آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حيات وحش (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حيات وحش

اشتراک به خبردهی

اعدام به جرم کشتن مرغ

AZAD8301دست و پای روباه را می‌بندد، دخترک شاهد ماجراست، روباه را از طنابی آویزان می‌کند، دخترک شاهد ماجراست، با چوب روباه را می‌زند، دخترک شاهد ماجراست؛ روباه ضجه می‌زند، دخترک شاهد ماجراست این گوشه‌ای از رفتار‌های وحشتناک مردی جوان با روباهی است که فقط از روی غریزه رفتار کرده، اما به جرم خوردن مرغ و خروس‌های خانواده به دام افتاده است.

 نگران‌کننده‌تر این‌که به نظر می‌رسد مادر خانواده نیز شاهد ماجراست؛ چون آن‌طور که تسنیم از این حادثه گزارش داده، فیلم این اتفاق از سوی مادر خانواده در یکی از شبکه‌های اجتماعی منتشر، اما با اعتراض کاربران پس از مدتی کوتاه حذف شده است. این‌بار اولی نیست که چنین حیوان‌آزاری‌هایی در کشور خبرساز می‌شود، چراکه فضای مجازی پر است از فیلم و عکس‌هایی که رفتار ظالمانه انسان‌ها با حیات‌وحش را به تصویر می‌کشد. اما حادثه اخیر زنگ خطر جدی‌تری به حساب می‌آید، اتفاقی که گواهی است بر روند اشتباه مدیران در کنترل چنین پرونده‌هایی، چراکه پدر خانواده‌ای به خود اجازه می‌دهد در مقابل چشمان دختر خردسالش دست به حیوان آزاری بزند یا مادری بدون هیچ احساس مسئولیتی شاهد چنین رفتاری است و از آن فیلم و عکس تهیه می‌کند.

اما در این بین تمام تقصیرها را نمی‌توان به گردن این پدر و مادر انداخت؛ زیرا به احتمال زیاد اگر پای حرف‌هایشان بنشینید آنها هیچ حق حیاتی برای روباه قائل نیستند و نمی‌دانند این‌گونه جانوری چه نقشی در اکوسیستم دارد یا چگونه باید خشم‌شان را کنترل کنند به همین دلیل ضعف‌های نظام آموزشی و بهداشت و درمان کشور را نیز باید شریک جرم این پرونده دانست و یادآور شد که سازمان‌هایی مانند محیط‌زیست یا منابع طبیعی نیز آن‌طور که باید برای درگیر کردن سایر دستگاه‌ها در بحث‌های زیست‌محیطی تلاش نمی‌کنند.

علاوه بر این سازمان‌ها بخوبی روی برنامه‌های آموزشی نیز تمرکز نمی‌کنند، چراکه تمام برنامه‌های مشارکتی و آموزشی مدیران این حوزه در سفر‌های استانی، حضور در همایش و انتشار چند عکس در شبکه‌های اجتماعی‌شان خلاصه می‌شود.

بنابراین بی‌دلیل نیست که هنوز بسیاری از افراد از اهمیت احترام به محیط‌زیست و گونه‌های جانوری چیزی نمی‌دانند.

مهدی آیینی

نمايش اندوه در باغ وحش هاي غير استاندارد

خبرهاي خوشي از باغ وحش هاي کشور به گوش نمي رسد؛ روزي بيماري در آنها طغيان مي کند و گونه هاي جانوري را به کام مرگ مي کشاند، روز ديگر ناآگاهي مسئولان باغ وحش دست به دست بازديدکنندگان غافل مي دهد، منجنيقي مي شود بزرگ و به سمت قفس حيوانات سنگ پرتاب مي کند تا فاجعه اي رقم بخورد.
در اين گير و دار اگر حادثه اي نيز اتفاق نيفتد، نامناسب بودن محل نگهداري و تغذيه گونه هاي جانوري به مرور زمان مرگ آنها را جلو مي اندازد تا در کشورمان همچنان از باغ وحش ها به عنوان اسارتگاه يا کشتارگاه حيات وحش ياد شود، اين در حالي است که باغ وحش ها ساخته مي شوند تا نيازهاي آموزشي، حفاظتي و تحقيقاتي دنياي امروز را برآورده کنند.
مراکز نگهداري از حيوانات را بايد جزيره هاي فراموش شده اي دانست که هرازگاهي به دليل وقوع خبرهاي ناگوار پايشان به روزنامه ها باز مي شود، اما آشفته بازار آنها پس از مدتي بين خبرهاي ريز و درشت ديگر از ياد مي رود.
فرقي نمي کند باغ پرندگان باشد يا چند قفس کوچک و کثيف که به آن عنوان باغ وحش داده اند، اين روزها در بيشتر مراکز نگهداري حيوانات توجه به حقوق حيوانات و اهميت حفظ و معرفي درست آنها به شهروندان کم اهميت ترين دغدغه برخي مسئولان است.
برخي کارشناسان معتقدند اين شرايط نامناسب سال هاست بر مراکز نگهداري حيوانات حاکم است، چراکه براي کمتر دولتي توجه به اين مهم در اولويت بوده است.
هوشنگ ضيايي، استاد دانشگاه و کارشناس حيات وحش در گفت وگو با جام جم تاکيد مي کند: در کشورمان به سر و سامان دادن به مراکز نگهداري از حيات وحش
اهميتي داده نمي شود.

    چرا باغ وحش مهم است؟ 
کارشناسان درباره اين که چرا دولتمردان بايد به مراکز نگهداري از حيات وحش اهميت بدهند، دلايل زيادي را مطرح مي کنند. براي نمونه آنها به نقش آموزشي باغ وحش ها اشاره مي کنند، زيرا چنانچه کودکان و نوجوانان از باغ وحش هاي استاندارد و مناسب بازديد کنند، ديد مناسبي از اهميت حفظ گونه هاي جانوري به دست مي آورند و در آينده براي حفظ محيط زيست و حيات وحش تلاش بيشتري خواهند کرد.
افزون بر اين مراکز نگهداري از حيات وحش چنانچه مطلوب باشند مي توانند بخشي از اوقات فراغت خانواده ها را نيز پوشش بدهند، زيرا در زندگي ماشيني امروز يکي از دغدغه هاي افراد استفاده از هر فرصتي براي پناه بردن به طبيعت است، بنابراين در چنين شرايطي باغ وحش ها مي توانند يکي از نياز هاي شهروندان را برطرف کنند.
علاوه بر چنين نيازهايي بايد به نقش نگهداري از گونه هاي نادر نيز اشاره کرد. ضيايي در اين باره توضيح مي دهد: امروز در دنيا از باغ وحش ها به عنوان محلي براي نگهداري از گونه هاي نادر و در خطر انقراض ياد مي کنند در واقع کارشناسان در اين مراکز تلاش مي کنند شرايط را براي زاد و ولد اين گونه ها فراهم کنند تا آنها را از خطر انقراض نجات دهند.
علاوه بر اين موارد کارشناسان از جنبه هاي تحقيقاتي مراکز نگهداري از حيات وحش نيز ياد کرده و مي گويند در باغ وحش ها مي توان اطلاعات مناسبي از گونه هاي جانوري به دست آورد از طول زمان بارداري بگيريد تا مسائل ژنتيکي.

    باغ وحش هاي کم سود و مطرود 
مراکز نگهداري از حيات وحش در کشورمان سوابق خوبي ندارند و بيشتر شهرونداني که تجربه بازديد از آنها را دارند مشتاق بازديد مجدد از آنها نيستند، البته در اين بين هستند باغ وحش هايي که تلاش مي کنند به شرايط مطلوب برسند، اما نامناسب بودن حمايت هاي دولت سبب مي شود آنها به اين هدف نرسند.
کارشناسان از سودآور نبودن باغ وحش ها به عنوان يکي از علل اصلي نامناسب بودن باغ وحش ها ياد مي کنند، زيرا اين مراکز آن طور که بايد نتوانسته اند بازديدکننده جذب کرده و از اين راه درآمد مناسبي به دست بياورند.
ضيايي در اين باره خاطرنشان مي کند: باغ وحش ها خيلي سودآور نيستند و مديران برخي از آنها با صراحت مي گويند اگر در زميني که آنها براي ايجاد باغ وحش هزينه کرده اند سوله بسازند و اجاره دهند درآمد بيشتري کسب خواهند کرد.
اين شرايط سبب شده آنها در پرداخت حقوق کارکنان و تهيه خوراک براي گونه هاي جانوري خود با مشکل روبه رو شوند.
بنابراين بيشتر مديران مراکز نگهداري از حيات وحش کشور ترجيح مي دهند به جاي استفاده از متخصصان اين حوزه از کارگران ساده بهره ببرند در نتيجه اين روزها افرادي که مسئول نگهداري از گونه هاي جانوري در باغ وحش ها هستند با دادن اطلاعات غلط به بازديدکنندگان سبب ترس و نفرت افراد نسبت به گونه هاي جانوري مي شوند.
اين در حالي است که در کشورهاي موفق در کنار به کارگيري افراد متخصص، از افراد دواطلب نيز استفاده مي شود تا به اين شکل از هزينه هاي نگهداري گونه هاي جانوري کاسته شود و بتوان شرايط باغ وحش ها را ارتقا داد.

    مجوز به باغ وحش مي رود
هرچند شرايط مراکز نگهداري از حيات وحش در کشور هنوز با شرايط ايده آل فاصله دارد، اما نمي توان منکر اين شد که در سال هاي اخير شرايط برخي مراکز نگهداري از حيوانات اندکي بهتر شده، زيرا از حدود 70 مرکز نگهداري از حيات وحشي که در کشور وجود دارد تا چند سال پيش مراکز انگشت شماري از سازمان حفاظت محيط زيست مجوزهاي لازم را گرفته بودند، اما آن طور که امير حسين داداشي، رئيس اداره ساماندهي و هماهنگي امور مناطق سازمان محيط زيست در گفت وگو با جام جم اظهار مي کند اکنون حدود 70درصد اين مراکز از محيط زيست مجوز گرفته اند.
در واقع اين مراکز بايد به دستورالعمل و ضوابطي که براي آنها در نظر گرفته شده عمل کنند تا بتوانند مجوز ها را به دست بياورند.
داداشي درباره شرايطي که مراکز نگهداري از حيات وحش بايد به آن توجه کنند، مي گويد: نحوه طراحي مرکز، فضاي سبز آن، راه هاي ارتباطي، ميزان آلودگي خاک و آب و نکات بهداشت برخي از شرايطي هستند که بايد مورد توجه قرار گيرند، زيرا اگر از سوي مسئولان مراکز نگهداري از حيات وحش رعايت نشود، مجوزي به آنها تعلق نخواهد گرفت.
در کشور ما مراکزي هستند که قبلاساخته شده و اين دستورالعمل ها را رعايت نکرده اند به همين سبب سازمان حفاظت محيط زيست آنها را براي گرفتن مجوز فراخوانده است.
به اين ترتيب سازمان حفاظت محيط زيست براي استانداردسازي مراکز نگهداري از حيات وحش تلاش مي کند و در صورتي که مرکزي نتوانست از عهده اجراي دستورالعمل هاي در نظر گرفته شده برآيد، تعطيل خواهد شد.
داداشي يادآور مي شود: مراکزي که به دليل استاندارد نبودن تعطيل مي شوند بايد گونه هاي جانوري شان را در اختيار ديگر مراکز بگذارند.
اين در حالي است که برخي کارشناسان معتقدند نظارت هاي صورت گرفته بر باغ وحش ها مناسب نيست به همين دليل گونه هاي جانوري در اين مراکز به دليل پيش پاافتاده ترين مسايل آسيب هاي جبران ناپذيري مي بينند. افزون بر اين آنها از برخي مراکز نگهداري حيات وحش به عنوان محلي براي قاچاق گونه هاي جانوري ياد مي کنند. به همين دليل به نظر مي رسد بازرسان سازمان حفاظت محيط زيست بايد نظارت بيشتري بر اين مراکز داشته باشند.

    غريبه با زيستگاه
کارشناسان ايرادهاي زيادي از مراکز نگهداري از حيات وحش کشور مي گيرند؛ از نامناسب بودن قفس ها گرفته تا آگاه نبودن کارکنان اين مراکز، اما آنچه کمتر در اين بين به آن توجه مي شود شبيه سازي محل نگهداري گونه هاي جانوري با زيستگاه هاي طبيعي آنها و حتي در نظر گرفتن فضاي کافي و مناسب با توجه به گونه جانوري است.
محمد کرمي، رئيس اداره نظارت بر امور حيات وحش اداره کل حفاظت محيط زيست استان تهران در گفت وگو با جام جم يادآور مي شود: براي نگهداري از هر گونه جانوري بايد استاندارد هاي خاصي رعايت شود. براي نمونه با توجه به نوع گونه هنگام ساخت محل نگهداري از آن بايد نکات ويژه اي را در نظر گرفت.
به عنوان مثال در باغ هاي پرندگان بايد فضاي لازم براي پرواز يا آب تني گونه ها در نظر گرفته شود. علاوه بر اين کارشناسان معتقدند براي نگهداري از گربه ساني مانند ببر به محلي نياز است که 8 برابر بدن حيوان فضا داشته باشد تا امکان تحرک از گونه گرفته نشود، اين در حالي است که بايد محل نگهداري از اين گونه بايد از نور کافي نيز برخوردار باشد.
کرمي ادامه مي دهد: سازمان حفاظت محيط زيست به همراه دامپزشکي بر مراکز نگهداري از حيات وحش نظارت مي کنند. آن طور که رئيس اداره نظارت بر امور حيات وحش اداره کل حفاظت محيط زيست استان تهران مي گويد: در تهران حدود 15 مرکز نگهداري از حيات وحش وجود دارد و بازرسان محيط زيست هر هفته به اين مراکز رفته و از نحوه نگهداري گونه هاي جانوري در آن گزارش تهيه مي کنند.
با توجه به نظر کارشناسان و هشدارهايي که فعالان حقوق حيوانات درباره شرايط نگهداري از گونه هاي جانوري در مراکز نگهداري از حيات وحش مي دهند بايد از مسئولان خواست با حمايت بيشتر از اين مراکز زمينه را براي درآمدزايي بيشتر آنها فراهم کنند، علاوه براين مي توان با حمايت از بخش خصوصي و در نظر گرفتن تسهيلات خاص براي آنها مقدمات ساخت پارک هاي حيات وحش را نيز در کشور فراهم کرد تا به اين شکل به اهداف اصلي ساخت باغ وحش دست يافت.

    طرح فراموش شده
ساخت پارک حيات وحش در پارک پرديسان را بايد يکي از طرح هاي فراموش شده دانست، چراکه براساس طرحي که سال 53 يا 54 مطرح شد قرار بود اين پارک به يکي از بزرگ ترين پارک هاي حيات وحش منطقه بدل شود.
هوشنگ ضيايي، نويسنده کتاب «پستانداران ايران» در اين باره توضيح مي دهد: قرار بود گونه هاي جانوري دراين پارک در محيط نيمه طبيعي خود باشند، به اين شکل که در شمال پارک پرديسان زيستگاه هيرکاني و جنگل هاي شمال با حيوانات خاص آن منطقه مانند مرال و شوکا شبيه سازي شود. در وسط پارک نيز محلي براي مناطق کويري با گونه هايي مانند گور ايراني و يوزپلنگ پيش بيني شده بود و در جنوب پارک نيز قرار بود آکواريومي بزرگ با گونه هاي جانوري خليج فارس ساخته شود، اما اين طرح چند سال است به فراموشي سپرده شده و شرايط به گونه اي است که براي حفظ اين پارک نيز تلاش هاي زيادي صورت گرفته زيرا تاکنون براي فروش اراضي اين پارک اقداماتي صورت گرفته است.

حادثه در باغ وحش
حادثه هاي زيادي تاکنون در مراکز نگهداري حيات وحش کشور رقم خورده است؛ حادثه هايي که در آن گونه هاي جانوري و بازديدکنندگان آسيب ديده اند. در اين گزارش به مرور برخي از آنها پرداختيم.

قتل گوزن باردار
فروردين 95، خبر مرگ گوزن زرد ايراني باردار در باغ وحش کاسيت خرم آباد خبرساز شد و برخي مسئولان بيماري تب برفکي و سنگ پراکني از سوي بازديدکنندگان را علت مرگ گوزن مطرح کردند.

قطع انگشت پا
مهر 93، سهل انگاري والديني که کودک خود را به محل نگهداري گورخرهاي باغ وحش ارم بيش از حد نزديک کرده بودند سبب شد يکي از گور ها پاي کودک را گاز گرفته و سبب قطع شدن انگشت پاي او شود،البته در اين حادثه نمي توان کم توجهي ماموران باغ وحش را نيز ناديده گرفت.

چشم شير مهم نيست
ارديبهشت 93، عفونت چشم يک قلاده شير در باغ وحش زابل آنقدر جدي گرفته نشد که در نهايت کارشناسان مجبور به تخليه چشم شير شدند. نبود اسلحه و گلوله بيهوشي نيز از علت هاي تاخير در درمان شير بود.

مرگ مارال فراري
دي 92، خبر مرگ مارالي که از باغ وحش درناي اروميه فرار کرده بود، بار ديگر شرايط نامناسب باغ وحش هاي کشور را مطرح کرد.

جدال مرگبار 2 شير
آبان 92، جدال دو شيري که در قفس نامناسب با فضاي محدود نگهداري مي شدند با مرگ يکي از آنها پايان يافت، نبود اسلحه و گلوله بيهوشي و توجه نکردن به فضاي محدود قفس سبب اين حادثه شد.

کشتار مشمشه
دي 89، شيوع بيماري مشمشه در باغ وحش ارم سبب مرگ يک قلاده ببر سيبري و 14 قلاده شير اين مجموعه شد.

 

مهدي آييني

بیماری ناشناخته، بیماری محیط‌ زیست

AZAD8301بیماری و غفلت، زیستگاه‌های حیات‌ وحش کشور را قرق کرده؛ طاعون نشخوارکنندگان کوچک و تب برفکی فقط برخی بیماری‌هایی است که این روزها گریبانگیر حیات‌وحش کشور شده و هر روز شرایط را برای حفظ بقا در زیستگاه‌ها دشوارتر می‌کند.در تازه‌ترین رویداد نیز دیروز رئیس اداره حیات‌وحش محیط‌‌زیست استان تهران از مرگ هشت رأس میش باردار و یک قوچ در سرخه حصار خبر داد و تاکید کرد: هنوز مشخص نیست علت مرگ این جانداران چه بوده است.

این بار اولی نیست که مسئولان در شناسایی بیماری‌هایی که نفس حیات‌وحش کشور را می‌گیرد ناکام می‌مانند. برای نمونه چند سال پیش که شیرهای باغ‌وحش ارم تلف شدند، هیچ مقام مسئولی حدس نمی‌زد آنها به بیماری مشمشه مبتلا شده باشند، چون براساس اعلام‌ها این بیماری در کشور ریشه‌کن شده بود. اما زمانی که به پیشنهاد یک دامپزشک از گونه‌های بیمار آزمایش مشمشه به عمل آمد، مشخص شد این بیماری هنوز ریشه‌کن نشده، اما بهای این تشخیص و اعتراف به قیمت یک رسوایی بزرگ تمام شد.

این روزها نیز که بیماری بخش زیادی از حیات‌وحش کشور را نشانه رفته، هنوز علت اصلی مرگ گونه‌های جانوری که در سرخه‌حصار جان می‌دهند مشخص نیست؛ چون ما برای حفظ حیات‌وحش کشور به معنای واقعی ارزش قائل نیستیم. این را می‌شود از مسائل گوناگونی که در گوشه و کنار کشور اتفاق می‌افتد اثبات کرد؛ برای نمونه در کشورمان تعداد دامپزشکانی که در بحث بیماری‌های حیات‌وحش صاحب‌نظر باشند از تعداد انگشتان دست فراتر نمی‌رود، با این حال هیچ ارگان مسئولی برای رفع چنین کمبودهایی قدم برنمی‌دارد.

افزون بر این، سازمان حفاظت محیط‌زیست اکنون پنج دامپزشک در اختیار دارد، اما به نظر می‌رسد هیچ‌کدام از آنها آن‌طور که باید برای فاش شدن راز مرگ و میر حیات‌وحش کشور اقدام نمی‌کنند؛ به عبارت دیگر آنها حتی از محدودیت‌هایشان نیز برای اجرای پروژه‌های علمی گله نمی‌کنند.

این در حالی است که تعداد افراد فرصت‌طلب نیز در محیط‌زیست کشور کم نیست؛ افرادی که به شیوع بیماری در بین حیات‌وحش کشور به چشم فرصت نگاه کرده و به قول معروف تلاش می‌کنند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. آنها در چنین مواقعی پیشنهاد می‌دهند در قبال گرفتن اعتبار‌های کلان دست به پژوهش بزنند، اما هدف اصلی آنها درآمدزایی است؛ به همین دلیل هیچ‌وقت نتوانسته‌اند گرهی از کار محیط‌زیست کشور بازکنند.

در چنین شرایطی باید از مسئولان خواست برای حفظ اندک باقی‌مانده حیات‌وحش کشور تعارفات را کنار گذاشته و با بیان شرایط و کم و کاستی‌ها بستر مناسب را برای حفظ حیات‌وحش کشور فراهم کنند، زیرا تنها در چنین شرایطی است که می‌توان با استفاده از ظرفیت سازمان‌های مردم‌نهاد شناخته شده و به‌کار گرفتن کارشناسان دلسوز، راهکاری مناسب برای شناخت و مقابله با بیماری‌هایی که سبب مرگ حیات وحش می‌شود، پیدا کرد.

مهدی آیینی 

چوب الف بر سر شكارچيان

حيات وحش به سيبل شکارچيان غير مجاز بدل شده و اين روزها زندگي شان بيش از پيش تهديد مي شود،چون دسترسي به سلاح شکاري آن قدر آسان است که اشخاص ناآگاه نيز مي توانند در زماني کوتاه و با مبلغي اندک، سلاح بخرند و با خشاب پر به جنگ محيط زيست و حافظان آن بروند. اين شرايط، وقتي در کنار مسائلي مانند کمبود محيط بانان و تجهيزات آنها قرار مي گيرد، بستري فراهم مي کند که در آن، انواع گونه هاي جانوري حتي در مناطق چهارگانه محيط زيست مجالي براي زيستن پيدا نمي کنند. اين شرايط سبب شده سازمان حفاظت محيط زيست به فکر آموزش شکارچيان بيفتد، اما نبايد فراموش کرد بسياري از اتفاقات تلخي که دراين عرصه رقم مي خورد، از سوي افرادي است که شکارچي نيستند و نمي توان با آنها از آموزش حرف زد.
حدود يک ماه از فصل بهار سپري شده فصلي که در آن شاهد زاد و ولد گونه هاي جانوري هستيم و به اين خاطر، براساس قوانين شکار گونه هاي جانوري بومي و مهاجر در آن ممنوع شده. با اين حال سلاخي گونه هاي جانوري آبستن دراين فصل خبرساز مي شود.
به نظر مي رسد، اين اتفاق به اين دليل رقم مي خورد که افراد ناآگاه نيز امکان تهيه سلاح دارند، افرادي که کمتر اطلاعي از طبيعت و حيات وحش ندارند. به همين خاطر مرگ محيط زيست سرعت بيشتري به خود گرفته است. با اين حال، سازمان حفاظت محيط زيست تصميم گرفته با همکاري فدراسيون تيراندازي اقدام به آموزش شکارچيان کند تا آنها اطلاعات بيشتري نسبت به اهميت حفظ محيط زيست به دست بياورند. دراين ميان برخي کارشناسان معتقدند، افرادي که خود را شکارچي مي دانند دست کم از قواعد و قوانيني پيروي مي کنند اما محيط زيست و حيات وحش کشور بيشترين آسيب را از شکارچيان غير مجاز مي بيند افرادي که از روي ناآگاهي کمر به تخريب و مرگ محيط زيست بسته اند.

    تفاهم نامه اي براي آموزش
هنوز نهايي نشده، اما قرار است تا چند روز ديگر سازمان حفاظت محيط زيست با فدراسيون تيراندازي تفاهم نامه اي منعقد کندکه براساس آن، شکارچيان براي گرفتن پروانه شکار ناچار به حضور در کلاس هاي آموزشي شوند.
ﻋﻠﯽ ﺗﯿﻤﻮري، ﻣﺪﯾﺮﮐﻞ دﻓﺘﺮ ﺻﯿﺪ و ﺷﮑﺎر ﺳﺎزﻣﺎن ﺣﻔﺎظﺖ محيط زيست دراين باره به جام جم مي گويد:تفاهم نامه هنوز منعقد نشده، اما آنچه هدف ماست، اين است که بتوانيم در سراسر کشور علاقه مندان شکار و صاحبان اسلحه هاي شکاري را وادار کنيم قبل از تهيه دفترچه شکار، آگاهي لازم و ابتدايي از حيات وحش کشور به دست بياورند. در اين دوره هاي آموزشي، افراد با حقوق محيط زيست در ايران، امور بين الملل و کنوانسيون هاي مربوط به حيات وحش و محيط زيست آشنا مي شوند. به اين ترتيب، شکارچيان متوجه خواهند شد کدام گونه جانوري در خطر انقراض قرار دارد يا آنها مجازند چه گونه هايي را شکار کنند . علاوه براين، افراد با حضور در اين کلاس هاي آموزشي از وضع زيستگاه ها و مناطق چهارگانه محيط زيست نيز باخبر خواهند شد. ﺗﯿﻤﻮري يادآور مي شود: براساس اين تفاهم نامه با استفاده از امکانات فدراسيون تيراندازي در استان هاي مختلف کشور و کمک گرفتن از سازمان هاي مردم نهاد و پتانسيل هاي دانشکده محيط زيست، دوره هاي آموزشي مناسبي براي شکارچيان برگزار مي شود.

به اين ترتيب، سازمان حفاظت محيط زيست تدبيري انديشيده که فقط شکارچياني که در اين دوره آموزشي شرکت کنند، دفترچه شکار بگيرند. بايد يادآور شد، شکارچيان با گرفتن دفترچه شکار اجازه شکار را ندارند، زيرا فقط زماني که سازمان حفاظت محيط زيست مجوز شکار صادر کند، افراد مي توانند دست به شکار بزنند. ﻣﺪﯾﺮﮐﻞ دﻓﺘﺮ ﺻﯿﺪ و ﺷﮑﺎر ﺳﺎزﻣﺎن ﺣﻔﺎظﺖ محيط زيست عنوان مي کند: افراد با دفترچه شکار فقط مي توانند سهميه فشنگ تهيه کنند و براي شکار بايد از سازمان مجوز بگيرند .

    آموزش، چاره کار
کارشناسان محيط زيست معتقدند، با استفاده از آموزش مي توان آمار شکار مجاز و غير مجاز را کاهش داد، زيرا تا زماني که افراد بدرستي از اهميت و نقش گونه هاي جانوري آگاه نشوند، حمايت از آنها را در اولويت برنامه هاي خود قرار نمي دهند.
براي نمونه بايد براي افراد مشخص شود که گونه اي مانند پلنگ يا يوزپلنگ چقدر در حفظ اکوسيستم مفيد است و اکنون با حذف اين گونه ها که در راس هرم جانوري قرار دارند، جمعيت گونه هايي مانند کل و بز در زيستگاه ها کاهش پيدا کرده اند زيرا گونه هايي مانند پلنگ يا گرگ با شکار گونه هاي ضعيف سبب مي شوند گونه هاي قوي باقي بمانند، اما حذف گوشتخواراني نظير پلنگ در زيستگاه ها سبب شده بيماري هايي مانند طاعون نشخوارکنندگان کوچک اين روزها در بيشتر زيستگاه ها منجر به مرگ تعداد زيادي از گونه هاي جانوري شود. هوشنگ ضيايي،کارشناس حيات وحش و استاد دانشگاه نيز دراين باره به جام جم مي گويد: براي بهبود شرايط، بايد قبل از صدور مجوز يا پروانه شکار از افرادي که قصد شکار دارند، آزمون گرفته شود تا مشخص شود آنها چقدر از قوانين صيد و شکار يا از شرايط گونه هاي جانوري اطلاع دارند، زيرا خيلي از آنهايي که سلاح به دست گرفته اند، اطلاعات لازم را ندارند. آنها براحتي اسلحه تهيه کرده اند، اما نحوه کار با آن را بلد نيستند. افزون براين، بايد يادآور شد ناآگاهي از نحوه کار با سلاح شکاري و در دسترس بودن آن، سبب آسيب ديدن مستقيم انسان ها نيز مي شود، چون بار ها در صفحه حوادث روزنامه ها داستان تلخ مرگ افراد به شکل تصادفي يا قتل آنها با استفاده از سلاح شکاري روايت شده. دليل بيشتر اين حوادث نيز ناآگاهي، تصميم عجولانه و در دسترس بودن سلاح شکاري است.

    جوامع محلي ديده شوند
به نظر برخي کارشناسان، در اين ميان، براي کاهش آسيب به حيات وحش و کاستن از حضور شکارچيان غيرمجاز در زيستگاه ها و مناطق حفاظت شده کشور بايد از توانايي جوامع محلي بيشترين بهره را برد، زيرا در شرايطي که يگان حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست از کمبود نيرو رنج مي برد و قوانين دراين حوزه بدرستي اجرا نمي شوند، آموزش و استفاده از نيروي جوامع محلي مي تواند بسياري از نقاط ضعف را پوشش دهد.
ضيايي دراين باره مي گويد: براي حفظ حيات وحش بايد مشارکت جوامع بومي را جلب کرد، به اين شکل که آنها در منافعي که از طريق حفظ حيات وحش به دست مي آيد سهيم شوند، زيرا تازماني که آنها احساس منفعت نکنند براي حفظ حيات وحش تلاش نخواهند کرد. به همين خاطر، بايد آنها را در درآمدي که از طريق فروش پروانه هاي شکار به دست مي آيد سهيم کرد، چون به اين شکل آنها مانند محيط بانان عمل خواهند کرد و نخواهند گذاشت شکارچيان غير مجاز دست به شکار بزنند. علاوه بر اين، گروهي ديگر از کارشناسان معتقدند، قانونگذاران بايد قوانين بازدارنده تري تصويب کنند و دستگاه قضا نيز بهتر است براي قانون شکنان دراين عرصه احکام مناسب تري صادر کند. اين در حالي است که بايد از مسئولان خواست آموزش حفظ محيط زيست و حيات وحش را به شکارچيان يا گروه هاي خاصي از جامعه محدود نکنند، زيرا با توجه به اين که در کتاب هاي درسي کودکان و نوجوانان کمتر به محيط زيست پرداخته مي شود، بايد از هر فرصتي براي بالابردن آگاهي زيست محيطي شهروندان بهره برد.

احکام سبز برای نجات محیط‌ زیست

AZAD8301«متهم، محکوم به حضور در کلاس‌های آموزشی زیست‌محیطی شد» این بخشی از مجازات شخصی است که اواخر سال گذشته سگی را در منطقه بیله‌ سوار اردبیل کشت و انتشار ویدئویی از این کار او در فضای مجازی سبب جریحه‌دار شدن افکار عمومی شد.

دیروز خبر رسید که قاضی این پرونده مجازات متهم را تعیین کرده و علاوه بر 74 ضربه شلاق تعزیری، او را محکوم کرده تا به مدت یک سال هر هفته در اداره محیط‌ زیست بیله‌سوار حاضر شود تا کارشناسان محیط‌زیست به او آموزش نحوه درست برخورد با حیوانات و رعایت حقوق آنها را بیاموزند.

این بار اولی نیست که برخی قضات برای متهمان پرونده‌های زیست‌محیطی احکام جایگزین حبس را در نظر می‌گیرند؛ حفظ احادیث درباره مهربانی با حیوانات، نگهداری از حیوان بی‌صاحب، مرمت و ساخت آبشخور حیات‌وحش، محیط‌بان افتخاری شدن و تحقیق درباره اهمیت حفظ حیات‌وحش برخی از احکامی است که تعدادی از قضات کشورمان تا به حال هنگام رسیدگی به پرونده‌های زیست‌محیطی در نظر گرفته‌اند.

با توجه به شرایط شکننده محیط‌ زیست کشور، این اقدام قضات را باید به فال‌نیک گرفت و به آنها پیشنهاد کرد با مشورت با کارشناسان محیط‌زیست و مطالعه درباره چالش‌های زیست‌محیطی مناطق مختلف کشور بهتر می‌توانند خسارت وارد شده به محیط‌ زیست کشور را جبران کنند؛ زیرا با توجه به کمبودهای زیادی که برای حفظ محیط‌ زیست و مراقبت از حیات‌وحش کشور وجود دارد، می‌توان به شکل بهتری متهمان پرونده‌های زیست‌محیطی را مجازات کرد تا آنها علاوه بر این‌که با اهمیت حفظ محیط‌ زیست آشنا می‌شوند دست به کاری بزنند که دست‌کم منفعتش به محیط‌زیست کشور برسد و به دغدغه‌ای تازه برای حامیان محیط‌ زیست بدل نشود.

از رویکرد برخی قضات می‌توان نتیجه گرفت دستگاه قضا دغدغه حفظ محیط‌ زیست کشور را دارد البته این دستگاه با ایجاد دادگاه‌های ویژه و رسیدگی خارج از نوبت به پرونده‌ای محیط‌ زیستی می‌تواند به زیست‌ محیطی‌ترین دستگاه کشور بدل شود به همین خاطر باید از نمایندگان مجلس نیز خواست بازنگری در قوانین و تصویب قوانین جدید در حمایت از محیط‌ زیست کشور را در دستورکار خود قرار دهند تا دست دستگاه قضا نیز برای مجازات تخریب‌کنندگان محیط‌زیست باز باشد.

افزون بر این دولت نیز باید از مرحله شعار فراتر رفته و در عمل ثابت کند دولتی محیط‌ زیستی است، زیرا محیط‌ زیست کشور زمانی نجات پیدا می‌کند که سران سه قوه حفظ محیط‌زیست را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند.

مهدی آیینی

بچه‌ دزدهایی که مجازات نمی‌شوند

«بی‌دفاع و آسیب‌پذیر»؛ این وصف حال حیات‌ وحش کشور است که در فصل بهار بیشتر از هر زمانی به چشم می‌آید، چون بهار با زاد و ولد حیات‌وحش همراه است و این شرایط می‌طلبد که حفاظت و مراقبت بیشتری از آنها به عمل بیاید، اما چون یگان حفاظت سازمان محیط‌زیست سال‌هاست با کمبود نیرو دست و پنجه نرم می‌کند و مسئولان آن از کمبود 5000 نیرو سخن به میان می‌آورند، می‌توان گفت عده‌ای سودجو فصل زاد و ولد حیات‌وحش را فرصت خوبی می‌دانند برای دستبرد به حیات‌وحش کشور.

این افراد سودجو را می‌توان بچه‌دزد‌های طبیعت دانست، چون آنها این روزها در زیستگاه‌ها و اطراف مناطق حفاظت‌شده پرسه می‌زنند تا نوزادان حیات‌وحش را به‌دام بیندازند.

کمبود نیروی حفاظتی و مناسب نبودن تجهیزات محیط‌بانان سبب آسیب‌پذیرتر شدن حیات‌وحش کشور شده، چون طبیعی است که نوزادان تازه متولد شده توانایی فرار و دفاع از خود را ندارند علاوه بر این چون زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش بدون استفاده از سلاح و بدون سروصدا اتفاق می‌افتد، احتمال مطلع شدن محیط‌بانان از حضور شکارچیان به حداقل میرسد، بنابراین اگر محیط‌بانان به شکل اتفاقی و حین گشتزنی متوجه حضور شکارچیان نشوند، نمی‌توان به نجات حیات‌وحش امیدوار بود.

سازمان حفاظت محیط‌زیست برای نجات حیات‌وحش در چنین مواردی باید تلاش خود را به‌کار گرفته و از تمام ظرفیت‌های موجود استفاده کند؛ زیرا اگر نوزادان حیات‌وحش پس از جدا شدن از زیستگاه‌های خود کشف شوند، نمی‌توان به بازگشت آنها به طبیعت امیدوار بود، در واقع آنها دیگر قادر نخواهند بود در طبیعت زنده بمانند و محکوم خواهند شد که بقیه زندگی خود را در اسارت و مکان‌هایی مانند باغ‌وحش‌ها بگذرانند.

افزون بر این به اعتقاد برخی کارشناسان حیوانات مادر نیز در این روند آسیب می‌بینند، چون اگر شیر جمع شده در پستان برخی گونه‌ها تخلیه نشود سبب بروز عفونت شده و مرگ حیوان مادر را در پی خواهد داشت.

سازمان حفاظت محیط‌زیست برای رفع این مشکل می‌تواند از ظرفیت سایر دستگاه‌ها بهره برده و از آنها برای ناامن کردن زیستگاه‌ها برای حضور افراد سودجو کمک بگیرد، علاوه بر این استفاده از ظرفیت سازمان‌های مردم‌نهاد نیز می‌تواند تا حد قابل‌توجهی کمبود‌ها در یگان حفاظت سازمان محیط‌زیست را جبران کند.

مهدی آیینی ​

گم شدن حیات‌ وحش در هیاهوی بهار

AZAD8301بنفشه‌ها در جعبه‌های کوچک چوبی جای گرفته‌اند؛ باغبان‌های دوره‌گرد بیل بر دوش در کوچه پس‌کوچه شهر آمدن بهار را فریاد می‌زنند. درختان به شکوفه نشسته‌اند و بساط دستفروش‌ها گسترده‌تر از هر زمانی در پیاده‌روها پهن است؛ ماهی‌های قرمز غریبانه در تنگ‌ها و سطل‌های کوچک برای زنده ماندن تلاش می‌کنند و سبزه‌هایی که به امید نشستن در سفرهای هفت‌سین قد کشیده‌اند آمدن بهار را نوید می‌دهند، فصلی که نامش با تازه شدن و زندگی گره خورده، اما این همه ماجرایی نیست که در روزهای آخر اسفند می‌توان شاهدش بود.

چندسالی است که در بساط برخی دستفروش‌ها جان موجوداتی چوب حراج می‌خورد که بخشی از دارایی‌های این مرز و بوم و جزو ذخایر ژنتیکی‌اش به حساب می‌آید.

سمندر لرستانی و برخی مارها و لاکپشت‌ها از این دست گونه‌های جانوری هستند که آزادیشان این روزها بیشتر از هر زمان دیگری به خطر می‌افتد.

در این بین گونه‌ای مانند سمندر لرستانی آسیب‌پذیرتر است، چون در معرض خطر انقراض قرار دارد، اما لزوم حفظ آن در هیاهوی آمدن بهار به فراموشی سپرده شده و هر روز خطر انقراض بر سرش بیشتر از دیروز سنگینی می‌کند.

در شیوع این رفتار غلط در جامعه خیلی‌ها مقصرند از مسئولان بخش فرهنگی و اجتماعی بگیرید تا سازمان‌های مسئولی مانند حفاظت محیط‌زیست، زیرا با این‌که چند سالی از فروش و عرضه این‌گونه جانوری در بازار‌های آخر سال می‌گذرد، اما هنوز این قانون‌شکنی آن‌طور که باید محدود نشده و خیلی‌ها نمی‌دانند سمندر لرستانی گونه‌ای در معرض خطر انقراض است و نباید آن را خرید و فروش کرد. افزون بر این هنوز بسیاری نمی‌دانند که نباید دنیای آزاد مار و لاکپشت‌ها را با آکواریوم‌های کوچک خانگی عوض کرد.

علاوه بر این باید از کم‌کاری سازمان‌هایی مانند حفاظت محیط‌زیست نیز گله کرد، که هنوز نتوانسته به شکل کامل از زیستگاه این گونه محافظت کند به همین خاطر افراد سودجو براحتی آن را قاچاق می‌کنند.

نباید فراموش کرد که بهار فصل تازه‌‌شدن و دوستی با طبیعت است، فصلی که به پیشواز رفتنش با اسارت گونه‌های جانوری و پایمال کردن حقوق آنها همخوانی ندارد.

مهدی آیینی

شبیخون طاعون به حیات وحش

طاعون به جان حیات وحش کشور افتاده، ویروس این بیماری استان به استان و منطقه به منطقه به گله کل و بز و قوچ و میش‌ها می‌زند؛ یک روز هفتاد قله اراک و خرمنه سر طارم زنجان را تسخیر می‌کند، روز دیگر در الموت و طالقان جان حیات وحش را می‌گیرد، بتازگی نیز این بیماری به دل یکی از بکرترین زیستگاه‌های کشور زده و 60 راس از حیات وحش پارک ملی خجیر را طعمه خود کرده ؛ بیماری قابل کنترلی که تاخت و تازش را باید به پای کم کاری سازمان‌های مسئولی نظیر دامپزشکی و حفاظت محیط‌زیست گذاشت.
فقط 5 تا 10درصد جمعیت حیات وحش در مناطق حفاظت شده باقی مانده است، شرایط تاسف‌باری که هر روز در سایه غفلت برخی مسئولان، وخیم‌تر می‌شود.

شکار غیرمجاز، تخریب زیستگاه و شیوع بیماری امان حیات وحش کشور را بریده، اما هنوز اقدام موثری برای کاهش این خطرات انجام نشده دراین میان برخی کارشناسان معتقدند هرچند رسیدگی به مشکلاتی نظیر تخریب زیستگاه‌ها زمانبر است، اما کنترل بیماری‌های شایع حیات‌وحش مانند طاعون نشخوارکنندگان کوچک، مساله‌ای است که با مدیریت مناسب می‌توان حل و فصلش کرد، اما شیوع این بیماری در بیشتر زیستگاه‌های کشور گواهی است بر نبود اراده‌ای برای کنترل این شرایط به وجود آمده.

طاعون نشخوارکنندگان کوچک بیماری ویروسی و مسری است که زوج سم‌ها (جانورانی که سم‌شان یک تکه است) به آن مبتلا می‌شوند. این بیماری از طریق دام‌های اهلی به گونه‌هایی نظیر کل و بز و قوچ و میش منتقل می‌شود.

طاعون به تهران رسید

امسال بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک در بسیاری از استان‌ها شایع و موجب مرگ جمعیت بسیاری از حیات وحش کشور شد؛ این بیماری در منطقه هفتاد قله اراک، سرطارم زنجان و طالقان به ترتیب بیش از 400، 126 و 200 کل و بز و قوچ و میش را تلف کرد.

این بیماری بتازگی نیز بین حیات وحش پارک ملی خجیر شایع شده و تلف شدن حدود نیمی از کل و بزهای این منطقه را رقم زده است.

محمد کرمی، رئیس اداره نظارت بر امور حیات‌وحش اداره کل حفاظت محیط‌ زیست استان تهران دراین باره بهجام‌جم می‌گوید: براساس نامه‌ای که دامپزشکی استان تهران پس از بررسی نمونه‌های تلف شده به محیط زیست داد، آنها علت از بین رفتن 56 راس کل و بز و چهار راس قوچ و میش پارک ملی خجیر را طاعون نشخوار کنندگان کوچک دانسته‌اند.

باید یادآور شد براساس آخرین بررسی‌ها، جمعیت کل و بز‌های این پارک حدود یکصد راس و جمعیت قوچ و میش‌های آن حدود یکهزار راس برآورد شده به همین دلیل می‌توان گفت بیش از 50درصد کل و بز‌های این پارک تلف شده‌اند.

کارشناسان معتقدند عامل اصلی این عارضه دام‌های اهلی بیمار هستند و ورود آنها به زیستگاه‌های حیات وحش سبب بیمارشدن کل و بز و قوچ و میش‌ها می‌شود.

این درحالی است که براساس قوانین، ورود دام به مناطقی مانند پارک ملی خجیر ممنوع است به همین دلیل برخی کارشناسان هشدار می‌دهند امکان دارد قوانین به طور کامل در این مناطق رعایت نشود، اما رئیس اداره نظارت بر امور حیات وحش حفاظت محیط‌ زیست استان تهران در این باره می‌گوید: خجیر پارک ملی است و براساس قوانین ما اجازه چرای دام در این منطقه را نمی‌دهیم به همین دلیل شیوع این بیماری در خجیر برای ما هم سوال است.

مطمئن نیستیم!

آن‌طور که کرمی توضیح می‌دهد محیط‌بانان اواسط بهمن امسال لاشه کل و بزها را دیده و به شیوع بیماری در خجیر پی برده‌اند، او ادامه می‌دهد: پس از بررسی لاشه‌ها متوجه شدیم علائم ظاهری با بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک متفاوت است به همین دلیل نمونه‌ها را در اختیار دامپزشکی قرار دادیم.

او تاکید می‌کند: براساس گزارش دامپزشکی این بیماری را می‌توان به طاعون نشخوارکنندگان کوچک منتسب کرد، اما آنها یقین ندارند و برای اطمینان پیدا کردن باید این ویروس را در آزمایشگاه کشت کرد.

این درحالی است که حدود ده سال پیش نیز شیوع بیماری در پارک ملی خجیر سبب تلف شدن حدود 55 راس از کل و بزهای منطقه شد، اما دلیل مرگ آنها هیچ وقت به شکل دقیق مشخص نشد.

آشفته بازار قاچاق دام

کارشناسان علت شیوع بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک را قاچاق دام می‌دانند؛ زیرا شرایط به گونه‌ای است که دام خیلی راحت از مرز‌های شرقی به کشور قاچاق می‌شود.

دکتر هومن ملوک پور، جراح دامپزشک و عضو کمیته حیات وحش نظام دامپزشکی کشور ​عنوان می‌کند: این بیماری از تماس مستقیم با دام آلوده یا از طریق بزاق دهان و مدفوع گونه آلوده قابل انتقال است.

آن طور که او عنوان می‌کند امکان این که حیات وحش خجیر بدون ورود دام به این منطقه بیمار شده باشند خیلی کم است؛ زیرا ویروس این بیماری بعد از دفع شدن از بدن حیوان آلوده در مدت 45 تا 60 دقیقه از بین می‌رود.

دکتر ملوک‌پور یادآور می‌شود: طاعون نشخوارکنندگان کوچک به دلیل قاچاق دام بخصوص از مرز‌های شرقی کشور است، به همین دلیل دامپزشکی باید سیستم قرنطینه‌اش را قوی کند.

خطر حذف گوشتخواران

دلیل اصلی شیوع این بیماری در زیستگاه‌های کشور و تلف شدن حیات‌وحش را باید قاچاق دام و بی‌توجهی به قرنطینه دام‌ها دانست، اما حذف گونه‌هایی مانند پلنگ و گرگ که در راس هرم جانوری قرار دارند نیز به شیوع این بیماری دامن می‌زند.

 

هوشنگ ضیایی، کارشناس حیات وحش و استاد دانشگاه در این باره می‌گوید: در مناطقی که پلنگ و کفتار وجود دارد کمتر چنین بیماری‌هایی شایع می‌شود، زیرا پلنگ گونه‌های ضعیف را از بین می‌برد و به این ترتیب گونه‌های قوی باقی می‌مانند و کفتار‌ها نیز لاشه‌ها را می‌خورند به این ترتیب آلودگی در زیستگاه باقی نمی‌ماند، اما در زیستگاه‌هایی که گونه‌های گوشتخوار از بین رفته‌اند شاهد شیوع چنین بیماری‌هایی هستیم. این در حالی است که توجه به گونه‌هایی نظیر پلنگ، گرگ و کفتار نیز در کشورمان به فراموشی سپرده شده، زیرا بسیاری از آنها به دلیل تصادفات جاده‌ای، تخریب زیستگاه یا شکار شدن از سوی دامداران از بین رفته‌اند.

بنابراین اگر سازمان حفاظت محیط‌زیست برای حفظ اندک باقیمانده حیات‌وحش کشور دست روی دست بگذارد و تلاش خود را محدود به آماده کردن طرح‌هایی کند که هیچ وقت اجرا نمی‌شود، باید شاهد انقراض گونه‌های جانوری زیادی در کشور بود.

طاعون، خطری برای انسان؟

دکتر ملوک‌پور درباره احتمال انتقال بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک به انسان می‌گوید: برخی مواقع تغذیه انسان از دام‌های آلوده سبب ایجاد زخم‌های دهان و اسهال شده، اما خطری جدی برای انسان به حساب نمی‌آید.

كليك كليك به محيط زيست شليك مي شود

حراج حيات وحش کشور در فضاي مجازي تمامي ندارد، گردانندگان ده ها وبسايت، صفحه و کانال در شبکه هاي مجازي مانند اينستاگرام، تلگرام و فيسبوک به حيات وحش کشور چوب حراج زده اند و در بساطشان انواع گونه هاي جانوري پيدا مي شود؛ از گونه هايي مانند يوز و سمندر لرستاني که سايه انقراض برسرشان سنگيني مي کند تا گونه هايي مانند سنجاب زاگرس يا پرندگان شکاري که روياي پرواز از آنها گرفته شده و مرگشان در شبکه هاي مجازي به اشتراک گذاشته مي شود.
کوچه مرغي خيابان مولوي شايد جمع شده باشد، اما اين روزها هزار و يک کوچه مرغي در فضاي مجازي باز شده که در پيچ و خم آنها مي توان مرگ حيات وحش کشور را به تماشا نشست، ديگر حتي لازم نيست خريداران و فروشندگان رنج رفت و آمد به جنوب تهران را بر خود هموار کنند؛ زيرا نبود نظارت بر فضاي مجازي براي فعاليت عده اي سودجو که کمر به قاچاق و خريد و فروش حيات وحش بسته اند بستري مناسب را به وجود آورده؛ بستري که در آن کليک هاي مشتريان حکم تير خلاص شکارچيان بر پيکر شکار نفس بريده اي را دارد.
اين روزها کافي است خريد آنلاين گونه اي مانند سنجاب را در فضاي مجازي جست و جو کنيد تا با سيل صفحاتي که دراين حوزه فعاليت مي کنند رو به رو شويد، شرايط براي فعاليت قاچاقچيان و فروشندگان گونه هاي جانوري در دنياي مجازي آنقدر فراهم است که آنها بدون هيچ ترس و دلهره اي شماره تماس خود را نيز ضميمه آگهي هاي فروش حيوانات مي کنند و کافي است خريداري با آنها تماس بگيرد و سر قيمت به توافق برسد تا گونه جانوري را هرجا که خواست تحويل بگيرد.
اين درحالي است که براساس قانون شکار و صيد که يکي از قوانين اصلي کشور و سازمان حفاظت محيط زيست است؛ شکار، صيد، نگهداري و خريد و فروش حيات وحش جرم محسوب مي شود، براساس قوانين رسيدگي به جرايم اينترنتي نيز تبليغ چنين جرم هايي تخلف ديگري است که سازمان هاي مسئول بايد با آن برخورد کنند.

    کد گذاري براي گونه هاي ناياب
خريد و فروش گونه اي مانند سنجاب يا سمندر لرستاني به آساني در فضاي مجازي صورت مي گيرد، اما براي خريد گونه هاي کمياب تري مانند انواع پرندگان شکاري يا حتي يوزپلنگ بايد کمي بيشتر جست و جو کرد يا از طريق يک واسطه با کد رمزهايي که قاچاقچيان حيات وحش براي خود در نظر گرفته اند، آشنا شد و به چت روم هايي که قاچاقچيان حيات وحش براي خود راه انداخته اند سر کشيد. براي نمونه برخي متخلفان با انتشار تصوير گربه و تهيه آگهي فروش چنين گونه هايي، جهت خريد و فروش پرندگان شکاري استفاده مي کنند يا آگهي واگذاري گربه مادر به همراه سه بچه رايگان کد رمزي است که قاچاقچيان براي خريد و فروش گونه هاي محافظت شده يا کمياب به کار مي برند.
شهرام اميري شريفي، عضو هيات مديره انجمن ديدبان حقوق حيوانات در اين باره به جام جم مي گويد: با اين که ما تا به حال بسياري از اين وبسايت ها را شناسايي کرده و مشخصات آنها را در اختيار سازمان حفاظت محيط زيست يا پليس فتا گذاشته ايم، اما تاکنون برخورد جدي با آنها نشده يعني حتي محدود هم نشده اند.
او پرده از فعاليت وبسايتي بر مي دارد که گزارش عملکرد خلاف قانونش آنقدر قطور است که به حدود 300 صفحه مي رسد، اما با اين که تمام اين اطلاعات در اختيار سازمان حفاظت محيط زيست قرار گرفته، هنوز برخورد مناسبي با گردانندگان آن نشده و آنها تحت پوشش خريد و فروش گونه هايي مانند گربه يا سگ، دست به فروش حيات وحش و گونه هاي در معرض خطر انقراض مي زنند.

    محيط زيست و پليس فتا جدي باشند
کارشناسان حوزه محيط زيست و حيات وحش معتقدند محدود کردن فعاليت قاچاقچيان حيات وحش در فضاي مجازي در گروي مداخله جدي سازمان حفاظت محيط زيست و پليس فتا ست؛ زيرا تجربه نشان داده کارشناسان پليس فتا هرکجا ضروري بوده متخلفان را در فضاي مجازي تعقيب و دستگير کرده اند به همين دليل به نظر مي رسد برخورد با قاچاقچيان حيات وحش در فضاي مجازي هنوز در دستور کار پليس فتا قرار نگرفته و جزو اولويت هاي کارشناسان اين مرکز نيست.
اميري شريفي تصريح مي کند: با پيشرفت فناوري فعاليت قاچاقچيان حيات وحش بيشتر در فضاي مجازي به چشم مي آيد به همين دليل سازمان حفاظت محيط زيست بايد به وظايف خود عمل کرده و براي برخورد با آنها از پليس فتا و قوه قضاييه تقاضاي رسيدگي و کمک کند؛ زيرا قوانين و ضوابط براي برخورد با قانون شکنان مشخص است اما اجرا نشدن آنها سبب آسيب جدي به محيط زيست کشور شده است. به گفته او برخورد دستگاه هاي مسئول با متخلفان در فضاي مجازي متناسب با حجم فعاليت اين افراد نيست.

    سوء استفاده از نمادهاي قانوني
نکته تاسفبار ديگري که عضو هيات مديره انجمن ديدبان حقوق حيوانات از آن پرده بر مي دارد، فعاليت وبسايت هاي خريد و فروش حيات وحش با استفاده از نماد و نشان هاي پليس فتا و نماد اعتماد الکترونيک است. او دراين باره توضيح مي دهد: افراد متخلف براي اين که فعاليت شان را قانوني نشان دهند از اين نماد و نشان ها سوء استفاده مي کنند تا به مشتريان خود القا کنند کاري خلاف قانون انجام نمي دهند.
او يادآور مي شود: از چند سال پيش فعاليت يکي از وبسايت هاي اصلي خريد و فروش حيات وحش را زير نظر گرفته ايم و مدتي قبل گزارش و پرونده اي 300 صفحه اي را که در خصوص فعاليت اين وبسايت گردآوري کرده بوديم، در اختيار سازمان حفاظت محيط زيست قرار داديم و رئيس سازمان دستور رسيدگي به آن را صادر کرد، اما به نظر مي رسد هنوز برخورد مناسبي با آنها نشده است.
اميري شريفي با گلايه اين که بسياري از وبسايت ها، وبلاگ ها، صفحات اينستاگرام و تلگرام هايي که در حوزه خريد و فروش حيات وحش شناسايي شده اند و گزارش فعاليت غيرقانوني آنها در اختيار سازمان هاي مسئول قرار گرفته، اما برخورد مناسبي با هيچ کدام از گردانندگان آنها نشده و اين درحالي است که برخي متخلفان پا را از اين فراتر گذاشته و با تهديد افراد و انجمن هايي که براي حفظ حيات وحش کشور تلاش مي کنند، دست به قدرت نمايي مي زنند.

    در دادسراي ويژه تهران چه مي گذرد؟ 
کارشناسان معتقدند بيشتر گردانندگان وبسايت هايي که در زمينه خريد و فروش حيات وحش فعاليت مي کنند در کلانشهر تهران فعالند، بنابراين به نظر مي رسد وظيفه اداره حفاظت محيط زيست تهران سنگين تر از ديگر شهرهاي کشور است. محمدحسين بازگير، رئيس اداره حفاظت محيط زيست شهر تهران با تائيد اين نظر در گفت وگو با جام جم مي افزايد: ما نيز به اين نتيجه رسيده ايم که آي پي خيلي از وبسايت هايي که در زمينه خريد و فروش حيات وحش فعالند مربوط به تهران است. بنابراين قصد داريم با شناسايي آنها برايشان پرونده تشکيل داده و گردانندگانشان را به مراجع قضايي معرفي کنيم.
اين در حالي است که مسئولان خبر مي دهند چنانچه مشخص شد وبسايت ها در جايي خارج از تهران اداره مي شوند، رسيدگي به پرونده متخلفان به مراجع قضايي ذي صلاح سپرده شود.
بازگير تاکيد مي کند: براي برخورد با متخلفان با قوه قضاييه جلساتي داشتيم و به دستور دادستان تهران قرار شد دادسراي ناحيه 31 که ويژه رسيدگي به جرايم اينترتي است با سازمان حفاظت محيط زيست همکاري کند.

    نقش گزارش هاي مردمي در کشف يک جرم عجيب 
بسياري از شهروندان بخوبي مي دانند که فعاليت قاچاقچيان حيات وحش در فضاي مجازي لطمه بزرگي به محيط زيست کشور مي زند، زيرا فعاليت اين افراد در نهايت سبب آسيب ديدن خزانه ژنتيکي کشور مي شود. بنابراين چنانچه شهروندان هنگام استفاده از فضاي مجازي با چنين وبسايت هايي برخورد کردند، بايد سازمان حفاظت محيط زيست را در جريان بگذارند.
رئيس اداره حفاظت محيط زيست شهر تهران در اين باره مي افزايد: شهروندان مي توانند کمک قابل توجهي به ما کنند تا بهتر بتوانيم با افراد متخلف برخورد کنيم. براي نمونه آنها با تهيه يک پرينت اسکرين از سايت هاي متخلف و ارسال آن به ايميل اداره محيط زيست محل زندگي شان که در وبسايت اين ادارات وجود دارد، مي توانند به وظيفه شهروندي خود براي حفظ محيط زيست عمل کنند.
افزون بر اين، شهروندان مي توانند چنين تخلف هايي را از طريق شماره تلفن چهار رقمي 1540 نيز در اختيار کارشناسان سازمان حفاظت محيط زيست قرار دهند.
آنطور که رئيس اداره حفاظت محيط زيست شهر تهران مي گويد، برخورد با گردانندگان سايت هايي که در زمينه قاچاق و خريد و فروش حيات وحش فعالند، شروع شده و حتي از برخي متخلفان تعهداتي نيز گرفته اند، اما به گفته کارشناسان هنوز سازمان هاي مسئول گام هاي نخست را نيز براي حل اين مشکل بدرستي برنداشته اند، زيرا بايد فضاي مجازي براي قاچاقچيان حيات وحش بقدري ناامن شود که آنها نتوانند براحتي به خزانه ژنتيکي کشور آسيب بزنند.

مرگ آرام حیات وحش در خواب سازمان‌های مسئول

سرنگ از داروی بیهوشی پر می‌شود و با خالی شدنش مرگی آرام رقم می‌خورد، این داستان تلخی است که به طور میانگین هر ماه برای حدود 10 گونه جانوری در پارک پردیسان اتفاق می‌افتد و قربانیان آن موجودات بیگناهی هستند که چوب ندانم‌کاری و خودخواهی انسان‌ها و کم توجهی برخی مسئولان را می‌خورند. آنها یا گونه‌ای غیربومی مانند میمون رزوس هستند که از کشورهای دیگر به ایران قاچاق شده‌اند یا گونه‌ای بومی‌اند که هدف گلوله شکارچیان قرار گرفته یا در اثر حادثه‌ای بشدت آسیب دیده‌اند.
حال حیات وحش کشور خوب نیست، تخریب زیستگاه‌ها و جولان شکارچیان غیرمجاز امان آنها را بریده، اما با مرگ آنها نه تنها محیط‌ زیست کشور دستخوش آسیب می‌شود بلکه حیات انسان نیز به خطر می‌افتد؛ به همین خاطر کارشناسان معتقدند دست‌کم انسان برای حفظ زندگی خود باید به حقوق حیوانات احترام گذاشته و حق حیات را برای آنها محفوظ بدانند؛ اما این مهم مدت‌هاست در کشورمان به فراموشی سپرده شده و می‌توان گفت توسعه ناپایدار و غفلت برخی شهروندان برای مرگ محیط‌زیست کشور با یکدیگر همدست شده‌اند.

غفلت شهروندان

این روزها برخی شهروندان درگیر رقابتی شده‌اند که نتیجه آن چیزی نیست جز مرگ محیط‌ زیست کشور، این افراد با تهیه و نگهداری از گونه‌های جانوری غیربومی مانند میمون و راکون به عنوان حیوان خانگی زمینه را برای آسیب دیدن محیط‌زیست مهیا می‌کنند؛ زیرا بیشتر افراد با خرید این گونه‌ها پس از مدتی متوجه می‌شوند توان و شرایط نگهداری از آنها را ندارند به همین خاطر آنها را در طبیعت رها می‌کنند.

این در حالی است که حیواناتی مانند میمون رزوس یا راکون گونه‌های مقاومی هستند که با از بین بردن گونه‌های بومی آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور وارد می‌کنند.

افزون بر این افرادی که چنین گونه‌هایی را از قاچاقچیان حیات وحش می‌خرند، غافلند که در نهایت این گونه‌ها اگر خوش‌شانس باشند سر از باغ وحش در می‌آورند، اما چون باغ وحش مناسبی نیز در کشور وجود ندارد آنها به مراکز تحقیقاتی سپرده شده یا محکوم به مرگ آرام می‌شوند.

دکتر ایمان معماریان، دامپزشک حیات‌وحش دراین باره به جام‌جم می‌گوید: چون مرکز بازپروری مناسبی در کشور وجود ندارد، برای گونه‌های آسیب‌دیده با محدودیت روبه‌رو هستیم؛ به همین خاطر وقتی گونه‌های غیربومی مانند میمون زروس به کلینیک پارک پردیسان منتقل می‌شود ما چند وقت از آنها نگهداری می‌کنیم و اگر باغ‌وحش مناسبی برای نگهداری از آنها پیدا نشد، مجبوریم آنها را به مراکز تحقیقاتی بسپاریم یا با تزریق داروی بیهوشی به زندگی‌شان خاتمه دهیم.

به گفته معماریان، در چند سال گذشته حدود 50 میمون زروس از کلینیک پارک پردیسان سر در آورده‌اند.

لزوم ایجاد مرکز بازپروری

باید یادآور شد در کلینیک پارک پردیسان رسیدگی به گونه‌های جانوری بومی کشور در اولویت است و هر وقت گونه‌ای آسیب ببیند، همه امیدها برای زنده ماندنش به این مرکز ختم می‌شود.

کارشناسان بر این باورند که حیات وحش کشور جزو دارایی‌های عمومی است و برای حفظ آن باید بهترین شرایط را فراهم کرد، اما نبود اعتبار و بی‌توجهی به سازمان‌های مردم‌نهاد سبب شده در کشورمان مرکز بازپروری مناسبی برای رسیدگی به گونه‌های جانوری آسیب‌دیده وجود نداشته باشد.

معماریان در این باره توضیح می‌دهد: در کشورمان مرکز بازپروری حیات‌وحش وجود ندارد و به دلیل کمبود امکانات در مراکزی مانند پارک پردیسان نیز نمی‌توان کار خیلی زیادی برای حیات وحش آسیب‌دیده انجام داد. این درحالی است که کلینیک پردیسان نیز از سوی محیط زیست به عنوان مرکز بازپروری شناخته نمی‌شود.

وی یادآور می‌شود: حدود هفت سال است از سازمان حفاظت محیط‌زیست خواسته شده این کلینیک را به مرکز بازپروری تبدیل کند؛ اما تاکنون به آن توجهی نشده است.

قاچاق آزاد حیات وحش

نپرداختن به تجهیز و ایجاد مراکز بازپروری سبب شده به طور میانگین هر ماه حدود 10 گونه جانوری بومی کشور نیز محکوم به مرگ آرام شوند.

دکتر جاوید آل‌داوود، رئیس انجمن حمایت از حقوق حیوانات نیز دلیل این آشفته بازار را نبود نظارت بر بازار قاچاق گونه‌های جانوری دانسته و عنوان می‌کند: سازمان حفاظت محیط‌زیست و نیروی انتظامی باید با قاچاق حیات وحش جدی‌تر برخورد کنند؛ زیرا گونه‌های جانوری را نمی‌توان مانند سیگار پنهان و قاچاق کرد به همین دلیل به نظر می‌رسد با قاچاقچیان این حوزه برخورد مناسبی نمی‌شود. وی خاطرنشان می‌کند: این روش برخورد با قاچاقچیان سبب شده نگهداری از گونه‌های غیربومی در کشور رایج شود تا آنجا که شنیده‌ایم افرادی هستند که در نقاط شمالی تهران از کرگدن نیز نگهداری می‌کنند.

آل‌داوود درباره مرگ آرام گونه‌های جانوری در نبود مرکز بازپروری عنوان می‌کند: انجمن حمایت از حقوق حیوانات می‌تواند چنین گونه‌هایی را تحویل گرفته و برای بازگردان آنها به کشور‌های مقصد تلاش کند.

 

بالا