بیش از 11 میلیون جوان ایرانی در سن ازدواج قرار دارند و هر سال که میگذرد در تصمیمشان برای ازدواج مرددتر میشوند، زیرا کوه مشکلاتی که مقابل آنهاست هر روز بزرگتر میشود و به نظر میرسد کمتر مقام مسئولی برای حل و فصل این مشکلات ارادهای دارد. اگر غیر از این بود از تصویب بینتیجه قانون ازدواج آسان 12 سال نمیگذشت و خیلی از وعدههایی که تاکنون برای حل و فصل مشکلات جوانان مطرح شده به سرانجام میرسید.
ازدواج آسان خاطره شد
قانون تسهیل ازدواج مصوب سال 84 مجلس است و براساس آن قرار بود چند وزارتخانه به همراه سازمان مدیریت و برنامهریزی(وقت) صندوقی را تاسیس کنند و یکی از وزارتخانهها نیز آییننامههای لازم را تنظیم کند؛ اما چون سازمان مدیریت و برنامهریزی منحل شد این قانون نیز از یادرفت.
سرانجام سال 88 هیات وزیران مصوبهای در این خصوص تصویب کرد و قرار شد سازمان ملی جوانان مسئول پیگیری این مصوبه باشد، اما آن سالها نیز کاری از پیش نرفت.
ازدواج آسان در حال بازنگری
سالها از تصویب قانون فراموش شده تسهیل ازدواج میگذرد و به نظر میرسد اگر قرار باشد این قانون این روزها ازدواج جوانان را تسهیل کند نیاز به بازنگری داشته باشد.
ناصر صبحی، مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان نیز این مساله را تائید میکند و میگوید: دفتر ازدواج و خانواده معاونت ساماندهی امور جوانان این بازنگری را انجام داده است.
آن طور که او میگوید معاونت ساماندهی امور جوانان از سال 94 بازنگری قانون تسهیل ازدواج را در دستورکار قرار داده و رسیدگی به این مساله در دفتر ازدواج و خانواده این نهاد دنبال شده است.
صبحی با بیان این که بازنگریهای صورت گرفته اکنون نهایی شده است، میگوید: براساس بازنگریها سرفصلهایی برای جبران خلأهای آموزشی در نظر گرفته و محتوای آموزشی مناسب نیز تولید شد. علاوه بر این حدود 2500 مدرس نیز آموزش داده شدهاند تا به زوجهای جوان آموزشهای لازم را ارائه کنند.
بازنگریها در دفتر ازدواج و خانواده معاونت ساماندهی نهایی شده، اما این قانون هنوز راهی دور و دراز در پیش دارد؛ زیرا باید از طریق وزارت ورزش و جوانان در اختیار هیاتوزیران قرار گیرد و بعد به مجلس فرستاده شود.
تحکیم خانواده، شاید وقتی دیگر
در هر دقیقه 9 طلاق در کشور ثبت میشود. این آمار تلخی است که آب پاکی را روی دست آنهایی میریزد که تصور میکنند برای تحکیم کانون خانواده قدم برداشتهاند. این آمار را سلمان خدادادی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس مطرح میکند و از این گلهمند است که قانون ازدواج آسان سالهاست خاک میخورد.
آن طور که او میگوید در کنار بیتوجهی به این قانون مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز دست به دست هم دادهاند و شرایط را برای جوانان دشوار کردهاند، به شکلی که ضدارزشها جایگزین ارزشها شدهاند لذا رفع این مشکلات زمانبر است و به برنامهای جامع نیاز دارد.
اعتیاد، همدست بیکاری
توانمندی خانوادهها در دستور کار مسئولان نیست به همین دلیل بسیاری از زندگیها به آسانی از هم میپاشد. کم نیستند افرادی که راه و رسم زندگی را نمیدانند و از توانایی حل مساله بیبهرهاند؛ چون سیستم آموزشی کشور به گونهای است که شخص را برای زندگی آیندهاش آماده نمیکند و همه آنچه در مدارس و دانشگاهها ارائه میشود به نحوه تستزنی و کلاسهای فوقبرنامه درسی محدود میشود.
این شرایط سبب شده خیلی از جوانان دچار آسیبهایی شوند که زندگیشان را نشانه میرود، برای نمونه رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس علت 55 درصد طلاقها را اعتیاد میداند و میگوید: 30 درصد دیگر طلاقها نیز به دلیل مسائل اقتصادی اتفاق میافتد. 15 درصد باقیمانده نیز به نوعی ریشه در مسائل فرهنگی دارد و به نبود تفاهم بین زوجین و تصمیمهای شتاب زده آنها برای ازدواج و شناختهای سطحی آنها از یکدیگر مربوط میشود.
نتیجه این غلفت را رئیس کمیسیون اجتماعی این طور توضیح میدهد: در شهرهای بزرگی مانند تهران 46درصد ازدواجها به طلاق میانجامد و میانگین کشوری این آسیب نیز 30 درصد است.
نگرانکنندهتر این که تا چند سال پیش اغلب طلاقها در پنج تا هفت سال اول زندگیها اتفاق میافتاد، اما اکنون به سه تا پنج سال رسیده است.
ازدواج آسان یکی از مشکلات جوانان است که حل شدنش در گرو عملکرد مناسب مسئولان در مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است و نباید در انجام آن فقط به تصویب قانون و عامل زمان توجه کرد. در واقع هر وقت جوانان مهارتهای لازم زندگی را به دست آورند و بموقع، با هدف و با ملاکهای درست ازدواج کنند میتوان گفت روند ازدواج آسان در کشور روی ریل مناسب قرار گرفته است.
هزار وعده خوبان
همه کمکها برای ازدواج در وامی خلاصه میشود که جوانان برای گرفتنش باید از هفت خوان رستم عبور کنند. خیلی از جوانان میگویند با توجه به تورم نیز این وام دردی از آنها دوا نمیکند. آنها حل معضل بیکاری و مسکن را از مسئولان میخواهند؛ مشکلاتی که اگر حل شود میتواند امید به ازدواج را به جوانان برگرداند.
براساس آمار اگر جمعیت آنهایی که در جستوجوی کار نیستند یعنی افرادی مانند دانشآموزان، دانشجویان و سربازان را از جمعیت جوانان 15 تا 29 سال کم کنید به عدد یک میلیون و 827 هزار نفر میرسید؛ جوانانی که بیکاری امانشان را بریده و گفتن و نوشتن از ازدواج زخمهایشان را تازه میکند.
مهدی آیینی