جوانان از روستا میروند، تولید در روستا جان میدهد، زندگی در شهرها دشوار شده و حاشیهنشینی گسترش مییابد؛ اینها بخشی از واقعیتهای روستاهای کشور و افزایش آسیبهای اجتماعی در کلانشهرها را روایت میکند؛ چراکه در سایه نبود توجه کافی به روستاها، مهاجرت معکوس به فراموشی سپرده شده و از نقش اصلی روستاها که منبع تولید و پیشرفت هر کشوری است، خاطرهای باقی نمانده به همین دلیل معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور نیز هشدار داده روستا دیگر تنها جنبه تولیدی ندارد؛ چراکه حدود 60 درصد از روستاییان خراسان کمبود درآمد و نبود شغل را عامل اصلی مهاجرت میدانند، اما این مشت نمونه خروار است و مسلما همان مشکلاتی است که سایر روستاییان کشور نیز از آن گله دارند.
براساس آخرین آمارهای منتشر شده، حدود 72 درصد از جمعیت کشور شهرنشین هستند و 28 درصد باقیمانده در روستاها ساکن شدهاند، اما همین مقدار اندک نیز در فکر مهاجرتاند؛ زیرا در تهیه ابتداییترین نیازهای خود نیز با مشکل روبهرو هستند، جامعهشناسان معتقدند بیتوجهی به روستاییان و نیازهایشان سبب شده زندگی در روستا جاذبههای خود را از دست بدهد و در کمتر از چهار دهه جای جمعیت روستایی و شهرنشین کشور با یکدیگر عوض شود.
براساس اطلاعات مرکز آمار 97 هزار و 581 آبادی در کشور وجود دارد؛ آبادیهایی که دیگر نمیتوان نشانی از آبادی در آنها پیدا کرد، چراکه جوانانشان سودای مهاجرت دارند و سالمندانشان نیز با ترس تنهایی شب و روز را به هم گره میزنند. برای نمونه پنجشنبه گذشته پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) در بازدید از روستای «کویج» از حال مادر سالخوردهای گفت که شش فرزند دارد، اما تمام آنها بهخاطر نبود کار از روستایشان مهاجرت کردهاند به همین خاطر زن سالخورده بیش از یک سال است که فرزندانش را ندیده است.
این در حالی است که به گفته معاون توسعه روستایی مناطق محروم ریاستجمهوری، در 22 استان کشور هزینه خانوار روستایی بیشتر از درآمد آنهاست؛ چراکه بحث روستاها آن طور که باید مورد توجه مقامات کشوری واقع نشده و با وجود زحمات فراوان، نتایج مورد انتظار این قشر را در پی نداشته است.
مشت نمونه خروار
هریس یکی از روستاهای شهرستان سراب است که آمار ساکنانش از سال 75 تا 90نصف شده و اغلب جوانانش نیز به شهرهای بزرگ و کوچک مهاجرت کردهاند تا کاری برای خود دست و پا کنند. کافی است در کوچهپسکوچههای این روستا گشتی بزنید تا از مشکلاتی که سبب شده ساکنانش تمایلی به ماندن و تولید نداشته باشند، آگاه شوید.
با احمدرضا ابراهیمیار، دهیار این روستا همراه شدیم تا مشکلات اهالی این روستا را از نزدیک ببینیم، او از این گله میکند که بیشتر جوانان روستا لیسانس و فوقلیسانس دارند، اما بیکارند و بیکاری آفتی مرگبار است چراکه سبب شده اعتیاد گریبان بسیاریشان را بگیرد.
منظور او شیوع اعتیاد در روستاها و گسترش آسیبهای اجتماعی است که حاشیهنشینی منشأ آن است؛ چراکه بسیاری از روستاییان به شهرها مهاجرت میکنند، اما چون مهارت خاصی ندارند، خیلی زود به گسترش آسیبهای اجتماعی دامن میزنند و به اعتقاد جامعه شناسان پدیده گمنامی اجتماعی در کلانشهرها سبب میشود آنها خیلی راحتتر به کارهای خلاف تن بدهند؛ زیرا برخلاف روستا در شهر کسی آنها را نمیشناسد.
بیکاری جوانان تحصیلکرده روستایی مسالهای که ابوالقاسم رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور نیز روی آن دست گذاشته و گفته از هر پنج عضو خانواده روستاییان، یکی تحصیلات دانشگاهی دارد.
به همین سبب کارشناسان معتقدند هدایتها برای انتخاب رشته تحصیلی بدرستی صورت نگرفته، چراکه باید این اتفاق به شکلی میافتاد که موجب آبادانی روستا شود نه اینکه گرهی به نام بیکاری را در روستا محکمتر کند.
ابراهیمیار نیز این مساله را درست دانسته و از این میگوید که 80 درصد جوانان روستا مهاجرت کردهاند و جمعیت روستا که سال 75، حدود 2700 نفر برآورد میشد در سرشماری سال 90 به 1300 نفر رسیده است.
فراموشی مهاجرت معکوس
وقتی با روستاییان همکلام شوید، آنها بیکاری و نبود درآمد را دلیل ترک خانه و کاشانهشان میدانند، یکی از آنها میگوید آب برای کشاورزی سهمیهبندی شده و محصولاتمان را نیز به قیمت نمیخرند.
روستایی سالخوردهای میگوید: براساس تعرفه دولت، کارخانهها باید شیر را کیلویی حدود 1400 تومان از ما بخرند، اما با هزار منت شیرهای مرغوب و تولیدی ما را 1100 تومان میخرند، به همین خاطر انگیزه تولید نیست.
پسر جوانی میگوید: یک ماه بیشتر است که دولت هنوز پول گندمهایی را که از ما خریده، واریز نکرده و کشاورزان نیازمند هم ترجیح میدهند محصولاتشان را زیر قیمت به واسطهها بفروشند به همین خاطر سودی عایدشان نمیشود. روستایی میانسال دیگری میگوید: بنویسید دولت از کشاورز و دامدار حمایت نمیکند.
وقتی این مسائل را با قاسم میرزایینیکو، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور و اصل 90مجلس در میان میگذاریم، او دلیل رونق نگرفتن مهاجرت معکوس را چیزی نمیداند، بجز اینکه اقتصاد روستایی در کشورمان مغفول مانده است.
آنطور که او میگوید، برای بهبود اقتصاد روستا باید از قابلیتهای روستا استفاده کرد به این شکل که با رونق دادن به ظرفیتهایی مانند تولید صنایع دستی و گردشگری، اقتصاد روستا را قوی کرد.
علاوه بر این فعالیت تیمهای بسیج سازندگی و گروههای داوطلب در روستاهای محروم به آبادانی این مناطق کمک میکند.
روستا تشنه توجه و اعتبار
برای بهبود شرایط روستاها و کاهش روند مهاجرت به کلانشهرها باید در مقام عمل به حل مشکلات روستاها پرداخت به همین منظور باید با شناسایی قابلیتهای روستاها برای شکوفایی آنها اعتبار ویژه در نظر گرفت.
اگر از دهیار روستای هریس درباره اعتبارات روستا بپرسید، میشنوید: سالهای گذشته اعتبار بیشتری به ما میدادند مثلا سال 93، 50میلیون اعتبار داشتیم، اما سال گذشته فقط 30 میلیون اعتبار دادند و از اعتبار سال 95 نیز با گذشت شش ماه از سال هنوز خبری نیست. به همین خاطر 40 میلیون تومان بدهکار هستیم. وقتی از روستاییان درباره وامهایی که به طرحهای زودبازده پرداخت میشد و نتایج آن میپرسیم، آنها میگویند این وامها را بیشتر افرادی که روستانشین نبودهاند گرفتهاند به همین دلیل روستاییان همچنان با فقر و نداری دست به گریبان هستند و بسیاری از آنها زیر چتر کمیته امداد رفتهاند.
کارشناسان تاکید میکنند که برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور باید نگاه ویژهای به روستاها داشت، چراکه اگر تولید در روستاها جان بگیرد شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور نیز بهبود مییابد. از منظر جامعهشناسی نیز کشوری توسعه پیدا میکند که تولیدکننده باشد و شهروندانش به تولیدات داخلیشان افتخار کنند.