آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : سازمان حفاظت محیط زیست (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : سازمان حفاظت محیط زیست

اشتراک به خبردهی

تالاب انزلی سمی می‌شود

شرکتی که برخی آن را وابسته به خانه‌کشاورز می‌دانند می‌خواهد با استفاده از اکسید تیتانیوم مواد آلی تالاب انزلی را حذف کند

روزگاری دست‌اندرکاران بخش کشاورزی قصد داشتند تالاب انزلی را به محل تولید علوفه دام‌های مردم شمال تبدیل کنند به همین دلیل آزولا را که امروز بلای جان آن شده، وارد این تالاب بین‌المللی کردند. حالا باز همان طیف قصد دارند با استفاده از تکنولوژی نانو، مواد آلی تالاب را از بین ببرند که شاید دو متری به عمق تالاب افزوده شود. کارشناسان می‌گویند که نه تنها مواد آلی تالاب برای حیات آن مفید است، بلکه استفاده از اکسید تیتانیوم در تالاب انزلی خطرناک خواهد بود و بر حیات این تالاب اثر منفی می‌گذارد. برخی کارشناسان می گویندعیسی کلانتری در جدیدترین اقدام خود، تالاب انزلی را با استخرهای پرورش ماهی اشتباه گرفته و طرح احیای تالاب انزلی را به شرکت نانو صنعت پرشیا واگذار کرده است که در سوابقش، فعالیت گسترده در زمینه کودهای کشاورزی به چشم می‌خورد. دو تن از اعضای هیات مدیره این شرکت، به نمایندگی از خانه کشاورز یعنی تشکل متبوع عیسی کلانتری در این مجموعه حضور دارند. این مسئله شائبه‌هایی را درباره کارسازی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست برای شرکتی که خود از آن سهم می‌برد ایجاد کرده است. اما بیش از این شائبه، حیات تالاب انزلی اهمیت دارد زیرا اثرات استفاده از اکسید تیتانیوم در تالاب انزلی هنوز ارزیابی ریسک نشده و پژوهشکده آبزی پروری وابسته به وزارت جهاد کشاورزی قرار است نتایج مطالعات آزمایشی انجام شده در استخرهای حاشیه تالاب انزلی را مهر ماه آ‌ینده اعلام کند. چند دهه قبل تنوع زیستی تالاب انزلی قربانی تسلط تفکر کشاورزی بر این اکوسیستم آبی شد اما امروز، نه تنها حیات تالاب بلکه سلامت مردم منطقه هم تحت تاثیر این تفکر قرار خواهد گرفت.

مرداد امسال بود که عیسی کلانتری در نامه به سازمان برنامه و بودجه، درخواست اعتبار برای احیای تالاب انزلی کرد. تالابی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان فقط نام تالاب را یدک می‌کشد قرار است با صرف پول حال و روز بهتری پیدا کند. بر اساس درخواست عیسی کلانتری قرار شد، ۸۵ میلیارد تومان اعتبار به احیای این تالاب اختصاص یابد. این روزها از گوشه و کنار خبر می‌رسد که بحث احیای تالاب انزلی را به شرکت «نانو صنعت پرشیا» که یک شرکت دانش بنیان واقع در شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان است، واگذار کرده‌اند. شرکتی که دو نفر از اعضای هیات مدیره آن به نمایندگی از خانه کشاورز در هیات مدیره این شرکت عضویت دارند. فرشید سهیلی نجف آبادی و عنایت الله آقاجان بیابانی دو نفری هستند که به عنوان نمایندگان تشکل متبوع عیسی کلانتری در این شرکت حضور دارند. این شرکت نانویی قصد دارد با استفاده از اکسید تیتانیوم و حذف مواد آلی تالاب، چند متر بر عمق این پهنه آبی اضافه کند. اقدامی که به دلیل مضرات استفاده از اکسید تیتانیوم بسیار مورد انتقاد کارشناسان قرار دارد.

عضو بی اطلاع هیات مدیره

جزییات دقیقی از اقدامات شرکت نانو صنعت پرشیا در دسترس نیست. عنایت الله بیابانی که قائم مقام خانه کشاورز به حساب می‌آید و یکی از اعضای هیات مدیره شرکت یاد شده است هم در گفتگو با خبرنگار ما نمی‌داند دقیقا این شرکت چه اقدامی قرار است در تالاب انزلی انجام دهد و مصاحبه در این رابطه را به فرشید سهیلی ارجاع می‌دهد.

فرشاد فاطمی پژوهشگر اکوبیولوژی دریا و استاد بازنشسته دانشگاه اما با استناد به جوابیه‌ای که شرکت نانو صنعت پرشیا به مطلب دکتر آخانی در روزنامه همشهری منتشر کرده است به خبرنگار ما می‌گوید: صورت مسئله این پروژه اشتباه انتخاب شده است. بررسی اثرات منفی اکسید تیتانیوم بر سلامت و محیط زیست مربوط به مراحل بعدی کار است. در حال حاضر معلوم نیست شرکت نانویی یاد شده چه مشکلی از تالاب را قرار است حل کند.

او عنوان می‌کند: مشکل رسوب تالاب قابل حل نیست. ذرات شن و خاک و رسی که وارد تالاب می‌شود، حاوی مینرال کائولونیت یا مونت موریلونیت است که این مواد قابل حل نیست. اصلا چنین چیزی امکان ندارد.

بدون طرح و برنامه

فاطمی بیان می‌کند: شرکتی که طرح احیای تالاب انزلی را عهده‌دار شده است، خودش هم نمی‌داند چه می‌خواهد انجام بدهد. توضیحی هم که شرکت مربوطه در روزنامه همشهری نوشته بود، نشان می‌داد که اصلا نمی‌دانند چه کار می‌خواهند بکنند. با نانو ذرات چه چیزی را بهبود بدهند؟

او ادامه می‌دهد: مشکل تالاب انزلی آورد رسوب است. این شرکت نانویی اعلام کرده است که می‌‎خواهد مواد آلی را حل کند. مواد آلی اصلا مشکلی برای تالاب ایجاد نمی‌کند. یک مدت می‌ماند و بعد پوسیده می‌شود. اصلا وجود این مواد برای تالاب لازم است.

این استاد بازنشسته دانشگاه تاکید می‌کند: مسئله رسوب تالاب انزلی باید از سر منشا آن با اجرای عملیات آبخیزداری حل شود. آورد رسوب باید به داخل تالاب کم شود.

به گفته او مشکل تالاب انزلی از رسوب هم نیست بلکه پایین رفتن آب دریای خزر این تالاب را خشک کرده است. اگر آب دریای خزر بالا بیاید، عمق تالاب هم زیاد می‌شود و اگر بالا نیاید، عمق تالاب هم دچار مشکل می‌شود.

فاطمی می‌گوید: در حال حاضر تالابی باقی نمانده است. خیلی از بخش‌های تالاب خشک و کانال مانند شده است. تعریف این پروژه حیف و میل سرمایه است. در واقع ما پول صرف می‌کنیم برای کاری که نه هدفی دارد و نه مشخص است که چه کاری قرار است انجام شود.

تبعات منفی اکسید تیتانیوم

این پژوهشگر اکوبیولوژی دریا نه تنها معتقد است که مشکل تالاب انزلی توسط سازمان حفاظت محیط زیست به درستی شناسایی نشده است بلکه بر این باور است که نسخه شرکت نانویی هم برای تالاب انزلی به شدت خطرناک است.

او عنوان می‌کند: وقتی عنصری مثل تیتانیوم را وارد محیط می‌کنید، مطمئنا اثرات منفی دارد. این عنصر خطرناک است در نتیجه اصلا نیازی به انجام پایلوت هم نیست. دقیقا چه چیزی را می‌خواهند آزمایش کنند. مثل این است که بخواهیم اثرات جیوه را در سطوح کوچک آزمایش کنیم. جیوه کلا برای محیط مضر است و نباید در محیط وجود داشته باشد. اکسید تیتانیوم هم برای تالاب مضر است.

اگرچه شرکت نانویی طرف قرارداد با سازمان حفاظت محیط زیست مدعی شده است که اکسید تیتانیوم هیچ اثر منفی بر سلامت ندارد اما مطالعات متعددی درباره اثرات منفی این ترکیب انجام شده و نتایج آن با یک سرچ ساده قابل دسترس است. سعدانه طباطبایی‌نیا عضو گروه زیست شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات به همراه همکارانش مطالعه‌ای درباره اثرات نانو دی اکسید تیتانیوم بر رشد و نمو جوانه اولین دندان آسیاب جنین موش انجام دادند که نتیجه این مطالعات در مجله یافته‌های نوین در علوم زیستی جلد چهار شماره دو منتشر شده است. بر اساس این تحقیق، که با هدف مطالعه اثر این ترکیب شیمیایی بر جنین مادران باردار انجام شده بود، مشخص شد نانو دی اکسید تیتانیوم می‌تواند در جنین موش زمینه کاهش رشد و جلوگیری از رشد و نمو جوانه دندان را فراهم کند. در تحقیق دیگری که سعید رضا زارچی استادیار گروه زیست شناسی دانشگاه پیام نور درباره اثرات اکسید تیتانیوم بر میزان سلول‌های خونی و آنزیم‌های کبدی انجام داد که این تحقیق در مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد دوره ۱۹ شماره ۵ آذر و دی ماه سال ۹۰ منتشر شد، مشخص شد که اکسید تیتانیوم تغییراتی در سلول‌های خونی و آنزیم‌های کبدی رت‌هایی تحت تاثیر این ترکیب، ایجاد کرده است.

اجرای پروژه بدون ارزیابی

با وجود اثرات منفی که برای اکسید تیتانیوم در نوشتارهای مختلف تشریح شده است، اما گویا ایده این شرکت نانویی وابسته به کلانتری حتی در دفتر ارزیابی طرح‌ها هم بررسی نشده است. زیرا حمید جلالوندی مدیرکل دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط‌ زیست به خبرنگار ما می‌گوید: این پروژه به ما ارجاع نشده است.

او به این پرسش که آیا ارزیابی ریسک درباره این پروژه انجام خواهد شد یا نه، عنوان می‌کند: ارزیابی ریسک چگونه انجام می‌شود؟ باید در قالب یک گزارش ارزیابی، این مسئله را بررسی کنیم که چنین گزارشی نداریم. مگر اینکه پروژه مربوط به تالاب انزلی به سازمان داده شده باشد و سازمان حفاظت محیط زیست هم این طرح را به دفتر آب و خاک داده باشد اما من در دفتر ارزیابی سابقه‌ای از این موضوع ندیدم.

جلالوندی عنوان می‌کند: پروژه‌های این چنینی شاید مشمول ارزیابی هم نشود. بستگی به عنوان پروژه دارد.

او به این پرسش که چگونه برای پروژه‌ای بدون ارزیابی، ۸۵ میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است، این‌گونه پاسخ می‌دهد: ما فقط پروژه‌هایی را ارزیابی می‌کنیم که در لیست شورایعالی محیط زیست آمده باشد. مثلا بزرگراه، آزاد راه یا جاده‌های اصلی اما جاده فرعی را دیگر ارزیابی نمی‌کنیم. این پروژه‌ای که می‌گویید سابقه‌اش را ندارم. در دفتر ما ۵۵ عنوان پروژه ارزیابی می‌شود، ممکن است عنوان این پروژه به دفتر ما مربوط نشود و در بخش‌های دیگر سازمان بررسی‌های آن انجام شود. این به آن مهفوم نیست که چنین طرحی بررسی نمی‌شود. دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست یا اداره کل محیط زیست استان گیلان هم مراجعی هستند که باید این طرح را بررسی کنند. در هر پروژه‌ای باید یک سرمایه گذار حضور داشته باشد و بعد از آن سرمایه گذار مجوزها را از محیط زیست می‌گیرد، فعالیتش را آغاز می‌کند. حال او مجوز گرفته یا نگرفته و پروژه چیست، من اطلاعی ندارم و چنین پروژه‌ای را ندیده‌ام.

ارزیابی ریسک، قرار است انجام شود

جلالوندی تنها مسئول غیر مطلع سازمان حفاظت محیط زیست نیست. مسعود باقرزاده کریمی معاون امور تالاب‌ها در دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست نیز به خبرنگار ما درباره تبعات استفاده از اکسید تیتانیوم در تالاب انزلی می‌گوید: در مورد اکسید تیتانیوم چون تخصص ندارم، نظر نمی‌دهم. معاونت محیط زیست انسانی باید در این رابطه نظر بدهد. سازمان محیط زیست شورایی دارد که به این موضوع رسیدگی می‌کند. قسمت کیفیت و ترکیبات به عهده من نیست و دفتر ما مسئول این کار نیست و آقای دکتر تجریشی و دفتر آب و خاک مسئول این کار است.

باقرزاده کریمی نسبت به وابستگی این شرکت به خانه کشاورز هم اظهار بی اطلاعی می‌کند. او درباره انجام مطالعات اثرات زیست محیطی استفاده از ترکیبات تیتانیوم در تالاب انزلی بیان می‌کند: ارزیابی ریسک قرار است انجام شود. یک آزمایش پایلوت هم انجام شده است. نتایج آن قرار است بیرون بیاید. نتایج آزمایش پایلوت که در استخرهای حاشیه تالاب انزلی اجرا شده است، پنجم مهرماه توسط پژوهشکده آبزی پروری ارائه داده خواهد شد. ضمنا درباره ارزیابی ریسک هم باید مطالعه انجام بگیرد.

 

لیلا مرگن

حراج شیر و راکون در مولوی

گزارشگران‌سبز از تداوم حضور دلالان حیوانات در بازار مولوی، ۱۱ سال بعد از طرح ساماندهی کوچه مرغی  گزارش می دهد

بوق زدن مکرر ماشین‌ها، شلوغی مفرط خیابان و فریاد دستفروش‌ها. صدای آواز پرندگان اسیر، بین این همه سر و صدا گم می‌شود، ولی نگاه مظلومانه آنها از لابه‌لای میله‌های باریک قفس به خوبی به چشم می‌آید. اینجا کوچه مرغی است، جایی در تهران، چهارراه مولوی، خیابان صاحب جمع. خیابانی که سال‌هاست به تسخیر پرنده‌فروشان در آمده.

آلودگی از سر و روی خیابان می‌بارد. سر بریده و لاشه پرندگان همه‌جا به چشم می‌خورد. رنگ جوی آب نیز به سرخی خون پرندگان است. بعضی از بساطی‌ها، پرندگان خوراکی از جمله مرغ، خروس، بوقلمون و بلدرچین را همینجا وسط خیابان سر می‌برند و تکه تکه می‌کنند.

ذبح غیر بهداشتی پرندگان زنده؛ این تنها معضل خیابان صاحب جمع نیست. خلاف اصلی رایج در این خیابان، خرید و فروش غیر قانونی حیوانات است. اینجا پاتوق کسانی است که زیر پوشش پرنده‌فروشی‌ ‌به حیات وحش ‌ نیز چوب حراج می زنند.

البته امروزه رواج این خلاف نسبت به قبل محدودتر شده است، چراکه سال ۸۶، شهرداری تهران ‌ و به دستور فرمانداری و با همکاری اداره محیط‌زیست، بساط پرنده‌فروشان این خیابان را جمع کرد. چند سال بعد از آن هم بازار پرندگان خلیج فارس را برای این افراد ساخت تا آنها بتوانند در حاشیه شهر به کسب و کارشان ادامه دهند. با این حال، با اندکی گشت و گذار در خیابان صاحب جمع، هنوز هم می‌توان رد پای دلالان غیر قانونی حیوانات را در کنار پرنده‌فروشان قانونی‌ این خیابان دید.

خرید آ‌سان سنجاب

برای اطمینان از این موضوع به خیابان صاحب جمع می‌روم. گشتی در محل می‌زنم و از کسبه درباره حیوان‌فروشان سؤال می‌کنم. یکی از آنها جواب می‌دهد: « آنها را جمع کردن، ولی حیوان بخواهی هنوز ‌‌ بعضی‌ها توی طبقه بالای مغازه دارند‌.»

با شنیدن این حرف سراغ مغازه‌های پرنده‌فروشی می‌روم. از اولی سراغ سنجاب را می‌گیرم. تاکید می‌کند خودش سنجاب ندارد، اما راهنمایی می‌کند پیش دستفروشی بروم که چند قدم آن طرف بساطش را پهن کرده است. پیش آن دستفروش می‌روم. خروس زنده می‌فروشد، دانه‌ای ۷۰ هزار تومان. آنها را در قفس‌های بسیار کوچکی اسیر کرده است.

از او می‌پرسم: «سنجاب هم داری؟»

با لحنی شک‌دار جواب می‌دهد: «آره، اگه بخوای می‌تونم جور کنم.»

«چند؟»

«۲۰۰ تومن. توله رام شده.»

«کی میتونی بیاری؟»

«شماره‌ام رو بنویس. فردا صبح زنگ بزن هماهنگ کن. ظهرش بیا ازم تحویل بگیر.»

«کسی ببینه گیر نمی‌ده؟»

«نه، مشکلی پیش نمیاد. اینجا کسی به این چیزا کاری نداره.»

دستفروش در حالی این حرف را می‌زند که سنجاب، گونه‌ای است که خرید و فروش آن جرم است‌.

راکون در کوچه مرغ ها

از او جدا می‌شوم. از مغازه‌داران دیگر رد و نشان دلالان حیوانات کوچه مرغی را می‌گیرم. کسی را معرفی می‌کند که همیشه ابتدای کوچه می‌نشیند. تاکید می‌کند در بساط او همه چیز پیدا می‌شود، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. وارد کوچه برادران شهید حاتمی می‌شوم. همان کوچه مرغی معروف؛ گذرگاه باریکی که سال‌هاست شده جولانگاه بزرگ قاچاقچیان حیات وحش. سراغ دلال مشهور این کوچه می‌روم.

در همان لحظه اول برخوردمان می‌پرسد: «چی می‌خواهی؟»

می‌گویم: «راکون.»

‌ می‌گوید: «دارم، پنج ماهه، ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. اما باید حداقل ۵۰۰ هزار تومان بیعانه بدی تا برات بیارم.»

«از کجا باید مطمئن شم که نمی‌خوای به این بهانه من رو تیغ بزنی؟»

«این چه حرفیه، من که قاچاق‌فروش نیستم. راکون می‌خواهی، برات میارم. اما تو هم باید یه پولی بدی تا ثابت بشه واقعا خریداری.»

از او می‌خواهم برای اثبات حرفش، عکسی به من نشان دهد تا مطئن شوم که واقعا راکون دارد. ابتدا مخالفت می‌کند، اما با اصرار راضی می‌شود. موبایلش را برمی‌دارد و زنگ می‌زند. چند دقیقه‌ای یواشکی صحبت می‌کند. بعد از قطع کردن، می‌گوید: «این چیزها چون غیر قانونیه، عکسش رو نمی‌تونیم رد و بدل کنیم. اگه به من اعتماد نداری، می‌برمت در یک مغازه آشنا. به اون پول بده و ازش رسید بگیر. قبول؟»

حرفش را می‌پذیرم و شماره‌اش را می‌گیرم. می‌گوید هر وقت بیعانه را دادم، سه چهار روزه راکون را تحویل می‌دهد.

سلطان جنگل  در پستو

از کوچه مرغی بیرون می‌آیم. پیاده‌روی خیابان صاحب جمع را ادامه می‌دهم تا به حیوان‌فروش دیگری می‌رسم. جلوی یک راه‌پله روی چهارپایه‌ای نشسته است. چند قفس پرنده و یک قفس خرگوش را کنار خیابان قرار داده، اما به نظر می‌آید بیشتر حیوانات در انبار طبقه بالای راه‌پله هستند.

نزدیک می‌شوم. بعد از کمی صحبت، بحث خرید راکون را پیش می‌کشم. می‌گوید می‌تواند جور کنید، اما قیمتی که می‌دهد بسیار بیشتر از دلال قبلی است؛ ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای یک توله کانادایی. البته توضیح می‌دهد که پارسال قیمت این حیوان ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار  تومان بود، اما ظاهرا ارزش حیوانات هم با نرخ دلار تغییر می‌کند.

این دلال هم بیعانه می‌خواهد. البته او دندان‌گردتر است و می‌خواهد نصف هزینه راکون را پیش بگیرد. وقتی از او علت این کار را می‌پرسم، جواب می‌دهد: «راکون خیلی کمیابه، به خاطر همین باید به یکی از دوستام سفارش بدم تا برات بیاره. اون هم نصف پول رو همون اول ازم می‌خواد.»

او هم مثل نفر قبلی قول رسید معتبر را می‌دهد. من هم از او می‌خواهم عکس راکونی را که در بساط دارند، نشان دهد. این دلال اما بر خلاف نفر قبل با نشان دادن عکس مخالفت نمی‌کند. حتی حاضر است عکس  را در یک پیام‌رسان هم برای من ارسال کند. کارت مغازه‌اش را می‌دهد و درخواست می‌کند چند ساعت بعد به او پیام دهم.

چند ساعت می‌گذرد. پیام می‌دهم و او هم بلافاصله عکس را می‌فرستد. عکسی از یک جفت راکون نر و ماده در قفس، احتمالا در یک منزل مسکونی. همین عکسی که در صفحه می‌بینید.

بعد از این که عکس‌ها را فرستاد، از او آمار حیوانات دیگر را می‌گیرم. ادعا می‌کند قادر است هر حیوان نادری را در همین تهران پیدا کند، حتی توله شیر آفریقایی. البته قیمت آن بالاست. توله نر ۲۲ و ماده ۱۸ میلیون تومان. تاکید می‌کند عکس این حیوانات را در فضای مجازی ارسال نمی کند، اما می‌گوید اگر بیعانه را بدهیم، ما را پای قفس شیرها می‌برد. جایی در حوالی پایتخت.

شاید این ادعاها دروغ باشد، شاید هم راست. برای فهمیدن این موضوع باید بیشتر با قاچاقچیان حیات وحش قاطی شد. اما تا همین جای کار، معلوم است که هنوز خرید و فروش غیر قانونی حیوانات در کوچه مرغی رواج دارد، با این که سال‌ها پیش قرار بود این محل ساماندهی شود. اما این روزها نه تنها این اتفاق نیفتاده، بلکه دلالی حیوانات به نقاط دیگر پایتخت نیز کشیده شده است، حتی به بازار پرندگان خلیج فارس. این موضوع نشان می‌دهد هنوز برنامه‌های دستگاه‌های گوناگون، اعم از سازمان حفاظت محیط‌زیست، شهرداری و نیروی انتظامی برای جلوگیری از خرید و فروش غیر قانونی حیوانات به نتیجه نرسیده است.

  از مولوی به خلیج فارس

مشاهداتمان از اوضاع بازار مولوی را با مسئولان مرتبط با این موضوع، از جمله رئیس اداره محیط‌زیست شهر تهران در میان می‌گذاریم. محمد حسین بازگیر نیز در گفت‌وگو با ما، تداوم حضور قاچاقچیان حیوانات در نقاط مختلف پایتخت را تایید می‌کند و می‌گوید: هنوز هم افراد بسیاری در حاشیه بازار مولوی یا بازار پرندگان خلیج فارس، اقدام به خرید و فروش غیر قانونی حیوانات می‌کنند. تخلفات بسیاری از این افراد چندین بار تکرار شده و بیشتر آنها برای ما شناخته شده هستند.

او تاکید می‌کند که اداره متبوعش به عنوان نماینده سازمان حفاظت محیط‌زیست در شهر تهران، در تلاش است تا از عرضه گونه‌های وحشی بومی و غیر بومی در پایتخت جلوگیری و با افراد متخلف برخورد کند.

با این حال، وظیفه جلوگیری از دلالی حیوانات حیات وحش و برخورد با متخلفان این حوزه، تنها بر عهده سازمان محیط‌زیست نیست و دستگاه‌های دیگری هم در این زمینه نقش دارند.

بازگیر نیز این نکته را تایید می‌کند و می‌گوید برای پیگیری موضوع خرید و فروش غیر قانونی حیوانات در بازار پرندگان خلیج فارس، هفته گذشته جلسه‌ای در فرمانداری تهران برگزار شد. جلسه‌ای که در آن، نمایندگانی از نیروی انتظامی، یگان حفاظت محیط‌زیست، سازمان محیط‌زیست، شهرداری تهران، دادگستری استان، فرمانداری و سازمان دامپزشکی حضور داشتند.

آن‌طور که رئیس اداره محیط‌زیست تهران می‌گوید، در این جلسه مشخص شد که با وجود همه اقدامات صورت گرفته برای ساماندهی اوضاع بازار پرندگان خلیج فارس، هنوز هم می‌‌توان شکل‌گیری بازارهای غیر قانونی حاشیه‌ای در خیابان‌های اطراف این بازار را مشاهده کرد.

این موضوع نشان می‌دهد تشکیل بازار پرندگان خلیج فارس که اواخر دهه ۸۰ برای ساماندهی به اوضاع بازار مولوی صورت گرفت، نه تنها به نتیجه مورد نظر نرسیده،  بلکه خود این محل نیز تبدیل به پاتوقی برای دلالان حیات وحش شده است.

او به گزارش نماینده شهرداری در جلسه هفته گذاشته هم اشاره می‌کند و می‌گوید: روزهای جمعه که اوج شلوغی بازار است، شهرداری با استفاده از چند اتوبوس، افراد بسیاری را که برای خرید و فروش پرندگان یا دیگر حیوانات در بازار مولوی جمع شده‌اند، به بازار خلیج فارس انتقال می‌دهد.

وعده برخورد

جمشید محبت‌خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست کشور نیز در گفت‌وگو با ما آشفته بازار کوچه مرغی را تایید می‌کند. او همچنین به خرید و فروش حیوانات در فضای مجازی به عنوان یکی از معضلات جدید حیات وحش اشاره می‌کند و می‌گوید قرار است در آینده نزدیک راهکارهای جلوگیری از این اتفاق را با کمک پلیس فتا و یگان حفاظت محیط‌زیست تهران ارزیابی و با متخلفان برخورد کنند.

با این حال، محبت‌خانی دلیل اصلی رواج خرید و فروش حیوانات در سال‌های اخیر را افزایش علاقه گروه‌هایی از مردم به نگهداری از گونه‌های وحشی می‌داند و تاکید می‌کند که این افزایش تقاضا که اغلب از سوی قشر مرفه جامعه اتفاق می‌افتد، سبب رونق بازار دلالان شده و آنها نیز با سوء استفاده از این شرایط، قیمت‌های بسیار بالایی را برای گونه‌های وحشی تعیین می‌کنند.

بنابراین، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست کشور، کاهش تقاضا برای نگهداری خانگی از حیات وحش را مهمترین راهکار کم کردن رونق بازار خرید و فروش گونه‌های وحشی می‌داند. او درباره این راهکار توضیح می‌دهد: اگر آسیب‌های نگهداری حیوانات متعلق به حیات وحش به درستی برای مردم تببین شود، تقاضای پرورش خانگی این گونه‌ها در سطح جامعه پایین می‌آید و در این صورت، افراد کمتری نیز به سمت دلالی و قاچاق حیوانات وحشی سوق پیدا می‌کنند.

محمد حسین خودکار

 

 

گردشگری در‌ آشوراده کلید خورد

نگرانی از اجرای طرح گردشگری در آشوراده به جایی نرسید

سرانجام پس از قریب به ۱۳سال کشمکش میان مخالفان و موافقان طرح گردشگری در آشوراده، این طرح، پنجشنبه گذشته با حضور مقامات محلی در بندر ترکمن کلید خورد تا تنها بخش از سواحل ایرانی دریای خزر که از دخالت‌های غیرمسئولانه در امان مانده بود به مرکز گردشگری تبدیل شود.  طی همه این سال‌های نسبتا طولانی کارشناسان محیط‌زیست همواره نسبت به پیامدهای ناگوار گردشگری در این جزیره هشدار داده‌اند. جزیره آشوراده بخشی از پناهگاه حیات‌وحش میانکاله محسوب می‌شود که در سال۱۳۵۴ به‌عنوان ذخیرگاه زیست‌کره در فهرست یونسکو ثبت شده است. این جزیره دروازه ورودی هزاران پرنده مهاجری است که برای زمستانگذرانی در تالاب میانکاله فرود می‌آیند. علاوه براین، واقع شدن این جزیره در کنار خلیج گرگان اهمیت آن را دوچندان کرده است. خلیج گرگان یکی از مهم‌ترین بسترهای تخم‌ریزی ماهیان خاویاری خزر است؛ برهمین اساس کارشناسان می‌گویند که واگذاری آشوراده و تبدیل آن به قطب گردشگری خطای بزرگی است که خسارات جبران‌ناپذیری در پی دارد.

آشوراده واگذار نمی‌شود
مدیرکل محیط‌زیست استان گلستان با اعلام اینکه پنجشنبه گذشته کلنگ احداث اجرای طرح گردشگری در آشوراده در بخشی از ساحل بندر ترکمن به زمین زده شد، به همشهری گفت که قرار است هتل و سازه‌های سنگین گردشگری در بندر ترکمن ساخته شود و تنها در ۲۲هکتار از عرصه‌های جزیره آشوراده سازه‌های سبک گردشگری سازگار با زیست‌بوم احداث شود.
آنطور که امیر عبدوس می‌گوید: قرار نیست حتی یک سانتی‌متر از آشوراده به فرد حقیقی یا حقوقی واگذار شود بلکه آنچه قرار است در این جزیره که بخشی از زیست‌کره شبه‌جزیره میانکاله محسوب می‌شود، اجرا شود طرحی منطبق با طرح مدیریت منطقه است؛ انگار که خود سازمان محیط‌زیست می‌خواهد این طرح را عملیاتی کند با این توضیح که طبق «‌‌ماده۸۸ قانون تنظیم بخشی ا‌ز مقررات مالی دولت» می‌تواند از مشارکت بخش خصوصی استفاده ‌‌کند؛ یعنی به جای اینکه سازمان هزینه کند، بخش خصوصی طرح را اجرا می‌کند و به جای هزینه به‌صورت محدود از این طرح منتفع می‌شود و بعد از زمان معین کل سازه‌ها به سازمان محیط‌زیست تحویل داده می‌شود.
مدیرکل محیط‌زیست استان گلستان تصریح کرد: براساس این ماده قانون، اولویت مشارکت با بخش خصوصی است و بر این اساس، ابتدا نهادهای عمومی غیردولتی و شرکت تعاونی کارکنان دستگاه‌ها در اولویت قرار دارند و اگر اینها نبودند، سازمان می‌تواند فراخوان عمومی بگذارد اما از آنجا که می‌خواستیم درگیر بخش خصوصی نشویم، سازمان همیاری شهرداری‌ها از طرف استانداری گلستان به‌عنوان متولی این طرح تعیین و فرایند ارزیابی طرح طی ۴سال انجام شد و به تصویب رسید.
به گفته وی، در این فرایند ۴ساله، تلاش شد طرح تا حد امکان کوچک‌تر شود و سازه‌های گردشگری منطبق با الگوهای طبیعت‌گردی در مناطق حفاظت‌شده و زیست‌کره‌ طراحی شود. ظرفیت برد هم که توسط سازمان محیط‌زیست محاسبه شده مبنای طراحی قرار گرفت و مقرر شد این طرح با ظرفیت روزانه ورود ۵۰۰گردشگر به اجرا درآید. عرصه‌ای که برای اجرای طرح درنظر گرفته شد، درمجموع ۲۲هکتار تعیین شد که سطح اشغال آن بسیار کم و محدود است و بیشتر این عرصه روباز خواهد بود. در واقع فضاهای مسقف مرتبط با گردشگری کمتر از ۷درصد این عرصه ۲۲هکتاری را به‌خود اختصاص می‌دهد و سازه‌هایی در این عرصه بنا می‌شود که بتواند گردشگری را که وارد جزیره می‌شود، مدیریت کند.

اخذ تضمین برای پیشگیری از خسارات احتمالی
عبدوس تأکید کرد: برای پیشگیری از هرگونه خسارت احتمالی به طبیعت بکر آشوراده، تضمین‌های متعددی از متولی طرح اخذ شد که درصورت اهمال در ضوابط تعیین‌شده از سوی سازمان، سازمان این تضمین‌ها را به نفع خود اخذ می‌کند و پروژه متوقف می‌شود.
وی با اعلام اینکه اجرای این طرح به نفع سازمان محیط‌زیست است، گفت: از سال‌۸۵ سازمان محیط‌زیست قراردادهایی با مهندسین مشاور و دانشگاه‌ها برای هر منطقه منعقد کرد تا طرح مدیریت برای این مناطق تهیه شود. این طرح‌ها‌ با این هدف تهیه شد که سازمان دیواری اطراف مناطق حفاظت‌شده احداث نکند بلکه با اجرای طرح مدیریتی، با مشارکت مردم، این مناطق حفظ شود و مردم، از این مناطق بهره‌مند شوند. مدیرکل محیط‌زیست گلستان یادآورشد: براساس ضوابط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (ای‌یو‌سی‌ان) و یونسکو بخشی از مناطق چهارگانه حفاظت‌شده باید به‌عنوان زون تفرجی درنظر گرفته شود و اگر سازمان این کار را نکند، ناگزیر به اجرای همان حفاظت سنتی است که باعث قهقهرا در حفاظت از این مناطق شده است. عبدوس می‌گوید: اگر آنچه در آشوراده قرار است عملیاتی شود منطبق با مدل بین‌المللی باشد که هست، در کشور ما تجربه جدیدی خواهد بود که می‌تواند جوامع بومی را از منافعی که در این مناطق وجود دارد، بهره‌مند کند و در نتیجه ضمن بستر‌سازی‌ برای مشارکت مردم بومی، آنها را به حفاظت از این مناطق ترغیب کند. بر این اساس اگر ما موفق بشویم این تجربه را در آشوراده با موفقیت پشت سربگذاریم و مدیران آینده هم با همین رویکرد، پروژه را مدیریت کنند و اجازه ندهند طرح گردشگری از ریل خود خارج شود و به قراردادها و شرایط مندرج در قراردادها و ضوابط پایبند باشند، اجرای طرح گردشگری در آشوراده می‌تواند حفاظت از منطقه زیست‌کره میانکاله را تضمین کند.

انتقادهایی که شنیده نشد
طرح گردشگری در آشوراده ماجرای پر‌فراز‌و‌نشیبی را تا‌کنون طی کرده است. این طرح نخستین‌بار اواخر دولت هشتم و زمانی که معصومه ابتکار ریاست سازمان محیط‌زیست را برعهده داشت، مطرح شد و مهر تأیید ابتکار ذیل آن نقش بست اما با اتمام دولت هشتم و رفتن ابتکار از سازمان حفاظت محیط‌زیست اجرای این طرح مسکوت ماند. قرار بود ۳۸۰هکتار از عرصه‌های جزیره آشوراده برای اجرای این طرح به مجری خصوصی واگذار شود.  پس از آن، با روی کار آمدن دولت نهم فاطمه واعظ جوادی بی‌هیچ پیشینه محیط‌زیستی بر مسند ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست تکیه زد. باوجود این، وقتی کارشناسان مشفق نسبت به پیامدهای اجرای طرح گردشگری در آشوراده هشدار دادند، با این طرح مخالفت کرد و با پیگیری از طریق مراجع قضایی و سازمان بازرسی کل کشور، این طرح غیرقانونی اعلام شد. آشوراده ولی برای سرمایه‌گذاران جذاب‌تر از آن بود که بتوانند به‌سادگی از آن دل بکنند، از همین رو با رفتن جوادی از سازمان محیط‌زیست، محمدجواد محمدی‌زاده که به جای وی منصوب شده بود، در سال ۹۰(در دولت دهم) برخلاف واعظ جوادی با اجرای طرح گردشگری در آشوراده موافقت کرد.
این‌بار هم اجرای این طرح با مخالفت شدید کارشناسان منتقد محیط‌زیست و فشار رسانه‌ها، ناکام ماند. در آن زمان معصومه ابتکار که در شورای شهر تهران ریاست کمیته محیط‌زیست را برعهده داشت، از منتقدان و مخالفان جدی این طرح بود. سرانجام عمر دولت دهم به پایان رسید و با آغاز دولت یازدهم، معصومه ابتکار با حمایت فعالان محیط‌زیست بار دیگر به ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست منصوب شد. فعالان محیط‌زیست و کارشناسان حالا از او انتظارات بیشتری داشتند. آنها که در روز معارفه ابتکار با دست‌زدن‌های پیاپی فریاد شادی سر داده بودند، هرگز تصور نمی‌کردند که او با طرحی موافقت کند که هیچ کارشناس محیط‌زیستی آن را تأیید نمی‌کند. اما ابتکار که عنوان قهرمان زمین را یدک می‌کشید، آذرماه‌۹۳ برخلاف انتظار کارشناسان و دلسوزان محیط‌زیست، نه‌تنها با اجرای طرح گردشگری در آشوراده موافقت کرد که در جمع خبرنگاران با دفاع تمام‌قد از این طرح به صراحت اعلام کرد که از ظرفیت تمام مناطق حفاظت‌شده برای اجرای طرح‌های گردشگری استفاده خواهد کرد. این موضعگیری دور از انتظار ابتکار واکنش‌های زیادی را برانگیخت تا آنجا که مجید مخدوم، استاد دانشگاه، که از او با عنوان پدر دانش ارزیابی محیط‌زیستی ایران نام برده می‌شود، در یک برنامه تلویزیونی طرح گردشگری آشوراده را مردود اعلام کرد و با تأکید بر اینکه اجرای این طرح هیچ توجیهی ندارد، خواستار لغو آن شد. همزمان اسماعیل کهرم، استاد حیات وحش و پرنده‌شناس هم که در آن زمان سمت مشاور ابتکار را برعهده داشت، ضمن مخالفت جدی با اجرای طرح گردشگری در آشوراده به صراحت اعلام کرد که این طرح به نابودی پناهگاه حیات وحش میانکاله منجر می‌شود. بسیاری از چهره‌های دانشگاهی دیگر ازجمله حسین آخانی، گیاهشناس و استاد دانشگاه تهران هم سال ۹۵ و هنگام دریافت جایزه ملی محیط‌زیست از دست رئیس‌جمهور، از رئیس‌جمهور خواست تا مانع از اجرای این طرح شود. اما به‌رغم مخالفت مشفقان محیط‌زیست این طرح با دفاع ابتکار در دستور کار قرار گرفت تا براساس تفاهمنامه‌ای که به امضای مسئولان سازمان میراث فرهنگی و صنایع‌دستی و گردشگری و سازمان محیط‌زیست رسید، جزیره آشوراده با مسئولیت سازمان میراث فرهنگی به قطب گردشگری تبدیل شود.
۲۴خردادماه ۹۶ اسماعیل مهاجر، مدیرکل وقت محیط‌زیست استان گلستان از تأیید طرح گردشگری در کمیته ارزیابی تبصره۲ استان گلستان خبر داد و گفت که این طرح به‌زودی وارد فاز اجرایی می‌شود. ۱۰روز بعد (سوم مردادماه‌۹۶) اسحاق جهانگیری، معاون‌اول رئیس‌جمهور در نشست با استاندار و مجمع نمایندگان مجلس استان گلستان برای دومین‌بار بر اجرای طرح گردشگری در آشوراده تأکید کرد و گفت: این جزیره باید با رعایت مسائل زیست‌محیطی به یکی از مناطق گردشگری کشور تبدیل شود. حالا  مدیر کل محیط زیست گلستان می‌گویدقرار است طرح گردشگری درآشورا ده  منطبق با معیارها و استانداردهای اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و یونسکو عملیاتی شود.

اسدالله افلاکی

جنگلبانی، کتک خوردن و سوختن

گفت‌وگو با جنگلبانی که می گوید قاچاقچیان چوب خود و خانوادهاش را تهدید به مرگ کرده اند

جنگلبانی حرفه‌ای است که خطراتش کم از محیط بانی نیست، اما خیلی‌ها با آن آشنا نیستند‌. هرچه محیط بانان‌چهره‌هایی شناخته شده در جامعه هستند و شرح وظایف آنها برای مردم آشناست، جنگلبان‌ها گمنام هستند. در تعریف جنگلبان حتی در میان کارشناسان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور هم اختلاف نظر وجود دارد. گروهی همه کسانی که به نحوی با جنگل سر و کار دارند و گاهی سرکشی آنها به جنگل، یک یا دو بار در طول سال را شامل می‌شود، جنگلبان می‌نامند و گروهی دیگر این عنوان را شایسته اعضای یگان حفاظت منابع طبیعی می‌دانند. جنگلبان‌‎ها هنوز چارت تشکیلاتی ندارند. سختی کار نمی‌گیرند و دو سالی است که با جست‌وجو در تقویم‌های داخلی و خارجی، روزی برای قدردانی از زحمات آنها، پیدا شده است. در تقویم فدراسیون بین‌المللی رنجرها (IRF) به عنوان یک تشکیلات جهانی که ۶۴ کشور عضو آن هستند، ۳۱ جولای از سال ۲۰۰۷ به عنوان روز رنجر به ثبت رسیده است. این روز در تقویم شمسی مصادف با نهم مرداد است. رنجرها حافظان طبیعت هستند و حفاظت از طبیعت در ایران به عهده جنگلبانان و محیط بانان است اما چون‌ در تقویم ایران هیچ روزی برای قدردانی از زحمات جنگلبانان وجود ندارد، روز رنجرها بهانه‌ای است تا حرفه جنگلبانی بیشتر به جامعه معرفی شود. به همین مناسبت با مهدی حسینی، سرجنگلبان ناهارخوران درباره جنگلبانی گفت‌وگو کردیم. ‌

‌جنگبانان با  ‌چه خطراتی دست و پنجه نرم می کنند؟ آیا تا کنون در حین ماموریت دچار آسیب شده‌اید؟

خطر زیاد است، آتش سوزی، قاچاقچیان چوب و… مدتی پیش در زمان اطفای حریق یک درخت در حال سوختن روی من افتاد و دچار سوختگی درجه دو و سه شدم. ازناحیه دست و کمر صورت و گردن هم آسیب دیدم.

چه سالی این حادثه رخ داد؟

دی سال ۹۶ در جریان اطفای حریق در جنگل دچار سوختگی شدم.

هزینه های درمانی را چه کسی پرداخت کرد؟ تحت پوشش بیمه بودید؟ بعد از مصدومیت تحت پوشش خدمات بنیاد شهید قرار گرفتید؟

نه، تحت پوشش بنیاد شهید نیستم. هزینه‌های درمانی را هم خودم پرداخت کردم.

هزینه‌های درمانی‌تان چقدر شد؟

دوره درمان من یک ماه طول کشید و حدود سه میلیون تومان هزینه کردم. البته هنوز جای سوختگی روی صورت و دستم باقی مانده است. روی دست چپم چون سوختگی بیشتر بود و دچار سوختگی درجه دو شده بوبد، هنوز آثار سوختگی باقی مانده است.

آخرین باری که شاهد قاچاق چوب بودید، کی بود؟

ما دائما قاچاق چوب داریم. مسئول منابع طبیعی ناهار خوران هستم و مدام قاچاق چوب داریم و قاچاقچیان را دستگیر می‌کنیم.

از سوی قاچاقچیان چوب بیشتر تهدید می‌شوید یا بوسیله زمین خواران؟

از طرف زمین خواران بیشتر تهدید می‌شویم.

معمولا متخلفان چگونه شما را تهدید می‌کنند. تهدیدها از طریق تلفن و وسایل ارتباط جمعی است یا اینکه در جریان گشت زنی جلوی شما را می‌گیرند و تهدید می‌کنند؟

خیلی تهدیدهای جانبی می‌کنند.

تهدیدهای جانبی یعنی چه؟

می‌گویند زن و بچه داری. این‌قدر خود را درگیر نکن. به‌طور غیر مستقیم تهدید می‌کنند. مستقیم جلوی من قرار نمی‌گیرند. اخلاقی دارم که قاچاقچیان معمولا جلوی من حرفی نمی‌زنند چون برخورد می‌کنم.

یعنی قاچاقچیان برای شما پیغام می‌دهند؟

نه، رو در رو صحبت می‌کنند و تهدید می‌کنند که به زن و بچه تان آسیب می‌رسانیم. زور قاقچاقچیان به خودمان که نمی‌رسد. زورشان به زن و بچه مان می‌رسد. قاچاقچیان بیشتر نامردی رفتار می‌کنند.

وقتی تهدید می‌کنند، چه رفتاری می‌کنید؟ به نهادهای قضایی گزارش می‌کنید؟

تهدید برای ما عادی شده است.

یعنی هیچ واکنشی ندارید؟

بیش از ۱۶ سال است که جنگلبان هستم. تهدید شدن برایمان عادی شده است. فحش نخوریم، اصلا نمی‌شود. اوایل شکایت می‌کردیم. سه یا ۶ ماه حبس می‌گرفتیم اما الان حوصله ندارم.

یعنی بابت این تهدیدها می‌توانستید اقدام کنید و متخلفان را به دادگاه ببرید؟ قوه قضائیه هم حمایت می‌کرد و ۶ ماه حبس می‌گرفتید؟

بله، از شکایت‌ها حمایت می‌شود. برای چند متخلف حبس گرفته‌ام. وقتی می‌بینم تهدیدها جدی می‌شود، اقدام می‌کنم اما این‌قدر تهدیدها زیاد است که اصلا حوصله نمی‌کنم. رویه قضائی خیلی طولانی دارد. باید بروید دادگاه و مراحل را طی کنید که من حوصله ندارم. اما برای آنهایی که اقدام کرده‌ام همه را حکم گرفته‌ام.

احتمال درگیری در زمان اجرای حکم قلع و قمع تصرفات بیشتر است یا ضبط محموله‌های قاچاق چوب؟

در زمان ضبط محموله‌های قاچاق چوب احتمال درگیری بیشتر است.

چرا؟

زیرا در لحظه، ممکن است فرد دچار عصبانیت آنی شود و درگیری رخ دهد. معمولا در این درگیری‌ها عصبانیت آنی مشکل آفرین می‌شود.

متخلفان عرصه منابع طبیعی بیشتر سلاح سرد دارند یا سلاح گرم؟

سلاح آنها سرد است. تبر و … معمولا در حوزه محیط زیست سلاح گرم دارند ما با سلاح گرم کمتر سر و کار داریم.

به شما آموزشهایی داده شده است که وقتی با افرادی که سلاح سرد دارند روبرو می‌شوید چگونه برخورد کنید؟ تجهیزات لازم برای مقابله با افرادی که مسلح به سلاح سرد هستند در اختیار دارید؟

به ما اسپری و شوکر داده‌اند. البته ۶ ماه است که شوکرها و اسپرهای قبلی را از ما گرفته‌اند اما تمدید نکرده‌اند.

چرا شوکر و اسپری را از شما گرفته‌اند؟

بیمه شوکر و اسپری تمام شده بود. اسپری تاریخ مصرف دارد. تاریخ مصرف اسپری‌های قبلی گذشته بود.

به شما تجهیزات جدید نداده‌اند؟

نه، ۶ ماه است که هنوز تجهیزات جدید نداده‌اند.

برای اطفای حریق تجهیزات لازم مثل جلیقه ضد آتش، کلاه و غیره دارید؟

کلاه و سایر تجهیزات را داریم اما تجهیزات ما را سنگین می‌کند. تحرک لازم را از ما می‌گیرد به همین خاطر هیچ‌گاه از این تجهیزات استفده نمی‌کنیم. وگرنه تجهیزات شامل لباس ضد حریق، دستکش، کلاه و ماسک و غیره به ما داده‌اند. ولی پرسنل به قدری برای رفتن به محل حریق عجله دارند که از این تجهیزات استفاده نمی‌کنند. من خودم هم ازاین تجهیزات استفاده نمی‌کنم. هیچ کس استفاده نمی‌کند.

استفاده نکردن از این تجهیزات خطرات عملیات اطفا را برای شما بیشتر نمی‌کند؟ اگر سال گذشته از تجهیزات استفاده می‌کردید دچار سوختگی درجه دو و سه می‌شدید؟

ما مثل موتورسوارها هستیم که می‌گویند «اگر اتفاقی بخواهد برایمان پیش بیاید، یک دفعه می‌افتد». در این ۱۷ سال دوره خدمت یک تا دو بار از متخلفین کتک خوردم و یکبار هم سوخته‌ام. سوختگی‌های دیگری هم داشته‌ام اما سطحی بوده است و فقط دستم دچار آسیب سطحی شد که سرپایی درمان کردم.

پس بامتخلفین هم درگیر شده و کتک خوردید. چقدر در این درگیری آسیب دیدید؟

یک بار ۱۰ نفر روی سرم ریختند و مرا زدند. ضاربان قاچاقچی چوب بودند. با چوب و چماق خیلی من را کتک زدند. از ناحیه کمر، صورت و دست آسیب دیدم اما محکوم به پرداخت دیه‌شان کردم و دو سال هم برایشان زندان گرفتم.

چقدر دیه دریافت کردید؟

نزدیک به پنج میلیون تومان دیه گرفتم. این اتفاق سال ۹۳ رخ داد.

در آموزش‌هایی که برای اطفای حریق می‌بینید؛ به شما نمی‌گویند که باید از لباس ضد حریق استفاده کنید؟ هیچ الزامی ندارید که حتما با لباس و تجهیزات در عملیات اطفا شرکت کنید؟

ما همیشه لباس فرم حفاظت را به تن داریم. به ما لباس ضد حریق هم داده‌اند که استفاده کنیم اما نمی‌کنیم.

هیچ کس بالای سر شما نیست که تاکید کند در جریان عملیات اطفای حریق از لباس ضد حریق استفاده کنید؟

من خودم مسئولی هستم که باید از همه ایراد بگیرم. اما این‌قدر کارها سریع است، آتش سوزی‌ها به سرعت رخ می‌دهد و لباس پوشیدن هم وقت گیر است که این کار را انجام نمی‌دهیم. واقعیت این است که خودمان کمی تنبلی می‌کنیم. یک مقدار خودمان تنبلی می‌کنیم و تقریبا همه‌ ما هم همین طور رفتار می‌کنیم.

بابت این تنبلی‌ها باید هزینه پرداخت کنید. فکر نمی‌کنید بهتر است که تنبلی نکنید؟

بله. بهتر است که تنبلی نکنیم.

حمایت‌های دولت از جنگلبانان، به چه صورت است؟

از سال ۹۳ که آقا دستور دادند، وضعیت خیلی خوب شده است. مقام معظم رهبری در سال ۹۳ دستور دادند که کوه‌خواری و زمین خوری را پیگیری کنید. قبلش به جز منابع طبیعی که پای کار بود دیگر ارگان‌ها پای کار نبودند. اما  حالا ارگان‌های دیگر هم پای کار آمدند. جهاد کشاورزی هم پای کار ‌ است و حتی از طرف قوه قضائیه هم بیشتر حمایت شدیم.

  شما پست جنگلبان دارید؟ سختی کار می‌گیرید و حقوقتان با دیگران متفاوت است؟

نه، هیچ سختی کاری نمی‌گیریم. من با فوق لیسانس و نزدیک به ۱۷ سال سابقه حقوقم به سه میلیون تومان نمی‌رسد. با وجود اینکه دو مسئولیت دارم، مسئول واحد هستم و فرماندهی یگان حفاظت شهرستان را دارم، حقوقم به سه میلیون تومان نمی‌رسد. حقوق جنگلبانان خیلی کم است تازه من حقوق بالا دارم. بقیه بچه‌ها بین یک میلیون ۴۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرند.

شما نیروی رسمی هستید؟

بله

وضعیت حقوقی نیروهای قراردادی چگونه است؟

حقوق آنها خیلی کم است. حدود یک میلیون و ۴۰۰ تا یک میلیون ۵۰۰ تومان است.

نیروهای قراردادی با حذف طرح جنگلداری وضعیتشان به چه صورت است. با آنها قرارداد بسته‌اند؟

بله. قرارداد بسته‌اند.

چه جور قراردادی بسته‌اند؟

مثل اینکه یک شرکتی برنده مناقصه شده است. نیروهای قراردادی با آن شرکت قرارداد بسته‌اند که حقوق این افراد را پرداخت کند.

پرداخت‌های آن شرکت به موقع هست؟

بله. به موقع حقوق نیروها پرداخت می‌شود و همه چیز آنها خوب است. البته این نیروها با وجود اینکه سختی کار دارند اما اضافه کار ندارند. البته ما به عنوان نیروی رسمی سختی کار نمی‌گیریم. در حالی که طبق قانون یگان حفاظت باید ۲۰ ساله بازنشست شویم اما چون استخدام کشوری هستیم، ۲۰ ساله بازنشستمان نمی‌کنند و می‌گویند باید ۳۰ ساله بازنشست شوید.

چرا شما را ۲۰ ساله بازنشست نمی‌کنند؟

نمی‌دانم.

شغل جنگلبانی چه جور شغلی است؟ توصیه می‌کنید که افراد دیگر وارد این شغل شوند؟

جنگلبانی عشق می‌خواهد. باید کسی وارد این شغل شود که برای پول کار نمی‌کند. اگر بخواهد برای پول کار کند، این شغل به هیچ نمی‌ارزد. باید جانت را کف دستت بگذاری و هیچ چیز برایت مهم نباشد. این شغل سرما و گرما دارد. کتک خوردن دارد. باید زمستان که سرد است، به جنگل سرکشی کنید. تابستان با گرمی و شرجی هوای شمال، در جنگل باید گشت بروید. حقوق کارمندان ادارات دیگر که پای کولر هستند، از ما بیشتر است. سختی کار ما زیاد است. هم به خودمان و هم خانواده فشار وارد می‌شود. اما چون عشق داریم و عرق داریم، همه را تحمل می‌کنیم. خیلی‌ها نمی‌توانند وارد این حرفه شوند و از کار ما فرار می‌کنند.

یک نیروی حافظ جنگل چه کارهایی انجام می‌دهد؟

نیروی حافظ جنگل با قاچاق چوب برخورد می‌کند. با کسانی که می‌خواهند زمین‌خواری کنند، برخورد می‌کند. کسانی که حاشیه جنگل هستند، می‌خواهند زمینشان را افزایش دهند که با آنها مقابله می‌کنیم. جلوی این کارها را می‌گیریم. آلودگی داخل رودخانه‌های جنگلی و برداشت‌های غیر مجاز رودخانه‌های حریم جنگل را هم کنترل می‌کنیم. هر کاری که با جنگل سر و کار داشته باشد را انجام می‌دهیم. چرای دام غیر مجاز را هم در جنگل کنترل می‌کنیم.

شیف‌های کاری چه گونه تعریف می‌شود؟

ما ساعت خاصی نداریم. در اصل ساعت اداری هستیم اما قاچاقچی ساعت اداری ندارد. اگر ما ساعت اداری کار کنیم، نمی‌شود. من به عنوان مسئول تا ساعت دو تا سه در اداره هستم. بعد هم در جنگل دور می‌زنیم.

موظف هستید که دور بزنید؟ اگر گشت زنی در جنگل نداشته باشید توبیخ می‌شوید؟

خوب اگر در منطقه قاچاق شود, سئوال می کنند که چرا قاچاق شد. نمی‌گویند که قاچاق صبح یا شب بود. مجبوریم که منطقه را هر شکلی که هست، حفظ کنیم.

بین همکارانتان کسی را دارید که در جریان دفاع از جنگل آسیب دیدگی جدی‌تر مثل قطعی نخاع یا صدمات جبران ناپذیر داشته باشد؟

یک همکار دارم که در روستای ییلاقی زیارت کتک خورده بود. آقای مقصودلو خیلی بدجور کتک خورد. چهار روز بیمارستان بود. کلیه‌اش پاره شد و خونریزی کلیه داشت.

لیلا مرگن

گرد و خاک قانون برای خاک

گزارشگران سبز از حاشیه‌های تصویب ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشور گزارش می‌دهد

قانون بالاخره به داد خاک کشورمان رسید! بهارستانی‌ها دیروز حوالی صبح، سرانجام عزم جزمشان را در حفاظت از خاک کشور نشان دادند و با ممنوع کردن انتقال و فروش خاک به خارج از مرزهای کشورمان، ثابت کردند که از ذره ذره این سرزمین یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربعی، باید حفاظت کرد.

ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشورمان دیروز درحالی در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که نمایندگان مجلس در جریان ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی درخصوص لایحه حفاظت از خاک، به ماده‌های ۲۱ و ۲۲ این لایحه رسیدند.

ماده ۲۱ از ممنوعیت انتقال و فروش خاک به خارج از کشور حکایت دارد، مرتکب به یک یا دو مورد از مجازات تعزیری درجه (۵) محکوم شود.

ماده ۲۲ هم از این حکایت دارد که قوه قضاییه به‌منظور رسیدگی به جرائم موضوع این قانون نسبت به ایجاد شعب تخصصی اقدام و به جرائم مربوط خارج از نوبت رسیدگی کند. در نهایت با رای موافق ۱۷۱ نماینده در مقابل ۱۲ رای مخالف و ۶ رای ممتنع، ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشورمان به تصویب نمایندگان مجلس رسید.

ببا این اتفاق به نظر می‌رسد، زنگ خطر برای قاچاقچیان خاک کشورمان به صدا در آمده باشد، زنگ خطری که می‌تواند آنها را برای ادامه فعالیت‌های سودجویانه خود به زحمت و دردسر بیشتری بیندازد، دردسری که تا پیش از این شامل حال‌شان نمی‌شد.

مافیای خاک براحتی، دور از چشم قانون و از طریق مجراهای مختلف موجود، اراضی کشورمان را با بیل‌های مکانیکی شخم می‌زدند، خاک را بار کامیونها و تریلرهای بزرگ و کوچک شان می‌کردند و راهی یکی از اسلکه‌ها و بنادر جنوبی کشورمان می‌شدند تا محموله ارزشمندشان را با کشتی‌های غول پیکری که از ساعت‌ها قبل در آب‌های ایران لنگر انداخته بودند، به مقصدی برسانند که در اغلب موارد یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. به جایی مثل امارات متحده عربی که سال‌هاست چشم طمع به خاک حاصلخیز همسایه بزرگش دارد و از آشفته بازار قاچاق در حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی کشورمان، استفاده زیادی برده است.

آه و افسوس این اتفاق اما زمانی از نهاد خیلی‌ها که نگران محیط‌زیست و منابع طبیعی کشورمان بودند بلند شد که پای یک فیلم ۴ دقیقه‌ای در فضای مجازی نشستند، فیلمی که شاهدی بود بر حقیقت ماجرای قاچاق خاک از طریق تسمه نقاله‌هایی در یکی از بنادر جنوبی کشور به داخل یک کشتی بنگلادشی که می‌گفتند مقصدش امارات است، مخصوصا وقتی یکی از مسئولین کشتی، از کیفیت خاک ایران تعریف کرد و به زبان انگلیسی گفت کیفیت این خاک بسیار خوب و عالی است و هیچ جا خاک به این خوبی پیدا نمی‌شود!

نظیر این فیلم کوتاه و تلخ، در دنیای اینترنت کم نیست، تا جایی که چندی پیش نظر افضلی یکی از اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی هم نسبت به یکی از ده‌ها نمونه فیلم با موضوع قاچاق خاک واکنش نشان داد و گفت: «فیلمی را مشاهده کردم که متاسفانه افرادی، خاک‌های حاصلخیز کشاورزی را بسته‌بندی کرده و به صورت غیرقانونی از کشور خارج می‌کردند. البته بنده خودم از نزدیک این تخلف را مشاهده نکردم، اما باید گفت اگر واقعا این تخلف وجود داشته باشد، جرمی است که در حق ملت صورت می‌گیرد.»

مسئولانی که قاچاق خاک را تایید کردند

ارزش خاک و ضرورت تصویب این قانون وقتی معلوم می‌شود که بدانیم برای تولید هر یک سانتی‌متر مربع از آن، به بیش از ۵۰۰ میلیون سال زمان نیاز است و مافیای خاک، این زمان را دور می‌زنند و با قاچاق خاک، بازاری پرسود را پیرامون آن بوجود می‌آورد؛ حاشیه‌های این اتفاق در سال‌های گذشته آنقدر جدی شد که صدای مسئولان مختلف را هم درآورد و خیلی‌ها چاره‌ای جز تاییدش نداشتند. معصومه ابتکار، رئیس سابق سازمان محیط‌زیست یکی از مسئولانی بود که در تائید این اتفاق و قاچاق خاک از مناطقی مانند جزیره هرمز به رسانه‌ها گفت: گزارش‌های لازم دراین‌باره به سازمان جنگل‌ها ارائه شده، زیرا این سازمان مسئول اصلی برخورد با این مساله است. ابتکار البته برای برخورد نکردن وزارتخانه متبوعش با قاچاقچیان خاک، بهانه آورد که اگر قاچاق خاک در مناطق حفاظت شده اتفاق بیفتد، سازمان حفاظت محیط‌زیست با آن برخورد می‌کند.

در مجلس شورای اسلامی اما اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی هم بارها موضوع قاچاق خاک را تائید کرده‌اند. علی اکبری، یکی از اعضای این کمیسیون قبلا به ما گفته است: گزارش‌های مردمی زیادی به کمیسیون ارائه شده که از قاچاق خاک حکایت دارد، گزارش‌هایی که با اسنادی مانند فیلم و عکس هم همراهند.

او در ادامه نسبت به قاچاق خاک از استان فارس و جزیره هرمز هشدار داده و گفته: به‌خاطر نزدیکی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، قاچاق خاک بیشتر در استان‌های جنوبی کشور انجام می‌شود و قاچاقچیان به بهانه انتقال خاک به معادن سیمان، کامیون خاک کشور را قاچاق می‌کنند.

این عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، با یادآوری این مطلب که خاک جزیره هرمز سرمایه ملی است و باید از آن حفاظت کرد، گفته: جزیره هرمز دارای خاک‌های رنگینی است که در کنار یکدیکر طیف بسیاری از رنگ‌ها را تشکیل می‌دهند و سودجویان به دلیل مرغوبیت و منحصر به فرد بودن خاک هرمز را به کشورهای همسایه قاچاق می‌کنند.

 

قاچاق خاک جبران‌ناپذیر است

تصویب این قانون اما راه چاره‌ای است برای جلوگیری از استمرار پدیده خاک فروشی؛ تهدیدی که مدت‌هاست بر سر طبیعت و محیط زیست این مرز و بوم سایه کرده است. اتفاق مثبتی که مجید عباسپور، عضو شورای عالی محیط زیست درباره اش به ما گفت:خروج و قاچاق خاک از کشور ما اتفاق بسیار غلطی بود که تا پیش از این انجام می‌شد و امیدواریم که حالا با بوجود آمدن این مسیر قانونی برای ممنوعیت نقل و انتقال خاک، جلوی این پدیده که به محیط زیست کشورمان آسیب می‌زند گرفته شود.

رئیس سابق دانشکده محیط‌زیست و انرژی علوم و تحقیقات با تاکید بر توجه به ارزش خاک گفت: نباید فراموش کنیم که برای تشکیل خاکی که مناسب کشت و زراعت است، زمان بسیار طولانی ای نیاز است تا بر اثر جریان‌های آبرفتی و سایر عوامل طبیعی خاک به این قابلیت برسد و قاچاق خاک پدیده‌ای جبران‌ناپذیر است.

این کارشناس محیط‌زیست، در ادامه با اشاره به موافقت نمایندگان مجلس با ماده ۲۵ این لایحه نیز گفت: طبق این ماده، درآمدهای حاصل از وصول جریمه‌ها و خسارات به تفکیک بخش‌های آلودگی و تخریب خاک، طی ردیف درآمدی جداگانه که در قانون بودجه هرسال مشخص می‌گردد به حساب خزانه‌داری کل کشور واریز می‌شود، اما بهتر بود درآمد حاصل از وصول این جریمه‌ها و خسارات مستقیما به سازمان‌های ذیربط در این موضوع واریز می‌شد تا سریعتر به جبران خسارات وارده در محیط زیست و منابع طبیعی کشور، اختصاص یابد.

 

همه عوامل تهدیدکننده خاک

خروج خاک به‌عنوان یکی از سرمایه‌های ملی کشورمان اما در حالی صورت می‌گیرد که سال‌هاست کشور با فرسایش خاک مواجه است؛ واقعیت تلخی که در کنار قاچاق، خاک کشورمان را تهدید می‌کند و مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها درباره‌اش به گزارشگران سبز هشدار می‌دهد: تا مدتی پیش ۲۱ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت‌تاثیر فرسایش بادی قرار داشت، اما این عدد در حال حاضر به ۲۷ میلیون هکتار رسیده است. نگران‌کننده‌تر این که تا پیش از این وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور هفت میلیون هکتار برآورد می‌شد، اما آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد وسعت این کانون‌های بحرانی مرز ده میلیون هکتار را پشت سرگذاشته است.

نتیجه این اتفاق به گفته فرهاد سرداری، خشکسالی و تامین نشدن حقآبه‌های زیست‌محیطی کشور است که سرعت بیابان‌زایی را در کشور تشدید کرده است؛ تهدیدی که می‌تواند موارد دیگری را به لایحه حمایت از خاک بیفزاید و نمایندگان مجلس را متوجه خطرات دیگری کند که خاک کشورمان را تهدید می‌کنند.

 

مینا مولایی

روزهای خانه‌نشینی سرباز فداکار

گفت‌وگو با سرباز مریوانی که به خاطر نجات جان یک سگ، پایش را از دست داد

خیلی‌ها آمدند من را از نزدیک دیدند و کارم را تحسین کردند. مسئولان زیادی زنگ زدند تلفنی صحبت کردیم و قول‌های زیادی هم دادند. اما هیچ کدامشان اتفاق نیفتاد. حتی هزینه خرید پای مصنوعی را هم خانواده ام خودشان پرداختند. آن روزهایی که تازه این اتفاق افتاده بود خانم ابتکار که رئیس سازمان محیط زیست بودند با من تماس گرفتند و از من دلجویی کردند. پارسال هم یک بار ایشان را از نزدیک در شهر سنندج دیدم. آنجا هم ایشان از من قدردانی کردند. یک لوح سپاس به من دادند و گفتند اصلا نگران نباش. قول دادند شرایط استخدام من در سازمان محیط زیست را فراهم بکنند. آن موقع خیلی امیدوار بودم که بیکار نمی‌مانم و خانه‌نشین نمی‌شوم، اما به این قول‌ها عمل نشد. این ها را محمد باختر می گوید سرباز فداکاری برای نجات یک سگ پایش را از دست داد.

آقای باختر این روزها را چطور میگذرانی؟

کار خاصی نمیکنم، یعنی کار خاصی ندارم که انجام بدهم. خانه نشین شدهام. زیاد از خانه بیرون نمیروم.

چرا؟

هم رفت و آمد برایم سخت است، هم کاری بیرون از خانه ندارم که انجام بدهم. به خاطر همین در خانه میمانم.

حوصله ات در خانه سر نمیرود؟

چرا از بیکاری کلافه شدهام، اما کاری از دستم برنمیآید، خیلی از جوانهای دیگر که سالم هم هستند بیکارند و کاری برای انجام دادن ندارند چه برسد به من که با این اتفاق، معلول هم شدهام.

درباره اتفاقی که افتاد صحبت بکنیم؟ چند بار آن لحظه را در ذهنت مرور کردهای؟

خیلی زیاد. خیلی وقتها ناخودآگاه آن صحنه به ذهنم میآید. پاییز سال ۹۵ بود، بیست و هفتم آذر. برف زیادی باریده بود و نوبت پست من در برجک پادگان بود.

کدام پادگان؟

پادگان ۰۳ عجبشیر تبریز در آذربایجان شرقی.

چند ماه خدمت بودی؟

تقریبا ده ماه از خدمتم گذشته بود. من نوزدهم بهمن ۹۴ اعزام شده بودم و آن روز هم نوبت پست نگهبانی من بود و روی برجک، نگهبانی میدادم . پستم از ساعت ۱۲ ظهر شروع شده بود و تا ساعت ۲ هم بالای برجک بودم. اما همان وقتی که بالای برجک بودم مدام صدای زوزه یک سگ را میشنیدم. این صدا جوری بود که من مطمئن بودم حادثهای برای این حیوان افتاده، اما آن موقع چون نمیتوانستم ترک پست کنم دنبال صدا نرفتم، اما وقتی پستم را تحویل دادم و از برجک پایین آمدم، دنبال صدا را گرفتم و رسیدم به سگی که در سیم خاردارها گیر کرده بود. دلم برایش سوخت و خواستم نجاتش بدهم، اما بدجوری بین سیم خاردارها گرفتار شده بود. به خاطر همین تلاش بیشتری کردم تا سگ را نجات بدهم، اما وقتی سگ آزاد شد و من خواستم از جایم بلند شوم، یکدفعه چیزی زیر پایم منفجر شد. همان موقع فهمیدم پایم را روی مین گذاشته بودم و خودم خبر نداشتم.

می دانستی آن اطراف مینگذاری شده؟

بله، اما برف زیادی باریده بود و هیچ چیزی روی زمین دیده نمیشد. هرجا را نگاه میکردی روی زمین پر از برف بود.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

وقتی صدای انفجار بلند شد، بقیه سربازها ریختند بالای سرم. من را بردند پاسدارخانه. بعد هم رفتم بهداری پادگان و بچههای بهداری هم من را به بیمارستان عجب شیر رساندند. اما وقتی اورژانس این بیمارستان من را جواب کردند و گفتند امکاناتشان خیلی کم است و نمیتوانند به من کمک کنند، من را فرستادند به بیمارستان امام رضای تبریز. حدودا دوساعت بعد من را به تبریز رساندند و پایم را شستوشو دادند و بستند. اما به خاطر این که خیلی خونریزی داشتم، باز هم من را به یک بیمارستان دیگر فرستادند و من رفتم بیمارستان شهدای تبریز. فکر کنم ساعت ۱۰ شب شده بود که من به این بیمارستان رسیدم و به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شدم.

به هوش بودی؟

تقریبا میفهمیدم از کجا به کجا میروم.

متوجه شده بودی پایت قطع شده؟

بله همان وقتی که انفجار رخ داد فهمیدم این اتفاق افتاده.اما چون خونریزی زیاد بود، خیلی به حال خودم نبودم. آن موقع بیشتر این حس را داشتم که خواب میبینم.

وقتی متوجه شدی خواب نیست و واقعا پایت قطع شده چه حسی داشتی؟

ناراحت شدم. خیلی برایم سخت بود . اول فکر میکردم از مچ پا، پایم قطع شده اما بعد فهمیدم از زیر زانو پایم قطع شده. پذیرفتنش برایم سخت بود. اما حتی همان موقع هم وجدانم راحت بود، چون میدانستم برای نجات جان یک حیوان بیگناه این اتفاق برایم افتاده و این هم حکمت خدا بوده و لابد در سرنوشت من نوشته شده است .

خانوادهات کی خبردار شد؟

فکر کنم یکی دو ساعت بعد از انفجار به آنها خبر داده بودند. همان شب در بیمارستان وقتی به هوش آمدم پدرم و عمویم را بالای سرم دیدم.

قبلا کسی را دیده بودی که روی مین برود؟

بله، در روستای خودمان هم یک بار یکی از چوپانهای روستا که از اقوام دورمان بود روی مین رفت. چشمهایش را از دست داد و یکی از دستهایش هم قطع شد.

روستای شما کجاست؟

هانه شیخان از توابع بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان .

الان کجا زندگی میکنی؟

با خانواده ام در مریوان زندگی میکنیم.

آن روزهایی که تازه این اتفاق افتاده بود و تو تیتر خبرها بودی حتما مسئولان زیادی سراغت را میگرفتند؟

بله . باور کن خیلیها آمدند من را از نزدیک دیدند و کارم را تحسین کردند. مسئولان زیادی زنگ زدند تلفنی صحبت کردیم و قولهای زیادی هم دادند. اما هیچ کدامشان اتفاق نیفتاد. حتی هزینه خرید پای مصنوعی را هم خانواده ام خودشان پرداختند. آن روزهایی که تازه این اتفاق افتاده بود خانم ابتکار که رئیس سازمان محیط زیست بودند با من تماس گرفتند و از من دلجویی کردند. پارسال هم یک بار ایشان را از نزدیک در شهر سنندج دیدم. آنجا هم ایشان از من قدردانی کردند. یک لوح سپاس به من دادند و گفتند اصلا نگران نباش. قول دادند شرایط استخدام من در سازمان محیط زیست را فراهم بکنند. آن موقع خیلی امیدوار بودم که بیکار نمیمانم و خانهنشین نمیشوم، اما به این قولها عمل نشد.

پیگیری کردهای چرا هنوز این اتفاق نیفتاده؟

بله، آن قدر این اداره و آن اداره رفتم که واقعا خسته شدم. الان به من میگویند مدرک لیسانس نداری. میگویند شرط استخدام در سازمان محیطزیست داشتن مدرک لیسانس است. میگویند اگر مدرک لیسانس داشتی این اتفاق میافتاد. حالا برو درس بخوان بعد استخدامت میکنیم. الان من بروم چهار سال وقتم را بگذارم درس بخوانم و بعد هم بیایم ببینم مسئولان دوباره عوض شدهاند و اصلا این قولها فراموش شدهاند.

الان با توجه به اتفاقهایی که بعد از این حادثه افتاده، هیچ وقت از تصمیمی که گرفتی و نجات آن سگ، پشیمان
نیستی؟

نه … باور کنید اگر صدبار دیگر هم این اتفاق میافتاد من باز هم میرفتم آن سگ را نجات میدادم . آن موقع که برای نجات آن سگ رفتم به این فکر نمیکردم قرار است چه اتفاقی بیفتد. آن موقع فقط هدفم نجات آن حیوان گرفتار بود. الان هم با این که خیلی در این مدت بی مهری دیدم، اما باز هم افتخار میکنم فداکاری من باعث شد آن سگ نجات پیدا کند. من قبلا هم در روستای مان وقتی چوپانی میکردم، سگ داشتم. کلا رابطه ام با حیوانات خیلی خوب است و الان پیش وجدان خودم سرافکنده نیستم. اتفاقا در این مدت تصمیم گرفتم بهعنوان سفیر مهربانی در راه دفاع از حقوق حیوانات تا جایی که میتوانم فعالیت کنم. من یادم نرفته به خاطر چه موضوعی این اتفاق برایم افتاد. حالا شاید بندههای خدا فراموش کرده باشند، اما مطمئنم خدا هم یادش نمیرود .

بعد از این اتفاق از سربازی معاف شدی؟

بله. کارت معافیت از خدمتم تیر پارسال صادر شد.

وعدهای که از یاد رفت

پیگیریهای گزارشگران سبز از مسئولان محیط زیست به این ختم شد که هنوز برای استخدام محمد باختر، قدمی جدی برداشته نشده و قول و قرارهایی که برخی مسئولان با او گذاشتهاند در بین نامهنگاریهای اداری گم شده است. محمد حق مرادی، مدیر روابط عمومی محیطزیست کردستان دراین باره به جامجم میگوید: پیگیر کار آقای باختر هستیم، سازمان حفاظت محیطزیست به استانداری نامهای نوشته است تا به این شکل مقدمات استخدام ایشان در استانداری فراهم شودیا دستکم به محیطزیست اجازه داده شود او را استخدام کند، اما هنوز‌‌ ردیف پستی مشخصی برای ایشان در نظر گرفته نشده است.

مینا مولایی

محیط زیست اختیار ندارد

سکاندار ۶۵ ساله، اما تازه نفس سازمان حفاظت محیط‌زیست در مدت کوتاهی که پایش به پردیسان باز شده، تصمیم و اظهارنظر‌های جنجالی کمی نگرفته و نداشته،‌ از واگذاری پارک پردیسان به شهرداری تهران بگیرید تا پافشاری بیش از حدش بر مساله بحران آب. او که دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی‌اش را ‌‌از دانشگاه ایالتی آیوای آمریکا گرفته‌ در اولین نشست خبری‌اش با این جمله که توان پاسخگویی علمی او به مسائل زیست‌محیطی حدود ۵ درصد است خبرنگاران را غافلگیر کرد.به نظر می‌رسد وزیر کشاورزی پیشین کشور که به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد برنامه‌های خبرساز زیادی برای سازمان حفاظت محیط‌زیست داشته باشد‌.‌ او برخلاف‌ معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط‌زیست، تلاشی برای پوشاندن ضعف‌های محیط‌زیست نمی‌کند و در کنار اعتراف‌ به این کاستی‌ها از این می‌گوید که رئیس‌جمهور نیز از ضعف‌های این سازمان بی‌اطلاع است. آن طور که از سخنان کلانتری می‌توان برداشت کرد قرار است او تغییرات گسترده‌ای نیز در سطح مدیرکل‌های استانی داشته باشد، زیرا به نظر او این افراد نباید بومی استان محل خدمت‌شان باشند. به همین دلیل باید منتظر انقلابی در پردیسان بود، انقلابی که اگر به درستی مدیریت نشود می‌تواند محیط‌زیست شکننده کشور را با چالش‌های بیشتری روبه‌رو کند.

با این که محیط‌زیست کشور ‌مشکلات زیادی دارد‌‌ ‌از اظهارنظر‌های شما می‌شود به این نتیجه رسید که دغدغه اصلی‌تان مساله بحران آب است.

دغدغه ‌کم نیست، اما اصلی‌ترین آن، مساله آب است که مشکل جدی کشور محسوب می‌شود.

انتقادی که از شما می‌شود، همین پافشاریتان روی مساله آب است، چون با توجه به مسئولیت جدیدتان به عنوان رئیس‌ سازمان حفاظت محیط‌زیست ابزار کافی و مسئولیت پرداختن به این مساله را ندارید.

مسئولیت این مساله و تمام‌ تخریب‌هایی را که در محیط‌زیست اتفاق می‌افتد به عهده داریم. به همین علت محیط‌زیست باید در این ارتباط اعلام وجود کند، چون تنها دستگاه حافظ حقوق نسل‌های آینده سازمان حفاظت محیط‌زیست است.

اما وقتی می‌گوییم محیط‌زیست باید مسائل دیگری مانند تنوع زیستی و خاک را نیز به یاد داشته باشیم، در حالی که شما فقط روی آب پافشاری می‌کنید.

درست است مسائلی مانند خاک و آلودگی هوا مطرح است، اما اینها فعلا مشکل اصلی کشور نیست یعنی در مقابل آب مشکل اصلی تلقی نمی‌شوند یا حیات‌وحش یکی از مشکلات اصلی است، اما علت اصلی فرسایش ژنتیک و از بین رفتن حیات‌وحش ‌نیز آب است، علاوه بر این دلیل مساله‌ای مانند فقر نیز آب است.

اما به مسائلی مانند فقر باید نهاد‌های دیگری رسیدگی کنند.

ارگان‌های دیگر نیز محدودیت و اختیاراتی دارند، ولی این که فرض کنیم محیط‌زیست خاموش باشد تا وزارت نیرو همه آب‌ها را بفروشد نیز درست نیست.

اما وزارت نیرو وظیفه حاکمیتی‌اش آب است.

این از نظر اجرایی است، اما نهادی که باید جامعه را آگاه کند یا به مسئولان اخطار بدهد محیط‌زیست است، آب دغدغه ۲۰ سال اخیر من است، اما اکنون که به محیط‌زیست آمده‌ام وظیفه اصلی‌ام است، چون بجز ما کسی آینده و حقوق نسل آینده را در نظر نمی‌گیرد.

این رویکرد باعث نمی‌شود از مسائل دیگر مانند تنوع زیستی غافل شوید؟

تنوع زیستی نیز قربانی آب است، اکنون مشکل یوز و گور خر و حیات‌وحش مساله آب است، چون آب نیست چرخه کامل نیست یعنی حیات گیاهخوار و گوشتخوار تحت تاثیر قرار گرفته است. برای نمونه مساله اصلی یوزپلنگ گرسنگی است، چرا؟ چون جمعیت طعمه‌هایی مانند خرگوش و جبیر کم شده است، به این دلیل که‌ این گونه‌ها نیز به دلیل کمبود آب خوراک کافی ندارند‌.

درست است، آب نیست، چون کشاورزی ما مناسب نیست، اما سازمان حفاظت محیط‌زیست چطور می‌خواهد کشاورزی را درست کند؟

اینها مسائلی متفاوت است. ما به کشاورزی کار نداریم. ما می‌گوییم استحصال آب نباید بیش از حد باشد. بخش زیست‌محیطی آب باید به محیط‌زیست داده شود، برای نمونه گرد و غبار خوزستان به این علت است که حقابه تالاب و دشت‌ها با ایجاد سد‌ها در نظر گرفته نشده است.

اما خودتان نیز بارها گفته‌اید ۹۰درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود.

این مقدار خیلی زیاد است و باید کم شود. همه کشور اگر کشاورزی است اشکالی ندارد، اما این طور نیست. کشاورزی حق ندارد ۹۰ درصد آب کشور را ببرد. سهم محیط‌زیست باید داده شود.

۵۰ میلیارد مترمکعب حقابه محیط‌زیست است که باید از کشاورزی پس گرفته شود. برای این مساله چه برنامه‌ای دارید؟

بله حداکثر باید ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیر استفاده شود، اما ما ۱۱۰درصد استفاده می‌کنیم، بنابراین یکی از اصلی‌ترین سهمیه‌هایی که‌ محیط‌زیست دارد و به آن داده نمی‌شود آب است که من برای آب و به دست آوردن سهم محیط‌زیست می‌جنگم.

پس برای آب می‌جنگید؟‌

برای گرفتن سهم محیط‌زیست برای سهم خودم که نمی‌گویم، من روزی سه لیتر بیشتر آب مصرف نمی‌کنم.

واقعا سه لیتر ‌آب بیشتر در روز مصرف نمی‌کنید؟

هر انسانی حداکثر نیازش سه لیتر است به طرق مختلف و بدون در نظر گرفتن مواد غذایی؛ بنابراین محیط‌زیست باید حقابه‌اش را بگیرد و متاسفانه با ایجاد سدها این حقآبه قابل وصول نیست مگر این که یک نسل برای آن بجنگد.

زمانی که خانم ابتکار مسئول محیط‌زیست بود می‌گفتید محیط‌زیست کوتاه آمده و زورش نرسیده به همین خاطر حقابه‌اش را گرفته‌اند.

بله، حقآبه دریاچه و تالاب‌هایی مانند دریاچه ارومیه را گرفته‌اند.

حرف زدن درباره این مسائل آسان است، اما برای پس گرفتن این حقابه‌ها چه برنامه‌ای دارید؟

برنامه‌ام آگاه‌سازی ۸۰ میلیون ایرانی است.

اگر بخواهید صادقانه زمان بدهید چه زمانی می‌توانید این حقابه را پس بگیرید؟

ما باید حقوق شهروندی خود را انجام بدهیم، زمانش ممکن است پنج یا ۲۰ سال دیگر باشد، اما ۲۰ سال دیگر بخش عمده‌ای از کشور نابوده شده است، خود مردم باید آگاه شوند، نمی‌توانیم اهداف بلندمدت کشور را قربانی اهداف کوتاه‌مدت کنیم.

نمی‌توانید بگویید چند سال دیگر این حقابه را پس می‌گیرید؟

نمی‌توانم زمان بدهم. غیبگو که نیستم، اما همیشه باید مبارزه کرد و به سمت گرفتن حق و حقوق رفت.

به نظر می‌رسد اگر بخواهید حق و حقوق محیط‌زیست را بگیرید کشور به‌هم بریزد. چطور می‌خواهید کشاورزی را که زندگی‌اش در کشت خلاصه می‌شود و طی سال‌ها برایش حق ایجاد شده از کشت و کار منع کنید؟

بالاخره تصمیم‌گیران کشور باید مواضع خود را مشخص کنند، باید به این نتیجه برسند کشور را بلندمدت می‌خواهند یا کوتاه‌مدت، ‌چون توانایی من نیز محدود است، اما همه‌اش را به کار می‌گیرم. ولی در نهایت تصمیم‌گیران، قانونگذاران و مسئولان رده اول کشور باید بگویند چه اتفاقی خواهد افتاد و مسئولیت برنامه‌ها را به عهده بگیرند. چون بدون مسئولیت‌پذیری نمی‌شود تصمیم گرفت؛ برای نمونه براساس برنامه ششم توسعه در بخش کشاورزی اگر بخواهیم ۹۵ درصد خودکفا شویم ۳۶ میلیارد مترمکعب آب بیشتر می‌خواهیم. به همین علت مسئولان باید بدانند چه تصمیم‌هایی می‌گیرند و چه تاثیری خواهند گذاشت. ‌آنها در یک خلأ اطلاعاتی برای خوشایند عده‌ای نمی‌توانند تصمیم مخرب بگیرند. دراین میان‌ متاسفانه رسانه‌ها نیز کوتاهی می‌کنند، چون باید مشکلات را تحلیل کنند ‌و حافظ منافع ملی باشند ولی به‌عنوان مثال‌ خبر پارک پردیسان خیلی خوب از سوی رسانه‌ها پوشش داده نشد.

اما برای واگذاری پردیسان نیز انتقادات زیادی به شما وارد است.

این اتفاق در راستای اهداف زیست‌محیطی بود که محیط‌زیست قادر به انجامشان نبود.

اما مسائل زیست‌محیطی برای شهرداری در اولویت نیست. شهرداری تهران حدود ۵/۱ برابر بودجه‌اش بدهی دارد. پس چگونه می‌خواهد اهداف زیست‌محیطی شما را محقق کند؟

شهرداری برای پردیسان تعهداتی دارد و می‌خواهد طرح زیست‌محیطی را اجرا کند، چون پردیسان در حال خشک شدن است پول آب و برقش را ندارد. شهرداری به داد پردیسان رسیده است.

آخر به چه قیمتی با ساخت باغچه ژاپنی و تخریب گونه‌های بومی؟

قرار است طرح محیط‌زیستی پردیسان اجرا شود.

نقدی که به شما وارد است این که روسای قبلی محیط‌زیست این پارک را حفظ کردند، اما شما آن را واگذار کردید؟

قرار شده شهرداری طرح‌های پردیسان را‌ ۱۵ سال ‌انجام بدهد و بعد از این پارک خارج شود. درباره مساله واگذاری نیز باید به عقب برگشت و دید چه کسی پردیسان را نجات داد، پردیسان را من سال ۶۷ از ‌اوقاف پس گرفتم. اولین درخت اینجا را نیز حدود ۳۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب کاشتند.

پس چرا برخلاف این همه تلاش کوتاه آمدید تا‌ مخالفان شما بگویند آقای کلانتری که پارک پردیسان را در بیخ گوشش نتوانست حفظ ‌کند چطور می‌تواند منابع طبیعی کشور را حفظ کند.

خیلی خب، پردیسان را نمی‌توانم حفظ کنم باید آتش بزنم؟ این مساله مثل ماجرای محیط‌بان و خرسی است که داشت دهیار را می‌کشت. اینجا محیط بان باید تصمیم می‌گرفت خرس را نجات دهد یا دهیار را. این مساله یک بعدی نگری است. نباید اجازه داد بی‌پولی، نبود توانمندی و خشکسالی محیط‌زیست را نابود کند.

اما این سیاستی که در پیش گرفتید و مدام می‌گوید محیط‌زیست مستضعف و ضعیف است به نظرتان سبب کمتر شدن اقتدار نامناسب محیط‌زیست نمی‌شود؟

محیط‌زیست توانمند نیست و بی‌اختیار است. محیط‌زیست اگر تا دو ماه پاسخ مطالعات زیست‌محیطی پروژه‌ای را ندهد حذف می‌شود. این اتفاق می‌افتد، بنابراین محیط‌زیست باید قوی شود تا بتواند جواب بدهد.

برای قوی شدن سازمان حفاظت، این سیاست درستی است که در پیش گرفته‌اید‌؟

‌محیط‌زیست کارشناسان مناسب ندارد. اگر محیط‌زیست می‌خواهد قوی شود باید تقویت شود.‌

چه کسی باید محیط‌زیست را تقویت کند؟

دولت و مجلس باید محیط‌زیست را تقویت کنند.

اما آقای روحانی که بارها ادعا کرده زیست‌محیطی‌ترین دولت تاریخ است.

چون آقای روحانی نمی‌داند، ضعف‌های محیط‌زیست چیست.

نمی‌داند؟

به او نگفته‌ا‌ند و در جریانش نیست. او فکر می‌کند اینجا پر از دانشمندان درجه یک دنیاست.

شما که قبلا مشاور آقای جهانگیری بودید چرا نگفتید؟

آن زمان داخل نبودیم و از بیرون نظاره‌گر بودیم و می‌دانستم، اما وقتی اعلام نمی‌کنید توانمندی لازم را ندارید کمک‌تان نمی‌کنند. واقعا اگر محیط‌زیست توانمند باشد به نفع همه است. ما با پوشاندن ضعف به خودمان لطمه می‌زنیم، ما قطعا قوی خواهیم شد.

این مسائل را چگونه به آقای روحانی اطلاع می‌دهید تا مشکلات رفع شود؟

برنامه می‌دهیم و آنها اجرا می‌کنند. ما قرار است به دانشگاه‌ها نزدیک شده و از توانمندی علمی آنها برخوردار شویم و هر جا ضعف باشد از خارج کمک می‌گیریم. به عنوان مثال سه سال پیش درخواست کردیم پاسخ زیست‌محیطی یک طرح را بدهند، اما طرح را متوقف نکردیم و ۷۰درصد پروژه را پیش بردیم، اما محیط‌زیست پاسخی نداد.

برخی کارشناسان می‌گویند واقعا دست محیط‌زیست خالی است وحتی نمی‌تواند پروژه‌ها را ارزیابی کند.

درد اصلی محیط‌زیست همین است. معیار وجود دارد، اما توان سنجش ندارد که بتواند اظهارنظر کند. ما ضعف علمی داریم و باید آن را برطرف کنیم.

مساله دیگر این است که شما نیز مانند خانم ابتکار هیچ کدام از معاونانتان را از بدنه سازمان انتخاب نکرده‌اید‌.

من باید در این حوزه تشخیص و تصمیم‌گیری کنم مشکل محیط‌زیست همین است. اصلا قصد کوچک کردن همکارانم را ندارم، اما برای شرح وظیفه‌ای که این سازمان باید انجام بدهد کارشناسان مناسب خیلی کم دارد، چون سازمان بی‌پول و ضعیف است، نیروهای انسانی توانمند اینجا نمی‌مانند. با توجه به شرح وظیفه سنگین سازمان باید کیفی‌ترین نیروی انسانی در آن به کار گرفته شود.

یعنی در مدت حدود ۵۰ سالی که از فعالیت سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گذرد یک کارشناس در حد معاونت در سازمان وجود ندارد؟

به نظرم خیلی کم هستند، چون بنیان سازمان شکاربانی بوده و اکنون نیز حدود ۷۰ درصد نیروی آن در حوزه محیط طبیعی فعالند. این افراد برای زیستگاه و پارک‌های ملی مناسب هستند، اما کارشناسانی که امروز بیشتر مورد نیازند‌ خیلی محدود است.

آقای کاوه مدنی را چطور به عنوان معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط‌زیست انتخاب کردید؟

ایشان صاحب‌نظر هستند درخصوص مسائلی مانند توسعه پایدار و آب. آقای مدنی جوان‌ترین استاد اروپای غربی بوده‌اند.

اما تجربه کار اجرایی نداشته‌اند؟

ایشان باید برنامه‌ریز و نظریه‌پرداز باشد و برای مشارکت مردمی و تحقیق و پژوهش کار خواهد کرد.

برای این که از نظرات کارشناسان خارج از سازمان استفاده کنید برنامه‌ای دارید، چون در زمان خانم ابتکار برخی کارشناسان گله داشتند آنها را حتی به سازمان راه نمی‌دهند؟

قرار است از خدمات‌دهی همه دانشگاه‌های کشور درخصوص مسائلی که خود سازمان در آنها ضعف دارد استفاده شود به این شکل با آنها قرارداد‌های کوتاه و بلندمدت منعقد شود.

با توجه به کاهش دما و اوج گرفتن آلودگی هوا در کلانشهرها مدتی دیگر انتقادها نسبت به شما بیشتر خواهد شد، چه برنامه کوتاه و بلندمدتی برای کاهش آلودگی هوا دارید؟ آیا سیاست‌های روسای پیش سازمان در زمینه درست بوده است؟

برخی سیاست‌ها درست بوده و باید ادامه پیدا کند، اما بخش‌هایی از آلودگی هوای تهران دیده نمی‌شود مثلا ۳۰ درصد از آلودگی هوای پایتخت به دلیل تردد شبانه کامیون‌های فرسوده است. علاوه بر این حدود ۲۰ درصد آلودگی هوای البرز و تهران هنگام وارونگی هوا به دلیل فعالیت نیروگاه شهید رجایی با سوخت مازوت است. به‌عنوان برنامه کوتاه‌مدت می‌توان این موارد را هنگام آلودگی هوا مدیریت کرد و مانع تردد کامیون‌های فرسوده و فعالیت نیروگاه‌ها با سوخت مازوت شد‌‌.

برنامه‌های بلندمدت چه؟

در بلندمدت باید مانع تولید خودروهای غیراستاندارد شد و مصرف سوخت را کاهش داد، چون یکی از کشورهای پرمصرف انرژی هستیم، علاوه بر این باید مانع فعالیت صنایع آلاینده نیز شد.

‌اما چطور می‌خواهید از لابی صنایع عبور کنید؟

ما ارگانی هستیم که باید وظیفه‌مان را انجام بدهید، اگر مسئولان بلندپایه بخواهند هوا آلوده باشد کاری از دست ما ساخته نیست، یعنی آنها باید کمک کنند. باید توجه داشت حفظ سلامت مردم به رشد اقتصادی ارجحیت دارد. ما باید درد را درست تشخیص بدهیم و راه درمانش را مشخص کنیم، به همین دلیل در زمان وارونگی هوا، کارخانجات آلاینده تعطیل می‌شود، علاوه براین باید شرایطی به وجود آورد تا مردم از حق و حقوق‌شان آگاه شوند. البته در چند سال اخیر به دلیل بهبود کیفیت سوخت از تعداد روزهای ناسالم کاسته شده است.

برای نظارت، ابزار کافی در اختیار دارید؟

مشکل همین است برای رفع این نیاز باید از دانشگاه‌ها کمک گرفت.

چقدر از جانب استانداری یا نهادهای دیگر برای انتخاب مدیر کل استان‌ها تحت فشار هستید؟

دست ما در این خصوص باز است و اگر اختلافی در این باره ایجاد شد معاون اول تصمیم خواهد گرفت. ما جلوی نظر استاندارانی که نظرشان درست نیست، می‌ایستیم.

بحثی که در استان شمالی این روزها مطرح است کشتار پرندگان مهاجر است. می‌گویند این مساله حل نمی‌شود چون بسیاری از مسئولان صاحب دامگاه هستند. خانم ابتکار در این خصوص کار تاثیر‌گذاری نکرد. شما چه برنامه‌ای برای حل این مشکل و دیگر مسائل زیست‌محیطی در استان‌ها دارید؟

یکی از دلایلی که اعتقاد دارم مدیرکل‌ها نباید بومی باشند چنین مسائلی است. من بتدریج مدیرکل استان‌ها را از بین افراد غیربومی انتخاب می‌کنم، چون بومیان گرفتار چنین مسائلی هستند و حداقل استانداردهای محیط‌زیستی را رعایت می‌کنند.

برای استان‌های سیستان و بلوچستان و خوزستان با توجه به بحران بی‌آبی و گرد و غبار ‌چه برنامه ویژه‌ای دارید؟

واقعا شرایط ساکنان این استان‌ها سخت است. تلاش شد زندگی اقتصادی این افراد ‌بهبود ‌پیدا کند، اما شرایط بدتر شد. به قول معروف خواستیم ابرویشان را درست کنیم، اما چشم‌شان را کور کردیم. وقتی سطح زیر کشت زابل را ‌بدون رعایت حق محیط‌زیست توسعه دادیم یا برای تامین آب آشامیدنی حقوق محیط‌زیست را زیرپا گذاشتیم به مشکلات افراد اضافه کردیم، چون‌ به این شکل با توسعه نامناسب آسایش کوتاه‌مدت ایجاد کردیم، اما در بلندمدت آسیب بیشتری به آنها زدیم‌. ما به دنبال این هستیم وزارت نیرو سهمیه آب برای دشت‌های اختصاص دهد تا با رهاکردن آب در این مناطق‌ پیوستگی خاک ‌حفظ ‌و پوشش گیاهی نیز در آن ایجاد شود؛ چون اگر پیوستگی خاک از بین برود گرد و غبار شدت بیشتری
خواهد گرفت.‌

سرانجام دو لایحه حمایت از محیط‌بانان و حقوق حیوانات چه شد؟

لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس در حال پیگیری است و لایحه ‌حقوق حیوانات نیز در کمیسیون‌های دولت تحت بررسی است و منتظر نظر قوه قضاییه هستیم.

شایع بود خانم ابتکار به سیاست، سازمان‌های مردم نهاد و امور بین‌الملل علاقه دارند. به همین دلیل متهم به سیاسی کاری می‌شدند. شما در این باره چه نظری دارید؟

محیط‌زیست جای سیاسی کاری نیست برای سازمان‌های مردم نهاد نیز به آنها که در خدمت محیط‌زیست هستند کمک خواهیم کرد.

مهدی آیینی

حیات‌وحش در توبره قاچاقچیان

خزنده، گربه‌سان، پرنده و چهارپا‌ فرقی نمی‌کند؛ این روزها قاچاقچیان حیات‌وحش به تمام گونه‌های جانوری کشورمان چشم طمع دوخته‌اند تا با زنده‌گیری و فروش آنها پول زیادی به جیب بزنند؛ آنقدر زیاد که براساس آمارهای جهانی، گردش مالی بازار سیاه قاچاق حیات‌وحش بیش از 20 میلیارد دلار در سال برآورد می‌شود و به همین سبب خیلی‌ها قاچاق حیات‌وحش را پس از قاچاق مواد مخدر، انسان و اسلحه پرسودترین بازار سیاه جهان می‌دانند‌.

با به پایان رسیدن زمستان، فصل «بازگیری» در کشورمان تمام شده و فعالیت قاچاقچیان پرنده‌های شکاری خیلی کمتر از پاییز و زمستان‌ است، اما در عوض قاچاقچیان زیادی هستند که چشم طمع به گونه‌های جانوری دیگر کشورمان دوخته‌اند.

بهار، فصل زاد و ولد گونه‌های جانوری ‌است. به همین دلیل بسیاری از متخلفان با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش به آتش قاچاق حیات‌وحش می‌دمند تا شرایط محیط‌زیست کشورمان شکننده‌تر از گذشته شود.

کم نیستند تبهکارانی که با زنده‌گیری بره‌های گونه‌هایی مانند کل و ‌بز و قوچ و میش و فروش آنها به کشورهای حاشیه خلیج فارس پول زیادی به جیب می‌زنند، اما این افراد نمی‌دانند با این تخلف چه آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند.

انسان در برابر حیات‌وحش

قاچاقچیان حیات‌وحش نظم طبیعت را به هم می‌زنند. آنها با خارج کردن گونه‌های جانوری از زیستگاهشان شرایط را برای تقابل حیات‌وحش و انسان فراهم می‌کنند. برای نمونه با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان و قاچاق آنها به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس شاید باغ و باغچه‌های برخی شیوخ عرب مجلل‌تر شود، اما حدود 70 درصد گونه‌های جانوری حین قاچاق جان خود را از دست می‌دهند و آسیبی که به محیط‌زیست کشورمان وارد می‌شود به هیچ وجه قابل جبران نیست.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش در گفت‌وگو با جام‌جم درباره آسیبی که قاچاق حیات‌وحش به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کند، می‌گوید: براحتی می‌توان تاثیر این تخلف را روی اکوسیستم و جامعه محلی دید؛ به عنوان مثال در فصل بهار که قاچاقچیان حیات‌وحش بره‌های کل و بز به کشور‌های حاشیه خلیج فارس قاچاق می‌کنند، خیلی از این بره‌ها پس از جدا شدن از مادرشان تلف می‌شوند، زیرا از خوردن شیر محروم می‌شوند. این در حالی است که تخلیه نشدن شیر ‌حیوانات ماده نیز سبب بروز عفونت شده و بیماری و مرگ این حیوانات را در پی دارد.

اشتباه پشت اشتباه

آسیبی که قاچاقچیان حیات‌وحش با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند به همین موارد محدود نمی‌شود، زیرا کاهش جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز زمینه را برای تقابل انسان با دیگر گونه‌های جانوری فراهم می‌کند.

آن طور که قدیریان می‌گوید، وقتی جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز در زیستگاهی کاهش پیدا کند، گونه‌های گوشتخوار مانند گرگ، پلنگ و خرس در جست‌وجوی طعمه به زیستگاه‌های انسان نزدیک می‌شوند.

به همین سبب است که در سال‌های اخیر دامداران همیشه از حمله گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ به دام‌هایشان گله دارند.

تقابل منافع انسان و حیات‌وحش سبب می‌شود برخی کشاورزان و دامداران کمر به قتل گونه‌های جانوری ببندند؛ کم نیستند دامدارانی که با طعمه مسموم زمینه را برای مرگ گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ مهیا می‌کنند، اما مرگ این گونه‌های جانوری نیز تهدید‌های بیشتری برای محیط‌زیست به همراه دارد، ‌چراکه حذف هر گونه جانوری چرخه طبیعی را از حالت تعادل خارج می‌کند.

مد مرگبار

نگهداری از جانوران وحشی بجز در باغ وحش‌های استاندارد ممنوع است، اما این قانون برای خیلی‌ها اهمیت ندارد، چراکه افراد زیادی هستند این روزها از مد مرگباری پیروی می‌کنند که براساس آن نگهداری از حیات‌وحش به نوعی برایشان اعتبار می‌آورد.

این افراد خودخواه که اغلب تازه به دوران رسیده نیز هستند، گونه‌های جانوری مانند خرس، پلنگ، گرگ، شیر و پرندگان را در قفس‌های کوچک و شرایط نامناسب نگهداری می‌کنند تا به خیال خودشان اطرافیان به حالشان غبطه بخورند.

برای نمونه مدتی پیش سازمان حفاظت محیط‌زیست با خبر شد در منطقه میدان هفت تیر تهران شخصی روی پشت‌بام آپارتمانش از یک شیر نگهداری می‌کند.

دکتر هومن ملوک‌پور، جراح دامپزشک و عضو کمیته حیات‌وحش نظام دامپزشکی کشور نیز مد شدن چنین گرایش‌هایی را تایید می‌کند و می‌گوید:‌ برخی قشرهای خاص در جامعه تمایل به ایجاد باغ وحش‌های اختصاصی پیدا کرده‌اند و در شرایط نامناسب و قفس‌های کوچک از گونه‌هایی مانند‌ شیر و ‌پلنگ نگهداری می‌کنند.‌

به گفته او خارج کردن ‌گونه‌های جانوری یا گیاهی از زیستگاه‌های بومی، ‌زنجیره حیات را در زیستگاه بهم می‌زند به همین دلیل باید با قاچاقچیان حیات‌وحش به شکل جدی برخورد کرد.

در واقع شکارچیان با خارج کردن گونه‌هایی مانند شیر، پلنگ و خرس از زیستگاه‌های طبیعی باعث می‌شوند جمعیت گونه‌های دیگر جانوری که طعمه این گوشتخواران هستند افزایش پیدا کرده و سبب تخریب زیستگاه و شیوع بیماری بین گونه‌های جانوری شوند. ‌برای نمونه سال 94 با طغیان بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک در بسیاری از زیستگاه‌ها، برخی کارشناسان علت شیوع این بیماری را تعداد کم جانوران گوشتخوار دانستند؛ چراکه به شکل طبیعی گوشتخوران طعمه‌های ضعیف را شکار کرده و گونه‌های قوی‌تر باقی می‌مانند و در نتیجه بیماری کمتری بین گله‌های چهارپایان شیوع پیدا می‌کند.

قاچاق توله خرس برای جنگ

گونه‌های جانوری زیادی از کشورمان قاچاق می‌شوند، اما هدف همه خریداران نگهداری از آنها در باغ وحش‌های اختصاصی نیست و کم نیستند سودجویانی که توله خرس‌ها را می‌خرند تا آنها را با سگ‌ها جنگ بیندازند و از این راه کسب درآمد کنند.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش در این باره می‌گوید: برخی قاچاقچیان حیات‌وحش توله خرس‌ها را به پاکستان قاچاق می‌کنند تا آنها را به افرادی بفروشند که از طریق نمایش جنگ سگ‌ها و خرس‌ها کسب درآمد می‌کنند.

به گفته او، مدتی پیش نیز این بحث داغ بود که نوعی مارمولک در ایران زندگی می‌کند که خاصیت دارویی دارد. به همین دلیل بسیاری از قاچاقچیان حیات‌وحش زیستگاه‌های کشور را در جست‌وجوی این گونه به قول معروف شخم زدند.

نگهداری در باغ وحش‌های اختصاصی و جنگ انداختن گونه‌های جانوری تنها انگیزه خریداران و قاچاقچیان حیات‌وحش نیست؛ بسیاری از آنها گرفتار خرافاتی هستند که بهانه‌ای شده برای قتل عام حیات‌وحش.

باورهای مرگبار

کم نیستند افرادی که هنوز تصور می‌کنند جغد‌ها شومند یا مارمولک‌ها سمی‌ هستند، در کنار این افراد ساده لوح، برخی باورهای خطرناک‌تری دارند. متاسفانه آنها تصور می‌کنند خوردن یا همراه داشتن قسمت‌هایی از جسم گونه‌های جانوری برای آنها خاصیت درمانی یا ماورایی دارد.

برای نمونه هستند افرادی که فکر می‌کنند زبان خرس می‌تواند بواسیر را درمان کند یا با خوردن گوشت این گونه برخی ضعف‌هایشان جبران می‌شود. چنین خرافاتی روی زندگی بسیاری از گونه‌های جانوری مانند ببر، گرگ، مار، کفتار، خرس، شانه به سر، هوبره و… سایه انداخته است.

قدیریان می‌گوید: این روزها نیز برخی افراد تصور می‌کنند خوردن گوشت «تشی» مرهم بسیاری از دردهاست. به همین خاطر این گونه جانوری را شکار می‌کنند.

‌آن طور که او می‌گوید، چنین خرافاتی سبب بحرانی شدن وضع گورخر ایرانی نیز شد. چون این باور بین برخی وجود دارد که روغن این حیوان باعث تسکین درد و بیماری می‌شود‌.

تقویت جوامع محلی

سود بالای قاچاق حیات‌وحش و بیکاری و ناآگاهی در بین برخی جوامع محلی دست به دست هم داده تا قاچاق حیات‌وحش با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد.

خیلی از بومیانی که در حاشیه زیستگاه‌های حیات‌وحش زندگی می‌کنند، برای کسب درآمد کمر به نابودی حیات‌وحش بسته‌اند متاسفانه کم نیستند افرادی که تصور می‌کنند گونه‌های جانوری منطقه به دلیل نزدیکی زیستگاه به محل زندگی‌شان به آنها تعلق دارد.

کمبود محیط‌بان نیز زمینه را برای این فرصت‌طلبان فراهم می‌کند. به همین دلیل آنها با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش و فروش آنها، آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند. این در حالی است که سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز برخلاف کمبود حدود 5000 محیط‌بان، از توانایی جوامع محلی بهره نمی‌برد.

در کنار سازمان حفاظت محیط‌زیست، دستگاه‌ها و نهادهای دیگر نیز باید برای مقابله با قاچاق حیات‌وحش بدرستی عمل کنند. زیرا مقابله با مافیای قاچاق حیات‌وحش تنها زمانی امکان‌پذیر است که کارفرابخشی مناسبی در این حوزه صورت بگیرد، یعنی نیروی انتظامی، قوه قضائیه، گمرک و… دیگر نهاد‌های تاثیرگذار عرصه را برقاچاقچیان حیات‌وحش تنگ کنند.

تا زمانی که سازمان حفاظت محیط‌زیست با کمبود حدود 5000 نیرو دست به گریبان است و از نیروی جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد استفاده نمی‌کند، نمی‌توان امیدوار بود قاچاق حیات‌وحش در کشورمان
کمرنگ شود.

 مهدی آیینی

چنگ فرسوده ها بر گلوی آسمان

خودروهای فرسوده از تردد منع شدند، خرید و فروش خودروهای فرسوده ممنوع شد؛ حرف از خودروهای فرسوده زیاد است، اما دست‌انداز‌های زیادی پیش روی افرادی است که می‌خواهند خودروی فرسوده‌شان را نو کنند؛ دردسرهایی که باید آن را تیر خلاصی برای آسمان آبی دانست؛ از تسهیلات با کارمزد بالا بگیرید تا یافتن ضامن معتبر و کاغذبازی نفسگیر.
حدود یکصد هزار خودروی فرسوده در تهران تردد می‌کنند که اگر آمار خودروهای کاربراتوری را نیز به آنها اضافه کنید، آمار 400 هزار خودرو به دست می‌آید که ‌آلایندگی بیشتری نسبت به دیگر خودرو‌ها دارند. برای نتیجه‌گیری بهتر درباره میزان آلایندگی این خودرو‌ها می‌توان سهم آلایندگی آنها را کنار سهم حدود چهار میلیون خودرو‌یی که در تهران تردد می‌کنند، گذاشت.

هرچند تعداد خودروهای آلاینده تهران 10 درصد از ناوگان حمل و نقل این کلانشهر را تشکیل می‌دهد، اما آن‌طور که نواب حسینی‌منش، دبیر معاینه فنی کلانشهرهای کشور در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد حدود 32 درصد از آلودگی هوای تهران به دلیل تردد این خودروهاست‌.

بنابراین با از رده خارج شدن خودروهای فرسوده بخش قابل توجهی از آلودگی هوای کلانشهرها حل خواهد شد و از خسارت آلودگی هوا که سالانه‌ حدود 30 میلیارد دلار است نیز کاسته می‌شود.‌

عشق فرسوده

از رده خارج کردن خودروهای فرسوده در کشورهای موفق روالی مشخص و سریع دارد؛ در این کشورها با توجه به سن خودرو ‌هزینه‌های عوارض و بیمه خودرو به شکل تصاعدی افزایش پیدا می‌کند. افزون بر این خودرو در همه جای دنیا به عنوان کالای مصرفی شناخته می‌شود، اما در ایران اغلب افراد دید سرمایه‌ای به آن دارند، به همین خاطر خانواده ایرانی سعی می‌کند آن را نگه‌دارد در نتیجه تمایل کمتری برای از رده خارج کردن خودرو در کشورمان وجود دارد.

آن‌طور که دبیر معاینه فنی کلانشهرهای کشور می‌گوید سن فرسودگی برای خودروهای سنگین و شخصی 20 سال، تاکسی ده سال و اتوبوس‌های شهری 8سال است‌.

هفت‌خوان نوسازی

حدود 17 میلیون خودروی پلاک ایران در کشور وجود دارد، اما تعداد خودروهای فرسوده هیچ وقت بدرستی اعلام نشده است.

برای نمونه حمیدرضا فولادگر، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس می‌گوید در 10 سال اخیر ‌یک میلیون و 900 هزار خودروی فرسوده اسقاط شده و یک میلیون و 250 هزار خودروی فرسوده باقی مانده است.

این درحالی است که اواخر سال گذشته معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست گفت در چند سال اخیر‌ 900 هزار خودروی فرسوده و 60 هزار تاکسی فرسوده جمع‌آوری شده‌اند.

آن‌طور که دبیر معاینه فنی کلانشهرهای کشور ‌ می‌گوید سن فرسودگی خودرو‌های تولید داخلی که‌ در ناوگان حمل و نقل عمومی فعالند حدود پنج سال‌ است.

به همین دلیل دست‌کم سازوکار از رده خارج کردن خودروهای فرسوده حمل و نقل عمومی باید سرعت بیشتری بگیرد.

اما راننده تاکسی‌ها و افرادی که برای از رده خارج کردن خودروی فرسوده خود آستین بالا زده‌اند، می‌گویند برای نو کردن خودرویشان، رنج بسیاری کشیده‌اند. یکی از رانندگان تاکسی پایتخت در گفت‌وگو با جام‌جم از این می‌گوید که شش سال برای از رده کردن خودرواش تلاش کرده است.

او یکی از سختی‌های کار را یافتن ضامن با گواهی کسر از حقوق می‌داند و می‌افزاید: من و بسیاری از همکارانم برای گرفتن وامی که کارمزدش هم کم نیست، رنج کشیده و می‌کشیم؛ چون یافتن ضامنی که گواهی کسر از حقوق داشته باشد برای ما که اطرافیانمان کارمند نیستند، دشوار است.

آن‌طور که این راننده تاکسی توضیح می‌دهد او 20 میلیون تومان وام با کارمزد 16 درصد گرفته و به همین خاطر هر ماه حدود600 هزار تومان قسط می‌دهد و در روزگاری که بیشتر خودروهایی که در شهرها تردد می‌کنند مسافرکش هستند خیلی آسان نیست که چنین اقساطی را پرداخت کند.

مشکل اقشار ضعیف جامعه

در بین رانندگان تاکسی کم نیستند افرادی که با خودروی پیکان اقدام به جا‌به‌جایی مسافر می‌کنند؛ این افراد که بیشتر از اقشار ضعیف جامعه هستند، انتظار دارند دولت تسهیلات مناسبی در اختیار آنها قرار دهد، زیرا وام با کارمزد بالا به مشکلات آنها دامن می‌زند.

درواقع دولت با در نظر نگرفتن تسهیلات مناسب به دیگر اقشار جامعه نیز خسارت می‌زند، زیرا تنفس در هوای پاک ابتدایی‌ترین حق شهروندان است و مسئولان باید برای برآورده شدن آن تلاش کنند.

یک بام و دو هوای دولت

سال 94 دولت تسهیلات ویژه‌ای برای خودروسازان در نظر گرفت و به این شکل 110 هزار دستگاه خودرویی که در انبار خودروسازان بود به فروش رفت، بدون این‌که توجهی به از رده خارج کردن خودرو‌های فرسود شود، به همین دلیل شهروندان انتظار دارند دولت این غفلتش را جبران کند.‌

محمدمهدی گلمکانی، رئیس مرکز مدیریت محیط‌زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران دلیل اصلی از رده خارج نشدن خودرو‌های فرسوده را تامین نشدن منابع مالی می‌داند و می‌گوید:‌ منابع لازم باید در اختیار دستگاه‌های مربوط قرار گیرد تا آنها بتوانند خدمات مناسبی در زمینه نوسازی خودرو‌های فرسوده ارائه کنند.

آن‌طور که او می‌گوید‌: بسیاری از ظرفیت‌های حمل و نقل عمومی در اختیار بخش خصوصی است و اگر از آنها حمایت نشود، آلودگی هوای کلانشهر‌ها بدرستی رفع نخواهد شد.

مساله دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بوروکراسی برای از رده خارج کردن خودروهای فرسوده است، زیرا چنین مشکلاتی می‌تواند شهروندان را دلسرد کرده و آنها را تشویق کند خودروی فرسوده خود را حفظ کنند.

خودرو‌های فرسود نقش چشمگیری در آلودگی‌های زیست‌محیطی و مرگ شهروندان در سوانح ترافیکی دارند، به همین دلیل دولت‌ها باید توجه ویژه‌ای به از رده خارج کردن خودرو‌های فرسوده داشته باشند و با ارائه تسهیلات مناسب ‌شهروندان را تشویق به این کار کنند.

رانندگان فراموش شده

براساس تصمیم اخیر نمایندگان مجلس، تردد وسایل نقلیه موتوری فرسوده ممنوع شده و پلیس موظف به جریمه متخلفان است،‌ هرچند دولت نیز موظف شده از محل صرفه‌جویی حاصل از بهبود و مدیریت سوخت، تسهیلات لازم جهت جایگزینی خودروهای فرسوده حمل و نقل عمومی را فراهم کند، اما بیشتر رانندگان تاکسی ازاین می‌ترسند که با اجرای این قانون نتوانند هزینه زندگی‌شان را تامین کنند.

مهدی آیینی

درخت کُشی

عکس یادگاری دو نوجوان با درختی شعله‌ور؛ این تصویری بود که خیلی زود فضای مجازی را پر کرد و ‌این زخم کهنه را تازه کرد که حفظ محیط زیست برای بسیاری از مدیران و شهروندان هنوز اهمیت ‌ندارد که اگر غیر از این بود با‌ وجود قوانینی که از منابع طبیعی کشور به شکل مشخص دفاع می‌کند، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد با‌ درختان شعله‌ور عکس یادگاری بگیرد یا به بهانه توسعه‌ دستور قلع و قمع درختان را صادر کند.
انتشار این تصاویر واکنش هنرمندانی همچون پرویز پرستویی و رضا کیانیان را برانگیخت به طوری که آنها در فضای مجازی خواستار برخورد قاطع با متخلفان شدند اما قانون برای حفظ محیط‌ زیست به سخره گرفته شده و این مساله‌ای است که به نابودی محیط‌زیست کشور دامن زده؛ زیرا با وجود قوانین روشنی مانند اصل 50 قانون اساسی، ماده 675 قانون مجازات اسلامی و ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها، قانون‌شکنان آن‌قدر راحت تبر به ریشه درختان نمی‌زدند.

خون‌بهای ارزان

وقتی پای قوانین برای حفظ درختان به میان می‌آید کارشناسان نظرات متفاوتی دارند؛ برخی می‌گویند به اندازه کافی قانون در این باره وجود دارد برخی نیز می‌گویند قوانین باید بازنگری شود.

اما مساله‌ای که خیلی از مسئولان از گفتن آن ابا دارند این است که قانون جریمه مناسبی برای قطع درختان در نظر نگرفته،چون براساس قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل‌ها جریمه‌ای که برای قطع هر مترمکعب چوب جنگلی درنظر گرفته شده بین 200 تا 500 هزار تومان است (بسته به نوع درخت) اما قاچاقچیان هر متر مکعب چوب را حدود یک میلیون تومان می‌فروشند و به همین دلیل نباید انتظار داشت قاچاقچیان یا تخریب کنندگان جنگل از قانون ترسی داشته باشند.

این درحالی است که قوانین دیگری نیز در حمایت از درختان وجود دارد که اگر بدرستی اجرا شوند می‌توان به حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مساله دیگر عملکرد نامناسب دولت و شهرداری‌هاست، زیرا طرح‌های توسعه هر سال بیش از آتش‌سوزی جنگل‌ها به قلع و قمع درختان می‌انجامد (برآورد می‌شود هر سال دست کم دو میلیون و 500 هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار شود) و این درحالی است که در شهرهای کوچک و بزرگ نیز به بهانه‌های مختلف باغ‌ها را می‌خشکانند تا جا برای ساخت آسمانخراش‌ها فراهم شود.

بنابراین تا زمانی که دولت ثابت نکند حفظ درختان برایش در اولویت قرار دارد، انتظار نمی‌رود مردم عادی نیز برای حفظ منابع طبیعی سنگ تمام بگذارند.

غسل درختان با قانون

براساس ماده 675 قانون مجازات اسلامی نیز قانونگذار برای هرکس که عمدا ‌جنگل را آتش بزند‌ دو تا پنج سال حبس در نظر گرفته است.

قاضی کرامت بلاغی با اشاره به این قانون درباره این‌که آیا آتش روشن کردن پای درخت، آتش زدن عمدی جنگل محسوب می‌شود یا نه؟ به جام‌جم توضیح می‌دهد: برای نمونه تصویری که اخیرا از دو نوجوان متخلف در فضای مجازی منتشر شده نشان می‌دهد متخلفان عمل آتش زدن را انجام داده‌اند، زیرا در اثر عمل آنها ممکن است یک یا چند اصله درخت آتش بگیرد.این در حالی است که دادگاه می‌تواند با توجه به شرایط و نیت متهمان برای آنها تخفیف در نظر بگیرد.

آن‌طور که قاضی بلاغی می‌گوید حتی پرت کردن عمدی ته سیگار روشن در جنگل نیز چنین تعریفی دارد، چون در عرصه‌های جنگلی تابلوهایی قرار داده شده که نسبت به آتش گرفتن جنگل و درختان هشدار می‌دهد. در این بین اگر شخص‌ اثبات کند که عمدا این‌کار را انجام نداده است نیز براساس قانون باید خسارت مالی پرداخت کند.

دهن کجی به قانون

گرفتن عکس یادگاری هنگام تخلف نیز به نوعی دهن کجی به قانون است، زیرا به نظر می‌رسد متخلفان خواسته اند به این شکل شهرتی کاذب به دست آورده و دیگران را نیز تشویق به تخریب محیط‌زیست کنند. به همین دلیل انتظار می‌رود‌ برای آنها مجازات مناسبی در نظر گرفته شود.

افزون براین ‌چون ‌در جامعه ما چنین رفتار‌های زشتی خیلی زود اشاعه پیدا می‌کند، زشت بودن عمل را نیز هنگام صدور حکم باید در نظر گرفت.

بلاغی معتقد است برای حفظ جنگل و درختان قوانین مناسبی وجود دارد و اگر قرار است مجازات جایگزین برای این متخلفان در نظر گرفته شود باید در فرصت مناسبی به درختکاری و حفاظت از محیط زیست گمارده شوند؛ به شکلی که برای دادگاه ثابت شود در این زمینه تلاش کرده‌اند.

در انتظار حکم مناسب

دو متهم نوجوانی که با درخت شعله‌ور عکس یادگاری گرفته‌اند در استان مازندران شناسایی و دستگیر شده‌اند و در اختیار مقام قضایی قرار دارند تا حکم مناسبی برای آنها صادر شود.

سرهنگ قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز با تائید خبر دستگیری متخلفان در گفت‌وگو با جام‌جم به قوانینی اشاره می‌کند که برای حفظ درختان در نظر گرفته شده است.

آن‌طور که او می‌گوید، براساس ماده 45 و 46 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع هر شخصی که مبادرت به آتش زدن درختان جنگلی کند به سه تا 12 ماه حبس محکوم می‌شود و متخلفان برای قطع هر اصله درخت نیز باید جریمه و خسارت پرداخت کنند.

تخریب علنی و بدون ترس منابع طبیعی کشور نشان می‌دهد برنامه‌های مسئولان برای حفظ محیط‌زیست کشور راه به‌ جایی نبرده و بهتر است با اصلاح برنامه‌های خود به شهروندان ثابت کنند حفظ محیط‌زیست برایشان واقعا مهم است تا به این شکل ‌آتشی که به جان محیط زیست افتاده دست‌کم اندکی فروکش کند.

مهدی‌ آیینی

بالا