آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشتغال

بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشتغال

اشتراک به خبردهی

ایرانی اما نامرئی

مانتوی سفیدش را می‌پوشد، جلوی آیینه می‌ایستد، می‌گوید دوست دارد درس بخواند تا دکتر شود بعد ازدواج کند و عروس شود، اما مادرش بغض می‌کند و می‌گوید «بگذار شناسنامه بگیریم، همه چیز درست می‌شود».
تمام آرزوهای این خانواده در گرفتن شناسنامه خلاصه می‌شود. مادری که می‌گوید خانواده 11 نفره‌شان با این‌که ایرانی هستند اما شناسنامه ندارند، می‌گوید مرگش را آرزو می‌کند، چون دیگر نمی‌تواند شاهد درد و رنج کودکان باشد؛ بچه‌هایی که هر روز از آرزوهایشان فاصله می‌گیرند‌، نمی‌توانند درس بخوانند، ازدواج کنند یا برای دیدار اقوامشان و جست‌وجوی شغل روانه شهرهای دیگر کشور شوند.

جنس مشکلات مردم در مناطق محروم از نوع دیگری است، آنها آنقدر کم توقعند که از بزرگواری‌شان شرمنده می‌شوید با آن‌که تمام هزینه‌های زندگی‌شان از راه یارانه تامین می‌شود و برای تامین آب شرب مناسب نیز با مشکل رو‌به‌رو هستند، اما مهمان‌نوازی را فراموش نکرده‌اند و هر آنچه را که دارند پیشکش مهمان می‌کنند.

خیلی‌هایشان مشکلاتی بزرگ‌تر دارند؛ زیرا دست‌شان به یارانه نیز که برایشان حکم پول بخور و نمیر را دارد نمی‌رسد. خودشان می‌گویند انگار وجود ندارند و هیچ‌کس برایشان ارزش قائل نیست. آنها از این گله می‌کنند با این‌که ایرانی هستند اما در روستایشان حبس شده‌اند.

بی‌شناسنامه بودن سبب می‌شود اعضای چنین خانواده‌هایی از حداقل حقوق اجتماعی محروم باشند و برای تحصیل، ازدواج، یافتن شغل و در یک کلام برای زندگی با محدودیت‌هایی فراوان رو‌به‌رو باشند.

آمار افتاده‌ها!

در کوچه‌ای گل‌آلود دو دختر نوجوان همراه مادرشان در حال شست‌و‌شوی چند تکه موکت هستند آنها اهل ‌روستای «تپه کنیز» (شهرستان هیرمند استان سیستان و بلوچستان) ‌هستند، اگر از مشکلاتشان بپرسید بغض می‌کنند و می‌گویند این‌که برای مسئولان وجود ندارند، بزرگ‌ترین مشکلشان است. منظور آنها نداشتن شناسنامه است، مادر خانواده در گفت‌وگوبا جام‌جم مشکلاتشان را این طور توضیح می‌دهد‌.

  • چرا شناسنامه ندارید؟

قبلا در حاشیه دریاچه هامون زندگی می‌کردیم و پدرانمان به فکر گرفتن شناسنامه نبودند. حالا هم که به روستا آمده‌ایم به ما شناسنامه نمی‌دهند.

  • چطور زندگی می‌کنید؟

امروز همسرم رفته تنها گوسفندی را که داشتیم بفروشد تا بتوانیم چند کیسه آرد بخریم. ما حتی یارانه هم نمی‌گیریم یا نمی‌توانیم به دیدن اقوام‌مان در استان‌های دیگر برویم، دخترانم نمی‌توانند ازدواج کنند، چون سایر ایرانی‌ها با دخترهای بدون شناسنامه ازدواج نمی‌کنند یا پسرم هم نمی‌تواند با دختری ایرانی ازدواج کند.

  • چند وقت است که برای گرفتن شناسنامه اقدام کرده‌اید؟

‌سه سال است، شوهرم پرونده تشکیل داده او آزمایش دی.ان.ای هم انجام داده است،‌ اما هنوز شناسنامه نگرفته‌ایم. شرایط خیلی سختی داریم، دخترم بعضی وقت‌ها مانتوی سفیدش را می‌پوشد جلوی آیینه می‌ایستد و آرزو می‌کند روزی بتواند درس بخواند تا دکتر شود و بعد ازدواج کند. خودم هم ناراحتی اعصاب و روان دارم، اما چون دفترچه بیمه ندارم و وضعمان خوب نیست‌ نمی‌توانم به دکتر بروم.

  • زخم روی صورت دخترتان به خاطر چیست؟

چند سال پیش تصادف کرد و یکی از چشم‌هایش آسیب دید، اما تا امروز نتوانسته‌ایم برای درمان کامل حتی به شهر زاهدان برویم. او حتی آرزو دارد روزی به مشهد برود اما چون مدرک ندارد نتوانسته.

  • پسر بزرگتان چه مشکلی دارد؟

او بیمار روانی است.

  • نگهداری او در خانواده برای بچه‌های دیگر خطرناک نیست؟

چرا چند روز پیش که من خانه نبودم روی دو تا از دخترها آبجوش پاشید. اگر بتوانیم مدرک بگیریم می‌توانیم او را در مراکز بهزیستی بستری کنیم.

  • مسئولان به شما چه می‌گویند؟

هر وقت به فرمانداری می‌رویم، می‌گویند بروید خانه‌تان و منتظر باشید تا دستور بیاید. از مسئولان بپرسید بالاخره کی می‌خواهند جواب ما را بدهند. تکلیفمان چه می‌شود. پسر 14 ساله‌ام هر روز گریه می‌کند و می‌گوید ما نه می‌توانیم درس بخوانیم نه کارگری کنیم.

زندگی زیرخط فقر 

خانواده 11 نفره کوه‌کن تنها خانواده‌ای نیست که با وجود این‌که ایرانی بودنشان با آزمایش دی.ان.ای ثابت شده، هنوز نتوانسته‌اند شناسنامه بگیرند. چنین خانواده‌هایی در بیشتر استان‌های محروم کشور وجود دارند، استان‌هایی مانند خراسان رضوی و جنوبی، سیستان و بلوچستان، خوزستان، هرمزگان و کرمان.

این مساله‌ای است که ابراهیم باغبانی، مدیرکل تحقیقات، پذیرش و خدمات مددکاری کمیته امداد کشور نیز تائیدش می‌کند.

او می‌گوید: در مناطق محروم خانواده‌های زیادی هستند که به دلیل مشکلات فرهنگی یا نبود دسترسی مناسب نتوانسته‌اند مدرک شناسایی داشته باشند.

به گفته او، در بسیاری از استان‌های کشور خانواده و افراد بدون شناسنامه وجود دارد، اما این مساله در استان‌های مرزی و محروم‌ بیشتر است.

هرچند به نظر می‌رسد بیشتر این افراد اتباع سایر کشور‌ها مانند افغانستان و پاکستان باشند، اما ‌تعداد ایرانی‌هایی نیز که‌ به دلیل مشکلات فرهنگی و اجتماعی نتوانسته‌اند شناسنامه بگیرند، کم نیست.

مدیرکل تحقیقات، پذیرش و خدمات مددکاری کمیته امداد می‌گوید:‌ باید تکلیف خانواده‌های ایرانی یا اتباع بیگانه‌ای که شناسنامه ندارند ‌روشن شود؛ زیرا نپرداختن به این موضوع آسیب‌هایی فراوان در پی دارد ؛ برای نمونه سازمان‌های حمایتی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی نمی‌توانند از این افراد که شرایطی نامناسب دارند حمایت کند به همین خاطر به مشکلات آنها و در نهایت جامعه اضافه می‌شود.

پدری که دختر دوست نداشت

‌مسائل زیادی در این بین نقش دارد از مسائل فرهنگی گرفته تا مشکلات اجتماعی ‌و کم‌کاری برخی دستگاه‌ها. برای نمونه در زاهدان مادری دیگر به همراه 9 فرزندش زندگی می‌کند که شرایطی ناگوار دارند، پدر این خانواده مدتی است فوت کرده، اما او در دوران حیاتش تمایلی نداشته برای دخترانش شناسنامه بگیرد.

به همین دلیل مادر خانواده اکنون با مشکلات زیادی رو‌به‌روست، ‌همسر او پس از این‌که چند فرزند اولشان دختر می‌شود، تصمیم می‌گیرد هویت سه تا از دخترهایش را پنهان کند به همین خاطر برای آنها شناسنامه نمی‌گیرد در نتیجه فرزند‌های اول و آخر خانواده که پسر است، شناسنامه دارند، اما سه تا از دختر‌ها مدرک شناسایی ندارند‌. مادر این خانواده که برای تامین نیازهای اولیه زندگی از کمک‌های کمیته امداد بهره می‌برد از مسئولان انتظار دارد برای فرزندانش شناسنامه صادر کنند تا او دست کم بتواند بخشی از نیازهایش را از این طریق تامین کند.

مشکل کشور‌ی‌

مشکل ایرانیان بدون شناسنامه را باید مشکلی بزرگ برای تمام کشور دانست؛‌ زیرا افراد بی‌شماری در استان‌های وسیع کشور با آن دست به گریبان هستند.سیف‌الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور در گفت‌وگو با جام‌جم به استان‌های سیستان‌و‌بلوچستان، گلستان، هرمزگان و بخش‌هایی از خراسان رضوی و جنوبی اشاره می‌کند که شهروندانش چنین مشکلاتی دارند. اما این مساله محدود به این استان‌ها نمی‌شود؛ زیرا افراد بدون شناسنامه تمام تلاش خود را می‌کنند خود را به کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، شیراز، کرمانشاه و تبریز برسانند، زیرا شرایط آنها به گونه‌ای است که تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا از حداقل‌هایی مانند اشتغال بهره ببرند، اما برخی از آنها چون هویت مشخص ندارند ممکن است دست به هر کار خلافی بزنند.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور می‌گوید: مشکل اتباع ایرانی که شناسنامه ندارند،اما اقوامشان شناسنامه دارند با انجام آزمایش دی‌ان‌ای برطرف می‌شود.

به این ترتیب پدر خانواده شناسنامه گرفته و فرزندان زیر 18 سال او نیز شناسنامه دریافت می‌کنند، اما فرزندان بالای 18 سال باید جداگانه آزمایش دی.‌ان.‌ای انجام دهند.

اما رسیدگی به درخواست آنهایی که ادعا می‌کنند ایرانی هستند و هیچ قوم و خویشی ندارند به عهده نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی است. آن‌طور که او می‌گوید طرح‌های ویژه‌ای در استان سیستان و بلوچستان اجرا شده تا مشکل اتباع ایرانی بی‌شناسنامه بر طرف شود. تاکنون تحقیق و پژوهش جامعی درباره تعداد خانواده‌های ایرانی بدون شناسنامه انجام نشده اما مشاهدات جام‌جم از مناطق محروم و هشدار‌های برخی کارشناسان نشان می‌دهد این مشکل جدی است و باید برای رفع آن اقدام جدی کرد؛ زیرا افراد فاقد شناسنامه برخلاف این‌که از شرایطی مناسب برخوردار نیستند نمی‌توانند از خدمات اجتماعی بهره‌مند شوند یا از کمک‌های نهادهایی مانند کمیته امداد یا بهزیستی استفاده کنند. چنین افرادی ناگزیر در مناطق محروم بایکدیگر ازدواج می‌کنند و فرزندان بی‌هویتی مانند خودشان ‌به دنیا می‌آورند و این‌ چرخه معیوب ادامه پیدا می‌کند‌.

مهدی آیینی

گره اشتغال در روستا باز مي​ شود

پیشه​ های فراموش شده احیا می‌شود، سنت‌های کمرنگ شده جان می‌گیرد تا خون تازه‌ای در رگ روستاهای کشور جاری شود و روستایی به روستایی بودنش افتخار کند؛ زیرا آبادانی کشور در گرو آبادانی روستاست.این واقعیتی است که این روزها به توصیه رهبر معظم انقلاب درخصوص مهاجرت معکوس در اولویت کاری اغلب سازمان‌ها قرار گرفته است، به همین دلیل کمیته امداد امام خمینی و سازمان جنگل‌ها دست‌به‌دست هم داده‌اند تا با ارائه تسهیلات برای اشتغال پایدار، گره از کار روستاییانی باز کنند که در جستجوی شغل روانه کلانشهرها می‌شوند و شرایطی را پدید بیاورند برای سرعت گرفتن مهاجرت معکوس؛ روندی که روستا را از مناطق کم‌برخوردار به مناطقی رویایی برای زندگی بدل می‌کند.

چند روز بیشتر از ماجرای نامه 4000 پزشک به رهبری نمی‌گذرد؛ پزشکانی که داوطلب شده‌اند به روستاها و مناطق محروم بروند تا به سهم خود بتوانند در آبادانی کشور نقش ایفا کنند.

این در حالی است که از کمیته امداد امام خمینی و سازمان جنگل‌ها نیز خبر می‌رسد قرار است برای رفع مشکل اشتغال در روستاها همکاری همه جانبه‌ای بین این دو نهاد صورت بگیرد.

به گفته پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد برخی روستاهای کشور در شرایط مناسبی قرار ندارد به همین دلیل روستاییان به کلانشهرها مهاجرت کرده و به آسیب‌های اجتماعی مانند حاشیه‌نشینی دامن می‌زنند.

افزون بر این کارشناسان می‌گویند کم‌توجهی به روستاها سبب شده اکنون بیش از 60 درصد افراد تحت‌پوشش کمیته امداد در مناطق روستایی ساکن باشند.

آن‌طورکه فتاح می‌گوید کمیته امداد به‌دنبال ایجاد شغل‌های صنعتی و پیچیده برای این افراد نیست بلکه قصد دارد با ارائه تسهیلات به ایجاد مشاغل سنتی و خرد کمک کند تا به این شکل در روستاها بویژه مناطق محروم به اقتصاد و معیشت افراد کمک شود.

تسهیلاتی نو برای اشتغال

در واقع کمیته امداد قصد دارد با ارائه آموزش و تسهیلات مناسب به اشتغال روستاییان کمک کند، البته به نظر می‌رسد در این بین شرایط اقلیمی و فرهنگی منطقه و نیازهای جامعه هدف نیز باید مورد توجه قرار گیرد. منوچهر رزمجو، مدیرکل طرح‌های اقتصادی و خودکفایی کمیته امداد کشور نیز درباره تسهیلات در نظر گرفته شده، می‌گوید: تسهیلات قرض‌الحسنه و کم‌بهره برای مددجویان کمیته امداد در نظر گرفته شده و با توجه به نوع پروژه به آنها وام‌های 45،30 و یکصد میلیون تومانی پرداخت می‌شود. به نظر می‌رسد به این شکل افراد می‌توانند در شغل‌هایی مانند کشت گیاهان دارویی،کشت گلخانه‌ای و دامپروری فعالیت و در روستای خود کارآفرینی کنند. رزمجو از این می‌گوید که کمیته امداد قرار است در بحث‌های آموزشی نیز به افراد کمک کند تا به این شکل آنها بتوانند در کارآفرینی موفق‌تر عمل کنند. علاوه براین، کمیته امداد داوطلب شده در بازاریابی و فروش محصولات تولید شده نیز به افراد کمک کند؛ زیرا وقتی فرد از بازار اطمینان داشته باشد تلاش بیشتری برای تولید و بالا بردن کیفیت محصولات خود می‌کند.

یک تیر و چند نشان

همکاری کمیته امداد و سازمان جنگل‌ها در کنار ایجاد اشتغال و آباد شدن روستاها به حفظ منابع طبیعی نیز کمک می‌کند؛ زیرا اشتغال پایدار مانع تخریب منابع طبیعی شده و شغل‌های مناسب جایگزین اقداماتی مانند قاچاق چوب، قطع درختان برای تولید زغال یا تخریب جنگل برای گسترش زمین‌های کشاورزی می‌شود.

خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز درباره علل مهاجرت روستاییان به کلانشهرها می‌گوید: بسیاری از روستاییان به امکاناتی مانند آب و برق دسترسی دارند، اما چون شرایط معیشتی آنها نامناسب است به شهرهای بزرگ مهاجرت می‌کنند.

او با اشاره به این‌که حفاظت و توسعه جنگل‌ها و مراتع و صیانت از منابع طبیعی یکی از مهم‌ترین راه‌حل‌های کنترل بیابانزایی است، تاکید می‌کند: احیای سرزمین در کنار بهبود معیشت و اقتصاد مردم از رویکردهای اساسی این سازمان است. براساس تصمیم‌های گرفته شده، قرار شده سازمان جنگل‌ها مناطق اولویت‌دار را برای اشتغالزایی مشخص و به کمیته امداد معرفی کند.

همه کشور زیر یک چتر

استان خاصی را به عنوان اولویت برای ایجاد اشتغال و ارائه تسهیلات نمی‌توان در نظر گرفت، زیرا حدود 80 درصد مساحت کشور را عرصه‌های منابع طبیعی تشکیل می‌دهد، بنابراین سازمان جنگل‌ها و کمیته امداد باید در تمامی روستاهای کشور برای اشتغالزایی تلاش کنند.

غلامرضا هادربادی، مدیرکل دفتر آموزش و ترویج سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری نیز در این باره می‌گوید: به این ترتیب سازمان جنگل‌ها براساس تجربه‌های خود مشخص می‌کند روستاییان باید در هر منطقه چه محصولاتی را پرورش دهند تا فعالیت آنها نتایج مطلوب‌تری داشته باشد.

آن‌طور که او می‌گوید سازمان جنگل‌ها در تهیه بذر و نهال نیز به افراد کمک می‌کند تا آنها به خود کفایی برسند.

مدیرکل دفتر آموزش و ترویج سازمان جنگل‌ها یادآور می‌شود که این طرح در روستاهای سراسر کشور دنبال می‌شود و در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور با توجه به شرایط اقلیمی به کارآفرینی روستاییان کمک می‌شود تا آنها در فعالیت‌هایی نظیر کشاورزی، دامپروری و تولید صنایع دستی موفق‌تر عمل کنند. پرورش قارچ، مرغ بومی، تولید عرقیجات سنتی و کشت گیاهان دارویی نیز برخی دیگر از فعالیت‌هایی است که قرار شده به کمک کمیته امداد و سازمان جنگل‌ها در روستاها جان دوباره بگیرد.

با توجه به تصمیم سازمان جنگل‌ها و کمیته امداد امام خمینی می‌توان گفت توجه به مهاجرت معکوس جزو اولویت‌های برخی مدیران و سازمان‌ها قرار گرفته است، اما برای کاستن از بار مشکلاتی که مهاجرت بی‌رویه به کلانشهر به کشور تحمیل می‌کند، این مهم باید در دستور کار دیگر وزارتخانه‌ها و نهادها نیز قرار گیرد.

 

زبان‌ اشاره؛‌ تکنیکی‌ غیر‌قابل‌ حذف

آموزش و پرورش استثنایی کشور بر استفاده نکردن کم‌شنوایان از زبان اشاره تاکید می‌کند، اما باید گفت زبان اشاره تکنیک بوده و هیچ تکنیکی از نظر علمی قابل حذف شدن نیست. اگر شخصی پس از استفاده از سمعک و کاشت حلزون نتواند مشکل کم‌شنوایی خود را بر طرف کند، ناچار به استفاده از زبان اشاره برای حل مشکلات خود است.حدود یک میلیون و 170 هزار نفر معلول تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند. از این تعداد، حدود169 هزار نفر افرادی هستند که اختلالات شنوایی دارند. البته باید یاد آور شد این آمار تمام معلولان کشور را شامل نمی شود، زیرا این آمار افرادی را شامل می شود که معلولیت شدید دارند.

زهرا نوع پرست، مدیر کل دفتر توانپزشکی سازمان بهزیستی کشور در گفت وگو با جام جم اظهار می کند: سال گذشته از 13 هزار و 500 دانشجوی معلول که تحت پوشش بهزیستی بودند، 2691 نفر آنها اختلال شنوایی داشتند. این آمار سه سال قبل حدود 1900 نفر بود، بنابراین می توان گفت توانبخشی و توجه خانواده باعث تقویت این افراد شده است.

توجه به غربالگری

مشکل اصلی افرادی که از اختلال شنوایی رنج می برند، این است که والدین به موقع از اختلال آنها باخبر نشده اند، زیرا درمان اختلالات شنوایی در دوره کودکی به ویژه نوزادی و شیرخوارگی بهتر به نتیجه می رسد.

مدیر کل دفتر توانپزشکی سازمان بهزیستی کشور تاکید می کند: از خانواده ها می خواهیم پس از تولد کودکشان تصور نکنند کودک مشکل ندارد. آنها باید برنامه غربالگری را جدی بگیرند، چون شایع ترین نقیصه بدو تولد شنوایی است و میزان شیوع این اختلال 2 در 1000 نوزاد متولد شده است. بنابراین اگر خانواده ها به موقع در جریان قرار نگیرند، علاوه بر آسیب دیدن شخص، هزینه های زیادی به جامعه تحمیل می شود. غربالگری شنوایی یکی از خدماتی است که سازمان بهزیستی ارائه می دهد و در بدو تولد نوزادان در تمام استان ها ارائه می شود. به گفته نوعدوست، 60 درصد موالید کشور تحت پوشش غربالگری شنوایی قرار می گیرند و سال گذشته در این غربالگری ها مشخص شد2270 کودک مشکل شنوایی دارند.

وی ادامه می دهد: یکی از خدماتی که بهزیستی ارائه می دهد، کمک هزینه سه میلیون تومانی کاشت حلزون شنوایی است. سال گذشته 1666 نفر کمک هزینه کاشت حلزون گرفتند و اکنون شخصی پشت نوبت دریافت کمک هزینه قرار ندارد. علاوه بر این، 62 مرکز غیر دولتی خانواده و کودک کم شنوا نیز به کودکان زیر شش سال خدمات ارائه می دهند.

این در حالی است که عمل جراحی کاشت حلزون مانند عمل های دیگر ممکن است عوارضی داشته باشد، اما باید تاکید کرد شخصی که عمل کاشت حلزون انجام می دهد شنوا نمی شود، مگر این که بعد از عمل جراحی در دوره های توانبخشی، گفتار درمانی و تربیت شنیداری حضور پیدا کند. تمام این خدمات هزینه بر است و بهزیستی فقط برای کاشت حلزون کمک هزینه پرداخت می کند. بنابر این بسیاری از افراد پس از عمل جراحی کاشت حلزون، شنوایی خود را به دست نمی آورند.

علاوه بر این، خانواده هایی که چنین عمل جراحی انجام داده اند، گلایه هایی نیز دارند. برای نمونه برخی از آنها از به هم خوردن تعادل کودکشان بعد از عمل جراحی شکایت دارند یا بعد از عمل جراحی مشخص شده دستگاه سوخته در گوش کودک کار گذاشته شده و به همین دلیل نیاز به عمل مجدد بوده است. این در حالی است که از خانواده ها باید خواست به خواسته کودک کم شنوا یا ناشنوای خود احترام بگذارند. برای نمونه اگر کودک دوست دارد از زبان اشاره استفاده کند، مانع او نشوند.

ناشنوایان و دغدغه ازدواج و اشتغال

ناشنوایان نیز مانند دیگر افراد جامعه با مشکلات اشتغال و ازدواج دست به گریبان هستند، اما نکته اینجاست که آنها به دلیل این که در برقراری ارتباط با دیگران باید زمان بیشتری بگذارند، برای حل این مسائل با مشکلات بیشتری رو‌به‌رو هستند.

ناشنوایان تمرکز زیادی در کار داشته، اما کارفرمایان تمایل به جذب آنها ندارند، چون بلد نیستند با ناشنوایان ارتباط بگیرند. این درحالی است که برخلاف دیگر معلولان به کارگرفتن ناشنوایان در کارگاه ها آسان تر است و فقط به کمی حوصله نیاز دارد.

باید یاد آور شد، چنانچه کارفرمایی تمایل به جذب ناشنوایان دارد، می تواند به دفتر این انجمن مراجعه کند و با مسئولان این مرکز برای اشتغالزایی ناشنوایان قدم بردارد.

درباره ازدواج نیز ناشنوایان بیشتر تمایل دارند با شخصی ازدواج کنند که کم شنوا یا ناشنوا باشد. نکته اصلی در ازدواج ارتباط است. به همین دلیل این افراد نیز تمایل دارند با شخصی ازدواج کنند که با مشکل آنها کاملا آشنا باشد و درک شان کند. در انجمن خانواده ناشنوایان ایران دفتری تشکیل شده تا مقدمات ازدواج ناشنوایان با یکدیگر را فراهم کند.

برای این کار کافی است ناشنوایان به این دفتر مراجعه و با پر کردن فرم هایی که برای این کار تهیه شده، درخواست خود را مطرح کنند تا مشاوران انجمن با توجه به خصوصیات هر فرد، شخص مناسبی را به او معرفی کنند. به این ترتیب خانواده ها نیز در جریان قرار می گیرند و مقدمات ازدواج زوج های ناشنوا فراهم می شود. سال گذشته 20 زوج ناشنوا به این شکل ازدواج کردند. افراد نیکوکار نیز در صورت تمایل می توانند به انجمن خانواده ناشنوایان ایران مراجعه و با کمک به تسهیل ازدواج این افراد، آنها را به شروع زندگی مشترک تشویق کنند.

امروز‌ ناشنوایان را بشنویم

تقویت تفاوت‌های انسانی، شعاری است که امسال برای روز جهانی ناشنوایان در نظر گرفته شده است؛ افرادی که در جامعه حضور دارند، اما چون ما برای ارتباط برقرار کردن با آنها پیشقدم نمی‌شویم، درک درستی از شرایط آنها نداریم. گاهی ناشنوایان برای رسیدن به ابتدایی‌‌ترین حق خود نیز با مشکل روبه‌رو هستند.ناشنوایان برای آموزش، این روزها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند؛ از هزینه استفاده از رابط (اشخاص مسلط به زبان اشاره) بگیرید تا تصمیم هایی که آنها را در به کار بردن زبان اشاره محدود می کند . دراین مصاحبه اکرم سلیمی مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران از مشکلات آموزشی به عنوان عمده ترین مشکل ناشنوایان صحبت می کند.

ناشنوایان جامعه با مشکلات زیادی رو به رو هستند. شما به عنوان مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان، مشکل اصلی این افراد را چه می دانید ؟

بزرگ ترین مشکل به آموزش این افراد مربوط می شود، زیرا سطح آموزشی ناشنوایان اصلا مناسب نیست.

یعنی امکانات مناسبی در اختیار ندارند؟

درست است. امکاناتی که برای آموزش اشخاص عادی در کشور در نظر گرفته می شود، برای افراد ناشنوا چند سطح پایین تر است.

یکی از نیازهای اصلی آموزشی ناشنوایان را می توان افرادی دانست که نقش رابط را ایفا می کنند؟

بله، اولین نیاز آموزشی این افراد را می توان رابط دانست، مساله اینجاست که داشتن رابط به طور طبیعی هزینه بر است.

هزینه رابط چقدر است؟

این افراد، ساعتی 20 هزار تومان دریافت می کنند.

این مبلغ بالا نیست؟

خیلی ها این تصور را دارند، اما رابط باید زمانی که همراه فرد ناشنوا در کلاس درس حاضر می شود، به جای تمام افرادی که در آن جمع حضور دارند، صحبت و گفته های آنها را برای شخص ناشنوا ترجمه کند. بنابراین کار مشکلی انجام می دهد.

کشورهای دیگر، این مشکل را چگونه بر طرف کرده اند؟

در بیشتر کشورها، هزینه رابط از سوی آموزشگاه یا وزارت آموزش و پرورش تامین می شود، اما متاسفانه در کشورمان، هزینه رابط به عهده فرد ناشنواست و خیلی از آنها قادر به تامین چنین هزینه ای نیستند.

مشکل دیگری که برخی خانواده های افراد ناشنوا از آن گله دارند، حذف زبان اشاره است. این مساله به کجا رسید؟

زبان اشاره در حال حذف شدن است. این طرحی است که برخی کشورها آن را اجرا کرده، اما به نتیجه نرسیده اند. متاسفانه در کشورمان نیز قصد دارند طرح سوخته برخی کشورها را اجرا کنند.

دلیل مسئولان برای اجرای چنین طرحی چیست؟

آنها بر این باورند که شخص باید از باقیمانده شنوایی خود استفاده کند، اما به هرحال شخص ناشنوا در این زمینه ضعف دارد و هرچه بخواهد از اندک توان خود استفاده کند، برایش کافی نیست تا بتواند مطالب را درک کند .بنابراین لب خوانی تمام و کمال نمی تواند مطلب را منتقل کند و ناشنوا ها برای درک بهتر موضوع باید از لب خوانی و زبان اشاره همزمان استفاده کنند.

یعنی اکنون اجازه استفاده همزمان از لب خوانی و زبان اشاره به ناشنوایان داده نمی شود؟

در کشور ما تاکید بر لب خوانی است.

چرا لب خوانی کافی نیست؟

برای انتقال مطالب از طریق لب خوانی چند فاکتور باید به درستی رعایت شود. برای نمونه معلم باید به درستی کلمات را ادا کند و تلفظ را درست انجام دهد. علاوه بر این کلمات مشابه نیز در فارسی زیاد است و افراد ناشنوا دچار مشکل می شوند. درک اصطلاحات جدید نیز برای ناشنوایان سخت است. با این حال آموزش و پرورش استثنایی به ناشنواها می گوید از دست هایشان استفاده نکنند.

سلیمی:

حذف زبان اشاره طرح سوخته کشورهای دیگر است، اما متاسفانه در کشورمان سعی دارند آن را اجرایی کنند

در مدارس باغچه بان نیز همین مقررات حاکم است؟

مدارس باغچه بان نیز کماکان دایر است، ولی از زبان اشاره در آنها استفاده نمی شود.

از چه زمانی در کشور تصمیم به حذف زبان اشاره گرفته شده است؟

بیش از ده سال است که ممنوع شده.

با توجه به گذشت این همه سال، آیا مسئولان آموزش و پرورش استثنایی هنوز به این نتیجه نرسیده اند که افراد ناشنوا آسیب می بینند؟

به نظر می رسد هنوز برایشان مشخص نشده است. اکنون کنوانسیون جهانی ناشنوایان که ایران در آن عضو است، تاکید دارد شخص ناشنوا باید خودش شیوه آموزشی را انتخاب کند، اما درکشورمان به زور می خواهند افراد ناشنوا را مجبور کنند از دستان خود استفاده نکنند، در حالی که این کار از سوی آنها ناخودآگاه صورت می گیرد تا بتوانند مطلب خود را بهتر منتقل کنند.

ناشنوایانی که در مدارس عادی درس می خوانند، هنوز با کمبود معلم تلفیقی (معلم آشنا به زبان اشاره) رو به رو هستند؟

یک معلم تلفیقی هفته ای یکبار به دانش آموزان ناشنوایی که در مدارس عادی تحصیل می کنند، سر می زند تا مشکل آنها را بر طرف کند، چون چنین معلمی باید حدود 9 مدرسه را پوشش دهد. به همین دلیل زمان زیادی برای دانش آموزان ناشنوا در اختیار ندارد.

این مساله تاکنون چه مشکلاتی برای ناشنوایان ایجاد کرده است؟

برخی ناشنوایان که اکنون وارد دانشگاه شده اند، تازه متوجه این نکته می شوند که اندوخته علمی شان کافی نیست.

ناشنوایان دانشجو در دانشگاه ها با چه مشکلاتی رو به رو هستند؟

استادان برخی دانشگاه ها تاکید دارند که ناشنواها صدای آنها را در کلاس درس ضبط نکنند. به همین دلیل دانشجویان ناشنوا زمان زیادی از درس را از دست می دهند، چون استادان سریع صحبت می کنند و در بیشتر مواقع بحث های درسی نیز به حاشیه کشیده می شود و ناشنوایان متوجه موضوع نمی شوند یا اگر استاد یک لحظه پشت به دانشجویان حرف بزند، دانشجوی ناشنوا متوجه موضوع نمی شود. این درحالی است که برخی استادان اجازه حضور رابط را در کلاس درس نمی دهند و تاکید دارند فقط شاگردانشان در کلاس حضور داشته باشند.

برای ناشنوایان بازمانده از تحصیل نیز برنامه ای دارید؟

چون آموزش و پرورش استثنایی برنامه ای برای ادامه تحصیل این افراد ندارد، ما برای آنها در 17 شعبه انجمن در کشور کلاس برگزار می کنیم، اما این شعب جوابگوی نیاز آنها نیست.

مهدی آیینی

بالا