آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : فضای سبز

بایگانی/آرشیو برچسب ها : فضای سبز

اشتراک به خبردهی

آب پاکی روی دست مدیریت منابع آب

 بعید نیست تا مدتی دیگر فرو نشست دشت‌های تهران از زلزله‌ای که همه انتظارش ‌را دارند،‌پیشی بگیرد

بحران آب جدی است؛ کم نیستند مسئولانی که این جمله را چاشنی سخنرانی‌ها و بخشنامه‌هاشان می کنند تا شهروندان را نسبت به بحران آبی که کشور با آن رو به رو است آگاه کنند، اما شرایط منابع آب کشور هر روز نگران کننده‌تر می شود، چراکه تاکنون عملکرد بسیاری از مسئولان دراین حوزه از مقام هشدار فراتر نرفته است.

عملکرد ضعیف مدیران در برخورد با فرصت طلبانی که منابع آب کشور را به تاراج می برند سبب شده بسیاری از شهروندان انگیزه لازم برای صرفه جویی  را از دست بدهند. برای نمونه آشفته بازار ‌آبیاری فضای سبز این روزها وارد فاز تازه ای شده و دیگر محدود به آبیاری چمن نمی‌شود؛ سودجویان ‌با فروش تانکری ‌آبی که باید برای حفظ محیط زیست کشور ‌ هزینه شود جیب هایشان را پر می کنند. وقتی این ماجرا  وسوژه گزارش امروز را با یکی از مدیران ‌ شهرداری درمیان گذاشتیم. او گفت شماره پلاک راننده متخلف را بدهید تا با او برخورد کنیم!

همین پاسخ گواهی است بر اینکه برخی مدیران دست روی دست گذاشته اند تا دیگران وظیفه آنها را انجام دهند یا اینکه چشم روی هم گذاشته‌اند تا منابع آب کشور چوب حراج بخورد، چون این تخلف محدود به یک رانند و یک شهر نمی شود؛خبرنگار ما با چند‌ راننده  صحبت کرد، رانندگانی که هیچ کدام به فروش تانکری آب نه نگفتند.

تاراج منابع آب کشور محدود به این فرصت طلبان نمی شود، کم نیستند کارواش‌هایی که از آب شرب استفاده می‌کنند و یا ‌هنوز بسیاری از مجتمع های مسکونی فقط یک کنتور آب دارند و  خیلی  از همسایه ها در رقابت برای مصرف آب سنگ تمام می‌گذارند. علاوه براین در بخش کشاورزی نیز هنوز بهره وری آب تاسف بار است، آنقدر که برای به دست آوردن یک کیلو محصول خشک هزار لیتر آب مصرف می شود. آمارهای تلخ در حوزه آب کم نیست؛‌ براساس آمارهای وزارت نیرو قدرت تجدید‌پذیری آب‌های زیر زمینی کشور حدود ۳۳ میلیارد مترمکعب است، این درحالی است که هر سال ‌ حدود ۶۰ میلیارد مترمکعب از این آب‌ها برداشت می‌شود. از شرایط آب های فسیلی کشور نیز باید ترسید،‌ آب‌هایی که در گذر ‌میلیون‌ها سال جمع‌ شده‌اند و ‌‌ حجم شان‌ در کشور‌ حدود ۵۰۰ میلیارد متر برآورد شده‌.اما فقط ‌ حدود ۲۰۰ میلیارد مترمکعب  این آب‌ها‌ ‌شیرین است و نگران کننده تر اینکه ‌۱۷۰ میلیارد‌ ‌مترمکعب از این منابع آب نیز برداشت شده است.

در این آشفته بازار هر روز ‌برچسب بحرانی و فوق بحرانی به دشت های بیشتری در ‌کشور سنجاق شود. برای نمونه هر  ده‌ دشت ‌استان تهران وضعیت بحرانی دارند و برداشت از آنها چند‌ برابر تغذیه شان است‌. به همین خاطر هیچ بعید نیست تا مدتی دیگر فرو نشست دشت های تهران از زلزله‌ای که همه انتظارش ‌را دارند، پیشی بگیرد و آب پاکی را   روی دست آنهایی  بریزد که ادعا مدیریت منابع آب یا مدیریت بحران دارند. ‌

مهدی آیینی

روزنامه نگار

 

سرقت تانکری آب

متخلفان هر تانکر۱۲هزار لیتری آب را حدود ۲۰۰هزار تومان می‌فروشند

کامیونی وارد خیابان می‌شود و کامیون دیگری پشت سرش. بالای هر دو یک تانکر ۱۲ هزار لیتری آب قرار دارد. روی یکی از آنها نشان شهرداری نقش بسته و دیگری نشانی از هیچ سازمانی ندارد. یکی‌شان زیر علمک کنار خیابان پارک می‌کند و دیگری کمی عقب‌تر از آن. رانندگان هر دو کامیون پیاده می‌شوند. آنها از تاخیر مسئول علمک ناراحتند؛ چراکه می‌خواهند تا شخصی به آنها مشکوک نشده‌ قفل شیر فلکه ‌باز شده تانکرشان از آب چاهی پر شود که متعلق به سازمان بوستان‌ها و فضای سبز شهرداری است‌، آبی که در این تابستان داغ باید ‌درختان شهر را سیرآب کند.

رانندگان این کامیون‌ها اما کاری به این کارها ندارند، آنها فقط می‌خواهند هرچه زودتر تانکرهایشان را پر کنند و آب را به دست مشتریانشان برسانند؛ مشتریانی که آنها هم غم آب ندارند و برایشان مهم نیست که این آب، سهم فضای سبز است و روا نیست که در این گرما و خشکسالی، این سهم را از گیاهان بگیرند و آن را در استخرهای شخصی‌شان بریزند.

بعد از گذشت یک ساعت، مسئول علمک بالاخره می‌رسد و شیر را باز می‌کند. کامیونی که زیر علمک است، سریع تانکرش را پر می‌کند و به سمت مقصد رهسپار می‌شود. وقتی که او رفت، در نقش یک خریدار آب نزدیک راننده دیگر می‌شوم‌ و می‌پرسم که آیا می‌تواند برای استخر  یک مجتمع مسکونی آب بیاورد؟ چون ناشناس هستم دیر اعتماد می‌کند، اما بعد از چند دقیقه اصرار، بالاخره راضی می‌شود، نشانی می‌گیرد و قیمت می‌دهد. می‌گوید قیمت آب یک تانکر ۱۲ هزارلیتری می‌شود ۲۵۰ هزار تومان. اما وقتی به او می‌گویم که استخر   بزرگ است و برای پر شدن به شش تانکر آب نیاز دارد، تخفیف می‌دهد و قیمت را پایین می‌آورد. وقتی هم می‌گویم اولین بار نیست که برای استخر  آب می‌خرم و دیگران خیلی پایین‌تر از این قیمت‌ها برایم آب  ‌آورده‌اند، قیمت را پایین تر می آورد و در نهایت، به ۱۸۰ هزار تومان برای هر تانکر راضی می‌شود.

توافق که کردیم، او هم تانکر خود را پر می‌کند و می‌رود. بعد هم مسئول علمک دوباره شیر فلکه را قفل می‌کند، سوار خودرویش می‌شود و راه خود را در پیش می‌گیرد.

این حکایت هر روز در این خیابان تکرار می‌شود. البته نه فقط در این خیابان، بلکه هر کجای این شهر که یک علمک آب متصل به چاهی عمیق وجود دارد، می‌توان ماجرا را از نزدیک مشاهده کرد. ماجرای برداشت غیرقانونی از چاه‌های عمیق تهران که زیر نظر شرکت آب یا شهرداری حفر شده‌اند و آب آنها باید با حساب و کتابی مشخص برای مصارف عمومی مصرف شود. اما به نظر می‌رسد که همه این آب برای موارد تعیین‌شده مصرف نمی‌شود و بخش زیادی از آن به استخرهای مجتمع‌های مسکونی و ویلاهای شخصی قشر مرفه تهران راه پیدا می‌کند.

 

از آب سکه می‌گیرند

براساس بررسی های میدانی خبرنگار ما سارقان آب کلید بسیاری از چاه های آب کشور را در دست دارند‌ و  روزانه صدها هزار لیتر آب سفره‌های زیرزمینی شهرهای کوچک و بزرگ و حتی پایتخت کم‌آب ایران مورد دستبرد قرار می گیرد در تهران از چاه‌های‌ محله‌هایی مانند لواسان، حکیمه، رسالت وبزرگراه آزادگان و امام علی و بسیاری دیگر از مناطق داخل یا حاشیه شهر، به صورت غیرمجاز برداشت می‌شود. این در حالی است که طبق گفته چند روز پیش مدیر دفتر حفاظت منابع آب شرکت آب منطقه‌ای تهران، مخازن سالانه آب زیرزمینی پایتخت با کسری ۱۵۰ میلیون متر مکعبی مواجه شده‌اند و وضعیت آبخوان‌های همه دشت‌های استان تهران، بحرانی و فوق بحرانی است.

سهم فروشندگان غیرقانونی آب در کسری مخازن آب‌های زیرزمینی تهران مشخص نیست، چراکه حجم برداشت‌های غیرمجاز آنها در طول شبانه‌روز نامعلوم است، اما هرچه که هست، به نظر می‌رسد کسب و کار این دزدان آب ، حتی در بحران کنونی آب کشور، حسابی سکه باشد. چراکه این روزها تبلیغات این افراد با عناوینی مثل «آبرسانی با تانکر» یا «فروش آب تانکری»، حتی در شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای خرید و فروش اینترنتی کالا نیز به وفور دیده می‌شود. تبلیغاتی که البته فقط منحصر به تهران نیست و کلانشهرهایی مثل مشهد و کرج را نیز در بر می‌گیرد. البته باید گفت فروش آب تانکری، اگر زیرنظر شرکت آب و با مقررات و محاسبات معین این شرکت باشد و پول آن راهی بیت‌المال شود، غیرقانونی نیست، اما این که عده‌ای بدون هیچ نظارت مشخصی، تنها با پرداخت حق حساب پیمانکار خصوصی مسئول یک چاه، آب آن را تخلیه کنند و پولش را در جیب خود بگذارند، هیچ نامی جز آب‌دزدی ندارد.

آب به شرط آزمایش

صحبت‌های این آب‌دزدهای اینترنتی برای تبلیغ کیفیت و سلامت محصولشان در نوع خود جالب و شنیدنی است. زمانی که یک مشتری با آنها تماس می‌گیرد، سعی می‌کنند هر جور که شده، او را راضی کنند تا آب را از او بخرد و سراغ دیگران نرود. وقتی هم که ما در نقش یک مشتری با بعضی از این آب‌‌دزدهای سیار تماس می‌گیریم، قضیه به همین شکل پیش می‌رود و هرکدامشان تلاش می‌کنند به گونه‌ای دلمان را به دست آورند و به ما اطمینان دهند که آبی که می‌فروشند، بهترین آب تهران است.

مثلا یکی از آنها به ما توضیح می‌دهد که در اصل برای شرکت‌های داروسازی آب می‌برد و آنها همیشه از آن نمونه‌برداری می‌کنند و سلامت این آب مورد تاییدشان است. او تاکید می‌کند که در قبال سلامت مشتریانش مسئول است و به همین خاطر، وظیفه خود می‌داند که آب بهداشتی و قابل خوردن به دست مردم برساند.

اما وقتی از او می‌پرسیم که مگر از شرکت آب، بار می‌زند که مدعی است آبش قابل شرب است، پاسخ منفی می‌دهد و می‌گوید: من از شرکت آب بار نمی‌زنم، بلکه از یک چاه در تهراندشت بار می‌زنم که بیش از ۱۵۰ متر عمق دارد. اتفاقا یکی از کارکنان شرکت آب به من پیشنهاد داد که آب را با قیمت پایین‌تری از او بخرم، ولی چون کیفیت آب آنها خوب نیست، پیشنهادش را قبول نکردم. زیرا حاضرم آب را به دو برابر قیمت بخرم، اما آب سالم تحویل مشتری بدهم. من آنقدر به این آب اطمینان دارم که اگر بخواهید یک پارچ از آن را جلوی شما می‌خورم.

شنا در سهم مناطق محروم

اما این آب‌دزد تنها شخصی در بین هم‌صنفانش نیست که ادعا دارد آبی که به مشتری می‌دهد، آب شرب است. یکی دیگر از آنها می‌گوید که کارش فقط آب خوردن است و به خاطر همین نرخش بالاتر از دیگران است. او توضیح می‌‎دهد که تانکرش را با نامه بارگیری که در آن ساعت و شماره ماشین مشخص است، داخل یکی از ادارات منطقه‌ای سازمان آب پر می‌کند و قیمت آب هر تانکر ۲۰ هزار لیتری‌اش، ۵۰۰ هزار تومان است. این فروشنده غیرقانونی آب البته تاکید می‌کند که این موضوع سری است و نباید جایی درز کند، چون وظیفه اصلی او بردن این آب برای مناطق محروم است، اما اگر گاهی هم باری برای استخرهای شخصی افراد به او بخورد، قشر مرفه را هم از این آب بی‌نصیب نمی‌گذارد.

سال‌های آب دزدی

«۱۸ سال است که من این آب را برای مشتری‌هایم می‌برم.» این حرف یکی دیگر از آب‌دزدهای سیار است که روی آب هر تانکر ۱۲ هزارتایی‌اش، ۲۱۰ هزار تومان قیمت می‌گذارد. او البته می‌گوید که پارسال نرخ آب هر تانکر ۱۶۰ هزار تومان بوده است، اما امسال هم به خاطر کمبود آب و هم به دلیل بالا رفتن قیمت دلار، ناچار شده نرخش را افزایش دهد.

این راننده تانکر که کمی دندان‌گرد به نظر می‌رسد، در جواب حرف ما که می‌گوییم همکارانش در میرداماد آب را ارزان‌تر می‌فروشند، توضیح می‌دهد: «من از چاهی در پاسداران آب می‌آورم که کیفیتش بسیار بهتر از چاه میرداماد است. چراکه این چاه ۱۸۰ متر عمق دارد و اطراف آن، هیچ انشعاب فاضلابی نیست، اما کنار چاه میرداماد، چند چاه فاضلاب قرار دارد که بعد از زلزله پارسال به این چاه وصل شده و آب میرداماد در اثر این اتفاق کدر شده است و به نظر من، دیگر قابل استفاده نیست.»

با توجه به حرف های این قاچاقچیان آب باید گفت در شهری که تعرفه آب‌بهای آن هر سال گران و گران‌تر می‌شود یا سازنده ساختمانی در حال ساخت، باید برای گرفتن یک انشعاب آب شهری بارها طبقات ادارات مربوطه را بالا و پایین کند، چطور کسی حواسش به این دزدان آب نیست و آنها بدون هیچ دردسری، تانکر تانکر آب سفره‌های زیرزمینی را غارت می‌کنند.

 

احتمال تخلف صفر نیست

خبرنگار ما ماجرای آبدزدی را از مسئولان پیگیری کرد و در نهایت به شهرداری رسید، شهرداری تهران نیز رئیس فضای سبز شهرداری منطقه ۳ را به عنوان شخصی مطلع در این خصوص معرفی کرد.

خلاف به عرضتان رسانده اند! این اولین جمله ای است که  در گفت و گو با رئیس فضای سبز منطقه ۳ شهرداری تهران می شنویم، وقتی برای که پیگیری خبر فروش  آب تانکرهای آبیاری فضای سبز منطقه اش با او تماس می گیریم. رضا اعلابیگی سفت و سخت این موضوع را تکذیب می کند و می گوید: شماره تانکر را به من بدهید تا با این راننده و پیمانکارش برخورد کنیم!

صحبت مان طولانی تر که می شود، برایش از جزئیات ماجرای خرید آب یکی از تانکرها به قیمت ۲۰۰ هزارتومان که می گوییم، اعلابیگی کمی از موضع قبلی اش کوتاه می آید و می گوید: البته ما نمی توانیم بگوییم که احتمال تخلف در این سیستم صفر است، در هیچ جای دنیا اطمینان صددرصدی وجود ندارد و نمی توان آن را تضمین کرد اما ما شبانه روزی بر کار این تانکرها نظارت می کنیم، مسیرهای هر کدام ،  تعداد سرویس هایشان و مبدا و مقصد آبی که حمل می کنند، کنترل می شود.

او در توضیح بیشتر می گوید : شب ها به این دلیل تعداد تانکرها در سطح  شهر زیاد است که بخشنامه شده آبیاری فقط در شب انجام شود و بالاجبار شب ها تانکرها زیر علمک آبیاری صف می کشند ، البته در طول روز به خاطر ترافیک امکان تردد آسان در سطح شهر را ندارند و این هم مزید برعلت است. اما بجز تانکرهای خود شهرداری که برای آبیاری و آب شویی پیش بینی شده اند، تعدادی تانکر دیگر هم بعضا با نامه ای که از ارگان ذیربط می دهد و از شهرداری منطقه  تقاضا می کند می توانند از علم آبیاری استفاده کنند. مثلا اگر مدیریت تونل نیایش برای کار عمرانی اش احتیاج به آب داشته باشد ، به ما نامه می زند و دو تا تانکر را معرفی می کند تا از آب علم های آبیاری استفاده کند، که اینها دیگر جزو نیروهای ما نیستند.

 

محمد حسین خودکار

 

نشئگی زیر درختان خیس

کارتن خواب و معتادان‌ این روزها برای فرار از گرما دست به خلاقیت می زنند

 انگار که مرده است، مرده ای با حالتی غریب، با سری خمیده بین دو زانوهایش بیشتر از یک ساعت است که چمباته زده، آفتاب سوزان پس کله اش را سرخ کرده ، کمی بدتر، سوزانده. عرق از فرق سرش برق می زند، پشت گردنش نقطه روشنی پیدا نمی شود، گرمای تابستان سیاه و کبودش کرده، باد گرمی  می وزد، هرم گرما صورتش را آتش می زند، طاقتش طاق می شود، می افتد روی چمن های پارک، می خزد به زیر درخت بید، سایه درخت نوازشش می کند، دستش را می کند داخل چاله پر از آب دور درخت، کمی خنک می شود، دست خیسش را می کشد روی صورتش، چرتش می گیرد، دمر می خوابد روی چمن تا شاید خنکایش مرهمی باشد بر گرمای آفتاب سوزان. دور آب نمای پارک غلغله است، یکی دستمال یزدیش را خیس می کند، می کشد روی سر وصورتش، دور گردنش می چرخاند، چند نفر شلوار ها را تا بالای زانو بالا کشیده و با رکابی های دود گرفته داخل آب می روند، گرمای هوا ‌ معتادان زیادی را آواره پارک ها و فضاهایی کرده تا شاید از شر گرما خلاص شوند، خلاصی که تنها با مرگ و یا ترک نصیبشان می شود، زمستان را که پشت سر می گذارند گرمای تابستان کلافه شان می کند گرمایی که به قول خودشان بلای بدتر از سرما به سرشان می آورد‌.

 قلب خیابان شوش تهران از دود گرفته، هوا که گرم شد، بار و بندیلشان را از کنار خراب ها جمع کردند، راه افتادن به گز کردن محله ها برای پیدا کردن جایی خنک، تا شاید از گرمای ۴۰ درجه تهران در امان باشند، چه جایی بهتر از بوستان شوش، پارکی که انگار برای معتاد ها درست شده است، تا چشم کار می کند، زن، مرد، جوان و میانسال، با هم در دایره های کوچک نشسته و مواد مصرف می کنند،  ‌معتادان زیادی گوشه به گوشه پارک، هر کنجی که گیر آورده اند، در حال مصرف مواد هستند، مردی پیراهن آبی به تن و شلوار سرمه ای به پا مشغول سر و کله زدن با معتادان است از آرمی که جلوی سینه اش چسبیده، معلوم است که از شهرداری دستور می گیرد. او معتادان را به وسط پارک، جایی نزدیک به آب نما و دور از پیاده روهای خیابان صاحب جمع هدایت‌ می کند، این کار خوشایند مردی میانسال که کارش حفظ و نگهداری از چمن های پارک است، نیست. مرد میانسال می گوید: هوا گرم است، داخل حوض آب نما می روند و استحمام می کنند، یا روی چمن ها دراز می کشند و باعث شکستن ساقه و رشد نکردن گیاهان می شوند. بیراه هم نمی گوید، دور و بر حوض معتادها حلقه زده اند، پشت دیوارها هم تعدادی ظاهرا دارند دوش آب سرد می گیرند، این را از دبه هایی آبی که چند معتاد به پشت ساختمان های واقع در داخل پارک منتقل می کنند، می شود متوجه شد.

 زیر درخت خیس

دو سال از روزی که بنیامین تصمیم گرفت از خانه بیرون بزند، می گذرد، تصمیمی که حالا حدود پنج ماه است که کارتن خوابش کرده است، تا همین چند ماه پیش در خیابان آزادی شاطر نانوا بود که صاحب نانوا متوجه مصرفش می شود و از آنجا اخراجش می کند، اعتیاد فرصت دوباره سرکار رفتن را از او می گیرد، یک بطری نوشابه خانواده پر از آب با سری سوراخ شده را به شکل یک آب پاش درآورده است، قبل از اینکه زیر درخت دراز بکشد، آب را روی برگ های درختچه می پاشد، آن طور که خودش می گوید با اینکه شاطر نانوا بوده و به گرما عادت دارد، اما ظهرها گرما خیلی  اذیتش می کند، بعد از آب پاشی روی برگ های درختچه، بنیامین جسم خسته اش را روی چمن نم دار و زیرسایه برگ های خیس می کشد تا ساقی برسد و مواد را برایش بیاورد. بنیامین تنها چند ماه است که کارتن خواب شده و هنوز کارتن خوابی در زمستان را تجربه نکرده است. می گوید قبل از اینکه به کارتن خوابی روی بیاورد، شنیده بود که زمستان ها را در گرم خانه ها و یا گورها می خوابند،اما هیچ گاه به فکر تابستان و گرمای آن نبوده است، همیشه ازاینکه شبی را بیرون بخوابد، ترس داشته است. بنیامین گرما را تجربه کرده است، اما سرما برایش یک کابوس است، کابوسی که ازهمین الان و درظل گرمای تابستان لرزه را به جانش انداخته است.

 راهکار دانشمند برای فرار از گرما

سایه درختان و گوشه دیوارها همیشگی نیست، وقت که بگذرد، ساعت که جلو برود؛ جهت خورشید هم عوض می شود،  سایه درخت شروع به حرکت می کند، درحالی که معتاد و کارتن خواب ها در خواب عمیق دوباره زیر تیغ های آفتاب سوزان قرار می گیرند. معتادها جمعشان که جمع باشند، نشئه که باشند، فکرکردنشان می آید. فکری بکر برای گیر آوردن سایه ای همیشگی، برای ردیف کردن جایی برای لم دادن. باقر را همه «دانشمند» صدا می کنند، هر کسی که گیر ذهنی داشته باشد، می رود پیش باقر، از تعمیر فندک و پایپ گرفته تا روشن کردن آتش بدون کبریت و جوش آوردن آب بدون نیاز به گرما، باقر یا همان دانشمند تازگی ها کلاهی برای خودش درست کرده که جلو و عقبش را دو پنکه کوچک گذاشته تا گرمش نشود، دانشمند کمتر با کسی بُر می خورد، بیشتر تنها و با خودش خلوت می کند، تحصیل کرده است و بعد از جدا شدن از همسرش به مواد روی می آورد.

دانشمند را معمولا با کوله پشتی سبز و زرد رنگش در خیابان های مولوی و شوش می توان دید، کوله پشتی که همه چیز در آن پیدا می شود، از وسایل بهداشتی گرفته تا ابزار پخت و پز، وسایلی که با تغییر فصل، آنها هم عوض می شوند. حالا در گرمای تابستان پتو و کیسه خواب دانشمند جای خود را به یک چادر گل گلی زنانه داده است، چادری که هر رهگذری را به خود جلب می کند، حتی زمانی که برای اولین بار در جمع معتاد و کارتن خواب ها هم چادر را رو کرد، خیلی ها با اینکه می دانستند دانشمند فکری در سرش است، اما مسخره اش کردند. دانشمند با استفاده از دو چادر که به همدیگر با دست و وصله های درشت دوخته است برای خود یک سایبان درست کرده است، آن طور که دوستان دانشمند می گویند، شب ها  چادر خیس را در یخچال یک مغازه دار می گذارد و ظهر ها که هوا گرم می شود، چادر را که روی آن لایه ای از یخ نقش بسته است را به شکل یک کپر به پا می کند و زیر آن گرمای ظهر را سر می کند. باقر در میان معتادان بوستان شوش، بستی هم می فروشد، بستنی یخی های باقر همیشه بین ساعات یک تا  سه بعدازظهر به داد جگر گر گرفته معتادان می رسد، و کمی از گرمای ظهر به سردی یخ پناهشان می دهد.

  جامعه در معرض تشویق به مصرف مواد مخدر

مصرف مواد قبح اش ریخته این روزها معتادان مواد را در پیاده ور، پارک و مکان هایی عمومی هم دود می کنند در مناطق جنوبی و اطراف بازار بزرگ تهران که جای خود دارد‌.  آسیبی  که به دلیل غفلت از مدیریت اصولی بازار مواد مخدر‌ هزینه زیادی به جامعه تحمیل کرده است‌.

 وجود معتادان در یک منطقه به معنای حضور ‌ساقی ها‌(خرده فروشان مواد مخدر )در آن محله ها است. و این یعنی دسترسی سریع و آسان اهالی این مناطق به مواد مخدر. از جمله دیگر آسیب های اجتماعی که به صورت جدی این مناطق را تهدید می کند، می توان به خطرناک بودن کوچه ها و معابر محله های یاد شده برای تردد مردم و در معرض بیماری قرار گرفتن ساکنان این محله در برخورد با معتادان اشاره کرد.

 امیلیا نرسیسیانس، جامعه شناس درباره مصرف مواد مخدر و هنجار شکنی های معتادان در مکان های عمومی و تبعات آن در جامعه به ما می گوید: بسیاری از مردم هنگام عبور از کنار افرادی که در پارک ها و حتی خیابان ها در حال مصرف مواد یا کارتن خوابی هستند، حالت انزجاری از خود نشان می دهند.

آن طور ‌که او توضیح می دهد‌ هنگام برخورد با این صحنه ها همه مردم ‌یکسان رفتار نمی کنند‌. واکنش ها از سوی نوجوانان و جوانان که دارای روحیه کنجکاوی هستند به شکل یک ماجراجویی خود را نشان می دهد و باعث می شود که فرد راحت‌تر در معرض مصرف و امتحان کردن مواد مخدر قرار بگیرد.

 مدیر گروه مطالعات فرهنگی انجمن جامعه‌شناسی ایران درباره بحث فرهنگی و اثرات منفی این قبیل از حرکات هم می گوید: برهنه شدن معتادان در پارک ها یا در گوشه و کنار ساختمان های پارک ها برای آب تنی ‌ ضد فرهنگی‌ که متاسفانه ما در پارک های مرکز شهر شاهد آن هستیم،  معمولا این پارک ها از طرف سازمان های فرهنگی هم فراموش شده یا با ضد فرهنگ های موجود در  آنها کنار آمده اند و برای بازسازی و ترمیم فرهنگی آن ها کاری انجام نمی گیرد.

   باغچه، جزیره معتادها

از پارک ها و فضاهای سبز که بگذرید   تازه بازارچه ها وکوچه های باریک و بی رمق، محله مولوی، شوش و گمرک سرشان را از ترس حضور معتادان می دزدند، محله هایی که اهالی اش عطایش را به لقایش بخشیدند و از این محله ها کوچ کردند، یعنی کوچانده شدند، توسط معتاد های مزاحمی که هر روز دم در و در کنج های محل و نزدیک خانه شان بساط پهن می کردند و چرت بعد از نشئگی می زدند. اما حالا هم در کنار دیوارهای این محل ها معتادان همچنان می لولند و حتی بعضی شان به داخل خانه های قدیمی که حالا خالی از سکنه است، راه پیدا کرده اند. کوچه های پشت بازار سید اسماعیل در چهارراه مولوی، نزدیک به حوزه علمیه معروف محله، در حیاطی بزرگ که همه آنجا را به نام «باغچه» می شناسند. حالا میزبان معتادانی است که برای خود آنجا دخمه هایی دارند، دخمه هایی که درست مانند جمعه بازارها در ردیف هم قرار دارند، حتی اجناسی را هم عرضه می کنند، اجناسی که یا دزدیده اند یا از میان سطل آشغال ها پیدا کرده اند. اما بیشتر از این به دنبال استراحت کردن در جایی بدون نظاره جامعه و در کنار هم نوعان خود هستند و چه جایی بهتر از حیاطی بزرگ با یک ورودی تنگ در ته یک کوچه بن بست که به فکر کسی نمی رسد و شبیه به یک جزیره دور افتاده  به تصرف معتاد ها در آمده است.

     بهنام اکبری

اکالیپتوس خطرناک‌تر از چمن کاری

مشکل اصلی فضای سبز شهری نبود برخورد تخصصی است. رعایت نکردن استانداردها و اصول علمی برای ما مشکل‌آفرین شده است. نداشتن طرح جامع فضای سبز، طرح جامع جمع‌آوری آب‌های سطحی و نگه‌داشتن آن در شهر از دیگر مشکلات فضای سبز کشور است. باید نزولات جوی را در آب‌انبارهایی که در داخل شهر طراحی می‌شود، جمع‌آوری کرد. این آب را باید نگه داشت برای مواردی که به آن نیاز است.

باید پرسید آب‌ قنات‌های ما کجا می‌رود؟ یا چرا کف رودخانه‌های ما بتنی است؟ چرا از خاک سفت شده در کف رودخانه استفاده نمی‌کنیم تا آبی که رد می‌شود، جذب زمین شود و تهران را از خطر فرونشست نجات دهد. در تهران اکالیپتوس می‌کارند که به ظاهر این‌گونه در مقابل بی‌آبی مقاوم است. این درحالی است که اکالیپتوس را باتلاق خشک‌کن می‌خوانند چرا که اندک نم خاک را نیز جذب می‌کند.

باید از مدیران شهری پرسید چرا این گیاه را می‌کارند تا همان یک ذره نم و آبی که هست خشک شود. بیشتر آنها در تهران به فکر مصرف آب چمن‌ها هستند؟ نکته فراموش شده این‌که مدیریت شهری اکنون باید به فکر اکالیپتوس و توت‌های مثمر و غیرمثمری باشد که کاشته شده و به مشکلاتی مانند طغیان مگس سفید دامن زده است.

اما مدیریت شهری از این اشتباه‌ها درس نمی‌گیرد، چون هنوز چنار آبدوست کاشته می‌شود تا منابع آبی تهران را محدودتر کند.

قدیمی‌ها یادشان هست که تهران شهر رودخانه‌ها بود، اما دیگر از آن خبری نیست و در برخی اکنون فاضلاب جاری است.

ماجرا وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شود که زمزمه‌های قاچاق آب نیز در شهر پیچیده  و برخی می‌گویند از برخی پارک‌ها تانکرتانکر آب به استخرها قاچاق می‌شود!

در تهران از نظر مدیریت فضای سبز، قوانین و استانداردها اصلا مناسب نیست.

هیچ‌یک از پارک‌های تهران از نظر استاندارد و جمعیتی که از آن استفاده می‌کنند، شرایط مطلوبی ندارد. همه اینها به‌دلیل حضور نیروهای غیرمتخصص در حوزه طراحی فضای سبز است. خیلی از معمارها خود را معمار منظر تلقی می‌کنند در حالی که نیازهای اکولوژیکی گیاهان را نمی‌شناسند. متاسفانه نبود نظام مهندسی تخصصی مهندسین فضای سبز، سبب شده که حضور غیرمتخصص‌ها در این حوزه تقویت شود. به دلیل رقابت اقتصادی در بازار نمی‌گذارند نظام مهندسی فضای سبز و طراحی منظر پا بگیرد زیرا انحصار طراحی منظر دست معمارهاست.

ساخت و ساز آن دست عمرانی‌هاست. یک چرخه اقتصادی و یک رقابت ناتمیز است که متاسفانه مانع از ایجاد یک تشکیلات تخصصی می‌شود.

علیرضا میکائیلی
عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گرگان

مدیریت خشکی فضای سبز!

مدیریت نادرست فضای سبز شهری، منابع آبی را هدر می‌دهد

فواره‌های کوچ و بزرگ در کلانشهری مثل تهران چوب حراج به آب می‌زنند، منابع مالی و آب زیادی در شهرها صرف می‌شود تا بخشی از طبیعت در کلانشهرهای بزرگ کشور، برای شهروندان تداعی شود. اما این روزها کاهش منابع آب سبب شده است مسئولان به فکر چاره بیفتند. اعضای شورای شهر می‌گویند قانون ممنوعیت کشت چمن در پارک‌ها را به تصویب رسانده و به شهرداری‌ها اعلام کرده‌اند. چمن جزئی از فضای سبز شهری است که حفظ آن به آب زیادی نیاز دارد. کود مورد استفاده برای شادابی چمن‌ها از طریق آبیاری به منابع آّب زیرزمینی نفوذ می‌کند و آن را آلوده می‌کند. به همین دلیل چمن‌ها متهم ردیف اول مصرف بالای آب و آلودگی منابع آب زیرزمینی به‌شمار می‌رود. شاید به همین دلیل باشد که مسئولان حکم به ممنوعیت کشت چمن داده‌اند تا از این طریق آب کمتری صرف فضای سبز شهری شود اما کارشناسان فضای سبز می‌گویند بیش از آن‌که چمن در مصرف آب نقش داشته باشد، این ساعات آبیاری، شیوه آبیاری و نحوه ایجاد فضای سبز در شهرهاست که باید اصلاح شود.

درباره آبیاری فضای سبز قاعده‌ای کلی وجود دارد. آبیاری در ساعاتی که تبخیر در آن زیاد است، مصرف آب را افزایش می‌دهد. با این تعریف، بسیاری از فواره‌های آبیاری فضای سبز شهری که از ساعت ۹ یا ۱۰ و در زمان اوج گرما به کار می‌افتند، شیوه‌ای غلط را در پیش گرفته‌اند که مصرف آب را افزایش می‌دهد. محسن کافی، مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران درباره رفتار مناسب شهرداری در آبیاری فضای سبز به جام‌جم عنوان می‌کند: پاسخ این پرسش زمانی می‌تواند دقیق باشد که من بدانم در تمام مناطق تهران چه شرایطی وجود دارد. خیلی جاها سیستم آبیاری تحت فشار دارد و خیلی جاها ندارد. در جاهایی که آبیاری تحت فشار وجود دارد، کنترل شرایط راحت‌تر است.

آن‌طور که او می‌گوید بهترین زمان برای آبیاری فضای سبز به‌منظور ایجاد صرفه‌جویی در آب از غروب تا صبح زود است. زیرا اگر در طول روز آبیاری به خاطر گرما انجام دهیم، ضریب تبخیر و تعرق بالا می‌رود. قبل از این‌که گیاه بتواند آب را جذب کند، تبخیر انجام می‌شود به همین دلیل در شب که هوا خنک‌تر است اگر به فضای سبز آب بدهند، فرصت جذب برای گیاه فراهم می‌شود.

کافی، به مشکلات مختلف موجود در شهرداری تهران اشاره می‌کند و می‌گوید: این مشکلات باعث می‌شود زمان آبیاری متناسب و همخوان با شرایط اقلیمی نباشد.

او ادامه می‌دهد: به‌عنوان مثال نزدیک میدان آرژانتین محوطه‌ای که متعلق به بنیاد مستضعفان است، یک کانال آب شهرداری وجود دارد. این کانال برنامه خاصی ندارد یا حداقل کسانی که آبیاری فضای سبز می‌کنند از برنامه آن خبر ندارند. خیلی از مواقع فقط روز در این کانال آب هست به همین دلیل آبیاری در روز انجام می‌شود. هرچه بگوییم آبیاری فضای سبز در شب باید انجام شود، چون‌که اصلا شب آبی وجود ندارد که آبیاری انجام شود، کارگران از این دستورالعمل پیروی نمی‌کنند.

 

جای خالی همکاری بین دستگاهی

به اعتقاد مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران، با همکاری بین دستگاهی می‌شود مشکل زمان آبیاری فضای سبز را حل کرد البته اگر دنبال حل این مساله باشند.

او شرایط آبیاری فضای سبز سایر شهرها را بدتر از تهران توصیف می‌کند و بر این باور است که آبیاری فضای سبز با تانکر وضعیت فاجعه باری دارد. زیرا وضعیت حجم مخزن کامیون‌ها معلوم نیست. گاهی کل مخزن را پر نمی‌کنند یا داخل مخزن چیزهایی است که حجم مخزن آب کامل نیست. چون که براساس تعداد کامیون، آب رسیده به فضای سبز را حساب می‌کنند، دقیق مشخص نمی‌شود که چند لیتر آب صرف آبیاری فضای سبز شده است.

کافی ادامه می‌دهد: سرعت حرکت راننده خیلی مهم است. گاهی هم ماشین‌ها کنار خیابان پارک کرده‌اند و اصلا آبی به فضای سبز نمی‌رسد. خاک که خیلی خشک شود، آب جاری می‌شود و نفوذ نمی‌کند در نتیجه آبی به گیاه نمی‌رسد.

گرچه او آبیاری تانکری را قبول ندارد اما برای حل این مساله راهکار هم دارد،خودش می‌گوید مشابه این مساله را در مشهد حل کرده است. مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران ادامه می‌دهد: در مشهد با قرار دادن یک لوله ۴ اینچی با شیب ۵/۰درصد در عمق ۷۰ سانتی‌متری خاک، آن را مرطوب کردیم. آب از طریق لوله به فضای سبز منتقل می‌شود.‌

 

تنک کردن درختان

ولی‌ا… مظفریان هم به عنوان یک گیاه‌شناس می‌گوید ساعات آبیاری در تهران غلط است، اما او بحث را گسترده‌تر می‌بیند و انتقاداتی را به انتخاب گونه، نحوه کاشت و حتی هرس درختان شهری وارد می‌داند.

این گیاه‌شناس که با حذف یکباره چمن از فضای سبز شهری مخالف است، به جام‌جم می‌گوید: اگر وضعیت درختان و درختچه‌ها را تنک کنیم، بخشی از آبی را که درختان و درختچه‌ها مصرف می‌کنند، می‌توانیم به مساحت کمتری از چمن اختصاص دهیم. به این مفهوم که بخشی از نقاطی را که پشت پرچین است و دیده نمی‌شود، چمن نکاریم.

اگر از او درباره استفاده از کفپوش‌های سبزی که آب کمتری مصرف می‌کنند، سوال کنید، پاسخ می‌دهد: کف‌پوش‌هایی مثل عشقه در آفتاب تهران دوام نمی‌آورد. برخی کف‌پوش‌ها مثل فرانکینیا هم در زمستان رنگ زیبای سبز را نخواهند داشت و تغییر رنگ می‌دهند.

این گیاه‌شناس تراکم درخت در فضای سبز حاشیه خیابان‌های تهران را بیش از اندازه توصیف می‌کند و معتقد است باید با حذف درختان کج و معوج، انتخاب اصلح کنیم و با کاهش تراکم درختان، نیاز به هرس شدید درختان در پاییز را به حداقل برسانیم. به این ترتیب علاوه بر این‌که باعث می‌شویم آب کمتری مصرف شود، فضای سبز مطلوب‌تری خواهیم داشت. درختان شکل و قیافه خود را پیدا می‌کنند و توان تولید اکسیژن در فضای سبز افزایش می‌یابد.

او توضیح می‌دهد: وقتی در فصل پاییز درختان را هرس شدید می‌کنید، در بهار این درختان برای بازسازی خود باید وقت صرف کنند. این بازسازی در بهار هم انرژی بیشتری می‌برد و هم از تولید اکسیژن می‌کاهد. درختانی که شکل و قیافه واقعی دارند، فضای بالیدن به آنها داده شده است و با کاهش نیاز به هرس، هزینه کارگری برای نگهداری آنها کاهش می‌یابد.

 

جست‌وجو برای جایگزین چمن

با توجه به این‌که کاشت چمن در فضای سبز ممنوع شده بهتر است شهرداری به فکر جایگزین برای چمن باشد.

مظفریان در این‌باره می‌گوید:باید از گیاهان فصلی در فضای سبز استفاده کنیم. حال این‌که این گیاهان چقدر می‌توانند جایگزین چمن شوند و چقدر ضرورت دارد که این همه چمن بکاریم، بحث دیگری است. تناسب بین کاشت گونه‌های فصلی و دائمی باید برقرار شود. به‌طوری که چشم نوازی فضای سبز حفظ شود.

او تاکید می‌کند: موافق حذف صددرصد چمن در سطح شهر تهران نیستم. البته چمن را در زیر سطح درختان کاشته‌ایم یا در پشت پرچین‌ها چمن داریم. در صورتی که نباید این‌گونه باشد. ضرورتی ندارد چمن و درخت در کنار هم وجود داشته باشد. تعادل بین چمن و درخت را باید برقرار کنیم. از پرچین‌ها برای نقاطی که در معرض دید نیستند، باید استفاده شود تا به این ترتیب، سطح چمن کاری کاهش یابد.

این گیاه‌شناس همچنین به چمن‌های کم آبی اشاره می‌کند که کشت آن به صرفه جویی در مصرف آب منجر می‌شود. به گفته او چمن‌های قد بلندی به نام «کورتادریا» وجود دارند که نه تنها هرس مداوم نمی‌خواهند بلکه آب کمتری مصرف می‌کنند و به‌صورت کپه‌ای یا توده‌ای و با فاصله کاشته می‌شوند. این چمن سرسبزی لازم را برای زمین موردنظر فضای سبز فراهم می‌کند. همچنین «مَرغ» گیاه دیگری است که می‌تواند با آب کمتر زندگی کند. نیاز به آبیاری، حفاظت، هرس مداوم و بریدن هم نداشته باشد.

او تاکید می‌کند: البته گیاهانی که به‌عنوان پوشش در فضای سبز استفاده می‌شوند باید در عمل چشم‌نوازی هم داشته باشند. چشم نوازی امری نسبی است.

مظفریان می‌گوید: مردم ما هم باید عادت کنند در شرایطی که آب برای خوردن نیست، نمی‌توان آن را صرف چمن‌کاری کرد. پس باید بخشی از چمن را حذف کنیم. البته این حذف باید تدریجی باشد نه این‌که یکباره دستوری بدهیم که هرجا چمن بود، آب ندهیم تا خشک شود. باید چمن را با گیاهان فصلی جایگزین کنیم.

گونه‌های بومی، عناصر فراموش شده در فضای سبز

یکی از اهداف ایجاد فضای سبز، تلطیف درجه حرارت هواست. هر گونه‌ای که در فضای سبز به‌کار گرفته می‌شود، با شرایط منطقه همخوانی بیشتری داشته باشد، دستیابی به اهداف تعریف شده برای آنجا با صرف هزینه‌های کمتری امکان‌پذیر می‌شود. استفاده از گونه‌های بومی، نیاز به مصرف آب را کاهش می‌دهد اما همواره در فضای سبز شهری از گونه‌های غیربومی استفاده می‌شود. دلایل متعددی برای تمایل طراحان منظره به استفاده از گونه‌های غیربومی مثل چمن، اکالیپتوس و… ذکر می‌شود. یکی از مهم‌ترین دلایل این است که ارچه در دانشگاه‌ها بر اهمیت استفاده از گونه‌های بومی در طراحی منظر تاکید می‌شود اما به‌دلیل نبود زیرساخت‌ها، استفاده از گونه بومی در فضای سبز توسط دانش آموختگان دانشگاه‌ها به فراموشی سپرده می‌شود.

هیچ منبع علمی برای معرفی اثرات زیبایی‌شناختی گونه‌های بومی وجود ندارد و از سوی دیگر در بازار هم این‌گونه‌ها که متناسب با شرایط آب و هوایی ایران هستند، تکثیر انبوه نشده‌اند.

بنابراین حتی اگر یک مهندس فضای سبز قصد داشته باشد از گونه‌های بومی استفاده کند، به‌دلیل نبود نهال درختان و درختچه‌های بومی در بازار، از این کار منصرف می‌شود. حضور گونه‌های غیربومی در فضای سبز تبعات مختلفی نظیر بروز انواع آلرژی‌ها، مصرف بیشتر آب و… را به همراه خواهد داشت.

آلرژی زایی فضای سبز

یکی از مشکلات ناشی از فضای سبز شهری ایجاد آلرژی توسط برخی گیاهانی است که در طراحی پارک‌ها از آنها استفاده می‌شود. این گیاهان موجب ایجاد و تشدید حساسیت در جامعه می‌شود. در حال حاضر آلرژی به طور متوسط ۱۵ درصد جمعیت جهان(در حدود ۵۰۰ میلیون نفر) را تحت تاثیر قرار داده است و در ایران ۲۰درصد یعنی حدود ۱۴ میلیون نفر مبتلا به آلرژی هستند. با توجه به مساله مهم آلرژی که در جوامع بشری با آن روبه‌رو هستیم و هر ساله آمار مبتلایان به این بیماری در حال افزایش است، توجه به کشت‌گونه‌های غیرآلرژی‌زا در فضای سبز از ضرورت‌های اصلی این حوزه به‌شمار می‌رود. این مساله هزینه‌های هنگفتی بر اقتصاد جامعه و خانواده تحمیل می‌کند. طراحان فضای سبز با شناسایی گیاهان آلرژی‌زا و حذف آن از فضای سبز، میزان شیوع به آلرژی را در جامع کاهش می‌دهند. کنوکارپوس از جمله گونه‌های کشت شده در فضای سبز جنوب ایران است که باعث بروز تنگی نفس در بخش زیادی از مردم این منطقه شد. این روزها برای کاهش مراجعه به مراکز درمانی، شهردار‌ی‌های استان‌های جنوبی کشور قصد دارند بخشی از درختان به کار رفته در فضای سبز را حذف کنند تا مشکل تنفسی مردم جنوب برطرف شود. درخت عرعر هم که در فضای سبز تهران به کار گرفته شده، عامل بروز آلرژی در مردم معرفی شده است.

لیلا مرگن

بالا