نه سیاهنمایی باید کرد و نه میشود بیخیال شد. حقیقت کتمان نشدنی است. سهشنبه 18 خرداد امسال، پرونده امتحانات سال 95، با مرگ خودخواسته دانشآموزی 16 ساله در سرویس بهداشتی مدرسه بسته شد و اکنون همه میدانند که او نه اولین نوجوانی است که به این ترتیب دفتر زندگیاش بسته میشود و نه آخری اما هنوز امید هست که با تحلیل علل گرایش برخی دانشآموزان به مرگ خودخواسته و اعمال روشهای پیشگیرانه اجتماعی، حوادثی از این دست در کشور متوقف شود.
محکمتر از این آمار دلیلی نمیتوان یافت؛ جمعیت13میلیون نفری دانشآموزان به تنهایی برای مهم دانستن مسائل اجتماعی کودکان و نوجوانان کافی است، زیرا اگر آنها مشق زندگی را بدرستی نیاموزند و نتوانند مسائل مربوط به سنین نوجوانی خود را حل و فصل کنند، در آینده نزدیک زیر بار مشکلات جامعه خرد خواهند شد و در نتیجه چرخهای جامعه از حرکت خواهد ایستاد، گواه جدی بودن این احساس خطر نیز خودکشی 17دانشآموز در سال تحصیلی 95_94 است.
غفلتی مرگبار
50 درصد از اختلالات روانی در کمتر از 14 سالگی شروع میشود، این آماری است که باید مورد توجه مسئولان و مدیران نظام آموزشی کشور باشد، اما پرواضح است که به فراموشی سپرده شده، این را از نبود مشاوران روانشناسی در مدارس میتوان نتیجه گرفت، زیرا این روزها مدارس و دانشآموزان گرفتار دور باطل رقابتی شدهاند که در آن همه چیز با نمره سنجیده میشود.
حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز این غفلت را تائید میکند و از این میگوید که در نظام آموزشی کشور جای مشاوران و مددکاران خالی است.
اغلب کارشناسان از این گله میکنند که اولیای مدارس فقط از مشاوران تحصیلی استفاده میکنند به همین خاطر مشکلات روحی و روانی دانشآموزان زمانی فاش میشود که کار از کار گذشته و پیکر بیجان آنها در جایی مانند سرویس بهداشتی مدرسه پیدا میشود.
لزوم تقویت باورهای دینی
مسعود ثقفی، سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران نیز در گفتوگو با جامجم از این میگوید که مقوله خودکشی مساله بسیار پیچیده روانشناسی است و به عوامل متعددی بستگی دارد؛ چراکه به نظر کارشناسان حتی مساله ژنتیک نیز در آن نقش دارد، بنابراین درخصوص دلایل خودکشیهای اخیر نمیتوان به شکل دقیق نظر داد. او البته به خانوادهها یادآور میشود که باید مراقب باشند تا فرزندانشان جذب گروههای آسیبزا مانند فرقههای مربوط به عرفانهای کاذب و نوظهور نشوند، علاوه بر این به نظر ثقفی مهمترین عامل بازدارنده از تمایل به خودکشی، تقویت باورهای دینی در نوجوانان است؛ زیرا انسانی که به خدا و معاد اعتقاد داشته باشد، هرگز چنین انتخابی نخواهد کرد.
معلمان احوال نمیپرسند
کارشناسان از مدارس به عنوان گلوگاهی برای شناسایی مشکلات روحی و روانی دانشآموزان یاد میکنند. آن طور که مسعودی فرید توضیح میدهد، دانشآموزی که قصد خودکشی دارد از حدود سه ماه پیش از عملی کردن تصمیم خود نشانههایی را از خود بروز میدهد که میتوان از روی آنها به مشکل نوجوان پی برد، این درحالی است که در مدارس کشورمان چنین متخصصی وجود ندارد. به نظر میرسد برای کنترل مسائل روحی و روانی دانشآموزان باید برای هر دانشآموز پرونده سلامت روان تشکیل داد.
خوراک مغز بچهها چیست؟
روانشناسان اعتقاد دارند بسته فرهنگی که هر نوجوان استفاده میکند، بر تصمیمات مهمش در زندگی اثر دارد. منظور از بسته فرهنگی، مجموعه کتابها، متنهای فضای مجازی، تصاویر و فیلمهای کوتاه و بلندی است که از آنها استفاده میکند. افرادی مثل فریده دوکانهای فرد، استاد دانشگاه و مشاور که در گفتوگو با ما هشدار میدهد خانوادهها باید بدانند فرزندانشان چه کتابهایی میخوانند، در فضای مجازی با چه جور آدمهایی در ارتباط هستند، در چه گروههایی عضویت دارند و چه فیلمهایی میبینند.
او تاکید میکند که برخی فیلمهای کوتاه و متون که اخیرا در فضای مجازی منتشر میشود، نحوه خودکشی را به نوجوانها و جوانها آموزش میدهد و حتی کتابهایی در بازار وجود دارد که در ذهن مخاطبش زندگی را بیارزش و خودکشی را عملی عادی جلوه میدهد. علاوه بر این چیزی که این روانشناس را نگران میکند، فرقههایی با آموزههای پوچگرایانه است که نشاط را از نوجوانها میگیرد و اخیرا برخی دانشآموزان پنهانی به عضویت آنها درمیآیند چون نوجوانها هنوز تجربه اجتماعی کاملی ندارند و گرایش به گروهها و فرقههای عجیب و غریب ممکن است برای آنها لذتبخش باشد در حالی که زندگیشان را تحت تاثیر قرار میدهد.
والدین غافلند
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از غفلت والدین نیز به عنوان علت دیگر بحرانی شدن مشکلات روحی و روانی دانشآموزان یاد میکند. او میگوید: در خانوادههایی که نوجوان تحقیر شده و مورد تبعیض قرار میگیرد، دچار اضطراب و افسردگی شده و ارتباط خود را با والدین قطع میکند به همین خاطر در معرض آسیب بیشتری قرار میگیرد. بنابراین به نظر میرسد برای رفع این مشکل باید شیوه درست فرزندپروری را نیز به والدین آموزش داد.
اقدام مشابه و مرگبار
مساله دیگری که در این بین نباید از یاد برد، یادگیری اجتماعی از سوی نوجوانان و کودکان است به همین دلیل کارشناسان هشدار میدهند مسائلی مانند خودکشی را نباید به شکلی مطرح کرد که برخی نوجوانان که زمینه اقدام به خودکشی را دارند در تصمیم خود جدیتر شوند. در این بین رسانهها نیز نباید این مساله را به شکلی انعکاس دهند که نتیجه معکوس داشته باشد.
آن طور که مسعودیفرید میگوید، در چنین مواردی بهتر است خانوادههایی که فرزندشان را از دست دادهاند از برگزاری مراسم مجلل خودداری کنند؛ چراکه ممکن است نوجوانی که از سوی خانوادهاش حمایت نمیشود به این فکر بیفتد که با اقدامی مشابه نظر افراد دیگر را به خود جلب کند.
جدایی فرد از جامعه
اغلب جامعهشناسان معتقدند در افرادی که ارتباط تنگاتنگی با قومیت، جامعه یا مذهب دارند خودکشی کمتر دیده میشود،اما در مقابل افرادی که خود را رها شده میدانند، تمایل بیشتری به خودکشی دارند.
علیرضا کرمانی، پژوهشگر جامعه شناسی کودک توضیح میدهد: جوامع کودکان و نوجوانان محدود به مدرسه و خانواده میشود به همین دلیل کودکانی که خانواده نابسامانی دارند یا نظام مدرسه شان از هم گسیخته است آسیبپذیرتر هستند،زیرا اگر مدارس اجتماعمحور نباشد دانشآموزان در آن احساس میکنند شان و حرمت شان حفظ نمیشود به همین دلیل احساس تنهایی میکنند.
کرمانی تصریح میکند: نظام آموزشی اکنون یکطرفه و اقتدار گراست و قدرت در آن بدرستی تقسیم نشده به شکلی که اکنون معلم در بالای کلاس میایستد و تمامی دانشآموزان در طرف دیگر قرار میگیرند.
با توجه به اظهارنظرهای کارشناسان باید هشدار داد برای کاهش تمایل نوجوان به خودکشی باید تغییر بنیادین در نظام آموزشی کشور ایجاد کرد و همراه با آن برای ارائه آموزش فرزندپروری به والدین کوشید.