آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : خشکسالي

بایگانی/آرشیو برچسب ها : خشکسالي

اشتراک به خبردهی

همه با هم برای آب

01112016-unrc02
يک میلیون و 700 هزار امضا نامه‌ای شد تا بحران بی‌آبی کشور را به گوش جهانیان برساند و هشداری باشد نسبت به مدیریت نامناسب منابع آب در داخل و خارج از کشور، چرا که رودخانه‌ها یک به یک می‌خشکند و از تالاب و دریاچه‌ها چیزی به جز زمین‌های ترک خورده باقی نمی‌ماند؛ این درحالی است که عمق چاه‌ها هر روز بیشتر می‌شود و سطح سفره‌های زیر زمینی آب پایین‌تر می‌رود و فرونشست دشت‌ها از مرگ زمین خبر می‌دهد.
دیروز طوماری که روی آن امضای یک میلیون و 700 هزار نفر از اعضای کمپین«من دریاچه ارومیه هستم» نقش بسته بود، به نماینده سازمان ملل در ایران تحویل داده شد تا توجه‌ها نسبت به این شرایط بحرانی دریاچه ارومیه و بحران آب در کشور بیش از پیش جلب شود.

این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند گره عبور از بحران آب و مدیریت نادرست منابع آب فقط زمانی باز می‌شود که این مهم به خواست عمومی بدل شود.

​ روز گذشته نشست خبری کمپین «من دریاچه ارومیه هستم» در مقر سازمان ملل متحد در تهران برگزار شد، در ابتدای این مراسم رضا کیانیان، هنرپیشه سینما و تلویزیون درباره نامه‌ای که به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد نوشته صحبت کرد؛ نامه‌ای که می‌توان آن را خلاصه‌ای دانست از آنچه مدیریت نامناسب منابع آب و تغییر اقلیم به کشور تحمیل کرده است.

بی‌آبی و فجایع زیست محیطی

در نامه‌ای که کیانیان نوشته، تاکید شده که خشکسالی‌های دوره‌ای، ناآگاهی عمومی و نبود هماهنگی کشورهای منطقه سبب شده تا بخش‌های بزرگ و وسیعی از منطقه بخصوص ایران دچار بی آبی شود یا این‌که سد سازی‌های بی‌رویه، احداث صنایع سنگین و نامتناسب با محیط و کشاورزی بی‌برنامه و ناهمخوان با شرایط زیستی و پروژه‌های انتقال آب از مشکلاتی است که انسان بر طبیعت تحمیل کرده است.

تحت تاثیر این شرایط بیشتر دریاچه، تالاب و رودخانه‌های کشور خشک شده یا بسرعت خشک می‌شوند و در صدر این فجایع زیست محیطی دریاچه‌های ارومیه و هامون قرار دارند.

مرگ منابع آب

در همین مراسم اما نگرانی‌های گری لوئیس، نماینده سازمان ملل در تهران به دریاچه ارومیه محدود نشد، آن طور که او گفت شرایط در منطقه زاگرس نیز مناسب نیست، چراکه روستاییان دسترسی مناسبی به منابع آب ندارند یا در شهر مشخص، سطح آب‌های زیرزمینی حدود 6/1 متر پایین رفته است؛ علاوه بر این خشک شدن هامون نیز به فقر شدید در این منطقه دامن زده است.

توجه بیشتر جهانیان

مدتی از جلسه روز گذشته نیز به پرسش خبرنگاران از هماهنگ‌کننده مقیم ملل متحد در تهران اختصاص داشت؛ گری لوئیس در پاسخ به پرسش خبرنگار ما درباره این‌که یک میلیون و 700 امضای جمع شده در کمپین «من دریاچه ارومیه هستم» آیا به کمک‌های مضاعفی برای دریاچه ارومیه منجر خواهد شد، گفت: این طومار به آگاهی‌افزایی تلاش‌ها برای حفظ دریاچه ارومیه کمک می‌کند. نمی‌توان گفت به یک‌باره اتفاقی عجیب در دریاچه ارومیه خواهد افتاد، فقط می‌توان گفت طومار به تسریع اتفاق‌های خوبی که در ارومیه می‌افتد کمک می‌کند و در واقع می‌تواند به جلب توجه بیشتر منجر شود.

او در پاسخ به پرسش دیگر  خبرنگار ما درباره این‌که با تغییر دبیرکل سازمان ملل متحد و هماهنگ‌کننده این نهاد در ایران سرنوشت پیگیری‌های دنبال شده برای نجات دریاچه ارومیه چه می‌شود؟ گفت: اولویت کاری رئیس جدید سازمان ملل متحد باید مشکلات زیست محیطی و تغییر اقلیم باشد و امیدوارم همان طور که برای مسائل زیست محیطی مرا تحت فشار گذاشتید با جانشین من نیز چنین رفتار کنید، چون اگر می‌خواهید این قبیل مشکلات حل شود باید قدم اول را شما بردارید.

به نظر می‌رسد برای برون‌رفت از بحران بی‌آبی، دولت باید شرایطی را فراهم آورد تا سازمان‌های مردم نهاد راحت‌تر بتوانند فعالیت کنند و مصرف آب در بخش کشاورزی و صنایع نیز بدرستی مدیریت شود؛ افزون بر این دولت باید ثابت کند منابع آب و مصرف درست آب برایش مهم است، برای نمونه چنانچه برای مصرف آب نیز مانند برق کنتورهای جداگانه در منازل مسکونی نصب شود، می‌توان به کاهش سرانه مصرف آب در کشور امیدوار بود.

مرگ منابع آب با جانمایی اشتباه صنایع

تورج فتحی، کارشناس منابع آب از این می‌گوید که جانمایی اشتباه صنایع سبب تحمیل هزینه و از بین رفتن منابع آب کشور می‌شود.

به گفته او، هرچند براساس آمار، صنایع سهم زیادی در مصرف آب کشور ندارد، اما چون برای استقرار آنها آمایش سرزمین بدرستی صورت نگرفته، اکنون مشکل‌ساز شده است.

فتحی برای نمونه به صنایعی که در سیرجان یا یزد مستقر شده، اشاره می‌کند، صنایعی که قرار است با استفاده از آب شیرین کن و انتقال آب، مشکل آنها را حل کرد.

این درحالی است که کارشناسان تاکید دارند چنین طرح‌هایی سبب وارد شدن خسارت‌های جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور می‌شود.

این کارشناس منابع آب درباره سهم کشاورزی و صنایع از آب کشور خاطرنشان می‌کند: در سال حدود 86 میلیارد متر مکعب آب در بخش کشاورزی، شش میلیارد متر مکعب برای آب شرب و حدود دومیلیارد متر مکعب نیز در صنایع مصرف می‌شود.

به همین خاطر برخی کارشناسان تاکید می‌کنند چنانچه مصرف آب در بخش کشاورزی حدود 10 درصد کاهش پیدا کند، می‌توان تنش‌های آبی بسیاری از استان‌های کشور را بر طرف کرد، زیرا برای آگاه‌سازی کشاورزان در این زمینه تلاش زیادی صورت نگرفته است و بیشتر آنها اطلاعی از فناوری‌هایی که می‌تواند مصرف آب را در بخش کشاورزی کاهش دهد، ندارند.

انتقال آب بین‌حوضه‌ای؛ آخرین راهکار

مدتی است در کشورمان بحث انتقال آب مطرح می‌شود، برای نمونه طرح‌هایی برای انتقال آب خزر به سمنان در دستور کار قرار دارد، اما کارشناسان تاکید می‌کنند چنین اقدامی سبب بالا رفتن تنش‌های اجتماعی و آسیب دیدن محیط‌زیست می‌شود.

دکتر حامد نجفی علمدارلو، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس   درباره انتقال آب بین‌حوضه‌ای خاطرنشان می‌کند: مشکل کشور ما این است که در چنین مواقعی مسئولان جزئی‌نگر هستند، به همین خاطر به سراغ راه‌حل‌های سازه‌ای مانند سد سازی یا انتقال آب بین‌حوضه‌ای می‌روند.

این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند راه‌حل‌های سازه‌ای باید به عنوان آخرین راهکار در نظر گرفته شود، زیرا با قوی کردن تشکل‌های مردمی، بالا بردن بهره‌وری آب و فراهم کردن زیر‌ساخت‌های مناسب برای کشاورزی مدرن، می‌توان کمبود آب را جبران کرد.

نجفی می‌گوید که فعالیت سازمان‌های مردم نهاد می‌تواند در حل بسیاری از مشکلات زیست محیطی مانند بی‌آبی مفید واقع شود، چرا که این نهادها بهتر می‌توانند مسائل پیچیده‌ای مانند کم‌آبی را حل و فصل کنند.

آن طور که او می‌گوید، اجرای سیاست‌های دستوری نتایج نامناسبی در این حوزه دارد، برای نمونه اجرای طرح نکاشت که برای نجات دریاچه ارومیه اجرا شد‌، مشکلات زیادی را برای ساکنان منطقه ایجاد کرد. نجفی معتقد است در کشورمان مدیریت منابع آب درست نبوده، اما در این بین نباید شرایط اقلیمی را نادیده گرفت.

مهدی آیینی

خطر سيلاب و خشکسالي جدي​تر شد

آبخیزداری را باید مساله فراموش شده دانست؛ مساله‌ای که هزینه‌های سنگینی را تاکنون به کشور تحمیل کرده و می‌کند، برای نمونه در چند ماه گذشته فقط در پایتخت سیلاب‌های اوشان فشم، کن و پاکدشت جان و مال مردم را به بازی گرفت، اما این تنها خسارتی نیست که بی‌توجهی به آبخیزداری روی دست کشور گذاشته، زیرا رسوب‌گرفتگی سدهای بزرگ کشور نیز خطری جدی است که تامین آب شرب را در کلانشهرهایی مانند تهران با مشکل روبه‌رو کرده و وزارت نیرو را واداشته تا طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان را به 17 استانی که در فلات مرکزی ایران قرار دارد، در دستور کار قرار دهد؛ اتفاقی که علاوه بر مشکلات زیست‌محیطی بالا رفتن هزینه تامین آب شرب را نیز در پی دارد.
​ دیروز به مناسبت هفته منابع طبیعی که قرار است از 12 تا 21 اسفند در کشور برگزار شود، نشستی خبری در اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران برگزار شد.

در این نشست به روال سال‌های گذشته مسائلی مانند توزیع نهال رایگان بین شهروندان مطرح شد، اما این نشست حاشیه‌های پررنگ‌تر از متنی نیز داشت، مسائلی مانند جدی‌تر شدن خطرسیلاب، کاهش منابع آب و سرعت گرفتن روند بیابانزایی.

سدهای بیهوده

اغلب کارشناسان محیط‌زیست از سدهایی که بدون برنامه در کشور احداث شده‌اند به عنوان بلای جان محیط‌زیست یاد می‌کنند؛ بلایی که سبب شده آب به پایین دست سدها نرسد و شرایط این مناطق بحرانی‌تر شود.

این درحالی است که این سدها مانند گذشته قادر به تامین آب شرب مورد نیاز کشور نیستند؛ زیرا به طور میانگین نرخ رسوب در کشور حدود 2 درصد برآورد می‌شود و بر این اساس اگر سدی صد میلیون متر مکعب ظرفیت داشته باشد عمر مفیدش 50 سال خواهد بود. این در حالی است که در کشورهای موفقی که عملیات حفاظت از خاک انجام می‌شود، عمر مفید چنین سدی به 500 سال نیز می‌رسد.

حمیدرضا زکی‌زاده، معاون آبخیزداری منابع طبیعی استان تهران نیز دیروز مساله رسوب در سدهای کشور را جدی عنوان کرد و گفت: این مساله را در کلانشهرهایی مانند تهران باید جدی گرفت، زیرا آب شرب 12 میلیون سکنه آن از سد‌های کرج، لار، لتیان، ماملو و طالقان تامین می‌شود؛ سد‌هایی که بیش از 30 سال از عمرشان می‌گذرد.

علاوه بر این، تخریب‌هایی که در حوضه‌های آبخیز کشور انجام می‌شود روند رسوب را تشدید می‌کند، به همین دلیل تا چند سال آینده به طور حتم برای تامین آب شرب ساکنان استان تهران با مشکل روبه‌رو خواهیم شد.

این مساله کارشناسان وزارت نیرو را بر این داشته که به فکر انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان باشند تا به این شکل برای تامین آب شرب ساکنان فلات مرکزی کشور با مشکل روبه‌رو نشوند اما این مساله نیز عواقب زیست‌محیطی بسیاری در پی دارد.

زکی‌زاده یادآور شد: به عنوان مثال اگر آب شرب از طریق سدها برای هر مترمکعب هزار تومان هزینه داشته باشد، با انتقال آب از جنوب کشور این هزینه پنج تا ده برابر می‌شود با این حال وزارت نیرو در حال بررسی این طرح برای 17 استان مانند تهران است.

مرگ سازه‌های آبخیزداری

کارشناسان معتقدند برای بالا بردن بهره‌وری سدها باید آبخیزداری را جدی گرفت تا مجبور به اجرای طرح‌هایی هزینه‌بر مانند انتقال آب نشد. افزون بر این، با کنترل رسوب در بالادست سدها می‌توان به این مهم کمک کرد.

معاون آبخیزداری منابع طبیعی استان تهران درباره اقداماتی که تاکنون در این زمینه صورت گرفته عنوان کرد: طی پنج برنامه اول توسعه یک میلیون و 300 هزار مترمکعب عملیات سنگی و پنج میلیون مترمکعب عملیات خاکی آبخیزداری انجام شده است. این درحالی است که کارشناسان عمر مفید سازه‌های آبخیزداری را حدود 30سال برآورد می‌کنند به همین دلیل می‌توان گفت حدود 90 درصد این سازه‌ها کارایی خود را از دست داده‌اند.

سیل، تهران را می‌برد

نپرداختن به مساله آبخیزداری تاکنون خسارات جبران‌ناپذیری به کشور وارد کرده، خسارت‌هایی مانند سیلاب اوشان فشم، کن و پاکدشت که امسال به کشور تحمیل شد. جالب اینجاست که بارش‌های در حد 15 تا 20 میلی‌متر سبب جاری شدن این سیلاب‌ها شد.

زکی‌زاده یادآور شد: سال 66 نیز چنین بارشی در حوضه گلابدره که حدود 4000 هکتار وسعت دارد اتفاق افتاد و سبب ایجاد سیلاب و مرگ 300 نفر شد؛ این درحالی است که حوضه‌های آبخیز شمال تهران و شمیرانات حدود 50 هزار هکتار است، بنابراین اگر در این حوضه‌ها بارش 20 میلی‌متری داشته باشیم سیلابی ایجاد می‌شود که بر اثر آن دست کم ده هزار نفر جانشان را از دست می‌دهند.

این درحالی است که تاکنون اعتبار مناسبی در اختیار منابع طبیعی قرار نگرفته تا به وسیله آن بتوانند طرح‌های آبخیزداری را اجرایی کنند.

او ادامه داد: اگر در 500 هزار هکتار از اراضی کوهستانی استان تهران حدود 20 میلی‌لیتر بارش سیلابی داشته باشیم، یکصد میلیون متر مکعب آب سیلاب از دسترس خارج می‌شود و برای مهار آن دست‌کم باید یک میلیون مترمکعب عملیات سازه‌ای انجام داد. ایجاد هر متر مکعب سازه نیز حدود 200 هزار تومان هزینه دارد؛ یعنی برای چنین طرحی حدود 2000 میلیارد تومان اعتبار نیاز است.

این درحالی است که به گفته زکی‌زاده، طی برنامه‌های پنجساله تاکنون هر سال فقط سه تا چهار میلیارد تومان اعتبار برای این کار اختصاص داده شده است.

بنابراین کارشناسان معتقدند چنانچه دولت به معنای واقعی دغدغه حفظ محیط زیست را دارد و خود را زیست‌محیطی‌ترین دولت می‌داند، باید با حمایت از طرح‌های آبخیزداری مانع ساخت سد و انتقال آب از خلیج فارس، دریای عمان و دریاچه خزر شود.

تهران و خطر بیابانزایی

مساله دیگری که دیروز در نشست خبری اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران به آن پرداخته شد، بیابانزایی در تهران و بحرانی‌تر شدن مساله ریزگردها بود، زیرا علاوه بر کانون‌های بحرانی که در ملارد و ورامین قرار دارد، باید اراضی اطراف فرودگاه امام خمینی را نیز جزو مناطقی به حساب آورد که در حال از دست دادن پوشش گیاهی خود و تبدیل شدن به کانون ریزگردها هستند.

قاسم حقانی، معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران دراین باره گفت: در استان تهران اکنون70 هزار هکتار از اراضی ملارد تحت تاثیر فرسایش بادی است و حدود 600 هکتار از اراضی روستای «شش» این منطقه را نیز باید کانون اصلی ریزگردها دانست؛ اما چون به مردم تعلق دارد تاکنون نتوانسته‌ایم آنها را مدیریت کنیم.

افزون براین حدود 10 هزار هکتار از زمین‌های اطراف ورامین را باید کانون ریزگرد‌ها دانست، آن طور که حقانی توضیح داد روند بیابانزایی در کشور سرعت گرفته است، طوری که در جنوب شرق تهران، شهرری و اطراف فرودگاه امام نیز خطر بیابانزایی جدی است.

این درحالی است که دستگاه‌های مسئول در این حوزه نیز به وظایف خود برای مقابله با بیابانزایی عمل نمی‌کنند؛ برای نمونه حدود سه سال پیش قرار شد شهرداری، استانداری تهران و سازمان جنگل‌ها هر کدام پنج میلیارد تومان به این کار اختصاص دهند، اما هیچ کدام از این نهاد‌ها تاکنون به طور کامل سهم خود را پرداخت نکرده‌اند و اولویت‌های دیگری برای خود در نظر گرفته‌اند که در نهایت سبب مشکلات بیشتر برای شهروندان می‌شود.

زندگی در «هامون» به گل نشست

اینجا از هامون شبحی بیشتر باقی نمانده، اگر توفان ریزگرد‌ها امان بدهد، چشم چیزی جز کویر نمی‌بیند، باورش برای هر تازه‌واردی مشکل است؛ تالابی که سال‌ها سرچشمه زندگی بود، جایش را با بیش از 500هزار هکتار کویر عوض کرده، برای همین سیستان و بلوچستان این روزها بیشتر از هر دیاری در سوگ هامون خاک بر سر می‌ریزد.
اغراق نیست اگر بگوییم ساکنان این منطقه تنها دلخوشی‌شان را از دست داده‌اند، زیرا با خشک‌شدن تالاب نبض زندگی در این منطقه کج‌دار و مریز می‌زند؛ خیلی‌ها کوچ کرده‌اند و آنها نیز که مانده‌اند پای رفتن ندارند یا دندان روی جگر گذاشته و زخم‌هایشان را با خاطرات شیرین گذشته مرهم می‌گذارند به این امید که هامون دوباره جان بگیرد. اما با توجه به این که برخی مسئولان برای گرفتن حقآبه هامون دست روی دست گذاشته‌اند، در این دیار با افراد زیادی می‌توان همکلام شد که با خیال مهاجرت شب را به روز گره می‌زنند، خیالی که در نهایت به خطری برای کشور بدل می‌شود.

هامون امروز هیچ شباهتی به تالاب ندارد، گرد و غبار و خاک همه جا را پوشانده است. در گوشه و کنار آن می‌توان گونه‌های گیاهی غیر‌‌زراعی مانند گز یا خارشتر را دید که با توفان زورآزمایی می‌کنند تا ریشه‌شان در خاک باقی بماند، هر جا که چشم بچرخانی زمین‌های خشک و ترک خورده خود‌نمایی می‌کند، از این که اینجا روزی سفره سومین دریاچه بزرگ کشور پهن بوده هیچ نشانه‌ای نمی‌توان پیدا کرد؛ بجز چند قایق خاک گرفته و پوسیده که یادگار سال‌هایی است که زندگی در تالاب جریان داشته، هرچند باور این که 17 سال است این قایق‌ها برآب سوار نبوده‌اند، آسان نیست، اما بغضی که در گلوی ساکنان روستای «کرق شاجان»، «گز انگوری» و «سندگل» حلقه زده یا اشکی که چشم‌هایشان را تر می‌کند گواهی است بر این حقیقت تلخ.

هامون مادری مهربان بود

قایقی که جلوی خانه یکی از اهالی روستای کرق شاجان افتاده، هر تازه‌واردی را که از گذشته هامون خبر ندارد متعجب می‌کند؛ زیرا در جایی که تا چشم کار می‌کند زمین لم‌یزرع دیده می‌شود، قایق وصله ناجوری است که انگار سوار بر شانه‌های توفان از دور دست‌ها به اینجا آمده است. کنار قایق سگی روی زمین دراز کشیده که چشم از غریبه‌ها بر نمی‌دارد. زمان زیادی نمی‌گذرد که صدای واق واق سگ صاحبخانه را از خانه بیرون می‌کشد مالک، نام صاحب قایق است. او لباس محلی به تن دارد و حدودا 50 ساله به نظر می‌رسد. وقتی می‌فهمد برای تهیه گزارش از وضع تالاب و بومیان منطقه پرس‌وجو می‌کنیم، آه غلیظی می‌کشد و می‌گوید: تا 17 سال پیش که تالاب آب داشت با قایق‌اش به دل تالاب می‌زد، ماهی می‌گرفت، برای دام‌هایش علوفه جمع‌آوری می‌کرد و گاومیش‌هایش نیز در حاشیه تالاب هر روز پروار می‌شدند.

آن‌طور که مالک توضیح می‌دهد، تالاب برای بومیان این منطقه حکم مادری مهربان را داشت که نیاز همه را بدون هیچ چشمداشتی تامین می‌کرد؛ آمارهای منتشر شده در این خصوص نیز مهر تاییدی است بر سخنان مالک، زیرا تا قبل از این که هامون خشک شود براساس گزارش سازمان شیلات، سالانه حدود 15 هزار تن ماهی از هامون برداشت می‌شد، یا آب هامون زمین‌های کشاورزی این منطقه را آن‌قدر حاصلخیز کرده بود که در تاریخ از هامون به عنوان انبار غله ایران یاد می‌کنند. البته به اینها باید هزاران تن علوفه را نیز اضافه کرد که منبع اصلی تغذیه دام‌های اهالی این منطقه بود؛ دام‌هایی مانند گاو سیستانی که تالاب آنها را برای ساکنان هامون حفظ می‌کرد. مرد میانسال ادامه می‌دهد: اما پس از خشک‌شدن هامون، زندگی چهره دیگری از خود به ما نشان داد و کار به جایی رسیده که اکنون برای تامین آب شرب خود نیز دچار مشکل شده‌ایم. زندگی برای مالک و خانواده‌اش مانند اهالی دیگر روستای کرق شاجان این روزها به دشواری سپری می‌شود. تا پیش از خشک شدن تالاب، او بیش از 50 راس دام داشت، اما حالا چهار راس گوسفند بیشتر ندارد که علوفه و آب‌شان را به زحمت تامین می‌کند به همین دلیل، مالک هر روز وقتی آنها را زنده می‌بیند خوشحال می‌شود، خدا را شکر می‌کند و این را به پای خوش‌شانسی خود و خانواده‌اش می‌گذارد.

هامون افسانه شد

داود یکی از پسرهای مالک است که به همراه چهار برادر و خواهر دیگرش در خانه کوچکشان زندگی می‌کنند، هرچندپسرک 14 سال بیشتر ندارد، اما هامون پیش از آن که او به دنیا بیاید جان داد، برای همین داود هیچ خاطره یا تصوری از روزهای زیبای هامون ندارد و جای تعجب نیست که وقتی پدرش از روزهایی می‌گوید که تالاب با ماهیان بزرگ و پرندگانش پذیرای هامون‌نشینان بود، یاد افسانه‌هایی بیفتد که در کتاب‌های داستان می‌توان سراغشان را گرفت.

داود می‌گوید: پدرم می‌گوید چندسال پیش اوضاع و احوال مردم اینجا خیلی خوب بود، چون هامون لبریز از آب، علفزار و نیزار بود و مردم هر وقت می‌خواستند از تالاب ماهی صید می‌کردند یا با شکار پرندگان و فروش آنها در بازار درآمد به دست می‌آوردند، اما هیچ‌کدام ازاین خوبی‌ها برای من، برادر و خواهرهایم باقی نمانده است.

پدر داود از مسئولان می‌خواهد کاری کنند تا دوباره آب در تالاب جریان پیدا کند، زیرا چنانچه وضع به همین روال ادامه پیدا کند روستاییان و عشایر باقیمانده در اطراف هامون ناچار خانه و کاشانه شان را ترک خواهند کرد تا به محلی بروند که دست کم شرایط زندگی برایشان تا این حد دشوار نباشد.

منظور او کم آبی، توفان ریزگردها، بیکاری، نبود مراکز بهداشتی و آموزشی و نبود سوخت مناسب است که عرصه را برساکنان این منطقه تنگ کرده است.

زمین کشاورزی یا شوره‌زار

این داستان غم‌انگیز به روستای کرق شاجان محدود نمی‌شود و در تمام روستاهایی که در حاشیه تالاب هامون قرار دارند شرایط تاسف‌بار است. روستای گز انگوری و سندگل نیز دست‌کمی از کرق شاجان ندارد و بسیاری از اهالی اینجا نیز به دلیل خشک شدن هامون شال و کلاه کرده و به استان‌های همجوار سیستان و بلوچستان رفته‌اند.

محمد یکی از اهالی روستای گز انگوری است. به گفته او، تالاب برکت زندگی آنها بود که با خشک‌شدنش زندگی برای آنها غیرممکن شد. محمد ادامه می‌دهد: زمین‌های کشاورزی‌مان به شوره‌زار تبدیل شده و آبی نیست تا با آن زارعت کنیم. دیگر جوانان روستا شغلی ندارند، برای همین خیلی از آنها برای کارگری به شهرهای اطراف می‌روند یا ناگزیر می‌شوند اجناس قاچاق از افغانستان به ایران بیاورند.

یکی دیگر از اهالی روستا که پسر جوانی است می‌گوید: در روستای ما فقط مدرسه ابتدایی وجود دارد به همین دلیل آنهایی که در مقطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل می‌کنند باید به روستاهای اطراف بروند.

زن میانسالی نیز می‌گوید: وقتی تالاب خشک نشده بود خانم‌ها نیز با نی‌هایی که اطراف تالاب رشد می‌کرد، سبد یا حصیر درست می‌کردند و به این طریق کمک حال خانواده بودند، اما این روزها دیگر به زحمت می‌توان حتی برای پخت نان هیزم پیدا کرد.‌این شرایط سبب شده افراد انگشت‌شماری مانند مالک یا محمد در روستاهایشان باقی بمانند؛ افرادی که حاشیه هامون را زادگاهشان می‌دانند و به سرزمین‌شان عشق می‌ورزند، اما شرایط هر روز برای آنها مشکل‌تر می‌شود و افرادی مثل مالک هر روز وعده بهتر شدن شرایط را به خود می‌دهند. سرانجام این وعده‌ها اما، چیزی نیست جز این که یک روز بالاخره خانواده‌ها ناچار به مهاجرت تن می‌دهند و خانه آنها نیز مانند ده‌ها خانه متروکه روستا جایی برای آرام گرفتن شن‌های روان می‌شود.

مسئولان باید برای گرفتن حقآبه هامون تلاش کنند یا دست کم با توسعه فضای سبز و بیابان‌زدایی، زندگی را برای بومیان چنین مناطقی قابل تحمل کنند.

مرگ هامون تهدیدی برای تمام کشور

چنانچه برای احیای تالاب هامون برنامه مناسبی اجرایی نشود یا دست کم برای بومیان منطقه معیشت جایگزینی در نظر گرفته نشود، آنها ناچار به مهاجرت خواهند شد. در چنین شرایطی با توجه به هم مرز بودن این منطقه با افغانستان بعید نیست با خالی شدن منطقه، اتباع افغانستان جای آنها را پر کرده و مرز کشورمان با آنها به کویر محدود شود. باید هشدار داد که به این شکل تمامیت ارضی کشور به خطر خواهد افتاد. به همین دلیل توجه به معیشت اندک جمعیت بومی باقیمانده در اطراف هامون ضروری است.

مهدي آييني

وقتي خشکسالي انباشته مي شود

کارشناسان هشدار می‌دهند خشکسالی در کشورمان تداوم پیدا کرده و مصرف‌کنندگان آب کشور که طی چندین سال اخیر به سرعت از منابع آبی کشور برداشت کرده‌اند، حکم بدهکارانی را دارند که حداقل درکوتاه‌مدت، توانی برای پرداخت بدهی انباشته خود ندارند و با فرض درآمد مناسب (بارش‌های طبیعی) درکوتاه‌مدت فقط می‌توانند کارهای روزانه خود را انجام دهند. به همین خاطر برای جبران بدهی‌های خود باید در بلندمدت برنامه مشخصی داشته باشند. با افزایش تقاضا برای مصرف آب، سرانه آب ایرانیان کاهش پیدا کرده، به این شکل که تا حدود 50 سال پیش که جمعیت کشورمان حدود 19 میلیون نفر بود، سرانه آب هر ایرانی در سال حدود 7000 متر مکعب بود، اما اکنون که جمعیت کشورمان به حدود 80 میلیون نفر رسیده، سهم هر ایرانی سالانه حدود 1900 مترمکعب است.

خشکسالی، نامی آشنا

بحران آب در کشورمان داستان تازه ای نیست، زیرا در کتیبه هایی که به یادگار مانده، نکاتی در باره خشکسالی آمده که با توجه به آن، می توان پیشینه مشکل کمبود آب را در کشور حدس زد.

شاهرخ فاتح، رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی در این باره به جام جم می گوید: کشورمان با توجه به قرار گرفتن در اقلیم خشک و نیمه خشک به شکل طبیعی محیطی شکننده دارد. بنابراین هر تغییری در آن می تواند بحران زیست محیطی ایجاد کند. ناهماهنگی انسان با طبیعت و بهره برداری بیش از حد از منابع، ازجمله منابع آب می تواند عواقب ناگواری برای اکوسیستم های طبیعی داشته باشد.

پیش بینی، کاری دشوار

بارش سالانه در ایران یک سوم متوسط دنیاست، زیرا میانگین مجموع بارش های سالانه در جهان حدود 800 میلی متر است. این درحالی است که در کشورمان، این آمار به حدود 250 میلی متر می رسد و افزایش تقاضا برای مصرف آب، توسعه ناپایدار، نبود توازن زمانی و مکانی بارش ها و افزایش تبخیر می تواند سبب ایجاد مشکلات بیشتر شود.

در این میان، برخی کارشناسان از عواقب بحران آب به شکلی یاد می کنند که براساس آن تا چند سال آینده، حدود 50 میلیون ایرانی ناچار به کوچ اجباری خواهند شد.

فاتح:

کشورمان با توجهبه قرار گرفتن در اقلیم خشک و نیمه خشک به شکل طبیعی، محیطی شکننده دارد، بنابراین هر تغییری در آن می تواند بحران زیست محیطی ایجاد کند

رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی درباره کوچ اجباری ناشی از نبود آب که از سوی برخی افراد مطرح شده، اظهار می کند: پیش بینی آینده، کار آسان و دقیقی نیست و مدل های متفاوتی وجود دارد که صرفا چشم اندازی از آینده را آن هم با درجه شفافیت کم ارائه می کنند. به این ترتیب نمی توان درباره 50 سال آینده با صراحت و قطعیت پیش بینی دقیقی انجام داد.

بنابراین بهترین راهکار، مدیریت درست شرایط کنونی است. برای این کار باید منطقی و واقع بینانه به مسائل نگاه کرد.

فاتح یادآور می شود: کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل برای تعیین شاخص بحران آب در کشورها اشاره کرده اگر میزان برداشت کشوری بیشتر از 40 درصد از منابع تجدیدپذیر آن کشور باشد،آن کشور با بحران آب رو به روست، در حالی که این آمار در کشورمان حدود 70درصد برآورد می شود.

آخرین خبر از خشکسالی

دوره پایش های آبی و کشاورزی، سال آبی نامیده می شود. این دوره از ابتدای مهر شروع می شود و تا پایان شهریور سال آینده ادامه پیدا می کند. با توجه به این که سال آبی 94ـ93 به تازگی به پایان رسیده، می توان میزان دقیق بارش ها را ارائه کرد.

رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی دراین باره می گوید: سال آبی 94ـ93 سال آبی مناسبی از لحاظ دریافت بارش ها نبود، چون از 31 استان کشور، 27 استان با کمبود بارش نسبت به شرایط بلندمدت خود مواجه بودند. در این میان، استان بوشهر با 45 درصد کاهش نسبت به بلندمدت، دشوارترین وضع را داشت. همچنین در تمام کشور نسبت به شرایط بلندمدت حدود16 درصد کاهش بارش داشته ایم.

این در حالی است که اگر سال آبی قبل را در نظر بگیریم، باید یادآور شد در سال آبی 93ـ92 نیز 22 استان با کمبود بارش روبه رو بودند. بنابراین با کنار هم قرار دادن این دو سال متوجه می شویم 18 استان کشور دو سال پی در پی است که شرایط کمبود بارش نسبت به بلندمدت دارند.

بدهکاری به منابع آب

فاتح با بیان این که پایش خشکسالی با کمک شاخص های مختلف ارائه می شود، عنوان می کند: خشکسالی در کشورمان انباشته شده. شخصی را در نظر بگیرید که برای درآمد روزانه اش با مشکل و کمبود مواجه شود . در این حالت او برای رفع نیاز روزانه از پس انداز و اندوخته خود استفاده می کند. این شخص اگر همه پس انداز خود را مصرف کند، ناچار به وام گرفتن رو می آورد و درادامه بر میزان بدهی اش افزوده می شود. در باره منابع آبی کشورمان نیز این شرایط رقم خورده یعنی با محدودیت بارش و افزایش تقاضا و نیاز روزافزون به آب، از منابع و ذخایر موجود آب کشور برداشت شده، بدون آن که برای جایگزینی منابع برداشت شده دست کم در کوتاه مدت چاره ای وجود داشته باشد.

وی یادآور می شود: در شاخص های بلندمدت مشخص است خیلی از مناطق کشور خشکسالی انباشته و چند ساله دارند و چنانچه بارش مناسبی داشته باشیم، بازهم بارش ها صرف مصرف روزانه می شود، مگر آن که از اکنون برای جبران برداشت ها برنامه مشخص داشته باشیم. بنابراین به زمان زیادی نیاز است تا بتوان بدهی انباشته شده قبلی را جبران کرد.

چالش های منابع آب در کشور

افت بارش، کاهش حجم آب های سطحی، بهره برداری بی رویه و افت منابع زیرزمینی، افزایش چاه های غیرمجاز، گسترش دشت های با وضع بحرانی و ممنوعه، تاثیر منفی نظام مالکیت زمین در بهره وری منابع آب، افزایش جمعیت،کاهش کیفیت آب از طریق پساب های صنعتی، کشاورزی و شهری و در نهایت راندمان پایین آب در کشاورزی از مهم ترین چالش های منابع آب کشور است.

قطع آب و قحطِ معرفت

635638645211514808ایام اقامه عزای سید و سالار شهیدان کربلا فرصتی است که به موضوع «آب» توجه ویژه‌ای ‌شود. با گسترش حساسیت جهانی به بحران آب تلاش‌های زیادی برای زدودن خیال باطل «آب یک منبع لایزال» شکل گرفته است. در کشور ما هم هشدارها تلخ و صریح و نگران‌کننده شده، تا حدی که وزیر اسبق کشاورزی ادامه روند فعلی را تبدیل ایران به یک بیابان تشبیه کرده است. اقبال عمومی کمپین «قطره قطره» هم نشان داد که در حفظ منابع آب باید به قطره هم توجه کرد.

 اما همزمان در مورد مشکل دیگری هم سخن گفته می‌شود که جانمایه آن، یک سوال است: چرا آب را بی‌رویه و کتاب را اندک مصرف می‌کنیم؟ اشاره‌ای ساده به این‌که وضعیت هر دو در کشور بحرانی است. دستمان در «کتاب‌نخوانی» از زمانی رو شد که تیراژها به هزار جلد و کمتر رسید. برای ملتی که در تمام مراحل زندگی‌شان اتصال و ارتباط با کتاب آسمانی موج می‌زند، چنین روندی هراس‌آور است. همان‌طور که برای رهایی از بحران آب باید به قطره قطره توجه کرد، برای برون‌رفت از بحران کتاب‌نخوانی هم باید به «صفحه صفحه» امیدوار بود.

در این روزها و شب‌ها که همه ما در سنتِ اطعام به ادای نذر آب و شیر و شربت و چای و غذا، مشق ایثار و مهربانی می‌کنیم، شایسته است که این خوبی‌ها را با نذر فرهنگی تکمیل کنیم. مشارکت در معرفت‌افزایی جامعه با اهدای کتاب‌های رها شده در کنج انباری یا غبار گرفته در گوشه خانه، به یک دوست یا رهگذر یا کتابخانه محله و مدرسه و اداره و دانشگاه، برای همه ما مقدور است. اهدای فقط یک جلد کتاب در هر سال توسط هر ایرانی یعنی گردش ده‌ها میلیون کتاب در کشور، یعنی دادن پَرِ پرواز به اندیشه‌ها، یعنی انتشار شعور، یعنی امر به معروف و شریک شدن در ثواب اندیشه خواهران و برادران خود که ساعتی تفکرشان بر سال‌ها عبادتِ بی‌معرفت فضیلت دارد. بیاییم کتابخوانی را یک «وظیفه ملی» و عنصری برای «شخصیت‌آرایی» بدانیم. از قحط معرفت باید ترسید. همان‌گونه که از قطعِ آب! بر این باورم که در کربلا، قطع آب نبود که فاجعه ‌آفرید، بلکه قحط معرفت بود.

اصغر محمدی فاضل

رئیس دانشکده محیط‌زیست

گسترش کانون‌های بحرانی گرد و غبار در کشور

با کاهش دمای هوا باید منتظر روزهای آلوده‌تری بود؛ روزهایی که با وارونگی دما همراه است و بی‌شک نفس کشیدن را برای شهروندان دشوارتر خواهد کرد، نگران‌کننده‌تر این که آلودگی ناشی از منابع متحرک و ثابت در کشور با ریزگردها همراه خواهد شد به همین دلیل شرایط بغرنج‌تری را پدید می‌آورد. باید یادآور شد هنوز در کشور برای شناسایی کانون‌های بحرانی ریزگردها تحقیقات جامع و کاملی انجام نشده به همین دلیل نقشه ملی کانون ریزگرد‌ها در کشورمان آماده نیست بنابراین نمی‌توان بدرستی شرایط امسال کشور را با سال گذشته مقایسه و با توجه به آن میزان افزایش کانون‌های گرد و غبار را در کشور مشخص کرد.

 در واقع منشا ریزگردها در کشور به طور حتم افزایش پیدا کرده، اما از میزان افزایش آن اطلاعی در دست نیست؛ زیرا هنوز تحقیقات جامعی دراین باره انجام نشده و نمی توان کانون های بحران کشور را روی نقشه ای پیاده کرد تا براساس اطلاعات موجود، شرایط هرسال را با سال گذشته اش سنجید و نتیجه گیری کرد.

ضیاءالدین شعاعی، مدیرملی ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست دراین باره به جام جم می گوید: براساس نتایج مطالعاتی که به تازگی در خوزستان انجام شده علاوه بر 300 هزار هکتاری که به عنوان منشأ ریزگردها دراین استان شناسایی شده بود، حدود یکصد هزار هکتار از اراضی حاشیه این مناطق نیز مستعد تبدیل شدن به کانون ریزگرد است.

وی با بیان این که علت این افزایش نیز چیزی نیست جز استمرار خشکسالی، اظهار می کند: طبق پیش بینی هایمان اگر خشکسالی مانند سال گذشته باشد، احتمال گسترش مناطق در سراسر کشور وجود دارد، اما برخی پیش بینی ها حکایت از این دارد که زمستان امسال بارش خوبی خواهیم داشت به همین خاطر انتظار می رود کانون ریزگردها افزایش نیابد.

منشأیابی استانی

این درحالی است که باید تاکید کرد سازمان های مسئول در حوزه مدیریت منابع ریزگردها در کشور باید هرچه زودتر کانون های داخلی ریزگرد ها را شناسایی کرده و برای مهار آنها دست به کار شوند.

شعاعی خاطرنشان می کند: مطالعات لازم در استان خوزستان انجام شده و در تلاش هستیم در دیگر استان ها نیز این تحقیقات را انجام دهیم، تا نقشه منشاء ریزگردها به شکل استانی تهیه شده و در اختیار استانداران قرار گیرد تا با توجه به آن، برنامه های بلندمدت خود را طراحی کنند.

وی درباره کانون گرد و غبار در خارج از کشور نیز عنوان می کند: چون مطالعات در این باره استمرار نداشته و برخی کشورها مانند عراق و سوریه شرایط مناسبی ندارند، اطلاعات ما از منشأ ریزگردها در خارج از کشور کم بوده و آن نیز براساس اطلاعاتی است که از ماهواره به دست می آوریم. در کل با توجه به خشکسالی و نبود امنیت، به طور حتم چنین کانون هایی در خارج از کشورمان نیز درحال افزایش است.

ریزگردها می مانند

شاهرخ فاتح، رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی نیز درباره این که افزایش بارش های پاییزه در کشور چقدر در کاهش ریزگرد ها موثر است، به جام جم می گوید: با وجود حدود 10 تا 15درصد افزایش در بارندگی نمی توان مشکلات قبلی این حوزه را جبران کرد، یعنی با این بارش ها اتفاق خاصی در بسترهای خشک کشور رخ نخواهد داد. در واقع افزایش بارش نمی تواند تالاب های خشک شده کشور را که تبدیل به کانون ریزگرد شده اند، نجات دهد.

وی درباره کاهش حجم ریزگردها نیز خاطرنشان می کند: کانون بحرانی ریزگردها به قوت خود باقی است و بهبود آنها به زمان نیاز دارد؛ اما افزایش بارش ها می تواند رطوبت خاک را تحت تاثیر قرار داده و سبب کاهش حجم ریزگردها شود. با این حال نکته اینجاست که بارش هایی که در پیش داریم اصل مساله را رفع نمی کند.

نیاز به اطلاعات دقیق

فرهاد سرداری، معاون فنی دفتر امور بیابان سازمان جنگل ها نیز در گفت وگو با جام جم درباره افزایش منشأ گرد و غبار در کشور عنوان می کند: خشکسالی سبب بدتر شدن شرایط می شود. براساس اطلاعات هواشناسی علاوه بر این که شرایط بارش کشور بهتر نشده، تغییرکاربری ها نیز می تواند مساله را بحرانی کند؛ بنابراین می توان گفت مناطق منشاء گرد و غبار در کشور افزایش پیدا می کند.

باید یادآورشد مطالعات دقیقی در کشور انجام نشده، یعنی نقشه ای از کانون ریزگردها به شکل ملی وجود ندارد؛ بنابراین نمی توان شرایط امسال را با سال گذشته مقایسه کرد و با توجه به نتیجه آن درباره کاهش یا افزایش کانون ریزگردها در کشور خبرداد.

سرداری ابراز می کند: به شکل منطقه ای و محلی نقاطی به عنوان منشأ ریزگردها مشخص شده مانند دشت ملارد در اطراف تهران، اما اطلاعات دقیقی از کل کشور وجود ندارد.

همکاری سه جانبه

افزون براین، هیات دولت مصوبه ای برای شناسایی مناطق بحرانی گرد و غبار دارد و براساس آن سازمان جنگل ها، محیط زیست و هواشناسی موظفند مشترکا برای شناسایی کانون های داخلی ریزگردها در کشور تلاش کنند.

معاون فنی دفتر امور بیابان سازمان جنگل ها دراین باره اظهار می کند:تا پایان سال اولین نقشه ها از کانون های بحرانی ریزگردها در کشور تهیه می شود که می توان براساس نقشه های مکانی دراین باره سخن گفت.

وی درباره میزان ریزگردهای داخلی عنوان می کند:درباره میزان منشأ داخلی و خارجی گرد و غبار به شکل کلی سخن گفته می شود؛ یعنی از نظر تعداد به آن می پردازند نه سطح.

این درحالی است که باید یاد آور شد چنانچه اراده ای برای مهار کانون های ریزگردها در کشور وجود داشته باشد، مسئولان سازمان محیط زیست،جنگل ها و هواشناسی با تعامل بین بخشی می توانند قدم های مثبتی دراین زمینه بردارند.علاوه براین مسئولان باید برنامه ای نیز برای افزایش مقاومت و سازگاری شهروندان نسبت به این پدیده داشته باشند؛ برای نمونه تسهیل کردن شرایط برای استفاده شهروندان از سیستم تهویه مطبوع، دسترسی راحت به مراکز درمانی و کاهش سفرهای درون شهری باید مورد توجه مسئولان باشد.

کوپن آب؛ طنز تلخ امروز، واقعیت تلخ‌تر فردا

مهدی آیینی

مهدی آیینی

بیشتر رودخانه‌های کشور به رودخانه فصلی بدل شده‌است، دریاچه‌ها و تالاب‌های زیادی در شرایط بحرانی قرار دارد، چشمه‌ها به یکباره خشک می‌شود، دشت‌های کشور به‌طور میانگین 40‌ سانتی‌متر فرونشست کرده‌ است و… همه اینها نشانه‌های تاخت و تاز بحران کم‌آبی در کشور است که براساس آن کارشناسان هشدار می‌دهند هیچ بعید نیست تا مدتی دیگر 50 میلیون نفر ایرانی ناچار به کوچ اجباری شوند.

 داستان کمبود آب در کشور ماجرای تازه ای نیست، اما با این حال به نظر می رسد برخی مسئولان تاکنون آن را جدی نگرفته اند. این را می توان از نحوه مدیریت منابع آب در کشور نتیجه گرفت، اما برخلاف این گروه از مدیران، شهروندان زیادی به این بحران واکنش نشان داده و به سهم خود سعی دارند در راه برطرف کردن این تهدید قدم بردارند.

گواه این ادعا نیز کمپین های زیست محیطی است که روند تولد آنها در کشور سرعت گرفته است. البته شهروندان فعالیت خود را به کمپین ها محدود نکرده و با عملی کردن ایده های مناسب نیز سعی در آگاه کردن دیگر شهروندان دارند؛ در تازه ترین اقدام، برخی کاربران فضای مجازی «کوپن آب» را طراحی کرده اند، کوپنی که بیشتر شهروندان را به یاد دورانی می اندازد که برای تهیه مایحتاجشان با محدودیت روبه رو بودند.

روی این کوپن تاریخ 1401 درج شده و مشخص کرده سهمیه تیرماه یک نفر است، گوشه این کوپن نیز مهر سازمان سهمیه بندی آب حک شده که سال 1399 تاسیس شده است.

کوپن آب شاید در نگاه اول طنز تلخی به نظر برسد، اما واقعیت تلخ تری است که باید آن را جدی گرفت.

کوپن آب این هشدار را به شهروندان می دهد که با توجه به شرایط اقلیمی و مدیریت منابع آب در کشور بالاخره ناچار به جیره بندی جدی آب در کشور خواهیم شد؛ واقعیتی که دیر یا زود گریبان کشور را خواهد گرفت و فقط با مدیریت درست می توان شدت و شروع آن را به تعویق انداخت.

با توجه به مطرح شدن کوپن آب در فضای مجازی و واکنش شهروندان به آن، می توان نتیجه گرفت این روزها بیشتر شهروندان از این واقعیت تلخ که کشور با بحران آب دست و پنجه نرم می کند، آگاه هستند بنابراین باید از مسئولان خواست تمرکز خود را برای بهبود شرایط روی بخش هایی بگذارند که بیشترین مصرف و هدررفت آب را دارد، زیرا حدود 90 درصد منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود که در بهترین حالت 35 درصد بهره وری دارد یا می توان یادآور شد هنوز برای هر مجتمع مسکونی یک کنتور آب نصب می شود و به همین دلیل نمی توان توقع داشت همه شهروندان به یک اندازه در مصرف آب صرفه جویی کنند.

این در حالی است که باید از شهروندان و کمپین های فعال زیست محیطی خواست علاوه بر هشدار، با ایده های خلاقانه تر برای بهبود مدیریت آب در بخش کشاورزی و توزیع آن قدم بردارند؛ برای نمونه آنها با تحریم محصولات کشاورزی پرمصرف و به اشتراک گذاشتن تجربه های کاربردی شان درباره کاهش مصرف آب می توانند در این حوزه کارآمدتر بوده و مسئولان را نیز از خواسته هایشان آگاه کنند.

مهدي آييني

بالا