آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست (برگ 36)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست

اشتراک به خبردهی

همه با هم در برابر گرد و غبار

شهر و روستا فرقی نمی‌کند؛ ارتش ریزگردها علیه زندگی شورش کرده و مقابله با این تهدید به تلاش تمام دستگاه‌های مسئول نیاز دارد. در این میان نمی‌توان از نقش بومیان منطقه غافل شد، افرادی که کانون‌های بحرانی ریزگردها را مثل کف دستشان می‌شناسند و اگر به‌درستی برای مهار این مشکل آموزش ببینند و به کار گرفته شوند، نقش چشمگیری در پیشرفت پروژه‌های بیابان‌زدایی دارند؛ اتفاقی که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری نیز به آن توجه ویژه نشان می‌دهد و به همین دلیل، سعی در مشارکت جوامع محلی برای کاهش تهدید ریزگرد‌ها دارد، اما این مشارکت باید به شکلی دنبال شود که رفع نیاز جوامع محلی در اولویت قرار گیرد و مانند کارگران روز مزد، با آنها برخورد نشود.
تا چشم کار می‌کند، بیابان است. کافی است باد به آرامی شروع به وزیدن کند. آن وقت است که ریزگردها به آسمان بلند می‌شوند و سوار بر بال باد، کیلومتر‌ها سفر می‌کنند؛ به شهرهای کوچک و بزرگ می‌روند تا زندگی را به کام شهروندان تلخ ‌کنند.

اینجا‌ منطقه ابوهاون شهرستان باوی در استان خوزستان است؛ جایی که تغییر اقلیم، خشکسالی و ندانم‌کاری برخی مسئولان، دست به دست هم داده و از زمین‌های آن، کانون‌های بحرانی ریزگرد به عمل آورده است. به همین دلیل، سازمان جنگل‌ها به تکاپو افتاده که با نهالکاری و مالچ‌پاشی راه ریزگردها را سد کند، اما سازمان جنگل‌ها تنها نیست. عده‌ای از بومیان منطقه نیز پاشنه‌هایشان را ور کشیده‌اند تا شانه به شانه مسئولان برای مهار ریزگردها و برگشت زندگی به سرزمینشان تلاش کنند؛‌ تلاشی که به نفع همه تمام می‌شود، چراکه سفر ریزگرد‌ها به روستاهای همجوار یا استان‌های همسایه با خوزستان محدود نمی‌شود. آنها تا جایی که باد توان رفتن داشته باشد، سفر می‌کنند. بنابراین باید به تلاش جوامع محلی ‌در مهار مشکل ریزگردها بیش از این بها داد و شرایط را برای فعالیت آنها به گونه‌ای هموار کرد که بومیان منطقه دلسرد نشوند و به تلاش خود برای بیابان‌زدایی ادامه دهند.

ریزگرد در چشم زندگی

روستای ابوهاون یکی از روستاهای منطقه است که ریزگردها امان ساکنانش را بریده و کار را به جایی رسانده که ساکنان را برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خیلی‌ها کوچ کرده‌اند و آنهایی که مانده‌اند، در فکر رفتن، روزها را به شب گره می‌زنند.

ابوحمید یکی از ساکنان این روستاست که تا مدتی پیش کشاورزی می‌کرد و از این راه روزگار می‌گذراند، اما حالا از مزرعه‌اش نام و نشانی باقی نمانده. آن طور که او تعریف می‌کند، قهر طبیعت دامن او و دیگر روستاییان را گرفته است. مرد روستایی می‌گوید، خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار منطقه می‌شود و شن‌های روان هر روز بیشتر از گذشته به سمت روستاها پیشروی می‌کنند‌.

مزرعه ابوحمید مدت‌هاست، زیر توفان ریزگرد‌ها و پیش روی شن‌های روان مدفون شده. به همین دلیل او می‌گوید، فکر کشاورزی را از سرش بیرون کرده است.

رنج زندگی روستاییان که نزدیک کانون‌های بحرانی گرد و غبار هستند قابل توصیف نیست. آنها ‌برای تامین نیازهای اولیه زندگی‌شان نیز با مشکل روبه‌رو هستند.

یکی دیگر از روستاییان منطقه می‌گوید، شن‌های روان حتی چاه‌های آب آنها را بی‌نصیب نگذاشته. آن طور که او می‌گوید، بیشتر چاه‌های روستا از شن پر شده است. به همین خاطر آنها به آب نیز دسترسی راحت ندارند.

درختکاری برای برگشت زندگی

حل مشکلات روستاییانی مانند ابوحمید در گرو بیابان‌زدایی است و این کار به سرانجام نمی‌رسد، مگر این‌که مسئولان توجه ویژه به این مساله کنند. مدتی است در اطراف ‌منطقه ابوهاون، سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری در تلاش است با نهالکاری و مالچ‌پاشی ریزگردها را مهار کند.

از دور اگر به مناطقی که در آنها نهالکاری شده، توجه کنید، لکه‌های سبز به چشم می‌خورند؛ لکه‌هایی که از بازگشت زندگی و مهار بیابان خبر می‌دهند.

این لکه‌های سبز، نهال‌هایی هستند که روستاییان منطقه به کمک سازمان جنگل‌ها در دل بیابان کاشته‌اند تا سدی باشند پیش‌روی شن‌های روان و طغیان ریزگردها.

کهور پاکستانی، اکالیپتوس و کنار، برخی گونه‌هایی است که در این منطقه کاشته شده، اما کاشت آنها و نگهداری‌شان کار آسانی نیست و اگر همت بالای بومیان منطقه نبود، نهال‌ها هیچ وقت جان نمی‌گرفتند تا در برابر بیابان قدعلم کنند.

روستاییان با زحمت بسیار درختان را می‌کارند، اما پس از کاشت نهال باید خیلی مراقب باشند تا تلاششان ثمر بدهد، زیرا اگر مراقبت‌ها ادامه پیدا نکند یا در روند آبیاری غفلتی اتفاق بیفتد، نهال‌ها فرصت قد کشیدن پیدا نمی‌کنند.

یکی از سختی‌هایی که روستاییان منطقه با آن روبه‌رو هستند آبیاری نهال‌هاست، چراکه نزدیک‌ترین منبع آب، حدود پنج کیلومتر با آنها فاصله دارد و برای انتقال آب باید از تانکرهای حمل آب استفاده کنند.

روستاییان با جان و دل برای بیابان‌زدایی تلاش می‌کنند، اما مساله‌ای که مسئولان باید به آن توجه داشته باشند، شرایط پرداخت دستمزد به آنهاست، چراکه این روزها پیمانکارانی که با سازمان جنگل‌ها برای کاشت نهال قرار داد می‌بندند، به روستاییانی که در پروژه‌ها همکاری می‌کنند، براساس قانون وزارت کار دستمزد پرداخت می‌کنند، اما این روند را نمی‌توان مشارکت دانست، زیرا اشتراک زمانی معنا پیدا می‌کند که بومیان منطقه در تمام سود حاصل از پروژه سهیم شوند. با روند کنونی پس از کاشت درختان، انگیزه‌ای برای حفظ جنگل‌های دست‌کاشت نخواهند داشت.

مالچ‌پاشی علیه بیابان

نهالکاری، بذرکاری، مدیریت اراضی کشاورزی و چرا، برخی راهکارهای مقابله با بیابان‌زایی هستند، اما در این میان، کارشناسان از مالچ‌پاشی به عنوان آخرین درمان و راهکار یاد می‌کنند؛ ‌شیوه‌ای که این روزها برای کنترل تپه‌های ماسه‌ای از آن بهره گرفته می‌شود.

مالچ‌پاشی، راهکار بی‌عیبی برای کنترل بیابان‌زایی نیست و باید گفت، این روش آثار نامناسبی بر محیط زیست می‌گذارد. برخی کارشناسان، از طرح‌های جایگزین مانند ریگ‌پاشی نام می‌برند، اما تا زمانی که چنین راهکارهایی به نتیجه نرسیده‌اند، نمی‌توان از مالچ‌پاشی برای کنترل کانون‌های بحرانی ریزگردها استفاده نکرد، چراکه بیابان‌زایی تهدیدی جدی است و اگر مقابله با آن جدی گرفته نشود، می‌تواند امنیت ملی هر سرزمینی را به خطر بیندازد.

پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری، امور مراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به این‌که مالچ نفتی تبعاتی دارد، می‌گوید تلاش آنها در سازمان جنگل‌ها برای شناسایی مالچی مناسب که تبعات کمتری داشته باشد، ادامه دارد‌.

تاکنون حدود 16 مالچ مختلف در مناطق بیابانی کشور آزمایش شده و کارشناسان در تلاشند، مالچ مناسب تولید کنند‌. او درباره پیشنهاد برخی کارشناسان درباره ریگ پاشی به جای مالچ‌پاشی می‌گوید‌: وسعت اراضی و کانون‌های بحرانی زیاد است. به همین دلیل، نمی‌توان ریگ لازم برای این مناطق را تهیه کرد. علاوه بر این اگر از مناطق دیگر ریگ برداشت کنیم، این مساله تخریب زیست‌محیطی در پی خواهد داشت‌.

آن طور که او می‌گوید، هر هکتار مالچ‌پاشی حدود 10 میلیون تومان هزینه دارد،اما چیدن ریگ در کانون‌های گرد و غبار، کاری دشوارتر است و هزینه‌های بیشتری دارد.‌

براساس آخرین خبرها در بودجه سال آینده حدود 200 میلیارد تومان اعتبار برای خرید مالچ نفتی در نظر گرفته شده و این در حالی است که هزینه خرید هر لیتر مالچ حدود 800 تومان است و برای عملیات مالچ‌پاشی در هر هکتار، حدود 10 میلیون تومان هزینه می‌شود.‌

او درباره وسعت اراضی که در کشورمان نیاز به مالچ‌پاشی دارد، می‌گوید: حدود 7 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشور نیاز به مالچ‌پاشی دارد و در این میان، حدود دو میلیون هکتار تاکنون تثبیت شده است.

بیشتر این مناطق در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، کرمان، خوزستان و اصفهان و یزد قرار دارند‌ و اولویت سازمان جنگل‌ها نیز کنترل کانون‌های بحرانی درجه یک است.

‌تلاش برای بیابان‌زدایی از سوی مسئولان و جوامع محلی دنبال می‌شود، اما باید تاکید کرد، همواره پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل، دستگاه‌هایی که در این میان نقش دارند، باید به وظیفه خود عمل کرده، با افزایش تعامل بین بخشی شرایطی ایجاد کنند که در آن، مسائلی مانند مدیریت نامناسب منابع آب سبب بیابان‌زایی نشود.

مهدی آیینی

 

نفس برید‌ه‌ای به نام جنگل

صدای اره برقی‌ها در جنگل‌های شمالی قطع نمی‌شود، درختان یکی از پس دیگری می‌افتند تا اکوسیستمی که قدمتش بیش از یک میلیون سال برآورد می‌شود و از عصر یخبندان جان سالم به در برده این‌بار توسط انسان زمینگیر شود و بجز خاطره‌اش برای ‌برای نسل‌های آینده چیزی باقی نماند؛ این واقعیت تلخی است که بهره‌برداری بیش از حد از جنگل‌های شمال دلیل اصلی‌اش است به همین دلیل اجرای طرح استراحت جنگل را باید تنها راه نجات جنگل‌های هیرکانی دانست، در این گزارش کارشناسان از ضرورت اجرای طرح تنفس جنگل می‌گویند.

هیرکانی؛ جنگل باستانی و منحصر به‌فرد

محمدرضا مروی‌مهاجر/ استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران

حدود 600 هزار سال پیش در کره زمین یخچال‌های طبیعی شروع به گسترش کردند و بیشتر جنگل‌های نیمکره شمالی زمین ‌زیر این یخچال‌ها مدفون شدند، اما جنگل‌های شمال ما از حمله یخچال‌ها مصون ماندند.

بعد از پسروی یخچال‌ها، بیشتر اراضی اروپا به چمنزار تبدیل شد و به این شکل جنگل‌های اولیه و ثانویه شکل گرفت.

بنابراین می‌توان گفت جنگل‌های اروپایی قدمتی حدود ده تا 12 هزار سال دارند، اما جنگل‌های شمال کشورما که ماندگار شدند قدمت بیشتری دارند، چراکه از دوران سوم زمین‌شناسی باقی‌مانده‌اند. به همین سبب ما اکوسیستم بی نظیری در شمال کشور داریم که تنوع زیستی بالایی دارد و اطلاعات ژنتیک فوق‌العاده‌ای را در دل خود جای داده است.

اما به نظر من به عنوان یک محقق هنوز به بسیاری از‌ ارزش‌های این اکوسیستم پی نبرده و آن را آن‌طور که باید به جهان معرفی نکرده‌ایم، چراکه کارشناسان اروپایی وقتی به کشورمان می‌آیند از دیدن جنگل‌های شمال کشور تعجب می‌کنند.

این روزها در اروپا نهضت جنگل‌داری همگام با طبیعت شروع شده به همین سبب اروپایی‌ها به دنبال مدل‌های اولیه جنگل هستند تا با توجه به آنها، جنگل‌هایشان را مدیریت کنند‌. چنین جنگل‌هایی در نیمکره شمالی زمین خیلی کم است‌؛ از جنگل‌های شمال کشور می‌توان به عنوان موزه، آزمایشگاه و الگویی بهره برد که می‌تواند مورد استفاده اروپایی‌ها قرار گیرد.

ما تجربه نیم قرن جنگل‌داری در شمال کشور را داریم‌، اما با توجه به علم امروز می‌توان گفت شیوه‌هایی که تاکنون به کار گرفته‌ایم مناسب نبوده است‌، چراکه براساس الگوبرداری از اروپا جنگل‌هایمان را مدیریت کرده‌ایم، اما نکته اینجاست که جنگل‌های اروپا‌ انسان ساخت است. به همین دلیل مدیریت جنگل با شیوه‌هایی که آنها به کار می‌گیرند درست نیست.

علاوه بر این در کشورمان بهره‌برداری از جنگل مساوی است با برداشت چوب، ‌اما چنین بهره‌برداری را باید سرمایه‌برداری دانست‌. براساس تجربه‌ای که در این سال به دست آورده‌ایم، باید تاکید کرد راه مناسبی را در پیش نگرفته‌ایم و باید هرچه زودتر به جنگل‌های شمال کشور استراحت بدهیم. چراکه ‌بهره‌برداری شدید از جنگل‌های شمال سبب کاهش سطح جنگل و تنوع زیستی این اکوسیستم شده است.

در واقع می‌توان گفت جنگل‌های شمال ما در مسیر انحطاط اکولوژیکی قرار گرفته اند و نیاز به فرصتی برای بازسازی دارند‌. البته ‌اجرای طرح ده ساله استراحت جنگل فرصت مناسبی است که باید از آن نهایت استفاده را برد و به آمایش جنگل‌ها پرداخت و ‌اطلاعات مناسبی گردآوری کرد‌. برای نمونه باید مشخص کرد واقعا چند درصد از جنگل‌های شمال کشورمان بکر هستند‌ (تخمین کنونی 10درصد است). افزون بر این لازم است برای ثبت جنگل‌های هیرکانی به عنوان میراث طبیعی و جهانی نیز تلاش کرد‌ و در نظر داشت که تخریب این جنگل‌ها تبعات جبران‌‌ناپذیری به دنبال دارد،زیرا میانگین بارش در جنگل‌های زاگرس حدود 600 تا 700 میلی متر است، اما در شمال کشور این میانگین حدود 2000میلی‌متر برآورد می‌شود و بر همین اساس اگر این جنگل‌ها از بین برود‌ امکان حیات نیز در این منطقه برای انسان از بین خواهد رفت.

 

جنگل طبیعی قابل بهره‌برداری نیست

علی اوسط‌ منتظری/ مرجع ملی جنگل

‌اجرای طرح تنفس جنگل ضروری است، زیرا بهره‌برداری از جنگل‌های طبیعی مفهومی ندارد و‌ باید تاکید کرد‌ بهره‌برداری خاص جنگل‌های انسان ساخت و دست کاشت است‌.

این مساله را نیز می‌شود ثابت کرد، چراکه متغییرهای تولید محصول در جنگل‌های طبیعی در اختیار انسان نیست‌. برای نمونه، شرایط و تغییر اقلیم مثل خشکسالی در قوه نامیه (بذر درختان اگر قوه نامیه نداشته باشد رشد نخواهد کرد) بذر درختان جنگلی تاثیرگذار است.

به این شکل انسان نمی‌تواند برآوردی از رشد و توسعه جنگل‌های طبیعی داشته باشد تا با توجه به آن برای بهره‌برداری از جنگل برنامه‌ریزی کند‌‌.

افزون براین شرایط نامناسب جنگل‌های کشور دلایل دیگری نیز دارد مثلا ما قوانین را بدرستی اجرا نکرده‌ایم. برای نمونه طبق قانون، حفاظت، احیا و توسعه و بهره‌برداری از جنگل ‌بر عهده سازمان جنگل‌هاست یعنی باید از طریق حفاظت به بهره‌برداری می‌پرداختیم، اما زمان اجرا برعکس عمل کردیم‌، چراکه طرح‌های جنگل‌داری اکنون به شکلی است که از بهره‌برداری به حفاظت می‌رسند‌.

ارزیابی کیفی جنگل‌های شمال نیز گواه دیگری است بر این که باید برای اجرای طرح تنفس پافشاری کرد،چراکه از سال 1337 هر ده سال گزارشی دراین زمینه آماده می‌شود و نتایج این پژوهش و بررسی‌ها لزوم اجرای طرح تنفس را تایید می‌کند‌. ‌‌مساله دیگری که باید به آن توجه کرد، فعالیت‌های زیادی است که در جنگل انجام می‌شود. برای نمونه علاوه بر قاچاقچیان چوب باید فعالیت برخی دامداران و روستاییان و بهره‌برداران از معادن و طرح‌های عمرانی را نیز در نظر گرفت که شرایط بقای جنگل را با مشکل روبه‌رو‌ کرده است. مثلا در جنگل‌های شمال حدود 7000 کیلومتر جاده ایجاد شده و این درحالی است که ظرفیت‌ و توان این اکوسیستم محدود است. بنابراین نباید اصرار کرد که همچنان در قالب طرح‌های بهره‌برداری به برداشت چوب پرداخت‌.

این درحالی است که در جنگل‌های ‌کشور، اکوتون‌ها (مرز اکوسیستم‌ها) نیز جا‌به‌جا شده است. مثلا‌ در فارس، جنگل‌های بلوط جای خود را به اکوسیستم ایران ـ تورانی (بیابانی) داده‌اند و در جنگل‌های شمال همچنین تغییراتی را شاهد هستیم،اما این تغییرات آیینه عملکرد ما‌ و خطری است که اکوسیستم‌های طبیعی را تهدید می‌کند.

 

آمارهایی تلخ از استثمار جنگل

هادی کیادلیری/ رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور

منابع طبیعی کشور زمانی منابع ملی خوانده می‌شود که منافع ملی داشته باشد. پس به منظور حفظ سرزمین و منافع ملی کشور باید طرح استراحت جنگل را اجرایی کرد.

با نگاهی به طبیعت ایران می‌توان شاهد تغییرات جنگل‌های کشور بود، منابعی که باید مولد فرصت باشند به منبعی برای تهدید تبدیل شده‌اند‌‌ و قابل توجه است که این منابع که ارزش جهانی دارد در یک درصد خاک کشور قرار دارد‌ و قطع شدن یک درخت از آن نیز کشور را به سمت بیابانی شدن سوق می‌دهد.

بنابراین باید به این تن بیمار استراحت داد‌ و مانع تکرار تخریب جنگل شد،زیرا به نظر می‌رسد اتفاقی که در جنگل‌های زاگرس رخ داد و از شش میلیون هکتار جنگل این منطقه، یک میلیون هکتار را نابود کرد، جنگل‌های شمال را نیز تهدید می‌کند.

در پنج سال اخیر طغیان 45 گونه آفت را در سطحی حدود 350 هزار هکتار از جنگل‌های شمال شاهد بوده‌ایم،آفاتی که برخی از آنها برای سلامت انسان بسیار خطرناکند و بعید نیست در آینده صنعت گردشگری را نیز تحت ‌تاثیر بگذارد.

میزان رشد آتش‌سوزی نیز در ده سال اخیر قابل توجه است و در شمال کشور به 190 هزار هکتار افزایش یافته است .

‌خشک شدن چشمه‌ها و رودخانه‌ها نیز از دیگر علائم بیمار شدن جنگل است، زیرا بسیاری از 130 رودخانه‌ای که از جنگل تغذیه می‌شوند ‌از حالت دائمیبه فصلی بدل شده‌اند.

در پنج سال اخیر 40 میلیون اصله درخت 300ساله شمشاد را که بومی جنگل‌های ایران است از دست داده‌ایم و باید تاکید کرد مرگ و میر دسته‌‌جمعی گونه‌ها نشان‌دهنده فروپاشی اکوسیستم‌هاست.

برخلاف باور اشتباه برخی‌ها که جنگل را فقط چوب می‌دانند، باید گفت جنگل اکوسیستم است و کوچک‌ترین عضو دراین اکوسیستم نقش حیاتی دارد‌. متاسفانه اکنون‌ حیات وحش در جنگل باقی نمانده و می‌توان این را نشانه‌ای جدی از تخریب جنگل دانست.

این نشانه‌های تلخ، گواهی است براین که بی‌برنامه از جنگل بهره‌برداری شده و آن را به نوعی استثمار کرده‌ایم، چراکه‌ حدود‌ پنج برابر استاندارد‌ها از این اکوسیستم بهره‌برداری شده است.

‌برای اجرای مناسب طرح تنفس، باید ‌تغییراتی بنیادی در نگرش‌ها ایجاد کرد تا به این شکل، مسئولان و شهروندان به جنگل‌های کشور به دید بنگاه چوب نگاه نکنند و آگاه باشند که با اجرای طرح استراحت برای مدت ده سال، شرایط جنگل‌های کشور به پیش از تخریب بازنخواهد گشت ‌و در واقع برای بازگشت به شرایط آن دوران دست کم به 150 سال زمان نیاز است‌.

شاید برخی منتقدان از نحوه تامین اعتبار برای اجرای طرح استراحت جنگل ایراد بگیرند، اما باید گفت وقتی دولت برای ساخت سد‌های کوچک حدود 500 میلیارد تومان هزینه می‌کند، چطور می‌تواند برای جنگل‌های شمال که بیشتر از‌ بزرگ‌ترین سد کشور ‌آب ذخیره می‌کند‌ حدود 300میلیارد تومان هزینه نکند.

در واقع اگر بتوان نگاه افراد را به طبیعت تغییر داد ‌بسیاری از مشکلات این حوزه بر طرف خواهد شد. برای نمونه، همان‌طور که هنگام ساخت مسجد و مدرسه و سرمایه‌گذاری برای رشد فرهنگ و علم نمی‌پرسیم چقدر برای ما درآمد خواهد داشت، برای حفظ جنگل نیز باید اینچنین سرمایه‌گذاری کرد.

ضرورت اجرای طرح استراحت جنگل

عباسعلی نوبخت/ معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها

جنگل‌های شمال کشور نقش چشمگیری در تولید اکسیژن، ذخیره آب و جذب ریز گردها دارند و نباید از یاد برد که در شمال کشور 1800 گونه گیاهی وجود دارد که مختص این منطقه است. فواید جنگل‌های کشور آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنها را در چنین یادداشت کوتاهی ارائه کرد، اما می‌توان به تعدادی از آنها پرداخت.

هر هکتار جنگل 5/2 تن اکسیژن در سال تولید می‌کند، بنابراین میزان اکسیژنی که جنگل‌های شمال تولید می‌کند برمبنای تاج پوشش بیش از 10 درصد و مساحتی حدود دو میلیون هکتار‌، حدود پنج میلیارد و ده میلیون کیلوگرم اکسیژن خواهد بود و اگر قیمت هرکیلوگرم اکسیژن را دست‌کم 2500 تومان در نظر بگیریم. ارزش ریالی اکسیژن تولید شده در شمال کشور برابر با 12هزار و 525 میلیارد تومان است.

علاوه بر این هر هکتار جنگل اکسیژن مورد نیاز ده انسان را نیز تولید می‌کند براین اساس جنگل‌های شمال اکسیژن مورد نیاز 20 میلیون و 40 هزار نفر را نیز تامین می‌کند.

در این بین بحث گرد و غبار و ریزگردها نیز مطرح است، زیرا هر هکتار جنگل 68تن گرد و غبار را در سال جذب می‌کند به عبارت دیگر هر سال جنگل‌های شمال 136میلیون تن گرد و غبار را جذب می‌کند و مانع گسترش آن در کشور می‌شود.

‌میزان آبی که جنگل‌های شمال در خود ذخیره می‌کند نیز قابل توجه است، اگر این مقدار را به طور متوسط 1500 مترمکعب برای هر هکتار در نظر بگیریم، باید گفت هر سال سه میلیارد و شش میلیون مترمکعب آب در جنگل‌های شمال کشور ذخیره می‌شود، این درحالی است که بزرگ‌ترین سد کشور (کارون)، سه میلیارد مکعب آب را پشت خود نگه می‌دارد‌ و لازم به یاد آوری است که آب پشت سد‌ها تبخیر می‌شود، اما آب ذخیره شده از سوی جنگل تبخیر نمی‌شود.

‌بنابراین‌ اجرای طرح استراحت جنگل ‌مساله‌ای ضروری است و باید برای اجرای آن ‌تلاش کرد. در پاسخ به منتقدان این طرح نیز می‌توان گفت حفظ جنگل آنقدر فایده برای کشور دارد که به کمک آنها می‌توان نقاط ضعف زیادی را پوشش داد.

درباره سرنوشت طرح‌های بهره‌برداری از جنگل نیز باید خاطرنشان کرد پیرو ابلاغیه وزیر جهاد کشاورزی، طرح‌هایی به بهره‌برداری می‌رسد که در گذشته قراردادشان امضا شده و دیگر تمدید نمی‌شوند. برای نمونه امسال 15 طرحی که‌ در اراضی به وسعت 140 هزار هکتار اجرا شده بود ‌به پایان رسیده و دیگر تمدید نشد.

نکاتی که به آن اشاره شد گواهی است بر این که اجرای طرح تنفس ‌جنگل واجب است و برای حفظ تنوع گیاهی و جانوری شمال کشور باید هرچه زودتر آن را اجرایی کرد.

تجدیدنظر در جانمایی صنایع

ناصر مقدسی‌/ رئیس شورای‌عالی جنگل

‌اجرای ‌طرح تنفس جنگل ضرورتی غیرقابل انکار است و منظور از آن مدیریت تهدیدها و کاهش فشارها روی اکوسیستم است، زیرا برای نجات جنگل ارتقای شاخص‌های کمی، کیفی و پایداری جنگل باید مورد توجه قرار گیرد.

لازم به یادآوری است ‌بالاترین سطح حاکمیتی نظام نیز بر حفظ جنگل‌های کشور تاکید دارد و رهبر معظم انقلاب نیز در بیاناتشان به این مهم پرداخته‌اند.

این درحالی است که اجرای طرح تنفس جنگل در سایر کشورها اجرا شده و نتایج مناسبی داشته است. برای نمونه چین، ژاپن و اندونزی با اجرای چنین طرح‌هایی جنگل‌های خود را حفظ کرده‌اند.

با اجرای طرح تنفس در ده سال اول بهره‌برداری چوب‌ به شکل تجاری و صنعتی متوقف می‌شود، البته رهاسازی جنگل ‌در دستور کار ما نیست، چراکه از کمک مجریان و کارگزاران با صلاحیت برای مدیریت پایدار جنگل استفاده خواهد شد.

در این مدت سعی خواهد شد‌ سنگ بنای مدیریت پایدار جنگل نیز طراحی شود، هرچند باید تاکید کرد که ده سال استراحت نیز برای جنگل زمان کوتاهی است.

در مدت اجرای طرح استراحت جنگل، آمایش جنگل صورت می‌گیرد و به این شکل مشخص خواهد شد که از دو میلیون هکتار جنگل‌های هیرکانی کشور چه مقدار باید تحت حفاظت شدید قرار بگیرد یا از کدام بخش‌ها می‌توان بهره‌برداری کرد.

‌مساله مهم دیگری که برای اجرای طرح تنفس جنگل باید به آن توجه داشت، پرداختن به تقویت توان حفاظتی سازمان جنگل‌هاست؛ زیرا کمبود نیرو و تجهیزات سبب شده یگان حفاظت سازمان نتوانند بدرستی تمام مناطق جنگلی کشور را پوشش دهند‌، این درحالی است که در کشورهای موفق، گارد جنگل ‌جزو مقتدرترین نیروهای حفاظتی هستند.

بنابراین باید این کمبودها را جبران کرد و به مواردی که برای رفع این مشکل در نظر گرفته شده پرداخت، برای نمونه دربرنامه‌های سوم و چهارم برای حل و فصل شدن این مشکل سازمان جنگل‌ها نکاتی در نظر گرفته شده بود، اما هرگز اجرایی نشدند‌.

نکته دیگری که برخی منتقدان اجرای طرح تنفس به آن اشاره می‌کنند، صنایعی است که در شمال کشور جانمایی شده‌اند. دراین باره نیز باید خاطرنشان کرد در الگوی جدید ما صنایع بزرگ جایگاهی ندارند‌، چراکه استقرار صنایع بزرگ در جنگل‌های کوچک اشتباه است. در واقع برای تامین چوب مورد نیاز صنایع باید به توسعه جنگل‌های دست کاشت و انسان ساز پرداخت و‌ سازوکار واردات چوب را نیز تسیهل کرد، زیرا جنگل‌های طبیعی کاربرد‌های حیاتی برای کشور دارند و نباید آنها را به چشم منبع تولید چوب دید.

 

مهدی آیینی

قانون هوای محیط زیست را ندارد

جنگل های شرایط مناسبی ندارند،آفات و بیماری دست به دست آتش سوزی داده و‌ جنگل های هیرکانی و زاگرس را بیش از پیش تهدید می کند، رودخانه های کشور دیگر مانند گذشته جریان ندارند آنها که دائمی بودند فصلی شده اند واز فصلی ها نیز نشانی در دست نیست،دریاچه ها و تالاب ها نیز کم کم دارند خاطره می شوند و جز زمینی خشک از آنها چیزی باقی نمی ماند.دریای خزر نیز  به دلیل سرریز شدن فاضلاب استان های ساحلی به آن حال و روز خوبی ندارد ، این ها بخشی از آسیب هایی است که محیط زیست کشورمان با آن رو به روست و براساس آن می توان گفت شرایط محیط زیست کشور اصلا مناسب نیست.

اما این شرایط ناگوار درحالی سایه بر محیط زیست کشور انداخته که ما قوانین و نهاد های مناسبی برای حمایت و حفظ محیط زیست کشور داریم،برای نمونه حدود 108 سال از تاسیس سازمان جنگل ها می گذرد و یا حدود 50 سال است که سازمان حفاظت محیط زیست در کشور تاسیس شده است.

قوانین کشور را که بررسی کنید به اصلی‌ 50 قانون اساسی کشور می رسید که مختص محیط زیست است و اگر مورد توجه شهروندان مسئولان قرار گیرد می توان امیدوار بود که بسیاری از مشکلات کنونی محیط زیست کشور  حل و فصل شود،چراکه براساس  اصل 50 قانون اساسی‌ «در جمهوری اسلامی‌، حفاظت محیط زیست که نسل‌امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته‌ باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌شود. از این رو، فعالیت اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن‌ ملازمه پیدا کند، ممنوع است‌.»

اما تخریب بیش از حد محیط زیست کشور گواهی است بر اینکه این گونه قوانین  زیر پا گذاشته می شود یا اراده ای برای اجرای آنها وجود ندارد‌.

بنابراین باید شرایطی را ایجاد کرد که در آن احترام به محیط زیست برای مسئولان و شهروندان در الویت قرار گیرد تا آنها با اجرای قوانینی مانند اصل 50 قانون اساسی کشور مانع از تخریب محیط زیست کشور شوند مهمی  که به نسل های آینده نیز تعلق دارد.

فاطمه مژگان دادرس

مشکل محیط زیست دوربرگردان‌های سیاسی است

«پرداختن به سیاست، به جای رتق‌ و ‌فتق مسائل‌ محیط زیست» این‌ یکی از انتقادهایی است که این روزها رئیس‌سازمان حفاظت محیط‌زیست با آن رو به روست، مساله‌ای که باعث شده خیلی‌ها نتوانند با اطمینان بگویند سکاندار پردیسان‌، چهره‌ای است سیاسی یا زیست‌محیطی.

اگرچه ‌معصومه ابتکار پیش از این نیز به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مشغول بوده و پدرش نیز چنین مسئولیتی را تجربه کرده، اما او چهره‌ای است که اولین بار به عنوان یک دانشجوی پیرو خط امام، در جریان تسخیر لانه جاسوسی در رسانه‌ها مطرح شد و سال‌های بعد با ورود به احزاب، درباره مسائل روز سیاسی اظهارنظر کرد، شاید همین اظهارنظرها او را در کانون توجهات و نقدها قرار داد.

ابتکار اولین زنی نیز است‌ که در تاریخ جمهوری اسلامی به هیات وزیران راه یافته‌ شاید هم این ویژگی‌‌ او را به سوژه مناسبی برای رسانه‌های خارجی تبدیل کرده و گفت‌وگوهای او با این رسانه‌ها، برایش چندان کم‌هزینه نبوده است. برای همین ‌بسیاری می‌گویند رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به‌جای آن که وقتش را صرف وظایفش کند، بیشتر درگیر فعالیت‌های سیاسی است. ما در این گفت‌وگو با ابتکار درباره عملکرد سازمان حفاظت محیط‌زیست و نقدهایی که از او می‌شود صحبت کردیم.

خیلی‌ها شما را به عنوان یک فعال سیاسی می‌شناسند تا یک چهره زیست‌محیطی. شاید به‌خاطر سابقه‌ای که از شما در فضای رقابت‌های حزبی ایران وجود دارد، این ذهنیت شکل گرفته‌، واقعا چقدر مسائل محیط زیست را سیاسی می‌دانید؟

در حدود سه سال و اندی که مسئولیت اجرایی دارم فکر می‌کنم ۹۹ درصد کارم تخصصی محیط زیست و اجرایی است و یک درصد سیاسی، آن هم بستگی به تعریف نگاه، فعالیت یا جهت‌گیری سیاسی دارد، چراکه اقتضای کار همین است.

این که گفتید ۹۹ درصد فعالیت‌هایتان زیست‌محیطی است واقعا صادقانه است؟‌ خیلی زیاد تخمین نزدید؟

بله واقعا صادقانه است،چون فکر می‌کنم اگر جاهایی وارد بحث سیاسی می‌شویم تا دستاوردی‌ های دولت را تبیین کنیم در حقیقت در راستای کار ماست، برای نمونه می‌پرسند چرا دستاورد‌های برجام را تبیین می‌کنیم، چون بخش مهمی از دستاورد‌های برجام با دسترسی به فناوری‌های روز منجر به بهبود شرایط محیط زیست می‌شود. افزون براین باید یادآور شد که ۸ درصد کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را به بحث برجام وابسته کرده‌ایم و گفته‌ایم اگر تحریم‌ها به شکل کامل برداشته شود این میزان گاز گلخانه‌ای را کاهش خواهیم داد، بنابراین این بحث‌ها به یکدیگر وابسته است.

با وجود این شاهد هستیم که شما اظهارنظرهای سیاسی دارید. اظهارنظرهایی که شاید ضرورتی نداشته باشد در مقام رئیس سازمان محیط زیست آنها را بیان کنید. سوال من این است که چطور بین سمت حقوقی و شخصیت سیاسی‌تان مرزبندی می‌کنید؟‌

به هرحال با یکدیگر ارتباط دارند، چون در دنیا نیز جهت‌گیری احزاب سیاسی و دولت‌ها نسبت به مسائل محیط زیست متاثر از جهت‌گیری سیاسی آنهاست و شاید احزابی که نگاهشان رو به آینده است یا روی آزادی‌ها و حقوق اجتماعی تاکید دارند نسبت به مسائل محیط زیست حساس هستند، اما احزابی که نگاهشان بسته‌تر است و محافظه کار هستند خیلی موضوعات محیط زیست را جدی نمی‌گیرند.

‌با این همه، عملکرد دولت آقای روحانی هم در قبال محیط زیست چندان بی‌عیب نیست. مثلا دولت کارش را با یک مصوبه درباره دریاچه ارومیه آغاز کرد، اما بعدا کار رها شد.  

چند نکته وجود دارد اول این که ماهیت مسائل محیط زیست برنامه‌ای و بلند مدت است یعنی اگر بخواهیم مشکلات زیست‌محیطی را حل کنیم باید در دوره‌های ۵ تا ۱۵ ساله با برنامه‌ریزی هدف‌گذاری تامین اعتبارات همراه باشد مساله دیگر فرابخشی بودن مسائل محیط زیست است، مثلا در دریاچه ارومیه وزارت نیرو و کشاورزی مسئولیت جدی دارند.

یعنی این دو وزارتخانه با برنامه‌های شما هماهنگ نیستند؟ خب، این که می‌شود یک نشانه دیگر از ضعف دولت در حل مساله محیط زیست!

هماهنگ هستند، اما برنامه‌هایشان بلند مدت است و با مشکلاتی که بیشتر آنها به گذشته برمی‌گردد مواجهند. برای نمونه در حوضه دریاچه ارومیه در ۴۰ سال گذشته ۱۵۰ هزار هکتار کشاورزی بود که بیشترش انگور بود، اما کشت به سمت چغندر و سیب رفت که بیش از پنج برابر انگور آب مصرف می‌کند،‌ مساحت اراضی کشاورزی نیز به ۴۰۰ هزار هکتار رسید‌. علاوه بر این ۹۰ سد نیز در این محدوده ساخته شد.‌ از این گذشته‌ واقعیت تغییر اقلیم را نیز نمی‌توان نادیده گرفت، چراکه در حدود ۵۰ سال گذشته روند تدریجی کاهش بارندگی، روان آبها و افزایش دما را تجربه کرده‌ایم.

 

همان طور که اشاره کردید برخی دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها در زمینه مسائل زیست‌محیطی کم‌کاری می‌کنند، بتازگی نیز سازمان بازرسی کشور گفته می‌خواهد اسامی ۱۱ دستگاه کم‌کار درباره آلودگی هوا را معرفی کند. اینها نشان می‌دهد انتقاد منتقدان نسبت به فعالیت زیست‌محیطی دولت درست است‌. فکر می‌کنید سازمان حفاظت محیط زیست نیز جزو این دستگاه‌هاست؟

در رابطه با آلودگی هوا باید گفت مساله بلندمدت و فرابخشی مطرح است،برای نمونه سال ۷۹ برنامه کاهش آلودگی هوا را شروع کردیم و اجرای استانداردهای خودرو را شاهد بودیم و پیکان از رده خارج شد یا سرب از بنزین حذف شد و دولت برنامه ده سال آینده را تصویب کرد و براساس آن قرار شد در سال ۸۶‌ استاندارد بنزین و خودرو‌ها به یورو ۴ ارتقا پیدا کند، اما متاسفانه سال ۸۶ هیچ اتفاقی نیفتاد. از سال ۸۳ و ۸۴ برنامه برای کاهش آلودگی هوا داشتیم که ده سال بود نیمه‌کاره رها شده بود.‌ وقفه‌ای که افتاد سبب شد سال ۹۲ دوباره به اول خط برگردیم و براستاندارد یورو ۴ برای بنزین و خودرو تاکید کنیم.

بنابراین به نظر شما دلیل اصلی آلودگی هوا وقفه‌ای بوده که دولت قبلی در اجرای این سیاستگذاری‌ ها داشته است؟

یکی از دلایل این است.

فکر نمی‌کنید نباید همه مشکلات را به گردن دولت قبل انداخت؟

‌دلیل دیگر این است که دستگاه‌های دیگر نیز باید به وظیفه خود عمل می‌کردند. به فرض دولت مساله را جدی نگیرد، اما خودروسازی یا نیروگاه‌ها باید این مساله را جدی می‌گرفتند. دستگاه‌ها به تبع این که دولت در دوره‌ای این مسائل را رها کرد آنها نیز به آن توجه نکردند، اما دلیل این که چرا امروز با این مشکل مواجه هستیم این است که تعداد زیادی خودروی فرسوده داریم که بموقع از رده خارج نشدند. الان به این منظور برنامه‌ریزی می‌کنیم.

اما انتقادهای زیادی درباره از رده خارج کردن خودروهای فرسوده وجود دارد که می‌گویند این روند کند است.

براساس آخرین آماری که رئیس‌جمهور هم به آن اشاره کرده‌اند حدود ۸۰۰ هزار خودرو از رده خارج شده‌اند. نوسازی ۶۰ هزار خودرو را داشتیم که اکنون در کلانشهرها ۳۰ هزار تاکسی نوسازی شده‌اند و برای نوسازی اتوبوس‌ها نیز برنامه داریم. علاوه بر این با همکاری وزارت کشور و پلیس راهور سیستم یکپارچه معاینه فنی ایجاد شد و لایحه هوای پاک را به مجلس بردیم.

با این همه وضع هوای کلانشهرها قابل دفاع نیست. به نظر می‌رسد لابی‌هایی علیه هوای پاک اقدام می‌کنند؟

ما تلاش خودمان را می‌کنیم مجلس نیز همراهی می‌کند. بالاخره اگر انضباط مقررات زیست‌محیطی را اجرا کنیم ممکن است به شکل مقطعی برای گروه‌های خاصی محدودیت‌هایی ایجاد کند.

نمی‌خواهید بگویید این لابی‌ها چه افرادی هستند؟

خودروسازها نباید مشکلی داشته باشند چون خودروساز نمی‌تواند استاندارد محیط زیستی را رعایت نکند. امروزه استاندارد زیست‌محیطی برای خودرو ضروری است. این افراد ممکن است عده‌ای باشند که فکر کنند می‌توانند از فرصت استفاده کرده و کشور را به عقب برگرداند. البته شاید نفوذ سیاسی باشد یا لابی قدرت و ثروت باشد؛ این مسائل همیشه بوده و ما نیز به این نوع فضا سازی‌ها بها نمی‌دهیم.

این که می‌گویید به این مسائل بها نمی‌دهید، آیا فقط مربوط به لابی‌هاست، یا نه، منتقدان را هم در بر می‌گیرد؟

برخی دنبال عیبجویی هستند. کار ما بدون اشکال نیست خیلی خوشحال می‌شویم که نقاط ضعف واقعی ما را مشخص کنند، اما وقتی در اوج گرد و غبار آلودگی هوا با نماینده سازمان ملل به ایلام و کرمانشاه رفتیم، گفتند من در جلسه نقاشی کشیده‌ام، اما عکسی که در این رابطه از من منتشر کردند فتوشاپ بود. این را نمی‌توان انتقاد نامید یا این که می‌گویند ابتکار در آلمان با یک مرد دست داد در شرایطی که ما توافق خوبی با آلمان انجام دادیم، اما اسمی از توافق آورده نمی‌شود. باید پرسید این مسائل چه فایده‌ای برای کشور یا سیاست دارد. علاوه براین انتقاد کردند که در یکی از روزهای آلوده من به نمایندگی از کشورمان در اجلاس بین‌الملی و مهم مراکش که در سطح رئیس‌جمهور شکل گرفت شرکت کردم.

اما شما سابقه آلودگی هوای اهواز و کنسل شدن پروازتان به این شهر و انتقادهایی که از شما در این زمینه شد را داشتید، با این همه ترجیح دادید به مراکش بروید. خب این نشان می‌دهد چندان به انتقادها توجهی ندارید؟

پس از سفر به ایلام و کرمانشاه من هفت سفر به خوزستان داشتم برای مسائل مختلف زیست‌محیطی این استان.

اما چرا به مراکش رفتید؟

مراکش ادامه اجلاس پاریس بود. آقای رئیس‌جمهور دعوت شده بودند و خیلی از سران کشورهای دیگر، اما آقای رئیس جمهور به دلیل گرفتاری‌هایی که داشتند دستور دادند من به این نشست بروم.

نمی‌توانستید پیشنهاد بدهید شخص دیگری به جای شما برود؟ به هر حال مدیری در سطح شما باید متوجه حساسیت‌های افکار عمومی باشد.

به جای رئیس‌جمهور باید معاون رئیس‌جمهور یا وزیر دیگری می‌رفت، اما این مساله در حوزه کاری من بود. از این گذشته شش ماه هماهنگی کرده و نشست بین‌المللی مقابله با گرد و غبار را طراحی کرده بودیم. به همین دلیل نمی‌شد آن را کنسل کنیم. ما آنجا با دست‌کم چهار وزیر محیط زیست دیدار کردیم و با رئیس‌جمهور عراق درباره کانون گرد و غبارهای این کشور مذاکره کردیم.

اما اینجا افکار عمومی به شما نیاز داشت.

افکار عمومی نبود، بلکه جوسازی بود که عده‌ای در برخی رسانه‌ها انجام دادند. هدف آنها بهانه‌جویی و عیب‌جویی است. کدام عقل سلیم و منطقی می‌گوید در اجلاسی بین‌المللی که منافع ما در آن وجود دارد شرکت نکنیم. این اجلاس‌ها تشریفاتی نیستند. بسیار متاسفم برای افرادی که تصور می‌کنند این اجلاس‌ها تشریفاتی است. این اجلاس‌ها مسئولیت ملی و بین‌المللی ماست. کشورهایی که نتوانند در سطح بین‌المللی از حقوق و منافع ملی خود دفاع کنند حتما شکست خورده‌اند. ما با قوت در اجلاس پاریس شرکت کردیم و جزو کشورهایی بودیم که در شکل‌گیری توافق پاریس نقش داشتیم. این ماجرایی است که منتقدان اصلا به آن اشاره نکردند. رئیس اجلاس رسما اعلام کردند هیات ایرانی جزو موفق و تاثیرگذارترین هیات‌ها بوده به همین سبب در نشست مراکش نیز باید حداکثر بهره را برای منافع ملی خود می‌گرفتیم. در اعتبارات بین‌المللی در بحث تغییر اقلیم سالانه صد میلیارد یورو در سطح بین الملی در نظر گرفته می‌شود تا کشورها از آن بهره بگیرند، بنابراین به چه دلیلی باید از منافع ملی خود بگذریم؟ به دلیل ترس از این که عده‌ای می‌خواهند عیب جویی کنند؟

می‌توان مساله را این‌طور دید که شما دربرابر افکار عمومی نیز مسئولیت دارید می‌توانستید آن روز در پردیسان بمانید و با مردم همدلی کنید.

مسئول باید همدلی کند؟ مسئول باید برای مردم کار کند.

اما باید به این مساله هم توجه داشت اگر بین مدیران و مردم گسست بیفتد، تلاش‌ها کمتر نتیجه می‌دهد. این‌طور فکر نمی‌کنید؟

من روزهای آلوده زیادی را در تهران بوده‌ام، اما سفر مراکش فقط ۴۸ ساعت بود، حدود ۲۴ ساعت در مسیر رفت و برگشت گذشت و حدود دو روز در مراکش بودیم.

از سفر به مراکش عکسی در صفحه اینستاگرام شما منتشر شد. چرا کامنت گذاشتن برای این عکس را محدود کردید؟ آیا برای این نبود که دریافتید، همه نگاه‌ها به این سفر انتقادی است؟

در یک دوره‌ای متاسفانه عده‌ای با عمد و ماموریت می‌آیند‌، به نوعی رفتارشان این را نشان می‌دهد؛ تعداد پست‌های خیلی از این کاربران‌ صفر است، یعنی آی دی ایجاد کرده‌اند برای کامنت‌گذاری و تخریب. البته باید این را روشن کنم جزو مسئولانی هستم که در شبکه‌های اجتماعی هستم و امکان انتشار کامنت و نظر را برای مخاطبان حفظ کرده ام. خیلی هم از کامنت و نظر استقبال می‌کنم، اما شرط دارد؛ اجازه توهین، افترا و تخریب را نمی‌دهیم به خاطر این که گروه‌های خاص بتوانند روی این موضوع سوار شوند هجمه‌هایی می‌آورند. طبیعی است شخصی که صفحه را مدیریت می‌کند ممکن است در آن زمان نتواند جوابگو باشد و برای چند ساعتی کامنت‌گذاری را محدود کند. ترسی از انتقادات نداریم هیچ محدودیتی در بحث نقد نیست، اما در مقابل تخریب و تهدید و الفاظ ناشایست باید به شکل شایسته‌ای مساله را مدیریت کرد.

می‌گویید انتقادهایی که از شما می‌شود، نقد نیست و بیشتر تخریب است. می‌خواهم بدانم درست‌ترین انتقادی که از شما می‌شود چیست؟ در واقع مصداق نقد درست از نظر شما چیست؟

مثلا انتقاد می‌شود چرا خیلی از برنامه‌ها به نتیجه نمی‌رسد یا زمانبر می‌شود، اما ماهیت بسیاری از مشکلات ما بلندمدت است. علاوه براین از ما انتقاد می‌شود چرا با مردم همراهی نمی‌کنید. فکر می‌کنم باید جوابگوی افکار عمومی باشیم، اما در عمل.

تا پایان عمر این دولت زمان زیادی باقی نمانده‌‌ در این مدت باقی مانده چه اولویت‌هایی دارید؟

فعلا تمام تلاشمان این است که برنامه‌های محیط زیست را نهادینه کنیم به نحوی که هر دولتی سرکار آمد نتواند مسیر اصولی را تغییر بدهد. ما از این بابت خیلی آسیب خوردیم. در گذشته در برنامه‌های محیط زیست چرخش‌های ۱۸۰ درجه اتفاق افتاد و دور برگردان زدند، محیط زیست مقوله سیاسی نیست. مساله‌ای است که باید همیشه در اولویت باشد. یعنی کشور در ریل درستی قرار بگیرد و همه دستگاه‌ها برنامه برای محیط زیست داشته باشند.

بگذارید بازگردیم به مساله آلودگی هوا که دغدغه این روزهای خیلی‌هاست. عامه مردم انتقاد می‌کنند آلودگی هوا ناشی از سیاست‌های سازمان شماست؛ اگر بخواهید به زبان ساده بگویید این مشکل چه زمانی حل خواهد شد، چه می‌گویید؟

براساس برنامه ده ساله‌ای که در نظر گرفته شده‌ برنامه آلودگی هوا باید پیش برود .در سه سال اخیر نیز دستاورد خوبی داشته‌ایم. تمام منحنی‌ها نشان می‌دهد وضع هوا رو به بهبود است ما در کلانشهرها دیگر بنزن نداریم. در حالی که سال ۸۹ بنزن تنفس می‌شد و در برخی مواقع تا هزار برابر حد مجاز بود. سرب نیز حذف شده است. تمام نیروگاه‌های کشور که قبلا از مازوت استفاده می‌کردند هم مکلف شده‌اند از گاز طبیعی استفاده کنند. متوسط شاخص آلودگی هوا در کشور کاهش پیدا کرده و تعداد روزهای ناسالم نیز کم شده است، اگرچه ما مساله گرد و غبار را داریم، خیلی جالب است که مشهد امسال از صحرای قره قم (ترکمنستان)گرد و غبار داشت، البته از کانون‌های داخلی نیز بود، مساله اینجاست که بر‌خی عوامل فراملی است.

در مورد مساله آشوراده چه، آیا شما واقعا با ساخت و ساز در این جزیره موافقت کردید؟

‌مناطق حفاظت شده و پارک‌های ملی در سطح کشور مطالعاتی دارد، مطالعات مربوط به آشوراده مربوط به دولت اصلاحات است. در این دوره ما مطالعات مدیریت آن را تکمیل کرده‌ایم و هر کدام از این مطالعات یک کتاب دارد‌، در واقع می‌خواهیم این کتاب را اجرایی کنیم، بخشی از این مطالعات‌ به طبیعت‌گردی با مشارکت مردم محلی مربوط می‌شود چیزی که در دنیا انجام می‌شود‌.‌

پس شما می‌گویید این موارد استاندارد و براساس مقررات است، پس چرا معاون وقتتان آقای کیخا گفت امضای صورت جلسه این پروژه بزرگ‌ترین اشتباه مدیریتی‌اش بوده است؟

آن بحثی بود که ایشان در مورد ساخت هتل و واگذاری گفتند، اما از اول بحث ساخت هتل و واگذاری مطرح نبود. بحث، تعریف فعالیت‌هایی است که بخش خصوصی بتواند با همکاری جوامع محلی برخی فعالیت‌های سبک طبیعت‌گردی و بدون هیچ تخریبی را دنبال کند.

به این دلیل از سوی هیچ لابی شما تحت فشار نیستید؟

نه هیچ لابی خاصی نیست. اگر تقاضا برای چنین فعالیتی باشد، در چارچوب مشخص آن را انجام خواهیم داد و ‌قرار است چنین فعالیت‌هایی نیز در کرمان انجام شود.

با همه دفاعی که از عملکرد خود و سازمان محیط زیست دارید، اگر مرحوم پدرتان که سابقه مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست را نیز داشت قرار بود به شما نمره بدهد فکر می‌کنید چه نمره‌ای می‌گرفتید؟

سوال سختی است. پدرم استاد خوب دانشگاه بود، اما سختگیرانه نمره می‌داد، نمی‌دانم… امیدوارم نمره خوبی بدهد. من محیط زیست را آموزش خانگی دیدم چون رشته تحصیلی‌ام نیست. فکرم می‌کنم ایشان نیز اگر بود می‌گفت بگذارید مردم نمره بدهند.

مهدی آیینی

اجاره جنگل، ماهی یک تا 2 میلیون تومان! ‌

ماهی یک تا دو میلیون تومان؛ این اجاره‌بهایی‌ است که برای صد‌ها هکتار از مناطق جنگلی شمال کشور در نظر گرفته شده، مناطقی مانند سی‌سنگان یا نمک‌آبرود که به اعتقاد کارشناسان ده‌ها برابر این اجاره درآمد دارند و نباید فراموش کرد که جنگل‌های کشور جزو انفال و دارایی‌های عمومی هستند، بنابراین نباید با چنین قراردادهایی حقوق مردم را زیر پا گذاشت.
این اتفاق درحالی   رسانه‌ای می‌شود که مسئولان، دیروز برای بحث درباره نحوه اجرایی ساختن طرح استراحت جنگل دور یکدیگر جمع شده بودند، نوشدارویی که برای نجات جنگل باید هرچه زودتر اجرایی شود تا دیگر شاهد انعقاد چنین قراردادهایی که بیشتر به شوخی شبیه‌اند، نباشیم. کارشناسان حاضر در نشست خبری تبیین سیاست‌های سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور‌ بر لزوم اجرایی شدن طرح تنفس جنگل پافشاری کردند‌. هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی درباره قراردادهایی که براساس آن بخشی از جنگل‌های باستانی هیرکانی در ازای مبالغی در حدود یک تا دو میلیون تومان به برخی افراد واگذار شده به جام‌جم گفت، چنین قراردادهایی بیشتر به شوخی شبیه است، به همین دلیل باید معیار و شاخص‌های مناسبی برای تنظیم قرارداد‌های بهره‌برداری از جنگل در نظر داشت.

تلاش برای حفظ جنگل

جنگل‌های شمال کشورمان که بیش از یک میلیون سال از عمرشان می‌گذرد و کارشناسان قدمتشان را به دوران سوم زمین‌شناسی نسبت می‌دهند، این روزها حال خوشی ندارد، زیرا به جای بهره‌برداری به شکلی انجام شده که اگر ادامه پیدا کند، سبب نابودی این سرمایه ملی خواهد شد، چراکه تنوع گونه‌های گیاهی و جانوری بشدت کاهش یافته است. بیشتر کارشناسان معتقدند برای نجات جنگل‌های هیرکانی حتما باید به جنگل استراحت داد، اما در این بین به نظر می‌رسد باید نگران طرح‌های جایگزین بهره‌برداری از جنگل بود، چون اگر مانند طرح‌های گذشته دنبال شود، حتما مشکلات تازه‌ای برای جنگل‌های کشور ایجاد خواهد شد.

ناصر مقدسی، قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها و رئیس شورای‌عالی جنگل نیز در پاسخ به پرسش جام‌جم درباره سرنوشت طرح‌هایی مانند سی‌سنگان و نمک‌آبرود تاکید کرد: در ده‌سالی که پیش‌رو خواهیم داشت؛ دیگر برای طرح‌ها بیلان اقتصادی نخواهیم نوشت، درواقع برای حفاظت جنگل و برگشت جنگل به پایداری سرمایه‌گذاری می‌کنیم.

آن‌طور که وی توضیح داد، با اجرایی‌شدن طرح تنفس جنگل تلاش می‌شود تا ‌طرح‌هایی که مطالعه دقیقی روی آنها شده و تهدیدی برای جنگل نیست، اجرا شود. به‌عنوان مثال، گردشگری پایدار می‌تواند یکی از این گزینه‌ها باشد. مقدسی درباره تامین اعتبارات و منابع بیان کرد: مشخصا باید از منابع نفتی،‌ برندسازی، اعتبارات دولتی یا ترکیبی از این منابع برای نجات جنگل بهره ‌گرفت.

بازنگری در طرح‌ها

مسئولان سازمان جنگل‌ها در نشست دیروز تاکید کردند، قرار است بازنگری مناسبی نیز در طرح‌های جنگلداری صورت گیرد و حقوق مردم که جنگل‌ها به آنها تعلق دارد، استیفا شود. آن‌طور که رئیس شورای عالی جنگل توضیح داد، این قرارداد‌ها تحت بازنگری است و برای بازپسگیری جنگل تلاش می‌شود‌ تا حقوق دولت و ملت استیفا شود.‌ هرچند مسئولان سازمان جنگل‌ها معتقدند چیزی به پایان عمر چنین قرار دادهایی نمانده، اما باید تاکید کرد با اجرای طرح تنفس جنگل و جایگزین شدن طرح‌هایی مانند گردشگری به‌جای برداشت چوب، امکان تکرار شدن چنین قراردادهایی وجود دارد، به همین دلیل سازمان جنگل‌ها باید با نظارت دقیق‌تر‌ مانع آسیب دیدن جنگل و پایمال شدن حقوق شهروندان شود.

مهدی آیینی

دست هنر و ورزش دور از دست محیط زیست

635646823685917009 (1)شرایط محیط زیست کشور آنقدر نگران کننده است که خیلی‌ها را به تکاپو انداخته تا برای حفظ محیط زیست کشور داوطلب و پیشقدم شوند.

 در بین افرادی که دغدغه حفظ محیط زیست را دارند اقشار مختلفی را می‌توان دید از افرادی که در قالب سازمان‌های مردم نهاد زیست‌محیطی دور هم جمع شده اند بگیرید تا چهره‌های محبوبی مثل هنرمندان و ورزشکاران‌.

فعالیت‌های هنرمندان و ورزشکاران برای حفظ محیط زیست اتفاقی مثبت است که در سراسر جهان مورد احترام است و کم نیستند ستارگانی که از شهرت و محبوبیتشان برای بهبود شرایط محیط زیست مایه می‌گذارند.

در کشورمان نیز هنرمندان و ورزشکاران دراین راه قدم‌های مناسبی برداشته‌اند. برای نمونه خشک شدن تالاب‌ها یا حمایت از حقوق حیوانات یا لزوم توجه به گونه‌های جانوری در خطر انقراض، برخی موضوعاتی هستند که مورد توجه این افراد قرار گرفته و آنها در شبکه‌های اجتماعی خود در این زمینه ابراز نگرانی کرده و از شهروندان می‌خواهند برای بهبود شرایط محیط زیست کشور نکاتی را رعایت کنند.

نمی‌توان منکر تاثیر‌گذاری چنین فعالیت‌هایی شد، اما این گونه تلاش‌ها زمانی از حالت شعاری و نمایشی بودن فاصله می‌گیرد که از زوایای دیگر نیز مورد توجه باشد.

برای نمونه اگر کارگردانان یا بازیگران بخشی از دغدغه‌های زیست‌محیطی خود را با ساخت یا اجرای نقش در فیلم‌هایی با موضوع اهمیت حفظ محیط زیست به نمایش بگذارند به طور حتم تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.

ترانه‌سرایان و خوانندگان نیز می‌توانند با تولید آثاری با محتوای زیست‌محیطی برای حفظ محیط زیست کشور قدم‌های تاثیر‌گذاری بردارند.

ورزشکاران هم می‌توانند در عمل، احترام به محیط زیست را به نمایش بگذارند و با استفاده نکردن از خودروهای شاسی بلند و پرمصرف، طرفدارانشان را به حفظ محیط زیست تشویق کنند.

مهدی آیینی

کوچ پرندگان مهاجر به رستوران‌‌های مجلل

سفر پرندگان مهاجر ختم به خیر نمی‌شود، آنها در تورهای هوایی صیادان گرفتار می‌شوند، لاشه‌های بی‌جانشان در بازارهای محلی چوب حراج می‌خورد و دست آخر ‌سر از رستوران‌های لوکس یا محلی در می‌آورند که در سراسر کشور برای مشتریان ویژه‌شان غذاهای به قول معروف لاکچری و ارگانیک طبخ می‌کنند، حکایت غم‌انگیز پرندگان مهاجر امسال رنگ و بوی غم‌انگیز‌تری به خود گرفته، چراکه برخلاف هشدارها نسبت به شیوع آنفلوآنزای مرغی و ممنوعیت شکار، صیادان تورهای هوایی خود را بلند‌تر از همیشه در مسیر پرواز پرندگان مهاجر کار می‌گذارند.
نام پرندگان مهاجر این روزها با مسائل زیادی گره خورده است؛ از شیوع آنفلوآنزای مرغی بگیرید تا تبلیغات اغواکننده برخی رستوران‌دارها که بر ارگانیک بودن غذاهایشان تاکید دارند. آنها با شروع فصل مهاجرت پرندگان مهاجر منوهای ویژه‌ای را برای برخی مشترهایشان رو می‌کنند. منوهایی که در آن تاکید می‌شود تمام غذاها با مواد ارگانیک تهیه شده و برای این کار از بازارهای محلی پرندگان مهاجری را که صید شده‌اند تهیه می‌کنند.

اما این پرندگان به شکل قانونی صید نمی‌شوند و در نحوه ذبح شدن‌شان نیز تردید‌های زیادی وجود دارد.

رد قتل‌عام پرندگان مهاجر را می‌توان این روزها در بیشتر غذاهای محلی که برخی رستوان‌ها با آب و تاب درباره آنها تبلیغ می‌کنند، دید. مثلا فسنجان با خوتکا یا پرندگانی که برای تهیه آغوز مسما، یا خورش چغرتمه شکار می‌شوند.

اگر از رستوران‌دارها علت طبخ پرندگان مهاجر را بپرسید، بیشتر آنها می‌گویند به شکل قانونی این پرندگان را از صیادها در بازارهای محلی می‌خرند، این مساله‌ای است که به طور کامل نمی‌توان از درستی آن اطمینان پیدا کرد، زیرا این روزها بازار صید و شکار پرندگان مهاجر آنقدر آشفته است که نمی‌توان براحتی تشخیص داد چه صیادی به شکل قانونی شکار می‌کند یا کدام صیاد از روش‌های غیر قانونی برای صید پرندگان مهاجر استفاده می‌کند.

برخی صیادان می‌گویند هر قطعه اردک وحشی را میانگین حدود 30 ‌هزار تومان در بازارهای محلی می‌فروشند، اما رستوران‌های شمال تهران بیشتر غذاهایی را که با پرندگان مهاجر طبخ می‌شود دست‌کم به شکل میانگین حدود یکصد هزار تومان می‌فروشند.

این در حالی است که هر پرس غذا معمولا با کمتر از نیمی از گوشت یک پرنده پخته می‌شود و رستوران‌داران معمولا پرنده‌های شکار شده را عمده و با قیمت پایین‌تری خریداری می‌کنند ‌بنابراین واضح است که رستوران‌داران سود زیادی می‌برند.

شکار قانون

صید و شکار پرندگان مهاجر مدت‌هاست به حال خود رها شده به همین خاطر این باور اشتباه در ذهن بسیاری از صیادان شکل گرفته که آنها‌ باهر روشی که بخواهند می‌توانند هر تعداد پرنده مهاجر را به دام بیندازند. این مشکلی است که ریشه در حرص و آز برخی صیادان دارد.

مسعود مولانا، عضو شورای هماهنگی سازمان‌های مردم نهاد محیط زیستی مازندران معتقد است این حرص و آز در برخی صیادان بیشتر شده است. به همین سبب آنها خیلی راحت پرندگان را به وسیله تورهای هوایی به دام می‌اندازند و پرندگان را در بازارهایی مانند فریدونکنار می‌فروشند.

استفاده از تورهای هوایی یکی از روش‌های غیرقانونی صید پرندگان مهاجر است؛ برخی صیادان تورهای بزرگی در مسیر عبور پرندگان قرار می‌دهند و انواع پرنده‌ها در آن به دام می‌افتند حتی آنها که گوشتشان حلال نیست یا در معرض خطر انقراض قرار دارند.

مولانا از این گله می‌کند که رستوران‌های محلی زیادی وجود دارد که طبخ پرندگان مهاجر را با تابلوهای بزرگ وسیله جذب مشتری قرار می‌دهند.

در واقع صاحبان این رستوران‌ها به نوعی صیادان را تشویق می‌کنند تا پرندگان بیشتری را صید و شکار کنند. پرندگانی که باید آنها را سرمایه‌های ملی دانست، زیرا حضور آنها در کشورمان می‌تواند پتانسیل‌های گردشگری را افزایش داده و به این شکل علاقه‌مندان به پرنده نگری را به سفر به ایران تشویق کند.

شکار با حرص و آز

صید و شکار پرندگان مهاجر در کشورمان زمانی با اعتراض جدی کارشناسان داخلی و خارجی روبه‌رو شد که شکار بی رویه و غیرقانونی جای شکار سنتی را گرفت، زیرا در قدیم دامگاه‌داران به شکل سنتی تعداد محدودی از پرندگان را صید می‌کردند، اما امروز آنها به شکلی رفتار می‌کنند که در نهایت به انقراض گونه‌های جانوری و بدنامی کشورمان در این رابطه منجر می‌شوند.

عضو شورای هماهنگی سازمان‌های مردم نهاد محیط زیستی مازندران می‌گوید معیشت حدود 20 درصد از دامگاه‌داران از طریق صید و شکار پرندگان مهاجر تامین می‌شود، اما 80درصد باقیمانده، افرادی هستند که گرفتار حرص و آز شده‌اند و از طریق کشتار پرندگان مهاجر می‌خواهند زندگی لوکسی برای خود و خانواده شان فراهم کنند.

آن طور که او می‌گوید در این مدت محدودی که پرندگان مهاجر در کشورمان حضور دارند درآمد برخی دامگاه‌داران از 60 میلیون تومان نیز فراتر می‌رود.

مولانا ادامه می‌دهد: هستند دامگاه‌دارانی که می‌گویند در این فرصت باید برای خود یا فرزندانشان خودروی شاسی بلند بخرند.

هرچند افرادی مساله کنترل نشدن صید و شکار پرندگان مهاجر در فریدونکنار را به شریک بودن برخی مسئولان در سود دامگاه‌داران نسبت می‌دهند، اما نمی‌توان‌ از تغییر سبک زندگی دامگاه‌داران نیز غافل شد، چراکه یکی از دلایل اصلی که سبب شده دامگاه‌داران ‌بر قانون شکنی و کشتار پرندگان مهاجر ‌پافشاری کنند، تغییر سبک زندگی آنهاست ‌.‌

‌خطر شیوع آنفلوآنزا

حرص و ‌آز برخی دامگاه‌داران برای شکار و صید پرندگان مهاجر آنقدر زیاد است که حتی هشدارهای دستگاه‌های مسئول درباره خطر جدی آنفلوآنزای مرغی نیز نتوانسته دست‌کم شکار و صید و آنها را برای مدتی محدود کند.

علیرضا ‌هاشمی، مدیر گروه پرنده‌نگری طرلان ‌نیز از این می‌گوید که برخلاف هشدارهای داده شده نحوه شکار پرندگان مهاجر تغییر نکرده است‌.

آن طور که او می‌گوید‌‌‌ در حالی‌که شکار و صید پرندگان مهاجر به دلیل شیوع آنفلوآنزا در کشور ممنوع است، اما شکار گسترده پرندگان مهاجر در فریدونکنار ادامه دارد و با این که محیط زیست می‌داند دامگاه‌داران قانون شکنی می‌کنند،‌ مانع آنها نمی‌شود.

به همین سبب می‌توان گفت خطر شیوع بیماری آنفلوآنزا خیلی جدی است، چراکه این روزها رستوران‌های زیادی از گوشت پرندگان مهاجر در طبخ غذاهایشان استفاده می‌کنند.

هاشمی تصریح می‌کند: رستوران‌های شمال شهر تهران و استان‌های شمالی غذاهایی را که با پرندگان مهاجر پخته می‌شود‌ سرو می‌کنند به همین خاطر هیچ بعید نیست این بیماری در کشورمان گسترش پیدا کند یا با ایجاد اخلال در صنعت طیور کشور بحران‌ساز شود.

مساله دیگری که باید به آن اشاره کرد،‌ شکار و فروش انواع گونه‌های پرنده مهاجر است، زیرا برخی دامگاه‌داران گونه‌های حرام گوشت را نیز صید کرده و به نام پرنده حلال‌گوشت به مسافران می‌فروشند.

مدیر گروه پرنده‌نگری طرلان، دست‌داشتن برخی مسئولان محلی و گردش مالی بالای این بازار را دلیل مدیریت نشدن صید و شکار پرندگان مهاجر در فریدونکنار می‌داند و می‌گوید:شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر سبب شده بسیاری از آنها مانند غاز پیشانی‌سفید،عروس غاز و اردک سر حنایی شرایط مناسبی نداشته باشند.

اجرای دقیق قانون

شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر مساله‌ای است که به دلیل غفلت مسئولان بحرانی شده، چراکه آنها هیچ وقت به شکل جدی برای اجرای قانون و اصلاح رفتار برخی دامگاه‌داران قدم برنداشته‌اند، در واقع آنها هر سال با شروع فصل مهاجرت پرندگان مهاجر به کشورمان درباره مدیریت‌شدن این مساله وعده‌هایی می‌دهند، اما آنقدر اجرای آنها را به تاخیر می‌اندازند تا پرندگان مهاجر کشورمان را ترک کنند. این رویکردی است که به نظر می‌رسد مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست برای مدیریت و ساماندهی صید و شکار پرندگان مهاجر انتخاب کرده‌اند.

هوشنگ ضیایی، استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش نیز در گفت‌وگو با جام‌جم ماجرای صید و شکار پرندگان مهاجر را ‌مساله‌ای پیچیده می‌داند که باید برای رفع آن قوانین صید و شکار را بدرستی اعمال کرد.

آن طور که او می‌گوید چنانچه بتوان شرایطی را ایجاد کرد که دامگاه‌داران‌ شکار سنتی پرندگان را در پیش بگیرند می‌توان امیدوار بود این مساله از حالت بحرانی خارج شود، چراکه به این شکل صدمه کمتری به محیط زیست و حیات وحش تحمیل می‌شود.

بنابراین به نظر می‌رسد برای حل و فصل این موضوع دستگاه‌های مسئول باید به شکلی قاطع بر اجرای قانون پافشاری کنند، زیرا قانونمدار کردن صیادان می‌تواند مانع فعالیت سودجویانی شود که کمر به نابودی محیط زیست کشور بسته‌اند.

ضیایی می‌افزاید: بهتر است شرایطی ایجاد شود که فقط دامگاه‌دارانی که مجوز دارند بتوانند به شکل محدود فعالیت کرده و ‌پرنده‌های صید شده را در محلی مشخص بفروشند‌. به این شکل دیگر افراد فرصت‌طلب که به هیچ مقرراتی پایبند نیستند مجال فعالیت پیدا نمی‌کنند.

این کارشناس حیات وحش معتقد است در کنار نظارت مناسب بر فعالیت دامگاه‌داران باید برخورد مناسبی نیز با متخلفان صورت گیرد، برای نمونه جمع‌آوری تورهای هوایی متخلفان تاثیر چندانی در رفع این مساله ندارد، زیرا این افراد براحتی تور تهیه کرده و فعالیت غیرقانونی‌شان را ادامه می‌دهند‌.

قانون‌شکنی دامگاه‌داران متخلف گواهی است بر این که سیاست‌های در نظر گرفته شده برای حل این مساله مناسب نیست به همین دلیل مسئولان باید مدارا کردن با متخلفان را کنار گذاشته و تصور نکنند گذشت زمان این مشکل را برطرف خواهد کرد‌. برخورد مناسب با عده‌ای سود جو که به محیط زیست کشور آسیب می‌زنند باید در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار گیرد تا قانون شکنی در حوزه محیط زیست گسترش پیدا نکند.

 

 

مهدی آیینی

جای خالی محیط زیست در برنامه‌های آموزشی

ناآگاهی انسان روی زخم‌های زمین نمک می‌پاشد، غفلتش شمشیری می‌شود تیز که بر پیکر زمین زخم‌های تازه می‌زند، زمین کم زخم ندارد؛ زخم‌هایی که به دلیل ندانم‌کاری انسان درمان نمی‌شود تا زندگی نسل‌های آینده نیز با مشکل روبه‌رو شود، ریشه درمان نشدن زخم‌های زمین را باید در نبود برنامه آموزشی مناسب برای حفظ و استفاده درست از طبیعت جست‌و‌جو کرد، مساله مهمی که برخلاف تاکید قانون این روزها برای کمتر دستگاهی در اولویت قرار دارد.

 سدها، رودخانه‌ها را می‌کشند، جاده‌ها جنگل‌ها را. دود خودرو‌ها آبی آسمان را خط می‌زند، صدای گوشخراش اگزوزهایشان ترانه‌های پرندگان را، اینها گوشه‌ای از ندانم‌کاری انسان‌هاست که باعث تخریب زمین و محیط زیست می‌شود، اما به نظر می‌رسد برنامه‌ای برای کاهش این خطرات وجود ندارد، چراکه روز به روز به تعداد و وسعت چنین مشکلاتی اضافه می‌شود.

تهدیدها در حوزه محیط زیست هر روز رنگ و بوی جدی تری به خود می‌گیرد، زیرا خیلی از انسان‌ها هنوز نمی‌دانند چطور باید‌ با زمین رفتار کنند. این ناآگاهی در بین همه آدم‌ها وجود دارد، فرقی نمی‌کند شغل و تحصیلاتشان چیست، چراکه هستند مدیران ارشدی که با تصمیم‌های نادرست خود آسیب بیشتری به محیط زیست کشور تحمیل می‌کنند.

علت درمان نشدن زخم‌های زمین را باید در ناآگاهی انسان‌ها جست‌وجو کرد. افرادی‌ هستند که هنوز یاد نگرفته‌اند چطور باید با طبیعت برخورد کنند؛ به همین سبب‌ اولویت‌هایشان اجرای برنامه‌هایی است که قلب محیط زیست را نشانه می‌رود.

آموزش گمشده محیط زیست

گسترش بحران‌های زیست‌محیطی گواهی است بر این که خیلی از انسان‌ها نحوه تعامل با زمین را نمی‌دانند و از نقش خود در حفظ محیط زیست بی‌خبرند.

البته در این میان نمی‌توان تمام تقصیرها را به پای عامه مردم نوشت، زیرا سیستم‌های آموزشی و دستگاه‌های مسئول نیز آن طور که باید برای آگاهی انسان‌ها به وظیفه شان عمل نمی‌کنند.

دکتر مجید عباسپور، استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران نیز چنین نظری دارد. او در گفت‌وگو با جام‌جم با صراحت می‌گوید که هنوز کتاب درسی مناسبی با موضوع محیط‌زیست در مدارس و دانشگاه‌های کشور تدریس نمی‌شود. آن طور که او توضیح می‌دهد‌ از سال 72 که شورای عالی حفاظت محیط زیست در کشور فعال شد‌ برای رفع این مشکل قدم‌هایی برداشته شده، قدم‌هایی که هنوز راه به جایی نبرده‌اند. آن زمان مسئولان به این نتیجه رسیدند که ‌مساله آموزش‌های زیست‌محیطی در رده‌‌های مختلف تحصیلی‌ نادیده گرفته شده و نمی‌توان در کتاب‌های درسی تمام مقاطع تحصیلی، موضوعی درباره حفظ محیط‌زیست پیدا کرد و در سطح دانشگاه نیز اصلا کتابی با موضوع محیط زیست وجود نداشت.

قدمی مثبت، اما بی‌جان

توجه نکردن نظام آموزشی کشور به حفظ محیط زیست آن سال مورد توجه برخی اعضای شورای عالی حفاظت محیط زیست قرار گرفت و آنها تصمیم گرفتند دست‌کم یک کتاب با موضوع محیط زیست در دانشگاه‌ها تدریس شود،

اما گذشت زمان ثابت کرد آنها در اجرای این تصمیم راه به جایی نبرده‌اند، چراکه اکنون نیز دانشگاه‌های کشور توجه خاصی به محیط زیست ندارند و در این میان فقط شرایطی ایجاد شد که براساس آن دانشجویان اجازه پیدا کردند یک درس دو واحدی را به شکل اختیاری انتخاب کنند.

رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران نیز از تاثیرگذار نبودن این تصمیم گله می‌کند و می‌افزاید:‌ متاسفانه این تصمیم جنبه الزامی پیدا نکرد و درسی به نام آلودگی‌های محیط زیستی به عنوان درسی اختیاری ‌ارائه شد.

او درباره علت اجباری نشدن این درس برای دانشجویان عنوان می‌کند: علت این که الزامی نشد این بود که تعداد واحدها در سطح کارشناسی تغییر پیدا کرد‌، بنابراین ‌الزامی شدن آن با مشکل روبه‌رو شد.

اختیاری بودن این درس تنها نقطه ضعف این تصمیم‌گیری نیست، زیرا این درس در تمام دانشگاه‌ها نیز ارائه نشده و بیشتر در رشته‌های مهندسی مانند مکانیک به آن توجه می‌شود.

هرچند این روزها بحث مدارس سبز یا طرح‌هایی مانند یک ساعت با محیط‌بانان از سوی سازمان حفاظت محیط زیست مطرح می‌شود، اما منتقدان می‌گویند این طرح‌ها نیز شعاری و نمایشی است، زیرا در مقام عمل تاکنون اتفاق تاثیر‌گذاری دراین حوزه رقم نخورده است. برای نمونه مدارس سبز به دلیل نبود اعتبار مناسب قادر به ارائه آموزش‌های مناسب نیستند.

بنابراین می‌توان گفت تاکنون قدم‌های تاثیر‌گذاری برای گسترش آموزش‌های زیست‌محیطی در کشور برداشته نشده‌ است.

ضعف آموزش‌های کلاسیک

آموزش‌های محیط زیستی از مقام حرف فراتر نمی‌رود، چراکه فقط با سخنرانی نمی‌توان اهمیت حفظ محیط زیست را به افراد آموزش داد.

مجید عباسپور، استاد دانشگاه صنعتی شریف نیز معتقد است آموزش‌های زیست‌محیطی که در کشور ارائه می‌شود،‌ آموزش‌هایی کلاسیک است که تاثیر‌ مناسبی نمی‌گذارد و برای تغییر نگاه شهروندان به آموزش‌های عمومی و فرهنگسازی نیاز است.

او ادامه می‌دهد: برای ارائه آموزش‌های تاثیرگذار تاکنون تعداد انگشت‌شماری از محققان شناخته شده کشور اقدام کرده‌اند‌ که فعالیتشان قابل قدردانی است.

منظور عباسپور محققانی هستند که ‌از آموزه‌های دینی استفاده کرده‌اند تا فرهنگ حفظ محیط زیست را در کشور گسترش دهند‌. دراین بین تلاش‌هایی برای فرهنگسازی و ارائه آموزش‌های زیست‌محیطی در کشور شده، اما ناکافی نبوده است.

برای بهبود شرایط سازمان حفاظت محیط زیست باید نظارت مناسب‌تری بر اجرای چنین طرح‌هایی داشته باشد، چراکه نوشتن کتاب یاگنجاندن نکات زیست‌محیطی در کتاب‌های درسی به تنهایی نمی‌تواند نقشی در حل شدن مشکلات زیست‌محیطی کشور داشته باشد.

سازمان حفاظت محیط زیست باید با نظارت مناسب بر عملکرد دانشگاه‌ها اطمینان پیدا کند که چنین درس‌هایی به تمام دانشجویان ارائه می‌شود یا برای تشویق دانشجویان به انتخاب چنین درس‌هایی تلاش کند.

جای خالی محتوای سبز

برخلاف تلاش‌های دستگاه‌های مسئول هنوز جامعه به شناخت کافی و مناسبی برای حفظ محیط زیست دست پیدا نکرده به همین دلیل دستگاه‌های مسئول باید بیشتر تلاش کنند و سیاست‌هایشان را تغییر دهند. در واقع آنها باید از متخصصان با تجربه برای تدوین کتاب‌های درسی با موضوع محیط زیست استفاده کرده و مدرسانی را نیز برای ارائه این دروس به کار بگیرند که ‌با مسائل محیط زیستی آشنایی کامل داشته باشند.

استاد دانشگاه صنعتی شریف دراین باره می‌گوید: باید کیفیت کتاب‌های درسی با موضوع محیط زیست را افزایش داد، چراکه اگر تاثیرگذار نباشند‌ زمینه تغییر را در افراد ایجاد نمی‌کند.

‌علاوه بر این باید برای تولید محتوای مناسب نیز تلاش کرد، یعنی کتاب‌های آموزشی باید به شکلی طراحی و تنظیم شود که برای تمام دانشجویان در رشته‌های مختلف جذاب باشند‌.

‌مشق احترام به زمین

آموزش و فرهنگسازی اثربخش‌ترین فعالیت‌هایی هستند که می‌شود برای حفظ محیط زیست کشور دنبال کرد و این آگاهی را در جامعه افزایش داد که ‌انسان‌ها از منابعی استفاده می‌کنند که به نسل‌های آینده نیز تعلق دارد به همین دلیل آنها باید احترام به محیط زیست را فراگیرند.

آموزش‌های محیط زیستی را باید اساس توسعه پایدار دانست، زیرا تا زمانی که تمام انسان‌ها نحوه تعامل درست با طبیعت را فرا نگیرند نمی‌توان به حل مسائل زیست‌محیطی امیدوار بود‌.

محمدحسین بازگیر، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران نیز معتقد است ‌در محیط زیست نیز پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. در واقع در شرایطی که سازمان‌هایی نظیر حفاظت محیط زیست از نبود اعتبار مناسب گله دارند می‌توان با آموزش درست هزینه‌های حفاظت را کاهش داد و شرایطی ایجاد کرد که هر ایرانی برای حفظ محیط زیست کشور مانند یک محیط‌بان یا جنگلبان عمل کند.

برای این که شهروندان مانند محیط‌بان یا جنگلبان از منابع طبیعی کشور مراقبت کنند باید اجرای برنامه آموزشی مناسبی را در دستور کار قرار داد یعنی با آموزش و تلاش برای فرهنگسازی شرایطی ایجاد کرد که حفظ محیط زیست به دغدغه‌ای همگانی بدل شود. اما فراهم کردن زمینه برای شکل گرفتن چنین باوری در بین شهروندان فقط با کمک‌ متخصصان امکان‌پذیر است.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران می‌گوید‌: فرهنگسازی در حفظ محیط زیست باید در بستری مناسب اتفاق بیفتد یعنی همان طور که به کودکانمان آموزش می‌دهیم چطور احترام بزرگ‌ترها را حفظ کنند یا احکام دینی را به آنهاآموزش می‌دهیم باید شرایطی ایجاد کنیم تا کودکان ‌احترام به طبیعت را نیز فرا بگیرند. به این ترتیب اگر انسان یاد بگیرد به طبیعت احترام بگذارد به طور حتم به همنوعش نیز احترام خواهد گذاشت‌، اما انسان‌ها زمانی به این دانش می‌رسند که وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های مسئول مانند سازمان حفاظت محیط زیست،‌ آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری، ‌ارشاد و صدا سیما توجه به محیط زیست را در اولویت برنامه‌های خود بگذارند.

بیشتر وزارتخانه و دستگاه‌ها در حفظ محیط زیست مسئولند به همین سبب نباید انتظار داشت سازمان حفاظت محیط زیست در این حوزه به تنهایی عمل کند.

بازگیر در این رابطه ‌به بند الف ماده 189 قانون برنامه پنجم اشاره می‌کند و می‌افزاید: بر این اساس تمام دستگاه‌هایی که تمام یا بخشی از هزینه‌های خود را از طریق اعتبارات دولتی تامین می‌کنند موظفند در راستای نیل به توسعه پایدار برای عمومی‌سازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست اقدام کنند.

آموزش‌های ویژه

بین تمام دستگاه‌هایی که در حفظ محیط‌زیست کشور نقش دارند باید توجه ویژه‌ای با آموزش و پرورش و وزارت علوم داشت، زیرا این دو وزارتخانه به شکل مستقیم در تربیت افراد نقش دارند.

بنابراین باید به گونه‌ای عمل کنند که وقتی افراد مقاطع تحصیلی مختلف را پشت‌سر می‌گذارند اطلاعات مناسبی درخصوص حفظ محیط زیست کشور به دست بیاورند.‌

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران می‌گوید‌ دانش‌آموزان فقط یکی از این گروه‌هایی است که آموزش و پرورش برای بالا بردن آگاهی‌های زیست‌محیطی آنها باید برنامه داشته باشد. او می‌گوید برنامه‌های آموزش و پرورش برای این گروه فقط نباید به کتاب‌های درسی محدود شود بلکه باید شرایطی فراهم آید که دانش‌آموزان بتوانند در کلاس‌های فوق‌برنامه و بازدید‌های علمی از نزدیک با اهمیت حفظ محیط زیست آشنا شوند. علاوه بر دانش‌آموزان، آموزش و پرورش هم باید برای آگاه‌سازی معلمان برنامه داشته باشد، زیرا تا زمانی که معلمان از دانش محیط‌زیستی مناسب برخوردار نشوند نمی‌توانند راهنمای مناسبی برای دانش‌آموزان باشند.‌

افزون بر این می‌توان از ظرفیت‌های انجمن اولیا و مربیان نیز بهره برد و از این طریق برای آموزش والدین نیز تلاش کرد و با آگاه کردن والدین شرایطی ایجاد کرد که پای آموزش‌های زیست‌محیطی به خانه‌ها نیز باز شود.‌ ‌ برای حفظ محیط‌زیست‌ نیاز به برنامه جامعی است که در آن وظایف تمام دستگاه‌ها مشخص شده باشد در واقع فقط با اجرای دقیق چنین برنامه‌ای می‌توان دغدغه حفظ محیط زیست را در بین اعضای جامعه گسترش داد و امیدوار بود هر شهروند برای حفظ زمین در نقش محیط‌بان یا جنگلبان عمل کند.‌

مهدی آیینی

فاجعه زباله های بیمارستانی

روزانه حدود 400 تن زباله بیمارستانی در کشور تولید می‌شود؛ زباله‌های خطرناکی که به نظر می‌رسد مدیریت بخش بزرگی از آنها رها شده و باید پسماندهای بیمارستانی را تهدیدی جدی علیه سلامت شهروندان دانست؛ چون فقط در شهر تهران حدود 5000 مرکز درمانی وجود دارد که برای مدیریت پسماندهایشان برنامه‌ای ندارند. نگران‌کننده‌تر این که پسماند‌های عفونی آنها همراه با زباله‌های شهری، حمل و نقل و دفن می‌شوند و به این شکل زمینه بیمار شدن شهروندان و نابودی منابع آب و خاک را فراهم می‌کنند، زیرا هر لیتر از شیرابه زباله‌ها تا 6000 لیتر از منابع آب را آلوده می‌کند.

براساس قانون مدیریت پسماند، آیین‌نامه اجرایی این قانون و شیوه‌نامه مدیریت پسماند‌های پزشکی بیمارستان‌ها و دیگر مراکز درمانی تکالیف مشخصی برای مدیریت پسماندهایشان دارند؛ برای نمونه در ‌اولین اقدام یعنی مرحله قبل از این که آنها پسماندی تولید کنند، باید سازوکاری بیندیشند تا حجم تولیدی زباله‌هایشان کمتر شود و تمامی پرسنل‌‌شان در این رابطه و نحوه مدیریت پسماندهایی که در آن مرکز تولید می‌شود، آموزش‌های لازم را ببینند و حتی از پوشش مناسب دراین خصوص استفاده کنند‌.

مساله اولی که مراکز درمانی باید رعایت کنند این است که آنها باید تمام پسماند‌های‌‌شان را‌ از یکدیگر تفکیک کنند.

4نوع پسماند

پسماند‌هایی را که در مراکز درمانی تولید می‌شود، می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد؛‌ ‌پسماند‌های شبه‌خانگی، عفونی، تیز و برنده و شیمیایی.

مراکز درمانی موظفند این زباله‌ها را در بسته‌های جداگانه و مخصوص قرار دهند به این شکل که زباله‌های شبه خانگی را در پلاستیک‌های مشکی رنگ و پسماند‌های عفونی‌ را باید در کیسه‌های زرد رنگ قرار دهند. در مورد پسماند‌های تیز و برنده نیز مراکز درمانی باید آنها را در بسته‌های خاصی نگه دارند که به آسانی پاره نشود یا پسماندهایی که در گروه داروهای شیمیایی طبقه‌بندی می‌شوند باید در ظروف قهوه‌ای رنگ مخصوص جای داده شوند.

از نکات دیگری که مراکز درمانی باید به آ‌ن توجه کنند این که محل مناسبی برای نگهدای از پسماند‌های ویژه خود داشته باشند؛ محلی که قبل از خروج از بیمارستان باید برای نگهداری از آنها در نظر بگیرند. محلی که برای نمونه دست‌کم ‌به سیستم برودتی مجهز و از نظر شست‌وشو نیز محدودیت نداشته باشد.

نکته مهم دیگری که مسئولان مراکز درمانی باید رعایت کنند این است که پس از‌ تفکیک پسماند، آن را وزن و مشخص کنند در کدام بخش از مرکز تولید شده است‌.

فاجعه در پایتخت

مدیریت پسماندهای مراکز درمانی مساله‌ای است که می‌توان گفت در کشورمان به آن توجه زیادی نشده؛ چراکه بررسی این روند در پایتخت فاش می‌کند موفقیت زیادی دراین حوزه به دست نیامده، درحالی که نظارت‌های به عمل آمده در تهران جدی‌تر از دیگر استان‌هاست. به همین دلیل می‌توان گفت وضع کلانشهرهای دیگر کشور در مدیریت پسماندهای ویژه نامناسب‌تر از پایتخت است.

‌محمدحسین بازگیر، رئیس محیط‌زیست شهر تهران در گفت‌وگو با جام‌جم از حقایقی پرده برمی‌دارد که می‌توان آن را مشتی نمونه خروار دانست.

آن‌طور که او می‌گوید براساس اطلاعاتی که وزارت بهداشت در اختیار آنها قرار داده حدود 7000 مرکز درمانی در شهر تهران فعال هستند که بیشترشان برای مدیریت پسماندهای خود تقریبا هیچ کاری انجام نمی‌دهند.

ماجرا زمانی بغرنج‌تر می‌شود که این آمار را در کنار اطلاعاتی که سازمان مدیریت پسماند ارائه کرده بگذارید؛ چراکه براساس آن می‌توان نتیجه گرفت فقط حدود 1200مرکز درمانی با ستاد مدیریت پسماند قرار داد دارند.

بنابراین حدود 5000 مرکز درمانی فقط در شهر تهران وجود دارد که پسماندهای خود را همراه با پسماندهای شهری در سطل‌های مکانیزه‌ای که در سطح شهر قرار می‌دهند، می‌گذارند.

سطل‌های مکانیزه‌ای که معمولا از سوی زباله گردها زیر و رو می‌شود، افرادی که در کنار سایر شهروندان شهر زندگی می‌کنند و به این شکل به امکان شیوع بیماری و انتشار میکروب در سطح شهر دامن می‌زنند.

از مواد رادیواکتیو تا مواد شیمیایی

پسماندهای پزشکی، ‌بار آلودگی بیشتری نسبت به دیگر‌ پسماند‌ها دارند و آلودگی آنها می‌تواند تکثیر و منتشر شود، چراکه میان آنها از مواد شیمیایی و فلزات سنگین گرفته تا مواد رادیواکتیو که در برخی مراکز به کار گرفته می‌شود، وجود دارد؛ بنابراین اگر مدیریت این پسماندها بدرستی اتفاق نیفتد خطری جدی برای سلامت شهروندان است.

این رویکرد مسئولان مراکز درمانی برخلاف تلاش آنها برای درمان و درد شهروندان به‌ انتشار بیماری در جامعه دامن می‌زند‌، چراکه آنها به این شکل بیماری و درد را از عده‌ای محدود گرفته و شرایطی را به وجود می‌آورند تا عده‌ای بیشتر به این بیماری‌ها مبتلا شوند‌.

تذکر و مرجع قضایی

160 بیمارستان میان حدود 7000 واحد مرکز درمانی ‌شهر تهران وجود دارد ‌و آن‌طور که رئیس محیط‌زیست شهر تهران توضیح می‌دهد محیط‌زیست بیشتر بیمارستان‌ها را پایش می‌کند و چنانچه هرکدام در هر مرحله از مدیریت پسماندها خطایی داشته باشند با آنها برخورد می‌شود.

او می‌گوید: بیمارستان‌های مختلف تذکر و اخطاریه می‌گیرند و اگر مشکل را بر طرف نکنند به مرجع قضایی معرفی می‌شوند‌.

محیط‌زیست تهران در چند ماه اخیر 160بیمارستان شهر تهران را پایش کرده است و در این میان 30 بیمارستان مشکل داشته‌اند، این یعنی قریب به 20 درصد بیمارستان‌ها.

بازگیر می‌گوید به مسئولان ‌این بیمارستان‌ها تذکر و اخطار داده شد‌ و افزون بر این هفت مورد نیز به مرجع قضایی معرفی شده‌اند.

سال گذشته یک بیمارستان به خاطر مدیریت نادرست پسماندهایش پلمب شد و امسال نیز تاکنون یک بیمارستان چنین سرنوشتی داشته است، اما مساله اینجاست که مراجع قضایی کمتر به پلمب شدن بیمارستان‌ها رای می‌دهند‌.

آن‌طور که رئیس محیط‌زیست شهر تهران می‌گوید:‌ معمولا بیمارستان‌ها را پلمب نمی‌کنند، بلکه جرایم دیگری ‌مانند اجازه ندادن پذیرش بیمار را در نظر می‌گیرند یا علیه شخص مدیر بیمارستان حکم صادر می‌کنند و در اعتبار سنجی و تمدید مجوز‌ها نیز برای آنها محدودیت‌هایی در نظر می‌گیرند.

بیشترین تخلف بیمارستان‌ها

مراکز درمانی که برای مدیریت پسماند‌هایشان برنامه دارند روزانه یکصد تن زباله بیمارستانی تولید می‌کنند، اما دراین میان آنها مرتکب تخلف‌های زیادی نیز می‌شوند. از عمده‌ترین تخلف‌های ‌مراکز درمانی، اختلاط پسماندها با یکدیگر است. افزون براین،‌ ظرفیت دستگاه‌های امحای آنها با حجم تولیدی پسماندهایشان نیز همخوانی ندارد یا از‌ پیمانکارانی که صلاحیت ندارند، استفاده می‌کنند؛ افرادی که بخشی از پسماند‌ها را در محل‌های نامناسب رها می‌کنند.

رئیس محیط‌زیست شهر تهران از این می‌گوید که آنها رضایت حدود 60درصدی از بیمارستان‌ها دارند، اما بحث مدیریت پسماند در مراکز خردی مانند‌ کلینیک، آزمایشگاه و مطب‌های پزشکی‌ رها شده است.

آن‌طور که او می‌گوید زیرساخت‌های مناسبی برای مدیریت پسماند‌های مراکز درمانی در پایتخت وجود ندارد، چراکه‌ این مراکز در سرا سر شهر پراکنده هستند و امکانات لازم را برای بی‌خطر‌سازی پسماند در دست نیست.

به گفته او، برای مدیریت این مساله از نظر قانون اولین ناظر وزارت بهداشت است و سازمان نظام پزشکی باید در این حوزه اطلاع‌رسانی کند و پاسخگو باشد.

با توجه به نحوه مدیریت پسماندهای بیمارستانی از سوی مراکز درمانی و شرایطی که شهروندان نیز از آن همیشه گله دارند باید از مسئولان وزارت بهداشت خواست با توجه به این که هدف اصلی این نهاد حفظ سلامت عموم شهروندان است و هرسال بودجه‌های کلانی را در این راه هزینه می‌کند بهتر است‌ به شیوه‌ای عمل کند که تلاش‌هایش برای حفظ سلامت شهروندان به دلیل مدیریت نادرست پسماندهای بیمارستانی به شکست نینجامد، چراکه‌ آلوده کردن محیط شهری و منابع آب و خاک در نهایت به تهدیدی برای سلامت شهروندان بدل خواهد شد‌‌.

مدیریت ویژه

براساس قانون مدیریت پسماند، مراکز درمانی پس از تفکیک زباله‌های تولید شده در هر مرکز باید برای بی‌خطر‌سازی، امحا و دفن آنها نکات دیگری را نیز در نظر بگیرند.

پسماندهای شبه‌خانگی باید به سازمان پسماند شهرداری تحویل داده شود؛ اما نه همراه پسماندهای عادی که از سطح شهر جمع‌آوری می‌شوند، چراکه سازمان مدیریت پسماند برای این پسماند‌ها ناوگان ویژه‌ای دارد‌.

مراکز درمانی، پسماندهای عفونی و تیز و برنده را ابتدا باید بی‌خطر و در حد امکان امحای‌‌شان کنند. پس از این مرحله آنها باید این پسماند‌ها را تحویل ناوگان ویژه‌ای که سازمان مدیریت پسماند برای این بخش از زباله‌ها تدارک دیده بدهند.

این روند درباره ‌‌پسماندهای داروی شیمیایی متفاوت است، زیرا مسئولان مراکز درمانی باید این پسماندهای ویژه را‌ در اختیار پیمانکاران صاحب صلاحیتی بگذارند که برای این کار امکانات ویژه‌ای دارند. تمامی این مراحل باید بدرستی انجام شود تا خطرات این پسماند‌ها کاهش یابد‌.

مهدی آیینی

تجاوز به محيط زيست پيش چشم قانون

جنگل را سر می‌برند، دریا را خفه می‌کنند، پای رود را می‌شکنند، روی دل دریاچه داغ می‌گذارند، کوه را می‌خورند و در یک کلام به محیط زیست تجاوز می‌کنند، انگار قانونی برای حفاظت از محیط زیست وجود ندارد.این حکایت، گوشه‌ای از اوضاع و احوال محیط زیست کشور را به تصویر می‌کشد که بی‌دفاع با مشکلات دست و پنجه نرم می کند. دراین گزارش، کارشناسان از چرایی مرگ محیط زیست در سایه قوانینی می‌گویند که برای حمایت از محیط زیست وضع شده است.
شرایط محیط زیست کشور به گونه‌ای است که برای نوشتن و گفتن از وضع نامناسب آن، دیگر نیازی به ارائه آمار نیست؛ ویلاهایی که به جای درختان کهنسال در جنگل‌های هیرکانی قد می‌کشند، چشمه و ورودهایی که سدسازی آنها را می‌خشکاند، دریا و سواحلی که به بهانه توسعه تخریب می‌شود؛ همه شهادت می‌دهند که تخریب محیط زیست سرعت گرفته و آشکارا اتفاق می‌افتد؛ روندی که به نظر می‌رسد مقابله با آن هنوز در اولویت اول برنامه‌های برخی مدیران نیست، زیرا چنانچه غیر از این بود، قوانین زیست‌محیطی زیر پا گذاشته نمی‌شد.

اصلی که اصل نیست

برای حفظ محیط زیست در کشورمان، قوانین زیادی وجود دارد، اما زیر پا گذاشتن آنها به بهانه‌های مختلف سبب شده، شرایط محیط زیست کشور بحرانی شود. برای نمونه، اصل 50 قانون اساسی تصریح کرده است؛ در جمهوری اسلامی‌، حفاظت محیط زیست که نسل‌امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته‌ باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌شود. از این رو، فعالیت اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن‌ ملازمه پیدا کند، ممنوع است‌.

شرایط زیست‌محیطی کشور گواهی است بر این که این اصل از سوی مدیران و شهروندان رعایت نمی‌شود.

ابوالفضل مجیدی، مدرس دانشگاه نیز چنین نظری دارد. او دراین باره به جام‌جم می‌گوید: اصل 50 قانون اساسی، یکی از مهم‌ترین اصول قانون اساسی کشور است که همواره مورد غفلت مردم و مسئولان بوده است.

اما این اصل یکی از اساسی‌ترین حقوق انسان است، زیرا تضمین‌کننده حیات و زندگی مطلوب حال و آینده است.

در این میان، از منظر حقوقی می‌توان دو نگاه و اقدام را در این باره مدنظر قرار داد؛ اول وظیفه‌ای که مسئولان و مدیران برای اجرای این اصل باید انجام دهند و دوم، وظیفه‌ای که بر عهده ملت و عموم مردم است.

مجیدی درباره وظیفه مسئولان و مدیران تاکید می‌کند: وضع قوانین قوی و با قوام و تعریف نکردن تبصره یا بندهایی که منجر به تفسیر به رای شود، یکی از امور مهمی است که باید از سوی مسئولان قانونگذار تعیین وضع شود.

این استاد دانشگاه توضیح می‌دهد، قوانین موجود در کشور از نظر بازدارندگی و پیشگیری از تخریب ضعیف است و یکی از مهم‌ترین اصول در قانونگذاری، تدوین قانون با بازدارندگی مناسب است، چراکه پیشگیری و جلوگیری از وقوع تخلف یا بزه، کم‌هزینه‌تر و بهتر از برخورد و درمان است.

قوانین بی‌عرضه

جرایم زیست‌محیطی تکرار می‌شود، چون فرد یا نهاد متخلف هیچ وقت بدرستی مجازات نمی‌شود، یعنی اجرای قانون، سبب تکرار نشدن جرم نمی‌شد.

مجیدی نیز معتقد است، باید به این پرسش پاسخ داد، آیا برخوردی که با فرد تخریب کننده محیط زیست به تناسب عمل اوست یا برخورد با مدیری که در حفظ محیط زیست سهل‌انگاری می‌کند، متناسب با یک قاتل یا یک متجاوز به عنف است؟

البته مجازات یک قاتل به علت قتل نفس یا یک متجاوز به خاطر تجاوز به حرمت و شرافت انسانی باید اشد مجازات باشد، اما متجاوز به محیط زیست نیز باید به همین شکل مورد توجه باشد، زیرا حیات انسان به حفظ محیط زیست گره خورده و نابودی محیط زیست، مساوی است با مرگ انسان.

اجرای صحیح قوانین و اصرار بر انجام آنها و آگاهی‌رسانی عمومی درباره نیاز مبرم کشور به حفظ محیط زیست باید از سوی مسئولان و نهادهای اجرایی مورد توجه قرار گیرد. این مهم به گفته مجیدی اکنون اصلا در شان محیط زیست نیست و افزون بر آن، از منظر تخصیص اعتبارات مورد نیاز برخورد با متخلفان و جلوگیری از فدا کردن محیط زیست دربرابر مصلحتی مانند اقتصاد و تجارت نیز آن گونه که انتظار می‌رود، از سوی مدیران و مسئولان امور اجرایی تلاشی صورت نمی‌گیرد.

با وجود مسائلی مانند آلایندگی صنعتی یا تخریب محیط زیست یا تصرف‌های غیر قانونی در عرصه محیط زیست، هیچ گونه اقدام یا عملکرد بازدارنده یا برخورد صریحی از سوی مسئولان صورت نمی‌گیرد و در برخی مواقع، مسئولان محیط زیست نیز مجبور به تبعیت از چنین روندی می‌شوند.

برای نمونه، می‌توان به خشک کردن باغ‌های شمال تهران برای تغییر کاربری زمین، تصرف‌های صورت گرفته در حریم رودخانه جاجرود، ساختن ویلاهای بی شمار در اراضی جنگلی و مراتع شمال کشور اشاره کرد و یادآور شد، اگر قوانین موجود به نحوی بود که با متجاوز به حریم محیط زیست نیز به درستی برخورد می‌شد، روند تخریب محیط زیست با این سرعت اتفاق نمی‌افتاد.

قوانین برباد رفته

قوانین زیادی به نام محیط زیست در کشورمان وضع شده تا مانع تخریب محیط زیست شود، اما به اعتقاد برخی کارشناسان، این قوانین جامع و کامل نیست.

فرشید رفوگران، وکیل دادگستری نیز چنین نظری دارد. او می‌گوید، در کشورمان قوانین برای حفظ محیط زیست پراکنده‌اند و قانون و مقرارت بدون تعارضی در این حوزه وجود ندارد.

رفوگران درباره این که چرا قوانین زیست‌محیطی هنگام اجرا به مشکل بر می‌خورند، تصریح می‌کند: بسیاری از قوانینی که حقوق طرفین دعوا را تضمین می‌کند در مرحله اجرا با مشکل مواجه می‌شود. لذا نمی‌توان انتظار داشت نهادی که متولی اجرای قوانین زیست‌محیطی است، بتواند آن را اجرا کند.

مساله دیگری که او به آن اشاره می‌کند، نبود قانون‌نویس متخصص در کشور است و با وجود این، تمایلی برای استفاده از تجارب کشورهای موفق وجود ندارد، افزون بر این در مجلس نیز نیروی متخصص نیست و نمایندگان در کمیسیون‌های تخصصی از مشورت کارشناسان خبره استفاده نمی‌کنند.به گفته او اگر نهادهای اجرایی بخواهند قانون را اجرا کنند، می‌توانند مانع تخریب محیط زیست شوند، اما به نظر می‌رسد آنها قدرت و وقت خود را صرف امور دیگری می‌کنند.

همراهی فرهنگ و قانون

وضع قوانین مناسب به تنهایی نمی‌تواند ضامن حفظ محیط زیست کشور باشد. این نکته‌ای است که کارشناسان بر آن تاکید می‌کنند، زیرا بدون فرهنگسازی و بالا بردن سطح آگاهی مدیران و شهروندان نمی‌توان انتظار داشت، آنها قوانین زیست‌محیطی را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند.

ابوالفضل مجیدی، استاد دانشگاه دراین باره می‌افزاید: برای این که قانونی در کشور بخوبی اجرایی شود در کنار وجود متن و نص مطلوب قانونی باید فرهنگسازی مناسب نیز انجام داد تا اهمیت اجرای قوانین و درک و فهم عمومی در این رابطه افزایش پیدا کند.

فرهنگسازی در حوزه محیط زیست و مساله‌ای که مجیدی به آن اشاره می‌کند، زمانی بهبود پیدا می‌کند که آموزش و پرورش این نکته را مورد توجه قرار دهد و با تربیت مدرسانی که نسبت به مسائل زیست‌محیطی آگاه هستند، دانش‌آموزان و دانشجویان را نسبت به حفظ محیط زیست حساس کنند.

مجیدی تاکید می‌کند: برای حفظ محیط زیست، هر یک از مردم باید خود را محیط‌بان و محافظ محیط زندگی و زیست خود بدانند و در صورتی که هرگونه کوتاهی و کاستی برای حفاظت از محیط زیست در بین مجموعه‌های اجرایی و دولتی مشاهده کردند، نسبت به ایراد تذکر و مطالبه حق عمومی خود اقدام کنند، چراکه خواست مردم همواره مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین رکن اجرایی شدن قانون و حق است.

موازی‌کاری دستگاه‌ها

مسائل مختلفی دست به دست هم داده تا روند تخریب محیط زیست کشور سرعت بگیرد. توجه نکردن به قوانین و فرهنگسازی از این نوع مسائل است، اما نباید فراموش کرد، موازی کاری دستگاه‌ها راه را برای نادیده گرفتن قوانین هموار کرده است.

فرشید رفوگران، وکیل دادگستری در این باره می‌گوید: وجود دستگاه‌های موازی در حوزه محیط زیست به گسترش تخلف و تخریب‌ها دامن می‌زند. برای نمونه وزارتخانه‌هایی مانند جهاد کشاورزی یا نهاد‌های دیگری مانند سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری، سازمان حفاظت محیط زیست و شهرداری‌ها و سازمان دامپزشکی در حفظ محیط زیست و حیات وحش نقش دارند، اما این نهادها با یکدیگر موازی کاری دارند و این مشکل‌ساز شده است. آن طور که او می‌گوید، موازی کاری دستگاه‌ها سبب شده هنگام بروز مشکل و تخلف، نهادها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و انگشت اتهام را به سمت یکدیگر بگیرند.

با توجه به نظر کارشناسان باید گفت، همان طور که تدوین‌کنندگان اصل 50 قانون اساسی و تصویب‌کنندگان آن حفاظت از محیط زیست را وظیفه عمومی دانسته‌اند، مردم و مسئولان باید نهایت تلاش خود را برای حفظ محیط زیست به کار بگیرند. برای نمونه شهروندان باید مانند محیط‌بان عمل کرده و در کنار ایفای نقش خود، از مدیران و مسئولان نیز بخواهند حفظ محیط زیست را در اولویت‌های برنامه‌های خود قرار دهند، چراکه خواست شهروندان، مهم‌ترین فاکتور اجرایی شدن قانون است.

 

مهدی آیینی

بالا