آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : تخریب

بایگانی/آرشیو برچسب ها : تخریب

اشتراک به خبردهی

سوگلی‌های سیدپیاز

گزارش میدانی از محله سیدپیاز پس از تخریب ویلای دختر وزیر  ‌

اول از همه کوه‎هایی که برف رویش نشسته است، خودش را نشان می‎دهد. بعد دامنه کوه پیدا می‎شود. کمی که چشم تیز کنید، می‎فهمید که روی کوه هم ویلا ساخته‌اند. کنار حاشیه دریاچه در حال ساخت هم، ویلاهای چند طبقه چند هزار متری قدعلم کرده‌اند. چند دقیقه بعد به بلوار لواسان می‏رسیم. کنار بلوار ماشین‌ها پارک شده‌اند. حواست نباشد از کوچه‌ها و خیابان‌ها بی‌مهابا ماشینی بیرون می‌آید. بلوار فقط دو میدان دارد. ویلای موردنظر توی محله سیدپیاز است. این تنها نشانه‌ای است که داریم. هیچ کسی آدرس درست نمی‌دهد. یکی می‌گوید:‌ «بپیچ توی خیابان پیام.» آن یکی می‌گوید:‌»برو سمت شمال و بعد از تاکسی خطی‌ها بپرس، آن‌ها لواسان را مثل کف دست می‌دانند.» مردم محله آدرس ویلا را بلدند. هیچ کسی اما آدرس درست نمی‌دهد. همه بعد از شنیدن اسم ویلای دختر وزیر سابق، چشم‌هایشان لحظه‌ای دودو می‌زند. دهانشان را که باز مانده می‌بندند و یک نگاه به چپ و بعد به راست می‌کنند و بعد لحظه‌ای خیره نگاه می‌کنند و با لکنت آدرس اشتباه می‌دهند. در محله‌‌ها‌ و کوچه پس کوچه‌های لواسان، می‌چرخیم و آدرس می‌پرسیم. رسیدن به خیابان نسیم چهل و پنج دقیقه زمان می‌برد. آخرسر از روی ویلای بازیکن سابق تیم ملی به آدرس می‎رسیم. سه، چهار رفتگر در حال جارو زدنند. خاک توی کوچه بلند شده است. جز بخشی از سقف ویلا و بخشی از تراس آن، همه ساختمان سالم است. چند تکه از سنگ سفیدرنگ روی پیاده‌رو ریخته است. از یکی از رفتگران می‌پرسیم: «اینجا خانه دختر وزیر سابق است؟» رفتگر همان طور که جارو می‌کند، آرام چشمانش را می‌بندد و بعد باز می‌کند. اینجا ویلای دختر وزیر سابق است. ویلایی که به نام تخریب‌شده در صدر اخبار روز گذشته بود.

نمی‎دانستم که دختر وزیر ویلا دارد

خیابان خلوت است. صدای خش‌خش جارو توی خیابان پیچیده است‌. ویلای بازیکن معروف تیم ملی بزرگتر و عظیم‌ترین ویلا در آن حوالی است. ویلای دختر وزیر سابق درست پشت این ویلا ساخته شده است. یک پراید، یک رانا و یک ساندرو توی کوچه پارک‌اند. یکی دو نفر توی ماشین نشسته‌اند و دو نفر دیگر هم به خانه نگاه می‌کنند. پسر جوانی کت مشکی پوشیده است. او از اهالی لواسان است. یکی، دو ساعت پیش خبر تخریب را شنیده و حالا برای تماشا آمده است. او به ما می‌گوید: «من سال‌هاست که در این محله زندکی می‌کنم. وقتی شنیدم که این اتفاق افتاده است، سریع خودم را رساندم.» او می‌گوید که نمی‌دانسته که دختر وزیر در حال ساخت ویلاست و حالا که ویلا خراب شده، متوجه شده است که چنین ویلایی هم وجود دارد. در نگاه پسر جوان عصبانیت موج می‌زند. سرش را تکانی می‌دهد و بعد آرام راهش را می‌گیرد و سوار ماشینش می‌شود و با خشم گاز می‎دهد و می‌رود. صدای اگزوز ماشین اش‌ لحظه‎ای سکوت کوچه را می‎شکاند. آن طرف‌تر، پسر جوان دیگری ایستاده است. او هم عصبانی است. البته جنس عصبانیت او متفاوت است. این طور که به نظر می‌رسد او از اقوام، دوستان و یا آشنایان صاحب ویلاست.

من به قانون تمکین کردم

حرف نمی‌زند و با بغض و کینه به ما نگاه می‌کند. حتی با عصبانیت، توهین هم می‌کند. دختری با پالتوی بنفش از پراید طوسی‌رنگ پیاده می‌شود. دو مرد دیگر هم از ماشین‌هایی که پارک شده‌اند پیاده می‌شوند. دختر جوان عصبانی است. او می‌گوید: «خوشحال آمده‌اید اینجا که چه کار کنید؟ ما به قانون تمکین کرده‌ایم. آن وقت این شد، نتیجه‌اش.» دستش را به طرف ساختمان می‌برد و آن را نشان می‌دهد. نفس عمیق می‌کشد و بعد دوباره با عصبانیت می‌گوید: «این تنها ویلایی نیست که خلاف داشته است. چه طور با ورزشکار معروف برخورد نکردند.» دستش می‌چرخد به طرف ویلای باشکوه و رویایی سر خیابان که با ستون‌های بلند و یک دست سفیدش و عقابی که بالای ساختمان قرار دارد، روی خیلی از ویلاهای اطراف سایه انداخته است. حالا دیگر نگاهش عصبی شده است. نفس عمیق می‏کشد و بعد دوباره می‏گوید:‌‌ »بهتره که از اینجا برید.» صدایش بوی تهدید گرفته است. در این شرایط نمی‎شود که از او خواست اجازه دهد تا به درون ساختمان برویم. با عصبانیت نگاه تیز و خشنش را به طرفمان نشانه می‏رود و بعد وقتی که مطمئن می‏شود از آنجا رفته‏ایم وارد ساختمان نیمه ساز می‎شود.

این ویلا خاص بود

همسایه‎ها حرف نمی‎زنند. با همسایه‎ها حرف زدن از آدرس پرسیدن هم سخت‏تر است. ۹۰ درصد همسایه‎ها جواب زنگ خانه‎ها را نمی‏دهند. بعضی هم تا می‎فهمند که برای چه زنگ خانه‏شان را زده‎ایم، بهانه می‎آورند و سریع گوشی آیفون را می‏گذارند. یکی از همسایه‌ها اما دلش پر است. او به ما می‎گوید: «از این خانه‏هایی که سی، چهل متر در لواسان خلافی دارند، تا دلتان بخواهد است. این که چیزی نیست که به خاطرش ویلایی را تخریب کنند.» او به ویلای بازیکن مشهور هم اشاره می‎کند. ویلای بزرگی که درست روبه‏روی ساختمانش یک بنای دیگر در حال ساخت است. ویلایی که از نظر همسایه دختر وزیر آن هم چند صد متری خلافی دارد. او ادامه می‏دهد:‌ »این خلاف‎ها در لواسان عادی است. اتفاقاً همه ویلاها از این خلاف‎ها مرتکب می‏شوند. درنهایت شهرداری با دریافت جریمه همه را می‏بخشد.» از نظر همسایه دختر وزیر سابق، تخریب این ویلا بهانه است.

‌ آن طرف‎تر محمدصالح کارگر تبعه افغان در حال پیاده کردن بار ساختمانی است. او حالا سرایدار ویلایی است که در حال ساخت است. یک سال پیش اما در ویلای دختر وزیر کار می‏کرد. محمد صالح می‏گوید:‌‌ »دو، سه سالی ساخت این ویلا زمان برد. حالا که ساخته شده، این ویلا را تخریب کردند؟» در نگاه محمدصالح تعجب موج می‏زند. او البته افسوس هم می‏خورد. او می‏گوید که مصالح این ویلا نسبت به بقیه ویلاهایی که در آنجا ساخته شده، خاص‎تر و گرانقیمت بوده است. از تخریب ویلا هم ناراحت است. به نظرش وسایلی که کار شده بود، خیلی بی‏نظیر بودند. محمدصالح می‏گوید که محله سیدپیاز یکی از محله‎های خوب لواسان است و تقریباً از بقیه محله‎ها هم گران‎تر است. ویلاها در این منطقه متری ۱۵ میلیون تومان به فروش می‎رسند.

منطقه پر از بناهای نیمه ساخته است. هیچ خیابان و کوچه‏ای وجود ندارد که در حال ساخت و ساز نباشد. ویلاهایی بزرگ‏تر و باشکوه‏تر از ویلای هزارمتری دختر وزیر سابق در حال ساخت است. ویلاهایی که حتی کوه و رودخانه را می‏خورند و پانزده، شانزده طبقه می روند بالا.

 

لیلا شوقی

 

 

جرقه‌های جنگ آب در مرکز ایران

تعداد دفعات تخریب ‌ انتقال آب‌ به یزد ‌به ۲۶ بار رسید

کشاورزان اصفهانی در حالی برای بیست و ششمین بار به خط انتقال آب شرب اصفهان به یزد آسیب وارد کردند که این لوله، نیازهای شرب مردم یزد را تامین می‌کند. دو دهه قبل دولت برای تامین نیاز صنعت و شرب یزد مصوبه‌ای را به مرحله اجرا گذاشت و خط لوله انتقال آبی را احداث کرد، اما حالا مسئولان یزدی می‌گویند که آب انتقالی صرفا صرف شرب می‌شود و برای صنعت به کار گرفته نمی‌شود. با این وجود کشاورزان اصفهانی که چند سالی است حق‌آبه قانونی خود را دریافت نکرده‌اند و شاهد اجرای فاز دوم پروژه انتقال آب به یزد هم هستند، هر بار در اعتراض به دریافت نکردن حق‌آبه‌های قانونی و عرفی خود، خط لوله آب شرب یزدی‌ها را تخریب می‌کنند.

  گزارشگران سبز: یکشنبه پنجم آذر ماه محمد مهدی جوادیان زاده مدیر عامل آب منطقه‌ای استان یزد اعلام کرد که خط لوله انتقال آب به یزد و تاسیسات مربوط به انتقال آب ۲۵ بار تخریب شده است. با اعلام خبر تخریب ۳۰ تیر برق در شب ششم آبان که توسط علیرضا کربلایی اکرمی رئیس اداره روابط عمومی آب منطقه‌ای یزد اعلام شد، تعداد دفعات تخریب این خط انتقال آب که ۹۶ درصد آب شرب یزد را تامین می‌کند، به ۲۶ بار رسید.

این در حالی است که کشاورزان شرق اصفهان هم از شیوه مدیریت منابع آب در حوضه آبریز زاینده رود ناراضی هستند و گله‌مندی‌های خاص خود را دارند. مردم ورزنه که در مجاورت تالاب گاوخونی زندگی می‌کنند از تبعات خشک شدن این تالاب رنج می‌برند. سال‌هاست که گاوخونی رنگ آب به خود ندیده است. معیشت کشاورزان به دلیل خشکی تالاب با مشکل مواجه شده است و جلسات متعدد مسئولان برای حل مشکل معیشتی مردم منطقه، نه تنها راه به جایی نمی‌‎برد، بلکه رویکردهایی است که ناپایداری بیشتری برای منطقه به ارمغان می‌آورد.

تخریب اموال عمومی برای رسیدن به حق‌آبه

معلوم نیست کدام تصمیم‌گیر با کدام محاسبات، برای حوضه آبریز زاینده رود این چنین برنامه‌ریزی کرده است که حق‌آبه داران عرفی و قدیمی این حوضه آبریز را ندیده گرفته و برای تنها رودخانه دائمی مرکز ایران، پیراهنی این چنین گشاد دوخته است. در حالی که به گفته حمید چیت‌چیان، وزیر نیروی دولت یازدهم به اندازه آورد خود رودخانه زاینده رود، از دیگر حوضه‌ها آب به این منطقه منتقل شده است، اما تقسیم حق‌آبه‌ها به نحوی بوده است که هیچ گاه کشاورزان شرق اصفهان به حق و حقوق خود نرسیده‌اند. کار به جایی رسیده که اعتراضات مسالمت آمیز کشاورزان شرق اصفهان که صرفا با رژه تراکتورها و چند تجمع آرام همراه بود، در سال‌های اخیر جای خود را به خشونت و شکستن لوله خط انتقال آب به یزد و تخریب اموال عمومی و تیرهای برق مربوط به این خط انتقال داده است. کشاورزان اصفهانی بیش از یک دهه است که حق‌آبه قانونی خود را دریافت نمی‌کنند و معیشتشان در معرض خطر جدی است. فقط در کارگروه‌های تشکیل شده برای حل مشکل حوضه زاینده رود، وعده دریافت حق‌آبه به ‌آنها داده می‌شود ولی در عمل آبی دریافت نمی‌کنند. حاصل این وعده‌ها این است که خودشان کفن پوشان به دنبال حق خود باشند. آنها که خط انتقال آب یزد را عامل دزدیده شدن حقشان می‌دانند، با لودر به جان این خط لوله می‌افتند و این رفتار آنها تامین آب شرب ساکنان یزد را با مخاطره جدی مواجه می‌کند.

دستگاه‌های امنیتی مقصرند

چه کسی مسئول ایجاد این بی‌نظمی است؟ حال که کشاورزان شرق اصفهان در انتقال آب شرب یزد اخلال ایجاد کرده‌اند و تعمیر خطوط انتقال انرژی این خط بیش از ۲۴ ساعت طول می‌کشد، مردم یزد ناگزیرند همان آب شور موجود در حوضه خود را مصرف کنند. اتفاقی که هیچ کس مسئولیت آن را به عهده نمی‌گیرد. محمدرضا صباغیان بافقی نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با «گزارشگران سبز»، مقصر این مشکلات را دستگاه‌های امنیتی معرفی می‌کند.

او می‌گوید: اگر کشاورزان شرق اصفهان مشکل دارند، مسایل آنها باید حل شود. مسئول امنیت و جان افراد دستگاه‌های امنیتی هستند. به گفته این عضو خانه ملت، آب انتقالی به یزد صرفا صرف شرب می‌شود و تصور اینکه از این آب در بخش صنعت استفاده می‌شود، تصوری نادرست است.

تبعات پروژه‌های انتقال آب، به تدریج در ایران در حال نمایان شدن است. آنهایی که طرفدار انتقال آب به قلب کویر ایران برای حفظ جمعیت ساکن هستند، چه پاسخی به مشکلات پیش آمده برای مردم دارند؟ آیا پروژه‌های متعدد انتقال آب توانسته مشکلات حوضه آبریز زاینده رود را حل کند؟ حاصل تدبیر برخی مسئولان برای تنها رودخانه دائمی مرکز ایران این بود که با لوله‌گذاری چند صد کیلومتری در بستر زاینده رود، بخشی از رودخانه را با هدف حفظ ظاهر برای جذب گردشگر زنده نگه دارند! پروژه‌ای که جیب صاحبان کارخانه‌های فروش لوله را پر می‌کرد و حیات در تنها رودخانه دائمی مرکز ایران -به دلیل دستکاری گسترده در بستر آن- به تاریخ می‌پیوست.

 واویلای ویلاهای غیر مجاز

رئیس منابع طبیعی شمیرانات می گوید بزودی  ۳ویلای دیگر در منطقه اوشان-فشم تخریب می‌شود

یک شنبه هنوز به نیمه نرسیده بود که صدای لودر و بیل مکانیکی در منطقه اوشان – فشم بلند شد، مقصد مشخص بود، یک واحد ویلای مسکونی اعیانی با مساحتی حدود هزار مترمربع که قبلا بارها اخطار گرفته بود؛ ویلایی که حالا نوبت به اجرای حکمش رسیده بود. این وسط، سازمان منابع طبیعی شاکی بود و دلیل شکایت هم مثل خیلی از پرونده های مشابه به ساخت و ساز غیر مجاز در اراضی ملی می رسید! دلیلی که باعث شده بود با حکم دستگاه قضایی و در راستای حفظ حقوق عامه و صیانت از منابع طبیعی ، پای لودر و بیل مکانیکی به منطقه باز شود. صدای تخریب ویلا که بلند شد ، مردم هم جمع شدند برای تماشا؛ جمعیتی که قبلا آجر به آجر بالارفتن ویلا را دیده بودند و حالا لرزیدن سقف و ستون هایش را تماشا می کردند.

به این ترتیب با دخالت دستگاه قضایی، بیست و هفتمین روز از دومین ماه پاییز به آخرین روز زندگی این ویلای لوکس منطقه اوشان- فشم تبدیل شد و عمر این ویلای غیر مجاز بالاخره به سر رسید؛ سرنوشتی که  در انتظار سه ویلای دیگر بنا شده در این منطقه هم هست ! این را حسن شکری، رئیس اداره منابع طبیعی شهرستان شمیرانات به ما می گوید و ادامه می دهد:  در همین منطقه ما سه ویلای دیگر را هم داریم که رای بدوی شان به نفع اراضی طبیعی بوده است ولی با اعتراض مالکان ، منتظر رای دادگاه تجدید نظر هستیم که به احتمال بسیار زیاد مجددا رای به تصرف اراضی ملی داده می شود .

شکری در ادامه از عزم  جدی منابع طبیعی برای قلع و قمع ویلاهای اعیانی خبر می دهد و می گوید: اگر دستگاه قضا رای را در این پرونده ها به نفع ما صادر کند، ما دوباره با همین قدرت برخورد می کنیم و در موضوع تخریب و قلع و قمع با کسی شوخی نداریم.

رئیس اداره منابع طبیعی شهرستان شمیرانات درباره ویلای تخریب شده هم می گوید:  کل عرصه مورد نظر ۱۲۵۰ متر مربع بود با ۳۰۰ متر بنا و آلاچیق ، فضای سبز و استخر. منابع طبیعی سال ۹۴ دادخواست رسیدگی به وضعیت این ویلا را داده بود که کارشناسان اعلام کردند که عرصه ملی است ، خوشبختانه رای بدوی به نفع ما صادر شد  اما مالک ویلا اعتراض کرد و در نهایت در دادگاه تجدید نظر هم رای بدوی تایید و اجراییه صادر شد و با مشارکت دستگاه قضا ، یکشنبه رای قلع و قمع و اعاده وضع به سابق انجام شد.

با اجرای این رای قلع و قمع، برای دومین بار در یک ماه گذشته نگاه ها متوجه ویلاسازی های غیرمجاز در اراضی طبیعی در منطقه شمیرانات شد. ۲۰ روز پیش بود که ما در همین صفحه از پشت پرده ویلای جنجالی اوشان نوشتیم، همان ویلای سفید رنگ و لوکسی که در مسیر اوشان به آهار ، روی شیب کوه روی زمین سبز شده بود، ویلایی که با انتشار تصاویرش در فضای مجازی توجه خیلی ها را به خودش جلب کرد. از شکری درباره رسیدگی به پرونده این ویلا می پرسیم و در جواب می گوید: این ویلا چون سند مالکیت داشت، قرار منع تعقیب برایش صادر شد اما اداره منابع طبیعی به این قرار منع تعقیب اعتراض کرد و این اعتراض در حال حاضر دردادگاه تجدید نظر در حال رسیدگی است و از طرف دیگر ما دادخواست ابطال اسنادش را هم داده ایم.

این دادخواست البته به جز این ویلای مشهور ، به گفته شکری برای ۷ ویلای دیگر هم صادر شده است ؛ ویلاهایی که سند مالکیت دارند اما در اراضی ملی ساخته شده اند و حالا ممکن است با رای ابطال سند روبه رو شوند.

رئیس اداره منابع طبیعی شهرستان شمیرانات اما در ادامه  از امکانات محدود اداره متبوعش می گوید و اینکه به تنهایی این نهاد نمی تواند از این اراضی حراست کند ، او از مردم، دهیاری ها ، شوراها و انجمن های مردم نهاد درخواست می کند که به عنوان اولین شاهدان تخلفات در عرصه ویلاسازی، موضوع را به اداره منابع طبیعی گزارش بدهند.

محسن شادفر اما حقوقدانی است که با تایید ضرورت برخورد قضایی با ساخت و سازهای غیرقانونی به ما می گوید : قبل از همه این ها یعنی قبل از برخوردهای قهری اینچنینی ، بهتر است نظارت را در مرحله های قبل از ساخت و ساز بیشتر کنیم. این مشکل همیشه وجود داشته که یک بنا همیشه ساخته می شود اما بعد از ساخت تازه مورد توجه قرار می گیرد درحالی‌که باید با مجوز های مختلف از نهادهای مختلف کار ساختش اغاز بشود.به گفته این حقوقدان یکی از مشکلات موجود در این زمینه،  فقدان  نظارت کافی بر نحوه صدور اسناد در دستگاه هایی مانند ثبت اسناد است.

 

‌مینا مولایی

 

پشت پرده ویلای جنجالی

به بهانه کوه‌خواری اوشان، رد نام ستاره‌ها را در تخریب منابع طبیعی دنبال کردیم

یک تصویر ساده از یک ویلا، درست شبیه ویلای مهاراجه‌های هندی، با گنبدی سرخ‌رنگ و در و دیوارهایی سفید ساخته شده روی شیب یک کوه، دو سه روزی است که در فضای مجازی دست به دست می‌شود؛ این‌که عکاس این تصویر جنجالی چه کسی بوده، مشخص نیست، حتی معلوم نیست مالکش هم دقیقا چه کسی است، اما این‌طور که از شواهد پیداست، این ویلا در دامنه توچال ساخته شده، در مسیر اوشان به آهار و بیخ گوش تهرانی‌ها؛ جلوی چشم همه!

حرف و حدیث‌ها درباره مالک ثروتمند این ویلا هم زیاد است، بعضی‌ها مالکیت آن را به یکی از چهره‌های معروف ورزشی نسبت می‌دهند و بعضی‌ها پای یکی از بزرگان خاندان … پایتخت را به قضیه باز می‌کنند؛ مالک این ویلا هرکسی که باشد در اصل قضیه فرقی نمی‌کند؛ این‌که ویلای مذکور با همه کبکبه و دبدبه‌اش درست در دامنه کوه ساخته شده، جایی با شیب زیاد، جایی که هیچ عقل سلیمی نمی‌گوید می‌توانسته مالک خصوصی داشته باشد چه رسد به کاربری شخصی؛ که نتیجه‌اش بشود این ویلای عجیب ساخته‌شده در دامنه یکی از کوه‌های مشرف به پایتخت!

ویلایی که وقتی پای صحبت‌های یکی از بنگاه‌داران منطقه اوشان می‌نشینیم، می‌فهمیم که یک‌شبه ساخته نشده است. این املاکی به ما می‌گوید: این منطقه که الان عکسش پخش شده، یک بخشی از اوشان است که قبلا یک نام دیگری داشت، اما الان هرکسی بخواهد آدرس بدهد، می‌گوید که ویلای …! (اسم یکی از چهره‌های معروف فوتبال کشورمان را می‌برد).

ساخت این ویلای لاکچری به گفته او، از خیلی سال پیش در این منطقه شروع شده و خیلی آهسته انجام شده، آنقدر که ۱۴ سال طول بکشد تا به این مرحله برسد که عکسش در فضای مجازی منتشر شود.

این املاکی به ما می‌گوید: آن سال‌های اول که دیوارکشی و سنگچین این ویلا در دامنه کوه انجام شده بود، آقای …. مالکش بود که اسمش هم روی ویلا ماند اما بعدها این ویلا فروخته شد به آقای …. از چهره‌های خاندان… است.

این ساخت و ساز البته برای اهالی منطقه بی‌فایده هم نبوده، چرایش را هم از زبان همین بنگاه‌دار بخوانید: «وقتی در یک منطقه‌ای مطرح می‌شود که یک ورزشکار تشخیص داده که اینجا جای رشد دارد و آمده ویلا ساخته، اقبال عمومی به این منطقه زیاد می‌شود، چون این شبهه را هم بوجود می‌آورند که اینجا از نظر منابع طبیعی و … مشکلی برای ساخت و ساز ندارد و خواه‌ناخواه قیمت‌ها هم بالا می‌رود.»

وقتی درباره قیمت این ویلای معروف از او می‌پرسیم به یک جواب عجیب می‌رسیم؛ این‌که خیلی از ویلاهای ساخته شده در منطقه اوشان از جمله همین ویلا را نمی‌توان به راحتی قیمت‌گذاری کرد، مخصوصا همین ویلا که می‌گویند متریال داخلی‌اش ایتالیایی است و با هواپیمای شخصی وارد شده است.

به گفته این املاکی در حالت عادی یک ویلا مشابه همین ویلای معروف شده در فضای مجازی اگر با متریال درجه یک ایرانی در منطقه ساخته شود چیزی بین ۲۵ تا ۳۰ میلیارد تومان ارزش دارد، اما وقتی اسم یک ورزشکار رویش می‌آید، کف قیمتش از ۴۰ تا ۴۵ میلیارد تومان شروع می‌شود!

او البته در ادامه صحبت‌هایش به ما می‌گوید که این ماجرای ویلاسازی فقط مختص ورزشکاران نیست و در منطقه شمشک و دربندسر، چهره‌های معروف سیاسی ویلاهای زیادی ساخته‌اند؛ ویلاهایی که اسم بخش‌هایی از این دو منطقه را هم به نام آنها تغییر داده است!

قانون‌گریزی به سبک آدم معروف‌ها

حقیقت ماجرا هرچه که باشد، خیلی راحت نگاه‌ها را متوجه قانون‌گریزی می‌کند؛ این‌که قانون‌گریزی مرز ندارد، سقف ندارد، هرکسی معروف‌تر، چهره‌تر، قانون‌گریزی‌اش بیشتر، راحت‌تر! حقیقت ماجرا هرچه که باشد نمی‌توان روی این ماجرا چشم بست که قانون‌گریزها همیشه افرادی ناشناس نیستند، خیلی وقت‌ها هم می‌توانیم رد قانون‌گریزها، زمین‌خوارها، کوه‌خوارها و … را بین چهره‌های معروف دوروبرمان بگیریم، همان ورزشکارهای افتخارآفرین، همان هنرپیشه‌های معروف، حتی جمع کثیری از اهالی سیاست! افرادی که راه دور زدن قانون را خوب بلدند و از همین طریق به هدفشان می‌رسند؛ اتفاقی که نتیجه‌ای جز تخریب منابع طبیعی ندارد؛ موضوعی که حالا با انتشار این عکس ساده در فضای مجازی نه‌تنها به نگرانی دوستداران محیط زیست بلکه به دغدغه مردم عادی زیادی هم تبدیل شده و این سوال را در ذهن خیلی‌ها بوجود آورده که برای برخورد با همه آنهایی که خیلی راحت دهان بازکرده‌اند و زمین و کوه و جنگل این مملکت را می‌بلعند، هیچ قانونی وجود ندارد؟!

ما این سوال را با مسعود مولانا، دبیر اجرایی شبکه سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی مازندران در میان می‌گذاریم. فعال محیط زیستی که به ما می‌گوید، قبل از این‌که این مشکل مربوط به خلأ قانونی باشد به فقدان اراده برای اجرای قانون برمی‌گردد.

مولانا البته در توضیح بیشتر می‌گوید: من قبول دارم که ما ضعف قانون داریم اما اگر همین مقدار قوانین را هم درست اجرا کنیم، به این وضع نمی‌افتیم و مشکل اصلی اینجاست که اراده جدی برای قانون نداریم .

مولانا در ادامه به انبوه ویلاسازی در بخش وسیعی از ارتفاعات شمال کشور اشاره می‌کند می‌گوید: همه این ویلاسازی‌ها از طریق لابی، توصیه، سفارش و نادیده گرفتن قوانین انجام شده ‌است.

چشم‌های بسته مجریان قانون، به گفته این فعال محیط زیست، اتفاقی است که نتیجه‌اش می‌شود مشاهده تک‌ویلاهایی در دل انبوه درختان جنگل، در دامنه کوه و …

مولانا در ادامه می‌افزاید: وجود این تک‌ویلاها که خیلی وقت‌ها جاده اختصاصی هم دارند چه توجیهی دارد؟ یک آدم معمولی می‌تواند این را انجام بدهد؟! آدم معمولی از کجا مجوز برای این حجم از ساخت و ساز پیدا می‌کند؟!

او البته از نمونه‌هایی از این دست تخلفات که می‌گوید وجود دارد اسم نمی‌برد، اما به ما می‌گوید: در ارتفاعات شمال، در خیلی از منطقه‌ها می‌توانید این ساخت و سازهای غیرقانونی را ببینید و اگر بپرسید حتما به یک سری اسامی آشنا می‌رسید که بهتر است اسم نبرم.

مولانا در پایان صحبت‌هایش دست به دامن یک ضرب‌المثل قدیمی هم می‌شود و می‌گوید: از قدیم گفته‌اند آفتاب آمد دلیل آفتاب! این‌که این ویلاها در مناطقی که در مالکیت منابع طبیعی بوده ساخته شده‌اند، دلیل و مدرک نمی‌خواهد؛ از حاشیه جاده هم معلوم است در دامنه کوه بوده و مصداق بارز کوه‌خواری است.

مشکل چند مرجعی در صدور مجوز

داستان ویلاسازی، زمین‌خواری، کوه‌خواری و تخریب منابع طبیعی دیگر از بحران هم گذشته است! این قضیه را البته فقط بعضی وقت‌ها در فضای مجازی روایت می‌کنند و خیلی وقت‌ها نمونه‌های مشابه این اتفاق، زیر چشم‌های بسته خیلی‌ها انجام می‌شود. خداکرم جلالی، رئیس پیشین سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در این باره به ما می‌گوید: غالبا اسم چهره‌های سیاسی پشت این ویلاسازی‌هاست و در موارد معدودی اسامی ورزشی هم به میان می‌آید. اما دقیقا نمی‌توانم بگویم که چند درصد این ویلاها متعلق به چهره‌های معروف است .

او البته تاکید می‌کند مدیران کل منطقه همیشه اسامی کسانی که تخلف کرده و ساخت و ساز غیرمجاز داشته‌اند در اختیار دارند.

اما چرا این اتفاق می‌افتد؟! ما این سوال را می‌پرسیم و جلالی در جواب می‌گوید: اغلب این تخلفات به دلیل تعدد مراکز تصمیم‌گیری در زمینه پروانه ساخت و … رخ می‌دهد؛ چراکه اگر بپرسید می‌بینید که هرکدام از این افراد، به شکلی مجوزهایی را در دست دارند حالا یا از شورای شهر یا از شوراهای روستا یا از بنیاد مسکن یا از سایر نهادها؛ بالاخره از یک جایی مثل شهرداری و … مجوز گرفته‌اند و به استناد همان شروع به ساخت و ساز کرده‌اند.

 

اسم‌هایی که مجوز می‌آورند!

مثل یک فوت جادویی، خیلی وقت‌ها اسم‌ها هم می‌تواند گره از مشکلات زیادی باز کند، البته اگر اسم یک چهره شناخته شده باشد که با تصویر بزرگ او روی یک بنر همراه شود و در گوشه و کنار شهرها نصب شود تا تاییدی باشد برای قانونی بودن تخلفی که انجام می‌شود!

همین جاست که اسم خیلی از چهره‌های معروف، ضامنی می‌شود برای انجام یک کار اقتصادی بزرگ، برای شراکتی که اعتبار آنها را وسط می‌کشد تا کسی از آنها مجوز نخواهد. نمونه از این دست زیاد است، هستند برج‌ها، ویلاها و پاساژهای بزرگی که هرکدامشان از روزهای ابتدایی کلنگ‌زنی تا افتتاح، زیر بیرق یک اسم معروف یک چهره نام‌آشنا، سینه می‌زنند، تصویرشان را روی بنری بزرگ در معرض دید همه نصب می‌کنند تا قرار نباشد به کسی جواب بدهند! سود این مشارکت هم دوطرفه است؛ هم آقای چهره از قِبل این همکاری به سود می‌رسد و هم فرد شریک و سرمایه‌گذار، تخلفش را انجام می‌دهد و نانش در روغن می‌افتد. اینجا همان جایی است که نام و اعتبار افراد، حکم مجوز را دارد؛ یک مجوز بی‌چون و چرا!

رئیس پیشین سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری هم در تایید این ماجرا به ما می‌گوید: البته برای ما فرق نمی‌کرد که اسم چه کسی پشت این تخلف است، اما خیلی‌ها برای این‌که کارشان بهتر پیش برود از این اسامی استفاده می‌کنند.

تاج محل در اوشان

ساکنان محله پل سوم اوشان، ویلای معروف را به تاج محل می‌شناسند. جوانی ۲۷ ساله، درست روی پل بلوار آزادگان، آدرس ویلا را به ما می‌دهد، خانه‌اش در همسایگی ویلا است، او ادعا می‌کند که از همان روز اول در جریان ساخت و ساز ویلا بوده است، مرد جوان به ما می‌گوید «آن‌طور که شنیده صاحب ویلا فوتبالیست معروفی است، که مجوز ساخت چنین ویلایی را گرفته و تا این حد توانسته کوه را بکند.» آن طور که او توضیح می‌دهد برخی مسؤولان اوشان در دادن مجوز ساخت و ساز دستش خیلی باز است، هر کسی که خرج کند راحت می‌تواند مجوز کندن کوه و یا ساخت در محدوده رودخانه را بگیرد.

مرد جوان دیگری که در نزدیکی‌های این ویلا مشاور املاکی است می‌گوید متراژ ویلا حدود ۵۰۰۰ متری می‌شود و دست کم باید برای هر متر مربع حدود شش میلیون تومان قیمت در نظرگرفت.

یکی دیگر از اهالی محل در پیچ نزدیک به ویلا به ما می‌رسد، به فاصله ویلاهای دیگر تا کوه اشاره می‌کند و به ما می‌گوید: «اگر به خانه‌های دیگر که در زمین‌های هم قواره تاج محل ساخته شده نگاه کنید، متوجه می‌شوید که ویلا حدود ۱۵ تا ۲۰ متر از کوه را کنده است.»

چند کارگر که در همسایگی ویلا مشغول به‌کار هستند می‌گویند ظاهر ویلا حکایت از تمام شدن کارهای اصلی ساخت آن می‌دهد، یکی از این کارگر‌ها به ما می‌گوید در داخل مشغول گچ‌کاری و سیم‌کشی ساختمان هستند.

مرد میانسالی در نزدیکی ما گوشش را تیز می‌کند، حرف‌های ما را می‌شنود و وارد بحث می‌شود. او که از اهالی قدیمی اوشان است، می‌گوید برای گرفتن مجوز ساخت یک ساختمان در همین محدوده روزگارش را سیاه کرده‌اند، اما آقایان که معلوم نیست چکاره‌اند، هر جوری که دلشان می‌خواهد می‌سازند، از او درباره صاحب ویلا می‌پرسیم، او هم درست و حسابی نمی‌داند، اما از یک تولیدکننده معروف مواد غذایی نام می‌برد.

مینا مولایی

 

سوگواره‌ای برای پارک‌های جنگلی

واگذاری پارک های جنگلی به شهرداری، استانداری‌ و بخش خصوصی آسیب  جبران ناپذیری به محیط زیست کشور تحمیل می‌کند‌


مسئولان شهرداری خبر داده‌اند که به زودی مدیریت پارک سرخه‌حصار به آنها واگذار می‌شود. چندی پیش بود که مدیریت پارک پردیسان هم به این مجموعه واگذار شد و پارکی که قرار بود محل رشد و نمو گونه‌های بومی باشد، با رویکرد تفرجی شهرداری و به کار افتادن علف تراش‌ها، بخش زیادی از گونه‌های بومی   خود را از دست داد تا به یک پارک تفریحی تمام‌ عیار تبدیل شود، اما بسیاری شهروندان این روزها از رها شدن این پارک گلایه دارند،‌زیرا جز بلاتکلیفی تاکنون چیزی عاید این پارک نشده است.

این روزها محیط زیست به جای مدیریت عرصه‌های طبیعی، واگذاری‌ آنها را مدیریت می‌کند اما مسئولان سازمان جنگل‌ها که مالکیت این عرصه‌های طبیعی را در اختیار دارند، می‌گویند که قضیه به همین سادگی‌ها هم نیست و باید سازمان حفاظت محیط زیست برای هر گونه واگذاری از آنها اجازه بگیرد و با این سازمان هماهنگ شود.

ماجرای واگذاری پارک های جنگلی به نهادهایی مانند شهرداری و استانداری هنوز تکرار می شود زخم تخریب دره ارغوان ایلام هنوز بهبود پیدا نکرده، پارک پردیسان هنوز بلاتکلیف است که زمزمه هایی واگذاری پارک سرخه حصار دوستداران محیط زیست را نگران کرده است.

معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری منطقه ۱۳ در جمع خبرنگاران اعلام کرد که به زودی بهره‌برداری سرخه حصار به شهرداری واگذار می‌شود. این نخستین توافق عیسی کلانتری به عنوان سکاندار سازمان حفاظت محیط زیست کشور با شهرداری نیست. سال گذشته مدیریت پارک پردیسان هم به شهرداری واگذار شد. پس از این واگذاری از افزایش تعداد نگهبان‌ها و ساماندهی فضای سبز این پارک به‌عنوان نکات مثبت تفاهم بین دو مجموعه یاد شد در حالی که به کار افتادن علف‌تراش‌های شهرداری، بسیاری از گونه‌های علفی بومی تهران را از بستر پردیسان حذف کرد و صدای فعالان محیط زیست و گیاهشناسان را درآورد. حتی فعالان محیط زیست تجمعی اعتراضی برای واگذاری پارک پردیسان به شهرداری و رفتار مسئولان این مجموعه در مدیریت پردیسان برگزار کردند که صدای این اعتراض هم چندان هم شنیده نشد. حالا نوبت به پارک سرخه حصار رسیده است. پارکی که زیستگاه همان اندک موجودات زنده باقی مانده در فضای دود گرفته تهران است، زیر تیغ واگذاری به شهرداری قرار گرفته است. این پارک همواره در معرض تهاجم و تصرف دستگاه‌های مختلف بود.

سرخه حصار نه تنها با دملی به نام تعاونی زیتون مواجه است که بخشی از عرصه آن را میان کارمندان وزارت جهاد کشاورزی تقسیم کرده‌اند ‌ و مدتی پیش نیز با ساخت اتوبان شهید شوشتری ‌ به محل مناقشه بین شهرداری و محیط زیست تبدیل شد. حالا هم با اعلام یک مقام مسئول در شهرداری، گویا این دو مجموعه برای مدیریت سرخه حصار به تفاهم رسیده‌اند!

  پارک شهری، پارک جنگلی

پارک جنگلی سرخه‌حصار تنها پارکی نبوده است که به شهرداری برای مدیریت واگذار شده است. پارک‌های دیگری در شهرهای دیگر هم هستند که در اختیار شهرداری قرار گرفته‌اند، اما این واگذاری‌ها منجر به نتیجه مطلوب برای کشور نشده است. مرتضی شریفی، عضو پیشین شورایعالی جنگل در گفت‌وگو با ما نخستین تجربه مربوط به واگذاری پارک جنگلی به شهرداری را مربوط به دوران ریاست کرباسچی می‌داند که به محض تفاهم بین سازمان جنگل‌ها و شهرداری، در دل پارک جنگلی ویلایی برای اهداف شهرداری شهرداری ساخته می‌شود.

او ادامه می‌دهد: بارها این مساله را مطرح کردیم که مقوله پارک‌های شهری از پارک‌های طبیعی جدا است. پارک‌هایی که شهرداری دارد در ارتباط با بحث فراغت شهروندان برنامه‌ریزی می‌شود و اولویت اول پارک‌های شهری در زمان انتخاب درخت و گل و بوته، خدمت به اوقات فراغت شهروندان است و تا ۹۰ درصد فضای این پارک‌ها را هم می‌توان به تفرج اختصاص داد.

به گفته شریفی پارک‌های طبیعی از پارک جنگلی گرفته تا مناطق چهارگانه تحت مدیریت محیط زیست، در ارتباط با حفظ طبیعت شکل می‌گیرند. در حاشیه این هدف، در حد پتانسیل پارک، برنامه تفرج هم می‌توان داشت‌ اما هدف اصلی پارک‌های جنگلی حفظ طبیعت است.

او عنوان می‌کند: هدف پارک جنگلی دست کاشتی نظیر سرخه‌ حصار این است که یکسری گونه‌های بومی درآنجا جمع‌آوری   و یک محیط شبه جنگلی تدارک دیده شود.

این درحالی است که در پارک‌های جنگلی دست کاشت آلودگی صدا باید کمتر از پارک‌های تفرجی باشد.

گم شدن اهداف پارک جنگلی  

عضو پیشین شورایعالی جنگل معتقد است که وقتی پارک‌ها در اختیار شهرداری ها قرار می گیرند این محیط‌ها از هدف اصلی خود دور می‌شوند. در پارک‌های جنگلی هدف ‌ این است که یکسری گونه پیشگام پرورش داده شود تا زمینه برای استقرار گونه‌های طبیعی و بومی منطقه فراهم شود.

کارشناسان تاکید دارند این روزها بسیاری از پارک‌های جنگلی کشور به مفهوم واقعی کلمه محیط شبه جنگلی ندارند و نیازمند اقدامات مدیریتی زیادی برای بهبود شرایط آنها هستیم. این درحالی است که وقتی‌ این پارک‌ها ‌به شهرداری واگذار شود حفظ تنوع گونه‌ای ‌ در حاشیه قرار می‌گیرد.

آن طور که شریفی می گوید واگذاری جنگل در قالب مدیریت امتیازی به شهرداری یا بخش خصوصی انجام می‌شود اما پس از واگذاری، مدیریت پارک صرفا به سمت استقرار رستوران و بوفه هدایت خواهد شد. در حالی که مناطق حفاظتی پارک‌های جنگلی که ۹۰ درصد عرصه را شامل می‌شوند از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند.

بی خبری سازمان جنگل‌ها  

از جزییات تفاهم شهرداری و سازمان حفاظت محیط زیست برای مدیریت سرخه حصار اطلاعات کافی در دست نیست و تلاش‌های خبرنگار ما برای دریافت نظرات مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و اداره کل محیط زیست استان تهران راه به جایی نمی برد.

‌ کامران پور مقدم، رئیس شورایعالی جنگل هم که از بحث واگذاری مدیریت سرخه حصار به شهرداری بی اطلاع است، با ارائه توضیحات تکمیلی، هر گونه واگذاری پارک‌های جنگلی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست به دیگر نهادها را بدون مجوز سازمان جنگل‌ها، غیر قانونی اعلام می‌کند.

او به ما می‌گوید: مدیریت برخی عرصه‌های طبیعی شامل پارک‌های جنگلی یا مناطق چهارگانه به محیط زیست واگذار شده است و این سازمان به عنوان قائم مقام سازمان جنگل‌ها، چنین عرصه‌هایی را مدیریت می‌کند اما هرگونه تغییر در مدیریت عرصه باید با اجازه ما باشد.

پورمقدم ادامه می‌دهد: اگر قرار باشد سازمان حفاظت محیط زیست برای عرصه‌های طبیعی که مدیریت آنها از سوی ما به این سازمان تفویض شده است، مجری انتخاب کند،‌ به دلیل اینکه مالکیت این عرصه‌ها متعلق به منابع طبیعی است، باید طرح مورد نظر ابتدا در سازمان جنگل‌ها مورد بررسی قرار گیرد و چارچوب‌های آن به تایید ما برسد.

به گفته او طبق قانون مالک عرصه‌های طبیعی کشور به نمایندگی از دولت، سازمان جنگل‌ها است و این سازمان نماینده دولت در عرصه‌های طبیعی به حساب می‌آید. به همین دلیل هر نوع قراردادی که با مجری جدید بسته می‌شود، نیاز به تعیین تکلیف از سازمان جنگل‌ها دارد.

رئیس شورایعالی جنگل عنوان می‌کند که از زمان ورود او به این شورا، بحث واگذاری مدیریت سرخه حصار به شهرداری به این نهاد تصمیم‌گیر ارجاع نشده است.

 

حفاظت از پارک‌های جنگلی وظیفه شهرداری نیست

بیشتر کارشناسان می گویند شهرداری وظیفه ندارد پارک‌ها را بارویکرد حفاظت عرصه مدیریت کند. در واقع اگر جنگلکاری‌‌ به شهرداری واگذار  نشود این مجموعه بالاجبار به دنبال اجرای پارک‌های شهری خواد رفت و به این شکل دست کم ‌شرایط فضای سبز شهری بهبود می‌یابد.

عضو پیشین شورایعالی جنگل  تاکید می کند:‌اگر وظیفه شهرداری مدیریت پارک طبیعی است، سازمان جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست با این ساختار عریض و طویل چه کاری انجام می‌دهند؟ اکوتوریسم یک مقوله جدا است. در اکوتوریسم اگر بازدید کننده سبب شود که یک پرنده از درخت بپرد یعنی برنامه‌ریز به وظیفه‌اش درست عمل نکرده است.

کم نیستند کارشناسانی که این پرسش را مطرح می کنند؛ شهرداری با آن همه گرفتاری‌های شهری چگونه می‌خواهد وظایف دستگاه‌های عریض و طویلی مثل محیط زیست و سازمان جنگل‌ها را به عهده بگیرد. آنها نگران این هستند که شهرداری فقط روی مناطق تفرجی پارک سرمایه گذاری کند و به این شکل در قبال سودی که به دست می آورد دیگر نقش های اصلی پارک های جنگلی به فراموشی سپرده شود‌.

لازم به یاد آوری است که‌ همیشه بهانه سازمان جنگل‌ها برای واگذاری پارک‌های جنگلی این بوده است که اعتبار ندارد. در حالی که تجربه واگذاری پارک‌ها نشان می‌دهد که هیچ‌گاه این واگذاری‌ها موفق نبوده است.

لیلا مرگن

دره ارغوان خاطره می‌شود

صدها نفر از دوستداران طبیعت به تخریب یک ذخیره‌گاه جنگلی ایلام اعتراض کردند

لکه‌های محدودی از ذخیره گاه‌های جنگلی در کشور وجود دارد. این محدودیت لزوم توجه به این ذخیره گاه‌ها را دوچندان می‌کند، اما به نظر می‌رسد برخی مسئولان اهمیتی برای این مهم قائل نیستند. هنوز بسیاری نمی‌دانند هر پایه گیاهی که از بین می‌رود تمام راز و رمزهای مربوط به آن پایه برای همیشه از کره زمین حذف می‌شود. چه بسا داروی یک بیماری لاعلاج در یک گونه ذخیره‌گاهی نهفته باشد، اما چون فرصت مطالعه درباره آن فراهم نشده، با انقراض این گونه برای همیشه بشریت را از این فرصت محروم شده است.

  گزارشگران سبز: یکی از ذخیره‌گاه‌های جنگلی که این روزها زیر تیغ طرح‌های توسعه گردشگری قرار دارد، ذخیره‌گاه جنگلی ارغوان ایلام استاستاندار این استان تصمیم گرفته که طرحی تفرجی در این ذخیره‌گاه اجرا کندفعالان محیط زیست بر این باورند در جریان اجرای این طرح، ۴۸۰ پایه از گونه ذخیره‌گاهی ارزشمند ارغوان قطع شده است، اما مقامات رسمی این سخنان را تکذیب کرده و می‌گویند طرح گردشگری بدون قطع حتی یک درخت اجرا خواهد شداین در حالی است که تصاویر

ارسال شده از ایلام نشان می‌دهد، احیای جاده تفرجی مورد نظر، چندان هم بدون لطمه به این گونه ارزشمند ذخیره گاهی نیست و در حاشیه جاده، بعد از اجرای عملیات خاکبرداری، ریشه برخی درختان ارغوان از زیر خاک بیرون آمده و در معرض هوا قرار گرفته است.

دره ارغوان ایلام، منطقه‌ای سیل‌خیز بوده و معلوم نیست استاندار این استان با کدام منطق و ارزیابی، طرح گردشگری را در آن اجرا می‌کند.

ذخیره‌گاه‌های محدود

سطح محدودی از جنگل‌های ایران به عنوان ذخیره‌گاه‌های جنگلی مجزا شده‌اند تا اقدامات حفاظتی بیشتری روی آن انجام شودارغوان یکی از گونه‌های شاخص آب و هوای مدیترانه‌ای است که لکه‌های محدودی از آن در استان‌های خراسان رضوی، ایلام و برخی نقاط دیگر وجود داردبه دلیل محدودیت سطح گسترش این گونه، آن را به عنوان گونه‌ای ذخیره‌گاهی اعلام کرده‌اند تا بیشتر مورد حفاظت قرار گیرداما این روزها دره ارغوان ایلام که محل رویش این گونه ذخیره‌گاهی است با حضور لودرهایی که قرار است جاده قدیمی بین شهرستان ایلام و چرداول را با هدف سهولت تردد گردشگران احیا و بازسازی کند، روبه‌رو شده استاین اقدام البته با اعتراض دوستداران محیط‌زیست مواجه شدبیش از صدها نفر از فعالان محیط‌زیست پای نامه‌ای اعتراضی را امضا کردند تا مانع اجرای طرح گردشگری در این دره شوند.

رحیم ملک‌نیا، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان در گفت‌وگو با گزارشگران سبز بیان می‌کند: استانداری تصمیم گرفته جاده دسترسی قدیمی ایلام به چرداول را با هدف کاهش ترافیک و … تعریض کند.

او با اشاره به شایعاتی که در منطقه وجود دارد، می‌گوید: چند ویلا در داخل فضای ذخیره‌گاه جنگلی ساخته شده و این شائبه وجود دارد که ساخت جاده به خاطر این ویلاها در حال پیگیری است.

ملک‌نیا همچنین به هشدارهایی که درباره قطع ۴۸۰ اصله درخت ارغوان و خروج آن از منطقه منتشر شده اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: استاندار به اتفاق معاون عمرانی خود، مدیر کل منابع طبیعی و مدیر کل محیط‌زیست از منطقه بازدید کرده‌اند و کلا قطع این تعداد درخت را تکذیب کردند.

او با اشاره به خارج شدن ریشه درختان از زیر خاک، به دلیل اجرای پروژه گردشگری در ذخیره گاه جنگلی ارغوان، سخنان خود را با طرح این پرسش ادامه می‌دهد: مسئولان استانی اعلام کرده‌اند در منطقه پارکینگ بدون قطع درخت ساخته خواهد شد، اما معلوم نیست چگونه می‌خواهند بدون قطع درخت پارکینگ بسازند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان می‌افزاید: سوال این است چگونه اجازه داده‌اند در یک ذخیره‌گاه جنگلی جاده تعریض شود؟ ارزیابی زیست محیطی این پروژه چگونه انجام شده استاگر مسئولان منابع طبیعی در جریان نبوده‌اند چرا به این پروژه اعتراض نکردند و بعد از مردم وارد عمل شدند؛ آن هم به همراه استاندار؟در حالی که باید به عنوان متولی در منطقه حضور می‌یافتند تا اعمال قانون کننداین سوال هم مطرح است که چگونه می‌توان در یک ذخیره‌گاه جنگلی پروژه اجرا کرد؟

او همچنین حجم خاکبرداری برای اجرای این پروژه را بسیار وحشتناک توصیف می‌کند.

گردشگری در منطقه‌ای سیل‌خیز

بسیاری از کارشناسان دره ارغوان را که این روزها شاهد اجرای پروژه گردشگری است، دره‌ای سیل‌خیز معرفی می‌کنند.به گفته عضو هیات علمی دانشگاه لرستان سیلی که دو سه سال پیش هم آمد، از طریق آبی بود که از سمت دره ارغوان وارد شهر شد.

رضا احمدی، مدیرکل منابع طبیعی استان ایلام نیز در گفت‌وگو با ما، سیل‌خیز بودن دره ارغوان را تائید می‌کنداو می‌گوید: در دره ارغوان ۳۰ پروژه آبخیزداری انجام داده‌ایمسال ۹۴ هم سیل داشتیمآن طور که او می‌گوید کارهای آبخیزداری انجام شده، ایلام را از سیل نجات داده است.

او تاکید می‌کند: با بارش‌های ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی متری هم خطر سیلاب شهر را تهدید نمی‌کند، چون در ۵۴۰ نقطه از مناطق تعیین شده طرح آبخیزداری اجرایی شده است. ‌

هر چند عملیات آبخیزداری در دره ارغوان، شهر ایلام را ایمن کرده است، اما این دره محل بروز سیلاب است و دو سال قبل که سیلاب در این دره رخ داده بود، با وجود اجرای عملیات گسترده آبخیزداری در این دره، سنگ‌های بزرگی توسط سیلاب جابه‌جا شد.

یکی از اصول اولیه مصون ماندن از آسیب‌های ناشی از سیل نیز فاصله گرفتن از مسیر عبور سیلاب استبر اساس استانداردهای متداول جهانی، ساخت و ساز در حریم مسیر عبور سیلاب، ممنوع است؛ اما در کمال تعجب، استاندار ایلام از پول نفت هزینه می‌کند تا میزان سهولت دسترسی به منطقه‌ای سیل خیز را افزایش داده و به این ترتیب بار گردشگری در این ذخیره‌گاه جنگلی را بیشتر کنددر حالی که باید میزان حضور جمعیت در نواحی مستعد سیل را به حداقل برساند و ساخت و ساز در این مناطق را متوقف کرد.

ساخت و ساز بدون قطع یک درخت

ساخت و ساز در طبیعت همواره با تخریب محیط همراه استتمام ماشین‌هایی که برای اجرای سازه‌ها به منطقه مراجعه می‌کنند، خاک را دچار کوبیدگی کرده و تجدید حیات گونه‌های جنگلی را با مشکل مواجه می‌کنندخاک کوبیده، کمتر آب جذب می‌کند و اگر جاده آسفالته باشد، احتمال بروز روان‌آب و سیلاب در آن ناحیه افزایش می‌یابد.

اما استاندار ایلام در منطقه‌ای که خود مستعد بروز سیلاب است و میلیاردها تومان صرف اجرای پروژه‌های آبخیزداری برای مقابله با خطرات سیل در آن شده است، با صرف هزینه، به دنبال تعریض جاده‌ای است که ضریب نفوذ آب در خاک را کاهش می‌دهد و باز هم منطقه را سیل‌خیزتر می‌کند.

با وجود این، مدیر کل منابع طبیعی ایلام می‌گوید: در اجرای این پروژه گردشگری، هیچ درختی در منطقه قطع نخواهد شد و چهار پارکینگی که برای گردشگران ایجاد می‌شود، در محیط‌های باز این ذخیره گاه جنگلی ایجاد می‌شود.

او ادامه می‌دهد: پارک جنگلی ارغوان مکمل پارک جنگلی بلوط استیک کوه فاصله بین آنهاست و این منطقه یک زنجیره گردشگری است.

به گفته احمدی برای توسعه گردشگری در این منطقه طرح تهیه شده و کتابچه اش موجود استبه همین دلیل هیچ بخشی از پروژه با قطع درخت همراه نیست.

اگر از او درباره نام ارزیاب زیست‌محیطی این پروژه بپرسید ادعا می‌کند اطلاعی ندارد و نمی‌داند چه کسی ارزیابی پروژه‌ای گردشگری در یک محیط سیل‌خیز را انجام داده است.

مدیر کل منابع طبیعی ایلام تاکید می‌کند: دره ارغوان منطقه حفاظت شده است و نباید به ترکیب آن دست زد.

با توجه به گفته‌های کارشناسان باید تاکید کرد در این که گردشگری می‌تواند به حل مشکلات ساکنان مناطق محروم کمک کند هیچ شکی نیست، اما مسئولان نباید طبیعت منطقه را قربانی طرح‌های شتاب زده‌ای کنند که از گزارش‌های ارزیابی زیست محیطی آن اطلاع چندانی در دست نیستزیرا تجربه ثابت کرده توسعه ناپایدار در بلند مدت اندک سرمایه‌های محلی را تباه می‌کندبه عبارت دیگر، وقتی سیل گردشگران روانه ایلام شوند و زیر ساخت‌ها برای سرویس دهی به آنها مناسب نباشد اندک منابع طبیعی باقیمانده نیز خیلی زود از بین خواهد رفت و شرایط برای بومیان منطقه دشوارتر از گذشته خواهد شد.

لیلا مرگن

جنگل‌های‌شمشاد اسیر پروانه تنبل

   آفت شب پره ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد کشور را نابود کرده است

 چندی است که شب پره شمشاد میهمان ناخوانده جنگل‌های شمال ایران شده است. این آفت وارداتی آن قدر مخرب است که به راحتی در دو سالی که وارد ایران شده است، بخش اعظم توده‌های شمشاد کشور را آلوده کرده است. سازمان جنگل‌ها برای نجات این گونه گیاهی نشست‌های رسانه‌ای متعددی برگزار کرد و درباره اقدامات این سازمان نظیر محلول پاشی و تهیه قلمه و غیره  گزارش‌هایی به رسانه‌ها ارائه داد اما   به نظر می رسد این راهکارها‌ به نجات این گونه گیاهی منجر نمی‌شود. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اقدامات انجام شده برای نجات شمشاد را اقداماتی فانتزی می‌داند که به حفظ این گونه در طبیعت ایران کمک نمی‌کند به همین خاطر او از زوال جنگل‌های شمشاد ایران خبر می‌دهد.

     گزارشگران سبز: شب پره شمشاد را پروانه تنبلی می‌دانند که توانایی پروازش   زیاد نیست اما همین پروانه تنبل، از سال ۹۵ که وارد ایران شده است به سرعت توده‌های شمشاد ایران را آلوده کرده است. گمانه‌های زیادی درباره شب پره شمشاد و نحوه ورود آن مطرح است. مقامات رسمی حتی احتمال بیوتروریسم را هم درباره ورود این گونه به ایران دور از ذهن نمی‌دانستند و می‌گفتند چون‌که شمشادهای هتلی در چالوس به این آفت آلوده شده است و نخستین گزارش‌ها درباره حضور شب پره از این هتل دریافت شد، این احتمال وجود دارد که گردشگران هتل مذکور به عمد شب پره شمشاد را در جنگل‌های ایران رها کرده باشند. البته نگاهی به نحوه شیوع این آفت و گسترش آن در اروپا، همچنین گزارش شدن این آفت در کشور همسایه ایران یعنی آذربایجان ، احتمال قوی دیگری درباره حضور شب پره شمشاد در ایران را ایجاد کرد و آن احتمال این است که این پروانه از شمال غرب کشور به ایران وارد شده باشد. (گزارش پیشین گزارشگران سبز را از طغیان آفت شب‌پره شمشاد در کشور را اینجا بخوانید)

 شب پره شمشاد آفتی قرنطینه‌ای است که نامش در صف انتظار لیست گونه‌های قرنطینه‌ای سازمان حفظ نباتات ایستاده است تا شاید این سازمان به وظایف قانونی خود در برابر مقابله با آفت قرنطینه‌ای جنگل‌های شمال عمل کند. اما پروانه‌هایی که شانس زیستن در جنگل‌های ایران را پیدا کرده‌اند مثل نامشان در صف لیست‌ نمی‌ایستند. آنها به راحتی به پرندگان، خودروها، لباس گردشگران و غیره می‌چسبند و به شمشادهای غرب تا شرق ایران حمله می‌کنند. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفت‌وگو با گزارشگران سبز از نابودی ۷۵ تا ۸۰ درصد شمشادهای ایران خبر می‌دهد.

به گفته او در جنگل‌های شمال، بحث آفات و بیماری‌های شمشاد، نه اولی و نه آخری خواهد بود. گونه‌هایی داشتیم که دچار بیماری شدند، اما یکسری توانمندی و صفات اکولوژیکی داشتند که توانستند خود را در لیست تنوع زیستی شمال نگه دارند. شب خسب با تولید بذر با دوام و ملج با قابلیت گسترش بذر و بذردهی در سال‌های اولیه عمر، توانست خود را در لیست تنوع زیستی جنگل‌های شمال حفظ کند اما شمشاد هیچ یک از این استراتژی‌ها را ندارد و محکوم به فنا است.

حفظ ژرم پلاسم تنها راه نجات شمشاد

    از نگاه این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تنها راه نجات شمشاد حفظ ژرم پلاسم این گونه است. او می‌گوید: نه محلول پاشی جوابگوی حفاظت از شمشادها است نه دشمنان طبیعی می‌توانند جمعیت شب پره را کنترل کنند. این آفت بسیار قوی است. تنها کاری که می‌شد انجام داد، یکسری اقدامات اولیه و اجرای مباحث حمایتی بود.

اسماعیل زاده در تشریح سخن خود بیان می‌کند: تا قبل از درگیر شدن تمام توده‌ها باید از توده‌هایی که در بالادست واقع شده‌اند، با استفاده از سد طبیعی و تله‌های نوری، جمع‌آوری شفیره و غیره حمایت می‌کردیم تا توده‌های سالم دچار آفت نشوند. این کارها انجام نشد و اغلب توده‌های شمشاد دچار مشکل شدند.

آن طور که او می گوید اکنون می توان با جمع‌آوری بذر، قلمه و تکثیر آن در خارج از رویشگاه، گونه را حفظ کرد. برای انجام این اقدامات باید حساب شده عمل کرد. حفظ ژرم پلاسم، تهیه قلمه و حفظ بذر در شرایط فراسرد ضروری است.  

او تاکید می‌کند: اقداماتی که تا کنون در شمال برای مقابله با شب پره انجام شده است، بیشتر جنبه دفتری و لوکس دارد. محلول پاشی، آب ژاول پاشیدن، آتش زدن و غیره بیشتر در کتاب و جزوه معنی دارد و این اقدامات سازنده و کاربردی نیست. در شمال یکسری اقدامات جسته و گریخته انجام شده است ولی موثر نبوده و جوابگو نخواهد بود. نوع آفت به نحوی است که اقدامات به شکل مقطعی در فضای خیلی کوچک پیگیری شده است و برنامه‌های انجام شده اثرگذار نبوده است.

اگرچه سازمان جنگل‌ها با کمک گرفتن از بخش خصوصی قلمه‌هایی هم از شمشادها تهیه کرده بود، اما این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: قلمه یک راه تکثیر است. بهتر و ارزان‌تر از آن بذر است. بذر اطلاعات ژنتیکی گسترده‌تری به همراه دارد اگر از یک سایت قلمه بگیرید و به کل شمال تعمیم دهید، کارغیر منطقی انجام داده‌اید. می‌شد منطقی‌تر کار کرد. باید جنگل‌ها را زون‌بندی کرد و در هر زون، حتی‌المقدور در صورتی که امکان تهیه بذر باشد، بذر شمشاد را جمع‌آوری کرد. در غیر این صورت قلمه تهیه کرد و تکثیر این گونه را انجام داد.

او ادامه می‌دهد: نهال‌های جدید باید با فاصله کاشت مشخص و آشکوب فوقانی مناسب در طبقات ارتفاعی مناسب کشت و نگهداری شوند. خود سازمان جنگل‌ها عرصه‌های مناسب و مستعد و مقدار زیادی امکانات در اختیار دارد. اجرای این برنامه‌ها کمی نگاه عرصه‌ای می‌طلبید که متاسفانه تا کنون این نگاه وجود نداشته است. بنابراین چاره‌ای نیست و باید منتظر انهدام جنگل‌های شمشاد باشیم.

اسماعیل زاده عنوان می‌کند: در حال حاضر ۷۵ تا ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد خود را از دست داده‌ایم. تنها سایت‌های بالادست مانده است که همچنان مورد حمایت سازمان نیست.

او درباره دلیل مورد حمایت نبودن شمشاد توسط سازمان جنگل‌ها می‌گوید: این سازمان دنبال لابی کردن است.

به این ترتیب با توجه به اینکه برنامه‌های حمایتی سازمان جنگل‌ها در زمینه حفاظت از شمشاد کافی نبوده است و مسئولیت مقابله با آفات جنگل، به عهده معاونت حفاظت و حمایت و حفظ ژرم پلاسم به عهده معاونت امور جنگلی سازمان جنگل‌ها است، نبود همکاری اثربخش این دو معاونت و نبود بودجه،‌ زمینه‌ای را فراهم کرده است که باید طبیعت ایران برای همیشه با گونه ارزشمند شمشاد خداحافظی کند.

لیلا مرگن

جان زمین زیرچرخ‌های آفرود

استارت می‌زنند، تخت گاز می‌روند، از روی رمل‌ها می‌گذرند، از رودخانه‌ها رد می‌شوند، ماسه‌های بادی را باد می‌دهند و دریاچه نمک را پریشان می‌کنند که خوش باشند و کیف کنند.

25 نفرشان را چند روز پیش در بلندی‌های سوهانک تهران گرفتند وفرستادند به دستگاه قضا، ماشین‌های شاسی بلند و دو دیفرانسیل‌شان را هم روانه پارکینگ کردند تا شاید بوستان جنگلی شمال شرق، چندصباحی آرام بگیرد.

آفرود سوارها همه را کلافه کرده‌اند. مسافران طبیعت هر جا که اینها باشند روی آرامش نمی‌بینند از بس سر و صدا دارند و می‌گازند و گرد و خاک به پا می‌کنند.

طبیعت هم از دستشان سرسام گرفته است، حیوانات از ترس آفرودسوارها کوچ کرده اند به جاهای امن‌تر، اما گیاهان و مراتع که پای رفتن نداشته‌اند، مانده‌اند زیرلاستیک‌های پهن خودروهای شاسی بلند پرقدرت که عشق صاحبانشان، بالا و پایین رفتن از شیب‌ها و سربالایی‌های سخت است.

اینها اما خودشان فکر نمی‌کنند اسباب زحمت هستند که حسابی می‌نازند وقتی پشت رُل می‌نشینند و مثلا دراتوبان منتهی به کاشان و بعد به سمت کویر مسحورکننده مرنجاب می‌رانند.

آفرودسواری چند سالی است شده یک ژست، ژست آدم‌های پولدارکه اتفاقا ژست حفاظت از محیط‌ زیست هم می‌گیرند و بیشترشان مخالف شکارند حتی سال‌گذشته جمعی از آفرودسوارها در مسیر راور به شهداد، مسابقه‌ای با شعارحفاظت از یوزپلنگ ایرانی ترتیب دادند که مدیرکل میراث فرهنگی استان کرمان گفت بدون مجوز این کار را کرده‌اند و مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز آمدنشان را به منطقه به هجوم تعبیر کرد و گفت آفرودبازان با ورود به حساس‌ترین نقطه کویر لوت (دره لوت) و تنها رودخانه آن از بخش جنوبی منطقه حفاظت شده راور کرمان که زیستگاه یوزپلنگ آسیایی است، گذشته‌اند.

آفرودسواری درکشورمان ولنگار است و در ازای هرمسابقه قانونی و مجوزداری که در ورزشگاه‌ها و سایت‌های مصنوعی انجام می‌شود، چندین مسابقه غیررسمی و دلبخواهی با قرار و مدارهای دوستانه در مناطق طبیعی و بکر کشور انجام می‌شود که فغان طبیعت از دستشان بلند است. این که مسئولان هم تماشاچی‌اند و ته برخوردها ختم می‌شود به یک دستگیری ساده، رفتن خودروها به پارکینگ و پرداخت یک جریمه مختصر مالی.

عشق مایه‌دارها و مجازات‌های خنده‌دار

اف جی کروز، لندکروز، جیپ رانگلر، تویوتا هایلوکس، بنز جی کلاس، رنجروور، اوتلندر، سیلورادو، یونیماگ، لکسوس، سوزوکی یا لادا خودشان یک دنیا حرف دارند و ثروت صاحبانشان را فریاد می‌زنند. پس آفرودسوارها پولدارند که سوار این ماشین‌ها می‌شوند و می‌زنند به دل طبیعت. اما قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی کشور ابا داشت که مایه دار بودن آفرودبازها را تائید کند، فقط به ما گفت مگر من و شما می‌توانیم از این ماشین‌ها بخریم و بیندازیم شان توی کوه و کمر؟

او گفت آفرودسواری درهمه جای کشور وجود دارد در استان‌های فارس، خراسان، کرمان یا اصفهان ولی شدت آن در استان‌های البرز و تهران بیشتر است. او گفت با وجود تذکرات مکرر ولی آنها کار خودشان را می‌کنند و درعرصه‌های طبیعی می‌تازند،‌ ما هم خودروی آنها را متوقف می‌کنیم و تحویل پارکینگ می‌دهیم، بعد هم دستگاه قضا برایشان جریمه می‌بُرد و مدتی طبیعت از دستشان خلاص می‌شود.

رضا شجیع، مدیرکل دفترمحیط زیست پایدار وزارت ورزش و جوانان نیز دل پُری از آفرودسوارها دارد و به ما می‌گوید اینها اکوسیستم مناطق طبیعی را به هم زده‌اند و به یک معضل تبدیل شده‌اند. او حتی گفت که آفرودسوارها از کنترل خارج شده‌اند. جالب است که شجیع می‌گوید با این که وزارت ورزش برگزاری مسابقات آفرود در اماکن تحت حفاظت و مقررات مربوط به آن را از طریق فدراسیون اتومبیلرانی به همه هیات‌های ورزشی کشور ابلاغ کرده، اما اکثر قریب به اتفاق آفرودبازها دوست دارند مناطق طبیعی بکر را کشف کنند و چون نظارت‌های کافی وجود ندارد و اینها در زمان‌های نامشخص به هرجا که دلشان بخواهد، می‌روند شاهد تخریب‌های گسترده طبیعت هستیم که گزارش‌های مربوط به آن هر روز بیشتر می‌شود.

شاید ریشه این رشد روزافزون را بتوانیم در صحبت‌های فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی کشور پیدا کنیم. سبزعلی می‌گوید حداکثر زمان توقف خودروهای آفرود متخلف در پارکینگ 10 تا 15 روز است و جریمه‌های مالی متخلفان براساس میزان تخریبی که انجام می‌دهند از500 هزار تا یک میلیون تومان است.

از دید ما، هم آن روزهای توقف در پارکینگ خنده‌دار است و هم میزان جرایم نقدی اگر به یاد بیاوریم که آفرودسواری تفریح ثروتمندان ایران است. کمی هم باید اشک بریزیم برای این که این مجازات ناچیز برای تخریب‌هایی تعیین می‌شود که خیلی هایشان قابل جبران نیست مثل از بین رفتن گونه‌های گیاهی، کوبیده شدن خاک و فرسایش آن، جابه‌جا شدن تپه‌های شنی و بروز گرد و خاک یا سیل‌خیز شدن منطقه‌ای که از پوشش گیاهی خالی شده است.

واقعا ناامن شدن زیستگاه حیات وحش، کوچیدنشان، حتی کشته شدن آنها زیرچرخ خودروهای دو دیفرانسیل با چه تنبیهی جبران می‌شود؟

چشم‌ها به سمت کارگروه ملی

مقابله با آفرودسواری بی‌ضابطه دست‌کم سه سال است که به عنوان یک مطالبه مطرح شده، لااقل اگربه حرف باشد. موضوع برمی گردد به سه سال پیش وقتی معاون محیط طبیعی وقت سازمان حفاظت محیط زیست از ادارات کل خواست او را از نحوه صدور موافقت‌نامه برای مسابقات آفرود و چگونگی دسترسی آفرودبازان به جاده‌های حاشیه‌ای و پیرامونی زیستگاه‌ها درمناطق چهارگانه و مناطق خارج از مدیریت سازمان محیط‌زیست مطلع کنند.

بعد از این نامه‌نگاری تقریبا هیچ اتفاق مهمی رخ نداد؛ چرا که اگر رخ داده بود جلیل انزابی زاده، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی استان تهران هفته گذشته پس از دستگیری25 خودروی آفرود درپارک جنگلی سوهانک، پیشنهاد تشکیل کمیته ساماندهی آفرود سواران را مطرح نمی‌کرد، یا حتی رضا شجیع مدیرکل دفترمحیط زیست پایدار وزارت ورزش وجوانان به ما نمی‌گفت که باید کارگروهی ملی متشکل از سازمان میراث فرهنگی، وزارت ورزش وجوانان، سازمان محیط زیست و منابع طبیعی ایجاد شود و جلوی خسارت این تفریح به ظاهر ورزشی را بگیرد.

شاید هنوز عده‌ای باور نکرده‌اند طبیعت ایران شکننده است و اندک حیات‌وحش، خرده منابع آبی و ناچیز جنگل و مرتعی که برایمان مانده است باید حفظ شود آن هم به هر قیمتی، حتی با چنگ و دندان و حتی با گذشتن از ترس‌ها و ملاحظات.

خیانت مجلس نشینان به مردم و جنگل

635646823685917009 (1)نفس طرح تنفس‌جنگل را گرفتند؛آخرین مرهم زخم جنگل‌های باستانی کشور را ضایع کردند تا جنگل های شمال کشور  به مرگ نزدیک‌تر شود و دیگر خاطره ای از جنگل های هیرکانی که از عصر یخبندان جان سالم به در برده‌اند باقی نماند‌.تبر بی‌توجهی نمایندگان و فشار لابی ها بزودی زخمی کاری را بر تن جنگل های کشور می نشاند،زخمی که بی شک شرایط جنگل های شمال کشور را بحرانی تر می کند.

پنج شنبه گذشته درحالی که بیشتر کارشناسان حوزه محیط زیست ، منابع طبیعی و شهروندان منتظر بودند بخوانند و بشنوند که نمایندگان‌شان در مجلس مهر تایید خود را پای طرح تنفس جنگل می زنند،خبرهای از مجلس منتشر شد که ‌آب پاکی را روی دست آنهایی می ریزد که تصور می کنند مجلس‌نشینان برای نجات جنگل های کشور بیش از مجلس گذشته اهمیت قائلند.

براساس آخرین تصمیم های‌ گرفته شده قرار است طرح تنفس  جنگل از ابتدای چهارمین سال برنامه ششم، یعنی سال 1399 کلید بخورد!

‌ در شرایطی که زمان برای نجات جنگل های کشور حیاتی است و شدت تخریب ها آنقدر است که فقط ‌ در پنج سال اخیر 40 میلیون اصله درخت 300ساله شمشاد ‌از بین رفته اند‌ و چنانچه طرح تنفس از همین امروز نیز شروع شود‌برای برگشت به شرایط پیش از تخریب باید به جنگل های کشور حدود 150 سال زمان داد.

تعلل در اجرای طرح تنفس تنها غفلتی نیست که از نمایندگان نسبت به منابع طبیعی کشور سر زده، زیرا ‌آنها با قطع درختان برای اجرای طرح های عمرانی نیز موافقت کرده اند! آن هم در شرایطی که تاکنون بیش از‌ 7000 کیلومتر جاده در این جنگل ها ایجاد شده و درختان زیادی را به کام مرگ فرو برده است.

علاوه بر این مجلس نشینان با بهره‌برداری از جنگل با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفت‌زده غیرقابل احیا نیز ‌ با مجوز سازمان جنگل‌ها‌ موافقت کرده اند؛ماجرایی که تا پیش از این نیز به همین شکل دنبال می شد و سود جویان با سوء استفاده از آن و نبود نظارت مناسب درختان سالم زیادی را قلع و قمع کرده اند.

چنین تصمیم هایی به طور حتم دیر یاز زود نه تنها جنگل های هیرکانی را از بین می برد بلکه سبب می شود شمال کشوراز زندگی خالی شده و تمامیت ارضی کشور نیز باتهدید رو به رو شود‌.

به نظر می رسد نمایندگان مجلس فراموش کرده اند یا نمی خواهند باور کنند‌ ‌میانگین بارش ‌در هیرکانی حدود 2000میلی‌متر برآورد می‌شود ‌و هر سال جنگل سه میلیارد و شش میلیون مترمکعب آب را ذخیره می کند.(بزرگ‌ترین سد کشور ‌،کارون‌‌ سه میلیارد مکعب آب را پشت خود نگه می‌دارد.) و یا    هر سال جنگل‌های شمال از انتشار 136میلیون تن گرد و غبار در کشور جلوگیری می کنند.

بنابراین زمانی که درختان جنگل های هیرکانی قطع شوند نه فقط آبی ذخیره نمی شود بلکه سیلاب و طغیان ریزگردها زندگی ساکنان شمال کشور و دیگر مناطق ایران را نابود خواهد کرد‌.

با تمام این غفلت ها هنوز فرصت برای نجات جنگل های کشور باقی است، باید از اعضای شورای نگهبان خواست هنگام بررسی نهایی لایحه ششم به این مهم توجه کرده و از نمایندگان مجلس بخواهند قانون را تمام و کمال برای حفظ منابع طبیعی کشور بکار گیرند و دست کم به اصل 50 قانون اساسی کشور احترام بگذارند. ‌

‌مهدی آیینی

بالا