آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : انقراض (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : انقراض

اشتراک به خبردهی

فقط 2 ​ماده يوز

برخلاف تلاش صورت گرفته‌‌ برای حفظ یوز ایرانی خبرهای ناگواری از تحقیقات و بررسی کارشناسان به گوش می‌رسد تا آنجا که آنها شرایط یوزپلنگ‌ها را اورژانسی می‌دانند و می‌گویند تعداد این گونه نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده و به کمتر از 50 قلاده رسیده است. تمام این مسائل را با مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی در میان گذاشتیم. او ابراز نگرانی کرد که براساس پژوهش‌ها در تمام کشور فقط دو یوزپلنگ ماده شناسایی شده‌ ، ماجرایی که آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعای نجات یوزها ‌ از خطر انقراض را دارند.

چرا می‌گویید شرایط یوزها نسبت به قبل بحرانی‌تر شده است؟

با توجه به پایش‌های انجام شده در زیستگاه یوزپلنگ‌ها تعداد یوز‌های ماده‌‌ بسیار کاهش پیدا کرده است و در خیلی از زیستگاه‌ها نتوانستیم حضور هیچ ماده یوزپلنگی را ثبت کنیم و این مساله‌ای نگران‌کننده است، این خطروجود دارد که زیستگاه‌های دیگر یوز نیز به سرنوشت پارک ملی کویر دچار شو‌د.

شرایط پارک ملی کویر چگونه است؟

براساس مطالعاتی که سال 88 دراین پارک انجام شد، فقط حضور یک یوز نر ثبت شد و بعد از گذشت این چند سال به نظر می‌رسد همان یوز نر نیز دیگر در این منطقه وجود ندارد ویوز به شکل منطقه‌ای در پارک ملی کویر منقرض شده باشد.

در سایر زیستگاه‌ها چطور؟

در خیلی از مناطق بویژه استان یزد از تعدادی یوز نر ثابت عکسبرداری شده است. در واقع تعدادی یوز نر در مناطق مختلف جابه‌جا می‌شوند و در کل کشور، دو یوز ماده شناسایی شده وجود دارد و این گواهی است بر بحران بی‌سابقه شرایط یوز.

بجز گزارش مرگ یوز ماده‌ای که در جاده مشهد کشته شد تلفات دیگری از این گونه امسال منتشر نشده، پس بقیه یوزها چه شده‌اند؟

سوال همین است. نمی‌دانیم. در فاز اول پایش در استان یزد سه یوز ماده شناسایی کرده بودیم (بین سال 90 تا 92) اما در فاز دوم پایش در سال‌های 93 و 94 و بخشی از بررسی‌های امسال هیچ یوز ماده‌ای را در یزد نتوانستیم شناسایی کنیم و درواقع از سرنوشت یوزهای ماده اطلاعی نداریم.

به نظرتان یوزهای ماده چه شده‌اند؟

نمی‌دانیم یوزهای ماده‌ای که قبلا شناسایی شده‌اند، کجا رفتند. آیا کشته شده‌اند؟ جابه‌جا شده‌اند؟ براساس مطالعه تابستان امسال که به لحاظ تعداد دوربین‌های تله‌ای و تلاش‌های صورت گرفته یکی از مفصل‌ترین مطالعات بود اگر یوز دیگری وجود می‌داشت باید تصویرش ثبت می‌شد، به همین خاطر این نشانه نگران‌کننده دیگری است.

بنابراین باید منتظر شنیدن خبرهای ناگواری بود؟

وقتی جمعیت یک گونه به جمعیت‌های کوچک‌تر تبدیل می‌شود، ارتباطات آنها بامشکل روبه‌رو می‌شود. در نتیجه گونه دچار انقراض تصادفی می‌شود.

چرا برخلاف تلاش‌های صورت گرفته آن طور که باید‌ نتیجه نگرفته‌ایم؟

اطلاعات ما درباره یوز ایرانی هر روز افزایش پیدا می‌کند و یکی از نکاتی که بتازگی متوجه آن شده ایم، مهاجرت‌های بسیار طولانی این گونه است. در گذشته‌ وقتی یوزها مشاهده می‌شدند تصور می‌شد آنها جمعیت‌های جداگانه‌ای هستند، اما وقتی دوربین گذاری‌ها انجام و تصویر‌ها بررسی شد و برای یوزها شناسنامه تهیه کردیم،‌ دریافتیم آنها تعداد محدودی هستند که در میان زیستگاه‌ها جابه‌جا می‌شوند.

پس برآورد‌ها از تعداد آنها اشتباه بود؟

بله،‌ این بررسی نشان داد جمعیت یوز‌ها به آن اندازه که تصور می‌کردیم نیست و این که مهاجرت یک نکته مثبت و خطری بزرگ است؛‌ مثبت به این دلیل که آنها ارتباط ژنتیک با هم دارند، اما منفی به خاطر این که آنها در مهاجرت آسیب‌پذیرتر هستند.

می‌توانید بگویید چه تعداد یوز باقی مانده است؟

با توجه به پایش‌های انجام شده می‌توان گفت تعداد یوزها کاهش پیدا کرده، اما برای ارائه آمار دقیق باید منتظر نتایج فاز سوم مطالعات بود که تا پایان سال زمان می‌برد.

بنابراین سازمان حفاظت محیط زیست باید نحوه مدیریت خود را تغییر دهد؟

مساله این است که برنامه‌ها دیگر جوابگو نیست و باید کارهای جدیدی را بسرعت دنبال کرد چراکه شرایط اورژانسی است و اگر دست روی دست بگذاریم، یوزپلنگ تا پنج سال آینده منقرض می‌شود، یعنی از یوزپلنگ‌ها فقط تعدادی یوز نر باقی خواهد ماند که آنها نیز به مرور زمان جانشان را از دست می‌دهند.

به نظرتان چه باید کرد؟

شرایط باید تغییر کند؛ یعنی حفاظت از زیستگاه‌ها قوی‌تر و تعداد محیط بانان در زیستگاه یوز بیشتر شود. با احداث معدن و جاده در زیستگاه یوز‌ها نباید موافقت شود چراکه هر سال پیشنهادهایی در این خصوص مطرح می‌شود. علاوه بر این باید مستثنیاتی که در زیستگاه یوز وجود دارد خریداری و زیستگاه یوز یکپارچه شود. مساله دیگر ایمن‌سازی نقاط حادثه‌خیز مانند جاده‌ای است که از شمال پارک ملی توران عبور می‌کند. برنامه‌های آموزشی برای ساکنان روستاهای همجوار یوز نیز باید جدی گرفته شود چراکه درگیر کردن مردم در بحث حفاظت مهم است.

روزگار بي​ يوز مي شود

دلبر هنوز به کوشکی دل نباخته. این خبری است که از پارک پردیسان به گوش می‌رسد و خیلی‌ها را دلنگران این موضوع می‌کند که وصلت این دو یوزپلنگ سرانجامی نداشته باشد. فارغ از این دغدغه‌ها،‌ دو یوزپلنگ روز‌ها را به شب گره می‌زنند در حالی که کارشناسان تمام حرکاتشان را زیر نظر دارند تا با بررسی آنها بتوانند شرایطی فراهم کنند که این دو یوز به وصال یکدیگر تن بدهند و با زاد آوری،‌ اندکی از دغدغه انقراض یوزپلنگ‌ها کم کنند. به مناسبت فردا که در تقویم، روز ملی یوز است، سری به محل نگهداری کوشکی و دلبر زدیم؛‌ یوزپلنگ‌هایی که هرچه از زمان نگهداری‌شان در پارک پردیسان می‌گذرد، امید زادآوری‌شان کمتر می‌شود.
1500 مترمربع، مساحت فضایی است که به کوشکی و دلبر اختصاص یافته است؛‌جایی در دل پارک پردیسان که دسترسی شهروندان عادی براحتی به آن میسر نیست، اما فنس‌هایی که با گونی‌های قهوه‌ای رنگ پوشیده شده، آنقدر جلب توجه می‌کند که حس کنجکاوی افراد را برمی‌انگیزد.

محلی که برای زندگی کوشکی و دلبر در نظر گرفته شده، فضای مستطیل شکل بزرگی است که به شش قسمت تقسیم شده، اما یوزپلنگ‌ها فعلا از سه قسمت این محل استفاده می‌کنند، قسمت‌های A، B و C با این هدف از هم جدا شده که کوشکی و دلبر را به آشنایی بیشتر تشویق کند.

کوشکی و دلبر

آذر 93 بود که کوشکی و دلبر به پردیسان منتقل شدند. تا پیش از آن از یوزپلنگ‌ها به شکل جداگانه‌ای ‌ در میاندشت خراسان شمالی و خارتوران سمنان نگهداری می‌شد، چراکه به خاطر سگ‌های گله و یک چوپان،‌ توله یوزپلنگ‌ها از زیستگاه اصلی شان خارج شدند و به همین دلیل نتوانستند زندگی خود را به شکل طبیعی دنبال کنند و در نهایت کارشناسان تصمیم گرفتند‌ آنها را به پردیسان منتقل کنند تا با تکثیر در اسارت، دست‌کم بتوان مانع انقراض یوزپلنگ‌ها شد.

یوز ماده دلبر نام دارد و حدود 4/5 ساله است. سن کوشکی، یوز نر نیز حدود 9 سال برآورد می‌شود. ماجرایی که طرفداران حیات وحش و کارشناسان را نگران کرده، این است که به نظر می‌رسد زمان زیادی برای فرزندآوری یوزها باقی نیست، چراکه شانس تکثیر یوزها در اسارت حدود 30 درصد است و هر چه سن یوزها بالا برود، این احتمال نیز کاهش می‌یابد.

خانه‌ای برای یوزها

لانه‌ای چوبی و کوچک، آبشخوری که کنارش دسته‌هایی نی روییده و چند تنه درخت بریده شده، سازه‌هایی که است که در محل زندگی یوزپلنگ‌ها ساخته‌اند تا کمی خانه جدید آنها را به زیستگاه طبیعی‌شان شبیه کند.

برای وارد شدن به سایتی که یوزپلنگ‌ها درون آن زندگی می‌کنند، باید نکاتی را رعایت کرد؛ جلوی در ورودی حوضچه کوچکی قرار دارد که از مایع ضدعفونی‌کننده پر شده و به همین خاطر قبل از ورود باید چکمه به پا کرد و از این حوضچه گذشت تا میکروبی وارد زیستگاه یوزپلنگ‌ها نشود.

پس از گذر از در ورودی باید در دیگری را پشت‌سر بگذارید که با ورود به آن،‌ راهروی بلند و باریک‌ و حوضچه ضدعفونی دیگری جلویتان پدیدار می‌شود؛ راهرویی که محل نگهداری یوزپلنگ‌ها را به دو قسمت تقسیم می‌کند، قسمت‌های A، B و C در سمت چپ قرار دارد؛ قسمت‌هایی که اکنون پذیرای یوزپلنگ‌هاست و سه قسمت دیگر D، E و F که در سمت راست سایت قرار دارد،‌ با این هدف ساخته شده که در آینده پذیرای یوزپلنگ‌های دیگر باشد.

تمام این شش قسمت به شکلی ساخته شده که یوزپلنگ‌ها یکدیگر را نبینند، چراکه برای زادآوری و جفت‌گیری یوز‌ها باید نکاتی را رعایت کرد.

تلاش برای زادآوری

کارشناسان معتقدند‌‌ تکثیر یوزپلنگ‌ها در اسارت دشوارتر از سایر گربه‌سانان است. برخی نیز می‌گویند چنین شیوه‌ای نمی‌تواند از حفظ یوزپلنگ‌ها در طبیعت گرهی باز کند، چراکه معرفی مجدد یوزهایی که در اسارت متولد می‌شوند به طبیعت کار دشواری است، اما به گفته کارشناسان دست‌کم با تکثیر یوزها در اسارت می‌توان ذخیره ژنتیک گونه‌های جانوری را حفظ کرد و مانع انقراض کامل آنها شد.

به نظر می‌رسد‌ تمام تلاش‌ها برای این که کوشکی و دلبر صاحب فرزند شوند در پردیسان صورت می‌گیرد، چراکه این پروژه تحت نظرشان مک‌کوین، مشاور خارجی دنبال می‌شود. به همین خاطر، تمام اتفاقات و رفتار یوزها به این مشاور خارجی اطلاع داده می‌شود تا او براساس تجربه و دانشی که دارد،‌ این پروژه را به بهترین نحوه هدایت کند.

این روزها کوشکی را در قسمت Cسایت نگهداری می‌کنند و قسمت A به دلبر تعلق دارد. قسمت B نیز مشترک است، اما درهای این منطقه مشترک همیشه باز نیست و یوزپلنگ‌ها نمی‌توانند با یکدیگر ملاقات داشته باشند مگر این‌که دلبر یوز ماده به این دیدار تمایل نشان دهد.

این درست همان نکته‌ای است که زادآوری یوزها در اسارت را با مشکل رو‌به‌رو کرده، چراکه این یوز ماده است که باید جفت خود را انتخاب کند، اما در سایت پردیسان فقط یک یوز نر وجود دارد. به همین خاطر دلبر قدرت انتخاب ندارد و همین ماجرا سبب شده یوزپلنگ‌ها دیدار‌های محدودی با یکدیگر داشته باشند؛ دیدارهایی که تاکنون به بارداری دلبر منجر نشده است.

علی عمارلویی، مسئول نگهداری یوزپلنگ‌های آسیایی در این باره توضیح می‌دهد: از آخرین باری که یوزپلنگ‌ها وارد محدوده مشترک شدند،‌ حدود دو ماه می‌گذرد.

مسئولان نگهداری از یوزها فقط زمانی می‌توانند اجازه دهند کوشکی و دلبر وارد محدوده مشترک شوند که یوز ماده نشانه‌هایی از خود نشان دهد که گواهی باشد بر آمادگی او برای برقراری رابطه.

در زیستگاه‌های طبیعی نیز تقریبا شرایط به همین شکل است، اما وسعت زیستگاه آنها وسیع‌تر و پیدا کردن جفت مناسب از سوی یوز به نظر مشکل‌تر می‌رسد، چراکه براساس آخرین برآوردها تعداد یوزپلنگ‌ها در کشور کاهش یافته و در خوشبینانه‌ترین حالت، کمتر از 50قلاده است. در این شرایط آنها باید در زیستگاهشان که حدود شش میلیون هکتار است، جفت مناسبی برای خود پیدا کنند.در زیستگاه‌های طبیعی یوزهای نر هر روز علائمی از خود بر جای می‌گذارند، علائمی که یوز‌های ماده در بیشتر طول سال آنها را نادیده می‌گیرند. در چنین شرایطی یوز‌های ماده تمایلی به نزدیک شدن به یوز‌های نر ندارند. آنها فقط زمانی به دیدار یوزهای نر می‌روند که از لحاظ جنسی آمادگی پیدا کرده باشند، وقتی یوز ماده چنین شرایطی را پیدا کرد،‌ علائم یوز نر را آنقدر تعقیب می‌کند تا او را پیدا کند.

کوشکی مشتاق، دلبر نه

کوشکی روی لانه چوبی نشسته و منظره پشت سرش محدود به برج میلاد می‌شود. گرمای ظهر آنقدری هست که حس جنب و جوش را از او بگیرد. به همین خاطر ترجیح می‌دهد از بالای خانه چوبی‌اش اطرافش را نگاه کند.با خنک‌شدن هوا کوشکی هراز گاه در محوطه‌ای که برایش در نظر گرفته شده می‌چرخد، اما حرکات او زمانی تندتر می‌شود که یوز ماده نیز در قسمتی که برای او در نظر گرفته شده حرکت کند و فاصله بین آنها به حداقل ممکن برسد.

کوشکی زمانی که بو یا نشانه‌هایی از دلبر احساس کند، حرکاتش تندتر می‌شود و طوری سر و صدا می‌کند تا یوز ماده را به خود جلب کند، اما حصارها مانع حرکت او به سمت دلبر می‌شود. به همین خاطر کوشکی باید منتظر بماند تا چنین نشانه‌هایی هم در یوز ماده دیده شود، آن وقت است که مسئولان نگهداری از یوزپلنگ‌های آسیایی دریچه‌های منطقه مشترک سایت را باز می‌کنند و یوزپلنگ‌ها فرصت دیدار پیدا می‌کنند. به این ترتیب چند روزی به یوزپلنگ‌ها فرصت داده می‌شود تا جفت‌گیری کنند و بعد از آن،‌ دوباره آنها را از یکدیگر جدا می‌کنند تا این پروسه تکرار شود.

برنامه غذایی ویژه

برای این که یوزپلنگ‌ها شانس بیشتری برای زادآوری داشته باشند، برنامه غذایی خاصی برای آنها در نظر گرفته شده است و به هر کدام از آنها هر روز صبح یک ران مرغ داده می‌شود؛ البته به همراه آن ویتامین نیز به یوزها داده می‌شود تا قدرت جسمی‌شان بهتر شود.

عمارلویی، مسئول نگهداری از یوزپلنگ‌های آسیایی می‌گوید:‌ برنامه غذایی یوزها به این شکل است؛ سه روز در هفته به آنها مرغ می‌دهند، البته مرغ‌ها باید کشتار روز باشند وگرنه یوز‌ها تمایلی به خوردن خوراک شان نخواهند داشت.

دو روز نیز به یوزها خرگوش زنده داده می‌شود. علاوه بر این یک روز نیز به آنها گوشت بز می‌دهند؛‌ گوشتی که باید تازه و همراه پشم و پوست باشد. این در حالی است که یک روز نیز در هفته به یوزها غذا داده نمی‌شود یا فقط به یوز‌ماده غذا می‌دهند تا برای فرزند آوری آماده شود.در هر کدام از محدوده‌هایی که برای یوز‌ها مشخص شده محلی نیز برای غذا دادن به آنها در نظر گرفته شده تا هر وقت نیاز به گرفتن آزمایش از یوزها بود‌ کارشناسان بتوانند آنها را به این محل‌ها بکشانند و راحت‌تر به یوز‌ها دسترسی داشته باشند.کوشکی و دلبر از آذر ‌ 93 روانه پردیسان شده‌اند، به این امید که خطر انقراض را از سر همنوعانشان کم کنند. به همین خاطر کارشناسان هشدار می‌دهند،‌ برای نتیجه‌گیری بهتر از تمام انتخاب‌هایی که منجر به فرزندآوری یوزپلنگ‌ها می‌شود، استفاده شود تا زمان از دست نرود.

یک روز به نام یوزها در تقویم

علت نامگذاری نهم شهریور به نام روز یوزپلنگ به اتفاقی ناگوار مربوط می‌شود که حدود 22 سال پیش یعنی نهم شهریور 73 در بافق اتفاق افتاد. این حادثه ناگوار برای یوزپلنگی ماده به همراه سه توله‌اش رخ داد که دوستداران حیات وحش از آن به عنوان یکی از ناگوارترین حوادث یاد می‌کنند. درجریان این حادثه عده‌ای با سنگ و چوب تصمیم به نابودی یوز ماده و توله‌هایش گرفتند که به محل زندگی آنها نزدیک شده بودند.

یوز ماده توانست فرار کند، اما دو توله‌اش در حادثه کشته شدند، یکی از توله‌ها نیز که بشدت زخمی شده بود برای مداوا به تهران منتقل شد و ماریتا نام گرفت که 9 سال در پارک پردیسان زندگی کرد.

 مهدي آييني

کباب پرندگان مهاجر بر آتش حرص و آز

زیاده‌خواهی، طمع و حرص و آز؛ این کلمات شرح حال برخی صیادان است که این روزها با صید بی‌رویه و ناجوانمردانه پرندگان مهاجر در شمال کشورمان خبرساز شده‌اند. سهل‌انگاری‌ها نیز سبب شده حرص و آز در دل آنها چنان ریشه بدواند که اغلب صیادان با افراشتن تورهای هوایی کمر به قتل‌عام پرندگان مهاجر ببندند.
برای آنها فرقی نمی‌کند پرنده حرام گوشت است یا حلال‌گوشت، در خطر انقراض قرار دارد یا نه! این صیادان فقط به پول فکر می‌کنند، چون به باور آنها حضور پرندگان مهاجر در کشورمان فرصت محدودی است که باید از آن برای به‌دست آوردن هزینه زندگی و حتی زندگی مرفه بیشترین بهره را برد.

شکار پرندگان مهاجر، داستان تازه‌ای نبوده و سال‌هاست اتفاق می‌افتد، اما حکایت تازه ای که چند سالی است خبرساز و دردسرساز شده، صید بی‌رویه آنها از سوی برخی صیادان فرصت‌طلب است که شیوه سنتی صید را کنار گذاشته‌اند و برای به دام انداختن پرندگان از دام‌های هوایی و تاریکی شب بهره می‌برند؛ تورهایی که آسمان و زمین را برای پرندگان نا‌امن کرده است. تمام صیادانی که به پرندگان مهاجر به چشم فرصت می‌نگرند، نیاز مالی ندارند، زیرا اغلب آنها کشاورز و مالک زمین هستند یا از طریق ماهیگیری امرار معاش می‌کنند، آنچه امروز کارشناسان و فعالان محیط‌زیست و حقوق حیوانات را به واکنش وا داشته، حرص و آزی است که دامن برخی از این صیادان را گرفته؛ صیادانی که با افراشتن تور هوایی، سودای یکشبه پولدار شدن را در سر می‌پرورانند.

شکارچی تنها مقصر نیست

دامگاه‌داران متهم ردیف اول قتل‌عام پرندگان مهاجرند، اما نمی‌توان نقش افرادی را که بازار تقاضا را گرم نگه می‌دارند، نادیده گرفت. درواقع شخصی که برای خرید لاشه پرنده مهاجر از تهران خود را به شمال کشور می‌رساند، به اندازه شکارچی مقصر است یا رستوران داری که با گوشت پرندگان مهاجر،‌ انواع خورش و خوراک محلی می‌پزد و آنها را در فهرست غذای خود قرار می‌دهد،‌ دستش به این ماجرا آلوده است. سازمان محیط‌زیست بارها اعلام کرده که با صیادان و دامگاه‌داران برخورد می‌کند، اما این حرف ها هیچ گاه از مقام هشدار فراتر نرفته و اگر تلاشی نیز صورت گرفته، بدون مطالعه بوده و با واکنش تهدید‌آمیز دامگاه‌داران رو‌به‌رو شده است.

ابتکار:

برای کنترل شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر در کنار فعالیت‌های آموزشی در شمال کشور ، باید برای کاهش تقاضای خرید نیز تلاش کرد

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در این باره به جام‌جم می‌گوید: سیاست‌های محیط‌زیست در زمینه شکار برمبنای حفاظت از تنوع زیستی است. از سال گذشته شکار چهارپا را متوقف کردیم. درباره پرندگان نیز در برخی مناطق که براساس بررسی‌ها شرایط آنها مناسب گزارش شده جوامع محلی به شکل محدود و تحت کنترل اجازه شکار دارند.

وی می‌افزاید: هر‌گونه فعالیت خارج از چارچوب خلاف قانون است و فرقی نمی‌کند در فریدونکنار اتفاق بیفتد یا منطقه دیگر.

ابتکار درباره شرایط خاص فریدونکنار یادآور می‌شود: در کنار فعالیت قانونی، فعالیت آموزشی نیز در فریدونکنار دنبال می‌شود تا جامعه محلی آموزش‌های لازم را فرا گیرند. علاوه‌بر این باید برای کاهش تقاضا نیز تلاش کرد.

هرچند رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست بر وجود برنامه و طرح برای بهبود شرایط پرندگان مهاجر در فریدونکنار تاکید می‌کند، اما دست‌کم با توجه به شرایطی که در این منطقه حاکم است می‌توان گفت این سیاست‌ها کارساز نیست و باید به فکر راه‌حل مناسب‌تری بود.

محیط‌زیست جدی نیست

مسعود مولانا، دبیر شبکه سازمان‌های مردم نهاد زیست‌محیطی و منابع طبیعی مازندران درباره شرایط صید و شکار پرندگان مهاجر در فریدونکنار به جام‌جم می‌گوید: سازمان محیط‌زیست مازندران برای حمایت از پرندگان کاری نمی‌کند. در آخرین نشستی که با آنها داشتیم،گفتند طرح بلند مدتی دارند، اما تاکنون هیچ اقدامی نکرده‌اند. به همین دلیل در مرکز شهر فریدونکنار خیلی راحت زنده و مرده پرندگان در معرض خطر انقراض را خرید و فروش می‌کنند.

وی درباره این که معیشت دامگاه‌داران چقدر با شکار پرندگان گره خورده،تاکید می‌کند: واقعیت این است که بیشتر افرادی که پرندگان را صید می‌کنند اشخاص نیازمندی نیستند، زیرا آنها مالک زمین و ماهیگیر هستند. شاید تا مدتی قبل آنها به شکل سنتی و محدود پرندگان را شکار می‌کردند، اما بی‌توجهی مسئولان، حرص و آز آنها را بیشتر کرده و اکنون دامگاه‌داران با ایجاد دام‌های هوایی بی‌رویه شکار می‌کنند.

شکار و خودروی شاسی بلند

نبود برنامه جامع فرهنگی و اوضاع نامناسب اقتصاد در کشور و به‌خصوص در شمال کشور سبب شده برخی حضور پرندگان مهاجر را تنها شانس خود برای کسب درآمد قابل توجه بدانند.

مولانا در این باره خاطرنشان می‌کند: دامگاه‌داران شبی حدود 100 قطعه پرنده صید می‌کنند و آنها را بین 20 تا یکصد هزار تومان می‌فروشند. مشکل اینجاست که آنها از این پول بادآورده نمی‌توانند بگذرند، زیرا بدون هیچ زحمتی آن رابه دست می‌آورند‌.‌ این افراد زمین‌های گرانبهایی در اختیار دارند و ماهیگیری نیز می‌کنند، اما ‌هدف شان از صید بی‌رویه این است که مثلا بتوانند خودروی شاسی بلند بخرند.

چاره، تغییر سبک زندگی

تجربه نشان داده است‌، اگر در مسئولان اراده‌ای برای حل مسائل زیست‌محیطی وجود داشته باشد آنها با حمایت سازمان‌های مردم‌نهاد می‌توانند از پس مشکلات بر آیند. برای نمونه،‌ می‌توان به تالاب کانی برازان اشاره کرد که مدتی پیش کشاورزان و صیادان کمر به نابودی آن بسته بودند، اما وقتی این افراد در اثر آموزش‌های سازمان‌های مردم نهاد به فواید تالاب و نقش آن در زندگی پی‌بردند، روند زندگی خود را تغییر دادند.

درویش:

تنها راه‌حل مساله فریدونکنار تغییر سبک زندگی جامعه محلی است،زیرا هیچ سازمانی با اتکا به قوه قهریه نمی‌تواند تغییر رفتار ماندگاری به‌وجود آورد

محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست در این باره به جام‌جم می‌گوید: کانی برازان با ارائه آموزش به کشاورزان و جامعه محلی دوباره جان گرفت و مردم محلی به جای شکار پرندگان، سایت پرنده‌نگری تاسیس کردند و سبب رونق‌گرفتن صنعت گردشگری در منطقه خود شدند. تنها راه‌حل مساله فریدونکنار نیز تغییر سبک زندگی جامعه محلی است، زیرا هیچ سازمانی با اتکا به قوه قهریه نمی‌تواند تغییر رفتار ماندگاری به‌وجود آورد.

محیط‌زیست،‌ قربانی نبود آموزش

برای بهبود شرایط در شمال کشور لازم است سازمان حفاظت محیط‌زیست برای ایجاد کارگاه‌های آموزشی سرمایه‌گذاری کنند و در کنار آن گزینه‌های جایگزین معیشتی را به دامگاه‌دارانی که زندگی شان با صید پرنده گره خورده است معرفی کنند. برای نمونه کسب و کار از طریق تولید و فروش صنایع‌دستی یا بوم‌گردی اگر با برنامه‌ریزی دنبال شود می‌تواند مشکل این افراد را بر طرف کند.درویش توضیح می‌دهد: با تقویب نگاه آموزشی و ایجاد سایت گردشگری که فواید آن به جامعه محلی برسد باید تلاش کنیم تا مناظر ناشی از قتل‌عام پرندگان کم و بهانه معیشتی از شکارچیان گرفته شود و در واقع باید کاری کرد که وضع اقتصادی و طبیعت این افراد بهتر شود.

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و وزارت علوم و شهرداری‌ها نیز در حفظ محیط‌زیست کشور وظایفی را به‌عهده دارند و چنانچه دراین راه با سازمان حفاظت محیط‌زیست همکاری کنند، می‌توان به حل این مشکل امیدوار بود.

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره عملکرد این نهاد‌ها یادآور می‌شود: این وزارتخانه و سازمان‌ها دغدغه‌های زیست‌محیطی کمی دارند، اما اگر آنها حفظ محیط‌زیست را اولویت خود بدانند می‌توان چنین مشکلاتی را به شکل ریشه‌ای حل کرد. برای نمونه آموزش و پرورش می‌تواند کودکانی را پرورش دهد که شکار برای آنها ضد‌ارزش باشد. به این شکل آنها هرگز به والدینشان اجازه نخواهند داد به بهانه امرار معاش شکار کنند.

مهدی آیینی

 

ایران با یوزپلنگ هایش می‌دود

یوزپلنگ‌ها زنده می‌مانند؛ این آرزوی خیلی از ایرانیان و طرفداران حیات‌وحش و محیط زیست در دنیاست که برخلاف گذشته باید به آن دل خوش کرد، زیرا تا چند سال پیش حتی نمی‌شد برآوردی از تعداد یوزپلنگ‌های کشور داشت و برخی کارشناسان ادعا می‌کردند نسل یوزپلنگ ایرانی منقرض شده و باید آن را از نقشه آسیا حذف کرد، اما این روزها جمعیت یوزپلنگ‌های کشور دست‌کم 50 قلاده برآورد می‌شود.هرچند شرایط یوز ها با جایگاه مناسب فاصله زیادی دارد و خطر انقراض هنوز بر سر آنها سنگینی می کند، اما مشاهده 13 یوزپلنگ ماده همراه توله هایشان در یک ماه گذشته، خبری امیدوارکننده است که می توان امروز، روز ملی یوزپلنگ با اشاره به آن از مردم و مسئولان خواست برای نجات یوزپلنگ ها همچنان با آنها بدوند.

حدود 20 سال پیش بود که زمزمه منقرض شدن نسل یوز پلنگ ایرانی سرزبان ها افتاد،چون مدتی بود این گونه وضع روشنی نداشت و حتی تعدادی از مجلات و نشریات تخصصی، نام یوزپلنگ را از نقشه آسیا خط زده بودند.هشدارها نسبت به شرایط نامناسب یوز ایرانی ادامه داشت تا این که تلاش های برخی سازمان های مردم نهاد و مسئولان به بار نشست و سال 1380 پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و بخش برنامه ریزی برای توسعه سازمان ملل کلید خورد. تلاش برای نجات یوزپلنگ از خطر انقراض همواره با کاستی هایی همراه بوده و هست، برای نمونه تا چند سال پیش دوربین تله ای در اختیار کارشناسان این پروژه نبود و آنها فقط با توجه به رد پا و مدفوع این گونه شرایط آنها را تخمین می زدند، اما با وجود این نقشه ای برای مناطقی که گمان می شد یوز در آنها وجود دارد، تهیه شد . آن موقع این نقشه پنج ناحیه را شامل می شد که در فلات مرکزی ایران قرار دارد.اما اکنون این محدوده ها به ده منطقه افزایش یافته، مناطقی که شش میلیون هکتار از خاک کشور را پوشش می دهد.

خانواده کوچک یوزپلنگ ها

برخلاف این که تا مدتی قبل نمی شد برآوردی از تعداد یوزپلنگ ها در کشورمان داشت،اکنون جمعیت آنها در کشور بین 50 تا 100 یوز برآورد می شود،یعنی دست کم 50 یوزپلنگ در کشورمان وجود دارد.

بجز آمار جمعیتی که حالا وجود دارد،وضع زادآوری یوز در طبیعت نیز خوشبختانه بهبود پیدا کرده، برای نمونه در ماه گذشته 13 مورد یوز مادر و توله دیده شد و می توان با توجه به آن امیدوار بود که یوزآینده بهتری خواهد داشت.

یوزپلنگ ها همیشه با خطراتی مانند تخریب زیستگاه،تصادفات جادهای،سگ های گله و برخی چوپان های ناآگاه رو به رو بوده و هستند، اما این روز مهم ترین عامل تهدید را شاید بتوان مسائل توسعه ای در زیستگاه یوز دانست که بیشتر از قبل شده است.

جاده و معدن علیه یوز

به طور مشخص جاده و معدن را باید از تهدید های اصلی تخریب زیستگاه یوز دانست ؛ زیرا تقاضا برای احداث معدن زیاد شده اما خوشبختانه سازمان حفاظت محیط زیست توانسته مقاومت کند و برای احداث معدن در زیستگاه های یوز مجوز صادر نکند. با این حال تقاضای زیاد برای احداث معدن در زیستگاه های یوز خطری است که نیاز به تعامل بین بخشی دارد ؛ زیرا معادن بزرگ استراژیک آهن، زغال سنگ، اورانیوم و معادن کوچک سرب و روی زیادی در زیستگاه های یوز وجود دارد.جالب اینجاست که پروانه معادنی که صادر شده بیشتر برای بهره برداری نیست، بلکه افراد فقط پروانه های صادر شده را به یکدیگر می فروشند.

در این بین بهبود شبکه جاده ای و کیفیت آن را نیز باید خطری برای یوزپلنگ ها دانست؛ برای نمونه جاده یزد به بندرعباس که از میان زیستگاه کالمند می گذرد، در گذشته یک بانده بود، به همین خاطر گونه های جانوری مانند یوز براحتی از آن عبور می کردند؛ اما اکنون این جاده دو بانده شده و در بین آن گاردریل کار گذاشته اند، به همین دلیل گونه های جانوری بسختی از آن عبور می کنند و هنگام رد شدن از جاده با خودروهای عبوری تصادف کرده و کشته می شوند.

دراین میان باید به ساخت جاده گزوئیه نیز اشاره کرد؛ جاده ای که تا ماه گذشته خیلی ها پیگیر ساخت آن بودند. این جاده در یزد و منطقه حفاظت شده بافق قرار دارد، هرچند مردم این منطقه به جاده نیاز دارند، اما این جاده از قلب زیستگاه و منطقه امن زیستگاه یوز می گذرد؛ بنابراین باید جایگزین مناسبی برای آن پیدا کرد.

خوشبختانه با جلسات متعددی که به کمک سازمان های مردم نهاد و پروژه حفاظت از یوز آسیایی برگزار شده، فعلا مردم رضایت داده اند این جاده ساخته نشود ؛ اما باید به فکر جاده ای جایگزین برای مردم بود.

این درحالی است که جاده جایگزین نیز مشخص شده و فقط باید منتظر اختصاص بودجه از سوی دولت بود تا عملیات ساخت آن اجرایی شود.

با توجه به آمار به شکل میانگین هرسال 1.5 یوز بر اثر تصادفات جاده ای تلف شده اند. باید یاد آور شد سال گذشته نیز دو یوز در محور شاهرود- سبزوار براثر تصادف با خودرو کشته شدند.

علاوه بر احداث جاده و معدن، خط لوله نیز زیستگاه یوز را تخریب می کند. برای مثال خط لوله یازدهم گاز از منطقه عباس آباد نائین عبور می کند که یکی دیگر از زیستگاه های یوز است. البته به نظر می رسد مسئولان به این توافق رسیده اند که خط لوله از لبه زیستگاه یوز عبور کند نه از دل آن.

یوز طعمه ندارد

کمبود طعمه را باید یکی دیگر از خطرات عمده ای دانست که یوزها را تهدید و هر روز نمود بیشتری پیدا می کند . در واقع علت این تهدید نیز چیزی نیست جز افزایش شکار غیر مجاز در زیستگاه های یوز که سبب کاهش جمعیت حیات وحش در زیستگاه آنها شده است.

در این میان می توان پیشرفت فناوری را دلیل افزایش شکار غیرمجاز دانست، زیرا فرهنگ استفاده از آن به گونه ای که باید رشد نکرده است؛ برای نمونه شکارچیان غیرمجاز برای این که دستگیر نشوند حضور محیط بانان را با استفاده از تلفن همراه به یکدیگر خبر داده یا شخصی را مامور می کنند تا لحظه به لحظه موقعیت محیط بانان را به آنها اطلاع دهد.

این درحالی است که تعداد محیط بانان نیز نسبت به گذشته افزایش نداشته و از طرفی جامعه محیط بانی کشور نیز سالخورده شده است، ارزان شدن سلاح های شکاری و دیگرتجهیزات آن را نیز باید دلیل دیگری برای کاهش طعمه های یوز پلنگ دانست ؛ زیرا اکنون شکارچیان غیر مجاز با استفاده از موتور به تعقیب آهو و جبیرها پرداخته و آنها را شکار می کنند. جمعیت قوچ و میش نیز در زیستگاه یوز کاهش پیدا کرده، متاسفانه شکارچیان تمام طعمه های یوز را شکار می کنند.

انسان، دام و سگ گله

وجود دام در زیستگاه های اصلی یوز را باید تهدید دیگری دانست که این گونه را به سمت انقراض سوق می دهد ؛ زیرا وقتی دام بیش از حد وارد زیستگاه شود خوراک حیات وحش منطقه را مصرف می کند. در واقع دام رقیبی برای چهارپایان این منطقه به حساب می آید که یوزپلنگ از آنها تغذیه می کند،اما دام تهدیدهای دیگری نیز با خود به همراه دارد؛ ورود انسان، وسیله نقلیه و سگ گله به زیستگاه های یوز همیشه حادثه ساز بوده است.

بنابراین باید از مسئولان خواست به جای تلاش برای خروج دام که در عملی کردن آن تاکنون موفق نبوده اند، جمعیت دام را در این مناطق مدیریت کنند ؛ زیرا دامداران تا سه برابر حد مجاز نیز دام به این زیستگاه ها وارد می کنند.

برکت یوزپلنگ

یوز مانند گونه های دیگری که در راس هرم اکولوژیک قرار دارند گونه ای قابل توجه به حساب می آید و برای حفظ آن باید سرمایه گذاری کرد. به واسطه این گونه، زیستگاه ها حفظ شده و در نهایت حیات انسان تهدید نمی شود، برای نمونه درمورد یوزپلنگ شش میلیون هکتار از خاک کشور تحت حفاظت قرار گرفته است.

در واقع در این بین فقط از یوز مراقبت نمی شود، بلکه از تمامی گونه های جانوری و گیاهی این زیستگاه ها مراقبت می شود.برای نمونه آبشخورها چک شده و بازسازی می شوند یا محیط بانان بیشتری با متخلفان به شکل جدی برخورد می کنند .به این شکل باید یادآور شد حفظ یوزپلنگ به نفع مردم بومی منطقه و کشور است.

بیمه یوز؛ اتفاقی خوب

حدود یک سال و نیم از بیمه شدن یوز گذشته است ؛ اقدامی که باید آن را یکی از قدم های مثبتی ارزیابی کرد که تاکنون برای حفظ یوز برداشته شده است . به این شکل بیمه دانا تعهد کرده چنانچه یوزی به دلیل عوامل انسانی کشته شود 50 میلیون تومان خسارت پرداخت کند، برای نمونه سال گذشته که دو یوز در تصادف جاده ای کشته شدند، بیمه یکصد میلیون تومان خسارت پرداخت کرد تا این مبلغ برای رفع عواملی که سبب حادثه شده هزینه شود، علاوه بر این بیمه دانا محیط بانانی را که در زیستگاه یوز خدمت می کنند نیز تحت پوشش خود قرار داده است.

روز ملی یوز

21 سال پیش در چنین روزی حادثه ای تلخ در بافق اتفاق افتاد که هیچ وقت از خاطر طرفداران محیط زیست و حیات وحش پاک نمی شود.در واقع آن را باید تراژدی کاملی دانست که برای یک یوز مادر با سه توله اش در حاشیه نخلستان های بافق رقم خورد. شاید آن زمان افرادی که این تراژدی را خلق کردند نمی دانستند یوز حیوان بی آزاری است، شاید هم هیبت یوزپلنگ ها سبب ترس شان شد . در جریان این حادثه وقتی چهار یوزپلنگ به حاشیه بافق نزدیک شدند،عده ای با استفاده از سنگ و چوب تصمیم به نابودی آنها گرفتند . در جریان این حادثه یوز مادر موفق به فرار شد،اما دو توله اش کشته شدند و یک توله دیگر نیز که بشدت زخمی شده بود، پس از انتقال به تهران از مرگ نجات یافت. توله یوزپلنگ نجات یافته «ماریتا» نام داشت، ماریتا پس از 9 سال زندگی در پارک پردیسان مرد. به این ترتیب نهم شهریور 86 به پیشنهاد انجمن یوز پلنگ ایرانی روز ملی یوزپلنگ نامیده شد.

مهدی آیینی

 

دنیای واقعی و مجازی غریبه با محیط‌ زیست

مهدی آیینی

مهدی آیینی

گونه‌های جانوری یکی پس از دیگری کشته می‌شوند؛ پوست و پیکر بی‌جان آنها تاکسیدرمی شده و توسط عده‌ای سودجو در دنیای واقعی و مجازی به‌فروش می‌رسد. علاوه بر این تصاویر غرق به خون آنها نیز در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی باز نشر داده می‌شود و عده‌ای شرایط اسفبار آنها را لایک می‌زنند. برای نمونه این روزها صفحه ای به نام «شکارگاه» در اینستاگرام باز شده که حدود 3000 نفر عکس هایی را که در آن به نمایش گذاشته می شود، دنبال می کنند.جالب اینجاست که گرداننده این صفحه هشدار داده ورود اشخاص بی ادب، اطفال، خانم ها و آقایان دل نازک به این صفحه ممنوع است. او از علاقه مندان شکار خواسته از شکار فیلم و عکس تهیه کرده و برای نمایش در صفحه شکارگاه برایش ارسال کنند.

در نتیجه بیشتر عکس هایی نیز که در این صفحه به نمایش گذاشته می شود تصاویر غرق به خون جانورانی مانند کبک، گراز، قوچ، باقرقره و کبوتر یا فیلم هایی از اسارت پلنگ و شکار انواع گونه های جانوری است که عده ای سلاح به دست کنار آنها عکس و فیلم یادگاری گرفته اند.

معضل شکار غیرقانونی در کشورمان تاکنون حل نشده، زیرا دستگاه های مسئول نتوانسته اند این حوزه را بدرستی مدیریت کرده و جایگزین مناسبی برای افرادی که به شکار علاقه دارند، ارائه کنند، در نتیجه محیط زیست و حیات وحش کشور هر روز شرایط بحرانی تری پیدا می کند.

در واقع بین مسئولان و شهروندان کمتر شخصی را می توان یافت که به معانی واقعی دغدغه محیط زیست را داشته باشد، به همین دلیل این روزها همه چیز برای آنها که برای محیط زیست و حیات وحش کشور احترام قائل نیستند در دنیای واقعی و فضای مجازی فراهم است. این درحالی است که دیروز دید بان محیط زیست و حیات وحش ایران نیز از کشف لاشه پلنگی در مناطق جنگلی محمدآباد کتول خبر داد.

متاسفانه پوست لاشه کنده شده و دست، پا و سر پلنگ نیز قطع شده بود، بنابراین می توان حدس زد که عده ای با انگیزه تاکسیدرمی پلنگ را کشته و بقایای لاشه او را رها کرده اند.

با انتشار گزارش مرگ این پلنگ می توان گفت امسال دست کم خبر مرگ 14پلنگ رسانه ای شده، هرچند علت مرگ این گربه سان مدت هاست مشخص شده و می توان از تصادفات جاده ای و کشتن این گونه توسط دامداران به عنوان علت اصلی مرگ پلنگ یاد کرد، اما حمایت از آنها هنوز اندرخم یک کوچه است، چون برخی هنوز اصرار دارند دوباره این علت ها را کشف کرده و برای آن راهکار ارائه دهند شاید هم تصور می کنند دم زدن از آماده شدن طرح های نجات به عنوان گزارش کار حساب می شود.

غافل از این که شرایط نامناسب محیط زیست تاب چنین رفتارهایی را ندارد. به همین دلیل باید هشدار داد چنانچه برخی مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست دغدغه حفظ اندک باقی مانده حیات وحش کشور را دارند، باید فراتر از پشت میز نشینی و کشف دوباره راهکارها عمل کرده و در دنیای واقعی و مجازی حضور پررنگ تری داشته باشند.

مهدی آیینی

انقراض حیات‌وحش در سایه طرح‌های نجات

خرس‌سیاه، یوزپلنگ، پلنگ و کاراکال فقط نمونه‌هایی از گونه‌های جانوری کشور هستند که با خطر انقراض دست و پنجه نرم می‌کنند، اما برخلاف این‌که سال‌ها از مشخص شدن وضع بحرانی آنها گذشته و عوامل تهدیدکننده بقای آنها نیز شناسایی شده هنوز اقدام موثری برای نجاتشان در کشور صورت نگرفته، تا آنجا که حتی می‌توان گفت آمار نسبتا دقیقی از جمعیت آنها در کشور وجود ندارد.بنابراین باید هشدار داد طرح های ارائه شده تاکنون فقط به نفع طراحان طرح بوده و تلاش مسئولان برای نجات گونه های در خطر انقراض از مقام طرح و تدوین دستورالعمل فراتر نرفته است.

تخریب زیستگاه، شکار بی ضابطه، ناآگاهی افراد و نبود قوانین بازدارنده برخی از عواملی است که سبب بحرانی شدن وضع محیط زیست کشور شده است. در این میان شرایط برای گونه های جانوری وخیم تر است و هر روز گونه های جانوری بیشتری در کشورمان به خطر انقراض نزدیک می شوند. نکته اینجاست با این که مدت هاست کارشناسان نسبت به تاثیر گذاری این عوامل هشدار می دهند، اما مسئولان اصرار به کشف مجدد آنها دارند. برای نمونه مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست برای رفع این مشکلات از برنامه هایی حرف می زنند که به نظر می رسد درنهایت به شناسایی دوباره این عوامل منجر خواهد شد، بنابراین باید یادآوری کرد مشکلات حیات وحش کشور سال هاست شناسایی شده و اکنون وقت گام برداشتن برای رفع آنهاست.

برای نمونه سازمان حفاظت محیط زیست می خواهد تا سه سال آینده برای تعدادی از گونه های جانوری برنامه عمل حفاظت و مدیریت تهیه کند. مجید خرازیان مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست درباره طرح های این سازمان برای نجات گونه هایی در خطر انقراض به جام جم می گوید: برای گونه هایی مانند پلنگ و خرس سیاه برنامه عمل حفاظت و مدیریت در دست تدوین بوده و قرار است تا پایان سال 95 برای 20 گونه کتابچه حفاظت و مدیریت تهیه شود.

اجرای این برنامه ها گام دوم سازمان حفاظت محیط زیست برای نجات گونه های در خطر انقراض است، به این شکل که براساس محورهای مشخص شده آنها تصمیم گیری می کنند تا گونه های در خطر انقراض به جمعیت پایداری برسند.

هرچند مسئولان محیط زیست بر این باورند تا زمانی که برنامه ها در این خصوص نهایی نشده، نمی توان در این باره اظهارنظر کرد، اما مشخص است که چنانچه این طرح ها در موعد مشخص نیز آماده شوند با مشکل همیشگی نبود اعتبار روبه رو خواهند شد.

خرازیان مقدم با تاکید بر این که بیش از هر زمانی سازمان حفاظت محیط زیست در این باره برنامه دارد، بیان می کند: اکنون برای هفت سال آینده برنامه ریزی کرده ایم، اما آنچه لازم داریم اعتبارات است.

مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست درحالی از نیاز داشتن اعتبار سخن می گوید که هنوز برآوردی از میزان اعتبار لازم برای اجرای طرح ها نداشته و عنوان می کند: میزان اعتبارات معلوم نیست، زیرا پراکنش و شرح خدمات هنوز آماده نشده و نمی توان به آن اشاره کرد.

اولویت؛ همراه شدن با جوامع محلی

کارشناسان محیط زیست بر این باورند که برای حفظ اندک باقیمانده حیات وحش کشور باید آموزش و کمک به جوامع محلی در اولویت سازمان حفاظت محیط زیست باشد. هرچند مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست تاکید می کنند که در حال آماده کردن برنامه مدیریت برای خرس سیاه و قهوه ای هستند و احتمالا تا شش ماه دیگر این طرح تدوین می شود، اما نکته اینجاست که برای نجات این گونه می توان برنامه های دیگری را نیز اجرا کرد که زمانبر نیست.خرس سیاه یکی از گونه های در معرض خطر انقراض است که برآورد دقیقی از جمعیت این گونه در کشور وجود ندارد. تخریب زیستگاه ها سبب شده خرس سیاه هر ساله به دامداران و باغداران خسارت وارد کند. باید تاکید کرد چنانچه سازمان حفاظت محیط زیست خسارت جوامع محلی را بموقع جبران کند می توان به بقای این گونه در خطر انقراض امیدوار بود، زیرا دامداران و باغداران برای جلوگیری از خسارت بیشتر به دنبال شکار و از پای درآوردن این گونه با استفاده از طعمه مسموم هستند.

هوشنگ ضیایی، استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش نیز در گفت وگو با جام جم درباره طرح های سازمان حفاظت محیط زیست برای حفظ حیات وحش کشور می افزاید: چنین طرح هایی زمانبر بوده و مناسب نیست، اکنون ده ها طرح در سازمان وجود دارد که اجرا نشده است. به قول معروف چشم ما از این طرح ها آب نمی خورد.

به اعتقاد ضیایی، هزینه هایی که صرف آماده شدن این طرح ها می شود باید صرف آموزش جوامع محلی شود، زیرا این طرح ها هیچ وقت اجرا نخواهند شد. وی ادامه می دهد: برای نمونه طرح های زیادی برای حفاظت از خرس سیاه 15 سال قبل نوشته شده، اما هیچ وقت اجرا نشده است.

طرح هایی برای حفاظت و مدیریت

این درحالی است که سازمان حفاظت محیط زیست اکنون در حال آماده کردن برنامه مدیریت برای گونه هایی مانند خرس سیاه، خرس قهوه ای، سمندر لرستانی، تمساح پوزه کوتاه، گوزن زرد، پلنگ، بالابان، غاز پیشانی سفید، اردک حنایی، فلامینگو، آهو و قوچ و میش است.

خرازیان مقدم در این باره می افزاید: اکنون برای 11 گونه شرح خدمات تدوین شده و قرار است با همکاری یکی از دانشگاه ها این طرح ها تکمیل شود.

به گفته وی، چنانچه اعتبارات لازم تامین شود در پایان 1399 می توان گونه های در خطر انقراض را به جمعیتی پایدار رساند.مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با بیان این که برای هوبره تاکنون تصمیم خاصی نگرفته ایم، یادآور می شود: به نظر ما یکی از مشکلات اصلی درباره هوبره ها قاچاق این گونه است، بنابراین باید از قاچاق این گونه جلوگیری کنیم.

خرازیان مقدم درباره گوزن زرد نیز اظهار می کند: برای اولین بار در کشور با کمک کارشناسان بین المللی برنامه حفاظت و مدیریت جامع گوزن زرد تدوین شد، برای این کار از کارشناسان بین المللی دعوت کرده و کارگاه آموزشی برگزار کردیم.

هدف سازمان حفاظت محیط زیست این است که بعد از گذشت چند سال گوزن زرد از حالت اسارت خارج شده و در زیستگاه ها به شکل طبیعی زندگی کند، اما برای این کار باید ابتدا زیستگاه های مناسب این گونه شناسایی شوند. زیستگاه اصلی این گونه جنگل های حاشیه کرخه است که به دلیل تخریب سال هاست که دیگر در آن گوزن زردی دیده نشده است.

وی خاطرنشان می کند: در مرحله اول قصد داریم 350 گوزن زرد جزیره اشک و سایت های تکثیر را به 700 راس برسانیم در مرحله بعد نیز می خواهیم تعدادی از آنها را به زیستگاهای طبیعی معرفی مجدد کنیم.

افزون بر این کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست مدتی است که گورخرهای استان فارس را به یزد منتقل کرده و قصد دارند این گونه را نیز در آینده به زیستگاه طبیعی معرفی مجدد کنند.

سازمان حفاظت محیط زیست برنامه هایی نیز برای حفظ پلنگ دارد، به همین دلیل قرار است اردیبهشت سال آینده کارگاه آموزشی برگزار کنند. آنها بر این باورند که به این شکل می توان برای این گونه برنامه عمل تدوین کرد.

این درحالی است یکی از عوامل اصلی مرگ پلنگ ها در کشور سوانح جاده ای است، برای نمونه از ابتدای سال تاکنون هفت قلاده پلنگ در کشور تلف شده که سه مورد آن به دلیل تصادف در پارک گلستان اتفاق افتاده، بنابراین باید گفت هرچند مسئولان به دلایلی مانند کمبود بودجه قادر به جایگزین کردن جاده نیستند، اما دست کم آنها می توانند با اعمال قانون، سرعت خودرو ها را در این جاده کنترل کرده و از تلفات بیشتر این گونه جلوگیری کنند.

ضیایی درباره طرح های سازمان حفاظت محیط زیست برای نجات حیات وحش تصریح می کند: در برخی مواقع این طرح ها در داخل اتاق نوشته می شود یعنی افرادی که آنها را نوشته اند تصور دقیقی از مناطق و زیستگاه های گونه ها ندارند. این درحالی است که تا مدتی قبل کارشناسان سازمان محیط زیست در سال 200 روز ماموریت می رفتند، اما اکنون افراد علاقه مند نیستند و ترجیح می دهند به جای رفتن به مناطق در جلسات حضور پیدا کنند.

وی با تاکید بر این که اکنون دلیل انقراض گونه ها مانند تخریب زیستگاه ها و شکار بی رویه مشخص شده، ابراز می کند: آخر این طرح ها این است که دوباره به این نتیجه می رسند که حدود یک میلیون اسلحه شکاری در دست مردم وجود دارد و هیچ کنترلی روی آنها نیست، در واقع درد محیط زیست کشور مشخص است و دیگر نیازی به تحقیق ندارد.

ضیایی ادامه می دهد: برای نمونه تعداد محیط بانان کشور حدودا برابر با جمعیت آنها در چند دهه قبل است، فقط این افراد مایوس و بی تفاوت تر شده اند، بنابراین باید خون جدیدی در سازمان محیط زیست جریان پیدا کرده و جوانان علاقه مند به کار گرفته شوند و به مشارکت مردمی بیشتر بها داده شود.

یکی دیگر از اهرم هایی که سازمان حفاظت محیط زیست با استفاده از آن می تواند میزان تلفات گونه های جانوری کشور را کاهش دهد بازنگری در جریمه های صید و شکار و آسیب زدن به محیط زیست است. مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در این باره ابراز می کند: برای افزایش جریمه ها بازنگری صورت گرفته و چنانچه جلسه شورای عالی محیط زیست برگزار شود جریمه ها چند برابر می شود. برای نمونه جریمه شکار یوز از 20 میلیون به 150 میلیون تومان افزایش پیدا خواهد کرد.

این درحالی است که باید تاکید کرد قوه قضاییه نیز باید شعبه های خاص رسیدگی به پرونده های زیست محیطی را بیشتر کرده و با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست برای قضات این دادگاه ها کلاس های آموزشی برگزار کند تا قضات هرچه بیشتر نسبت به اهمیت حفظ محیط زیست کشور آگاه شده و حکم های بازدارنده ای صادر کنند.

افزون براین باید یادآور شد سازمان حفاظت محیط زیست می تواند زیستگاه گونه های در خطر انقراض چنین گونه هایی را جزو مناطق حفاظت شده قرار داده و به این شکل حمایت بیشتری از گونه های در خطر انقراض به عمل آورد.

این درحالی است که باید تاکید کرد تاکنون سازمان حفاظت محیط زیست برای این که شرکت های بیمه را متقاعد کند که اموال دامداران و باغداران را در برابر خسارات حیات وحش بیمه کنند، قدم های موثری برنداشته است؛ این در حالی است که با جبران ضرر و زیان از سوی بیمه، این افراد دیگر برای جبران خسارت یا جلوگیری از تکرار حادثه به گونه های جانوری آسیب نمی زنند.

تکثیر در اسارت

مدتی قبل رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام خبر ورود دو قلاده یوزپلنگ به پارک پردیسان از اجرای طرح تحقیقاتی و حفاظتی جدید یوزپلنگ آسیایی خبر داد و گفت در مورد خرس سیاه و پلنگ نیز برنامه ریزی های اولیه و تخصصی در معاونت محیط زیست طبیعی سازمان انجام شده است. با این که حدود یک ماه از این ماجرا می گذرد، اما تاکنون به هیچ رسانه ای اجازه داده نشده از این ایستگاه تحقیقاتی گزارش تهیه کند. این درحالی است که برخی کارشناسان تکثیر گونه ها در اسارت را مناسب ندانسته و بر این باورند که حفاظت از آنها ها باید در زیستگاه طبیعی شان صورت بگیرد. باید تاکید کرد ایستگاه های تحقیقاتی پول، وقت و انرژی ماموران را می گیرد، زیرا اجرای این طرح ها در کشور نتیجه مطلوبی نداشته است، برای نمونه مدتی قبل سایت هایی برای گوزن زرد در کشور ایجاد شد، اما اکنون دارند آنها را جمع آوری می کنند. افزون براین کارشناسان تاکید می کنند گونه ای که در اسارت تکثیر می شود، نمی تواند در طبیعت دوام بیاورد. برای نمونه یوزی که در اسارت تکثیر شود قادر نیست در طبیعت از خود دفاع کرده و خیلی زود تلف می شود. در واقع بهتر است به جای اجرا کردن چنین طرح هایی که بیشتر جنبه نمایشی دارد، اعتبارات را صرف بهبود وضع زیستگاه های طبیعی کرد. افزون بر این باید تاکید کرد از بودجه هایی که به چنین طرح هایی اختصاص پیدا می کند، می توان استفاده های بهتری کرد، برای نمونه فهرست سرخ ملی برای گونه های در خطر انقراض کشور تاکنون تهیه نشده، به همین دلیل کارشناسان با توجه به لیست IUCN که وضع گونه های جانوری را در جهان نشان می دهد نسبت به شرایط آنها در کشورمان هشدار می دهند.

یوز ایرانی، خوش عکس‌ترین گونه جهان شد

آرش نام یوزپلنگی است که تصویرش این روزها جهانی شده و کارشناسان مسابقه مجله «BBC WILDLIFE» در سال 2014 از بین 900 قطعه عکس شرکت داده شده در مسابقه آن را به عنوان برترین عکس سال انتخاب کرده‌اند.

هر سال عکس هایی که از سوی دوربین های تله ای در سراسر دنیا از حیات وحش گرفته شده در این مسابقه شرکت داده می شوند.

مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی در این باره به جام جم می گوید: این عکس در سال 91 و در منطقه ای به نام گردنه قاسمی در خراسان جنوبی با دوربین تله ای ثبت شده است.

این در حالی است که باید یادآور شد تصویر دیگری نیز از حیات وحش کشورمان در این رقابت برگزیده شده، این تصویر نیز که از سوی دوربین های تله ای در پارک ملی ضامن آهو و پناهگاه حیات وحش میاندشت شکار شده چند آهو را هنگام آب خوردن نشان می دهد که یکی از آنها مانند ژیمناستیک کارها پشتک زده است.

اسلامی دهکردی درباره جایزه این مسابقه می افزاید: 3000 پوند جایزه برترین عکس سال این مسابقه است که آن نیز کمک هزینه ای است برای کارهای پژوهشی که در حمایت از یوزپلنگ در کشورمان انجام می شود.

باید یادآور شد که در خوشبینانه ترین حالت جمعیت یوزهای کشورمان کمتر از 70 قلاده برآورده می شود، این درحالی است که باید تاکید کرد با توجه به نبود امکاناتی مانند دوربین های تله ای کارشناسان نمی توانند برآورد دقیقی از جمعیت این گونه در معرض خطر انقراض داشته باشند.

نکته اینجاست که برنامه های حمایت از یوز ها در کشور فقط با 30 دوربین تله انجام می شود، این درحالی است که برای چنین پروژه ای دست کم به یکصد دوربین تله ای نیاز است.

مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی در این باره یادآور می شود: دوربین های تله ای ابزاری اساسی برای پژوهش و حفاظت از این گونه است، اما این ابزار مصرفی است و خراب می شود، برای نمونه در برخی موارد سیلاب ها به آن آسیب می رساند یا سرقت می شوند.

قیمت دوربین های تله های با توجه به مدل آنها متفاوت است، اما می توان گفت چنین دوربین هایی دست کم دو میلیون تومان قیمت دارند.

این دوربین ها به سنسورهای حرارتی و حرکتی مجهز هستند و زمانی که گونه های جانوری از مقابل آنها عبور می کنند تصویرشان ثبت می شود.

باید تاکید کرد که انتخاب تصویر یوز ایرانی به عنوان برترین عکس سال مسابقه مجله BBC WILDLIFE اهمیت توجه به این گونه در معرض خطر انقراض را نشان می دهد، بنابراین باید امیدوار بود مسئولان کشور نیز با حمایت های ویژه خود از این گونه مانع آن شوند که یوز ایرانی سرنوشت مشابهی مانند شیر و ببر ایرانی پیدا کند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

فريدون کنار؛کشتارگاه پرندگان مهاجر

سفر پرندگان مهاجر به کشورمان فرصتی است که این روزها به تهدیدی برای کشور تبدیل شده است، زیرا برخلاف کشورهای دیگر که با برگزاری تورهای پرنده‌نگری نهایت استفاده را از مهاجرت پرندگان برده و سبب بهبود وضع اشتغال و درآمد اشخاص می‌شوند.

 شکار افراطی و بی‌ضابطه پرندگان در معرض خطر انقراض از سوی صیادان استان‌های شمالی کشور سبب شده در جمع‌های تخصصی محیط‌زیستی و پرنده‌نگری بین‌المللی از منطقه فریدون‌کنار به عنوان سیاهچال پرندگان مهاجر یاد کنند، این در حالی است که این بدنامی ​و عمل نکردن به اصول کنوانسیون‌هایی مانند CMS (کنوانسیون‌ حفاظت‌ از گونه‌های وحشی‌ مهاجر) چهره نامناسبی از کشورمان را برای جهانیان به تصویر می‌کشد​، بنابراین مسئولان باید برای رفع این مشکل نهایت تلاش خود را به کار گرفته و به کمک سازمان حفاظت محیط زیست کشور بیایند.

هر سال با آغاز فصل​های سرد سال حدود دو میلیون پرنده مهاجر خود را به استان‌های شمالی کشور مانند مازندران، گیلان و گلستان می‌رسانند تا در این مناطق زمستان را سپری کنند، این در حالی است که براساس آمارهای بین‌المللی 12.4 درصد از کل پرندگان دنیا که ۱۹۲ گونه نیز است در خطر انقراض قرار دارند​، نکته اینجاست که ​ شکار افراطی این گونه‌ها چند سالی است در کشورمان مشکل‌ساز شده و برنامه‌های مسئولان نیز تاکنون نتوانسته در این زمینه گره‌گشا باشد، برای نمونه چند روز پیش سازمان حفاظت محیط زیست حدود 70 محیط​بان را برای جمع‌آوری دام‌های هوایی که بیشترین آسیب را به پرندگان مهاجر می‌رساند به این منطقه فرستاد، اما حدود 200 نفر از صیادان که برخی‌شان مسلح بودند به همراه خانواده‌های خود مانع کار محیط‌بانان شدند. به همین دلیل اولین اقدام موثر سازمان حفاظت محیط زیست برای رفع این مشکل ناکام باقی ماند.

شهرام امیری شریفی، مدیر دیدبان حقوق حیوانات درباره دلایل حل نشدن این مساله به جام‌جم می‌گوید: برخی از این صیادان ادعا می‌کنند برای امرار معاش پرندگان مهاجر را صید می‌کنند​، اما آنها فقط​ عمل غیرقانونی خود را توجیه می‌کنند، زیرا بیشترشان کشاورز هستند و شغل‌های دیگری نیز دارند.

امیری شریفی تاکید می‌کند: نکته اینجاست که ​برخی مسئولان محلی نیز در این مناطق ​دامگاه ​​ دارند یا دست‌‌کم از شکار پرندگان سود می‌برند​، بنابراین آنها ​تمایلی برای ورود به این مساله ندارند.

وی درباره وظایف سازمان حفاظت محیط​ زیست در این باره عنوان می‌کند: سازمان موظف است با این قانون‌شکنی برخورد کند. امسال محیط زیست بیشترین تلاش را نشان داد و تعدادی از محیط‌بانان خود را برای جمع‌آوری دام‌های هوایی ​به فریدون‌کنار فرستاد تا مانع کارگذاری دام هوایی از سوی صیادان شوند​، اما ​ شکارچی‌ها با تفنگ مانع کار آنها شدند​.

باید تاکید کرد سازمان حفاظت محیط زیست نیز توانایی محدودی دارد، زیرا تا به حال این سازمان محیط‌بانان زیادی را برای حفظ محیط زیست کشور از دست داده، اما نکته اینجاست که تجمع صیادان برخلاف قانون و برای تقاضای ​غیرقانونی برگزار شد بنابراین به نظر می‌رسد نیروهای امنیتی دیگری مانند پلیس ضدشورش و نیروی انتظامی نیز ​باید محیط‌بانان را هنگام اجرای ماموریت‌ها همراهی کنند.

جای خالی برنامه‌های​ فرهنگی

حمیدرضا خیلدار، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور نیز در باره تجمع صیادان در گفت‌وگو با جام‌جم می‌افزاید: به طور حتم اگر نیرو‌های ما حین این ماموریت بی‌تدبیری می‌کردند کشت و کشتار رخ می‌داد به همین دلیل به دنبال این هستیم که ابتدا برنامه‌های فرهنگی برگزار شود​.

ناصر مهردادی، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مازندران نیز دراین باره به جام‌جم می‌گوید​: در بیشتر مناطق موفق شده‌ایم دام​های هوایی را جمع‌آوری کنیم، اما در فریدون‌کنار تاکنون موفق به این کار نشده‌ایم.​

یکی از دلایل بحرانی شدن این مساله این است که ​​ چند سال گذشته این مساله رها شده بود به همین علت​ دامگاه‌ها گسترش یافته و این روزها تعداد بیشتری از افراد دست به شکار بی‌ضابطه پرندگان مهاجر می‌زنند.

خیلدار یادآور می‌شود:​ مساله اینجاست که تعداد این افراد کم نیست، هرچند کار این افراد غیرقانونی است، اما چون برای مدتی با آنها برخورد نشده بود اکنون تعداد دامگاه‌دارها افزایش یافته و به شکل تشکل درآمده‌اند. ​ بنابراین برای حل آن شورای تامین استان باید با ما همکاری کند، البته ما می‌توانیم ​با یگان ویژه وارد عمل شده و برخورد قهری انجام دهیم، اما رئیس سازمان حفاظت محیط زیست موافق برخورد قهری​ نبوده و معتقد است این مساله​ باید با برگزاری نشست‌های متعدد حل و فصل شود.

وی خاطرنشان می‌کند: رئیس سازمان نامه‌ای نیز برای​ استاندار مازندران فرستاده تا ​مقامات استانی نیز با سازمان حفاظت محیط زیست همکاری کنند، زیرا​ این سازمان به تنهایی نمی‌تواند این مساله را برطرف کند.

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مازندران بیان می‌کند: حفاظت این پرندگان به عهده ماست، اما در فریدون‌کنار همیشه چالش ​داریم، چون صیادان با استفاده از دام‌های هوایی انواع ​پرندگان را به دام می‌اندازند.

مهردادی اظهار می‌کند: امسال با پیگیری‌های استانداری، فرمانداری، امام جمعه و سازمان‌های مردم نهاد تصمیم داریم​ این وضع را ساماندهی کنیم.

بازی با آبروی کشور

برخی صیادان بومی منطقه فریدون‌کنار ادعا می‌کنند چون زمین‌های شالی خود را در نیمه دوم سال​ به شکل تالاب‌های مصنوعی درآورده و برای ​ جلب توجه پرندگان مهاجر در زمین‌های خود دانه می‌ریزند، حق دارند پرندگان را شکار کنند، زیرا آنها تصور می‌کنند به دلیل زحمات آنها پرندگان مهاجر به این مناطق مهاجرت می‌کنند.

مدیر دیدبان حقوق حیوانات یادآور می‌شود:تعداد دیگری از صیادان ادعا می‌کنند چون زمین‌ها به آنها تعلق دارد پرندگانی که در این مناطق می‌نشینند نیز به آنها تعلق دارد. این در حالی است که پرندگان مهاجر مالکیت جهانی دارند و براساس کنوانسیون‌هایی که تنظیم شده پرندگان مهاجر مربوط به اکوسیستم جهانی است و هیچ کشوری نمی‌تواند سبب نسل کشی آنها شود.

وی تاکید می‌کند: اکنون در برخی مجامع بین‌المللی و جمع‌های تخصصی پرندگان مهاجر از فریدون‌کنار به عنوان سیاهچاله پرندگان یاد می‌کنند و برخی کشورها تلاش می‌کنند با مدیریت مسیر مهاجرت پرندگان برخی گونه‌های ویژه و در خطر انقراض دیگر به کشورمان مهاجرت نکنند.

در واقع باید گفت ​این بدنامی بزرگی برای کشور است، زیرا ما در بیشتر کنوانسیون‌های حمایت از این گونه‌های جانوری عضو هستیم و اگر برخلاف این قراردادها عمل کنیم آبروی کشور خدشه‌دار خواهد شد.​

درنای سیبری، خروس کولی دشتی، دال پشت سفید و گیلان شاه خالدار چهارگونه از پرندگان مهاجر هستند که وضع بحرانی دارند، گونه‌های دیگری نیز مانند اسکوتر بال سفید و اردک سرسفید​ وضع نامناسبی دارند، شکار این پرنده‌ها و حذف آنها ​سبب آسیب جدی به محیط زیست جهان می‌شود، این در حالی است که کشورمان عضو کنوانسیون CMS یا کنوانسیون‌ حفاظت‌ از گونه‌های وحشی‌ مهاجر نیز هست، افزون براین باید تاکید کرد یکی از دلایلی که سبب شد تالاب فریدون‌کنار به عنوان تالاب ​بین‌المللی شناخته شود حضور پرندگان مهاجر در این تالاب است، بنابراین فعالیت تعدادی از صیادان فرصت‌طلب نباید سبب شود در مجامع بین‌المللی، ایران به نقض قوانین کنوانسیون‌ها متهم شود.

نکته اینجاست که در استان‌ها و مناطق دیگر کشور نیز پرندگان مهاجر شکار می‌شوند، ولی این روند در​منطقه فریدون‌کنار خیلی بی‌ضابطه انجام می‌شود.

شریفی امیری عنوان می‌کند: در تمام مناطق شمالی کشور این مساله وجود دارد، اما ​​چون ​در فریدون‌کنار بازار امنی ​وجود دارد صیادان استان‌های دیگر نیز به این منطقه مراجعه کرده و پرندگان شکار شده را چوب می‌زنند​.​​

علیرضا هاشمی، مدیر گروه پرنده‌نگری طرلان نیز در گفت‌وگو با جام‌جم تصریح می‌کند: ​متاسفانه همه مردم فریدون‌کنار را مقصر می‌دانند، اما خیلی از گروه‌های محیط‌زیستی مازندران نیز به این وضع انتقاد دارند، در واقع بخش کوچکی از این شرایط سود می‌برند و عده زیادی​ قربانی فعالیت صیادان می‌شوند​​.

باید تاکید کرد فقط صیادان فریدون‌کناری در این بین مقصر نیستند، زیرا گردشگرانی​ که حاضرند لاشه پرندگان مهاجر را بخرند​ نیز به همان اندازه مقصرند.

البته باید به رستوران‌داران فرصت‌طلب نیز اشاره کرد که با آغاز فصل مهاجرت پرندگان منوی ویژه تهیه کرده و از​ راه طبخ پرندگان مهاجر کسب درآمد می‌کنند.

این در حالی است که فعالیت صیادان در این منطقه فقط محدود به شکار نمی‌شود، زیرا آنها با زنده‌گیری گونه‌های در خطر انقراض و فروش آنها به دارندگان باغ‌های پرندگان زمینه را برای انقراض آنها فراهم می‌کنند.

مدیر گروه پرنده‌نگری طرلان بیان می‌کند: شکار پرندگان فقط برای گوشت نیست، اکنون باندهای سازمان یافته‌ای نیز شکل گرفته که بسیاری از پرندگان را زنده‌گیری ​کرده و در بازار سیاه و به صورت غیرقانونی خرید و فروش می‌کنند.

افزون براین باید یادآور شد در بازار فریدون‌کنار گونه‌هایی از پرندگان به فروش می‌رسد که خوراکی نیستند و شکارچیان آنها را فقط برای ساخت تاکسیدرمی می‌فروشند​.

راهکارهای موجود

با توجه به ​ گسترده بودن مساله​ به نظر می‌رسد برای حل آن باید برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تعریف کرد.

برای نمونه در گام اول باید سازمان حفاظت محیط زیست به کمک دیگر ارگان‌ها تمام دام‌های هوایی را جمع‌آوری کرده و با صیادانی که اقدام به این کار می​کنند به شکل قاطع و قانونی برخورد کند​. در گام دوم نیز می‌توان شکار غیرسنتی را محدود کرده و در نهایت نیز شکار​ سنتی را ضابطه‌مند کرد، زیرا برخی سنت‌ها نیز غلط بوده و باید اصلاح شود.​

شریفی امیری درباره راهکارهایی که برای حل این مساله وجود دارد، یادآور می‌شود: ​با توجه به محدودیت‌هایی که سازمان حفاظت محیط زیست دارد باید با اعمال قانون و فرهنگسازی ​در کنار اتقاق‌های قهری و قضایی برای رفع مشکل تلاش کند. ​افزون بر این با اجرای برنامه‌های فرهنگی باید تقاضا را نیز کاهش داد، زیرا علاوه بر این‌ که برخی‌ها برای خرید گوشت پرندگان مهاجر هزینه پرداخت می‌کنند تعدادی نیز وجود دارند که باخرید پرنده‌هایی که زنده‌گیری شده سعی می‌کنند آنها را آزاد کنند، اما باید گفت ​این اقدام فقط سبب​​ تشویق شکارچیان به زنده‌گیری پرندگان مهاجر می‌شود​.

این در حالی است که بتازگی تعدادی از سازمان‌های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست کمپینی به نام پرواز تشکیل داده وسعی دارند با آگاه‌سازی شهروندان به حل این مشکل کمک کنند، مدیر گروه پرنده‌نگری طرلان درباره این کمپین می‌گوید:​ چون سازمان حفاظت محیط زیست قادر نیست به تنهایی این مشکل را حل کند، ​یکسری از دوستداران محیط زیست ​دور هم جمع شده‌اند ​تا از مسئولان تقاضا کنند هرچه بهتر به این مشکل رسیدگی شود.

وی ادامه می‌دهد:​ خواسته اعضای ​ کمپین پرواز این است که قوانین صید و شکار در فریدون‌کنار نیز مانند سایر نقاط کشور اجرا​ شود، ​چرا باید دراین منطقه وضع آنقدر بحرانی شود که​ صیادان به خود اجازه می‌دهند جلوی ماموران قانون با اسلحه بایستند.

مهدی آیینی ‌‌‌‌/‌ ‌‌‌گروه جامعه​

فصل سرد کشتار پرندگان مهاجر

شکارچیان زیادی اسلحه‌های خود را برق انداخته و صیادان بی‌شماری نیز دامگاه‌هایشان را آماده می‌کنند چون فصل مهاجرت پرندگان مهاجر به کشورمان آغاز شده، فصلی که همیشه با کشتار پرندگان مهاجر همراه بوده است.

هر سال با پایان یافتن نیمه نخست سال، کوچ پرندگان مهاجر به کشورمان آغاز شده و هزاران پرنده رنج کیلومترها سفر را پشت سر می گذارند تا در تالاب ها و زیستگاه های استان های شمالی کشور برای مدتی ساکن شوند، اما چند سالی است که شکار افراطی پرندگان مهاجر خطر انقراض برخی گونه ها مانند درنای سیبری، قوی فریادکش، قوی گنگ، عروس غاز، اردک بلوطی، اردک سرسفید و خروس کولی دم سفید را افزایش داده است.

در این میان حدود 90 درصد از دو میلیون قطعه پرنده ای که هر سال به کشورمان مهاجرت می کنند در تالاب ها و زیستگاه های استان های گیلان، مازندران، خوزستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و فارس ساکن می شوند، اما نکته اینجاست که شکارچیان و صیادان با شکار افراطی تهدیدی برای آنها به حساب می آیند.

برای نمونه بسیاری از صیادان دام های هوایی بزرگی برپا می کنند که آن قدر وسیع است که هر پرنده ای در آنها به دام می افتد.

با آغاز مهاجرت پرندگان مهاجر به کشورمان تعدادی از سازمان های مردم نهاد نامه ای به رییس سازمان محیط زیست نوشته و خواستار جلوگیری از نسل کشی پرندگان مهاجر در فریدونکنار شده اند.

در بخشی از این نامه آمده است: بحث صید پرندگان و دامگاه های منطقه فریدونکنار سال هاست در فهرست مشکلات محیط زیست کشور قرار گرفته و به نظر می رسد برخلاف همه تلاش های مردمی و دولتی، معضل کماکان برقرار است.

این در حالی است که تجربه ثابت کرده برخورد های قهری با صیادان و شکارچیان نمی تواند مانع کشتار پرندگان مهاجر شود، زیرا بسیاری از آنها ادعا می کنند دامگاه ها به آنها به ارث رسیده و منبع اصلی درآمدشان است به همین علت باید جایگزین هایی برای این افراد در نظر گرفته شود.

برای نمونه با ایجاد سایت های پرنده نگری و جلب توریست می توان مشکل اشتغال و درآمد این اشخاص را جبران کرد.

افزون بر این سازمان حفاظت محیط زیست باید با کمک استانداری های استان های شمالی کشور نظارت دقیقی بر بازارهای محلی و رستوران ها داشته باشد تا خرید و فروش گونه های در خطر انقراض به آسانی امکان پذیر نباشد.

علاوه بر این با توجه به کمبود نیرو در یگان حفاظت محیط زیست مسئولان این سازمان باید از توانایی سازمان های مردم نهاد نیز برای آموزش بومیان منطقه استفاده کنند.

یک روز برای 50 یوز

دست‌کم 13 سال از زمانی که کارشناسان برای اولین بار نسبت به وضع بحرانی یوزپلنگ‌های آسیایی هشدار دادند و سازمان‌های بین‌المللی برای رفع این مشکل پیشقدم شدند می‌گذرد.

 آن زمان تعداد این گونه جانوری در کشورمان کمتر از 30 قلاده برآورد می‌شد، اما با گذشت چند سال از شروع به کار پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و براساس آماری که سال 92 اعلام شد، اکنون حدود 50 قلاده یوز در کشورمان وجود دارد. نکته امیدوارکننده این است که در سه ماه گذشته 44 مورد مشاهده یوز از سوی دوربین‌های تله‌ای و محیط‌بانان ثبت‌شده که در تعدادی از آنها یوزهای ماده همراه توله‌هایشان دیده شده‌اند. به همین دلیل می‌توان امیدوار بود زادآوری این گونه هنوز در کشورمان مختل نشده است.

هرچند به صورت رسمی در تقویم ثبت نشده، اما امروز روز ملی یوزپلنگ آسیایی است و به همین مناسبت قرار است مراسمی در سازمان محیط زیست برگزار شود. برخلاف چند سال گذشته امسال این مراسم به میزبانی برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) و شریک پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی برگزار می‌شود و از سفرا، مسئولان، نمایندگان مجلس و نمایندگان سازمان‌های مردم نهاد برای حضور در این مراسم دعوت شده تا تاکید شود هر چند یوز آسیایی فقط در ایران وجود دارد، اما نگهداری از آن وظیفه همه کشورهاست. علاوه براین در این مراسم از تعدادی از محیط‌بانان، سازمان‌های مردم نهاد و فعالان پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی قدردانی خواهد شد.

50 قلاده یوز

آخرین آمار از جمعیت یوزها در کشورمان سال 92 اعلام شد و براساس آن می‌توان دست‌کم جمعیت یوزها را 50 قلاده دانست. هومن جوکار، مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در این باره به جام‌جم می‌گوید: درباره تعداد یوزپلنگ‌هایی که در کشور وجود دارند، تخمین جدیدی باید صورت بگیرد، زیرا آخرین بار تعداد آنها در سال 92 برآورد شد. به همین دلیل باید آمار جدیدی از تعداد این گونه به دست آورد، اما این کار مستلزم افزایش تعداد دوربین‌های تله‌ای و دیگر ابزارهای این مطالعه است.

این در حالی است که حدود 13 سال پیش که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی کلید خورد کارشناسان تعداد این گربه‌سان را در کشور کمتر از 30 قلاده می‌دانستند و بعد از شروع پروژه و آمدن ابزاری مانند دوربین‌های تله‌ای کارشناسان به تعداد یوزها امیداور شدند، اما مشکل اینجاست که این روزها بسیاری از دوربین‌های تله‌ای فرسوده شده و کارشناسان به ابزار جدید نیاز دارند.

جوکار ادامه می‌دهد: در سه ماه گذشته 44 مورد مشاهده یوز از سوی دوربین‌های تله‌ای ثبت‌شده یا محیط‌بانان آنها را مشاهده کرده‌اند. این آمار به نسبت مناسب است، اما نکته امیدبخش دیدن یوزپلنگ‌های ماده با توله‌هایشان است.

اصلی‌ترین زیستگاه‌های یوز در کشورمان در حاشیه کویر مرکزی قرار دارد. برای نمونه در خراسان شمالی پناهگاه حیات وحش میاندشت وجود دارد یا پارک ملی توران در استان سمنان. علاوه براین می‌توان به پارک ملی کویر، عباس‌آباد، مجموعه مناطقی در استان یزد مانند سیاه کوه و کالمند، نایبندان، طبس و راور کرمان اشاره کرد.

پروژه‌ای 13 ساله

از زمان اجرای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با همکاری سازمان ملل متحد چند سال می‌گذرد. این پروژه براساس روال از پیش تعیین شده در سه محور آموزش و آگاه سازی، تحقیقات و پایش و حفاظت فیزیکی از زیستگاه‌ها در حال پیگیری است.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی یادآور می‌شود: اکنون در سال سیزدهم پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی هستیم، اما در این مدت یک سال این پروژه مسکوت باقی ماند. نکته اینجاست که در فاز جدید نیز به دلیل تحریم‌ها بودجه پروژه به حداقل کاهش پیدا کرده است.

جوکار ادامه می‌دهد: حدود دو سال است که UNDP سالانه 80هزار دلار به پروژه کمک می‌کند، اما این رقم در مقایسه با سال‌های قبل خیلی کمتر شده، زیرا پروژه برای دوره چهار ساله 2001 تا 2004 بیش از یک میلیون دلار در نظر گفته بود.به گفته وی بخشی از این کاهش به دلیل تحریم‌هاست و بخشی نیز به این علت که این سازمان در سال دهم پروژه تشخیص داد این مدت فعالیت برای پروژه کافی است. به همین دلیل تصمیم داشت پروژه را متوقف کند، اما با فعالیت گروه ایرانی این پروژه احیا شد. نکته اینجاست که اگر تحریم‌ها برداشته شود، می‌توان از کمک‌های بیشتر بین‌المللی استفاده کرد.

حدود سه سال پیش حامی بین‌المللی پروژه تشخیص داد پروژه هر کاری که برای نجات یوزها از خطر انقراض می‌توانسته، انجام داده و به همین دلیل تصمیم به اتمام پروژه گرفت. جوکار دراین باره می‌افزاید: از من برای بستن پروژه دعوت شد، اما در سازمان حفاظت محیط زیست تلاش کردیم پروژه تعطیل نشود و خوشبختانه توانستیم UNDP را متقاعد کنیم تا پروژه دست‌کم تا سال 2016 ادامه پیدا کند. وی درباره این که آیا در این 13 سال پروژه نتیجه مناسبی گرفته، می‌افزاید: نتیجه نگرفتن قضاوت من نیست زیرا ابتدا با جمعیت کمی روبه‌رو بودیم و اگراین پروژه نبود به احتمال زیاد تاکنون یوز منقرض شده بود.جوکار درباره بودجه سازمان محیط زیست برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی می‌گوید: محاسبه این بودجه خیلی سخت است، زیرا این پروژه از بودجه‌ای که برای نگهداری از تمام مناطق حفاظت‌شده محیط زیست اختصاص می‌یابد، تغذیه می‌شود که البته خدمات بیشتری به این طرح داده می‌شود.

خطر افزایش دسترسی به زیستگاه‌ها

تا مدتی قبل پافشاری روی توسعه، عامل اصلی تخریب زیستگاه‌های یوزپلنگ بود، به این شکل که مسئولان طرح‌های ساخت جاده و احداث معدن زیادی را اجرا کردند که ارزیابی زیست‌محیطی نشده بود، اما برخلاف آن زمان اکنون دسترسی راحت مردم به مناطق حفاظت شده و کمبود محیط‌بان از مشکلاتی است که یوزها را تهدید می‌کند.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی درباره تفاوت مشکلات کنونی این پروژه با مشکلات اولیه طرح عنوان می‌کند در مقطعی مشکل برنامه‌های توسعه‌ای دولت بود. برای دولت‌های قبل اولویت اجرای برنامه‌های توسعه بود به همین دلیل نسبت به محیط‌زیست کم توجهی می‌شد، اما اکنون با تغییر نگرش در مسئولان این مشکل حل شده است.

این در حالی است که مشکل کنونی افزایش حضور مردم برای تخریب زیستگاه‌هاست. جوکار یادآور می‌شود: اکنون افراد با خودرو‌ها و موتورسیکلت‌های مجهز وارد زیستگاه‌ها می‌شوند و افزون براین تعداد سلاح شکاری نیز بیشتر شده است. این مسائل سبب شده کنترل مناطق حفاظت‌شده سخت‌تر شود.

نباید نادیده گرفت که هنوز تهدید‌هایی مانند چوپان‌های ناآگاه و سگ‌های گله وجود دارد، هر چند در این زمینه برخی سازمان‌های مردم نهاد و ادارات برای کنترل دام‌ها و سگ گله در زیستگاه‌های یوزپلنگ تلاش می‌کنند، اما تعداد بالای دامداران در مناطقی مانند توران هنوز نگران‌کننده است.

افزون بر این به علت این که دامدارها بیشتر از چوپان‌هایی که تبعه افغانستان هستند، استفاده می‌کنند آموزش آنها بسختی پیش می‌رود. دیگر این که چوپان‌ها هر فصل تغییر می‌کنند و سازمان‌های مردم نهاد باید کار آموزش چوپان‌هایی را که تازه به کار گرفته شده‌اند، آغاز کنند.

خطر سگ‌های گله و تصادف

از ابتدای امسال تاکنون گزارشی درباره تلف‌شدن یوزپلنگ‌ها منتشر نشده، در حالی که سال گذشته مرگ سه قلاده یوزپلنگ گزارش شد. در این بین دو قلاده به دلیل حمله سگ‌های گله و یک مورد نیز به دلیل نامشخص تلف شد. نکته اینجاست که نمی‌توان تلفات یوز‌ها را این تعداد دانست، زیرا بیشتر مواقع مرگ یوزها و دیگرگونه‌های حیات وحش پنهان می‌ماند.

جوکار درباره تلفات یوزها در چند سال گذشته عنوان می‌کند: در 13 سال گذشته به طور متوسط هر سه سال دو قلاده یوزپلنگ تلف شده‌اند.

یکی از موارد دلخراش مرگ یوزپلنگ‌ها بر اثر تصادف، به اوایل مرداد 89 برمی‌گردد. آن زمان دو توله یوزپلنگ هنگام عبور از جاده تهران ـ مشهد در منطقه عباس‌آباد توران بر اثر برخورد با خودروی عبوری کشته شدند. یک روز بعد از این حادثه یوزپلنگ مادر نیز که در جستجوی توله‌هایش بود با خودرو تصادف کرد و کشته شد. این در حالی است که باید تاکید کرد علاوه بر خطر تصادف گونه‌های جانوری با خودرو‌های عبوری، احداث جاده در مناطق حفاظت شده نیز سبب تخریب زیستگاه‌ها و جزیره‌ای شدن آنها شده است.

بنابراین باید مسئولان برای جایگزین کردن این مسیرها یا دست‌کم کاهش سرعت خودروها دراین مناطق چاره‌ای بیندیشند مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ادامه می‌دهد: نصب تابلوهای هشداردهنده در این مناطق تاثیر زیادی ندارد. باید کارهای اساسی در این حوزه انجام شود. برای نمونه می‌توان به احداث روگذرهایی اشاره کرد که مانند زیستگاه‌های طبیعی شبیه‌سازی می‌شوند، اما با توجه به بودجه پروژه عملی‌کردن چنین طرح‌هایی برای ما قابل تصور نیست.

تکثیر در اسارت

مدتی است مسئولان تصمیم به تکثیر یوزپلنگ آسیایی در اسارت گرفته‌اند و برای این کار قرار است مرکزی در پارک پردیسان تهران احداث و یک جفت یوزپلنگ به این مرکز منتقل شوند.

جوکار در این باره یادآور می‌شود: تکثیر یوز مساله‌ای جدا از پروژه حفاظت از یوزپلنگ است، اما جنبه آموزشی، اخلاقی و علمی دارد. اکنون مرکزی زیر نظر شان مک کوئین ، کارشناس بین‌المللی طراحی شده و در حال ساخت است. وقتی ساخت آن تمام شود دو یوز به این مرکز منتقل می‌شوند.

یوزپلنگ نر که «کوشکی» نام دارد اکنون در منطقه حفاظت‌شده میاندشت نگهداری می‌شود و یوزپلنگ ماده نیز نامش «دلبر» است و در منطقه حفاظت‌شده توران زندگی می‌کند. قرار است پس از تکمیل مرکز تکثیر این یوزپلنگ‌ها زیر نظر کارشناس طرح در اسارت زادآوری کنند.

آگاه‌سازی جوامع روستایی

در چند ماه گذشته فعالیت‌های فرهنگی زیادی برای معرفی یوزپلنگ آسیایی و خطر انقراض آن انجام شده است برای نمونه می‌توان به سریال پایتخت، چاپ تصویر یوز روی پیراهن تیم ملی فوتبال، مسابقات والیبال و مسابقات آسیایی هندبال اشاره کرد.

به همین دلیل به نظر می‌رسد سطح آگاهی جامعه شهرنشین نسبت به این گونه در خطر انقراض به بلوغ رسیده، اما نکته اینجاست که جامعه روستایی هنوز به آگاه‌سازی نیاز دارد، زیرا ایجاد این آگاهی به اجرای برنامه‌های آینده پروژه حفاظت از یوز آسیایی کمک زیادی می‌کند.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بیان می‌کند: در زمینه آگاه‌سازی عمومی، جامعه شهرنشین تا حد قابل توجهی آگاه شده، اما کار حفاظت هزینه‌بر است چون به کارگیری نیروی انسانی و مصرف سوخت گران تمام می‌شود.

اعتباری که به پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اختصاص پیدا می‌کند، این روزها بیشتر صرف حقوق محیط‌بان و تهیه سوخت برای خودروهای این افراد و گشتزنی در منطقه می‌شود.

جوکار عنوان می‌کند: چون زیستگاه یوزپلنگ‌ها وسیع است گشتزنی در این مناطق به بنزین زیادی نیاز دارد.

این در حالی است که اگر سازمان‌های درآمدزا مانند صنایع و معادن با پروژه حمایت از یوزپلنگ آسیایی همکاری کنند، مشکلات این طرح زودتر برطرف می‌شود.

نکته دیگری که برخی از آن به عنوان چالش حفاظت از یوزهای آسیایی یاد می‌کنند تعداد کم یوزپلنگ‌ها و مشکل مخزن ژنتیک است، زیرا به اعتقاد این افراد جفت‌یابی‌ها، درون گروهی شده و روی زاد و ولد یوزها تاثیر منفی می‌گذارد.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی درباره این مشکل عنوان می‌کند: براساس تحقیقاتی که سال 2012 انجام و در یکی از مجلات معتبر چاپ شد مشخص شده مخزن ژنتیک یوز‌های آسیایی با جمعیت کمی که دارند به مراتب وضع بهتری از تمام یوزهای آفریقا دارد، یعنی ما هنوز به بحران ژنتیک نرسیده‌ایم، اما اگر تعداد جمعیت یوزها برای مدت طولانی پایین بماند ما نیز دچار این مشکل می‌شویم.

با توجه به تعداد کم یوزهای آسیایی، وضع نامناسب زیستگاه‌ها و کمبود اعتبارات در این حوزه باید از مسئولان صنایع، معادن و دیگر ارگان‌های درآمدزا خواست توجه بیشتری به وضع زیست‌محیطی کشور کرده، برای حمایت از طرح‌هایی مانند پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی اقدام کنند، زیرا اکنون پروژه باید نظارت بیشتری روی مناطق داشته باشد و مانع تخریب مناطق و اجرای طرح‌های بدون ارزیابی زیست‌محیطی شود.

بالا