آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : آسيب اجتماعي

بایگانی/آرشیو برچسب ها : آسيب اجتماعي

اشتراک به خبردهی

لالایی متادون برای نوزاد 6 ماهه

گریه‌های نوزاد روی اعصابشان رفته بود. می‌ترسیدند زحماتشان به باد رود و نشئگی‌شان بپرد. برای همین، مقداری قرص متادون را در شیشه کودک با شیر حل کردند و کودک شش ماهه کمی از آن شیر نخورده بود که به خواب سنگینی فرو رفت و چند ساعت بعد به حدی تشنج کرد که خانواده از زنده ماندنش قطع امید کردند. هرچند پدر و مادر معتاد سعی داشتند، علت تشنج نوزاد را مخفی کنند، اما وقتی کودکشان را به یکی از بیمارستان‌های تهران رساندند، نتیجه آزمایش دستشان را رو کرد. اورژانس اجتماعی کشور، مسئول رسیدگی به چنین پرونده‌هایی است. یک روز با ماموران اورژانس اجتماعی جنوب تهران همراه شدیم تا در جریان چند و چون کار آنها و ماموریت‌هایی که اورژانس اجتماعی انجام می‌دهد، قرار بگیریم.
آسیب‌های اجتماعی در جنوب شهر تهران بیشتر به چشم می‌خورد، چراکه مسائلی مانند حاشیه‌نشینی و فقر به گسترش آسیب‌های اجتماعی دامن می‌زند. این ماجرا کار ماموران اورژانس اجتماعی را دشوارتر می‌کند. با این حال، آنها از جانشان مایه می‌گذارند تا به داد افرادی برسند که آسیب‌های اجتماعی، زندگی‌شان را نشانه رفته است.

آنها به پرونده‌هایی رسیدگی می‌کنند که روح و جسم‌شان را فرسوده می‌کند؛ مانند کودکانی که از شدت اذیت و آزار جسمی و جنسی، کارشان به بیمارستان رسیده یا معلولان و سالمندانی که به علت شرایط بد نگهداری آسیب می‌بینند، اما در این میان خیلی از کارشناسان اورژانس اجتماعی می‌گویند، لحظه جدا کردن کودکان از والدینی که صلاحیت ندارند یا برادر و خواهرهایی که برای نگهداری در مراکز بهزیستی باید از یکدیگر جدا شوند، از دشوارترین لحظاتی است که آنها در حین کار باید با آن دست و پنجه نرم کنند.

اورژانس اجتماعی کشور ـ که با شماره 123 شناخته می‌شود ـ به پرونده‌های کودک، همسر، سالمند و معلول‌آزاری و اقدام به خودکشی رسیدگی می‌کند، اما نبود امنیت شغلی و پایین بودن حقوق، از مشکلاتی است که پیش روی کارشناسان اورژانس اجتماعی قرار دارد.

این طفل با متادون می‌خوابد

چهار خانواده در ساختمانی کوچک که ظاهرا دو طبقه است، زندگی می‌کنند. هر کدام از آنها در اتاقی که مساحتش از 30 متر فراتر نمی‌رود، روز را به شب گره می‌زنند، بجز صاحبخانه که فضای بیشتری در اختیار دارد. اینجا دستشویی و حمام هم برای ساکنان مشترک است.

ماموران اورژانس اجتماعی به این خانه در جنوب شرق تهران آمده‌اند تا بررسی کنند آیا پدر و مادری که در یکی از اتاق‌های این خانه زندگی می‌کنند، صلاحیت نگهداری از کودک شش ماهه را دارند یا نه؟ از قبل به آنها گزارش شده، کودک شش ماهه این خانواده به خاطر خوردن متادون دچار مسمومیت شدید شده است.

سه دختر بچه خردسال که تازه از خواب بیدار شده‌اند، در حالی که چشمانشان را می‌مالند، می‌گویند، مادرشان همراه برادر شش ماهه که مسموم شده در بیمارستان به سر می‌برد. پدر خانواده نیز که از طریق جمع‌آوری ضایعات، مخارج زندگی را تامین می‌کند، در خانه حضور ندارد.

یکی از ماموران اورژانس اجتماعی توضیح می‌دهد، هیچ ‌کدام از این دختربچه‌ها شناسنامه ندارند، چراکه تبعه کشور افغانستان هستند و پدر و مادرشان به شکل غیرقانونی وارد ایران شده‌اند.

او می‌گوید پدر و مادر هر دو اعتیاد دارند. به همین دلیل به نظر می‌رسد، به کودک خردسال عمدا متادون خورانده‌اند. هرچند ادعا می‌کنند، عمه بچه‌ها این کار را انجام داده است.

ماموران اورژانس اجتماعی، پس از گفت‌وگو با بچه‌ها و جمع‌آوری اطلاعات از همسایه‌ها، راهی بیمارستانی می‌شوند که کودک خردسال آنجا بستری است. بررسی‌ها نشان می‌دهد، والدین صلاحیت نگهداری از کودک خردسال را ندارند. به همین دلیل تازمانی که والدین، شرایط نگهداری کودک را به دست بیاورند، بهتر است کودک خردسال در یکی از شیرخوارگاه‌های بهزیستی نگهداری شود.

این ماجرا اولین پرونده‌ای است که امروز ماموران اورژانس اجتماعی به آن رسیدگی می‌کنند. در بیمارستان نیز پرستاران می‌گویند، وقتی کودک را به بیمارستان رساندند، حال و روز مناسبی نداشت. به همین خاطر به دستور پزشک در بخش اورژانس بستری‌اش کردند تا آزمایش‌های لازم روی او انجام شود، اما خیلی زمان نبرد که نتیجه آزمایش‌ها فاش کرد، کودک به خاطر خوردن متادون مسموم شده است. در چنین مواقعی، مسئولان بیمارستان، ماجرا را با شماره 123 (اورژانس اجتماعی) اطلاع می‌دهند تا به پرونده کودک‌آزاری و غفلت والدین رسیدگی شود و اگر مشخص شد والدین صلاحیت نگهداری از کودک را ندارند، سرپرستی کودک از آنها گرفته شود.

ماموران اورژانس اجتماعی پس از صحبت با پزشک کودک متوجه می‌شوند، کودک باید چند روز دیگر در بیمارستان بستری باشد. به همین خاطر ترجیح می‌دهند تا زمانی که کودک از بیمارستان مرخص نشده، او را از مادرش جدا نکنند.

کودکان بنزین‌خوار

برای رسیدگی به پرونده دیگری با ماموران اورژانس اجتماعی جنوب تهران به یکی از روستاهای اطراف حسن‌آباد قم می‌رویم. قرار است دوباره کارشناسان اورژانس اجتماعی، شرایط والدینی را بررسی کنند که تجربه ثابت کرده، صلاحیت نگهداری از کودکانشان را ندارند.

ماجرا به چند سال پیش برمی‌گردد زمانی که روایت تلخ اعتیاد دو کودک شش و هفت ساله به بنزین، تیتر صفحات حوادث روزنامه‌ها شد.

پدر و مادر این کودکان به دلیل اعتیاد از فرزندان خود غافل شده بودند. به همین دلیل آنها به خوردن و بو کردن بنزین اعتیاد پیدا کرده بودند؛‌ ماجرایی که برای برخی جذاب به نظر می‌رسید، اما وقتی پرونده در اختیار بهزیستی تهران قرار گرفت، مشخص شد دلیل اصلی اعتیاد بچه‌ها به بنزین، چیزی جز غفلت پدر و مادر نبوده است. به همین دلیل، سرپرستی این دو کودک از والدینشان گرفته و به بهزیستی سپرده شد، اما این پدر و مادر غافل، کودکان خردسال دیگری نیز دارند. به همین دلیل کارشناسان اورژانس اجتماعی هنوز این خانواده را زیر نظر دارند تا چنانچه رفتارشان را اصلاح نکردند، فرزندان دیگر آنها را نیز به بهزیستی منتقل کنند.

ماموران اورژانس اجتماعی، پیش از این که سراغ این خانواده بروند، به دهیاری روستا می‌روند تا دهیار نیز با آنها همراه شود، اما چون دهیار نبود، نماینده او با کارشناسان سازمان بهزیستی همراه می‌شود.

اعتیاد ادامه دارد

همان طور که ماشین اورژانس اجتماعی از کوچه پس‌کوچه‌های روستا عبور می‌کند، بچه‌های روستا آن را تعقیب می‌کنند. وقتی به نزدیکی خانه‌ای که قرار است مورد بررسی قرار گیرد، می‌رسیم، حدود ده کودک نیز همراه خودرو متوقف می‌شوند و به خانه که خودروی اورژانس اجتماعی جلوی آن ایستاده، چشم می‌دوزند.

یکی از کارشناسان اورژانس در خانه را می‌زند. زن میانسالی از درون خانه فریاد می‌زند «کیه». وقتی از پنجره، خودروی اورژانس اجتماعی را می‌بیند، ساکت می‌شود. کمی این دست و آن دست می‌کند و بالاخره پس از چند دقیقه در را باز می‌کند.

برای وارد شدن به خانه باید از یک در دیگر نیز گذشت؛ دری که جلویش پرده‌ای ضخیم کشیده شده. کارشناسان اورژانس اجتماعی، پرده را که کنار می‌زنند، بوی تریاک در فضا می‌پراکند. آنها از زن میانسال سراغ بچه‌هایش را می‌گیرند. او می‌گوید بچه‌ها برای بازی بیرون رفته‌اند.

بلافاصله زن میانسال از کارشناسان اورژانس اجتماعی، سراغ دو بچه‌اش را می‌گیرد که در بهزیستی نگهداری می‌شوند. می‌پرسد کی آنها را به خانه بر می‌گردانند؟

کارشناسان اورژانس اجتماعی در جواب می‌گویند، فقط زمانی که شرایط خانه مناسب شد، امکان دارد کودکانش از بهزیستی به خانه فرستاده شوند.

زن میانسال که کمی جا خورده، می‌گوید بوی تریاک به خاطر مهمانی است که دارد و به این شکل همه تقصیرها را گردن مهمانش می‌اندازد.

چند دقیقه‌ای طول نمی‌کشد که بچه‌ها کثیف و خاک آلود به خانه بر می‌گردند. کارشناسان اورژانس اجتماعی، مشغول صحبت با کودکان می‌شوند تا از سلامت و درست بودن رفتار والدینشان با آنها مطمئن شوند.

به نظر می‌رسد، کارشناسان اورژانس اجتماعی به این نتیجه رسیده‌اند که این دو کودک خردسال را نیز باید به بهزیستی منتقل کنند؛ جایی پیش دو برادر دیگرشان که حدود سه سال است، اعتیاد به بنزین را ترک کرده‌اند.

خودروی اورژانس اجتماعی به راه می‌افتد تا به سمت تهران برگردد. حالا تعداد بچه‌هایی که برای دیدن ماشین اروژانس جمع شده‌اند، بیشتر از قبل شده. بچه‌ها همپای خودرو در کوچه‌های روستا می‌دوند؛ بچه‌هایی که به حداقل‌های لازم برای زندگی نیز دسترسی ندارند و هیچ بعید نیست، تماس بعدی که با اورژانس اجتماعی گرفته می‌شود، برای نجات یکی از آنها باشد، اما شاید تا زمانی که خودروی اورژانس اجتماعی از تهران خودش را به این روستای دور افتاده در حسن‌آباد برساند، خیلی دیر شده باشد.

قانون حمایت کند

در هر خودروی اورژانس اجتماعی، یک روان‌شناس و کارشناسان مددکاری حضور دارند. آنها به پرونده‌هایی که به سامانه 123 ارجاع می‌شود، رسیدگی می‌کنند. این کارشناس‌ها در اموری مداخله می‌کنند که به شکل خود معرف مطرح می‌شود، اما بسیار پیش آمده، آنها در موقعیتی قرار گرفته‌اند که باید به عنوان ضابط اجتماعی وارد عمل می‌شده‌اند، اما چون قانون این اجازه را به آنها نداده، به مشکل برخورده‌اند.

همکاری کلانتری و دادگستری‌ها

بخش قابل توجهی از وقت ماموران اورژانس اجتماعی در کلانتری‌ها و دادسرها سپری می‌شود؛ وقت با ارزشی که با همکاری مسئولان کلانتری و دادگستری‌ها می‌تواند برای برطرف شدن آسیب‌های اجتماعی صرف شود.

اگر ماموران اورژانس اجتماعی به امکانات مناسبی دسترسی داشته باشند و در برخی کلانتری و دادسراها کمتر معطل شوند، می‌توانند کمک حال این نهاد‌ها نیز باشند، زیرا اگر آنها مداخله بموقعی داشته باشند، در کاهش پرونده‌های قضایی موثر خواهند بود و به این شکل، از حجم پرونده‌هایی که هر روز روانه دادسرا یا کلانتری‌ها می‌شود، کم خواهد شد.

مهدی آیینی

صداي شکستن خانواده مي آيد

25هزار تماس در ماه، میانگین تعداد تماس‌هایی است که با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود؛ سامانه‌ای با شماره09628 که حدود هشت سال است پلی شده میان مشاوران سازمان بهزیستی و آنها که از اعتیاد آسیب دیده‌اند یا احساس می‌کنند در معرض خطر این آسیب اجتماعی قرار دارند. به همین دلیل به دنبال اطلاعات درست می‌گردند. بیشتر افرادی که با این سامانه تماس می‌گیرند زنانی هستند که نگران همسرشان هستند یا می‌ترسند کودک‌شان گرفتار اعتیاد شود.

در این گفت‌وگو ماریت قازاریان، رئیس گروه پیشگیری از اعتیاد معاونت پیشگیری بهزیستی و مسئول خط ملی اعتیاد از تماس‌هایی می‌گوید که با این سامانه گرفته می‌شود؛ تماس‌هایی که می‌شود آنها را صدای شکستن خانواده دانست.

موضوع بیشترین تماس‌هایی که با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود چیست؟

تماس‌هایی که با این خط گرفته می‌شود کلکسیونی از مشکلات حوزه پیشگیری و درمان اعتیاد است. تماس‌های متنوعی از تمام روستاها، شهرها و استان‌های کشور به این مرکز وصل می‌شود، چون متمرکز است.

افرادی که تماس می‌گیرند بیشتر درباره چه نوع مواد مخدری کنجکاوند؟

می‌شود گفت درباره همه نوع مواد مخدری می‌پرسند. اما براساس آنچه در جامعه اتفاق می‌افتد سوال‌ها نیز تغییر می‌کند، مثلا اگر رسانه‌ها مدتی درباره نوع بخصوصی از مخدر هشدار بدهند مردم نیز درباره آن تماس می‌گیرند.

دغدغه این روزهای تماس‌گیرندگان با خط ملی اعتیاد از چه جنسی است‌؟

خیلی دقیق نمی‌توان گفت، چون متعدد و متنوع است، اما درباره مواد محرک مثل شیشه یا ماری جوانا و حشیش تماس‌های بیشتری با ما گرفته می‌شود، اما از این نمی‌شود نتیجه گرفت که درباره مواد دیگری نمی‌پرسند. اما اگر نام مواد جدیدی شایع شود شاید حدود 700 تماس در روز درباره این مواد با خط ملی اعتیاد گرفته شود.

روزانه چند نفر با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند؟

به شکل میانگین در طول ماه بین 20 تا 25 هزار تماس با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود.

بالا رفتن تماس با خط ملی اعتیاد به چه چیزهایی بستگی دارد؟

شاید به مطرح شدن مسائل در رسانه‌ها مربوط است، برای نمونه اگر کارشناس یا مسئولان درباره نوعی از مواد مخدر و اثرات سوء آن صحبت کنند، تماس‌ها با خط ملی اعتیاد نیز بیشتر می‌شود.

آنها که دغدغه درمان دارند به چه چیزی نیاز دارند؟

می‌پرسند برای درمان کجا برویم یا یکی از سوال‌هایی که زیاد مطرح می‌شود این است فردی که به درمان نیاز دارد را چطور می‌توان تشویق به درمان کرد. علاوه بر این درباره اتفاقات خشونت‌آمیزی که در خانواده اتفاق می‌افتد نیز از ما می‌پرسند، مثلا پدر و مادرانی که جوانان پرخاشگر دارند.

اما رسیدگی به این موارد وظیفه خط ملی اعتیاد نیست.

درست است. به همین علت ما از آنها می‌خواهیم با 110 تماس بگیرند.

افرادی که با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند بیشتر در چه گروه سنی قرار دارند؟

میانگین سن تماس‌گیرندگان حدود 30 تا 35 سال است،اما افرادی با سن‌های کمتر و بیشتر نیز داریم. کم سن و سال‌ها معمولا بین 20 تا 30 سال دارند.

نوع سوال‌های آنها چقدر با یکدیگر متفاوت است؟ جوانان بیشتر درباره چه سوال می‌کنند؟

جوانان درباره خود مواد، عوارض، عواقب و نشانه‌های مصرف می‌پرسند.

میانسال‌ها چطور؟

آنها درباره همسرشان می‌پرسند.

آنها گروهی هستند که بیشترین تماس را با خط ملی اعتیاد برقرار می‌کنند؟

بیشترین افرادی که تماس می‌گیرند خانم‌هایی هستند که نگران همسر یا کودک و خانواده‌‌هایشان هستند. این نشان می‌دهد خانواده بیشتر درگیر مشکل اعتیاد است به همین علت باید به ساختار خانواده توجه بیشتری کرد.

افراد سالخورده چه پرسش‌هایی دارند؟

سالمند زیاد نداریم، یعنی آمارشان زیاد قابل توجه نیست؛ برای نمونه آنها می‌پرسند آیا مصرف برخی مواد برای درمان فشار خون یا کمردرد خوب است؟ درواقع آنها بیشتر به دنبال تایید برخی ادعاها هستند.

این مساله به رواج باورهای نادرست درباره مصرف مواد مخدر در جامعه مربوط می‌شود. افرادی که با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند درباره چه باورهای اشتباه دیگری سوال می‌کنند؟

مثلا هستند افرادی که می‌پرسند مصرف مواد مخدر برای درمان ناتوانی جنسی مناسب است یا نه. اما نمی‌شود گفت اینها اولویت ماست. کلکسیونی از سوال‌ها مطرح می‌شود. علاوه بر این مردم مطرح می‌کنند مصرف تفننی در آخر هفته خطرناک است یا نه. برخی نیز اطلاع درستی از خدماتی که برای درمان اعتیاد ارائه می‌شود ندارند؛ مثلا می‌پرسند چرا نتیجه نمی‌گیرند‌. در واقع می‌شود گفت اطلاعات مردم دراین حوزه مناسب نیست.

به تماس قابل توجه بانوان اشاره کردید. آیا از این مساله می‌توان نتیجه گرفت اعتیاد جدی‌تر از گذشته زنان را تهدید می‌کند؟

بیشتر خانم‌ها نگران اعتیاد اعضای خانواده خود هستند و می‌خواهند مانع اعتیاد فرزندان‌شان شوند. در واقع میان تماس‌گیرندگانی که مصرف‌کننده هستند تعداد آقایان بیشتر است. تعداد خانم‌هایی که اعتیاد دارند و با ما تماس می‌گیرند در چند سال گذشته تغییر قابل توجهی نکرده است، اما باید توجه داشت خط ملی اعتیاد یکی از خدماتی است که در حوزه درمان و پیشگیری از اعتیاد در کشور ارائه می‌شود.

سوال درباره شیشه هنوز جزو بیشترین سوال‌های تماس‌گیرندگان است؟

سوال‌های زیادی درباره شیشه مطرح می‌شود، اما نمی‌توان گفت همه تماس‌گیرندگان مصرف‌کننده شیشه هستند. شاید خیلی‌ها درباره شیشه اطلاعاتی به دست آورده‌اند و نگران هستند.

در مدت حدود هشت سالی که از افتتاح خط ملی اعتیاد می‌گذرد چه تغییراتی در تماس احساس می‌کنید؟

تعداد تماس‌ها زیاد شده و پشت خطی‌های ما کاهش یافته است.

این موارد به تجهیزات و تلاش‌های شما و همکارانتان مربوط می‌شود. سوال اینجاست که چه تغییراتی در مشکلات تماس‌گیرندگان اتفاق افتاده؟

تا مدتی پیش سوال‌ها درباره حوزه پیشگیری کمتر بود، یعنی آدم‌های سالمی که نگران اعتیاد بودند کمتر تماس می‌گرفتند. الان سوال‌های پیشگیری بیشتر شده مثلا قبلا افراد از کارشناسان ما می‌خواستند مرکز درمان معرفی کنند، اما اکنون مردم با مقوله پیشگیری آشناتر شده‌اند.

برای نمونه برخی مدیران مدارس تماس می‌گیرند و به دنبال اطلاعات مناسبی از اعتیاد و مواد مخدر و محرک هستند و از ما می‌خواهند به آنها کتاب معرفی کنیم. اما چند سال قبل چنین کمبود‌هایی احساس نمی‌شد، چون این مسائل دغدغه مردم نبود.

آیا دانش‌آموزان نیز با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند؟

آمار تماس آنها قابل ملاحظه نیست، یعنی می‌شود گفت تماس دانش‌آموزی نداریم.

کم سن و سال‌ترین تماس گیرنده خط ملی اعتیاد که بوده است؟

در یک سال اخیر فقط یک مورد داشته‌ایم که پسر 14 ساله‌ای تماس گرفته و نگران اعتیاد پدرش بود.

آمار تماس دانشجویان با خط ملی اعتیاد زیاد است؟

تماس دانشجویی داریم، اما به این معنی نیست که سن همه آنها حدود 20 سال است، چون دانشجویان میانسال نیز داریم.

آنها چه دغدغه‌هایی دارند؟

دانشجویان نیز بیشتر درباره عوارض مصرف مواد مخدر می‌پرسند. برخی می‌خواهند بدانند اگر برای شب امتحان ریتالین بخورند تمرکزشان زیاد می‌شود یا نه؟ در چنین مواقعی مشاوران ما به آنها توضیح می‌دهند مصرف چنین داروهایی چه عواقبی برای آنها دارد.

آیا در فصل امتحانات چنین پرسش‌هایی بیشتر مطرح می‌شود؟

درست است در زمان نزدیک امتحانات بیشتر از ما در این باره می‌پرسند، آنها چیزهایی شنیده‌اند و می‌خواهند مطمئن شوند، اما ما اطلاعات درست را در اختیار آنها می‌گذاریم.

باور نادرست دیگری وجود دارد که شیشه باعث لاغری می‌شود. آیا دراین باره نیز از خط ملی اعتیاد سوال می‌کنند؟

به شکل مستقیم نمی‌پرسند.

شایع‌ترین باور اشتباهی که میان مردم وجود دارد، چیست؟

اثرات مصرف تفننی بیشترین چیزی است که تماس‌گیرندگان می‌پرسند؛ اما خیلی از سوال‌هایی که افراد مطرح می‌کنند به دلیل باور نادرست اطلاعات کم آنهاست.

سیر تحول مصرف مواد از سنتی به محرک نیز در تماس‌های شما مشهود است؟

این که بتازگی سوال‌ها بیشتر درباره مواد محرک است، این ماجرا را تایید می‌کند، چون تا چندسال پیش اصلا سوالی درباره شیشه مطرح نمی‌شد. قبلا سوال درباره مصرف تریاک زیاد بود، اما اکنون درباره محرک و داروهایی مانند ترامادول بیشتر شده است.

برخی شهروندان ازاین گلایه دارند که هنگام تماس با خط ملی اعتیاد، زمان زیادی پشت خط می‌مانند.

خیلی این انتقاد را نشنیده‌ایم. ما باید به مشکلات افراد توجه کنیم. اکنون در مطب پزشکان نیز افراد معطل می‌شوند.

به نظرشما آیا تعداد خطوط تلفن یا تعداد مشاوران شما با نیاز جامعه تناسب دارد؟

خدمات ما باید گسترش پیدا کند، هرچند اکنون نیز درحال گسترش زیرساخت‌های خود هستیم، اما این روند زمانبراست و به اعتبار و تجهیزات مناسبی نیاز است. اما تلاش می‌کنیم مردم کمتر پشت خط بمانند.

به شکل میانگین، افراد چقدر پشت خط منتظر می‌مانند؟

میانگین صف انتظار در خط ملی اعتیاد در طول ماه یک تا دو دقیقه است.

مشاوران شما برای هر تماس‌گیرنده چقدر زمان می‌گذارند؟

میانگین تماس تلفنی حدود هفت دقیقه است. اما اگر تماس‌گیرنده در معرض خطر باشد تا یک ساعت نیز برای مشاوره با او وقت داده می‌شود.

از کدام استان‌ها بیشتر با این سامانه تماس گرفته می‌شود؟

از همه استان‌ها با خط ملی اعتیاد تماس گرفته می‌شود و نمی‌توان آمار دقیقی دراین باره داد، چون هر ماه تغییر می‌کند.

با شماره 09628 مشاوره رایگان بگیرید

مشاوران و مددکاران خط ملی اعتیاد هر روز از ساعت 8 صبح تا 8 شب آماده‌اند به افرادی که در خصوص اعتیاد نیاز به مشاوره دارند، خدمات رایگان ارائه کنند. پس چنانچه نیاز به مشاوره داشتید می‌توانید براحتی مشکلاتتان را با مشاوران بهزیستی درمیان بگذارید. فقط به یاد داشته باشید بیشترین تماس‌ها با خط ملی اعتیاد بین ساعات 10 تا 11 صبح و 16 تا 20 گرفته می‌شود؛ بنابراین اگر در ساعات غیر پیک تماس بگیرید می‌توانید راحت‌تر از نظرات مشاوران این سامانه بهره ببرید.

مهدی آیینی

خانواده بي​دفاع در گرداب آسيب​هاي اجتماعي

اعتياد، طلاق، روابط نامشروع، خيانت زناشويي و حاشيه نشيني برخي از آسيب هاي اجتماعي است که اين روزها جامعه را نشانه رفته و تحت تاثير آن بنيان خانواده نيز بيش از پيش تهديد مي شود. به نظر مي رسد آن طور که بايد نهادهاي مسئول براي کنترل اين آسيب ها تلاش نمي کنند.
در ميزگردي که به اين منظور و با حضور مجيد رضازاده، رئيس مرکز توسعه پيشگيري سازمان بهزيستي کشور،مهدي ميرمحمد صادقي، معاون مشاوره و امور روانشناختي ،محسن روشن پژوه، معاون پيشگيري و درمان اعتياد و شيرين احمدنيا، معاون پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي اين سازمان در روزنامه جام جم برگزار شد مسائلي مانند تغيير ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي، فاصله بين نسلي و مادي گرايي به عنوان عواملي که جامعه را تهديد مي کند ياد کرده و تاکيد کردند حاشيه نشيني، اعتياد، طلاق، روابط نامشروع و خيانت زناشويي و مناطق بحراني و حاد از اصلي ترين آسيب هاي اجتماعي است که کانون خانواده را نشانه رفته است.
در کنار اين مسائل بحث هايي نظير فراگير نبودن برنامه ها و نداشتن اقتدار لازم از سوي سازمان بهزيستي نيز در اين ميزگرد مطرح شد و کارشناسان بر اين نکته تاکيد کردند که براي کنترل آسيب هاي اجتماعي بايد با عوامل زمينه ساز آنها مقابله کرد.

   آسيب هاي اجتماعي زيادي اين روزها خانواده ها را نگران کرده به نظرشما چه تهديدي جدي تر است؟

ميرمحمد صادقي :به نظرم تغيير ​ ارزش ​ و هنجارهاي اجتماعي است. ​

برخي جامعه شناسان  علت اين تغييرات را دوران گذار مي دانند.

ميرمحمد صادقي: اين نظر برخي جامعه شناسان است،اما چون ارزش هاي جديد در جامعه شکل نگرفته و در اين عين حال​ سنت هاي قديمي نيز تغييرکرده ​ ما با فضايي بي هنجاري رو به رو هستيم در اين فضا افراد به خود اجازه رفتارهاي متفاوتي ​ مي دهند. البته از مهاجرت نيز مي توان به عنوان يکي ديگر از تهديد هاي خانواده ياد کرد،چون مهاجرت از روستاها و شهرهاي کوچک به کلانشهر ها ​سبب گسسته شدن پيوند هاي خانوادگي و اجتماعي شده ​.براي نمونه چند سال پيش خانواده ها مانع طلاق و جدايي دوستان و آشنايان خود مي شدند، اما اکنون اين گسست اجتماعي زمينه را براي شيوع آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده است.

 بنابراين نمي توان رسيدگي به آسيب هاي اجتماعي را اولويت بندي کرد؟

رضا زاده:فاصله بين نسلي بين فرزندان و والدين از نظر ميزان اطلاعات و مهارت نيز يکي ديگر  از تهديد​هاي خانواده است،چون اکنون فضاي ذهني آنها از يکديگر دور شده ​ و زمينه را براي آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده.براي همين نمي توان جدي ترين آسيبي را که خانواده ايراني را تهديد مي کند مشخص کرد.

ميرمحمد صادقي: فاصله بين نسلي را بايد تهديدي استراتژيک دانست، تصور مي کنم فاصله بين نسلي يکي  از شش تهديداستراتژيک امريکا نيز هست.

روشن پژوه:دوستان به عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي اشاره کردند، البته به نظرم   در رویکرد پیشگیرانه، توجه به عوامل زمينه ساز بروز آسيب هاي اجتماعي از پرداختن به خود آسيب مهمتر است و براي ارتقاي جايگاه خانواده و پیشگیری از آسیب هایی که خا نواده را تهدید می کند بايد به آنها توجه ویژه کرد. در رويکرد پيشگيرانه با کنترل عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي مي توان به کاهش همه آسيب ها دست یافت. به عنوان مثال يکي از مهمترين آسيب هاي اجتماعي  اعتياد است که با پرداختن به عوامل خطر بروز آن می توان علاوه بر کاهش و کنترل اعتیاد شاهد کنترل سایر آسیب ها نیز بود​.

 چنانچه بخواهيم از منظر جامعه شناسي به موضوع نگاه کنيم،چه عواملي دراين بين موثر است؟

احمدنيا: ​بايد به موضوع از منظر ساختاري نگاه کرد، یعنی تاثیرگذاری جريان​ها و بستر های اجتماعي که توليد کننده آسيب هاي اجتماعي  هستند و  بر نهادهای اجتماعی نظیر  خانواده، اقتصاد و غیره تاثير مي گذارند مدنظر قرار گيرد. وقتي ساختاري به موضوع نگاه کنيم متوجه می شویم که چگونه  انواع نابرابري هاي اجتماعي زمينه ساز آسيب هاي اجتماعي می شود، بنابراين ساخت رابطه نابرابر در سطوح خرد، میانه و کلان  بستر آسيب هاي اجتماعي را فراهم مي کند.

 اما چه مساله سبب شده اخلاق براي خيلي ها مهم نباشد؟

احمد نيا:یکی از مهم ترین آسيب هایی که متوجه ​جامعه​ ماست، روند  تزاید مادي گرایی است ، چراکه خود بر  گسترش نابرابري ها دامن می زند​ و رقابت ناسالم برای دستیابی به  منابع مادی به وجود می آید،  ​ به عنوان مثال،  به جاي اينکه شکل گيري خانواده ها براساس اخلاق  و ارزش های جمعی معنوی باشد  براساس ارزش هاي مادي است. ​مثلا امروزه انتخاب همسر به شهادت مشارکت کنندگان در پژوهشی که  در تهران به انجام رسیده، عملاً  براساس معیارهایی چون ثروت و زيبايي  یعنی بر اساس معیارهایی مادی صورت گرفته ​ که غلبه ​ چنین ارزش هایی منتهی به سلامت ازدواج و کانون خانواده نمی شود.

 خانواده مادي گرا چه تاثيري در جامعه مي گذارد؟

احمد نيا:اين نابرابري از خانواده شروع و به جامعه تسري پيدا مي کند در چنين جامعه اي انسان ها دچار احساس محروميت نسبي مي شوند، چراکه مدام درحال مقايسه خود با ديگري هستند.بنابراين احساس هاي منفي تشديد مي شود و مقايسه ها از بعد برخورداری فرد و خانواده از  رفاه اجتماعي افزايش مي يابد به اين شکل در جامعه انواع آسيب ها مانند اعتياد  و طلاق در نتیجه​ درک نابرابری و تبعیض در  فرصت های کار و اشتغال، و  نامناسب بودن کیفیت زندگی اقشار کم درآمد رواج پيدا مي کند و  در نتیجه ​فقر نسبی​ و  عدم بهره​مندی عادلانه از مواهب زندگی،  افراد در پی مهاجرت برمی آیند و بنابر این حاشيه نشيني تشديد مي شود. می دانیم که در طی چند دهه،  از  نظر معیشتی، از دوران غلبه ​ اقتصاد کشاورزي به غلبه ​ اقتصاد شهري و صنعتي و گسترش خدمات متحول شده ایم.

 فضاي مجازي به آسيب ها چطور دامن مي زند؟

احمدنيا:  تغيير معيشت سبب افزايش حاشيه نشبني شده  و فاصله ی بین- نسلي نيز به دليل سرعت تغيیرات ارزشي تشديد شده بنابراين ارزش ها و علائق و آرزوهای  نسل جديد نيز تغيير و تحولات زيادي پیدا کرده است،  در واقع بانسلي مواجه هستيم که بانسل هاي گذشته خود تفاوت آشکار داشته وزبان مشترکي ندارند و سرعت  پيشرفت فناوري های جدید ارتباطی و اطلاعاتی  نيز مزيد بر علت شده  . در معاونت پیشگیری از آسیب های اجتماعی در سازمان بهزیستی برای پیشگیری از تبعات منفی تحولات اجتماعی اقتصادی شتابنده برنامه های متعددی تدارک دیده شده ​​   از جمله ​ برنامه ای برای آموزش و آگاهی رسانی در خصوص فرصت های  فضاي مجازي و پیشگیری از تهدید های آن نيز گنجانده شده چراکه خواهی نخواهی همه ​ ما در عصر حاضر دچار زندگي دوگانه ای شده ايم؛ زندگي در دنياي واقعي و  به موازات آن در دنیای مجازي.

 براي کاهش چنين آسيب هايي چه برنامه هايي داريد؟

 احمدنيا:​در چنين فضايي نياز به آموزش های متناسب با شرایط سبک زندگی سالم خانوادگی و همچنین ترویج انتظارات و وظایف زندگي  شهروندي داريم که در  برنامه هاي مان  از  شيوه هاي کلاسيک ، کمپين رسانه اي ، انيميشن و فيلم براي آموزش شهروندان و خانواده ها استفاده مي کنيم.

رضا زاده: در مقابل آسيب هاي اجتماعي وظيفه پيشگيري را براي خود متصور هستيم و  تا کنون برنامه ها ي زيادي در اين راستا اجرا شده که برخي از آنها 15 سال سابقه دارد، مانند آموزش مهارت هاي زندگي، آموزش پيش از ازدواج، برنامه ها اجتماع محور پيشگيري از اعتياد،پايگاه سلامت روان اجتماعي و..

 اما با وجود اجراي اين همه برنامه چرا آسيب هاي اجتماعي هنوز نگران کننده است؟

 رضا زاده: دلايلي مانع نتيجه گرفتن شده که بايد بازنگري شوند ​يکي از دلايل اين است که پوشش برنامه به اندازه کافي نبوده است.​

 چرا پوشش برنامه ها مناسب نبوده ؟

رضازاده :چون بودجه کافي براي اجراي آنها نبوده براي نمونه ثابت شده که آموزش هاي پيش از ازدواج ​ تا 40درصد از مشکلات خانواده مانند طلاق پيشگيري مي کند،اما پوشش ما دراين خصوص 10 تا 15 درصد است بنابراين نمي توان انتظار بالايي از اين برنامه داشت ​.

SAID9234

 مساله ديگر اين است که آيا بهزيستي قدرت لازم را براي اجراي چنين برنامه هايي دارد؟

رضا زاده :به عنوان سازمان مهم اجتماعي در کشور آن قدرت کافي را نداريم که برنامه ها را پيش ببريم، اين قدرت بايد در اختيار ما قرار بگيرد تا بتوانيم پاسخگو نيز باشيم اين نيز جزو برنامه هاي کلان ماست تا  سازمان بهزيستي بتواند متولي و پاسخگوي مسائل اجتماعي باشد.

 سازمان و نهادهاي ديگر دراين بين چه نقشي دارند؟

رضا زاده :​ در همه برنامه و طرح ها ​ بايد ملاحظات اجتماعي لحاظ شود،يعني نبايد مسکن مهر ​، عسلويه ​يا مدارس غير انتفاعي ايجاد کنيم اما به عواقب اجتماعي آنها نينديشيم​.بنابراين اگر اين موضوعات رعايت شود،معتقدم​ به اندازه کافي برنامه و توان داريم که روي آسيب هاي اجتماعي تاثير گذار باشيم.

 سازمان بهزيستي رسيدگي به کدام آسيب هاي اجتماعي را اولويت مي داند؟

رضا زاده:​ 5 عامل اصلي را مد نظر قرار داده ايم،حاشيه نشني،اعتياد،طلاق،روابط نامشروع و خيانت زناشويي​ ومناطق بحراني و  حاد.

 براي اين آسيب هاي چه برنامه هايي داشته و داريد؟

رضازاده :براي حاشيه نشيني 7 برنامه پيشگيري داريم غير از برنامه هاي حوزه اجتماعي و توانبخشي در حوزه اعتياد بيش از 6 برنامه کلي داريم که براساس گروه سني و جنسي ​است.در حوزه طلاق 13 برنامه داريم که اگر اجرا مي شد طلاق اينقدر افزايش پيدا نمي کرد،در حوزه هاي روابط نامشروع نيز برنامه هايي داريم.

 براي آموزش خانواده ها چه بايد کرد؟

رضازاده :​در مدارس به افراد تست زدن ياد مي دهيم اما براي زندگي آينده شان برنامه اي نداريم،​به  خانواده نيز بايد آموزش ​ اقتصاد،  فرزند پروري  و روابط  جنسي داد، چراکه اگر فرزند پروري درست اتفاق بيفتند زندگي بهتري را در آينده تجربه خواهند کرد.

 به نظر مي رسد در مقابله با اعتياد نيز موفق نبوده ايم،چرا؟

روشن پژوه: حتما مداخلاتي که انجام شده تاثيرات ​ خوب و قابل قبولي داشته ​، اما قطعا تا وضع مطلوب فاصله داریم. به عبارتی ​ اگر برنامه هايي که تا کنون ​ انجام شده ​ اجرا نمي شد، حتما اوضاع بسيار پيچيده تر از حالا بود. نکته مهم​​ در پيشگيري از آسيب های اجتماعی ​مانند اعتياد  این است که به دلیل عوامل متعدد زمینه ساز و تاثیرات متقابل آنان با هم نمی توان از عملکرد یک دستگاه و نهاد توقع اثر بخشی در تمام سطوح داشت و برای کنترل مشکلاتی از جمله اعتیاد باید تمامی دستگاه های دولتی، حکومتی، نهادهای مدنی از جمله نهادهای فرهنگی ، رسانه ها و آحاد مردم نیز باید مسئولانه وارد عمل شوند.

رضا زاده :آسيب​هاي اجتماعي فرايند​هاي قانونمند هستند که  قابل پيش بيني نيز هستند ،بنابراين قابل پيشگيري نيز هستند،اما اين مسائل در اذهان عمومي مانند جعبه سياه هستند وممکن است افراد به يکباره به آن توجه کرده و بگويند​ گسترش پيدا کرده است​ ،​بنابراين تمام مداخلات دراين حوزه تاثير گذار است  و مي توان گفت اگر اين برنامه ها اجرا نمي شد وضع چه مي شد​.

  براي فراگير شدن برنامه هايتان به چه ميزان اعتبار نياز داريد؟

رضا زاده: با توجه به نوع برنامه ​اعتبار نيز متفاوت است براي نمونه براي آموزش پيش از ازدوا ج سال گذشته  يک ميليارد تومان اعتبار داشتيم ،اما اين ميزان ده درصد افراد را پوشش داد. لازم به ياد آوري است که هزينه زيادي نمي خواهد، چون آموزش ها از سوي 4000 مربي و به شکل گروهي ارائه مي شود، درواقع براي فراگير شدن آن به ​ حدود 20 برابر اعتبار کنوني نياز داريم.

​ درحوزه اعتياد چه؟

رضازاده: برنامه پيشگيري از اعتياد ما سال گذشته 4 ميليارد تومان اعتياد داشت، اما اگر بخواهيم 5000​ تيم را آموزش صحيح بدهيم و گسترش بدهيم چندين برابر اين بودجه را نياز داريم

 در کنار افزايش اعتبار بايد از اقتدار لازم نيز برخوردار باشيد براي حل اين مساله چه بايد کرد؟​​

رضا زاده: اکنون اين بحث مطرح است​ محوريت مقابله با آسيب هاي اجتماعي ​ بهزيستي باشد چراکه ما​ پتانسيل هاي زيادي در سراسر کشور داريم، ​اگر اين رويکرد اتفاق بيفتند واعتبار کافي نيز به ما بدهند اقتدار لازم نيز  به دست مي آيد.

جرم به وقت نوجواني

AZAD8301«نوجوانان بي تفاوت شده اند، سر به راه نيستند؛ احترام به بزرگ ترها را فراموش کرده اند يا در فضاي مجازي غرق شده اند.» اين روزها پاي حرف خيلي از والدين و اولياي مدارس که بنشينيد درباره نوجوانان چنين اظهار نظرهايي مي شنويد؛ در واقع بيشتر افراد اين روزها نسل آينده ساز کشور را اين طور قضاوت مي کنند، اما اين همه واقعيتي نيست که سبب شده نوجوانان آسيب پذير شوند.
ديروز در حاشيه همايش آموزش و حقوق براي دانش آموزان که در دبيرستان البرز برگزار شد به چنين مسائلي پرداخته شد. در اين مراسم قوام فروزان، سرپرست دادسراي اطفال از تخلفات راهنمايي و رانندگي، ضرب و جرح و سرقت به عنوان سه جرمي ياد کرد که نوجوانان بيشتر مرتکب آن مي شوند، جرم هايي که شبيه جرم بزرگ ترهاست؛ بررسي آمارهاي منتشرشده در خصوص جرايم عمده در کشور و حوادث ترافيکي ثابت مي کند که فرق زيادي بين نوجوانان و بزرگ ترهايشان وجود ندارد، چرا که ضرب و جرح عمدي، توهين به اشخاص عادي و سرقت در گروه جرايم اول کشور قرار دارد.
بنابراين بيراه نيست اگر بگوييم نوجوانان مرتکب جرم مي شوند، چون والدينشان به گونه اي رفتار نمي کنند که الگوي مناسبي براي آنها باشند، البته اين تنها دليلي نيست که سبب مي شود نوجوانان آن طور که بايد پرورش پيدا نکنند؛ زيرا در کشورمان بجز آموزش و پرورش نهادي براي حمايت و آموزش به اين افراد، مسئول نيست.
در اين بين آموزش و پرورش نيز نتوانسته آن طور که بايد نيازهاي نوجوانان را پوشش دهد، به خاطر همين هنوز بخشي از مشکلات نوجوانان تابوي اجتماعي است و خانواده ها و نوجوانان راهکار حل مسائلي نظير مصرف مواد مخدر يا رفتار هاي جنسي را بدرستي نمي دانند.
اين درحالي که در چارديواري خانواده نيز شرايط مناسب نيست، زيرا بسياري از والدين با رفتار نامناسبشان سبب دور شدن نوجوانان از خانواده مي شوند. البته در اين بين نمي توان والدين را فقط مقصر دانست، زيرا براي آگاه کردن آنها نيز ارداه اي وجود ندارد.
اين شرايط سبب شده براساس بررسي هاي دفتر مراقبت در برابر آسيب هاي اجتماعي وزارت آموزش و پرورش رفتارهاي پرخطر، اختلال هاي بهداشت روان، اختلالات خانوادگي، انحرافات اخلاقي، اختلالات تحصيلي، اختلالات فرهنگي و بزهکاري ها نيز به عنوان عامل مخاطره آميز و تهديدکننده دانش آموزان شناخته شود .
بنابراين به نظر مي رسد براي داشتن آينده اي بهتر بايد اين نگاه را که فقط نوجوانان و جوانان مقصرند تغيير داد و با طراحي و اجراي برنامه اي ويژه، بزرگ ترها را نيز نسبت به غفلت هايشان آگاه کرد.

مهدي آييني

مرگ گفت و گو در خانواده

گاهی مثل خوره می‌شود و به جان خانواده‌ها می‌افتد تا آنها را از یکدیگر دور کند، گاهی به شکل دیوار سر به فلک کشیده‌ای می‌شود تا اعضای خانواده‌ها را از یکدیگر جدا کند، گاهی حکم آرامش قبل از توفان را پیدا می‌کند؛ توفانی که با طغیانش کشتی خانواده‌ها را در هم می‌شکند؛ از کاهش گفت‌وگو بین اعضای خانواده‌ها حرف می‌زنیم، مشکلی که کانون خانواده‌ها را نشانه رفته و به اعتقاد کارشناسان چنانچه دلایل بروز آن مانند پایین بودن سواد رسانه‌ای خانواده‌ها، بی‌توجهی نظام آموزشی به تربیت افراد و نحوه ارتباط بین فرزندان و والدین در کشورمان اصلاح و بهبود پیدا نکند، عواقب جبران‌ناپذیری را به جامعه تحمیل می‌کند.

اعضای خانواده با یکدیگر قهرند، حرف یکدیگر را نمی‌فهمند یا اصلا بلد نیستند چگونه با یکدیگر گفت‌وگو کنند، اینها بخشی از واقعیت‌های جامعه است که بسیاری از مشاوران خانواده نیز درستی آن را تائید می‌کنند؛ زیرا بخش قابل توجهی از مراجعان آنها با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

این موضوع بار دیگر با سخنرانی دکتر محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان سر زبان‌ها افتاد، او که در نخستین کنفرانس ملی اوقات فراغت حرف می‌زد، هشدار داد که گفت‌وگو میان فرزندان و دیگر اعضای خانواده بر اساس آخرین پژوهش‌های انجام شده در کشورمان به 25 دقیقه رسیده است.

در این بین کارشناسان دلایل متفاوتی را برای کاهش ارتباط بین اعضای خانواده مطرح می‌کنند، دلایلی مانند پایین بودن سواد رسانه‌ای، نداشتن مهارت برقراری ارتباط موثر و به کارنگرفتن شیوه درست تربیتی از سوی والدین و اولیای مدارس.

خانواده‌ها آب می‌رود

کوچک شدن خانواده‌ها در کنار عوامل دیگری مانند استفاده نادرست از فضای مجازی از دلایل کاهش گفت‌وگو بین اعضای خانواده است که به نظر دکتر مجید صفاری‌نیا، روان‌شناس اجتماعی در این بین بسیار تاثیر گذار است.

او با بیان این‌که جامعه به سمت فردگرایی پیش می‌رود، تصریح می‌کند: خانواده محدود و کوچک شده و بسیاری از زوج‌ها تمایل به داشتن یک فرزند دارند و مشکلات اقتصادی نیز سبب شده مانند گذشته روابط خویشاوندی برقرار نباشد.

در واقع انسان از طریق رفت وآمد با خویشاوندان می‌تواند بخشی از نیاز به شادی‌اش را جبران کند، اما در سال‌های اخیر با کاهش چنین روابطی انسان‌ها غمگین و تنها‌تر شده‌اند.

این درحالی است که کوچک شدن خانواده‌ها و کاهش روابط خویشاوندی به‌تنهایی انسان دامن می‌زند و در چنین شرایطی احساس غمگینی بر انسان چیره گشته و سبب کاهش عزت نفس فرد می‌شود. صفاری‌نیا معتقد است پایین آمدن عزت نفس انسان سبب می‌شود او دیگر نتواند با اطرافیانش ارتباط موثری برقرار کند.

مرگ رابطه در خانواده

برخی از کارشناسان نسبت به کاهش گفت‌وگو بین اعضای خانواده نگرانی بیشتری دارند، در واقع آنها معتقدند موضوع فراتر از کاهش گفت‌وگوست، چرا که مساله اصلی در خانواده ارتباط است و با از بین رفتن آن باید خانواده را از دست رفته دانست.

مهدی حاج اسماعیلی، روان‌شناس و مشاور خانواده چنین نظری دارد. او در گفت‌وگو با جام‌جم به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از مراجعان او به‌دلیل ناتوانی در برقراری ارتباط با یکدیگر دچار مشکل شده‌اند، چون نحوه گفت‌وگو با یکدیگر را فرا نگرفته‌اند.

او در کنار استفاده نادرست از فضای مجازی، ناآگاهی والدین و ضعف در سیستم آموزشی کشور را از دلایل عمده کاهش سطح گفت‌وگو بین اعضای خانواده می‌داند.

آن‌طور که حاج اسماعیلی توضیح می‌دهد این روزها بیشتر والدین زمان مطلوب یا وقت کیفی برای بودن با فرزندان خود نمی‌گذارند و بیشتر ترجیح می‌دهند برای آنها وقت کمی ‌بگذارند، یعنی با کسب درآمد بیشتر برای آنها شرایط مناسبی مانند مدرسه خوب یا وسایل با کیفیت تهیه کنند. اما در چنین شرایطی روابط انسانی کمرنگ می‌شود، چون اعضای خانواده از یکدیگر فاصله می‌گیرند.

تصوری رایج، اما خطرناک

نظام آموزشی کشور آن‌طور که باید مهارت‌های زندگی را به افراد نمی‌آموزد یعنی در مدارس افراد یاد نمی‌گیرند چگونه با دیگران رابطه مناسبی برقرار کنند، اما این ضعف شامل حال والدین نیز می‌شود؛ چون آنها نیز بدرستی نحوه تعامل با دیگران و حتی فرزندان خود را فرا نگرفته‌اند به همین دلیل این رفتار حکم دیواری کج را پیدا می‌کند که تا ثریا کشیده می‌شود.

حاج اسماعیلی معتقد است والدین با رفتار اشتباه با فرزندانشان سبب دور شدن آنها از خانواده می‌شوند، او دراین باره تصریح می‌کند: هنوز بسیاری از افراد تصور می‌کنند شخص را می‌توانند کنترل کرده و تغییر بدهند، اما والدین با کنترل بیرونی فرزندانشان سبب آسیب دیدن آنها می‌شوند؛ چون آنها را از خانواده دور می‌کنند.

به گفته او، وقتی والدین دست به کنترل بیرونی می‌زنند، رابطه شان با فرزندشان تخریب می‌شود، چون رشته اعتماد بین آنها گسسته شده و از یکدیگر فاصله می‌گیرند.

اما وقتی فرزند از والدینش فاصله می‌گیرد برای برآورده کردن نیازهای اصلی‌اش مانند عشق و تعلق خاطر با مشکل بیشتری مواجه و در نتیجه شکننده‌تر می‌شود.

حاج اسماعیلی یادآور می‌شود: به این ترتیب ارتباطات بین فرزند و والدین به پایین‌ترین سطح می‌رسد وگرفتار آسیب‌هایی مانند اضطراب، پرخاشگری، افت تحصیلی و اعتیاد می‌شود.

معجزه، کنترل درونی

والدین برای ایجاد رابطه بهتر با فرزندان و بالا بردن سطح گفت‌وگو با یکدیگر باید از کنترل بیرونی دست کشیده و به سمت کنترل درونی بروند تا رابطه موثری با یکدیگر برقرار کنند. حاج اسماعیلی درباره کنترل درونی این‌طور توضیح می‌دهد: والدین باید یاد بگیرند به جای قهر کردن، سکوت کنند تا هیجانشان کاهش یافته و با منطق حرف بزنند. آنها باید بیاموزند که به جای نصیحت کردن باید با یکدیگر گفت‌وگو کنند.

علاوه براین خانواده با پذیرش و همدلی می‌تواند بسیاری از مشکلات را پشت سر گذاشته و ارتباط مناسبی بین اعضای خود ایجاد کنند. به اعتقاد کارشناسان، اعضای خانواده باید به سمتی بروند که هنگام مواجهه با مشکلات طرح سوال کنند و پرسشگری سقراطی را مد نظر داشته باشند یعنی پرسش‌هایی را که سبب ایجاد همراهی بین طرفین می‌شود، مطرح کنند.

با توجه به اظهار نظرهای کارشناسان می‌توان نتیجه گرفت اعضای خانواده هر روز از یکدیگر دور می‌شوند چون در برابر تهدید‌هایی که روی زندگی آنها سایه انداخته ایمن نشده‌اند؛ به بیان دیگر مهارت آموزی به خانواده‌ها در کشورمان هنوز از مقام شعار فراتر نرفته به همین دلیل بسیاری هنوز راه و رسم گفت‌وگو کردن را نمی‌دانند یا کم نیستند خانواده‌هایی که نمی‌دانند دربرابر تهدید و فرصت‌های فضای مجازی که مجال دور هم بودن را از آنها گرفته، چه واکنشی از خود نشان دهند.

تهران ركورددار طلاق در كشور

تحکيم خانواده در کشورمان به فراموشي سپرده شده و زلزله طلاق هر روز چارچوب خانواده هاي زيادي را ويران مي کند؛ روستا، شهر، شهرستان يا کلانشهر نيز ديگر فرقي نمي کند، غول طلاق زنجير پاره کرده و هيچ چيز جلودارش نيست، شرح اين آشفته بازار ديروز با اظهارنظرهاي رئيس بهزيستي استان تهران که گفته بود پايتخت رکورددار طلاق است، بار ديگر مطرح و بهانه اي شد براي گپي کوتاه با حسن موسوي چلک، رئيس انجمن مددکاران اجتماعي کشور.

    ارزيابي شما از روند طلاق در سال هاي اخير در کشور چيست؟
در ده سال اخير روند رشد طلاق در کشورمان نگران کننده شده به گونه اي که مدتي قبل به ازاي هر 14 ازدواج يک طلاق ثبت مي شد، اما اکنون به شکل ميانگين در تمام کشور در مقابل هر پنج ازدواج يک طلاق رقم مي خورد. در کلانشهرها شرايط بحراني تر است، براي مثال در تهران از هر سه ازدواج يکي به طلاق ختم مي شود.

    چرا در کلانشهرها شرايط بحراني تر است؟
مهاجرت به کلانشهرها سبب بالارفتن آمار جمعيت و حاشيه نشيني شده و اين شرايط سبب گمنامي بيشتر اشخاص مي شود؛ در نتيجه قبح طلاق براي شخص کمتر شده و طلاق را مساله عادي مي بيند، اما در شهرهاي کوچک فشار بيشتري روي افرادي است که قصد دارند طلاق بگيرند.

    براي مهار اين پديده اجتماعي چگونه بايد آن را بررسي کرد؟
افزايش طلاق از دو ديدگاه قابل بررسي است؛ يکي اين که طلاق را به شکل جزيره ديده و عواملي مانند اعتياد ،خشونت، روابط فرازناشويي، بي مسئوليتي و نداشتن مهارت زندگي و کاهش زمان گفت وگو را مطرح کنيم، اما ديدگاه بهتري نيز وجود دارد؛ يعني نبايد طلاق را به شکل جزيره ديد چون مسائل ديگري مانند کاهش سرمايه اقتصادي و اجتماعي و تاثير گذاري فضاي مجازي نيز در آن بسيار قابل توجه است. در واقع بدون اين عوامل نمي توان اين پديده را بررسي کرد.

    به نظر شما چرا بسياري از ازدواج ها به آساني به طلاق ختم مي شود؟
چون انتخاب همسر بدرستي انجام نمي شود و خانواده ها شناخت کافي از يکديگر به دست نمي آورند و معيارهاي مناسبي نيز براي اين کار ندارند.

    چه نکاتي را براي ازدواج موفق بايد در نظر گرفت؟
مولفه هاي کليدي در اين بين وجود دارد يعني زوج هاي جوان بايد بدانند هدفشان از زندگي چيست، صداقت داشته باشند، مسئوليت پذير بوده، گذشت داشته باشند و براي باهم بودن وقت بگذارند.

    آيا برنامه مناسبي براي تحکيم خانواده در کشور اجرا مي شود؟
کارهايي انجام مي شود، اما منسجم و جامع نيست؛ چون خدماتي که در اين حوزه ارائه مي شود بايد با اولويت برنامه هاي پيشگيري باشد.

    براي کاربردي تر شدن اين برنامه ها چه بايد کرد؟
اين برنامه ها بايد از فراگيري، کفايت و استمرار برخوردار باشند. متاسفانه ما در حوزه اجتماعي برنامه اي نداريم، چون بايد سواد اجتماعي را بالاببريم. در واقع شايد افراد از سطح تحصيلات بالايي برخوردار باشند، اما سواد اجتماعي ندارند.

    سطح سواد اجتماعي افراد چگونه ارتقا پيدا مي کند؟
در کنار اصلاح نظام آموزشي کشور بايد خانواده ها از کودکي مهارت هاي اجتماعي را به فرزندانشان بياموزند.

    با اين شرايط آينده را چگونه مي بينيد؟
کانون خانواده اکنون محور آسيب هاي اجتماعي است و بايد توجه داشت آسيب ها در خانواده مزمن مي شود، چون وقتي خانواده درگير اين مسائل شود، مي کوشد آنها را پنهان کند. به همين خاطر بايد چاره اي بينديشيم تا گرفتار اين مسائل نشويم.

نوجوانان در میدان مین آسیب‌های اجتماعی

آسیب‌های اجتماعی پشت‌میز نیمکت مدارس می‌نشینند، با دانش‌آموزان در حیاط مدارس و زنگ‌های تفریح این طرف و آن طرف می‌دوند، در کنار آبخوری مدارس با آنها آب می‌نوشند یا از بوفه‌های مدارس خرید می‌کنند، در خارج از مدرسه نیز در کوچه، خیابان یا پارک با نوجوانان و کودکان پرسه می‌زنند باید پذیرفت آسیب‌های اجتماعی تا این حد به نوجوانان نزدیک شده‌اند، یافته‌های دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش نیز گواهی است بر این ادعا چون برخی عوامل مخاطره‌آمیز و تهدیدکننده دانش‌آموزان در مدارس را رفتارهای پرخطر، اختلال‌های بهداشت روان، اختلالات خانوادگی و انحرافات اخلاقی تشکیل می‌دهد.
پیشگیری درحوزه آسیب‌های اجتماعی به فراموشی سپرده شده به همین خاطر سن ابتلا به این مسائل روندی نزولی را پشت سر می‌گذارد؛ روندی که این روزها قربانیان بیگناهی مانند کودکان و نوجوانان را نیز هدف قرار داده است.

اکنون شرایط به گونه‌ای است که نادر منصورکیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش از رفتارهای پرخطر، اختلال‌های بهداشت روان، اختلالات خانوادگی، انحرافات اخلاقی، اختلالات تحصیلی، اختلالات فرهنگی و بزهکاری‌ها به‌عنوان هفت عامل مخاطره‌آمیز و تهدیدکننده دانش‌آموزان در مدارس یاد می‌کند.

هرچند آن طور که فارس گزارش داده آموزش و پرورش برای رفع این آسیب‌ها تمرکز خود را بر پیشگیری از رفتارهای پرخطر قرار داده، اما باید تاکید کرد کارشناسان بر این باورند تا زمانی که به شکل جدی برای حل این مسائل قدمی بر داشته نشود و نظام آموزشی کشور با هدف بر طرف شدن آنها تغییر نکند، نباید امیدی به حل این مسائل داشت.

جای خالی برنامه‌ریزی جامع

دکتر روزبه کردونی، مدیرکل آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه باور دارد که پذیرش وجود این مخاطرات و معرفی آنها به مردم یک گام مثبت رو به جلوست که جای قدردانی دارد، اما کافی نیست؛ چون برای مقابله با آسیب‌های اجتماعی باید از مرحله شناسایی عوامل مخاطره‌آمیز و حساسیت‌زایی درباره آنها رد شویم و به مرحله ارائه راهکار و تعیین سیاست‌های مدون برای مواجهه با تهدیدها برسیم.

این پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی به ما می‌گوید: اکنون نوبت سیاستگذاری و تعیین نقش و مسئولیت برای مردم و سازمان‌ها و نهادهاست. ما برای مراقبت از دانش‌آموزان در برابر آسیب‌های اجتماعی به همکاری همه بخش‌های جامعه نیاز داریم و صرفا با دستور و بخشنامه نمی‌شود آن را عملی کرد.

کردونی تاکید دارد که اگر قرار است آموزش‌های پیشگیرانه را در برابر عوامل تهدیدکننده دانش‌آموزان آغاز کنیم باید از سن بسیار پایین حتی پیش دبستانی ارائه اطلاعات قابل درک و کنترل شده را به کودکان آغاز کنیم.

مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه برای اثبات اهمیت آموزش در سن پایین، آمارهایی از تحقیقات بین‌المللی رو می‌کند که نشان می‌دهد کودکانی که مهارت‌های زندگی و شیوه‌های مراقبت از خود در برابر آسیب‌های اجتماعی را می‌آموزند، 30 تا 40 درصد کمتر از همسن‌هایی که آموزش ندیده‌اند در بزرگسالی مرتکب رفتارهای پرخطر و بزه می‌شوند.

صورت مساله را پاک نکنیم

علیرضا کرمانی، جامعه‌شناس و پژوهشگر در گفت‌وگو با جام‌جم از مسائلی پرده برمی‌دارد که تاکنون در کشورمان جدی گرفته نشده به همین خاطر قربانیان زیادی گرفته است. او می‌گوید بسیاری از خانواده‌ها و نوجوانان به دلیل مصرف مواد مخدر یا رفتار‌های جنسی دچار مشکل می‌شوند، اما هنوز راهکار و برنامه مشخصی برای پیشگیری از آنها ارائه نمی‌شود، چون این مسائل تابوی اجتماعی محسوب می شود.

نوجوانان توانا نمی‌شوند مگر …

در این بین نباید از یاد برد که دم زدن از مشکلاتی که نوجوانان دچار آن شده‌اند به تنهایی گرهی از کلاف سردرگم مسائل آنها باز نمی‌کند، به همین خاطر باید از نقاط ضعفی که سبب شده عوامل مخاطره‌آمیز زیادی این روزها نوجوانان را تهدید می‌کند نیز نام برد و دراین بین کارشناسان از نپرداختن به مهارت‌های اصلی زندگی به‌عنوان بزرگ‌ترین نقطه ضعف نظام آموزشی کشور یاد می‌کنند.

مهدی حاج‌اسماعیلی، مشاور خانواده با صراحت از این یاد می‌کند که پیشگیری‌های اولیه دراین حوزه به فراموشی سپرده شده است.

او تاکید می‌کند: مساله عمده‌ای که در این بین وجود دارد و نسبت به آن غفلت شده، این است که آموزش و پرورش باید از دوران دبستان روی پرورش هوش هیجانی ـ اجتماعی کودکان سرمایه‌گذاری کند.

آنچه آقای روان‌شناس از آن به عنوان هوش هیجانی ـ اجتماعی یاد می‌کند، در واقع مجموعه‌ای از مهارت‌هایی است که شخص با آموزش و فراگرفتن آنها می‌تواند در موقعیت‌های مختلف و هنگام مواجهه با هیجانات، مسائل را بدرستی مدیریت و حل کند.

این مهارت‌ها شامل ارتباطات اجتماعی، خودشناسی، کنترل خشم، کنترل استرس، حل مساله، اعتماد به نفس، تصمیم‌گیری، شادابی و واقع‌بینی است.

حاج‌اسماعیلی عنوان می‌کند: بین فراگرفتن این مهارت‌های زندگی با سلامت روان و موفقیت نوجوانان رابطه مستقیمی وجود دارد؛ بنابراین آموزش و پرورش باید برای آموزش این مهارت‌ها به کودکان و نوجوانان رویکرد مناسبی در پیش بگیرد.

در این بین باید خاطرنشان کرد، همان طور که در مدارس به کودکان توانایی حل مسائل ریاضی ارائه می‌شود باید آنها را برای حل مسائلی که در زندگی وجود دارد نیز آماده کرد؛ زیرا علت این که برخی نوجوانان رفتارهای پرخطر از خود نشان می‌دهند چیزی نیست جز این که آنها روش حل مساله و کنترل خشم را فرا نگرفته‌اند.

علاوه بر این سیستم نادرست آموزشی کشور سبب از بین رفتن اعتماد به نفس کودکان نیز می‌شود؛ چرا که این روزها بسیاری از مدارس به گونه‌ای مدیریت می‌شوند که در آنها رقابت حرف اول و آخر را می‌زند و پرداختن به مسائل زندگی در آنها به فراموشی سپرده شده، به همین خاطر کودکان زیادی اعتماد به نفس‌شان را از دست می‌دهند. بنابراین چنانچه عزم آموزش و پرورش برای نجات نوجوانان ازاین مسائل جدی است و نمی‌خواهند تلاش شان فقط به هشدار خلاصه شود، باید تغییر را از خود و نظام آموزش در کشور شروع کنند.

چکش خشونت بر سر خانواده

«زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند» این ضرب‌المثلی است که به نظر می‌رسد این روزها معنایش را از دست داده؛ چون آمار دعواهای زن و شوهری به قدری جدی شده که گزارش‌های اورژانس اجتماعی نیز آن را تائید می‌کند.براساس این گزارش‌ها، دست‌کم حدود 26 درصد تماس‌هایی که در شش ماه اول امسال با اورژانس اجتماعی کشور برقرار شده، علتی جز شکایت از خشونت خانگی نداشته است.

گفته می شود خشونت خانگی در جامعه زمانی رواج پیدا می کند که اعضای خانواده و به دنبال آن جامعه نیاموخته باشند چگونه با یکدیگر مذاکره کنند، به همین دلیل کوچک ترین تنش به پرخاش ختم می شود.

هر چند در این بین نهادهایی مانند وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی سعی در کنترل این مساله دارند، اما چون این نهادها همکاری مناسبی با یکدیگر ندارند، تلاش آنها نتیجه بخش نیست و آمارها در این حوزه هر روز رنگ و بوی نگران کننده تری به خود می گیرد.

حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور درباره گزارش عملکرد شش ماهه خط 123 (اورژانس اجتماعی)، می گوید: مشکلات حاد خانوادگی و خشونت های خانگی بیشترین علت تماس با اورژانس اجتماعی در نیمه نخست امسال بود.

بررسی گزارش بهزیستی در این خصوص از آن حکایت دارد که در این بین مشکلات حاد خانوادگی اعم از طلاق یا دیگر اختلافات و منازعات درون خانوادگی 25 تا 26 درصد تماس ها را به خود اختصاص داده است.

زنان بیشتر شکایت می کنند

به گزارش ایسنا و براساس آمار بیشترین تماس ها با اورژانس اجتماعی نیز به زنان با میانگین سنی بین 20 تا 40 سال تعلق دارد، براساس این اطلاعات می توان گفت زنان امروزه نسبت حق و حقوق خود بیشتر آگاه شده اند؛ به همین دلیل برای رسیدن به آنچه حق خود می دانند از اورژانس اجتماعی تقاضای کمک می کنند.
دکتر اصغر کیهان نیا، مشاور خانواده درباره رواج خشونت های خانگی و این که چرا زنان بیشترین تماس را با اورژانس اجتماعی گرفته اند، به جام جم می گوید: در این بین چند مساله می تواند نقش داشته باشد. سواد، نقش اجتماعی و حتی کمک زنان به اقتصاد خانواده بیشتر شده، بنابراین آنها نمی خواهند فقط فرمانبردار باشند. این در حالی است که به صحبت های کیهان نیا باید این نکته را اضافه کرد که در این بین تعدادی از مردان همچنان بر روش های پدرسالارانه خود اصرار داشته و آن را حق خود می دانند.

وی اظهار می کند: علاوه بر این نباید نقش انتشار یک سری کتاب و ذکر راهکارها را نیز که براساس فرهنگ خارج از کشور تدوین شده و با فرهنگ ما بیگانه است، نادیده گرفت.

مشکلات اقتصادی و خیانت

از تاثیر مسائلی که به شکلی پنهان در جامعه رواج دارد نیز نباید غفلت کرد؛ برای نمونه برخی زنان احساس می کنند در طول تاریخ در حق آنها اجحاف شده، زیرا به باور آنها مردان قانون را به شکلی نوشته اند که به ضرر آنها تمام شده است. هر چند این مساله در جامعه پنهان است، اما تاثیر آن در خشونت های خانگی را نمی توان انکار کرد.

البته مسائل اقتصادی نیز در شیوع خشونت های خانگی تاثیرگذار است، زیرا سرپرستان خانواده نمی توانند به راحتی از پس هزینه های خانواده برآیند و این عامل آستانه تحمل آنها را کاهش داده است.

کیهان نیا به نقش خیانت در بالا رفتن خشونت های خانگی اشاره کرده و یادآور می شود: گسترش شبکه های اجتماعی نیز در این بین تاثیرگذار است؛ زیرا زنان و مردان در این فضا راحت تر به یکدیگر خیانت می کنند.

پیشگیری فراموش شده

ریشه شیوع خشونت خانگی را باید در نبود برنامه ای جامع و مدون برای پیشگیری در این حوزه دانست؛ به همین دلیل مسائل مختلفی دست به دست هم داده و زمینه را برای گسترش خشونت های خانگی مهیا کرده است.

مهدی حاج اسماعیلی، روان شناس در این باره به جام جم می گوید: مساله پیشگیری را از یاد برده ایم. برای جبران این مساله باید وضعیت نظام آموزشی کشور بهبود پیدا کند؛ یعنی شخص از مهدکودک تا دانشگاه در کنار دروسی که فرامی گیرد، توانایی حل مساله را نیز به دست بیاورد.

باید یادآور شد اعضای خانواده برای حل مسائل خود آموزش ندیده اند به همین دلیل کوچک ترین مساله در خانواده به بحران بدل شده و اعضای خانواده به پرخاش و خشونت روی می آورند. وی عنوان می کند: در کنار فرانگرفتن روش حل مساله، اعضای خانواده نمی توانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؛ به همین دلیل هنگام بروز مشکل افسرده یا پرخاشگر می شوند.

آموزش؛ چاره کار

حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور نیز در این باره به جام جم می گوید: همسرآزاری و کودک آزاری بیشترین گزارش های خشونت خانوادگی را به خود اختصاص می دهد.

وی ادامه می دهد: خشونت خانگی روی فرد، خانواده و جامعه اثر گذاشته و پیامدهای آن به خود افراد برمی گردد. فراموش نکنیم ما در این حوزه قانون داریم، اما نکته اینجاست که شهروندان ممکن است مصادیق آن را ندانند؛ به همین دلیل معمولا بیشترین آزارهای خانگی از سوی نزدیک ترین افراد صورت می گیرد بنابراین بسیاری از آزارهای خانگی از غفلت ناشی می شود.

موسوی چلک می افزاید: بهترین راهکار برای مقابله با خشونت خانگی آموزش والدین و افرادی است که در این حوزه فعال هستند.

به این ترتیب در کنار پرداختن به مسائلی که سبب پیشگیری از رواج خشونت خانگی می شود، باید برای خانواده هایی که دچار این آسیب شده اند نیز راهکاری در نظر گرفت. در این بین شهرداری به کمک وزارت ورزش و جوانان دست به ایجاد مراکز کنترل خشم زده، اما باید یادآور شد این مراکز نتوانسته اند شهروندان را به خود جذب کنند. برای رفع این مشکل باید از ظرفیت سرای محله ها نیز استفاده کرد و با برگزاری کارگاه های آموزشی درخصوص خشونت های خانگی، اعضای خانواده را توانمند کرد. البته پرداختن رسانه ها به این مساله نیز می تواند راهگشا باشد؛ اما در کنار این عوامل باید از ظرفیت سازمان های مردم نهاد نیز بهره برد؛ زیرا گسترش نهادهای مدنی سبب می شود اعضای خانواده روش حل مساله را بهتر فرا بگیرند.

اعتیاد و خشونت

شیوع اعتیاد در بین اعضای خانواده نقش پررنگی در گسترش خشونت در خانواده دارد و چون مصرف مواد مخدر عوارضی در پی دارد و به خشونت در خانواده دامن می زند. این درحالی است که برخلاف انتظار این روزها تهیه مواد مخدر برای شهروندان دشوار نیست و شخص پس از مصرف مواد مخدر یا در حالت خماری، ترسی از خشونت فیزیکی و کلامی در برابر اعضای خانواده ندارد.

مهدي آييني

جای‌خالی «سلامت اجتماعی» در برنامه ششم

قطار آسیب‌های اجتماعی همچنان درحال حرکت است؛ طلاق، اعتیاد، حاشیه‌نشینی و خشونت هر روز رنگ و بوی جدید‌تری به خود می‌گیرد. در این میان، نهادهای مربوطه نیز موفقیت لازم را ندارند به همین دلیل اگر این مسائل این روزها اندکی از تابو بودن فاصله گرفته‌است، باید آن را به پای مشهود شدن‌شان گذاشت و تاکید کرد تا وقتی به این مسائل توجه نشان ندهیم و دغدغه ما نشود نمی‌توانیم به داشتن جامعه‌ای سالم امیدوار باشیم. در حالی که هنوز برای تدوین برنامه شمدشم توسعه فرصت باقی است، با حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور درباره اهمیت پرداختن به آسیب های اجتماعی در این برنامه به گفت وگو نشسته ایم.

چه اتفاقی افتاده که این روزها سبک زندگی خانواده های ایرانی مورد توجه کارشناسان اجتماعی قرار گرفته است؟

در کشورمان نشانه هایی نسبت به فاصله سبک زندگی کنونی برخی خانواده ها با سبک زندگی مناسب و مورد قبول وجود دارد. از این منظر موضوع مورد بحث و بررسی است.

کدام آسیب نگران کننده تر است؟

موارد زیادی وجود دارد که می توان به آنها اشاره کرد. برای نمونه پرونده های زیاد قضایی در کشورمان نشانه خوبی نیست. براساس گفته های رئیس قوه قضاییه در کشورمان حدود 15 میلیون پرونده قضایی تشکیل شده، اما هند با بیش از یک میلیارد جمعیت حدود یک میلیون و 200 هزار پرونده قضایی دارد.

شرایط خانواده ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

این حوزه نیز نگران کننده است، چون باید نسبت به ورود آسیب های اجتماعی به درون خانواده هشدار داد، زیرا وقتی آسیب وارد خانواده می شود، مزمن شده و حل مشکلات در آینده را نیز مشکل تر خواهد کرد.

این روزها گرایش به کدام آسیب ها بیشتر شده است؟

آسیب هایی که شادی آنی بیشتری دارند؛ گرایش به مواد مخدر صنعتی، مشروبات الکلی و روابط خارج از چارچوب در دنیای واقعی و مجازی وجود دارد که نشان می دهد برای جبران کمبود شادی و نشاط سراغ این موارد می روند.

درباره افزایش زنان سرپرست خانوار نیز مدتی است بیشتر می شنویم.

براساس تحلیل حوزه اجتماعی، در سال 75 کمتر از یک میلیون و200 هزار زن سرپرست خانوار داشتیم و سال 85 این آمار به بیش از یک میلیون و600 هزار نفر رسید و در آخرین سرشماری یعنی سال 90 تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور به دو میلیون و 500 هزار نفر رسید . البته منظور این نیست که زن سرپرست خانوار آسیب دیده اجتماعی است، اما دختران و زنانی که به تنهایی زندگی می کنند در مقایسه با افرادی که تحت حمایت خانواده هستند، آسیب پذیر ترند.

  نگراني در حوزه مواد مخدر نیز  جدي است.

بله، آمار رسمی اعلام شده نشان می دهد دو میلیون و 300 هزار نفر به شکل مستقیم درگیر این مساله هستند که شامل معتادان دائمی و تفننی می شوند، ولی به نظر می رسد ما آمار دقیقی از افراد درگیر در حوزه مواد مخدر نداریم.

دغدغه ها نسبت به فضای مجازی را چقدر جدی می بینید؟

در این حوزه آمار مشخصی نداریم، اما آثار فضای مجازی را بر سلامت اجتماع می توان مشاهده کرد. هرچند فضای مجازی یک فرصت است، اما چون سواد استفاده از آن را نداریم، این فرصت تبدیل به تهدید می شود.

سکونتگاه های غیررسمی را نیز در این میان نمی توان نادیده گرفت.

براساس آمار شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهر، از حدود 97 شهری که بررسی شد، بیش از 950 هزار سکونتگاه غیر رسمی که جمعیتی حدود 10 تا 11 میلیون نفر را در خود جای داده اند، در کشور وجود دارد، اما نمی توان به تمام این افراد برچسب آسیب دیده اجتماعی زد. البته تاثیر محیط را بر گسترش آسیب های اجتماعی نمی توان نادیده گرفت.

آسیب های اجتماعی در حوزه بیماری ای مثل ایدز چقدر جدی است؟

آمار حدود 29 هزار مبتلا را نشان می دهد، اما این را می توان در ضریب حداقلی 4 ضرب کرد، علاوه بر این ما نگران این هستیم که روند ابتلای افراد به این ویروس به سمت روابط جنسی محافظت نشده تغییر مسیر دهد.

 بر چه اساسی این مساله را عنوان می کنید؟

سال های 65 تا 93 حدود 14 درصد به دلیل روابط جنسی محافظت نشده و حدود 68 درصد از طریق سرنگ آلوده مبتلا شدند، اما در افرادی که طی یک سال آخر شناسایی شده اند، سهم روابط جنسی محافظت نشده به 38درصد می رسد، یعنی فقط در یک سال پایانی این آمار حدود 5/2 برابر رشد کرده است. بنابراین باید نگران بود.

با توجه به آسیب هایی که مرور کردیم، سلامت اجتماعی کشور را در آینده چگونه پیش بینی می کنید؟

اینها نشان می دهد به سختی می توان به آنچه برای ایران 1404 در سند چشم انداز درنظر گرفته شده است، رسید .

برخی کارشناسان براین باورند که چنین شرایطی طبیعی است، چون ما در حال طی کردن مسیر توسعه هستیم.

طبیعی قلمداد کردن این پدیده ها یعنی دست روی دست گذاشتن و بدون شک گسترش آسیب های اجتماعی پیام مشخص دارد و آن چیزی جز تهدید امنیت اجتماعی و روانی کشور نیست. ما دراین حوزه زیاد کار کرده ایم، اما موفق نبوده ایم. در غیر این صورت شرایط کنونی آسیب های اجتماعی در کشور این گونه نبود.

برنامه های اجرا شده در حوزه آسیب های اجتماعی را چطور ارزیابی می کنید؟

این برنامه ها فراگیر و جامع نبوده و از کفایت، پایداری و استمرار نیز برخوردار نبوده اند. در واقع به موقع، تخصصی و در دسترس بودن، سه مولفه مداخلات مناسب است که برای کمک به آسیب دیدگان اجتماعی باید در نظر داشت، اما مداخلات انجام شده این ویژگی ها را ندارد.

شما جدی ترین مشکل را در حوزه مقابله با آسیب های اجتماعی چه می دانید؟

مشکل اصلی ما این است که سیاست اجتماعی مشخصی در حوزه آسیب های اجتماعی نداریم، زیرا یک روز برای ایجاد گشت ارشاد تصمیم می گیریم و روز دیگر بر لزوم ایجاد اورژانس اجتماعی پافشاری می کنیم . به همین دلیل بالاخره نمی دانیم برخورد ما با حوزه آسیب های اجتماعی در کشور باید چگونه باشد. درواقع نقشه راه تعریف شده نیست. دو برنامه از سند چشم انداز ایران1404 نوشته ایم، به این شکل که فصل هشت برنامه چهارم توسعه مربوط به حوزه اجتماعی و ماده 97 آن به طور خاص در حوزه آسیب های اجتماعی بود، اما وقت اجرا دچار مشکل شد.

برنامه پنجم چه؟

در این برنامه در حوزه اجتماعی، تمهیدات لازم برای آسیب های اجتماعی مورد توجه قرار نگرفته بود.

سیاست های ابلاغی برنامه ششم را چگونه دیدید؟

ابتدا که پیش نویس برنامه آماده شد، وضع اجتماعی آن مناسب بود ، اما در نهایت زمانی که ابلاغ شد، تقریبا یکی از ضعیف ترین بخش های سیاست های ابلاغی بخش اجتماعی است.

شاید مخالفان نظر شما بگویند اسناد و قوانین دیگری در حوزه اجتماعی وجود دارد که با استفاده از آن می توان به مسائل اجتماعی پرداخت.

خوشبین هستیم که این اتفاق بیفتد، اما انتظار داریم در برنامه ششم نسبت به آسیب های اجتماعی دست کم نگاه امنیتی، سیاسی و قضایی نداشته باشیم، چون ما بارها و بارها بگیر و ببند را در حوزه آسیب دیدگان تجربه کرده ایم، اما شرایط بهتر نشده است. این گواهی است بر این مهم که مدیریت هوشمندی درحوزه اجتماعی نداریم.

به نظرتان دلیل اصلی این که دولت ها به حوزه آسیب های اجتماعی نمی پردازند، چیست؟

حوزه آسیب های اجتماعی به قول معروف قشنگ نیست، دولت ها همیشه سعی کرده اند از پرداختن به آن فرار کنند. در این میان اگر برخی به این مساله بپردازند جناح مقابل عمل آنها را به عنوان حربه ای برای مبارزه به کار می گیرد.

با توجه به شرایط اجتماعی کشورمان اولویت ها در برنامه ششم باید به چه نحوی در نظر گرفته شود؟

باید در برنامه ششم سرفصلی به نام سلامت اجتماعی داشته باشیم ؛ نکته ای که در برنامه های توسعه ای و بودجه بندی سالانه پیش بینی نمی شود.

در سرفصل سلامت اجتماعی چه نکاتی باید گنجانده شود؟

می توان نگاه های متعددی داشت. برای نمونه باید هر سال وضع اجتماعی کشور را رصد کنیم، در واقع تاکنون شاخص سلامت اجتماعی در کشورمان سنجیده نشده یا روسای جمهور هنگام ارائه گزارش به مسائل اجتماعی نپرداخته اند، بنابراین تا امروز نگاه واقع بینانه نسبت به مسائل اجتماعی نداشته ایم و برنامه ششم می تواند این نکات را در بر بگیرد.

این درحالی است که برنامه ای نیز برای تحلیل وضع اجتماعی کشور باید داشته باشیم. تحلیل وضع اجتماعی به ویژه آسیب های اجتماعی به شکل ملی و در مقایسه با منطقه و جهان مهم است، اما در کنار آن پیشگیری نیز باید در کشور فراگیر شود . علاوه براین باید جایگاه سازمان های مردم نیز دراین حوزه مشخص شود، چون بیشتر آنها در حوزه درمان اعتیاد درگیر هستند و در بخش پیشگیری حضور ندارند. قضا زدایی نیز باید جدی گرفته شود و از منابع اجتماعی دراین خصوص بهره بگیریم .محلات ناکارآمد شهری نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

مهدی آیینی

 

تیغ اعتیاد زیر گلوی نوجوانان

از تریاک به هروئین از هروئین به شیشه و از شیشه به مصرف چند ماده‌ای رسیده‌ایم، اما این تنها حکایت تغییر الگوی مواد مخدر در کشورمان نیست، نگران‌کننده‌تر از این تغییر الگو، گرایش نوجوانان به مصرف موادمخدر است، چون برخلاف گذشته‌های نه چندان دور که سالخورده‌ها بیشترین اشخاص مصرف‌کننده مواد مخدر بودند، این روزها بازار فروشندگان مخدر از گرایش نوجوانان به مصرف مواد رونق گرفته است، زیرا به گفته مدیرکل تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر و براساس نتایج شیوع‌شناسی که در سال 81 و 90 انجام شده، شیوع اعتیاد بین افراد زیر 18 سال صد درصد رشد داشته است.

رشد اعتیاد بین افرادی که هنوز به مرحله جوانی نرسیده‌اند، زنگ خطری است برای جامعه چون اگر جدی گرفته نشده و برای مقابله با آن برنامه‌ریزی نشود، می‌تواند در آینده نزدیک کشور را با بحران‌های زیادی روبه‌رو کند.

دلایل زیادی سبب شیوع مصرف مواد مخدر بین افراد زیر 18 سال شده از نحوه برخورد با مساله اعتیاد و ضعف در اطلاع‌رسانی گرفته تا ناآگاهی خانواده‌ها و ضعف در برنامه‌های آموزشی آموزش و پرورش. برای نمونه اکنون بیشتر والدین اطلاع دقیقی از مواد مخدر جدید، نحوه توزیع و استعمال آن ندارد به همین دلیل اگر این مواد را بین وسایل نوجوان خود نیز ببینند نمی‌توانند بموقع با آن برخورد کنند.

افزون بر این باید یادآور شد بجز آموزش و پرورش هیچ وزارتخانه یا سازمانی نیز برای برطرف شدن نیاز‌های این گروه از جامعه احساس مسئولیت نمی‌کند.

این درحالی است که باید تاکید کرد برنامه‌های آموزش و پرورش نیز از حد کتاب‌های درسی فراتر نمی‌رود.

به همین دلیل پرداختن به مشکلات نوجوانان در رقابت مسئولان مدارس برای به‌دست آوردن رتبه‌های برتر گم شده.

باید هشدار داد در چنین سیستم آموزشی شاید نوجوانان با حفظ کردن دروس به‌عنوان فرد ممتاز شناخته شوند، اما این افراد ممتاز قادر نیستند در برابر آسیب‌های اجتماعی از خود مقاومت نشان دهند.

این درحالی است که دست‌کم اولیای مدارس می‌توانند در کنار ده‌ها کلاس فوق‌برنامه با ایجاد کلاس‌های ویژه، نوجوانان را نسبت به مسائل اجتماعی مانند اعتیاد آگاه کنند یا از پلیس و کارشناسان سازمان نظام روان​شناسی و مشاوره کمک بگیرند.

نکته اینجاست که تاکنون مسائل اجتماعی در حوزه نوجوانان جدی گرفته نشده و چنانچه مسئولان آن را در اولویت برنامه‌های خود قرار ندهند، باید منتظر رشد صددرصدی دیگر آسیب‌های اجتماعی نیز بین این گروه از افراد جامعه بود.

بالا