آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : گزارشک (برگ 20)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : گزارشک

اشتراک به خبردهی

سالی برای آشتی با محیط‌ زیست

 

سالی که گذشت سال محیط زیست نبود، درست مانند چندین و چند سال گذشته، در این مدت سیر نزولی شاخص‌های محیط زیستی در کشور آن‌قدر عادی شده که هیچ‌کس از شنیدن یا خواندن آنها به فکر فرو نمی‌رود.

80 درصد تالاب های کشور خشک شده اند، اما هیچ کس تعجب نمی کند یا دیگر چشم هیچ کس موقع خواندن یا شنیدن شرایط بحرانی حیات وحش کشور گرد نمی شود، دیگر شخصی از این که 19 میلیون اصله از درختان جنگل های زاگرس به دلیل آفت زغالی بلوط خشک شده تاسف نمی خورد یا هیچ کس آن طور که باید و شاید به فکر منابع طبیعی کشور نیست تا آنجا 80 درصد مردم کشورمان درک درستی از تخریب منابع طبیعی ندارند، به همین دلیل باید از مسئولان خواست امسال بیشتر از قبل برای آشتی دادن مردم با محیط زیست تلاش کنند.

این در حالی است که آشتی دادن مردم با محیط زیست و منابع طبیعی فقط در صورتی امکان پذیر است که با مشارکت خود آنها صورت گیرد، زیرا چنانچه پای حرف تخریب کنندگان محیط زیست بنشینید خواهید فهمید که این افراد اطلاع زیادی از عواقب کار خود ندارند، یعنی از روی ناآگاهی دست به چنین کاری می زنند.

برای نمونه وقتی اواخر سال گذشته یکی از شکارچیان کرد در مریوان تحت تاثیر اطلاع رسانی سازمان های مردم نهاد شکار را کنار گذاشت، پس از او دو گروه دیگر از شکارچیان با شکستن تفنگ و آتش زدن قفس هایشان شکار را کنار گذاشته و اکنون جزو حامیان محیط زیست کشور هستند.

بنابراین مسئولان باید برگزاری جلسات بی فایده در اتاق های دربسته را کنار بگذارند و برای آشتی دادن مردم با محیط زیست با آنها همراه شده و از نیازها و مشکلاتشان بیشتر بدانند، چون تا زمانی که مسئولان به این باور نرسند که گروهی از تخریب کنندگان محیط زیست فقط به دلیل ناآگاهی، بیکاری یا نبود امکانات تفریحی دست به این کار می زنند، نمی توانند راهکار مناسبی برای حل این معضل ارائه کنند.

افزون براین در این میان نباید از ظرفیت فعالیت های فرهنگی غافل شد، برای نمونه می توان به همکاری موفقیت آمیز صدا و سیما با سازمان حفاظت محیط زیست اشاره کرد که در سریال «پایتخت3» به ثمر نشست.

در این برنامه مخاطبان از لزوم توجه به یوزپلنگ ایرانی که در خطر انقراض قرار دارد باخبر شده و از سختی های شغل محیط بانان اطلاع پیدا کرده و بیشتر از قبل برای همکاری با آنان تشویق شدند.

به همین دلیل چنانچه امسال فعالیت سازمان های درگیر در حوزه محیط زیست کشور روی فرهنگ سازی متمرکز شود، شاید بتوان سال خوبی را برای محیط زیست آرزو کرد.

مهدی آیینی – گروه جامعه

کلاهت را محکم بچسب رفیق

خیلی‌ها فریب خوردند، عده‌ای فریب دادند، خیلی‌ها مالباخته لقب گرفتند، عده‌ای پول روی پول گذاشتند، صفحه حوادث روزنامه‌ها درسالی که گذشت پر بود از شرح ماجرای ندانمکاری این افراد. اگر جزو طرفداران پر و پا قرص صفحه حوادث روزنامه‌ها باشید حتما از زیر و بم این خبرها اطلاع دارید؛ ماجراهایی که در آنها آدم‌های شیاد با سوءاستفاده از طمع، سادگی و مهربانی طعمه‌هایشان نقشه‌های خود را اجرا کردند.

در این گزارش، نمونه هایی از جنجالی ترین کلاهبرداری های سال 92 را مرور کردیم تا درس عبرتی بشود برای آنهایی که سال آینده قرار است در مقابل پیشنهاد های وسوسه انگیز کلاهبردارها محک بخورند، زیرا عده ای از کلاهبردارها از همین امروز مشغول طراحی نقشه هایی هستند که بر پایه قلقلک دادن حرص و طمع و سوءاستفاده از ساده لوحی طعمه ها طراحی شده و هیچ بعید نیست در سال جدید شما از اولین قربانی های شگرد های جدید کلاهبرداران لقب بگیرید.

کلاهبرداری از آن سوی میله ها

زندان خانه اول و دومش بود، به قول هم سلولی هایش نافش را در زندان بریده بودند، سابقه نداشت بیشتر از یک سال خارج از زندان دوام بیاورد. به همین دلیل وقتی دوباره وارد زندان شد، زندانی های قدیمی از دیدنش زیاد جا نخوردند، فقط برخی به کنایه گفتند: «هوشنگ اگر چند روز دیگه دوام آورده بودی رکورد یک سال آزادی را زده بودی» هوشنگ بعد از شنیدن این کنایه ها لبخندی زد و با خودش گفت اتفاقا این بار خودم خواستم برگردم زندان.

چند روزی از برگشتن هوشنگ به زندان نگذشته بود که زندانی های قدیمی به رفتار او مشکوک شدند زیرا آنهایی که از قبل هوشنگ را می شناختند، می گفتند او در دنیا هیچ کس را ندارد و بجز میله های زندان و زندانبان هیچ کس دلش برایش تنگ نمی شود؛ اما این بار هوشنگ همان هوشنگی نبود که سال تا ماه ملاقاتی و تماس تلفنی نداشته باشد. رفتارش تغییر کرده بود و هرازگاهی از بلندگوهای زندان نامش را صدا می زدند، چون ملاقاتی داشت، عجیب تر این که هوشنگ بیشتر وقتش را پای تلفنی که در زندان وجود داشت، می گذراند و هر فرصتی را برای استفاده از آن غنیمت می شمرد. رفتار جدید هوشنگ برای دیگر زندانی ها آنقدر عجیب بود که برخی می گفتند هوشنگ عاشق شده، ولی صدایش را در نمی آورد.

عده ای هم که نصفه و نیمه قسمتی از مکالمات تلفنی او را شنیده بودند، ادعا می کردند، هوشنگ کارش بالا گرفته و با دکتر ها و وکیل ها صحبت می کند. برخی هم می گفتند او با رادیو یا تلویزیون همکاری دارد. مدتی به این شکل گذشت تا این که یک روز هوشنگ را به دادسرا احضار کردند. او که تصور می کرد، شاکی پرونده اش رضایت داده با خیال راحت به دادگاه رفت، اما قاضی پرونده چیزی به هوشنگ گفت که برای یک لحظه دنیا روی سر او آوار شد.

صفحه حوادث روزنامه ها درسالی که گذشت پر بود از شرح ماجرای ندانم کاری افرادی که طعمه کلاهبرداران شده اند. اگر جزو طرفداران صفحه حوادث باشید حتما از زیر و بم این خبرها اطلاع دارید

این بار هوشنگ به کلاهبرداری تلفنی و برداشت از عابربانک های چند نفر متهم شده بود که بین آنها از پزشک و وکیل گرفته تا اشخاصی با شغل های معمولی به چشم می خوردند.

هوشنگ ابتدا ادعا کرد روحش از ماجرا خبر ندارد، اما وقتی متوجه شد سه زنی که با او در عملی کردن نقشه هایش همکاری می کرده اند، دستگیر شده اند، ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: برای عملی کردن نقشه کلاهبرداری جدیدم طعمه هایم را به بهانه های مختلف پشت دستگاه عابر بانک می کشاندم و بعد از آنها می خواستم زبان دستگاه را به انگلیسی تغییر دهند تا بهتر بتوانیم کار کنیم.

ماجرا از این قرار است که او با پزشکان تماس می گرفت و خود را نماینده نظام وظیفه معرفی می کرد و می گفت به دنبال پزشکی هستند تا بیش از هزار سرباز را معاینه کند، به این ترتیب او از طعمه اش می خواست جلوی دستگاه عابربانک برود تا مبلغی را به عنوان پیش پرداخت به حسابش واریز کند، اما نکته اینجا بود که او با تغییر زبان دستگاه طعمه اش را بازی می داد تا موجودی حسابش را به جیب بزند.

او در ادامه بازجویی ها به قاضی پرونده گفت: خیلی ها با این شگرد از مردم عادی کلاهبرداری می کنند. آنها با این بهانه که در قرعه کشی برنامه تلویزیونی یا رادیویی برنده شده اند طعمه های خود را پای دستگاه خودپرداز کشانده، به این شکل حساب آنها را خالی می کنند، اما من بجز افراد معمولی به سراغ پزشکان و وکلا هم می رفتم، زیرا آنها نیز وقتی پای قراردادهای بزرگ درمیان باشد، طمع کار می شوند و این بهترین فرصت برای کلاهبرداران است.

هوشنگ برای این که ردی از خود به جا نگذارد از شماره حساب و شماره عابربانک چند زن سالخورده که آشنایی زیادی با نحوه کار عابربانک نداشتند، استفاده کرده بود، اما ماموران پلیس بعد از بررسی حساب مالباختگان رد این شماره حساب ها را گرفتند و با شناسایی صاحب حساب ها پی به راز مرد کلاهبردار بردند.

کلاهبرداری در کلاهبرداری

کرکره مغازه اش را پایین کشید و به طرف محلی که خودرویش را پارک کرده بود حرکت کرد، اما ماشین آنجا نبود، فکر کرد شاید جای دیگری خودرویش را پارک کرده، چون سابقه چنین فراموشی هایی را داشت. احمد با خودش گفت: «دکترها دروغ نمی گویند. یکی از عوارض آلودگی هوا فراموشی است، خدا می داند تا چند سال دیگر چقدر درد و مرض بگیریم.» بعد نگاهی به پایین خیابان انداخت، ولی در سراسر خیابان هیچ سانتافه سفید رنگی پارک نشده بود. آنقدر از ایمنی خودرویش اطمینان داشت که برای لحظاتی مردد شد که شاید اصلا امروز با مترو به سر کار آمده، ولی یادش آمد برای این که ماشین جدیدش را به رخ همسایه هایش بکشد، تمام شب گذشته را نقشه کشیده و ترافیک سنگین صبح را به جان خریده بود. یک آن چشمانش سیاهی رفت، زانوانش سست شد به دیوار تکیه داد و آرام نشست. عرق سردی روی پیشانی اش نشسته بود، ذهنش پر از سوال بود، شاید ماجرا یک شوخی باشد، چطور خودرویش را دزدیده بودند، سرمایه اش به باد رفته بود، جواب همسر و فرزندانش را چه می داد. دو هفته بیشتر از زمانی که احمد خودرو را خریده بود، نگذشته بود. در همین فکر ها بود که به ذهنش رسید نگاهی به فیلم های دوربین مداربسته جلوی مغازه اش بیندازد، شاید بتواند سرنخی از سارق خودرویش پیدا کند.

دزد آشنا

باورش نمی شد، اما شخصی که ماشین او را دزدیده بود صاحب قبلی خودرو بود؛ بازبینی فیلم دوربین مداربسته جلوی مغازه اش جای هیچ شکی باقی نمی گذاشت. همین چند روز پیش بود که 35 میلیون تومان ناقابل را به دست شخصی به نام حمید داده بود تا بالاخره ماشین شاسی بلند سوار شود، البته قرار بود بقیه پول را همزمان با انتقال سند به فروشنده بدهد، اما گویا قبل از رسیدن موعد مقرر صاحب خودرو دلش برای خودرو تنگ شده بود و با سوئیچ یدک ماشینش را پس گرفته بود.

به این ترتیب احمد بلافاصله نسخه ای از فیلم دوربین مدار بسته را برداشت و به اداره پلیس رفت تا از مرد فروشنده شکایت کند.

 

 

با شکایت احمد، پرونده ای در این باره تشکیل شد و ماموران پلیس هویت مردی به نام حمید را بررسی کردند، ولی جالب آنجا بود که چنین شخصی اصلا وجود خارجی نداشت. در مرحله بعد پلیس مشخصات خودرو را بررسی کرد و مشخص شد خودروی سانتافه متعلق به شرکتی است که در زمینه کرایه خودروهای مدل بالا فعالیت می کند. به این ترتیب ماموران پلیس تحقیق از شرکت کرایه خودرو را آغاز کرده و از بخش دیگری از کلاهبرداری های حمید پرده برداشتند. مسئولان شرکت ادعا کردند حمید با معرفی خود به عنوان تاجری خوشنام و ارائه اسناد جعلی و چک های مسروقه، خودرو را از آنها کرایه کرده و ناپدید شده است. جای شکی باقی نمانده بود که حمید کلاهبرداری حرفه ای است که با چک های مسروقه و اسناد جعلی به شرکت های کرایه خودرو مراجعه می کرده و بعد از تحویل گرفتن خودرو آن را با اسناد جعلی به طعمه هایش می فروخته و در مرحله بعد آنها را می دزدیده تا به شخص دیگری بفروشد. البته این تنها گوشه ای از فعالیت های مجرمانه حمید بود که اوایل بهمن منتشر شد، زیرا او با کرایه خودرو های مدل بالا و پوشیدن لباس های شیک به سراغ تاجران نیز می رفت و با استفاده از چک های مسروقه سر آنها کلاه می گذاشت. برای نمونه او به سراغ فردی که در زمینه پرورش بوقلمون فعالیت می کرد، رفت و با معرفی خود به عنوان نماینده یکی از شرکت های معتبر تولید محصولات پروتئینی و ارائه چک های مسروقه 48 میلیون تومان خرید کرده بود، افزون بر این فعالیت های مجرمانه او به پایتخت نیز محدود نبود، زیرا یکی از شاکیان او به ماموران پلیس گفت: در شمال کشور در زمینه خرید و فروش برنج کار می کنم، مدتی قبل شخصی که خود را تاجری سرشناس معرفی کرده بود 120 میلیون تومان از من برنج خرید، اما وقتی برای نقد کردن چک هایش به بانک رفتم پلیس مرا دستگیر کرد، زیرا چک ها مسروقه بودند. با به دست آمدن این اطلاعات گروهی از کارآگاهان پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران مامور شدند مرد کلاهبردار را شناسایی و دستگیر کنند. ماموران پلیس ابتدا به تحقیق از مالباختگان پرداخته و با اطلاعاتی که آنها در اختیارشان قرار دادند، توانستند تصویرمتهم را ترسیم کنند. به این شکل مشخص شد متهم یکی از کلاهبرداران باسابقه به نام امیر است که مدتی قبل به جرم کلاهبرداری به زندان محکوم شده بود؛ اما او بعد از آزادی از زندان دوباره فعالیت های مجرمانه اش را از سرگرفته و با چک های مسروقه و اسناد جعلی نقشه های کلاهبرداری جدیدش را اجرا می کرد. هر روز به شاکی های این پرونده اضافه می شد تا این که ماموران پلیس با استفاده از منابع خبری خود توانستند مخفیگاه امیر را در یوسف آباد تهران شناسایی کرده و وی را دستگیر کنند. امیر در بازجویی های فنی پلیس لب به اعتراف گشود و گفت: «بعد از آزادی از زندان چک های مسروقه را از کیف قاپ هایی که در زندان با آنها آشنا شده بودم به قیمت50 تا صد هزار تومان می خریدم و چون می دانستم خیلی ها به ظاهر انسان توجه می کنند، لباس های شیک و فاخر تهیه کرده و وانمود می کردم یکی از تاجران سرشناس کشور هستم به این شکل طعمه هایم حرف هایم را قبول کرده و فریب می خوردند.»

بازی با کلاه نمایندگان مجلس

ظاهرش آشفته بود، آن قدر که هر شخصی که با او برخورد می کرد در نگاه اول می فهمید حادثه ناگواری برایش اتفاق افتاده است. چند روز بود که در یکی از هتل های شمال کشور اقامت داشت، به هر دری می زد تا پول جور کند، موقع تسویه حساب که شد به کارمند هتل گفت شماره حسابی به او بدهد تا یکی از آشنایانش هزینه هتل را به حساب آنها واریز کند. مرد میانسال بعد از گرفتن شماره حساب به اتاقش رفت، در را بست و وقتی مطمئن شد شخصی آن اطراف نیست که صدایش را بشوند، تلفن همراهش را در دست گرفت و شماره ای را گرفت. «الو… الو آقای نماینده بیچاره شدم… همسرم… کشته شد دخترم.. مجروح شده به دادمان برسید» غصه از صدای مرد می بارید، آن طرف خط تلفن هم یکی از نمایندگان مجلس سرا پاگوش بود، مردمیانسال وقتی مطمئن شد آقای نماینده به حرف هایش گوش می دهد و از آن مسئولانی نیست که به وضع مردم بی تفاوت باشد، ادامه داد: «با زن و بچه ام داشتیم از حوزه انتخابی شما عبور می کردیم که تصادف کردیم حالا هم چیزی در بساط ندارم تا هزینه بیمارستان را بدهیم، لطفا کمک مان کنید.» صدای بغض آلود مرد میانسال آنقدر تاثیرگذار بود که آقای نماینده خیلی زود تحت تاثیر قرار گرفت و نتوانست چیزی جز جواب مثبت به مرد میانسال بدهد، به همین دلیل به او گفت هر طور شده کمک تان می کنم، فعلا شماره حساب یا شماره عابربانک تان را بدهید تا برایتان پول بفرستم. مرد میانسال هم بعد از تشکر و دعا در حق آقای نماینده و خانواده اش تلفن را قطع کرد. چند دقیقه بعد شماره عابر بانکی به تلفن همراه آقای نماینده پیامک شد و او به یکی از کارمندانش گفت حدود دو میلیون تومان به حساب مرد میانسال واریز کند.

 

 

 

چند روز از این ماجرا گذشته بود که آقای نماینده تصمیم گرفت سراغی از مرد میانسال بگیرد تا اگر مشکل دیگری دارد به او کمک کند، با شماره همراه او تماس گرفت، اما هیچ کس پاسخگو نبود به همین دلیل با بیمارستانی که مرد میانسال گفته بود دخترش آنجا بستری است تماس گرفت، اما مسئولان بیمارستان گفتند چنین مجروحی در بیمارستان آنها بستری نشده است. آقای نماینده باز هم قانع نشد و ماجرا را از پلیس پیگیری کرد، وقتی ماموران پلیس هم تائید کردند از وقوع چنین تصادفی بی اطلاع هستند، آقای نماینده متوجه شد کاسه ای زیر نیم کاسه است، بنابراین ماجرا را با حراست مجلس شورای اسلامی در میان گذاشت. آنجا بود که فاش شد آقای نماینده به دام کلاهبرداری حرفه ای افتاده، زیرا بجز او 14 نماینده دیگر ماجرایی مشابه با او را تجربه کرده بودند. به این شکل تیم ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی ماموریت پیدا کردند پرده از راز کلاهبرداری های مرد شیاد بردارند. در تحقیقات اولیه پلیسی مشخص شد شماره حساب هایی که مرد کلاهبردار در اختیار نمایندگان قرار داده به اشخاصی تعلق دارد که کارمند هتل یا افرادی هستند که در شمال کشور ویلای اجاره ای دارند. این افراد به ماموران پلیس گفتند مردمیانسال هنگام تسویه حساب با آنها به بهانه همراه نداشتن عابر بانک، شماره حساب یا شماره عابربانک آنها را می گرفته تا اقوامش هزینه اقامت او را به حساب آنها واریز کنند.

با به دست آمدن این اطلاعات کارآگاهان سرانجام مرد میانسال را در مخفیگاهش در شمال کشور شناسایی و دستگیر کردند، او که 55 سال دارد و با این شگرد از طعمه های خود بیش از 30 میلیون تومان کلاهبرداری کرده، در بازجویی ها لب به اعتراف گشود و گفت:برای اجرای نقشه ام به دفتر نمایندگان مجلس یا مسئولان اداری و شهرداری شهرهای مختلف می رفتم. هر طور که می شد شماره تلفن همراه آنها را به دست می آوردم. بعد به حوزه انتخابی آنها رفته و در هتل یا خانه ای اجاره ای ساکن می شدم، سپس به آنها زنگ می زدم و آنها را با داستان ساختگی ام فریب می دادم، وقتی هم پول به حساب صاحبان ویلا واریز می شد، آنها کرایه خود را برداشته و بقیه پول را به من برمی گرداندند.

نیکوکاری در بهار طعم دیگری دارد

یک روز بیشتر از سال 92 باقی نمانده؛ سالی که برای همه آدم‌ها پر است از حوادث تلخ و شیرین و ماجراهایی که مسیر زندگی خیلی‌ها را تاکنون دستخوش تغییر کرده است. حالا که چند ساعت بیشتر تا سال جدید فاصله نیست خیلی‌ها در حال مرور کردن روزهایی هستند که پشت سر گذاشته‌اند.

در این میان بعضی ها افسوس لحظاتی را می خورند که شاید دیگر برای آنها تکرار نشود؛ آنها به لحظاتی فکر می کنند که می توانستند گره از کار اطرافیان خود باز کنند، اما به هزار و یک دلیل یا بهانه آن را پشت گوش انداختند.

درست است که به قول بعضی ها در روزگار بدی روزگار می گذرانیم و اعتماد کردن مشکل شده است، اما نباید از یاد برد که انسان ها برای برطرف کردن مشکلات یکدیگر خلق شده و زندگی اجتماعی را انتخاب کرده اند، بنابراین بهتر است از همین لحظه اگر چنین فرصتی دست داد کمی بیشتر روی آن فکر کنید و اگر مطمئن شدید که با نیازمندی واقعی روبه رو هستید، نسبت به مشکلات او بی تفاوت نباشید، زیرا این روزها که بوی بهار همه جا به مشام می رسد حیف است که انسان با همان عینک سال کهنه به دنیا و انسان ها و مشکلاتشان نگاه کرده و برای نو شدن اندیشه اش تلاش نکند.

افزون بر این تعطیلات نوروزی بهترین زمان برای تمرین نیکوکاری است، چون اعضای خانواده در کنار یکدیگر هستند و می توانند درباره افراد نیازمندی که می شناسند و مشکلات آنها صحبت کرده و راهکاری مناسب را برای کمک انتخاب کنند البته باید یادآور شد که نیکوکاری فقط در برآورده کردن نیازهای مادی دیگران خلاصه نمی شود، زیرا هستند افراد زیادی که تشنه محبتند و به یک نگاه محبت آمیز یا احوالپرسی ساده دلخوش هستند.

برای نمونه آسایشگاه ها سالمندان پر است از پدر و مادربزرگ هایی که چشم شان به قول معروف به در خشک شده تا شخصی به در بکوبد و به ملاقاتشان بیاید، یا کم نیستند کودکان بی سرپرستی که در مراکز بهزیستی ثانیه ها را می شمارند تا دست در دست شما رفتن به پارک را در روزی بهاری تجربه کنند.

بنابراین مانند بهار مهربان و بخشنده باشید و مهربانی را با این فصل آغاز کنید.

مهدی آیینی – گروه جامعه

فرصتي به نام پنجره جمعيتي

امسال سازمان ثبت احوال‌ با ارائه آمارهایی درباره وضع جمعیت کشور یکی از خبرسازترین سازمان‌های کشور بود. صفحه روزنامه‌ها در سالی که اکنون نفس‌هایش به‌شماره افتاده، پر بود از آمارهایی که این سازمان از تعداد فرزندان خانواده‌های روستایی و شهری منتشر کرد.این آمارها دستمایه ای شد برای کارشناسان تا آنها بتوانند با استفاده از آمارهای به دست آمده هشدارهای لازم را درباره کاهش جمعیت به خانواده ها داده و اقشار جامعه را بیش از پیش نسبت به شرایط کشور از لحاظ جمعیتی آگاه کنند، زیرا به گفته جمعیت شناسان، ایران اکنون در شرایط ایده آلی از نظر جمعیتی قرار دارد که برخی ها آن را پنجره جمعیتی می خوانند، چون حدود 71 درصد جمعیت کشور را انسان های جوان و میانسال تشکیل می دهند. این پتانسیلی است که اگر به درستی به کار گرفته شود، می تواند نقش امواجی را داشته باشد که کشور را به ساحل پیشرفت برساند، اما نکته اینجاست که کارشناسان بر این باورند برای استفاده از این شرایط مناسب جمعیتی که دست کم تا چند قرن آینده تکرار نمی شود تا سال 1410 فرصت باقی است. در این گفت و گو علی اکبر محزون، مدیرکل آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور از چند و چون وضع جمعیتی کشور سخن می گوید.

امسال دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال بیشتر از هر زمان دیگری خبرساز شد. به نظر شما علت این موضوع چه بوده است؟

به طور قطع به دلیل اهمیت موضوع جمعیت و هشدار هایی است که سازمان ثبت احوال در این باره داده، زیرا به این شکل نظر بسیاری از مسئولان به این مساله جلب شد تا به بحث جمعیت بیشتر از قبل بپردازند، این اتفاق که امسال شاهد آن بودیم خوشایند است به هر حال موضوع جمعیت نه در ایران، بلکه در دنیا مهم است، زیرا بخشی از سازمان ملل به رصد تحولات جمعیتی اختصاص دارد و در هر کشوری دستگاه های برنامه ریز، سیاستگذار و آماری به این کار مشغول هستند.

به نظر می رسد در سال های گذشته هیچ سازمان یا دستگاهی در این باره این قدر اطلاع رسانی نکرده بود.

متاسفانه ما مدت طولانی، حدود دو دهه را از دست داده ایم. شاید اگر اوایل دهه 70 اطلاع رسانی به این شکل انجام می شد، می توانستیم بهتر مسائل جمعیتی را دنبال کنیم، ولی زمانی ما وارد این بحث شدیم که فرصت زیادی برای جبران در اختیار نداریم، اما خوشبختانه اکنون همه دستگاه ها دست به کار شده اند.

به نظر شما چه عواملی سبب شد ما فرصت ها را از دست بدهیم؟

این ماجرا علت های مختلفی داشته است. برخی اوقات فضای جامعه و تمرکزی که جامعه روی اولویت ها و مسائل روز خود دارد، تاثیر گذار می شود. آن سال ها نیز ما جنگ را پشت سر گذاشته بودیم و مسائل سازندگی مطرح بود. به همین دلیل، جامعه درگیر شرایط خاصی بود. افزون براین به نظرم بررسی این موضوع نیاز به تحلیل عمیق تاریخ معاصر دارد.

حتی ریشه های این مساله را باید در دهه های قبل از پیروزی انقلاب نیز بررسی کرد، زیرا بخشی از این غفلت تصادفی نبوده است، اما اگر بخواهیم خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم ابزارهای لازم را در اختیار نداشتیم. آن زمان فقط سرشماری ها را داشتیم که بعد از سال 65 که بیشترین رشد جمعیت را در کشور گزارش کرد، از آن به بعد تا سال 75 سرشماری دیگری در کشور صورت نگرفت. دراین سال هم نتایج سرشماری از کاهش رشد جمعیت حکایت داشت، اما کاهش افراطی نبود تا این که در آمارگیری سال 85 صاحب نظران و جمعیت شناسان هشدارهایی در این خصوص دادند، اما این که چرا این هشدار ها خیلی مورد توجه جامعه قرار نگرفت، جای تحلیل دارد. البته فکر کنم سال 87 بود که رئیس جمهور وقت در این باره هشدارهای جدی تری دادند. از آن زمان به بعد این بحث در محاق بود تا این که نتایج سرشماری سال 90 منتشر شدو این مشکل به طور کامل مد نظر قرار گرفت.

مهم ترین آماری که در سال های اخیر اعلام کرده اید، چه بوده است؟

بحث رشد امیدوار کننده جمعیت بود که مدتی قبل در روزنامه جام جم به شکل کامل به آن پرداخته شد. بعد از انتشار این مطلب من بیشتر به نقش اطلاع رسانی دراین باره پی بردم، زیرا در مدتی که آمارهایی درباره وضع جمعیت از سوی ما در اختیار رسانه ها قرار گرفت بوضوح اثر مثبت اطلاع رسانی دیده شد.

در واقع این حق مردم است که در حوزه جمعیت و خانواده به آمار دسترسی داشته باشند. رشد موالید در سال های اخیر رو به افول بود، اما وقتی درباره تک فرزندی آمارهایی ارائه شد و کارشناسان با توجه به آن هشدارهایی دادند، سبب شد برخی خانواده ها که در این باره غفلت کرده بودند به خود بیایند و برای صاحب فرزند شدن یا فرزند دوم برنامه ریزی کنند. نکته اینجاست که مردم جمعیت شناس نیستند، این وظیفه دولت است که این آمار ها را بررسی کرده و راهکاری مناسب برای رفع مشکلات پیدا کند.

به نظر شما این رشد جمعیت را که شما از آن خبر داده اید، چقدر امیدوار کننده است؟

در 10 ماه نخست امسال یک میلیون و 220 هزار و 911 واقعه ولادت به ثبت رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل3 درصد افزایش داشته، اما هنوز نسبت به پتانسیل جمعیتی واقع در سن ازدواج و فرزندآوری فاصله زیادی وجود دارد.

ما دوست نداریم این رشد به صورت موقت باشد، برای برگشت به تعادل ما به رشد نیاز داریم. در دهه 60 جمعیت خیلی زیاد شده بود، اما اکنون کاهش پیدا کرده است.

جمعیت کشور به چه تعدادی برسد، مناسب است؟

مهم تر از تعداد، ساختار جمعیتی کشور است؛ یعنی ما درخصوص تعداد حرف نمی زنیم، ما نباید نگران ظرفیت و منابع باشیم، زیرا این موارد را با مدیریت صحیح منابع می توان برطرف کرد. ما باید به این فکر باشیم که به سمت تعادل جمعیتی پیش برویم، اکنون تعادل جمعیتی ما ایجاب می کند به سمت افزایش باروری برویم، دست کم تا سطح جانشینی تا جمعیت مان درست جایگزین شود، آن زمان می توانیم تضمین کنیم ساختار آینده جمعیت کشورمان از ترکیب لازم برخوردار است.

ترکیب مناسب جمعیتی در چه شرایطی فراهم می شود ؟

ما در هر شرایطی نیازمند سنین مختلفی از جمعیت هستیم تا آنها بتوانند سنین قبل و بعد خود را پشتیبانی کنند. برای نمونه اکنون جوانان و میانسالان هستند که کودکان، نوجوانان و سالمندان را پشتیبانی می کنند. اگر تعداد سالمندان بیش از حد شود، پشتیبانی آنها سخت خواهد شد.

کشورهایی که جمعیت سالمند آنها بیش از حد شده گرفتار چه مشکلی شده اند؟

سیستم های بازنشستگی آنها به بن بست رسیده و مراکز نگهداری سالمندان شان نیز با مشکل رو به رو شده، زیرا ترکیب متعادل جمعیتی آنها دچار اختلال شده است. نکته اینجاست که در آینده جوان بیست و پنج یا سی ساله یکباره متولد نمی شود به همین دلیل از اکنون باید به فکر بود تا در آینده ترکیب متعادلی از جمعیت را در کشور داشته باشیم.

کشور ما اکنون از نظر جمعیتی در چه وضعی قرار دارد؟

اکنون در شرایط مناسبی قرار داریم که کارشناسان آن را پنجره جمعیتی می نامند، اما ما نگران مساله ای هستیم که در آینده اتفاق خواهد افتاد. برای این که با این مشکل رو به رو نشویم باید از اکنون به فکر باشیم. در سال های اخیر، جمعیت کشورمان از مرحله جوانی به میانسالی گذار کرده، اکنون 40 درصد جمعیت کشور را میانسالان و 31 درصد را نیز جمعیت جوان بین 15 تا 29 سال تشکیل می دهند، اگر سیاست های جمعیتی را به درستی به کار نگیریم جمعیت کشور در آینده نزدیک به سمت سالمندی خواهد رفت. اکنون نرخ موالید در دنیا 2/19 و در کشور مان 5/18 درصد است. علاوه بر این، می توانم بگویم کشورمان از لحاظ جمعیتی سومین کشور در منطقه است، ولی از لحاظ نرخ موالید در بین کشورهای همسایه در جایگاه هشتم هستیم.

اهمیت پنجره جمعیتی که بیشتر کارشناسان از آن حرف می زنند درچیست؟

در این برهه از زمان به زبان ساده جمعیت پانزده تا شصت وچهار ساله که به گروه جوانان و میانسالان تقسیم می شوند، بیشتر از هر زمانی است. جوانان و میانسالان پتانسیلی هستند که می توان با استفاده از آن چرخ های اقتصادی را به گردش درآورد، اکنون سهم این جمعیت در کل جمعیت کشورمان به 71 درصد رسیده است که بیشترین مقدار در طول تاریخ ایران است، زیرا قبلا تعداد این افراد در کشور کم بوده و در آینده نیز کمتر می شود. این اتفاق شاید 300 سال دیگر تکرار شود، بنابراین می توان گفت این اتفاق منحصر به فرد است. بنابراین باید در بحث اقتصادی با مدیریت درست و فراهم کردن اشتغال از این پتانسیل استفاده کرد. این توانایی، پتانسیل باروری هم محسوب می شود و برای تعادل جمعیت نیز حائز اهمیت است.

پنجره جمعیتی تا چه زمانی باز می ماند؟

این شرایط از اوایل دهه 90 در کشورمان ایجاد شده و متاسفانه چندسالی از آن گذشته و کارشناسان حوزه جمعیت هشدار می دهند امکان بهره بر داری از این فرصت تا سال 1410 وجود دارد.

چه سازمان یا نهاد هایی باید به این فرصت توجه کرده و از آن استفاده کنند؟

علم جمعیت، علمی بین رشته ای و موضوع آن فرابخشی است، بنابراین باید همه بخش ها مانند سلامت، اشتغال، اقتصاد، فرهنگ، تربیت بدنی و کشاورزی در آن وارد شود. می توان گفت همه دستگاه ها با آن در ارتباط هستند و نیاز است آنها به تغییر و تحولات جمعیتی حساس باشند.

ثبت احوال از اطلاعات سایر سازمان ها چگونه استفاده می کند؟

تحلیل کردن وقایع حیاتی به تنهایی مشکل است، بنابراین برای این که تحلیل های ما کامل تر شود از اطلاعات دیگر دستگاه ها استفاده می کنیم. به عنوان مثال، شاخص های جمعیتی با آمار سازمان های دیگر ارتباط پیدا می کند و برای پی بردن به نرخ موالید یا مرگ و میر باید اطلاعات جمعیت کل کشور را داشت. ما تعداد کل جمعیت را از نتایج سرشماری ها به دست می آوریم و به این ترتیب وقتی این داده ها با آمار های مرکز آمار تلفیق می شود آمارهای بهتری به دست می آید. افزون بر این ما با وزارت بهداشت یا سازمان ثبت اسناد در حوزه طلاق و ازدواج مراوده داریم.

این آمار ها کجا استفاده می شود؛ چون به نظر می رسد در کشور ما آمار ها فقط به عنوان گزارش کار از سوی مسئولان اعلام می شود؟

می توانم بگویم همه جا از این آمارها استفاده می کنند، زیرا جایی نیست که بدون آمار بتواند برنامه ریزی کند. برای نمونه وزارت آموزش و پرورش برای ثبت نام باید جمعیت دانش آموزان را بداند یا وزارت ورزش و جوانان باید از تعداد جوانان در سن ازدواج مطلع باشد یا سازمان نظام وظیفه باید از تعداد مشمولان باخبر باشد.

به نظر شما این وزارتخانه یا سازمان ها بدرستی از آمارها استفاده می کنند؟

در حال پیگیری فرهنگ آماری هستیم، این فرهنگ از تولید آمار صحیح و بموقع شروع می شود، زیرا اگر آمار دیر به دست این نهاد ها برسد بی فایده است، استفاده از آمار مستلزم این است که دسترسی به آن راحت باشد.

اصول دهگانه ای نیز در این باره وجود دارد که ما آن را رعایت می کنیم تا نهاد های مختلف با ارتقای فرهنگ آماری و با توجه به نقش آمار در کشور از آن بهره ببرند. ما در خصوص فرهنگ آماری در زمینه تولید، استفاده و دسترسی پیشرفت داشته ایم. به عنوان مثال، امروزه بیشتر خبرها با آمار شروع می شود و بیشتر مسئولان از زبان آمار استفاده می کنند.

شما بانک آمارهای جمعیتی کشور هستید، اهمیت کار شما برای کشور چقدر است؟

براساس ماده 40 قانون مدیریت کشور سازمان ثبت احوال و شرکت پست مکلف شده اند پایگاه جامع اطلاعات ایرانیان راتشکیل بدهند، هدف این بود که با یکپارچه سازی و تبادل اطلاعات با دیگر دستگاه ها به سمتی برویم که مبنای خدمات، پایگاه های اطلاعاتی باشند، زیرا ما به سمت دولت الکترونیک پیش می رویم، بنابراین بدون پایگاه های اطلاعاتی نمی توان تصور دولت الکترونیک را داشت. افزون بر این ما در کشور نظام آماری داریم که متولی آن نظام آمار است و ما عضوی از آن هستیم و در راس آن شورای عالی آمار قرار دارد.

برخی به دقت آمارهای منتشر شده خوش بین نیستند، در این باره چه می گویید؟

نکته اینجاست که پشت همه آمارهای ما سند وجود دارد، برای نمونه ما برای تولد یا فوت افراد بدون سند نمی توانیم ادعایی داشته باشیم. آمارهای ثبتی اکنون در دنیا حرف اول را می زند.

در دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال چه اطلاعاتی ثبت و بررسی می شود؟

ما چهار واقعه حیاتی داریم که به وقایع اربعه معروف است و هر کدام در جای خود نقش مهمی دارد. در بحث موالید که اولین واقعه ای است که ماثبت می کنیم، اگر از ثبت واقعه و هویت بخشی به فرد متولد شده بگذریم، آماری که از ثبت موالید به دست می آید و تحولاتی که موالید سبب آن می شود این واقعه را به عنوان پارامتری مهم معرفی می کند، زیرا ما واقعه فوت را نیز داریم که در همه گروه های سنی وجود دارد، اما جوشش جمعیت از ولادت شروع می شود، هرچند اگر بخواهیم در حوزه سلامت برنامه ریزی کرده و رصد کنیم چه عوامل یا بیماری هایی سبب فوت مردم می شود، ثبت واقعه فوت می تواند پاسخگو باشد. برای نمونه در دهه های گذشته بیماری های عفونی و انگلی قربانیان زیادی می گرفت، اما بعد از بهبود شرایط، بیماری های قلبی ـ عروقی یا پیامد های توسعه یافتگی مانند آلودگی هوا سبب مرگ می شود یا مرگ در اثر تصادفات و سوانح بیشتر از گذشته شده است. فوت و علل آن که سازمان ثبت احوال مکلف است آنها را ثبت کند در نظام برنامه ریزی سلامت نیز حائز اهمیت است.

ازدواج نیز واقعه ای است که ثبت آن حائز اهمیت است، زیرا باید بررسی کرد شکل گیری خانواده با توجه به جمعیتی که در سن ازدواج قرار دارد، چه میزان بوده و چه موانعی سبب بروز مشکل شده است یا اگر میزان ازدواج در کشور مناسب است برای تحکیم آن چه باید کرد. ثبت واقعه طلاق نیز حائز اهمیت است، هرچند مدتی به آن پرداخته نمی شد و به عنوان آمار بسته از آن یاد می کردند، زیرا نمی خواستند قبح طلاق از بین برود، اما وقتی این مشکل از خط قرمز عبورکرد، مشخص شد مطرح شدن آن سود بیشتری برای جامعه خواهد داشت چون با اطلاع رسانی خانواده ها از لزوم تحکیم بنیاد خانواده باخبر می شوند.

این روزها ثبت تغییر نشانی هم یکی از وظایف سازمان ثبت احوال است. دراین باره بیشتر توضیح دهید.

می توان گفت من و همکارانم در سازمان ثبت احوال کشور ثبت واقعه پنجمی را نیز دنبال می کنیم، زیرا ثبت تغییر نشانی وظیفه سازمان ثبت احوال است و با استفاده از آن می توان آمارهای متفاوتی را به دست آورد. بحث تغییر نشانی برای گرفتن خدمات اداری انجام می شود. براساس قانون شهروندان مکلف هستند به محض تغییر نشانی، آدرس جدید خود را به سازمان ثبت احوال اعلام کنند. اکنون مراحل کار ساده تر است و پایگاهی برای این کار در نظر گرفته شده، به این ترتیب که شهروندان می توانند بدون هزینه تغییر نشانی خود را ثبت کنند، زیرا قرار است از این پس آدرس ثبت شده در سازمان ثبت احوال مبنای ارائه خدمات باشد. برای نمونه، اگر شهروندی برای گرفتن گذرنامه اقدام کند، این نهاد گذرنامه را به آدرسی که در سازمان ثبت احوال ثبت شده ارسال می کند. به این شکل تا مدتی دیگر شهروندان پیامدهای به روز نکردن نشانی خود را لمس خواهند کرد، زیرا اکنون به سمتی پیش می رویم که قرار است همه چیز پایگاه محور شود. بنابراین هنگام ارائه خدمات دیگر از فرد درباره نشانی او سوال نمی کنند، زیرا در آینده نزدیک آدرس افراد همان نشانی است که از قبل در پایگاه های اطلاعاتی
ثبت شده است.

برخی شهروندان که مستاجرند، ادعا می کنند ثبت تغییر نشانی برای آنها مشکل است. در پاسخ به این افراد چه می گویید؟

اکنون بیشتر کشورهای دنیا به این شکل تغییر نشانی شهروندان را ثبت می کنند؛ هرشخصی اگر به سایت سازمان ثبت احوال برود در مدت کوتاهی حول و حوش چند دقیقه با ضریب امنیتی بالا می تواند آدرس جدید خود را ثبت کند بدون این که مشکلی برایش پیش بیاید.

از ثبت تغییر نشانی برای آمایش سرزمین نیز بهره می برند. در این باره نیز برنامه هایی دارید؟

درست است، ثبت نشانی در آمارهایی که برای برنامه ریزی استفاده می شود نیز کاربرد دارد. امسال این کار را شروع کردیم تا بتوانیم مهاجرت و جابه جایی ها را نیز ثبت کنیم. مهاجرت از روستا به شهر یا شهر به شهر نیز ثبت می شود. ثبت این وقایع در ساماندهی جمعیت حائز اهمیت است و حتی برنامه هایی نیز برای جابه جایی هایی که مهاجرت تلقی نمی شود در سازمان ثبت احوال داریم. برای نمونه، جابه جایی در مناطق مختلف تهران ثبت خواهد شد، زیرا ثبت این جابه جایی ها در کلانشهرها برای کارشناسان شهری مهم است و آنها می توانند در برنامه ریزی های خود از آن بهره ببرند.

ولی به نظر می رسد شهروندان تمایل زیادی برای ثبت بموقع وقایع خود ندارند. آیا برنامه ای برای جریمه شهروندانی که برای ثبت وقایع در مهلت قانونی اقدام نمی کنند، دارید؟

عمده کشورهای دنیا برای ثبت نشدن این وقایع در مهلت قانونی جریمه مشخص کرده اند. در کشورمان برای ثبت ولادت و ازدواج و طلاق مهلت 15 روزه در نظر گرفته شده، برای ثبت فوت نیز مهلت قانونی 10 روز پیش بینی شده است و تاکنون ثبت نکردن این وقایع درمهلت قانونی در کشورمان مشمول جریمه نمی شد، ولی امسال برای اولین بار در قانون بودجه برای ثبت نشدن این وقایع در مهلت قانونی جریمه در نظر گرفته شده، اما هنوز برای ثبت تغییر نشانی مهلتی مشخص نشده است، اما انجام چنین کاری را در دستور کار داریم.

بتازگی در وزارت کشور این بحث مطرح شده و قرار است در این باره لایحه ای برای ارائه به مجلس آماده شود. البته اگر تاکنون جریمه ای درنظر گرفته نشده به آماده نبودن زیرساخت ها در کشور نیز بر می گردد.

اکنون وضع زیرساخت ها در حد مناسبی است؟

اکنون بیش از صد دستگاه اجرایی و حدود 33 هزار نقطه به این پایگاه متصل هستند؛ مانند دفاتر ثبت اسناد، مراجع قضایی، انتظامی و بانک ها. امکانات در حال توسعه است و بتازگی اداره گذرنامه هم برای پیوستن به این سیستم اعلام آمادگی کرده است.

مشکل دیگری که ما در کشور با آن رو به رو هستیم این است که شرکت های بیمه می گویند جداول عمر بومی کشورمان تاکنون تهیه نشده است. دراین باره برنامه ای دارید؟

متاسفانه اکنون جداول عمری که برای خدمات بیمه ای در کشور مورد استفاده قرار می گیرد، کپی برداری از جداول عمر فرانسه است، به همین دلیل نیاز به ثبت وقایع حیاتی در کشور است تا بتوان جدول عمر را به صورت بومی تشکیل داد و بتوان میزان خطر را در هر سن و لایه جمعیتی مشخص کرد. به این ترتیب، کارشناسان بیمه می توانند برنامه ریزی کنند. برای این کار طرح های مطالعاتی تعریف شده و استادان بنام در حال کار روی آن هستند.

اکنون می توان در فواصل بین سرشماری میزان جمعیت کشور را به شکل دقیق مشخص کرد؟

با ثبت وقایع مختلف می توانیم داشبورد مدیریتی جمعیت را تهیه کرده و با استفاده از آن جمعیت ایرانیان را در فواصل بین سرشماری ها مشخص کنیم و اطلاعات دقیقی از پراکندگی جمعیت یا ترکیبات سنی و جنسی ارائه بدهیم، حتی با این داده ها می توانیم هرم سنی جمعیت را درهرزمانی در اختیار داشته باشیم.

برای سال آینده چه برنامه هایی دارید؟

برای سال آینده برای مسئولان رده بالای کشور بحث داشبورد مدیریت جمعیت را فراهم می کنیم و این واژه اصطلاحی فنی است که در حوزه سیستم های اطلاعات مدیریتی مطرح است، این سیستم ها قرار نیست وارد جزئیات اطلاعات شوند، آنها باید با اطلاعات درست وضع کلان کشور را ترسیم کنند تا چالش های آن قابل اندازه گیری باشد ؛ درست مانند عقربه های گیج خودرو که مقدار کم یا زیاد روغن یا بنزین را نشان می دهد. در نظام مدیریتی سیستم هایی به صورت گیج، آمار مقایسه و رشد داریم، ما به صورت خلاصه به مسئولان رده بالا اطلاعات می دهیم؛ مثلا داشبورد مدیریت جمعیتی می گوید وضع جامعه در این باره در چه شرایطی قرار دارد. این شرایط را می توان در هر زمان به مسئولان رده بالای کشور گزارش داد تا اگر چالش را جدی دانستند، وارد عمل شده و اطلاعات جزئی تر در اختیارشان قرار بگیرد.

چهارشنبه‌سوری، فرصتی برای با هم بودن

بازار خرید و فروش لوازم آتش‌بازی این روزها داغ داغ است.اغلب نوجوانان از چند هفته پیش دست به پول توجیبی های خود نزده اند تا بتوانند لوازم آتش بازی بیشتری بخرند؛ از ترقه، کپسول و بالن های ساخت چین تا ترقه های دست سازی که بازی با آنها خالی از خطر نیست؛ این ماجرا حال و هوای این روزهای خیلی از شهرهای بزرگ و کوچک کشورمان است، اما آن گونه که سایت «جام جم سرا» خبر داده است در شهر کوچکی در شمال غرب کشورمان عده ای از نوجوانان تصمیم متفاوتی گرفته اند، آن قدر متفاوت که می توان آن را یکی از خبرهای دوست داشتنی آخرین روزهای سال92 دانست، زیرا دانش آموزان دبیرستان پسرانه امیرکبیر ماکو تصمیم گرفته اند با بخشی از پول توجیبی شان که معمولا صرف هزینه های چهارشنبه سوری می شد به کمک دانش آموزان نیازمند مدرسه و شهرشان بشتابند و به معنی واقعی چهارشنبه آخر سال را جشن بگیرند، زیرا آنها بر این باورند که می توان با روشن کردن آتشی کوچک نیز آخرین چهارشنبه سال را جشن گرفت و به پیشواز سال جدید رفت، در واقع آنها دوست دارند صدای خنده های همکاسی هایشان به جای صدای گوشخراش ترقه ها در شهر بپیچد.

واقعیت چهارشنبه سوری هم همین کاری است که عده ای از دانش آموزان ماکویی تصمیم به اجرای آن گرفته اند، چون جشن گرفتن آخرین چهارشنبه سال با خرید لوازم آتش بازی که این روزها به وفور در کوچه و خیابان یافت می شود، هیچ شباهتی با مراسمی که نیاکان ما از دیرباز برگزار می کرده اند، ندارد در واقع آنها چهارشنبه آخر سال را فرصتی می دانستند برای تقسیم شادی هایشان با دیگران.

آنها به دنبال این بودند تا اگر شخص غمگینی در همسایگی آنها زندگی می کند به میان جمع بیاید و از شاد بودن دیگران مقداری از غم و غصه اش را فراموش کند یا با حضور در جمع دوستان و آشنایان و کمک گرفتن از آنها بتواند گره ای از کارش باز کند.

درست مانند حرکت زیبای دانش آموزان ماکویی که با شاد کردن دل همکلاسی هایشان تصمیم دارند به پیشواز سال جدید بروند.

نکته اینجاست که آنها رسم آخرین چهارشنبه سال را فراموش نکرده یا به آن بی توجه نیستند، بلکه دوست دارند آن را مانند نیاکانشان برگزار کرده و کاری کنند که همکلاسی هایشان در آخرین چهارشنبه سال غمگین نباشند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

مسئولیت‌پذیر باشید تا اسیر او نشوید

آن‌قدر وابسته‌اش شده‌اند که جدایی از او برایشان دردآور است؛ آن‌قدر به او عادت کرده‌اند که اگر نباشد انگار بخشی از وجودشان را گم کرده‌اند. این حکایت گروهی از نسل امروز است که دست بر قضا تعدادشان کم نیست و دوای دردشان فقط اینترنت پرسرعت است. آنها شب و روزشان را با اینترنت می‌گذرانند.

اینترنت برای آنها حکم دوستی را پیدا کرده که جدایی از آن غیرممکن به نظر می رسد. در این که پیشرفت فناوری و استفاده از اینترنت کارها را آسان کرده، هیچ شکی نیست، اما نکته اینجاست که استفاده افراطی از اینترنت اصلا چیز خوبی نیست، زیرا این وابستگی آن قدر شیرین است که انسان را ساعت ها به خود مشغول می کند، ساعت هایی که آدم ها در آن از دنیای واقعی فاصله گرفته و گرفتار زرق و برق دنیای مجازی می شوند، به همین دلیل این ساعت ها فرصت هایی است که برای آنها می سوزد، زیرا در اینترنت آن قدر اطلاعات وجود دارد که انسان می تواند از آن به عنوان مرجع استفاده کند، اما اگر بخواهد بدون هدف در این اقیانوس بی ساحل غوطه بخورد، چیزی جز خستگی به دست نمی آورد.

مشکل هم همین جاست که بسیاری از آدم هایی که اطراف ما زندگی می کنند، گرفتار این دریای بی ساحل شده اند و بدون هیچ هدفی به پرسه زدن در دنیای مجازی مشغولند. نکته نگران کننده دیگر این است که انسان ها هر چه بیشتر به دنیای مجازی وابسته شوند، تنهاتر می شوند و از روابط اجتماعی فاصله می گیرند.

نمونه اش هم آدم هایی است که بظاهر در کنار ما هستند، اما در واقعیت حواس شان بیشتر به تلفن همراه یا تبلت شان است، آنها آن قدر به این وسایل ساخته دست بشر اعتیاد پیدا کرده اند که همنوعانشان را فراموش کرده و هیچ بعید نیست تا مدتی دیگر برایشان ماجرای فیلم سینمایی «her» اتفاق بیفتد، در این فیلم که یکی از نامزدهای اسکار امسال بود، شخصیت اصلی داستان آن قدر از دنیای واقعی فاصله می گیرد که عاشق سیستم عامل رایانه خود می شود، اما درنهایت او آرامش را کنار دوستان واقعی خود پیدا می کند.

واقعیت اینجاست که برخی از انسان ها که قادر نیستند مسئولیت اعمال خود را بپذیرند، ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی بگذرانند، البته باید یادآور شد برخی نیز لذت در جمع دوستان و خانواده بودن را فراموش کرده اند، به همین دلیل همه چیز را در دنیای مجازی جستجو می کنند که باید به این افراد گفت تعطیلات نوروزی فرصتی است برای برگشت به اجتماع و تمرین پذیرفتن مسئولیت رفتار های خود.

مهدی آیینی – گروه جامعه

روزانه 68 مسافر در تصادفات نوروزي جان مي​دهند

تعطیلات نوروزی زمانی برای طغیان مسافرت‌های بین‌شهری است، مسافرت‌هایی که به علت‌های مختلف مانند غیراستاندارد بودن خودرو، جاده و خطا‌های انسانی همیشه برای مسافران نوروزی با خاطراتی خوش به پایان نمی‌رسد، زیرا آمار منتشر شده از سوی پزشکی قانونی کشور گواهی است بر طغیان مرگ و میر در تعطیلات نوروزی و به مقصد نرسیدن بیش از شش درصد از مسافران نوروزی کشور. نکته اینجاست که این مسافران در مدتی کمتر از 20 روز جان خود را از دست می‌دهند.

این روزها تب مسافرت در کشورمان بالاست، بیشتر خانواده ها کوله بارشان را بسته اند و در انتظار به پایان رسیدن روزهای کاری سال هستند تا به جاده بزنند، عده ای نیز چند روز مانده به آخر سال مرخصی گرفته اند تا زودتر به مقصد برسند، اما نکته اینجاست که با توجه به شرایط جاده، خودرو و فرهنگ رانندگی در کشور به جاده زدن در این روزها کم از به خطر زدن ندارد.

گواه این ادعا نیز آماری است که روز گذشته سازمان پزشکی قانونی منتشر کرده و براساس آن می توان گفت در تعطیلات نوروزی سال های 1388 تا 1392، 6445 نفر در کشور جان خود را از دست دادند.

این در حالی است که در این مدت، سال 89 با 1391 مورد تلفات رکورددار مرگ و میر مسافران نوروزی است، چون در این سال به طور متوسط روزانه 69.6 نفر در حوادث رانندگی جان باخته اند و سال 91 نیز با 1141 نفر کمترین آمار را در مدت این پنج سال به خود اختصاص داده است.

افزون بر این می توان گفت روزانه در سال 1390 تعداد کشته ها برابر با 65.9، سال 1388 برابر با 65.1، سال 1392 برابر با 58.4 و سال 1391 برابر با 57.1 نفر بوده است.

نکته اینجاست که با توجه به این که در حوادث رانندگی نوروز سال 1392، 1227 نفر جان خود را از دست دادند، این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل(1390) که تعداد تلفات حوادث رانندگی 1141 نفر بوده،2.4 درصد بیشتر شده است.

علاوه بر این با توجه به این که به طور میانگین در مدت این پنج سال سالانه حدود 1289 نفر جان خود را از دست داده اند و کارشناسان پزشکی قانونی آمار کشته شدگان را در محدوده زمانی بیست و پنجم اسفند هر سال تا پانزدهم فروردین سال بعد از آن در نظر گرفته اند، می توان نتیجه گرفت روزانه در تعطیلات نوروزی 68 نفر قربانی می شوند و پنج تا هفت برابر آن نیز یعنی 476 نفر دچار معلولیت می شوند.

محورهای برون شهری یا قربانگاه

این در حالی است که در تعطیلات نوروزی امسال که نفس هایش به شماره افتاده 873 مرد و 354 زن در حوادث رانندگی جان خود را از دست داده اند، در این میان بیشترین تلفات با850 مورد در جاده های برون شهری ثبت شده و بعد از آن مسیرهای درون شهری با 252 مورد، مسیر روستایی با 117 مورد و مسیرهای نامعلوم با هشت مورد در جایگاه های بعدی محل وقوع مرگ و میر قرار دارد. افزون بر این در تعطیلات نوروزی سال 91 نیز بیشترین کشته های حوادث رانندگی با 762 مورد در محورهای برون شهری ثبت شده است.

براساس گزارش پزشکی قانونی به صورت میانگین مرگ های تصادفات نوروزی، بین شش تا 6.5 درصد کل مرگ های تصادفات هر سال را به خود اختصاص می دهد. برای نمونه سال گذشته آمار تلفات حوادث رانندگی 19 هزار و 89 نفر بوده که شش درصد تلفات یعنی 1141 نفر در تعطیلات نوروزی ثبت شده است.

خطر رانندگان بی تجربه

کارشناسان، بی تجربگی رانندگان را یکی از عوامل تصادفات می دانند. محمدرضا مهماندار، رییس پلیس راه کشور در این باره به جام جم می گوید: رانندگانی که تجربه کافی ندارند، تصور می کنند رانندگی در شهر و جاده مانند هم است، اما نکته اینجاست که بی احتیاطی این افرد در داخل شهر سبب تصادفات خسارتی می شود، اما در خارج از شهر بی احتیاطی آنها به احتمال زیاد سبب تصادفات فوتی خواهد شد.این در حالی است که براساس قانون، شخصی که یک سال از صدور گواهینامه اش گذشته، می تواند در خارج از شهر رانندگی کند. چنانچه راننده ای این قانون را رعایت نکند براساس قانون علاوه بر جریمه های معمول، پلیس گواهینامه او را ضبط کرده و گرفتن گواهینامه برای راننده خاطی حدود یک سال به تعویق می افتد.

علیرضا اسماعیلی، فرمانده سابق پلیس راه کشور در گفت وگو با جام جم می افزاید: گروه دوم افرادی هستند که قرار است اولین بار در مسیری جدید رانندگی کنند، چون این افراد نقشه راه درستی ندارند احتمال خطرشان بالا می رود.

به گفته وی، گروه سوم نیز افرادی هستند که اولین بار خودرویی را خریده و به قول معروف قلق خودرو را ندارند. این در حالی است که باید گروه چهارم از رانندگان پرخطر را افرادی دانست که رانندگی های طولانی انجام می دهند.

کارشناسان بر این باورند که انسان می تواند دو ساعت رانندگی بی خطر داشته باشد، زیرا هر راننده باید بعد از هر دو ساعت رانندگی حدود 20 دقیقه توقف و استراحت کند.

اسماعیلی ادامه می دهد: آنالیز تصادفات نشان می دهد که بیشتر تصادفات در انتهای سفر و هنگام خستگی و خواب آلودگی راننده رخ می دهد، زیرا عمده تصادفات در 30 کیلومتری نزدیک شهرها اتفاق می افتد.نکته دیگری که دراین میان رانندگان باید به آن توجه کنند مصرف موادغذایی پیش از رانندگی است، چون مصرف دوغ، ماست و غذا های پرچرب می تواند در خواب آلودگی آنها تاثیر بگذارد.

محورهای پر رفت و آمد

در این بین نباید از مسیرهای پرتردد نیز غافل شد، زیرا این عامل نیز در بروز حوادث نقش پررنگی دارد.

رییس پلیس راه کشور عنوان می کند: محورهای تهران ـ مشهد، هراز ـ فیروزکوه، کرج ـ چالوس، کناره دریای خزر تهران ـ تبریز، تهران ـ قم و محورهایی که به جنوب کشور مانند بندرعباس بوشهر و خوزستان منتهی می شود از محورهای پرتردد کشور است.

در کنار ترافیک بالا در جاده های کشور، اسماعیلی، غیراستاندارد بودن جاده ها را نیز عامل دیگر بالا رفتن آمار تصادفات دانسته و ادامه می دهد: نقص بزرگی که داریم، کمبود تابلو و علائم رانندگی است یا مشکل روشنایی را باید در نظر گرفت. پیچ و شیب های بیشتر جاده های ما براساس خودروهایی با 60 کیلومتر سرعت در ساعت ساخته شده، بنابراین راننده باید خود را برای رانندگی مطمئن آماده کند، زیرا وقتی پیچ ها استاندارد نیست یا تقاطع های فرعی به اصلی ایمن سازی نشده است، باید هر لحظه امکان بروز خطر را در نظر گرفت.

به گفته مهماندار، بهترین زمان برای رانندگی ساعت هفت صبح تا یک بعدازظهر است، زیرا مرور آمار تصادفات بیانگر این است که بیشترین تصادفات بین 12 بعدازظهر تا هشت شب اتفاق می افتد.

رییس پلیس راه کشور درباره آمار کشته های حوادث رانندگی در امسال می گوید: امیدواریم در پایان سال 92 این آمار به 18 هزار نفر کاهش پیدا کند.

باورهای غلط

در این میان، باورهای غلطی نیز وجود دارد که به افزایش مرگ و میر در تصادفات کشور دامن می زند. برای نمونه خیلی از رانندگان وقتی خواب آلود می شوند، تصور می کنند می توانند خود را بیدار نگه دارند، اما خواب آلودگی را نمی توان کنترل کرد.

مهماندار یادآور می شود: برخی نیز تصور می کنند در سرعت های بالا نیز می توانند خودروی خود را کنترل کنند، اما سرعت گرفتن با راننده است و توقف خیلی در اختیار او نیست.

اسماعیلی تاکید می کند: برای سفرهای بین شهری باید خودرویی را انتخاب کرد که ایمن باشد، در غیر این صورت باید از حمل و نقل عمومی استفاده کنیم.

مهدی آیینی – گروه جامعه

قیام اسلحه‌شکنان در کردستان

کمتر از یک ماه از توبه شکارچی مریوانی می‌گذرد، توبه اسلحه‌شکنی که آن‌قدر شیرین است که هنوز نقل محافل دوستداران محیط‌زیست است و آنها از کاک احمد عزیزی، یکی از ساکنان روستای «دره کی» مریوان حرف می‌زنند که تحت‌تاثیر سخنان دختر خردسالش قرار گرفت و با شکستن تفنگش، شکار را برای همیشه کنار گذاشت.

جالب اینجاست که این حرکت نمادین شکارچی مریوانی روی دیگر شکارچی ها نیز تاثیر گذاشته است، زیرا دیروز خبر رسید که ۱۵ نفر از شکارچیان کهنه کار شهرستان کامیاران هم سلاح های خود را کنار گذاشته و حالا باید آنها را به جای شکارچی، همیار محیط زیست لقب داد.

روز گذشته آنها در مراسمی که در تپه شهدای گمنام شهرستان مریوان برگزار شد، قفس های چوبی زنده گیری پرندگانشان را سوزانده و هر کدام از آنها کبکی را به صورت نمادین در طبیعت رها کردند تا به این وسیله آشتی خود را با طبیعت جشن بگیرند.

در متن قسم نامه آنها آمده است. «مژده باد ای طبیعت، ای کل های زیبا، ای کبک ها، ای پرندگان، ای رودخانه ها، از امروز به بعد ما اولین نگهبانان شما خواهیم بود و با کاشتن نهال ها، رها کردن پرندگان از قفس و سوزاندن قفس ها، در پیشگاه خدا ندامت و پشیمانی خود را از شکارچی بودن ابراز می کنیم و از این پس هرگز دست به شکار هیچ حیوان و جانداری در طبیعت نخواهیم زد.

خداوند پشتیبان ما باشد.» از تکرار چنین داستانی در غرب کشور می توان نتیجه گرفت که برنامه های فرهنگی تاثیر زیادی روی افرادی دارد که ما آنها را دشمنان حیات وحش می دانیم و اگر تعداد آنها اکنون حدود یک میلیون و 500 هزار نفر در کشور برآورد می شود به این دلیل است که سازمان های مسئول دراین رابطه تاکنون برنامه های فرهنگی قابل توجهی برای آنها تدارک ندیده اند.

به همین دلیل قسمتی از ناآگاهی آنها در قبال حیات وحش را باید به پای کم کاری چنین سازمان هایی گذاشت و از آنها خواست هرچه بیشتر برای آگاه سازی بومیانی که براحتی به مناطق حفاظت شده و زیستگاه های حیات وحش دسترسی دارند، قدم بردارند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

921221_kamyaraan-3

921221_kamyaraan-4

 

مديران ناکار آمد محصول رقابت افراطي مدارس

بين دفتر و کتاب  يا درس و مشق​هاي اجباري گم شده​اند،تمام فکر و ذکرشان درس شده چيزي که تاب و توان آنها را گرفته و نمي​گذارد به چيز ديگري فکر کنند،حتي کودکي يا نوجواني​شان؛ اين​ حکايت اين روزهاي خيلي از دانش آموزان ايراني است که با چهره هاي زرد و خسته در اتاق هايشان مشغول درس خواندن هستند، بخصوص آنهايي که فاصله زيادي با کنکور ندارند.ماجرا از اين قرار است که برخي از مدارس آنقدر به دانش آموزان فشار مي​آورند که آنها تمام آينده خود را در موفقيت در کنکور مي بينند.نکته اينجاست که تعدادي از مسئولان مدارس هدفشان موفقيت دانش آموزان نيست،بلکه آنها فقط به اين فکر مي​کنند که رتبه​هاي يک يا دو رقمي دانش آموزان مي​تواند براي آنها حکم جلب دانش آموز بيشتر را داشته باشد. در واقع موفقيت تحصيلي دانش آموزان ​ براي آنها حکم درآمد بيشتر را پيدا کرده و آنها براي رسيدن به اين هدف از  کنکور و يا حتي آزمون​هاي معمولي براي دانش​آموزان غول بي شاخ و دمي مي​سازند که سبب مي شود نوجوانان از مسير طبيعي زندگي شان فاصله بگيرند.اين درحالي است که متاسفانه بيشتر خانواده​ها نيز براحتي تحت تاثير اين جنجال مدارس و موسسه هاي آموزشي قرار گرفته و عرصه را هرچه بيشتر بر نوجوانان تنگ مي​کنند​ تا آنجا که تعطيلات نوروزي براي چنين نوجواناني کاملا بي​معني مي شود و يا کم نيستند خانواده​هايي که با نزديک شدن به کنکور رفت وآمد خود را با بستگانشان قطع مي​کنند تا فرزندشان فقط درس بخواند.  نتيجه اين فشارهاي افراطي به نوجوانان در نگاه اول شايد سبب شود آنها با رتبه​هاي خوب در دانشگاه هاي معتبر قبول شده و در نهايت به عنوان مدير در سازمان​هاي مختلف کشور مشغول به کار شوند،اما نکته اينجاست که مديراني که به اين شکل ترتيب مي​شوند، باري از روي دوش کشور بر نمي​دارند، زيرا آنها درک درستي از دغدغه کارمندان خود ندارند و يا دست کم آن​طور که بايد و شايد با مشکلات شان آشنا نيستند، براي نمونه کارمند خوب از ديدگاه آنها شخصي که در طول سال کمترين مرخصي را بگيرد،ولي نبايد فراموش کرد شخصي که در دوران کودکي در کنار خانواده خود روابط اجتماعي را نياموخته باشد به طور حتم  نمي​تواند مدير يا حتي کارمند موفقي باشد.به همين دليل اکنون که بيشتر خانواده ها خود را براي تعطيلات نوروزي آماده مي کنند بايد به مسئولان آموزش پرورش،مديران مدارس و والدين نوجوانان گوشزد کرد که در کنار درس و مشق دانش آموزان کمي هم به فکر نيازهاي عاطفي و اجتماعي آنها باشند.

مهدي آييني/گروه جامعه

پانزدهمين پلنگ هم شکار شد

 

Animal-Rights-Watch-ARW-7250

به گزارش گزارشک و به نقل از سايت دیده بان حقوق حیوانات  با منتشر شدن خبر اين پلنگ که در منطقه درازکلای بابل کنار شکار شده است، تعداد پلنگ هاي کشته شده اي که که خبرشان امسال رسانه اي شده به 15 قلاده مي رسد.

بالا