آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل

بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل

اشتراک به خبردهی

آتش غافلگیری زبانه می‌کشد | خداحافظی با پاییز هزار رنگ جنگل

‌جنگل‌های شمال کشور طعمه حریق شده است و تلاش مسئولان برای مهار آن راه به جایی نمی‌برد، مساله‌ای که تایید می‌کند، آتش سوزی همیشه مدیران دستگاه‌های مسئول‌ را ‌غافلگیر می‌کند و برنامه‌های آنها برای حفاظت از جنگل از امضای چند تفاهم‌نامه فراتر نمی‌رود.

‌آتش ‌در جنگل‌های شمال کشور جولان می‌دهد و مناطق گسترده‌ای در استان‌های گیلان و مازندران تاکنون طعمه حریق شده است‌. برای نمونه در استان گیلان حدود پنج روز است که آتش در جنگل‌های رودبار زبانه می‌کشد و  حدود ۴۰ هکتار از اراضی منطقه طعمه حریق شده از استان مازندران نیز خبر می‌رسد که ‌ حدود ۲۰ هکتار از  مناطق جنگل عباس آباد دچار آتش سوزی شده است.

‌به همین دلیل می‌توان گفت تلاش مسئولان برای کنترل این حادثه تا زمان تنظیم این گزارش راه به جایی نبرده است. مساله‌ای که ثابت می‌کند‌ دست  مسئولان در این حوزه خالی است و آنها مانند حوادث گذشته دچار غافلگیری شده‌اند.

این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند الگوی آتش سوزی در جنگل‌های شمال کشور نشان می‌دهد که در فصل پاییز باید برای وقوع آتش سوزی در این مناطق آماده بود.

مدیران و چالش غافلگیری

آنچه سبب می‌شود خسارت آتش سوزی‌های جنگلی در کشورمان قابل توجه باشد، نبود برنامه‌ریزی و آمادگی لازم برای مقابله با این حوادث است. در واقع شرایط به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد نهادهای مسئول مانند منابع‌طبیعی  هنگام وقوع آتش سوزی همیشه غافلگیر می‌شوند.

دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره به ما می‌گوید: مدیران سازمان جنگل‌ها باید برای ‌ ‌آتش سوزی‌های پاییزی در شمال کشور آمادگی داشته باشند، زیرا بررسی الگوهای آتش‌سوزی نشان می‌دهد، ‌بیشتر حریق‌ها در شمال کشور در پاییز اتفاق می‌افتد. به همین دلیل مدیران نمی‌توانند، بگویند آتش سوزی آنها را غافلگیر کرده است.

آن طور که او توضیح می‌دهد در این فصل با توجه به خزان درختان مواد قابل اشتعال در جنگل افزایش می‌یابد و  با وزش بادهای گرم مدیترانه‌ای دما افزایش پیدا می‌کند و رطوبت نیز به سرعت کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی همه  چیز برای آتش سوزی فراهم است.‌

به همین دلیل می‌توان‌ گفت مدیران سازمان منابع طبیعی بجای آمادگی و برنامه ریزی برای حفاظت از جنگل دغدغه‌های دیگری ‌دارند. کیادلیری در این باره می‌گوید:‌ به نظر می‌رسد مدیران منابع طبیعی بیشتر روی مسائلی مانند بهره‌برداری از جنگل انرژی می‌گذارند تا حفاظت از آن.

‌پاییز قهوه‌ای در راه است

مساله دیگری که رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نسبت به آن هشدار می‌دهد به خاطره بدل شدن پاییز هزار رنگ در جنگل‌های شمال کشور است.

او در این باره می‌گوید: تغییر اقلیم و خشکسالی‌ شرایطی ایجاد کرده است که شاهد بروز پاییز قهوه‌ای در شمال کشور خواهیم بود، زیرا برگ‌های بسیاری از درختان پیش از رنگارنگ شدن قهوه‌ای می‌شود.

به گفته کیادلیری ‌ چنین درختانی راحت‌تر طعمه حریق نیز می‌شوند.‌

در این بین کارشناسان تاکید می‌کنند که آنچه سبب گسترده‌تر شدن آتش سوزی‌های جنگلی می‌شود، غافلگیری مسئولان است، زیرا آنها آمادگی لازم را برای مقابله با آتش‌سوزی‌ ندارند.

کیادلیری در این باره می‌گوید: بخشی از آتش سوزی‌ جنگل‌های کشور به دلیل عامل انسانی اتفاق می‌افتد که برخی مواقع عمدی و برخی مواقع نیز به دلیل غفلت افراد روی می‌دهد. اما مسئولان برای کاهش این عوامل تاکنون اقدام موثری انجام نداده‌اند، برای نمونه هنوز بدرستی انگیزه افرادی که عمدا جنگل را آتش می‌زنند مشخص نشده است. این درحالی است که می‌توان با اطلاع‌‌ رسانی و فرهنگ‌سازی نقش این عوامل را کمرنگ‌تر کرد.

‌‌درباره آتش‌سوزی‌هایی که به دلایل طبیعی نیز رخ می‌دهند نیز باید گفت مسئولان برنامه‌ای برای کاهش چنین حوادثی ندارند. برای نمونه ارگان‌هایی ‌که بر اساس قانون باید در این خصوص اقدام کنند از آمادگی و هماهنگی لازم برخوردار نیستند. به همین دلیل بالگردهای اطفای حریق بموقع برای مهار آتش سوزی  جنگل وارد عمل نمی‌شوند‌.

کیادلیری دراین باره عنوان می‌کند: سازمان‌های درگیر در این حوزه تفاهم نامه‌های زیادی با یکدیگر امضا کرده‌اند. اما در مواقع لازم نمی‌توانند بدرستی با یکدیگر هماهنگ شوند‌.

مساله دیگری که کارشناسان از آن انتقاد می‌کنند، این است که‌ نهادهای مسئول در حوزه اطفای حریق تا به حال مانور مناسبی نیز برگزار نکرده‌اند تا از این طریق بتوانند نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و برای برطرف کردن آنها اقدامات لازم را انجام دهند.

‌افزون بر این نقش سازمان‌های مردم نهاد نیز در این بین دیده نشده است و نهادهای مسئول هنوز نتوانسته‌اند از ظرفیت سازمان‌های مردم نهاد برای کنترل حوادثی مانند آتش سوزی بدرستی استفاده کنند.

پیشگیری در آتش

نکته دیگری که در این بین کارشناسان روی آن دست می‌گذارند، فعالیت نامناسب سامانه تلفنی ۱۵۰۴ است، سامانه‌ای که منابع طبیعی بارها اعلام کرده است که شهروندان می‌توانند با استفاده از آن حوادثی مانند آتش سوزی و یا تخریب جنگل را به مسئولان این سازمان اطلاع دهند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره می‌گوید: این سامانه در بیشتر مواقع پاسخگو نیست، برای نمونه مدتی پیش برای گزارش یک آتش سوزی بیش از  ۱۰ ‌بار با این سامانه تماس گرفتم. اما شخصی پاسخگو نبود. به همین دلیل ناچار شدم با شماره تلفن همراه مسئولان تماس بگیرم.‌‌

افزون بر این کارشناسان تاکید می‌کنند که برای کاهش خسارت حوادثی مانند آتش سوزی باید از فناوری‌های روز دنیا استفاده کرد و با کمک ابزارهایی مانند ماهواره‌‌ اطلاعات لازم را به دست آورد.

کیادلیری در این باره عنوان می‌کند: با استفاده از فناوری می‌توان از پیش آگاهی مناسبی برخوردار شد، مثلا الگوهای مکانی آتش سوزی را به دست آورد و مشخص کرد که در کدام مناطق جنگلی احتمال آتش سوزی بیشتر است.

‌این در حالی است که با کمک پیش‌آگاهی می‌توان امکان پیش‌بینی مناسب از شرایط پیش رو  را نیز به دست آورد و با برنامه ریزی مناسب مانع از تحمیل خسارت بیشتر به جنگل‌های کشور شد.‌

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه می‌دهد: با کمک پیش‌آگاهی و پیش‌بینی می‌توان از حوادثی مانند آتش سوزی پیشگیری‌کرد، چون وقتی اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشیم، راحت‌تر می‌توانیم برای مقابله با حوادث برنامه‌ریزی کنیم. اما به نظر می‌رسد دغدغه مدیران سازمان منابع طبیعی مسائلی دیگری مانند برداشت و بهره برداری از جنگل‌های کشور است.

مهدی آیینی

طرح دستبرد به جنگل | چراغ سبز منابع طبیعی به قاچاقچیان چوب

اجرای طرح برداشت درختان شکسته و افتاده شرایط را برای تخریب بیشتر جنگل فراهم می‌کند

شرایط جنگل‌های هیرکانی هر روز دشوارتر می‌شود. ‌ آفات و بیماری بخش‌های زیادی از جنگل را  آلوده کرده است. سودجویان  نیز در بکرترین مناطق جنگلی  در حال تخریب جنگل و ساخت ویلا هستند‌. در چنین شرایطی از سازمان منابع طبیعی ‌ خبر می‌رسد که مسئولان به‌ جای برخورد با چنین مشکلاتی با اجرای طرح برداشت درختان شکسته و افتاده در حال فراهم کردن شرایط برای تخریب بیشتر جنگل هستند.

ماجرا از این قرار است که سرپرست سازمان منابع طبیعی اخیرا در نامه‌ای به ادارات کل این سازمان برداشت درختان شکسته و افتاده را مجاز دانسته است.

در واقع رویکردی که به دلیل پیامدهای ناگوارش برای جنگل ممنوع شده بود. ‌این روزها قرار است‌ اجرایی شود.

این درحالی است که کارشناسان هشدار می‌دهند، شرایط جنگل‌های هیرکانی شکننده است و اجرای چنین تصمیم‌های اشتباهی فروپاشی این اکوسیستم را سرعت می‌بخشد.

رای به تخریب جنگل

بحث بهره برداری از درختان شکسته و افتاده پیش از این نیز مطرح شده بود، اما ‌با توجه به دلایل علمی و اقتصادی کارشناسان و مدیران پیشین با اجرای آن موافقت نمی‌کردند، چراکه برداشت این درختان  سبب تضعیف اکوسیستم و فراهم شدن شرایط برای تخریب آن می‌شود.

‌دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات درباره چرایی اجرای چنین تصمیمی به ما می‌گوید: در سازمان منابع طبیعی جلساتی برای بررسی این موضوع برگزار شد. اما ترکیب افراد حاضر‌ در این جلسات به این شکل بود که ۹۰درصد آنها با بهره برداری از جنگل موافق بودند.

آن طور که او توضیح می‌دهد عده‌ای نیز که قبلا ‌مخالف برداشت درختان شکسته و افتاده بودند این روزها‌ با گرفتن پست و مقام موافق بهره برداری از جنگل شده‌اند.

به این ترتیب نباید تعجب کرد که سرپرست سازمان منابع طبیعی در نامه‌ای اجازه برداشت درختان شکسته و افتاده را به ادارات کل این سازمان داده است.

غیر قانونی، غیر علمی

حدود پنج سال پیش که قانون تنفس‌ جنگل‌ به تصویب رسید،‌ مقرر شد که تا سه سال‌ امکان بهره‌برداری از درختان شکسته و افتاده فراهم باشد. براساس ماده ۳۸ این قانون اگر تا سال ۹۹  اقدامی در این خصوص انجام نشد. دیگر اجازه برداشت از درختان شکسته و افتاده وجود ندارد. مگر اینکه طرح جایگزین جنگل براساس معیار و شاخص‌های پایداری اکوسیستم تهیه شود.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات دراین باره می‌گوید: این فرصت گذشت و طرح جایگزین نیز تهیه نشد. اما برخی مدیران‌ تفسیر اشتباهی از قانون کرده‌اند، چراکه برای برداشت درختان شکسته و افتاده طرح نوشته‌ و آن را به حساب طرح جایگزین جنگل گذاشته‌اند‌.

این درحالی است که برخی از موافقان برداشت درختان شکسته‌ و افتاده ادعا می‌کنند این کار به نفع جنگل است، چون این درختان کانون آفت و بیماری هستند. دکتر کیادلیری در این باره می‌گوید: موافقان چنین ادعایی را مطرح می‌کنند. اما حتی نمی‌توانند یک نمونه آفت را که به دلیل این درختان ایجاد می‌شود، نام ببرند‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد درختان شکسته و افتاد در جنگل به زیستگاه حشرات و  حیات وحش تبدیل می‌شوند، گونه‌هایی که زیست آنها برای اکوسیستم مفید است و مانع طغیان آفات و بیماری می‌شوند.

علاوه بر این موافقان برداشت درختان شکسته و افتاده  ادعا می‌کنند این درختان سبب افزایش آتش سوزی در جنگل‌ می‌شوند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات درباره این ادعا نیز می‌گوید: چنین ادعایی درست نیست، زیرا در مناطقی از جنگل که اجازه برداشت هیچ‌ نوع درختی داده نمی‌شود، خبری از آتش‌سوزی و طغیان آفات نیست.

راه نفوذ به جنگل

‌کم نیستند کارشناسانی که تاکید می‌کنند برداشت درختان شکسته و افتاده راه نفوذ به جنگل را هموار می‌کند،  چراکه این روزها ‌ برخی افراد سودجو اقدام به زخمی کردن درختان می‌کنند تا پس از خشک شدن این درختان آنها را قطع کنند.

به همین دلیل باید هشدار داد که با اجرای طرح برداشت درختان شکسته و افتاده سودجویان بیشتری اقدام به زخمی و خشک کردن درختان خواهند کرد.

‌دکتر کیادلیری در این باره می‌گوید: با توجه به اینکه برداشت درختان شکسته و افتاده سبب تخریب بیشتر جنگل می‌شود. به نظر می‌رسد هدف موافقان این طرح وارد شدن به ‌عرصه‌های جنگلی به بهانه برداشت درختان شکسته و افتاده است‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد بسیار از آفات به دلیل قطع درختان طغیان می‌کنند، چراکه با قطع درختان دما افزایش می‌یابد و ‌ اکوسیستم از حالت تعادل خارج ‌ و شرایط برای شیوع بیماری و آفات فراهم می‌شود.

بحث‌ها در سازمان منابع طبیعی در حالی درباره برداشت از درختان شکسته و افتاده بالا گرفته است که جنگل‌های کشور را عوامل زیادی تهدید می‌کند از طغیان آفات و بیماری‌ گرفته تا ویلاسازی و تغییر کاربری اراضی.

به همین دلیل مدیران سازمان منابع طبیعی اگر دغدغه حفاظت از جنگل را دارند، باید برای رفع این مشکلات اقدام کنند و به جای تهیه طرح با موضوع برداشت درختان شکسته و افتاده طرح‌های جایگزین جنگل را براساس شاخص‌های پایداری اکوسیستم تهیه کنند، طرح‌هایی که سال‌هاست به فراموشی سپرده شده‌اند و  این پرسش را مطرح می‌کنند؛ ‌سازمانی که ادعای ۶۰ سال مدیریت جنگل را  دارد، چرا‌ قادر به تهیه طرح‌های جایگزین جنگل نیست؟

مهدی آیینی

 

شیوع ۷۵ نوع آفت در هیرکانی | منابع‌طبیعی و محیط‌زیست در خواب

شیوع آفات و بیماری بیش از گذشته جنگل‌های هیرکانی را تهدید می‌کند

آفات و بیماری جنگل‌های هیرکانی را قرق کرده است و کارشناسان از شناسایی‌ حدود ۷۵ نوع آفت در جنگل‌های هیرکانی خبر می‌دهند. ‌برای نمونه آفت شب‌پره شمشاد سبب نابودی ۴۰ میلیون اصله درخت شمشاد شده  این درحالی است که ویلاسازی، معدنکاوی، سدسازی، جاده سازی، کشاورزی و دامداری همچنان ریشه‌های جنگل را می‌خشکاند تا زمینه برای طغیان آفات و بیماری‌های بیشتر‌ در جنگل‌های هیرکانی فراهم شود.

طغیان آفات در جنگل‌های هیرکانی آنقدر مشهود شده است که سازمان بازرسی نیز به این مساله ورود کرده به همین دلیل ‌ قائم مقام سازمان بازرسی کل کشور در نامه‌ای به وزیر جهاد کشاورزی نسبت به طغیان ‌آفات ‌در جنگل‌های هیرکانی هشدار داده است.

کارشناسان معتقدند ورود سازمان بازرسی به شرایط نامناسب جنگل‌های هیرکانی را باید به فال نیک گرفت. اما برای نجات جنگل‌های هیرکانی باید به شکل ریشه‌ای با طغیان آفات برخورد کرد، به عبارت دیگر باید مسائلی که زمینه را برای طغیان آفات و بیماری فراهم کرده کنترل کرد.

خلع سلاح جنگل‌

مسائل زیادی به تضعیف جنگل و فراهم شدن زمینه برای طغیان آفات و بیماری‌ها کمک می‌کند از تغییرکاربری در جنگل گرفته تا چرای دام و معدنکاوی.

دکترهادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند:‌‌ دست‌اندازی‌هایی که به جنگل‌های هیرکانی شده سبب مهیا شدن بستر برای طغیان بیماری‌ها شده این درحالی است که مسائلی مانند تغییر اقلیم نیز به آتش طغیان آفات و بیماری می‌دمد.

‌‌آن طور که او می‌گوید طغیان آفات و بیماری در جنگل‌ محدود به کشور ما نیست. اما نکته اینجاست که سوء‌مدیریت و دخل و تصرفی که در جنگل‌های کشور اتفاق افتاده سبب شده که طبیعت دیگر قادر به مبارزه با آفات و بیماری‌ها نباشد.

به عبارت دیگر می‌توان گفت بهره‌برداری بی‌ضابطه از جنگل‌های هیرکانی سبب شده که این اکوسیستم قادر نباشد به شکل طبیعی با آفات و بیماری ‌ها مبارزه کند. این درحالی است که ‌‌سوء‌مدیریت نیز بیش از گذشته شرایط را از کنترل خارج کرده است.

 هیرکانی در قرق آفات

آفات و بیماری‌های زیادی در دل هیرکانی ریشه دوانده‌ است، آفاتی که برخی از آنها از کشورهای دیگر وارد هیرکانی شده‌اند، زیرا در کشورمان آن طور که باید به مسائل قرنطینه‌ توجه نمی‌شود.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه از سال ۱۳۷۵ به بعد شاهد افزایش شدت طغیان آفات و بیماری‌ها در جنگل‌های کشور هستیم، می‌گوید‌: در این مدت حدود ۷۵ گونه آفت در جنگل‌های کشور طغیان کرده است، مانند شب پره شمشاد، بیماری زغالی بلوط و دیگر حشرات برگ‌خوار.

‌ آن طور که او توضیح می‌دهد ۳۵۰هزار هکتار از جنگل‌های هیرکانی به آفات و بیماری آلوده شده است، نگران کننده‌تر اینکه  حدود ۱۳۰هزار هکتار از جنگل‌های شمال کشور درگیر آفات و بیماری‌هایی شده‌ که  شیوع آنها در کشور بی‌سابقه  است.‌

‌طغیان این آفات مرگ و میر گسترده درختان را در پی‌داشته‌ برای نمونه‌ ۴۰ میلیون اصله درخت ششماد ‌ درمدت حدود پنج سال از بین رفته ‌و این گونه در معرض خطر انقراض قرار گرفته است.

آسیب‌‌های اکولوژیک و اقتصادی

طغیان آفات و بیماری در جنگل‌های کشور آسیب‌های جبران ناپذیری به کشور تحمیل می‌کند. اما به دلیل اینکه مدیران تصویر درستی از آن در ذهن ندارند متوجه عمق فاجعه نمی‌شوند.

برای روشن‌تر شدن ابعاد این آسیب می‌توان ‌خسارت طغیان آفات را کنار بحث  قاچاق چوب گذاشت. در اینکه قاچاق چوب اقدام آسیب‌زایی است و باید با متخلفانی که اقدام به قاچاق چوب می‌کنند به شدت برخورد کرد هیچ تردیدی وجود ندارد.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات  در این باره می‌گوید: خساراتی که طغیان آفات و بیماری به کشور تحمیل می‌کند، بیش از خسارت قاچاق چوب است، زیرا بررسی‌ها نشان می‌دهد که طغیان فقط یک آفت در جنگل‌های شمال کشور ‌سبب کاهش ۴۰هزار متر مکعبی چوب شده است.

افزون بر این آن طور که کیادلیری توضیح می‌دهد طغیان برخی آفات مانند پروانه دم طلایی، پروانه دم قهوه‌ای و پروانه ابریشم باف ناجور سبب ابتلای انسان‌ به  بیماری پوستی و تنفسی نیز می‌شود به همین دلیل می‌توان گفت طغیان آفات و بیماری در جنگل می‌تواند‌‌ بر شرایط ‌اکوتوریسم نیز تاثیر بگذارد.

‌اهمال کاری‌ دستگاه‌های مسئول

وسعت مناطق جنگلی آلوده به آفات و بیماری از این حکایت دارد که دستگاه‌های مسئول مانند سازمان منابع طبیعی و محیط زیست آن طور که باید برای حفظ منابع طبیعی کشور تلاش نمی‌کنند.

کیادلیری درباره اقداماتی که دستگاه‌های مسئول باید انجام دهند، می‌گوید: برای پیشگیری از طغیان آفات و بیماری در جنگل‌های کشور باید پیش آگاهی مناسبی داشت، برای نمونه مدیران دستگاه‌های مسئول باید بدانند در کدام قسمت‌های جنگل زمینه برای طغیان آفات و بیماری فراهم است و یا کدام قسمت‌ها سابقه طغیان آفات و بیماری دارد.  علاوه بر این آنها باید بدانند در مناطق جنگلی کشورهای همسایه چه آفات و بیماری‌هایی شایع است.

آن طور که او می‌گوید با توجه به چنین پیش‌آگاهی‌هایی می‌توان اتفاقات را پیش‌بینی کرد و برای کنترل آنها اقدامات پیشگیرانه‌ انجام داد.

این درحالی است که در کشورمان به چنین مسائلی توجه نمی‌شود و وقتی طغیان آفات کاملا مشهود شد مدیران به دنبال راه حل می‌گردند.

همه متهمان تخریب جنگل

عوامل بسیاری در تخریب جنگل‌های کشور و فراهم کردن زمینه برای طغیان آفات نقش دارد. به همین دلیل نمی‌توان در این بین فقط سازمان منابع طبیعی و محیط زیست را در جایگاه متهم نشاند، زیرا کم کاری دیگر نهادها نیز منجر به بحرانی‌تر شدن شرایط جنگل شده است.

برای نمونه دستگاه قضا باید شکل ویژه‌تری با جنگل خواران برخورد کند، چون سود جویان هنوز مانند گذشته به  قطع درختان و ساخت ویلا در دل جنگل مشغولند.

کیادلیری در این باره می‌گوید: باید مانع گردشگری بی‌‌ضابطه شد، زیرا حضور گردشگران در دل جنگل پیامد‌های زیادی دارد. برای نمونه آنها می‌توانند آفات و بیماری‌ها را به مناطق مختلف جنگل منتقل کنند. علاوه بر این می‌توان به جولان آفرودسواران در مناطق جنگلی  نیز اشاره کرد که با ترددشان زمینه را برای تخریب  جنگل فراهم می‌کنند.

افزون بر این وزارت صمت نیز نباید محیط زیست را فدای توسعه کند، چراکه این روزها مجوزهای زیادی برای معدنکاوی در دل جنگل صادر می‌شود، اقدامی که سبب افزایش تردد در مناطق جنگلی شده و به دنبال آن تخریب و طغیان آفات اتفاق خواهد افتاد.

سازمان حفاظت محیط زیست نیز باید پیش از صدور مجوز، ارزیابی‌های محیط زیستی را به درستی انجام دهد، زیرا نتایج صدور برخی مجوز‌ها مانند معدنکاوی در مناطق  جنگلی چند سال بعد با شیوع آفات و بیماری‌ها آشکار می‌شود.

رنج جنگل از ساختارمعیوب

اگر سرنخ سرعت گرفتن روند تخریب جنگل‌های کشور را ‌ دنبال کنید با مساله‌ای به نام ساختار معیوب نیز برخورد خواهید کرد. برای نمونه کارشناسان معتقدند کشاورزی و دامداری در جنگل سبب تضعیف جنگل شده و زمینه را برای طغیان آفات و بیماری‌ها فراهم کرده است.

نکته‌ اینجاست که ‌ سازمان منابع طبیعی اگر بخواهد مانع کشاورزی و دامداری در دل جنگل شود باید با وزارت جهاد کشاورزی برخورد کند، این درحالی است که منابع طبیعی یک معاونت در وزارت‌ جهاد کشاورزی است. به همین دلیل وزارتخانه‌ای که تولید محصولات کشاورزی و پروتئین برایش در اولویت قرار دارد توجهی به مطرح شدن چنین خواسته‌ای از سوی یکی از معاونت‌های خود نمی‌کند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره می‌گوید: دامداری و کشاورزی در جنگل‌های کشور خسارت زیادی به این اکوسیستم‌ها تحمیل می‌کند. برای نمونه دام‌ها نهال‌های زیادی را می‌خورند و با تردد در مناطق جنگلی سبب کوبیدگی خاک و نابودی کلون‌ مورچه‌ها می‌‌شوند، این درحالی است که مورچه‌ها در کنترل آفات نقش قابل توجهی دارند.

آن طور که او توضیح می‌دهد تخریب جنگل ‌برای افزایش زمین‌های کشاورزی نیز سبب از بین رفتن زیستگاه بسیاری از گونه‌ها می‌شود که در کنترل آفات نقش دارند.

افزون بر این کشاورزی در دل جنگل سبب تضعیف خاک شده و منابع آبی زیادی را نیز مصرف می‌کند.

این درحالی است که آمار دقیقی از نگهداری دام در جنگل وجود ندارد، براساس برخی آمارها می‌توان تخمین زد در زاگرس ۳۶ میلیون راس دام وجود دارد و در جنگل‌های هیرکانی نیز این آمار حدود شش میلیون راس تخمین زده می‌شود. در خصوص وسعت زمین‌های کشاورزی نیز آمار مناسبی در دسترس نیست. اما افزایش شخم زیراشکوب و  توسعه کشاورزی و باغداری در اراضی شیب‌دار کاملا مشهود است.

خطر برداشت درختان افتاده  

‌ برنامه‌های مناسبی برای کنترل آفات و بیماری‌ها در جنگل‌های کشور اجرا نمی‌شود. اما به نظر می‌رسد عده‌ای به نام مبارزه با آفات و بیماری‌ها در حال بهره‌برداری غیر قانونی از جنگل‌های کشور هستند.

کیادلیری دراین باره می‌گوید: برخی به اسم مبارزه با آفات و بیماری در حال بهره‌برداری از درختان افتاده و شکسته در جنگل‌های هیرکانی هستند، آنها ادعا می‌‌کنند این درختان کانون بیماری و آفات‌ هستند و سازمان بازرسی تاکید کرده که این درختان از جنگل خارج شوند.‌

او ادامه می‌دهد: ‌ به شکل استثنایی و برخی مواقع درختان بیمار را باید از جنگل خارج کرد. اما خارج کردن همه درختان شکسته و افتاده از جنگل سبب تخریب جنگل می‌شود، چراکه این درختان  باعث ایجاد زیستگاه‌هایی می‌شوند که در  جنگل حکم جوامع خرد را دارند.

آن طور که رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات توضیح می‌دهد درختان شکسته و افتاده محل زندگی انواع حشرات مفید و یا پرندگانی هستند که در کنترل جمعیت آفات نقش مهمی دارند. برای نمونه چرخ ریسک‌ها که مانع طغیان آفات برگ‌خوار می شوند در  چنین درختانی لانه سازی می‌کنند.

‌این درحالی است که درختان شکسته و افتاده محل زندگی حیواناتی مانند سنجاب‌ها نیز هستند، حیواناتی که سبب توزیع بذر درختان در جنگل می‌شوند.

با توجه به نظرات کارشناسان باید تاکید کرد سازمان بازرسی چنانچه قصد دارد برای نجات‌ جنگل‌های کشور قدم  بردارد باید با مسائلی برخورد کند که زمینه را برای تخریب و طغیان آفات و بیماری‌ها در جنگل فراهم کرده است. به عبارت دیگر این سازمان باید ریشه‌های تخریب جنگل را هدف بگیرد، ریشه‌هایی مانند تغییرکاربری.

مهدی آیینی

برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

مهدی آیینی

مهدی‌آیینی

آفات و بیماری در جنگل لانه کرده، توسعه ناپایدار تکه تکه جنگل را می‌بلعد، قاچاقچیان چوب اره برقی‌هایشان را برای جنگل از رو بسته‌اند، دپوی زباله نفس جنگل را گرفته‌است و متخلفان با تبر‌ گوش جنگلبان و قرق‌بانان را می‌برند. این خلاصه‌ای از شرایط جنگل‌های کشور است که در سالروز ملی‌شدن جنگل می‌توان به آنها اشاره کرد؛ اتفاقی که ۵۹ سال پیش رقم خورد و براساس آن عده‌ای روزهای بهتری را برای جنگل‌های کشور آرزو کردند، آرزویی که به نظر می‌رسد تحت تاثیر مدیریت میلی و نامناسب و شرایطی مانند تغییر اقلیم برآورده نشده‌است. ‌

آمار و ارقام نیز شرایط ناگوار جنگل‌های کشور را تایید می‌کند. برای نمونه وسعت جنگل‌های کشورمان در ابتدای قرن حاضر حدود ۲۰میلیون هکتار برآورد می‌شد اما اکنون حدود ۱۲میلیون هکتار جنگل باقی است. می‌توان گفت این میزان نیز با تهدید‌های بی‌شماری رو‌به‌روست که برای کاهش آنها نیاز است مدیران سازمان‌جنگل‌ها و ‌حفاظت محیط‌زیست اولویت‌هایشان را به درستی مشخص کنند.

‌این روزها بیش از گذشته جنگل از توسعه ناپایدار زخم می‌خورد. هرچند مدیران آمار دقیقی از تخریب جنگل‌ها به دلیل توسعه ناپایدار منتشر نمی‌کنند اما می‌توان تخمین زد هر سال ‌تا حدود ۳۰۰هزار هکتار از جنگل‌های کشور قربانی طرح‌های ساخت سد، معدن، ‌جاده و خطوط انتقال انرژی می‌شود. به عبارت دیگر می‌توان به طور قطع گفت خسارتی که توسعه ناپایدار به جنگل‌های کشور تحمیل می‌کند، بیش از آتش‌سوزی است. به همین دلیل یکی از اولویت‌های مدیران باید توسعه پایدار باشد.

‌تیغ تغییر کاربری نیز همواره زیر گلوی جنگل بوده‌است. زخم ویلاهایی که مانند قارچ در دل جنگل می‌رویند و درختانی که قطع می‌شوند تا ‌اراضی کشاورزی توسعه پیدا کند، آنقدر جدی است که در بسیاری از مناطق جز شبحی از جنگل چیزی باقی نمانده‌است.

زخم‌های جنگل بی‌شمار است. در این بین تعیین‌تکلیف طرح‌های جنگل باید یکی دیگر از اولویت‌های مدیران باشد، زیرا از چهار سال پیش که سرانجام طرح تنفس جنگل اجرایی شد تاکنون، مدیران برنامه‌ای برای مدیریت پایدار جنگل ارائه نکرده‌اند و کم نیستند سودجویانی که برای عبور از طرح تنفس در حال لابی‌کردن هستند. آنها تلاش می‌کنند دوباره با چشم بنگاه چوب به جنگل نگاه شود؛ نگاهی خطرناک که اندک باقیمانده جنگل‌های کشور را تهدید می‌کند.‌

جایگاه نامناسب منابع طبیعی کشور مساله دیگری است که باید برای رفع آن اقدام کرد. این روزها که سکاندار سازمان حفاظت‌محیط‌زیست برای ادغام محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها تلاش می‌کند، باید یادآور شد سازمان‌جنگل‌ها سال‌هاست به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های جهاد کشاورزی فعالیت می‌کند و این درحالی است که کشاورزی و دامداری بیشترین آسیب را به منابع طبیعی کشور تحمیل می‌کنند. بنابراین باید شرایطی ایجاد کرد که منابع طبیعی کشور به قول معروف از زیر یوغ وزارت جهاد کشاورزی خارج شود. البته لازم به یادآوری است ادغام این نهاد اجرایی با سازمان حفاظت‌محیط‌زیست که دستگاهی نظارتی است نمی‌تواند گزینه مناسبی برای محیط‌زیست کشور باشد.

اولویت دیگر سکانداران مدیریت محیط‌زیست کشور باید پیشگیری از تخریب محیط‌زیست باشد. در واقع محیط‌زیست و منابع‌طبیعی کشور به مدیرانی نیاز دارد که‌ برای درمان زخم‌های جنگل ‌‌از پشت میزهایشان نسخه نپیچند؛ زیرا نبود مدیران میدانی سبب شده که دستگاه‌های مسؤول خیلی دیر از مشکلات جنگل مانند شیوع آفات و تخریب باخبر شوند. ‌‌

مساله دیگری که در این بین باید به آن توجه کرد جای خالی مدیران جسور و کارشناسان خبره است. یادآوری می‌شود بسیاری از مدیران و کارشناسان خبره محیط‌زیست کشور بازنشسته شده یا در شرف بازنشستگی هستند و عده‌ای نیز از همکاری با این دستگاه‌ها قطع امید کرده‌اند. این شرایط سبب شده نیروهای جوانی برای استفاده از ‌تجربیات این افراد در دسترس نباشد. این روزها حتی استقبال از رشته‌های تحصیلی مرتبط با مدیریت جنگل و محیط‌زیست در کشور بسیار کاهش یافته‌است‌؛ چراکه مدیران برنامه‌ای برای جذب فارغ التحصیلان این رشته‌ها ندارند.

مدیریت حیرت‌آور

مهدی آیینی

مهدی آیینی

جهان از نحوه کنترل کرونا در ایران در حیرت است. برای کمک به مهار کرونا در هند آماده‌ایم. برای مهار آتش‌سوزی جنگل‌های ترکیه اعلام آمادگی می‌کنیم و شهرداری تهران برای حل مشکل آلودگی هوای سارایوو آماده است.‌ چنین جملاتی مخصوص برخی مدیران و مسؤولان ایرانی است، افرادی مانند سعید نمکی وزیر بهداشت دولت دوازدهم، سعید خطیب‌زاده سخنگوی وزارت خارجه این دولت و پیروز حناچی، شهردار پیشین تهران. افرادی که البته بعید است ندانند کشور خودشان با چنین مسائلی درگیر است و تاکنون قادر نبوده به‌درستی آنها را مدیریت کند.

برای نمونه درحالی جهان از نحوه مدیریت وزارت بهداشت و درمان ما برای مهار کرونا باید در حیرت باشد که شهروندان کشورمان از نایاب شدن سرم در حیرت هستند. در حالی وزیر بهداشت و درمان مدتی پیش از این گفت که ایران برای کمک به مهار کرونا در هند آماده است که شرایط مراکز درمانی کشورمان این روزها بی‌شباهت به روزهای گذشته هند نیست. به نظر می‌رسد تنها تفاوت در مراسم خاکسپاری اموات ماست که چون آتش و دود ندارد برخی مدیران از آن بی‌اطلاع هستند. شرایط برای بیمارانی که به کرونا مبتلا نیستند نیز بحرانی است، برای نمونه بیماران مبتلا به سرطان که در حال سپری کردن دوران شیمی‌درمانی هستند، این روزها در کنار هزینه و دارو دغدغه تامین سرم را نیز دارند. شرایط به گونه‌ای است که به‌جز بیماران خاص دیگر اعضای جامعه نیز در خطر قرار دارند. مثلا اگر شخصی این روزها به دلیل گرمازدگی نیاز به سرم پیدا کند خود و خانواده‌اش دچار مشکل جدی خواهند شد. البته نحوه مدیریت فقط در وزارت بهداشت و درمان و سازمان غذا و دارو به این شکل نیست، بلکه در بیشتر سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها به قول معروف در بر همین پاشنه می‌چرخد.

سخنگوی وزارت خارجه چند روز پیش اعلام کرد ایران آماده است در مهار آتش‌سوزی جنگل‌های ترکیه به این کشور کمک کند. این درحالی است که شرایط جنگل‌های کشورمان نیز بحرانی است و هنوز دوستداران طبیعت هنگام اطفای حریق جان خود را از دست می‌دهند که مرگ چهار نفر در آتش‌سوزی‌های اخیر تنگه هایقر استان فارس این مساله را تایید می‌کند. با این حال نحوه مدیریت مسؤولان هر روز حیرت‌آورتر می‌شود. برای نمونه دیروز بالگردهایی از تهران برای مهار آتش‌سوزی جنگل‌های ارسباران روانه شمال غرب کشور شدند اما چون نقص فنی داشتند مدیران استانی نتوانستند به آنها سبد وصل کنند در نتیجه ماموریت این بالگردها ناتمام ماند و هزینه پرواز آنها مانند جنگل‌های کشور که در آتش می‌سوزند، دود شد.

چنین اظهارنظرهای حیرت‌آوری از سوی مدیران کم نیست. اگر کمی به عقب‌تر مثلا زمان دیدار شهردار تهران با شهردار سارایوو برگردیم به نمونه دیگری برمی‌خوریم، زیرا پیروز حناچی که این روزها باید با عنوان شهردار پیشین تهران از آن یاد کرد در این دیدار برای حل مشکل آلودگی هوای سارایوو اعلام آمادگی کرد.  این درحالی است که از این دیدار حدود دو سال گذشته اما شهروندان تهرانی از ابتدای سال تاکنون فقط دو روز پاک را تجربه کرده‌اند. ‌

عملکرد ضعیف و حیرت‌آور مدیران و مسؤولانی که اظهارنظرهای اخیر آنها را مرور کردیم تا چند روز دیگر به فراموشی سپرده می‌شود، اما آثار عملکرد و تصمیم‌های آنها در جامعه باقی خواهد ماند. آنها با چنین اظهار نظرهایی قصد دارند عملکرد ضعیف و سوءمدیریت خود را پنهان کنند، غافل از این‌که بی‌تدبیری آنها آنقدر عریان شده که به قول معروف نمی‌توان آن را زیر هیچ فرشی پنهان کرد. نگران‌کننده‌تر این‌که سوءمدیریت آنها به کاهش سرمایه‌های اجتماعی و افزایش بی‌تفاوتی در جامعه نیز دامن می‌زند، این روند بی‌شک اعضای جامعه را بیش از این روزها از یکدیگر دور می‌کند. ‌

مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

آتش‌سوزی‌ها در زاگرس هرسال بیشتر می‌شود؛ زیرا پارامترهایی که بر این روند تاثیر می‌گذارد هر سال افزایش می‌یابد، یعنی عواملی مانند افزایش تردد افراد درجنگل، دست‌اندازی،تخریب‌ها و خشکسالی.‌

علاوه براین، چون عوامل تخریب زاگرس همچنان به قوت خود باقی است، شرایط این اکوسیستم بیش از گذشته به سمت بیابانی‌شدن می‌رود. هنوز کشاورزی و دامداری حیات این جنگل‌ها را تهدید می‌کند‌ و به این ترتیب می‌توان گفت فرسایش شدید خاک و کاهش منابع آب شرایط را برای زاگرس سخت‌تر از گذشته کرده‌است.

البته نمی‌توان مانع عوامل طبیعی و اقلیمی شد‌‌ اما مدیریت منابع‌طبیعی و محیط‌زیست کشور نیز برای مقابله با این جریان تخریب به روز نشده و سرعت عمل مدیران با سرعت تخریب تناسب ندارد. برای نمونه در تصاویری که از آتش‌سوزی زاگرس منتشر می‌شود هنوز شاهدیم نیروهای داوطلب با سرشاخه‌های بلوط آتش ‌را خاموش می‌کنند؛ بنابراین می‌توان گفت از تجهیزات و آموزشی که مدیران وعده‌اش را داده‌بودند، خبری نیست.

در این بین اگر از بالگرد حرف به میان می‌آید به نظرم فقط جنبه گزارش عملکرد را دارد. همچنین هنوز مدیران دستگاه‌های مختلف نتوانسته‌اند به تعامل و هم‌افزایی برسند. ‌مشکل جدی در این بین کمک نگرفتن از نیروهای متخصص است.متاسفانه برای به کارگیری نیرو، رابطه جایگزین ضابطه شده و برخی مدیران ترجیح می‌دهند افراد کارآمد خانه‌نشین شوند اما آشنایان آنها به کار مشغول باشند. به این دلایل است که آتش جنگل‌های با ارزشی همچون زاگرس هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود.

 

هادی کیادلیری، دبیر مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور

آتش بدقولی به جان زاگرس

سال گذشته پس از آتش‌سوزی‌های گسترده جنگلی،‌ دولت وعده پیشگیری و تامین امکانات را داد ولی شعله کشیدن آتش در گچساران بطلان وعده‌ها را ثابت کرد

اگر از بلوط‌های نارک بپرسید،‌ اگر از درخت‌های خامی سوال کنید، حالشان بد است؛ خیلی بد، چون روزهاست دارند می‌سوزند،‌ از ۱۷ تیر تا امروز،‌ زیر این آفتاب سوزان،‌ پیش چشم مردمی که شعله‌های آتش جنگل‌های زاگرس را می‌بینند ولی دست‌شان خالی است. جنگل‌های بلوط گچساران، شش روز متوالی است که در محاصره آتش‌اند،‌ بلوط‌های زیادی سوخته‌اند و بلوط‌های بیشتری وحشت سوختن دارند؛ یک همیار طبیعت نیز که عاشق زاگرس بوده میان شعله‌ها جان داده است.

برآوردهای اولیه حکایت از سرایت آتش و عربده‌کشی شعله‌ها در ۴۰۰ هکتار عرصه جنگلی دارد؛ عرصه‌ای وسیع در استان بی‌امکانات کهگیلویه و بویر‌احمد که در آن زور مردانی که در میدان ایستاده‌اند از جنگلبان‌ها و محیط‌بان‌ها تا همیاران طبیعت، به وسعت آتش نمی‌رسد. عده‌ای می‌گویند ارتش باید وارد کار شود و نیروهای زبده و ورزیده جای مردم عادی را بگیرند؛ مردمی که گرچه دلشان برای زاگرس شعله‌ور می‌سوزد ولی به جز بیل و کلنگ و شاخه‌های خشک بادام و بلوط وسیله‌ای برای مهار آتش ندارند.

وضع در شهرستان گچساران، در جنگل‌های نارک و منطقه حفاظت‌شده خامی اصلا خوب نیست. فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی استان به ایسنا حرف‌های ترسناکی زده است: نیروهای زیادی منتظر انتقال با بالگرد به ارتفاعات هستند اما فقط یک بالگرد آن هم بالگرد هلال‌احمر موجود است. نیروها خسته شده‌اند و برخی از آنها رفته‌اند.

بالگردها دوباره نیستند، مضحک است. همین خرداد گذشته بود که وقتی جنگل‌های بلوط زاگرس می‌سوختند، دولت وعده تجهیز امکانات اطفای حریق و پیشگیری از وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها را داد. حالا که وقت عمل است اما نه بالگرد هست و نه امکانات. اوضاع درگچساران با یک ماه قبل، با روزهایی که جنگل‌های نارک و منطقه حفاظت شده دیل می‌سوختند فرقی نکرده. اگر آن روز عبدالرضا یکی از اهالی روستای آب تیرک که همیار طبیعت است، تعریف می‌کرد که هر روز صبح فقط دو بالگرد، نیروهای مردمی و دولتی را به ارتفاعات می‌برد و این نیروها شب با پای پیاده از دل کوهستان برمی‌گشتند، هنوز هم وضع همین است، حتی بدتر.

گویی دولت در روزهای آخر مسؤولیت، محیط‌زیست را رها کرده، همان‌طور که نیروهای خسته و کلافه زاگرس را. دولت اما باید می‌ماند و نباید پا پس می‌کشید. دولت پس از آتش‌سوزی‌های گسترده سال پیش قول داده بود با اقدامات پیشگیرانه مانع از تکرار آتش‌سوزی‌ها شود اما سر عهد و پیمانش نماند. زاگرس اکنون حالش به‌قدری خراب است که هیچ عذر و بهانه‌ای حالش را خوب نمی‌کند. آتش با این سرعت و این طرز ناشیانه مهار هم که پیش برود جنگل‌های زاگرس و پوشش گیاهی منحصر به‌فردش دیری نمی‌گذرد که یکسره نابود می‌شود.

چرا آتش شعله کشید؟

شش روز سوختن برای جنگل کم نیست. شش روز می شود ۱۴۴ ساعت و ۸۶۴۰ دقیقه. هر دقیقه برای جنگلی که آتش به دامنش آویخته، مهم است و پرحادثه. جنگل‌های نارک، خامی، گناوه لری، فتح و مارین در گچساران بیش از ۸۰۰۰ دقیقه است که دارند در فقر امکانات می‌سوزند.

از معاون استاندار و فرماندار گرفته تا مدیرکل مدیریت بحران استان همه یک حرف را می‌زنند. آنها این‌که چرا آتش شعله کشیده و مهار نشده را ربط می‌دهند به عوامل طبیعی. محمد محمدی، مدیرکل مدیریت بحران کهگیلویه و بویراحمد این‌جمله را گفته است: وزش باد مانع کنترل آتش شده است.

کیومرث حاجی‌زاده، معاون عمرانی استاندار نیز به سه عامل اشاره کرده است: سخت‌گذر بودن، وزش باد و گرمای شدید، مهار آتش را دشوارتر کرده است.

علیرضا اتابک، فرماندار گچساران نیز اظهار‌نظر مشابهی کرده است: صعب‌العبور بودن منطقه، دمای بالای ۵۳ درجه، صخره‌ای بودن منطقه و وزش باد شدید روند کنترل و مهار آتش را کند کرده است.

غلامحسین حکمتیان، مدیرکل منابع طبیعی کهگیلویه و بویر‌احمد هم در گفت‌و‌گو با جام‌جم چند عامل موثر در خاموش نشدن آتش جنگل‌های بلوط را برشمرد: استان ما بسیار صعب‌العبور، با شیب‌های تند و شدید، پرتگاه‌های وحشتناک، پوشش گیاهی متراکم، دمای هوای بالا و وزش شدید باد است که همگی دست به دست هم داده و کنترل و مهار آتش را سخت کرده است.

طبق این گفته‌های دولتی همه چیز تقصیر هواست که گرم است، تقصیر باد است که تند می‌وزد و تقصیر جغرافیای منطقه است که کوهستانی است. بیرون از دایره دولتی‌ها اما گرچه گوشه‌چشم کارشناسان به این عوامل است ولی این عوامل در نگاه آنها فقط تشدیدکننده آتش است نه لزوما به‌وجود‌آورنده آن.

سال‌هاست که قرار دولت‌ها، به‌خصوص قرار دولت دوازدهم این است که با اقدامات پیشگیرانه مانع از شروع آتش شود. اگر بر اثر حادثه‌ای طبیعی یا انسانی نیز آتشی روشن شد و حریقی شکل گرفت، کارهای مقابله‌ای به‌قدری زود شروع شود که کار به فاجعه نکشد. ولی قول‌ها و وعده‌ها چون فراموش شده، حتی تامین حداقل امکانات و حداقلی‌ترین هماهنگی‌ها نیز لنگ مانده، آتش در جنگل‌های زاگرس به نقطه امروز رسیده، به بحران، به وخامت و روایت‌های پر‌آب چشم.

یکی از این روایت‌ها را احمد رحمانی،‌ عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور نقل می‌کند. او در گفت‌وگو با ایسنا گرچه پذیرفته است که مهار آتش‌سوزی در مناطق زاگرسی به‌دلیل صعب‌العبور بودن منطقه و نبود راه دسترسی سخت است ولی می‌گوید اگر امکانات باشد، مهار آتش این همه دشوار نمی‌شود: برای مهار آتش‌سوزی در چنین مناطقی باید از تجهیزاتی مانند هلیکوپتر و هواپیماهای آب‌بر به حد کافی استفاده شود اما چون این امکانات وجود ندارد داوطلبان و نیروهای سازمان‌های مردم‌نهاد مجبورند وسایل و امکانات از‌جمله بیل و کلنگ و آب را با شرایط دشواری با الاغ به نیروهای اطفای حریق برسانند.

رحمانی تاسف می‌خورد و می‌گوید: متاسفانه در کشور ما به مسائل مربوط به منابع طبیعی و محیط‌زیست توجه کافی نمی‌شود؛ از این‌رو با وجود این‌که از امکانات و تجهیزات لازم برای مهار آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع و حفاظت از منابع طبیعی برخورداریم اما در شرایط بحران از آنها محروم می‌مانیم.

تفسیر حرف این کارشناس این است که در کشورمان سازمان‌ها‌، نهادها و ارگان‌های مختلف بالگرد دارند ولی به وقت حادثه و ضرورت اعزام‌ها به اندازه‌ای کم و دیرهنگام است که بخش وسیعی از جنگل و مرتع طعمه آتش شده است.

اکنون شش روز است جنگل‌های نارک و منطقه حفاظت شده خامی در گچساران در حال سوختن است ولی تنها چهار بالگرد در این منطقه حضور دارد که هیچ‌کدام نیز بالگردهای تخصصی اطفای حریق نیستند. این حقایق را به‌خوبی می‌شود از گفته‌های محمد‌مهدی نوری‌آقا، رئیس مرکز کنترل و پشتیبانی اطفای حریق هوایی وزارت دفاع برداشت کرد: درحال حاضر چهار بالگرد در منطقه حضور دارند که دو فروند مجهز به بسکت تخصصی اطفای حریق هوایی با ظرفیت چهار تن آب هستند و در صورت نیاز یک بالگرد دیگر هم آماده اعزام به منطقه است.

قول‌هایی که فراموش شد

حالی که امروز زاگرس دارد روزی دیگر می‌تواند جنگل‌های هیرکانی و روزی دیگر جنگل‌های ارسباران داشته باشند. درواقع آتش در جنگل منحصر به زاگرس نیست اما زاگرس دارد بیشترین خسارت را از آتش‌سوزی‌های عمدی و غیرعمدی متحمل می‌شود. رسیدگی‌های دیرهنگام و روش‌های منسوخ و ناکارآمد مهار آتش نیز هر روز مشغول ضربه‌زدن به حیات جنگل‌هاست.

در این بین هر دولتی که سرکار می‌آید وعده‌هایی به نفع جنگل می‌دهد که با شنیدن آنها فرض بر این گرفته می‌شود که داستان تلخ آتش‌سوزی‌ها درجنگل‌های طبیعی و باستانی ایران به‌زودی تمام خواهد شد اما این دلخوشی‌ها و امیدواری‌ها مثل نقشی است که بر باد کشیده می‌شود چون وقوع هر آتش‌سوزی ثابت می‌کند که ما در همان جایی درجا می‌زنیم که قبلا ایستاده بودیم.

ماه پیش رضا بیانی، جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور از انتشار نقشه پیش‌بینی حریق در جنگل‌ها خبر داده و گفته بود که برخی از مناطق زاگرس به لحاظ ریسک آتش‌سوزی در شرایط بحرانی قرار دارند ازجمله کهگیلویه‌وبویراحمد، بخش های جنوبی فارس، کردستان، لرستان و شمال ایلام و به‌خصوص منطقه کبیرکوه که اولین موج گرمایی عراق از این منطقه وارد استان ایلام می‌شود.

یک ماه است که نقاط پرخطر به اسم مشخص شده‌اند و تجربه سال‌ها آتش‌سوزی درعرصه‌های جنگلی کشور نیز نشان داده با شروع فصل گرما همین مناطق‌اند که در پیشانی مبارزه با حریق جنگلی قرار می‌گیرند اما دست‌ها روی دست است و کاری که در شان اراضی وسیع و پرارزش جنگلی است، انجام نمی‌شود. مدیرکل منابع طبیعی کهگیلویه‌وبویراحمد نیز با این که در گفت‌وگو با ما سعی دارد به کارهای انجام‌شده بیش از کارهای انجام‌نشده اشاره کند از کمبود امکانات می‌گوید: امکانات استان برای اطفای حریق نسبت به سال های گذشته ۱۰۰درصد افزایش‌یافته ولی چون ۹۰درصد وسعت استان را عرصه‌های جنگلی و مرتعی اشغال‌کرده امکانات باید بیش از اینها برایش مهیا شود. در مورد زاگرس حتی باید در سطح کلان فکری شود چون این جنگل‌ها در جغرافیای چند استان گسترده شده است.

البته سال‌هاست که قرار بر شکل‌گیری همین نگاه ملی و کلان است که شوربختانه شکل نگرفته است. دیری نمی‌گذرد از زمانی که جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها از جلسه اواخر سال۹۹ با معاون‌اول رئیس‌جمهور خبر داد که در آن مقرر شد سند بوم‌سازگان زاگرس که سندی راهبردی برای حفاظت از جنگل‌های زاگرس است، نهایی شود. در همین جلسه آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مشکلات تامین بالگردهای اطفای‌حریق نیز مطرح شد و اسحاق جهانگیری دستور داد هماهنگی‌ها برای تامین بالگردهای اطفای‌حریق سریع‌تر انجام شود.

اما چون بزرگان به رسم عادت فراموشکارند و طبق عادتی مالوف، هماهنگی‌های بین بخشی در کشورمان سخت شکل می‌گیرد این حرف‌ها و جلسات نیز به جایی نرسیده است.

محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیط‌زیست هم در گفت‌وگو با ما ترجیح می‌دهد از بدعهدی‌ها و فراموشکاری‌ها بگوید: دولت حتی نتوانست شماره سه‌رقمی اعلام کند تا مردم آتش‌سوزی‌ها را زودتر اطلاع دهند پس چطور می‌تواند جنگل را نجات دهد؟ رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست هم که مدتی پیش گفته بود سرمایه‌گذاری برای اطفای‌حریق توجیه اقتصادی ندارد پس چطور می‌توان از بدنه دولت انتظار بیشتری برای حفظ جنگل داشت؟ برخی مدیران هم می‌گویند آتش‌سوزی جنگل طبیعی است چون وسعت منابع طبیعی کشور زیاد است اگر مقداری از جنگل در آتش بسوزد اتفاق حادی نیفتاده است. تحت‌تاثیر این نگاه می‌توان گفت سیاستمداران کشور به قول معروف برای منابع‌طبیعی و محیط‌زیست کشور تره هم خرد نمی‌کنند.

آمارهای شعله‌ور

آمارهایی که از عرصه‌های جنگلی نابودشده براثر آتش هر سال منتشر می‌شود آمارهای هولناکی است مخصوصا اگر درذهن داشته باشیم که کشورمان جزو کشورهای کم برخوردار از جنگل در جهان است. سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور آمارهایی را از وسعت آتش‌سوزی‌ها در سال۹۹ منتشرکرده که اگر حریق‌های جنگلی در سال‌های بعد نیز با همین وسعت ادامه داشته باشد دیری نخواهد گذشت که از جنگل‌های ایران چیزی جز زمین‌های لخت و عریان باقی نمی‌ماند.

براساس این آمار سال۹۹، ۲۱هزار هکتار از عرصه‌های جنگلی کشور(طبیعی و دست‌کاشت) درگیر حریق شدند که بیشترین آتش‌سوزی‌ها نیز در سالی که گذشت در ناحیه رویشی زاگرس و خلیج عمانی به وقوع پیوسته است.

آماری دیگر اما که منبع آن گروه برنامه‌ریزی و پشتیبانی تجهیزات مناطق حفاظت‌شده سازمان حفاظت محیط‌زیست است از آتش‌سوزی‌های امسال می‌گوید. براین‌اساس تاکنون ۳۱۱۸هکتار از مناطق چهارگانه تحت‌حفاظت محیط‌زیست گرفتار حریق شده‌اند که استان فارس با ۱۵۴۲هکتار، خوزستان با ۱۱۲۵هکتار، مازندران با ۱۳۱هکتار و کردستان با ۹۳هکتار به ترتیب استان‌هایی بوده‌اند که بیشتر از نقاط دیگر کشور با حریق دست‌وپنجه نرم کردند.

دور از امسال و پارسال نیز آتش تا توانسته اراضی جنگلی و مرتعی کشورمان را تهدید کرده است. براساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس به‌طور متوسط سالانه ۱۶هزارو ۷۲۷ هکتار جنگل و مرتع در آتش می‌سوزد و از آنجا که مساحت شهر ساری ۳۵۰۰هکتار است، می‌توان گفت که سالانه پنج برابر مساحت این شهر،‌ جنگل در آتش می‌سوزد و از بین می‌رود.

براساس این گزارش از سال۸۶ تا ۹۸، ۲۴هزارو ۵۵۵ فقره آتش‌سوزی در عرصه‌های طبیعی کشور رخ داده که ۱۳هزار و ۵۱۸ فقره آن در جنگل‌ها و ۱۱هزارو ۳۷ فقره آن در مراتع بوده که موجب نابودی ۱۰۷هزارو ۵۵۷ هکتار جنگل و ۱۱۰هزار و ۳۵۸ هکتار مراتع شده است.

همچنین در ۱۳سال اخیر به‌طور متوسط در هر سال ۱۰۴۰فقره آتش‌سوزی در جنگل‌ها و نزدیک به ۴۸۹ فقره در مراتع اتفاق افتاده که به‌طور میانگین در هر سال ۸۲۷۳ هکتار از جنگل‌ها و نزدیک به ۸۴۹۰ هکتار از مراتع به‌واسطه شعله‌ور‌شدن آتش ازبین‌رفته است.

دراین میان گزارش‌ها حاکی است که جنگل‌های زاگرس از سال ۸۶تا۹۸ یعنی به مدت ۱۳سال کانون حریق‌بوده به‌طوری که ۷۰درصد آتش‌سوزی‌ها در ناحیه زاگرس رخ داده است.

مریم خباز

 

نتیجه بی‌احتیاطی است!

 با فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها ‌درباره هفتمین قربانی آتش سوزی جنگل‌ها

دو روز پیش آتش جنگل‌های زاگرس هفتمین قربانی خود را هم گرفت. محمد مهدی حسینی از نیروهای داوطلب هلال احمر و جوانی از شهرستان اردل که در آتش جنگل‌های بلوط بلند حاشیه سد کارون۴ به دل طبیعت زده بود، تازه‌ترین قربانی آتش‌سوزی جنگل‌هاست و به جز او، از ابتدای خرداد تا کنون پنج نفر دیگر از نیروهای مردمی و یک نفر از تکاوران سپاه پاسداران نیز حین تلاش برای اطفای حریق پهنه‌های جنگلی گوناگون کشور، جان خود را از دست داده‌اند. ما برای پیگیری ماجرا سراغ فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها و مراتع می‌رویم تا از او جویا شویم چه کسی مسوول جان باختن این جوانان است؟ در این میان، اما علی عباس‌نژاد معتقد است بیشتر این افراد بر اثر بی‌احتیاطی خودشان قربانی آتش جنگل‌ها شده‌اند و البته این را می‌پذیرد که ناکافی بودن آموزش‌های یگان متبوع او به جوامع محلی باعث بروز این بی‌احتیاطی‌ها شده است.

چرا امسال تعداد قربانیان آتش‌سوزی جنگل‌ها این‌قدر زیاد شده است؟

امسال هم آمار آتش‌سوزی‌های‌مان بالاتر رفته است، هم بیشتر مردمی که برای کمک به خاموش کردن آتش جنگل‌ها می‌آیند، عموما آموزش لازم را ندیده‌اند و درصد بالایی از این مرگ‌ومیرها ناشی از بی‌احتیاطی خود عزیزانی است که برای اطفای حریق جنگل‌ها اقدام می‌کنند. مثال آن هم همین آقای مختاری که ابتدای هفته در شهرستان نورآباد ممسنی کشته شد.

مگر آقای مختاری چطور کشته شد؟

این جوان همراه روستاییان برای خاموش کردن آتش رفته بود، اما آنها هنگام اطفای حریق به مسیری برمی‌خورند که صعب‌العبور بود و اهالی نمی‌توانستند از آن عبور کنند، اما آقای مختاری خودش به تنهایی به آنجا می‌رود، اما در محاصره آتش گیر می‌افتد و کشته می‌شود.

خب مگر شما نباید نکات احتیاطی را به نیروهای مردمی آموزش دهید؟

بله، اتفاقا ما همین الان هم این کار را انجام می‌دهیم. حتی خود سازمان جنگل‌ها و مراتع هم از طریق دفتر ترویج و مشارکت‌های مردمی با شیوه‌های مختلف مقابله با آتش‌سوزی جنگل‌ها را به مردم محلی آموزش می‌دهد.

چند وقت است که ارائه این آموزش‌ها آغاز شده و چرا نکات احتیاطی لازم به گوش همین نیروهای داوطلبی که اخیرا کشته شده‌اند، نرسیده است؟

خیلی وقت است که همکاران ما در استان‌ها هر سال دوره‌های آموزشی گوناگونی را برای جوامع محلی برگزار می‌کنند.

چطور است که هر سال این آموزش‌ها ارائه می‌شود، اما هنوز افرادی که حتی خودشان عضو سازمان‌های مردم نهاد‌ هستند هم دچار بی احتیاطی می‌شوند؟

به هر حال متاسفانه این مشکل وجود دارد. به نظر شما الان می‌شود که مثلا از خود آقای مختاری پرسید که چرا بی‌احتیاطی کرده است؟

اگر فقط همین یک مورد بود، می‌شد گفت بی‌احتیاطی یک فرد باعث کشته شدن او شده است. اما در همین ۵۰ روز گذشته، هفت نفر هنگام تلاش برای اطفای حریق جنگل‌ها کشته شده‌اند.

بله، متاسفانه امسال آمار قربانیان این حوادث به شکل نگران‌کننده‌ای بالا رفته است.

به نظر می‌رسد علت اصلی این مساله ناکافی بودن آموزش‌هایی باشد که شما به جوامع محلی ارائه می‌دهید.

قبول دارم که نه آموزش‌های ما کافی است، نه تجهیزات و تعداد نیروهایمان. اما مشکل این‌است که اصلا ما نباید برای خاموش کردن آتش در نقاط صعب‌العبور جنگل‌ها نیروی انسانی اعزام کنیم، بلکه باید به اندازه کافی بالگرد در اختیار داشته باشیم تا مردم مجبور نشوند برای خاموش کردن آتش به دل کوه بزنند.

بنابراین می‌توان گفت این روزها کمبود تجهیزات لازم برای اطفای حریق جنگل‌ها به نوعی جان داوطلبان ‌ را می‌گیرد؟

من این‌طور می‌گویم که در خیلی از این آتش‌سوزی‌ها، اگر بالگرد در اختیار داشتیم، مطمئنا آمار کشته‌شدگان کمتر می‌شد.

 

محمد حسین خودکار

اعتراضات جنگل‌بانان شرکتی به نتیجه می‌رسد؟

بعد از اجرای طرح تنفس جنگل‌ها در سال ۹۶ که براساس آن قطع درختان جنگل‌های هیرکانی بسیار محدود شد، تعدادی نیرو نیز در قالب طرح صیانت از جنگل جذب یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها شدند. البته در سال‌های قبل از آن نیز این یگان تعدادی نیرو را هم به صورت شرکتی به کار گرفته بود، اما سال‌هاست که چه نیروهای شرکتی و چه نیروهای قراردادی جذب‌شده در قالب طرح صیانت نسبت به تاخیر چندماهه در پرداخت حقوق ماهانه خود اعتراض دارند. اعتراضاتی که حتی چند باری هم به برگزاری تجمع در مقابل ساختمان مراکز دولتی گوناگون استان‌های شمالی کشیده است، اما با وجود وعده‌های مکرر مسؤولان دولتی هنوز هم این بخش از نیروهای جنگلبانی نسبت به پرداخت دیرهنگام مطالبات‌شان معترضند.

این مساله را در روز ملی محیط‌بان با علی عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در میان می‌گذاریم و او نیز در پاسخ وعده می‌دهد که به‌زودی با تجمیع اعتبارات مورد نیاز برای پرداخت حقوق نیروهای جنگلبانی مشکل تاخیر در پرداخت نیروهای شرکتی و قراردادی این سازمان نیز رفع خواهد شد. عباس‌نژاد در این‌باره توضیح می‌دهد: چند وقت پیش به ادارت کل استانی سازمان نامه‌ای ارسال کردیم و از آنها خواستیم تا لیست نیروهای خود را به همراه تعداد افراد مورد نیاز به ما اعلام کنند تا بتوانیم بعد از تجمیع اعتبارات مورد نیاز در بحث حفاظت، آن را به‌طور مستقیم از ستاد برای ادارات کل استانی واریز کنیم.

فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری تاکید دارد که این مساله به‌زودی حل‌وفصل خواهد شد و جنگلبانان شرکتی و قراردادی در آینده‌ای نزدیک به حق‌وحقوق‌شان خواهند رسید. عباس‌نژاد در این‌باره می‌گوید: ما اکنون منتظر دریافت جواب نامه خود از ادارات کل استانی هستیم. امیدوارم که این جواب‌ها به‌زودی به ستاد برسد و بعد از آن، ما نیز موضوع را در مدت یک‌ماه تا ۴۰ روز تجزیه و تحلیل می‌کنیم و به‌زودی مساله ساماندهی حقوق نیروهای شرکتی به نتیجه نهایی خواهد رسید.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد، اکنون یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها درمجموع حدود ۴۰۰۰ نیرو در سراسر کشور در اختیار دارد که از این میان ۱۲۰۰ نفر نیروی رسمی، ۵۵۰ نفر سربازوظیفه و بقیه نیروهای شرکتی یا قراردادی هستند. اما مشکل دیگری که عباس‌نژاد درباره نیروهای زیرمجموعه خود به آن اشاره می‌کند، این است که امسال تاکنون هیچ ظرفیتی برای جذب سرباز از سوی ستاد کل نیروهای مسلح به این یگان اختصاص داده نشده‌است و احتمالا تا انتهای سال نیز پای هیچ سربازوظیفه‌ای به این یگان نرسد. اتفاقی که از نظر فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، بعد از پایان دوره خدمت سربازان فعلی می‌تواند این یگان را با مشکل کمبود نیروهای حافظ جنگل مواجه کند.

 

 

علت مرگ: ورود بدون هماهنگی!

با فرمانده یگان حفاظت محیط زیست درباره ۳ مرگ در جنگل های سوزان کرمانشاه

مختار و ‌یاسین و بلال دیروز روی شانه های دوستان و‌ آشنایان و فامیل تشییع شدند و رفتند پیش البرز زارعی؛‌ ققنوس زاگرس. آتش سوزی جنگل ها دانه دانه دارد قربانی می گیرد،‌ فعلا چهار نفر درعرض ده روز. فصل، فصل آتش سوزی است،‌ آتش افزوزان هم که دست برنمی دارند،‌ کمبود نیرو و تجهیزات نیز که قرار نیست رفع شود، از پیشگیری هم که خبری نیست،‌ پس باید گفت فعلا همین است که هست.

این که این بار در بوزین و مره خیل کرمانشاه چه گذشت، بهانه گفتگوی ما با فرمانده یگان حفاظت محیط زیست بود، جمشید محبت خانی که گفت از این مرگ ها متاسف است ولی چون نیروهای مردمی بدون هماهنگی به دل آتش جنگل ها می زنند این عاقبت شان می شود.

 

خبرمحاصره شدن سه دوستدار طبیعت در آتش جنگل های بوزین و مره‌خیل و بعد هم خبر مرگ آنها را چه زمانی شنیدید؟

یکشنبه غروب بود.

واکنش تان چه بود، چه دستوری دادید؟

بلافاصله که خبر را شنیدم با فرمانده یگان منطقه و مدیرکل محیط زیست استان تماس گرفتم و او نیز با فرمانداری و استانداری تماس گرفت تا برای کمک بسیج شوند. البته من وقتی از حادثه مطلع شدم که این افراد جانشان را از دست داده بودند.

پس انقدر دیر به شما اطلاع دادند؟

این افراد بدون هماهنگی محیط بان های محل وارد جنگل شدند،‌ حتی محیط بان ها به آنها گفته اند از این مسیر نروید ولی آنها توجهی نکرده اند.

یعنی علت دیر باخبر شدن شما این است؟

این افراد از سر دلسوزی برای مهار آتش رفته اند و چون بی خبر و بی هماهنگی رفته اند خیلی دقیق نمی شود از وضعیتشان خبر گرفت.

شما مخالف دلسوزی برای جنگل و کمک های مردمی هستید؟

مخالف نیستم ولی مردمی که قصد کمک به اطفای حریق جنگل را دارند باید با محیط بان ها هماهنگ باشند و از مسیرهایی بروند که آنها می گویند. مرگ این سه دوستدار طبیعت  در واقع درس عبرتی است برای کسانی که می خواهند کمک کنند.

شما می گویید این سه نفر در مسیر دلخواه و بدون هماهنگی حرکت کرده اند پس گرفتار شدن شان را چه کسی خبر داد؟

ظاهرا عوامل محلی متوجه تاخیر آنها شده اند. حتی به من گفته اند محیط زیست با این افراد تماس گرفته و از آنها خواسته اند برگردند که برنگشته اند.

شاید این نیروها به دل آتش زده اند چون دیده اند سرعت اطفا کم است و کاری پیش نمی رود!

نه، اینطور نیست. با احساسات نمی شود با حریق مقابله کرد. نیروهای مردمی هر کاری که می کنند باید با هماهنگی محیط بان ها باشد چون باتجربه اند و منطقه را خوب می شناسند. حرفم این است که مردم نباید احساساتی شوند.

به هرحال عده ای هستند که به قول شما احساساتی می شوند و نمی توانند تماشاچی باشند. نمی خواهید این نیروها را سرو سامان بدهید تا در مواقع لزوم کمک کارتان باشند؟

این افراد خودشان سرو سامان یافته اند و عضو سمن هستند. یکی از این افراد که فوت شده نیز رئیس انجمن زیست محیطی شهرستان بوده.

پس نمی توانیم بگوییم این افراد کار نابلد بوده اند!

اینها کاربلد حریق نیستند و آموزش ندیده اند. این افراد بیشتر در حوزه پشتیبانی و مسائلی مانند آلودگی طبیعت فعالیت می کنند. نیروهای مردمی حتما باید کنار محیط بان ها باشند چون اینها آموزش های عملی و تئوری اطفای حریق را دیده اند. دلیل حرفم نیز این که در دو سال اخیر هیچ محیط بان و جنگل بانی در حریق جانش را از دست نداده.

در این دو سال چند نیروی مردمی کشته شده اند؟

برای سال ۹۹ تا این لحظه پنج نفر. سال قبل قربانی نداشتیم و سال ۹۷ هم چهار نفر در آتش سوزی جنگل جان باختند.

بگذریم که شما تاکید دارید این افراد می میرند چون هماهنگ نیستند، ولی فکر نمی کنید اگر در آتش سوزی اخیر یک هلی کوپتر وجود داشت این سه دوستدار طبیعت حالا زنده بودند؟

پرواز هلی کوپتر زمان دارد و در شب اصلا مجوز پرواز نمی دهند.

یعنی اگر هلی کوپتر هم بود باز اتفاقی نمی افتاد!

اجازه بدهید اخبار تکمیل تر شود تا ببینیم آن لحظه که محیط بان ها و یگان حفاظت از حادثه خبردار شده اند  آیا این افراد هنوز جان داشته اند یا فوت کرده بودند. پاسخ این نکات در قضاوت بسیار مهم است.

 

مریم خباز

 

 

بالا