خيابان وليعصر داغدار است،چنارهايش ايستاده ميميرند؛ صداي افتادنشان روي آسفالت سرد در شهر مي پيچد،خواب جماعتي را آشفته مي کند، دل ها را نگران مي کند، خبرساز مي شود،اما خيلي زود لا به لاي هزاران دغدغه ته نشين مي شود تا از ياد برود که داستان مرگ درختان وليعصر سريالي تلخ ،اما تکراري است.نوشتن از آفت و بیماری از غفلت برخی مسئولان و شهروندان که دست به دست هم دادهاند تا تبری تیز شوند برای پیکر بیجان درختان ولیعصر، حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است؛ اما این که زنده ماندن چنارهای ولیعصر خواست اغلب ایرانیهاست باید تکرار شود تا سرانجام شنیده شود و آنها که باید آن طور رفتار کنند تا یک برگ هم از شاخههای درختان ولیعصر کم نشود.
درختان کهنسال معروفترین خیابان پایتخت که روزی جمعیتشان 60 هزار اصله برآورد میشد، حالا حدود 7000 اصله تخمین زده میشوند؛ اما این چنارها فقط نماد سرافرازی خیابان ولیعصر نیستند، چون چند نسل از آنها خاطره دارند، افرادی که نمیشود به پایتختنشینان محدودشان کرد، چراکه بسیاری از ایرانیان از قدم زدن زیر سایه چنارهای ولیعصر خاطره دارند و دلشان میسوزد زمانی که میبینند یا میشنوند چنارهای ولیعصر را قطع کردهاند.
چند روزی است که دوباره تصاویری از قطع شدن درختان خیابان ولیعصر در فضای مجازی دست به دست میشود و کاربران زیادی نسبت به آن واکنش نشان میدهند. البته پای این واکنشها به کمیته محیط زیست شواری شهر تهران نیز کشیده شده و شهرداری پایتخت نیز در بیانیهای از کهولت سن، آفت کرم چوبخوار و احتمال سقوط تنه خشک درخت در معابر به عنوان علت قطع درختان نام برده و تاکید کرده این کارش قانونی است.
باید یادآور شد صدور بیانیه دردی از درختان ولیعصر دوا نمیکند؛ زیرا اگر شهرداری ادعا میکند تمام و کمال از این درختان کهنسال نگهداری میکند، باید قطع آنها را آخرین راهکار بداند و رویکردی در پیش بگیرد که اثباتی برای این ادعا باشد؛ زیرا تا وقتی زیادهخواهی و کنترل نشدن آفت و بیماری مرگ درختان را رقم میزند، نمیتوان ادعای توجه به محیط زیست و حفظ درختان ولیعصر را داشت.
مهدی آیینی