آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : خطر

بایگانی/آرشیو برچسب ها : خطر

اشتراک به خبردهی

بوی خطر می‌آید؟

پس از انتشار بوی نامطبوع احتمال زلزله تهران و فعال شدن آتشفشان دماوند را با کارشناسان درمیان گذاشتیم

بو، خیلی ناگهانی از راه رسید! همان بوی مرموز روز چهارشنبه، همانی که تا این لحظه که گزارش نوشته می شود منشا اش مشخص نشده ! بویی که در کمتر از سه ساعت از مرکز تا غرب و از شرق تا جنوب و شمال تهران منتشر شد و با ساکنان بیشتر محله های تهران رخ به رخ شد و مشام خیلی ها را آزار داد و این وسط برای مسئولان مدیریت شهری هم شاخ و شانه کشید و برای خودش حریف طلبید! مسئولانی از ارگان ها و دستگاه های مختلف که سریع دست به کار شدند تا منشا انتشار این بوی مرموز نامطبوع را پیدا کنند و البته به نتیجه خاصی هم نرسیدند!

از چهارشنبه حوالی ساعت ۴ بعد از ظهر که اولین گلایه ها از انتشار بوی نامطبوع در سطح شهر تهران از خیابان های مرکزی شهر و جایی حوالی میدان انقلاب منتشر شد تا این لحظه هنوز مشخص نشده که چه عاملی پشت پرده انتشار این بو قرار داشته است! گرچه سرنخ های زیادی در این چند روز دست به دست شد و هر چند ساعت یک بار یک عامل ، دلیل انتشار بو اعلام شد، عاملی که مثل خیلی اتفاق های مشابه دیگر، به فاصله کوتاهی توسط مسئولان دستگاه مربوطه تکذیب شد و در نهایت ارمغانی جز سردرگمی برای مردم نداشت،  مردمی که نفهمیدند چرا چهارشنبه ی تهران اینقدر بدبو بود؟!

نتیجه این تائید و تکذیب هایی مکرر و «من نبودم»های دستگاه های مختلف ذیربط، بیشتر از اینکه دل مردم تهران را قرص کند، نگرانشان کرد و خیلی ها را یاد غول زلزله ای انداخت که می​گویند سالهاست زیر پای تهران نشسته است، همان غولی که خیلی از کارشناسان زلزله شناسی نگرانند بیدار شود و تنی بجنباند و دودمان تهرانی ها را برباد بدهد!  این وسط بعضی ها هم سرشان را بلند کردند و چشم شان به دیو سپید پای در بند بالای سر تهران افتاد و یادشان افتاد که از قدیم زیر گوششان خوانده بودند که دماوند یک کوه آتشفشانی نیمه فعال است و همانجا ته دلشان لریزد که نکند دماوند عامل انتشار این بو باشد؟!

همه این نگرانی ها باعث شد که ما با چند کارشناس مختلف در حوزه شهری تماس بگیریم، فریبرز ناطقی الهی ، استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی اولین کارشناسی بود که به ما گفت او هم مثل مردم شهر نگران دلیل انتشار این بو است؛ ناطقی البته تمایلی به مصاحبه نداشت و با این حال گفت متنی را از این نگرانی هشدار گونه اش همان روز چهارشنبه تهیه کرده اما منتظر است تا بالاخره مدیریت بحران پایتخت دلیل انتشار بو را اعلام کند و بعد او این متن را منتشر کند تا به نگرانی های موجود دامن نزند.

این استاد زلزله شناسی به ما گفت : من در این متن خیلی دقیق و علمی و با ریز دلایل به این موضوع اشاره کرده ام که چرا انتشار این بوی مرموز جای نگرانی دارد!  اما اجازه بدهید ببنیم جمع بندی مدیریت بحران چه چیز است.

با این حال ما یاد مصاحبه های این استاد زلزله شناسی ، در روزهای بعد از زلزله ۵٫۲ ریشتری آذرسال گذشته تهران افتادیم، آن هم وقتی که به رسانه ها هشدار داده بود که من سالهاست دارم می‌گویم در تهران زلزله خواهد آمد و بارها گفته‌ام اگر آن زلزله مطرح رخ دهد، بزرگترین فاجعه ٣ قرن اخیر رخ می‌دهد.

مهدی زارع، مدیر پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی اما کارشناس دیگری بود که از او درباره ربط بوی نامطبوع منتشر شده در سطح شهر تهران به زلزله و آتشفشان خفته دماوند پرسیدیم . او با اینکه گفت ارتباطی بین این دو عامل نمی بیند و به نظرش دلیل انتشار این بو بیشتر به یک اشکال محیطی در سطح شهر برمی گردد، تاکید کرد که تکذیب نهادها و دستگاه های مختلف شاید بیشتر به خاطر مسئولیتی است که برعهده داشته و در انجامش ناموفق بوده اند و اینکه اگر هر دستگاه مسئولیت این اتفاق را بپذیرد ، باید پای جنبه حقوقی و قانونی اش هم بایستد.

زارع البته در ادامه گفت که در ۷۰ درصد مواقع زلزله ها بدون پیش بینی اتفاق می افتند و غیر از زمین لرزه سال ۱۹۷۵ چین ، هیچ رخداد دیگری نبوده که براساس شواهد ، زلزله را پیش بینی و شهر را تخلیه کنند و موفقیت امیز هم باشد. از نظر او اما ماجرای اتشفشان ها فرق می کرد، زارع به ما گفت که آتشفشان ها در بسیاری از موارد در جاهایی که انفجار قله می خواهد اتفاق بیفتد، با یکسری شواهد همراه هستند و مثل زلزله بی مقدمه نیستند، شواهدی مثل خروج گازهای مختلف یا ثبت لرزه های کوچک و متعدد دوروبر اتشفشان. او البته باز هم ارتباطی بین بوی نامطبوع منتشره در سطح شهر تهران و گاز های فعال اتشفشانی پیدا نکرد و گفت بعید است که دماوند یا گسل های تهران بخواهند کاری کرده باشند که دلیل این بو باشد.

بحران تمام نشده

مدیر عامل پیشین شرکت کنترل کیفیت هوای تهران اما جزو کارشناسانی بود که معتقد بود تا زمانی که دلیل انتشار بوی کذایی روز چهارشنبه تهران مشخص نشود ، بحران ناشی از این اتفاق هنوز تمام نشده است.

وحید حسینی با اعلام این موضوع به ما گفت : این غلظت ، این شدت و این حدتی که در انتشار بو در تهران اتفاق افتاد طبیعی نیست و باید عاملش مشخص شود که چطور یک بوی نامطبوع در تمام تهران ۷۰۰  کیلومتر مربعی احساس می شود ؟ این بو قاعدتا باید یک منبع جدی داشته باشد.

او توضیح داد: من هم چهارشنبه مثل خیلی از مردم شهر غلظت آلاینده ها را روی وبسایت شرکت کنترل کیفیت هوا نگاه می کردم و بالارفتن غلظت آلاینده ها به این شکل ناگهانی واقعا برای من هم نگران کننده بود، چراکه همه غلظت ها ناگهان تغییر کرد و به غیر از ازن که آلاینده ثانویه است، بقیه آلاینده ها تغییر محسوسی داشتند، مثلا غلظت   no2 یعنی اکسیدهای نیتروژن در هوای تهران بالا رفت و همانطور که می دانیم اکسیدهای نیتروژن منبع احتراقی دارند و این یعنی یک چیزی داشته می سوخته که این فاکتور در هوای تهران بالا رفته ،درضمن ترکیبات گوگرد هم در هوا دیده شد و غلظت So2 (دی اکسید گوگرد) هم در هوای تهران بالا رفت.

حسینی با اشاره به این آمارها گفت : باید مقدار زیادی ماده به لحاظ جرمی در اتمسفر رها شده باشد که براساس آن غلظت ها اینقدر بالا برود .

او البته تاکید کرد : ما شانس اوردیم که باد و باران آمد و غلظت الاینده ها به حد اضطرار و هشدار نرسید ‌، چراکه اگر ادامه پیدا می کرد قطعا شب جلسه اضطرار الودگی هوا تشکیل می شدو اگر این اتفاق نیفتاد به خاطر کمک طبیعت به تهران بود و خیلی نباید روی این موضوع برای دفعه بعد حساب کنیم.

این استاد دانشگاه در ادامه از نحوه رسیدگی به این موضوع در مدیریت شهری پایتخت هم گلایه کرد و گفت : اینکه هردفعه یک دلیل را عامل انتشار بو اعلام می کنند و بعد تکذیب می کنند بیشتر باعث نگرانی مردم می شود. ستاد بحران تهران خیلی راحت می تواند با تشکیل یک تیم حقیقت یاب علمی به تمام این دستگاه هایی که منبع انتشار بو اعلام می شوند سر بزند و با دستگاه های پرتابل اندازه گیری در همان محیط ، همه موارد را اندازه گیری کند و اگر جایی غلظت بیش از حد معمول بود می شود حدس زد که منبع انتشار بو بوده است و به این ترتیب حداقل مردم از نگرانی در می آیند. اما اینکه موضوع را به حال خودش رها کنند کار درستی نیست چراکه ممکن است دوباره اتفاق بیفتد و این بار دیگر باد و باران به داد تهران نرسد.

مدیر پیشین کنترل کیفیت هوای تهران با اشاره به اینکه با تکذیب دستگاه های مختلف که خیال مردم راحت نمی شود، گفت : تا وقتی مردم تکلیف شان مشخص نشود مدام باید تن و بدن شان بلرزد که نکند عامل این اتفاق ، زلزله یا اتشفشان بوده یا حتی یک عامل نامشخص و ناخوشایند دیگر و این اتفاق خوبی نیست.

دلیل انتشار بو از کهریزک تا پلاسکو

با اینکه بارش برف و باران در سطح شهر تهران از غروب روز چهارشنبه ، شهر را از شر بوی نامطبوع نجات داد اما از نگرانی مردم کم نشد ، مردمی که نفهمیدند بالاخره دلیل انتشار این بود چه بود؟! بویی که اولین گمانه زنی ها ، انتشارش را به ترکیدگی لوله در شبکه فاضلاب شهری تهران نسبت دادند و در همین رابطه محمد هادی حیدرزاده مشاور محیط زیست معاونت خدمات شهری شهرداری تهران گفت : براساس بررسی مشترک محیط زیست و آتش نشانی احتمالا ترکیدگی شبکه فاضلاب در محدوده مرکزی شهر(انقلاب) عامل انتشار این بوی نامطبوع بوده است.

گرچه این ادعا خیلی زود از سوی روابط عمومی فاضلاب تهران تکذیب شد و مسئولان مربوطه گفتند که هیچ گزارشی از ترکیدگی شبکه فاضلاب به آنها گزارش نشده است و با توجه به شیب دار بودن کانال‌های فاضلاب اگر هم ترکیدگی روی داده بود باید از نقطه‌ای دیگر فاضلاب بیرون می‌زد در حالیکه این اتفاق در سطح شهر تهران نیفتاد.

با تکذیب ترکیدگی شبکه فاضلاب ، همه دنبال مقصر جدید گشتند و این بار این بوی نامطبوع گسترده در سطح شهر تهران، خیلی ها را یاد بوی ناخوشایند زباله هایی انداخت که در مرکز زباله کهریزک دپو می شوند. همینجا بود که سررشته انتشار بو به جایی حوالی کهریزک معروف رسید ، به ۲۳ کیلومتری جاده قدیم تهران – قم  و مجتمع پردازش و بازیافت زباله آرادکوه! اما این دلیل هم به خاطر فاصله زیاد این مرکز از شهر تهران خیلی زود تکذیب شد تا پای عامل های دیگری به میان بیاید، از نشت گاز و انتشار بو از پالایشگاه نفتی نزدیک تهران یا انتشار بو از محل ساختمان پلاسکو، دلایلی که صحت و سقم شان مشخص نشد و یکی بعد از دیگری تکذیب شدند.  شهردار منطقه ۱۲ تهران، دیروز حوالی ظهر روی آخرین دلیل یعنی پلاسکو هم خط بطلان کشید و گفت : انبار فاضلاب پلاسکو روز پنجشنبه حوالی ساعت ۱۷ در حین عملیات عمرانی گشوده شده و انتشار بوی نامطبوع در روز چهارشنبه ارتباطی به بازشدن انبار فاضلاب پلاسکو ندارد. محمد علی سعادتی تاکید کرد : حجم گاز متان در انبار چاه فاضلاب یک ساختمان آن قدر نیست که کل تهران فرا بگیرد.

امروز مشخص می‌شود

پس دلیل انتشار بو چه بود؟! این سوال با اینکه از روز چهارشنبه تا لحظه نوشته شدن گزارش بارها و بارها از مسئولان مختلف پرسیده شد اما در نهایت هیچ کسی به جواب مشخصی نرسید، ما برای پرس و جو درباره آخرین گمانه زنی ها به دنبال گفت و گو با احمد صادقی رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران بودیم اما شاهین مظفری مدیر روابط عمومی این سازمان به ما گفت که تا اطلاع ثانوی مدیر متبوعش مصاحبه نمی کند و برای گرفتن جواب باید تا روز شنبه یعنی امروز منتظر بمانیم چراکه قرار است امروز همه دستگاه ها نظرات تخصصی شان را به این سازمان بدهند و با تجمیع نظرات بالاخره دلیل این اتفاق اعلام شود.

 

بوهای خطرناک

با این حال در گیرودار تکذیب و تایید های دستگاه های مختلف، وقتی هنوز غلظت آلاینده ها در هوای تهران زیاد بود ، وقتی هنوز باد و باران به داد مردم شهر نرسیده بود، خیلی ها هم نگران آلودگی های زیست محیطی این اتفاق شدند ، نگرانی ای که به سلامت جمعیت ۱۳ میلیون نفری تهران هم می رسید.

موضوعی که شینا انصاری مدیر کل دفتر فراگیر سازمان حفاظت محیط زیست درباره اش به ما گفت : امروزه بو به عنوان یکی از آلودگی های جدید زیست محیطی مطرح است.هنگام مواجهه با بحث آلودگی بو یکی از چالش‌ها تشخیص “ترکیبات گازها و مواد شیمیایی” تشکیل دهنده بوهای منتشره است. بحث “تشخیص” یکی از موارد مهم و اساسی در این بخش است چون با استناد به نتایج این تشخیص می‌توان انتشار ترکیبات مولد بو در محیط زیست را به اثبات رساند.

انصاری گفت: ‌‎در مورد بوی منتشر شده که عصر روز چهارشنبه در برخی مناطق تهران منتشر شده و غیرنقطه ای بنظر می رسد می بایست در مکان های با شدت بو نمونه برداری از هوای محیط با پمپ های مکنده صورت گیرد و پس از انتقال به آزمایشگاه نوع گاز متصاعد شده شناسایی شود.

به گفته این مقام مسئول ، از آنجایی که بو ترکیبی از مواد شیمیایی و گازهاست در مورد ارتباط انتشار این بو با افزایش غلظت ذرات معلق کمتر از دو ونیم میکرون در هوای تهران بعنوان آلاینده ثانویه مرتبط با بو که طی همین ساعات افزایش ناگهانی یافته نیاز به بررسی بیشتری وجود دارد.

انصاری از همکاری دفتر پایش فراگیر سازمان حفاظت محیط زیست و اداره کل محیط زیست شهر تهران طی هفته آینده هم خبر داد و گفت : برای جلوگیری از مشکل احتمالی آتی ، طی هفته بعد برنامه فشرده پایش ترکیبات آلی فرار و گازهای محیطی را در مناطقی از تهران که بیشترین گزارش از شدت بو داشته اند را در دست اقدام داریم.

۱۸۹ سال از آخرین زلزله تهران می گذرد

اگر زلزله ۵٫۲ ریشتری آذر  سال گذشته تهران را کنار بگذاریم، از آخرین باری که تهران شدید لرزیده تا امروز دقیقا ۱۸۹ سال می گذرد، براساس اسناد تاریخی آخرین زلزله بزرگ تهران در ۲۷ مارس ۱۸۳۰ میلادی ، با بزرگی بیش از ۷ ریشتر به وقوع پیوسته. در مورد ابعاد تخریب این زلزله هم در همین اسناد نوشته شده : مناطق شمیرانات و دماوند تقریبا به طور کامل ویران شد و حدود ۷۰ روستا در شرق جاجرود از بین رفتند. در پایتخت حتی یک خانه از آسیب در امان نماند. بخشی از کاخ و بازار فروریخت و ساختمان سفارت بریتانیا به‌سختی آسیب دید. اگر چه در این زمان آمار صحیحی از جمعیت شهر وجود ندارد، اما براساس برخی گزارش‌ها در پهنه شمیرانات ۴۵‌هزار نفر کشته شدند.

۷۳۰۰ سال از آخرین فعالیت آتشفشان دماوند می گذرد

اسناد دیگر علمی می گویند که از آخرین باری که کوه آتشفشان دماوند فعالیت داشته است، حدود ۷۳۰۰ سال می گذرد و در این مدت این کوه در خواب به سر می برد. خوابی که اگر با بیداری همراه شود تهران را می تواند به بحرانی بزرگ بکشاند. طبق همین اسناد کوه دماوند یک کوه آتشفشانی نیمه فعال است (البته بعضی از کارشناسان هم آن را آتشفشان خاموش می دانند) که عمدتاً در دوران چهارم زمین‌شناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده است و اولین فوران آن حدود ۱.۷۸ میلیون سال قبل رخ داده است ولی حداکثر تعداد فوران آن طی ۶۰۰  هزار الی ۲۸۰ هزار سال قبل رخ داده است .

۱۰۱ برج تهران روی گسل

انتشار بوی نامطبوع چهارشنبه تهران، چه ارتباطی به زلزله تهران داشته باشد و چه نداشته باشد، هیچ کسی نمی تواند خطری را که سالهاست بیخ گوش تهرانی ها خودنمایی کند انکار کند، زلزله تهران شاید دیروزود داشته باشد اما سوخت و سوز ندارد و این وسط هروقت حرف این بحران بزرگ به میان می آید، خیلی ها یاد تهران بعد از زلزله می افتند، تهرانی که می شود پیش بینی کرد چه شکلی می شود.

تهرانی که علی بیت‌اللهی مدیر کارگروه ملی زلزله و مخاطرات درباره اش می گوید : تعداد ۱۰۱ پرونده برج‌های تهران بر اساس آمار موجود بر روی حریم گسل‌های اصلی، تعداد ۵۵ پرونده ساختمان بلند مرتبه در حریم گسل‌های متوسط و ۱۶ پرونده در حریم گسل‌های فرعی تشکیل شده است.

این اما همه ماجرا نیست و به گفته این مسئول، ۳ برج در معابر ۶ متری، ۲۴ برج در معابر ۶ تا ۱۰ متری و ۲۵۱ پرونده در معابر به پهنای ۱۰ تا ۱۲ متری واقع شده‌اند.

 

 

 

مینا مولایی

طناب جاده برگردن حیات‌وحش

جاده‌ها با حیات‌وحش می‌جنگند. این را از مرگ‌و‌میر حیات‌وحش در جاده‌های کشور می‌توان نتیجه گرفت. آمارها نیز این مساله را تائید می‌کند، اما این اتفاق آن‌قدر مشهود هست که برای تائیدش نیازی به ارائه آمار نباشد. کارشناسان معتقدند، توسعه ناپایدار، کمر به قتل محیط‌زیست بسته و در این میان، حیات‌وحش نیز یکی از قربانیان است، چراکه جاده‌ها از دل زیستگاه گونه‌های جانوری عبور می‌کنند که خطر انقراض سال‌‌هاست برسرشان سنگینی می‌کند. به مناسبت امروز، روز جهانی حیوانات به نقش تصادفات جاده‌ای در مرگ‌ومیر حیات‌وحش کشورمان پرداختیم.

انسان تنها قربانی سوانح‌‌ترافیکی نیست. در کنار آمار ناگوار مرگ سالانه حدود 18 هزار نفر در جاده‌های کشور باید نگران مرگ‌و‌میر گونه‌های جانوری نیز بود، زیرا بقای انسان در گرو حفظ محیط‌زیست و حیات‌وحش است. نگران‌کننده‌تر این که گربه سانان که در راس هرم جانوری قرار دارند، نسبت به سایر گونه‌ها در سوانح‌‌ترافیکی آسیب بیشتری می‌بینند. براساس اطلاعاتی که سازمان حفاظت محیط‌زیست مدتی پیش منتشر کرد، تصادفات جاده‌ای 70 درصد علت مرگ‌و‌میر گوشتخواران را به خود اختصاص داده است.

 سازمان حفاظت محیط‌زیست اطلاعات تازه‌ای دراین باره منتشر نکرده و تماس‌های خبرنگار ما با مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست و مسئولان راه و شهرسازی برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نقش جاده‌های کشور در تلفات حیات‌وحش راه به جایی نبرد، اما از خبرهایی که از استان‌های مختلف کشور منتشر می‌شود، می‌توان به این نتیجه رسید که آمار مرگ حیات‌وحش براثر تصادفات جاده‌ای افزایش پیدا کرده است.

 پناهگاه حیات‌وحش موته، یکی از مناطقی است که گونه‌های جانوری آن قربانی جاده‌ای می شوندکه از میان این زیستگاه عبور می‌کند. مرتضی جمشیدیان، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان اصفهان درباره این جاده گفته، پناهگاه حیات‌وحش موته به دلیل عبور جاده آسفالته به دو قسمت تقسیم شده و به همین دلیل، ارتباط اکولوژیک بین این دو قسمت با مشکل رو‌به‌رو است.

 جاده‌ای که از قلب پناهگاه حیات‌وحش موته می‌گذرد، حوادث جبران‌ناپذیری را به حیات‌وحش تحمیل می‌کند، زیرا گونه‌های جانوری هنگام عبور از این منطقه با خودرو‌های عبوری تصادف می‌کنند. این درحالی است که حیوانات وحشی برای ادامه بقا ناچارند از عرض این جاده بگذرند.

 کارشناسان محیط‌زیست گله دارند که پافشاری برخی مسئولان بر توسعه ناپایدار، شرایط را برای انسان و حیات‌وحش مشکل‌‌تر کرده است. برای نمونه، جاده‌ای که از پناهگاه حیات‌وحش موته عبور می‌کند، تا حدود سه دهه پیش خاکی بود و فقط بومیان منطقه برای‌‌ تردد از آن استفاده می‌کردند، اما با موافقت برخی مدیران به جاده‌ای آسفالته بدل شد؛‌ جاده‌ای که این روزها شاهد مرگ گونه‌های جانوری است.

 براساس اطلاعات منتشر شده در یک‌سال و نیم گذشته، دست‌کم 12 آهو، پنج کفتار و یک گرگ خاکستری به دلیل تصادفات جاده‌ای در این منطقه جانشان را از دست داده‌اند، این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند، به احتمال زیاد این آمار تمام گونه‌های جانوری قربانی شده را دربر‌ نمی‌گیرد، چراکه بسیار پیش می‌آید که گونه جانوری پس از تصادف با خودرو از جاده دور می‌شود و در منطقه دیگری می‌میرد‌.

جاده پلنگ‌کش

بیشتر کارشناسان محیط‌زیست از جاده پارک ملی گلستان به عنوان جاده‌ای خطرناک برای حیات‌وحش نام می‌برند، زیرا این جاده نیز با عبور از زیستگاه گونه‌های جانوری، زمینه را برای مرگ آنها فراهم کرده است، چراکه گونه‌های جانوری در جست‌و‌جوی خوراک یا جفت ناچار به عبور از جاده می‌شوند و بیشتر مواقع جانشان را از دست می‌دهند.

کارشناسان هشدار می‌دهند، این جاده تاثیر زیادی در کاهش جمعیت پلنگ‌ها داشته چراکه حدود 80 درصد از مرگ پلنگ‌های کشور بر اثر تصادفاتی بوده که در جاده پارک ملی گلستان اتفاق افتاده است.

باید یاد آور شد، برخلاف نقش این جاده در مرگ گونه‌های جانوری، تاکنون مسیر جایگزینی برای آن انتخاب نشده و برخی نبود اعتبار را دلیل این بی‌توجهی می‌دانند.

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور در آخرین اظهار نظر درباره این جاده گفته، طرح ملی جایگزین جاده پارک ملی گلستان مورد موافقت دولت قرار گرفته است و با جذب سرمایه‌گذار این طرح ملی اجرا می‌شود.

برخی کارشناسان ادعا می‌کنند، چنین طرح‌هایی در کشورمان اجرا نمی‌شود، زیرا مسائل زیست‌محیطی برای بسیاری از مدیران در اولویت قرار ندارد. به همین دلیل، دولت نیز به دلیل مشکلات اقتصادی، طرح احداث جاده جایگزین را پیگیری نمی‌کند.

به نظر می‌رسد، اهمیت حفظ حیات‌وحش و محیط‌زیست برای برخی مدیران هنوز مشخص نیست، زیرا برای اجرای راهکار‌های کم هزینه نیز تلاش نمی‌کنند. به عنوان مثال، برای کاهش تلفات حیات‌وحش در جاده‌های حادثه‌ساز، دست‌کم می‌توان محدودیت سرعت در نظر گرفت و با نصب دوربین‌های کنترل سرعت، آمار مرگ‌و‌میر حیات‌وحش را کاهش داد.

روگذر و زیر گذر برای حیات‌وحش

حفظ حیات‌وحش و محیط‌زیست در دنیای کنونی آنقدر مهم است که برخی کشورهای موفق قبل از اجرای طرح‌هایی مانند ساخت جاده یا سد، ابتدا به میزان خسارت‌های زیست محیطی آن توجه می‌کنند. به همین دلیل، چنانچه ناچار به ساخت جاده‌ای در حاشیه زیستگاه‌های حیات‌وحش شوند، با نصب سنسور در اطراف جاده سعی می‌کنند رانندگان را از احتمال عبور گونه‌های جانوری از عرض جاده آگاه کنند. در واقع آنها از سیستم‌هایی بهره می‌برند که به گرما و حرکت حساس هستند و عبور گونه‌های جانوری را با چراغ یا آژیر به رانندگان هشدار می‌دهند. به همین دلیل، راننده سرعت خود را کاهش می‌دهد و به این شکل احتمال تصادف حیات‌وحش با خودرو‌ها کاهش پیدا می‌کند.

اما در کشورمان، تمام سعی برخی مسئولان در اجرای طرح‌هایی است که توسعه ناپایدار را به همراه می‌آورد. آنها تصور می‌کنند هرچه طول جاده کمتر باشد بهتر است، زیرا برای ساخت آن به اعتبار کمتری نیاز دارند، اما آنها غافلند که با تخریب یک زیستگاه، جمعیت گونه‌های جانوری آن از بین می‌رود و با مرگ آنها شرایط برای بقای انسان دشوار‌‌تر می‌شود. این درحالی است که در کشورمان برای حفظ گونه‌های جانوری و بقای آنها طرح‌هایی مانند ساخت روگذر یا زیرگذر نیز جدی گرفته نمی‌شود. به همین دلیل تاکنون زیر گذر یا رو گذر مناسبی ساخته نشده است.

برخی از مسئولان ‌می گویند، ساخت روگذر هزینه‌بر است، چراکه باید براساس شرایط زیستگاه طبیعی و به شکلی باشد که گونه‌های جانوری به عبور از روی آن تشویق شوند. در کشورمان برای ساخت زیرگذر مخصوص حیات‌وحش نیز که هزینه چندانی ندارد، تلاش زیادی صورت نمی‌گیرد و مسئولان به بهانه نبود اعتبار، ساخت روگذر را در برنامه‌های خود جای نداده‌اند. بی‌تفاوتی نسبت به این موضوع، آنقدر جدی است که حتی حاضر نیستند با در نظر گرفتن اندکی تغییر آب گذرهای جاده‌ای را به شکلی بسازند که حیات‌وحش نیز قادر باشد از زیر آنها عبور کند.

مرتضی اسلامی دهکردی ، مدیر انجمن یوز پلنگ ایرانی معتقد است: حیات‌وحش نیز مانند انسان محل‌های عبورش را بررسی می‌کند. به همین دلیل زیر گذر باید به شکلی ساخته شود که ابعادش مناسب باشد یعنی ورودی آن به قدری بزرگ باشد که گونه جانوری از هر طرف جاده بتواند طرف دیگر را ببیند. افزون براین باید برای پوشاندن کف زیرگذرها از خاک نرم استفاده کرد و دیوار‌های آن را نیز به عایق‌های صوتی مجهز کرد، زیرا پژواک صدای خودرو‌های عبوری سبب‌‌ ترس گونه‌های جانوری می‌شود و آنها را از زیرگذرهای غیراستاندارد دور می‌کند. این درحالی است که می‌توان با فنس‌کشی اطراف زیر گذرها گونه‌های جانوری را به سمت زیرگذرها هدایت کرد. به همین دلیل در نقاط حادثه‌خیز علاوه بر ایجاد زیرگذر یا رو گذر بهتر است از فنس‌کشی نیز بهره برد.

جاده با شکارچی همدست است

جاده‌هایی که در دل زیستگاه‌های حیات‌وحش ساخته می‌شود، زمینه را بیش از پیش برای مرگ محیط‌زیست فراهم می‌کند، چراکه تصادفات گونه‌های جانوری با خودرو‌ها و قطع ارتباط اکولوژیک بین قسمت‌های مختلف زیستگاه، تنها برخی عوارض ساخت جاده‌ها در زیستگاه حیات‌وحش است.

نباید فراموش کرد، ساخت جاده دسترسی شکارچیان را نیز به حیات‌وحش آسان‌‌تر می‌کند. به این طریق، نیروهای یگان حفاظت محیط‌زیست نیز برای کنترل مسائل با سختی بیشتری رو‌به‌رو می‌شوند، زیرا تجهیزات و تعداد آنها همواره محدود است. به همین دلیل نمی‌توانند خیلی سریع از شرایط بخش وسیعی از منطقه تحت نظرشان باخبر شوند. این مساله به شکارچیان اجازه می‌دهد با خیال راحت‌‌تری قدم به زیستگاه‌ها بگذارند و به شکار گونه‌های جانوری دست بزنند.

برای نمونه کم نیستند، فرصت طلب‌هایی که از این شرایط سوء‌استفاده می‌کنند و به شکل ناجوانمردانه دست به شکار گونه‌های جانوری می‌زنند. برای نمونه، برخی شکارچیان غیرمجاز در پناهگاه حیات‌وحش موته به وسیله خودرو یا موتور سیکلت، آهوها را آنقدر تعقیب می‌کنند تا به قول معروف، نفس گونه جانوری ببرد و نقش زمین شود.

این درحالی است که این جاده‌ها به فعالیت بی‌ضابطه برخی که به بهانه آفرود وارد مناطق حفاظت شده می‌شوند نیز دامن می‌زند، چراکه این افراد به بهانه طبیعت‌گردی وارد زیستگاه‌های بکر کشور شده، سبب از بین رفتن گونه‌های گیاهی و جانوری کشور می‌شوند.

کارگروهی در خواب

تاکنون وعده‌های زیادی برای بهبود شرایط جاده‌های خطرناک کشور داده شده، اما هیچ‌کدام بدرستی به مرحله اجرا نرسیده یا زود به فراموشی سپرده شده است. برای نمونه، تابستان سال 93 قرار شد کارگروهی تخصصی برای کاهش آمار مرگ حیات‌وحش بر اثر تصادفات جاده‌ای تشکیل شود.

به این شکل، قرار شد دراین کارگروه، نمایندگان سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزارت راه و شهرسازی، پلیس راهور و سازمان‌های مردم نهاد حضور یابند و برای حل این مساله هم فکری کنند. در جلسه‌ای که این کارگروه داشت، تصمیم گرفته شد، شورای ایمنی در هر استان ایجاد شود و نمایندگان سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز موظف شدند، نقاط حادثه‌خیز استان خود را شناسایی کنند و مختصات آنها را در اختیار این شورا قرار دهند.

این درحالی است که حدود دو سال از تشکیل این کارگروه می‌گذرد، اما خطر تصادفات جاده‌ای بیش از پیش گونه‌های جانوری را تهدید می‌کند. افزون بر این قرار بود، سازمان حفاظت محیط‌زیست بهبود پنج نقطه پرخطر شناسایی شده در جاده‌های کشور را پیگیری کند؛ نقاطی که بیشترین تلفات حیات‌وحش در آنها رقم خورده است. لازم به یاد‌آوری است که چهار نقطه در جاده یزد کرمان و یک نقطه نیز در منطقه توران در مسیر شاهرود سبزوار قرار دارد.

 اهمیت رانندگی با سرعت مناسب

شکارچیان غیر مجاز و جاده‌های ناایمن، حیات‌وحش کشور را تهدید می‌کنند. در این میان، سازمان حفاظت محیط‌زیست برای برخورد با شکارچیان غیر‌مجاز با نبود اعتبار و کمبود نیرو رو به روست. علاوه براین به نظر می‌رسد، این سازمان برش لازم را برای برطرف شدن نقاط حادثه‌خیز ندارد، چراکه اگر جز این بود، دست‌کم اعمال محدودیت سرعت برای رانندگان در جاده‌هایی که از زیستگاه‌های مهم کشور عبور می‌کنند، اجرایی می‌شد.

به گفته اسدالله دهکردی حیات‌وحش قادر نیست، سرعت جانبی خود را با وسایل نقلیه‌ای که بیش از 60 کیلومتر در ساعت سرعت دارند، بسنجد. به همین دلیل توصیه می‌کنند، افرادی که از زیستگاه‌های حیات‌وحش عبور می‌کنند، باید به این نکته توجه داشته باشند و با خودروی خود با سرعت بیش از 60کیلومتر درساعت حرکت نکنند.

افزون بر این آنها هشدار می‌دهند که نورچراغ‌های خودرو در شب، سبب بالا رفتن احتمال خطر تصادف با حیات‌وحش می‌شود، چراکه حیوانات هنگام مواجهه با نور خودرو به آن خیره می‌شوند و دیگر قادر به فرار نیستند. در چنین مواقعی راننده نباید تصور کند، گونه جانوری بموقع از مقابل خودروی او کنار خواهد رفت. بهتراست راننده سرعتش را کاهش دهد یا حتی توقف کند تا احتمال تصادف با حیوانات را کاهش دهد.

 تفاهمی که فراموش شد

 تلفات حیات‌وحش بر اثر تصادفات را در مناطق حفاظت شده می‌توان کاهش داد، اما این مساله زمانی اجرایی می‌شود که رسیدگی به این امور برای مسئولان در اولویت قرار داشته باشد، زیرا با در نظر گرفتن محدودیت سرعت یا علامت‌گذاری می‌توان راننده‌ها را از خطر تصادف با گونه‌های جانوری آگاه کرد.

استفاده از تابلو‌های هشدار‌دهنده نیز در کشورمان بدرستی اجرا نمی‌شود، زیرا استاندارد‌های لازم در استفاده از حروف، رنگ و محل نصب تابلو رعایت نمی‌شود.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست اصفهان نیز چنین نظری دارد. او معتقد است مناسب‌ترین و ارزان‌ترین راهکار کاهش آمار تصادفات جاده‌ای حیات‌وحش، در نظر گرفتن محدودیت سرعت برای رانندگان است.

این درحالی است که با نصب دوربین‌های هوشمند ثبت تخلفات می‌توان راننده‌ها را مجاب کرد که با سرعت کمتری در محدوده‌های مشخص شده‌‌ تردد کنند.

جمشیدیان توضیح داده، مدتی پیش برای بهبود شرایط جاده‌های منطقه تفاهم‌نامه‌ای بین محیط زیست و اداره کل راه و شهرسازی اصفهان امضا شد. براساس این تفاهم‌نامه قرار شد، دوربین‌های هوشمند ثبت تخلف در نقاط حادثه‌خیز نصب شود تا رانندگان سرعت مناسب را رعایت کنند، اما به گفته فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست اصفهان، اداره کل راه و شهرسازی اصفهان هنوز برای اجرایی‌شدن مفاد تفاهم‌نامه اقدام نکرده است.

 جاده علیه یوز

 هر سال بیش از 3000 گونه جانوری در جاده‌های استان یزد براثر تصادفات جاده‌ای، جان خود را از دست می‌دهند. به همین دلیل، کارشناسان تاکید می‌کنند شرایط جاده‌های این استان نیز برای حفظ گونه‌های جانوری باید بهبود پیدا کند.

حدود 190 کیلومتر جاده آسفالته یا ‌‌ترانزیت در استان یزد وجود دارد که از مناطق تحت مدیریت محیط‌زیست عبور کرده یا در مرز آنها کشیده شده‌اند. به همین دلیل، جاده‌هایی که در محل نامناسب کشیده شده‌اند، زمینه را برای مرگ گونه‌های جانوری فراهم می‌کنند. این درحالی است که گونه‌های جانوری منحصر به‌فردی دراین استان وجود دارد؛ گونه‌هایی که در خطر انقراض نیز قرار دارند، مانند یوزپلنگ یا کاراکال.

مرتضی اسلامی دهکردی، مدیر انجمن یوزپلنگ ایرانی معتقد است، بخش قابل توجهی از یوزپلنگ‌ها به دلیل تصادفات جاده‌ای جانشان را از دست داده‌اند. او نیز به حوادث دهه 80 اشاره می‌کند و می‌افزاید: در این دهه 11 یوزپلنگ به دلیل تصادفات جاده‌ای جانشان را از دست داده‌اند.

به گفته او این آمار قابل توجه است، چراکه دست‌کم 40 درصد آمار مرگ‌و‌میر این گونه تصادفات جاده‌ای است.

 کارشناسان معتقدند، از سال83 تا امسال دست‌کم 15 یوزپلنگ جانشان را به خاطر تصادفات جاده‌ای از دست داده‌اند. در این میان، هشت یوز پلنگ در استان یزد کشته شده‌اند (شش یوز نر و دو یوز ماده) . هفت یوزپلنگ نیز در پارک ملی توران کشته شده‌اند (یک یوز نر و شش یوز ماده(.جاده یزد ـ کرمان که از منطقه حفاظت شده کالمند بهادران عبور می‌کند، یکی از جاده‌های خطرناک برای یوزپلنگ‌‌هاست. به گفته کارشناسان در این منطقه دست‌کم شش یوزپلنگ به دلیل تصادفات جاده‌ای جانشان را از دست داده‌اند.

کارشناسان، جاده میامی را نیز که از شمال پارک ملی توران عبور می‌کند، به عنوان جاده‌ای خطرناک برای یوزها می‌شناسند، چراکه سال 89 سه یوزپلنگ در این منطقه کشته شدند. افزون بر این باید به جاده‌ای که از پناهگاه حیات‌وحش دره انجیر عبور می‌کند نیز اشاره کرد، چراکه تهدیدی جدی برای حیات یوزپلنگ‌ها محسوب می‌شود.

این درحالی است که شرایط یوزپلنگ‌ها نگران‌‌تر از گذشته است، چراکه به گفته کارشناسان در کشورمان حدود دو یوزپلنگ ماده شناسایی شده وجود دارد. به همین علت، باید عواملی را که سبب مرگ آنها می‌شود جدی‌‌تر گرفت و برای برطرف کردن آنها اقدام کرد.

مهدی آیینی

کسی از پلنگ‌های ایرانی خبر ندارد

مهدی آیینی

مهدی آیینی

برخلاف نام پرابهتی که دارند، این روزها برای زنده ماندن باید از هفت خان رستم بگذرند. اگر شانس بیاورند و گلوله شکارچی‌ها خطا برود، اگر طعمه‌های مسموم گله‌داران زمینگیرشان نکند، اگر گرفتار سگ‌های گله نشوند و اگر به دلیل ساخت جاده در زیستگاه‌هایشان با خودروها تصادف نکنند؛ به طور حتم نبود طعمه و منابع غذایی سبب سوءتغذیه آنها شده و جانشان را خواهد گرفت. این ماجرای تاسف بر انگیز پلنگ های ایران است؛ گربه سانی که بعد از منقرض شدن شیر و ببر ایرانی حالا لقب بزرگ ترین گربه سان ایران را یدک می کشد و برخلاف انتظار، این روزها برای بقا با خطرات زیادی دست و پنجه نرم می کند.

 

روز گذشته مدیرکل محیط زیست فارس درخصوص پیدا شدن یک لاشه پلنگ در استهبان به ایسنا گفت: برخلاف آنچه رسانه ها اعلام کردند، مطالعات اولیه نشان می دهد مرگ این پلنگ بر اثر سوءتغذیه بوده، نه طعمه مسموم.

او تاکید کرد که هیچ گونه آثاری از گلوله روی لاشه حیوان دیده نشده و به احتمال قوی این پلنگ به دلیل جدا شدن از قلمرو اصلی و کوچک شدن زیستگاه و ضعف و سوءتغذیه تلف شده است.

نکته اینجاست که همه دلایلی که مدیرکل محیط زیست استان فارس مطرح می کند، جای دفاع برای خود او و هیچ کدام از مقام های مسئول سازمان حفاظت محیط زیست کشور باقی نمی گذارد؛ زیرا به دلیل تصمیم های اشتباهی که تاکنون برای محیط زیست کشور گرفته شده، کار بزرگ ترین گربه سان کشور به جایی رسیده که جانداری مانند او که در راس هرم جانوری قرار دارد، باید به دلیل سوءتغذیه یا اقدام های خصمانه برخی از دامداران به سمت انقراض سوق داده شود.

این در حالی است که باید تاکید کرد که ندانم کاری برخی مسئولان نیز به این وضع نابسامان دامن زده و سبب وخامت شرایط زندگی پلنگ ها در کشور شده است؛ زیرا ساخت وساز در زیستگاه های این پستاندار سبب محدود شدن طعمه ها و منابع غذایی این جاندار شده و پلنگ ها که تا مدتی قبل قوچ و آهو شکار می کردند، اکنون برای شکار خرگوش و گراز نیز با مشکل روبه رو هستند و ناچار می شوند که برای تهیه غذا، خود را به حاشیه شهرها و روستاها برسانند، اما درست در همین موقع به دلیل نبود برنامه آموزشی برای دامداران و مردم محلی، آنها به اشتباه برای دفاع از خود و گله هایشان کمر به کشتن پلنگ یا دیگر حیوانات وحشی می بندند.

افزون بر این ساخت جاده در زیستگاه های پلنگ سبب شده در شش سال گذشته 14 قلاده پلنگ به دلیل تصادف با خودرو تلف شوند.

این در حالی است که سازمان حفاظت محیط زیست با جلوگیری از ساخت وساز در زیستگاه ها، محدود کردن صدور پروانه شکار و جبران بموقع خسارت دامداران می تواند مانع از تلف شدن بزرگ ترین گربه سان کشور و در خطر انقراض گرفتن پلنگ ها شود.

سمندر لرستانی و سنجاب‌های زاگرس وارداتی نیست

مهدی آیینی

مهدی آیینی

 

فقط حیوانات وارداتی در کشور خرید و فروش می‌شوند؛ به قول معروف هر شخص عاقل و بالغی این جمله را براحتی باور نمی‌کند، زیرا هر کسی که برای یک بار گذرش به مغازه‌های فروش حیوانات که این روزها در بیشتر خیابان‌های شهر مانند قارچ سر بیرون آورده‌اند افتاده باشد، بی‌برو برگرد جانوران زیادی را در قفس این مغازه‌ها دیده که تعدادی از آنها از جانوران بومی کشورمان هستند؛ از سمندر لرستانی و لاک‌پشت پوزه عقابی بگیرید تا سنجاب‌های زاگرس.

جالب اینجاست که برخی از این گونه های جانوری مانند سمندر لرستانی در خطر انقراض قرار دارند و به همین دلیل از کنار سخنان رئیس اداره ساماندهی و هماهنگی اداره کل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان محیط زیست براحتی نمی توان عبور کرد.

این مقام مسئول روز گذشته به ایسنا گفت همه حیواناتی که در پایتخت خرید و فروش می شوند، وارداتی هستند و به شکل مجوزدار یا به صورت قاچاق وارد کشور شده اند، اما انگار او تا به حال به مغازه های فروش حیوانات نرفته و آشنایی زیادی با گونه های جانوری کشورمان ندارد یا حداقل خبرهای مربوط به حوزه اش را پیگیری نمی کند، زیرا با شروع فصل بهار که موقع زاد و ولد جانوران است تا به حال نوزادان جانوران وحشی زیادی زنده گیری شده اند که با توجه به کمبود محیط بان در کشور فقط برخی از آنها به دست همیاران محیط زیست یا محیط بانان کشف شده است.

کشف یک راس بره میش وحشی در اسفراین، دو بزغاله وحشی در رامهرمز، یک توله خرس در چهارمحال و بختیاری، ۱۵ حلقه مار افعی در کلات و در جدیدترین مورد محیط بانان شهرستان فریدن اصفهان دو قلاده توله گرگ زنده گیری شده را از قاچاقچیان حیات وحش کشف و ضبط کردند.

با توجه به این جانوران کشف شده، باید پرسید اگر این نوزادان حیات وحش برای خرید و فروش زنده گیری نمی شوند، قاچاقچیان به چه دلیلی خطر زنده گیری آنها را به جان می خرند؟ یا چرا نظارت دقیقی روی مغازه های فروش حیوانات نیست تا نوزادان حیات وحش به دلیل وسوسه یا طمع برخی سودجو سر از خانه های مسکونی در نیاورند.

این در حالی است که طبق آخرین گزارش اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی 77 گونه جانوری در کشور در لیست قرمز قرار دارند، باید گفت اگر سیاست های محیط زیست تغییر نکند هیچ بعید نیست تا چند سال دیگر این عدد سه رقمی شده و گونه های جانوری بیشتری در خطر انقراض قرار بگیرند.

سوگواره‌ای برای لاله‌های واژگون

آنقدر زیباست که گردشگران برای دیدنشان شال و کلاه می‌کنند و به دشت‌های مرتفع کشور می‌روند؛ آن‌قدر در تاریخ و فرهنگ کشورمان ریشه دارد که در کتیبه‌ها و سرستون‌های طاق بستان می‌توان آنها را در کنار پادشاهان ساسانی دید یا در افسانه‌ها خواند.

مهدی آیینی

مهدی آیینی

وقتی این گل کشته شدن سیاوش به دست افراسیاب را دید سر پایین انداخت تا در غم او اشک بریزد؛ از طرفی این گونه گیاهی آن قدر مظلوم واقع شده که این روزها در خطر انقراض قرار گرفته است، چون یا به دست گردشگرنماها چیده می شود یا چرای غیرمجاز دام آن را از بین می برد، هرچند که این روزها افراد فرصت طلب هم با فروش و قاچاق این گل ها آنها را بیشتر از پیش در خطر انقراض قرار می دهند.

درباره لاله های واژگون حرف می زنیم؛ گل هایی که هر بهار زیبایی دشت های خراسان شمالی، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و اصفهان را چند برابر می کند.

لاله های واژگون از گونه های گیاهی در خطر انقراض کشورمان است، اما با این حال هر سال فصل بهار، زمانی که این گل ها سر از خاک بیرون می آورند، ماجرای قاچاق و فروش آنها به دست افراد سودجو خبرساز می شود.

روز گذشته فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران از کشف و ضبط 45 شاخه لاله واژگون در پایتخت خبر داد، هرچند که طبق قانون و مقررات سازمان جنگل ها و مناطق حفاظت شده محیط زیست از بین بردن رستنی هایی که محدودیت رویشگاهی دارند، جرم است، ولی آگاهی نداشتن شهروندان در این باره سبب شده که افراد سودجو دست به خرید و فروش این گونه گیاهی در خطر انقراض بزنند.

با این که در چند سال اخیر برخی از زیستگاه های لاله های واژگون به ثبت ملی رسیده است، اما نبود نیروی کافی برای محافظت از این مناطق سبب شده این گونه گیاهی هنوز در خطر انقراض قرار داشته باشد، به همین علت مسئولان برای حفظ این گونه گیاهی باید راهکار مناسبی در پیش بگیرند، بدون تردید فرهنگ سازی و کمک به بخش خصوصی برای تولید و تکثیر پیاز این گل زیبا می تواند راهکار مناسبی برای حفظ گل لاله واژگون باشد.

بالا