آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل (برگ 7)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل

اشتراک به خبردهی

ساخت آفت‌کش با پرتقال، فلفل و ریواس

استفاده‌ از آفت‌کش‌‌های خانگی می‌تواند سلامت شما و محیط زیست را تضمین کند

این روزها کلماتی مثل «ارگانیک» و «محصولات سالم» از کلمات پرتکرار مکالمات روزمره ما شده ­اند. چون همه می­ دانند مصرف سموم علیه آفات و بیماری ­ها آن قدر بالا گرفته که کمتر محصولی را می ­توان عاری از آنها دانست. متاسفانه سال به سال مصرف سموم نیز رو به افزایش است و این خود باعث مقاومت آفات شده و نسل به نسل قوی تر می ­شوند حتی. آمار نشان می ­دهد ۵۰۰ نوع حشره آفت نسبت به یک یا چند سم آفت کش مقاومت نشان داده­ اند. علاوه بر این مصرف سموم عوارض دیگری هم دارد. مثلا آلودگی محیط زیست به مواد شیمایی  ماندگار، آلودگی آب و منابع غذایی دام ­ها، آلودگی آب ­های زیر زمینی، طغیان کردن جمعیت حشرات به دلیل نابود کردن دشمنان طبیعی شان و انتقال باقیمانده  سموم به مصرف کننده نهایی که ما هستیم.

پرمصرف و کم مصرف های کشور

«میزان مصرف سالانه سموم دفع آفات کشاورزی در ایران حدود ۲۴۰۰۰ تن است که از این میزان حشره‌کش‌ها، قارچ‌کش‌ها و علف‌کش‌ها به ترتیب از میزان بالای مصرف برخوردار است. استان گیلان دارای بالاترین میزان مصرف و استان سیستان و بلوچستان  دارای کمترین میزان مصرف هستند.»

اثرات مصرف مواد شیمیایی در محصولات کشاورزی

طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی هر سال  در کشورهای در حال توسعه سه میلیون نفر در اثر آفت کش­های شیمیایی مسموم می­شوند. از این تعداد ۲۲ هزار نفر جان خود را از دست می­دهند، ۵۳۷ هزار نفر دچار بیماری­های مزمن می­شوند و ۷۳ هزار نفر به بیماری­های کشنده­ای مثل سرطان مبتلا می­شوند. بیماری‌های پوستی دومین رتبه بیماری‌های معمول مربوط به مشاغل مرتبط با سموم است. هم­چنین دلیل طعم نامناسب بعضی میوه جات و سبزیجات باقی ماندن سموم و کودهای شیمیایی در آن­هاست. چون با افزایش مصرف این مواد شیمیایی، آنتی اکسیدان­ها کاهش یافته و این محصولات بدون طعم شده و ارزش غذایی شان پایین می­آید. تحقیقات نشان داده بین افزایش مصرف این مواد و ابتلا به بسیاری از بیماری­ها از جمله سرطان رابطه مستقیمی وجود دارد. حالا راه حل چیست؟ استفاده از روش­های سازگار با محیط زیست.

روش ­های سازگار با محیط زیست

این روش­ ها را به دو دسته می­ توان تقسیم کرد:

۱ـ مبارزه بیولوژیک: در این روش از حشراتی که به طور طبیعی در طبیعت وجود دارند برای کنترل آفات استفاده می­شود. مثلا کفشدوزک­ها به طور طبیعی شته­ها را شکار می­کنند. در سالهای اخیر به دلیل مصرف بی رویه سموم این حشرات شکارگر طبیعی جمعیت­شان رو به کاهش است. بنابراین با پرورش آن­ها در محیط های تحقیقاتی و آزمایشگاهی و رها سازی شان در طبیعت می­توان باعث کاهش مصرف سموم شد.

۲- استفاده از نسل جدیدی از آفت­ کش­ها به نام آفت کش­های گیاهی: گیاهان به طور طبیعی دارای ترکیباتی هستند که می­توانند به عنوان حشره کش طبیعی مورد استفاده قرار گیرند. کشور ما هم که دارای تنوع گیاهی زیادی است، خاستگاه بسیاری از این گیاهان آفت کش است. جالب است بدانید در بسیاری از کشورهای دنیا اقدام به کشت این گیاهان و استخراج و مصرف مستقیم عصاره آن­ها جهت مبارزه با آفات می­کنند.

ویژگی آفت­ کش­ های گیاهی

۱ـ برای انسان و سایر موجودات زنده بی خطر هستند و محیط زیست را آلوده نمی­کنند.

۲- به صورت انتخابی عمل می­کنند. یعنی فقط آفت را از بین می­برند و کاری به دیگر حشرات مثل شکارگرهای طبیعی که مفید هستند، ندارند.

۳- دوره کارنس ندارند. چون در هنگام مصرف سموم شیمیایی، باید یک دوره زمانی کوتاه یا بلند بسته به نوع سم طی شود تا اثر بقایای سم در محصول کشاورزی از بین برود. ولی در آفت کش­های گیاهی این محدودیت وجود ندارد.

۴-  از نظر اقتصادی مقرون به صرفه هستند.

اصول استفاده از آفت کش ­های گیاهی

با استفاده از موادی که در منزل دارید می­توانید آفت کش بسازید. دقت داشته باشید آفت کش­های طبیعی هم می­توانند به بعضی موجودات آسیب بزنند. پس لازم است موقع استفاده از آن­ها نکات زیر را رعایت کنید.

۱ـ بهترین زمان استفاده ساعت خنک روز (صبح یا عصر) است. استفاده در ساعات گرم به گیاه آسیب می­زند.

۲- اول بر روی قسمتی از برگ آفت کش را امتحان کنید. اگر بعد از ۲۴ ساعت به گیاه آسیبی نزد، بر روی تمام سطح آلوده استفاده کنید.

۳- فکر نکنید هر چه بیشتر آفت کش بزنید اثر بهتری دارد. به مقدار مورد نیاز استفاده کنید.

۴- فقط بر روی آلوده اسپری کنید.

۵- سعی کنید موقع استفاده دست و چشم­تان را محافظت کنید.

۶- انتظار نداشته باشید این حشره کش­ها به سرعت مواد شیمیایی اثر بگذارند. اما بعد از استفاده خیال­تان بابت سلامت خودتان و محیط زیست راحت است.

۷- بهتر است آن­ها را به صورت تازه تازه درست کنید. اما هر مقدار از حشره کش را تهیه کردید در یک ظرف شیشه­ای بریزید و روی آن را برچسب بزنید.

نمونه­ هایی از آفت کش ­های ارگانیک خانگی و طرز تهیه آن­ها

حشره کش فلفلی

در یک مخلوط کن ۲ عدد فلفل قرمز، یک پیاز بزرگ ،یک بوته سیر  و کمی آب بریزید تا یک مخلوط خمیری به دست آید. بعد یک گالن آب روی آن بریزید و بگذارید یک روز در این حالت باقی بماند. بعد از گذشت این مدت آن را از صافی عبور دهید. حشره کش به دست آمده قابل استفاده برای گل­های رز، آزالیا و سبزیجات است. هم­چنین می­توانید درهمان حالت خمیری گلوله­هایی را در خاک گلدان یا باغچه قرار دهید تا آفات را از بین ببرد.

حشره کش پرتقالی

یک پرتقال را پوست بکنید. دو فنجان آب جوش روی آن بریزید و بگذارید چند ساعت بماند. بعدآن را صاف کنید. به این محلول چند قطره صابون مایع اضافه کنید و برای دفع آفات استفاده کنید. این حشره کش برای اسپری در لانه مورچه هم مناسب است.

حشره کش ریواسی

نیم کیلو برگ ریواس را  با چهار لیوان آب به مدت ۲۰ دقیقه بجوشانید. بعد از این­که سرد شد از صافی بگذرانید و در یک ظرف شیشه ای بریزید. چند قطره صابون مایع یا مایع ظرفشویی به آن اضافه کنید و برای انواع حشرات استفاده کنید.

نمونه­ هایی از آفت کش­ های ارگانیک موجود در بازار

پالیزین

•           معروف‌ترین حشره کش گیاهی پالیزین یا بیوژل است که مخلوطی از صابون‌های غلیظ، روغن‌های گیاهی، عصاره اکالیپتوس و نعنا صمغ‌های گیاهی و … است.

•           از آن برای مبارزه با آفاتی مثل شته، سفید بالک‌ها، مگس‌ها و کنه‌ها استفاده می‌شود هم برای شست‌وشوی درختان موجود در پارک‌ها و فضای سبز.

•           این صابون می‌تواند چربی، دوده و گرد و غبار سطح برگ‌ها را از بین ببرد و تا دو هفته مؤثر است.

•           این حشره کش دوره کارنس بسیار کمی دارد و آلوده کننده محیط زیست نیست و پس از نابودی آفات هیچ اثر سمی بر روی گیاه سمپاشی شده باقی نمی‌گذارد.

•           این صابون یک ژل غلیظ خوشبو است که باید در آب گرم حل شود. حلالیت آن در آب سرد کند است.

•           مقدار مصرف آن را طبق دستور المعل درج شده بر روی آن رعایت کنید.

•           این آفت کش یک آفت کش تماسی است یعنی باید محلول ژل طوری روی آفت پاشیده شود که تمام بدن آن را پوشش دهد.

•           توصیه می‌شود محلول بیوژل با غلظت توصیه شده فنی، به مدت سه بار و با فاصله سه روز یک بار تکرار شود تا آفت به طور کامل کنترل شود. 

•           اگر در مزعه می‌خواهید پالیزین را  مصرف کنید می‌توانید آن را همراه کودهای شیمیایی استفاده کنید تا ضمن صرفه جویی در هزینه و زمان باعث افزایش کارایی در اثر پوشش کامل برگ باشد.

گارلیکول

  • این حشره کش حاوی عصاره سیر، روغن­های گیاهی و سایر مواد غلظت دهنده است.
  • برای دفع آفاتی مثل کنه، مگس سفید، سن و … موثر است.
  • این حشره کش هم مثل پالیزین دوره کارنس بسیار کمی دارد و آلوده کننده محیط زیست نیست و پس از نابودی آفات هیچ اثر سمی بر روی گیاه سمپاشی شده باقی نمی­گذارد.
  • شکل ظاهری آن یک مایع غلیظ سبز رنگ با بوی سیر است.
  • توصیه می­شود این محلول سه نوبت و با فاصله زمانی ۴-۳ روز یک بار تکرار شود.

کالیبان

  • یک نوع قارچ کش است که برای از بین بردن سفیدک­ها استفاده می­شود.
  • پودر سبز رنگی است که به راحتی در آب حل می­شود. 
  • مواد تشکیل دهنده آن نمک­های پتاسیم، گیاهان دارویی و ترکیبات معدنی است.
  • چون دارای ترکیبات قلیایی است موقع مصرف حتما از دستکش استفاده کنید.
  •  به خاطر به کاربردن گیاهان دارویی در ساختف برای انسان و سایر موجودات زنده و محیط زیست بی خطر است.

زینب خزایی

آقای روحانی «محیط‌‌زیستی‌ترین دولت» برازنده شما نیست

‌بیش از ۱۰۰ استاد دانشگاه، خبرنگار و  فعال محیط‌زیست در نامه‌ای از رئیس جمهور  خواستند دیگر از عنوان محیط زیستی ترین دولت استفاده نکند

  گذشت شش سال ثابت کرد که وعده‌های زیست محیطی دولت هیچ وقت از مقام شعار فراتر نخواهد رفت. این بی‌توجهی به مسائل زیست محیطی سرانجام صدای فعالان محیط زیست را درآورد بیش از یکصد نفر از آنها امروز که در تقویم روزجهانی مقابله با بیابان زایی است در نامه ای سرگشاده به رئیس جمهور خواستند که به دلیل بی‌تفاوتی نسبت به مسائل محیط زیست عنوان «محیط زیستی ترین دولت» را از کابینه پس بگیرد.

بسیاری از فعالان و دوستداران محیط زیست به شعارهای دولت یازدهم دلخوش کرده بودند دولتی که اولین مصوبه‌اش را احیای دریاچه ارومیه گذاشت، اما برای بهبود شرایط این دریاچه اقدامی موثر انجام نداد و پس از وقوع سیل و بهبود نسبی شرایط دریاچه اعلام کرد که برنامه‌های دولت دریاچه را نجات داده است، ادعای که بارها از سوی کارشناسان محیط زیست رد شد، چراکه تنها دلیل افزایش تراز دریاچه ارومیه سیلاب‌های اخیر است.

نجات دریاچه ارومیه تنها شعار محیط‌زیستی آقای روحانی نیست. او بارها خود را محیط‌زیستی ترین دولت نامیده است. اما فعالان محیط زیست معتقدند شرایط محیط‌زیست کشور سیری نزولی را طی می‌کند. شاید به همین خاطر است که در تازه ترین اتفاق تعدادی از اساتید دانشگاه، خبرنگاران و فعالان این حوزه نامه‌ای به رئیس جمهور نوشته‌ و خواسته‌اند که عنوان محیط زیستی ترین دولت را از کابینه پس بگیرند.

برای تغییر

محمد درویش، یکی از فعالان محیط زیست که این نامه را امضا کرده است. او درباره هدف‌اش از امضای این نامه به ما می گوید: هدف اصلی این است که مدیران به خودشان بیایند و دیگر حرف‌های زیبا نزنند بدون اینکه اعتقادی به آنها داشته باشند

او ادامه می دهد: یعنی مانع افرادی باشیم که با حرف‌های زیبا در بین فعالان محیط زیست رای جمع آوری می‌کنند و بعد از گرفتن رای به حرف های زیبایشان پشت پا می زنند.

درویش عنوان‌  می‌کند: می خواهیم این درس را به دولت مردان بدهیم که هزینه شعارهای خود را بپردازند، چون مردم  خسته شده‌اند و حوصله شعارهای زیبای بدون پشتوانه را ندارند.

او می گوید: می خواهیم تغییر ایجاد و سیاست‌مدارهایی را تربیت کنیم که مانند شعارهای زیبایشان زندگی کنند و هزینه شعارهایشان را بپردازند و تصور نکنند حافظه مردم کوتاه مدت است و آنها فراموش می کنند‌.

توهین با وعده‌های پوچ

مهدی آیینی، نویسنده این‌نامه نیز به ما می‌گوید یکی از اهداف‌ انتشار این نامه این است که به دولتمردان گوشزد کنیم‌ که با دادن وعده‌های پوچ بیش از این به شعور‌ فعالان و دلسوزان محیط زیست کشور توهین نکنند.

آن طور که او می گوید برخلاف ادعاهایی که آقای رئیس جمهور از حدود شش سال پیش تاکنون مطرح کرده شرایط محیط زیست کشور نه فقط بهتر نشده بلکه به دلیل تصمیم‌های نامناسب بدتر هم شده است.

‌آیینی ادامه می‌دهد‌: بخشی از سرعت گرفتن روند تخریب محیط‌زیست کشور به دلیل مسائلی مانند تغییراقلیم است، اما آنچه که درکشورمان شرایط را ناگوارتر کرده بی‌توجهی بیشتر مدیران به توسعه پایدار است.

او عنوان می‌کند: برای نمونه برخلاف هشدارهای کارشناسان درخصوص عواقب اجرای طرح های انتقال آب‌ رئیس جمهور با پروژه‌های انتقال آب مانند طرح انتقال آب خزر به سمنان، خلیج فارس به یزد و دریای عمان به مشهد ‌موافقت کرده است. علاوه براین می توان به بی توجهی دولت به تامین حقابه‌های کشور اشاره کرد یا از این گفت بدون توجه به ارزیابی زیست‌محیطی در بکرترین زیستگاه های کشور مانند آشوراده طرح‌های گردشگری اجرا می کنند.

آیینی می‌گوید: این درحالی است که شعارهای محیط زیستی آقای روحانی نقطه امیدی بود برای ‌بسیاری از فعالان و دلسوزان محیط زیست کشور، اما به دلیل اتخاذ تصمیم‌های نامناسب و اجرای پروژه‌های گوناگون بدون توجه به ارزیابی‌های واقعی زیست‌محیطی، می‌توان به این نتیجه رسید که ادعای «محیط‌زیستی‌ترین دولت» تنها با اهداف کاملا سیاسی مطرح شد.

 گذشت زمان و تصمیم‌های شگفت انگیزی که از سوی دولت در حوزه محیط زیست گرفت شد ثابت کرد که ادعاهای محیط زیستی آقای روحانی چیزی بجز‌ با الفاظ و‌ شعارهای زیست‌محیطی نیست و متاسفانه باید گفت این رویکرد به نوعی توهین به شعور مردم و دلسوزان محیط زیست است به همین امضا کنندگان این نامه از ایشان می خواهند عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را از کابینه خود پس بگیرید.‌ ‌

برای امضای نامه می توانید به این نشانی مراجعه کنید.

  • متن نامه

جناب آقای حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی

ریاست محترم ‌‌جمهوری اسلامی ایران

با سلام

‌امروز روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی است. روزی که در سراسر جهان، مسئولان برنامه‌هایی را برای آگاه‌سازی عمومی نسبت به حفظ محیط‌زیست اجرا می‌کنند.‌ اما با توجه به رویکرد شما نسبت به مسائل زیست‌محیطی که هیچ وقت از مقام شعار فراتر نرفته است، به نظر می‌رسد که مردم باید برای‌ آگاه‌سازی مدیران منصوب شما نسبت به مسائل محیط‌زیستی پا پیش گذارند. به همین خاطر امضاکنندگان این نامه معتقدند شما باید در شعار «محیط‌زیستی‌ترین دولت» تجدید نظر کنید.

«بیایید با هم آینده‌ای سبز بسازیم.» شعاری است که امسال برای روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی در نظر گرفته شده است. ‌نباید فراموش کرد ‌چنین شعارهایی بارها از سوی شما‌ در تبلیغات انتخاباتی و هنگام تشکیل کابینه یازدهم بیان شد و تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. برای نمونه شعار «محیط‌زیستی‌ترین دولت» نقطه امیدی بود برای ‌بسیاری از فعالان و دلسوزان محیط‌زیست کشور، اما به دلیل اتخاذ تصمیم‌های نامناسب و بی‌توجهی به توسعه پایدار و ارزیابی‌های واقعی زیست‌محیطی در اجرای پروژه‌ها، می‌توان به این نتیجه رسید که ادعای «محیط‌زیستی‌ترین دولت» تنها با اهداف کاملا سیاسی مطرح شد.

در کمال تاسف می‌توان اذعان داشت که در دولت شما، در حوزه‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست نه تنها شاهد حرکتی رو به جلو نبوده‌ایم، بلکه عقب‌گرد نیز داشته‌ایم. حتی برخی مسئولان ارشد دولت در گفتار و رفتار خود درباره مسائل محیط‌زیستی مرتکب اقدامات نسنجیده‌ای شده‌اند که از نظر علمی، ‌مدیریتی و حتی منافع ملی‌ قابل دفاع نیست.‌ جالب است نظایر این اقدامات حتی در دولت‌های نهم و دهم که مدیرانش محیط‌زیست را مساله‌ای فانتزی تصور می‌کردند نیز اتفاق نیفتاد.

حال ‌با توجه به اینکه از نظر امضاکنندگان این نامه، رویکرد‌ بازی با الفاظ و سر دادن شعارهای زیست‌محیطی، نوعی توهین به شعور مردم و دلسوزان محیط‌زیست تلقی می‌شود و حتی از نظر سیاسی نیز سبب لطمه دیدن وجهه دولت شده است، از شما می‌خواهیم عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را از کابینه خود پس بگیرید.

در ادامه، به برخی تصمیم‌‌‌‌‌‌‌های اشتباه که به دلیل انتخاب نامناسب مدیران به ویژه در سازمان‌ حفاظت محیط‌زیست‌ و وزارت جهاد کشاورزی اتفاق افتاده و ما را بر آن داشته که این نامه را بنویسیم، اشاره شده است.

با احترام

جمعی از کارشناسان، ‌‌فعالان، خبرنگاران و دوستداران محیط‌زیست

۲۷ خرداد ۱۳۹۸

●         موافقت ‌با پروژه‌های انتقال آب مانند طرح انتقال آب خزر به سمنان، خلیج فارس به یزد و دریای عمان به مشهد

●         اظهارنظرهای شعاری و غیرعلمی درباره پروژ‌ه‌های انتقال آب و سدسازی بخصوص بعد از وقوع سیل‌های اخیر

●         بی‌توجهی به شرایط فعالان محیط‌زیست و فراهم نکردن بستر لازم برای فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد این حوزه و وجود بوروکراسی و نگاه امنیتی به فعالیت این سازمان‌ها

●         انتصاب مدیران غیرمتخصص در سازمان‌های تخصصی «حفاظت‌ محیط‌زیست» و «جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری»

●         بی‌توجهی به پژوهش‌های علمی و استفاده نکردن از نتایج تحقیقات در برنامه‌ریزی و ارزیابی پروژه‌های زیست‌محیطی

●         بلاتکلیفی مدارس طبیعت به عنوان الگویی مناسب برای آموزش‌های محیط‌زیستی به کودکان

●         بی‌توجهی به دیپلماسی آب و تامین حقابه‌های کشور، در نتیجه نابودی بیشتر تالاب‌ها مانند هامون، انزلی و هورالعظیم

●         مهار نشدن ریزگردها در بیشتر استان‌ها و تداوم رشد بیابان‌زایی در کشور

●         زوال اکوسیستم زاگرس و به رسمیت شناخته شدن نسق زراعی اراضی زیرآشکوب زاگرس‌

●         ‌واگذاری مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهاد کشاورزی

●         واردات بی‌رویه محصولات تراریخته

●         کاهش ۷۲هزار هکتار از وسعت مناطق چهارگانه و پایبند نبودن به معاهدات بین‌المللی مثل معاهده ناگویای ژاپن برای افزایش وسعت مناطق حفاظت‌شده محیط‌زیست

●         تبدیل بخشی از اراضی ملی به قرق‌های اختصاصی شکار

●         محدود شدن حمایت از محیط‌بانان و جنگلبانان به انجام اقدامات نمایشی

●         واگذاری‌ مناطق حفاظت‌شده مانند منطقه حفاظت‌شده لشگردر ‌ملایر ‌به معدن سرمک

●         اجرای طرح‌های گردشگری بی‌ضابطه در زیستگاه‌های بکر مانند جزیره آشوراده و منطقه حفاظت‌شده خاییز

●         تداوم روند آلودگی‌های هوا در کلانشهرها به دلیل بی‌توجهی به توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی و حمایت نکردن سازمان حفاظت محیط‌زیست از ترویج دوچرخه‌سواری

●         بی‌توجهی به مساله مدیریت پسماند در سراسر کشور بخصوص در استان‌های ساحلی شمال و جنوب

●         ادامه روند سدسازی به ویژه در جنگل‌های هیرکانی

●         جولان کشتی‌های صید ترال چینی در آب‌های جنوبی کشور

اسامی تعدادی از امضاکنندگان نامه به ترتیب حروف الفبا:

  1. زهرا آبریان، عضو هیات مدیره کانون گردشگری پایدار زمین
  2. دکتر حسین آخانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران
  3. پدرام آستانی، فعال محیط‌زیست
  4. مهدی آیینی، روزنامه‌نگار
  5. آسیه اسحاقی، روزنامه‌نگار
  6. میثم اسماعیلی، روزنامه‌نگار
  7. علیرضا افشاری، روزنامه‌نگار
  8. بهنام اکبری، روزنامه نگار
  9. فائزه اکبری، روزنامه‌نگار
  10. میترا البرزی‌منش، فعال محیط‌زیست
  11. موسی امیرخانی، مدیرکل پیشین منابع طبیعی کردستان و همدان
  12. شهرام امیری شریفی، فعال حقوق حیوانات
  13. مسعود بربر، روزنامه‌نگار
  14. علی بناگر، فعال محیط‌زیست
  15. دکتر مهدی بهروش، فعال محیط‌زیست
  16. احمد بیرانوند، کارشناس منابع طبیعی
  17. دکتر ضیاءالدین باده‌یان، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان
  18. مهدیه پورشاد، مدیرعامل انجمن انسان و زیست پایدار
  19. بابک پورعالی، روزنامه‌نگار
  20. دکتر فرج‌الله ترنیان، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان
  21. هدیه تهرانی، بازیگر سینما و فعال محیط‌زیست
  22. مژگان جمشیدی، روزنامه‌نگار
  23. عرفان حسینی، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  24. ناصح حسینی‌راد، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  25. نازدار حق‌پرست، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  26. نرگس خانعلی‌زاده، روزنامه‌نگار
  27. سمیرا خباز، روزنامه‎نگار
  28. مریم خباز، روزنامه‌نگار
  29. عرفان خسروی، زیست‌شناس
  30. محمدحسین خودکار، روزنامه‌نگار
  31. سوگل دانایی، روزنامه‌نگار
  32. محمد درویش، فعال محیط‌زیست
  33. دکتر بهروز ده‌زاد، کارشناس محیط‌زیست
  34. علی رستگار، روزنامه‌نگار
  35. خدیجه رضوی، مدیرعامل مؤسسه توسعه پایدار و محیط‌زیست
  36. دکتر فرشید رفوگران، وکیل پایه یک دادگستری
  37. بختیار روشنکار، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  38. دکتر کیومرث سفیدی، عضو هیات علمی دانشگاه اردبیل
  39. دکتر علی سلاجقه، رئیس اتحادیه انجمن‌های علمی منابع طبیعی و محیط‌زیست ایران
  40. سپهر سهامی‌فر، گرافیست
  41. طیبه سیاوشی شاه‌عنایتی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس
  42. دکتر علی‌محمد شاعری، عضو هیات رئیسه کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس
  43. سونیا شفیعی، کارشناس محیط‌زیست
  44. لیلا شوقی، روزنامه‌نگار
  45. رضا شیخ‌پور، جنگلبان
  46. ایراندخت صالحی، عضو هیات مدیره کانون گردشگری پایدار زمین
  47. نادر ضرابیان، فعال محیط‌زیست
  48. عارف طاهرکناره، عکاس
  49. حسین عبیری گلپایگانی، فعال محیط‌زیست
  50. سمکو عظیمی، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  51. فاطمه علی‎اصغری، روزنامه‌نگار
  52. مهدی علیرضایی، روزنامه‌نگار
  53. دکتر افشین علیزاده، عضو هیات ‌علمی دانشگاه تهران 
  54. فرزاد علیزاده، عضو هیات مدیره کانون گردشگری پایدار زمین
  55. محمدعلی عسکری، روزنامه‌نگار
  56. فاطمه عودباشی، روزنامه‌نگار
  57. دکتر محمدرضا فاطمی، پژوهشگر علوم دریا
  58. دکتر تورج فتحی، کارشناس محیط‌زیست
  59. ستاره فروزان، روزنامه‌نگار
  60. لیلا فولادوند، مستندساز حوزه محیط‌زیست
  61. ایرج قادری، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  62. جمال قادری، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  63. دکتر زهرا قلیچی‌پور، عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
  64. ساناز قنبری، روزنامه‌نگار
  65. مه‌لقا کاشفی، نایب‌رئیس جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط‌زیست
  66. نازنین کاظمی‌نوا، عکاس
  67. ناجی کانی‌سانانی، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  68. دکتر پرویز کردوانی، جغرافیدان
  69. دکتر مهدی کلاهی، عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد
  70. کاظم کوکرم، روزنامه‌نگار
  71. دکتر اسماعیل کهرم، فعال محیط‌زیست
  72. کمال کهنه‌پوشی، عضو هیات مدیره انجمن سبز چیای کردستان
  73. دکتر هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران
  74. مه‌رو ماهر، روزنامه‌نگار
  75. صابر محمدی، روزنامه‌نگار
  76. عباس محمدی، فعال محیط‌زیست
  77. دکتر اصغر محمدی فاضل، رئیس پیشین دانشکده محیط‌زیست
  78. یاسر مختاری، روزنامه‌نگار
  79. فاطمه مرادزاده، روزنامه‌نگار
  80. لیلا مرگن، روزنامه‌نگار
  81. دکتر ایمان معماریان، جراح دامپزشک
  82. مه‌لقا ملاح، بنیانگذار و مدیرعامل جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط‌زیست
  83. دکتر مرجان ملاحسینی، فعال محیط‌زیست
  84. گلنوش ملایری، نوازنده و آهنگساز
  85. دکتر رحیم ملک‌نیا، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان
  86. دکتر هومن ملوک‌پور، جراح دامپزشک
  87. مینا مولایی، روزنامه‌نگار
  88. کوشان مهران، فعال محیط‌زیست
  89. ماهان مه‌رو، کارشناس محیط‌زیست
  90. دکتر حامد نجفی علمدارلو، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
  91. دکتر عبدالحسین وهاب‌زاده، بنیانگذار مدارس طبیعت در ایران
  92. محمدعلی یکتانیک، کارشناس حیات وحش
  93. اعضای انجمن دیده‌بان کوهستان
  94. اعضای شورای مرکزی ستاد مردمی نجات آشوراده و مناطق چهارگانه حفاظتی

با پرندگان آشتی کنیم

گفت‌وگو با محمد درویش، فعال محیط زیست درباره آشتی با طبیعت و لذت بردن از آن

محمد درویش
فعال محیط زیست

چند روزی است، طبع بهاری طبیعت تغییر کرده، در بیشتر مناطق کشور داغی جای هوای خنک را گرفته، پنجره‌‌های باز، بسته شده و کولرها روشن شده‌اند. کولر‌های آبی که هوای خانه را دَم‌دار می‌کند و کولرهای گازی، محیط سربسته را چنان خشک می‌کند که نه ذهن برایت می‌ماند و نه دل و نه روحیه. هر سال درست در همین زمان‌هاست که خیالمان می‌رود به چند دهه قبل و هوس خانه‌های قدیمی می‌کنیم و یاد باغ‌های ایرانی می‌افتیم. این خیال و خاطره و هوس چنان قدرتمند می‌شود که به شبکه‌های اجتماعی راه پیدا می‌‌کند و می‌توان به توییتر، اینستاگرام و فیس بوک سر زد و عکس‌های به اشتراک گذاشته را دید و فهمید که چقدر دل مردم این روزگار برای آن دوران تنگ شده؛ برای خانه‌های حیاط دار که حوض داشتند و درخت. کنار هر عکس می‌توان این جملات را دید که دلمان پوسید در این قوطی‌ کبریت‌های سیمانی که نامش آپارتمان است. این جمله در این روزها زیاد تکرار می‌شود که مغز آدم‌ها چطوری کار کرد که به این نتیجه رسید که خانه حیاط‌دار و باغچه و درخت‌دار با شیشه‌‌های رنگی و دیوارهای آجر قرمزی را رها کند و با یک وجب جا به‌نام آپارتمان نقل مکان کند … ؟
 اما راستش را بخواهید کاری است که شده، جمعیت زیاد شد، مهاجرت افسار گسیخت و شهرها بدون مدیریت وسیع شدند و بی‌سامان. کاری است که شده اما به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ( البته اگر در آب نمرده باشد). ما احتمال را بر این مدار می‌گذاریم که ماهی نمرده و اگر هم کم‌جان شده می‌توان آن را دوباره به آب برگرداند تا به حیات ادامه دهد. شهرها پر شده از ساختمان‌های نقلی بدون حیاط، بدون حوض و بدون درخت و باغچه … اما می‌توان به سر‌خط که نه به وسط خط برگشت و دور و بر را زیباتر کرد. فقط کمی همت می‌خواهد، کمی صبر و کمی فرهنگ‌سازی جامع. 

آب و باغ و پرنده 
محمد درویش، فعال محیط زیست که این روزها در شمال کشور مشغول ساخت فیلمی مستند است، درباره سبک زندگی در خانه‌با‌غ‌ها و خانه‌های حیاط‌دار می‌گوید: درخت و گیاه باعث می‌شود، رطوبت هوا تنظیم شود. برای همین در قدیم که خانه‌ها در باغ ساخته می‌شدند یا برای حیاط‌ها باغچه و درخت در نظر می‌گرفتند، خانه‌‌ها حتی در وسط تابستان خنک بود. جایی که درخت باشد، پرنده‌ هم می‌آید و در 
لابه لای شاخه‌‌های آنها آشیانه درست می‌‌کنند و فضا را پر می‌کند از آوازهای بسیار زیبایش. اصلا آواز پرنده‌ حال آدم‌ را خوب می‌کند، پرنده‌ای روی شاخه درخت نه در قفس. حال آدم‌های قدیم برای همین خوب بود. آنها با صدای پرنده‌‌ها از خواب بیدار می‌شدند و چشمشان به سبزی درختان و گل‌ها روشن می‌شد برای همین روزشان از همان اول صبح خوب ساخته می‌شد. 
به درویش می‌گویم این روزها خیلی باب شده که مردم از حیوان خانگی صحبت می‌کنند و حواس‌ها بیشتر به سمت نگهداری سگ و گربه می‌رود. انگار پرنده‌ها را فراموش کرده‌ایم، همین پرنده‌های آزادی که شما از آنها گفتید و در لابه‌لای شاخه‌های درختان زندگی می‌کنند. چگونه می‌توان با آنها بیشتر دوست شد و دوباره آنها را روی درختان خانه حتی اگر تک‌درخت باشد، برگرداند؟
در تهران بیشتر از ۷۰۰ گونه پرنده می‌تواند زندگی کند. الان اگر سری به باغ گیاه‌شناسی تهران یا به باغ پرندگان بزنید تنوع آنها را می‌توانید، تماشا کنید. اگر این پرنده‌ها در تهران یا در دیگر شهرها احساس امنیت کنند، به شهر برمی‌گردند. آشتی با‌ آنها و دادن حس امنیت به آنها سخت نیست؛ روی درختان برای آنها آشیانه‌های چوبی درست کنید و برایشان مقداری آب و دانه بگذارید. کنار حاشیه پنجره‌ها می‌توان برای‌شان غذا و آب گذاشت و آنها را عادت داد که برای خوردن آب و دانه به ما نزدیک شوند، کم‌کم اعتماد خواهند کرد و خواهند فهمید به آنها آسیبی نخواهیم رساند. با همین ترفند ساده می‌توان با پرنده‌ها دوست شد و بار دیگر آنها را به خانه‌ها و محله‌‌ها و شهرها برگرداند. 
البته در این راه شهرداری‌ها و تصمیم‌گیری‌های آنها بسیار اهمیت دارد. آنها می‌توانند شهر را برای پرند‌ه‌ها امن و جذاب کرده و فرهنگ‌سازی را شروع کنند. وقتی مردم پرنده‌ها را در پارک‌ها و سطح شهر ببینند، یاد می‌گیرند چگونه با آنها رفتار کنند. این فرهنگ‌سازی باید در روستاها هم شروع شود. 
پرنده‌ها به دلیل نبود امنیت از برخی روستاها رفته‌اند باید به روستاییان آموزش بدهیم برای پرنده‌ها محیط امنی ایجاد کنند تا آنها از اکوسیستم روستا مهاجرت نکنند چون اگر نباشند آسیب‌های زیادی به طبیعت وارد می‌شود و تعادل به هم می‌خورد. آنها حشرات موذی را شکار می‌کنند و از فضولات آنها می‌توان به عنوان کود طبیعی استفاده کرد. اگر این روزها می‌بینیم و می‌خوانیم که لک‌لک‌‌های زیادی به مریوان برگشته‌اند و در کنار مردم زندگی می‌کنند و شهر و روستاها را زیبا کرده‌اند، به این دلیل است که مردم مریوان می‌دانند چگونه با این پرنده‌های زیبا رفتار کنند. هر شهر و استانی پرنده‌های بومی خود را دارد که با درست رفتار کردن می‌توان آنها را دوباره به این مناطق برگرداند. راستش را بخواهید سال‌‌های گذشته ما از پرنده‌ها غافل شده‌ایم و زندگی در کنار آنها را از دست داده‌ایم. باید دوباره آنها را وارد سبک زندگی‌مان کنیم تا بتوانیم بخشی از لذت‌های گذشته را دوباره تجربه کنیم. 
​​​​​​​
حواسمان به انرژی باشد
درویش برای روزهای گرم تابستان چند توصیه کوچک اما مفید دارد. با چند کار به ظاهر کوچک می‌توانیم تابستان بهتری داشته باشیم و انرژی را بیهوده هدر ندهیم و به خنک‌تر بودن هوا هم کمک کنیم. 
می‌دانید اگر تا طبقه دوم از آسانسور استفاده نکنیم کلی در مصرف برق صرفه‌جویی کرده‌ایم. اگر در هفته فقط یک روز گوشت مصرف نکنیم در مصرف آب صرفه‌جویی زیادی می‌شود. دام به علوفه نیاز دارد و علوفه به آب زیاد به‌خصوص در استانی مانند اصفهان این مساله حیاتی است. باید مردم این استان‌ به آنچه می‌کارند دقت بیشتری کنند.  ما می‌توانیم مسیرهای تا پنج‌کیلومتر را پیاده طی کنیم. هم ورزش می‌کنیم، هم از وسایل نقلیه که برای محیط زیست بسیار خطرناک‌ هستند، کمتر استفاده کرد‌ه‌ایم. دوچرخه را فراموش نکنیم، وسیله خوبی است که می‌تواند جایگزین موتور سیکلت و ماشین شود. با گذاشتن یک سایبان کوچک روی کولر آبی خانه می‌توان تاثیر زیادی در مصرف بهینه انرژی داشت.  اگر دوست داریم باز هم در کنار طبیعت زندگی کنیم و لذت ببریم با محیط زیست دوستانه رفتار کنیم. از همین پارک‌ها و فضاهای سبز شهر می‌توان شروع کرد. کمی ارزن همراه داشته باشیم و در جاهای مختلف برای پرنده‌ها ارزن بریزیم تا با ما دوست شوند. به بچه‌ها آموزش بدهیم که چگونه می‌توانند با پرنده‌ها و دیگر حیوانات شهری رفتارهای مناسبی داشته باشند. با همین رفتارهای درست کوچک محیط زندگی بهتری خواهیم داشت. 

طاهره آشیانی

سال سیاه جنگل

با آغاز آتش سوزی درمناطق جنگلی و مرتعی کشور، کارشناسان درباره تشدید حریق در روزهای آینده هشدار می دهند

دیروزعصر که ما با فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها حرف می زدیم بادام زارهای دشتی بوشهر هنوز داشت می سوخت، این سوا ازجنگل ها و مراتع خائیز،‌ پادوک،‌ برج بهمنی، راک، نارک، دیل، آوک ، دره دریلا، بی بی جان آباد و جنگل های باشت و خوزستان و فارس و حتی فشم درتهران بود که سوخته بود.

آن بارش های ابتدای بهار، آن همه گیاه که مثل مخمل سبز ایران را پوشانده، پیش بینی شده بود که بستری بشوند برای آتش این روزها؛ گفته بودند هرچه پوشش گیاهی بیشتر، هرچه علوفه افزون تر و هرچه ایران سبزتر، آتش نیز افزون تر، علوفه هایی که خشک می شوند و در روزهای گرم سال می شوند بستر مستعد حریق. حالا هم پیش بینی، روند رو به  تزاید آتش سوزی هاست، علی مقصودی، مدرس آتش نشانی حتی به ما می گوید نگرانِ از این به بعد است، تقریبا نگران۷۰ روز آینده که هوا گرم تر می شود وعلوفه های جنگلی و مرتعی خشک تر. هادی کیادلیری، کارشناس جنگل و رئیس انجمن جنگلبانی ایران هم به ما گفت که گفته بود امسال سال سیاه جنگل هاست و هرچه زمان بیشتر بگذرد خطر بیشتر می شود.

در بودن خطر شکی نیست اما این که چرا خطر رفع نمی شود و چرا با وجود حتمی بودن آتش سوزی، جلوی حریق گرفته نمی شود بحثی است کشدار که یک سرش می رسد به سازمان جنگل ها که متولی حفاظت است، یک سرش به مردم که قدم خیلی هایشان برای طبیعت نحس است و سر دیگرش به همه سازمان های دولتی که وقتی حریق به جان جنگل و مرتع می افتد پا پس می کشند.

مردم آتش افروزی می کنند؟

سال های۹۱، ۹۲ و۹۳ آمارها می گفت به ازای هر سال ۱۵ هزارهکتار از اراضی جنگلی و مرتعی طعمه حریق شدند. سال ۹۶ آتش به جان ۹۵۰۰ هکتار افتاد و پارسال این رقم تقریبا نصف شد و به ۴۷۰۰ هکتار رسید. آمارها در واقع روند کاهشی حریق درجنگل ها و مراتع را نشان می دهد که تازه با این که آمارش افت کرده ولی همچنان به حدی بزرگ است که سوختن تقریبا ۵۰۰۰ هکتار جنگل و مرتع در سال را مثل خاری می کند توی چشم.  با این که علی مقصودی کارشناس حریق جنگل می گوید که هیچ آمارجامعی از میزان آتش سوزی در این اراضی وجود ندارد ولی فعلا متقن ترین آماری که در دست است همین است و چاره ای جز استناد کردن به آن نیست. فارغ از آمارها اما حقیقت، عجین بودن آتش با جنگل های ایران است، جنگل های شکننده، آسیب پذیر و تُنک بویژه در زاگرس.

سازمان جنگل ها همیشه گفته است و این بار نیز علی عباس نژاد، فرمانده یگان حفاظت این سازمان به ما می گوید که وقتی شرایط  وقوع حریق جور باشد، مثل امسال که بارش های بهاری مخمل سبز بر چهره جنگل ها و مراتع کشیده، با کوچک ترین بی احتیاطی و سهل انگاری آتشی پا می گیرد و شعله هایش خیلی زود رشد می کند و هکتار هکتار زمین را می سوزاند.  او می گوید مقصر مردمی هستند که به دل طبیعت می زنند ولی آداب روشن کردن آتش و زیست در جنگل و مرتع را نمی دانند، نمی دانند که نباید بی محابا آتشی روشن کرد یا بی پروا ته سیگاری را به امان خودش درطبیعت رها کرد.

آمارهای رسمی سازمان جنگل ها همیشه سهمی ۹۸ تا ۹۹ درصدی برای عامل انسانی حریق ها در نظر گرفته است و کارشناسان نیز به تناوب این آمار را تایید کرده اند ازجمله علی مقصودی که به ما می گوید انسان ها مستقیم و غیرمستقیم در آتش سوزی ها نقش دارند، چه وقتی ته سیگارهایشان را پرتاب می کنند، چه وقتی ظروف شیشه ای را درطبیعت ول می کنند و نمی دانند که این زیر تابش آفتاب می شود ذره بینی قوی و مسبب برپایی آتش و چه وقتی کودکانشان برای بازی آتشی می افروزند و بعد از اتمام کارآن را خاموش نکرده می گذارند و می روند.

ازاین سهل انگاری ها که بگذریم آتش سوزی های عمدی نیز وجود دارد که گرچه به روایت سازمان جنگل ها حدود دو درصد حریق ها چنین منشایی دارد ولی به هر حال سهمی مهم در نابودی جنگل ها و مراتع دارد، آتش سوزی هایی که گفته می شود برای تصاحب اراضی جنگلی و مرتعی، زمین خواری یا دعواهای قومی قبیله ای و طایفه ای ایجاد می شود.

با این حال هستند کسانی که سهم بیش از ۹۸ درصدی عامل انسانی در آتش سوزی های طبیعت را بی چون و چرا قبول نمی کنند و درباه اش اما و اگر می آورند، کسانی مثل هادی کیادلیری، کارشناس جنگل و رئیس انجمن جنگلبانی ایران. او می گوید من این آمار بزرگ را تام و تمام قبول نمی کنم چون مگر بعد از هر آتش سوزی بررسی می شود که چه عاملی باعث آتش افروزی شده است که خط کش بگذاریم میان عوامل طبیعی و انسانی. با این حال او می گوید اگر آمارهای رسمی را ملاک قضاوت قرار دهیم پس یعنی که ما بیش ازهرچیز به آموزش و آگاهی دهی به مردم نیاز داریم بویژه اطراف روستاها ومناطق گردشگر پذیر.

با این حال فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها به ما می گوید نه برای تک تک پلاک های ملی که ۱۳۵میلیون هکتار وسعت دارد به اندازه کافی نیروی حفاظتی داریم و نه معتقدیم که مردم مان به قدری ناآگاهند که باید اصول اولیه را به آنها گوشزد کرد. با این حال پس از چند جمله ای بحث و اقناع، او قبول کرد که همچنان به آموزش و اطلاع رسانی نیاز است که اگرنیاز نبود این همه حریق درجنگل ها و مراتع رخ نمی داد. عباس نژاد البته می گوید سازمان متبوعش در حد وسع برای آگاه کردن مردم کوشیده، وسعی که واقعا ناچیز است و به گفته او خلاصه می شود در توزیع ۵۰۰۰ تراکت میان گردشگران درباره این که با ته سیگارهایشان چه بکنند.

دست خالی جنگل ها

پیشگیری با این که همیشه بهتر از درمان است ولی وقتی برای پیشگیری دست ها خالی است نوبت درمان می رسد که البته برای درمان هم دست ها خالی است. دست خالی سازمان جنگل ها برای اطفای حریق های کوچک و بزرگ آنقدرعیان است که همه می دانند. خاموش کردن شعله های سرکش آتش با شاخه های درختان، لگد کوب کردنشان و پاشیدن آب به آتش با دبه های کوچک و حتی سطل های خانگی صحنه های غریبی نیست که مردم از آن بی خبر باشند. داستان پرواز هلی کوپترهایی که آب را در حجم وسیع حمل می کنند و یکباره آن را ازآسمان می پاشند روی خطور آتش نیز طرفه داستانی است، هلی کوپترهایی که هر سال با منت و تضرع از این سازمان و آن سازمان قرض گرفته می شوند ولی چون حرفه ای این کار نیستند، دردی دوا نمی کنند معمولا.

حالا همین هلی کوپترهای نیم بند نیز برای آمدن به عرصه های درحال سوختن کلی کرشمه دارند و فرمانده یکان حفاظت سازمان جنگل ها از این کرشمه ها می گوید که البته به زبان او تعبیر می شود به ناهماهنگی بین دستگاه ها.

علی عباس نژاد روایت می کند که اعتبارامسال دولت برای اطفای حریق ازطریق بالگرد دراختیار سازمان‌های مربوطه قرارنگرفته و به همین دلیل سازمان جنگل‌ها هنوزنتوانسته بالگردی به خدمت بگیرد. او می گوید این مشکل اصلی در کنترل آتش است و وقتی درباره جزییات، بیشتر از او پرسیدیم گفت با این که سازمان جنگل ها با ستادکل نیروهای مسلح تفاهمنامه ای دراین باره دارد ولی چون دولت هزینه ای بابت اعزام بالگردها به نیروهای مسلح و دستگاه مختلف نداده، آنها نیز تعلل می کنند به نحوی که در آتش‌سوزی خوزستان بالگرد با ۱۵ ساعت تاخیر رسید که همین باعث افزایش خسارت ها شد. فرمانده می گوید دولت قول داده بود علی الحساب پنج میلیارد تومان بابت اعزام بالگردها بدهد که هنوز نداده است.

این که منابع طبیعی ومحیط زیست همیشه زورش کمترازخیلی هاست، حرف تازه ای نیست، این که همیشه درحاشیه بوده و آنها که درمتن بوده اند همیشه ازاین حاشیه بهره برده اند نیز چالشی قدیمی است  ولی هادی کیادلیری می گوید قوانینی موجود است که سازمان جنگل ها می تواند براساس آنها هرگونه تعلل درحفاظت ازمنابع طبیعی را تحت پیگیرد قرار دهد و خواستارمجازات خاطیان شود، اما این که چرا چنین نمی کند و چرا تابه حال نکرده جای بحث دارد.

مریم خباز

راز پلنگی در جزیره

درباره پلنگی که به تازگی در جزیره کبودان دیده شده است

همین که دوربین‌ها تصویر پلنگ تازه‌وارد به جزیره کبودان ارومیه را شکار کردند و عکسش در سایت‌ها و شبکه‌ها پخش شد،‌ بسیاری از دوستداران حیات‌وحش، تعجب کردند؛ پلنگ آنجا چکار می‌کند؟ چگونه خودش را به جزیره رسانده؟  این همان پلنگی نیست که پارسال در جزیره اشک ارومیه دیده شد؟ همه این شک و شبهه‌ها باعث شد که ماجرا را خودمان پیگیری کنیم و سوال‌هایمان را از ‌ ایمان معماریان، دامپزشک حیات‌وحش بپرسیم.

چند روز پیش ‌ یکی از دوربین های تله ای در جزیره کبودان  تصویر پلنگی  را ثبت کرد و  خیلی از دوستدران حیات‌وحش از حضور این پلنگ در جزیره تعجب کردند. نظر شما در این‌باره چیست؟

 البته که علت تعجب‌ دوستداران حیات وحش کاملا منطقی به نظر می‌رسد ، چون این محیط، هیچ‌وقت زیستگاه طبیعی ‌ پلنگ نبوده و حالا دیده شدن پلنگی در جزیره، باعث تعجب همه شده است.

پس این پلنگ باید از زیستگاه دیگری به این منطقه رفته باشد.

بله همین‌طور است. در واقع ماجرا این است که هیچوقت کسی از دیدن گوزن و قوچ و میش در جزیره کبودان تعجب نمی‌کند؛ چون این جزیره زیستگاه طبیعی این حیوانات است، اما طبیعتا حضور یک پلنگ در بین آن‌ها، اتفاقی غیر طبیعی و بر خلاف اکوسیستم است و می‌تواند کمی حساسیت برانگیز باشد و همه به دنبال علت و چرایی این اتفاق باشند.

شما علت حضور پلنگ را در جزیره کبودان چه می‌دانید؟

درباره علت حضورش حدس و گمان‌هایی وجود دارد که اصلی‌ترین و واقع‌بینانه‌ترین آنها در این منطقه می‌تواند به دلیل وضعیت مناسب شکار در جزیره کبودان باشد. جزیره کبودان زیستگاه طبیعی گوزن زردآبی، قوچ و میش است که می‌توانند شکارهای مناسبی برای پلنگ باشند و همین انگیزه خوبی برای رساندن خودش به این منطقه است.

اصلا چطور توانسته است خودش را به یک جزیره برساند؟

 به نظر می‌رسد که این پلنگ به واسطه خشک شدن موقتی دریاچه ارومیه، به جزیره کبودان ارومیه راه پیدا کرده است. یعنی بعد از اینکه دریاچه ارومیه برای مدتی خشک شد و آب آن پایین رفت، راه ورود به جزیره برای این پلنگ باز شده و خودش  را به آنجا رسانده است؛ راهی که نه فقط برای این پلنگ بلکه برای سایر گونه‌های مختلفی از حیوانات باز شده بود. در واقع کم شدن آب دریاچه بهترین فرصت برای هدف شکار بوده است.

از طرف دیگر، گمان‌هایی هم درباره گونه این پلنگ وجود دارد و احتمال اینکه این پلنگ، همان پلنگی باشد که سال گذشته در جزیره اشک دیده شد، زیاد است. نظر شما چه است؟

احتمال این اتفاق زیاد است. البته تشخیص درستی و نادرستی این حدس به راحتی قابل بررسی است. برای تشخیص این گمان‌ها، می‌توان از خال‌های روی بدن پلنگ استفاده کرد؛ این خال‌ها  مثل اثر انگشت عمل می‌کنند  و خیلی راحت می‌شود تشخیص داد که آیا این پلنگ، همان پلنگ است که برای حفظ بقا و شکار به کبودان آمده است یا خیر؛ اگر همان پلنگ باشد، نشان‌دهنده این است که قبل از اینکه دریاچه دوباره لبریز از آب شود، این پلنگ خودش برای حفظ بقا و تامین غذا، از اشک به کبودان رسانده است.

نرگس خانعلیزاده

به خاطر‌ یک مشت شکلات

محمد درویش
فعال محیط زیست

صادر نکردن مجوز برای احداث سد، موضوع تازه‌ای نیست. بی‌شمار نمونه‌ از سدهایی وجود دارد که همچنان بسیاری بر غیرکارشناسی بودن آن نظر دارند یا حتی فراتر از آن معتقدند همه آنها بدون کسب مجوز یا همان مطالعات ارزیابی ساخته شده‌اند. اما باید بدانیم کلا ساخت هر سازه‌ای که رژیم هیدرولوژیکی رودخانه را تغییر می‌دهد، نیاز به مجوز دارد و حتما باید این مجوز در قالب مطالعات ارزیابی شده اخذ شود. خود جهاد کشاورزی هم در قالب عملیات آبخیزداری مجوز گرفته است که سدهایی با ارتفاع کم بسازد که این مورد چالش‌هایی را به همراه داشته به این مفهوم که گمان می‌کنند این سدها دیگر نیاز به گزارش ارزیابی سازمان محیط زیست ندارد، اما طبق قانون از آنجا که این سدها رژیم هیدرولوژیکی را تغییر می‌دهد آنها هم حتما باید ارزیابی محیط زیست را داشته باشد وگرنه سازمان محیط زیست از نظر قانونی به راحتی می‌تواند ورود کند و جلوی پروژه را بگیرد.

میزان تخریب جنگل‌ها هنگام سدسازی بستگی به ارتفاع سد دارد، هر چقدر شیب آن منطقه که سد در آن احداث می‌شود، بیشتر و دره عمیق‌تر باشد گسترش سطح دریاچه کمتر می‌شود و میزان تخریب کاهش پیدا می‌کند و هر چقدر این سدها در منطقه کم‌شیب‌تری ساخته بشوند (مثل سد کرخه) وسعت تخریبشان بسیار افزایش پیدا می‌کند، به طور متوسط سدهایی که در کشورما ساخته می‌شود بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی را زیر آب می‌برد و همچنین چند ده هکتار از جنگل‌ها به واسطه جاده‌سازی برای تامین مصالح و غیره تخریب می‌شود. همین سد لاسک که سد کوچک و در حال ساخت است حدود صد هکتار از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و حدود ۵۰ تا ۶۰ هکتار از جنگل را به واسطه تامین منابع نابود می‌کند و حدود ۶۰ هکتار هم به‌واسطه جاده‌کشی از بین می‌رود. یعنی بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی به‌واسطه همین ساخت سد کوچک از بین می‌رود. اگر ارزیابی محیط زیست برای احداث سد مثبت اعلام شود در آن زمان طبق بند «ب» ماده ۱۲ قانون بهره‌وری کشاورزی سازمان جنگل‌ها می‌تواند در قبال قطع درختان و تخریب جنگل بر اثر اجرای پروژه‌ خسارت طلب کند. ولی سازمان جنگل‌ها می‌تواند اصلا موافقت نکند برای قطع این درخت‌ها و حتی اعتراض کند به جریان ارزیابی و درخواست بازنگری در فرآیند ارزیابی را داشته باشد. به عنوان مثال در مورد همین سد لاسک چون گونه درخت شمشاد ایرانی در حال تخریب است ـ‌ که یک نسخه خطی و یگانه است و در هیچ کجای دیگر جهان به‌جز ایران وجود ندارد ـ سازمان جنگل‌ها می‌تواند به‌واسطه همین داده‌ها یک بازنگری در گزارش اولیه ارزیابی این سد داشته باشد. هر چند کلا گزارش ارزیابی در دوره خانم ابتکار در محیط زیست کلا رد شد و با آمدن آقای کلانتری دوباره این گزارش ارزیابی به‌راه افتاد! خیلی بدیهی است که بدانیم همه مزایای احتمالی احداث سد در چنین مناطقی در برابر معایبش ناچیز است. هر درخت ۵۰ ساله به واسطه ۳۳ نوع خدمتی که ارائه می‌دهد حدود ۲۰۰ هزار دلار ارزشگذاری می‌شود. حالا شما تصور کنید ما چه ثروت بی‌نظیری را به باد می‌دهیم. درست مثل این است که شما الماس بدهید و شکلات بگیرید.

جنگل‌ را سد می‌زنند

روند نابودی جنگل‌های هیرکانی به دلیل احداث سد سرعت گرفته است

«جنگل‌های ایران در حال نابودی‌اند.» این گزاره آنقدر تکراری و بدیهی به نظر می‌رسد که دیگر تاثیرگذاری‌اش را از دست داده است. از مافیای قاچاق چوب بگیرید تا بی نهایت انباشت زباله و حالا هم که موج سدسازی. نیازی به آمار و ارقام نیست اما اگر بشود کمی افکار عمومی را در این وادی با عددها غلغلک بدهیم باید عنوان کنیم که در نیم قرن گذشته میزان جنگل‌های ایران یک سوم کاهش داشته است، در برآورد سال ۱۳۲۹ سطح جنگل‌های ایران ۱۸.۷ میلیون‌ هکتار عنوان شده در حالی که حالا این رقم به ۱۲٫۴ میلیون هکتار رسیده است و سطح جنگل‌های شمال کشور هم از حدود ۳.۴ میلیون هکتار به ۱.۸ میلیون هکتار کاهش یافته است. این آمار آنقدر تکان‌دهنده هست که هادی کیادلیری رئیس انجمن جنگلبانی ایران عنوان کند تا ۳۰ سال آینده در ایران جنگلی نخواهد ماند. اعتراض‌ها به این موضوع محدود به گروه‌های اندک فعال در شبکه‌های مجازی مانده است، دیگر آگاهی سازی در این مورد هم چندان تاثیری ندارد چرا که انگار وضعیت معیشتی مردم به گونه‌ای است که اولویت دغدغه‌ها را تغییر داده است. انگار نگرانی در باب نابودی جنگل‌ها از میانه فهرست اولویت مردم به انتهای این فهرست سقوط کرده و چه زمانی بهتر از این که بشود درخت‌ها را یک به یک انداخت تا شاید حداقل از این وادی رزومه‌ای برای مسئول و سیاستمداری پر شود. درختانی که به گفته مهدی‌ بهروش،  استاد دانشگاه در جهان یگانه‌اند و ارزش مادی‌شان هر کدام حتی به ۲۰۰ هزار دلار هم می‌رسد حالا قربانی جریان سدسازی شده‌اند،‌ سدهایی که قرار است تنها آب شرب یک منطقه را تامین کنند! آن هم به قیمت نابودی بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های ایران به ازای هر سد کوچک.

ماجرا چیست؟

دی ماه سال گذشته بود که بالاخره سازمان محیط زیست ایران علیرغم همه مخالفت‌های کارشناسان این حوزه موافقت خود را با ساخت سد لاسَک در جنگل‌های هیرکانی گیلان اعلام کرد. لاسک همان سدی است که با فشار برخی نمایندگان بر سازمان‌های محیط زیست و جنگل‌ها و مراتع چند بار تا پای کلنگ زنی هم پیش رفت اما تا آن روز به دلیل نداشتن مطالعات ارزیابی زیست محیطی همچنان تلکیلفش روشن نبود. مطالعات ارزیابی سازمان محیط زیست همان مانعی بود که دوستداران محیط زیست به آن امید داشتند،‌همان ابزار قانونی که بالاخره شاید بتواند ضمانت اجرایی پیدا کند و مانع مهمی باشد بر سر تخریب جنگل‌ها؛ اما اینگونه نشد، سازمان محیط زیست به دلایلی موافقت خود را در سال گذشته با احداث سد لاسک اعلام کرد تا این تصمیم آب سردی شود روی دوستداران محیط زیست،‌ البته که در این میان ۴۶ میلیارد تومان هم به عنوان جریمه به محیط زیست پرداخت شد تا وجهه قانونی ماجرا هرچند به شکلی سمبلیک رعایت شده باشد. ماجرا به همینجا ختم نشد تا چند روز پیش که کامران پور مقدم رئیس شورای عالی جنگل در گفت‌ و ‌گویش با ایسنا اعلام کرد «درخواست برای ساخت سدهای کوچک در منطقه هیرکانی زیاد است و سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل ابعاد کوچک این سدها اعلام کرده که نیاز به ارزیابی زیست محیطی ندارند!»

اراده باشد، ارزیابی نمی‌خواهد!

البته که گفته‌های رئیس شورای عالی جنگل خیلی زود با واکنش مدیر کل دفتر ارزیابی زیست‌محیطی سازمان حفاظت محیط زیست رو به رو شد. حمید جلالوندی اعلام کرد سدها از کوچک تا بزرگ باید مجوز محیط زیست را بگیرند. هر چند در واکنش و تکذیب مدیر کل دفتر ارزیابی محیط زیست نکته‌هایی هم وجود داشت، آنطور که او اعلام کرده است طبق دستورالعمل شورای عالی محیط زیست مجوز سدهای کوچک (با حجم مخزن کمتر از ۴۰۰ هکتار و با ارتفاع کمتر از ۱۵ متر) توسط ادارات محیط زیست استان‌ها صادر می‌شود و اگر رقم مربوط به مخزن و ارتفاع سد بیش از این اعداد باشد بررسی گزارش ارزیابی و صدور مجوز توسط ستاد مرکزی سازمان محیط زیست صورت می‌گیرد.

افزایش درخواست برای ساخت سدهای کوچک از یکسو و واگذاری مجوز (نه ارزیابی مطالعاتی)  آن به اداره‌های محیط زیست از سوی دیگر شاید به این مفهوم باشد که دیگر خیلی هم نباید نگران وجهه سمبلیک قانونی این ماجرا بود. آنطور که  هادی کیادلیری رئیس انجمن جنگلبانی ایران به ما می‌گوید : «در مورد این ارزیابی‌ها نکته قابل توجه این است که اگر اراده‌ای بر انجام و اجرای پروژه‌هایی مثل احداث سد حس شود مطمئن باشید این  کار صورت می‌گیرد، ارزیابی محیط زیستی در مورد این موارد صرفا یک حالت سمبلیک دارد.» وقتی حرف‌های کیادلیری از سطح یک دلخوری و گلایه دوستانه به سطح یک هشدار مهم می‌رسد که بدانیم  پیش از اینها هم بسیاری از موارد اینچنینی صورت گرفته و قانون توان برخورد با آن را نداشته است. به عنوان مثل سد شفارود که احداث شد سازمان محیط زیست کاملا مخالف بود اما تاثیری نداشت و  نظرات سازمان محیط زیست هیچ تاثیری در روند ساخت چنین پروژه ای نداشت. یا موضوع انتقال آب خزر به سمنان را در نظر بگیرید.  سازمان محیط زیست با این موضوع هم مخالف بوده است اما این مخالفت چه تاثیری داشته است؟ نهایت امر این بود که با یک چرخش جالب توجه سازمان محیط زیست هم موافق شد! البته که پول هم نقش مهمی در این میان دارد، وقتی شما می‌توانید با پرداخت جریمه همه آن موارد محیط زیستی را نادیده بگیرید دیگر نیازی به ارزیابی سازمان محیط زیست ندارید!

یک سد چقدر جنگل می‌خورد؟

احداث سد بسته به اندازه‌اش می‌تواند چند ده هکتار از جنگل‌های ایران را نابود کند. مکان‌یابی اولیه و ابعاد فنی همین سد لاسک در ابتدا به گونه‌ای بود که چیزی حدود ۴۰۰ هکتار تخریب جنگل را در پی داشت. البته آنطور که رئیس شورای عالی جنگل‌ها ادعا می‌کند این رقم با کارشناسی‌هایی به ۹۴ هکتار رسیده است. هادی کیادلیری رئیس انجمن جنگلبانی ایران بحث بر سر اعداد و ارقام را کنار می‌گذارد و به ذهنیت غیر علمی بسیاری از مسئولان اشاره دارد . او به ما می‌گوید: بسیاری از این آقایان گمان می‌کنند با یک هکتار جنگل‌کاری می‌توانند تخریب یک هکتار جنگل را جبران کنند و حداقل ارزش چوب آن را به دست آورند! در حالی که با تخریب یک هکتار جنگل تنها در همان سال اول برای جبران فقط چوب آن باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ هکتار جنگل‌کاری کرد.

پاسخ بهروش‌ در این مورد اما شفاف‌تر است. مثال او هم برای محاسبه مقدار نابودی سطح جنگل به واسطه احداث سد همان سد لاسک است. او به ما می‌گوید: سد لاسک که در حال ساخت است حدود صد هکتار از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ هکتار از جنگل را به واسطه تامین منابع نابود می‌کند و چیزی حدود ۶۰ هکتار هم به واسطه جاده‌کشی از بین می‌رود. یعنی بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی بواسطه همین ساخت سد کوچک از بین می‌رود.

جنگل به چه درد می‌خورد؟

هر هکتار جنگل قابلیت ذخیره‌سازی ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر مکعب آب را دارد و وقتی بدانید زمان نفوذ آب در جنگل هفت دقیقه است، یعنی امکان جاری شدن سیل در این مناطق بسیار زیاد است. این زمان را می‌توان با چهار ساعت زمان نفوذ آب در مناطق غیر جنگلی مقایسه کرد. غیر از این‌ها هر هکتار جنگل سالانه ۶۸ تن رسوب گوگرد و غبار را جذب می‌کند و به جای آن ۲.۵ تن اکسیژن تولید می‌کند. اینها تنها بخشی از فواید پر تعداد جنگل و درختان است که حالا با روندی که ما در پیش گرفته‌ایم معلوم نیست تا چند سال دیگر خبری از آنها در کشورمان باشد.

همه این‌ها هم در شرایطی اتفاق می‌افتد که هم مقام معظم رهبری و هم قانون بر حفظ این سرمایه‌های ملی تاکید دارند اما در عمل کمترین تلاشی از جانب هیچکس به خصوص خود مردم برای آن انجام نمی‌پذیرد. خیلی‌ها هم این خطر را باور ندارند که اگر با همین روند پیش برویم، احتمالا تا ۳۰ سال آینده هیچ اثری از جنگل‌های کشور باقی نخواهد ماند و تنها باید در عکس‌های قدیمی به خاطره‌بازی با آنها بپردازیم.

نابودی بیش از ۲۰۰ هکتار جنگل برای هر سد کوچک را بگذارید در کنار افزایش درخواست برای احداث سدهای کوچک و البته این دو گزاره را بگذارید در کنار این نکته که مجوز این احداث‌ها نه به وسیله سازمان محیط زیست که توسط اداره محیط زیست استان‌ها صادر می‌شود. نتیجه را  هر چه که بود بگذارید کنار آمارهای اولیه همین گزارش. اینکه در طی ۵۰ سال یک سوم جنگل‌های ایران نابود شده‌اند و بدتر از آن اینکه با همین روند ۳۰ سال دیگر اثری از جنگل در ایران نخواهد بود.

میثم اسماعیلی

مرد گاف‌‌‌های بزرگ

نگاهی به همه اظهارنظرهای عجیب،‌ متناقض وغیرکارشناسی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در ۲۲ ماه اخیر

زیست محیطی ترین دولت ایران پس از انقلاب قرار بود شق القمر کند، یدبیضایی بیاورد و دم مسیحایی بدمد به پیکر محتضرمحیط زیست ایران، قراربود معجزه کند، یک پاک کن دست بگیرد وغلط های گذشته را پاک کند و با قلم تازه تراشیده اش نسخه های نو برای طبیعت کشور بنویسد. این قرار و مدارهای ۲۲ ماه پیش بود، روز سرکار آمدن دولت دوازدهم که خودش لقب زیست محیطی ترین دولت را به خود داد که بگوید حواسش به همه چیزهست، که توقعات را بالا بِبرَد و نگاه ها را زوم کند روی ساختمان پردیسان. مستاجرِ این بار پردیسان، عیسی کلانتری بود، مردی همیشه سنجاق شده به حوزه کشاورزی، درس خوانده زراعت و همیشه دیده شده درتشکیلات خانه کشاورز. متناقض به نظر می رسید، تناقض میان زیست محیطی  ترین دولت این چهل سال و نشاندن یک چهره کشاورزی به زعامت محیط زیست.

کشاورزی و محیط زیست جدال دیرینه ای دارند، دومی باید حفظ شود و اولی نابود می کند، اولی به ظاهر دنبال توسعه است و دومی ازاین همه به ظاهرتوسعه، زخم خورده است.۲۲ ماه پیش نمی شد عیسی کلانتری را قضاوت کرد، نمی شد انگ چربیدن تفکرات کشاورزی به نگاه های محیط زیستی را به او زد، نمی شد همه چیز را برد زیر سوال، نمی شد نوشت که محیط زیست حتی بیشتر از قبل درخطر است، ولی حالا بعد از نزدیک به دو سال می شود، حتی می شود شخص رئیس سازمان را نقد کرد، به حرف هایی که زده خرده گرفت، به تصمیماتش سرتکان داد و ازخیلی عواقب ترسید. امروز می شود گفت رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مرد گاف ها و اشتباهات بزرگ است، مرد اظهارنظرها و تصمیمات عجیب و بعضا کم اطلاع ازمسائل زیست محیطی. این گاف ها و اشتباهات را همه می شنوند، چیز پنهانی نیستند آخر، دوسال است که کلانتری پشت تریبون های مختلف می رود و چیزهای مختلفی می گوید که حاشیه می سازد. این هفته هم او برهمین منوال بوده، هفته های قبل وهفته های قبل ترش هم. این گزارش مروری است برهرآنچه ازچیزهای عجیب وغریب و بعید که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تاکنون گفته است وعمل کرده است.

چالش آب و رئیس

فردای روزی که عیسی کلانتری به ساختمان پردیسان و  سازمان محیط زیست وارد شد به استاندار سمنان زنگ زد که با طرح انتقال آب خزربه این استان موافق است و این کار مانعی ندارد. این روایت محمد درویش، فعال محیط زیست است که درآن زمان هنوز درسازمان سمت داشت. او می گوید کلانتری در حالی به استاندارچراغ سبز نشان داد که مدتی قبل ازآن دفتر ارزیابی محیط زیست سازمان با این انتقال آب مخالفت کرده بود. این نخستین تصمیم چالشی آقای رئیس بود،‌ مردی که در اولین نشست خبری اش با خبرنگاران گفته بود که بر۹۵ درصد ازموضوعات زیست محیطی اشراف ندارد ولی  در اولین تصمیم می خواست سخت ترین تصمیم را بگیرد و یک سرو گردن بالاتر ازهمه مخالفت های کارشناسانه با طرح انتقال آب خزر قرار بگیرد. شاید علت این بود که کلانتری از همان ابتدا مشکل اصلی کشور را مساله آب می دانست، تفکری که بعدا باعث شکل گیری یک سلسله حاشیه و حرف های عجیب و غریب شد.

خنجر از پشت به یوزپلنگ

یوزپلنگ آسیایی( ایرانی) یکی از قربانیان تفکرات خاص عیسی کلانتری است. جمعیت یوزها در کشورمان کمتر از ۳۰فرد است و طرح حفاظت ازآنها به رنجوری هرچه تمام تر پیش می رود. با این حال به چشم کلانتری یوزها در اولویت نیستند بلکه این آب است که مساله اصلی کشور است. او در نحستین نشست خبری اش با خبرنگاران حتی آمار داده بود که بالای۷۰ درصد مشکلات مربوط به آب است و سپس قیاسی نامانوس کرده بود که مساله آب را که اصلی است نباید با مساله ای جزیی همچون چند یوزپلنگ کمرنگ کرد. کلانتری اما درحالی خود را مدافع تمام قد آب نشان می داد که همه می دانند سد های شفارود و لاسک، طرح انتقال آب از سرشاخه های کارون به مرکز کشور و انتقال آب رود ارس به مرند -زادگاهش- که هرکدام به نوبه خود علیه مدیریت علمی منابع آب است، با موافقت شخص او همراه است. محمد درویش حتی به ما گفت کلانتری سودای انتقال آب دریاچه وان ترکیه به دریاچه ارومیه را هم در سر دارد،‌ کاری که معاون او درسازمان نیز هم ازآن بی خبر بود و هم به آن معترض؛‌ بماند که این انتقال هیچ پشتوانه مطالعاتی نیز ندارد.

سرشاخ با قوچ ها

قوچ ها و میش ها مظلوم واقع شدند وقتی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پشت تریبون رفت و از صدور پروانه شکار دفاع کرد. کلانتری گفت قوچ پیرچندین برابر قوچ جوان آب می‌خورد و با توجه به بی‌آبی زیستگاه‌ها، شکار قوچ پیر باعث می‌شود به دیگر قوچ‌ها آب بیشتری برسد. همچنین گفت قوچ هشت‌ساله مانع انتقال ژن برتر بین گله می‌شود و با شکار آن، قوچ‌های جوان با ژن بهتر فرصت جفتگیری خواهند داشت. قوچ ها این حرف ها را نشنیدند که پشتشان بلرزد ولی اهل فن که درجریان قرار گرفتند، هم مبهوت شدند و هم نگران، نگران تفکرات اینچنینی که بازهم بر مدار آب می چرخد ولی هیچ ثمری برای آب ندارد و فقط به ضررحیات وحش و البته نفع شکارچیان تمام می شود. 

بفرمایید تنوع زیستی

آنهایی که تعجب کردند، اشتباه کردند چون هرکه ازصبغه افکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باخبر بود می توانست بفهمد که واگذاری کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهادکشاورزی نیز متاعی است از این کاروان. وظایف جهادکشاورزی کاملا روشن است و اصولا دستگاهی است بهره بردار درحالی که کنوانسیون تنوع زیستی تاکیدش بر کنترل بهره برداری و حفظ گونه هاست. با وجود این تصمیم شوک آور اما در بر همان پاشنه ای چرخید که آقای رئیس می خواست و بعدش نیز دفاعی تمام عیار نثار کرد و راه انتقادها را بست.  او درحاشیه گردهمایی محیط‌بانان گفت که این کنوانسیون در۳۰ سال گذشته در وزارت امورخارجه بوده و کسی سوال نمی‌کرد که چرا دراین وزارتخانه است، درحالی که هیچ رسیدگی‌ای به آن نیز وجود نداشت. اما حالا همه اعتراض می کنند که باید گفت اینها تبلیغاتی است که برخی سران محیط‌زیستی که قبلا در سازمان محیط زیست بوده‌اند و حالا رفته‌اند به آن دامن می‌زنند.

عیسی کلانتری حرف غریب تری نیز زد و گفت که چون بانک ژن دراختیار وزارت جهاد کشاورزی است، مسئولیت کنوانسیون تنوع زیستی نیز به آن سپرده شده است درحالی که عده ای پرسیدند خب مگر نمی شد بانک ژن در اختیار سازمان محیط زیست قرار بگیرد نه کنوانسیون.

دست به دامان نانو تیتانیوم

رئیسی که با همه وجود و تمام توان، مدافع محصولات تراریخته است و این محصول را نه برای انسان و نه برای محیط زیست خطرناک نمی داند همان کسی است که نانو تیتانیوم را که همه کارشناسان می گویند به حال تالاب و دریاچه مضر است، بی ضرر معرفی می کند.

رئیس سازمان گفته است مشکل تالاب انزلی، تجمع رسوبات آلی و معدنی است که با وجود سرعت رسوب گذاری بالا احتمال خشک شدن کامل تالاب در آینده نزدیک وجود دارد. این جملات در واقع دفاعی از سرازیر کردن۶۰ هزار لیتر نانو تیتانیوم دراین تالاب بود که بجز کارشناسانی که مخالف آنند، رئیس اداره محیط ‌زیست بندر انزلی را نیز که یکی ازمخالفان جدی ساخت سد لاسک در بالادست تالاب انزلی و تخلیه نانو تیتانیوم‌ها دراین  تالاب انزلی بود تا پای برکناری کشاند.

مدیریت بادی

عیسی کلانتری با این که سنگ آب را زیاد به سینه می زند ولی همان کسی است که در دیدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر گفت که برای مشکل رودخانه ها باید به خدا شکایت کرد. او همان کسی است که دراظهارنظری کنگ اعلام کرد که تالاب هورالعظیم را عمدا آتش می زنند تا پول برق ندهند وهمان کسی است که درمواجهه با آلودگی هوای تهران در روزهایی که این آلودگی خفه کننده و ویرانگر شده بود، خطاب به افکارعمومی اعلام کرد باید دعا کنیم که باد بیاید و آلودگی ها را ببرد. این ساده انگاری، اردیبهشت امسال وقتی که ملخ ها به کشورمان هجوم آوردند نیز درکلمات کلانتری متبلور بود آن وقت که در دو جمله بدیهی و مسلم در واکنش به هجوم ملخ ها گفت اگرمبارزه نکنیم درختان را از بین می برند و به پوشش گیاهی آسیب می زنند.

پتروشیمی پسماند دارد؟

بعد ازبازداشت مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان به اتهام ارتشا و اختلاس، عیسی کلانتری، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان گلستان را به‌عنوان سرپرست این اداره کل در استان سمنان منصوب کرد. سپس مراتب را به سیدشهاب‌الدین چاوشی، استاندار سابق سمنان رونوشت کرد که چند ماهی می‌شود به دلیل بازنشستگی از دولت جدا شده است. این یکی از تازه ترین گاف های او بود. ولی تازه تر از این، موضع گیری اخیرکلانتری درباره پسماندهای پتروشیمی است، موضوعی که برمی گردد به گزارش تسنیم از انتقال شبهه‌ ناک ۱۷هزارتن پسماند پتروشیمی به استان‌های گیلان و قزوین و پس از آن واکنش‌های گسترده نمایندگان مجلس و حتی استاندارگیلان که هیاتی را برای بررسی جزئیات مدیریت این پسماندهای کلره به منطقه اعزام کرد.

موضوع رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دراین ماجرا ابتدا انکار انتقال پسماندهای پتروشیمی خوزستان به گیلان و قزوین بود ولی وقتی مدیرکل حفاظت محیط زیست گیلان ، انتقال این پسماندها به لوشان را تأیید و درباره جزئیات بازیافت آنها توضیحاتی ارائه کرد، کلانتری نیز واکنش نشان داد، البته واکنشی از جنس همه واکنش های غریبش. او که ابتدا گفته بود این پسماندهای پتروشیمی متعلق به گیلان و قزوین است و از جای دیگری منتقل نشده، بعدا گفت که اصلا پتروشیمی پسماند ندارد. این جمله تازه ترین حیرانی اهالی متخصص محیط زیست است.

مریم خباز

باران دست ارومیه را گرفت

اگر به عکس‌های هوایی منتشرشده از دریاچه ارومیه، قبل و بعد از شروع سال آبی ۹۸-۹۷ توجه کنیم، خواهیم دید قبل از بارش‌های امسال بیشتر از دو‌سوم مساحت دریاچه به‌خصوص در نیمه جنوبی آن، به طور کامل خشک شده بود. اما براساس این عکس‌ها، بعد از بارش‌های امسال، قسمت زیادی از این بخش‌های خشک‌شده احیا شده است.
البته بارش‌های امسال فقط باعث احیای بخش‌هایی از دریاچه ارومیه نشده، بلکه همچنین سبب شده در بسیاری از مسیل‌ها و رودخانه‌های کشور که سالیان سال خشک بودند نیز آب جاری شود. ضمن این که تعداد دیگری از تالاب‌های کشور از جمله تالاب هامون نیز در اثر این بارش‌ها احیا شده ‌است.
بنابراین درباره احیای دریاچه ارومیه نیز می‌توان گفت حال خوش امروز آن ۹۰ درصد محصول سال آبی پربارانی است که می‌گذرانیم. البته به هر حال کارهایی هم به صورت محدود برای احیای دریاچه انجام شده است، اما بر اساس تصاویر منتشرشده می‌توان گفت تاثیر عامل انسانی در این احیا نمی‌تواند از ۱۰ درصد بیشتر باشد.
همچنین در سال‌های اخیر ستاد احیای دریاچه ارومیه طرح‌های معینی را که بتواند در احیای بخش‌هایی از دریاچه ارومیه به میزان محسوسی موثر باشد، اجرا نکرده است. به همین خاطر می‌توان گفت احیای امروز دریاچه ارومیه مدیون وضعیت ترسالی امسال بخصوص در شمال غرب کشور است، چراکه در این منطقه در سال آبی ۹۸-۹۷ بیش از ۵۰ درصد بالاتر از میانگین ۵۰ ساله باران باریده است.
علاوه بر این از نظر من، اقدامات مخرب ستاد احیای دریاچه ارومیه از اقدامات مفید آن بیشتر بوده است. بنابراین اگر هم ستاد احیا توانسته باشد حجمی از آب را وارد بخش‌هایی از دریاچه کند، این به قیمت خشکاندن مناطق دیگری مثل قره‌‌قشلاق بوده تا با استفاده از رساندن آب به آن بخش‌ها بتوانند نمایش‌های سیاسی خود را راه بیندازند که اتفاقا خیلی هم در این زمینه موفق نبوده‌اند.

ناصر کرمی

چه کسی حال ارومیه را خوب کرد؟

بین این که بارش‌ها حال دریاچه ارومیه را بهتر کرده یا اقدامات ستاد احیا، اختلاف نظر وجود دارد

به کویر می‌مانست، به همان اندازه هول انگیز، یک پهنه خشک، مثل کف دست صاف و پرچین و شکن. دریاچه ارومیه از آسمان سال‌ها این شکلی بود، اوایل که دریاچه داشت کم کم خشک می‌شد البته نه، ولی دهه ۸۰ که به آخرش رسید و دهه ۹۰ سررسید نگین آبی آذربایجان شد یک تکه زمین خشک، یک نمکزار و هم آلود که قلبت تند تند می‌زد وقتی سوار هواپیما از فراز آسمان بارها چشمت می‌افتاد به دریاچه‌ای که نبود، به زشتی پهن شده در بسترش، به ساحل نشینان سال‌های نه چندان دور که فقط آه می‌کشیدند و به هکتارها باغ میوه که رخ به رخ شده بودند با این همه نمک ِ ویلان و سرگردان.

ارومیه آن‌قدر آب رفت که عده‌ای گفتند داستان دریاچه آرال است که تکرار می‌شود، گفتند خداحافظ ارومیه و نوشتند سلام سونامی و توفان نمک و اضافه کردند خداحافظ زندگی و سلام مهاجرت. نگرانی‌ها که به اوج رسید ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد، سال ۹۲ بود، ستادی در دولت یازدهم.
این ستاد می‌خواست همه غلط‌هایی را که در برخورد با دریاچه شده، پاک کند و جایش دیکته درست را بنویسد. می‌خواست ساخت پل در وسط دریاچه را که آن را به دو بخش شمالی وجنوبی تقسیم کرده، ساخت خاکریزی ۱۵ کیلومتری که ارومیه را درجهت شرقی غربی به دو نیم کرده، ساخت حداقل ۲۵ سد بزرگ بر روی رودخانه‌های اصلی حوضه دریاچه ارومیه و توسعه بی بند و بار کشاورزی و شهرنشینی درآن حوالی را رفع و رجوع کند تا ارومیه دوباره بشود ارومیه.
ستاد احیا همیشه گفته دراین پنج سال و اندی که از آمدنش می‌گذرد، خیلی ازغلط‌ها را تصحیح کرده و خیلی کارها کرده تا نگذارد ارومیه بمیرد. حتی رئیس‌جمهور هم بارها براین تلاش‌ها صحه گذاشته و تثبیت دریاچه را از بزرگ‌ترین دستاوردهای دولتش خوانده، از دو روز پیش هم که به آذربایجان غربی سفر کرده در مراسم گشایش سد سیلوه پیرانشهر و بهره‌برداری ازطرح‌های توسعه منابع آب و خاک نواحی مرزی باز هم همین مضمون را تکرار کرده و گفته است، خوشحالیم حال دریاچه ارومیه خوب است.
حال ارومیه که خوب باشد حال همه مردم ایران خوب است، اما آیا واقعا حال دریاچه خوب است، آیا واقعا احیا رخ داده و این جان گرفتن‌های دریاچه دائمی است یا بازهم کار بارش‌هاست که ارومیه را هم مثل خیلی جاهای دیگر، مثل خیلی از تالاب‌های به نفس افتاده ایران جان بخشیده؟

مرور یک عکس
یادمان نرود فروردین سه سال پیش را که هنوزمعصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بود و در دیدار نوروزی اعضای هیات دولت عکسی از دریاچه ارومیه و بازگشت فلامینگوها به این دریاچه را نشان رئیس جمهور داد و خوش خبری کرد که دریاچه احیا شده است. خیلی‌ها به ابتکار خرده گرفتند عکسی را که نشان داده قدیمی است و مربوط به امروز دریاچه نیست، ولی عکاسی که این عکس را ثبت کرده بود گواهی داد عکس درست است و انکار نشدنی، نتیجه نیز این شد که دریاچه زیبای آذربایجان نفسش بالا آمده و به زودی همانی می‌شود که بود.
اما پس از این اتفاق، ایران دوباره به خشکسالی خورد و حال ارومیه دوباره وخیم شد،‌ دوباره تراز آب دریاچه پایین آمد و وحشت کانون نمک شدن ارومیه و نیست شدن زندگی‌های آن اطراف به جان مردم افتاد؛ ارومیه احیا نشده بود، ماجرا این بود.

آنچه ستاد احیا کرد و نکرد
دیروز که ابرهای خوشگل بهاری داشتند آسمان تهران را با رگبارهای تند می‌شستند، سایت شرکت سهامی آب منطقه‌ای آذربایجان غربی هم نشان می‌داد وسعت دریاچه ارومیه ۳۲۶۲ کیلومتر، تراز سطح آبش ۱۲۷۱ متر و حجم آب موجود درآن ۳/۵ میلیارد مترمکعب است، یعنی اوضاع لااقل نسبت به سال ۹۷ بهتر است که وسعت دریاچه ۲۳۷۹ کیلومتر بود و حجم آب موجود درآن ۲/۲ میلیارد مترمکعب.
ستاد احیای دریاچه ارومیه دراین چند سال همیشه همین نظر را داشته و همواره به این آمارها استناد کرده تا جایی که فروردین امسال فرهاد سرخوش، رئیس دفتر استانی ستاد احیا درگفت‌وگو با ایرنا از افزایش ۳۶ سانتی متری تراز آب دریاچه درمقایسه با مدت مشابه پارسال خبر داد و گفت دریاچه‌ای که ترازش سالانه به‌طورمتوسط ۴۰ سانتی‌متر کم می‌شد با برنامه ریزی و تخصیص اعتبار، از خطرخشک شدن جسته است. او روز سه‌شنبه نیز در جریان بهره‌برداری از کانال ۵/۲۲ کیلومتری که آب سد سیلوه را به دریاچه ارومیه می‌برد نیز حرف‌های مشابهی زد و گفت این کانال در عین حال که آب کشاورزی۲۶۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی جلدیان و سروکانی را تامین می‌کند هر سال نیز بیش از۹۵ میلیون مترمکعب آب به پیکر نگین آبی آذربایجان می‌ریزد. این طرح‌های انتقال آب و لایروبی رودخانه‌هایی همچون گدارِ ۱۷ کیلومتری نیز از اقداماتی است که ستاد احیا آنها را به بالا آمدن سطح آب دریاچه ارومیه ربط می‌دهد و آن را عامل احیای این دریاچه می‌داند.
بسیاری از کارشناسان اما نظر دیگری دارند و همه چیز را تا این حد خوب و امیدوارکننده نمی‌دانند. آنها حال ارومیه را که این روزها بهتر ازسال‌های گذشته به نظر می‌رسد، به بارندگی‌های خوب امسال نسبت می‌دهند و درباره این که این حال نسبتا خوب دائمی باشد و نتیجه تدبیر ستاد احیا، تردید دارند.

تردیدها جدی است
حجت میان آبادی، پژوهشگر دیپلماسی آب و استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس را خیلی‌ها می‌شناسند که صاحب‌نظرحوزه آب است. او درگفت‌وگو با جام‌جم ابتدا سنگش را وا می‌کند که باید بررسی کرد این شوکی که این روزها به دریاچه ارومیه وارد شده آیا حاصل از بارندگی‌هاست یا ناشی از اقدامات دولت. می‌گوید پس اول باید اثبات کرد دریاچه احیا شده که اگر احیا شده باشد در تابستان خشک، دیگر باره نباید حال دریاچه وخیم شود. او اما متعجب است از این که امروز حرف از احیای دریاچه ارومیه وسط می‌آید در حالی که سال پیش دبیر ستاد احیای دریاچه گفته بود احیایی در کار نیست چون هم بارندگی‌ها کم است و هم بودجه‌ای در کار نیست.
محمد درویش، دبیرسیاست محیط‌زیست درمرکز بررسی‌های راهبردی نهاد ریاست جمهوری نیز ترجیح می‌دهد به مساله احیای دریاچه ارومیه چندان خوشبین نباشد و برای هر تفسیری نگاهش به آسمان باشد. او به ما می‌گوید وضعیت دریاچه تا پاییز سال ۹۶ بسیار نگران‌کننده بود، اما بعد از این که در سال آبی ۹۷-۹۶ در حالی که همه کشور درگیرخشکسالی بود، حوضه آبریز دریاچه ارومیه ۴۴ تا ۴۶ درصد میانگین بارش‌های ۵۰ سال گذشته را دریافت کرد، توانست از خشکی کامل نجات یابد.
او می‌گوید امسال در سراسر کشور ترسالی اتفاق افتاده وضعیت حوضه آبریز دریاچه ارومیه از لحاظ ریزش‌های آسمانی بهتر از حوضه‌های دیگر است، بنابراین اکنون دو سال است که این حوضه آبریز ترسالی را تجربه می‌کند و این باعث شده تراز آبی‌اش در ۱۲ سال گذشته بی‌سابقه باشد.
درویش یک «اما» به جمله‌اش اضافه می‌کند و ادامه می‌دهد که اگر فقط میزان بارانی را که مستقیما به سطح ۵۰۰ هزار هکتاری دریاچه ریخته است، حساب کنیم، به رقمی بین ۵/۲ تا سه میلیارد متر مکعب می‌رسیم یعنی عملا میزان بسیار کمی آب از حوضه آبریز دریاچه ارومیه وارد این دریاچه شده که می‌توان نتیجه گرفت فعالیت‌های ستاد احیای دریاچه ارومیه در این زمینه کم‌اثر بوده و نه تنها کم‌اثر بوده بلکه وسعت چغندرکاری، باغ‌های سیب و دیگر مزارع کشاورزی اطراف دریاچه که قرار بود کمتر شود نیز افزایش یافته است.
در واقع خلاصه حرف‌های درویش این است که اگر بارندگی‌های خوب در دو سال متوالی نبود، عملا هیچ اتفاق مثبتی در دریاچه ارومیه رخ نمی‌داد و برای این که بیش از اندازه بدبین قلمداد نشود، می‌گوید باید صبر کرد و دید اگر سال آینده، میزان بارندگی‌ها نرمال شود، باز هم وضع دریاچه ارومیه خوب می‌ماند یا خیر.
احیای ناپایدار، موضوعی است که این کارشناسان از آن هراس دارند، یک احیای موقتی و شکننده که در واقع احیا نیست ولی به احیا تعبیر می‌شود. داستان دریاچه ارومیه به غایت پیچیده است، آن‌قدر که با مصلحت‌اندیشی و سیاسی‌کاری مشکلش حل نمی‌شود، غلط‌های رخ داده در آن نیز آن‌قدر زیاد است که پاک شدنشان وقت می‌برد و همت می‌خواهد؛ مخصوصا سدهایی که روی رودخانه‌های اصلی حوضه آبریز دریاچه ارومیه علم شده‌اند؛ آمند، بافتان،‌ گادوش‌آباد، ینگجه، قلعه‌چای، هفت‌چشمه، علویان، لیلان، سنجاق، مهاباد، حسنلو، چپرآباد، شهرچای، نازلو، زولا و…

مریم خباز

بالا