آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : کودکان

بایگانی/آرشیو برچسب ها : کودکان

اشتراک به خبردهی

خلأ ‌قانون ، کاسه گدایی کودکان

در خیابان‌های شلوغ، پشت ‌چهارراه‌ها، در قطارهای مترو، در پایانه‌های اتوبوسرانی و حتی در گورستان‌ها دیگر کمتر جای پر ازدحامی را می‌توان مثال زد که ‌در آن نشانی از کودکان متکدی نباشد؛ کودکانی که فقط از سوی خانواده و بستگان‌‌شان رها نشده‌اند، چراکه چشم‌های بسته قانون نیز به سرگردانی آنها دامن می‌زند و نبود قوانین بازدارنده را نیز باید دلیل اصلی مرهم نیافتن این زخم کهنه کلانشهرها دانست.
طرح‌هایی که محکوم به شکست است؛ این شرح تلاش‌های شهرداری، بهزیستی، فرمانداری و استانداری‌ها برای جمع‌آوری کودکان متکدی یا کار و خیابان است. گواه این ادعا نیز حضور پر رنگ‌تر کودکان متکدی در معابر شلوغ کلانشهرهای کشور است.

‌کلاف سردرگم ساماندهی کودکان متکدی را باید در نبود قوانین بازدارنده و ضعف دستگاه‌های مسئول در کارفرابخشی جست‌وجو کرد؛ زیرا هرکدام از نهادهای مسئول در این حوزه برنامه‌هایی را در دستور کار دارند و به این منظور نیز اعتبار می‌گیرند‌، اما در نهایت این مساله حل نشده باقی می‌ماند و به افزایش مشکلاتی دیگر مانند گسترش اعتیاد و بیمارهایی مانند ایذر در میان کودکان کار و خیابان دامن می‌زند.

خلأ قانونی بچه‌ها را به خیابان می‌کشاند

کودکان متکدی یا کار و خیابان برای ساعتی محدود از سطح خیابان یا پاتوق‌هایشان جمع آوری می‌شوند، اما در نهایت بیشتر از یک روز زمان نمی‌برد آنها به پاتوق‌هایشان بر گردند.

این مشکلی است که باید دلیل اصلی‌اش را در نبود قوانین مناسب جست‌وجو کرد؛ چراکه والدین و سرپرستان بی‌صلاحیت نیز از این خلأهای قانونی باخبرند به همین دلیل وقتی بهزیستی این کودکان را به مراکز نگهداری خود منتقل می‌کند، به‌عنوان سرپرست قانونی کودک وارد عمل شده و برای برگشت کودکشان به خیابان سنگ تمام می‌گذارند.

این مساله‌ای است که حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نیز ‌تائیدش می‌کند، آن‌طور که او ‌توضیح می‌دهد برای رفع معضل تکدیگری کودکان به قوانینی که ضمانت اجرایی مناسبی داشته باشد، نیاز است.

سرپرستانی که صلاحیت لازم را ندارند به چشم یک منبع درآمد به کودکان نگاه می‌کنند به همین خاطر آنها را روانه خیابان می‌کنند تا با برانگیختن حس ترحم در شهروندان به درآمد چشمگیری دست پیدا کنند.

نوروزی از این می‌گوید که وقتی کودکان کار در مراکز بهزیستی پذیرش شوند چنین والدینی بیکار نمی‌نشینند و با معرفی خود به‌عنوان سرپرست قانونی کودکان و تائید این مساله خیلی زود کودک را از مراکز بهزیستی خارج می‌کنند تا با فرستادنشان به خیابان درآمدزایی کنند.

او ادامه می‌دهد: در روزهای آینده در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس به این مساله پرداخته خواهد شد تا بتوان شرایطی را ایجاد کرد تا سرپرستان بی صلاحیت نتوانند کودکان را در اختیار داشته باشند.

دندان تیز مافیا برای کودکان کار

بخت کودکان کار با خیابان گره خورده و هر روز امید و آرزوهای آنها در خیابان‌های سرد و دود گرفته کلانشهرها رنگ می‌بازد؛ چراکه درآمد کودکان متکدی و کار آن‌قدر زیاد هست که مافیایی برآن سایه بیندازد. مافیایی که نهایت تلاش خود را به کار می‌گیرد تا هیچ چهارراهی بدون کودک کار یا متکدی باقی نماند.

این مافیا برای رسیدن به هدف خود کودکان را از نقاط دور و نزدیک روانه کلانشهرها می‌کند، به همین خاطر بیشتر کودکان متکدی پایتخت کودکانی هستند که از دیگر شهرها و حتی کشورها به پایتخت آورده شده‌اند.

مصطفی سراج، رئیس بهزیستی شهر تهران نیز  این مساله را تائید کرده و می‌افزاید: حدود 70 درصد کودکان کار و خیابان ایرانی د‌ر تهران از شهرهای دیگر به پایتخت مهاجرت کرده‌اند.

آن‌طور که او می‌گوید بخش قابل توجهی از کودکان کار و خیابان نیز از اتباع بیگانه هستند. برای نمونه از اواسط سال گذشته تاکنون حدود 2600 کودک از معابر شهر تهران جمع‌آوری شده و در این میان 1800نفرشان اتباع بیگانه بوده‌اند.

برنامه‌های خانواده محور

کودکان متکدی و کار را می‌توان به آسانی از سطح معابر کلانشهرهای کشور جمع‌آوری کرد، اما مساله نحوه نگهداری آنها در مراکز بهزیستی است و این که نباید به والدین و سرپرستانی که صلاحیت ندارند اجازه داد دوباره کودکان را از سازمان بهزیستی تحویل بگیرند.

هر چند برای حل این مساله به حمایت قانون نیاز است تا قضات نیز هنگام بررسی پرونده این کودکان بتوانند با استناد به آن مانع برگشت کودک به خانواده‌های نابسامان شوند، اما نباید فراموش کرد که برای بهبود شرایط والدینی که صلاحیت لازم را ندارند باید تلاش کرد. به این منظور سازمان بهزیستی باید برنامه‌های خانواده محور را با جدیت بیشتری دنبال کند؛ چرا که تازمانی که سرپرستان توانمند نشوند نمی‌توان امیدوار بود آنها به چشم منبع درآمد به کودکان خود نگاه نکنند.

سراج نیز با اشاره به این که سازمان بهزیستی توجهی ویژه به برنامه‌های خانواده محور دارد از این می‌گوید که بهبود یافتن شرایط کودکان متکدی به کار فرهنگی نیز نیاز دارد، چراکه پژوهش‌های آنها نشان داده ‌بیش از 60 درصد این افراد نیازمند واقعی نیستند.

به همین خاطر او به شهروندان توصیه می‌کند به جای کمک مستقیم به این افراد، به نهادهایی که برای ارتقای سلامت کودکان تلاش می‌کنند کمک کرده تا به سهم خود نقشی در مدیریت این معضل داشته باشند‌.

‌‌‌مجتبی عبداللهی، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران ‌نیز با اشاره به پشت پرده حضور گسترده متکدیان کودک در معابر شهر می‌گوید: در معابر شهر کمتر می‌توان متکدی بزرگسال مشاهده کرد؛ ‌چون قانون در جمع آوری متکدیان کودک خلأ دارد و سرکردگان باندهای تکدیگری نیز این موضوع را می‌دانند، نسبت به جذب کودکان برای گدایی اقدام کرده‌اند. آن طور که او به ایسنا می‌گوید بر اساس قانون، شهرداری فقط مسئولیت جمع‌آوری متکدیان بزرگسال را دارد و ساماندهی متکدیان کودک به عهده بهزیستی و نیازمند اخذ دستور قضایی است. بر همین اساس می‌بینیم که این روزها تعداد کودکان متکدی افزایش یافته ‌‌است.

به گفته عبداللهی، شهروندان ‌باید دقت داشته باشند که نباید به این افراد کمک کنند؛ چرا که هر ریالی که به این کودکان کمک می‌شود به جیب سرکرده باندهای تکدیگری می‌رود‌.

کودکان کار و خیابان نیز به نوعی در گروه کودکان متکدی قرار می‌گیرند، زیرا در بیشتر مواقع به توصیه سرکرده باندهای تکدیگری برای برانگیختن احساسات شهروندان اشیای ارزانی مانند فال یا دستمال کاغذی را برای فروش ارائه می‌کنند. ‌

ساماندهی کودکان متکدی داستانی است که تا کنون آن‌طور که باید برای مدیریتش زمان گذاشته نشده و به همین خاطر دستگاه‌های مسئول باید هرچه زودتر برای رفع خلأ‌های قانونی یا اعتباری قدم برداشته و مانع این شوند که گسترش تعداد کودکان متکدی آسیب‌های بیشتری به جامعه تحمیل کند.

مهدی آیینی

دولت کودکان را بازي نداد

برنامه ششم با مسائل اجتماعی قهر است؛ این نظر بیشتر کارشناسان مسائل اجتماعی است. آنها از این گله دارند که در این برنامه حتی نسبت به کودکان و رفع نیازهای آنها نیز کم‌توجهی شده، چراکه کودکان زیادی در کشور برای تامین نیازهای اولیه‌شان مانند آموزش، بهداشت و درمان، امنیت و حتی تغذیه با مشکل روبه‌رو هستند به همین دلیل کارشناسان تاکید می‌کنند دست‌کم کمیسیون‌های تخصصی مجلس باید این نقاط ضعف را جبران کنند.

براساس نظام برنامه هر دولتی باید طبق واقعیت‌های جامعه و با نگاه به آینده سیاستگذاری‌هایش را دنبال کند به همین خاطر انتظار می‌رفت در برنامه ششم توسعه که سومین برنامه در جهت رسیدن به سند چشم‌انداز ایران 1404 است

هیات دولت به مسائل کودکان که از سرمایه‌های اصلی کشور هستند بیشتر توجه می‌کرد؛ چراکه یکی از شاخص‌ها برای پیمودن مسیر پیشرفت شاخص‌های رفاه در حوزه کودکان است.

حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور در گفت‌وگو با جام‌جم با تائید این نکات از نپرداختن برنامه ششم به مسائل اجتماعی انتقاد می‌کند و می‌افزاید: در هیچ جای برنامه ششم یعنی دست کم در لایحه‌ای که دولت در دو مرحله به مجلس برد (لایحه‌ای که به مجلس قبلی ارائه شد و اصلاحیه‌ای که در اختیار مجلس جدید قرار گرفت) به کودکان توجه نشده است.

آن طور که او تصریح می‌کند در برنامه ششم توسعه هیچ ردپایی از کودکان نمی‌توان یافت.

به همین خاطر برخی کارشناسان معتقدند جمعیت زیر 18 سال را در کشورمان باید به نوعی گروه رها شده دانست؛ زیرا نهاد یا وزارتخانه‌ای مسئولیت رسیدگی به آنها را کاملا قبول نمی‌کند.

در واقع در کشورمان بجز آموزش و پرورش که همواره از نبود اعتبار گله دارد و برنامه‌هایش نیز بدرستی راه به جایی نمی‌برد به مسائل کودکان و نوجوان نمی‌پردازد.

این درحالی است که برخی کارشناسان نیز ازاین می‌گویند که قانون‌های دیگری برای حمایت از کودکان وجود دارد به همین خاطر نباید برنامه ششم را در این حوزه زیر سوال برد.

چلک دراین باره توضیح می‌دهد: تجربه ثابت می‌کند که هنگام تخصیص بودجه می‌پرسند براساس کدام ماده برنامه ششم درخواست اعتبار می‌شود به همین دلیل نمی‌توان به پرداختن به نیازهای کودکان بدون حمایت برنامه ششم امیدوار بود.

فرصت جبران در مجلس

فراموش شدن مسائل اجتماعی در برنامه ششم اتفاقی است که بیشتر کارشناسان نسبت به آن هشدار داده و می‌گویند نمایندگان مجلس باید برای جبران این کم‌توجهی تلاش کنند.

بنابراین باید در کمیسیون‌های تخصصی مجلس به مسائل کودکان پرداخته شود؛ یعنی نمایندگان برای ارتقای مسائل آموزش، بهداشت و درمان و امنیت کودکان نکاتی را در برنامه ششم بگنجانند.

در واقع اگر دربرنامه ششم به کودک به معنای عام آن توجه شود می‌توان امیدوار بود که مسائل کودکان کار و بدسرپرست نیز جدی گرفته شود.

علی کرد، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در این باره به جام‌جم می‌گوید: در برنامه ششم به کودکان کم‌توجهی شد به همین خاطر در کمیسیون اجتماعی درصدد جبران برآمدیم و نکاتی را به آن اضافه کرده و در اختیار کمیسیون تلفیق قرار دادیم.

به گفته او، برای بهبود شرایط کودکان در مناطق محروم باید تصمیم‌های ویژه‌ای اتخاذ کرد؛ چراکه کودکان زیادی وجود دارند که به حداقل‌ها برای آموزش، بهداشت و درمان و حتی تغذیه مناسب نیز دسترسی ندارند.

هرچند در مناطق محروم مهد کودک و مدارسی برای کودکان وجود دارد، اما آن طور که عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تصریح می‌کند قهر طبیعت دست به دست مشکلات اقتصادی والدین داده و شرایطی را به وجود آورده که در آن خانواده‌ها قادر به تامین نیازهای اولیه کودکانشان نیستند.

او ادامه می‌دهد: به همین خاطر باید در مناطق محروم تعداد مهدهای کودک و پیش‌دبستانی‌هایی را که خدمات رایگان ارائه می‌کنند بیشتر کرد تا کودکان در مناطق محروم از سوء تغذیه و نبود آموزش رنج نبرند.

توجه ویژه دستگاه‌های حمایتی

نبود اعتبار کافی سبب شده دستگاه‌های حمایتی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی نیز نتوانند بدرستی نیاز‌های کودکان را در مناطق محروم برآورده کنند.

علی کرد دراین باره توضیح می‌دهد:این دستگاه‌های حمایتی می‌گویند برای تحت پوشش قرار دادن افراد جدید باید مددجوهای قبلی توانمند شده و از زیر چتر حمایتی آنها خارج شوند به همین خاطر روند حمایت به شکلی مناسب اتفاق نمی‌افتد.

این درحالی است که کمک سازمان‌های حمایتی نیز آنقدر نیست که خانواده‌ها بتواند نیازهای کودکانشان را پاسخ دهند به همین دلیل برای تامین نیاز نسل آینده این کشور باید تلاشی ویژه کرد.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تاکید می‌کند: اگر برنامه‌ای مناسب برای حمایت از کودکان تا سن بلوغ طراحی و اجرا نکنیم در آینده نزدیک کشور صدمات جبران‌ناپذیری خواهد دید.

برآورده نشدن نیازهای کودکان در برنامه ششم این پیام را به خانواده‌ها می‌دهد که سیاست‌های حمایت از خانواده از سوی دولت جدی گرفته نمی‌شود، به همین دلیل تشویق خانواده‌ها به فرزندآوری نیز به نوعی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. به همین دلیل باید یادآور شد، برای تامین آینده کشور و پرورش نسلی که قرار است در این زمینه تلاش کند حمایت‌ها از مقام حرف فراتر رفته و به قانون بدل شود.

دست خالي قانون براي حمايت از کودکان

زیر سایه خشونت و آزار قد می‌کشند؛ کودکی‌شان در کارگاه‌های زیرزمینی رنگ پیری می‌گیرد؛ راه و رسم زندگی را در کف خیابان‌های سرد می‌آموزند تا حل نشدن مشکلاتشان به مشکلات جامعه دامن بزند، اینها بخشی از رنج کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست است که به‌دلیل نبود حمایت‌های قانونی و اجتماعی این روزها بیش از پیش عریان شده تا کارشناسان همچنان هشدار بدهند که آن‌طور که باید دغدغه‌های کودکان و نوجوانان در کشورمان جدی گرفته نمی‌شود، برای نمونه می‌توان به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که سال 88 از سوی قوه قضاییه به مجلس ارائه شد، اشاره کرد که هنوز فرصت مطرح شدن درصحن علنی را پیدا نکرده است.

 کودکانی که پدر و مادر دارند،اما انگار ندارند،کودکانی که مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند، اما صدای گریه‌شان هیچ جا شنیده نمی‌شود، کودکانی که به بیگاری یا کارهای خلاف قانون گمارده می‌شوند، اما چشم بینایی شاهد درد و رنج‌شان نیست.

قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست برای اولین‌بار سال 1353 در کشورمان تصویب شد در واقع برای حل شدن مشکلات کودکان قوانینی در کشور وجود دارد، اما کارساز نیست .برای نمونه می‌توان به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که 9ماده دارد و سال 81 به تصویب رسید نیز اشاره کرد.

لایحه‌ای در کما

با این حال رنج و شرایط ناگوار کودکان و نوجوانان زیادی این روزها در صفحات روزنامه‌ها روایت می‌شود،این بیانگر تاثیرگذار نبودن چنین قوانینی است به همین خاطر حدود اوایل سال 88 بود که قوه قضاییه لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را به مجلس فرستاد؛ لایحه‌ای که برخی کارشناسان ادعا می‌کنند برای تنظیم آن، قوانین و مقررات 40کشور در این حوزه مرور شده است.

حسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور در این‌باره می‌گوید: با گذشت چندین سال هنوز این لایحه در صحن مجلس مورد بررسی قرار نگرفته یعنی دو مجلس سپری شد، اما هنوز به قانون بدل نشده است.

آن‌طور که چلک بیان می‌کند، چنانچه این لایحه به قانون بدل شده و فقط 30درصد آن اجرایی شود بسیاری از مشکلات کودکان و نوجوانان برطرف خواهد شد. برای مثال با والدین بی‌مسئولیت و سهل‌انگار سختگیرانه‌تر برخورد می‌شود و هر نوع سوءرفتار و بهره‌کشی از کودکان به چشم قانون می‌آید و از آن بسادگی گذشت نمی‌کند.

به گفته رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور، برای حل مشکل کودکان بدسرپرست نیاز است که آنها بموقع شناسایی شوند و مداخله مناسب در زندگی شان اتفاق بیفتد و خدماتی مانندآموزش و توانمند سازی به آنها ارائه شود.افزون براین باید خدمات حمایتی و اجتماعی مناسبی نیز برای آنها در نظر گرفت.

از اعتیاد تا ایدز

نبود قانون جامعی درخصوص حمایت از کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست سبب شده آسیب‌های اجتماعی زیادی آنها را تهدید کند به همین خاطر کارشناسان نسبت به گسترش آسیب‌هایی مانند ایدز و اعتیاد دربین این گروه هشدار می‌دهند و از این می‌گویند که افراد فرصت‌طلب از آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود بهره می‌برند. برای نمونه کم نیستند والدینی که از کودکان خود برای قاچاق مواد مخدر استفاده می‌کنند یا کم نیستند کودکانی که از سوی سرپرستان خود مجبور به تکدیگری می‌شوند.

قاسم ساعدی، نماینده مجلس و دانش‌آموخته جامعه‌شناسی نیز در این‌باره توضیح می‌دهد: جامعه نباید در قبال کودکان و نوجوانان بدسرپرست اهمال کند. آن‌طور که او بیان می‌کند، حل نشدن مسائل کودکان و نوجوانان درآینده سبب گسترش آسیب‌های اجتماعی در جامعه شده و به این شکل هزینه بیشتری به جامعه تحمیل خواهد شد.

دست بسته مددکاران

کودکان بدسرپرست شاید لقب داشتن سرپرست را یدک بکشند، اما بیشتر مشکلشان از سرپرستان نامناسبی است که زندگی آنها را به چالش می‌کشند؛ چراکه بارها پیش آمده که مددکاران چنین کودکانی را از محیط‌های آسیب زا مانند کارگاه‌های زیر زمینی خارج کرده‌اند اما سرپرستان آنها به زور کودک خود را از بهزیستی پس گرفته و به محیط‌های کار برگردانده‌اند به همین سبب کارشناسان معتقدند باید قانون شفافیت بیشتری در این خصوص داشته باشد و والدینی را که فقط نام سرپرست را یدک می‌کشند، محدود کند.

به نظر می‌رسد چنانچه لایحه حمایت ازکودکان و نوجوانانی که از سوی قوه قضاییه به مجلس ارائه شده تصویب شود، چنین مشکلاتی کاهش یابد.

این در حالی است که قضاتی که با بهزیستی و پرونده‌های کودکان بدسرپرست در ارتباط هستند نیز باید به این مساله توجه کرده و با در نظر گرفتن حقوق کودکان نگذارند والدین سهل‌انگار آسیب بیشتری به کودکان بزنند و بسرعت آنها را پس بگیرند و بار دیگر شرایط سوءاستفاده از کودکان را فراهم کنند.

امین موقت‌هایی برای نجات کودکان

براساس قانون افراد می‌توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان بدسرپرستی را که تا 16سال دارند نیز قبول کنند، اما مشکل اینجاست که افرادی که داوطلب داشتن فرزندخوانده هستند دوست دارند نوزادان را به فرزندخواندگی بپذیرند و در خانه‌های مردم معمولا به روی بچه‌هایی که والدین بدسرپرست دارند، بسته است در حالی که این کودکان بیشتر از بقیه نیاز به زندگی در کانون خانواده‌ای امن را دارند. چنین رویکردی سبب شده کودکان و نوجوانان شانس کمی برای برخوردار شدن از نعمت خانواده داشته باشند. به همین دلیل کارشناسان تاکید می‌کنند که برای رفع نیاز کودکان و نوجوانان بدسرپرست و بی‌سرپرست باید در جامعه فرهنگ‌سازی کرد.

ابراهیم غفاری، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران با بیان این که بیشتر کودکانی که در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند بدسرپرست هستند، توضیح می‌دهد: برای این که این کودکان نیز طعم داشتن خانواده را بچشند باید فرهنگ امین موقت شدن را در جامعه گسترش داد تا افراد واجد شرایط، سرپرستی کودکان بدسرپرست را برای مدتی که والدین آنها در دسترس نیستند، قبول کنند. با توجه به اظهارنظر کارشناسان برای حمایت بیشتر از کودکان و نوجوانان، نمایندگان مجلس باید قوانین مناسبی وضع کرده و دست‌کم لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را زودتر در صحن علی مجلس مطرح کنند، افزون براین دستگاه‌های حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امدادنیز باید چتر حمایتی خود را گسترش داده و برای رفع نیازهای این گروه بیشتر تلاش کنند. این درحالی است که سازمان‌های مردم نهاد نیز می‌توانند برای گسترش فرهنگ امین موقت در جامعه برنامه‌هایی را طراحی و اجرا کنند.

 

 

کودکان قربانيان تازه اعتياد

مشق و کتاب تنها نیاز کودکان نیست، این را آمار رو به رشد آسیب‌های اجتماعی در بین کودکان و نوجوانان نیز تایید می‌کند، زیرا غفلت اولیای مدرسه و والدین از نیازهای اصلی کودکان و نوجوانان سبب شده آنها مهارت‌های لازم در زندگی را کسب نکنند و در اثر کوچک‌ترین ناملایمتی گرفتار مسائلی مانند مصرف مواد مخدر شوند، اتفاق نگران‌کننده‌ای که دکتر مجید رضازاده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی نیز آن را تایید می‌کند.در این گفت‌وگو که حول محور اعتیاد کودکان و نوجوانان می‌چرخد، رضازاده از عواملی که سبب بالا رفتن اعتیاد بین این گروه سنی شده سخن می‌گوید.

آماری از اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور وجود دارد؟

نه. واقعا در این حوزه آماری نداریم.

این مساله برای مسئولان مهم نیست؟

برای تهیه آمار در بیشتر حوزه‌ها در کشور دچار مشکل هستیم، اما آمار اهمیت دارد چون در نبود آمار نمی‌توان برنامه‌ریزی درستی کرد و به نقایص کار پی برد. با این حال مساله اعتیاد کودکان بتازگی جدی و مهم شده است. این در حالی است که در زمینه اعتیاد جوانان و بزرگسالان نیز آمار به روزی در دست نیست، اما شیوع‌شناسی اعتیاد انجام شده و در آن از لحاظ تقسیم‌بندی جنسی و جسمی موضوع بررسی شده است.

یعنی در این شیوع‌شناسی آمار کودکان و نوجوانان معتاد نیز مشخص می‌شود؟

باید گفت آمار کودکان و نوجوانان معتاد نیاز به شیوع‌شناسی خاص دارد.

آمار تخمینی نیز از اعتیاد این گروه سنی در دست نیست؟

واقعیت این است که درمان اعتیاد کودکان به عهده بهزیستی نیست و وزارت بهداشت به این مساله رسیدگی می‌کند، اما کودکان بد سرپرست و بی سرپرست از گروه‌های هدف بهزیستی هستند.

با توجه به این که آماری از نوجوانان معتاد نداریم، چرا سازمان بهزیستی دو مرکز برای درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان در سیستان و بلوچستان دایر کرده؟ می‌شود از این سیاست نتیجه گرفت که آمار اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور به چشم می‌آید ؟

این مراکز ایجاد شده‌اند، چون احساس نیاز کرده‌ایم، بخصوص در استان سیستان و بلوچستان چون کودکان زیادی وجود دارند که به اعتیاد مبتلا هستند. به همین سبب در این استان به شکل پایلوت کار را شروع کرده‌ایم. در پژوهشی نیز که بتازگی انجام شده و اطلاعات آن هنوز گزارش نشده به شکل کلی می‌توان دید که سن اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا کرده است.

آماری از میزان شیوع اعتیاد بین کودکان خیابانی دارید؟

دو سال گذشته پژوهشی انجام شدکه براساس نتایج آن 25 درصد از کودکان خیابانی مواد مصرف می‌کنند.

برنامه‌ای برای درمان و پیشگیری اعتیاد این گروه از کودکان و نوجوانان دارید؟

کاری که به شکل پایلوت در زاهدان انجام می‌شود قرار است در بقیه استان‌های کشور نیز دنبال شود، آن هم با محوریت ستاد مبارزه با مواد مخدر و همکاری دانشگاه‌های علوم پزشکی، ادارات کل سازمان بهزیستی و بخش غیردولتی.

چند وقت است این طرح را دنبال می‌کنید؟

حدود یک سال و نیم است که یک مرکز برای پسران و مرکز دیگری نیز برای دختران در زاهدان شروع به کار کرده است.

شیوه درمان در این مراکز به چه شکل است؟

کودکان مبتلا به اعتیاد از سوی ضابط قضائی جمع آوری شده و بعد از مرحله غربالگری اگر مشخص شود که بجز اعتیاد مشکل دیگری ندارند دوره سم‌زدایی را در بیمارستان پشت‌سر می‌گذارند. به این ترتیب وقتی از نظر جسمی مشکلشان برطرف شد به مراکز اقامتی می‌روند تا درمان‌های روان‌شناسی و مددکاری را دنبال کنند و برای سه ماه در این مراکز نگهداری می‌شوند. دراین مدت با خانواده آنها ارتباط برقرار می‌شود. اگر خانواده مناسب داشته باشند کودکان در اختیار خانواده قرار می‌گیرند و در غیر این صورت کودکان در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند.

از زمان آغاز به کار این دو مرکز چند کودک درمان شده‌اند؟

حدود 110 کودک پذیرش شده اند و در این مدت حدود 20 درصد آنها به خانواده برگشته‌اند و بقیه نیز در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند.

مراکز درمان اعتیاد کودکان و نوجوان چه زمانی در سایر استان‌ها نیز راه اندازی می‌شود؟

با هماهنگی انجام شده پروتکل درمان کامل کودکان و نوجوانان تهیه شده و منتظر تایید نهایی و ابلاغ آن هستیم تا در استان‌هایی که ضرورت دارد این مراکز ایجاد شود.

اولویت بهزیستی تاسیس این مراکز در کدام استان‌هاست؟

در محل‌هایی که کودکان خیابانی بیشتری وجود دارد، مانند کلانشهرهایی مثل تهران، چون خیابانی بودن خطر اعتیاد را بالا می‌برد.

براساس تحقیقات شما، کودکان و نوجوانان بیشتر چه مواد مخدری مصرف می‌کنند؟

موادی که آنها مصرف می‌کنند شبیه موادی است که از سوی بزرگسالان در جامعه مصرف می‌شود، البته آمار ما اجمالی است.

به نظر شما یکی از دلایل اعتیاد کودکان دسترسی آسان به مواد در جامعه است؟

دسترسی به مواد آسان است و یکی از راه‌های پیشگیری از مصرف مواد مخدر این است که دسترسی را مشکل کنیم، اما وقتی شرایط برای دسترسی به مواد مشکل می‌شود، مصرف مواد پرخطر بالا می‌رود، زیرا اگردسترسی به مواد کم‌خطر کم شود شخص به سمت مصرف مواد پرخطر گرایش پیدا می‌کند. برای نمونه مصرف‌کننده هروئین اگر دسترسی‌اش مشکل شود به سمت تزریق این مواد می‌رود. بنابراین همزمان با کاهش دسترسی باید زمینه‌های مصرف را نیز کاهش داد چراکه کاهش دسترسی به تنهایی نتیجه معکوس می‌دهد.

دسترسی یکی از فاکتورهاست. به‌نظر شما عواملی که زمینه اعتیاد را فراهم می‌کند دیگر چیست؟

بحث شرایط روانی جامعه و اوضاع خانواده‌ها نیز مهم است، چون حضور شخص معتاد در خانواده ریسک اعتیاد را افزایش می‌دهد، مساله دیگر پیشگیری است و براساس آن باید مهارت افراد در جامعه را ارتقا داد، یعنی کودکان باید برای زندگی آینده خود آماده شوند و والدین نیز باید مهارت فرزند پروری پیدا کنند، زیرا دراین بخش ما کمبود داریم و شرایط سبب شده خانواده‌ها فقط روی تحصیل کودکان تمرکز کنند. کودکان حتی مهارت نه گفتن را نیز نمی‌آموزند، چراکه ما به آنها نه گفتن را یاد نمی‌دهیم چون از این می‌ترسیم که به خودمان نه بگویند.

مواردی که شما به آن اشاره کردید نظام آموزشی کشور را متهم می‌کند. آیا شما برای رفع این نواقص با آموزش و پرورش همکاری می‌کنید؟

منظورم نظام پرورشی آموزشی است، ما حدود 20 سال است مهارت‌های زندگی را وارد کشور کرده‌ و از کارشناسان کمک گرفته‌ایم تا کتاب‌هایی را برای تمام گروه‌های سنی تهیه کنند. ابتدا با آموزش و پرورش ارتباط خوبی داشتیم، اما در برهه‌ای از دولت قبل، آموزش و پرورش با این بهانه که این روش‌ها غربی و بی‌فایده است این ارتباط را قطع کرد، اما بتازگی دوباره با آموزش و پرورش تفاهمنامه‌ای امضا کرده‌ایم تا به آنها کمک علمی و فنی بدهیم.

به نقش مدارس اشاره کردید. قرار بود شیوع شناسی اعتیاد در مدارس نیز انجام شود. این طرح به کجا رسید؟

در جریان شیوع‌شناسی اعتیاد در مدارس نیستم، اما شیوع‌شناسی اعتیاد در جامعه عمومی را با همکاری ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام داده‌ایم و نتایج آن بزودی منتشر می‌شود.

وضع کمپ‌های ترک اعتیاد نیز به گونه‌ای است که بیشتر افرادی که گذر یکی از اعضای خانواده‌شان به آن افتاده از مدیریت آنها گله دارند. علت افزایش این مراکز و کاهش کارایی آنها چیست؟

در برهه‌ای از زمان به دلیل فشارهایی که بود سازمان بهزیستی تعداد آنها را از نظر کمی گسترش داد، یعنی دریک سال ده برابر شدند، اما از دو سال گذشته ما بخشنامه‌ای صادر کردیم تا به مراکز جدید مجوز داده نشود، در این مدت تمام مراکز مورد ارزشیابی و بازدید قرار گرفتند. به این شکل دستورالعمل‌ها اصلاح ‌و برای آنها پروتکل نیز تهیه شد.

گسترش بی برنامه مراکز درمانی چگونه اتفاق افتاد؟

سال 91 یا 92 به دلیل فشارهایی که برای جبران کمبود مراکز و درمان اعتیاد وجود داشت و برخی بهبود پیدا یافتگان نیز روی ایجاد مرکز اصرار داشتند تعداد آنها از 80 به 800 مرکز رسید.

به نظر می‌رسد هنوز مشکلات کمپ‌ها بر طرف نشده است.

نمی‌توانم ادعا کنم در مراکز بهزیستی تمام مشکلات برطرف شده چون تا مرداد برای رفع مشکلاتشان وقت دارند. علاوه بر مراکز بهزیستی، برخی مراکز ماده 16 (نگهداری از معتادان متجاهر) نیز در کشور وجود دارد که وزارت بهداشت متولی آنهاست و بهزیستی دراین مراکز فقط خدمات مددکاری ارائه می‌کند.

برخی کارشناسان از این گله می‌کنند که کمپ‌های ترک اعتیاد تخصصی فعالیت نمی‌کنند، نظر شما در این باره چیست؟

لزومی بر تخصصی شدن فعالیت مراکز درمان اعتیاد وجود ندارد مگر این که استثنایی وجود داشته باشد. مثلا برای ترک الکل اگر شخص‌‌مصرف‌کننده شدید باشد باید بستری شود، اما بقیه مصرف‌کنندگان مواد می‌توانند در مراکز ترک اعتیاد معمولی درمان شوند.

سازمان‌ها و نهاد‌های مختلفی برای کاهش اعتیاد در کشور تلاش می‌کنند. به نظرتان در این حوزه کار بین بخشی بدرستی انجام می‌شود؟

این موضوع فراز و نشیب دارد و این که نهادهای مختلفی فعال هستند الزاما چیز بدی نیست، چون مبارزه با اعتیاد بین دستگاهی و مشکل بزرگ و پیچیده‌ای است. کار ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز هماهنگی بین دستگاه‌هاست، اما برخی مواقع ستاد وارد کارهای اجرایی شده و به این شکل آسیب ایجاد می‌شود یا بین وزارت بهداشت و بهزیستی اختلافاتی پیش می‌آید.

برای رفع این مشکلات چه باید کرد؟

باید یاد بگیریم کار تیمی انجام بدهیم، افزون براین دستگاه‌های هماهنگ‌کننده باید وجود داشته باشند و این مساله را فرابخشی ببینیم. در واقع دستگاه‌ها باید بالغانه عمل کنند و هدفشان گسترش قلمرو نباشد.

انتقاد دیگری که از بهزیستی می‌کنند این است که بهزیستی باید درمان اعتیاد را رها کند، چون درمان‌ کار وزارت بهداشت است. به نظرتان این ایراد درست است؟

نباید فراموش کرد ‌ اعتیاد بیماری چند وجهی است و در علل پدید آورنده و راه‌های درمانی آن باید جوانب مختلفی را در نظر گرفت. بنابراین فقط وزارت بهداشت نباید آن را دنبال کند این در حالی است که شروع‌کننده این فعالیت نیز بهزیستی بوده است و آن اوایل که مراکز بازپروری وجود داشت و بعد از مدتی به مراکز درمان اعتیاد بدل شد ، بهزیستی این وظیفه را به عهده گرفت و تا مدت‌ها نیز تمام کار به عهده بهزیستی بود.

چرا اگر شخصی به دلیل کودک‌آزاری و همسرآزاری ناشی از اعتیاد با اورژانس اجتماعی تماس بگیرد، این مرکز به مشکل‌اش رسیدگی نمی‌کند؟

اگر شخصی اعتیاد داشته باشد و به رفتار خشن دست زده باشد باید محدود و بستری شود. در واقع او به خدمات اورژانس روانپزشکی نیاز دارد. بنابراین این مورد به بهزیستی مربوط نمی‌شود، چراکه بهزیستی امکانات برخورد با چنین مواردی را ندارد.

برخی نهاد‌ها ادعا می‌کنند مصرف شیشه در کشور کاهش یافته، به نظر شما این ادعا درست است؟

از نظر کارشناسی می‌توان گفت همه مواد دوره سینوسی دارند؛ یعنی پس از مدتی که در اوج مصرف قرار می‌گیرند خود به خود پایین می‌آیند، چراکه افرادی که شیشه مصرف کرده‌اند پس از مدتی از عوارض آن مطلع شده و آن را کنار می‌گذارند، اما سیستم اعتیاد مواد دیگری را جایگزین می‌کند. بنابراین ممکن است مصرف شیشه کم شده باشد. برخی مراکز ما نیز می‌گویند مصرف شیشه کم شده، اما هروئین افزایش پیدا کرده است.

مدتی است برخی بحث مخدرهای صوتی را مطرح می‌کنند. به نظرتان این خطر جدی است؟

مخدر صوتی مبنای علمی ندارد، اما مواد جدید ساخته می‌شود، چون قاچاقچیان و تولیدکنندگان تلاش می‌کنند برای خود بازار ایجاد کنند. برای نمونه وقتی افراد نسبت به عواقب مصرف هروئین مطلع شدند کمتر سراغ آن رفتند، اما تولید‌کنندگان هروئین فشرده را با نام کراک وارد بازار کردند.

پرمصرف‌ترین مواد در کشورمان هنوز تریاک است؟

بله تریاک پرمصرف‌ترین است و پس از آن شیشه و هروئین قرار دارد.

مهدی آیینی  

موسیقی کودکان؛ از لالایی تا نواختن ساز

شنیدن صدای تپش قلب مادر، اولین تجربه شنیداری موسیقی برای هر کودکی است؛ پس از تولد، لالایی مادرانه این حس را تقویت می‌کند و کودک را در مسیر رشد قرار می‌دهد؛ مسیری که موسیقی در آن نقش به‌سزایی دارد. بنابراین همان طور که والدین در کودکی از لالایی گفتن دریغ نمی‌کنند، برای آموزش و تربیت کودکان خود نیز باید به موسیقی توجه کنند و از این علم برای زندگی بهتر کمک بگیرند.

دوره جنینی

با توجه به بررسی دانشمندان در خصوص تاثیر موسیقی بر نوزادان، رحم مادر اولین مدرسه موسیقی شناخته می‌شود. پروفسور راث فریدمن درباره این موضوع تحقیقات فراوانی انجام داده است. ایشان به مادران باردار آموزش داده چطور برای جنین خویش لالایی یا آواز بخوانند و همچنین موسیقی‌های بسیار مناسب برایشان پخش کنند، به‌طوری که اثر موسیقی تا سال‌ها پس از تولد جنین در او باقی بماند.

اگر مادر در دوران بارداری موسیقی مناسب (درباره خصویات آن توضیح خواهیم داد) گوش کند، رحم مانند فیلتر صدا عمل می‌کند و جنین می‌تواند موسیقی و گفتار را در فرکانس‌های زیر 500هرتز بشنود، زیرا شکم مادر، بافت رحم و مایع آمنیوتیک مانند فیلتری صدا را برای گوش جنین پخش می‌کند و این صدا برای او قابل درک و شناسایی است.

در این میان، اشاره‌ای به موسیقی مناسب کردیم. موسیقی مناسب، موسیقی‌ای است که دارای ضرباهنگ ملایم باشد، یعنی خیلی کند یا تند نباشد. علاوه بر این، ملودی‌های پراحساس و معنایی بسیار روان و امیدوار‌کننده و روشن داشته باشد. این درحالی است که تغییرات شدید ضربی نباید در آن وجود داشته باشد و آواز آن نیز مشخص‌تر از آهنگ به گوش برسد.

پس از تولد

هنگامی که کودک متولد شد، کاربرد موسیقی در آرام کردن ذهن و روح نقش پر‌رنگ‌تری می‌یابد. می‌توان هنگام حمام کردن یا لباس پوشاندن و غذا دادن با آواز خواندن یا پخش موسیقی کوتاه و ساده در حرکات فیزیکی کودک، تاثیرات بسیاری به وجود آورد. بنابراین اگر همراه با ضرباهنگ و هماهنگ با آن، بدن کودک را به آرامی نوازش کنید، باعث گسترش ادارک و احساسات کودک خواهید شد و به مرور زمان در می‌یابید کودک شما از تنش و گریه بی‌دلیل دور می‌شود. این عمل درصورتی نتیجه بخش است که مادر گوش دادن به موسیقی یا نواختن آن را برای کودک خود به‌عنوان کاری روز‌مره در نظر بگیرد.

کودک در سه ماهگی به صدا واکنش نشان می‌دهد، به سمت آن برمی‌گردد یا گاهی با پیچ خوردن عکس‌العمل نشان می‌دهد.

مساله دیگر، تکرار برای کودکان است چون آنها از تکرار چیزی که در گذشته برایشان خوشایند بوده، لذت می‌برند. پس بارها و بارها موسیقی مورد دلخواه آنها را برایشان تکرار کنید.

کودک در یک‌سالگی می‌تواند ریتم و ضرباهنگ را درک کند و همزمان با موسیقی حرکات موزون انجام دهد یا با آن دست بزند و سرش را تکان دهد. حتی گاهی با ادای صدا‌هایی می‌خواهد اشعار ملودی را همزمان بخواند. در این مواقع، می‌توانید جواب صداهایی را که کودک در می‌آورد، به او بازگردانید.

از 18 ماهگی تا 3 سالگی

هنگامی که کودک به 18 ماه می‌رسد، به‌راحتی می‌تواند موسیقی را شناسایی کند و موسیقی مورد علاقه‌اش را بشناسد و گاهی حتی گوشه‌هایی از شعر یا ریتم آهنگ را بخواند. در این زمان چون حافظه کودک تکامل نیافته، اشعار را با حرکات دست و بدن به خاطر می‌سپارد؛ این امر نیز باعث رشد حرکتی و مغزی در کودکان می‌شود، چون واکنش‌های مغز نسبت به انجام حرکات ارادی سریع‌تر اتفاق می‌افتد و ضمن این‌که با خواندن اشعار همراه با آهنگ دایره لغات بیشتری را فرا می‌گیرد، می‌توان از آهنگ‌های ساده‌ای که در باره اشیا یا حیوانات است، بهره گرفت.

کودکان وقتی به سه تا پنج سالگی می‌رسند، درک موسیقی بالایی دارند و احساس آن را کامل می‌فهمند. شنیدن موسیقی به شکل جدی در این سنین، اشتیاق کودک را برای برقراری ارتباط با دیگران بالا می‌برد

شنیدن موسیقی به شکل جدی در این سنین اشتیاق کودک را برای برقراری ارتباط با دیگران بالا می‌برد و کودک به‌راحتی می‌تواند با کودکان دیگر بازی کند، ضمن این که موسیقی حافظه و هوش او را نیز افزایش می‌دهد و به گسترش حافظه بلند‌مدت و تصویری کودک نیز کمک می‌کند. در این سنین می‌توان از سازهایی مانند طبل یا ارگ اسباب بازی یا بلز برای بالابردن اشتیاق نواختن کودک بهره گرفت.

پس از 3 سالگی

کودکان وقتی به سه تا پنج سالگی می‌رسند درک موسیقی بالایی دارند و احساس آن را کامل می‌فهمند. در ایران، کودکان را معمولا از چهار سالگی به بالا برای آموزش موسیقی در آموزشگاه‌ها ثبت‌نام می‌کنند. با توجه به تجربیاتی که دراین زمینه دیده شده، خانواده‌هایی که در خانه موسیقی مناسب گوش می‌دهند، کودکشان آمادگی بیشتری برای فراگرفتن موسیقی دارد.

بیشتر این کودکان در کلاس موسیقی از شعرهایی که خودشان فی‌البداهه می‌سرایند استفاده و سریعا آن را با یک آهنگ همراهی می‌کنند. این کودکان در کلاس بسیار با اشتیاق و احساس موسیقی را می‌نوازند و هیچ‌گاه از آن دلزده نمی‌شوند.

خانواده و موسیقی کودک

نقش خانواده در آموزش موسیقی کودک بسیار مهم است، چون در طول آموزش والدین با حمایت‌های خویش از نظر تشویق و نشان دادن علاقه به گوش دادن موسیقی می‌توانند زمینه مناسب را برای فراگیری کودک فراهم کنند، زیرا این حمایت تا سنین بلوغ یعنی زمانی که کودک به مرحله نوجوانی می‌رسد و شخصیتش شکل می‌گیرد، بسیار موثر است.

نکته دیگر این که هنگام فراگیری موسیقی از سوی کودک، والدین نیز باید به فراگیری و مطالعه اطلاعات پایه‌ای در زمینه موسیقی بپردازند تا بتوانند کودک را برای آموزش بهتر همراهی کنند.

نکات طلایی آموزش موسیقی کودکان

به‌عنوان معلم موسیقی کودکان لازم است به چند باور اشتباه در زمینه آموزش موسیقی که در ایران رواج دارد اشاره کنم‌. اول این‌که والدین نباید فرزندشان را به دلیل این که کودکی در بین فامیل یا آشنایانشان موسیقی را فرا می‌گیرد به اجبار در کلاس موسیقی ثبت‌نام کنند. آنها باید ابتدا به علاقه کودک توجه کنند.

دوم این‌که نباید معلم موسیقی را تنها عامل یادگیری موسیقی برای کودک دانست، بلکه باید موارد آموزشی را که در کلاس مطرح می‌شود، در منزل به صورت روزانه با کودک تمرین کرد.

سوم این‌که هنگام تمرین روزانه کودک والدین باید کنار او بنشینند و همراهی اش کنند. برای این کار روزانه نیم ساعت باید وقت گذاشت.

چهارم این که برخی دوره موسیقی کودک را به عنوان دوره ارف می‌شناسند. این در حالی است که این عنوان اشتباه است؛ کارل ارف، یکی از بنیانگذاران آموزش موسیقی کودک است که در قرن بیستم می‌زیست و روش مخصوص خود را داشت.

کودک در پایان دوره موسیقی کودکان از لحاظ فرماندهی نیمکره‌های مغز نسبت به عملکرد حرکتی دست راست و چپ بسیار پیشرفت می‌کند. حس شنیداری او نسبت به صداهای موسیقایی و بم و زیر بودن اصوات تقویت می‌شود و ریتم را به‌خوبی می‌شناسد. در پایان، خط نوشتاری موسیقی و علامت‌های آن را به‌راحتی می‌تواند بخواند، حتی اگر سواد نداشته باشد. به این ترتیب بعد از اتمام دوره مقدماتی باید ساز مورد نظر و علاقه کودک، انتخاب و مسیر آموزش او پیگیری شود.

گلنوش ملایری

کارشناس موسیقی

کودک‌آزاری به چشم قانون نمی‌آید

ای‌کاش خار داشتند تا هروقت دستی به رویشان بلند می‌شد، خراش بر می‌داشت؛ ای‌کاش صدایشان بلند بود تا هر وقت آسیب می‌دیدند، ناله‌هایشان به گوش می‌رسید؛ ای‌کاش پای فرار داشتند تا حداقل خبر اذیت و آزارشان کمتر تیتر روزنامه‌ها می‌شد؛

ای کاش این قدر لطیف نبودند تا کبودی هایشان روزگار را سیاه نمی کرد؛ ای کاش مجال بزرگ شدن پیدا می کردند تا حقوق شان را می دانستند، اما افسوس و صد افسوس که این کاشکی ها در هیچ زمین حاصلخیزی جوانه نمی زند و درد حقوق پایمال شده کودکان باید در انتظار معجزه بماند. معجزه ای که مرهم آن باید توان آشفته کردن خواب جامعه ای را داشته باشد که سال هاست چشم و گوش خود را روی حق و حقوق کودکان بسته است.

حق و حقوق کودکان در کشورمان آن طور که باید و شاید رعایت نمی شود، زیرا تاکنون کودک آزاری به عنوان یک جرم به طور کامل و مشخص تعریف نشده و برخلاف کشورهای پیشرو در این زمینه که تعریف جامعی از کودک آزاری دارند و براساس قوانین سفت وسخت آنها توهین، ترساندن، تحقیر، تبعیض و بی توجهی به نیازهایی چون تغذیه، بهداشت، پوشاک و آموزش کودک از مصادیق کودک آزاری است، در کشورمان تا زمانی که کودکان قربانی جرایم خشن نشوند، شخص یا نهادی به دادشان نمی رسد. برای نمونه این روزها به آن دست از پرونده های کودک آزاری رسیدگی می شود که در آن کودک به دلیل کتک خوردن، داغ شدن با اتو، فندک و سیگار کارش به بیمارستان یا گورستان رسیده باشد. درچنین مواردی به دلیل فجیع بودن حادثه، دادستان از موضوع باخبر شده و به عنوان مدعی العموم موضوع را پیگیری می کند.

مصادیق کودک آزاری

کودک آزاری انواع مختلفی دارد؛ از کودک آزاری جسمی و جنسی بگیرید تا کودک آزاری عاطفی و غفلت. باید گفت در کل، هر رفتار یا سهل انگاری که سلامت روانی و جسمی کودک را تهدید کرده یا مانع رشد و نمو او شود، کودک آزاری محسوب می شود. یکی از فراوان ترین نوع کودک آزاری ها کودک آزاری جسمی بوده که ممکن است از سوی خانواده کودک نیز رخ دهد، این نوع کودک آزاری تنبیه های شدید بدنی مانند کتــک زدن با هر وسیله، داغ کــــردن و حتی نیشگون گرفتن و کشیدن مو را شامل می شود.

در این میان، کودک آزاری عاطفی نیز آمار زیادی را به خود اختصاص داده، زیرا برخی خانواده ها درک درستی از نیازهای عاطفی کودک نداشته و نمی دانند بی توجهی به نیازهای عاطفی کودک چه صدمه شدیدی به فرزندشان می زند. این در حالی است که حرف نزدن، کم محلی، در آغوش نگرفتن، تحقیر و مقایسه کردن او با سایر کودکان، ترساندن و حبس کردن کودک از مصادیق کودک آزاری عاطفی است.

درباره کودک آزاری غفلت نیز می توان گفت که بی توجهی به نیازهای اولیه کودکان مانند آموزش و تغذیه و مصادیق این نوع کودک آزاری است.

این در حالی است که در کشورمان فقط بیش از 1.5 میلیون کودک کار وجود دارد که روزانه با خطرات زیادی دست و پنجه نرم می کنند یا 80 درصد کودکان و نوجوانانی که در مراکز شبانه روزی ســـازمان بهزیستی نگهداری می شوند، افرادی هستند که سرپرست مناسبی ندارند. افزون بر این در کنار رسیدگی به مشکلات کودکان کار، بدسرپرست و بی سرپرست نباید فراموش کرد حقوق کودکان زیادی نیز در خانه ها و از سوی والدین یا بزرگ ترهای شان پایمال می شود؛ این کودکان به بهانه های مختلف مورد ضرب و جرح قرار می گیرند یا در خوشبینانه ترین حالت به کارهایی مانند نظافت، نـــــگهداری از سالمندان و کودکان کوچک تر از خود گمارده می شونـــــد، اما نکته اینجاست که متاسفانه این کودک آزاری ها به دلیل وجود برخی رسوم اشتباه یا اتفاق افتادن از سوی اقوام درجه یک کودک همیشه پنهان می ماند.

محمدعلی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی درباره قوانین در حوزه حمایت از کودکان به جام جم می گوید: در این خصوص قانون خاصی نداریم که در آن کودک آزاری تعریف شده باشد، ولی در قوانین می توان مواردی پیدا کرد، برای نمونه براساس ماده ای در قانون مجازات اگر مادری یا شخصی طفلی را در محلی که نمی تواند از خود دفاع کند، رها کند برایش مجازات در نظر گرفته شده است.

متاسفانه در قانون کودک آزاری به شکل مشخص تعریف نشده به همین دلیل کارشناسان معتقدند قوانین موجود در حمایت از کودکان پراکنده است.

مجلس، نقش مهمی دارد

این درحالی است که مجلس با توجه به قدرت قانونگذاری که دارد، می تواند نقش مهمی در حمایت از کودکان ایفا کند. برای نمونه در قانون حمایت از خانواده که سال گذشته به تصویب رسید و ابلاغ شد ماده ای وجود دارد که براساس آن هرگونه تصمیم قضایی و اجرایی بدون رعایت مصلحت کودک ممنوع است، توجه به وضع چنین قوانینی می تواند شرایط حمایت از کودکان را بهبود ببخشد.

افزون براین مجلس با نظارت درست می تواند نواقصی را که در برخی قوانین وجود دارد، برطرف کند و در تصویب بودجه اختصاصی برای ارتقای وضع کودکان نقش داشته باشد. از این گذشته، مجلس این توانایی را دارد که به تفحص از سازمان هایی که نسبت به حقوق کودکان کم کاری می کنند بپردازد. علاوه براین موارد نمایندگان مجلس می توانند از ابزارهای نظارتی مانند کمیسیون اصل90 نیز در این خصوص بهره ببرد.

مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی حقوق کودک دراین باره به جام جم می گوید: مجلس با قانونگذاری در این حوزه می تواند تاثیرگذار باشد. به این شکل بهتر می توانیم براساس کنوانسیون حقوق کودکان عمل کنیم، افزون بر این بودجه و تامین اعتبار نیز مهم است به همین دلیل پارلمان ها نسبت به دیگر قوا نقش موثرتری دارند. باید تاکید کرد تاکنون در مجلس کمیسیونی برای حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان تشکیل نشده است و نمایندگان مجلس بتازگی دراین خصوص فراکسیونی تشکیل داده اند که تاکنون قدم تاثیر گذاری برای حمایت از کودکان بر نداشته است.

الوندی می گوید : برای حمایت از کودکان حداقل باید در مجلس کمیسیون تشکیل شود، زیرا فراکسیون ساختار رسمی مجلس نیست و بر اساس تفکر برخی نماینده ها شکل می گیرد.

مدتی است اعضای کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس به دنبال تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان هستند، قرار است دراین لایحه به مقوله کودک آزاری نیز پرداخته شود. اکنون این لایحه در کمیته حقوق خصوصی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درحال بررسی است و چنانچه همه چیز به خوبی پیش برود قرار است بعد از تعطیلات نوروز 93 نمایندگان مجلس در صحن علنی درباره آن تصمیم گیری کنند.

اسفنانی ابراز می کند: درباره حمایت از کودکان قانون کاملی نداریم، می توان گفت فقط قانونی وجود دارد که 9 ماده بیشتر ندارد، آن هم خیلی از موارد حمایتی را در نظر نگرفته است.

آمارکودک آزاری ثبت نمی شود

گاهی آماری در خصوص کودک آزاری از سوی سازمان های مردم نهاد منتشر می شود، اما جالب اینجاست افرادی که این آمار ها را اعلام می کنند، برای به دست آوردن اطلاعات در این زمینه دست به هیچ تحقیق و پژوهشی نزده اند، این نهاد ها اطلاعات خود را برحسب صفحات حوادث روزنامه ها اعلام می کنند، هرچند این کار را نیز بدرستی انجام نمی دهند.

سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درخصوص آمار کودک آزاری در کشورمان می گوید: آمارهایی وجود دارد، ولی قابل استناد نیست؛ زیرا موسسه خاصی به صورت تکلیفی این حوزه را پوشش نمی دهد. آنها فقط به مورد هایی که اتفاقی مطرح می شود، بسنده می کنند.

دبیر مرجع ملی حقوق کودک می افزاید: آمار کودک آزاری در کشور از جمله مواردی است که در جایی ثبت نمی شود. این درحالی است که برخی مسائل فرهنگی و رسوم بومی نیز به مخفی ماندن آن کمک می کند. مثلا در مورد تصادفات اگر شخصی مصدومی را به بیمارستان ببرد از او سوال و جواب می کنند، اما اگر شخصی کودک آزار دیده ای را به بیمارستان ببرد، فردی از او بازخواست نمی کند.

به همین دلیل باید گفت ما در این بخش با مشکلات فرهنگی زیادی روبه رو هستیم و نیاز است مسئولان به فرهنگسازی در این حوزه توجه بیشتری کنند. هرچند که براساس قانون مختصری که وجود دارد، در صورتی که دادستان از چنین جرایمی مطلع شود، می تواند بدون وجود شاکی خصوصی نیز به عنوان مدعی العموم اقدام کند، اما مشکل اینجاست که فقط بخش کوچکی از کودک آزاری ها رسانه ای می شود و متاسفانه در این پرونده ها کودک به حدی آسیب دیده که با مرگ فاصله چندانی ندارد.

این درحالی است که سازمان بهزیستی می تواند برای ثبت موارد کودک آزاری بخوبی عمل کند. اکنون شهروندان می توانند با تماس با سامانه 123 درخصوص کودک آزاری اطلاع رسانی کنند، ولی از آنجا که بهزیستی درخصوص این سامانه بخوبی تبلیغ نکرده همه شهروندان از ارائه چنین خدماتی از سوی بهزیستی بی اطلاع هستند. به همین دلیل این سازمان با توجه بیشتر به این سامانه می تواند به عنوان پایه آماری کودک آزاری در کشور عمل کند.

ایران در کنوانسیون حقوق کودک

کشورمان در سال 72 ، چهار سال پس از شروع به کار کنوانسیون حقوق کودکان مانند دیگر کشورهای جهان از آن استقبال کرد و به کنوانسیون حقوق کودکان پیوست، اما نکته قابل توجه توانایی کشورها در اجرای مفاد کنوانسیون ها بین المللی است، زیرا خیلی از کشورها با توجه به قوانین خود نمی توانند بخوبی به مفاد آن عمل کنند.

در کشورمان از سال 72 تا 88 وزارت خارجه وظیفه جمع آوری اطلاعات و ارائه گزارش در خصوص کنوانسیون حقوق کودک را به عهده داشت، ولی از سال 88 دولت وزارت دادگستری را به عنوان مرجع ملی این کنوانسیون انتخاب کرد و به این ترتیب آیین نامه و مقررات آن در دولت تصویب شد. به این شکل اکنون وزارت دادگستری نقش هماهنگ کننده دستگاه های متولی امر کودک را به عهده دارد.

دبیر مرجع ملی حقوق کودک در این باره تصریح می کند: اکنون حدود 20 وزارتخانه، سازمان و نهاد دولتی و خصوصی عضو مرجع ملی کودک هستند. ما هر 45 روز جلسه می گذاریم و با بررسی گزارش کارگروه های مربوط که موضوعات مختلف را در خصوص کودکان رصد می کنند در نهایت درقالب توصیه و مکاتبه به نهاد های مربوطه نکته هایی را اعلام می کنیم. یکی دیگراز وظایف مهم مرجع ملی کودک تهیه گزارش ادواری جمهوری اسلامی است که هر پنج سال یکبار برای کمیته حقوق سازمان ملل فرستاده می شود.

الوندی در خصوص آخرین گزارش ادواری کشورمان می گوید: آخرین گزارش ایران که مربوط به سال های 2005 تا 2010 است سال 91 فرستاده شده و قرار است در سال 94 قرائت شود. تا مدتی دیگر نیز باید گزارش سال های 2010 تا 2015 را برای کمیسیون حقوق کودک سازمان ملل ارسال کنیم.

خبری از ضمانت اجرایی نیست

این درحالی است که این اظهار نظر و تصمیم گیری ها در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل ضمانت اجرایی خاصی ندارد و فقط شامل یک طبقه بندی می شود که با توجه به آن کشورها متوجه می شوند نسبت به اجرای مفاد کنوانسیون چه پیشرفت هایی کرده اند.

دبیر مرجع ملی حقوق کودک درباره آخرین باری که گزارش کشورمان در کمیته حقوق کودک سازمان ملل قرائت شد، می گوید: آخرین گزارش مطرح شده کشورمان مربوط به زمانی می شد که وزارت خارجه مسئول گزارش دهی در این خصوص بود. این درحالی است کارشناسان حقوق کودک سازمان ملل بعد از شنیدن گزارش ایران یکسری ملاحظات را گوشزد کردند. برای نمونه آنها به نواقص قانون کشورمان در حوزه دادرسی اطفال اشاره کردند.

الوندی عنوان می کند: با توجه به این اظهار نظرها ما برخی از قوانین را تغییر داده یا اصلاح کردیم، جدا سازی مجرمان زیر 18 سال از مجرمان بزرگسال از کارهای خوبی است که انجام شد؛ به همین دلیل اکنون در هر استان کانون اصلاح و تربیت وجود دارد.

جنايت عليه كودكان

پرونده کودکاني مانند سبحان، هانيه، دانيال و باربد فقط چند نمونه از صدها پرونده کودک آزاري است که تاکنون رسانه اي شده است؛ پرونده هايي که در آن کودکان بي دفاع به دليل نبود قانون و سهل انگاري خانواده و مسئولان به طرز هولناکي جان خود را از دست داده اند.
اين در حالي است که اگر قوانين سفت و سختي براي حمايت از آنها وجود داشت يا چنانچه سازمان هاي مسئول در اين حوزه بدرستي به وظايف خود عمل مي کردند يا حداقل اگر مردمي که شاهد وقوع اين کودک آزاري ها بودند به موقع ماجرا را با مراکزي مانند پليس 110 يا سامانه 123 بهزيستي در ميان مي گذاشتند، اکنون آنها زنده بودند و نيازي نبود در اين پرونده براي زدن تلنگري به جامعه به کالبدشکافي پرونده هاي تلخ کودک آزاري پرداخت. با مرور اين حوادث مي توان نتيجه گرفت اگر شهروندان در قبال بروز کودک آزاري کمي بيشتر احساس مسئوليت از خود نشان دهند، به طور قطع پرونده هاي کودک آزاري به مرگ کودکان ختم نمي شود. بنابراين از امروز نسبت به حق و حقوق کودکان کمي بيشتر احساس مسئوليت کنيد و حداقل در صورت مشاهده هرگونه کودک آزاري، تلفني ماجرا را با پليس درميان بگذاريد.

مرگ سبحان پس از 2 ماه کما
هشت سال بيشتر نداشت که زير مشت و لگدهاي ناپدري سنگدل کارش به بيمارستان کشيد. آنقدر وضع جسمي اش وخيم بود که لحظاتي بعد از رسيدن به بيمارستان به کما فرو رفت و دو ماه بيشتر شرايط را تاب نياورد و بعد مانند فرشته اي کوچک به آسمان پر کشيد. اين داستان غم انگيز، اما واقعي کودکي هشت ساله به نام سبحان است که اوايل مهر امسال تيتر صفحات حوادث روزنامه ها شد.ماجرا از اين قرار بود که مادر سبحان بعد از شکست در ازدواج اول خود در حالي که صاحب فرزند پسري شده بود با مرد ديگري ازدواج کرد، اما شوهر دوم او به شيشه اعتياد داشت و يک روز که مادر سبحان سرکار رفته بود بعد از مصرف شيشه با دسته جارو برقي سبحان را آنقدر کتک زد که کودک خردسال از هوش رفت. ناپدري سنگدل بعد از دستگيري در اعترافات خود به ماموران پليس گفت: «آن روز شيشه مصرف کرده بودم، سبحان هم به حرفم گوش نمي داد و لجبازي مي کرد به همين دليل عصباني شدم و او را کتک زدم!»چند ساعت بعد از اين حادثه وقتي مادر سبحان از ماجرا باخبر شد، کودکش را به درمانگاهي در باقرشهر منتقل کرد، اما از دست پزشکان اين مرکز کاري بر نمي آمد. به همين دليل کودک نيمه جان به بيمارستان هفتم تير منتقل شد، آنجا بود که پزشکان متوجه شدند بر اثر ضرباتي که ناپدري سنگدل به پيکر نحيف سبحان وارد کرده او دچار خونريزي مغزي شده، بعد از اين حادثه مادر جوان از همسرش شکايت کرد و مرد شيشه اي به اتهام قتل عمد محاکمه شد.

قصاص ناپدري سنگدل
دانيال هفت سال بيشتر نداشت، اما به اندازه يک عمر از دست ناپدري و مادرش کتک خورد و سرانجام زير مشت و لگد هاي ناپدريش جان خود را از دست داد. پرونده دانيال، اوايل ارديبهشت 89 و زماني رسانه اي شد که دانيال کوچولو ديگر تاب کتک خوردن نداشت. آن روز صبح وقتي ناپدري او متوجه شد دانيال در خواب جايش را خيس کرده او را چنان کتک زد که کودک به خواب ابدي فرو رفت. وقتي کودک خردسال از شدت جراحات از هوش رفت، مادرش او را به بيمارستان الغدير تهران برد و ادعا کرد پسرش به دليل خون دماغ شدن از هوش رفته، اما معاينات اوليه پزشکان پرده از راز مادر و ناپدري بي رحم برداشت، زيرا آثار کبودي و داغ شدگي هاي زيادي روي بدن نحيف دانيال وجود داشت.وقتي تحقيقات پليسي قضايي در اين باره آغاز شد يکي از همسايگان دانيال ادعا کرد: «بارها صداي گريه کودک را مي شنيدم، ناپدري او هم فرياد مي زد گريه کن، دوست دارم صداي گريه ات را بشنوم.» به اين ترتيب، ناپدري بي رحم و مادر سنگدل دستگير و محاکمه آنها در شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران آغاز شد. مادر سنگدل نيز در دفاع از خود اين جملات را به زبان آورد: «دانيال شب ادراري داشت، روز حادثه همسر دومم وقتي متوجه شد دانيال خودش را خيس کرده او را مجبور کرد تا صبح بيدار بماند، بعد هم او را داغ کرد و چند ضربه به او زد که سبب شد سر فرزندم به گوشه اوپن بخورد.»هيات قضات بعد از شنيدن اظهارات متهمان، ناپدري را به قصاص و مادر دانيال را هم به جزاي نقدي محکوم کردند.

فرشته اي در آتش
ماجراي باربد با سه سال سن يکي از تلخ ترين حوادث در حوزه کودک آزاري است، زيرا وقتي او را به بيمارستان رساندند دچار 70 درصد سوختگي شده بود. اين حادثه تلخ، اواخر ارديبهشت 90 رخ داد. پدر باربد به مواد مخدر اعتياد پيدا کرده و به همين دليل همسرش او را ترک کرده بود. مادر باربد بعد از ترک همسرش به خانه پدريش برگشته بود. روزحادثه وقتي تلاش هاي پدر باربد براي بازگرداندن همسرش به جايي راه نبرد، او خود را به خانه پدري همسرش رساند. آن روز فقط مادربزرگ باربد در خانه حضور داشت و متاسفانه کاري از دستش برنمي آمد، پدر معتاد در يک لحظه کودکش را به درون اتاقي برد. او از قبل نقشه شومي را در سر طراحي کرده بود، زيرا يک بطري بنزين به همراه آورده بود، خيلي طول نکشيد او بطري بنزين را روي سر پسرش خالي کرد و يک جرقه کافي بود تا ناله هاي باربد درميان شعله هاي آتش گم شود. بعد از اين که مادربزرگ کودک از ماجرا باخبر شد به همراه همسايگان باربد را به بيمارستان منتقل کرد، اما جراحات وارد شده به باربد به حدي بود که عفونت خيلي زود بدن او را در بر گرفت و سرانجام کودک خردسال، 18 روز بعد از اين حادثه به آسمان پرکشيد.

داستان تلخ زندگي هانيه کوچولو
اين دختر هشت ساله بارها کتک خورد و داغ شد تا آنجا که يکي از دست هايش از چند جا شکست، ناپدريش او را مجبور به تکديگري مي کرد تا اين که همسايگان ماجرا را با پليس درميان گذاشتند. با رسانه اي شدن پرونده هانيه تلاش ها براي نجات دختر خردسال آغاز شد.براي اولين بار، اواخر اسفند 89 بود که خبرهايي از اذيت و آزار هانيه کوچولو منتشر شد. مادر هانيه درباره زندگي خود و دخترش اين طور توضيح داد: بعد از ازدواج با مردي معتاد صاحب فرزند شدم، اما به دليل اين که خودم نيز گرفتار اعتياد شده بودم کنترل زندگي از دستمان خارج شد.اوضاع زندگي آنها به حدي بحراني شد که اين خانواده ديگر سرپناهي نداشتند و مجبور بودند شب ها در پارک بخوابند. بعد از مدتي پدر هانيه فوت کرد و زندگي چهره تلخ تري از خود به آنها نشان داد. مادر و دختر براي سير کردن شکم خود مجبور به تکديگري و کارتن خوابي شدند. مدتي به اين شکل گذشت تا اين که مادر هانيه با مردي به نام حميد آشنا شد. حميد آنها را به خانه مادرش برد، اما با وارد شدن حميد به زندگي هانيه شرايط زندگي براي او مشکل تر از قبل شد، زيرا حميد به بهانه هاي مختلف هانيه را کتک مي زد.حميد آنقدر با دختر خردسال بدرفتاري مي کرد که هانيه آسيب جسمي شديدي ديد و بعد از رسانه اي شدن وضعش براي درمان در بيمارستان بستري شد. به اين ترتيب، هانيه پس از پشت سرگذاشتن مراحل درمان در اختيار بهزيستي قرار گرفت و ناپدري بي رحم نيز به زندان فرستاده شد.

دردهای آپاندیس را جدی بگیرید

خیلی از ما تصور می‌کنیم آپاندیس فایده‌ای برای بدن ندارد، اما دکتر شیوا رفعتی، متخصص اطفال و استادیار دانشگاه علوم ‌پزشکی شاهد به «جام‌جم» می‌گوید: امروزه ثابت ‌شده آپاندیس بر سیستم ایمنی تاثیر و در تولید آنتی‌بادی‌ها نقش بسزایی دارد. آپاندیس زائده ای به طول ده سانتی متر در بدن همه ماست، یک سر این زائده کرمی شکل به روده بزرگ وصل است و یک سر آن داخل حفره شکم قرار دارد. به گفته این متخصص کودکان، گاهی این زائده در کودکان ملتهب و عفونی می شود و از آنجا که بچه ها نمی توانند دقیقا علائم خود را بیان کنند، ممکن است آپاندیسیت در آنها دیرتر تشخیص داده شود که متاسفانه می تواند باعث سوراخ شدن آپاندیس و عوارضی شود، پس باید علائمش را جدی بگیریم.

بچه ها معمولا بیشتر در سنین 9 تا 12 سال ممکن است دچار التهاب و عفونت آپاندیس شوند. البته گاهی قبل از 9 سال هم ممکن است این اتفاق بیفتد. علائم آپاندیسیت در آنها هم گاهی معمول و گاهی غیرمعمول است. دکتر رفعتی درباره علائم معمول آپاندیسیت می گوید: درد شکم، اولین علامت معمول این عارضه است. یعنی اگر کودک در سنی باشد که بتواند دردش را ابراز کند، از درد شکم شکایت خواهدداشت. این درد در ناحیه اطراف و بالای ناف، مبهم و مداوم است. این متخصص اطفال ادامه می دهد: بتدریج بیمار دچار بی اشتهایی می شود، حالت تهوع و استفراغ پیدا می کند و ممکن است یکی دو بار استفراغ کند. بعد کم کم درد به قسمت پایین و راست شکم منتقل می شود که محل آپاندیس است. او تاکید می کند: اگر بچه چنین علائمی داشت باید او را به پزشک جراح رساند تا با معاینه، تشخیص نهایی را مطرح کند. البته در کودکان کم سن تر که امکان دارد نتوانند خیلی واضح نوع درد و محل آن را بیان کنند، تشخیص آپاندیس سخت تر است. دکتر رفعتی درباره علائم غیرمعمول آپاندیس که گاهی تشخیص آن را مشکل تر هم می کند، توضیح می دهد: آپاندیس حالت کرمی دارد و یک سر آن به روده بزرگ متصل است، ولی سر دیگر آن ممکن است در قسمت های مختلف شکم باشد. گاهی این زائده آنقدر بلند است که سر آن مثلا نزدیک لوله حالب یا بیضه ها قرار می گیرد. در این صورت به جای این که درد آن در ناحیه راست شکم احساس شود، در پهلو حس می شود یا بیضه های کودک درد می گیرد. در چنین حالتی درد آپاندیس با درد ارگان های دیگر اشتباه گرفته می شود.

تشخیص اصلی با معاینه

اگر بیمار دچار علائم معمول آپاندیسیت باشد، معمولا پزشک جراح بلافاصله پس از معاینه و تشخیص نهایی اقدام به جراحی می کند. دکتر رفعتی می گوید: البته اگر علائم مبهم باشد، پزشک آزمایش خون درخواست می کند. چون در خون بیمار دچار آپاندیسیت معمولا گلبول های سفید افزایش می یابد. ممکن است آزمایش ادرار و عکس شکم هم درخواست کند. البته در عکس شکم، یافته ای به نفع آپاندیسیت وجود ندارد، ولی برای رد احتمال مشکلات دیگر انجام می شود. سونوگرافی هم برای تشخیص آپاندیسیت مفید است، اما در واقع راه اصلی تشخیص این بیماری معاینه و توجه به علائم بیمار است و درخواست آزمایش خون و سونوگرافی برای تائید تشخیص انجام می گیرد.

سرعت در جراحی، یک ضرورت است

به گفته دکتر رفعتی، جراحی باید بعد از تشخیص آپاندیسیت هر چه سریع تر انجام شود و این که پدر و مادر تعلل کنند یا بخواهند تحقیق و از چند جراح نظرخواهی کنند، کار درستی نیست چون آپاندیس بچه ها در زمان کمتری ممکن است پاره و چرک و آلودگی وارد شکم شود و سلامت کودک را به خطر بیندازد.

بیماری هایی با علائم مشابه

بعضی بیماری ها در بچه ها علائم مشابه التهاب آپاندیس ایجاد می کند، بنابراین باید آنها را حتما در نظر داشته باشیم. یکی از این بیماری ها، اسهال و استفراغ و دیگری مسمومیت غذایی است، بخصوص در تابستان. دکتر رفعتی درباره تفاوت اسهال و استفراغ و مسمومیت با آپاندیسیت می گوید: بچه مبتلا به این بیماری ها هم معمولا اسهال، استفراغ شدید و دل درد و تب پیدا می کند، اما اول تهوع و استفراغ سراغش می آید و بعد تب، اسهال و دل درد شروع می شود در حالی که در التهاب و عفونت آپاندیس، اول درد است بعد تهوع و استفراغ. علاوه بر این، بچه دچار التهاب آپاندیس تب خفیفی دارد و تبش خیلی بالا نیست، مگر این که آپاندیسش سوراخ شده باشد. وی تاکید می کند: نکته مهم این است که گاهی اسهال هم باعث ایجاد آپاندیسیت می شود و حتی گاهی بیمار دچار آپاندیسیت با اسهال مراجعه می کند، بنابراین فقط نمی توانیم روی یافته های بالینی قضاوت کنیم و هرگاه پدر و مادری در مورد ابتلای فرزندشان به التهاب آپاندیس شک داشتند، حتما باید به پزشک مراجعه کنند. این متخصص کودکان می افزاید: بیماری دیگری که می تواند با آپاندیسیت اشتباه شود، بخصوص در بچه های کوچک تر، انسداد روده است. بچه های دچار این مشکل هم تهوع، استفراغ و درد شکم دارند، ولی معمولا دفع گاز و اسهال ندارند. گاهی گلودرد چرکی و التهاب غدد لنفاوی روده هم باعث ایجاد علائمی مثل آپاندیسیت می شود و این نقش مهم پزشک و تشخیص او براساس شرح حال و معاینه را نشان می دهد.

چه وقت به پزشک مراجعه کنیم؟

دکتر رفعتی در پاسخ به این پرسش می گوید: والدین باید توجه داشته باشند آپاندیسیت معمولا یکباره شروع نمی شود مگر این که آپاندیس سوراخ شده باشد که معمولا 24 تا 48 ساعت قبل علائمی مثل درد کناره ناف و قسمت راست شکم دارد، بنابراین اگر درد شکم کودک بیش از چهار ساعت طول بکشد و پیشرونده باشد، حتما باید به پزشک مراجعه کرد. این متخصص کودکان تاکید می کند: اگر کودکی درد شکمی داشت، هرگز نباید خودسرانه به او مسکن داد. اگر نفخ و دل درد در حد دل پیچه خفیف بود، می توان یک بار به او مسکن داد، ولی اگر درد ادامه پیدا کرد، باید حتما به مراکز درمانی مراجعه کرد چون مسکن می تواند درد آپاندیسیت را محو و پزشک را در تشخیص سریع دچار مشکل کند که برای بیمار خطرناک است.

اگر آپاندیس بترکد…

دکتر رفعتی با اشاره به این که متاسفانه در بچه ها زمانی که آپاندیس شروع می شود تا زمانی که بترکد، خیلی کوتاه است و امکان دارد حداکثر یک یا دو روز باشد، ادامه می دهد: اگر به بیمار دیر رسیدگی شود و آپاندیس سوراخ شود، چرک و عفونت وارد فضای شکم می شود و شکم کاملا سفت و درد شدیدی ایجاد خواهد شد. از سوی دیگر، کودک ممکن است دچار تب بالا شود و در این صورت باید حتما لوله تخلیه یا درم در شکم او تعبیه و هفت تا ده روز در بیمارستان بستری شود تا شکمش شست وشو و تخلیه شود. او می افزاید: متاسفانه هر التهاب و عفونتی وارد حفره شکم شود، ممکن است چسبندگی هایی در آن به وجود آورد و هر چه دیرتر مراجعه شود، این چسبندگی بیشتر خواهد بود و بعدها برای بیمار مشکل ایجاد می کند.

گرما، اوضاع را بدتر یا بهتر نمی کند

برخی معتقدند اگر روی شکم کودک دچار دل درد کیسه آب گرم یا حوله داغ گذاشته شود و بچه دچار التهاب و عفونت آپاندیس باشد، حتما باعث ترکیدن آپاندیس می شود، ولی دکتر رفعتی می گوید این باورها پایه علمی ندارد، چون آپاندیس عضوی در درون شکم است و گرما و سرمای بیرونی تاثیر چندانی روی آن ندارد.

اصلاحیه دیگری بر پیشانی لایحه حمایت از کودکان بی‌سرپرست

سرانجام لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست که از مجلس هشتم مطرح شده بود دوباره در مجلس بررسی شد و کمیسیون اجتماعی مجلس آخرین ایراد این لایحه را بر طرف کرد تا سرپرستی کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست کمی آسان‌تر از پیش شود. این لایحه حدود پنج سال پیش از سوی سازمان بهزیستی آماده شد و در اختیار هیات دولت قرار گرفت تا شرایط سرپرستی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بهبود پیدا کند، شورای نگهبان از این لایحه که حدود دو سال قبل به مجلس رسید ایرادهایی گرفت که با اصلاح شدن آخرین آنها امید است که هر چه زودتر این لایحه به قانون تبدیل شود.
عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی دراین باره به جام جم می گوید: نظر کارشناسان کمیسیون اجتماعی این است که برای تشویق زوج های جوان به سرپرستی کودکان بی سرپرست نام والدین اصلی در شناسنامه کودک ثبت نشود، اما شورای نگهبان تاکید دارد که نام پدر و مار اصلی کودک در شناسنامه ثبت شود.عزیزی ادامه می دهد: ما روز گذشته این نکته را دوباره بررسی کردیم، نظر ما این است که در شناسنامه کودک فقط شماره و تاریخ صورت جلسه فرزندخواندگی ثبت شود.به این ترتیب این لایحه دوباره به شورای نگهبان ارجاع شد و چنانچه این شورا با این اصلاحیه کمیسیون اجتماعی موافقت کند این لایحه به قانون تبدیل خواهد شد.

امیرحسین قاضی زاده، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز در این باره به جام جم می گوید: اصل این لایحه قبلا تصویب شده بود، اما ایرادهایی شورای نگهبان از آن گرفته بود که روز گذشته آخرین آنها را اصلاح کردیم.

دختران مجرد و فرزندخواندگی

یکی از بحث برانگیزترین نکات این لایحه این است که دختران مجرد و زنان بدون شوهر نیز می توانند سرپرستی کودکان بی سرپرست را به عهده بگیرند به اعتقاد برخی از کارشناسان این نکته یکی از مزایای این لایحه است، زیرا سبب می شود کودکان بی سرپرست راحت تر از قبل سرپرست پیدا کنند، خصوصا که گفته می شود حدود ده هزار کودک در مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی نگهداری می شود، اما مخالفان این ماجرا هم تاکید دارند اگر شرایط افرادی که خواهان سرپرستی کودکان هستند بدرستی تعیین نشود، احتمال دارد کودکان بی سرپرست به دست افرادی سپرده شوند که شرایط و امکانات لازم را نداشته باشند به این صورت کودک صدمه بیشتری خواهد دید.

برای نمونه ممکن است دختران مجرد مدتی بعد از این که سرپرستی کودکی را به عهده می گیرند ازدواج کنند و همسر آنها راضی به نگهداری از کودک نباشد اینجاست که در این میان کودک بیشترین آسیب را می بیند.

مهدی زهرایی، مدیرکل امور مجلس سازمان بهزیستی کشور دراین باره به جام جم می گوید: در این لایحه آمده است که دختران و زنان بدون شوهری که بالای 30 سال دارند می توانند سرپرست کودک شوند، البته آنها باید شرایط ویژه ای داشته باشند.

این درحالی است که عضو کمیسیون اجتماعی مجلس می گوید: گروه زیادی می توانند سرپرستی کودکان را به عهده بگیرند، اما در مورد دخترهای مجرد آنها باید بالای 35 سال داشته باشند.

شرایط ویژه

درباره شرایط ویژه ای که برای دختران مجرد و زنان بدون شوهر در نظر گرفته شده، می توان یادآور شد دختران مجرد باید دارای سلامت روانی و شرایط مالی مناسب باشند البته باید توجه داشت زمانی که دختران مجرد تصمیم به ازدواج گرفتند کارشناس بهزیستی موضوع را بررسی کرده و اگر شرایط را مناسب ندید حق سرپرستی با حکم دادگاه پس گرفته خواهد شد.

این درحالی است که باید در نظر داشت که فقط سرپرستی کودکان دختر به این افراد داده می شود، افزون بر این نداشتن سوءسابقه و اعتیاد، نداشتن محکومیت جزایی، اعتقاد داشتن به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی، مبتلا نبودن به بیماری های واگیر و صعب العلاج از دیگر شرایطی است که دختران مجرد و زنان بدون شوهر برای سرپرستی کودک باید داشته باشند.

مدیرکل امور مجلس سازمان بهزیستی کشور در ادامه با بیان این که این لایحه 38 ماده دارد در باره جزئیات ماده 22 این لایحه عنوان می کند: بر اساس ماده 22 این لایحه پس از صدور حکم قطعی سرپرستی، مفاد حکم از سوی دادگاه به اداره ثبت احوال و و اداره بهزیستی مربوط ابلاغ می شود.

اداره ثبت احوال مکلف است نام و نام خانوادگی کودک یا نوجوان تحت سرپرستی و همچنین مفاد حکم سرپرستی را در اسناد سجلی و شناسنامه سرپرست یا زوجین سرپرست وارد کند.

همچنین اداره ثبت احوال مکلف است شناسنامه جدیدی برای کودک یا نوجوان تحت سرپرستی با درج نام و نام خانوادگی سرپرست یا زوجین سرپرست صادر و در قسمت توضیحات مفاد حکم سرپرستی و نام و نام خانوادگی والدین واقعی وی را در صورت مشخص بودن قید کند.

این در حالی است که سازمان ثبت احوال هم مکلف است شناسنامه جدیدی برای کودک یا نوجوان تحت سرپرستی با درج نام و نام خانوادگی سرپرست یا زوجین سرپرست صادر کند.

برخی مفاد لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بدسرپرست

* برای فرزندخواندگی در گذشته شرایط سختی تعیین شده بود به عنوان مثال داشتن شرایط مالی خاص از جمله مواردی بود که خانواده های متقاضی سرپرستی کودکان و نوجوانان با آن مواجه بودند. بر اساس قانون قبلی خانواده متقاضی سرپرستی متعهد بود خانه یا اموالی را به نام فرزندخوانده کند. * با تصویب این لایحه شرایط تسهیل شده به صورتی که از این پس افراد واجد صلاحیت می توانند با دادن تعهد کتبی مبنی بر تملیک بخشی از اموال یا حقوق خود در آینده حکم سرپرستی را از دادگاه اخذ کنند. * طبق مصوبه مجلس در ماده 15، درخواست کننده منحصر یا درخواست کنندگان سرپرستی باید متعهد شوند تمامی هزینه های مربوط به نگهداری و تربیت و تحصیل افراد تحت سرپرستی را تامین کنند. این حکم حتی پس از فوت سرپرست منحصر یا سرپرستان نیز تا تعیین سرپرست جدید، برای کودک یا نوجوان جاری است. * یکی از مفاد لایحه جدید این است که اگر زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنها گذشته باشد و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشند، مشروط به این که حداقل یکی از آنها بیش از ۳۰ سال داشته باشد، بر اساس بند «الف» ماده پنجم این قانون می توانند برای سرپرستی کودکان و نوجوانان اقدام کنند. * همچنین در لایحه جدید زمینه فرزندخواندگی برای زنان و دختران مجرد نیز پیش بینی شده است تا زنان و دختران مجردی که از موقعیت و جایگاه مطلوب اقتصادی و اجتماعی برخوردارند، اما به هر دلیل ازدواج نکرده اند، امکان به سرپرستی گرفتن فرزند نیز فراهم شود به این ترتیب شناسنامه نسبیت کودک به نام خانوادگی مادر صادر می شود. * در مورد تسهیل در روند واگذاری فرزندان، تاکنون مراحل واگذاری فرزند به خانواده ها حداقل شش ماه زمان می برد، اما با اجرای این قانون این مدت بسیار کاهش پیدا می کند.
بالا