در آستانه روزجهانی مقابله با بیابانزایی، با مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها بیپرده گفتوگو کردهایم
فردا تقویم مناسبت روز جهانی مقابله با بیابانزایی را یدک میکشد؛ اتفاق شومی که برای تخریب محیط زیست کشور سنگ تمام گذاشتهاست. تولید پایدار و مصرف بهینه شعاری است که امسال برای روز مقابله با بیابانزایی در نظر گرفتهشدهاست. اما در کشورمان سالهاست از کشاورزی نامناسب به عنوان متهم اصلی تخریب محیط زیست یاد میشود و برنامههای سازمان جنگلها مانند مالچپاشی برای مهار بیابانزایی مورد انتقاد کارشناسان قرار دارد. در ادامه درباره این مسائل با فرهاد سرداری، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها گفتوگو کردهایم. او باور دارد ایران به سمت بیابانی شدن پیش میرود، اما وقتی بحث انتقادها پیش میآید از این میگوید افرادی که تاکنون مالچ را در عمرشان ندیدهاند از برنامههای دفتر امور بیابان سازمان جنگل انتقاد میکنند. با این حال نمیتوان انکار کرد بیابانزایی تمامیت ارضی و امنیت غذایی کشور را تهدید میکند؛ چراکه به افزایش آمار آوارگان زیستمحیطی دامن میزند و با تخلیه روستاها در مناطق مرزی زمینه را برای ورود مهاجران غیرمجاز مهیا میکند.
چند سال است میگوییم ۱۰۰میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض بیابانزایی است، این آمار به روز نمیشود؟
عوامل بسیاری در بیابانزایی نقش دارند به همین دلیل شاید بتوان گفت این اراضی کمتر نیز شده باشد برای نمونه با توجه به بارشهای اخیر امسال پوشش گیاهی بیشتر را در اراضی کشور شاهد هستیم.
اما این شرایط پایدار نیست؟
به همین دلیل است که ما انتظار داریم شرایط بدتر شود، چراکه آتشسوزیهای اخیر سبب از بین رفتن بخش زیادی از پوشش گیاهی شد.
با این حال می توانیم بگوییم ایران به سمت بیابانی شدن پیش میرود؟
شرایط در این چندسال اخیر مطلوب نبوده است. به همین دلیل پیامدهای بیابانزایی مانند فرسایش خاک و گرد و غبار بیشتر شده است. اینها نشانههای شوم بیابانزایی است.
کدام مناطق ایران بیشتر در خطر بیابانزایی قرار دارد؟
هرجایی که توان تولید بیولوژیک کاهش پیدا کند درگیر بیابانزایی است یعنی فرقی نمیکند در اراضی جنگل، مرتعی یا کشاورزی باشد.
در این بین بیشتر باید نگران کدام اراضی باشیم؟
دنیا اکنون درگیر این مساله است که توان بیولوژیک در جنگلها و اراضی کشاورزی درحال کاهش است.
برگردیم به سوال اول؛ چرا آمار بیابان زایی به روز نمی شود؟
ما هر ده سال یکبار آمارها را بررسی میکنیم، آخرین بار حدود ۵/۱ سال پیش این اتفاق افتاد، چراکه هزینه و وقت زیادی میطلبد. براساس آخرین آمار۲۹٫۶ میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض فرسایش بادی است. علاوه بر این ۱۳٫۹میلیون هکتار از اراضی کشور نیز کانون بحرانی فرسایش بادی است.
به نظر میرسد کانونهای بحرانی بیش از گذشته محیط زیست و اقتصاد کشور را تهدید میکند.
این اراضی به منابع زیستی و اقتصادی کشور مانند جادهها و فرودگاهها آسیب میزند.
بیابان زایی امنیت مرزهای ما را نیز تهدید میکند، مثلا خیلی ها در سیستان مجبور به مهاجرت شده و روستاها را تخلیه کردهاند.
بله یکی از اصلیترین خطرات بیابانزایی مهاجرت و فقر است.
درکدام استانها بیشتر با این خطر رو به رو هستیم؟
۲۲ استان در جنوب، شرق و مرکز کشور بیشتر درگیر بیابان زایی است. باید گفت در غرب و شمال کشور کمتر با این مساله روبهرو هستیم.
اعتبار لازم را برای مقابله با بیابان زایی در اختیار دارید؟
سال گذشته دفتر امور بیابان حدود ۷۵۸میلیارد تومان اعتبار داشت و به این شکل ما در ۲۲ استان عملیات مقابله با بیابانزایی انجام دادیم. به عبارت دیگر در محدودهای به وسعت ۱۲۷هزار هکتار عملیات نهالکاری و مالچ پاشی انجام دادیم. (۳۴هزارهکتار نهالکاری و ۱۰هزارهکتار مالچ پاشی انجام شد.) اما امسال ۲۴۰میلیارد تومان اعتبار پیشبینی شده بنابراین نمیتوانیم مانند گذشته عملیات مقابله با بیابانزایی انجام دهیم.
اما نسبت به عملیاتهای مقابله با بیابان زایی که شما انجام میدهید نیز انتقاد زیاد است، مثلا میگویند شما اعتبارات را هدر میدهید چون در محل های نامناسب مالچپاشی انجام میدهید.
این جریانی که شما به آن اشاره کردید انرژی بسیاری از ما گرفت. می توان گفت افرادی بدون مبنای علمی علیه ما پروپاگاندا راه انداختهاند. ما خیلی با این افراد صحبت کردیم چون برای کارمان مبنای علمی و پژوهشی داریم.
اما این افراد هم مدارکی در اختیار دارند، مثلا تصاویری از زیستگاه حیات وحش منتشر کردند که در آن مالچپاشی انجام شده است.
عکس نمی تواند مبنا باشد.
اما محیطبان این منطقه هشدار داد.
برای ما تحقیق و پژوهش مبناست، نمیتوان گفت کارشناس محیط زیست و مسؤولان دروغ میگویند و یک محیطبان راست میگوید.
گفته میشود محیط بانی که دراین خصوص هشدار داد اخراج شده است.
من نمیدانم، ما به محلی که محیطبان گفته بود رفتیم. در استان خوزستان می توانید تصاویر ماهوارهای ۵۰ سال گذشته را مقایسه کنید و متوجه شوید که تنوع زیستی همان بوده که اکنون هست.
برخی مخالفان میگویند بسیاری از کارهای پژوهشی شما زیر سوال است.
اگر منتقدان یک مورد پژوهش درباره رد شدن مالچپاشی بیاورند من قبول میکنم.
کارشناسان بسیاری میگویند مالچ پاشی اشتباه است.
مثلا چه کسی میگوید؟
افرادی مثل آقای کردوانی چنین ادعایی کردهاند.
آقای کردوانی در عمرش مالچ ندیده است. باید پرسید ایشان چند پژوهش روی مالچ انجام داده است.
چون آقای کردوانی اینجا نیست بهتر است بحث درباره ایشان را در گفتوگویی با حضور ایشان انجام دهیم.
مساله اینجاست که عدهای نامهای را علیه مالچپاشی امضا میکنند که در عمرشان مالچ ندیدهاند.
اما به نظر می رسد محدودیتهایی برای مالچ پاشی در نظر گرفته شده است.
به خاطر این که انرژی دوستان هدر نرود در سازمان جنگلها تصمیم بر این شد امسال مالچپاشی انجام نشود. قرار است گروهی تشکیل شود تا جایگزین مناسبی برای مالچ پیدا کرده یا با پژوهش ثابت کنند مالچپاشی اشتباه است. هرچند ممکن است در این یک سال افرادی خسارت جانی و اقتصادی ببینند.
اما هنوز جان و مال مردم استانهایی مانند خوزستان تهدید می شود یا کم نیستند روستاهایی که زیر شن مدفون میشوند.
مساله اینجاست که بحث مالچپاشی ربطی به گرد و غبار ندارد و برای تثبیت ماسههای روان است. باید اضافه کنم که از اعتبارات گرد و غبار نمیتوان برای مالچپاشی استفاده کرد.
اما ماسههای روان هنوز مشکل ایجاد میکنند.
بله. به همین دلیل مردم تقاضای مالچپاشی دارند، به همین خاطر افرادی که در تهران هستند نمیتوانند برای مالچپاشی اظهار نظر کنند.
ماسههای روان چند روستا را تهدید می کند؟
ماسههای روان حدود پنج میلیون هکتار از اراضی کشور را تهدید میکند. دراین بین ۶۵ هزار هکتار تپه ماسه تهدید قویتری هستند که مجبوریم با مالچپاشی کنترلش کنیم.
به نظر میرسد با مالچ پاشی هم نتوانسته اید مانع ماسههای روان شوید.
در کشور دو میلیون هکتار جنگل دست کاشت داریم، باید گفت ۲۴۰ هکتار از درختکاری را ما با مالچپاشی ایجاد کردهایم.
اما نسبت به نهالکاری نیز به شما انتقاد وارد است، چون پس از نهالکاری آنها را به حال خود رها میکنید.
ما نهالها را تا سه سال نگهداری و آبیاری میکنیم، پس از این مدت نیز نهال رها میشود چون گونهای انتخاب شده که بیش از این نیازی به نگهداری ندارد.
برخی نیز ادعا میکنند شما با کاشت گونههای مهاجم خسارت بیشتری به محیط زیست می زنید.
در سازمان جنگلها براساس مطالعه کار انجام میشود یعنی شرایط محیطی برای انتخاب گونه در نظر گرفته میشود، تعدادی گونه محدود است که میتوان برای بیابانزدایی از آن استفاده کرد یکی از آنها گونه کهور است. اما این گونه را باید زمانی مهاجم دانست که سایر گونه ها را تهدید کند، اما در استان خوزستان حتی نام این گونه را نیز عوض کردهاند و کهور پاکستانی را کهور آمریکایی می گویند.حتی از نام آمریکا برای مقابله با ما استفاده میکنند.
خیلیها نیز از کاشت گونه کنوکارپوس انتقاد میکنند.
این گونه مربوط به منابع طبیعی نیست و شهرداری آن را در داخل شهر کاشته است.
کشاورزی نامناسب چقدر در بیابان زایی نقش دارد؟
شعار امسال نشان میدهد که کشاورزی نقش مهمی دارد . جنگل زدایی در بسیاری از مناطق برای توسعه کشاورزی است.
در ایران نیز همین رویه اشتباه دنبال می شود مثلا در زاگرس شخم زیر اشکوب و کشت در اراضی شیب دار دنبال می شود. شما دردفتر امور بیابان زیر مجموعه وزارت جهاد کشاورزی هستید؛ وزارتخانهای که یکی از متهمان اصلی تخریب محیط زیست است. این تناقض را چگونه باید حل کرد؟
با این مساله موافق نیستم، میتوان از این ظرفیت استفاده کرد و با آمایش سرزمین شرایط مناسب را ایجاد کرد، چراکه منابع طبیعی بستر زندگی است.
اما کشت دراراضی شیبدار توجیه شدنی نیست.
باید در منطقه ای کشاورزی کرد که اراضی حفظ شود و پایداری تولید اتفاق بیفتد.
اما اولویت وزارتخانه شما کشاورزی است، نه حفظ منابعطبیعی.
مطئمن باشید مدیران وزارتخانه نمیخواهند آب و خاک کشور را از بین ببرند.
اما مهم است که اولویت یک وزارتخانه محیط زیست باشد یا توسعه کشاورزی.
بهتر این است که به سمت بهره برداری پایدار از منابع طبیعی برویم.
مهدی آیینی