آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : گزارشک (برگ 11)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : گزارشک

اشتراک به خبردهی

سازمان جنگل‌ها به جای درخت ویلا می‌کارد

ساخت و ساز در جنگل‌ها و مراتع کشور آن‌قدر سریع انجام می‌شود که هیچ بعید نیست تعداد ویلاها در این مناطق بزودی از تعداد درختان جنگل‌های کشور پیشی بگیرد.

 نکته اینجاست که رانت‌هایی در کشور وجود دارد که زمینه را برای واگذاری زمین‌ها و مراتع به افراد بانفوذ فراهم می‌کند، به همین دلیل شهرک‌سازی در منابع طبیعی کشور رشد چشمگیری داشته است. عبدالوحید فیاضی، نماینده مردم نور با انتقاد از بی‌توجهی سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری کشور نسبت به انجام وظایف خود به خانه ملت گفته، متاسفانه سازمانی که باید حامی محیط زیست باشد، اکنون با ارائه مجوز‌های تغییر کاربری اراضی، تیشه به ریشه منابع طبیعی کشور زده است. به اعتقاد این نماینده مجلس، واگذاری هکتارها زمین زراعی و جنگلی به افراد، خلافی است که سازمان جنگل‌ها عامل اصلی به وقوع پیوستن آن است.

این در حالی است که باید گفت ساخت و ساز شهرک در مناطق جنگلی کشور مانند قطع کردن چند اصله درخت در دل جنگل نیست که سازمان جنگل‌ها به بهانه کمبود نیرو بخواهد نسبت به وقوع آن ابراز بی‌اطلاعی کرده یا وجود آن را انکار کند.

افزون بر این فیاضی با بیان این‌که سازمان جنگل‌ها یکی از عوامل اصلی نابودی جنگل‌های کشور است یادآور شده مراقبت از جنگل‌ها به عهده سازمان جنگل‌هاست و از این رو قوه قضاییه باید به عنوان شورای حفظ بیت‌المال به این موضوع ورود کند.

به نظر می‌رسد در چنین شرایطی دستگاه‌های قضایی و سازمان بازرسی کل کشور باید با ورود موضوع از ساخت و ساز و تغییر کاربری منابع طبیعی کشور جلوگیری کند. این درحالی است که مسئولان سازمان جنگل‌ها نیز ادعا می‌کنند تاکنون هر نوع تغییر کاربری با داشتن مجوزهای لازم بوده است، اما رمضان شجاعی‌کیاسری، نماینده مردم ساری معتقد است توضیحات مسئولان سازمان جنگل‌ها و وزارت جهاد کشاورزی درباره مجوزدار بودن تمام تغییر کاربری‌های صورت گرفته قانع‌کننده نیست، زیرا بسیاری از ساخت و سازها در مکان‌های غیرمجاز صورت گرفته بنابراین بررسی‌های نمایندگان مجلس تا رسیدن به نتیجه ادامه خواهد داشت. قرار است بررسی‌های نمایندگان دراین باره به صورت گزارشی در اختیار هیات رئیسه مجلس قرار گرفته و در صحن ارائه شود.

یک روز برای 50 یوز

دست‌کم 13 سال از زمانی که کارشناسان برای اولین بار نسبت به وضع بحرانی یوزپلنگ‌های آسیایی هشدار دادند و سازمان‌های بین‌المللی برای رفع این مشکل پیشقدم شدند می‌گذرد.

 آن زمان تعداد این گونه جانوری در کشورمان کمتر از 30 قلاده برآورد می‌شد، اما با گذشت چند سال از شروع به کار پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و براساس آماری که سال 92 اعلام شد، اکنون حدود 50 قلاده یوز در کشورمان وجود دارد. نکته امیدوارکننده این است که در سه ماه گذشته 44 مورد مشاهده یوز از سوی دوربین‌های تله‌ای و محیط‌بانان ثبت‌شده که در تعدادی از آنها یوزهای ماده همراه توله‌هایشان دیده شده‌اند. به همین دلیل می‌توان امیدوار بود زادآوری این گونه هنوز در کشورمان مختل نشده است.

هرچند به صورت رسمی در تقویم ثبت نشده، اما امروز روز ملی یوزپلنگ آسیایی است و به همین مناسبت قرار است مراسمی در سازمان محیط زیست برگزار شود. برخلاف چند سال گذشته امسال این مراسم به میزبانی برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) و شریک پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی برگزار می‌شود و از سفرا، مسئولان، نمایندگان مجلس و نمایندگان سازمان‌های مردم نهاد برای حضور در این مراسم دعوت شده تا تاکید شود هر چند یوز آسیایی فقط در ایران وجود دارد، اما نگهداری از آن وظیفه همه کشورهاست. علاوه براین در این مراسم از تعدادی از محیط‌بانان، سازمان‌های مردم نهاد و فعالان پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی قدردانی خواهد شد.

50 قلاده یوز

آخرین آمار از جمعیت یوزها در کشورمان سال 92 اعلام شد و براساس آن می‌توان دست‌کم جمعیت یوزها را 50 قلاده دانست. هومن جوکار، مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در این باره به جام‌جم می‌گوید: درباره تعداد یوزپلنگ‌هایی که در کشور وجود دارند، تخمین جدیدی باید صورت بگیرد، زیرا آخرین بار تعداد آنها در سال 92 برآورد شد. به همین دلیل باید آمار جدیدی از تعداد این گونه به دست آورد، اما این کار مستلزم افزایش تعداد دوربین‌های تله‌ای و دیگر ابزارهای این مطالعه است.

این در حالی است که حدود 13 سال پیش که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی کلید خورد کارشناسان تعداد این گربه‌سان را در کشور کمتر از 30 قلاده می‌دانستند و بعد از شروع پروژه و آمدن ابزاری مانند دوربین‌های تله‌ای کارشناسان به تعداد یوزها امیداور شدند، اما مشکل اینجاست که این روزها بسیاری از دوربین‌های تله‌ای فرسوده شده و کارشناسان به ابزار جدید نیاز دارند.

جوکار ادامه می‌دهد: در سه ماه گذشته 44 مورد مشاهده یوز از سوی دوربین‌های تله‌ای ثبت‌شده یا محیط‌بانان آنها را مشاهده کرده‌اند. این آمار به نسبت مناسب است، اما نکته امیدبخش دیدن یوزپلنگ‌های ماده با توله‌هایشان است.

اصلی‌ترین زیستگاه‌های یوز در کشورمان در حاشیه کویر مرکزی قرار دارد. برای نمونه در خراسان شمالی پناهگاه حیات وحش میاندشت وجود دارد یا پارک ملی توران در استان سمنان. علاوه براین می‌توان به پارک ملی کویر، عباس‌آباد، مجموعه مناطقی در استان یزد مانند سیاه کوه و کالمند، نایبندان، طبس و راور کرمان اشاره کرد.

پروژه‌ای 13 ساله

از زمان اجرای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با همکاری سازمان ملل متحد چند سال می‌گذرد. این پروژه براساس روال از پیش تعیین شده در سه محور آموزش و آگاه سازی، تحقیقات و پایش و حفاظت فیزیکی از زیستگاه‌ها در حال پیگیری است.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی یادآور می‌شود: اکنون در سال سیزدهم پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی هستیم، اما در این مدت یک سال این پروژه مسکوت باقی ماند. نکته اینجاست که در فاز جدید نیز به دلیل تحریم‌ها بودجه پروژه به حداقل کاهش پیدا کرده است.

جوکار ادامه می‌دهد: حدود دو سال است که UNDP سالانه 80هزار دلار به پروژه کمک می‌کند، اما این رقم در مقایسه با سال‌های قبل خیلی کمتر شده، زیرا پروژه برای دوره چهار ساله 2001 تا 2004 بیش از یک میلیون دلار در نظر گفته بود.به گفته وی بخشی از این کاهش به دلیل تحریم‌هاست و بخشی نیز به این علت که این سازمان در سال دهم پروژه تشخیص داد این مدت فعالیت برای پروژه کافی است. به همین دلیل تصمیم داشت پروژه را متوقف کند، اما با فعالیت گروه ایرانی این پروژه احیا شد. نکته اینجاست که اگر تحریم‌ها برداشته شود، می‌توان از کمک‌های بیشتر بین‌المللی استفاده کرد.

حدود سه سال پیش حامی بین‌المللی پروژه تشخیص داد پروژه هر کاری که برای نجات یوزها از خطر انقراض می‌توانسته، انجام داده و به همین دلیل تصمیم به اتمام پروژه گرفت. جوکار دراین باره می‌افزاید: از من برای بستن پروژه دعوت شد، اما در سازمان حفاظت محیط زیست تلاش کردیم پروژه تعطیل نشود و خوشبختانه توانستیم UNDP را متقاعد کنیم تا پروژه دست‌کم تا سال 2016 ادامه پیدا کند. وی درباره این که آیا در این 13 سال پروژه نتیجه مناسبی گرفته، می‌افزاید: نتیجه نگرفتن قضاوت من نیست زیرا ابتدا با جمعیت کمی روبه‌رو بودیم و اگراین پروژه نبود به احتمال زیاد تاکنون یوز منقرض شده بود.جوکار درباره بودجه سازمان محیط زیست برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی می‌گوید: محاسبه این بودجه خیلی سخت است، زیرا این پروژه از بودجه‌ای که برای نگهداری از تمام مناطق حفاظت‌شده محیط زیست اختصاص می‌یابد، تغذیه می‌شود که البته خدمات بیشتری به این طرح داده می‌شود.

خطر افزایش دسترسی به زیستگاه‌ها

تا مدتی قبل پافشاری روی توسعه، عامل اصلی تخریب زیستگاه‌های یوزپلنگ بود، به این شکل که مسئولان طرح‌های ساخت جاده و احداث معدن زیادی را اجرا کردند که ارزیابی زیست‌محیطی نشده بود، اما برخلاف آن زمان اکنون دسترسی راحت مردم به مناطق حفاظت شده و کمبود محیط‌بان از مشکلاتی است که یوزها را تهدید می‌کند.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی درباره تفاوت مشکلات کنونی این پروژه با مشکلات اولیه طرح عنوان می‌کند در مقطعی مشکل برنامه‌های توسعه‌ای دولت بود. برای دولت‌های قبل اولویت اجرای برنامه‌های توسعه بود به همین دلیل نسبت به محیط‌زیست کم توجهی می‌شد، اما اکنون با تغییر نگرش در مسئولان این مشکل حل شده است.

این در حالی است که مشکل کنونی افزایش حضور مردم برای تخریب زیستگاه‌هاست. جوکار یادآور می‌شود: اکنون افراد با خودرو‌ها و موتورسیکلت‌های مجهز وارد زیستگاه‌ها می‌شوند و افزون براین تعداد سلاح شکاری نیز بیشتر شده است. این مسائل سبب شده کنترل مناطق حفاظت‌شده سخت‌تر شود.

نباید نادیده گرفت که هنوز تهدید‌هایی مانند چوپان‌های ناآگاه و سگ‌های گله وجود دارد، هر چند در این زمینه برخی سازمان‌های مردم نهاد و ادارات برای کنترل دام‌ها و سگ گله در زیستگاه‌های یوزپلنگ تلاش می‌کنند، اما تعداد بالای دامداران در مناطقی مانند توران هنوز نگران‌کننده است.

افزون بر این به علت این که دامدارها بیشتر از چوپان‌هایی که تبعه افغانستان هستند، استفاده می‌کنند آموزش آنها بسختی پیش می‌رود. دیگر این که چوپان‌ها هر فصل تغییر می‌کنند و سازمان‌های مردم نهاد باید کار آموزش چوپان‌هایی را که تازه به کار گرفته شده‌اند، آغاز کنند.

خطر سگ‌های گله و تصادف

از ابتدای امسال تاکنون گزارشی درباره تلف‌شدن یوزپلنگ‌ها منتشر نشده، در حالی که سال گذشته مرگ سه قلاده یوزپلنگ گزارش شد. در این بین دو قلاده به دلیل حمله سگ‌های گله و یک مورد نیز به دلیل نامشخص تلف شد. نکته اینجاست که نمی‌توان تلفات یوز‌ها را این تعداد دانست، زیرا بیشتر مواقع مرگ یوزها و دیگرگونه‌های حیات وحش پنهان می‌ماند.

جوکار درباره تلفات یوزها در چند سال گذشته عنوان می‌کند: در 13 سال گذشته به طور متوسط هر سه سال دو قلاده یوزپلنگ تلف شده‌اند.

یکی از موارد دلخراش مرگ یوزپلنگ‌ها بر اثر تصادف، به اوایل مرداد 89 برمی‌گردد. آن زمان دو توله یوزپلنگ هنگام عبور از جاده تهران ـ مشهد در منطقه عباس‌آباد توران بر اثر برخورد با خودروی عبوری کشته شدند. یک روز بعد از این حادثه یوزپلنگ مادر نیز که در جستجوی توله‌هایش بود با خودرو تصادف کرد و کشته شد. این در حالی است که باید تاکید کرد علاوه بر خطر تصادف گونه‌های جانوری با خودرو‌های عبوری، احداث جاده در مناطق حفاظت شده نیز سبب تخریب زیستگاه‌ها و جزیره‌ای شدن آنها شده است.

بنابراین باید مسئولان برای جایگزین کردن این مسیرها یا دست‌کم کاهش سرعت خودروها دراین مناطق چاره‌ای بیندیشند مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ادامه می‌دهد: نصب تابلوهای هشداردهنده در این مناطق تاثیر زیادی ندارد. باید کارهای اساسی در این حوزه انجام شود. برای نمونه می‌توان به احداث روگذرهایی اشاره کرد که مانند زیستگاه‌های طبیعی شبیه‌سازی می‌شوند، اما با توجه به بودجه پروژه عملی‌کردن چنین طرح‌هایی برای ما قابل تصور نیست.

تکثیر در اسارت

مدتی است مسئولان تصمیم به تکثیر یوزپلنگ آسیایی در اسارت گرفته‌اند و برای این کار قرار است مرکزی در پارک پردیسان تهران احداث و یک جفت یوزپلنگ به این مرکز منتقل شوند.

جوکار در این باره یادآور می‌شود: تکثیر یوز مساله‌ای جدا از پروژه حفاظت از یوزپلنگ است، اما جنبه آموزشی، اخلاقی و علمی دارد. اکنون مرکزی زیر نظر شان مک کوئین ، کارشناس بین‌المللی طراحی شده و در حال ساخت است. وقتی ساخت آن تمام شود دو یوز به این مرکز منتقل می‌شوند.

یوزپلنگ نر که «کوشکی» نام دارد اکنون در منطقه حفاظت‌شده میاندشت نگهداری می‌شود و یوزپلنگ ماده نیز نامش «دلبر» است و در منطقه حفاظت‌شده توران زندگی می‌کند. قرار است پس از تکمیل مرکز تکثیر این یوزپلنگ‌ها زیر نظر کارشناس طرح در اسارت زادآوری کنند.

آگاه‌سازی جوامع روستایی

در چند ماه گذشته فعالیت‌های فرهنگی زیادی برای معرفی یوزپلنگ آسیایی و خطر انقراض آن انجام شده است برای نمونه می‌توان به سریال پایتخت، چاپ تصویر یوز روی پیراهن تیم ملی فوتبال، مسابقات والیبال و مسابقات آسیایی هندبال اشاره کرد.

به همین دلیل به نظر می‌رسد سطح آگاهی جامعه شهرنشین نسبت به این گونه در خطر انقراض به بلوغ رسیده، اما نکته اینجاست که جامعه روستایی هنوز به آگاه‌سازی نیاز دارد، زیرا ایجاد این آگاهی به اجرای برنامه‌های آینده پروژه حفاظت از یوز آسیایی کمک زیادی می‌کند.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بیان می‌کند: در زمینه آگاه‌سازی عمومی، جامعه شهرنشین تا حد قابل توجهی آگاه شده، اما کار حفاظت هزینه‌بر است چون به کارگیری نیروی انسانی و مصرف سوخت گران تمام می‌شود.

اعتباری که به پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اختصاص پیدا می‌کند، این روزها بیشتر صرف حقوق محیط‌بان و تهیه سوخت برای خودروهای این افراد و گشتزنی در منطقه می‌شود.

جوکار عنوان می‌کند: چون زیستگاه یوزپلنگ‌ها وسیع است گشتزنی در این مناطق به بنزین زیادی نیاز دارد.

این در حالی است که اگر سازمان‌های درآمدزا مانند صنایع و معادن با پروژه حمایت از یوزپلنگ آسیایی همکاری کنند، مشکلات این طرح زودتر برطرف می‌شود.

نکته دیگری که برخی از آن به عنوان چالش حفاظت از یوزهای آسیایی یاد می‌کنند تعداد کم یوزپلنگ‌ها و مشکل مخزن ژنتیک است، زیرا به اعتقاد این افراد جفت‌یابی‌ها، درون گروهی شده و روی زاد و ولد یوزها تاثیر منفی می‌گذارد.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی درباره این مشکل عنوان می‌کند: براساس تحقیقاتی که سال 2012 انجام و در یکی از مجلات معتبر چاپ شد مشخص شده مخزن ژنتیک یوز‌های آسیایی با جمعیت کمی که دارند به مراتب وضع بهتری از تمام یوزهای آفریقا دارد، یعنی ما هنوز به بحران ژنتیک نرسیده‌ایم، اما اگر تعداد جمعیت یوزها برای مدت طولانی پایین بماند ما نیز دچار این مشکل می‌شویم.

با توجه به تعداد کم یوزهای آسیایی، وضع نامناسب زیستگاه‌ها و کمبود اعتبارات در این حوزه باید از مسئولان صنایع، معادن و دیگر ارگان‌های درآمدزا خواست توجه بیشتری به وضع زیست‌محیطی کشور کرده، برای حمایت از طرح‌هایی مانند پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی اقدام کنند، زیرا اکنون پروژه باید نظارت بیشتری روی مناطق داشته باشد و مانع تخریب مناطق و اجرای طرح‌های بدون ارزیابی زیست‌محیطی شود.

6000 نقطه مرگبار در مسیر رانندگان

پایان داغ‌ترین فصل سال همیشه با آمار داغ تصادفات رانندگی همراه است، زیرا خیلی از خانواده‌ها با توجه به آغاز سال تحصیلی روزهای پایانی شهریور را آخرین فرصت برای مسافرت دانسته و سعی می‌کنند از این روزها نهایت بهره را ببرند، اما به دلیل حجم بالای سفر، استاندارد نبودن جاده‌ها و کمبود نظارت و علائم هشدار دهنده در جاده‌ها اوج سفر در کشورمان همیشه به نهایت خطر نزدیک بوده است.

در آخرین اظهارنظر در این باره فرمانده نیروی انتظامی کشور از شناسایی 6000 نقطه پرحادثه درون و برون‌شهری سخن به میان آورده، بنابراین می‌توان امیدوار بود با اصلاح این نقاط از آمار قربانیان تصادفات در کشور که سال گذشته به 18 هزار نفر رسید، کاسته شود.

روز گذشته دومین نشست فصلی روسا و مدیران پلیس راهنمایی و رانندگی برگزار شد. در این نشست اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی با بیان این‌که 6000 نقطه درون و برون‌شهری پرخطر و حادثه‌خیز در کشور داریم، گفت: با توجه به این‌که اصلاح این نقاط هزینه بالایی دارد، نمی‌توان توقع داشت که در عرض یک سال تمامی آنها رفع شود، بنابراین باید در قالب یک اولویت‌بندی نسبت به رفع این نواقص اقدام کرد.

فرمانده نیروی انتظامی کشور با بیان این‌که سهم نقاط پرحادثه جاده‌ها 40 درصد و شهرها 60 درصد شده، اظهار کرد: وقتی قانون تکلیف کرد که سهم راه،‌ خودرو و راننده در خسارات ناشی از تصادف مشخص شود اگر کارشناسان می‌خواستند تقسیم سهم کنند کار مشکل می‌شد، اما پلیس راهور کاری کرد که نقاط حادثه‌خیز در جاده‌ها و شهرها شناسایی شود.

وی ادامه داد: با شناسایی این نقاط نوع اصلاح نیز مشخص می‌شود و کارشناسان دادگستری نیز اگر بخواهند سهم دستگاه را مشخص کنند برایشان مطلوب‌تر است. رفع این مشکلات مهم‌ترین خواست ماست که با نصب علائم سرعت‌گیر و تابلوها می‌توان رفتار مردم را کنترل کرد.

احمدی‌مقدم با بیان این مطلب که معاینه فنی متولی ندارد، یادآور شد: شهرداری غیر متمرکز و امکاناتش نیز محدود است، ایجاد مراکز فنی مکانیزه نیز یا شدنی نیست یا در آن استانداردها رعایت نمی‌شود، این در حالی است که مرکزی هم در این زمینه پاسخگو نیست.

به گزارش فارس، فرمانده نیروی انتظامی با بیان این‌که در مدیریت معاینه فنی در سطح ملی نیاز به تجدیدنظر داریم، تصریح کرد: موضوع حاکمیتی است، باید نظارت داشته باشیم تا هم مقررات و هم استاندارد و هم عملکرد، مورد نظر قرار گیرد، چون اگر با روش فعلی معاینه فنی صورت بگیرد شدن یا نشدنش فرقی نمی‌کند.

نقاط پرحادثه برون‌شهری

نقاط پرحادثه را با توجه به تکرار تصادف مشابه در یک نقطه محاسبه می‌کنند. برای نمونه اگر سه تصادف فوتی در طول سال در یک نقطه خاص به شکل مشابه اتفاق بیفتد، این محل به عنوان نقطه حادثه‌خیز شناخته می‌شود، البته درباره تصادفات جرحی، تعداد تصادفات بیشتر ملاک تعیین نقطه پرحادثه است.

علت تشکیل نقاط پرحادثه را نیز می‌توان رفتارهای اشتباه رانندگان به دلیل نبود آموزش یا علائم هشداردهنده، استاندارد‌ نبودن معابر و آماده نبودن بسترهای مهندسی دانست، زیرا معابر باید به شکلی ساخته شود که اگر راننده اشتباه کرد آسیب کمتری ببیند، اما اکنون جاده‌های کشور در این خصوص نقص دارند.

درباره محورهای پرحادثه برون‌شهری و درون‌شهری نیز می‌توان گفت محور نهاوند ـ کرمانشاه، نجف‌آباد ‌ـ‌ اصفهان، بندرعباس‌ ـ‌ لار، تهران‌ ـ‌ مشهد، سیرجان ‌ـ‌ بندرعباس، اهواز ـ اندیمشک، بندرعباس ـ شیراز، جاده چالوس، سه‌راهی اصله در محور همدان ـ ساوه، طالب‌آباد در جاده ورامین و بلوار آیت‌الله نجفی در همدان نیز از برخی نقاط پرحادثه درون و برون‌شهری کشور هستند.

علیرضا اسماعیلی، فرمانده سابق پلیس راه کشور درباره افزایش یا کاهش نقاط پرحادثه در کشور به جام‌جم می‌گوید: نقاط پرحادثه با توجه به شرایط زمانی همیشه در حال تغییر است، زیرا با توجه اصلاح هندسی یا محدودیت ایجاد می‌کنند، بنابراین آمار نقاط پرحادثه تغییر می‌کند.

221 نقطه پرحادثه در تهران بزرگ

تیمور حسینی، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ درباره نقاط پرحادثه شهر تهران به جام‌جم می‌گوید: در بررسی‌هایی که سال گذشته انجام شد در مناطق 22 گانه تهران بزرگ 383 نقاط حادثه‌خیز احصا شد.

به گفته حسینی، از این تعداد نقطه پرحادثه در تهران بزرگ در پنج ماه اخیر مشکل 162 نقطه برطرف شده است. برای نمونه در منطقه یک تهران بزرگراه ارتش با 192 مورد تصادف یکی از محل‌های حادثه‌خیز تهران بزرگ است، بیشترین علت تصادف نیز در این بزرگراه توجه نکردن به جلو، تغییر مسیر ناگهانی و رعایت نکردن فاصله طولی بوده است.

حسینی ادامه می‌دهد: در این بزرگراه کمبود علائم، روشنایی، نیاز به اصلاح هندسی و نبود پل عابر مشکل‌ساز شده است.

این در حالی است که منطقه چهار تهران رکورددار تصادفات خسارتی در این کلانشهر است، بعد از این منطقه می‌توان به مناطق سه و یک نیز اشاره کرد که نسبت به دیگر مناطق تهران آمار تصادف خسارتی بیشتری دارند، افزون بر این باید یادآور شد تصادفات منجر به جرح و فوت بیشتر در مناطق حاشیه‌ای تهران مانند منطقه 19،22،18،21 و طول بزرگراه‌ها اتفاق می‌افتد.

علاوه براین بزرگراه آزادگان با 15 مورد تصادف فوتی، بزرگراه امام رضا با 14 مورد و بزرگراه لشکری نیز با 11 مورد تصادف فوتی در سال گذشته به ترتیب سه بزرگراه پرخطر تهران بزرگ لقب گرفته‌اند.

رییس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ با بیان این‌که عابران پیاده و راکبان موتورسیکلت دو گروهی هستند که در تصافات درون‌شهری بیشترین آسیب را می‌بینند درباره علت بالا بودن آمار تصادفات جرحی و فوتی در این مناطق یادآور می‌شود: چون ترافیک کمتر و معابر بزرگراهی بیشتری دارند، آمار بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند.

با توجه به این نکات می‌توان نتیجه گرفت که سرعت غیرمطمئن و توجه نکردن به جلو علت اصلی تصادفات در تهران است. نکته اینجاست که این عوامل مانند علت تصادفات برون‌شهری است به همین دلیل می‌توان نتیجه گرفت رانندگی بیشتر شهروندان در داخل و خارج از شهرها تفاوت نداشته و آنها آموزش‌های لازم را در این خصوص ندیده و نکات لازم را رعایت نمی‌کنند به عبارت دیگر رانندگان قدرت تشخیص نحوه رانندگی در شهر و جاده را ندارند.

بخش عمده‌ای از حادثه‌خیز بودن این نقاط به دلیل معایب راه است، حسینی در این باره یادآور می‌شود: نقاطی نیاز به گارد‌ریل دارد در بعضی نقاط گارد ریل مشکل ساز شده یا گذرگاه عابر پیاده ایمن نیست یا مدیریت سرعت انجام نشده است.

نکته اینجاست که بیشتر معابری که نقاط پرحادثه دارند قدیمی نیز هستند؛ این معابر با توجه به نیاز زمان ساخته شده‌اند، اما با توجه به افزایش جمعیت توسعه پیدا نکرده‌اند.

توصیه به آخرین گروه از مسافران تابستانی

با توجه به این‌که تا پایان شهریور و تابستان حدود سه هفته باقی مانده باید در نظر داشت سه گروه از رانندگان بیشتر در معرض خطر قرار دارند؛ گروه اول رانندگانی هستند که برای اولین بار رانندگی برون‌شهری را تجربه می‌کنند، این رانندگان چون تجربه رانندگی در جاده را ندارند بیشتر در خطر تصادف قرار دارند.

گروه دوم نیز رانندگانی هستند که سفر را با خودرویی که تجربه رانندگی با آن را ندارند، آغاز می‌کنند. این افراد به قول معروف قلق رانندگی با خودروی خود را نمی‌دانند به همین دلیل هنگام بروز خطر تسلط زیادی به خودرو نداشته و حادثه‌ساز می‌شوند.

گروه سوم نیز رانندگان حرفه‌ای هستند که رانندگی در جاده‌های جدید را تجربه می‌کنند. این افراد نیز به دلیل شناخت نداشتن نسبت به جاده، محیط و رفتار رانندگان بومی بیشتر از دیگر رانندگان در معرض خطر قرار دارند، به همین دلیل این رانندگان باید با آگاهی و هوشیاری کامل به سفر بروند.

این درحالی است که تجربه ثابت کرده که عامل انسانی نقش تعیین‌کننده‌ای در کاهش تصادفات دارد بنابراین باید آموزش رانندگان بیشتر از قبل مورد توجه مسئولان قرار گیرد، زیرا اکنون آموزش‌ها موثر نیست و می‌توان گفت بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد،در واقع آموزش زمانی مناسب است که راننده بدون حضور پلیس نیز قوانین را رعایت کند.

افزایش توان پلیس راهور در شهریور

اسکندر مومنی، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی نیز در این نشست از افزایش توان یک سومی پلیس راهور در روزهای پایانی تعطیلات تابستانی خبر داد و ابراز کرد: پلیس به منظور کنترل سفرها و افزایش ایمنی تمهیدات ویژه‌ای تا پایان تابستان دارد.

وی با بیان این‌که در این راستا توان پلیس راهور یک سوم افزوده شد، یاد آور شد: یکهزار تیم گشت در قالب 5000 نیروی پلیس به نیروهایمان اضافه شد و بالگردها نیز با توان بیشتری به کمک پلیس راهور می‌آیند.

رییس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی سرعت و سبقت غیرمجاز و واژگونی ناشی از خستگی و خواب آلودگی راننده را بیشترین علت تصادفات رانندگی در شهریور ماه اعلام و بیان کرد:‌ از مردم می‌خواهیم که در ایام مهرماه کمتر از خودروی شخصی برای رفت و آمد در شهر استفاده کنند.

وی با اشاره به کاهش 4.6 درصدی آمار تلفات حوادث رانندگی تا پایان تیرماه، عنوان کرد:‌ پیش بینی ما این است که تا پایان نیمه نخست امسال تصادفات رانندگی کاهش 3 تا 4 درصدی داشته باشد.

مومنی درباره آتش سوزی خودروها در محورها و دیر رسیدن دستگاه‌های امدادی به محل نیز به ایسنا گفت: آتش سوزی خودروها یکی از چالش‌های مهمی است که باید به آن توجه شود، اما متاسفانه همانطور که بارها نیز به آن پرداخته شده متولی واحدی برای امداد و نجات در کشور وجود ندارد و سه حوزه اورژانس، آتش نشانی و هلال احمر در این حوزه فعالند.

شریک مهربانی کردها باشیم

دختربچه‌ای گوشواره‌اش را می‌بخشد، پسربچه‌ای قلکش را هدیه می‌کند، عده‌ای از جوانان برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی کفش عابران را واکس زده یا ساز می‌زنند؛ این حکایت این روزهای اهالی شهرهای کردستان و تعدادی از شهرهای آذربایجان غربی است که برای کمک به آوارگان کردستان عراق سنگ تمام گذاشته‌اند.

 آنها تلاش می‌کنند به سهم خود برای رفع نیازهای اولیه انسان‌هایی که گروه تروریستی داعش زندگی را بر آنها حرام کرده است قدم بردارند زیرا به دلیل فعالیت تروریست‌ها اکنون هزاران پناهجو که بیشترشان اهل «شنگال» و «کوباتی» عراق هستند برای حفظ جان خود خانه و کاشانه‌شان را ترک کرده و خود را به نزدیکی مرزهای کشورمان رسانده‌اند.

به گفته سخنگوی وزارت حقوق بشر عراق اکنون بیش از یک‌میلیون و 200 هزار نفر از اهالی عراق آواره شده‌اند، نکته اینجاست که در بین این افراد کودکان و سالخورده‌های زیادی نیز وجود دارد که نیاز فوری به مواد غذایی، بهداشتی و درمانی دارند، زیرا آنها پای پیاده ده‌ها کیلومتر را پشت سرگذاشته و برای تامین نیاز‌های اولیه خود با مشکل رو‌به‌رو هستند؛ این درحالی است که باید تاکید کرد کمپ‌های آوارگان نیز از شرایط مناسبی برخوردار نیست.

هرچند خیلی‌ها در کردستان با کمک سازمان هلال احمر و سازمان‌های مردم نهاد در حال جمع‌آوری کمک‌های مردمی بوده و مقدار قابل توجهی کمک نقدی و غیرنقدی جمع‌آوری کرده‌اند، اما نکته اینجاست که وضع آوارگان عراقی آن‌قدر بحرانی است که حجم کمک‌های مردمی در کردستان نمی‌تواند پاسخگوی نیاز‌های آنها باشد به همین دلیل بهتر است دیگر شهروندان نیز برای کمک به آنها اقدام کنند.

این درحالی است که مدتی قبل مدیر هلال احمر سردشت نیز با بیان این‌که تعداد آوارگان عراقی بیشتر خواهد شد، و آنها ناچار روانه مرزهای غربی کشورمان خواهند شد، از احداث کمپ آوارگان عراقی در مرز ایران با این کشور خبر داده بود ولی با توجه به این‌که ساخت این کمپ فعلا در مرحله جانمایی است و روز به روز نیز به تعداد آوارگان عراقی اضافه می‌شود می‌توان پیش‌بینی کرد بزودی تعدادی از این پناهجویان به نزدیکی مرز کشورمان خواهند رسید بنابراین بهتر است مانند چند سال پیش که آوارگان عراقی به دلیل حملات صدام روانه مرزهای کشورمان شدند، دوباره آمادگی کمک به آنها را داشته باشیم.

آي آدم ها خزر مي سپارد جان

آلودگي هاي نفتي، سموم كشاورزي و فاضلاب هاي خانگي حيات درياي خزر را با خطر جدي روبه رو كرده است

هيچ بعيد نيست تا چند سال آينده پنج کشوري که از درياي خزر بهره برداري مي کنند از آن به عنوان محلي براي تخليه مواد آلاينده استفاده کنند، زيرا اکنون آلودگي در اين دريا آن قدر زياد شده که در بدن ماهيان سواحل شمالي کشور، بيش از 400 نوع انگل شناسايي شده و کارشناسان بارها هشدار داده و مي دهند که بيشتر سواحل بزرگ ترين درياچه جهان محل مناسبي براي شنا و آبتني نيست.
واقعيت اينجاست که براي پنج کشور همسايه خزر اولويت هاي زيست محيطي بي معني است، زيرا اکنون حدود 90 درصد پساب هاي ناشي از صنايع سنگين روسيه و بخش زيادي از سموم کشاورزي اين کشور وارد اين دريا مي شود. اين در حالي است که بايد يادآور شد حدود 90 درصد فاضلاب هاي خانگي سه استان شمالي کشورمان نيز سر از اين دريا درمي آورد. افزون بر اين کشورهاي ترکمنستان، قزاقستان و آذربايجان نيز که بتازگي استقلال پيدا کرده اند، کمر به نابودي اين پهنه آبي بسته اند. آنها با اين تصور که از بهره برداري از اين دريا عقب مانده اند تمام توان خود را براي نابود کردن حيات در خزر به کار گرفته و سبب شده اند جمعيت ماهيان خاوياري يا فک هاي خزري آن قدر کاهش پيدا کند که اين گونه ها در معرض خطر انقراض قرار بگيرند.
چنانچه بخواهيم درياي خزر را با خليج فارس مقايسه کنيم بايد بگوييم وضع اين پهنه آبي اصلاخوب نيست، به گونه اي که بايد گفت آلوده ترين نقطه در خليج فارس پاک تر از تميزترين نقطه در درياي خزر است، زيرا درياي خزر بسته است و با درياي ديگري در ارتباط نيست. به همين دليل آلودگي ها در اين دريا محبوس باقي مانده و قدرت خودپالايي درياي خزر هر سال کاهش مي يابد، بنابراين بايد هشدار داد تا چند سال آينده وضع اين دريا از شرايط بحراني نيز عبور خواهد کرد.

    آلودگي هاي نفتي، متهم رديف اول
بيشترين آلودگي درياي خزر به دليل نشت نفت در اين پهنه آبي است، زيرا سالانه حدود يک ميليون و يکصد هزار بشکه نفت وارد بزرگ ترين درياچه جهان مي شود. نکته اينجاست که اين مقدار فقط يکصد هزار بشکه کمتر از نفتي است که وارد خليج فارس مي شود. اين حجم آلودگي نفتي حيات را در اين دريا با چالش جدي روبه رو کرده، به اين شکل که هيدروکربن هاي سنگين اين مواد در بستر دريا رسوب کرده و سبب افت اکسيژن دريا مي شود، بنابراين موجودات بسترزي درياي خزر اکنون شرايط ناگواري پيدا کرده اند.
عبدالرضا کرباسي، رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران درباره منشا آلودگي هاي نفتي درياي خزر به جام جم مي گويد: علت اصلي آلودگي هاي نفتي حوادث است، زيرا نشت بر اثر انتقال و بارگيري نفتي در خزر بسيار کم اتفاق مي افتد، اما کشورهاي تازه استقلال يافته بخصوص آذربايجان از تجهيزات قديمي و نامناسب براي اکتشاف نفت استفاده کرده و موجب آلوده شدن اين دريا مي شوند.
در اين ميان بايد يادآور شد به دليل اين که جريان آب در درياي خزر به شکلي است که آلودگي نفت از قسمت هاي شمالي و شمال غرب به سواحل ايران مي رسد کشورمان آسيب زيادي مي بيند. براي نمونه حدود سه سال پيش 26 تن گلوله نفتي از سواحل گيلان جمع آوري شد.
کارشناسان ميزان خسارت آلودگي نفتي به کشورمان را که چند سال پيش آذربايجان سبب ساز آن شد، حدود چهار پنج ميليون دلار تخمين مي زنند، زيرا آلودگي سبب کاهش گردشگر و کاهش جمعيت آبزيان شد. نکته اينجاست که با گذشت چند ماه از اين حادثه، هنوز موفق نشده ايم اين خسارت را دريافت کنيم، زيرا کماکان وزارت نفت نتوانسته اثر انگشت لکه نفتي را مشخص کند تا با ارائه آن به مجامع بين المللي بتوان ثابت کرد مسبب آلودگي ايجاد شده، کشور آذربايجان است.

    پساب هاي صنعتي و فاضلاب هاي خانگي
عامل ديگري که سبب بحراني شدن وضع درياي خزر شده آلودگي هاي ناشي از پساب هاي صنعتي است. به گفته کارشناسان، حدود 90 درصد اين پساب ها را کشور روسيه توليد مي کند، زيرا صنايع سنگين زيادي دارد.
کرباسي درباره علت هاي ديگر آلوده شدن درياي خزر مي افزايد: عامل ديگري که بايد به آن اشاره کرد سموم کشاورزي است که باز هم روسيه سهم بيشتري نسبت به چهار کشور ديگر در آن دارد. آلودگي هاي ناشي از فاضلاب هاي خانگي را نيز بايد يکي از عوامل موثر در وضع بحراني درياي خزر دانست. نکته اينجاست که کشورمان در انتشار اين عامل نقش چشمگيري دارد.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران تصريح مي کند: اکنون حدود 90 درصد فاضلاب هاي خانگي توليدي در سه استان کشور بدون تصفيه به درياي خزر مي ريزد. البته فاضلاب هاي کشور آذربايجان نيز بدون تصفيه وارد خزر مي ريزد، اما چون ايران بيشترين جمعيت ساحل نشين را بين پنج کشور دارد فاضلاب خانگي بيشتري توليد مي کند.
فاضلاب هاي خانگي اثرات سوء زيست محيطي نفت، سموم و عناصر سنگين را ندارد، اما از لحاظ بهداشتي اثرات جدي مي گذارد. براي نمونه اين آلودگي سبب مي شود آبزيان درياي خزر به رشد واقعي خود نرسند و در نتيجه اقتصاد منطقه و ماهيگيران سواحل درياي خزر نيز اکنون با چالش روبه رو شده است. به عنوان مثال اين شرايط سبب شده ماهياني که در شرايط مناسب وزنشان تا يک کيلوگرم نيز مي رسيد اکنون وزنشان به 300 گرم هم نرسد.
کرباسي تاکيد مي کند: اکنون بيش از 400 انگل در بدن ماهيان درياي خزر شناسايي شده و نکته اينجاست که تعداد انگل ها بيشتر از اين است و فقط نوع آنها تا حدود 420 گونه شناسايي شده است. اين درحالي است که براي مصرف کنندگان جاي نگراني نيست، زيرا ماهي ها اگر بخوبي پخته شوند، اين انگل ها از بين رفته و خطري براي انسان ندارند، نکته اينجاست که فقط در صورت خام خوردن ماهي اين انگل ها وارد بدن انسان مي شود.
افزون بر اين بايد روي اثرات منفي اين نوع آلودگي بر سلامت انسان ها نيز تاکيد کرد، زيرا برخي شهروندان از سواحل شمالي کشور براي شنا استفاده کرده و مي کنند، اما نکته اينجاست که به دليل وجود انواع ميکروب ها کارشناسان آبتني در اين سواحل را از لحاظ بهداشتي توصيه نمي کنند.

    کشورهاي تازه استقلال يافته
بايد تاکيد کرد در اين ميان استقلال سه کشور آذربايجان، قزاقستان و ترکمنستان شرايط زيست محيطي خزر را با چالش جدي روبه رو کرده است، زيرا اين کشورها پس از استقلال يافتن با اين تصور که از قافله بهره برداري جامانده و ايران و روسيه قرن هاست که از اين دريا استفاده مي کنند با تمام توان و به شکل غيراصولي از دريايچه خزر بهره برداري مي کنند.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران در اين باره يادآور مي شود: براي نمونه ماهيان خاوياري در منطقه زماني تا پنج ميليارد دلار در سال صادرات داشت، اما اکنون صيد ماهي خاوياري به صفر نزديک شده و اين گونه در خطر انقراض قرار گرفته است. افزون بر اين، اين کشورها بي رويه فک هاي خزري را نيز صيد کرده و سبب شده اند جمعيت اين گونه که تا مدتي قبل حدود يک ميليون قلاده برآورد مي شد به کمتر از يکصد هزار قلاده برسد.

    از اين کنوانسيون، آبي گرم نمي شود
هرچند پنج کشوري که از درياي خزر بهره برداري مي کنند براي حفاظت از آن حدود ده سال پيش با تدوين چارچوب حقوقي زيست محيطي سعي در ايجاد تعهدات زيست محيطي براي کشورهاي ساحلي کرده و مقدمات کنوانسيون تهران را فراهم کردند تا بتوان مانع وخيم شدن وضع درياي خزر شد، اما مي توان گفت کشورهاي عضو هيچ وقت اين کنوانسيون را جدي نگرفته اند.
کنوانسيون حفاظت محيط زيست دريايي خزر در سيزدهم آبان سال 82 به امضاي نمايندگان کشورهاي ايران، روسيه، آذربايجان، قزاقستان و ترکمنستان رسيد. از آنجا که اين تفاهم نامه در تهران به امضا رسيد به عنوان کنوانسيون تهران شناخته مي شود.
بر اساس اين کنوانسيون، کشورهاي ساحلي منطقه بايد در مواردي مانند کاهش و کنترل آلودگي، جلوگيري از ورود، کنترل و از بين بردن گونه هاي مهاجم، حفاظت و نگهداري و احياي منابع زنده دريايي، مديريت مناطق ساحلي، ارزيابي زيست محيطي، پايش، تحقيق و توسعه اين پهنه آبي همکاري کنند، اما نکته اينجاست با اين که بيشتر کارشناسان محيط زيست بر اين باورند که عمل به کنوانسيون تهران مي تواند تاثير زيادي در بهبود وضع دريا داشته باشد، اما کشورهاي عضو، آن طور که بايد و شايد به مقرارت مشخص شده عمل نکرده و اجراي آنها را به تاخير مي اندازند.
اين در حالي است که تاکنون پروتکل هايي مانند پروتکل مقابله با آلودگي نفتي و پروتکل مقابله با آلودگي هاي منشا زمين نيز به اين کنوانسيون الحاق شده و پروتکل هاي ديگري نيز مانند پروتکل حفاظت تنوع زيستي و پروتکل ارزيابي اثرات زيست محيطي فرامرزي نيز تاکنون به امضاي نمايندگان هر پنج کشور عضو نرسيده است.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران با تاکيد بر اين که تنها راه نجات خزر اين است که پروتکل ها سريع تر به امضا رسيده و مجلس پنج کشور آن را تائيد کرده و تيم هاي اجرايي به آنها عمل کنند، عنوان مي کند: به علت اين که اين کشورها بسيار کند عمل کرده و مسائل زيست محيطي اولويت آخر آنهاست به نظر مي رسد پروتکل حفاظت از تنوع زيستي زماني به امضا برسد که ديگر حياتي در خزر وجود نداشته باشد، يا پروتکل ارزيابي اثرات زيست محيطي فرامرزي نيز زماني امضا شود که آلودگي سراسر دريا را گرفته و کشورهاي حاشيه خزر به اين توافق برسند که از درياي خزر به عنوان محلي براي انبار کردن مواد هاي آلاينده استفاده کنند.
کرباسي ادامه مي دهد: بنابراين نمي توان به بهبود شرايط خزر اميدوار بود، زيرا در اين شرايط کشورهاي تازه استقلال يافته تازه به فکر کشف ميادين جديد نفتي هستند.
اين درحالي است که علت ديگر عمل نکردن کشورها به کنوانسيون تهران را مي توان مباحث امنيتي و تقسيم بندي ها اين پهنه آبي دانست که در واقع روي اجراي اين پروتکل ها سايه انداخته است.
نکته ديگري که مي توان به آن اشاره کرد اين است که اين پنج کشور جلساتي برگزار مي کنند، اما آنها هيچ انگيزه اي براي عمل به پروتکل ها ندارند. افزون بر اين بايد يادآور شد افرادي در جلسات اين کنوانسيون حاضر مي شوند که تصميم گير نبوده و در نتيجه پروسه به امضا رسيدن پروتکل ها خيلي کند پيش مي رود.

مهدي آييني

بنده‌های قرن 21، اسیر گوشی‌های هوشمند

فرقی نمی‌کند کجا باشند یا با چه شخصی در حال گفت‌وگو هستند، اگر پدر و مادر هم روبه‌رویشان ایستاده باشد و با آنها در حال مکالمه باشند، همین که زنگ تلفن همراه به صدا درآید اولویت اول و آخرشان پاسخ دادن به این وسیله است.

این روزها روابط اجتماعی همه انسان ها از سوی این وسیله دستخوش تغییر و سبب شده انسان ها چشمان خود را روی خیلی از روابط حیاتی خود ببندند؛ زوج های جوان از یکدیگر غافل شده و به گوشی موبایلشان دل بسته اند، پدر و مادرهای زیادی فرزندان خود را ندیده می گیرند تا پیغام های شبکه های اجتماعی را ببینند، فرزندان زیادی مشکلات والدین سالخورده خود را نمی بینند، چون شمردن تعداد لایک های عکس یا نوشته ای که در فضای مجازی منتشر کرده اند، برایشان جذاب تر است.

حکمرانی گوشی های هوشمند به همین جا ختم نمی شود، این روزها کارمندان و مدیران زیادی نیز در محل کار خود اولویت را به این ابزار داده و از وظیفه شان غافل شده اند.

امروزه در جلسات رسمی بسیاری از ارگان های دولتی و خصوصی مشغول شدن با تلفن های هوشمند یا تبلت مشکلی جدی است و معمولا جلسات با تذکر به حاضران درباره خاموش کردن تلفن های همراهشان شروع می شود.

در واقع دل بستن به این وسیله و مشغول شدن به آن کارایی کارمندان و مدیران را تا حد قابل توجهی کاهش داده است.

نکته اینجاست که این مشغول شدن ها و اولویت دادن به گوشی تلفن های هوشمند و تبلت ها سودی برای افراد ندارد؛ جز این که روابط اجتماعی آنها را تحت تاثیر قرار داده و هر روز آنها را از دنیای واقعی دورتر کند.

مشکل اینجاست که همیشه سرعت فناوری بیشتر از رشد فرهنگ است، متاسفانه هیچ نهاد و ارگانی برای ارتقای فرهنگ افراد جامعه قدم برنمی دارد، برای نمونه این روزها بیشتر شرکت ها به دنبال این هستند که برای کارمندان و کارکنانشان تبلت های قسطی جور کنند، اما هیچ کدام از آنها اصلا به این فکر نبوده و نیستند که برای کارمندان خود اشتراک نشریه ای تهیه کرده یا حداقل بودجه ای را برای خرید روزنامه و کتاب اختصاص دهند.

این بی توجهی ها سبب شده افرادی که تمایلی به قبول مسئولیت رفتارشان ندارند، هر روز بیشتر از قبل به گوشی های هوشمند و دنیای مجازی دل ببندند، نکته اینجاست که این افراد فقط به خودشان آسیب نمی زنند، زیرا تاثیر رفتار آنها روی اعضای خانواده، دوستان و همکاران غیرقابل انکار است، به همین دلیل باید از مسئولان خواست با اختصاص بودجه به فعالیت های فرهنگی مانع شیوع بیشتر این رفتار در جامعه شوند.

 

جریمه کشتن پلنگ 5 میلیون؛پوست پلنگ 7 میلیون

پرونده رسیدگی به کشتن یک قلاده پلنگ دیگر بسته شد، اما هنوز مساله همخوانی نداشتن جرم و مجازات دراین گونه پرونده‌ها پابرجاست، نکته اینجاست که قوانین در این حوزه نیازمند بازنگری جدی است، زیرا جرایم در نظر گرفته شده برای متخلفان نمی‌تواند آن​طور که باید و شاید آنها را نسبت به ارتکاب جرم حتی مردد کند. برای نمونه روز گذشته مدیر دید‌بان محیط‌زیست و حیات‌وحش ایران درباره پرونده شکارچی گیلانی که پلنگی را در جنگل‌های تالش شکار کرده بود به مهر گفته برای این شکارچی باسابقه به علت کشتن پلنگ پنج میلیون تومان جریمه نقدی و سه سال حبس تعزیری و به جرم حمل و نگهداری از سلاح غیرمجاز نیز شش ماه حبس تعزیری در نظر گرفته است.

 این درحالی است که این شکارچی پوست پلنگ را به قیمت هفت میلیون تومان فروخته است و با توجه به سیاست حبس‌زدایی قوه قضاییه، هیچ بعید نیست تا مدتی دیگر از مجازات حبس این شکارچی کاسته شود. افزون براین باید یاد آور شد جریمه در نظر گرفته شده برای شکار هر قلاده پلنگ تا مدتی قبل یک میلیون و 600 هزار تومان بود و بتازگی افزایش یافته و به پنج میلیون تومان رسیده است.نکته اینجاست که بعد از انقراض نسل شیر و ببر ایرانی اکنون لقب بزرگ‌ترین گربه‌سان کشور به پلنگ رسیده و نمی‌توان نقش این گربه‌سان را که در راس هرم جانوران کشور قرار می‌گیرد، نادیده گرفت؛ به این شکل که باکتری‌ها، گیاهان و جانوران کوچک و علف‌خوار در پایین این هرم قرار گرفته و در راس هرم نیز گوشتخوارانی مانند پلنگ و یوز قرار دارند، به همین علت کارشناسان محیط‌زیست با کنترل گونه‌هایی که در راس هرم قرار دارند، می‌توانند میزان آلودگی و سلامت زیست​محیطی کشور را مشخص کنند.

هرچند این روزها تخریب زیستگاه‌ها و در دسترس بودن ‌سلاح‌های شکاری و کمبود محیط‌بان از عوامل اصلی تهدید حیات وحش کشور و در آستانه انقراض بودن پلنگ ایرانی است، اما نبود قوانین بازدارنده و توجه نکردن به آموزش دراین حوزه نیز سبب شده روند تخریب محیط‌زیست کشور شتاب بیشتری به خود بگیرد، به همین دلیل باید از اعضای شورای عالی محیط‌زیست و قانونگذاران کشور خواست برای حفظ اندک باقیمانده حیات وحش کشور تدابیر موثرتری بیندیشند.

مهدی آیینی‌ / ‌گروه جامعه

سهم وزارت جهاد کشاورزی و نیرو در بحران آب

«وضع منابع آبی کشور بحرانی است، به همین دلیل شهروندان باید در مصرف آب صرفه‌جویی کنند.» این توصیه‌ای است که این روزها همه جا به چشم می‌خورد از زیرنویس‌های برنامه‌های تلویزیونی بگیرید تا تابلوهای تبلیغاتی سطح شهر.

دراین که صرفه جویی شهروندان سبب بهبود وضع منابع آبی کشور می شود شکی نیست، اما آنچه این روزها جدی گرفته نمی شود سهم بزرگ مسئولان در بحرانی شدن منابع آبی کشور است که با سهم کوچک شهروندان قابل مقایسه نیست؛ زیرا اگر در کشورمان سالانه حدود 400 میلیارد متر مکعب ریزش جوی داشته باشیم، با توجه به جدی نگرفتن آبخیزداری در کشور، حدود 130 میلیارد مترمکعب از آن برداشت می شود.

از این مقدار آب نیز حدود 30 میلیارد مکعب در شبکه آبرسانی کشور هدر می رود که رسیدگی به آن وظیفه وزارت نیروست.

به این ترتیب حدود یکصد میلیارد مترمکعب آب برای مصرف باقی می ماند. نکته اینجاست که از این مقدار فقط حدود 10 میلیارد مترمکعب صرف مصارف خانگی و صنعتی می شود و قسمت عمده آن یعنی حدود 90 هزار میلیارد متر مکعب در بخش کشاورزی استفاده می شود آن هم با بازده حدود 30 درصد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که در بخش کشاورزی حدود 60 میلیارد متر مکعب آب هدر می رود.

نکته اینجاست که اگر دقیق تر به فعالیت کشاورزی در کشور توجه کنیم متوجه می شویم صادرات محصولاتی مانند هندوانه و خربزه در این حوزه تهدیدی برای منابع کشور است.

شاید در نگاه اول بتوان این صادرات را کمکی به اقتصاد کشور در نظر گرفت، ولی امروزه باتوجه به محدود شدن منابع آب در جهان، کشورهای موفق به این گونه صادرات به عنوان تهدید نگاه می کنند.

هرچند در تمامی محصولات کشاورزی آب وجود دارد و نمی توان مانع صادرات آنها شد، اما واقعیت اینجاست که برای فاصله گرفتن از جنگ آب باید حساب شده تر عمل کرد.

نکته اینجاست که صادرات این محصولات بیشتر از صادرات آب به کشور زیان می رساند، چون هنگام پرورش این محصولات سموم زیادی نیز به خورد آب های زیر زمینی و خاک کشور می رود، با توجه به این مشکلات صادرات آب به جای این گونه محصولات منطقی تر است.

بنابراین برای برون رفت از بحران آب در کشور، مسئولان باید در کنار فرهنگ سازی برای صرفه جویی شهروندان در مصرف آب، توجه ویژه ای نیز به عملکرد وزارتخانه هایی داشته باشند که با تدبیر و برنامه ریزی می توانند بحران آب را مهار یا حداقل کاهش دهند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

تامین اجتماعی هم حقوق معلولان را ضایع می‌کند

نادیده گرفتن حقوق معلولان در کشورمان ماجرای تازه‌ای نیست؛ این روزها معلولان برای دست یافتن به نیازهای اولیه خود مانند بریس، ویلچر و رفت و آمد در شهر با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند؛ به نظر می‌رسد در چنین شرایطی سازمان‌هایی مانند تامین اجتماعی و بهزیستی باید برای حمایت از حقوق معلولان سنگ تمام بگذارند، اما واقعیت اینجاست، که انتشار آگهی استخدام سازمان تامین اجتماعی بار دیگر ثابت کرد این سازمان نیز مانند بیشتر ارگان‌های کشور تمایلی به رعایت حقوق معلولان ندارد.

ماجرا از این قراراست که براساس قانون باید 3 درصد سهمیه استخدام سازمان‌های دولتی و خصوصی در اختیار معلولان قرار بگیرد، اما در آگهی استخدام این سازمان که بتازگی منتشر شده هیچ توجهی به این مهم نشده است.

رییس فراکسیون حمایت از حقوق معلولان مجلس نیز در واکنش به این خبر و نادیده گرفتن حقوق معلولان از سوی سازمان تامین اجتماعی به مهر گفته با توجه به این آگهی‌ها از رییس سازمان تامین اجتماعی درخواست کردیم در این استخدام‌‌ها 3 درصد سهمیه استخدامی به معلولان اختصاص داده شود که وی نیز این درخواست را پذیرفت، اما متاسفانه در آخرین آگهی که بیست و پنجم مرداد به چاپ رسید این موضوع مورد توجه قرار نگرفت. البته باید تاکید کرد این اقدام سازمان تامین اجتماعی با قانون نیز همخوانی ندارد.

این در حالی است که‌ باید یادآور شد تاکنون براساس قانون جامع حمایت از معلولان وعده‌های زیادی به معلولان کشور داده شده که کمتر عملی شده است، برای نمونه می‌توان به بازنشستگی پیش از موعد، مسکن اجاره به شرط تملیک، مناسب‌سازی معابر و آموزش عالی رایگان معلولان اشاره کرد.

واقعیت اینجاست که حدود 12 میلیون معلول در کشورمان زندگی می‌کنند که بیشتر آنها توانایی به کارگرفته شدن در دستگاه‌های دولتی و خصوصی را دارند،اما توجه نکردن دستگاه‌های حمایتی مانند سازمان تامین اجتماعی و بهزیستی به حقوق این افراد سبب شده شرکت‌های خصوصی نیز تمایلی به جذب این افراد نداشته باشند بنابراین باید از مسئولان این سازمان خواست دست‌کم برای رعایت حقوق معلولان و تشویق شرکت‌های خصوصی به استخدام معلولان، اصلاحیه‌ای برای این آگهی منتشر کند.

مهدی آیینی ‌-‌ گروه جامعه

فاجعه به روایت شاهدان عینی

چند جنازه که بیشتر به زغال شبیه است روی زمین قرار گرفته، ماموران اورژانس و آتش‌نشانی سعی دارند آنها را در کاورهای مخصوص قرار دهند، اما دست و پای سوخته و خشک شده مسافران اجازه نمی‌دهد تا آنها براحتی زیپ‌ کاورها را ببندند، چند نفر از ماموران نیز زیر لب فاتحه می‌خوانند، چند آمبولانس هم برای انتقال جنازه‌ها اجازه پیدا کرده‌اند داخل پادگان و نزدیکی‌ جنازه‌ها بیایند.

کمی آن طرف تر از جنازه های سوخته و درست کنار دیوارهای بتنی ضلع غربی پادگان لاشه هواپیمای مسافربری جا خوش کرده و هنوز از چند قسمت آن دود بلند می شود؛ در کنار اجزای باقیمانده هواپیما، چند عروسک، یک شانه، کلاه، لباس های نیمه سوخته، چمدان هایی که هنوز دود ازشان بلند می شود، نیز به چشم می خورد.

مشخص است که هواپیما پیش از انفجار به تعدادی از درخت های سرو حاشیه دیوار پادگان برخورد کرده، چون چند اصله از درختان از نیمه شکسته است، اما شدت برخورد آن قدر زیاد بوده که چهار قطعه از دیوار های بتنی انتهای پادگان که ارتفاع هر کدام از آنها حدود چهار متر و عرضشان نیز به 3.5 متر می رسد، کاملا خراب شده است.

قسمتی از دم هواپیما نیز به دلیل انفجار به بلوار شیشه مینا پرت شده و ماموران آتش نشانی سعی دارند آن را با جرثقیل به درون پادگان منتقل کنند.

حدود صد نفر از نیرو های امداد اورژانس، آتش نشانی و لباس شخصی مدام این طرف و آن طرف می روند.

چند آتش نشان هم با کپسول های کوچک در حال خاموش کردن آتشی هستند که علف های هرز حاشیه دیوار پادگان را شعله ور کرده، تعدادی نیز با ماشین آب پاش درختان سرو بلندی را که آتش گرفته اند، خاموش می کنند.

یکی از ماموران آتش نشانی به جام جم می گوید: «بیشتر جنازه ها کنار دیوار پادگان افتاده بودند، برخی نیز لابه لای قطعات هواپیما بودند که با هر سختی بود آنها را خارج کردیم تا به پزشکی قانونی منتقل شوند.»

یکی از سربازان پادگان نیروی هوایی نیز ادامه می دهد: «در حال نگهبانی بودم که هواپیما را در آسمان دیدم، هواپیما تعادل نداشت و در ارتفاع پایینی پرواز می کرد که ناگهان در انتهای ضلع غربی پادگان سقوط کرد.»

زنده در آتش سوختند

ماموران پلیس به جای دیوارهای بتنی خراب شده گونی قرمز رنگی کشیده اند و اجازه نمی دهند کسی به درون پادگان راه پیدا کند.

آنها کمی جلوتر از دیوار های خراب شده نیز نوار زردرنگ خطر کشیده اند و از عبور و مرور خودروها و مردم جلوگیری می کنند، ماموران یک تیر چراغ برق چوبی را نیز که در جریان حادثه شکسته است، به عنوان اهرم به دیوار های بتنی تکیه داده اند، اما با این حال مردم زیادی در نزدیکی محل حادثه جمع شده اند، ماموران پلیس مدام به افرادی که برای دیدن محل حادثه توقف کرده اند دستور حرکت می دهند.

آن طرف بلوار شیشه مینا یعنی رو به روی ضلع غربی پادگان که قسمتی از آن خراب شده کارخانه شیشه مینا قرار دارد. تعدادی از کارگران این کارخانه ادعا می کنند، بلافاصله بعد از حادثه خود را به محل حادثه رسانده اند.

یکی از آنها که مردی حدود چهل ساله است، می گوید: من تراشکار کارخانه هستم حدود 20 دقیقه از ساعت 9 گذشته بود که صدای مهیبی شنیدم، اول فکر کردم یکی از کوره های کارخانه منفجر شده، ولی وقتی شعله های آتش را بیرون از کارخانه دیدم خودم را به بلوار شیشه مینا رساندم، قسمت دم هواپیما درون خیابان افتاده بود و شعله های آتش در کنار دیوار پادگان زبانه می کشید کمی که جلوتر رفتم صدای جیغ چند زن و کودک را شنیدم، اما شعله های آتش وسیع بود و هر از گاهی انفجارهای کوچکی نیز اتفاق می افتاد به همین علت نتوانستم کمکی به آنها بکنم، فقط با آتش نشانی تماس گرفتم.

مرد میانسال دیگری که راننده کامیون است، در این باره می افزاید: برای کارخانه بار آورده و برای وزن کردن کامیون روی باسکول رفته بودم که صدای انفجار را شنیده و شعله های آتش را دیدم، ابتدا تصور کردم شاید یک تانکر حمل سوخت در بلوار منفجر شده، ولی بیرون که رفتم متوجه سقوط هواپیما شدم، خدا رحم کرد که هواپیما درون کارخانه سقوط نکرد وگرنه فاجعه بزرگ تری رخ می داد، چون اینجا تعداد زیادی کارگر در کنار چند کوره مواد مذاب و مخزن بزرگ گاز کار می کنند.

یکی از ماموران حراست کارخانه شیشه مینا نیز درباره این که آیا از کارگران کارخانه کسی مجروح یا کشته شده، می گوید: به هیچ کدام از کارگران کارخانه آسیبی نرسیده است.

سرایدار دبیرستان شهدای ایران تایر نیز که محل کارش کمی بالاتراز کارخانه شیشه میناست درباره حادثه سقوط هواپیما می گوید: با همسرم در خانه بودیم که صدای بلندی شنیدیم، ابتدا فکر کردیم که کارخانه آتش گرفته، ولی وقتی بیرون آمدیم و دم هواپیما را وسط بلوار دیدیم، متوجه سقوط هواپیما شدیم. شعله های آتش اجازه نمی داد به لاشه هواپیما نزدیک شویم، اما صدای فریاد های چند نفر را می شد از محل حادثه شنید گاهی نیز انفجار های کوچکی اتفاق می افتاد، بنابراین نمی شد به حادثه دیده ها کمک کرد.

یکی از افسران پلیس راهور نیز درباره مشاهداتش از حادثه می گوید: من مامور گشت این منطقه هستم در حال گشت زنی با خودرو بودیم که هواپیما را دیدم که در ارتفاع پایینی پرواز می کرد یکی از موتورهایش آتش گرفته بودو بعد از چند لحظه پایین تر از تقاطع خیابان ولیعصر با بلوار شیشه مینا سقوط کرد.

افراد زیادی کنار محل حادثه جمع شده و اکثرشان ادعا می کنند که شاهد ماجرا بوده اند، اما به دلیل تناقض گویی نمی توان به ادعاهای آنها استناد کرد. برای نمونه برخی می گویند هواپیما با یک برجک نگهبانی در پادگان نیز برخورد کرده یا افرادی می گویند راننده خودروی سمند سفیدرنگی نیز در جریان حادثه آسیب دیده است.

مهدی آیینی – گروه جامعه

بالا