عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي مي توان به کاهش همه آسيب ها دست یافت. به عنوان مثال يکي از مهمترين آسيب هاي اجتماعي  اعتياد است که با پرداختن به عوامل خطر بروز آن می توان علاوه بر کاهش و کنترل اعتیاد شاهد کنترل سایر آسیب ها نیز بود​.

 چنانچه بخواهيم از منظر جامعه شناسي به موضوع نگاه کنيم،چه عواملي دراين بين موثر است؟

احمدنيا: ​بايد به موضوع از منظر ساختاري نگاه کرد، یعنی تاثیرگذاری جريان​ها و بستر های اجتماعي که توليد کننده آسيب هاي اجتماعي  هستند و  بر نهادهای اجتماعی نظیر  خانواده، اقتصاد و غیره تاثير مي گذارند مدنظر قرار گيرد. وقتي ساختاري به موضوع نگاه کنيم متوجه می شویم که چگونه  انواع نابرابري هاي اجتماعي زمينه ساز آسيب هاي اجتماعي می شود، بنابراين ساخت رابطه نابرابر در سطوح خرد، میانه و کلان  بستر آسيب هاي اجتماعي را فراهم مي کند.

 اما چه مساله سبب شده اخلاق براي خيلي ها مهم نباشد؟

احمد نيا:یکی از مهم ترین آسيب هایی که متوجه ​جامعه​ ماست، روند  تزاید مادي گرایی است ، چراکه خود بر  گسترش نابرابري ها دامن می زند​ و رقابت ناسالم برای دستیابی به  منابع مادی به وجود می آید،  ​ به عنوان مثال،  به جاي اينکه شکل گيري خانواده ها براساس اخلاق  و ارزش های جمعی معنوی باشد  براساس ارزش هاي مادي است. ​مثلا امروزه انتخاب همسر به شهادت مشارکت کنندگان در پژوهشی که  در تهران به انجام رسیده، عملاً  براساس معیارهایی چون ثروت و زيبايي  یعنی بر اساس معیارهایی مادی صورت گرفته ​ که غلبه ​ چنین ارزش هایی منتهی به سلامت ازدواج و کانون خانواده نمی شود.

 خانواده مادي گرا چه تاثيري در جامعه مي گذارد؟

احمد نيا:اين نابرابري از خانواده شروع و به جامعه تسري پيدا مي کند در چنين جامعه اي انسان ها دچار احساس محروميت نسبي مي شوند، چراکه مدام درحال مقايسه خود با ديگري هستند.بنابراين احساس هاي منفي تشديد مي شود و مقايسه ها از بعد برخورداری فرد و خانواده از  رفاه اجتماعي افزايش مي يابد به اين شکل در جامعه انواع آسيب ها مانند اعتياد  و طلاق در نتیجه​ درک نابرابری و تبعیض در  فرصت های کار و اشتغال، و  نامناسب بودن کیفیت زندگی اقشار کم درآمد رواج پيدا مي کند و  در نتیجه ​فقر نسبی​ و  عدم بهره​مندی عادلانه از مواهب زندگی،  افراد در پی مهاجرت برمی آیند و بنابر این حاشيه نشيني تشديد مي شود. می دانیم که در طی چند دهه،  از  نظر معیشتی، از دوران غلبه ​ اقتصاد کشاورزي به غلبه ​ اقتصاد شهري و صنعتي و گسترش خدمات متحول شده ایم.

 فضاي مجازي به آسيب ها چطور دامن مي زند؟

احمدنيا:  تغيير معيشت سبب افزايش حاشيه نشبني شده  و فاصله ی بین- نسلي نيز به دليل سرعت تغيیرات ارزشي تشديد شده بنابراين ارزش ها و علائق و آرزوهای  نسل جديد نيز تغيير و تحولات زيادي پیدا کرده است،  در واقع بانسلي مواجه هستيم که بانسل هاي گذشته خود تفاوت آشکار داشته وزبان مشترکي ندارند و سرعت  پيشرفت فناوري های جدید ارتباطی و اطلاعاتی  نيز مزيد بر علت شده  . در معاونت پیشگیری از آسیب های اجتماعی در سازمان بهزیستی برای پیشگیری از تبعات منفی تحولات اجتماعی اقتصادی شتابنده برنامه های متعددی تدارک دیده شده ​​   از جمله ​ برنامه ای برای آموزش و آگاهی رسانی در خصوص فرصت های  فضاي مجازي و پیشگیری از تهدید های آن نيز گنجانده شده چراکه خواهی نخواهی همه ​ ما در عصر حاضر دچار زندگي دوگانه ای شده ايم؛ زندگي در دنياي واقعي و  به موازات آن در دنیای مجازي.

 براي کاهش چنين آسيب هايي چه برنامه هايي داريد؟

 احمدنيا:​در چنين فضايي نياز به آموزش های متناسب با شرایط سبک زندگی سالم خانوادگی و همچنین ترویج انتظارات و وظایف زندگي  شهروندي داريم که در  برنامه هاي مان  از  شيوه هاي کلاسيک ، کمپين رسانه اي ، انيميشن و فيلم براي آموزش شهروندان و خانواده ها استفاده مي کنيم.

رضا زاده: در مقابل آسيب هاي اجتماعي وظيفه پيشگيري را براي خود متصور هستيم و  تا کنون برنامه ها ي زيادي در اين راستا اجرا شده که برخي از آنها 15 سال سابقه دارد، مانند آموزش مهارت هاي زندگي، آموزش پيش از ازدواج، برنامه ها اجتماع محور پيشگيري از اعتياد،پايگاه سلامت روان اجتماعي و..

 اما با وجود اجراي اين همه برنامه چرا آسيب هاي اجتماعي هنوز نگران کننده است؟

 رضا زاده: دلايلي مانع نتيجه گرفتن شده که بايد بازنگري شوند ​يکي از دلايل اين است که پوشش برنامه به اندازه کافي نبوده است.​

 چرا پوشش برنامه ها مناسب نبوده ؟

رضازاده :چون بودجه کافي براي اجراي آنها نبوده براي نمونه ثابت شده که آموزش هاي پيش از ازدواج ​ تا 40درصد از مشکلات خانواده مانند طلاق پيشگيري مي کند،اما پوشش ما دراين خصوص 10 تا 15 درصد است بنابراين نمي توان انتظار بالايي از اين برنامه داشت ​.

SAID9234

 مساله ديگر اين است که آيا بهزيستي قدرت لازم را براي اجراي چنين برنامه هايي دارد؟

رضا زاده :به عنوان سازمان مهم اجتماعي در کشور آن قدرت کافي را نداريم که برنامه ها را پيش ببريم، اين قدرت بايد در اختيار ما قرار بگيرد تا بتوانيم پاسخگو نيز باشيم اين نيز جزو برنامه هاي کلان ماست تا  سازمان بهزيستي بتواند متولي و پاسخگوي مسائل اجتماعي باشد.

 سازمان و نهادهاي ديگر دراين بين چه نقشي دارند؟

رضا زاده :​ در همه برنامه و طرح ها ​ بايد ملاحظات اجتماعي لحاظ شود،يعني نبايد مسکن مهر ​، عسلويه ​يا مدارس غير انتفاعي ايجاد کنيم اما به عواقب اجتماعي آنها نينديشيم​.بنابراين اگر اين موضوعات رعايت شود،معتقدم​ به اندازه کافي برنامه و توان داريم که روي آسيب هاي اجتماعي تاثير گذار باشيم.

 سازمان بهزيستي رسيدگي به کدام آسيب هاي اجتماعي را اولويت مي داند؟

رضا زاده:​ 5 عامل اصلي را مد نظر قرار داده ايم،حاشيه نشني،اعتياد،طلاق،روابط نامشروع و خيانت زناشويي​ ومناطق بحراني و  حاد.

 براي اين آسيب هاي چه برنامه هايي داشته و داريد؟

رضازاده :براي حاشيه نشيني 7 برنامه پيشگيري داريم غير از برنامه هاي حوزه اجتماعي و توانبخشي در حوزه اعتياد بيش از 6 برنامه کلي داريم که براساس گروه سني و جنسي ​است.در حوزه طلاق 13 برنامه داريم که اگر اجرا مي شد طلاق اينقدر افزايش پيدا نمي کرد،در حوزه هاي روابط نامشروع نيز برنامه هايي داريم.

 براي آموزش خانواده ها چه بايد کرد؟

رضازاده :​در مدارس به افراد تست زدن ياد مي دهيم اما براي زندگي آينده شان برنامه اي نداريم،​به  خانواده نيز بايد آموزش ​ اقتصاد،  فرزند پروري  و روابط  جنسي داد، چراکه اگر فرزند پروري درست اتفاق بيفتند زندگي بهتري را در آينده تجربه خواهند کرد.

 به نظر مي رسد در مقابله با اعتياد نيز موفق نبوده ايم،چرا؟

روشن پژوه: حتما مداخلاتي که انجام شده تاثيرات ​ خوب و قابل قبولي داشته ​، اما قطعا تا وضع مطلوب فاصله داریم. به عبارتی ​ اگر برنامه هايي که تا کنون ​ انجام شده ​ اجرا نمي شد، حتما اوضاع بسيار پيچيده تر از حالا بود. نکته مهم​​ در پيشگيري از آسيب های اجتماعی ​مانند اعتياد  این است که به دلیل عوامل متعدد زمینه ساز و تاثیرات متقابل آنان با هم نمی توان از عملکرد یک دستگاه و نهاد توقع اثر بخشی در تمام سطوح داشت و برای کنترل مشکلاتی از جمله اعتیاد باید تمامی دستگاه های دولتی، حکومتی، نهادهای مدنی از جمله نهادهای فرهنگی ، رسانه ها و آحاد مردم نیز باید مسئولانه وارد عمل شوند.

رضا زاده :آسيب​هاي اجتماعي فرايند​هاي قانونمند هستند که  قابل پيش بيني نيز هستند ،بنابراين قابل پيشگيري نيز هستند،اما اين مسائل در اذهان عمومي مانند جعبه سياه هستند وممکن است افراد به يکباره به آن توجه کرده و بگويند​ گسترش پيدا کرده است​ ،​بنابراين تمام مداخلات دراين حوزه تاثير گذار است  و مي توان گفت اگر اين برنامه ها اجرا نمي شد وضع چه مي شد​.

  براي فراگير شدن برنامه هايتان به چه ميزان اعتبار نياز داريد؟

رضا زاده: با توجه به نوع برنامه ​اعتبار نيز متفاوت است براي نمونه براي آموزش پيش از ازدوا ج سال گذشته  يک ميليارد تومان اعتبار داشتيم ،اما اين ميزان ده درصد افراد را پوشش داد. لازم به ياد آوري است که هزينه زيادي نمي خواهد، چون آموزش ها از سوي 4000 مربي و به شکل گروهي ارائه مي شود، درواقع براي فراگير شدن آن به ​ حدود 20 برابر اعتبار کنوني نياز داريم.

​ درحوزه اعتياد چه؟

رضازاده: برنامه پيشگيري از اعتياد ما سال گذشته 4 ميليارد تومان اعتياد داشت، اما اگر بخواهيم 5000​ تيم را آموزش صحيح بدهيم و گسترش بدهيم چندين برابر اين بودجه را نياز داريم

 در کنار افزايش اعتبار بايد از اقتدار لازم نيز برخوردار باشيد براي حل اين مساله چه بايد کرد؟​​

رضا زاده: اکنون اين بحث مطرح است​ محوريت مقابله با آسيب هاي اجتماعي ​ بهزيستي باشد چراکه ما​ پتانسيل هاي زيادي در سراسر کشور داريم، ​اگر اين رويکرد اتفاق بيفتند واعتبار کافي نيز به ما بدهند اقتدار لازم نيز  به دست مي آيد.

مرگ گفت و گو در خانواده

گاهی مثل خوره می‌شود و به جان خانواده‌ها می‌افتد تا آنها را از یکدیگر دور کند، گاهی به شکل دیوار سر به فلک کشیده‌ای می‌شود تا اعضای خانواده‌ها را از یکدیگر جدا کند، گاهی حکم آرامش قبل از توفان را پیدا می‌کند؛ توفانی که با طغیانش کشتی خانواده‌ها را در هم می‌شکند؛ از کاهش گفت‌وگو بین اعضای خانواده‌ها حرف می‌زنیم، مشکلی که کانون خانواده‌ها را نشانه رفته و به اعتقاد کارشناسان چنانچه دلایل بروز آن مانند پایین بودن سواد رسانه‌ای خانواده‌ها، بی‌توجهی نظام آموزشی به تربیت افراد و نحوه ارتباط بین فرزندان و والدین در کشورمان اصلاح و بهبود پیدا نکند، عواقب جبران‌ناپذیری را به جامعه تحمیل می‌کند.

اعضای خانواده با یکدیگر قهرند، حرف یکدیگر را نمی‌فهمند یا اصلا بلد نیستند چگونه با یکدیگر گفت‌وگو کنند، اینها بخشی از واقعیت‌های جامعه است که بسیاری از مشاوران خانواده نیز درستی آن را تائید می‌کنند؛ زیرا بخش قابل توجهی از مراجعان آنها با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

این موضوع بار دیگر با سخنرانی دکتر محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان سر زبان‌ها افتاد، او که در نخستین کنفرانس ملی اوقات فراغت حرف می‌زد، هشدار داد که گفت‌وگو میان فرزندان و دیگر اعضای خانواده بر اساس آخرین پژوهش‌های انجام شده در کشورمان به 25 دقیقه رسیده است.

در این بین کارشناسان دلایل متفاوتی را برای کاهش ارتباط بین اعضای خانواده مطرح می‌کنند، دلایلی مانند پایین بودن سواد رسانه‌ای، نداشتن مهارت برقراری ارتباط موثر و به کارنگرفتن شیوه درست تربیتی از سوی والدین و اولیای مدارس.

خانواده‌ها آب می‌رود

کوچک شدن خانواده‌ها در کنار عوامل دیگری مانند استفاده نادرست از فضای مجازی از دلایل کاهش گفت‌وگو بین اعضای خانواده است که به نظر دکتر مجید صفاری‌نیا، روان‌شناس اجتماعی در این بین بسیار تاثیر گذار است.

او با بیان این‌که جامعه به سمت فردگرایی پیش می‌رود، تصریح می‌کند: خانواده محدود و کوچک شده و بسیاری از زوج‌ها تمایل به داشتن یک فرزند دارند و مشکلات اقتصادی نیز سبب شده مانند گذشته روابط خویشاوندی برقرار نباشد.

در واقع انسان از طریق رفت وآمد با خویشاوندان می‌تواند بخشی از نیاز به شادی‌اش را جبران کند، اما در سال‌های اخیر با کاهش چنین روابطی انسان‌ها غمگین و تنها‌تر شده‌اند.

این درحالی است که کوچک شدن خانواده‌ها و کاهش روابط خویشاوندی به‌تنهایی انسان دامن می‌زند و در چنین شرایطی احساس غمگینی بر انسان چیره گشته و سبب کاهش عزت نفس فرد می‌شود. صفاری‌نیا معتقد است پایین آمدن عزت نفس انسان سبب می‌شود او دیگر نتواند با اطرافیانش ارتباط موثری برقرار کند.

مرگ رابطه در خانواده

برخی از کارشناسان نسبت به کاهش گفت‌وگو بین اعضای خانواده نگرانی بیشتری دارند، در واقع آنها معتقدند موضوع فراتر از کاهش گفت‌وگوست، چرا که مساله اصلی در خانواده ارتباط است و با از بین رفتن آن باید خانواده را از دست رفته دانست.

مهدی حاج اسماعیلی، روان‌شناس و مشاور خانواده چنین نظری دارد. او در گفت‌وگو با جام‌جم به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از مراجعان او به‌دلیل ناتوانی در برقراری ارتباط با یکدیگر دچار مشکل شده‌اند، چون نحوه گفت‌وگو با یکدیگر را فرا نگرفته‌اند.

او در کنار استفاده نادرست از فضای مجازی، ناآگاهی والدین و ضعف در سیستم آموزشی کشور را از دلایل عمده کاهش سطح گفت‌وگو بین اعضای خانواده می‌داند.

آن‌طور که حاج اسماعیلی توضیح می‌دهد این روزها بیشتر والدین زمان مطلوب یا وقت کیفی برای بودن با فرزندان خود نمی‌گذارند و بیشتر ترجیح می‌دهند برای آنها وقت کمی ‌بگذارند، یعنی با کسب درآمد بیشتر برای آنها شرایط مناسبی مانند مدرسه خوب یا وسایل با کیفیت تهیه کنند. اما در چنین شرایطی روابط انسانی کمرنگ می‌شود، چون اعضای خانواده از یکدیگر فاصله می‌گیرند.

تصوری رایج، اما خطرناک

نظام آموزشی کشور آن‌طور که باید مهارت‌های زندگی را به افراد نمی‌آموزد یعنی در مدارس افراد یاد نمی‌گیرند چگونه با دیگران رابطه مناسبی برقرار کنند، اما این ضعف شامل حال والدین نیز می‌شود؛ چون آنها نیز بدرستی نحوه تعامل با دیگران و حتی فرزندان خود را فرا نگرفته‌اند به همین دلیل این رفتار حکم دیواری کج را پیدا می‌کند که تا ثریا کشیده می‌شود.

حاج اسماعیلی معتقد است والدین با رفتار اشتباه با فرزندانشان سبب دور شدن آنها از خانواده می‌شوند، او دراین باره تصریح می‌کند: هنوز بسیاری از افراد تصور می‌کنند شخص را می‌توانند کنترل کرده و تغییر بدهند، اما والدین با کنترل بیرونی فرزندانشان سبب آسیب دیدن آنها می‌شوند؛ چون آنها را از خانواده دور می‌کنند.

به گفته او، وقتی والدین دست به کنترل بیرونی می‌زنند، رابطه شان با فرزندشان تخریب می‌شود، چون رشته اعتماد بین آنها گسسته شده و از یکدیگر فاصله می‌گیرند.

اما وقتی فرزند از والدینش فاصله می‌گیرد برای برآورده کردن نیازهای اصلی‌اش مانند عشق و تعلق خاطر با مشکل بیشتری مواجه و در نتیجه شکننده‌تر می‌شود.

حاج اسماعیلی یادآور می‌شود: به این ترتیب ارتباطات بین فرزند و والدین به پایین‌ترین سطح می‌رسد وگرفتار آسیب‌هایی مانند اضطراب، پرخاشگری، افت تحصیلی و اعتیاد می‌شود.

معجزه، کنترل درونی

والدین برای ایجاد رابطه بهتر با فرزندان و بالا بردن سطح گفت‌وگو با یکدیگر باید از کنترل بیرونی دست کشیده و به سمت کنترل درونی بروند تا رابطه موثری با یکدیگر برقرار کنند. حاج اسماعیلی درباره کنترل درونی این‌طور توضیح می‌دهد: والدین باید یاد بگیرند به جای قهر کردن، سکوت کنند تا هیجانشان کاهش یافته و با منطق حرف بزنند. آنها باید بیاموزند که به جای نصیحت کردن باید با یکدیگر گفت‌وگو کنند.

علاوه براین خانواده با پذیرش و همدلی می‌تواند بسیاری از مشکلات را پشت سر گذاشته و ارتباط مناسبی بین اعضای خود ایجاد کنند. به اعتقاد کارشناسان، اعضای خانواده باید به سمتی بروند که هنگام مواجهه با مشکلات طرح سوال کنند و پرسشگری سقراطی را مد نظر داشته باشند یعنی پرسش‌هایی را که سبب ایجاد همراهی بین طرفین می‌شود، مطرح کنند.

با توجه به اظهار نظرهای کارشناسان می‌توان نتیجه گرفت اعضای خانواده هر روز از یکدیگر دور می‌شوند چون در برابر تهدید‌هایی که روی زندگی آنها سایه انداخته ایمن نشده‌اند؛ به بیان دیگر مهارت آموزی به خانواده‌ها در کشورمان هنوز از مقام شعار فراتر نرفته به همین دلیل بسیاری هنوز راه و رسم گفت‌وگو کردن را نمی‌دانند یا کم نیستند خانواده‌هایی که نمی‌دانند دربرابر تهدید و فرصت‌های فضای مجازی که مجال دور هم بودن را از آنها گرفته، چه واکنشی از خود نشان دهند.

شرمندگي؛ فصل پنجمي براي کارگران فصلي

«شرمنده زن و بچه شده ايم.» اين جمله اي است که بيشتر کارگران فصلي به زبان مي آورند و پس از آن از نبود کار گله مي کنند و اين که تاکنون جز حرف شاهد اقدام جدي براي رفع مشکلاتشان نبوده اند. قشنگ مسئولان چيزي عايدشان نشده است. شايد باورش براي خيلي ها مشکل باشد، اما در بين کارگران فصلي که در کنار خيابان روز را به شب گره مي زنند، سرپرستان خانواري وجود دارند که بيش از سه ماه است سرکار نرفته اند و با تاريک شدن هوا عزاي اين را مي گيرند که با جيب خالي چگونه روانه خانه شوند و به همسر و فرزندانشان وعده فردايي را بدهند که انگار خيال آمدن ندارد براي اين که از حال و هوا و شرايط اين روزهاي کارگران فصلي بيشتر باخبر شويم، به يکي از پاتوق هاي آنها در شرق تهران رفتيم؛ مکاني که شهرداري منطقه 8 براي آنها در تقاطع گلبرگ با خيابان در دشت محلي در نظر گرفته است .

    کارگري بدون سرپناه
پاچه شلوارش را بالامي زند و جاي زخم هاي کهنه اي را نشان مي دهد، مي گويد زمان جنگ سرباز بوده و در سردشت مجروح شده و اين زخم ها يادگار آن روزهاست که در جبهه جنگيده، اما حالابايد براي کارگري نيز به اين در و آن در بزند، اما باز کاري پيدا نمي شود. اينها بخشي از درد دل هاي رمضان خرسند است. مرد ميانسالي که پنج بچه و همسرش را در قوچان به امان خدا رها کرده و در جستجوي کار به پايتخت آماده، اما اينجا نيز شانس با او يار نيست چون از عيد تا کنون سرکار نرفته است.
رمضان مي گويد: زندگي فشار زيادي به من آورده به همين خاطر خواستم از حضورم در جبهه و ماجراي جانباز شدنم استفاده کنم تا صدايم به گوش مسئولان برسد، اما مي گويند پرونده و اسنادي که گواه صحت اين ماجرا باشد وجود ندارد. نمي دانم مي گويند اسناد سوخته است. مرد ميانسال آخرين بار در تعطيلات نوروز خانواده اش را ديده و از آن به بعد ديگر به شهرش برنگشته چون درآمدي به دست نياورده و خجالت مي کشد به خانه برگردد. اگر از او درباره اين که شب ها را کجا به روز مي رساند بپرسيد، سکويي را که شهرداري براي نشستن کارگران فصلي درست کرده، نشان مي دهد و مي گويد: روي اين سکو مي خوابم جاي ديگري ندارم بروم. نمي توانم اينجا خانه اي اجاره کنم، چون کاري نيست که درآمدي به دست بياورم. رمضان نيز تکه هاي ناني را در اثبات حرف هايش نشان مي دهد و مي گويد: امروز 500 تومان از يکي از دوستانم گرفتم تا نان بخرم و گرسنگي نکشم بيشتر افرادي که اينجا مي بينيد خوراکشان، نان خشک است و اگر خيلي به خودشان برسند نان و ماست مي خورند.

    150 درجه زير خط فقر
«بنويسيد کارگران فصلي150 درجه زير خط فقر قرار دارند.» اين را مرد ميانسالي مي گويد که از طريق جا به جايي نخاله هاي ساختماني امرار معاش مي کند.
گفته هاي او را محمود بابايي، يکي ديگر از افرادي که از اين راه کسب درآمد مي کند، تائيد کرده و ادامه مي دهد: يک سال است درست حسابي کار نکرده ايم، چون صنعت ساختمان سازي راکد است.
آن طور که بابايي مي گويد: بيشتر کارگراني که اينجا هستند آرزويي بجز يافتن کار ندارند. او به شرايط خودش اشاره کرده و توضيح مي دهد: قسطي براي ماشينم لاستيک خريده ام و آن را قسطي تعمير کرده ام، اما درآمدي نداريم تا بتوانيم قسط هايمان را پرداخت کنيم.
ولي الله ترکاشوند نيز يکي ديگر از راننده هاي خاور است که از نبود شغل و درآمد گله دارد، او مي گويد: در ماه ممکن است يک يا دوباره براي جا به جا کردن نخاله هاي ساختماني کار پيدا کند و از اين راه درآمدش حدود 150 هزار تومان شود.
ترکاشوند از مسئولان مي پرسد با 150 هزار تومان آيا مي توان از عهده مخارج يک خانواده مانند خريد نان و گوشت يا پرداخت اجاره خانه برآمد.

    قرض گرفتن از صندوق صدقات
محتويات جيبش را روي زمين مي ريزد و مشتي پول خرد را در دست مي گيرد و مي گويد: «حال و روز مان را باور نمي کنيد، اما اين پول خردها گواه اين است که امروز براي اين که براي صبحانه بچه هايم نان بخرم مجبور شدم از صندوق صدقات خانه پول دربياورم به اين اميد که امروز سرکار مي روم و پول را بر مي گردانم، اما بيشتر از 5 ماه است کار جن شده و من بسم الله…» اينها را امير مي گويد، مرد48 ساله اي که در جمع کارگران به عنوان کاشيکار با تجربه شناخته مي شود، اما کاشيکاري که ماه هاست سر کار نرفته و نمي داند از شرمندگي چطور جلوي زن و بچه اش سر بلند کند.
امير مي گويد از بيکاري امسال نتوانسته حتي حق بيمه اش را پرداخت کند، چون آهي در بساط ندارد و پرداخت ماهي حدود 70 هزار تومان حق بيمه از عهده اش خارج است.
با اين حال مرد ميانسال خدا را شکر مي کند که خانه کوچکي از خود دارد، امير ادامه مي دهد: من شانس آورده ام که سقفي روي سرم دارم، اما خيلي ها اينجا مستاجر هستند و بي سرپناه. به همين خاطر اگر سرگرسنه هم بر بالين بگذاريم به قول معروف دلمان خوش است که سقفي روي سرمان است. اما با اين که امير اجاره خانه نمي دهد، زندگي براي او آنقدر سخت شده که مجبور شده براي خريد نان امروز از صندوق صدقات خانه شان پول قرض بگيرد. اگر به او بگوييد چرا اتباع افغانستان سر کار هستند، اما او و دوستانش نتوانسته اند کاري براي خود دست و پا کنند، خواهيد شنيد: «آنها براي اين که در ايران بمانند تن به کار مي دهند. آن هم با هر شرايطي مثلابدون اين که حقوق مناسبي بخواهند. بيشتر آنها سالانه حقوق مي گيرند و هزينه هايي مانند اجاره خانه و پول آب و برق ندارند، چون در ساختمان هاي نيمه کاره و در حال ساخت مي خوابند، اما ما که ايراني هستيم نمي توانيم خانواده هايمان را چنين جاهايي ببريم.»

    زندگي 12کارگر در زيرزمين 
23 سال بيشتر ندارد، اما طوري حرف مي زند که انگار سال هاست زندگي جز درد و رنج چيزي برايش نداشته، مي گويد: نامش امين حاجي زاده است و چند روزي بيشتر نيست که دوران سربازي اش به پايان رسيده و از پادگان مستقيم به تهران آمده تا کارکند و محتاج اين و آن نباشد، اما کاري برايش پيدا نمي شود.
مرد جوان اهل مشهد است و در مقطع فوق ديپلم معماري از دانشگاه فارغ التحصيل شده، اما چون هزينه ادامه تحصيل را نداشته و ديگر خجالت مي کشيد از پدرش پول بگيرد روانه تهران شده تا کاري براي خودش دست و پا کند. امين مي گويد: اکنون با 11 نفر ديگر از همشهري هايم يک زير زمين را که دو تا اتاق دارد اجاره کرده ايم و هر روز براي پيدا کردن کار از هفت صبح به اينجا مي آييم، اما هيچ شخصي دنبال کارگر نمي آيد به همين دليل تا غروب همين جا مي نشينيم.
آن طور که او مي گويد آنها براي اجاره زيرزمين ده ميليون تومان پول پيش داده اند و هر ماه نيز هر کدام شان بايد يکصد هزارتومان براي اجاره پرداخت کند.
مرد جوان ادامه مي دهد: از پسر 15 ساله بين ما هست تا مرد 60 ساله. همه مان دنبال کار هستيم و چيز زيادي هم از مسئولان نمي خواهيم، اما کار پيدا نمي شود. او نيز مانند بيشتر کارگران حضور اتباع افغانستان و سوء استفاده کارفرما ها از آنها را دليل بيکاري کارگران ايراني مي داند.

    کارگران پير، کارگران جوان
حدود 20 مرد جوان، ميانسال و سالخورده در گوشه اي از خيابان ايستاده اند. آنها چشم و گوششان به خودروهايي است که در کنار خيابان متوقف مي شوند، چون اگر شخصي باشد که دنبال کارگر مي گردد بايد خود را خيلي زود به او برسانند و گرنه بايد روزهاي بيشتري را بيکار بگذرانند.
در اين بين بيشتر کارفرماها کارگران جوان را انتخاب مي کنند، آنهايي که به نظر مي رسد توان بيشتري دارند، اما بين کارگران، هستند افراد پا به سن گذاشته اي که نياز بيشتري به کار دارند، اما نمي توانند مانند کارگران جوان سريع واکنش نشان دهند به همين خاطر شانس کار پيدا کردنشان پايين مي آيد.
آقا برات يکي از اين کارگران پا به سن گذاشته است که حدود 60 ساله به نظر مي رسد، او مرد کم حرفي است و ترجيح مي دهد بيشتر دوستانش درباره او حرف بزنند.
دوستانش مي گويند: برات قبلايک خودروي خاور داشته و از طريق جا به جايي نخاله هاي ساختماني امرار معاش مي کرده، اما از بدشانسي ماشين اش خراب مي شود و قرض بالامي آورد. به همين دليل براي جبران بدهي هايش ناچار مي شود ماشينش را بفروشد.
حالاآقا برات بايد مانند کارگران ساده کار کند تا بتواند درآمدي داشته باشد، اما چون پاهايش درد مي کند نمي تواند مانند کارگران ديگر، خودش را به افرادي که در جستجوي کارگر هستند برساند و سرکار برود.
دوستان آقا برات ادامه مي دهند: او چهار بچه دارد و در يک زير زمين زندگي مي کند که بايد بابتش ماهي 400 هزار تومان اجاره بدهد. پسرهايش نيز تلاش مي کنند به پدرشان کمک کنند، اما آنها هم در پيدا کردن کار با مشکل رو به رو هستند.
البته بين کارگران مرد ميانسالي وجود دارد که براي پيدا کردن کار بايد سختي بيشتري بکشد. او که مادرزادي ناشنواست هر روز صبح از بومهن خود را به خيابان گلبرگ و چهار راه دردشت مي رساند تا شايد کاري برايش پيدا شود.

    يک سال بدون گوشت
آرزويم اين است که سرکار بروم، اينها را گل علي دربندي مي گويد، او 50 سال سن دارد و به عنوان کارگر ساده دنبال کار مي گردد، اما چند ماه است نتوانسته سرکار برود.
دربندي مي گويد: باور کنيد حدود يک سال است گوشت نخورده ايم و تنها چيزي که از مسئولان مي خواهيم تا وضع مان بهتر شود، ايجاد شغل است.
مرد ميانسال پنج فرزند دارد و هر ماه بايد حدود 400 هزار تومان اجاره خانه پرداخت کند، ماجرا زماني بغرنج تر مي شود که بفهميد او حدود يک سال است که کار مناسبي پيدا نکرده، خودش در اين باره توضيح مي دهد: امروز بعد از چند روز بيکاري براي خالي کردن خاک يک کاميون با چند نفر کارگر ديگر رفتيم و بعد از چند ساعت کار، نفري ده هزار تومان دستمزد گرفتيم، اسم اين را که نمي شود کار گذاشت.
اين درحالي است که همسر او نيز از بيماري رنج مي برد و ناچار شده بتازگي 80 هزارتومان قرض کند تا بتواند داروهاي همسرش را تهيه کند.
به نظر مي رسد مسئولان بايد به بازار ساخت و ساز مسکن نظارت بيشتري داشته باشند تا کارفرماها با سوءاستفاده از کارگران تبعه افغانستان زمينه را براي بيکار ماندن کارگران ايراني فراهم نکنند.

نوروزتان را کابوس نکنيد

خیلی‌ها کوله‌بار سفر بسته و به دل جاده زده‌اند، خیلی‌ها هم در حال برنامه‌ریزی برای سفر هستند؛ سفرهایی که خاص تعطیلات نوروزی است، اما این سفرها همیشه با خاطره‌های خوش به پایان نمی‌رسد.
آمارهایی که پزشکی قانونی در چند سال گذشته در این باره منتشر کرده، گواهی بر این حقیقت تلخ است که بسیاری از سفر‌ها به علت غفلت برخی به کابوس بدل می‌شود؛ زیرا در تعطیلات نوروزی هفت سال گذشته 8501 نفر جان خود را در سوانح ترافیکی از دست داده و تا چند برابر این آمار نیز افراد دچار معلولیت شده‌اند، به همین دلیل کارشناسان توصیه می‌کنند برای تجربه سفری ایمن باید نکاتی را رعایت کرد؛ نکاتی که سخت نیست اما ضامن سلامت خانواده‌هاست.

8501 نفر آمار کشته‌شدگان تصادفات رانندگی است در هفت سال گذشته؛ روزهایی که از 25 اسفند هر سال شروع شده و تا پایان 15 فروردین ادامه پیدا می‌کند. به همین سبب می‌توان گفت در این 20 روز به طور میانگین روزانه 60 نفر و در هر ساعت دو نفر جان خود را به علت تصادفات رانندگی از دست می‌دهند.

برنامه‌ریزی برای سفر

به اعتقاد کارشناسان، برای تجربه سفری ایمن باید نکاتی را رعایت کرد. ابتدا این که باید این باور را کنار گذاشت که مرگ فقط برای همسایه است، یعنی احتمال وقوع حادثه برای همه وجود دارد و فقط با رعایت نکات ایمنی و پرهیز از غفلت می‌توان آن را به حداقل رساند. در واقع با برنامه‌ریزی خطر احتمال وقوع تصادف کاهش می‌یابد.

سردار تقی مهری، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در گفت‌وگو با جم‌جم خاطرنشان می‌کند: مسافران نوروزی قبل از هر چیز باید برای سفر خود برنامه‌ریزی کنند، یعنی اطلاعات لازم را در باره مسیری که پیش رو دارند به دست آورده و آگاهانه سفر کنند.

کارشناسان معتقدند به این ترتیب احتمال غفلت از سوی شهروندان به حداقل می‌رسد، چون وقتی شخصی مسافت بین مبدا تا مقصد را بداند، برای تمامی لحظات آن برنامه‌ریزی کرده و هیچ‌گاه در بین مسیر به دلیل خستگی دچار غفلت نمی‌شود.

سردار مهری با بیان این‌که شهروندان بهتر است قبل از سفر اطلاعات لازم را درباره محورها و وضع جاده‌ها به دست بیاورند، به شهروندان توصیه می‌کند: برای این کار بهتر است شهروندان از طریق وبسایت پلیس راهور یا سامانه تلفنی 141 از شرایط جاده‌ها مطلع شوند.

استراحت بموقع

یکی از نکاتی که برخی شهروندان هنگام مسافرت و رانندگی به فراموشی می‌سپارند، اهمیت استراحت بموقع است، زیرا با توجه به آماری که پلیس به دست آورده، بیشتر تصادفات در 30 کیلومتری شهرها اتفاق می‌افتد یعنی در نقاطی که شهروندان از استراحت غافل شده‌اند و با این بهانه که تا مقصد راه زیادی نمانده، رانندگی را ادامه می‌دهند اما این غفلت آنها در نهایت سبب وقوع حادثه‌ای تلخ می‌شود.

رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در این باره می‌افزاید: به رانندگان توصیه می‌کنیم پس از هر دوساعت رانندگی دست‌کم 15 دقیقه استراحت کنند.

به گفته او، حدود 40 درصد از تصادف‌هایی که به مرگ سرنشینان منجر می‌شود به علت واژگونی خودرو اتفاق افتاده و در این بین عامل تاثیرگذار چیزی نیست جز خستگی راننده‌هایی که به شکل مستمر و بدون توقف مسیر زیادی را رانندگی کرده‌اند. افزون براین باید یادآور شد بستن کمربند ایمنی از سوی سرنشینان جلو و عقب خودرو نیز می‌تواند خطر تصادفات منجر به مرگ را کاهش دهد.

همسفران خوبی باشید

کارشناسان تاکید می‌کنند، سرنشین‌های خودرو نیز نقش مهمی در کاهش سوانح ترافیکی دارند، زیرا آنها با رعایت نکاتی می‌توانند مانع حواس‌پرتی و غفلت راننده شوند. برای نمونه فردی که در صندلی کنار راننده می‌نشیند می‌تواند به عنوان نقشه‌خوان عمل کرده و راننده را در جریان شرایط جاده قرار دهد، یعنی پیش رو بودن پیچ‌های تند را به راننده گوشزد کرده یا او را از محل قرار گرفتن توقفگاه یا پمپ‌های بنزین باخبر کند.

افزون براین سرنشینان خودرو باید مراقب باشند که ذهن راننده را درگیر پرسش‌هایی که نیاز به تفکر عمیق دارد، نکنند برای نمونه از راننده پرسش‌هایی نکنند که او مجبور به مرور خاطرات زیادی شود.

سردار موسی امیری، جانشین پلیس راهور ناجا نیز در گفت‌وگو با جام‌جم به مسافران نوروزی توصیه می‌کند: نکته کلیدی در این بین توجه و احترام به قوانین رانندگی است، زیرا با رعایت آنها احتمال خطر کاهش پیدا می‌کند.

در واقع رانندگان با توجه به علائم هشداردهنده و سرعت‌های مشخص‌شده در جاده‌ها می‌توانند احتمال رو به رو شدن با خطر را به حداقل برسانند.

سردار امیری با اشاره به بررسی تصادفات نوروزی پنج سال گذشته عنوان می‌کند: در بررسی این حوادث دریافتیم علت بخش قابل توجهی از تصادفات سرعت و عجله از سوی رانندگان بوده است.

آن طور که جانشین پلیس راهور ناجا تاکید می‌کند، دومین نکته‌ای که مسافران نوروزی باید به آن توجه کنند این است که انحراف به چپ و سبقت در مسیرهای دوطرفه علت مرگ بسیاری از مسافران نوروزی بوده است.

خطر رانندگان بی‌تجربه

بخش دیگری از سوانح رانندگی که در تعطیلات نوروزی رقم می‌خورد، حاصل ندانم‌کاری رانندگان بی‌تجربه است، این افراد را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد؛آنهایی که بتازگی گواهینامه گرفته‌اند و تجربه رانندگی در مسیرهای برون شهری را ندارند، احتمال حادثه‌سازی از سوی افرادی که برای اولین بار در مسیری تازه رانندگی می‌کنند را نیز باید جدی گرفت؛چون آنها شناخت درستی از پیچ و خم راه ندارند و اگر شبانه دراین جاده‌ها رانندگی کنند،به احتمال زیاد سبب بروز حادثه برای خود و دیگران می‌شوند.آخرین گروه نیز افرادی هستند که بتازگی اتومبیل خریده‌اند، این اشخاص نیز چون به قول معروف هنوز قلق خودروی خود را نمی‌دانند، ممکن است برای خود و دیگران تهدید به حساب بیایند.

با توجه به اظهار نظرهای کارشناسان باید به مسافران نوروزی توصیه کرد احتمال خطر و تصادف برای همه وجود دارد و در این بین فقط با رعایت قوانین ومقررات و رعایت نکات ایمنی مانند رانندگی با سرعت مطمئنه می‌توان رویا‌رویی با آنها را به حداقل رساند.

علما درباره تخلفات رانندگی چه می‌گویند؟

با توجه به سفارش‌های بزرگان، رعایت قوانین رانندگی وظیفه هر مسلمانی است؛ زیرا امام خمینی (ره) در این باره فرموده‌اند: تخطی از مقررات راهنمایی و رانندگی شرعا حرام است.

آیت‌الله جوادی‌آملی نیز بیان کرده‌اند: رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی واجب شرعی است.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی نیز در این خصوص تاکید کرده‌اند: عبور از چراغ قرمز حرام است، زیرا نظام جمهوری اسلامی اینها را برای حفظ جان مردم گذاشته و اینها مقدمه حفظ جان است و مقدمه واجب، خود واجب است.

خانواده در فضاي مجازي سپر ندارد

فضای مجازی برای خانواده دنیایی شیرین اما ناامن است، آن طور که رئیس پلیس فتا هشدار داده هتک حیثیت و نشر اکاذیب، کلاهبرداری‌های رایانه‌ای، مزاحمت‌های اینترنتی و انتشار فیلم و عکس‌های خصوصی و خانوادگی، بیشتر از دیگر جرایم خانواده‌ها را در دنیای مجازی تهدید می‌کند. نگران‌کننده‌تر این که در هشت ماه امسال 11 درصد جرایم دنیای مجازی اخلاقی بوده است.

بخشی از خبرهای ریز و درشتی که هر روز صفحات حوادث روزنامه‌ها را سیاه کرده و عده زیادی از شهروندان را متعجب می‌کند، در فضای مجازی رقم می‌خورند.

این دست از اخبار به این علت برای افراد قابل توجه است که تحت تاثیر این جرایم، دامنه بیشتری از اعضای خانواده آسیب می‌بینند، برای نمونه به صدها پرونده‌ای می‌توان اشاره کرد که در آن داماد یا عروس‌های قلابی اقدام به کلاهبرداری از خانواده‌ها کرده‌اند یا از پسری نوشت که به‌تازگی ماجرای انتشار عکس‌هایش با چند دختر مانند بمب در فضای مجازی ترکید و در نهایت از سوی پلیس فتا بازداشت شد البته باید به این پرونده‌ها صدها مورد دیگر را نیز اضافه کرد که خانواده‌ها به دلیل ترس از آبرویشان ترجیح داده‌اند بسوزند و بسازند؛ اما لب به شکایت باز نکنند.

سقوط اخلاق در دنیای مجازی

روز گذشته محور نشست خبری سردار کمال هادیان‌فر، رئیس پلیس فتا حول و حوش عوامل تهدید خانواده‌ها در فضای مجازی برگزار شد. هرچند در هشت ماه گذشته 52 درصد جرایم در فضای مجازی به برداشت‌های غیرمجاز از حساب‌های بانکی مربوط بوده، اما باید نگران این بود که دومین جرم در فضای مجازی هتک حیثیت و نشر اکاذیب است که 6/12 درصد تمام جرایم را به خود اختصاص داده است. البته نکته نگران‌کننده‌تر این است که برداشت‌های غیرمجاز از حساب‌های بانکی در هشت ماه امسال 16 درصد و هتک حیثیت و انتشار اکاذیب نیز 92درصد افزایش داشته است.

میانگین سنی مجرمان

مساله دیگری که باید نسبت به آن هشدار داد پایین بودن میانگین سنی مجرمان در فضای مجازی است زیرا براساس گزارش پلیس فتا میانگین سنی مجرمان 23.5 سال است بنابراین با بالا بردن سواد رسانه‌ای خانواده‌ها باید برای ایمن شدن آنها بیشتر تلاش کرد، به همین دلیل مسئولان نظام آموزشی کشور باید رویکرد تازه‌ای را در پیش بگیرند.

دکتر علیرضا حسن‌زاده، مدیر گروه مدیریت فناوری و اطلاعات دانشگاه تربیت مدرس نیز در گفت‌وگو با جام‌جم می‌افزاید: اعضای خانواده باید بدانند در فضای مجازی چه اصولی را رعایت کنند؛ زیرا اگر اخلاق و فرهنگ استفاده از فناوری اطلاعات بین خانواده‌ها گسترش پیدا کند، جرایم سایبری کاهش پیدا می‌کند.

برای رسیدن به این مهم، اعضای خانواده باید یاد بگیرند از فناوری اطلاعات چگونه استفاده کنند. در واقع والدین باید برای بالابردن سواد دیجیتال خود و کودکانشان تلاش کنند.

برای نمونه والدین می‌توانند رایانه را در محلی بگذارند تا کودکان کنار پدر یا مادر خود از آن استفاده کنند.

علاوه براین نظام آموزشی کشور نیز باید کودکان را به شکلی تربیت کند که از فضای مجازی و شبکه اجتماعی برای پیشبرد اهداف مناسب استفاده کنند.

پایش خانواده در فضای مجازی

حسن‌زاده یادآور می‌شود: یکی از اهداف شبکه‌های اجتماعی پایش خانواده‌هاست؛ یعنی صاحبان این شبکه‌ها با تجزیه و تحلیل محتواهایی که افراد تولید می‌کنند، نیاز آنهارا شناخته و برای استفاده از آنها دست به کار می‌شوند. به عبارتی دیگر، آنها پس از کشف نیاز برای مردم، محصول دیگری تولید می‌کنند که برای رسیدن به اهدافشان عرضه می‌شود.

با توجه به نظر مدیر گروه مدیریت فناوری و اطلاعات دانشگاه تربیت مدرس باید خاطرنشان کرد در کشورمان نیز باید پس از فرهنگ‌سازی و رواج استفاده درست از فضای مجازی، نیاز خانواده‌ها مورد توجه قرار گیرد.

کارن خانلری، عضو کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس نیز در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: کاهش جرایم و تخلفات اینترنتی به فرهنگ‌سازی نیاز دارد و کار ساده‌ای نیست، به همین دلیل باید نظام آموزشی کشور در این راستا قدم بردارد.

وی با بیان این که فضای مجازی جنبه‌های مثبت زیادی دارد، یادآور می‌شود: باید برای استفاده از نکات مثبت تلاش کنیم و با برنامه‌ریزی جنبه‌های منفی آن را کاهش دهیم. هرچند پلیس فتا برای مقابله با جرایم اینترنتی تلاش می‌کند، اما مسئولان نیز برای کنترل و کاهش جرایم باید برای فرهنگ‌سازی و بالابردن سواد رسانه‌ای شهروندان سرمایه‌گذاری کنند.

تولید محتوای مناسب

بخشی از دلایل نامناسب بودن فضای مجازی را باید نبود محتوای مناسب برای استفاده خانواده دانست؛ زیرا هرجا برای انتشار آگاهی تلاشی صورت نگیرد، بازار شایعه و رواج اطلاعات غلط گرم می‌شود.

مهدی بوترابی، کارشناس فضای مجازی نیز در گفت‌وگو با جام‌جم عنوان می‌کند: تولید محتوای مناسب می‌تواند مشکل این حوزه را کاهش دهد؛ زیرا بسیاری از سایت‌ها مانند ویکی‌پدیا کاربر محور است و می‌تواند اطلاعاتی ارائه کند که صحت ندارد.

وی تصریح می‌کند: با رشد فناوری و ورود گوشی‌های هوشمند دیگر نمی‌توان مانع استفاده اشخاص شد، به همین دلیل خانواده‌ها در این میان نقش مهم‌تری دارند، چون قادرند دسترسی فرزندان به سرویس‌های مناسب را مدیریت کنند.

به نظر بوترابی، دنیای مجازی نیز مانند دنیای واقعی تهدید‌هایی دارد، به همین دلیل چاره کاهش آمار جرایم در دنیای مجازی این است که کاربردهای صحیح آن آموزش داده شود و این آگاهی را در خانواده‌ها ایجاد شود که انتشار عکس‌های خصوصی یا برخی اطلاعات در دنیای مجازی می‌تواند عواقب ناگواری برایشان داشته باشد.

غفلت از خانواده، غفلت از جامعه است

 حبيب الله مسعودي فريدسبک زندگي خانواده ها دستخوش تغيير شده، تغييري که در نهايت به نفع اعضاي خانواده و جامعه اي که آنها در آن زندگي مي کنند نيست، برخي کارشناسان اين تغيير را اجتناب ناپذير دانسته و آن را ناشي از دوره گذار مي دانند، اما عده اي نيز بر اين باورند که نبايد دست روي دست گذاشت و شاهد آسيب ديدن خانواده ها بود. براي اين که بيشتر به اين موضوع بپردازيم، سراغ حبيب الله مسعودي فريد، معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي کشور رفتيم، او در اين گفت وگو عمده دلايل آسيب ديدن خانواده ها را نپرداختن نظام آموزشي کشور به موضوع آموزش مهارت هاي اجتماعي و غفلت دستگاه هاي برنامه ريز و سياستگذار در حوزه اجتماعي عنوان مي کند.

به عنوان معاون امور اجتماعي بهزيستي جديترين تغيير در خانواده هاي ايراني را چه مي دانيد؟
بايد خانواده را در زمينه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بررسي کرد، چون دهه هاي گذشته خانواده ها گسترده و هسته اي بودند يعني پدربزرگ و مادربزرگ نقش پررنگ تري در زندگي داشتند و بچه ها در فاميل هم سن و سال هاي زيادي داشتند به اين ترتيب حمايت هاي بيشتري از خانواده مي شد، اما اکنون کمتر بچه اي را مي توان پيدا کرد که عمو، عمه، خاله و دايي داشته باشد. بنابراين از تعداد خانواده هاي گسترده کاسته شده است.

دليل اين تغيير در خانواده ها چه بوده؟
در اين بين جستجو براي يافتن شغل و مهاجرت به کلانشهرها تاثيرگذار است، چون در کلانشهرها ديگر پدر بزرگ و مادربزرگ ها نمي توانند به خوبي از خانواده خود حمايت کنند، تغيير الگوي مصرف را نيز نبايد ناديده گرفت، زيرا خانه ها کوچک شده و ديگر جاي زيادي در اختيار اعضاي خانواده نيست، در واقع مسائل اقتصادي، خانواده ها را دچار مشکل مي کند.

بنابراين خانواده ها ديگر مانند گذشته کارکرد ندارند؟
جامعه شناسان بر اين باروند که خانواده بسياري از کارکرد هاي خود را از دست داده است، اما هنوز همه جاي دنيا مي گويند خانواده رکن اصلي جامعه است و مي توان گفت برخلاف گذشته که بحث هاي فردگرايي مطرح بود، اکنون نهضت خانواده گرايي ايجاد شده،زيرا خانواده مي تواند مهارت هاي زيادي به کودکان بياموزد و مانند يک تيغ دولبه عمل کند، زيرا اگر بسامان باشد موجب ارتقاي جامعه مي شود و اگر بسامان نباشد، مي تواند زمينه را براي آسيب هايي مانند کودک آزاري، همسرآزاري و فرار از خانه فراهم کند.

براي بهبود وضع خانواده ها چه بايد کرد؟
بايد خود خانواده ها آگاه شوند که چه نقش مهمي در پيشرفت جامعه دارند، علاوه بر اين سيستم هاي مختلف دولتي، برنامه ريز و سياستگذار نيز بايد حمايت از خانواده را در اولويت برنامه هاي خود قرار دهند.

اما به نظر مي رسد خانواده ها در ابتدايي ترين نقش خود که تربيت کودکان است، موفق نيستند؟
يکي از مشکلات ما در خانواده ها و سيستم آموزشي کشور اين است که اين نهادها نمي توانند کودکان را جامعه پذير کرده يعني براي زندگي آينده آماده کنند، زيرا رشد و تکامل در سال هاي اوليه کودکي بسيار مهم است؛ بيشترين رشد مغزي در 4 تا 5 سالگي رخ مي دهد و خيلي از کارشناسان معتقدند شخصيت فرد نيز در اين سال ها شکل مي گيرد. در واقع خانواده ها حتي نمي دانند با تغييرات فيزيولوژي بچه هاي خود چگونه رفتار کنند. مدتي پيش مطالعه اي روي 2000 دانش آموز در پنج منطقه تهران شد که براساس آن نوجوانان بيشترين اطلاعات درباره بلوغ را از هم سن و سالان و کانال هاي غيررسمي به دست مي آورند.

براي تربيت کودکان در اين سنين نيز برنامه شفافي در نظام آموزشي وجود ندارد؟
خيلي از کشورها در اين سنين براي آموزش کودکان سرمايه گذاري مي کنند، براي نمونه در ژاپن آموزش کودکان 3 تا 6 سال اجباري است. البته آنها از روش هاي غيررسمي آموزش مانند بازي و نمايش بهره مي برند، اما در کشورمان فقط 10 درصد کودکان از خدمات مهدهاي کودک بهره مي برند.

تاکنون درباره اثرات نپرداختن به آموزش مهارت هاي اجتماعي در کشور مطالعه اي صورت گرفته؟
تحقيق خاصي صورت نگرفته، ولي براساس مطالعه اي که در بهزيستي روي 75 زوجي که به مراکز مداخله براي کاهش طلاق بهزيستي مراجعه کرده بودند، صورت گرفت، مشخص شد شايع ترين علتي که سبب شده بود اين افراد به سمت طلاق بروند نبود مهارت اجتماعي است. در بعد فردي توجه به سلامت روان افراد مهم است در واقع بايد آموزش مهارت زندگي و توجه به سلامت روان را جدي تر گرفت.

درباره سلامت روان شهروندان تحقيقاتي انجام شده؟
براساس مطالعه اي که سال 90 در اين باره انجام شد 6/23 درصد افراد بالاتر از 15 سال يک اختلال روان شناختي دارند که به مداخله نياز دارد.

اختلالات رواني چه زماني در شخص نمود پيدا مي کند؟
50 درصد اختلالات رواني زير 14 سال و 75 درصد اختلالات نيز زير سن 24 سال شروع مي شود.

بنابراين برنامه هاي سلامت روان بايد در کشورمان توسعه پيدا کند.
در کنار توسعه بايد غربالگري اختلالات روان را از سنين دبستان شروع کرد و براي کودکان پرونده سلامت تشکيل دهيم.

مطالعه اي نيز درباره وضع کودکان داشته ايد؟
نتايج تحقيقي که ما در مهدهاي کودک انجام داديم، حاکي از اين است که 15 تا 18 درصد از بچه ها درجاتي از اضطراب دارند، اما اين مطالعات بايد فراگير شود تا بتوان به موقع مداخله کرد.

به چه نتايج ديگري دست پيدا کرده ايد؟
در بسياري از آسيب هاي اجتماعي عامل خطر، اختلال رواني است يعني اختلال سبب ايجاد آسيب هايي مانند مانند اعتياد مي شود.

به اين ترتيب بايد براي آموزش خانواده ها برنامه جامعي داشت.
چند سال است در بهزيستي آموزش پيش از ازدواج مطرح شده، زيرا مي تواند تا 80 درصد از تعارضات داخل خانواده را کاهش دهد.

برنامه هاي آموزشي شما چه تاثيري در کاهش آمار طلاق داشته است؟
اين کار موقعي تاثيرگذار مي شود که فراگير شود؛ بنابراين نمي توان با پوشش افرادي محدود کاهش آسيب هاي اجتماعي در سطح جامعه را خواست.

براي فراگير شدن چنين آموزش هايي چه بايد کرد؟
با قانونگذاري و افزايش اعتبارات مي توان افراد بيشتري را پوشش داد، البته نياز به اطلاع رساني مناسب نيز هست، زيرا خانواده ها بايد اهميت آموزش هاي پيش از ازدواج را درک کنند، علاوه بر اين، نظام آموزشي کشور نيز بايد هماهنگ عمل کند.

بهزيستي چگونه مي تواند در بهبود آموزش هاي سبک زندگي با نظام آموزشي کشور همکاري کند؟
با آموزش و پرورش ارتباط داريم و کتاب مهارت هاي زندگي که مدتي قبل تدوين کرديم اکنون در برخي مدارس آموزش داده مي شود، بهزيستي از لحاظ فني مي تواند در کنار آموزش و پرورش باشد،چون اکنون فضا آماده شده و نياز است آموزش و پرورش به اين مهم بيشتر بپردازد.

اين اراده و نگاه در مسئولان آموزش و پرورش وجود دارد؟
اين اراده وجود دارد، اما مداوم نيست. در واقع به يک تحول بنيادين در نظام آموزشي کشور نياز داريم، به اين شکل که نکات حفظ محور حذف شود و رويکرد مهارتي و کار جمعي به آن اضافه شود.

بجز خانواده و نظام آموزشي در سطح اجتماعي و اقتصادي چه تغييراتي بايد اتفاق بيفتد؟
بايد سياست حمايت هاي اجتماعي توسعه پيدا کرده و کيفيت خدمات را نيز افزايش داد، همچنين نظام هاي اقتصادي بايد توجه بيشتري به معيشت خانواده کنند و در برنامه هاي اقتصادي توجه بيشتري به دهک هاي پايين جامعه کرد.

در برنامه ششم توسعه چنين موضوعاتي گنجانده شده؟
کارگروه ها در تلاش هستند نکات مناسب دراين برنامه گنجانده شود، اما برنامه هاي در نظر گرفته شده بايد اجرايي شود. براي نمونه در برنامه چهارم قرار شد 40 درصد حداقل حقوق به خانواده زن سرپرست خانوار داده شود، يعني حدود 300 هزار تومان، اما در بهزيستي و کميته امام متوسط پرداخت به اين خانوارها حدود 62 هزار تومان است، بنابراين طبيعي است که خانواده دچار آسيب مي شود.

در مقابله با اعتياد خانواده چقدر سهم دارد؟
دفتر مقابله با جرم و مواد مخدر در سال 2013 مطالعه اي بين المللي انجام داد که براساس آن استاندارد هاي جهاني پيشگيري از اعتياد مشخص شد براساس نتايج آن آموزش فرزندپروري به والدين بيشترين تاثير را در پيشگيري از اعتياد کودکان و نوجوانان دارد.

کارشناسان درباره کاهش گفت وگوي اعضاي خانواده نيز هشدار مي دهند، اين اتفاق چقدر جدي است؟
مطالعه مشخصي دراين حوزه صورت نگرفته، اما مي توان گفت کيفيت و کميت گفت وگو در خانواده کاهش داشته است. کاهش کميت به خاطر مشکلات اقتصادي است، چون خانواده ها سطح رفاه بيشتري مي خواهند، بنابراين با توجه به گراني و تورم بايد بيشتر کار کنند و از يکديگر دور باشند.

دلايل عمده تماس خانواده ها با اورژانس اجتماعي چيست؟
سال گذشته حدود 600 هزار تماس با سامانه 123 گرفته شد که 150 هزار تماس مرتبط بود. در اين بين 25 درصد درباره مشکلات خانوادگي مانند اعتياد و طلاق بود و حدود 5/8 درصد تماس ها نيز به کودک آزاري ربط داشت، علاوه بر اين حدود 7 درصد تماس ها نيز به همسرآزاري مربوط بود. عمده ترين موارد به اين آسيب ها مربوط مي شود. در شش ماهه اول سال 94 نيز عمده ترين دلايل تماس مانند سال گذشته بود.

فضای مجازی؛ ظرفیت فراموش شده آموزش

«آموزش خانواده‌ها از طریق سامانه پیامکی 101»؛ این خبری بود که دیروز به نقل از معاون هماهنگی و برنامه‌ریزی معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری منتشر شد. قرار است پیامک‌هایی که این سامانه برای خانواده‌ها می‌فرستد، به ارتقای مهارت‌و قابلیت‌های زنان و خانواده‌ها بینجامد، این درحالی است که بیشتر جوانان و خانواده‌ها درگیر دنیای مجازی شده‌اند و ارتباط پیامکی مانند گذشته کارساز نیست، بنابراین بهتر است استفاده از ظرفیت دنیای مجازی برای آموزش و کاستن از آمار آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق واعتیاد در اولویت برنامه‌های مسئولان قرار گیرد.

«اول در وایبر،دوم در تلگرام، سوم در لاین» اینها برخی از رتبه‌های ایرانیان در استفاده از شبکه‌های مجازی است که این روزها شگفتی‌ساز شده و به انتشار روزانه ده‌ها خبر دروغ و شایعه‌های مختلف دامن می‌زند.اغراق نیست اگر فضای مجازی را فضای مسموم خواند؛ زیرا به دلیل نبود سواد درست استفاده از آن، این روزها آسیب‌های بیشتری گریبان خانواده‌ها را گرفته، از دوری اعضای خانواده از یکدیگر تا خیانت و اطلاعات نادرستی که در حوزه آموزش و درمان در اختیار افراد قرار می‌گیرد.

این در حالی است که کمتر مقام مسئولی سعی در استفاده درست از این ظرفیت دارد، زیرا بیشتر مدیران سازمان‌ها و نهاد‌های مختلف کشور این روزها در شبکه‌هایی مانند تلگرام کانال ایجاد کرده اند اما همه استفاده آنها از این ظرفیت به مسائلی مانند ارائه گزارش کار یا اطلاع‌رسانی درباره سفرهای استانی‌شان محدود شده، به همین دلیل باید از آنها خواست اندکی از حضورشان در فضای مجازی را به ماموریت‌های اصلی خود مانند آگاه کردن خانواده‌ها و جوانان نسبت به مسائلی که کانون خانواده را این روزها نشانه رفته، اختصاص دهند و در کناراستفاده از سامانه‌های پیامکی که این روزها بیشتر شهروندان توجهی به آن ندارند، از ظرفیت دنیای مجازی که جذاب تر است بهره ببرند.

پیامک یا فضای مجازی

دیروز اطهره نژادی، معاون هماهنگی و برنامه‌ریزی معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری از شروع به کار سامانه‌های پیامکی خبر داد که قرار است به توانمند شدن خانواده‌ها کمک کند.

وی دراین باره به ایسنا گفت:تاکنون از زنان در نقاط مختلف ایران درخواست کرده بودیم مطالبات حوزه زنان را به ما اطلاع دهند تا به صورت روزآمد و پویا از خواسته‌های مردم اطلاع یابیم، اما قصد داریم تعامل خود را بیشتر و آموزش‌های مورد نیاز را به زنان کشور با پیامک ارائه کنیم.

هرچند نمی‌توان تاثیر پیامک‌های آموزشی را انکار کرد، اما با توجه به استقبال شهروندان از دنیای پرزرق و برق مجازی، باید به فکر بیشترین استفاده از این بستر بود تا مانع گسترش آسیب‌های اجتماعی شد.

قاسم جعفری، عضوکمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس در این باره به جام‌جم گفت: فناوری هر روز پیشرفت‌های بیشتری می‌کند به همین سبب از فرصت‌های ایجاد شده باید به درستی استفاده کرد، زیرا فضای مجازی به لحاظ گستردگی و فرصت برابری که به همه مردم برای اظهار نظر می‌دهد مورد استقبال افراد قرار گرفته است.

وی با بیان این که باید با توجه به سیاست‌های کلان کشور این حوزه را مدیریت کرد، افزود: برای کاستن از آسیب‌های اجتماعی باید محتوای آموزشی مناسب تولید کرد. در واقع هنر درست ارائه کردن محتوا مطرح است؛ محتوایی که با فرهنگ بومی و دینی ما همخوانی داشته باشد.

جعفری تصریح کرد: چنانچه نتوانیم محتوایی مناسب تهیه کنیم و تمدن نوین اسلامی را با کمک فضای مجازی توسعه بدهیم، در فضای مجازی قافیه را خواهیم باخت؛ چون به دیگران اجازه می‌دهیم برایمان محتوا تولید کنند.

نقش مسئولان در فضای مجازی

عضوکمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس در این باره عنوان کرد: مسئولان وارد دنیای مجازی می‌شوند، اما نقش هدایت‌کننده ندارند و اگر قرار باشد مسئولان با همین رویکرد پیش بروند به جای کنترل آسیب‌ها به شیوع آنها دامن خواهند زد.

در این بین باید یادآور شد اگر مدیران نهادهایی مانند بهزیستی، وزارت ورزش و جوانان، معاونت امور زنان ریاست جمهوری،کمیته امداد،ستاد مبارزه با مواد مخدر و سازمان حفاظت محیط زیست بخشی از حضور خود در فضای مجازی را به ارائه محتواهای مناسب آموزشی اختصاص دهند، بی‌شک در حل مشکلاتی که حل و فصل آن وظیفه سازمانی آنهاست، بهتر عمل خواهند کرد.

استفاده از نیروی متخصص

محسن ایمانی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز در گفت‌وگو با جام‌جم درباره اهمیت ارائه بسته آموزشی مناسب در فضای مجازی اظهار کرد:با توجه به استقبال خانواده‌ها و جوانان از فضای مجازی باید محتوای مناسبی در اختیارشان قرار بگیرد؛ محتوایی که بتواند گره‌ای از کار آنها باز کند، اما باید تاکید کرد بسته‌های آموزشی حتما توسط نیروهای متخصص آماده شود.

باید به نکات این استاد دانشگاه،این واقعیت را نیز اضافه کرد که فضای مجازی محل مناسبی است برای اطلاع‌رسانی درباره مسائلی که هنوز بسیاری از خانواده‌ها در بازگوکردن آنها برای فرزندانشان مشکل دارند. برای نمونه خیلی از نوجوانان اطلاعات لازم درباره مسائل جنسی و تغییرات در سن بلوغ را از طریق گروه همسالان خود به دست می‌آورند و این سبب می‌شود در بسیاری از مواقع اطلاعات نادرست در اختیار آنها قرار بگیرد.

افزون بر این تهیه بسته‌های آموزشی مناسب درباره درمان اعتیاد یا نحوه درمان ناتوانی‌های جنسی که این روزها افراد غیر متخصص نیز برای آنها نسخه می‌پیچند‌ بی شک در کاهش آمار طلاق نقش دارد.

دنیای مجازی، دنیای ظرفیت

دنیای مجازی را نباید به چشم تهدید نگاه کرد و برای رفع حواشی آن تصمیم به پاک کردن صورت مساله گرفت؛ یعنی فیلتر کردن سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی در این بین بی‌تاثیر است، زیرا با پیشرفت فناوری، هر روز شبکه‌های جدیدی متولد می‌شود.

غلامرضا قاسمی‌کبریا، کارشناس خانواده و ازدواج نیز در گفت‌وگو با جام‌جم اظهار کرد: در عصر تحول تمام ظرفیت‌ها به سمت فضای مجازی رفته، از کسب و کار و توسعه فرهنگ گرفته تا سبک زندگی تحت تاثیر فضای مجازی قرار گرفته، بنابراین باید رویکرد مناسبی در مقابل آن در پیش گرفت تا بتوان در کنار مهار تهدیدها، از ظرفیت مناسب آن نیز بهره برد.

وی یادآور شد: ایجاد شغل، اطلاع‌رسانی، آموزش و کاهش آسیب‌های اجتماعی برخی از قابلیت‌های فضای مجازی است که رسیدن به آنها با داشتن برنامه‌ای جامع میسر است؛ اما نبود برنامه‌ای مناسب برای مدیریت فضای مجازی سبب شده اکنون دنیای مجازی به دنیای شایعات بدل شود و برای شهروندانی که از آن استفاده می‌کنند سود زیادی نداشته باشد.

قاسمی‌کبریا با تاکید بر این که با ظرفیت دنیای مجازی می‌توان آمار ازدواج را بالا برد و آمار طلاق را نیز کاهش داد، عنوان کرد: این روزها با تغییر سبک زندگی، بسیاری از آسیب‌ها در جامعه بیشتر شده چون محلات از‌بین رفته و انسان‌ها دیگر با یکدیگر ارتباط ندارند، به همین دلیل با برنامه‌ای مناسب می‌توان محله‌های قدیم را در شبکه‌های مجازی ایجاد کرد و زمینه را برای حل مشکلات شهروندان به دست خودشان فراهم آورد.

امتیاز، شرط جابه‌جایی گردشگران چادرنشین

9313901154436گردشگران مقصد خود را با توجه به شرایط اقلیم، اوقات فراغت و دیگر امکانات مشخص می‌کنند. به همین علت طبیعی است در کشورمان هنگام تعطیلات تابستان و بهار، آمار گردشگران داخلی بالا می‌رود.در واقع ایام تعطیلات در کشور سبب متمرکز شدن برنامه‌های سفر می‌شود، البته دیگر کشورها نیز چنین شرایطی دارند، اما با تدابیری حجم سفر را مدیریت می‌کنند. یعنی وقتی شرایط برای سفر مناسب نیست و شهروندان به سفر تمایلی ندارند، امتیازاتی برای گردشگران در نظر می‌گیرند تا راحت‌تر از اقامتگاه‌ها، سیستم حمل و نقل عمومی و رستوران‌ها استفاده کنند؛ در حالی که در کشورمان چنین چیزی مرسوم نیست. متاسفانه حمل و نقل هوایی ما ظرفیت محدودی دارد، به همین علت شرکت‌های هواپیمایی کم و زیاد شدن تعداد گردشگران را احساس نمی‌کنند، پس نمی‌توان انتظار تخفیف از آنها داشت. علاوه بر این، سیستم حمل و نقل جاده‌ای نیز چنین شرایطی دارد. درباره اقامتگاه‌ها نیز باید گفت تسهیلات آنها آن‌قدر چشمگیر نیست که نظر گردشگران را جلب کند. در واقع چنانچه قصد توزیع زمانی و مکانی سفر را داریم باید امکانات و وسایلی را که برای سفر لازم است، بهبود ببخشیم و امتیازات قابل توجهی به مسافران بدهیم.

در این میان نباید فراموش کرد بیش از 70 درصد از سفرهای داخلی کشور از سوی شهروندانی صورت می‌گیرد که از لوازم شخصی بیشترین بهره را می‌برند، یعنی آنها به دنبال هتل نیستند. برای نمونه در تابستان تمامی شهرهای گردشگرپذیر پر از چادرهای مسافرتی می‌شود، نکته اینجاست که ممکن نیست مسافران چادرنشین را از تابستان به زمستان کشید مگر این که امتیازات قابل توجهی برای آنها در نظر بگیریم.

شاید بتوان با ایجاد کمپ‌های زمستانه تعدادی از شهروندان را تشویق به گردشگری در پاییز و زمستان کرد، اما دولت باید این کار را به بخش خصوصی واگذار کند. مشکل دیگری که دراین حوزه وجود دارد نبود تسهیلات مناسب است، زیرا در چند سال اخیر تسهیلات قابل توجهی از سوی دولت‌ها در اختیار بخش خصوصی قرار نگرفته است.

سازمان گردشگری در درجه اول باید بخش خصوصی و اصنافی را که در این حوزه فعال هستند به کار بگیرد، یعنی خودش نباید متولی کار شود تا بتواند با حمایت، سیاستگذاری و نظارت مناسب، مشکلات این حوزه را برطرف کند.

اما نباید انتظار داشت سازمان گردشگری تمامی کارها را به تنهایی به عهد بگیرد، چون حدود 18 سازمان و وزارتخانه دراین حوزه درگیر هستند. در واقع گردشگری صنعتی فرابخشی و چندوجهی است و نهاد‌های درگیر در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و زیرساختی باید برای بهبود گردشگری داخلی و خارجی با سازمان گردشگری همکاری کنند. در واقع اگر برخلاف این اصل انتظار داشته باشیم نتیجه‌ای نخواهیم گرفت، چون تاکنون سازمان گردشگری به تنهایی از عهده این کارها برنیامده و در آینده نیز موفق نخواهد شد.

دکتر حسن الماسی

رئيس پژوهشکده گردشگري

بالا