گوشه یکی از پارکهای جنوب تهران افتاده، سرش را روی کیف دستیاش گذاشته نای حرف زدن ندارد، بچه را روی تکهای کارتن که گوشهاش سوخته گذاشته پتوی مسافرتی رنگ و رو رفتهای را هم خیلی محکم دورش پیچیده، وقتی میگویم برای خرید بچه آمدهام خودش را جمع و جور میکند، برای چند لحظه همه انرژی را که برایش باقیمانده، یکجا جمع میکند تا انکار کند قصد فروش کودکش را دارد.
اما وقتی میگویم کدام دوست و آشنایش مرا معرفی کرده، خیالش راحت میشود. بریده بریده نفس میکشد، خاکستر سیگارش را میتکاند و میگوید تا قضیه تابلو نشده کار را تمام کنیم. میگویم نمیخواهد مطمئن شود که جای بچهاش امن است یا نه؟ میگوید دوستش گفته خریدار زوجی هستند که فرزندشان نمیشود.
اصرار دارد هرچه زودتر یک میلیون تومانی را که برای فروش کودکش مشخص کرده ببیند، مشخص است سالهاست اعتیاد دارد و پول را نیز فقط برای خرید مواد میخواهد. میگویم پول را وقتی تحویلش میدهم که از سلامت کودک مطمئن شوم یعنی پس از آزمایش اعتیاد و ایدز. این را که میشنود ترش میکند و میگوید عوضی گرفتهای اصلا من کودکم را نمیفروشم.
این گوشهای از زندگی زنی به نام آرزو و نوزاد چند ماههاش است که هنوز نامی برایش مشخص نکرده، اما داستانی است تکراری که قدیمی بودنش از تلخیاش نمیکاهد، ماجرای فروش کودکان و سوءاستفاده از آنها از سوی والدین معتاد سالهاست اتفاق میافتد، اما آنچه کارشناسان نیز بر آن مهر تائید میزنند و نسبت به رواجش هشدار میدهند، افزایش این پدیده به موازات افزایش اعتیاد در زنانی مانند آرزوست.
زنان معتاد؛ مادران فروشنده
آسیبهای اجتماعی زنان را بیش از پیش تهدید میکند. این واقعیتی است که بیشتر کارشناسان بر سر آن به توافق رسیدهاند و در این میان آنچه بیش از دیگر آسیبها قربانی میگیرد، اعتیاد است.
دکتر حبیبالله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور علت اصلی فروش کودکان را از سوی زنانی مانند آرزو گسترش اعتیاد در میان زنان میداند و میافزاید: سهم زنان از اعتیاد اکنون حدود 10 درصد است.
این در حالی است که جمعیت معتادان در کشور به شکل رسمی حدود یک میلیون و 300 هزار نفر برآورد میشود پس 10 درصد آن میشود حدود 130 هزار زن، اما به اعتقاد برخی کارشناسان تعداد زنان معتاد طی ده سال دو برابر شده است به همین دلیل میتوان هشدار داد که کودکان بیشتری در معرض فروش قرار گرفتهاند تا خماری مادرشان را درمان کنند.
اما اگر این آمار را با آمار کودکانی که به دلیل اعتیاد والدینشان سر از بهزیستی در آوردهاند مقایسه کنید، میتوان نتیجه گرفت، آمار زنان معتاد بیش از 10 درصد آمار کل معتادان کشور است ؛ چراکه سال گذشته فقط در تهران حدود 180 کودک به دلیل اعتیاد والدینشان در اختیار بهزیستی قرار گرفتهاند!
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی تصریح میکند: در بین زنان معتاد احتمال بارداریهای ناخواسته بالا میرود به همین دلیل آنها برای تهیه هزینههای خود تن به فروش کودکانشان نیز میدهند.
اغلب کارشناسان معتقدند مادران معتادی که از خانههایشان رانده شدهاند پس از زایمان درصدد فروش کودکشان بر میآیند.
مسعودی فرید تاکید میکند: به همین خاطر ادارات بهزیستی در تمام استانها با دانشگاه علوم پزشکی تفاهمنامهای امضا کردهاند که براساس آن حضور مادران معتاد در بیمارستانها باید به اورژانس اجتماعی اطلاع داده شود تا به این شکل برای مادران معتاد پرونده مددکاری تشکیل شود و به این شکل مادر و فرزند تحت حمایت قرار گیرند.
این درحالی است که باید یادآور شد بسیاری از این افراد برای وضع حمل به بیمارستان نیز مراجعه نمیکنند به همین خاطر دقایقی پس از تولد یا حتی پیش از تولد برای فروش کودک تصمیمگیری میشود.
والدین معتاد پای ثابت فروش فرزندانشان هستند. این را فاطمه ایزدپناهی، مدیرعامل کانون کوشا (کانون فرهنگی حمایتی کودکان کار) نیز در گفتوگو با جامجم تائید کرده و میگوید: تاکنون با چند پرونده فروش کودک روبهرو شده که در تمامی آنها والدین اعتیاد داشتهاند. او نیز بر این باور است که برای کاهش این مساله باید به اعتیاد زنان بیش از پیشپرداخت و از مادران معتاد حمایت بیشتری کرد تا آنها تن به فروش کودکانشان ندهند.
انواع خریداران کودک
در بین افرادی که کودکان را از والدین معتاد میخرند، چند گروه بیش از دیگران به چشم میآیند، برای نمونه زوجهایی که نمیتوانند به شکل طبیعی صاحب فرزند شوند، در این بین سهم ویژهای دارند. آنها برای قبول سرپرستی کودکان به شکل غیرمعقولی عجله دارند.
این افراد انگشت اتهام را به سمت بهزیستی گرفته و ادعا میکنند روند اعطای فرزند خواندگی زمانبر است، به همین خاطر آنها ترجیح میدهند خودشان به شکل مستقیم با افرادی که قصد واگذاری کودکانشان را دارند، طرف شوند اما این افراد از این غافلند که این رویکرد آنها سبب میشود روند فرزندخواندگی به نوعی به تجارت برای برخی والدین فرصتطلب تبدیل شود و در این بین کودک بیشترین آسیب را ببیند، چراکه معاون امور اجتماعی بهزیستی تصریح میکند: به خاطر همین رفتار خودخواهانه است کودکانی که اکنون 18 سال دارند، اما نتوانستهاند شناسنامه بگیرند.
این درحالی است که باید یادآور شد افراد بیشتر به دنبال قبول سرپرستی نوزادان هستند، به همین دلیل اکنون نوزادی در مراکز بهزیستی وجود ندارد و به گفته مسئولان بهزیستی درقبال هر کودک حدود 5/7 خانواده صالح درخواست فرزند خواندگی مطرح میکنند. در این بین هستند افرادی که کودکان و نوزادان را برای کارهای خلاف میخرند. این افراد در خوشبینانهترین حالت از کودکان برای تکدیگری استفاده میکنند.
دکتر عبدالرضا عزیزی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز تصریح میکند، پدیده فروش کودکان و سوءاستفاده از آنها داستان تازهای نیست.
او یادآور میشود مدتی پیش برای بازدید از محلهای نامناسب در یکی از شهرهای جنوبی کشورمان متوجه شدم والدین معتادی کودک 13 ساله خود را وادار به تنفروشی میکنند.
عزیزی تاکید میکند: برای کاهش چنین آسیبهایی باید مردم مانند بازرسان بهزیستی عمل کنند و به محض اطلاع از چنین مواردی موضوع را با اورژانس اجتماعی یا پلیس در میان بگذارند. این درحالی است که برخی از تجارت اعضای بدن کودکان و انتقال آنها به کشورهای دیگر سخن به میان میآورند؛ اتفاقی که به نظر معاون امور اجتماعی بهزیستی کشور احتمالش خیلی ضعیف است، زیرا تجارت اعضای بدن نیاز به امکانات ویژهای دارد و انتقال کودکان به خارج از کشور نیز با توجه به شرایط مناسب مرزهای کشور کاری دشوار است.
با توجه به اظهار نظر کارشناسان باید تاکید کرد مسئولان باید سرمایهگذاری بیشتری برای کنترل آسیبهای اجتماعی و حمایت از زنان داشته باشند؛ زیرا سازمان بهزیستی دراین میان به وضع کودکان بدسرپرست رسیدگی میکند، اما نبود اعتبار سبب شده برنامه مددکاری ویژهای برای حمایت از مادران معتاد پس از زایمان وجود نداشته باشد، به همین خاطر آنها برای گذران زندگی تن به هر کاری میدهند حتی فروش کودکان خود!
مهدي آييني