آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : منابع طبیعی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : منابع طبیعی

اشتراک به خبردهی

دامداری و کشاورزی علیه جنگل‌های زاگرس

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه دامداری و کشاورزی زیراشکوب بیشترین آسیب را به جنگل‌های زاگرس می‌زند، گفت: برای بهبود شرایط جنگل‌های زاگرس باید وابستگی جوامع محلی را به این جنگل‌ها کاهش داد.

‌‌‌هاشم موسوی‌نژاد با اشاره به اینکه عوامل مختلفی جنگل‌های زاگرس را تهدید می‌کند، گفت: حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس دچار خشکیدگی شده است.

وی درباره عوامل تخریب جنگل‌های زاگرس نیز توضیح داد: بخش قابل توجهی از جنگل‌های زاگرس تحت کشت زیراشکوب قرار گرفته است و این مساله بزرگترین لطمه را به این جنگل‌ها می‌زند.

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور درباره پیامد‌های کشت زیراشکوب در جنگل‌های زاگرس بیان کرد: کشت زیراشکوب آسیب‌های زیادی برای جنگل‌های زاگرس دارد. برای نمونه استفاده از سم توسط کشاورزان سبب می‌شود که برخی گونه‌های جانوری در جنگل از بین بروند یا ناچار به مهاجرت شوند.

وی ادامه داد: با مرگ این گونه‌های جانوری و یا مهاجرت آن‌ها آفات و بیماری در جنگل افزایش پیدا می‌کند و درختان بیشتری از بین می‌روند.

موسوی نژاد در پاسخ به این پرسش که چه میزان از اراضی جنگلی زاگرس تحت کشت زیر اشکوب قرار گرفته است؟ گفت: برای پاسخگویی دقیق در این خصوص نقشه‌های اراضی در حال بروزرسانی است.

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه چرای دام نیز به جنگل‌های زاگرس آسیب می‌زند، عنوان کرد: برای بهبود شرایط باید وابستگی جوامع محلی را به جنگل‌های زاگرس کاهش داد.

وی ادامه داد: در کنار کشاورزی و دامداری در جنگل‌های زاگرس باید به کاربری غیراصولی نیز به عنوان یکی از عوامل تهدید کننده جنگل‌های زاگرس اشاره کرد.

موسوی نژاد یادآور شد: برای نمونه برخی از جوامع محلی اقدام به سرشاخه‌زنی یا برداشت غیر اصولی صمغ درختان می‌کنند و این رویکرد به جنگل‌های زاگرس آسیب می‌زند.

رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه قاچاق چوب نیز جنگل‌های زاگرس را تهدید می‌کند، عنوان کرد: به دلیل نبود سوخت مناسب برخی از جوامع محلی نیز از چوب درختان به عنوان سوخت استفاده می‌کنند.

موسوی نژاد یادآور شد: چنانچه عوامل تهدید کننده زاگرس کنترل یا برطرف شود، جنگل امکان بازسازی را دوباره به دست خواهد آورد و شرایط جنگل‌های زاگرس بهبود می‌یابد.

مرگ آسان درختان در پارک‌های جنگلی

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه بسیاری از پارک‌های جنگلی کشور رها شده است، گفت: نگهداری نامناسب از درختان سبب شده آن‌ها خیلی زود دچار خشکیدگی شوند.

‌بتازگی یکی از اعضای شورای شهر تهران گفته حدود ۱۳ هزار اصله درخت در پارک‌های جنگلی تهران مانند سرخه حصار، لویزان و چیتگر خشک شده است. این درحالی است که سرانه فضای سبز در کلانشهری مانند تهران مناسب نیست و شهروندان از این گلایه دارند که به فضای سبز آن طور که باید توجه نمی‌شود و هر روز سنگ و سیمان جای درختان تهران را می‌گیرند.

ناصر امانی البته تاکید کرده است که خشکیدگی درختان محدود به پارک‌های جنگلی نمی‌شود و پیمانکاران شهری در معابر نیز بدرستی از درختان نگهداری نمی‌کنند.

این درحالی است که برخی مدیران شهری به فکر ساخت هتل در پارک‌های جنگلی کشور نیز هستند. در این بین البته مسائل دیگری نیز به مرگ درختان تهران دامن می‌زند، مسائلی مانند نبود نظارت، آبیاری نامناسب، کاشت‌گونه‌های نامناسب، آلودگی‌های نوری و آلودگی هوا.

دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات درباره شرایط پارک‌های جنگلی کشور به ما گفت: بسیاری از پارک‌های جنگلی کشور رها شده است و بدرستی از آن‌ها نگهداری نمی‌شود.

وی ادامه داد: البته در بیشتر مناطقی که جنگل‌کاری انجام شده نیز از درختان بدرستی نگهداری نمی‌شود. متاسفانه اگر جنگل‌کاری درمناطق انجام شده با ‌درآمد اقتصادی همراه نباشد، مسئولان تمایلی به نگهداری و انجام مراقبت‌های لازم برای حفاظت از درختان ندارند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه نهاد‌های مسئول در بحث نگهداری از پارک‌های جنگلی عملکرد ضعیفی دارند، توضیح داد: برای نمونه کوبیدگی خاک برخی پارک‌های جنگلی آنقدر زیاد است که درختان دچار خشکیدگی می‌شوند.

‌کیادلیری عنوان کرد: برای نمونه نتایج یک مطالعه که در این خصوص انجام شده است، نشان می‌دهد که درختان در محیط‌های شهری به دلیل نحوه نگهداری نامناسب و استرس‌های موجود دچار آفات و بیماری می‌شوند. البته نتایج این مطالعه را نمی‌توان به همه پارک‌های جنگلی کشور تعمیم داد.

وی با بیان اینکه درختان در محیط‌های شهری به نگهداری بیشتری احتیاج دارند، بیان کرد: در محیط‌های طبیعی مانند جنگل البته اگر انسان به آن آسیب نزند، طبیعت برخی مشکلات را برطرف می‌کند. به همین دلیل در محیط‌های شهری باید از درختان مراقبت‌های بیشتری را به عمل آورد.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات یادآور شد: در مناطق شهری باید برای تک تک درختان شناسنامه داشت تا درختان خیلی زود دچار آسیب نشوند.

۲۰ هزار فقره آتش سوزی در ۱۰ سال   

جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور با اشاره به اینکه در ۱۰ سال اخیر بیش از ۲۰ هزار فقره آتش‌سوزی در ‌عرصه‌های منابع طبیعی کشور ثبت شده است،‌ گفت: در سه ماه گذشته نیز ۱۶۰۶ هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی کشور درگیر آتش سوزی شده است.

علی محمدی مقدم در پاسخ به این پرسش که میزان آتش‌سوزی جنگل و مراتع کشور در چند سال اخیر  چقدر افزایش یافته است؟ عنوان کرد: بررسی‌های انجام شده در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری نشان می‌دهد که در ۱۰ سال اخیر یعنی از سال ۹۲ تا پایان بهار امسال بیش از ۲۰ هزار فقره آتش‌سوزی در عرصه‌های منابع طبیعی کشور ثبت شده است.

به گفته وی در این مدت  بیش از ۱۸۶ هزار هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی یعنی جنگل و مرتع درگیر حریق شده است.

جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور در پاسخ به این پرسش که در ۱۰ سال گذشته چه سالی از نظر آتش سوزی بحرانی‌تر بوده است؟ توضیح داد: در این مدت ‌۱۳۹۹ بحرانی‌ترین سال از نظر آتش سوزی ‌بوده است، زیرا در این سال ‌ بیش از ۳۶۰۰ فقره آتش سوزی در عرصه‌های منابع طبیعی کشور اتفاق افتاد و سبب شد که  سطحی معادل ۴۷ هزار هکتار از  عرصه‌های منابع طبیعی‌ درگیر ‌آتش سوزی‌ شود.

علی محمدی مقدم در پاسخ به این پرسش که سال گذشته چه میزان از عرصه‌های منابع طبیعی دچار آتش‌سوزی شد؟ نیز ‌ گفت: ‌سال گذشته کمترین میزان آتش‌سوزی را در ۱۰ سال اخیر تجربه ‌کرد‌یم، زیرا ‌کل حریق‌های ثبت شده در این سال  ۹۳۶ فقره بوده است.

به گفته وی سال گذشته ‌۲۷۴۴ هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی کشور دچار آتش سوزی شد.

جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور درباره میزان آتش‌سوزی‌ها در بهار امسال نیز بیان کرد: در سه ماه گذشته‌ تعداد آتش سوزی‌های ثبت شده  ۳۰۱ فقره بوده و ۱۶۰۶ هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی کشور نیز درگیر آتش سوزی شده است.

محمدی مقدم ادامه داد: ‌ مقایسه  آمار  ‌آتش‌سوزی در سه ماهه گذشته ‌ با میانگین ‌ سه ماهه در۱۰ سال گذشته نشان از کاهش آتش‌سوزی‌ها دارد، زیرا در تعداد آتش‌سوزی‌ها ۲۱ درصد ‌‌و در مساحت نیز ۶۰ درصد کاهش داشته‌ایم.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا امکانات و تجهیزات مناسب برای مهار آتش در اختیار جنگل‌بانان قرار می‌گیرد؟ نیز توضیح داد: در بحث آتش‌سوزی در عرصه‌های منابع طبیعی نیروها‌ ‌کمترین امکانات را در اختیار دارند و از جان خود مایه می‌گذارند‌. به همین دلیل بسیاری در این حوادث جان خود را از دست می‌دهند یا دچار نقص عضو می‌شوند.

‌ جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور درباره استفاده از بالگرد برای مهار آتش‌سوزی نیز عنوان کرد:‌ به این منظور تفاهم‌نامه‌ای سه جانبه بین سازمان منابع طبیعی، مدیریت بحران کشور و وزارت دفاع منعقد شده ‌است که براساس آن هر وقت سازمان منابع طبیعی اعلام نیاز کند، همکاران ما در وزارت دفاع به ماجرا ورود خواهند کرد‌.

 

 

دریاچه ارومیه پاییز را نمی‌بیند؟

دریاچه ارومیه در نامناسب‌ترین شرایط خود در چند سال گذشته قرار گرفته ‌ و برخی کارشناسان معتقدند که سطح تراز دریاچه نسبت به سال گذشته حدود ۵۰ سانتی‌متر کاهش یافته است، در چنین شرایطی ‌ احتمال اینکه دریاچه تا اواخر تابستان کاملا خشک شود، افزایش یافته است. ‌

هشدارها نسبت به شرایط نامناسب دریاچه این روزها بیش از  گذشته به  گوش می‌رسد، براساس بررسی‌هایی که در دانشگاه شریف انجام شده است، برخی می‌گویند دریاچه در ناگوارترین شرایط ۶۰ سال گذشته قرار دارد.

آن  چه در این بین شرایط را بحرانی‌تر می‌کند، این مساله است که سازمان حفاظت محیط زیست نیز گزارش مناسبی از وضعیت دریاچه ارومیه منتشر نمی‌کند.

دکتر حسام احمدی بیرگانی، عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه درباره آخرین وضعیت این دریاچه می‌گوید: شرایط دریاچه نسبت به سال گذشته بسیار ناگوارتر شده است و می‌توان گفت سطح تراز دریاچه نسبت به مدت مشابه سال گذشته حدود ۵۰ سانتی‌متر کاهش یافته است.‌

او با انتقاد از سازمان حفاظت محیط زیست عنوان می‌کند: باید از سازمان حفاظت محیط زیست ‌پرسید که چرا در خصوص وضعیت تراز آب دریاچه ارومیه بدرستی اطلاع رسانی نمی‌کند؟ این سازمان در فصل‌های سرد سال مانند زمستان که شرایط دریاچه اندکی بهتر می‌شود به طور مدام درباره تراز دریاچه ارومیه آمار می‌دهد. اما این روزها این اطلاع رسانی را متوقف کرده است.

آبرسانی قطره چکانی به دریاچه

‌مساله دیگری که کارشناسان نسبت به آن هشدار می‌دهند، افزایش رسوب نمک در دریاچه است. دکتر احمدی بیرگانی در این باره توضیح می‌‌دهد: یکی از مشکلات دریاچه این است که سطح آن گسترده شده ‌و میزان نمک ته نشین شده در دریاچه افزایش یافته است. این شرایط سبب شده میزان تبخیر آب در دریاچه نیز بیشتر شود.

عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه با اشاره به اینکه برآورد می‌شود، هر سال حدود یک میلیارد مترمکعب آب  در دریاچه تبخیر شود، می‌افزاید: اگر میزان آب ورودی به دریاچه افزایش پیدا نکند، شرایط دریاچه ناگوارتر می‌شود‌. در واقع ورود ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب به محیطی که حدود ۲۵ میلیارد متر مکعب آب از دست داده است، ‌تاثیر زیادی ندارد.

او درباره کمبود منابع آب نیز توضیح می‌دهد: این واقعیتی است که شهرها و کشاورزی در منطقه توسعه پیدا کرده است. اما برای نجات دریاچه باید منابع آب را به درستی مدیریت کرد‌.

دکتر احمدی بیرگانی درباره حقابه دریاچه ارومیه نیز عنوان می‌کند: مقداری آب برای دریاچه رها می‌شود. اما نظارتی در طول مسیر انجام نمی‌شود. به همین دلیل کم نیستند کشاورزانی که با استفاده از پمپ ‌حقابه دریاچه را در بین راه برداشت می‌کنند و مانع از رسیدن آب کافی به دریاچه می‌شوند.‌

عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه در پاسخ به این پرسش که احتمال  خشکیدن دریاچه ارومیه چقدر جدی است؟ نیز می‌گوید: اگر ورودی آب به دریاچه تغییری نکند این احتمال وجود دارد که تا اواخر تابستان دریاچه به طور کامل خشک شود، فراموش نکنیم که سال گذشته حدود ۹۷ درصد دریاچه خشک شد و امسال شرایط نسبت به سال گذشته ناگوارتر است.

به این ترتیب باید هشدار داد؛ احتمال اینکه دریاچه ارومیه تا اواخر تابستان امسال به طور کامل خشک شود افزایش یافته است و این فاجعه محیط زیستی این روزها بیش از گذشته به ما نزدیک است.‌

بیابان لوت خاطره می‌شود

هفت سال پیش در چنین روزی بیابان لوت به عنوان اولین اثر طبیعی کشور در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. اما در این مدت آن طور که باید برای حفظ این اثر طبیعی تلاش نشده است و مسائلی مانند  معدنکاوی و گردشگری بی‌ضابطه این اثر منحصر بفرد را تهدید می‌کند.

بیابان لوت ویژگی‌های منحصربفردی دارد از طولانی و بلندترین کلوت‌ها گرفته تا تپه‌های ماسه‌ای و نبکاهایی که نمونه آن در جهان کمتر دیده می‌شود. علاوه بر این گونه‌های گیاهی و جانوری خاصی نیز در این بیابان زیست می‌کنند. این درحالی است که گرم‌ترین نقطه جهان نیز در بیابان لوت به ثبت رسیده است و این ویژگی‌ها از این بیابان اکوسیستمی می‌سازد که نیازمند مراقبت و نگهداری ویژه است.

با این حال آن‌طور که باید برای مراقبت از این اکوسیستم منحصر بفرد تلاش نمی‌شود و این روزها معدنکاوی و گردشگری بی‌ضابطه این اثر طبیعی کشورمان را تهدید می‌کند. برای نمونه بسیاری از آفرود سواران در این اکوسیستم جولان می‌دهند و سبب تخریب پوشش گیاهی و رخساره‌های طبیعی این منطقه می‌شوند.

لوت اکوسیستمی منحصربفرد

برخی افراد و مسئولان از اهمیت حفظ بیابان لوت غافل هستند و به نظر می‌رسد آنها درک درستی از این اکوسیستم ندارند و تصور می‌کنند که لوت نیز مانند مناطق بیابانی انسان ساز است که به دلیل فعالیت‌های نامناسب انسان قابلیت‌های حیاتی خود را از دست داده است.

وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان ‌منابع طبیعی و آبخیزداری درباره اهمیت بیابان لوت می‌گوید: بیابان‌های طبیعی  با عرصه‌هایی که به دلیل مدیریت نامناسب منابع آب و تغییرات کاربری و از بین بردن پوشش گیاهی ظاهری شبیه بیابان پیدا می‌کنند، متفاوت هستند. لازم به یادآوری است که بیابان‌زایی عاملی انسانی است که به دلیل مدیریت نامناسب سرزمین اتفاق می‌افتد. اما بیابان‌های طبیعی ‌اکوسیستم‌هایی خاص هستند که  با محیط، پوشش گیاهی و گونه‌های جانوری خود در تعادل  قرار دارند.

ویژگی‌های منحصربفرد بیابان لوت سبب شد اقدامات لازم برای ثبت آن در فهرست میراث جهانی یونسکو از تیر ماه سال ۹۳ آغاز شود و پس از تلاش‌های بسیار بیابان لوت در بیست و هفتم تیرماه ۱۳۹۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت.

 ۳ چالش ویرانگر لوت

کم نیستند کارشناسانی که تاکید می‌کنند، بیابان لوت نیازمند توجه ویژه است و نهادهای مسئول در این حوزه باید برای نگهداری از این اثر طبیعی قدم‌های موثرتری بردارند، زیرا اگر این تعامل بین دستگاه‌ها شکل نگیرد خطر تخریب جلوهای خاص این اکوسیستم هر روز جدی‌تر می‌شود.

مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان ‌منابع طبیعی و آبخیزداری در این باره می‌گوید: پوشش گیاهی بیابان لوت ‌متاثر از ‌منابع زیر زمینی آب و سیلاب‌هایی است که  هر چند سال یکبار اتفاق می‌افتد. به همین دلیل اگر این منابع از این اکوسیستم دریغ شود یا کیفیت آنها آسیب ببیند. بسیاری از‌ رخساره‌های منحصربفرد لوت از بین خواهد رفت.

آن طور که او توضیح می‌دهد به دنبال از دست رفتن منابع آب در بیابان لوت پوشش گیاهی و جانوری منطقه نیز دچار آسیب خواهد شد.

توسعه ناپایدار و معدنکاوی نیز از دیگر عوامل تخریب اکوسیستم لوت به شمار می‌آید. جعفریان در این باره توضیح می‌دهد: بحث تغییر کاربری زمین مانند معدنکاوی نیز ‌بشدت می تواند این اکوسیستم را تخریب کند.

مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان ‌منابع طبیعی و آبخیزداری از ‌گردشگری غیر مسئولانه نیز به عنوان عاملی که بیابان لوت را تهدید می‌کند، نام می‌برد و می‌گوید: گردشگری باید براساس شاخصه‌های پایداری انجام شود و جوامع محلی نیز باید از این مساله بهرمند شوند.

به این ترتیب باید تاکید کرد که دستگاه‌های مسئول مانند سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان منابع طبیعی،‌ وزارت گردشگری و میراث فرهنگی و وزارت صنعت، معدن و تجارت باید برای حفظ این اکوسیستم ارزشمند نهایت همکاری را با یکدیگر داشته باشند و با در اولویت قرار دادن توسعه پایدار، شرایطی ایجاد کنند که نسل‌های آینده نیز بتوانند از چنین اکوسیستم‌هایی استفاده کنند.

مهدی آیینی

 

یک ادغام محیط‌نیستی | خطر تشکیل یک سازمان ناکارآمد

‌ سایه ادغام به سازمان‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی نزدیکتر شد

بحث‌ها درباره طرح ادغام سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی دوباره بالا گرفته و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از این خبر داده که رئیس جمهور دو ماه برای بررسی این طرح فرصت در نظر گرفته است. درحالی که رئیس محیط زیست پیگیر ایجاد یک سازمان جدید است، کارشناسان تاکید می‌کنند‌ ادغام این دو سازمان باید منجر به ایجاد یک وزارتخانه قوی شود، چراکه ایجاد سازمانی جدید در این حوزه عقبگرد محسوب می‌شود و‌ از قدرت این دو سازمان می‌کاهد.

‌شرایط محیط زیست کشور مناسب نیست، دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های مختلف به قول معروف برای نظرات سازمان حفاظت محیط زیست کشور تره هم خرد نمی‌کنند و بسیاری از پروژه‌ها بدون نظر کارشناسی این سازمان اجرا می‌شود.

سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نیز که دیگر نامی از جنگل‌  در عنوان ‌ آن دیده نمی‌شود از نبود اعتبار و کارشناس همواره آسیب دیده است و این روزها گرفتار مدیرانی است که بیشترشان پشت میزنشین هستند و برای منابع طبیعی کشور از پشت میزهایشان نسخه‌هایی می‌پیچند که به بدتر شدن شرایط دامن می‌زند.

در چنین شرایطی تلاش‌ها برای ادغام این دو سازمان بیش از گذشته پیگیری می‌شود. البته این بار اولی نیست که بحث ادغام این دو سازمان مطرح می‌شود. برای نمونه سال ۹۲ نیز تعدادی از نمایندگان طرحی را برای ادغام این دو سازمان مطرح کردند. هر چندی این طرح به سرانجام نرسید. اما رئیس کنونی سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز مدتی است، پیگیر ادغام این دو سازمان است.

‌اواخر ۱۴۰۰ بود که تصویر یک نامه دست نویس که توسط رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به رئیس جمهور نوشته شده بود،‌ خبرساز شد. ماجرا زمانی نگران کننده‌تر شد که در این نامه رئیس محیط زیست‌ ادغام این دو سازمان را در قالب یک سازمان درخواست کرده بود و در آن نشانی از تشکیل یک وزارتخانه دیده نمی‌شد. ماجرایی که به نظر می‌رسد، هنوز از سوی علی سلاجقه پیگیری می‌شود.

۲ ماه فرصت برای بررسی طرح ادغام

در تازه‌ترین اتفاق نیز در شورای عالی اداری کشور ‌ابتدای آذر برای بررسی طرح ادغام سازمان محیط زیست و منابع طبیعی، جلسه‌ای ‌تشکیل شد.‌

علی سلاجقه، رییس سازمان حفاظت محیط زیست در این باره می‌گوید: رئیس جمهوری دو ماه فرصت در نظر گرفته است تا کارشناسان بیشتر روی این طرح کار کنند‌ و در نهایت دوباره طرح ادغام در شورای عالی اداری کشور مطرح شود.

سلاجقه که سابقه مدیریت سازمان منابع طبیعی را نیز دارد، معتقد است که وظایف و مسئولیت‌های سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی تا حدود زیادی با یکدیگر انطباق دارد.

‌ بنابراین به گفته او اگر طرح ادغام به‌درستی نوشته و اجرا شود، می‌تواند سبب بهبود شرایط محیط‌زیست کشور شود.‌

در این بین اما کم نیستند کارشناسانی که مخالف ادغام سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی در قالب یک سازمان جدید هستند، آنها تاکید می‌کنند با  چنین اتفاقی قدرت این دو سازمان کاهش می‌یابد و دیگر نظارتی روی برنامه‌های این حوزه انجام نمی‌شود، زیرا سازمانی که مسئول نظارت است با سازمان اجرایی یکی خواهد شد.

مرکز پژوهش‌های مجلس نیز سال ۹۲ در گزارشی به مزایا و معایب ادغام این دو سازمان پرداخت.‌ در این گزارش‌ از مدیریت متمرکز و هماهنگ بر منابع طبیعی و محیط زیست کشور، افزایش بهره برداری از مشارکت‌ مردمی و توان سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، پویایی و کارآفرینی منابع طبیعی در امر تولید و افزایش توان نظارتی قوه مقننه بر علمکرد سازمان حفاظت محیط زیست به  عنوان مزایای ادغام این دو سازمان یاد شده است. البته مرکز پژوهش‌های مجلس در این خصوص یک شرط نیز در نظر گرفته است و آن اینکه ساختار ایجاد شده باید به شکل وزارتخانه باشد نه سازمان.

این درحالی است که به نظر می‌رسد، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست برخلاف نظر بسیاری از کارشناسان در حال پیگیری ایجاد سازمانی جدید است.

خطرات یک ادغام

کارشناسان معتقدند  ادغام سازمان محیط زیست و منابع طبیعی معایبی نیز دارد که اگر به آنها توجه نشود، شرایط محیط زیست کشور را ناگوارتر خواهد کرد.

‌در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس درباره این معایب به کاهش قدرت لازم سازمان محیط زیست اشاره شده است.

افزون براین می‌توان از ضعف نظارتی بر محیط زیست کشور و صرف هزینه‌های زمانی و اقتصادی نیز به عنوان معایب ‌این تغییر نام برد.

معایب ادغام سازمان محیط زیست و منابع طبیعی کشور به این موارد محدود نمی‌شود، چراکه با تبدیل آنها به یک سازمان ناکارآمدی آنها بیشتر خواهد شد.

دکتر هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات دراین باره به ‌ما می‌گوید: اهداف سازمان منابع طبیعی با اهداف وزاتخانه جهاد کشاورزی همخوانی ندارد. به همین دلیل بهتر است این سازمان از زیر مجموعه جهاد کشاورزی خارج شود. اما ادغام سازمان محیط زیست و سازمان منابع طبیعی در قالب یک سازمان جدید، سبب ناکارآمدتر شدن این دو سازمان خواهد شد.‌

آن طور که او توضیح می‌دهد تشکیل یک وزارتخانه برای منابع طبیعی ضروری است. اما ایجاد یک سازمان جدید را باید به نوعی عقبگرد در این حوزه در نظر گرفت، زیرا قدرت نظارتی سازمان حفاظت محیط زیست و توانایی اجرایی منابع طبیعی کاهش پیدا می‌کند.‌

مساله دیگری که کارشناسان روی آن دست می‌گذارند از بین رفتن قدرت نظارتی سازمان حفاظت محیط زیست است، زیرا با ایجاد سازمان محیط زیست و منابع طبیعی به نوعی مفهوم نظارت از بین خواهد رفت.

به گفته کیادلیری، با از بین رفتن قدرت نظارت زمینه برای ایجاد فسادهای بیشتر فراهم خواهد شد‌.

این درحالی است که این روزها‌ اجرای پروژه‌های بدون ارزیابی محیط زیستی منابع طبیعی کشور را بیش از گذشته تهدید می‌کند و کم نیستند سازمان‌هایی که به بهانه توسعه زمینه را برای‌ اجرای پروژه‌های سدسازی، معدنکاوی و ‌ انتقال آب فراهم کرده‌اند. طرح‌هایی که در آنها هیچ نشانی از توسعه پایدار به چشم نمی‌خورد.

مهدی آیینی

شیوع ۷۵ نوع آفت در هیرکانی | منابع‌طبیعی و محیط‌زیست در خواب

شیوع آفات و بیماری بیش از گذشته جنگل‌های هیرکانی را تهدید می‌کند

آفات و بیماری جنگل‌های هیرکانی را قرق کرده است و کارشناسان از شناسایی‌ حدود ۷۵ نوع آفت در جنگل‌های هیرکانی خبر می‌دهند. ‌برای نمونه آفت شب‌پره شمشاد سبب نابودی ۴۰ میلیون اصله درخت شمشاد شده  این درحالی است که ویلاسازی، معدنکاوی، سدسازی، جاده سازی، کشاورزی و دامداری همچنان ریشه‌های جنگل را می‌خشکاند تا زمینه برای طغیان آفات و بیماری‌های بیشتر‌ در جنگل‌های هیرکانی فراهم شود.

طغیان آفات در جنگل‌های هیرکانی آنقدر مشهود شده است که سازمان بازرسی نیز به این مساله ورود کرده به همین دلیل ‌ قائم مقام سازمان بازرسی کل کشور در نامه‌ای به وزیر جهاد کشاورزی نسبت به طغیان ‌آفات ‌در جنگل‌های هیرکانی هشدار داده است.

کارشناسان معتقدند ورود سازمان بازرسی به شرایط نامناسب جنگل‌های هیرکانی را باید به فال نیک گرفت. اما برای نجات جنگل‌های هیرکانی باید به شکل ریشه‌ای با طغیان آفات برخورد کرد، به عبارت دیگر باید مسائلی که زمینه را برای طغیان آفات و بیماری فراهم کرده کنترل کرد.

خلع سلاح جنگل‌

مسائل زیادی به تضعیف جنگل و فراهم شدن زمینه برای طغیان آفات و بیماری‌ها کمک می‌کند از تغییرکاربری در جنگل گرفته تا چرای دام و معدنکاوی.

دکترهادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند:‌‌ دست‌اندازی‌هایی که به جنگل‌های هیرکانی شده سبب مهیا شدن بستر برای طغیان بیماری‌ها شده این درحالی است که مسائلی مانند تغییر اقلیم نیز به آتش طغیان آفات و بیماری می‌دمد.

‌‌آن طور که او می‌گوید طغیان آفات و بیماری در جنگل‌ محدود به کشور ما نیست. اما نکته اینجاست که سوء‌مدیریت و دخل و تصرفی که در جنگل‌های کشور اتفاق افتاده سبب شده که طبیعت دیگر قادر به مبارزه با آفات و بیماری‌ها نباشد.

به عبارت دیگر می‌توان گفت بهره‌برداری بی‌ضابطه از جنگل‌های هیرکانی سبب شده که این اکوسیستم قادر نباشد به شکل طبیعی با آفات و بیماری ‌ها مبارزه کند. این درحالی است که ‌‌سوء‌مدیریت نیز بیش از گذشته شرایط را از کنترل خارج کرده است.

 هیرکانی در قرق آفات

آفات و بیماری‌های زیادی در دل هیرکانی ریشه دوانده‌ است، آفاتی که برخی از آنها از کشورهای دیگر وارد هیرکانی شده‌اند، زیرا در کشورمان آن طور که باید به مسائل قرنطینه‌ توجه نمی‌شود.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات با اشاره به اینکه از سال ۱۳۷۵ به بعد شاهد افزایش شدت طغیان آفات و بیماری‌ها در جنگل‌های کشور هستیم، می‌گوید‌: در این مدت حدود ۷۵ گونه آفت در جنگل‌های کشور طغیان کرده است، مانند شب پره شمشاد، بیماری زغالی بلوط و دیگر حشرات برگ‌خوار.

‌ آن طور که او توضیح می‌دهد ۳۵۰هزار هکتار از جنگل‌های هیرکانی به آفات و بیماری آلوده شده است، نگران کننده‌تر اینکه  حدود ۱۳۰هزار هکتار از جنگل‌های شمال کشور درگیر آفات و بیماری‌هایی شده‌ که  شیوع آنها در کشور بی‌سابقه  است.‌

‌طغیان این آفات مرگ و میر گسترده درختان را در پی‌داشته‌ برای نمونه‌ ۴۰ میلیون اصله درخت ششماد ‌ درمدت حدود پنج سال از بین رفته ‌و این گونه در معرض خطر انقراض قرار گرفته است.

آسیب‌‌های اکولوژیک و اقتصادی

طغیان آفات و بیماری در جنگل‌های کشور آسیب‌های جبران ناپذیری به کشور تحمیل می‌کند. اما به دلیل اینکه مدیران تصویر درستی از آن در ذهن ندارند متوجه عمق فاجعه نمی‌شوند.

برای روشن‌تر شدن ابعاد این آسیب می‌توان ‌خسارت طغیان آفات را کنار بحث  قاچاق چوب گذاشت. در اینکه قاچاق چوب اقدام آسیب‌زایی است و باید با متخلفانی که اقدام به قاچاق چوب می‌کنند به شدت برخورد کرد هیچ تردیدی وجود ندارد.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات  در این باره می‌گوید: خساراتی که طغیان آفات و بیماری به کشور تحمیل می‌کند، بیش از خسارت قاچاق چوب است، زیرا بررسی‌ها نشان می‌دهد که طغیان فقط یک آفت در جنگل‌های شمال کشور ‌سبب کاهش ۴۰هزار متر مکعبی چوب شده است.

افزون بر این آن طور که کیادلیری توضیح می‌دهد طغیان برخی آفات مانند پروانه دم طلایی، پروانه دم قهوه‌ای و پروانه ابریشم باف ناجور سبب ابتلای انسان‌ به  بیماری پوستی و تنفسی نیز می‌شود به همین دلیل می‌توان گفت طغیان آفات و بیماری در جنگل می‌تواند‌‌ بر شرایط ‌اکوتوریسم نیز تاثیر بگذارد.

‌اهمال کاری‌ دستگاه‌های مسئول

وسعت مناطق جنگلی آلوده به آفات و بیماری از این حکایت دارد که دستگاه‌های مسئول مانند سازمان منابع طبیعی و محیط زیست آن طور که باید برای حفظ منابع طبیعی کشور تلاش نمی‌کنند.

کیادلیری درباره اقداماتی که دستگاه‌های مسئول باید انجام دهند، می‌گوید: برای پیشگیری از طغیان آفات و بیماری در جنگل‌های کشور باید پیش آگاهی مناسبی داشت، برای نمونه مدیران دستگاه‌های مسئول باید بدانند در کدام قسمت‌های جنگل زمینه برای طغیان آفات و بیماری فراهم است و یا کدام قسمت‌ها سابقه طغیان آفات و بیماری دارد.  علاوه بر این آنها باید بدانند در مناطق جنگلی کشورهای همسایه چه آفات و بیماری‌هایی شایع است.

آن طور که او می‌گوید با توجه به چنین پیش‌آگاهی‌هایی می‌توان اتفاقات را پیش‌بینی کرد و برای کنترل آنها اقدامات پیشگیرانه‌ انجام داد.

این درحالی است که در کشورمان به چنین مسائلی توجه نمی‌شود و وقتی طغیان آفات کاملا مشهود شد مدیران به دنبال راه حل می‌گردند.

همه متهمان تخریب جنگل

عوامل بسیاری در تخریب جنگل‌های کشور و فراهم کردن زمینه برای طغیان آفات نقش دارد. به همین دلیل نمی‌توان در این بین فقط سازمان منابع طبیعی و محیط زیست را در جایگاه متهم نشاند، زیرا کم کاری دیگر نهادها نیز منجر به بحرانی‌تر شدن شرایط جنگل شده است.

برای نمونه دستگاه قضا باید شکل ویژه‌تری با جنگل خواران برخورد کند، چون سود جویان هنوز مانند گذشته به  قطع درختان و ساخت ویلا در دل جنگل مشغولند.

کیادلیری در این باره می‌گوید: باید مانع گردشگری بی‌‌ضابطه شد، زیرا حضور گردشگران در دل جنگل پیامد‌های زیادی دارد. برای نمونه آنها می‌توانند آفات و بیماری‌ها را به مناطق مختلف جنگل منتقل کنند. علاوه بر این می‌توان به جولان آفرودسواران در مناطق جنگلی  نیز اشاره کرد که با ترددشان زمینه را برای تخریب  جنگل فراهم می‌کنند.

افزون بر این وزارت صمت نیز نباید محیط زیست را فدای توسعه کند، چراکه این روزها مجوزهای زیادی برای معدنکاوی در دل جنگل صادر می‌شود، اقدامی که سبب افزایش تردد در مناطق جنگلی شده و به دنبال آن تخریب و طغیان آفات اتفاق خواهد افتاد.

سازمان حفاظت محیط زیست نیز باید پیش از صدور مجوز، ارزیابی‌های محیط زیستی را به درستی انجام دهد، زیرا نتایج صدور برخی مجوز‌ها مانند معدنکاوی در مناطق  جنگلی چند سال بعد با شیوع آفات و بیماری‌ها آشکار می‌شود.

رنج جنگل از ساختارمعیوب

اگر سرنخ سرعت گرفتن روند تخریب جنگل‌های کشور را ‌ دنبال کنید با مساله‌ای به نام ساختار معیوب نیز برخورد خواهید کرد. برای نمونه کارشناسان معتقدند کشاورزی و دامداری در جنگل سبب تضعیف جنگل شده و زمینه را برای طغیان آفات و بیماری‌ها فراهم کرده است.

نکته‌ اینجاست که ‌ سازمان منابع طبیعی اگر بخواهد مانع کشاورزی و دامداری در دل جنگل شود باید با وزارت جهاد کشاورزی برخورد کند، این درحالی است که منابع طبیعی یک معاونت در وزارت‌ جهاد کشاورزی است. به همین دلیل وزارتخانه‌ای که تولید محصولات کشاورزی و پروتئین برایش در اولویت قرار دارد توجهی به مطرح شدن چنین خواسته‌ای از سوی یکی از معاونت‌های خود نمی‌کند.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در این باره می‌گوید: دامداری و کشاورزی در جنگل‌های کشور خسارت زیادی به این اکوسیستم‌ها تحمیل می‌کند. برای نمونه دام‌ها نهال‌های زیادی را می‌خورند و با تردد در مناطق جنگلی سبب کوبیدگی خاک و نابودی کلون‌ مورچه‌ها می‌‌شوند، این درحالی است که مورچه‌ها در کنترل آفات نقش قابل توجهی دارند.

آن طور که او توضیح می‌دهد تخریب جنگل ‌برای افزایش زمین‌های کشاورزی نیز سبب از بین رفتن زیستگاه بسیاری از گونه‌ها می‌شود که در کنترل آفات نقش دارند.

افزون بر این کشاورزی در دل جنگل سبب تضعیف خاک شده و منابع آبی زیادی را نیز مصرف می‌کند.

این درحالی است که آمار دقیقی از نگهداری دام در جنگل وجود ندارد، براساس برخی آمارها می‌توان تخمین زد در زاگرس ۳۶ میلیون راس دام وجود دارد و در جنگل‌های هیرکانی نیز این آمار حدود شش میلیون راس تخمین زده می‌شود. در خصوص وسعت زمین‌های کشاورزی نیز آمار مناسبی در دسترس نیست. اما افزایش شخم زیراشکوب و  توسعه کشاورزی و باغداری در اراضی شیب‌دار کاملا مشهود است.

خطر برداشت درختان افتاده  

‌ برنامه‌های مناسبی برای کنترل آفات و بیماری‌ها در جنگل‌های کشور اجرا نمی‌شود. اما به نظر می‌رسد عده‌ای به نام مبارزه با آفات و بیماری‌ها در حال بهره‌برداری غیر قانونی از جنگل‌های کشور هستند.

کیادلیری دراین باره می‌گوید: برخی به اسم مبارزه با آفات و بیماری در حال بهره‌برداری از درختان افتاده و شکسته در جنگل‌های هیرکانی هستند، آنها ادعا می‌‌کنند این درختان کانون بیماری و آفات‌ هستند و سازمان بازرسی تاکید کرده که این درختان از جنگل خارج شوند.‌

او ادامه می‌دهد: ‌ به شکل استثنایی و برخی مواقع درختان بیمار را باید از جنگل خارج کرد. اما خارج کردن همه درختان شکسته و افتاده از جنگل سبب تخریب جنگل می‌شود، چراکه این درختان  باعث ایجاد زیستگاه‌هایی می‌شوند که در  جنگل حکم جوامع خرد را دارند.

آن طور که رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات توضیح می‌دهد درختان شکسته و افتاده محل زندگی انواع حشرات مفید و یا پرندگانی هستند که در کنترل جمعیت آفات نقش مهمی دارند. برای نمونه چرخ ریسک‌ها که مانع طغیان آفات برگ‌خوار می شوند در  چنین درختانی لانه سازی می‌کنند.

‌این درحالی است که درختان شکسته و افتاده محل زندگی حیواناتی مانند سنجاب‌ها نیز هستند، حیواناتی که سبب توزیع بذر درختان در جنگل می‌شوند.

با توجه به نظرات کارشناسان باید تاکید کرد سازمان بازرسی چنانچه قصد دارد برای نجات‌ جنگل‌های کشور قدم  بردارد باید با مسائلی برخورد کند که زمینه را برای تخریب و طغیان آفات و بیماری‌ها در جنگل فراهم کرده است. به عبارت دیگر این سازمان باید ریشه‌های تخریب جنگل را هدف بگیرد، ریشه‌هایی مانند تغییرکاربری.

مهدی آیینی

آبخیزداری در فراموشی |  مافیای سدسازی علیه آبخیزداری

سیل‌های اخیر دوباره بحث توجه به آبخیزداری را داغ کرده است، برای نمونه معاون اول رییس جمهور از  وزارت جهاد کشاورزی خواسته‌ لایحه قانون آبخیزداری را با قید فوریت تدوین کند. اما مشکلات زیادی بر سر راه اجرای طرح‌های آبخیزداری وجود دارد. از بی‌توجهی مدیران گرفته تا فعالیت مافیای سدسازی و نبود برنامه جامع آبخیزداری. ‌

‌سیل‌های اخیر بار دیگر ثابت کرد که مدیران فقط زمانی به یاد مسائلی مانند آبخیزداری می‌افتند که کشور با حوادثی مانند سیل دست به گریبان شود. برای نمونه  روز  گذشته معاون اول رییس جمهور به نقش ‌ آبخیزداری و آبخوان در پیشگیری از تخریب و آسیب‌های ناشی از سیلاب اشاره کرد و گفت اجرای طرح‌های آبخیزداری و آبخوان داری‌ منافع اقتصادی نیز برای کشور به همراه دارد. به همین دلیل او ‌ دستور داد وزارت جهاد کشاورزی‌‌ لایحه قانون آبخیزداری را با قید فوریت تدوین کند.

این درحالی است که بی‌توجهی به آبخیزداری در کشور سبب شده برخی مدیران درباره میزان اجرای طرح‌های آبخیزداری در کشور نیز با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند.

هوشنگ جزی، مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری در گفت‌وگو با ما درباره اینکه چه میزان عملیات آبخیزداری در کشور انجام شده است، عنوان می‌کند: در حدود ۲۰ میلیون هکتار از عرصه‌های کشور عملیات آبخیزداری انجام شده است.

البته آمار دیگری نیز درخصوص میزان اجرای عملیات آبخیزداری در کشور ‌ مطرح است و برخی مدیران سازمان منابع طبیعی معتقدند حدود ۳۰ میلیون هکتار عملیات آبخیزداری در کشور انجام شده است.

این درحالی است که به نظر می‌رسد دست‌کم حدود ۱۲۵ میلیون هکتار از عرصه‌های کشور به عملیات آبخیزداری نیاز داشته باشد، چراکه این عرصه‌های کشور دچار فرسایش آبی‌هستند.

آن طور که مدیرکل دفترآبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی در این‌باره توضیح می‌دهد از ۱۲۵میلیون هکتار از عرصه‌های کشور که دچار فرسایش آبی هستند تاکنون ‌برای ۳۹میلیون هکتار مطالعات آبخیزداری انجام شده ‌است.

جای خالی برنامه جامع آبخیزداری

عوامل مختلفی دست به دست هم داده است تا برنامه‌های آبخیزداری به طور مناسب در کشور اجرا نشود. از نبود اعتبار گرفته تا برخوردهای سلیقه‌ای برخی مدیران.

به گفته کارشناسان برای رفع این مشکلات نیاز است تا برنامه جامع آبخیزداری در کشور تدوین و اجرا شود تا به این شکل تمام مشکلات بالادست و پایین دست حوضه آبخیز بررسی شود.

جزی با اشاره به اینکه نبود برنامه‌ای جامع سبب شده هر بخش و دستگاهی کار خود را انجام دهد، عنوان می‌کند‌: اکنون برای اجرای طرح‌های آبخیزداری شاهد هستیم که استاندار و فرماندار مناطق مختلف نظرات متفاوتی مطرح می‌کنند. این درحالی است که برای اجرای طرح‌های آبخیزداری نباید شرایط به گونه‌‌‌ای باشد که براساس مرز سیاسی در ‌ شهر، شهرستان واستان تصمیم گیری شود.

مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی ادامه می‌دهد: برای نمونه شش استان در بالادست و پایین دست ‌حوضه آبخیز کارون بزرگ ‌ قرار دارد و  نمی‌توان براساس سلیقه استانداران و فرمانداران این حوضه آبخیز را مدیریت کرد.‌

آبخیزداری بدون اعتبار

مساله دیگری که سبب شده برنامه‌های آبخیزداری در کشورمان به درستی اجرا نشود، نبود اعتبار است. برای نمونه امسال تاکنون اعتباری برای این مهم تخصیص داده نشده است. این درحالی است که برای هر هکتار عملیات آبخیزداری به ۲٫۵میلیون تومان اعتبار نیاز است. ‌

آن طور که جزی می‌گوید‌ برای اجرای عملیات آبخیزداری در حدود ۹۰ میلیون هکتارعرصه به  ۷۲۸هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است.

او می‌افزاید: اگر این هزینه برای آبخیزداری انجام شود، دست‌کم ۴٫۷برابر آن ارزش اقتصادی برای کشور تامین می‌شود، چراکه با انجام عملیات آبخیزداری میزان رسوب و فرسایش کاهش پیدا می‌کند و آب مورد نیاز کشور نیز تامین می‌شود‌.

مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی درباره اعتبار در نظرگرفته شده برای اجرای طرح‌های آبخیزداری در سال ۱۴۰۱ می‌گوید: امسال با‌ ۷۵۰ میلیارد تومان از محل محرومیت‌زدایی ‌و حدود ۱۳۰۰میلیارد تومان از ردیف های جاری قرار است عملیات آبخیزداری انجام شود، اما تاکنون ریالی از این اعتبارات تخصیص پیدا نکرده است.

به گفته او ‌سال گذشته نیز اعتبار در نظر گرفته برای اجرای طرح‌های آبخیزداری از بخش محرومیت‌زدایی  ۱۴۰۰میلیارد تومان بود که ۵۰درصد آن تخصیص پیدا کرد.

به این ترتیب اگر تمام ۲۰۰۰میلیارد تومانی که امسال برای آبخیزداری در نظر گرفته شده است به این مهم تخصیص داده شود، می‌توان امیدوار بود‌‌ حدود ۸۰۰هزار هکتار عملیات آبخیزداری در کشور انجام  شود.

 

حفظ امنیت غذایی و اجتماعی با آبخیزداری

طرح‌های آبخیزداری‌‌ اگر براساس مطالعات دقیق و مناسب انجام شود می‌تواند علاوه بر کنترل سیل در رفع مشکلات دیگر کشور نیز تاثیر گذار باشد.

آن طور که مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی توضیح می‌ دهد اگر به مدیریت جامع حوضه‌های آبخیز توجه نشود، امنیت غذایی و اجتماعی کشور نیز ‌ در معرض تهدید قرار خواهد گرفت.

‌او ادامه می‌دهد: امنیت غذایی به خاک و آب وابسته است و با انجام طرح‌های آبخیزداری می‌توان آب و خاک کشور را حفظ کرد.

به گفته جزی اگر منابع آبی را به درستی مدیریت نکنیم، تولید کشاوزی از بین می‌رود، سطح آب‌های زیر زمینی کاهش می‌یابد و زمین دچار فرونشست می‌شود. در واقع به این شکل بستر تولید در کشور از بین می‌رود و‌ امنیت غذایی کشور به خطر می‌افتد.

پیامد‌های این اتفاق خیلی زود به آسیب‌های اجتماعی نیز دامن می‌زند. برای نمونه این روزها بسیاری از کشاوزان به دلیل نبود آب قادر به کشاورزی و دامداری نیستند. به همین دلیل روستاها را ترک می‌کنند و به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب در اطراف کلانشهرهای کشور حاشیه‌نشین می‌شوند.

مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی توضیح می‌دهد:‌ اکنون حاشیه نشینی در کشور افزایش پیدا کرده است و ریشه بسیاری از جرم و جنایت‌ها نیز به بیکاری بر می‌گردد. این درحالی است که می‌توان با استفاده درست از منابع‌  اشتغال ایجاد کرد و مانع از متروکه شدن روستاهای کشور شد.

‌به گفته او با اجرای طرح‌های آبخیزداری و مشارکت دادن مردم در این طرح‌ها می‌توان شرایط روستاهای کشور را بهبود بخشید.

سدهای غرق شده در رسوب

کارشناسان معتقدند اگر طرح‌های آبخیزداری براساس شیوه‌های استاندارد انجام شود، می‌تواند زمینه را برای احیای قنوات و چاه‌ها  فراهم کند و از میزان خسارتی که فرسایش آبی به کشور تحمیل می‌کند نیز بکاهد.

جزی می‌گوید: هر سال دست‌کم حدود ۳۵۲ میلیون متر مکعب خاک وارد سدهای کشور می‌شود. این درحالی است که مخزن سد امیرکبیر ۲۰۴میلیون مترمکعب ‌است.

بنابراین می‌توان گفت هر سال حدود دو برابر سد امیرکبیر رسوب وارد سدهای کشور می‌شود.

به همین دلیل او توصیه می‌کند باید به جای توجه به پروژه‌های بزرگ مقیاس به اجرای طرح‌های آبخیزداری پرداخت و مانع از هزینه‌هایی  شد که هرسال به کشور تحمیل می‌شود‌.

مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان منابع طبیعی در پاسخ به این پرسش که چرا آبخیزداری مورد توجه مدیران قرار نمی‌گیرد، عنوان می‌کند: طرح‌های آبخیزداری بزرگ مقیاس نیست و ‌مدیران نمی‌توانند در مراسم افتتاحیه روبان قیچی کنند به همین دلیل جذابیتی برای آنها ندارد.

علاوه براین برخی کارشناسان معتقدند مافیای سدسازی نیز در کشور تلاش می‌کند تا توجه‌ها را از آبخیزداری منحرف کند.

جزی درباره اینکه برخی آسیب‌های آبخیزداری را با سد سازی مقایسه می‌کنند و می‌گویند با اجرای طرح آبخیزداری حقابه محیط‌زیست به خطر می‌افتد، توضیح می‌دهد:‌ ارتفاع بندهای ما زیاد نیست و مخزن آنها آب زیادی در خود نگه نمی‌دارد به همین دلیل نمی‌توان‌ گفت آنها سبب از بین رفتن حفابه محیط زیست می‌شوند.‌

او درباره اینکه براساس چه شاخص‌هایی در مناطق مختلف کشور اجرای طرح‌های آبخیزدرای در اولویت قرار می‌گیرد نیز عنوان می‌کند‌: برای اجرای طرح‌های آبخیزداری به مسائلی مانند  دشت‌های بحرانی، خشکسالی، تعداد شهرهای استان، جمعیت بهره‌بردار، فرسایش و رسوب ‌توجه می‌شود.

 

 مهدی آیینی  

زاگرس بیابان می‌شود | زوال زاگرس شوخی نیست!

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات معتقد است زاگرس در حال تبدیل شدن به بیابان است

جنگل‌های زاگرس‌ سال‌هاست خالی از حیات وحش شده ‌ و شرایط در این جنگل‌ها آنقدر بحرانی است که طغیان آفات و بیماری درختان بلوط  را یکی یکی می‌خشکاند تا زوال این اکوسیستم عریان‌تر از همیشه اتفاق بیفتد. این شرایط سبب شده کارشناسان هشدار بدهند که اگر عواملی مانند کشاورزی، دامداری و قاچاق چوب در این منطقه کنترل نشود، طغیان آفات و بیماری شتاب بیشتری می‌گیرد و جنگل‌هایی که منبع ۴۰درصد آب شیرین کشور است، خیلی زود به بیابان بدل می‌شود. در ادامه همه این مسائل را با دکترهادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در میان گذاشته‌ایم. او نیز معتقد است مسؤولان تخریب و زوال زاگرس را به شوخی گرفته‌اند.

تخریب اکوسیستم در زاگرس شدت گرفته است، شرایط این جنگل‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مساله در زاگرس صرفا خشکیدگی درخت نیست و ما شاهد این هستیم که اکوسیستم زاگرس سال‌هاست دچار زوال شده است و به سمت فرو پاشی می‌رود. در این بین عوامل مختلفی نقش دارد.‌ بخشی ازعوامل شرایط را آماده می‌کند، برای نمونه سال‌هاست که در جنگل‌های زاگرس بهره برداری انجام می‌شود. از کشاورزی گرفته تا دامداری و برداشت چوب. این عوامل آنقدر‌ به اکوسیستم فشار آورد که شرایط برای طغیان‌ بیماری و آفت فراهم شد.

در این اکوسیستم آفات‌ برگ‌خوار به درختان تحت استرس حمله می‌کنند و به این ترتیب درختان را وارد پروسه مرگ می کنند. ‌ هر درختی دو یا سه بار بیشتر بی‌برگی را تحمل نمی کند، چون  عملا فتوسنتز درخت دچار مشکل می‌شود به این شکل دیگر کربوهیدراتی ساخته نمی شود و تنفس درخت پایان می‌پذیرد. به این  ترتیب حشراتی مانند چوب‌خوارها پدیدار می شوند و دیگر نمی‌توان کاری انجام داد.

‌این روزها شاهد طغیان آفات چوب‌خوار در زاگرس هستیم. برخی معتقدند می‌توان با آفات چوب‌خوار مبارزه کرد. به نظر شما این امر امکان پذیر است؟

با توجه به شرایط  و توانایی ما این ادعا ‌امکان پذیر نیست. به همین دلیل باید تاکید کرد در مرحله‌ای که شاهد شیوع آفت برگ‌خوار هستیم  باید برای مقابله استراتژی کوتاه مدت تعریف کرد و در ‌ بلند مدت نیز به این فکر باشیم که عواملی که تعادل اکوسیستم را برهم زده است،‌ مانند کشاورزی، دامداری و  برداشت چوب رفع شود.‌

با توجه به اینکه از سال‌ها قبل درباره بیماری زغالی بلوط نیز هشدار داده می‌شد. اکنون چه بیماری و آفاتی در این اکوسیستم شایع شده است؟

بیماری زغالی بلوط  و سوسک‌های چوب خوار نیز عوامل ثانویه هستند و به درختانی که تحت استرس و بیمار هستند حمله می‌کنند‌. انواع آفت برگ‌خوار و چوب خوار و بیماری‌ها در زاگرس شایع شده است. که البته در هر منطقه متفاوت است. اگر بخواهیم همه آنها را نام ببریم‌ به فهرست بلند بالایی نیاز است، مانند  آفت جوانه خوار بلوط ، پروانه سفید بلوط و پروانه ابریشم باف و بیماری‌هایی مانند بیماری زغالی.

‌مجموعه‌ای از عوامل دست به دست هم داده و زمینه را برای زوال زاگرس فراهم کرده‌اند‌، چراکه ما عواملی مانند حیات وحش را که منجر به تعادل اکوسیستم می شود، از بین برده‌ایم. بنابراین در آینده نزدیک زاگرس بیابانی می‌شود و جنگل‌های هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار می‌شود.

با این حال  چرا‌ آمار دقیقی از مناطق آلوده به بیماری و آفات ‌ از سوی نهادهای مسؤول اعلام نمی شود؟

آمارها در این حوزه یا مطرح نمی شود یا اشتباه است. براساس آماری که سازمان منابع طبیعی اعلام کرده است در ۱۵ سال اخیر روزانه ۵۰۰هکتار از سطح جنگل‌ها و مراتع ما کم شده است.  در حوزه آمارهای جنگل مجهول‌های زیادی وجود دارد. این درحال است که برای برنامه ریزی مناسب به آمار قابل اعتماد نیاز است‌.

به نظر شما آمارها در این حوزه به دلیل شرایط نامناسب جنگل‌ رسانه‌‌ای نمی شود یا اصلا تهیه آمار جزو اولویت‌های نهادهای مسؤول نیست؟

با فناوری‌هایی که اکنون در دسترس است، می توان اطلاعات مناسبی درباره شرایط جنگل‌های کشور تهیه کرد. برای نمونه از طریق عکس‌های هوایی و اطلاعات ماهوره‌ها می‌توان اطلاعات لازم در خصوص سطح و مساحت جنگل را به دست آورد. علاوه براین ‌اداره منابع طبیعی  در همه استان‌های کشور فعال است و مدیران و کارشناسان‌ ادارات می‌توانند اطلاعات لازم را به دست بیاورند.

با این وجود ما زمانی متوجه طغیان آفات و بیماری‌ها می‌شویم که سطح وسیعی از جنگل‌های کشور آلوده شده باشد.

مشکل بزرگی که ما برای مقابله با آفات و بیماری با آن رو به رو هستیم بی‌توجهی بحث مانیتورینگ، کنترل و پایش است. به عبارت دیگر ما زمانی به مقابله با آفات و بیماری‌ها می پردازیم که طغیان کرده باشد. ‌این درحالی است که با پایش مناسب و به موقع باید شدت شیوع آفات، نوع گونه‌هایی که تحت تاثیر قرار گرفته‌اند و پارامترهای دیگر را مشخص کرد. اما در کشورمان ما اصولا مدیریت پیوسته و منظمی در این حوزه نداریم و مساله آفات و بیماری را به شوخی گرفته‌ایم و این بی ‌توجهی هزینه زیادی را به کشور تحمیل می‌کند. برای نمونه جوانه خوار بلوط که در زاگرس شایع شده است می‌تواند تا دو متر مکعب در هکتار کاهش رویش ایجاد کند. مثلا اگر ۲۰هزار هکتار را آلوده کند. سبب کاهش ۴۰هزار متر مکعب چوب می‌شود. ‌

اگر بخواهید مشکلات زاگرس را طبقه بندی کنید به کدام مسائل می پردازید؟

در جنگل‌های زاگرس یکسری عوامل شرایط را برای طغیان آفات و بیماری مهیا کرده است، مانند کشاورزی، دامداری و تغییر اقلیم. در این بین‌ عوامل دیگری زوال را شروع کرده‌اند، مانند آفات برگ‌خوار بعد از حمله این آفات اگر اقدامی صورت نگیرد با پدیدار شدن چوب‌خوارها اکوسیستم وارد پروسه مرگ می‌شود. در واقع حتی اگر ما حشرات چوب‌خوار‌ و بیماری زغالی را از بین ببریم، اکوسیستم به حالت اول بر نمی‌گردد، چراکه حفاظت معنای خود را از دست داده است. بنابراین باید برای سالم سازی اقدام کرد که هزینه بسیاری دارد.‌

باتوجه به این شرایط برای نجات زاگرس باید چه راهکاری را در پیش گرفت؟ ‌

باید روی پیش آگاهی کار کنیم. یعنی در خصوص مشکلات اکوسیستم‌های داخلی و اکوسیستم‌های مشابه در کشورهای همسایه بررسی‌هایی انجام بدهیم. این پیش آگاهی به ما کمک می‌کند که وضعیت آینده اکوسیستم را پیش‌بینی کنیم. در واقع اگر بتوانیم شرایط آینده را پیش‌بینی کنیم می‌توانیم برای پیشگیری اقدامات مناسبی انجام دهیم. اما تجربه نشان داده به این مسائل توجهی نمی شود‌. در این بین تغییر زیاد مدیران نیز به شرایط مدیریت نامناسب اکوسیستم‌های کشور دامن می زند.

برای برنامه بلند مدت چه باید کرد؟

برای نجات زاگرس ‌باید فشارهای معیشتی را در این منطقه حذف کرد. یعنی با اشتغالزایی و تامین سوخت مناسب مانع قاچاق چوب و زغال شد. علاوه براین باید دام مازاد را نیز از این منطقه خارج کرد. ‌ در زاگرس ۳۶ میلیون راس دام وجود دارد که فقط ۱۶میلیون راس آن مجاز است. اما آ‌یا ‌ وزارت  جهاد کشاورزی که مسؤول تامین پروتئین ‌و  مسؤول خروج دام مازاد از این منطقه است برای این مهم کاری انجام می‌دهد؟ در واقع باید گفت برای بهبود شرایط زاگرس نیاز به انجام اقدامات هماهنگ و مناسبی است.

علاوه بر وجود دام مازاد در حدود یک میلیون هکتار از عرصه‌های زاگرس کشاورزی انجام می شود. این درحالی است که کشاوزری مانع زادآوری آینده جنگل می‌شود‌. به این ترتیب وقتی استفاده ما از اکوسیستم بسیار بیشتر از توانایی اکوسیستم برای احیا باشد. اکوسیستم دچار فروپاشی می‌شود.

اگر شرایط به همین شکل  ادامه پیدا کند، آینده‌ای برای زاگرس می توان در نظر گرفت؟

شرایط در زاگرس به سمت تخریب کامل می‌رود و می توان گفت زاگرس در حال بیابانی شدن است. ‌ افزایش آتش‌سوزی‌ها در این منطقه نیز گواهی بر این شرایط است‌.‌

پس از فروپاشی زاگرس مسائل اجتماعی زیادی نیز به وقوع خواهد پیوست.

بله. با مسائلی مانند مهاجرت و کمبود آب مواجه خواهیم شد. وقتی به ارزش گذاری کارکردهای اکوسیستم بپردازیم، تبعات این بی‌توجهی بیشتر مشخص می‌شود. نباید فراموش کرد که ۴۰درصد آب شیرین کشور از زاگرس تامین می‌شود. این جنگل‌های زاگرس است که مانع نفوذ گرد و غبار به برخی استان‌ها می‌شود‌ و تا حدودی دمای هوا را تعدیل می‌کند‌. بنابراین با فروپاشی زاگرس دست‌کم باید منتظر افزایش تعداد آوارگان محیط زیستی و کاهش منابع آب بود.

 

مهدی آیینی

 

 

توفان بی‌خبری از بیابان‌زایی در کشور | افول سازمان منابع طبیعی

معاون پژوهشی دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران از فراموش شدن برنامه‌های مقابله با بیابان‌زایی می‌گوید

در گزارش‌های سازمان هواشناسی گرد و غبار به پای ثابت پدیده‌های غالب جوی کشور بدل شده است و به نظر می‌رسد تلاش‌های دستگاه‌های مسؤول برای کنترل کانون‌های داخلی و خارجی گرد و غبار راه به جایی نمی‌برد. این درحالی است که کاهش میزان بارش‌ها و افزایش دما نیز از ناگوارتر شدن شرایط و افزایش گرد وغبار حکایت دارد.
مهار کانون‌های گرد وغبار اولویت کشورهای همسایه ما نیست. در این شرایط  تغییر اقلیم و سوء مدیریت نیز زمینه را برای افزایش وسعت کانون‌های داخلی گرد و غبار فراهم کرده است. اتفاقی که به طور حتم شرایط زندگی را برای بسیاری از شهروندان سخت‌تر ‌می‌کند. در ادامه درباره این مسائل و راهکار‌های کنترل آن با دکتر شیرین محمدخان، معاون پژوهشی دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران گفت‌وگو کرده‌ایم.  آن طور که او می‌گوید فقط یک ایستگاه سنجش رسوبات بادی در کشور وجود دارد و بی‌توجهی به مساله بیابان‌زایی ‌سبب شده ما درک درستی از شرایطی که درحال شکل گرفتن است، نداشته‌ باشیم و اگر این رویکرد ادامه‌ پیدا کند در نهایت  وضعیت آنقدر ناگوار خواهد شد که دیگر نمی‌توان با آن مقابله کرد.

 

شاهد افزایش پدیده گردو غبار در کشور هستیم. آیا این روند ادامه پیدا می‌کند؟ ‌ ‌  

با توجه به اینکه ‌ تغییرات اقلیمی، کاهش نزولات ، افزایش دما و در نهایت کاهش رطوبت را شاهد هستیم، می‌توان گفت اگر‌ اقدامات مناسبی را انجام ندهیم، شرایط بدتر می‌شود. در سال‌هایی که میزان نزولات جوی افزایش پیدا کند مشکل‌ گرد و غبار کم می‌شود. اما وقتی نزولات کاهش می‌یابد، گرد وغبار بیشتر می‌شود. ‌مساله اینجاست که ما شاهد کاهش نزولات و افزایش دما ‌هستیم. بنابراین ‌اگر مدیریتی درخور این شرایط ‌نداشته باشیم، وضعیت نامناسب‌تر می‌شود.

برای مقابله با این شرایط چه اولویت‌هایی باید داشته باشیم؟

مقابله با پدیده گرد و غبار نباید محدود به زمان مشخصی شود. به عبارت دیگر هنگام ترسالی مقابله با مسائلی مانند بیابان‌زایی را نباید فراموش کنیم. برای نمونه در چند سال گذشته ‌که تقریبا ترسالی داشتیم. آن طور که باید به فکر مدیریت گرد وغبار نبوده‌ایم. این درحالی است که وقتی‌ وضعیت بارش‌ها بهبود می‌یابد، می‌توانیم اقدام مناسبی انجام دهیم. علاوه بر این برای مقابله با گرد وغبار باید با کشور‌های همسایه‌ نیز تعامل بیشتری داشته باشیم.

 برای مدیریت  کانون‌های گرد و غبار داخلی چه باید کرد؟

برای مقابله با گرد وغبار در هرمنطقه باید نکات خاصی را رعایت کرد و نمی‌توان برای همه مناطق یک نسخه پیچید‌‌. مشکل اینجاست که در سال‌های اخیر ‌ سازمان منابع طبیعی افول ‌کرده، برای نمونه تعداد طرح‌ها و سطح زیرکشت آنها برای مهار کانون‌های گرد وغبار کاهش داشته است. بنابراین سازمان منابع طبیعی باید احیا شود.
‌‌علاوه بر این در سازمان‌ منابع طبیعی باید از نظر کارشناسان نیز استفاده شود تا بتوان تصمیم‌های مناسبی گرفت. بی‌توجهی به این مسائل سبب شده در طول حدود ۱۰ سال گذشته وسعت ‌کانون‌های بحرانی گرد و غبار به طرز قابل توجهی ‌‌ افزایش پیدا کند. بنابراین برای مقابله با گرد وغبار سازمان منابع طبیعی باید برنامه مناسبی داشته باشد. البته برای اجرای این برنامه‌ها باید اعتبار مناسبی نیز در نظر گرفته شود. علاوه بر این موارد باید نظارت و ارزیابی هم در دستور کار قرار گیرد تا برنامه‌ها به طول کامل اجرا شود‌.

‌ چقدر از مساحت کشورمان تحت تاثیر بیابان‌زایی قرار دارد؟

‌بر اساس آمارهای اعلامی از سوی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور حدود صد میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر بیابان‌زایی و تخریب اراضی است.

پژوهش‌هایی که در این خصوص انجام شده مربوط به چه زمانی است؟

این پژوهش‌ها مربوط به دهه گذشته است.

مطالعات ما در خصوص بیابان‌زایی چرا به روز نیست؟ و این بی‌توجهی چه تبعاتی برای ما خواهد داشت؟

ما به عنوان کشوری که  بخش قابل توجهی از اراضی آن تحت تاثیر فرسایش بادی و بیابان‌زایی است‌ فقط یک ایستگاه سنجش رسوبات بادی داریم که ‌ اطلاعات این ایستگاه به لحاظ قدمت کم چندان قابل استفاده نیست. از سوی دیگر این مطالعات بسیار پر هزینه است. ولی بودجه مناسبی برای پژوهش وجود ندارد.

نبود ایستگاه سنجش رسوبات بادی چه هزینه‌ای به کشور تحمیل می‌کند؟

به طور کلی برای مدیریت یک مساله، باید شناخت درستی از آن به دست آورد. این مساله درخصوص بیابان‌زایی نیز صدق می‌کند‌. ما باید بدانیم چقدر از مساحت کشور تحت تاثیر فرسایش بادی است و بیابان‌زایی‌ به چه ترتیبی گسترش پیدا کرده است. در واقع اگر ‌ از شرایط درک درستی نداشته باشیم، زمانی فرا می‌رسد که وضعیت آنقدر بحرانی می‌شود که دیگر نمی‌توان با آن مقابله کرد.

این مسایل سبب شده که ما حتی ندانیم که مساحت کانون‌های داخلی گردو غبار چقدر است.

پژوهش نیاز به بودجه و اعتبار دارد. اما اعتبارات لازم به امر پژوهش تخصیص داده نمی شود. براساس قانون باید یک درصد از اعتبارات  به پژوهش اختصاص پیدا کند. اما به این مهم توجه نمی‌شود. ‌فراموش نکنیم  اساتید ما ۳۰ سال پیش نسبت به گرد و غباری که اکنون به تهران رسیده است، هشدار می‌دادند‌.

  نبود اطلاعات حتی سبب شده است که مقامات ترکیه نسبت به اعتراض‌های مدیران ما بی‌توجه باشند و  سیاست‌های نامناسب خود در حوزه آب را با جدیت بیشتری دنبال کنند.

برای کمک به رفع این مشکل اساتید فعال در حوزه گرد و غبار در‌ دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران کمیته تخصصی را تشکیل داده‌اند تا اطلاعات مورد نیاز در این خصوص را در اختیار مسئولان قرار دهند.

اخیرا رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از امضای تفاهم نامه ای با سوریه و عراق  برای کنترل منابع گرد و غبار ‌ خبرداده است.  به نظر شما ‌آیا امضای تفاهم نامه بدون توجه به نقش ترکیه  تاثیری در کاهش گرد و غبار دارد؟

نقش ترکیه در منطقه در خصوص ریزگردها قابل توجه است، چون با سد سازی ترکیه، ورودی دجله و فرات کاهش پیدا کرده است. ‌ این مساله‌‌ای است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. اما اینکه چقدر می‌شود ترکیه را مجاب کرد تا سیاست‌هایش را تغییر دهد؟ مشخص نیست. بنابراین با توجه به اینکه کشورهایی مانند ایران و عراق در خصوص مدیریت منابع آب اشتباه‌های زیادی دارند به نظر می‌رسد رسیدگی به این مشکلات اگر در اولویت قرار  گیرد بهتر است، چون در دسترس‌تر هستند. در واقع  همزمان یا بعد از رفع این مشکلات می‌توان به ‌نقش ترکیه پرداخت.

برخی معتقدند سد سازی سبب بروز مشکلات جدی در کشور شده است با این حال هنوز برخی مدیران بر ساخت سد اصرار می‌کنند مثل سد مارون۲ به نظر شما سد سازی‌ها در کشور چقدر سبب تخریب سرزمین شده است؟

به نظرم سد سازی‌های بی‌رویه در ایران، تاثیرات مخرب جدی  بر محیط زیست کشور گذاشته است. در کشوری که حدود ۷۰درصد آب در دسترس، تبخیر می‌شود و همچنان دما در حال افزایش است، کمترین صدمه‌ای که ما به محیط طبیعی خود وارد کرده‌ایم کاهش آب در دسترس است.

آبخیزداری‌های انجام شده در کشور را  چقدر علمی می‌دانید؟ آیا مانند سد سازی دچار اشتباه شده‌ایم؟

هرچند به  دلیل مکان‌یابی نامناسب، استفاده از روش‌های نادرست و از همه مهم‌ تر نبود نظارت بر طرح‌های آبخیزداری مشکلات زیادی در این بخش داریم، ولی از نظر مشکلات ایجاد شده به هیچ وجه با سد سازی قابل مقایسه نیست.

 

مهدی‌ آیینی  

بالا