آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حيات وحش

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حيات وحش

اشتراک به خبردهی

بازی با واژه‌های سوخته در محیط‌زیست | تکرار ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت‌

در گفت‌وگو با کارشناسان عملکرد یک‌سال گذشته دولت در حوزه محیط زیست را مرور کرده‌ایم

جنگل‌های زاگرس در غرب کشور گرفتار آفات‌ و بیماری شده و‌ جنگل‌های هیرکانی در شمال  به حال خود رها شده ‌است، تنش‌های آبی با سوء مدیریت منابع آب به بحران بدل می‌شود، تالاب‌های کشور یکی پس از دیگری می‌خشکند تا توفان‌های گرد و غبار بیش از گذشته جان بگیرد. ‌برای حفاظت از حیات وحش کشور برنامه‌ای وجود ندارد و انقراض هر روز بیش از گذشته زیستگاه‌های کشور را فتح می‌کند، در چنین شرایطی تکرار ادعای‌ محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی مدیران دولت سیزدهم چقدر واقع بینانه‌ است؟

کم نیستند کارشناسانی که می‌گویند محیط‌زیست کشور به حال خود رها شده، چراکه مدتی است اولویت‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی و محیط زیست مساله‌ای بجز محیط زیست و منابع طبیعی است. برای نمونه به نظر می‌رسد با حذف واژه جنگل از نام سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری این سازمان دیگر برنامه‌ای برای ‌ حفظ و احیای جنگل‌های کشور ندارد. به همین دلیل آفات و بیماری جنگل‌های زاگرس را قرق کرده است و جنگل‌های هیرکانی نیز تامدتی دیگر به سرنوشت زاگرس دچار خواهد شد.

خبرهای رسیده از سازمان حفاظت محیط زیست نیز از این حکایت دارد که در این سازمان نه تنها حفظ محیط‌زیست به حاشیه رفته است بلکه مدیران سازمان در ارتباط گرفتن با کارمندان خود نیز دچار مشکل شده‌اند به همین دلیل سریالی از استعفا به راه افتاده و در چنین شرایطی نیز رئیس این سازمان درهای اتاق خود را به روی کارمندانش ‌بسته است.

با توجه به این شرایط نباید امیدوار بود که فعالیت مدیران این سازمان به حفظ محیط زیست کشور منجر شود. نگران کننده‌تر اینکه در چنین شرایطی و با توجه به اینکه حدود یک‌سال از شروع به کار دولت سیزدهم می‌گذرد ‌ معاون آموزش و مشارکت های مردمی این سازمان ادعا کرده است که دولت سیزدهم محیط زیستی‌ترین دولت در چند دهه گذشته است‌! درست مانند دولت‌ حسن روحانی که سبب شد بیش از ۱۳هزار نفر از دوستداران محیط زیست‌ دولت دوازدهم را محیط نیستی‌ترین دولت بدانند و در نامه‌ای سرگشاده از او بخواهند که این عنوان را از کابینه خود پس بگیرد.

بازی با واژه‌های سوخته

ادعای محیط زیستی ترین دولت درحالی از سوی معاون سازمان حفاظت محیط زیست مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد این سازمان در مدیریت داخلی خود نیز با مشکل رو به رو شده است. به همین دلیل برخی از کارشناسان تاکید می‌کنند بهتر است مدیران این سازمان از واژه‌های سوخته‌ای مانند محیط زیستی‌ترین دولت استفاده نکنند.

‌سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس یکی از این کارشناسان است. او در واکنش به مطرح شدن ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی معاون محیط‌زیست کشور به ما می‌گوید: از چنین ادعایی خاطره خوبی نداریم. تحلیل‌های کارشناسی نیز اثبات می‌کند که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب هیچ دولتی نیست.‌ به همین دلیل بهتر است آقایان دیگر از واژه‌های سوخته استفاده نکنند.

با توجه به این مسائل کارشناسان حوزه محیط‌زیست به مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست توصیه می‌کنند برای مطرح کردن چنین ادعاهایی زود است و باید اجازه دهند مردم و فعالان محیط‌زیست چنین عنوانی را برای دولت انتخاب کنند.

مدیریت با درهای کاملا بسته

بررسی عملکرد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در یک‌سال گذشته نشان می‌دهد که علی‌سلاجقه اقدامات مناسبی نیز انجام داده است، مانند ایستادن در مقابل اجرای پروژه‌های مخربی مانند پتروشیمی میانکاله و انتقال آب خزر به سمنان. با این حال بیشتر کارشناسان حوزه محیط‌زیست معتقدند رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید برای حفظ محیط‌زیست کشور فعالیت‌های‌ بیشتری انجام دهد.

‌محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست نیز در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند: رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست ‌اگر می‌خواهد چنین عنوانی به دولت داده شود باید تغییراتی در شیوه مدیریت خود بدهد برای نمونه‌ به‌جای سفرهای محرمانه بهتر است وقتی به سفر استانی می‌رود ‌با فعالان محیط‌زیست ملاقات کند.

آن طور که درویش توضیح می‌دهد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست‌ تاکنون جلسه‌ای با فعالان محیط‌زیست برگزار نکرده است و اتاق فکری در سازمان محیط زیست تشکیل نشده تا بتوان از نظرات بزرگان محیط‌زیست استفاده کرد.

‌این کارشناس محیط زیست درباره مشکلات دورن سازمانی محیط زیست نیز عنوان می‌کند‌: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید حرمت نیروهای انسانی این سازمان را حفظ کند. آقای سلاجقه آنچنان درهای دفترش را بسته است که ‌جایگاه‌اش در بین بسیاری از پرسنل سازمان حفاظت محیط زیست از عیسی کلانتری، رئیس پیشین این سازمان نیز پایین‌تر آمده است.‌

وعده‌های محیط‌زیستی

بررسی  عملکرد هیات دولت نیز نشان می‌دهد تعامل‌های بین بخشی نیز برای بهبود شرایط محیط زیست کشور تاکنون راه به جایی نبرده است، برای نمونه وزارت نفت نتوانسته سوخت مورد نیاز جنگل‌نشینان را تامین کند به همین دلیل هنوز بسیاری از روستاییان  به سوخت مناسب دسترسی ندارند و از هیزم استفاده می‌کنند. علاوه بر این وزارت نیرو نیز وعده‌های خود را برای تولید سوخت پاک اجرایی نکرده است و پساب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی در بسیاری از مناطق منابع آب و خاک کشور را آلوده می‌کند.

درویش درباره توجه به محیط زیست در وزارت نیرو  می‌گوید: ‌ این وزارتخانه اگر اعتبار لازم‌ را داشته باشد همچنان  به دنبال اجرای پروژه‌های تخریب کننده محیط زیست مانند سد سازی و پروژه‌های انتقال آب است.

آن طور که او توضیح می‌دهد این وزارتخانه در یک‌سال گذشته نتوانسته به وعده‌های محیط زیستی خود نیز عمل کند، چراکه معاونت ‌‌این سازمان وعده تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر را ‌مطرح کرده بود. اما در یک‌سال گذشته هیچ انرژی پاکی تولید نشده است.‌

درویش با اشاره به برکناری رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه عنوان می‌کند: ‌این سمت را نیز در حالی به استاندار آذربایجان غربی داده‌اند که ایشان‌ یکی از مشکلات حوضه دریاچه ارومیه است. علاوه بر این هنوز درباره برنامه‌های این ستاد برای احیای دریاچه نیز اطلاع رسانی نشده است.

او درباره بحران آب در کشور نیز می‌افزاید: به نظر می‌رسد دولت برای حل بحران آب در  مناطقی مانند زاینده‌رود برنامه‌ای ندارد و حتی در این خصوص شفاف‌سازی  هم نمی‌کند.

این کارشناس حوزه محیط زیست درباره عملکرد سازمان منابع طبیعی در یک‌سال گذشته نیز می‌گوید: به نظر می‌رسد جنگل به حال خود رها شده است، چراکه در این مدت این سازمان نتوانسته به کمک جوامع محلی در زاگرس حتی ده ‌ هکتار  جنگلکاری انجام بدهد‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد تمرکز مدیران سازمان جنگل‌ها این روزها بیشتر روی اجرای پروژه‌های آبخیزداری سازه‌ محور است در حالی که ‌برای آبخیزداری نباید از سد‌های مخزنی کوچک استفاده کرد. ‌

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نیز معتقد است تاکنون شاهد تغییرات مثبتی در منابع طبیعی کشورمان نبوده‌ایم و در این بین فقط تغییراتی در بدنه کارشناسی انجام شده که بیشتر آنها نیز مناسب نبوده است.

آن طور که او در گفت‌وگو با ما توضیح می‌دهد مسیر توسعه کشور مناسب نیست و تا زمانی که بار توسعه در کشور روی دوش منابع طبیعی باشد، نتیجه عملکرد مدیران پیشاپیش مشخص است.‌

کیادلیری یادآوری می‌کند که در مدت یک‌سال ‌نیز نمی توان عملکرد دولت‌ها را در حوزه منابع طبیعی ارزیابی کرد، چراکه اثرات اقدامات آنها در این حوزه در طولانی مدت خود را نشان خواهد داد.

این درحالی است که گزارش‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی نیز نشان می‌دهد که اقدامات آنها نسبت به سال‌های گذشته کمتر نیز شده است.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه می‌دهد: در این بین باید گفت‌ارزیابی فنی مناسبی نیز در حوزه اقدامات منابع طبیعی انجام نمی‌شود تا بتوان براساس آن در خصوص عملکرد مدیریت در منابع طبیعی قضاوت کرد.

با توجه به گفته‌های کارشناسان باید تاکید کرد که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب دولت سیزدهم هم نیست، چراکه برخلاف شعارهای مطرح شده از سوی دولت هنوز برای حفظ محیط زیست کشور قدم‌های جدی برداشته نشده است و با توجه به عملکرد نامناسب سازمان‌های حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی کشور نمی‌توان به عملکرد دیگر نهاد‌ها و وزارتخانه‌ها نیز برای حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مهدی آیینی

شلیک با دانه

آیا ما با غذادهی دستی به حیوانات زمینه مرگ آنها را فراهم می کنیم؟

در فصل زمستان یکی از بحث های همیشگی میان دوستداران محیط زیست حول محور غذادهی به حیوانات است. این موضوع البته که همواره با چالش های بسیاری همراه است عده ای به دلیل دسترسی کمتر حیوانات در این فصل به غذا این کار را کمک به حیوانات تلقی می کنند و در مقابل مخالفانی هم قرار دارند که معتقدند این کار دخالت در چرخه طبیعی آنهاست و نه تنها کمک محسوب نمی شود که در موارد بسیاری به زیان حیوانات است و گاه موجب مرگ آنها می شود. وقتی از غذادهی دستی به حیوانات حرف می زنیم مفهوم بسیاری فراگیری را در برمی گیرد در حالی که بسیاری از کارشناسان حیات وحش باور دارند که این موضوع ملاحظات بسیاری دارد.

هوشنگ ضیایی، کارشناس حیات وحش معتقد است یکی از این ملاحظات فارغ از گونه حیوانی، منطقه زیستی آن حیوان است. به این مفهوم که جغرافیای مدنظر یکی از مولفه های تعیین کننده در درستی یا نادرستی غذادهی به حیوان محسوب می شود. اسماعیل کهرم هم نوع گونه حیوانی را مولفه مهمی در درستی یا نادرستی این کار می داند و معتقد است غذادهی به پرندگان در اغلب موارد موجب تسریع در مرگ آنها می شود. تغییر در چرخه و ذائقه غذایی حیوانات و عادت دهی آنها به غذای دستی هم از دیگر ملاحظات کارشناسان در این کار است. ملاحظاتی که به باور آنها حتما یک کار تخصصی است و با راه اندازی پویش های مردمی این کار بیشتر زیان آور است تا مفید. در کنار این موضوع هیچ گاه در بحث های حول این موضوع درباره غذادهی به حیوانات وحشی حرفی به میان نیامده، آن هم در حالی که در آستانه فصل سرما همیشه اخباری درباره حمله گرگ ها به انسان در برخی مناطق ایران منتشر می شده است. برخی راهکار عدم تکرار این اتفاقات را در طعمه گذاری و غذادهی به گرگ ها می دانند در حالی که برخی از کارشناسان نه تنها این کار را بی فایده می دانند، بلکه معتقدند ریشه بسیاری از این حمله های احتمالی هم آزاری است که انسان به این حیوانات رسانده است، از محدود شدن قلمروی زیستگاه این حیوانات گرفته تا آزارهای معمول به خود حیوان در برخی از مناطق ایران. حیوانات شهری هم در بحث پیش رو جایگاه ویژه ای دارند، آنها دیگر به واسطه دسترسی به غذاهای شهری نه تنها ذائقه غذایی شان تغییر پیدا کرده که دیگر در طول سال های گذشته توانایی تاب آوری شان در طبیعت هم از میان رفته است. همه این چالش هاست که باعث شده همچنان یک سوال مهم کلی وجود داشته باشد، سوالی با این محور که اساسا غذادهی به حیوانات درست است یا نادرست؟ این گزارش قصد دارد به پاسخی آشکار به این پرسش برسد.

مدیریت شود، کار درستی است
پاسخ هوشنگ ضیایی، کارشناس پیشکسوت حیات وحش به پرسش جام جم به شرط در نظر گرفتن برخی مولفه ها مثبت است. او مهم ترین معیار در این کار را محدوده جغرافیایی این تصمیم می داند و به جام جم می گوید: «به طور کلی و در بعضی از مناطق این کار درستی است. به عنوان مثال ما در منطقه ورجین که به حیوانات غذادهی می کنیم به این دلیل است که مسیرهای مهاجرت به واسطه سدسازی ها و جاده های اتوبانی قطع شده است. در گذشته با بارش شدید برف حیوانات این منطقه کوچ می کردند و به مناطق خجیر و سرخه حصار و پایین دست می آمدند، اما حالا به همان دلایل ذکر شده این مسیرها بسته شده و حیوانات در این مناطق می مانند و غذایی هم ندارند، بنابراین به نظر می رسد در این مناطق باید به این حیوانات کمک کرد.» برای این کار هم البته که باید ملاحظاتی را در نظر گرفت. او به ما می گوید: «غذادهی به حیوانات در سایر مناطق که هنوز دسترسی و امکان مهاجرت حیوانات وجود دارد کار درستی نیست، چرا که باعث می شود حیوانات به این غذادهی دستی عادت کنند و بعد از آن علوفه های بدخوراکی را که در طبیعت وجود دارد، نخواهند خورد. نکته مهم این است که این کار باید مدیریت شود و در صورت نیاز صورت بگیرد.»

غذایی که پرندگان را می کشد
از بین رفتن قلمروی زیستی حیوانات و قطع این قلمرو به واسطه سازه های انسانی مانع بزرگی برای مهاجرت نکردن حیوانات به دیگر مناطق شده است، اما این گزاره درباره پرندگان تا حدود بسیاری صدق نمی کند. با این حال اما اسماعیل کهرم، کارشناس و فعال محیط زیست معتقد است اگر با رعایت ملاحظاتی غذادهی به برخی گونه ها مناسب باشد این کار برای پرندگان قطعا زیان آور خواهد بود.

او به جام جم می گوید: «ناآگاهی جمعی در این باره به طوری است که باعث مرگ پرندگان می شود. نکته مهم در غذادهی به پرندگان فصل و نوع غذاست، به این مفهوم که اگر ما در فصل بهار و تابستان به عنوان مثال خرده نان به پرندگان بدهیم این کار می تواند به مرگ جوجه این پرندگان بینجامد. چرا که خمیر نان آب را جذب می کند و باعث خفگی جوجه ها می شود.»

ثوابی که کباب شد
هر چند غذادهی مورد اشاره این کارشناس محیط زیست معطوف به پرندگان شهری است، اما گلایه اصلی کهرم از این کار اشاره به غذادهی به پرندگان مهاجر دارد. او به جام جم می گوید: «نکته ای که بسیار مخالف آن هستیم مربوط به رفتار افرادی است که با نیت خیر آمدند ثواب کنند، اما کباب کردند. آمدند در منطقه سرخرود در شمال ایران چند تن گندم را به نیت خیر به قوها دادند. قوهایی که برای ارتزاق چند روزه به آن منطقه آمده بودند تا کمی استراحت کنند و به تالاب های دیگر بروند.

این کار باعث تشکیل کلونی های پرتجمع قوها شد و همین تجمع باعث انتشار امراض مختلف بین این پرندگان شد.»

انتشار احتمالی امراض میان این گونه تنها یکی از معایب چنین شیوه غذادهی است. به باور اسماعیل کهرم این کار باعث قطع مسیر طبیعی این پرندگان هم شده بود. او می گوید: «اساسا دلیل اصلی مهاجرت پرندگان یافتن غذاست. از آنجا که در زمستان سیبری همه چیز یخ می زند و غذایی یافت نمی شود پرندگان به مناطق گرم تر برای یافتن غذا مهاجرت می کنند. وقتی ما به این شکل گسترده با غذا این پرندگان را در این منطقه نگه می داریم باعث انتشار امراض بین آنها، جلب توجه شکارگرانی همچون روباه و شغال و البته شکار و صید غیرقانونی شان هم می شویم.»

ادامه گفته های اسماعیل کهرم موازی حرف های هوشنگ ضیایی است. این که غذادهی به پرندگان هم اصولی دارد. این که تشکیل پویش در این زمینه بدون آگاهی از آن می تواند به قیمت جان پرندگان تمام شود. این که این شیوه غذادهی به پرندگان ذائقه غذایی آنها را از بین می برد و باعث مرگشان می شود

محیط زیست اختیار ندارد

سکاندار ۶۵ ساله، اما تازه نفس سازمان حفاظت محیط‌زیست در مدت کوتاهی که پایش به پردیسان باز شده، تصمیم و اظهارنظر‌های جنجالی کمی نگرفته و نداشته،‌ از واگذاری پارک پردیسان به شهرداری تهران بگیرید تا پافشاری بیش از حدش بر مساله بحران آب. او که دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی‌اش را ‌‌از دانشگاه ایالتی آیوای آمریکا گرفته‌ در اولین نشست خبری‌اش با این جمله که توان پاسخگویی علمی او به مسائل زیست‌محیطی حدود ۵ درصد است خبرنگاران را غافلگیر کرد.به نظر می‌رسد وزیر کشاورزی پیشین کشور که به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد برنامه‌های خبرساز زیادی برای سازمان حفاظت محیط‌زیست داشته باشد‌.‌ او برخلاف‌ معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط‌زیست، تلاشی برای پوشاندن ضعف‌های محیط‌زیست نمی‌کند و در کنار اعتراف‌ به این کاستی‌ها از این می‌گوید که رئیس‌جمهور نیز از ضعف‌های این سازمان بی‌اطلاع است. آن طور که از سخنان کلانتری می‌توان برداشت کرد قرار است او تغییرات گسترده‌ای نیز در سطح مدیرکل‌های استانی داشته باشد، زیرا به نظر او این افراد نباید بومی استان محل خدمت‌شان باشند. به همین دلیل باید منتظر انقلابی در پردیسان بود، انقلابی که اگر به درستی مدیریت نشود می‌تواند محیط‌زیست شکننده کشور را با چالش‌های بیشتری روبه‌رو کند.

با این که محیط‌زیست کشور ‌مشکلات زیادی دارد‌‌ ‌از اظهارنظر‌های شما می‌شود به این نتیجه رسید که دغدغه اصلی‌تان مساله بحران آب است.

دغدغه ‌کم نیست، اما اصلی‌ترین آن، مساله آب است که مشکل جدی کشور محسوب می‌شود.

انتقادی که از شما می‌شود، همین پافشاریتان روی مساله آب است، چون با توجه به مسئولیت جدیدتان به عنوان رئیس‌ سازمان حفاظت محیط‌زیست ابزار کافی و مسئولیت پرداختن به این مساله را ندارید.

مسئولیت این مساله و تمام‌ تخریب‌هایی را که در محیط‌زیست اتفاق می‌افتد به عهده داریم. به همین علت محیط‌زیست باید در این ارتباط اعلام وجود کند، چون تنها دستگاه حافظ حقوق نسل‌های آینده سازمان حفاظت محیط‌زیست است.

اما وقتی می‌گوییم محیط‌زیست باید مسائل دیگری مانند تنوع زیستی و خاک را نیز به یاد داشته باشیم، در حالی که شما فقط روی آب پافشاری می‌کنید.

درست است مسائلی مانند خاک و آلودگی هوا مطرح است، اما اینها فعلا مشکل اصلی کشور نیست یعنی در مقابل آب مشکل اصلی تلقی نمی‌شوند یا حیات‌وحش یکی از مشکلات اصلی است، اما علت اصلی فرسایش ژنتیک و از بین رفتن حیات‌وحش ‌نیز آب است، علاوه بر این دلیل مساله‌ای مانند فقر نیز آب است.

اما به مسائلی مانند فقر باید نهاد‌های دیگری رسیدگی کنند.

ارگان‌های دیگر نیز محدودیت و اختیاراتی دارند، ولی این که فرض کنیم محیط‌زیست خاموش باشد تا وزارت نیرو همه آب‌ها را بفروشد نیز درست نیست.

اما وزارت نیرو وظیفه حاکمیتی‌اش آب است.

این از نظر اجرایی است، اما نهادی که باید جامعه را آگاه کند یا به مسئولان اخطار بدهد محیط‌زیست است، آب دغدغه ۲۰ سال اخیر من است، اما اکنون که به محیط‌زیست آمده‌ام وظیفه اصلی‌ام است، چون بجز ما کسی آینده و حقوق نسل آینده را در نظر نمی‌گیرد.

این رویکرد باعث نمی‌شود از مسائل دیگر مانند تنوع زیستی غافل شوید؟

تنوع زیستی نیز قربانی آب است، اکنون مشکل یوز و گور خر و حیات‌وحش مساله آب است، چون آب نیست چرخه کامل نیست یعنی حیات گیاهخوار و گوشتخوار تحت تاثیر قرار گرفته است. برای نمونه مساله اصلی یوزپلنگ گرسنگی است، چرا؟ چون جمعیت طعمه‌هایی مانند خرگوش و جبیر کم شده است، به این دلیل که‌ این گونه‌ها نیز به دلیل کمبود آب خوراک کافی ندارند‌.

درست است، آب نیست، چون کشاورزی ما مناسب نیست، اما سازمان حفاظت محیط‌زیست چطور می‌خواهد کشاورزی را درست کند؟

اینها مسائلی متفاوت است. ما به کشاورزی کار نداریم. ما می‌گوییم استحصال آب نباید بیش از حد باشد. بخش زیست‌محیطی آب باید به محیط‌زیست داده شود، برای نمونه گرد و غبار خوزستان به این علت است که حقابه تالاب و دشت‌ها با ایجاد سد‌ها در نظر گرفته نشده است.

اما خودتان نیز بارها گفته‌اید ۹۰درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود.

این مقدار خیلی زیاد است و باید کم شود. همه کشور اگر کشاورزی است اشکالی ندارد، اما این طور نیست. کشاورزی حق ندارد ۹۰ درصد آب کشور را ببرد. سهم محیط‌زیست باید داده شود.

۵۰ میلیارد مترمکعب حقابه محیط‌زیست است که باید از کشاورزی پس گرفته شود. برای این مساله چه برنامه‌ای دارید؟

بله حداکثر باید ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیر استفاده شود، اما ما ۱۱۰درصد استفاده می‌کنیم، بنابراین یکی از اصلی‌ترین سهمیه‌هایی که‌ محیط‌زیست دارد و به آن داده نمی‌شود آب است که من برای آب و به دست آوردن سهم محیط‌زیست می‌جنگم.

پس برای آب می‌جنگید؟‌

برای گرفتن سهم محیط‌زیست برای سهم خودم که نمی‌گویم، من روزی سه لیتر بیشتر آب مصرف نمی‌کنم.

واقعا سه لیتر ‌آب بیشتر در روز مصرف نمی‌کنید؟

هر انسانی حداکثر نیازش سه لیتر است به طرق مختلف و بدون در نظر گرفتن مواد غذایی؛ بنابراین محیط‌زیست باید حقابه‌اش را بگیرد و متاسفانه با ایجاد سدها این حقآبه قابل وصول نیست مگر این که یک نسل برای آن بجنگد.

زمانی که خانم ابتکار مسئول محیط‌زیست بود می‌گفتید محیط‌زیست کوتاه آمده و زورش نرسیده به همین خاطر حقابه‌اش را گرفته‌اند.

بله، حقآبه دریاچه و تالاب‌هایی مانند دریاچه ارومیه را گرفته‌اند.

حرف زدن درباره این مسائل آسان است، اما برای پس گرفتن این حقابه‌ها چه برنامه‌ای دارید؟

برنامه‌ام آگاه‌سازی ۸۰ میلیون ایرانی است.

اگر بخواهید صادقانه زمان بدهید چه زمانی می‌توانید این حقابه را پس بگیرید؟

ما باید حقوق شهروندی خود را انجام بدهیم، زمانش ممکن است پنج یا ۲۰ سال دیگر باشد، اما ۲۰ سال دیگر بخش عمده‌ای از کشور نابوده شده است، خود مردم باید آگاه شوند، نمی‌توانیم اهداف بلندمدت کشور را قربانی اهداف کوتاه‌مدت کنیم.

نمی‌توانید بگویید چند سال دیگر این حقابه را پس می‌گیرید؟

نمی‌توانم زمان بدهم. غیبگو که نیستم، اما همیشه باید مبارزه کرد و به سمت گرفتن حق و حقوق رفت.

به نظر می‌رسد اگر بخواهید حق و حقوق محیط‌زیست را بگیرید کشور به‌هم بریزد. چطور می‌خواهید کشاورزی را که زندگی‌اش در کشت خلاصه می‌شود و طی سال‌ها برایش حق ایجاد شده از کشت و کار منع کنید؟

بالاخره تصمیم‌گیران کشور باید مواضع خود را مشخص کنند، باید به این نتیجه برسند کشور را بلندمدت می‌خواهند یا کوتاه‌مدت، ‌چون توانایی من نیز محدود است، اما همه‌اش را به کار می‌گیرم. ولی در نهایت تصمیم‌گیران، قانونگذاران و مسئولان رده اول کشور باید بگویند چه اتفاقی خواهد افتاد و مسئولیت برنامه‌ها را به عهده بگیرند. چون بدون مسئولیت‌پذیری نمی‌شود تصمیم گرفت؛ برای نمونه براساس برنامه ششم توسعه در بخش کشاورزی اگر بخواهیم ۹۵ درصد خودکفا شویم ۳۶ میلیارد مترمکعب آب بیشتر می‌خواهیم. به همین علت مسئولان باید بدانند چه تصمیم‌هایی می‌گیرند و چه تاثیری خواهند گذاشت. ‌آنها در یک خلأ اطلاعاتی برای خوشایند عده‌ای نمی‌توانند تصمیم مخرب بگیرند. دراین میان‌ متاسفانه رسانه‌ها نیز کوتاهی می‌کنند، چون باید مشکلات را تحلیل کنند ‌و حافظ منافع ملی باشند ولی به‌عنوان مثال‌ خبر پارک پردیسان خیلی خوب از سوی رسانه‌ها پوشش داده نشد.

اما برای واگذاری پردیسان نیز انتقادات زیادی به شما وارد است.

این اتفاق در راستای اهداف زیست‌محیطی بود که محیط‌زیست قادر به انجامشان نبود.

اما مسائل زیست‌محیطی برای شهرداری در اولویت نیست. شهرداری تهران حدود ۵/۱ برابر بودجه‌اش بدهی دارد. پس چگونه می‌خواهد اهداف زیست‌محیطی شما را محقق کند؟

شهرداری برای پردیسان تعهداتی دارد و می‌خواهد طرح زیست‌محیطی را اجرا کند، چون پردیسان در حال خشک شدن است پول آب و برقش را ندارد. شهرداری به داد پردیسان رسیده است.

آخر به چه قیمتی با ساخت باغچه ژاپنی و تخریب گونه‌های بومی؟

قرار است طرح محیط‌زیستی پردیسان اجرا شود.

نقدی که به شما وارد است این که روسای قبلی محیط‌زیست این پارک را حفظ کردند، اما شما آن را واگذار کردید؟

قرار شده شهرداری طرح‌های پردیسان را‌ ۱۵ سال ‌انجام بدهد و بعد از این پارک خارج شود. درباره مساله واگذاری نیز باید به عقب برگشت و دید چه کسی پردیسان را نجات داد، پردیسان را من سال ۶۷ از ‌اوقاف پس گرفتم. اولین درخت اینجا را نیز حدود ۳۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب کاشتند.

پس چرا برخلاف این همه تلاش کوتاه آمدید تا‌ مخالفان شما بگویند آقای کلانتری که پارک پردیسان را در بیخ گوشش نتوانست حفظ ‌کند چطور می‌تواند منابع طبیعی کشور را حفظ کند.

خیلی خب، پردیسان را نمی‌توانم حفظ کنم باید آتش بزنم؟ این مساله مثل ماجرای محیط‌بان و خرسی است که داشت دهیار را می‌کشت. اینجا محیط بان باید تصمیم می‌گرفت خرس را نجات دهد یا دهیار را. این مساله یک بعدی نگری است. نباید اجازه داد بی‌پولی، نبود توانمندی و خشکسالی محیط‌زیست را نابود کند.

اما این سیاستی که در پیش گرفتید و مدام می‌گوید محیط‌زیست مستضعف و ضعیف است به نظرتان سبب کمتر شدن اقتدار نامناسب محیط‌زیست نمی‌شود؟

محیط‌زیست توانمند نیست و بی‌اختیار است. محیط‌زیست اگر تا دو ماه پاسخ مطالعات زیست‌محیطی پروژه‌ای را ندهد حذف می‌شود. این اتفاق می‌افتد، بنابراین محیط‌زیست باید قوی شود تا بتواند جواب بدهد.

برای قوی شدن سازمان حفاظت، این سیاست درستی است که در پیش گرفته‌اید‌؟

‌محیط‌زیست کارشناسان مناسب ندارد. اگر محیط‌زیست می‌خواهد قوی شود باید تقویت شود.‌

چه کسی باید محیط‌زیست را تقویت کند؟

دولت و مجلس باید محیط‌زیست را تقویت کنند.

اما آقای روحانی که بارها ادعا کرده زیست‌محیطی‌ترین دولت تاریخ است.

چون آقای روحانی نمی‌داند، ضعف‌های محیط‌زیست چیست.

نمی‌داند؟

به او نگفته‌ا‌ند و در جریانش نیست. او فکر می‌کند اینجا پر از دانشمندان درجه یک دنیاست.

شما که قبلا مشاور آقای جهانگیری بودید چرا نگفتید؟

آن زمان داخل نبودیم و از بیرون نظاره‌گر بودیم و می‌دانستم، اما وقتی اعلام نمی‌کنید توانمندی لازم را ندارید کمک‌تان نمی‌کنند. واقعا اگر محیط‌زیست توانمند باشد به نفع همه است. ما با پوشاندن ضعف به خودمان لطمه می‌زنیم، ما قطعا قوی خواهیم شد.

این مسائل را چگونه به آقای روحانی اطلاع می‌دهید تا مشکلات رفع شود؟

برنامه می‌دهیم و آنها اجرا می‌کنند. ما قرار است به دانشگاه‌ها نزدیک شده و از توانمندی علمی آنها برخوردار شویم و هر جا ضعف باشد از خارج کمک می‌گیریم. به عنوان مثال سه سال پیش درخواست کردیم پاسخ زیست‌محیطی یک طرح را بدهند، اما طرح را متوقف نکردیم و ۷۰درصد پروژه را پیش بردیم، اما محیط‌زیست پاسخی نداد.

برخی کارشناسان می‌گویند واقعا دست محیط‌زیست خالی است وحتی نمی‌تواند پروژه‌ها را ارزیابی کند.

درد اصلی محیط‌زیست همین است. معیار وجود دارد، اما توان سنجش ندارد که بتواند اظهارنظر کند. ما ضعف علمی داریم و باید آن را برطرف کنیم.

مساله دیگر این است که شما نیز مانند خانم ابتکار هیچ کدام از معاونانتان را از بدنه سازمان انتخاب نکرده‌اید‌.

من باید در این حوزه تشخیص و تصمیم‌گیری کنم مشکل محیط‌زیست همین است. اصلا قصد کوچک کردن همکارانم را ندارم، اما برای شرح وظیفه‌ای که این سازمان باید انجام بدهد کارشناسان مناسب خیلی کم دارد، چون سازمان بی‌پول و ضعیف است، نیروهای انسانی توانمند اینجا نمی‌مانند. با توجه به شرح وظیفه سنگین سازمان باید کیفی‌ترین نیروی انسانی در آن به کار گرفته شود.

یعنی در مدت حدود ۵۰ سالی که از فعالیت سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گذرد یک کارشناس در حد معاونت در سازمان وجود ندارد؟

به نظرم خیلی کم هستند، چون بنیان سازمان شکاربانی بوده و اکنون نیز حدود ۷۰ درصد نیروی آن در حوزه محیط طبیعی فعالند. این افراد برای زیستگاه و پارک‌های ملی مناسب هستند، اما کارشناسانی که امروز بیشتر مورد نیازند‌ خیلی محدود است.

آقای کاوه مدنی را چطور به عنوان معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط‌زیست انتخاب کردید؟

ایشان صاحب‌نظر هستند درخصوص مسائلی مانند توسعه پایدار و آب. آقای مدنی جوان‌ترین استاد اروپای غربی بوده‌اند.

اما تجربه کار اجرایی نداشته‌اند؟

ایشان باید برنامه‌ریز و نظریه‌پرداز باشد و برای مشارکت مردمی و تحقیق و پژوهش کار خواهد کرد.

برای این که از نظرات کارشناسان خارج از سازمان استفاده کنید برنامه‌ای دارید، چون در زمان خانم ابتکار برخی کارشناسان گله داشتند آنها را حتی به سازمان راه نمی‌دهند؟

قرار است از خدمات‌دهی همه دانشگاه‌های کشور درخصوص مسائلی که خود سازمان در آنها ضعف دارد استفاده شود به این شکل با آنها قرارداد‌های کوتاه و بلندمدت منعقد شود.

با توجه به کاهش دما و اوج گرفتن آلودگی هوا در کلانشهرها مدتی دیگر انتقادها نسبت به شما بیشتر خواهد شد، چه برنامه کوتاه و بلندمدتی برای کاهش آلودگی هوا دارید؟ آیا سیاست‌های روسای پیش سازمان در زمینه درست بوده است؟

برخی سیاست‌ها درست بوده و باید ادامه پیدا کند، اما بخش‌هایی از آلودگی هوای تهران دیده نمی‌شود مثلا ۳۰ درصد از آلودگی هوای پایتخت به دلیل تردد شبانه کامیون‌های فرسوده است. علاوه بر این حدود ۲۰ درصد آلودگی هوای البرز و تهران هنگام وارونگی هوا به دلیل فعالیت نیروگاه شهید رجایی با سوخت مازوت است. به‌عنوان برنامه کوتاه‌مدت می‌توان این موارد را هنگام آلودگی هوا مدیریت کرد و مانع تردد کامیون‌های فرسوده و فعالیت نیروگاه‌ها با سوخت مازوت شد‌‌.

برنامه‌های بلندمدت چه؟

در بلندمدت باید مانع تولید خودروهای غیراستاندارد شد و مصرف سوخت را کاهش داد، چون یکی از کشورهای پرمصرف انرژی هستیم، علاوه بر این باید مانع فعالیت صنایع آلاینده نیز شد.

‌اما چطور می‌خواهید از لابی صنایع عبور کنید؟

ما ارگانی هستیم که باید وظیفه‌مان را انجام بدهید، اگر مسئولان بلندپایه بخواهند هوا آلوده باشد کاری از دست ما ساخته نیست، یعنی آنها باید کمک کنند. باید توجه داشت حفظ سلامت مردم به رشد اقتصادی ارجحیت دارد. ما باید درد را درست تشخیص بدهیم و راه درمانش را مشخص کنیم، به همین دلیل در زمان وارونگی هوا، کارخانجات آلاینده تعطیل می‌شود، علاوه براین باید شرایطی به وجود آورد تا مردم از حق و حقوق‌شان آگاه شوند. البته در چند سال اخیر به دلیل بهبود کیفیت سوخت از تعداد روزهای ناسالم کاسته شده است.

برای نظارت، ابزار کافی در اختیار دارید؟

مشکل همین است برای رفع این نیاز باید از دانشگاه‌ها کمک گرفت.

چقدر از جانب استانداری یا نهادهای دیگر برای انتخاب مدیر کل استان‌ها تحت فشار هستید؟

دست ما در این خصوص باز است و اگر اختلافی در این باره ایجاد شد معاون اول تصمیم خواهد گرفت. ما جلوی نظر استاندارانی که نظرشان درست نیست، می‌ایستیم.

بحثی که در استان شمالی این روزها مطرح است کشتار پرندگان مهاجر است. می‌گویند این مساله حل نمی‌شود چون بسیاری از مسئولان صاحب دامگاه هستند. خانم ابتکار در این خصوص کار تاثیر‌گذاری نکرد. شما چه برنامه‌ای برای حل این مشکل و دیگر مسائل زیست‌محیطی در استان‌ها دارید؟

یکی از دلایلی که اعتقاد دارم مدیرکل‌ها نباید بومی باشند چنین مسائلی است. من بتدریج مدیرکل استان‌ها را از بین افراد غیربومی انتخاب می‌کنم، چون بومیان گرفتار چنین مسائلی هستند و حداقل استانداردهای محیط‌زیستی را رعایت می‌کنند.

برای استان‌های سیستان و بلوچستان و خوزستان با توجه به بحران بی‌آبی و گرد و غبار ‌چه برنامه ویژه‌ای دارید؟

واقعا شرایط ساکنان این استان‌ها سخت است. تلاش شد زندگی اقتصادی این افراد ‌بهبود ‌پیدا کند، اما شرایط بدتر شد. به قول معروف خواستیم ابرویشان را درست کنیم، اما چشم‌شان را کور کردیم. وقتی سطح زیر کشت زابل را ‌بدون رعایت حق محیط‌زیست توسعه دادیم یا برای تامین آب آشامیدنی حقوق محیط‌زیست را زیرپا گذاشتیم به مشکلات افراد اضافه کردیم، چون‌ به این شکل با توسعه نامناسب آسایش کوتاه‌مدت ایجاد کردیم، اما در بلندمدت آسیب بیشتری به آنها زدیم‌. ما به دنبال این هستیم وزارت نیرو سهمیه آب برای دشت‌های اختصاص دهد تا با رهاکردن آب در این مناطق‌ پیوستگی خاک ‌حفظ ‌و پوشش گیاهی نیز در آن ایجاد شود؛ چون اگر پیوستگی خاک از بین برود گرد و غبار شدت بیشتری
خواهد گرفت.‌

سرانجام دو لایحه حمایت از محیط‌بانان و حقوق حیوانات چه شد؟

لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس در حال پیگیری است و لایحه ‌حقوق حیوانات نیز در کمیسیون‌های دولت تحت بررسی است و منتظر نظر قوه قضاییه هستیم.

شایع بود خانم ابتکار به سیاست، سازمان‌های مردم نهاد و امور بین‌الملل علاقه دارند. به همین دلیل متهم به سیاسی کاری می‌شدند. شما در این باره چه نظری دارید؟

محیط‌زیست جای سیاسی کاری نیست برای سازمان‌های مردم نهاد نیز به آنها که در خدمت محیط‌زیست هستند کمک خواهیم کرد.

مهدی آیینی

قاچاق میلیاردی شکاری‌های ایران

قاچاقچیان پرندگان شکاری فعال‌تر شده‌اند و شگردهای تازه‌ای را برای صید پرندگان شکاری به‌کار می‌بندند؛ دیگر مانند گذشته نیست که آنها فقط با کندن چاله‌هایی که به «کوخه» معروفند، در انتظار پرندگان شکاری بنشینند.این روزها سودجویان با استفاده از موتورسیکلت و روشی که به «شناطه» معروف است، پرندگان شکاری ایران را صید می‌کنند، چراکه طمع برخی از اعراب حاشیه خلیج‌فارس در کنار خلأ‌های قانونی و کمبود نیرو و تجهیزات محیط‌بانان شرایطی ایجاد کرده تا یگان حفاظت محیط‌زیست کشور نتواند بدرستی با قاچاقچیان حیات وحش برخورد کند.

پس از صید، پلک‌های پرندگان شکاری را می‌دوزند، گرسنه نگهشان می‌دارند و با پیچیدن تکه‌ای پارچه دور بال و پاهایشان مانع از فرار آنها می‌شوند. اینها برخی از شگردهایی است که قاچاقچیان پرندگان شکاری برای قاچاق محموله خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس به کار می‌گیرند.

قاچاق پرندگان شکاری کشورمان ماجرای تازه‌ای نیست، اما بررسی میدانی خبرنگار ما ثابت می‌کند این مساله مدتی است جدی تر شده، چرا که شیخ‌نشینان حاشیه خلیج‌فارس اخیرا پول بیشتری برای خرید پرندگان شکاری و دیگر گونه‌های جانوری مانند هوبره یا یوزپلنگ می‌پردازند، به همین خاطر قاچاقچیان نیز به آب و آتش می‌زنند تا به حیات وحش کشور آسیب‌های جبران ناپذیری وارد کنند.

فصل سرد بازگیری

اوایل مهر تا اواخر زمستان به فصل بازگیری معروف است، چراکه قاچاقچیان پرندگان شکاری در این مدت فعال‌تر می‌شوند.

عباس عاشوری، پرنده‌شناس اظهار می‌کند: قاچاقچیان بیشتر به‌دنبال بالابان و بحری (شاهین) هستند، چرا که جثه‌های بزرگ‌تری دارند.

آن طور که او می‌گوید، بالابان گونه‌ای است که در خطر انقراض قرار دارد و بحری نیز گونه حمایت شده است.

او در‌باره این که چرا قاچاقچیان از اواخر مهر فعالیت‌شان را شروع می‌کنند، توضیح می‌دهد: در این مواقع این پرندگان در همه جای کشور دیده می‌شوند، چرا که آنها نیز همراه با دیگر پرندگان مهاجرت می‌کنند.

سودجویان در کنار قاچاق گونه‌هایی مانند بحری و بالابان به سایر گونه‌ها نیز آسیب می‌زنند، زیرا آنها برای به دام انداختن این پرندگان، گونه‌هایی مانند «دلیجه» را نیز دست‌آموز می‌کنند.

تجارت میلیاردی؛ از چرخ تا شناطه

در فصل بازگیری، قاچاقچیان تقریبا در بیشتر استان‌های کشور فعال هستند، اما از خراسان رضوی و جنوبی، کرمان، هرمزگان، بوشهر و لرستان می‌توان به عنوان استان‌هایی نام برد که قاچاقچیان تمایل بیشتری برای حضور در آنها دارند.

حجت یکی از صیادان پرندگان شکاری است که ادعا می‌کند مدتی است توبه کرده و دیگر این کار را انجام نمی‌دهد. او درباره نحوه صید پرندگان شکاری، نحوه قاچاق و قیمت آنها  می‌گوید: با توجه به رنگ و جثه پرندگان شکاری، روی آنها قیمت می‌گذارند؛ مثلا اگر از ابتدای دم پرنده تا پشت گردنش حدود 16 اینچ باشد به آن لقب «چرخ» می‌دهند. به گفته حجت، اگر رنگ پرنده‌ای که چنین مشخصاتی دارد سفید باشد قیمت آن تا 900 میلیون تومان نیز می‌رسد، اما اگر تیره باشد و به مشکی نزدیک حدود 400 میلیون تومان معامله می‌شود.

آن طور که او می‌گوید به پرندگانی که کوچک‌تر از این اندازه باشند «رک» می‌گویند و قیمت آنها کمتر است.

حجت درباره فصل صید پرندگان شکاری نظر متفاوتی دارد. او می‌گوید باندهای صید و شکاری که او می‌شناسد بیشتر مرداد تا پایان آبان فعال هستند و این روزها بیشتر از روشی به نام «شناطه» استفاده می‌کنند.

او درباره این روش می‌افزاید: صیادها جلیقه‌ای کوچک برای پرندگانی مانند کبوتر درست کرده یا نوارهای رادیولوژی را روی پشت آنها می‌بندند و بعد از این‌که ریسمانی به پایشان بستند، این طعمه‌ها را به پرواز در می‌آورند تا توجه پرندگان شکاری را جلب کنند. به این ترتیب پرنده شکاری وقتی به طعمه حمله کرد، پنجه‌هایش در جلیقه یا نوارهای رادیولوژی گیر می‌کند و نمی‌تواند از دست صیادان بگریزد.

به گفته حجت، صیادها حتی وقتی سوار موتورسیکلت هستند نیز این کار را انجام می‌دهند، به همین خاطر به آسانی می‌توانند از دست ماموران یگان حفاظت محیط‌زیست فرار کنند.

آبان 93 بود که اعضای یک باند قاچاق حین جا‌به‌جایی 140 قطعه پرنده شکاری شناسایی و دستگیر شدند. اگر هر قطعه از این پرندگان در کشور مقصد دست‌کم حدود 200 میلیون تومان فروخته می‌شد، قاچاقچیان درآمدی حدود 28 میلیارد تومان به‌دست می‌آوردند.

منوچهر فلاحی، معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط‌زیست دراین باره   می‌گوید: در بیشتر مواقع صیادان افراد اجیر شده‌ای هستند که در ازای مبلغی ناچیز به صید پرندگان می‌پردازند؛ در واقع سود اصلی را سرکردگان باندهای قاچاق می‌برند.

آن طور که معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید، سال گذشته اعضای بیش از 20 تیم که در زمینه قاچاق پرندگان شکاری فعالیت می‌کردند، شناسایی و دستگیر شدند و براساس قانون، جریمه صید و شکار پرندگان شکاری مانند بالابان، لاچین و طرلان 60 میلیون تومان است و افزون بر این قانون برای صیادان و قاچاقچیان مجازات‌های دیگری مانند حبس و جریمه در نظر گرفته است.

دست خالی محیط‌بانان در سال‌های اخیر، تعداد کم محیط‌بانان و مناسب نبودن تجهیزات آنها سبب شده بسیاری از قاچاقچیان حیات وحش شناسایی و دستگیر نشوند.

کمبود محیط‌بان یکی از مشکلات جدی سازمان حفاظت محیط‌زیست است، زیرا مساحت مناطقی‌که محیط‌زیست بر آنها نظارت دارد حدود 17 میلیون هکتار برآورد می‌شود، اما تعداد محیط‌بانان این سازمان در خوشبینانه ترین حالت به 3000 نفر نمی‌رسد. این تعداد محیط‌بان نیز به شکل شیفتی عمل می‌کنند یعنی در خوشبینانه‌ترین حالت نیمی از آنها هر روز مشغول به‌کار هستند.

اینها، همان‌هایی هستند که به تجهیزات مناسب نیز دسترسی ندارند، زیرا قاچاقچیان با استفاده از موتورسیکلت‌های تندرو در مناطق حفاظت شده، تردد می‌کنند و به محض احساس خطر از دست محیط‌بانان فرار می‌کنند.

پرِ بسته قانون

مساله دیگری که سبب می‌شود صیادان پرندگان شکاری به‌درستی مجازات نشوند، خلأهای قانونی است، زیرا محیط‌بانان اگر قاچاقچیان را به اتهام شروع به صید و زنده‌گیری پرندگان شکاری دستگیر کنند، به احتمال زیاد سودجویان مجازات نخواهند شد.

یکی از مدیران سازمان حفاظت ‌محیط‌زیست که دوست ندارد از او نامی برده شود، دراین‌باره می‌گوید: در چنین مواقعی قانون برای شکارچیانی که سلاح دارند بازدارنده است‌، اما افرادی که پرندگان شکاری صید می‌کنند و سلاح ندارند، شکارچی تعریف نمی‌شوند.

از سوی دیگر، معاون یگان حفاظت‌سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است، چنانچه برخی شعب دادگاه‌ها ویژه رسیدگی به جرایم زیست محیطی باشد، روند رسیدگی به تخلفات زیست محیطی سرعت بیشتری خواهد گرفت.

گفته‌های این دو کارشناس تائیدی است بر این دیدگاه که برای برخورد مناسب با قاچاقچیان حیات وحش، سه قوه باید رسیدگی به موضوع را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند، چرا که حل مشکلات زیست محیطی کشور نیاز‌مند به‌روز رسانی قوانین، اجرای درست و برخورد مناسب است.

مهدي آييني

طناب جاده برگردن حیات‌وحش

جاده‌ها با حیات‌وحش می‌جنگند. این را از مرگ‌و‌میر حیات‌وحش در جاده‌های کشور می‌توان نتیجه گرفت. آمارها نیز این مساله را تائید می‌کند، اما این اتفاق آن‌قدر مشهود هست که برای تائیدش نیازی به ارائه آمار نباشد. کارشناسان معتقدند، توسعه ناپایدار، کمر به قتل محیط‌زیست بسته و در این میان، حیات‌وحش نیز یکی از قربانیان است، چراکه جاده‌ها از دل زیستگاه گونه‌های جانوری عبور می‌کنند که خطر انقراض سال‌‌هاست برسرشان سنگینی می‌کند. به مناسبت امروز، روز جهانی حیوانات به نقش تصادفات جاده‌ای در مرگ‌ومیر حیات‌وحش کشورمان پرداختیم.

انسان تنها قربانی سوانح‌‌ترافیکی نیست. در کنار آمار ناگوار مرگ سالانه حدود 18 هزار نفر در جاده‌های کشور باید نگران مرگ‌و‌میر گونه‌های جانوری نیز بود، زیرا بقای انسان در گرو حفظ محیط‌زیست و حیات‌وحش است. نگران‌کننده‌تر این که گربه سانان که در راس هرم جانوری قرار دارند، نسبت به سایر گونه‌ها در سوانح‌‌ترافیکی آسیب بیشتری می‌بینند. براساس اطلاعاتی که سازمان حفاظت محیط‌زیست مدتی پیش منتشر کرد، تصادفات جاده‌ای 70 درصد علت مرگ‌و‌میر گوشتخواران را به خود اختصاص داده است.

 سازمان حفاظت محیط‌زیست اطلاعات تازه‌ای دراین باره منتشر نکرده و تماس‌های خبرنگار ما با مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست و مسئولان راه و شهرسازی برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نقش جاده‌های کشور در تلفات حیات‌وحش راه به جایی نبرد، اما از خبرهایی که از استان‌های مختلف کشور منتشر می‌شود، می‌توان به این نتیجه رسید که آمار مرگ حیات‌وحش براثر تصادفات جاده‌ای افزایش پیدا کرده است.

 پناهگاه حیات‌وحش موته، یکی از مناطقی است که گونه‌های جانوری آن قربانی جاده‌ای می شوندکه از میان این زیستگاه عبور می‌کند. مرتضی جمشیدیان، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان اصفهان درباره این جاده گفته، پناهگاه حیات‌وحش موته به دلیل عبور جاده آسفالته به دو قسمت تقسیم شده و به همین دلیل، ارتباط اکولوژیک بین این دو قسمت با مشکل رو‌به‌رو است.

 جاده‌ای که از قلب پناهگاه حیات‌وحش موته می‌گذرد، حوادث جبران‌ناپذیری را به حیات‌وحش تحمیل می‌کند، زیرا گونه‌های جانوری هنگام عبور از این منطقه با خودرو‌های عبوری تصادف می‌کنند. این درحالی است که حیوانات وحشی برای ادامه بقا ناچارند از عرض این جاده بگذرند.

 کارشناسان محیط‌زیست گله دارند که پافشاری برخی مسئولان بر توسعه ناپایدار، شرایط را برای انسان و حیات‌وحش مشکل‌‌تر کرده است. برای نمونه، جاده‌ای که از پناهگاه حیات‌وحش موته عبور می‌کند، تا حدود سه دهه پیش خاکی بود و فقط بومیان منطقه برای‌‌ تردد از آن استفاده می‌کردند، اما با موافقت برخی مدیران به جاده‌ای آسفالته بدل شد؛‌ جاده‌ای که این روزها شاهد مرگ گونه‌های جانوری است.

 براساس اطلاعات منتشر شده در یک‌سال و نیم گذشته، دست‌کم 12 آهو، پنج کفتار و یک گرگ خاکستری به دلیل تصادفات جاده‌ای در این منطقه جانشان را از دست داده‌اند، این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند، به احتمال زیاد این آمار تمام گونه‌های جانوری قربانی شده را دربر‌ نمی‌گیرد، چراکه بسیار پیش می‌آید که گونه جانوری پس از تصادف با خودرو از جاده دور می‌شود و در منطقه دیگری می‌میرد‌.

جاده پلنگ‌کش

بیشتر کارشناسان محیط‌زیست از جاده پارک ملی گلستان به عنوان جاده‌ای خطرناک برای حیات‌وحش نام می‌برند، زیرا این جاده نیز با عبور از زیستگاه گونه‌های جانوری، زمینه را برای مرگ آنها فراهم کرده است، چراکه گونه‌های جانوری در جست‌و‌جوی خوراک یا جفت ناچار به عبور از جاده می‌شوند و بیشتر مواقع جانشان را از دست می‌دهند.

کارشناسان هشدار می‌دهند، این جاده تاثیر زیادی در کاهش جمعیت پلنگ‌ها داشته چراکه حدود 80 درصد از مرگ پلنگ‌های کشور بر اثر تصادفاتی بوده که در جاده پارک ملی گلستان اتفاق افتاده است.

باید یاد آور شد، برخلاف نقش این جاده در مرگ گونه‌های جانوری، تاکنون مسیر جایگزینی برای آن انتخاب نشده و برخی نبود اعتبار را دلیل این بی‌توجهی می‌دانند.

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور در آخرین اظهار نظر درباره این جاده گفته، طرح ملی جایگزین جاده پارک ملی گلستان مورد موافقت دولت قرار گرفته است و با جذب سرمایه‌گذار این طرح ملی اجرا می‌شود.

برخی کارشناسان ادعا می‌کنند، چنین طرح‌هایی در کشورمان اجرا نمی‌شود، زیرا مسائل زیست‌محیطی برای بسیاری از مدیران در اولویت قرار ندارد. به همین دلیل، دولت نیز به دلیل مشکلات اقتصادی، طرح احداث جاده جایگزین را پیگیری نمی‌کند.

به نظر می‌رسد، اهمیت حفظ حیات‌وحش و محیط‌زیست برای برخی مدیران هنوز مشخص نیست، زیرا برای اجرای راهکار‌های کم هزینه نیز تلاش نمی‌کنند. به عنوان مثال، برای کاهش تلفات حیات‌وحش در جاده‌های حادثه‌ساز، دست‌کم می‌توان محدودیت سرعت در نظر گرفت و با نصب دوربین‌های کنترل سرعت، آمار مرگ‌و‌میر حیات‌وحش را کاهش داد.

روگذر و زیر گذر برای حیات‌وحش

حفظ حیات‌وحش و محیط‌زیست در دنیای کنونی آنقدر مهم است که برخی کشورهای موفق قبل از اجرای طرح‌هایی مانند ساخت جاده یا سد، ابتدا به میزان خسارت‌های زیست محیطی آن توجه می‌کنند. به همین دلیل، چنانچه ناچار به ساخت جاده‌ای در حاشیه زیستگاه‌های حیات‌وحش شوند، با نصب سنسور در اطراف جاده سعی می‌کنند رانندگان را از احتمال عبور گونه‌های جانوری از عرض جاده آگاه کنند. در واقع آنها از سیستم‌هایی بهره می‌برند که به گرما و حرکت حساس هستند و عبور گونه‌های جانوری را با چراغ یا آژیر به رانندگان هشدار می‌دهند. به همین دلیل، راننده سرعت خود را کاهش می‌دهد و به این شکل احتمال تصادف حیات‌وحش با خودرو‌ها کاهش پیدا می‌کند.

اما در کشورمان، تمام سعی برخی مسئولان در اجرای طرح‌هایی است که توسعه ناپایدار را به همراه می‌آورد. آنها تصور می‌کنند هرچه طول جاده کمتر باشد بهتر است، زیرا برای ساخت آن به اعتبار کمتری نیاز دارند، اما آنها غافلند که با تخریب یک زیستگاه، جمعیت گونه‌های جانوری آن از بین می‌رود و با مرگ آنها شرایط برای بقای انسان دشوار‌‌تر می‌شود. این درحالی است که در کشورمان برای حفظ گونه‌های جانوری و بقای آنها طرح‌هایی مانند ساخت روگذر یا زیرگذر نیز جدی گرفته نمی‌شود. به همین دلیل تاکنون زیر گذر یا رو گذر مناسبی ساخته نشده است.

برخی از مسئولان ‌می گویند، ساخت روگذر هزینه‌بر است، چراکه باید براساس شرایط زیستگاه طبیعی و به شکلی باشد که گونه‌های جانوری به عبور از روی آن تشویق شوند. در کشورمان برای ساخت زیرگذر مخصوص حیات‌وحش نیز که هزینه چندانی ندارد، تلاش زیادی صورت نمی‌گیرد و مسئولان به بهانه نبود اعتبار، ساخت روگذر را در برنامه‌های خود جای نداده‌اند. بی‌تفاوتی نسبت به این موضوع، آنقدر جدی است که حتی حاضر نیستند با در نظر گرفتن اندکی تغییر آب گذرهای جاده‌ای را به شکلی بسازند که حیات‌وحش نیز قادر باشد از زیر آنها عبور کند.

مرتضی اسلامی دهکردی ، مدیر انجمن یوز پلنگ ایرانی معتقد است: حیات‌وحش نیز مانند انسان محل‌های عبورش را بررسی می‌کند. به همین دلیل زیر گذر باید به شکلی ساخته شود که ابعادش مناسب باشد یعنی ورودی آن به قدری بزرگ باشد که گونه جانوری از هر طرف جاده بتواند طرف دیگر را ببیند. افزون براین باید برای پوشاندن کف زیرگذرها از خاک نرم استفاده کرد و دیوار‌های آن را نیز به عایق‌های صوتی مجهز کرد، زیرا پژواک صدای خودرو‌های عبوری سبب‌‌ ترس گونه‌های جانوری می‌شود و آنها را از زیرگذرهای غیراستاندارد دور می‌کند. این درحالی است که می‌توان با فنس‌کشی اطراف زیر گذرها گونه‌های جانوری را به سمت زیرگذرها هدایت کرد. به همین دلیل در نقاط حادثه‌خیز علاوه بر ایجاد زیرگذر یا رو گذر بهتر است از فنس‌کشی نیز بهره برد.

جاده با شکارچی همدست است

جاده‌هایی که در دل زیستگاه‌های حیات‌وحش ساخته می‌شود، زمینه را بیش از پیش برای مرگ محیط‌زیست فراهم می‌کند، چراکه تصادفات گونه‌های جانوری با خودرو‌ها و قطع ارتباط اکولوژیک بین قسمت‌های مختلف زیستگاه، تنها برخی عوارض ساخت جاده‌ها در زیستگاه حیات‌وحش است.

نباید فراموش کرد، ساخت جاده دسترسی شکارچیان را نیز به حیات‌وحش آسان‌‌تر می‌کند. به این طریق، نیروهای یگان حفاظت محیط‌زیست نیز برای کنترل مسائل با سختی بیشتری رو‌به‌رو می‌شوند، زیرا تجهیزات و تعداد آنها همواره محدود است. به همین دلیل نمی‌توانند خیلی سریع از شرایط بخش وسیعی از منطقه تحت نظرشان باخبر شوند. این مساله به شکارچیان اجازه می‌دهد با خیال راحت‌‌تری قدم به زیستگاه‌ها بگذارند و به شکار گونه‌های جانوری دست بزنند.

برای نمونه کم نیستند، فرصت طلب‌هایی که از این شرایط سوء‌استفاده می‌کنند و به شکل ناجوانمردانه دست به شکار گونه‌های جانوری می‌زنند. برای نمونه، برخی شکارچیان غیرمجاز در پناهگاه حیات‌وحش موته به وسیله خودرو یا موتور سیکلت، آهوها را آنقدر تعقیب می‌کنند تا به قول معروف، نفس گونه جانوری ببرد و نقش زمین شود.

این درحالی است که این جاده‌ها به فعالیت بی‌ضابطه برخی که به بهانه آفرود وارد مناطق حفاظت شده می‌شوند نیز دامن می‌زند، چراکه این افراد به بهانه طبیعت‌گردی وارد زیستگاه‌های بکر کشور شده، سبب از بین رفتن گونه‌های گیاهی و جانوری کشور می‌شوند.

کارگروهی در خواب

تاکنون وعده‌های زیادی برای بهبود شرایط جاده‌های خطرناک کشور داده شده، اما هیچ‌کدام بدرستی به مرحله اجرا نرسیده یا زود به فراموشی سپرده شده است. برای نمونه، تابستان سال 93 قرار شد کارگروهی تخصصی برای کاهش آمار مرگ حیات‌وحش بر اثر تصادفات جاده‌ای تشکیل شود.

به این شکل، قرار شد دراین کارگروه، نمایندگان سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهور و سازمان‌های مردم نهاد حضور یابند و برای حل این مساله هم فکری کنند. در جلسه‌ای که این کارگروه داشت، تصمیم گرفته شد، شورای ایمنی در هر استان ایجاد شود و نمایندگان سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز موظف شدند، نقاط حادثه‌خیز استان خود را شناسایی کنند و مختصات آنها را در اختیار این شورا قرار دهند.

این درحالی است که حدود دو سال از تشکیل این کارگروه می‌گذرد، اما خطر تصادفات جاده‌ای بیش از پیش گونه‌های جانوری را تهدید می‌کند. افزون بر این قرار بود، سازمان حفاظت محیط‌زیست بهبود پنج نقطه پرخطر شناسایی شده در جاده‌های کشور را پیگیری کند؛ نقاطی که بیشترین تلفات حیات‌وحش در آنها رقم خورده است. لازم به یاد‌آوری است که چهار نقطه در جاده یزد کرمان و یک نقطه نیز در منطقه توران در مسیر شاهرود سبزوار قرار دارد.

 اهمیت رانندگی با سرعت مناسب

شکارچیان غیر مجاز و جاده‌های ناایمن، حیات‌وحش کشور را تهدید می‌کنند. در این میان، سازمان حفاظت محیط‌زیست برای برخورد با شکارچیان غیر‌مجاز با نبود اعتبار و کمبود نیرو رو به روست. علاوه براین به نظر می‌رسد، این سازمان برش لازم را برای برطرف شدن نقاط حادثه‌خیز ندارد، چراکه اگر جز این بود، دست‌کم اعمال محدودیت سرعت برای رانندگان در جاده‌هایی که از زیستگاه‌های مهم کشور عبور می‌کنند، اجرایی می‌شد.

به گفته اسدالله دهکردی حیات‌وحش قادر نیست، سرعت جانبی خود را با وسایل نقلیه‌ای که بیش از 60 کیلومتر در ساعت سرعت دارند، بسنجد. به همین دلیل توصیه می‌کنند، افرادی که از زیستگاه‌های حیات‌وحش عبور می‌کنند، باید به این نکته توجه داشته باشند و با خودروی خود با سرعت بیش از 60کیلومتر درساعت حرکت نکنند.

افزون بر این آنها هشدار می‌دهند که نورچراغ‌های خودرو در شب، سبب بالا رفتن احتمال خطر تصادف با حیات‌وحش می‌شود، چراکه حیوانات هنگام مواجهه با نور خودرو به آن خیره می‌شوند و دیگر قادر به فرار نیستند. در چنین مواقعی راننده نباید تصور کند، گونه جانوری بموقع از مقابل خودروی او کنار خواهد رفت. بهتراست راننده سرعتش را کاهش دهد یا حتی توقف کند تا احتمال تصادف با حیوانات را کاهش دهد.

 تفاهمی که فراموش شد

 تلفات حیات‌وحش بر اثر تصادفات را در مناطق حفاظت شده می‌توان کاهش داد، اما این مساله زمانی اجرایی می‌شود که رسیدگی به این امور برای مسئولان در اولویت قرار داشته باشد، زیرا با در نظر گرفتن محدودیت سرعت یا علامت‌گذاری می‌توان راننده‌ها را از خطر تصادف با گونه‌های جانوری آگاه کرد.

استفاده از تابلو‌های هشدار‌دهنده نیز در کشورمان بدرستی اجرا نمی‌شود، زیرا استاندارد‌های لازم در استفاده از حروف، رنگ و محل نصب تابلو رعایت نمی‌شود.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست اصفهان نیز چنین نظری دارد. او معتقد است مناسب‌ترین و ارزان‌ترین راهکار کاهش آمار تصادفات جاده‌ای حیات‌وحش، در نظر گرفتن محدودیت سرعت برای رانندگان است.

این درحالی است که با نصب دوربین‌های هوشمند ثبت تخلفات می‌توان راننده‌ها را مجاب کرد که با سرعت کمتری در محدوده‌های مشخص شده‌‌ تردد کنند.

جمشیدیان توضیح داده، مدتی پیش برای بهبود شرایط جاده‌های منطقه تفاهم‌نامه‌ای بین محیط زیست و اداره کل راه و شهرسازی اصفهان امضا شد. براساس این تفاهم‌نامه قرار شد، دوربین‌های هوشمند ثبت تخلف در نقاط حادثه‌خیز نصب شود تا رانندگان سرعت مناسب را رعایت کنند، اما به گفته فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست اصفهان، اداره کل راه و شهرسازی اصفهان هنوز برای اجرایی‌شدن مفاد تفاهم‌نامه اقدام نکرده است.

 جاده علیه یوز

 هر سال بیش از 3000 گونه جانوری در جاده‌های استان یزد براثر تصادفات جاده‌ای، جان خود را از دست می‌دهند. به همین دلیل، کارشناسان تاکید می‌کنند شرایط جاده‌های این استان نیز برای حفظ گونه‌های جانوری باید بهبود پیدا کند.

حدود 190 کیلومتر جاده آسفالته یا ‌‌ترانزیت در استان یزد وجود دارد که از مناطق تحت مدیریت محیط‌زیست عبور کرده یا در مرز آنها کشیده شده‌اند. به همین دلیل، جاده‌هایی که در محل نامناسب کشیده شده‌اند، زمینه را برای مرگ گونه‌های جانوری فراهم می‌کنند. این درحالی است که گونه‌های جانوری منحصر به‌فردی دراین استان وجود دارد؛ گونه‌هایی که در خطر انقراض نیز قرار دارند، مانند یوزپلنگ یا کاراکال.

مرتضی اسلامی دهکردی، مدیر انجمن یوزپلنگ ایرانی معتقد است، بخش قابل توجهی از یوزپلنگ‌ها به دلیل تصادفات جاده‌ای جانشان را از دست داده‌اند. او نیز به حوادث دهه 80 اشاره می‌کند و می‌افزاید: در این دهه 11 یوزپلنگ به دلیل تصادفات جاده‌ای جانشان را از دست داده‌اند.

به گفته او این آمار قابل توجه است، چراکه دست‌کم 40 درصد آمار مرگ‌و‌میر این گونه تصادفات جاده‌ای است.

 کارشناسان معتقدند، از سال83 تا امسال دست‌کم 15 یوزپلنگ جانشان را به خاطر تصادفات جاده‌ای از دست داده‌اند. در این میان، هشت یوز پلنگ در استان یزد کشته شده‌اند (شش یوز نر و دو یوز ماده) . هفت یوزپلنگ نیز در پارک ملی توران کشته شده‌اند (یک یوز نر و شش یوز ماده(.جاده یزد ـ کرمان که از منطقه حفاظت شده کالمند بهادران عبور می‌کند، یکی از جاده‌های خطرناک برای یوزپلنگ‌‌هاست. به گفته کارشناسان در این منطقه دست‌کم شش یوزپلنگ به دلیل تصادفات جاده‌ای جانشان را از دست داده‌اند.

کارشناسان، جاده میامی را نیز که از شمال پارک ملی توران عبور می‌کند، به عنوان جاده‌ای خطرناک برای یوزها می‌شناسند، چراکه سال 89 سه یوزپلنگ در این منطقه کشته شدند. افزون بر این باید به جاده‌ای که از پناهگاه حیات‌وحش دره انجیر عبور می‌کند نیز اشاره کرد، چراکه تهدیدی جدی برای حیات یوزپلنگ‌ها محسوب می‌شود.

این درحالی است که شرایط یوزپلنگ‌ها نگران‌‌تر از گذشته است، چراکه به گفته کارشناسان در کشورمان حدود دو یوزپلنگ ماده شناسایی شده وجود دارد. به همین علت، باید عواملی را که سبب مرگ آنها می‌شود جدی‌‌تر گرفت و برای برطرف کردن آنها اقدام کرد.

مهدی آیینی

کاروانی برای نجات یــوزها

كارشناسان آمارهاي نگران‌كننده‌اي از جمعيت اين‌گونه منحصر به‌فرد مي‌دهند و مي‌گويند تعدادشان در خوش‌بينانه‌ترين حالت كمتر از 50قلاده است و اينكه تعداد يوزپلنگ‌هاي ماده نيز به‌شدت كاهش يافته به همين دليل بايد براي نجات يوزها از اين شرايط اورژانسي راهكار تازه‌اي يافت؛ يكي از اين راهكارها آموزش و آگاه كردن ساكنان و بوميان زيستگاه‌هاي يوزپلنگ‌هاست؛ نكته‌اي كه بهمن نجفي، محيط‌بان بازنشسته نيز از آن به‌خوبي آگاه است به همين‌خاطر دست به‌كار شده و با تهيه يك كاروان در جاده‌هايي كه تهديدي هستند براي زيستگاه‌هاي يوز، سفر مي‌كند تا به رانندگان و مردم درباره يوزپلنگ‌ها اطلاع‌رساني كند و سهمي در آگاه‌سازي‌ مردم داشته باشد وخطر تصادف يوزها با خودروها را نيز كمتر كند.

 عده‌اي دور كاروان جمع شده‌اند، يكي مي‌پرسد آقا يوزپلنگ جابه‌جا مي‌كنيد؟ ديگري مي‌پرسد چند قلاده پلنگ دراين كاروان زندگي مي‌كنند؟ برخي هم سؤال مي‌كنند كه آيا ماجرا به ساخت فيلم سينمايي مربوط مي‌شود؟ از وقتي كه كاروان يوزپلنگ آسيايي سفرش را در زيستگاه‌هاي يوز آغاز كرده چشم‌هاي زيادي در جاده‌هاي كشور به آن دوخته شده و آدم‌هاي كنجكاو زيادي خودشان را به آن رسانده‌اند تا بفهمند رمز و راز اين كاروان كه با عكس‌هاي بزرگ يوزپلنگ پوشيده شده،‌چيست.

با يوزپلنگ‌ها مي‌دود

كاروان يوزپلنگ‌ها درجاده‌ها سفر مي‌كند؛ جاده‌هايي كه بوي يوزپلنگ مي‌دهند؛ جاده‌هايي كه با يوزپلنگ‌ها مي‌جنگند چراكه زيستگاه آنها را تكه تكه كرده‌اند و دسترسي آدم‌ها را به زيستگاهشان آسان. به همين‌خاطر بسياري از يوزپلنگ‌ها خانه‌شان را ترك كرده‌اند و نبود آنها براي برخي از كارشناسان به معما بدل شده است. بهمن نجفي، محيط‌بان عاشقي است كه از اين مسائل به‌خوبي باخبر است. او مي‌داند معدن‌كاوي و جاده‌سازي‌ در زيستگاه يوزها چه بلايي بر سر اين‌گونه در خطر انقراض آورده. نجفي مي‌داند كه يوزپلنگ‌ها اگر منقرض شوند چه بلايي بر سراكوسيستم مي‌آيد و به نوعي نظم طبيعت به هم مي‌خورد. همه اين دلايل باعث شده اين عاشق محيط‌زيست بعد از بازنشستگي هم بيكار ننشيند و براي حفظ محيط‌زيست و حيات‌وحش تلاش كند.

او كه اهل روستاي معدن قلعه طبس است اين روزها 60سالگي را تجربه مي‌كند و از لابه‌لاي حرف‌هايش مي‌توان عشق به محيط‌زيست و حيات وحش را فهميد. نجفي درباره انگيزه‌اش از سفر با كاروان يوزها مي‌گويد: از كودكي علاقه زيادي به محيط‌زيست و حيات وحش داشتم به همين‌خاطر محيط‌بان شدم. خيلي‌ها نمي‌دانند عشق به محيط‌زيست و حيات وحش چيست اما من اين را به‌خوبي مي‌دانم و از نزديك ديده‌ام.

 نجفي وقتي از عشق به محيط‌زيست حرف مي‌زند ذوق و شوق را مي‌توان در صدايش يافت. او آنقدر با هيجان حرف مي‌زند كه ناخودآگاه با حرف‌هايش سفر مي‌كنيد به يكي از زيستگاه‌هاي بكر يوز؛ جايي كه حيوانات از انسان نمي‌ترسند چراكه تا به حال اذيت و آزاري از طرف انسان به آنها نرسيده است. او ادامه مي‌دهد: در دل كوير پرنده‌هايي را ديده‌ام كه از انسان نمي‌ترسند، پرواز مي‌كنند و به سمت‌ات مي‌آيند. روي موتورسيكلت، خودرو يا كنارت مي‌نشينند. اين اتفاقات ديدن دارد و عشق به محيط‌زيست و حيات‌وحش را در دل آدم مي‌اندازد.

 عشق و محيط‌زيست

عشق به محيط‌زيست و حيات‌وحش هميشه با نجفي همراه بوده و هست به‌خاطر همين، بازنشستگي هم نتوانست مانع ادامه اين روند شود. اوهميشه دراين فكر بوده كه بتواند كمكي در حفظ و نجات يوزپلنگ‌ها از انقراض داشته باشد به‌خاطر همين وقتي بازنشسته شد قطعه زميني را كه داشت، فروخت و با آن اين كاروان را دست و پا كرد. خودش ادامه مي‌دهد: خدا را شكر وقتي بازنشسته شدم بچه‌هايم هم سر و سامان گرفته بودند، مي‌خواستم سفر كنم و براي محيط‌زيست هم مفيد باشم اما مي‌دانيد كه با حقوق ماهي يك ميليون و 500هزارتومان كه نمي‌شود سفر كرد همه‌اش را بايد براي محل اقامت هزينه كرد به همين دليل به فكر كاروان افتادم چون به اين شكل هزينه‌هايم كمتر مي‌شد.به اين ترتيب نجفي با كمك دوستانش يك كاروان قديمي را بازسازي و مجهز كردتا به علاقه‌هايش برسد.

كارواني با عشق

چند‌ماه بيشتر از زماني كه محيط‌بان بازنشسته گزارش ما كاروانش را آماده كرده نمي‌گذرد. او تا به حال چند سفر هم رفته و بازخوردهاي خوبي هم گرفته به همين دليل روحيه خوبي دارد و مي‌خواهد سفرهاي بيشتري برود تا به اين شكل مردم را از خطراتي كه يوزپلنگ‌ها را تهديد مي‌كند آگاه كند.

 نجفي توضيح مي‌دهد:هرجا كه با كاروان مي‌روم توجه مردم جلب مي‌شود. آنها عكس يوزپلنگ‌ها را مي‌بينند و ناخودآگاه به سراغم مي‌آيند تا درباره آنها بپرسند. بعضي‌ها فكر مي‌كنند من در اتاقك كاروان يوزپلنگ يا پلنگ دارم و آنها را جابه‌جا مي‌كنم.

 به اين شكل توجه مردم جلب مي‌شود و حس كنجكاوي‌شان تحريك. اين بهترين زمان ممكن براي محيط‌بان بازنشسته و عاشق محيط‌زيست است تا اندوخته‌ها و تجربياتش را با مردم شريك شود و به اين شكل بتواند در آگاه‌سازي‌ مردم نقش داشته باشد.

 او در كاروانش بروشورهايي كه در زمينه آشنايي با يوزپلنگ‌ها طراحي شده نيز نگه مي‌دارد تا با توزيع آنها در بين مردم نسبت به خطراتي كه يوزها را تا پرتگاه انقراض سوق داده هشدار بدهد.

رانندگان، محيط‌بان مي‌شوند

تلاش‌هاي نجفي نتايج خوبي هم داشته. چون او بيشتر در جاده‌ها سفر مي‌كند با رانندگان زيادي دوست شده؛ رانندگاني كه حالا به‌خوبي يوزپلنگ‌ها را مي‌شناسند به همين‌خاطر هر وقت در كنار جاده يوزپلنگ‌ها را ببينند با محيط‌بان بازنشسته تماس مي‌گيرند. به اين شكل نجفي هم اطلاعات را در اختيار كارشناسان مي‌گذارد تا آنها از مسير مهاجرت يوزها باخبر شوند و براي حفظ‌شان بيشتر تلاش كنند. در كنار تخريب زيستگاه به‌خاطر ساخت معدن و جاده، بايد از خطر تصادفات جاده‌اي نيز به‌عنوان يكي از تهديد‌هاي جدي براي يوزپلنگ‌ها نام برد چراكه يوزپلنگ گونه‌اي است كه براي يافتن جفت در زيستگاهش كه حدود 6 ميليون هكتار وسعت دارد مهاجرت مي‌كند اما اين زيستگاه توسط جاده‌هاي زيادي تخريب شده؛ جاده‌هايي كه از قلب خانه يوزها مي‌گذرد.

 به همين‌خاطر تصادفات جاده‌اي همواره يكي از عوامل اصلي مرگ يوزپلنگ‌ها است. در كنار اين مسائل بايد از سگ‌هاي گله و برخي چوپان‌ها نيز به‌عنوان خطري براي يوزها ياد كرد زيرا تا به حال يوزهاي زيادي در اثر حمله سگ‌هاي گله كشته شده‌اند. كارشناسان معتقدند كاهش طعمه در زيستگاه‌هاي يوز نيز يكي ديگر از خطراتي است كه يوزها را تهديد مي‌كند چرا كه دسترسي انسان به زيستگاه اين‌گونه آسان شده و با شكار غيرمجاز گونه‌هاي جانوري ، امكان زنده ماندن را از يوزپلنگ‌ها مي‌گيرند.

 كمبود محيط‌بان

يكي ديگر از مسائلي كه سبب شده حفاظت از يوزپلنگ‌ها به‌درستي انجام نشود، كمبود محيط‌بان و نامناسب‌بودن تجهيزات آنهاست. نجفي دراين باره مي‌گويد: در اطراف طبس ما براي محافظت از هر 300هزار هكتار يك محيط‌بان داريم. اين مسئله باعث مي‌شود يوزپلنگ‌ها با خطرات بيشتري روبه‌رو شوند. اما با اين حال محيط‌بان بازنشسته همه تلاش‌اش را براي نجات يوزپلنگ‌ها به‌كار مي‌گيرد و اميدوار است روزي برسد كه يوزها ديگر در خطر انقراض نباشند. اگر از او بپرسيد آخرين باري كه يوزها را ديده كي بوده مي‌گويد:ديدن يوزپلنگ‌ها آسان نيست براي اينكه آنها را ببينيد بايد رفتارشان را به‌خوبي بشناسيد. آنطور كه نجفي مي‌گويد اواخر سال 88 بود كه او براي آخرين بار يوزپلنگ‌ها را از نزديك ديد اما مهارت او در شناسايي محل‌هايي كه مي‌توان يوز‌ها را ديد نيز مثال‌زدني است به‌خاطر همين مدتي پيش كه عكاس نشنال جئوگرافيك به ايران آمده بود به كمك نجفي توانست از يوزپلنگ‌ها عكاسي كند. محيط‌بان بازنشسته گزارش ما آنقدر به يوزها علاقه دارد كه شب‌ها نيز خواب يوزپلنگ مي‌بيند و يكي از آرزوهايش اين است كه يوزپلنگ‌ها در زيستگاه‌هاي كشورمان بدوند بدون اينكه خطر انقراض با آنها بدود.

 روز ملي يوز

ماجراي نامگذاري امروز به نام روز ملي يوز به اتفاق دردناكي مربوط مي‌شودكه حدود 22سال پيش ثبت شد؛ اتفاقي كه سبب شد مظلوميت يوزپلنگ‌ها و ناآگاهي برخي افراد هر چه عريان‌تر ديده و شنيده شود. ماجرا ازاين قرار است كه نهم شهريور 73 يوزپلنگ ماده‌اي به همراه 3توله‌اش در جست وجوي آب به نخلستان‌هاي حاشيه بافق نزديك شدند اما عده‌اي آنها را ديدند و با سنگ و چوب به جانشان افتادند. در جريان اين حادثه يوز مادر فرار كرد اما دوتا از توله‌هايش در محل حادثه كشته شدند و يكي از آنها كه زخمي شده بود براي مداوا به تهران منتقل شد.توله يوز نجات يافته «ماريتا» نام گرفت و براي چند سال در اسارت و پارك پرديسان زندگي كرد. به اين ترتيب نهم شهريور روز ملي يوز نام گرفت تا مظلوميت اين‌گونه فراموش نشود و تلاش‌ها براي نجات يوز از خطر انقراض ادامه پيدا كند.

مهدي​آييني

فقط 2 ​ماده يوز

برخلاف تلاش صورت گرفته‌‌ برای حفظ یوز ایرانی خبرهای ناگواری از تحقیقات و بررسی کارشناسان به گوش می‌رسد تا آنجا که آنها شرایط یوزپلنگ‌ها را اورژانسی می‌دانند و می‌گویند تعداد این گونه نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده و به کمتر از 50 قلاده رسیده است. تمام این مسائل را با مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی در میان گذاشتیم. او ابراز نگرانی کرد که براساس پژوهش‌ها در تمام کشور فقط دو یوزپلنگ ماده شناسایی شده‌ ، ماجرایی که آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعای نجات یوزها ‌ از خطر انقراض را دارند.

چرا می‌گویید شرایط یوزها نسبت به قبل بحرانی‌تر شده است؟

با توجه به پایش‌های انجام شده در زیستگاه یوزپلنگ‌ها تعداد یوز‌های ماده‌‌ بسیار کاهش پیدا کرده است و در خیلی از زیستگاه‌ها نتوانستیم حضور هیچ ماده یوزپلنگی را ثبت کنیم و این مساله‌ای نگران‌کننده است، این خطروجود دارد که زیستگاه‌های دیگر یوز نیز به سرنوشت پارک ملی کویر دچار شو‌د.

شرایط پارک ملی کویر چگونه است؟

براساس مطالعاتی که سال 88 دراین پارک انجام شد، فقط حضور یک یوز نر ثبت شد و بعد از گذشت این چند سال به نظر می‌رسد همان یوز نر نیز دیگر در این منطقه وجود ندارد ویوز به شکل منطقه‌ای در پارک ملی کویر منقرض شده باشد.

در سایر زیستگاه‌ها چطور؟

در خیلی از مناطق بویژه استان یزد از تعدادی یوز نر ثابت عکسبرداری شده است. در واقع تعدادی یوز نر در مناطق مختلف جابه‌جا می‌شوند و در کل کشور، دو یوز ماده شناسایی شده وجود دارد و این گواهی است بر بحران بی‌سابقه شرایط یوز.

بجز گزارش مرگ یوز ماده‌ای که در جاده مشهد کشته شد تلفات دیگری از این گونه امسال منتشر نشده، پس بقیه یوزها چه شده‌اند؟

سوال همین است. نمی‌دانیم. در فاز اول پایش در استان یزد سه یوز ماده شناسایی کرده بودیم (بین سال 90 تا 92) اما در فاز دوم پایش در سال‌های 93 و 94 و بخشی از بررسی‌های امسال هیچ یوز ماده‌ای را در یزد نتوانستیم شناسایی کنیم و درواقع از سرنوشت یوزهای ماده اطلاعی نداریم.

به نظرتان یوزهای ماده چه شده‌اند؟

نمی‌دانیم یوزهای ماده‌ای که قبلا شناسایی شده‌اند، کجا رفتند. آیا کشته شده‌اند؟ جابه‌جا شده‌اند؟ براساس مطالعه تابستان امسال که به لحاظ تعداد دوربین‌های تله‌ای و تلاش‌های صورت گرفته یکی از مفصل‌ترین مطالعات بود اگر یوز دیگری وجود می‌داشت باید تصویرش ثبت می‌شد، به همین خاطر این نشانه نگران‌کننده دیگری است.

بنابراین باید منتظر شنیدن خبرهای ناگواری بود؟

وقتی جمعیت یک گونه به جمعیت‌های کوچک‌تر تبدیل می‌شود، ارتباطات آنها بامشکل روبه‌رو می‌شود. در نتیجه گونه دچار انقراض تصادفی می‌شود.

چرا برخلاف تلاش‌های صورت گرفته آن طور که باید‌ نتیجه نگرفته‌ایم؟

اطلاعات ما درباره یوز ایرانی هر روز افزایش پیدا می‌کند و یکی از نکاتی که بتازگی متوجه آن شده ایم، مهاجرت‌های بسیار طولانی این گونه است. در گذشته‌ وقتی یوزها مشاهده می‌شدند تصور می‌شد آنها جمعیت‌های جداگانه‌ای هستند، اما وقتی دوربین گذاری‌ها انجام و تصویر‌ها بررسی شد و برای یوزها شناسنامه تهیه کردیم،‌ دریافتیم آنها تعداد محدودی هستند که در میان زیستگاه‌ها جابه‌جا می‌شوند.

پس برآورد‌ها از تعداد آنها اشتباه بود؟

بله،‌ این بررسی نشان داد جمعیت یوز‌ها به آن اندازه که تصور می‌کردیم نیست و این که مهاجرت یک نکته مثبت و خطری بزرگ است؛‌ مثبت به این دلیل که آنها ارتباط ژنتیک با هم دارند، اما منفی به خاطر این که آنها در مهاجرت آسیب‌پذیرتر هستند.

می‌توانید بگویید چه تعداد یوز باقی مانده است؟

با توجه به پایش‌های انجام شده می‌توان گفت تعداد یوزها کاهش پیدا کرده، اما برای ارائه آمار دقیق باید منتظر نتایج فاز سوم مطالعات بود که تا پایان سال زمان می‌برد.

بنابراین سازمان حفاظت محیط زیست باید نحوه مدیریت خود را تغییر دهد؟

مساله این است که برنامه‌ها دیگر جوابگو نیست و باید کارهای جدیدی را بسرعت دنبال کرد چراکه شرایط اورژانسی است و اگر دست روی دست بگذاریم، یوزپلنگ تا پنج سال آینده منقرض می‌شود، یعنی از یوزپلنگ‌ها فقط تعدادی یوز نر باقی خواهد ماند که آنها نیز به مرور زمان جانشان را از دست می‌دهند.

به نظرتان چه باید کرد؟

شرایط باید تغییر کند؛ یعنی حفاظت از زیستگاه‌ها قوی‌تر و تعداد محیط بانان در زیستگاه یوز بیشتر شود. با احداث معدن و جاده در زیستگاه یوز‌ها نباید موافقت شود چراکه هر سال پیشنهادهایی در این خصوص مطرح می‌شود. علاوه بر این باید مستثنیاتی که در زیستگاه یوز وجود دارد خریداری و زیستگاه یوز یکپارچه شود. مساله دیگر ایمن‌سازی نقاط حادثه‌خیز مانند جاده‌ای است که از شمال پارک ملی توران عبور می‌کند. برنامه‌های آموزشی برای ساکنان روستاهای همجوار یوز نیز باید جدی گرفته شود چراکه درگیر کردن مردم در بحث حفاظت مهم است.

تشنگی، بزغاله‌های وحشی را کشت

635646823685917009 (1)از تشنگی مرگ را به جان می‌خرند و به باتلاقی پا می‌گذارند که بیرون آمدن از آن تقریبا محال است، لاشه‌های گل‌آلود​  داستان غم‌انگیز تشنه مردن حیات‌ وحش کشور را روایت می‌کنند و می‌گویند چنانچه فکری به حال شرایط ناگوار گونه‌های جانوری و سوءمدیریت منابع آب نشود، اندک باقیمانده حیات‌ وحش نیز اگر شانس بیاورند و از تیررس شکارچیان غیرمجاز یا بیماری جان سالم به‌در ببرند، از چنگال تخریب زیستگاه و خشکسالی نمی‌توانند بگریزند.این حقیقت تلخ را نمی‌شود زیر هیچ فرشی پنهان کرد، چراکه لاشه‌هایی که اطراف چشمه‌ای نیمه‌جان در ارتفاعات جنوبی کهورستان افتاده‌اند، آن را جار می‌زنند.

روزی نیست که گونه‌های جانوری در جست‌وجوی آب جانشان را از دست ندهند، آن‌طور که دیدبان حیات‌وحش ایران گزارش داده دیروز محیط‌بانان هرمزگانی شاهد مرگ دو بزغاله وحشی به‌دلیل تشنگی بوده‌اند و نسبت به این هشدار داده‌اند که حیات بازماندگان حیات‌وحش ارتفاعات جنوبی کهورستان در بندر خمیر نیز در خطر است، چراکه چشمه‌های این منطقه یا خشکیده‌اند یا آنقدر کم‌آب شده‌اند که به باتلاقی مرگبار برای گونه‌های جانوری بدل شده‌اند.

به همین خاطر گونه‌های جانوری که در جست‌وجوی آب، خود را به چشمه‌های نیمه‌جان می‌رسانند، ناچار وارد گل و لای می‌شوند، اما بیرون آمدن از آن برای گونه‌های ضعیفی مانند بزغاله‌ها و انواع پرندگان مانند تیهو تقریبا محال است. این در حالی است که برای آبرسانی به این منطقه دست‌کم باید حدود چهار کیلومتر لوله‌کشی کرد، زیرا به‌دلیل صعب‌العبور بودن منطقه امکان انتقال آب به وسیله خودرو وجود ندارد. با توجه به این شرایط باید از سازمان حفاظت محیط‌زیست خواست با رایزنی با دستگاه‌های دیگر و کمک گرفتن از نیکوکارانی که این روزها نذر محیط‌زیست را سرزبان‌ها انداخته‌اند، برای نجات جان حیات‌وحش این منطقه اقدام کند؛ زیرا ساخت آبشخور برای حیات‌وحش و آبرسانی به آنها در چنین شرایطی از حداقل‌هایی است که این سازمان باید برای حفظ حیات‌وحش که بخشی از دارایی‌های عمومی این سرزمین است، انجام دهد.

مهدي آييني

زباله آلت قتاله

635646823685917009 (1)لاشه مرغابی در گوشه‌ای از ساحل افتاده؛ گذر زمان، تابش آفتاب، وزش باد و بارش باران تقریبا چیزی از آن باقی نگذاشته، اما همه اینها دست به دست هم داده‌اند تا عامل مرگ پرنده بیش از پیش نمایان شود.بین اندک پرهای باقیمانده مرغابی می‌توان تکه‌هایی از پلاستیک را دید از در بطری نوشیدنی بگیرید تا فندک، تیوپ‌های کرم و برخی از ابزار‌های ماهیگیری. بدون شک علت اصلی مرگ این مرغابی، بلعیدن قطعات پلاستیکی است که گردشگران در ساحل رها کرده‌اند، غافل از این که این قطعات کوچک می‌تواند زمینه را برای مرگ حیوانات فراهم کند.

لاک‌پشت، مرغابی، ماهی و وال هم فرقی نمی‌کند. سهل‌انگاری انسان در استفاده از پلاستیک، زندگی همه موجودات را چند قدم به مرگ نزدیک‌تر کرده است. گواه این ادعا نیز آماری است که محققان ارائه کرده اند و براساس آن می‌توان گفت در بدن 40درصد گونه‌های جانوری که در دریاها زندگی می‌کنند آثاری از پلاستیک پیدا شده است. مرگ گونه‌های جانوری بر اثر بلعیدن پلاستیک، داستانی غم‌انگیز است که آثار سوء آن بی‌شک گریبان خودش را خواهد گرفت، زیرا حذف گونه‌های جانوری از اکوسیستم طبعات جبران‌ناپذیری به دنبال دارد.

برای کاهش اثرات سوء‌مصرف پلاستیک تاکنون برخی مسئولان وعده‌هایی داده‌اند، اما هیچ‌کدام از آنها تاکنون راه به جایی نبرده است؛ چراکه آنها درک درستی از علت مصرف بالای پلاستیک ندارند و از این نکته غافل شده‌اند که برای گرفتن نتیجه بهتر باید ابتدا سرانه تولید زباله را کاهش دهند. سرانه‌ای که برای هر ایرانی حدود 700 گرم در روز برآورد می‌شود، اما در استان‌های شمالی کشورمان تا شش برابر نیز گزارش شده است.

مهدی آیینی

نذر700كيلو يونجه

635646823685917009 (1)دست هايش را بالاگرفت، چشم هايش را بست، آرزوي سلامتي همه بيماران و بيمارش از خاطرش گذشت، اما به يادش افتاد آهوان پناهگاه حيات وحش موته نيز حال و روز خوبي ندارند، مي دانست خشکسالي و کمبود علوفه زندگي اين جانداران را بيش از پيش تهديد مي کند براي همين درکنار طلب شفا براي بيماران، سلامتي آهوان پناهگاه موته را نيز درنظر گرفت.​ با خود و خدايش عهد کرد 700 کيلوگرم يونجه بسته بندي شده را به پناهگاه حيات وحش موته منتقل کند تا به سهم خودش گرهي هرچند کوچک را از مشکلات محيط زيست و حيات وحش کشور باز کند.
اين گوشه اي از ماجراي شيرين و بي نظيري است که ديروز از اصفهان مخابره شد و خيلي ها را اميدوار کرد که هنوز هستند افرادي که براي محيط زيست حرمت قائلند و از اندک دارايي شان نيز براي حفظ آن مايه مي گذارند.

اين اتفاق ثابت کرد که در​ گيرو دار خبرهاي تلخ زيست محيطي ​ همچنان بايد به  حفظ محيط زيست  اميدوار بود و از اين نوشت که ​هنوز هستند افرادي مانند کشاورز گلپايگاني که در کنار تمام مشکلات شان به فکر حفظ حيات وحش نيز هستند.

    تصميم کشاورز دوستدار محيط زيست پيامي نيز براي نيکوکاران و آنهايي دارد که مشکلات زيست محيطي را جدي نمي گيرند و از اين غافل شده اند و باور ندارند که حفظ محيط زيست سنگ بناي همه اتفاقات خوب است؛ زيرا داشتن آب، خاک و هواي پاک منجر به توليد محصولات پاک خواهد شد و در نتيجه آن از ميزان بيماري هاي صعب العلاج و پرهزينه اي که اين روزها گريبان انسان را گرفته نيز کم مي شود.اين درحالي است که سازمان هاي خيريه خصوصي و دولتي مانند اوقاف نيز مي توانند با تبليغ چنين رويکردهايي در حل مشکلات جامعه بيش از پيش سهيم شوند، زيرا چنانچه مسئولان اوقاف بتوانند نيت نيکوکاران را به روز کرده و با ارائه مشاوره مناسب به آنها خيران را به حل مشکلات روز جامعه تشويق کنند، مي توان اميدوار بود که زمين در سال هاي آينده محل مناسبي براي زندگي نسل هاي آينده باشد.

مهدي آييني

بالا