آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : تالاب (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : تالاب

اشتراک به خبردهی

تالاب بر بــاد

سوء‌مدیریت به شرایط شکننده تالاب‌های کشور دامن می‌زند

آمارها از حال و روز بد تالاب‌های ایران حکایت دارد. آن طور که سازمان زمین‌شناسی گزارش داده ۷۵درصد تالاب‌های ایران در معرض خشک شدن بوده و حدود ۵۸ درصد مساحت این پهنه‌های آبی نیز از بین رفته است. تالاب‌های سراسر کشور، ثروتی برای تمام مردم ایران است اما برخی مسئولان با مدیریت غلط کمر به نابودی آنها بسته‌اند؛ دیپلماسی خشکیده آب، هامون را بیابان کرده، گاوخونی‌۱۲ سال است که رنگ آب زاینده‌رود را به خود ندیده، کاوش نفت نفس هور‌العظیم را گرفته و اندک تالاب‌های باقی مانده در شمال کشور قربانی تصمیم‌های اشتباه برخی مدیران می‌شوند برای نمونه‌ در استان گیلان با توجیه توسعه گردشگری و کسب درآمد برای جامعه محلی، تصمیماتی گرفته‌اند که به این ثروت عمومی آسیب جدی وارد می‌کند.

برخی در گیلان قصد دارند کلبههای شناور را به بخشی از اکوسیستمهای تالابی استان وارد کنند. اقدامی که فعالان محیط زیست را نگران کرده است. طرفداران محیط زیست معتقدند که ورود کلبههای چوبی به اکوسیستم تالابی، بدون انجام ارزیابیهای دقیق میتواند حیات تالابهای گیلان بهعنوان اندک تالابهای زنده باقی مانده در کشور و زیستگاه مهم پرندگان را به خطر اندازد.

به گزارش جامجم، هرچند سازمان حفاظت محیط زیست مخالفت خود را با ایجاد این کلبهها اعلام کرده است اما مشاهدات میدانی خبرنگار جامجم نشان میدهد هنوز تلاشهایی در منطقه در جریان است که براساس آنها میتوان نتیجه گرفت تب ساخت کلبههای شناور روی پهنههای تالابی گیلان، فروکش نکرده است. روزی که عیسی کلانتری، بخشی از اختیارات برای تصمیمسازیها را به استانها واگذار کرد، نگرانی در زمینه تبعات تصمیماتی که فقط به منافع جوامع محلی توجه دارد، بیشتر شد. آن روزها عیسی کلانتری با استناد به صحبت مدیران استانی که تسلط خود را بیش از کارشناسان جوان تهرانی میدانستند، از این تصمیم خود در حضور رسانهها دفاع کرد اما بسیاری از کارشناسان، نگران بودند در روند جدید، منافع جامعه محلی بر منافع ملی ارجحیت داده شود. یکی از تصمیماتی که بتازگی مسئولان محلی روی آن مانور میدهند و در آن به منافع ملی و ارزش زیستگاهی اکوسیستمهای آبی شمال که ارزشی جهانی دارد، هیچ توجهی نشده است، تلاش مدیران استان گیلان برای ساخت کلبههای چوبی بر پهنههای تالابی این استان است. قرار است روی بخشی از تالابهای استان گیلان، کلبههای چوبی بنا شود تا با جذب گردشگر، بظاهر تالابها هم احیا شود.

ماهان مهرو، فعال محیط زیست استان گیلان که دانش آموخته رشته محیط زیست است، در گفتوگو با «جامجم» با اشاره به مصاحبه قربانعلی محمدپور، مدیر کل محیط زیست گیلان با رسانهها، از تصمیم درباره ساخت کلبههای چوبی شناور در تالابهای استیل آستارا، جوکندان تالش، انزلی، بوجاق کیاشهر و امیرکلایه لاهیجان خبر میدهد.

به گفته مهرو استان گیلان سه تالاب بینالمللی امیرکلایه، بوجاق و انزلی را دارد و در کنار آن ۲۰ تالاب با ارزش زیستگاهی را در خود جای داده است. تالابهای استان گیلان پاییز و زمستان پذیرای پرندگان مهاجر بوده و به همین دلیل دارای ارزش اکولوژیک هستند.

سفسطه در دفاع از کلبههای چوبی

مدیرکل استان گیلان در مصاحبه خود وجود کلبههای حلبی در تالاب انزلی و ورود فاضلاب این کلبهها به تالاب را دلیلی برای جمعآوری کلبههای قدیمی و احداث کلبههای جدید چوبی اعلام کرده است، اما مهرو به جامجم میگوید: این گفتههای مدیرکل نوعی سفسطه است. حجم عظیمی از فاضلاب بهوسیله رودخانههای زرجوب و گوهر رود رشت همچنین پیربازار و سیاه درویشان و رودهای متعدد منتهی به تالاب انزلی، وارد این اکوسیستم آبی میشود. اینکه جامعه محلی را متهم کنیم فاضلاب به داخل تالاب تخلیه میکنند، صرفا انداختن توپ در زمین جامعه محلی است.

او از تنظیمنامه اعتراضی فعالان محیط زیست برای بررسی بیشتر طرح توسعه کلبههای شناور در پهنههای آبی استان گیلان خبر میدهد. بسیاری از کارشناسان مخالف صددرصد احداث کلبه چوبی روی تالابهای استان گیلان نیستند، آنها تاکید میکنند این طرح باید ارزیابی زیستمحیطی مناسبی داشته باشد، ظرفیت برد اکولوژیک منطقه محاسبه شود. کلبههای شناور نباید به امنیت حیات وحش آسیب وارد کنند. ورود گردشگران به منطقه باید کنترل شده باشد و هیچ اقدامی بدون یک طرح مصوب، در پهنههای آبی نباید انجام شود.

مخالفت با کلبهسازی داخل تالاب

صاحبان کلبههای حلبی حاشیه انزلی هنوز هم میشنوند که بزودی کلبههای آنها تخریب و به جایش کلبههای شناور جدید جایگزین میشود. مردم محلی حاشیه تالاب بوجاق هم که این روزها از آب تالاب برای مصارف کشاورزی استفاده میکنند، منتظرند ببینند آیا کلبههای چوبی آنطور که مسئولان وعده میدهند باعث رونق اقتصادی برای آنها خواهد شد یا نه. تداوم این زمزمهها در گیلان با واکنش مسعود باقرزاده کریمی، معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست مواجه میشود.

او در گفتوگو با «جامجم» از اعلام مخالفت سازمان حفاظت محیط زیست با توسعه کلبههای گردشگری روی پهنههای آبی استان خبر میدهد و تاکید میکند: کلبه ساخته شده روی تالاب استیل هم باید تخریب شود.

به گفته باقرزاده کریمی باید تکلیف گردشگری در تالابها را روشن کنیم.

او ادامه میدهد: اصولا آماده کردن مردم برای حضور در طبیعت، طرفداران بیشتری نسبت به دستکاری طبیعت دارد.

معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق میگوید: اگر کسی بخواهد وارد تالاب شود تا پرندهها و لانه گزینی آنها را ببیند، حق نداریم طبیعت را تغییر دهیم بلکه باید شرایط انسان را تغییر داد یعنی با استفاده از دوربین یا راهکارهای دیگر این امکان را برای گردشگران فراهم کرد.

این درحالی است که در کشورمان شرایط برای حضور گردشگران در بکرترین زیستگاهها نیز فراهم میشود تا فرصت طلبان به قیمت نابودی اکوسیستم کشور پول روی پول بگذارند.

تالابهای تشنه

با توجه به تعریف کنوانسیون رامسر از تالاب و اگر دریاچه، آبگیرها و سواحل کشور را تا عمق ۶ متری تالاب بحساب آورد، حدود یکهزار تالاب در کشور وجود دارد که شرایط بیش از ۷۵ درصد آنها نامناسب گزارش میشود.

لیلا مرگن

 

خوره بیابان

وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور از ۷ میلیون هکتار به ده میلیون هکتار رسید

تغییر اقلیم و سوء‌مدیریت دست‌به‌دست هم داده‌اند تا بیابان‌‌زایی در کشورمان سرعت بگیرد. نتایج پژوهشی که بتازگی صورت گرفته این واقعیت تلخ را تائید می‌کند. براساس اطلاعاتی که مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها در در گفت‌وگو باما از آن پرده بر می‌دارد تامدتی پیش ۲۱ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر فرسایش بادی قرار داشت، اما این عدد اکنون به ۲۷ میلیون هکتار رسیده است. نگران‌کننده‌تر این که تا پیش از این وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور ۷ میلیون هکتار برآورد می‌شد، اما آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد وسعت این کانون‌های بحرانی مرز ده میلیون هکتار را پشت سرگذاشته است.
     گزارشگران سبز: امروز روز جهانی بیابان‌زدایی و مجالی است برای یاد‌آوری این‌که هنوز حقآبه‌های زیست‌محیطی کشور پایمال می‌شود و سوء‌مدیریت منابع آب یکی یکی تالاب‌های کشور را قربانی می‌کند تا جنازه آنها به محلی برای تولید گرد و غبار بدل شود.

فرهاد سرداری، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها دراین باره به جامجم میگوید: خشکسالی و تامین نشدن حقآبههای زیستمحیطی کشور سرعت بیابانزایی را در کشور تشدید کرده است.

آنطور که او توضیح میدهد کاهش بارشها نیز سبب شده که پوشش گیاهی از بین برود و اراضی بیشتری تحت تاثیر فرسایش بادی قرار بگیرند.

اگر از سرداری درباره تازهترین آمار از وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای کشور بپرسید او به طرحی که سال ۸۵ دراین خصوص اجرا شد اشاره میکند و میگوید: سال گذشته نیز این طرح اجرا شد تا نتایج با یکدیگر مقایسه شود.

به گفته مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها هنوز نتایج این طرح نهایی نشده است، اما او برای جامجم توضیح میدهد که در سال ۸۵ مشخص شد که حدود ۲۱میلیون هکتار از اراضی کشور تحت فرسایش بادی بود و در این بین وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای نیز حدود ۷میلیون هکتار برآورد میشد. سرداری تصریح میکند: نتایج بررسیهای جدید هنوز نهایی نشده اما وسعت اراضی که تحت فرسایش بادی قرار دارند به ۲۷میلیون هکتار رسیده و وسعت کانونهای بحرانی بیابانزا نیز حدود ده میلیون هکتار برآورد میشود. علیمحمد طهماسبی، مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیطزیست نیز  بیان میکند: در ایران صرفا بر اقدامات احیایی متمرکز شدهایم. یعنی برای مقابله با تبعات بیابانزایی به کشت گیاه روی آوردهایم در حالی که باید عواملی که در سرزمین وجود دارد و منجر به بیابانزایی شده را کنترل کنیم. آنطور که او میگوید برای نتیجهگیری بهتر باید فشارها را از روی منابع برداشت این مساله نیاز به تغییر رویکرد و نگاه در سطح مسئولان، مدیران میانی و بهویژه کارشناسان دارد. طهماسبی بیشتر دخالتهای انسانی را در تشدید روند بیابانزایی موثر میداند.

سرعت بالای بیابانی شدن

حمیدرضا ناصری، عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان نیز در گفتوگو با ما ایران را کشوری خشک توصیف میکند که میزان بارشها در آن به مراتب کمتر از متوسط جهانی است، اما تاکید میکند: توان تولید در عرصههای بیابانی ایران با شتاب بالایی در حال از دست رفتن است.

او نیز همچون مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست، تشدید روند بیابانزایی را خاص ایران نمیداند. ناصری میگوید: بیابانی شدن فقط به از دست رفتن پوشش گیاهی در مناطق بیابانی اطلاق نمیشود، بلکه مناطقی داریم که به دلیل مدیریت غلط و برنامههایی که مبتنی بر توسعه پایدار نبوده است، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و توان تولید در آن مناطق کاهش یافته است. نمونه بارز این مناطق دریاچه ارومیه است. یا تالاب انزلی که به دلیل تامین نشدن حقآبه در حال خشک شدن است.

خشک شدن تالاب انزلی به مفهوم تغییر اکوسیستم منطقه و کاهش توان تولید است. این عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان هم تغییر مدلهای بارشی را عاملی برای تشدید بیابانزایی در ایران میداند و میگوید: شاید تصور عمومی این باشد که بارشهای اخیر خوب بوده و سدها را پر کرده است، اما باید بدانیم که در شهری مثل تهران فرم بارش مهم است. در این شهر نیاز به برف داریم تا با آب شدن این برفها، آب تا آخر تابستان در اختیار کشاورزان و صنایع قرار گیرد. بنابراین با توجه به نظر کارشناسان برای بهبود شرایط کشور باید دیگر سازمان و ارگانها نیز وارد عمل شوند زیرا تازمانی که مدیریت منابع آب بدرستی انجام نشود و وزارت امور خارجه نتواند حقآبههای کشور را تامین کند وسعت عرصههای کشور که در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد از یکصد میلیون هکتار کنونی فراتر خواهد رفت.

سرانه بیابان

سرانه بیابان در جهان حدود ۲۰۰۰ متر مربع میشود، اما سرانه بیابان هر ایرانی حدود ۴۳۰۰ مترمربع است، این سرانه بخوبی شرایط نامناسب اراضی کشور را بازگو میکند، اما این همه ماجرا نیست و برای پیبردن به خسارتی که به کشور تحمیل میشود باید این اعداد را نیز مرور کرد؛ فرسایش خاک سالانه ۱۸ میلیارد، سیل ۱۶۰۰ میلیارد و تخریب آبخوانها ۲۰ هزار میلیارد تومان خسارت به کشور میزند. بنابراین هر سال حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان خسارت فقط به این شکل به کشور تحمیل میشود .

لیلا مرگن

 

شرح پریشانی تالاب ها

شرح پریشانی تالاب‌هادست خیلی‌ها به خون تالاب‌ها آلوده است؛ از قوانین نامناسب و مدیریت اشتباه بگیرید تا‌ مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که راه را بر حقآبه تالاب‌ها بسته‌اند و هر روز جان این کانون‌های زندگی را می‌گیرند تا جای آنها کانون‌های بحرانی گرد و غبار بنشانند. به مناسبت پنجشنبه پیش‌رو (دوم فوریه) که در تقویم روز جهانی تالاب‌هاست، از حدود هزار تالاب کشور یاد می‌کنیم؛ تالاب‌هایی که از بیشتر آنها جز خاطره‌ای خشکیده چیزی باقی نمانده است.
هامون، بختگان و پریشان فرقی نمی‌کند. این روزها بیشتر تالاب‌های کشور شرایط نامناسبی دارند؛ شرایطی که زندگی را به کام بومیان این مناطق تلخ و آنها را وادار به کوچ کرده است، زیرا با از بین رفتن تالاب‌ها، ساکنان این مناطق امکان کشاورزی، ماهیگیری و دامداری را از دست داده‌اند.

براساس تعریف کنوانسیون رامسر، اگر تا عمق شش متری دریاچه، آبگیر و سواحل کشور را تالاب تعریف کنیم، می‌توان گفت حدود یکهزار تالاب در کشور وجود دارد، اما نباید انتظار داشت تحت تاثیر این تعداد تالاب، شرایط ساکنان مناطق تالابی کشور ایده‌آل باشد، چراکه نبود مدیریت مناسب منابع آب، سبب شده حدود 80 درصد این تالاب‌ها شرایط نامناسبی داشته باشند.

غفلت مرگبار

آوارگی بومیان مناطق تالابی، همه داستان تلخی نیست که مرگ تالاب‌ها را رقم زده است، چراکه باید در انتظار حوادث ناگوارتری بود؛ حوادثی که فقط تالاب‌ها امکان ایستادگی در برابرشان را دارند. به همین خاطر، امسال کنوانسیون رامسر برای روز جهانی تالاب‌ها ـ که پنجشنبه (دوم فوریه) در تمام کشورها برگزار می‌شود ـ شعار قابل توجهی انتخاب کرده و مضمون شعار این است که تالاب‌ها کاهش‌دهنده اثرات بلایای طبیعی هستند؛ نکته‌ای که در کشورهای در حال توسعه مانند ایران به آن توجه نمی‌شود، زیرا بومیان مناطق و برخی مدیران معمولا به تالاب‌ها بیشتر از جنبه معیشتی و ارزش‌های محلی نگاه می‌کنند، یعنی نگاه کلان در این میان وجود ندارد.

یکی از دلایل این غفلت آن است که کشورهای در حال توسعه با مشکلات روزمره مانند فقر و توسعه نیافتگی دست و پنجه نرم می‌کنند. بنابراین در تلاشند از منابع تالابی بیشتر برای تامین معیشت خود استفاده کنند. در واقع برای آنها تامین‌ خورد و خوراک خود یا علوفه دام‌هایشان در اولویت است.

گنج تالاب

تالاب‌ها را باید گنج‌هایی دانست که تخریبشان اقتصاد کشور را با مشکل روبه‌رو می‌کند، چراکه براساس مطالعات انجام شده سالانه تالاب‌ها دست‌کم حدود 9/4 میلیارد دلار ارزش خدماتی برای کشور ایجاد می‌کنند. براساس مطالعاتی که از سوی بانک جهانی در سال 2002 انجام شده، خسارت زیادی به خاطر تخریب تالاب‌ها به کشورمان تحمیل شده است، طبق نتایج این پژوهش، خسارت‌های ناشی از تخریب تالاب‌ها حدود 350 میلیون دلار برآورد شده است. این در حالی است که برخی کارشناسان تاکید دارند، ارزش‌ اکولوژیک تالاب‌ها 10 برابر جنگل‌‌ و 200 برابر زمین‌های زراعی است. برای نمونه می‌توان به تالاب شادگان اشاره کرد که وقتی شرایطش مناسب بود، معیشت بیش از 5000 خانواده وابسته به آن بود. افزون بر این باید یادآور شد، زمانی که تالاب هامون شرایط مناسبی داشت، بیش از 70 هزار خانواده، معیشت‌شان به این سفره پربرکت وابسته بود‌ یا می‌توان از این گفت که زمانی که هورالعظیم شرایط مناسبی داشت، حدود 12 هزار خانواده از ماهیگیری در این تالاب روزگار می‌گذراندند.

گزارش دیگری از بانک جهانی نشان می‌دهد، کشورمان هر سال حدود 8000 میلیارد تومان را به دلیل خسارت‌های زیست‌محیطی از دست می‌دهد. آن طور که در این گزارش آمده، بیشترین خسارت که حدود 2550 میلیارد تومان برآورد شده، در بخش آب به کشور تحمیل می‌شود و پس از آن تخریب جنگل، اراضی کشاورزی، مراتع و تالاب‌ها قرار دارد که حدود 2260 میلیارد تومان به کشور خسارت می‌زند.

یک مرگ و هزاران بلا

تالاب‌ها ارزش محلی، منطقه‌ای و جهانی دارند و نباید فراموش کرد آنچه در اکوسیستم جایگاه بسیار مهم‌تری به آنها می‌بخشد، این است که تالاب‌ها کاهش‌دهنده بلاهای طبیعی بسیار خطرناک هستند‌.

مسعود باقرزاده کریمی، معاون امور تالاب‌های دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره این توانایی تالاب‌ها به جام‌جم می‌گوید: مرگ تالاب‌ها رابطه مستقیمی با ‌‌گرمایش زمین دارد.

گرمایش کره زمین بر اثر متصاعد شدن دی‌اکسیدکربن است. در این میان، نوعی تالاب (پیت لند) که در کشورمان به عنوان‌‌ چمنزار مرطوب شناخته می‌شود، وجود دارد که نقش چشمگیری در تثبیت کربن دارد.

آن طور که باقرزاده کریمی می‌گوید، در کشورمان تاکنون دست‌کم ده پیت لند با وسعت‌ 163 هزار هکتار به مجامع جهانی معرفی شده است.

آنچه باید به آن توجه کرد، این است که مساحت تمام پیت لندها حدود 3 درصد خشکی‌های کره زمین را شامل می‌شود، اما این مناطق یک‌سوم کربن کره زمین را تثبیت می‌کنند.

اگر پیت لندها نابود شود، کربن بیشتری به هوا متصاعد می‌شود. متاسفانه 20 درصد گرمایش زمین ناشی از فعالیت انسان و به خاطر تخریب پیت لندهاست. بنابراین حفظ پیت لند‌ها می‌تواند مانع گرمایش زمین شود‌.

در کشورمان پیت‌لندهای سرد سیری و گرمسیری وجود دارد. برای نمونه می‌توان به عنوان پیت لند سردسیری‌ به بخش‌هایی از تالاب گندمان در چهارمحال و بختیاری‌ یا تالاب هشیلان در کرمانشاه اشاره کرد‌.

هورالعظیم و شادگان‌ نیز از پیت لند‌های گرمسیری کشورمان هستند.

تالاب علیه سیلاب

در کنار کاهش گرمایش زمین می‌توان از کنترل خشکسالی و سیلاب نیز به عنوان نقش‌های دیگر تالاب‌ها یاد کرد، زیرا‌ خشکسالی و سیلاب‌ دو روی یک سکه هستند. اگر در منطقه‌ای سیلاب گل‌آلود جاری شود، به احتمال زیاد سال بعد در آن منطقه خشکسالی خواهد شد.

تالاب‌ها با ذخیره کردن آب از تخریب مناطق پایین دست جلوگیری می‌کنند. برای نمونه تالاب انزلی مانند کمربندی بندر انزلی را محصور کرده و آب 11 رودخانه‌ای که وارد این تالاب می‌شود، به کمک این تالاب به تدریج به دریا می‌ریزد، اما اگر این تالاب از بین برود، طغیان رودخانه‌ها به تهدیدی جدی برای ساکنان منطقه‌ بدل می‌شود.

علاوه براین باید توجه داشت که خشک شدن تالاب‌ها سبب می‌شود آب‌های جاری بدرستی به سفره‌های زیرزمینی تزریق نشود‌ و به این شکل دراثر بارندگی‌های کوچک سیلاب ایجاد می‌شود.

آسایش در کنار تالاب

مرگ تالاب‌ها تهدید‌های جدی زیادی برای انسان در پی دارد. ریزگرد‌ها و از بین رفتن آسایش اقلیمی دو خطر جدی هستند که می‌توان به آنها نیز اشاره کرد، زیرا براساس مطالعات انجام شده، بیش از 80 درصد ریزگردهای خاورمیانه ناشی از تالاب‌های خشک شده منطقه و بویژه بین‌النهرین است.

معاون امور تالاب‌های دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط‌ زیست درباره نقش تالاب‌ها در آسایش اقلیمی توضیح می‌دهد: آسایش اقلیمی، محدوده اقلیمی است که بشر به لحاظ گرما و رطوبت در آن آسایش دارد.

‌تالاب‌ها به طولانی شدن اقلیم آسایش مناطق منجر می‌شوند. برای نمونه تا پیش از بحرانی شدن شرایط دریاچه گفته می‌شد ارومیه آب و هوای خوبی دارد، زیرا دریاچه‌ دما ‌و رطوبت نسبی را مناسب می‌کرد.

اما وقتی در منطقه‌ای تالاب خشک می‌شود، فاصله دمایی شب و روز بیشتر می‌شود. بنابراین مدت اقلیم آسایش آن منطقه کاهش می‌یابد.

مراسم روز جهانی تالاب

در کشورمان نیز قرار است به مناسبت روز جهانی تالاب‌ها مراسم مختلفی برگزار شود. ابوالفضل آبشت، مدیر طرح حفاظت از تالاب‌های ایران به جام‌جم می‌گوید:‌ 14 بهمن (دوم فوریه) به مناسبت روز جهانی تالاب‌ها در‌ خوزستان کنفرانسی برگزار می‌شود که در آن مدیران ارشد محیط زیست و نمایندگان مجلس و سفیران برخی کشور‌ها شرکت می‌کنند.

او توضیح می‌دهد، در این مراسم قرار است سه نفر به عنوان قهرمان تالاب معرفی شوند و
علاوه بر آن سه محیط‌بان نیز که در حفظ تالاب‌های کشور تلاش کرده‌اند، به عنوان محیط‌بان تالابی معرفی خواهند شد. در استان‌های تالابی نیز قرار است مراسم ویژه‌ای به کمک سازمان‌های مردم نهاد برگزار شود تا شهروندان هر چه بیشتر با اهمیت حفظ تالاب‌ها آشنا شوند.

مراسم روز جهانی تالاب‌ها دوم فوریه‌ برگزار می‌شود. تاریخچه برگزاری این مراسم به سال 1971 و تصویب کنوانسیون تالاب‌ها در شهر رامسر بازمی‌گردد‌.

تالاب تشنه توجه ویژه

تالاب‌های کشور حال و روز مناسبی ندارند. یکی پس از دیگری خشک می‌شوند و خاطرات بومیان منطقه از آنها تنها چیزی است که باقی می‌ماند.

گفتن از حقآبه تالاب‌ها یا این که باید به آنها توجه بیشتری کرد، تا زمانی که به مرحله اجرا نرسد گرهی از کار تالاب و بومیان مناطق تالابی باز نمی‌کند.

ابوالفضل آبشت، مدیر طرح حفاظت از تالاب‌های ایران درباره تلاش‌های انجام شده برای حفظ تالاب‌ها می‌گوید: برنامه‌های اجرا شده برای حفظ تالاب‌ها دست‌کم‌ سبب شده‌، تصمیم‌گیران بزرگ کشور نیز به شرایط تالاب‌ها بپردازند. برای نمونه در سخنرانی‌های رئیس‌جمهور به این مهم پرداخته می‌شود.

آن طور که او می‌گوید، این روزها تمام سطوح جامعه نسبت به اهمیت تالاب‌ها آگاهند و در برخی استان‌ها به کمک بومیان منطقه‌، تالاب‌ها احیا شده‌اند.

عوامل زیادی در تخریب تالاب‌های کشور نقش دارند که باید برای رفع آنها چاره‌ای اندیشید. قسمتی از این اتفاق به دلیل نبود قوانین و مقررات بازدارنده رقم می‌خورد.

برای نمونه می‌توان به اجرای طرح‌هایی اشاره کرد که بدون گزارش ارزیابی زیست‌محیطی عملی می‌شوند و حقآبه تالاب‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. البته نمی‌توان از نقش مدیریت اجرایی نامناسب و منابع اکوسیستم نیز غافل شد.

‌در کنار این عوامل باید از مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز نوشت که تحت تاثیر آنها جوامع محلی برای تامین نیازهای اولیه خود دست به تخریب تالاب‌ها می‌زنند.

مهدی آیینی

پرنده اي در سفر است

535 گونه از آنها در کشورمان زندگی می‌کنند، اما جمعشان همیشه جمع نیست، تعدادی از آنها زمستان و پاییز آفتابی می‌شوند، گروهی نیز فقط بهار و تابستان به چشم می‌آیند؛ درباره حدود دو میلیون پرنده مهاجری که هر‌سال‌ به کشورمان سفر می‌کنند حرف می‌زنیم، چون دیروز و امروزدر تقویم به نام روز جهانی پرندگان مهاجر شناخته می‌شود.

ماجرای انتخاب این روز به سال 2006 و امضای توافقنامه پرندگان آفریقا، اروپا و آسیا بر می گردد.

این نامگذاری با این هدف انجام شد تا توجه جهانیان هرچه بیشتر به پرندگان مهاجر و مشکلات آنها جلب شود. بنابراین در سراسر دنیا در این روز ها سازمان های مردم نهاد و دولتی برنامه های ویژه ای برگزار می کنند تا مردم به مشارکت فعال برای حفظ پرندگان مهاجر تشویق شوند.

برای نمونه، در این روز بیشتر مدارس دنیا برنامه های خاصی برای آگاه سازی دانش آموزان برگزار می کنند تا با افزایش آگاهی عمومی، حفاظت بیشتری از پرندگان و زیستگاه های آنها صورت بگیرد. هر سال شعاری نیز برای روز جهانی پرندگان مهاجر انتخاب می شود، شعار امسال «مقصدهای مسیرهای پروازی: پرندگان مهاجر و گردشگری» است.

535 گونه پرنده ای که در ایران دیده می شود، حدود یک سوم از پرنده های کل دنیا را تشکیل می دهند، افزون بر این براساس آمارهای بین المللی می توان گفت 12.4 درصد از کل پرندگان دنیا یعنی بیشتر از 192 گونه پرنده اکنون با خطر انقراض دست و پنجه نرم می کنند. عباس عاشوری، پرنده شناس درباره پرندگان مهاجر به جام جم می گوید: بخش بزرگی از پرندگانی که در ایران وجود دارد مهاجر هستند، این پرندگان به چند گروه تقسیم می شوند؛ گروهی که بومی کشورمان محسوب می شوند و در ایران زاد و والد می کنند، گروه دیگر پرندگان مهاجر زمستانه هستند و گروه دیگر را پرندگانی تشکیل می دهند که بهار و تابستان به کشورمان سفر می کنند، البته گروه دیگری نیز مهاجر عبوری هستند و برای حدود چند هفته مهمان تالاب های کشورمان می شوند.

عمده پرندگان مهاجر کشور گروهی هستند که پاییز و زمستان گذران هستند و از سیبری غربی و اروپای غربی به ایران مهاجرت کرده و بیشتر در استان های شمالی کشور دیده می شوند. حدود 65 درصد از پرندگان مهاجر را قو، غاز، اردک، آبچلیک و کاکایی ها تشکیل می دهند.

مهاجران در ایران

پرنده هایی مانند طاووسک، فلامینگو، اردک سرسبز، اردک سرسفید و زاغ بور در همه فصول در کشورمان دیده می شوند، اما گونه هایی نظیر خوتکا، قوی گنگ و غاز و پلیکان خاکستری زمستان ها در ایران دیده می شوند. گونه های دیگری نیز مانند سلیم طوقی کوچک، حواصیل ارغوانی و زرد و گلاریول بال سرخ در بهار و تابستان قابل رویت هستند، افزون بر این پرنده ای مانند آبچلیک نیز جزو گونه های مهاجر عبوری به حساب می آید.

مجید خرازیان مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با بیان این که حدود 350 گونه پرنده در کشورمان زادآوری می کنند، درباره وضع پرندگان مهاجر به جام جم می گوید: درنای سیبری، خروس کولی دشتی، دال پشت سفید و گیلان شاه خالدار چهارگونه از پرندگان مهاجر هستند که وضع بحرانی دارند، برخی دیگر نیز مانند اسکوتر بال سفید، اردک سرسفید، بالابان و کرکس مصری وضع نامناسبی داشته و حدود 15گونه دیگر نیز جزو گونه های آسیب پذیر به حساب می آیند.

حفظ زیستگاه ها

در کشورمان حدود 600 سایت پرندگان وجود دارد، اما از این تعداد 105 زیستگاه که بیشتر حائز اهمیت است به ثبت بین المللی رسیده اند. بیشتر پرندگان مهاجری که برای زمستان گذرانی به کشورمان می آیند، در این زیستگاه ها ساکن می شوند. می توان گفت حفظ این زیستگاه ها که بیشترشان تالاب است، نقش ویژه ای در حفاظت از پرندگان مهاجر دارد.مقدم با اشاره به این که مسیرهای مهاجرتی پرندگان مرز سیاسی نمی شناسد، می گوید: برای نمونه پرنده ای مانند آبچلیک شکیل یا گیلان شاه حنایی 28 هزار کیلومتر سفر می کنند؛ بنابراین حفاظت از این پرندگان همکاری بیشتر کشورها را طلب می کند.

اکنون کنوانسیون حمایت از گونه های وحشی مهاجر (CMS) در این زمینه فعالیت می کند. برای نمونه این کنوانسیون سال1993 تفاهمنامه ای برای حفاظت از درنای سیبری تنظیم کرد تا به این شکل علاوه بر این که کشورها میزان تدابیر حفاظتی خود را بیشتر می کنند، کشورهایی نیز که در مسیر مهاجرت پرندگان قرار دارند در این باره بیشتر تلاش کنند.

پرندگان مهاجر با مشکلات زیادی برای بقا دست و پنجه نرم می کنند، در این بین شکار بی ضابطه یکی از بزرگ ترین تهدید ها برای پرندگان مهاجر در آسیاست، البته رشد اقتصادی در این قاره نیز فشار زیادی روی تالاب ها ـ که زیستگاه اصلی این پرندگان است ـ وارد می کند. به همین دلیل اگر بخواهیم از پرندگان مهاجر حفاظت کنیم باید بیشتر به شرایط تالاب ها توجه کنیم.

زیستگاه های ناامن

شکار پرندگان مهاجر در برخی مناطق شمالی کشور مانند فریدونکنار سال هاست که مطرح شده، زیرا در این مناطق شکار بی رویه و بیرحمانه انجام می شود؛ به این شکل که دام های هوایی بزرگی افراشته شده و انواع پرندگان بدون توجه به وضع و شرایطشان شکار می شوند.

مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست درباره راهکار سازمان حفاظت محیط زیست برای رفع این مشکل عنوان می کند: ریاست سازمان برای حل این مساله نامه ای را برای استاندار مازندران فرستاده و به این وسیله درخواست کرده موضوع فریدونکنار در شورای تامین استان بررسی شود، زیرا این مساله فراسازمانی است.

نکته اینجاست که خیلی از بومیان این منطقه ادعا می کنند دامگاه ها به آنها به ارث رسیده و منبع اصلی امرار معاش آنهاست؛ بنابراین باید جایگزین های مناسبی نیز برای بومیان منطقه در نظر گرفت. افزون بر این باید تاکید کرد تا مراکز خرید و فروش این پرندگان جمع آوری نشود، نمی توان به بهتر شدن شرایط آنها در کشور امیدوار بود. به نظر می رسد برای رفع این مشکل باید دیدگاه مسئولان در سازمان حفاظت محیط زیست تغییر کند، زیرا آنها بیشتر دیدگاه حراستی دارند، اما برای حفظ گونه های جانوری باید مردم را وارد عرصه کرد و به آنها آموزش داد به این شکل که جوامع محلی باید حفاظت از گونه های جانوری را به عهده بگیرند، زیرا با توجه به کمبود وسایل حفاظتی و محیط بان در کشور استفاده از سازمان های مردم نهاد می تواند بهترین گزینه باشد.عاشوری با اشاره به این که دام های هوایی بیشترین آسیب را به پرندگان مهاجر می زند، ادامه می دهد: برای نمونه، اردک سرسفید، اردک بلوطی و غاز پیشانی سفید کوچک شرایط مناسبی ندارند و نباید شکار شوند.

برای پرنده های مهاجر زمستان گذران تالاب ها و زیستگاه های استان های گیلان، مازندران، خوزستان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان و فارس حائز اهمیت است، زیرا این استان ها 88 تا 93 درصد پرندگان مهاجر کشورمان را پذیرا هستند.

وی درباره پرندگان بومی کشورمان یادآور می شود: از نظر علمی به پرنده ای بومی می گوییم که تمام سال فقط در یک سرزمین زندگی کرده و جوجه آوری کند به همین دلیل در ایران می توان به زاغ بور یا چرخ ریسک خزری تقریبا پرنده بومی گفت.

گنجینه ای به نام گردشگر پرنده نگر

این در حالی است که به گفته کارشناسان، جمعیت پرندگان مهاجر بین 10 تا 15 میلیون است، اما سهم کشورمان در این میان حدود دو میلیون پرنده است. نکته اینجاست چنانچه زیرساخت ها برای آنها مناسب شود به طور حتم سهم کشورمان از پرندگان مهاجر بیشتر خواهد شد و به این شکل می توان از فرصت های بی نظیری مانند گردشگری پرنده نگر بهره برد.

نکته اینجاست که درآمد گردشگری پرنده نگر بسیار بیشتر از شکار است و کشورهای اروپایی به این واقعیت پی برده اند؛ به همین دلیل تمام تلاش خود را برای گسترش این صنعت به کار گرفته اند.

عاشوری یادآور می شود: تعداد طرفداران پرنده نگری در کشوری مانند انگلستان آنقدر زیاد است که برخی ها می گویند طرفداران پرنده نگری در این کشور بیشتر از طرفداران فوتبال است، زیرا آنها از کودکی با پرنده نگری آشنا می شوند. برای نمونه در بین اعضای گروه پرنده نگر هلندی که مدتی قبل برای سرشماری پرندگان به ایران آمده بودند، افرادی دیده می شد که کارگر بیمارستان یا شرکت پنیرسازی بودند، اما از برخی کارشناسان ما معلومات بیشتری درباره پرندگان داشتند.در کشورمان، اما محدودیت هایی برای تورهای پرنده نگری وجود دارد و هنوز این نوع گردشگری شکل ایده آلی به خود نگرفته است. نکته اینجاست که خیلی از مسئولان کشور نیز نمی دانند در ایران چه گونه هایی از پرندگان زندگی می کنند، به همین دلیل برای بهره بردن از این صنعت پرسود باید زیرساخت ها را آماده کرد؛ برای نمونه، تور لیدرها باید آموزش های لازم را دیده و مکان های پرنده نگری و مسیرهای عبور آنها مشخص شود.

عاشوری در این باره عنوان می کند: در برخی تالاب ها و برکه ها مانند سلکه صومعه سرا سایت پرنده نگری مناسب وجود دارد یا در کانی برازان هم کارهایی دارد می شود، اما باید تلاش بیشتری صورت بگیرد.

در این میان می توان از میانکاله، پارک ملی بوجاق، تالاب سلکه صومعه سرا، کانی برازان مهاباد، تالاب های شادگان و هورالعظیم به عنوان محل مناسب پرنده نگری یاد کرد. در ضمن پارک ملی کویر تنها زیستگاه زاغ بور ایرانی است، به همین دلیل اگر گردشگری پرنده نگری در ایران رشد کند، سالانه گردشگران زیادی از سراسر دنیا برای دیدن زاغ بور راهی کشورمان می شوند.

مهدي آييني/گروه جامعه

بغض بزرگ در گلوي هورالعظيم

روزی روزگاری هورالعظیم بود و جان بومیان منطقه؛ تالاب حکم مادری مهربان و بخشنده را داشت که سرپناه و روزی آنها را فراهم کرده بود،مادری مهربان و بخشنده که اکنون فرزندانش تن به مهاجرت داده‌اند و ترس از فراموشی و نابودی دست از سرش بر نمی‌دارد، چون دیگر کمتر فرد محلی یا مقام مسئولی را می‌توان پیدا کرد که دغدغه تالاب را داشته باشد و از حقابه‌اش بپرسد. این روزها اگر شخصی گذرش به تالاب بیفتد یا ماهیگیر است یا شکارچی پرنده های مهاجر یا یکی از کارکنان شرکت نفت.دیگر از آن کلک ها (خانه های شناور ساخته شده با حصیر و نی) و تالاب یکپارچه خبری نیست، اینجا تا چشم کار می کند جاده ساخته شده، جاده هایی که اول و آخرشان به چاه های نفت ختم می شود و آن قدر عریض ساخته شده اند که کاشفان چینی شرکت نفت با هر خودرویی در آنها دور یک فرمان می زنند. جاده ها به حدی در دل تالاب ریشه دوانده که تالاب را به چند حوضچه تقسیم کرده اند، این جاده ها که به جاده های آنتنی یا اکتشافی معروفند، نگاه هر رهگذری را به سمت دکل های سر به آسمان کشیده شرکت نفت سوق می دهند، دکل هایی که آتش از آنها زبانه می کشد، آتشی که بلای جان تالاب شده و راه را بر سیراب شدن قسمت های جنوبی هورالعظیم سد کرده است.

شمال تالاب هنوز سرسبز و زنده است، تا چشم کار می کند آب لاجوردی همه جا پهن است و غوغای پرندگان مهاجر از آن به گوش می رسد، اما به فاصله چند متر آن طرف تر یعنی به اندازه عرض جاده ای به نام «شط علی» که تالاب را به قسمت های شمالی و جنوب تقسیم می کند، برهوتی خودنمایی می کند که سال هاست دیگر در آن نی یا جگن نمی روید و آن قدر تشنه است که در ابتدا هر تازه واردی تصور می کند این قسمت از تالاب به سیاره یا کشوری دیگر تعلق دارد.این که در فاصله ای کوتاه می توان دو چهره متفاوت از تالاب دید و این که اصلا چرا باید تالاب یکپارچگی اش را از دست بدهد، پرسشی است که عادل مولا، معاون محیط زیست اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان در پاسخ به آن به جام جم می گوید: اینجا نفت و گاز زیاد است بعد از این که شرکت نفت به تالاب ورود کرد برای حفر چاه شروع به ساخت جاده کرد و حالا تالاب به پنج حوضچه تقسیم شده است.

نکته اینجاست که قبل از وارد شدن شرکت توسعه نفت به تالاب، مسیرهایی وجود داشت که مردم محلی از آن استفاده می کردند، اما این مسیرها ساخته دست انسان نبودند و با بالا آمدن آب تالاب همه قسمت های آن زیر آب می رفتند.نکته اینجاست جاده هایی که شرکت نفت می سازد طوری ساخته می شوند که مانع نفوذ آب به دیگر قسمت های تالاب شده است. اکنون حفاری های شرکت نفت در این تالاب آلودگی بیشتری ایجاد کرده ، تا آنجا که تالاب هورالعظیم مانند گذشته قادر به خودپالایی نیست.

میراثی شوم برای تالاب

چند سال پیش قراردادی بین شرکت های چینی اکتشاف نفت و مسئولان وزارت نفت کشورمان بسته شد که براساس آن اکنون چینی ها ادعا می کنند فقط روی زمین خشک برای اکتشاف نفت کار می کنند، همین بهانه ای شده برای خشک کردن تالاب، تا آنجا که اکنون بیش از 40 درصد آن از آب محروم شده و آب های مازاد تالاب به جای سیراب کردن قسمت های جنوبی آن به کشور عراق سرریز می شود. مسئولان حفاظت محیط زیست خوزستان می گویند برای ساخت آبگذر زیرزمینی نیز دست به کار شده و جانمایی کرده اند، اما اجازه چنین کاری به آنها داده نمی شود. به همین دلیل بخش جنوبی تالاب هورالعظیم روز به روز در انتظار آب ترک برمی دارد، این در حالی است که کارشناسان محیط زیست هشدار می دهند ارزش تالاب ها کمتر از نفت نیست تا آنجا که ارزش آنها را ده برابر زمین های کشاورزی می دانند، افزون براین تالاب ها سبب جذب گردشگر، ایجاد شغل برای بومیان منطقه، مانع از افزایش ریزگردها و تعدیل آب و هوا نیز می شود.

صاحبان بی شمار تالاب

نکته دیگری که در این بین باید به آن توجه کرد این است که سازمان ها و نهادهای مختلفی در کشور ادعا می کنند صاحب تالاب هستند؛ از سازمان حفاظت محیط زیست و جوامع محلی گرفته تا وزارت نیرو و جهاد کشاورزی. محسن سلیمانی روزبهانی، مدیر ملی طرح بین المللی حفاظت از تالاب ها درباره راهکار های نجات تالاب هورالعظیم به جام جم می گوید: برای این کار وزارت نفت و نیرو باید توجه بیشتری به آبرسانی به تالاب داشته باشند تا آب از بخش شمالی به بخش جنوبی تالاب برسد. به گفته وی نباید محیط زیست را قربانی توسعه کرد،چون با برنامه ریزی علمی می توان محیط زیست و توسعه را با هم داشت.

معاون محیط زیست اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان یادآور می شود: جایی که صنعت ورود می کند چالش هایی وجود دارد، چالش اکتشاف نفت، ساخت جاده ودفع پسماند که احداث جاده سبب آسیب دیدن تالاب شده است. علاوه بر این تالاب هورالعظیم از رودخانه کرخه تغذیه می شود به همین دلیل حقابه آن با احداث سدها و بالادستی کم شده است. این در حالی است که کمبود نیرو سبب شده شکارچیان غیرمجاز از هر فرصتی برای شکار پرندگان بومی و مهاجر تالاب هورالعظیم استفاده کنند. مولا دراین باره می افزاید: هورالعظیم آخرین ایستگاه پرنده های مهاجر زمستانه در کشور است. طاووسک و آبچلیک از پرنده های بومی این تالاب هستند، افزون بر این پرنده های شناخته شده ای مانند مارگردن،اردک سرسفید، غول حواصیل و پلیکان پاخاکستری نیز در اینجا دیده شده است.

تالابی به نام شادگان

در کنار هورالعظیم؛ «بامدژ»، «میانگران» و «شادگان» سه تالاب بزرگ دیگر استان خوزستان هستند، که زندگی مردم محلی به آنها وابسته است، اما زندگی در تالابی مانند شادگان با تالاب هورالعظیم متفاوت است، زیرا برخلاف هورالعظیم در تالاب شادگان کماکان زندگی جریان دارد، هرچند ​ با وضع نامناسب مدیریت تالاب به نظر می رسد تا مدتی دیگر از این تالاب و ساکنانش فقط خاطره ای باقی بماند. عبدالزهرا سنواتی، فرماندار شادگان به جام جم می گوید: تا چند سال پیش حدود 5000 نفر از بومیان این تالاب فقط از طریق ماهیگیری امرار معاش می کردند، اما این روزها تعداد آنها به 2700 نفر کاهش پیدا کرده است.با این حال هنوز اندک بومیان باقیمانده منطقه با قایق هایشان در این تالاب رفت و آمد می کنند و با پرورش گاومیش، ماهیگیری و شکار روزگار می گذرانند.

ناصر یکی از ساکنان تالاب شادگان است، او با قایق​ کوچکی که دارد گردشگران را به مناطق مختلف تالاب برده و از این راه امرار معاش می کند. ناصر درباره وضع ساکنان تالاب می گوید: درآمد بیشتر افراد اینجا از طریق ماهیگیری، صید پرنده یا پرورش گاومیش است. البته حدود 50 نفر از جوانان نیز با قایق کار می کنند.

ناصر از این گله دارد که مسئولان برای معرفی تالاب و جذب گردشگر سرمایه گذاری نمی کنند و فقط در تعطیلاتی مانند عید نوروز کار او و دوستانش رونق می گیرد.

او ادامه می دهد: علاوه بر این مسئولان باید برای قایق های ما سهمیه بنزین در نظر بگیرند و آنها را بیمه کنند تا ما بهتر بتوانیم کار کنیم. مدتی قبل اعتباری برای گردشگری اینجا اختصاص دادند که فقط صرف ساخت چند اسکلت آهنی و آلاچیق شده است.

یکی دیگر از ساکنان تالاب شادگان درباره ماهیگیری و شکار پرنده می گوید: بیشتر اینجا اردک مرمری و غاز شکار می کنیم، غاز را حدود 40 هزارتومان می فروشیم،اما مشکل اینجاست که تعداد این پرنده ها به دلیل شکارچیان غیرمجاز خیلی کم شده و به سختی می توان آنها را پیدا کرد. ماهی های تالاب هم خیلی کم شده قبلا تا 40 قطعه ماهی هم صید می کردیم، اما این روزها هر ماهیگیر به زحمت پنج قطعه ماهی صید می کند. فعالیت قاچاقیچان غیرمجاز سبب شده بومیان تالاب برای شکار و ماهیگیری با مشکل روبه رو شوند. به گفته یکی از آنها، فرصت طلب ها با استفاده از موتور برق ماهیان تالاب را صید می کنند و کسی نیست که جلوی آنها را بگیرد.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد کمبود نیرو در یگان حفاظت محیط زیست خوزستان است که سبب شده آنها نتوانند بخوبی تالاب های این استان را پوشش دهند. برای نمونه تالاب شادگان با مساحت​ 537 هزار و 700 هکتار را فقط هفت نیروی یگان حفاظت محیط زیست خوزستان با یک خودرو پوشش می دهند. این درحالی است که پوشش تالابی با طول 80 کیلومتر با یک خودرو و هفت مامور واقعا امکان پذیر نیست.

بحرانی بودن وضع تالاب های کشور ماجرای تازه ای نیست.نکته اینجاست که​گاهی وضع وخیم آنها رسانه ای شده و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شود، به همین دلیل به نظر می رسد مسئولان باید با آگاه سازی بومیان منطقه و تغییر سیاست هایشان دست کم شرایط این تالاب ها را تثبیت کنند.

مهدی آیینی / گروه جامعه

بالا