آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : تخريب

بایگانی/آرشیو برچسب ها : تخريب

اشتراک به خبردهی

جنگل رمق ندارد

آتش‌سوزی، قاچاق چوب، آفت و بیماری، جنگل‌خواری و بهره‌برداری بختک شده‌اند و به جان جنگل افتاده‌اند؛ آنها شیره جان جنگل را می‌مکند تا هر سال پیراهن سبز و بلند جنگل‌های کشور حدود یکصد هزار هکتار آب برود.

هرچند برخی مسئولان و کارشناسان از طرح‌های نجات دم می‌زنند؛ طرح‌هایی مانند تنفس جنگل یا جنگلداری با مشارکت مردم، اما نبود اعتبار و تعامل بین ‌بخشی تیر خلاصی است به این برنامه‌ها، زیرا سال‌هاست در سایه نبود توجه، جنگل‌های کشور فقط روی کاغذ قد می‌کشند، اما صدای افتادنشان در دنیای واقعی می‌پیچد.

حال جنگل‌های کشور خوب نیست. در شمال کشور قاچاق چوب، بهره‌برداری و بیماری، حیات جنگل‌های هیرکانی را نشانه رفته است. در زاگرس نیز درختان بلوط اگر از بیماری جان سالم به در برند، زغال می‌شوند برای تنور و بخاری حدود 1.5 میلیون خانوار روستایی که در حاشیه و دل جنگل زندگی می‌کنند و به سوخت مناسب دسترسی ندارند و در جنوب کشور نیز جنگل‌های حرا قلع و قمع می‌شوند برای تامین علوفه دامداران.

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران درباره شرایط جنگل‌های هیرکانی تاکید می‌کند: تخریب در جنگل‌ها به‌گونه‌ای است که برای برگشت به شرایط پیش از تخریب باید حدود 200 سال بهره‌برداری را متوقف کرد.

آن‌طور که او می‌گوید، پافشاری بر اجرای طرح‌های نامناسب، زمینه را برای نابودی حدود نیمی از جنگل‌های کشور فراهم کرده و برای حل این مشکل نباید به جنگل مانند کارخانه چوب نگاه کرد.

دو دهم هکتار سرانه جنگل هر ایرانی

فقط 8درصد از سطح کشورمان را جنگل پوشانده است به همین دلیل برای حفظ آن باید برنامه‌ای جامع و مشخص داشت. افزون بر این به گفته کارشناسان سرانه جهانی جنگل حدود شش دهم هکتار است، اما در کشورمان این آمار برای هر شخص کمتر از دو دهم هکتار برآورد می‌شود.

عباس پاپی‌زاده‌، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس نیز درباره شرایط جنگل‌های کشور به خانه ملت گفته، در دو دهه گذشته سالانه حدود یکصد هزار هکتار از جنگل‌های کشور نابود شده، به همین خاطر طرح تنفس جنگل باید اجرا شود، زیرا مانع برداشت‌های غیرقانونی و قانونی به بهانه‌های مختلف می‌شود.

او شرایط جنگل‌های کشور را بحرانی دانسته و تاکید کرده در طرح تنفس جنگل برای مدتی اجازه برداشت قانونی از جنگل داده نخواهد شد، بنابراین جنگل‌ها به وضع مناسب و مطلوبی خواهد رسید.

آتش اختلاف نظر در جنگل

مساله دیگری که باید به آن توجه داشت این است که درباره شرایط کنونی جنگل بین صاحب‌نظران اختلاف وجود دارد زیرا اساتید دانشگاهی و مجریان طرح بهره برداری از جنگل نظرهای متفاوتی درباره حال و روز جنگل دارند.

شاهرخ جباری‌ارفعی، عضو شورای عالی جنگل در این باره به می‌گوید: برای بحرانی یا مناسب خواندن شرایط جنگل‌های کشور نیاز به تحقیقی جامع از سوی نهادی معتبر و مستقل است، زیرا تنها با آمار و ارقام مناسب می‌توان در این باره صحبت کرد.

او درباره توقف بهره‌برداری از جنگل‌های شمال نیز خاطر نشان می‌کند:چنانچه چوب مورد نیاز صنایعی که در شمال کشور مستقر شده‌اند به شکل قانونی تامین نشود به قاچاق چوب دامن زده خواهد شد.

به نظر جباری‌ارفعی، قاچاق چوب اکنون در تمامی کشور اتفاق می‌افتد به همین دلیل نباید تصور کرد فقط در شمال کشور وجود دارد.

این در حالی است که برخی کارشناسان نیز از عملکرد دولت گله می‌کنند؛ به نظر آنها دولت از توقف بهره‌برداری از جنگل دم می‌زند، اما برای اجرایی شدن آن تاکنون اعتبار مناسبی در نظر گرفته نشده است.به گفته عضو شورای عالی جنگل، دولت از بسته شدن درهای جنگل حرف می‌زند، اما باید پرسید چقدر اعتبار به این طرح اختصاص داده زیرا متوقف کردن طرح بهره برداری از جنگل هزینه دارد و مجریان طرح‌های بهره‌برداری در این راستا سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

جنگل هیزم نیست

معیشت برخی روستاییان زاگرس هنوز به جنگل وابسته است و به این شکل آنها با کشاورزی و دامداری سبب آسیب دیدن جنگل می‌شوند یا با قطع درختان سوخت مورد نیازشان را تامین می‌کنند.

مسعود منصور، معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها نیز در گفت‌وگو با جام‌جم درباره عوامل تهدیدکننده جنگل‌های کشور تصریح می‌کند: عده‌ای نیز برای تامین سوخت درختان بلوط زاگرس را تخریب می‌کنند، زیرا به سوخت مناسب دسترسی ندارند. آن‌طور که او درباره تعداد این خانوار‌ها می‌گوید در مطالعاتی که سال 84 انجام شد جمعیت آنها حدود 1.5میلیون خانوار برآورد شد.

هرچند منصور تاکید می‌کند که وزارت نفت با سازمان جنگل‌ها برای سوخت‌رسانی به این افراد تلاش‌هایی کرده و تاکنون تعدادی تنور و آبگرمکن خورشیدی نیز در بین بومیان مناطق جنگلی توزیع شده، اما به نظر می‌رسد آن‌طور که باید به این مساله توجه نشده، چراکه تاکنون فقط به 340 هزار خانوار در این خصوص کمک‌های مقطعی شده‌ است. به گفته او، حفظ جنگل‌های کشور نیاز به اعتبار و کار فرابخشی مناسب دارد، چراکه برای حل مشکل افرادی که از جنگل بهره‌برداری می‌کنند نیاز به همکاری دستگاه‌های مختلف است.

شغل؛ قطع درخت

افزون بر این کارشناسان تاکید می‌کنند که برای حفظ جنگل باید برای رفع مشکلات بومیان منطقه و اشتغالزایی برای آنها نیز تلاش کرد،زیرا نبود شغل سبب شده عده‌ای برای کسب درآمد به قاچاق چوب روی بیاورند،برای نمونه این روزها چوب درختان بلوط را کیلویی 1200 تومان خرید و فروش می‌کنند.

منصور درباره جنگل‌های شمال نیز یاد‌آور می‌شود: حدود یک میلیون هکتار از جنگل‌های شمال طرح جنگلداری دارد،اما برای یک میلیون هکتار دیگر باید کار حفاظتی جدی انجام شود.

کارشناسان از نبود اعتبار و کار فرابخشی مناسب بین دستگاه‌ها و سازمان‌ها به‌عنوان علل اصلی نابودی جنگل‌ها نام می‌برند، زیرا حفظ جنگل نیاز به اعتبار مناسب دارد، برای نمونه سازمان جنگل‌ها به اندازه کافی جنگلبان ندارد (یک نیروی حفاظتی برای 52 هزار هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور) یا برای اجرای طرح‌های جنگلداری با مشارکت مردم با کمبود اعتبار روبه‌روست.

افزون براین نهاد‌های مختلف نیز برای حل مشکلات جنگل‌نشینان باید همکاری کنند تا مشکلاتی مانند نبود شغل و سوخت مناسب آنها برطرف شود.

مهدی آیینی

جنگل هاي مانگرو خاطره مي شوند

تنها نوار سبز رنگی که آبی فیروزه‌ای سواحل جنوب را از خشکی جدا می‌کند، هر روز در حال باریک‌تر شدن است؛ بهترین پرورشگاه آبزیان جنوب کشور حال و روز خوبی ندارد، بی‌توجهی امانش را بریده و همه چیز برای جان دادنش فراهم است.
از یک طرف رفت و آمد لنج‌ها و آلودگی نفتی نفسش را تنگ می‌کند و از طرف دیگر، قلع و قمع درختانش به بهانه ساخت اسکله یا تهیه علوفه، چون دستانی بی‌رحم گلویش را می‌فشارد، اما این فقط گوشه‌ای از شرایط نامناسب جنگل‌های مانگرو کشور است که برخلاف محدود بودن در سایه نبود اعتبار و نظارت آسیب می‌بیند. در این گزارش، بومیان روستاهای جنوبی کشور از نیازهایشان به این رویشگاه‌ها می‌گویند و کارشناسان نیز از تهدید‌ها و چند و چون حفظ این منابع ملی حرف می‌زنند. روستای چاه دراز در بندر لنگه فقط یکی از روستاهایی است که در آن، حیات جنگل‌های حرا با نیاز بومیان منطقه گره خورده و در این میان، برخی با برداشت بی‌رویه و تخریب این رویشگاه‌ها زندگی را برای خود و آبزیان دشوارتر می‌کنند.

ماجرا از این قرار است که اهالی این روستا مانند ده‌ها روستای دیگر در بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان هر روز در انتظار جزر دریا می‌نشینند تا به قول معروف، شال و کلاه کنند و به دل جنگل‌های حرا بزنند برای تهیه علوفه.

بیکاری و خشکسالی آنقدر به برخی اهالی این مناطق فشار آورده که آنها برای کسب درآمد و سیر کردن شکم دام‌هایشان چاره‌ای بجز برداشت از جنگل‌های حرا ندارند. به همین دلیل بسیاری از آنها را هنگام جزر دریا در جنگل‌های حرا می‌توان پیدا کرد که با استفاده از داس یا با دستان خالی، شاخ و برگ درختان را می‌شکنند یا می‌برند تا برای دام هایشان علوفه جمع کنند.

مساله‌ای به نام اجبار

احمد یکی از اهالی روستای چاه دراز است که جمع‌آوری علوفه شغلش محسوب می‌شود. او می‌گوید می‌داند که بریدن شاخه‌های درختان، سبب نابود شدن این رویشگاه‌ها می‌شود،اما به گفته خودش راه دیگری برای امرار معاش سراغ ندارد. مرد جوان توضیح می‌دهد: اینجا کاری برای جوانان وجود ندارد. تنها منبع درآمد ما چیدن شاخ و برگ درختان حرا و فروش آن به برخی دیگر از اهالی روستاست.

روستاییانی که در حاشیه جنگل‌های حرا ساکن شده‌اند، علوفه دام‌هایشان مثل شتر، گاو و گوسفند را از طریق شاخ و برگ درختان حرا و چندل تامین می‌کنند. البته آنها که شتر دارند، کارشان راحت‌تر است چون گله خود را وارد این زیستگاه‌ها می‌کنند و حیواناتشان از شاخ و برگ درختان تغذیه می‌کنند. آنچه در این میان فراموش شده، اهمیت حفظ این رویشگاه‌هاست، زیرا با آسیب دیدن این اکوسیستم حیات بسیاری از آبزیان و پرندگان و در نهایت انسان به خطر می‌افتد.

چوب حراج بر جنگل حرا

آن طور که احمد توضیح می‌دهد، شاخ و برگ درختان جنگل‌های مانگرو را بسته‌ای خرید و فروش می‌کنند، به این شکل که بسته‌ها را با توجه به اندازه آن از 2 تا 5 هزار تومان می‌فروشند.

اما تعداد زیاد دام و نبود علوفه مناسب سبب شده روستاییان فشار زیادی به رویشگاه‌های مانگرو وارد کنند، چون به نظر می‌رسد در هر روستا بین 50 تا یکصد نفر شتر وجود دارد که خوراکی جز شاخ و برگ درختان حرا برایشان وجود ندارد. به همین دلیل کارشناسان تاکید می‌کنند، برای روستاییان ساکن در حاشیه جنگل‌های مانگرو مسئولان باید تسهیلات مناسبی در نظر بگیرند تا آنها ناچار به تخریب این رویشگاه‌های منحصر به فرد نشوند.درویش شریفی، یکی از اهالی روستای هفت رنگو در جزیره قشم نیز از فقر بومیان حاشیه رویشگاه‌های مانگرو به عنوان یکی از عوامل تخریب جنگل‌های حرا یاد کرده و می‌افزاید: اینجا به دلیل خشکسالی چیزی برای روستاییان باقی نمانده جز جنگل‌های حرا و اگر از آن استفاده نکنند دام‌هایشان تلف می‌شود.

آن طور که شریفی می‌گوید، اهالی روستاهای زیادی در جنوب کشور به آب آشامیدنی و امکانات بهداشتی دسترسی ندارند. به همین دلیل اگر آب‌شیرین‌کن‌هایی که در نزدیکی محل اقامت آنها وجود دارد خراب شود، آنها برای تهیه یک تانکر آب که قیمتش در روزهای معمولی حدود 60 هزار تومان می‌شود، باید حدود یکصد هزار تومان پرداخت کنند.

او درباره این که هر دام به شکل میانگین چقدر از شاخ و برگ درختان حرا تغذیه می‌کند، می‌گوید: اگر فقط از شاخ و برگ درختان حرا تغذیه شوند، برای شتر در طول روز حدود 25، برای گاو ده و برای بز و گوسفند نیز حدود پنج کیلوگرم شاخ و برگ درخت حرا نیاز است.

آموزش فراموش شده

آنچه در این میان، عرصه را بر رویشگاه‌های حرا تنگ می‌کند، رفتار نادرست برخی بومیان منطقه است، چون هرچند برداشت بی‌رویه از این رویشگاه‌ها سبب نابودی آنها می‌شود، اما نحوه جمع‌آوری شاخ و برگ نیز مهم است. بسیاری از بومیان بدون استفاده از داس یا وسیله‌ای مانند آن به قطع شاخ و برگ درختان می‌پردازند. به همین خاطر، بیشتر مواقع بومیان درختان حرا یا چندل را می‌شکنند و سبب نابود شدن آنها می‌شوند.این در حالی است که برخی بومیان دست کم از داس برای بریدن شاخه‌ها استفاده می‌کنند. آنها می‌دانند اگر به اندازه نیاز از شاخ و برگ درختان برداشت کنند، آسیب کمتری به آنها وارد می‌کنند.

حمایت از جوامع محلی

برخی کارشناسان معتقدند، با توجه به شرایط نامناسب بومیانی که در حاشیه رویشگاه‌های مانگرو زندگی می‌کنند، نمی‌توان یکباره استفاده از شاخ و برگ درختان مانگرو را برای آنها ممنوع کرد، زیرا وقتی برای تامین معاش دامداران و اهالی این منطقه جایگزینی وجود ندارد نباید شرایط را برای آنها دشوارتر کرد، اما به نظر می‌رسد در این میان نمی‌توان دست روی دست گذاشت و شاهد تخریب این رویشگاه‌ها بود. به همین دلیل باید از وجود این رویشگاه‌ها بهترین استفاده را برد و با مشارکت دادن جوامع محلی در منافع آن، شرایطی به وجود آورد که مردم محلی برای حفظ آن تلاش کنند. اکنون بسیاری از کشورها که از رویشگاه‌هایی مانند مانگرو برخوردار هستند با حفظ جوانب زیست‌محیطی شرایط حضور گردشگران را در این رویشگاه‌ها فراهم کرده و با سهیم کردن جوامع محلی در چنین طرح‌هایی نیاز مردم بومی را نیز تامین کرده‌اند. این در حالی است که در کشورمان نیز سازمان جنگل‌ها و منابع طبیعی سعی دارد با مشارکت دادن بومیان منطقه در توسعه جنگل‌های حرا چنین شرایطی را ایجاد کند. به نظر کارشناسان، این روند بدرستی مدیریت نمی‌شود، زیرا بومیان این مناطق را نباید تنها به چشم نیروی کار دید.

جنگل مانگرو

رویشگاه‌هایی از درختان حرا و چندل که در مناطق جزر و مدی آب‌های شور قرار گرفته‌اند، جنگل مانگرو را تشکیل می‌دهند، این رویشگاه‌ها را می‌توان به عنوان منطقه پرورشگاهی ماهی و میگو نیز معرفی کرد، چون با شرایط مناسبی که برای بقا در این رویشگاه‌ها وجود دارد، نوزادان برخی آبزیان پس از تولد در آب‌های آزاد به این مناطق می‌روند تا بالغ شوند، بنابراین این رویشگاه‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای در جمعیت برخی آبزیان دارد، افزون براین جنگل‌های مانگرو با جذب فلزات سنگین سبب حفظ سلامت انسان می‌شوند.

 

داغ معادن شن و ماسه بر دل محیط زیست

فعالیت بیشتر معادن در کشور با محیط‌زیست غریبه است، این حقیقت غیرقابل انکاری است که اثباتش کار مشکلی نیست، چون با مشاهده روند معدنکاوی در زیستگاه‌های منحصربه‌فرد گونه‌های جانوری مانند یوزپلنگ یا در مناطق حفاظت شده می‌توان به صحت آن پی برد؛ بنابراین امروز که در تقویم روز صنعت و معدن نامیده شده، مجال مناسبی است برای این که از مسئولان خواسته شود، مسائل زیست‌محیطی را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند، زیرا شرایط محیط زیست کشور آنقدر بحرانی است که فعالیت‌های بی‌برنامه معادن می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به آن وارد کند.

مثلا معادن شن و ماسه را می توان نزدیک بیشتر شهر و روستاهای کشور یافت، به همین علت فعالیت بی رویه و خارج از مقررات آنها زندگی شهرنشینی و روستاییان را با چالش روبه رو کرده است. برای نمونه معادن شن و ماسه ای که در شهرستان قدس تهران فعال هستند سبب شده اهالی این منطقه همیشه با مشکل ریزگردها دست به گریبان باشند یا کم نیستند کشاورزانی که ادعا می کنند فعالیت معادن شن و ماسه سبب تخریب زمین های زراعی و کمبود آب شده است.

این در حالی است که باید تاکید کرد فعالیت معادن شن و ماسه در منطقه 18 تهران و رودخانه کن نیز مشکلاتی جدی برای ساکنان این منطقه ایجاد کرده که کوچک ترین آنها را می توان تردد خودروهای سنگین در این منطقه دانست.

فعالیت معادن شن و ماسه بدون رعایت نکات زیست محیطی آسیب های زیادی در پی دارد؛ آلودگی هوا، آلودگی صوتی و آلودگی آب بخشی از این خطرات هستند. زشت شدن چهره شهر را نیز باید از دیگر عوارض این معدنکاوی به شمار آورد.

تهدید رودخانه و منابع آب

معادن شن و ماسه اکوسیستم رودخانه ها را تخریب کرده و مقدمات آلودگی منابع آب زیر زمینی را نیز فراهم می کنند، چون فعالیت برخی معادن در سایه نبود نظارت آنقدر افراطی شده که تا عمق 60 متری نیز از این منابع برداشت می شود، به همین دلیل در صورتی که زباله یا پساب شیمیایی وارد این مناطق شود براحتی می تواند به منابع آب زیر زمینی نفوذ کرده و سبب آلودگی آن شود. افزون بر این باید تاکید کرد چنانچه مواد آلایندهای وارد این حفره ها نشود، دست کم با توجه به بحران آب در کشور انباشت آب در این چاله ها افزایش تبخیر را در پی خواهد داشت.

علاوه بر تهدید منابع آب از طریق تبخیر، برداشت بی رویه منابع شن و ماسه بستر را برای هدر رفت نزولات جوی فراهم می کند، زیرا شن و ماسه در جذب نزولات جوی و انتقال آنها به سفره های آب زیر زمینی نقش موثری دارد.

محمدحسین بازگیر، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران در گفت وگو با جام جم اظهار می کند: در شهر تهران و منطقه 18 حدود هشت معدن وجود دارد که از قبل فعال بوده اند، اما این معادن تازمانی که فعال هستند باید همه نکات زیست محیطی را رعایت کنند.

در معادن رودخانه ای شن و ماسه هدف استفاده از آورده رودخانه است، زیرا با گردش رودخانه ماسه در پایین دست نشست می کند و معدنکاوان باید از این ماسه ها برداشت کنند، اما وقتی معدنکاوان به عمق رفته و اکوسیستم رودخانه را به هم می ریزند، نمی توان نام فعالیت آنها را بهره برداری و معدنکاوی گذاشت.

این در حالی است که گردانندگان این معادن باید شرایطی را در نظر بگیرند تا آلودگی هوا و منابع آب را به حداقل برسانند به این شکل که با استفاده از مه پاش میزان ذرات معلق را به حداقل رسانده و با به کار بردن فیلترهای خاص پساب های خود را تصفیه کنند تا سبب کدر شدن آب رودخانه ها نشوند.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران درباره نحوه نظارت سازمان حفاظت محیط زیست بر فعالیت معادن شن و ماسه اظهار می کند: از طریق مراجعه مستقیم کارشناسان سازمان، خوداظهاری از طریق نظر آزمایشگاه های معتمد و سیستم های سنجش آنلاین بر فعالیت معادن شن و ماسه نظارت داریم، اما برخلاف نظارت های سازمان حفاظت محیط زیست معادن حاشیه رودخانه کن بیش از عمق مجاز برداشت کرده اند. بازگیر با تائید این تخلف ادامه می دهد: به همین دلیل فعالیت این معادن سبب تخریب بافت منطقه و رودخانه کن شده و برای شهروندان خطراتی در پی دارد. یکی از خطرات جدی این شکل معدنکاوی را باید بالا رفتن خطر سیلاب ها دانست، زیرا وقتی بستر رودخانه ها تخریب شود در زمان وقوع حادثه سیلاب از کنترل خارج شده و می تواند آسیب های جبران ناپذیری به شهروندان تحمیل کند به همین دلیل وزارت صنعت، معدن و تجارت باید هرچه زودتر به این مساله وارد شده و تکلیف این معادن را روشن کند. این در حالی است که باید به وضع معادن متروکه نیز رسیدگی کرد، در واقع وزارت صنعت، معدن وتجارت باید برنامه ای برای احیای این معادن ارائه کند تا دیواره های این معادن نیز دست کم تثبیت شود. بازگیر خاطرنشان می کند: تردد خودروهای سنگین در اطراف معادن نیز به مشکلات ترافیکی و آلودگی صوتی شهر دامن زده، علاوه براین فعالیت معادن شن و ماسه در منطقه 18 تهران سبب شده بافت مسکونی دچار گسست شود.

تقویت کننده ریزگردها

شیدا آکار، رئیس اداره محیط زیست شهرستان قدس نیز درباره تعداد معادن شن و ماسه غرب تهران به جام جم می گوید: روی تعداد معادن شهرستان شهریار و قدس اختلاف نظر است، اما در کل می توان گفت در قدس 60 ، شهریار 10 و ملارد یک معدن شن و ماسه وجود دارد.

باید یاد آور شد بیشتر معادن شن و ماسه تهران در غرب این استان قرار گرفته و سبب شده اند این مناطق به شکل شن و ماسه ای باقی بمانند، این در حالی است که باد غالب استان تهران از غرب می وزد و با رسیدن به این منطقه به حجم ریزگرد و ذرات معلق آن اضافه می شود، بنابراین باید از مسئولان خواست برای رفع این مشکل تلاش بیشتری بکنند.

رئیس اداره محیط زیست شهرستان قدس اظهار می کند: فعالیت سنگ شکنی معادن سبب تولید گرد و غبار می شود. به همین دلیل آنها باید به آب فشان مجهز باشند تا گرد و غبار را کاهش دهند، علاوه بر این معدنکاوان باید محدوده کارگاه خود را نیز مالچ پاشی کنند. وی درباره رعایت مقررات از سوی معدنکاوان یاد آور می شود: براساس آخرین مصوبه آنها تا عمق 25 متری باید فعالیت کنند، اما برخی تخلف کرده و تا عمق 60 متر نیز برداشت کرده اند. مشکل دیگری که ما با آن رو به رو هستیم جاده های دسترسی و فضای سبز است، زیرا برای این معادن باید کمربند سبز در نظر گرفت شده و جاده های دسترسی آنها نیز آسفالت شود. این در حالی است که مناطق مسکونی شهر قدس به سمت معادن کشیده شده و آلودگی های ناشی از معادن روی زندگی ساکنان این مناطق تاثیر گذاشته است.

تشدید گرد و غبار، برهم زدن ساختار زمین شناختی، تشدید خطر سیلاب، کدر شدن آب و آلوده کردن منابع آب را باید برخی از تهدیدهای معادن شن و ماسه ای دانست که نکات زیست محیطی را رعایت نمی کنند. به همین دلیل باید از وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمان حفاظت محیط زیست خواست برای رفع آسیب های زیست محیطی معادن بیشتر تلاش کنند.

اولویت با محیط زیست است

نقش معادن را در ایجاد اشتغال و درآمد نمی توان نادیده گرفت، اما باید هشدار داد پیش از هر تصمیمی مسئولان باید ابتدا به مسائل زیست محیطی توجه کنند، زیرا تمام فعالیت ها در این عرصه با هدف کمک به انسان و داشتن زندگی بهتر انجام می شود.

به همین دلیل اگر از ابتدا تاثیر این فعالیت روی زندگی انسان بررسی نشود، نمی توان از هدف درست آن اطمینان حاصل کرد. نباید فراموش کرد پرداختن به صنعت بدون توجه به محیط زیست تاکنون آسیب های جدی زیادی به کشور تحمیل کرده است. برای نمونه می توان به ماجرای سد گتوند اشاره کرد که اکنون به عنوان مشکلی بزرگ مطرح شده است. برای این که چنین مشکلاتی دوباره تکرار نشود باید از مسئولان خواست بیش از پیش به توسعه پایدار فکر کرده و قبل از اجرای هر پروژه ای برای اخذ گزارش زیست محیطی آن اقدام کنند.

افزون بر این باید از نمایندگان مجلس و استانداران نیز خواست پیش از ارائه هر طرح یا مطرح کردن اظهار نظری درباره تاثیر آن بر محیط زیست، به حفظ گونه های جانوری و گیاهی کشور نیز بیندیشند، زیرا مدتی قبل یکی از استانداران، دولت قبل گورخر ایرانی را عامل بیکاری جوانان حوزه انتخابی خود دانسته بود، او در جمع اعضای کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفته بود: « 300 گورخر منطقه حفاظت شده بهرام گور به مصیبتی برای مردم استان فارس تبدیل شده است.» استدلال او برای مطرح کردن ادعایش این بود که به دلیل وجود گورخرها مجوز عملیات معدنکاری در منطقه حفاظت شده بهرام گور صادر نمی شود.

آتش نشان تخصصي جنگل

با توجه به ارزش جنگل هاي کشور و محدود بودن آنها بايد تاکيد کرد که براي حفظ آنها آموزش آتش نشانان تخصصي حداقل کاري است که مسئولان بايد هرچه سريع تر آن را به سرانجام برسانند، زيرا نبود نيروي تخصصي سبب شده هر سال خسارات جبران ناپذيري به کشور تحميل شود.
علي مقصودي، مديرعامل سازمان آتش نشاني رشت و مدرس اين رشته در گفت وگو با جام جم تصريح مي کند: نکته اينجاست که براي مقابله با حريق در جنگل بايد به موقع از حادثه با خبر شد و سريع عمل کرد، اما ما در اين دو مرحله ضعف زيادي داريم. مقصودي ادامه مي دهد: آتش سوزي ها در جنگل دير کشف مي شود، افزون بر اين حدود ده ساعت طول مي کشد تا جمع آوري نيرو شده و عمليات آغاز شود؛ اين در حالي است که دسترسي به بيشتر نقاط جنگلي نيز دشوار است. وي عنوان مي کند: بيشتر حادثه هاي آتش سوزي از سوي حاشيه نشينان جنگل گزارش مي شود؛ اين در حالي است که بايد گشت هايي در اين زمينه فعال باشد يا از سيستم هاي ماهواره اي استفاده کرد.
مديرعامل سازمان آتش نشاني رشت تصريح مي کند: براي نمونه استان گيلان بايد به ده مرکز اطفاي حريق جنگل ها مجهز باشد، اما يک واحد نيز وجود ندارد.
اين در حالي است که سازمان جنگل ها براي برخورد با آتش سوزي جنگل ها فقط خودروهايي را تجهيز کرده و افرادي را به کار گرفته که در اين زمينه حرفه اي نيستند.
مقصودي تاکيد مي کند: آتش نشانان تخصصي جنگل بايد تجهيزات مناسب در اختيار داشته باشند، افزون بر اين آنها بايد آمادگي جسماني بالايي داشته و بتوانند ساعت ها در جنگل پياده روي کرده و با اصول حيات در جنگل آشنايي کامل داشته باشند. وي با بيان اين که در کشورهاي پيشرفته در فصول پرخطر به مردم اجازه ورود به مناطق حفاظت شده و جنگل ها را نمي دهند، يادآور مي شود: خيلي آتش سوزي ها سطحي است و مي توان با حداقل تجهيزات آنها را مهار کرد، اما تجهيزات ما براي چنين آتش سوزي هايي نيز مناسب نيست.
مقصودي درباره لزوم استفاده از بالگرد در آتش سوزي هاي جنگلي بيان کرد: در کشورمان مقابله با آتش از پايه ضعف دارد، نيروهاي سازمان جنگل ها آتش نشان هستند، يعني نيروي حرفه اي نيستند، بنابراين بايد گفت کار از پايه ايراد دارد و نمي توان در اين شرايط از بالگرد سخن گفت.
اين در حالي است که بايد تاکيد کرد جاده هاي جنگلي ما بسيار زياد است و روستاهاي زيادي نيز در دل جنگل وجود دارد، اما نکته اينجاست که بيشتر مراکز جنگلباني ما فاصله زيادي از اين مراکز داشته و به همين دليل هنگام بروز حادثه نمي توانند به سرعت عمل کنند.

بالا