آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهارت

بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهارت

اشتراک به خبردهی

نوجوانان در میدان مین آسیب‌های اجتماعی

آسیب‌های اجتماعی پشت‌میز نیمکت مدارس می‌نشینند، با دانش‌آموزان در حیاط مدارس و زنگ‌های تفریح این طرف و آن طرف می‌دوند، در کنار آبخوری مدارس با آنها آب می‌نوشند یا از بوفه‌های مدارس خرید می‌کنند، در خارج از مدرسه نیز در کوچه، خیابان یا پارک با نوجوانان و کودکان پرسه می‌زنند باید پذیرفت آسیب‌های اجتماعی تا این حد به نوجوانان نزدیک شده‌اند، یافته‌های دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش نیز گواهی است بر این ادعا چون برخی عوامل مخاطره‌آمیز و تهدیدکننده دانش‌آموزان در مدارس را رفتارهای پرخطر، اختلال‌های بهداشت روان، اختلالات خانوادگی و انحرافات اخلاقی تشکیل می‌دهد.
پیشگیری درحوزه آسیب‌های اجتماعی به فراموشی سپرده شده به همین خاطر سن ابتلا به این مسائل روندی نزولی را پشت سر می‌گذارد؛ روندی که این روزها قربانیان بیگناهی مانند کودکان و نوجوانان را نیز هدف قرار داده است.

اکنون شرایط به گونه‌ای است که نادر منصورکیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش از رفتارهای پرخطر، اختلال‌های بهداشت روان، اختلالات خانوادگی، انحرافات اخلاقی، اختلالات تحصیلی، اختلالات فرهنگی و بزهکاری‌ها به‌عنوان هفت عامل مخاطره‌آمیز و تهدیدکننده دانش‌آموزان در مدارس یاد می‌کند.

هرچند آن طور که فارس گزارش داده آموزش و پرورش برای رفع این آسیب‌ها تمرکز خود را بر پیشگیری از رفتارهای پرخطر قرار داده، اما باید تاکید کرد کارشناسان بر این باورند تا زمانی که به شکل جدی برای حل این مسائل قدمی بر داشته نشود و نظام آموزشی کشور با هدف بر طرف شدن آنها تغییر نکند، نباید امیدی به حل این مسائل داشت.

جای خالی برنامه‌ریزی جامع

دکتر روزبه کردونی، مدیرکل آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه باور دارد که پذیرش وجود این مخاطرات و معرفی آنها به مردم یک گام مثبت رو به جلوست که جای قدردانی دارد، اما کافی نیست؛ چون برای مقابله با آسیب‌های اجتماعی باید از مرحله شناسایی عوامل مخاطره‌آمیز و حساسیت‌زایی درباره آنها رد شویم و به مرحله ارائه راهکار و تعیین سیاست‌های مدون برای مواجهه با تهدیدها برسیم.

این پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی به ما می‌گوید: اکنون نوبت سیاستگذاری و تعیین نقش و مسئولیت برای مردم و سازمان‌ها و نهادهاست. ما برای مراقبت از دانش‌آموزان در برابر آسیب‌های اجتماعی به همکاری همه بخش‌های جامعه نیاز داریم و صرفا با دستور و بخشنامه نمی‌شود آن را عملی کرد.

کردونی تاکید دارد که اگر قرار است آموزش‌های پیشگیرانه را در برابر عوامل تهدیدکننده دانش‌آموزان آغاز کنیم باید از سن بسیار پایین حتی پیش دبستانی ارائه اطلاعات قابل درک و کنترل شده را به کودکان آغاز کنیم.

مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه برای اثبات اهمیت آموزش در سن پایین، آمارهایی از تحقیقات بین‌المللی رو می‌کند که نشان می‌دهد کودکانی که مهارت‌های زندگی و شیوه‌های مراقبت از خود در برابر آسیب‌های اجتماعی را می‌آموزند، 30 تا 40 درصد کمتر از همسن‌هایی که آموزش ندیده‌اند در بزرگسالی مرتکب رفتارهای پرخطر و بزه می‌شوند.

صورت مساله را پاک نکنیم

علیرضا کرمانی، جامعه‌شناس و پژوهشگر در گفت‌وگو با جام‌جم از مسائلی پرده برمی‌دارد که تاکنون در کشورمان جدی گرفته نشده به همین خاطر قربانیان زیادی گرفته است. او می‌گوید بسیاری از خانواده‌ها و نوجوانان به دلیل مصرف مواد مخدر یا رفتار‌های جنسی دچار مشکل می‌شوند، اما هنوز راهکار و برنامه مشخصی برای پیشگیری از آنها ارائه نمی‌شود، چون این مسائل تابوی اجتماعی محسوب می شود.

نوجوانان توانا نمی‌شوند مگر …

در این بین نباید از یاد برد که دم زدن از مشکلاتی که نوجوانان دچار آن شده‌اند به تنهایی گرهی از کلاف سردرگم مسائل آنها باز نمی‌کند، به همین خاطر باید از نقاط ضعفی که سبب شده عوامل مخاطره‌آمیز زیادی این روزها نوجوانان را تهدید می‌کند نیز نام برد و دراین بین کارشناسان از نپرداختن به مهارت‌های اصلی زندگی به‌عنوان بزرگ‌ترین نقطه ضعف نظام آموزشی کشور یاد می‌کنند.

مهدی حاج‌اسماعیلی، مشاور خانواده با صراحت از این یاد می‌کند که پیشگیری‌های اولیه دراین حوزه به فراموشی سپرده شده است.

او تاکید می‌کند: مساله عمده‌ای که در این بین وجود دارد و نسبت به آن غفلت شده، این است که آموزش و پرورش باید از دوران دبستان روی پرورش هوش هیجانی ـ اجتماعی کودکان سرمایه‌گذاری کند.

آنچه آقای روان‌شناس از آن به عنوان هوش هیجانی ـ اجتماعی یاد می‌کند، در واقع مجموعه‌ای از مهارت‌هایی است که شخص با آموزش و فراگرفتن آنها می‌تواند در موقعیت‌های مختلف و هنگام مواجهه با هیجانات، مسائل را بدرستی مدیریت و حل کند.

این مهارت‌ها شامل ارتباطات اجتماعی، خودشناسی، کنترل خشم، کنترل استرس، حل مساله، اعتماد به نفس، تصمیم‌گیری، شادابی و واقع‌بینی است.

حاج‌اسماعیلی عنوان می‌کند: بین فراگرفتن این مهارت‌های زندگی با سلامت روان و موفقیت نوجوانان رابطه مستقیمی وجود دارد؛ بنابراین آموزش و پرورش باید برای آموزش این مهارت‌ها به کودکان و نوجوانان رویکرد مناسبی در پیش بگیرد.

در این بین باید خاطرنشان کرد، همان طور که در مدارس به کودکان توانایی حل مسائل ریاضی ارائه می‌شود باید آنها را برای حل مسائلی که در زندگی وجود دارد نیز آماده کرد؛ زیرا علت این که برخی نوجوانان رفتارهای پرخطر از خود نشان می‌دهند چیزی نیست جز این که آنها روش حل مساله و کنترل خشم را فرا نگرفته‌اند.

علاوه بر این سیستم نادرست آموزشی کشور سبب از بین رفتن اعتماد به نفس کودکان نیز می‌شود؛ چرا که این روزها بسیاری از مدارس به گونه‌ای مدیریت می‌شوند که در آنها رقابت حرف اول و آخر را می‌زند و پرداختن به مسائل زندگی در آنها به فراموشی سپرده شده، به همین خاطر کودکان زیادی اعتماد به نفس‌شان را از دست می‌دهند. بنابراین چنانچه عزم آموزش و پرورش برای نجات نوجوانان ازاین مسائل جدی است و نمی‌خواهند تلاش شان فقط به هشدار خلاصه شود، باید تغییر را از خود و نظام آموزش در کشور شروع کنند.

حرفه آموزي، برگ برنده بنگاه هاي حمايتي

ماهيگيري به جاي ماهي دادن شايد شعاري تکراري باشد، اما هنوز تمامي بنگاه هاي حمايتي فعال در کشور، تمرکز خود را روي اين مهم قرار نداده اند؛ به همين دليل اين روزها تعداد نيازمنداني که در رفع نياز هاي خود عاجزند قابل توجه به نظر مي رسد. براي نمونه چند روز پيش شهردار تهران از وجود 200 هزار خانواده نيازمند در تهران خبر داد که براي تامين نان شب خود با مشکل روبه رو هستند. اين درحالي است که اگر تمامي مراکز خيريه و حمايتي اولويت خود را آموزش مهارت هاي زندگي و حرفه آموزي به نيازمندان قرار دهند، مي توان به رفع مشکل نيازمندان واقعي کشور اميدوار بود.
تعداد موسسه هاي خيريه کشور حدود 15 هزار مرکز برآورد مي شود، اما تعداد نيازمندان کشور با اين آمار همخواني ندارد؛ به همين دليل بيراه نگفته ايم اگر بگوييم بجز تعداد اندکي از اين موسسه هاي خيريه، بيشتر آنها در رسيدن به هدف خود راه به جايي نبرده اند. دليل اين شکست را هم مي توان در نحوه فعاليت و کمک اين مراکز به نيازمندان جستجو کرد؛ زيرا در کشورمان تعداد افراد نيکوکار مثال زدني است و کمتر شخصي را مي توان پيدا کرد که به دستگيري از نيازمندان توجه نکند. نکته اينجاست که آينده نگر نبودن بسياري از نيکوکاران سبب شده برطرف شدن نياز نيازمندان در مسائل روزمره آنها خلاصه شود؛ به زبان ساده تر کمک هاي مردمي تاکنون نتوانسته سبب خودکفايي نيازمندان شود.
براي حمايت واقعي از نيازمندان نبايد فقط به شرايط روز آنها توجه کرد، بلکه بايد با آينده نگري شرايطي را فراهم آورد که شخص نيازمند، مهارتي به دست آورده و با استفاده از آن بتواند گليم خود را از آب بيرون بکشد. با اين حال نبايد فراموش کرد عملي شدن اين طرح نياز به همکاري همه نيکوکاران با يکديگر دارد؛ چون آموزش و مهارت آموزي به نيازمندان شرايطي را مي طلبد که نيکوکاران براي تحقق آن بايد دست به دست يکديگر داده و امکان آن را فراهم کنند. براي رسيدن به اين هدف نيکوکاران مي توانند با کمک به موسسه هاي خيريه معتبري که تمرکز خود را روي چنين طرح هايي گذاشته اند، به توانمند شدن نيازمندان کمک کنند.
اين در حالي است که پيدا کردن چنين مراکزي کار دشواري نيست؛ چون اين روزها بيشتر سازمان هاي مردم نهادي که در حوزه توانمند شدن خانواده هاي نيازمند فعال هستند، چنين اهدافي را نيز دنبال مي کنند. براي نمونه برخي سازمان هاي مردم نهاد در حوزه کودکان کار به اين باور رسيده اند که براي مراقبت از کودکان کار بايد اعضاي خانواده او را توانمند کرد، به همين دليل بخشي از فعاليت اين سازمان ها به توانمندسازي مادران اختصاص پيدا کرده، زيرا وقتي مادر در حرفه اي توانمند شود کودک او مجال بازگشت به دنياي کودکي را پيدا مي کند.

حرفه آموزي، اولويت کميته امداد
به نظر مي رسد سازمان هاي بزرگ خيريه کشور نيز به اين باور رسيده اند که براي ريشه کن کردن فقر بايد توجه ويژه اي به حرفه آموزي داشت؛ زيرا مدتي قبل پرويز فتاح، رئيس کميته امداد امام خميني(ره) تاکيد کرد: توجه به آموزش مهارت هاي زندگي و حرفه آموزي يکي از اولويت هاي کميته امداد در ارتقاي توانمند کردن خانواده هاي تحت حمايت اين سازمان است. فتاح با اشاره به اين که مشکلات مددجويان در حوزه استقلال مالي و اقتصادي به اين شکل برطرف مي شود، تصريح کرد: با برنامه ريزي مدوني که تدارک ديده شده، امسال زمينه اشتغال مددجويان در بخش هاي مختلف فراهم مي شود تا مددجويان از دسترنج خود امرارمعاش کنند؛ زيرا با فراهم شدن اشتغال مددجويان، علاوه برافزايش درآمدشان، آنها به خودکفايي اقتصادي نيز مي رسند.
منوچهر رزمجو، قائم مقام معاونت اشتغال و خودکفايي کميته امداد امام خميني نيز در گفت وگو با جام جم دراين باره مي گويد:کميته امداد امام خميني(ره) امسال 2300 ميليارد تومان اعتبار براي اشتغالزايي و حرفه آموزي مددجويان اين سازمان در نظر گرفته است.
وي درباره نحوه توانمندسازي و حرفه آموزي به مددجوهاي کميته امداد يادآور شد: ابتدا مددجوها شناسايي و اطلاعات آنها بررسي مي شود تا ميزان انگيزه و زمينه هايي که در آن مهارت دارند مشخص شود. پس از مرحله استعدادسنجي، مددجو با استفاده از نظرات مشاوران مسير خود را پيدا مي کند.
به اين شکل چنانچه مددجو از قبل مهارتي آموخته باشد،کارشناسان کميته امداد با تعامل با کارفرمايان براي شخص فرصت شغلي ايجاد مي کنند؛ اما چنانچه مددجو مهارتي نداشته باشد، مقدمات حضور او در کلاس و کارگاه هاي آموزشي فراهم مي شود تا شخص مهارت کافي را به دست آورد. بعد از اين مرحله نيز به شخص وام قرض الحسنه پرداخت مي شود تا بتواند کسب و کار کوچکي براي خود راه اندازي کند.

نظارت فراموش نشود
بايد يادآور شد برنامه هاي نهادهاي خيريه نبايد محدود به مهارت آموزي و پرداخت وام شود؛ زيرا اگر هدف استقلال واقعي شخص نيازمند باشد، بايد فعاليت او تا چند سال زيرنظر گرفته شود. فرج الله عارفي، عضوکميسيون اجتماعي مجلس در اين باره به جام جم مي گويد: بايد نظارت مستمري بر فعاليت مددجويي که قرار است روي پاي خود بايستد صورت بگيرد؛ زيرا با توجه به شرايط ناپايداري که شاهد آن هستيم، برخي سرمايه داران بزرگ نيز ورشکسته مي شوند؛ بنابراين بايد بيشتر از چنين مددجوهايي حمايت کرد.
وي ادامه داد: با توافقي که بين کميته امداد و سازمان فني و حرفه اي صورت گرفته ، اين سازمان استادان مورد نياز را در اختيار کميته امداد قرار مي دهد تا در کارگاه ها و آموزشگاه هايي که براي اين کار مشخص شده نيروهاي ماهر تربيت شوند و با جذب در بازار کار بتوانند هزينه هاي خود را تامين کنند.
عضو کميسيون اجتماعي مجلس تاکيد کرد: افزون بر اين بايد مشاغل مکمل نيز براي مددجوها در نظر گرفته شود؛ براي نمونه چنانچه زن سرپرست خانواري مهارت قاليبافي به دست مي آورد، بايد در کنار اين مهارت با اصول دامداري نيز آشنا شود تا چنانچه نتوانست از طريق قاليبافي امرار معاش کند، به دامداري بپردازد. قائم مقام معاونت اشتغال و خودکفايي کميته امداد امام خميني(ره) نيز درباره نظارت بر فعاليت مددجوهايي که کسب و کاري را آغاز مي کنند، خاطرنشان کرد: اکنون نظارت نهادينه شده و براساس زمان بندي مشخص ناظران فني کميته امداد به شکل مستمر تا پنج سال بر فعاليت مددجوها نظارت مي کنند.
به گفته وي، نظارت ها با هدف تبديل سرمايه مددجو به ارزش افزوده اعمال مي شود.
قائم مقام معاونت اشتغال و خودکفايي کميته امداد امام خميني(ره) با اشاره به اين که امسال حدود 2300 ميليارد تومان از منابع قرض الحسنه بانک ها و منابع داخلي کميته امداد به اشتغال و حرفه آموزي مددجويان اختصاص پيدا مي کند، افزود: سال گذشته از مجموع اعتباري که ابلاغ شد حدود 1300 ميليارد تومان در زمينه اشتغال و حرفه آموزي اختصاص يافت.

ايجاد بازار براي محصول
اين درحالي است که بايد تاکيد کرد مراکز خيريه پس از آموزش مهارت به مددجو ها و اطمينان يافتن از رونق گرفتن کسب و کار آنها بايد دربازاريابي نيز به اين افراد کمک کنند.
هرچند اين روزها بازارچه هاي خيريه کوچک و بزرگ زيادي برپا مي شود که هدف آن فروش بيشتر محصولات از سوي مددجوهاست، اما بايد يادآور شد اين بازارچه ها آن طور که بايد و شايد براي شهروندان جذاب نيست و به همين دليل مددجويان از آنها استقبال نمي کنند.
براي رفع اين مشکل نيز بايد به گردانندگان مراکز خيريه پيشنهاد کرد بهتر است براساس نياز بازار براي حرفه آموزي مددجوها تلاش کنند؛ زيرا بسياري از رشته هايي که امروزه در سازمان فني و حرفه اي تدريس مي شود، بازار کار مناسبي ندارد.
علاوه بر اين بايد گفت بيشتر نمايشگاه ها در محل هايي برپا مي شود که شهروندان براحتي به آنها دسترسي ندارند؛ اين درحالي است که اين مشکل با همکاري شهرداري قابل حل است. بنابراين بايد تاکيد کرد استقلال يک مددجو علاوه بر فعاليت نيکوکاران، کاري بين بخشي نيز هست؛ زيرا اگر مديران شهري و آموزشي کشور در اين راه قدم هاي جدي برندارند نمي توان به حل مشکل نيازمندان اميدوار بود.

جوانان بي مهارت در گود زندگي ضربه فني مي شوند

بی‌مسئولیتی، طلاق عاطفی، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت‌های زندگی و اعتیاد از مسائل عمده‌ای است که این روزها زندگی جوانان را با چالش رو به رو کرده ؛ مشکلاتی که تحکیم خانواده را نشانه رفته و سبب شده 50 درصد ازدواج‌ها در پنج سال اول زندگی مشترک به طلاق ختم شود.

نکته اینجاست که دراین بین نمی توان فقط جوانان را مقصر دانست؛ زیرا برنامه های والدین، اولیای مدارس و مسئولان دانشگاه نیز برای آماده شدن جوانان برای زندگی هدفمند نیست، به همین دلیل زمینه برای شکست جوانان فراهم شده و بسیاری از آنها به محض برداشته شدن چترهای کوچک حمایتی، در گود زندگی ضربه فنی می شوند.

جوانان برای زندگی آماده نبوده و آماده نیز نمی شوند، این حقیقت تلخی است که خانواده ها، مدارس و دانشگاه ها نمی توانند از زیربار مسئولیت آن شانه خالی کنند؛ زیرا به طور قطع می توان گفت آنها چیزی برای رفع این نیاز جوانان در چنته ندارند.

برای نمونه این روزها پدران آنچنان سرگرم تهیه وسایل رفاهی شده اند که از تربیت و پرورش خانواده های خود غفلت می کنند. به زبان ساده تر می توان گفت برای پدران و برخی مادرانی که وظیفه تامین نیازهای فرزندان را به عهده دارند تهیه خانه و ویلا، خودرو و گوشی همراه آخرین مدل اولویت اول است و آنها کمتر برای کارآزموده شدن و توانا شدن نسل آینده تلاش می کنند.

نکته اینجاست که والدین آن قدر دغدغه دارند که از نیازهای آموزشی فرزندان خود غافل شده و تمام امیدشان به مدارس و دانشگاه هاست؛ مراکزی که در راه تحقق این هدف از خانواده ها اگر عقب نباشند جلوتر نیستند.

این درحالی است که باید یاد آور شد برخی خانواده ها به حدی درحمایت از فرزندان خود افراط می کنند که دیگر کنترلی روی فرزندان خود ندارند، بنابراین هرگونه رفتار درست آنها نیز از سوی فرزندان دخالت در زندگی تلقی شده و می توان اعتراف کرد زمام زندگی به این شکل از دست جوانان و والدین رها شده است.

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان دراین باره به جام جم می گوید: در گذشته خانواده ها نقش زیادی درهدایت فرزندان خود به عهده داشتند؛ اما این روزها نقش خانواده ها کمرنگ شده است.

این درحالی است که مهارت آموزی جوانان برای خانواده ها باید در اولویت قرار گیرد سپس به فکر بالابردن سطح رفاه فرزندان خود باشند.

تحکیم خانواده با نسل ناز پرورده

با توجه به آموزش هایی که از سوی نهادهای مختلف در اختیار جوانان قرار می گیرد نباید انتظار داشت تحکیم خانواده در کشور با چالش رو به رو نشود و آمار طلاق و ازدواج های ناموفق در کشور رشد نکند.

محمدباقر عبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز در گفت وگو با جام جم می افزاید: سبک زندگی به صورت شایسته به دانش آموزان تعلیم داده نمی شود؛ چون بیشتر جوانان یاد نگرفته اند برای آینده خود برنامه ریزی کنند، به همین دلیل خیلی زود به مشکل بر می خورند.

وی به نقش خانواده ها در شکست های جوانان اشاره و اظهار می کند: اکنون در جامعه با این چالش رو به رو هستیم که خانواده ها فرزندان خود را نازپروده بار می آورند، به این شکل که والدین تمام کارهای فرزندان را انجام داده و تاکید دارند که بچه ها فقط درس بخوانند.

البته باید یادآور شد آموزش ها به گونه ای باشد که وقتی فرد به 18 سالگی رسید احساس مسئولیت کرده ودر خانواده وظایفی را به عهده بگیرد؛ اما متاسفانه کم نیستند افرادی که از 30 سالگی عبور کرده اند، اما هنوز از والدین خود پول توجیبی می گیرند.

افزون براین باید تاکید کرد مدارس و دانشگاه ها نیز بیشتر روی مسائل درسی تکیه دارند ؛ دروسی که خیلی کم جوانان را برای زندگی آماده می کنند. باید اعتراف کرد نظام آموزش کشور، جوانان را برای زندگی آینده تربیت نمی کند.

واقعیت اینجاست که در گذشته تربیت جوانان از سوی مدارس و خانواده ها انجام می شد،اما اکنون تربیت جوانان از سوی شبکه های اجتماعی و محیط های بیرون از خانواده، مدارس و دانشگاه ها صورت می گیرد.

درواقع این اختیار از پدر و مادر و اولیای مدارس گرفته شده و آنها کنترلی روی آموزش و تربیت کودکان ندارند.

دلیل این اتفاق را می توان این نکته دانست که والدین و اولیای مدارس همگام با فناوری نتوانسته اند خود را بالا بکشند؛ بنابراین آموزه هایی که تا دیروز کارساز بود، امروز کارگر نیست.

شبکه های اجتماعی، جایگزین خانواده

نکته اینجاست که اکنون جوانان بیشتر اطلاعات و مهارت های خود را در فضای مجازی به دست می آورند، اما چون اطلاعات درستی در اختیارشان قرار نمی گیرد نمی توانند مسائل و مشکلات خود را بدرستی رفع کنند.

این درحالی است که تا مدتی قبل که زندگی محله محور بود، بیشتر جوانان مهارت های لازم را به شکل بومی از افرادی یاد می گرفتند که در محله شناخته شده بودند و برایشان موفقیت جوانان مهم بود.

غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و کارشناس روابط انسانی نیز دراین باره به جام جم می گوید: باید فضای مجازی را به محیطی برای همگرایی تبدیل کنیم زیرا گروه های جوان به جای محله های گذشته در فضاهای مجازی شکل گرفته اند و متاسفانه شخص آگاهی نیز در این گروه ها حضور ندارد تا جوانان را راهنمایی کند.

باید تاکید کرد والدین، معلمان و استادان دانشگاه در کنار جوانان در این گروه ها قرار گرفته تا از ظرفیت این شبکه ها برای مهارت آموزی به جوانان نهایت استفاده را ببرند.

خانواده ها جمع نیستند

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که خانواده های ایرانی اکنون وضع خوبی ندارند،چون ارتباطات اجتماعی در آنها بشدت کاهش یافته است.

برای نمونه اکنون بسیاری از کودکان برخی از بستگان درجه یک و دو خود را نمی شناسند چون با آنها ارتباطی ندارند بنابراین می توان گفت عامل پیوند گروهی در جامعه کنونی ایران آسیب دیده و مدیریتی نیز برای بهبود شرایط وجود ندارد.

بنابراین تحکیم خانواده امری رویایی به نظر می رسد، نکته اینجاست که در مدارس و دانشگاه نیز اوضاع مناسبی حاکم نیست؛ چون جوانان و نوجوانان ترجیح می دهند به جای این که از معلم یا استاد خود بیاموزند، از همسن و سالان خود فرا می گیرند زیرا مدارس و دانشگاه ها نیز دیگر محلی برای همگرایی نیستند.

در چنین شرایطی کودک، نوجوان و جوان تمام آموزش های لازم را از گروه همسالان خود و افرادی می گیرد که تجربه و اطلاعات درست در اختیار ندارند، به همین دلیل مهارت لازم را برای حل مشکلات خود به دست نمی آورند.

دست خالی اقتصاد و فرهنگ

بیکاری و بی توجهی به برنامه های فرهنگی را نیز باید از مشکلات عمده جوانان به حساب آورد که زندگی مشترک آنها را تهدید می کند.

در واقع جوانان برای حل این مشکلات نیز آن طور که باید و شاید آموزش نمی بینند؛ به همین دلیل در پیدا کردن شغل و کسب درآمد به مشکل برخورده یا در زندگی مشترک گرفتار چشم و همچشمی شده و زندگی مشترک خود را به سمت پرتگاه طلاق سوق می دهند.

محمود عسگری،معاون مجتمع قضایی صدر و قاضی پیشین دادگاه خانواده در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: چون برنامه ای برای مهارت آموزی جوانان وجود ندارد اغلب آنها تصور می کنند زمانی که به بلوغ جسمی می رسند، می توانند تشکیل خانواده بدهند، اما جامعه باید شرایطی ایجاد کند تا جوانان همزمان با بلوغ جسمی به بلوغ اجتماعی و اقتصادی نیز برسند.نبود این شرایط سبب شده این روزها جوانان بسادگی ازدواج کنند و به همان سادگی نیز طلاق بگیرند.

آرش دولتشاهی، وکیل دادگاه خانواده نیز در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: با توجه به پرونده هایی که بررسی کرده ام می توان گفت 90 درصد طلاق ها ریشه در مشکلات مالی دارد، نکته اینجاست که اگر مشکلات مالی برطرف شود عوامل دیگر طلاق براحتی حل می شود.

این درحالی است که باید یادآور شد نظام آموزشی کشور نیز به شکلی نیست که با مهارت آموزی، جوانان را برای کسب درآمد و پیدا کردن شغل مناسب آماده کند. در واقع اکنون خانواده و جوانان تصور می کنند پیش شرط یافتن شغل مناسب داشتن تحصیلات عالیه است،اما این طرز فکر فقط سبب شده تعداد تحصیلکرده های بیکار در کشورمان به بیش از 40 درصد برسد و آنها پس از ازدواج نیز به کمتر از پشت میزنشینی راضی نشوند.

بنابراین باید تاکید کرد تاکنون حمایت های دولت برای تحکیم و تشکیل خانواده فقط در سه میلیون تومان وام ازدواجی خلاصه شده که هنوز بسیاری از جوانان در صف دریافت آن هستند؛ این درحالی است که بیش از 11 میلیون جوان مجرد زیر 30 سال در کشور وجود دارد که مسئولان فقط آنها را تشویق به تشکیل خانواده می کنند بدون این که برنامه ای برای آموزش آنها داشته باشند بنابراین باید هشدار داد چنانچه برنامه هدفمندی برای آموزش مهارت های زندگی به جوانان در کشور اجرا نشود، درآینده جامعه آسیب بیشتری در بحث تحکیم خانواده خواهد دید.

کارشناسان چه می گویند

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان: مهارت آموزی جوانان برای خانواده ها باید در اولویت قرار گیرد و پس از آن باید به فکر سطح رفاه فرزندانشان باشند.

محمدباقر عبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس: بیشتر جوانان یاد نگرفته اند برای آینده خود برنامه ریزی کنند به همین دلیل خیلی زود به مشکل برمی خورند.

غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و کارشناس روابط اجتماعی: خانواده های ایرانی اکنون وضع خوبی ندارند،چون ارتباطات اجتماعی در آنها بشدت کاهش یافته است.

محمود عسگری،معاون مجتمع قضایی صدر و قاضی پیشین دادگاه خانواده: اغلب جوانان تصور می کنند زمانی که به بلوغ جسمی می رسند، می توانند تشکیل خانواده بدهند، اما جامعه باید شرایطی ایجاد کند تا جوانان همزمان با بلوغ جسمی به بلوغ اجتماعی و اقتصادی نیز برسند

بالا